alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1.   پس با این توصیف این دوستان باید از نیروهای ایشون باشند که دیروز مورد سوال قرار گرفت لباسشون؟ http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news_albums/572207/40013/resized/resized_1624652_264.jpg
  2.   البته ما قبلا اسیر دادیم و یک موردش را لااقل که به نظر میرسید از هموطنان خوب ترکمون بود را به یاد دارم الان (چهرشون اینطور نشون میداد و الا مطمئن نیستم) و در خان طومان هم اخبار ضد و نقیض هست از اسارت نیروهامون. ولی اسیر شدن دلیل بر ترس نمیتونه باشه حتما. غافلگیری، تمام شدن مهمات، بیهوش شدن بر اثر موج انفجار یا زخمی شدن و ده ها دلیل دیگه میتونه داشته باشه هر چند اگر در موقعیتی دچار ترس و تسلیم هم بشی طبیعی است چون جنگ شوخی بردار نیست.   حالا شاید به خاطر عدم تصویربرداری نیروهای خودی از شکستهایی که دشمن داشته به طور مفصل و جو انتقادی سایت شکستها بلد میشن ولی این دلیل بر با جان و دل نجنگیدن بچه ها نیست که اتفاقا خبرها و تصاویر واصولا شناختی که خصوصا بعد از شهادت از بیشتر شهدا و خانواده هاشون دریافت میکنیم و اصلا اینطور بگم به عمل درآوردن تصمیم رفتن به موقعیتی چون سوریه که در مصاحبه ی جانباز عبداللهی بود که واقعا صحنه ی نبردش هولناک تر از جنگ ایران و عراق هست چون مطمئن نیستی فردا صبح که پا میشی سرت روی گردنت هست یا سینت! مطمئن نیستی طرفی که کنارشی جاسوسه یا دوست. دوستی که دیروز ابراز محبت میکرد فردا در جبهه ی مقابل داره گرات را میده، هیچ قانون و قاعده ای بر خلاف همون قواعد نصفه و نیمه صلیب سرخ زمان جنگ وجود نداره، طرف های مقابلت مشتی خونخوار هستند و نه سرباز و کلی دلیل دیگه خودش نشان از شجاعت داره به اندازه ی کافی ....
  3.   احتمال هرگونه اقدام از جمله انتحاری، انفجاری از راه دور و حتی توپخانه  ای با توجه به بیانیه هست. به نظر میرسه ممکنه بعد از قرار دادن حزب الله در لیست تروریستی از سوی اعراب در دو نهاد عربی راه را برای اینطور اقدامات خودشون هموار دیدند و به نظرم امکان اینکه این کار یک همکاری مشترک بوده باشه خیلی زیاده. به نوعی یک انتقام و عقده گشایی چندین ساله ی حکام عربی از حزب الله که در تمام این سال ها مثل خاری در چشمشون بوده. چه سال های قبل از بحران سوریه که همواره سرکوفتی براشون بوده از سوی افکار عمومیشون و چه بعد از وقایع که بزرگترین مانع در نحقق اهدافشون. اطلاعات هم که به هر حال هم سمپات های داخلیشون بوده، هم دستگاه های اطلاعاتی کشورهای دوست و دشمن حزب الله از کویت گرفته تا قطر و ترکیه و هم برخی خائنان سوری در همه ی ارگان ها و حتی نفوذی هایی که جدیدا با افزایش بی سابقه ی فعالیت های عربستان با تهدید و تطمیع برای چنین اهداف خاصی به خدمت گرفته شدند.   یقینا این ترور هم در کوتاه مدت از لحاظ روانی بر جبهه ی تروریستها تاثیر مثبت میزاره و هم ممکنه در جبهه ی خودی تاثیر منفی بزاره. باید مراقب غافلگیری باشان نیروهامون.
  4.   فعلا در بزمی بی نظیر سر می کنند. به قول اون خاخام صهیونیست و به مضمون قول علی کریمی، به گمان این هستند که "خدا بغلشون کرده" و حزب الله که حکام عرب خوشحال و بخشی از لبنانی ها و اروپا و امریکا و اصراعیل که فکر می کنند الان بی یاورترین گروه منطقه است و پس در نتیجه آسیب پذیرترینشون. معلومه این رژیم به شدت هرگونه اقدام اطلاعاتی را پیش بینی کرده و راه های انجامش را بسته که اینچنین راحت هر کاری میخواد میکنه. حزب الله به نظر تنها امکان پاسخ نظامی را داره که خب این تصمیم، تصمیم راحتی نیست. هم به نظرم مطلوب اصراعیل هست چون مدت هاست که به دنبال این بهانه است تا در این وضعیت حزب الله باهاش درگیر بشه و هم اینکه تصمیمی است شاید حیاتی در پیروزی یا شکست با تبعات بسیار.   ولی خب این تصمیم حالا فقط منوط به لبنان نیست و شرایط جبهه ی سوریه را هم به کلی تغییر میده. دیگه مثل 2006 نیست که اصراعیل در جنوب لبنان با کمبود هدف و بیشبود! بمب روبرو بشه و هر نقطه ای از سوریه که نیروهای حزب الله حضور داره و قطعا تمام مواضع مقاومت زیر آتش این رژیم قرار میگیره و اونوقت تمام این پنج سال مقاومت هم به خطر میفته. شاید اگر تصمیمش فقط خودش را تحت تاثیر قرار می داد مدت ها پیش پاسخ داده بود.
  5.   توانش را نداره. به نظر نه ابزارش را با توجه به موقعیت مزخرف قرارگیری دمشق و مع الوصف فرودگاه دمشق که فعلا مطمئن ترین راه ورود به سوریه است را با توجه به مهمات دورایستا داره و نه اینکه جسارت درگیری با اصراعیل را که با موقعیت فعلی چندان هم عجیب نیست. احتمالا حزب الله و ایران هم دیگه به وضعیت خاص دمشق آگاه هستند و شاید حضور فرماندهان به بیشتر از چند ساعتی اطراف فرودگاه برای مهیا شدن شرایط انتقال محدود نشه. ولی نکته اینجاست اصراعیل از همین چند ساعت هم استفاده میکنه. به نظر حلب! بی خطرتر باشه از دمشق برای ایران و حزب الله و فرماندهان ارشدش در قبال تجاوزات اصراعیل.     واقعیتی است. نکته اینجاست با این جامعه ی جهانی دربست مدافع اصراعیل شما در قبال اقدامات اطلاعاتی اینچنینیش و اصل مضحک "عدم رد یا تایید که کل اروپا و امریکا کاملا در مورد اصراعیل پذیرفتنش" باید اقدامات اطلاعاتی هم انجام بدی و اگر در قبال این اقدامات، اقدامات نظامی کنی دیگه با این رژیم طرف نخواهی بود و به قول برخی: اقدامات تنش زای مستوجب مجازات، مرتکب شدی.   و آیانکته ی عجیبی است که در برابر اصراعیل ما در موضع اقدامات اطلاعاتی محدود هستیم؟؟ به اندازه ی مزدور ایرانی و سوری و لبنانی و اروپایی و ...، مزدور اصراعیلی در اختیار داریم؟؟ امکان استفاده از گذرنامه های اروپایی را به هر نحوی در هر کجای دنیا داریم؟؟ امکان همکاری گسترده با سازمان های اطلاعاتی بزرگترین قدرت های جهانی را داریم؟؟ مجهز به ابزار تکنولوژیک پیشرفته ی روز دنیا هستیم؟؟ از خبررسانی هزاران عامل اطلاعاتی اجیر شده، تهدید شده، تطمیع شده برخورداریم؟؟ یا جدیدا از همکاری داوطلبانه و پیش دستانه و ملتمسانه!! و .. ده ها حاکم عربی و شهروندان عربی و ترک و اذربایجانی و کرد و فارس بهره میبریم؟؟
  6. شبکه خبری المیادین دقایقی پیش در خبری فوری از شهادت "سید مصطفی بدرالدین" فرمانده کل شاخه نظامی حزب الله در حمله هوایی بمب افکنهای اسراییلی به فرودگاه نظامی دمشق سوریه خبر داد.   بنابر این گزارش، حمله هوایی به محل استقرار وی در منطقه حاشیه فرودگاه نظامی دمشق صورت گرفته است که طی آن این مقر منهدم و فرمانده شاخه نظامی حزب الله به همراه گروهی از همراهانش به شهادت رسیده است. شهید مصطفی بدرالدین برادر همسر و جانشین سردار شهید "حاج عماد مغنیه" فرمانده شهید شاخه نظامی حزب الله بود. این شهید طی 30 سال گذشته از سوی سازمانهای جاسوسی اسراییل، امریکا و انگلیس تحت تعقیب قرار داشته و بارها از عملیات های ترور جان سالم بدر برده بود. شهید مصطفی بدرالدین فرمانده جهادی حزب‌الله لبنان سال گذشته در دیداری خصوصی به یکی از فعالان رسانه ای لبنان گفته بود : وظیفه من تلاش برای مقابله با تمامی پروژه‌های آنها است و من فعالیت در لبنان یا سوریه یا هر عرصه دیگری را غیر از  رسیدن به شهادت یا در دست گرفتن پرچم پیروزی رها نخواهم کرد.   مشرق   |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||   تقسیم کار خوبی صورت گرفته. اصراعیل فرماندهان ارشد حزب الله و نیروی شبه نظامی حاکمان عربی و ترکی بدنه ی حزب الله. علاوه بر نگرانی از شهادت خود شهید، همراهانش هم هستند. قطعا همراهان ایشون با این درجه افراد عادی نبودند و شاید بشه برای حزب الله و خودمون تنها دعا کرد. خصوصا با دشمن کثیفی چون اصراعیل.   میشه گفت یکی از بزرگ ترین دستاوردهای اصراعیل از جنگ سوریه بوده تا به حال. هر چند منفعت های اصراعیل در این جنگ بیش از این ها بوده ولی جولان راحت در سوریه و هدف قرار دادن هر چیزی که دلش می خواد اون هم با این اطلاعات گسترده ای که در اختیار داره بزرگترین عقده گشاییش از حزب الله هست که در لبنان نتونسته بود اونطور که میخواد انجامش بده. از الان باز نمیشه انتظار داشت از حزب الله که پاسخ  بده و ال کنه وبل. در شرایطی که حزب الله داره و فشاری که داره تحمل میکنه و این همه جبهه و این همه طرف های درگیر خصوصا جنگ سخت حاکمان فاسد عربی علیهش انتظار داشته باشیم که با اصراعیل هم وارد یک درگیری گسترده بشه ( همونطور که یک بار اشاره کردم قطعا اصراعیل در طی این جنگ سوریه قبل از به اینکه پایان برسه، فرصت درگیری با حزب الله در لبنان را از دست نخواهد داد و نابودی کامل و یا تضعیف شدید حزب الله را با دستان خودش انتظار میکشه در وضعیت ایده آل فعلی و تنها منتظر زمان مناسب و بهانه ی غرب توجیه کن هست. هر چند واقعا به هیچ بهانه ای نیاز نداره و این رژیم خاک اروپا را هم میتونه هدف قرار بده و بعد شرایط را به کمک امریکا ارام کنه. تا به حال کم برای پیشبردش نقض قوانین اروپا را نداشته.) انتظار واقع بینانه ای نیست.   خداوند این شهید را رحمت کنه. به همراه همراهانش و محافظ باقی حزب الله باشه. هرچند میشه ناراحت بود از تدابیر حفاظتی ولی به هر حال یک فرمانده نظامی که نمیتونه پنهان باشه. معلومه نیاز بوده که در سوریه حضور داشته ولی نکته اینجاست که در دل دشب و قلب دمشق و در سکوت کامل هدف قرار گرفتن شاید چاره ای دیگه نبوده. دشمنی که مجهز به انواع اطلاعات، کمک ها، تکنولوژی ها، خباثت ها هست به هر حال همونطور که شهید مغنیه را در اوضاع آرام سوریه ترور کرد، شهید بدرالدین را هم در این موقعیت مناسب و اوضاع ترور کردنش براش کار سختی نیست. اون کمی سخت تر و اطلاعاتی تر و این راحت تر و نظامی تر.
  7.   نکته ای که قبلا هم اشاره شده بهش در فوروم و مهمه اینه که این فقط مشکل مختص نیروهای نظامی نیست. مشکل تمامی ارکان جامعه ی ایرانی هست. از جزء کوچک شخص و خانواده بگیر تا تمامی ارگان های دولتی و حتی خصوصی که عجیب هست چون به هر حال این عدم تکیه بر تحقیق و برنامه ریزی و بررسی شکست ها و پیروزی ها و در نتیجه تدوین راهکارهای جدید باعث ضرر مالی براشون میشه.   برای افرادی چون اعضای این فوروم مثلا در بخش نظامی ( و هر گروه تخصصی دیگه در سایر موضوعات ) قطعا این مشکلات به چشم میاد و مثلا در یک فوروم پزشکی از تفاوت های اقدامات ما با سایر کشوها نقد میشه و یا در یک انجمن خودروسازی، یک مجله محیط زیست و ...   ولی در بحث ما یعنی بحث نظامی چون این اشتباهات و درس نگرفتن ها ابعاد ممکنه تراژیک و خطرناکی گاهی به خودش بگیره و از طرفی مواجه هستیم با بخشی از جریان نظامی یک کشور که رجزخوانی نظامی هست ( حالا از طریق رزمایش، نمایش دستاوردها، سخنرانی، حریف طلبیدن (خصوصا کشوری که دائم تهدید نظامی میشه) یقینا این میشه که عصبانیت ها و ناراحتی های دوستان هم بیشتر بشه.
  8.   مجروحی چیزی حمل نمی کنند یا عقب نمی کشند؟ در خاطرات پایین که میزارم نشون میده دشمن چقدر با حوصله و هدفمند و احتمالا با وقوف به تلفات گیری هرچه بیشتر از متحدین سوریه داره عمل میکنه.                   این تنها گوشه ای از واقعیات سوریه است. النصره و باقی تروریستها لااقل جاسوس و نفوذی به معنایی که اینور در ترکیب رنگارنگی از نیروها وجود داره بین خودشون به اون صورت ندارند. و ده ها مشکل دیگه. کاستی ها سر جاش و کم کاری ها هم همچین و اشتباهات هم غیرقابل کتمان. ولی جبهه ی سوریه یک جبهه ی معمولی نیست. شاید اگر یک طرف فقط خود نیروهای نظامی ایران بودند باز شرایط کلی فرق می کرد تا این ترکیب فعلی و ناهماهنگ.
  9. بنش مگه همون همسایه ی فوعه و کفریا نیست که در تمام طول محاصره تقریبا از هر نقطه ایش یا طراحی عملیات میشه به سمت این دو شهرک و هربار کلی شهید و زخمی میدن ( توجه کنید این منطقه همسایه ی این دو شهرک بوده، ساکنان این دو شهرک چیزی جز بقا نمیخوان، محل زندگیشون هست، حتی بهشون اجازه داده نمیشه خارج بشند از خانه و کاشانشون و آوارگی را هم حتی حق ندارند ) و یا ازش کلی خمپاره و موشک به سمتشون شلیک میشه. مگه در نبرد با کردها در شمال حلب تصویر واضحی از قراردادن لانچر تاو روی بیمارستان اون منطقه و شلیک به سمت کردها پخش نشد؟ مگه رفتار به اصطلاح مردم برخی مناطق چون حلب با اسیران و سربازان سوری و کشتار اون ها تا به حال پخش نشده؟   باید تعریف دقیق تری از غیرنظامی در نبرد سوریه داشته باشیم. نمیشه هم مردم فوعه و کفریا و مثلا طرطوس و ... را ( زنان و بچه ها و پیرمردانی که سلاح به دست ندارند و بقیه هم احتمالا اگر مجبور نبودند لااقل در شهرک های خودشون سلاح به دست نمیگرفتند ) غیرنظامی نامید و طبق عکسها برخی وحشی های حاضر در برخی شهرکهای در دست النصره را هم غیر نظامی نامید و بعد رفتار یکسانی را با هر دو خواهان شد. قضاوت هم نه بر مبنای هیچ چیز دیگری که تنها بر مبنای رفتار با اسیران و گرفتارها را فرض میکنیم. ( حالا اون رفتار وحشیانه به هر نیتی که میخواد باشه )   هر چند در جنگ تلفات غیرنظامی طبیعی است ولی حمله به بیمارستان و مدرسه و .. قاعدتا به هیچ وجه اخلاقی نیست. حالا اگر از سطح معانی زبانی خارج بشیم آیا مدرسه و بیمارستان بنش، بیتشر مدرسه و بیمارستان هستند؟! بله در زبان مسطح! بیمارستان و مدرسه هستند ولی .. از دو جنبه قابل بررسیه: اول اینکه واقعا در شهرک بنش فعلی، با مختصات خاصش، تحت سلطه ی یک گروه که سازمان ملل تروریستی میشناسش، هر روز از هر نقطه ایش به دو شهرک محاصره شده گلوله و خمپاره شلیک میشه، مردمان عادیش هم در تصاویر معمولا حالت تهاجمی و خصمانه دارند، نقش مهمی در محاصره ی دو شهرک غیرنظامی را داره و این که به نظر نمیرسه مردمش هم بر خلاف مردم دو شهرک فوعه و کفریا مجبور به ماندن در شهرکهاشون باشند، آیا این در شهرک با این مختصات نقش بیمارستان و مدرسه، نقش یک بیمارستان و مدرسه است؟؟   حالا با این توصیفات دوم فرض کنید دشمن شهری از کشور شما را محاصره کرده، برای تداوم حمله و تسخیر و کشتار رسمی! مردمان شهر پایگاهی در نزدیکیش دایر کرده، وسط پایگاه هم یک درمانگاه دایر کرده که این درمانگاه به یک سری از خائننین محلی که سرویس میدند به دشمن هم از روی اسنان دوستی!! خدمات درمانی ارائه میده. آیا حمله به این درمانگاه توسط کشور مورد حمله قرار گرفته در وسط پایگاه دشمن اخلاقی محسوب میشه؟!!
  10.   با توجه به موتور و حجمش و محل قرارگیریش هم برخاست/پرتابش و هم فرود/بازیابیش از چالش ها محسوب میشه. به نظر صرفا پروژه ای برای تلفیق موتور و پهپاد، از این نوع؛ هدف بوده برای تست کارایی. هر چند باید منتظر بود ..
  11. کانال دو اصراعیل اعلام کرده که اصراعیل گویا یک کاروان تسلیحات حزب الله که معارضان سوری مدعی حمل رادار و پدافند و انواع سلاح بوده در نزدیکی مرز لبنان هدف قرار داده. قطعا حالا با همکاری تنگاتنگ معارضان سوری با اصراعیل و همچنین همکاری های بیشتر جناح مخالف حزب الله در لبنان و در حقیقت خائنین لبنانی با اصراعیل در بعد اطلاعاتی زیاد هم نیاز نیست اصراعیل خودش گشت های مستمری داشته باشه بر فراز مناطق مرزی و طبق اطلاعات رسیده از این منابع تلاش میکنه مانع ورود هرگونه کاروان حزب الله به داخل لبنان از سوریه بشه و این کار را برای حزب الله که در ده ها جبهه مشغوله اون هم با استعداد نیروی محدود دشوارتر میکنه. حالا حساب کنید این همکاری اطلاعاتی 360 درجه علیهش را که از لبنانی هموطن گرفته تا سوری هایی که بینشون داره فعالیت میکنه. واقعا کار حزب الله بسیار دشوار هست و اگر بگیم یک تنه مقابل فوجی از دشمن ایستاده شاید اغراق نکرده باشیم. اون هم از دشمنان ریز تا یکی از قوی ترین نیروهای نظامی جهان با پشتیبانی صد در صد ایالات متحده و تقریبا کامل غرب و حالا میشه گفت اعراب.   جالبه البته حزب الله تقریبا یک توازن نظامی بر فراز لبنان ایجاد کرده. یعنی اصراعیل تقریبا در خاک لبنان هدفی را مورد اصابت و حمله قرار نمیده به خاطر عواقبش ولی در سوریه چون دستش بازه و انقدر گروه تروریستی و بی در و پیکری بیداد میکنه که حد نداره هر کاری دلش میخواد میکنه. حالا اگر حزب الله بتونه از بین این همه خائن و سورس اطلاعاتی و نیروی تروریستی و حزب مخالف در لبنان و جنگنده ها و پهپادها و هلیکوپترهای اصراعیلی محموله هاش را ولو در خودروهای شخصی به صورت قطعاتی وارد کنه در لبنان با امنیت خاطر بیشتری میتونه مونتاژشون کنه. یک نمونه مثلا اگر غیر از خودروهای حامل بتونه سامانه های راداری و پدافندی مثل تلاش و پانزده خرداد و طبس را ( جزء به جزء ) وارد لبنان کنه و اونجا با خودروهای تطبیق شده ی داخلیش مونتاژ کنه ( نیروی متخصص هم که مشکلی نیست و در فرودگاه بیروت هم میتونه پیاده بشه ) و برای زمان مقتضی از چشم جاسوس ها دور نگهش داره در یک نبرد احتمالی غافلگیری لااقل ابتدایی خوبی خواهد بود.
  12. تلاش آیا قصد تولید انبوهش وجود داره؟ سامانه ی بسیار مناسبی به نظر میرسه و یکی از اتفاقا خوش چهره های! صنعت نظامی ما، ولی به نظر بر خلاف مثلا سامانه های میانبرد سپاه که تصاویری از خط تولیدش ولو محدود پخش شد سامانه ی تلاش با این نمایش تک دانه ایش ممکنه به سرنوشت تانک ذوالفقار تبدیل بشه؟ هر چند شلیک های متنوع آزمایشیش و کم کم گویا نمودار شدن خودروی حامل رادارش؟ کمی امیدوارتر میکنه مطلب را.
  13.   گویا در ادامه ی خبر به اون هم اشاره شده! اشاره با فعل های ماضی! به در مدار قرار دادن ماهواره با ماهواره بر سیمرغ در مدار 400 کیلومتری .. که البته خوب تکذیب میشه :)
  14.   حتما لازم نیست عامل نفوذی بوده باشه. مثل تجهیزات هسته ای که گاهی عامدانه با تشخیص مسیر خرید ما از بازار سیاه برخی تجهیزات را دستکاری می کردند تا با یک انفجار و یا خلل برنامه و در اصل حتی گاهی با حجم توصیف شده قسمتی از تاسیسات هسته ای ما را از بین ببرند ( به همراه دانشمند و کارمند و ... ) در این مورد هم ممکنه چون آزمایش جدید بوده در تجهیزات یا حتی مواد شیمیایی خریداری شده از بازار سیاه دستکاری هایی کرده باشند که بر خلاف انتظار شهدای اون واقعه انفجاری غیرقابل پیش بینی در زمانی غیر قابل انتظار رخ بده. نمیشه قضاوت صد در صدی داشت، شاید حتی برنامه ریزی برای چنین حادثه ای نداشته دشمن ولی از خوش شانسیش انفجار در چنان موقعیتی رخ داده و البته میتونه کاملا یک برنامه ی حساب شده بوده باشه. از طریق یکی از نقاط آسیب پذیر ما که طرف مقابل لااقل تا این حد باهاش مواجه نیست و شاید هم اصلا نیست؛ پست فطرتی بخشی از به اصطلاح هموطنان هست که در همه جا وجود دارند و قبلا موردهایی را در جنگ 8 ساله با عراق و گراها و برنامه ی هسته ای و دانشمندان هسته ایمون دیدیم.
  15.   قبول دارم. اون نکته را گفتم در مقایسه با یک وجه مشابه دو طرف درگیر فعلی در سوریه یعنی شور ( و بحث مثلا سرباز ارتش عربی وترک را هم از جهت نوع این شور گفتم که اینجا از جنس مذهبی و اعتقادی است ولی بله در یک سرباز سکولار ارتش ترک و کادری عرب هم میتونه باشه از جنس دیگه ای مثل وطن پرستی و انتقام ..) ، و اصلا بحث این نیست که حالا که شور هست و شاید مثلا در یکی دو مورد هم جواب داده پس شعور لازم نیست. ( به نظرم حالا شاید قضاوت هامون به خاطر عدم انتقال لحن در یک نوشتار سوء تفاهم برانگیز به نظر برسه ولی شاید مثلا از ده ها عامل دخیل این بی انگیزگی در ابداعات و خلاقیت ها در نبردهای جاری در سوریه بین خودی ها شاید بلاتکلیفی ای باشه که در سطوح بالاتر وجود داره، این که هنوز برای ادامه ی کار تصمیمی گرفته نشده، هدفی مشخص نیست و ده ها عامل دیگه )    قطعا تمای این بحث ها در همین جهت هست که درس هایی که مثلا همه ی دنیا از علم و آکادمی های تجربه پژوه استخراج می کنند ما اگر قصد ندارند اجازه ی دسترسی بهمون بدند و یا نمیتونیم دسترسی داشته باشیم ( دسترسی اصطلاحا عملی و نه تئوریک ) را به هر نحوی لااقل اهمیت فراگیریش را درک کنیم.
  16.   شاید قیاس ساده انگارانه و سطحی به نظر برسه ولی گاهی رفتارهای مجموعه های خاص را میشه در رفتار مجموعه های کلانتر جامعه مورد تعقیب قرار داد. بوفه! محلی برای نمایش ظروفی که تقریبا یا به ندرت ازشون استفاده میشه یا اصلا استفاده نمیشه و معمولا هم جای بهترین و با کیفیت ترین ظروف هر خانه ای هم بوده و هست ( در فرم سنتی و تاریخی خانواده های ایرانی ) و قیاسش با نقش همین شبه بوفه در مثلا یک جامعه ی غربی که محلی است برای دسترسی سریعتر به ظروفی که تنها برای به کار بردن - نه فقط جلوی مهمان یا مواقع خیلی خاص - هست.   مثال ساده ای و بی ربطی است ولی اگر دقت کنیم هنوز هم این خصلت خیلی از ما ایرانی هاست که از وسایل نو، از وسایلی که تازه میخریم، از وسایلی که برامون خاص هستند و پول بیشتری بهش دادیم و از وسایل خاصمون با خست خاصی استفاده میکنیم. تفکر سنتی حاکم بر برخی ارگان های هم فکر کنم همینه. استفاده از لوازم ته انبار تا حد ممکن و عدم استفاده از لوازم خاص و نو!! حالا درسته تعمیم این نگاه به یک مجموعه ی نظامی شاید مسخره! به نظر برسه با اون هم دبدبه و کبکبه و بایستی حضور برنامه ریزی و هدفمندی و ... ولی به نظرم واقعیت جاری ما ایرانی ها هنوز هم در بسیاری کارهامون نمود داره فارغ از اینکه در چه پست و مقام و موقعیتی هستیم.   حدس میزنم دوستانی که به تاریخ دفاع مقدس آشنا هستند بتونند کدهایی در تاریخ اون 8 سال پیدا کنند که مثلا امثال شهید صیاد شیرازی در استفاده از ادوات بدون ملاحظه ی این چیزها مسر هستند و با تمام توان هدف براشون مهمه البته در بستر محدودیت ها ولی مثلا یک فرمانده ی بسیجی سنتی ( جوان هم نه البته چون جوانی کمی با ملاحظه کاری سنتی مخالفه ) همون تفکر سنتیش را داره در استفاده از تجهیزات. ( حالا اون فرمانده بسیجی منظورم اینه یک نیروی مردمی، خود من یا هر کدوم از دوستان )   این را به عنوان یک سرزنش عنوان نمیکنم. به عنوان یک عصبانیت و به تنگ آمدگی! هم خیر. بلکه شیوه ای است همگانی در ما ایرانی ها که البته برای تغییرش در مجموعه هایی چون یک مجموعه ی نظامی نباید منتظر گذر زمان باشیم که خود به خود اصلاح بشه بلکه باید تلاش کنیم با دستور و برنامه عوضش کنیم. کلاس هایی چون کلاس درس سوریه تنها یادآوری می کنند به مایی که ارتباطی قاعدتا نمیتونیم با مجموعه های نظامی علمی روز دنیا داشته باشیم که این تغییرات مورد نیاز هست.   ======================================   یک نکته هم دیروز عنوان شد در رابطه با ادعامون در جنگ های نامتقارن و حالا دیدن نتیجه در سوریه که خلاف ادعاهاست. به نظرم احتمالا اون ادعاها ناشی از مثلا برداشت از چند برخورد احتمالی ما با نیروهای بیگانه در خلیج فارس و حتی شاید عراق و لبنان ... باشه و خیلی هم بی ربط نباشه ولی مشکل اینجاست به قول دوستان اون شور حسینی و کربلایی شاید بسیار زیاد حتی در مقابل یک نیروی غربی، امریکایی و حتی عربی ارتش رسمی، ترک هم جواب بده خیلی هم خوب ولی عدم جواب دهیش در سوریه به این خاطر هست که دقیقا از یک زاویه ی دیگه شما مواجه هستی با یکی شبیه خودت در شور ( شور باطل و غیر قابل قیاس البته ) اون تاکتیک و شور که بیس اون جنگ نامتقارن مورد ادعای برخی فرماندهان هست اینجا دیگه پاسخگو نیست چون بیسش خنثی میشه در تشابه رفتار دو طرف. برای همین هست جنگ سوریه اتفاقا شاید نیاز به همون ارتش کلاسیک مجهز به تجهیزات مدرن داره خصوصا هواگرد که کمترین استفاده از نیروی رزمی را مورد نیاز باشه، نه نیاز به یک نیروی با تاکتیک نبرد نامتقارن مبتنی بر شور. ( که همونطور که گفته شد شاید جلوی یک امریکایی حالا با لجستیک متوسط و در یک میدان نبرد معمولی اتفاقا به نسبت پاسخگو باشه )
  17. قطعا هم پژاک و هم پ ک ک وحشیانی بیش نیستند اون هم با وضوحی آشکار و جنایتهاشون منجمله جنایت های اخیرشون در سال 90 و بعدتر هیچوقت از یاد نمیره. و البته قطعا اردوغان از هر دوری این ها بیشتر به یاد ایرانی ها خواهد موند ( هر چند با تظاهر مشمئز کنندش شاید خیلی از ایرانی ها هیچوقت ندونند یکی از عاملین اصلی شهادت بسیاری از ایرانی ها در سوریه همین اردوغان بوده و عمال چچنی و ترکستانی و قفقازیش ) ولی هیچوقت از یاد نخواهد رفت. اینکه دشمنی مثل پژاک باشی با دشمنی آشکار یک چیز هست و اینکه موجودی باشی شبیه اردوغان با اون ظاهر و قرآن به دستی مدام و صلح فریاد کشی مکرر و زمانی همین چند ماه پیش زمین و زمان را پر کنی که ایران جانی است چون آتش بس در جنوب حلب را به اجرا نمیزاره و صلح را نمیخواد و داره مردم!!!! را در حاضر و عیس و خان طومان قتل عام میکنه و چه و چه و بعد حالا که وقت پیشروی وحوش هست نه نگران آتش بس باشی و صلح یک چیز.
  18.   در نبود یک نیروی هوایی موثر، به نظر اگر خطوط دفاعی بسیار بسیار قوی ایجاد نشده باشه در برابر نیروی 10 به 1 و حتی شاید بیشتر طرف مقابل واقعا نشه کاری کرد، نهایت میشه کاری که گویا مدافعین کردند و با تمام توان و آخرین نفرات ممکن قبل از عقب نشینی و محاصره انجام دادند و برای همین هم تعداد شهدا بالاست. وقتی سوارم انسانی را شاهد باشیم اون هم از تمامی جهات ممکن اگر به همون نسبت و یا لااقل نسبت متناسبی باهاش نیروی انسانی نداشته باشیم برای دفاع نمیشه انتظار کار خارق العاده ای از مدافعین داشت.   مهم این نیست که مدافعین و شهیدان در نبرد در روز حمله چه کردند و چه نکردند ( که قطعا تا آخرین توان جنگیدند و شهدا همین امر را اثبات میکنه )، مهم برخی پیش بینیها و کارهاست که چرا قبلا انجام نشده.     اگر این خبر درست باشه، چون رسمی اعلام شده احتمالا اون خبر صبح مبنی بر محاصره ی 80 نفر از رزمندگان هم درست بوده شاید تا حدودی. اگر این طور باشه و تا به حال تصاویری منتشر نشده باید منتظر یک بهره برداری رسانه ای، تبلیغاتی، حرفه ای و همه جانبه را از سمت رسانه های عربی و رسانه های تروریستها داشته باشیم با یک صحنه آرایی مفصل و برنامه ریزی شده. و اینکه چه طور این همه نیرو در محاصره قرار گرفتند؟ چه طور عقبه بدون آتش پشتیبانی فتح شده. چطور اینچنین غافلگیری رخ داده و همه و همه قطعا پاسخی فراتر از کم کاری داره.
  19. احتمالا هدف بعدی تروریستها زیتان و برنه خواهد بود برای شبه محاصره حاضر و در نهایت هم حاضر.   خیلی عجیبه که نیروهای ما در خان طومان به نظر در ساعات اول پشتیبانی توپخانه را هم نداشتند حتی به اون صورت. ماجراها و ترکیب ها و اقدام ها و حوادث طوری هست که تنها نمیشه گزینه ی مثلا "ضعف" را مد نظر قرار داد. اون هم با توجه به حدس احتمالی یورش به این منطقه. فرضا مثلا به طور نمونه! استفاده از اخلالگرها و قطع ارتباطات نیروها با عقبه، خیانت در خطوط پشتی توسط نفوذی ها و قطع خطوط امدادی و ... را شاید بشه با توجه به شرح ماجراهایی که خود تروریستها میدند از حمله ی دیروز متصور بود ..
  20.   مشرق از تسنیم   کلیت خبر راضی کننده نیست چون به نظر میرسه فرمانده ی محترم داره از اهمیت مورد بحث کم میکنه تا احیانا عدم حضورش را توجیه کنه ولی خبری که میدند در صورت تحقق امیدوار کنندست.
  21.   انتظار داریم امثال اصراعیل و اعراب و ترکیه ی رقیب منطقه ای و امریکا و حتی برخی غربی ها این جشن منحصر به فردشون، این موقعیت طلاییشون را اون هم در بردی دو طرفه که نه؛ سه چهار طرفه! ( نابودی سوریه به عنوان مخالف اصراعیل و همسایش، اختلاف افکنی بین شیعه و سنی، بسیج افکار عمومی ضد مقاومت، از بین بردن جهادی های متعصب و تضعیف مالی و نفری و روحی ایران و مقاومت ) را به این راحتی از دست بدند یا دفترش را ببندند؟! مسئله این نیست که نباید با این وضع به دنبال راهی خلاقانه و معجزه وار برای غلبه بر این توطئه باشیم بلکه مسئله اینه که حجم توطئه و حتی تنها تعداد کمی کشورهای حامی این توطئه به قدری بزرگ و حجیم هست که به این راحتی ها نیست کار.   قطعا یک بار در مورد کلیپ ای داعش البته از زاویه ای دیگه همونطور که گفته شد، انتشار این فیلم ها از سوی این وحوش شاید ذهن را هدایت کنه به تنها اضافه شدن چند کواد کوپتر ولی هر چند ما ضعف هامون مشهوده، نقاط قوت این وحوش هم فقط اضافه شدند این چند کواد کوپتر نیست. مطمئن باشید در زمان آتش بس خیلی چیزها علاوه بر اون 8000 نیرویی که رسما اعلام شده بهشون اضافه شده.   خبرهای خان طومان تا به حال که اصلا خوب نبوده، دعا کنیم لااقل در اون حدی که در برخی خبرها هست بد نباشه انشاء الله...
  22.   در مورد جنوب حلب واقعا سردرگمی وجود داره. به نظر اگر کمبود نیروها را در نظر نگیریم، کمبود و فقر شدید تجهیزات وجود داره قطعا. بعد مشخص نیست چرا یک تاکتیکال مجهز به جمر سرابه ولی مثلا چندین تانک خیر! چرا به نظر جبهه ها معطلند و رها شدند تنها با یک سری نیرو که مشخصا اونها هم تکلیف خودشون را نمیدونند در دراز مدت و برای همین هم هست که شاید تلاشی برای ایجاد خطوط دفاعی دیده نمیشه. یک حالت استند بای چرخشی که با جایگزینی نیروها شرایط از نو شروع میشه. تمام این ها وقتی مواجه میشه با یورش انبوه گونه ی تروریستها ( به نظر اون هم با تجربیات و برنامه ریزیهایی که دارند نه از یک جهت بلکه از چندین جهت ( حتی در یک محور ) که همین هم باعث میشه کار پوشش آتش با توپخانه هم عملا غیر ممکن بشه در یک وسعت گاهی 270 درجه ای و اکثرا 180 درجه ای ) نیروهای حاضر را در تنگنا قرار میده. برای همین پوشش هوایی انقدر در اون منطقه ضروری است.   جالبه حتی به نظر اهمیت و کاربردهای مثبت کوادکوپترها باعث شده حملات تروریستها چند ساعتی زودتر از قبل و کمی مانده تا تاریک شدن هوا صورت بگیره تا هم در موج اول حملات از تصاویر آنلاین! بهره ببرند ( با توجه به دوربین های معمولی اینگونه پهپاد ها که البته واقعا نمیشه با اطمینان گفت حتما انواع اماتور هم هستند و شاید انواع پیشرفته تر و با مداومت پروازی و امکانات بیشتری هم یا مونتاژ کردند یا تحویل گرفتند ) و هم بعد از موج اول حملات و رخنه در مواضع و پاکسازی ها در ادامه از تاریکی شب برای تثبیت مواضع استفاده کنند.   قطعا ما در حلب با یک مشت تروریست دیروز از روستا بلند شده اومده طرف نیستیم، با یک مشت گله ی سرخود عملیات کن هم طرف نیستیم، با یک مشت بی اطلاع و دیمی عملیات کن هم طرف نیستیم. قلب نیروها احتمالا هم از نظر تجهیزاتی، هم اطلاعاتی، هم هدایت میدانی و فرامیدانی به خوبی تغذیه و تجهیز میشن و اتفاقا ایده آلترین حالت همه ی طرف های مقابل هم هست این روند هم با به مسلخ کشاندن نیروهای با اعتقاد و حرفه ای جهادی و هم بیشترین ضربات را به مقاومت و نیروهاش و روحیش وارد کردن. نتایج و زمین و تصرف ها هم که فبها!!   ولی، ولی هنوز به نظر ما تصمیم خودمون را نگرفتیم. ماندن و ادامه دادن اون هم با تمام توان در اسکیل تعریف شده یا کج دار و مریز سر کردن. لااقل باید از لحاظ تجهیزات زرهی بدون خساست و تا حد توان و حتی بیش از نیاز در جبهه جنوب حلب کم نزاریم. فرماندهی، برنامه ریزی و ... سرجاش ولی در این کمبود نیرو، نیروها باید به هر چیزی که توان رزمیشون را افزایش بده مجهز باشند.
  23. دوستان مطلع بهتر میتونند کمک کنند، من در مورد تاریخ ها زیاد مطمئن نیستم ولی فکر کنم این عملیات قبل از حضور جدی ما ( همزمان با ورود روس ها به صورت جدی و با نیروی هوایی و در نتیجه ورود ما با اطمینان از یک پوشش هوایی نسبی ) در سوریه بود. قبل از ورود روس ها ما عملیات هایی داشتیم به طور مشترک و جسته و گریخته در محورهایی با اهداف مقطعی و دسترسی به برخی نقاط که به نظر می رسید اهداف مقطعی را هم دنبال می کردند. بیشتر شبیه عملیات هامون در نقش مستشاری و داوطلبانه در وضعیت فعلی عراق بود تا عملیات هامون بعد از تشکیل یک قرارگاه مشترک و نبردهایی چون نبرد جنوب حلب، با در اختیار داشتن نسبی جبهه و تشکیلات.   پ ن: ولی به هر حال با در نظر گرفتن همه ی شرایط هم از جمله نبرد در یک موقعیت خارج از مرزها، بدقلقی ارتش سوریه، کمبود نیروهای اموزش دیده، اجبار برخی عملیات ها بنا بر موقیعت های خاص، خصوصیات ویژه ی تروریستهای مقابل متشکل از نیروهای خارجی با انگیزه و نیروهای بومی ( توجه کنیم به صحنه ای که از حضور چند فرد مسلح در خانه ای همراه با چند زن و کودک که خب به هر حال مسلحین چه از بومی ها باشند و چه خارجی ها وقتی در کنار خانواده ای هم کیش خود قرار میگیرند از هر لحاظ چه همکاری های افراد بومی و سپر انسانی و چه استفاده از شرایط اجتماعی و منطقه ای در برتری محض قرار دارند و این یعنی هر عملیات در منطقه ای اینچنینی به جان خریدن صدها مشکل از نشت اطلاعاتی و کمین و غافلگیری و رکب خوردن و چه و چه تا شکست هر گونه برنامه ریزی و امکان افزایش اشتباهات و آسیب به افراد غیرنظامی و تحریک احساسات و از دست دادن روحیه و ... )  باز هم میشه و میشد عملیات های اینچنینی را تا حد امکان محدود کرد به اقدامات ویژه و بیشتر دفاعی و اطلاعاتی و در صورت نیاز مبرم، انجام با نیروهای آموزش دیده ی طولانی مدت.