Sorena_Noshad

VIP
  • تعداد محتوا

    1,228
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    6

تمامی ارسال های Sorena_Noshad

  1. مسخره ترین چیزی بود که توی این روزها شنیده بودم! روسیه میاد بمب افکن هاش رو برای بمباران عربستان بفرسته ؟! اصلاً توان همچین کاری به کنار چه سودی نصیب میشه ؟ عملاً آمریکایی ها دارن در انظار عمومی تحقیرشون می کنن. دلیل یه همچین حرف هایی هم القای امیدواری و تزریق روحیه در بین ارتش سوریه هستش.فعلاً فقط و فقط باید روی واکنش حزب الله و سوریه که طبیعتاً باید هماهنگ شده باشه حساب کرد چون روسیه داره اتباعش رو تخلیه میکنه و این یعنی کار از کار گذشته.
  2. فعلاً بالاترین احتمال اینه که حمله انجام خواهد شد اما در حد و اندازه ای که نیروی هوایی سوریه از کار بیفته - که البته همین الانش هم همچین مالی نیست - و مواضع ارتش در نقاط حساس منهدم بشه تا راه برای سلفیون باز بشه.یه چیزی مثل لیبی اما با یه خورده شرایط متفاوت از نظر قدرت رزمی طرفین و بعضی شاخصه ها.حتی نتایج بررسی های سازمان ملل هم اگه واقعی باشه - با توجه به اظهار نظر وزیر خارجه آمریکا - قراره یه چیزی تو مایه های سلاح های کشتار جمعی عراق - که هیچ وقت پیدا نشد - بر سر سوریه بیاد. در این صورت به نظر نمیرسه که سوریه واکنش چندان شدیدی نشون بده و تجربش هم اینو ثابت کرده ؛ همچنین روسیه و ایران هم به صورت مستقیم دخالت نمی کنن.اما این که حزب الله و سوریه بخوان واکنش شدیدی نشون بدن بستگی به تصمیم ایران داره. روسیه که عملاً وا داده و ته موضعش اینه که " ما با نگرانی اظهارات مسئولان آمریکایی را دنبال می کنیم " هر چند انتظاری هم جز این نبود ولی منتظر واکنش محکمی از روسیه هم نباشید.
  3. این دم رفتنی یه کم باهاش شوخی کنم[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/big%20grin.gif[/img] والا سردار یه حماسه داشتی، یه ماک آپ رادارگریز، دو نفربر جنگ جهانی اول، یه ناوی که هنوز تجهیزاتش نصب نشده رونمایی شد، و یه چند باری هم این ماهواره آخریه ترکیده ! همین ؛ کلا موفق باشی.
  4. سپاه PC-7 نداره و از توکانو به عنوان بیسیک ترینر استفاده میکنه! اصلاً موقعی که PC-7 تحویل ایران داده شد، چیزی به نام نیروی هوایی سپاه وجود نداشت. http://scramble.persiangig.com/image/Aircrafts/Switzerland/PC-7/48.jpg
  5. بنده با جو میلیتاری آشنا هستم ، میدونم اینجا آنجور که باید و شاید نمیشه نقد کرد ، چرا که دوستان عزیزمان حساسیت های زیادی نسبت به این حوادث دارند و الان اگر بخوایم مثال بزنیم، درست چند سال پس از جنگه که با اظهار نظر در مورد چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و برخی شکست ها به صورت احساسی پاسخ داده می شود و باید زمان بگذره تا بشه منطقی بحث کرد. بنده قصد فرار کردن از زیر جواب رو ندارم ، دوستان کم و بیش میدونن که من از زیر بحث فرار نمیکنم و تا تهش ادامه میدم ولی چون همونطور که گفتم فضا مساعد نیست و همچنین تاپیک هم به انحراف کشیده میشه و در آخر ممکنه برخی از عزیزان رنجیده بشن، بحث برای این قضیه رو موکول میکنیم به زمانی که یه خورده ابعاد احساسی این ماجرا کم بشه و بشه با بی طرفی و بدون بغض و کینه - به هر دو طرف - بهش پرداخت. به همین منطور ، بنده جواب همه عزیزان رو در پیام خصوصی خواهم داد و از دوستان هم میخوام از به انحراف کشیده شدن بیشتر این تاپیک پرهیز کنند و فقط در پیام خصوصی به مباحثه بپردازیم؛ سپاسگذارم.
  6. برادر تلاش ، اول از همه آرامش خودتون رو حفظ کنید و بر اعصاب هم مسلط باشید! بنده بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی یا بهتر بگم ابعاد سیاسی قضیه ، ناجا رو از نظر نظامی نقد کردم و هرگز وارد ابعاد سیاسی آن نخواهم شد چون میدونم برای سایت مشکل ساز خواهد شد! اولاً گزارشی از حمله به چندین مقر سپاه و غیره نبوده و فقط حمله به یک پایگاه بسیج بوده که همانطور که در پست قبل هم گفتم می شد با تشکیل زنجیره انسانی و استفاده از گاز اشک اور ، زنجیره انسانی ، ماشین های آبپاش و اسپری های فلفل و غیره ازش جلوگیری کرد! دیگه این که حمله به چند مقر و غارت اسلحه (!) یه خورده اغراق هست و در واقع تا تایید نشه قابل قبول نیست. انشاالله به قول شما هر وقت پرده از پس حوادث بیرون رفت شما می توانید چنین ادعاهایی را همراه با مدرک به اثبات برسانید و تا پیش از آن صرفا یک " ادعا " است.. یه تفاوتی که بنده با شما و برخی از دوستان دارم اینه که من معتقد نیستم که " به هر قیمتی " باید تظاهرات کنندگان را متفرق کرد یا جلوی برگزاری را گرفت بلکه باید طبق قانون و آیین نامه های ضد شورش رفتار کرد تا وجهه پلیس در بین بخشی از مردم - اگر قبول کنیم که آنها جزویی از مردم بودند! - مخدوش نشود، چون پلیسی موفق است که بتواند از پشتوانه مردمی قوی - از همه اقشار - برخوردار باشد و این جز با رعایت صبر و اجرای دقیق قانون میسر نیست.من میگم پلیس باید به جای متفرق کردن از اونها " حفاظت " کنه و جلوی به خشونت کشیدن رو بگیره و در صورت به خشونت کشیده شدن هم طبق همون حرفهای بنده که در واقع بخشی از آیین نامه ضد شورش بود عمل کنه. پیشنهاد میکنم تاپیکی جهت بررسی عملکرد ناجا و دیگر ارگان های دخیل در حوادث سال 88 البته از نظر نظامی تشکیل بشه ( اگر مسئله ای برای سایت پیش نمیاد) و این پست ها به اونجا منتقل بشه. [quote] پشت سیستم نشسته و میگه گودش کن!!! [/quote] متشکرم از این همه ادب ، متانت و تحمل نقد!
  7. در اکثر کشورهایی که به نوعی مردم سالاری در اون ها حاکم هست و تجمعات اعتراضی از نوع مسالمت آمیز آزاده، پلیس نه تنها با معترضان برخورد نمی کنه بلکه وظیفه حفاظت از اون ها رو هم بر عهده میگیره! یعنی پلیس باید با استقرار در اطراف محل تظاهرات ، از متوسل شدن معترضین به خشونت جلوگیری کنه.تنها در صورتی پلیس " حق " دارد به خشونت متوسل شود که معترضین به سمت مراکز حساس رفته - که در اون صورت از سوی پلیس یک زنجیره انسانی همراه با ماشین های آبپاش و غیره تشکیل می شود - یا اینکه تظاهرات از حالت مسالمت آمیز به خشونت آمیز تغییر ماهیت دهد که در اون صورت هم تهش همون گاز اشک آور و اسپری فلفل و اینهاست.. رفتار پلیس ترکیه و دولت ترکیه با رفتار پلیس کشورهایی مثل ایتالیا همخوانی نداره و اگر دوستان به صورت بی طرفانه پیگیری کنند - اعتراضات ایتالیا یا یونان رو-، خیلی کم پیش میاد که پلیس متوسل به خشونت بشه و در اکثر موارد این معترضان هستند که تظاهرات را به خشونت می کشند. وقتی من رفتار پلیس ترکیه رو با رفتار ناجای خودمون مقایسه میکنم - گلوله جنگی و موتور و باتوم و ... - میبینم اونقدرها هم که دوستان میگن برخورد بدی صورت نگرفته! ای کاش از اشتباه شهربانی در سال 1356-57 درس گرفته می شد و ما هم مثل اکثر کشورهای متمدن دنیا مو به مو به آیین نامه ضد شورش ارتش آمریکا که بخشیش رو در بالا گفتم عمل می کردیم. ما نباید خوشحال بشیم از این که فلان اتفاق در ترکیه افتاده بلکه باید درس بگیریم و خودمون رو اصلاح بکنیم تا دیگه اشتباهات گذشته و اشتباهات فعلی پلیس ترکیه رو مرتکب نشیم..
  8. [center][b]ارتشبد عباس قره باغی ( بخش نخست) مقدمه[/b][/center] بدون تردید عباس قره باغی یکی از نامدار ترین تیمساران ارتش شاهنشاهی بود که تا کنون بیوگرافی ، کتاب و مقالات زیادی در مورد او نوشته شده که اکثر آن ها به نقش او در فروپاشی ارتش و مسائل انقلاب اشاره دارد ؛ سرگذشت او بسیار جالب است! او به قول معروف در آخر از از اینجا مونده و از اونجا رونده شد! کسی که هم انقلابیون به خونش تشنه بودند و هم طرفداران خانواده پهلوی او را به عنوان یک خائن و کسی که باعث فروپاشی ارتش شاهنشاهی و بالطبع رژیم شده قلمداد می کردند و و همچنان می کنند.در این سری نوشتار قصد دارم به صورت بی طرفانه و اختصاصی به زندگی نامه این فرد بپردازم.در بخش نخست فقط به بررسی مقدماتی پرداختم و در قسمت های آینده به بررسی سرگذشت ایشان می رسیم. [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/gharebaghi.jpg[/img][/center] [center][size=2]قره باغی در درجه ارتشبدی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران با اختیارات تام است[/size][/center] [right][b]نام و نام خانوادگی[/b]: عباس قره باغی [b]تاریخ و محل تولد[/b]:[b] [/b]10 آبان 1297 ه.ش تبریز - ایران [b]تاریخ و محل مرگ[/b]: مهر 1379 ه.ش پاریس - فرانسه [b]نام پدر[/b]: کریم [b]رسته[/b]: پیاده ، نیروی زمینی ، ارتش شاهنشاهی ایران [b]درجه[/b]: ارتشبد[sup]1[/sup] ( معادل ژنرال 4 ستاره ) [b]تحصیلات نظامی: [/b] - دوره مدرسه نظام - دوره دانشکده افسری ارتش - دوره دانشکده جنگ ( دافوس امروز ) - دوره عالی پیاده فرانسه - دوره دافوس فرانسه - دوره دانشگاه عالی جنگ فرانسه - دوره ستاد مشترک فرانسه [b]تحصیلات غیر نظامی:[/b] - کارشناسی حقوق از دانشگاه تهران - دکترای حقوق از دانشگاه پاریس [b]مشاغل و مناصب ( به ترتیب ) :[/b] - فرماندهی گروهان مسلسل ضد هوایی لشگر یک پیاده تهران - فرمانده گروهان سوم گارد شاهنشاهی - معاون گارد شاهنشاهی - معاون گارد جاویدان - استاد دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش - فرمانده تیپ دانشجویان دانشکده افسری - فرمانده دانشکده افسری - فرمانده لشگر 5 پیاده گرگان - فرمانده لشگر 1 گارد - رئیس ستاد نیروی زمینی شاهنشاهی ایران - فرمانده سپاه[sup]2[/sup] یکم ( مستقر در کرمانشاه ) - فرمانده ژاندارمری کل کشور - رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران[sup]3[/sup] و وزیر کشور [b]نشان های داخلی:[/b] - نشان افتخار همدوره ای محمد رضا پهلوی - آجودان مخصوص محمد رضا پهلوی - نشان درجه 2 همایون - نشان درجه 3 تاج - نشان درجه 3 همایون - نشان درجه 4 همایون - نشان لیاقت درجه 2 - نشان لیاقت درجه 3 - نشان افتخار درجه 3 - نشان خدمت درجه 1 - نشان عالی درجه 1 - نشان 28 مرداد 1332 ه.ش - نشان بیست و پنجمین سال سلطنت - نشان تاجگذاری - نشان جشن دو هزا و پانصد ساله شاهنشاهی - نشان سپاس فرهنگی درجه 1 - نشان پاس درجه 1 - نشان کوشش درجه 1 - نشان خدمت تربیت بدنی [b]نشان های خارجی:[/b] - نشان استقلال اردن - نشان استوار درجه 3 افغانستان - نشان درجه 1 نظامی مراکش - نشان لژیون دونور گرداندافیسیه فرانسه - نشان درجه 1 شوایه صلیب بزرگ ایتالیا[/right] [right]ادامه دارد...[/right] [right]گردآوری: سورنا نوشاد[/right] [right]با تشکر از برادر سینای عزیز[/right] [right]منابع اصلی: در قسمت پایانی ارائه خواهد شد.[/right] [right][url="http://armyhistory.mihanblog.com/post/17"]منبع ثانویه[/url] [size=2][size=3][b]پاورقی[/b][/size] 1- ارتشبد: بالاترین درجه نظامی ارتش ایران که محمد رضا پهلوی با الگو برداری از ژنرال چهار ستاره ارتش ایالات متحده آن را تعیین کرد و به تعدادی از فرماندهان ارشد ارتش اعطا شد.تعداد ارتشبد های ایران بسیار زیاد بود و اصلاً با میزان نیروی زیر دست و شغل افراد همخوانی نداشت.پس از انقلاب ، بالاترین درجه نظامی یک فرد ( زنده ) به سرلشگر محدود و فرماندهان نیروها نیز حداکثر یک سرتیپ بودند.در صورتی که فردی سرلشگر بوده و شهید شود، با یک درجه ترفیع به درجه سپهبدی می رسد اما این که به یک فرد زنده درجه ای بالاتر از سرلشگر داده شود در پس از انقلاب بی سابقه است.چرایی این امر همچنان برای نویسنده نامفهوم است! برخی با بیان این مطلب که در کشور ما رهبری فرمانده کل قواست و احتیاجی به درجاتی مثل سپهبد و ارتشبد نیست این مسئله را رد می کنند اما مگر در دوران پهلوی ، به موجب قانون اساسی محمد رضا شاه فرمانده کل قوا نبود ؟ آیا توجیهی برای این امر وجود دارد ؟ بنده هنوز جواب قانع کننده ای دریافت نکرده ام.متاسفانه در حال حاضر شاهد آن هستیم که درجه افراد که تنزیل داده شده ، چندان سنخیتی با شغل سازمانی آن ها ندارد.برای مثال فرمانده سپاه یا همان قرارگاه غرب نیروی زمینی یک سرتیپ 2 ( از درجات اختراعی ) است! 2- سپاه: سپاه فرماندهی منطقه ای از کشور ( برای مثال غرب یا شمال ) را بر عهده دارد و تمامی یگان های ارتش تحت فرمان این سپاه قرار می گیرند.در حال حاضر نام سپاه ( به دلیل وجود سپاه پاسداران ) به قرارگاه تغییر یافته و ارتش تعدادی از این قرارگاه ها در اختیار دارد که مانند گذشته فرماندهی یگان های مستقر در منطقه را بر عهده دارد. 3- ستاد بزرگ ارتشتاران: ستاد مشترک ارتش که وظیفه هماهنگی و فرماندهی بر سه نیرو ( در حال حاضر چهار نیرو شده ) را دارد در آن زمان به این نام خوانده می شد.ارتشتار یا ارتشدار یکی از واژه های پارسی اصیل است که بزرگ فرماندهان ارتش اشاره دارد و این واژه به خوبی شرح حال ستاد مشترک که بزرگترین فرماندهان در آن حضور دارند ، می باشد.متاسفانه پس از انقلاب این واژه زیبا و با صلابت با واژه " ستاد مشترک ارتش " جایگزین شد.[/size][/right]
  9. Sorena_Noshad

    ارتشبد عباس قره باغی ؛ ژنرال بی طرف..!

    [center][b]ارتشبد عباس قره باغی ( بخش دوم )[/b][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/34~1.jpg[/img] [size=2]ارتشبد عباس قره باغی در لباس ریاست ژاندارمری کل کشور در کنار مهندس عبدالله ریاضی[/size][/center] [size=3][b]از تولد تا دانشکده افسری[/b][/size] عباس قره باغی در 10 آبان 1297 هجری خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد.نام پدر او کریم و برادرانش جواد ، عباس و رضا بود.خانواده قره باغی اصالتاً جزو مهاجرانی بوده اند که پس از عقد قرار داد های ننگین گلستان و ترکمان چای از زادگاه خود که به وسیله روس ها غضب شده بود مهاجرت کرده و در شهر تبریز ساکن شدند.پدر عباس تاجر بود و از تمکن مالی خوبی - نسبت به اکثریت مردم آن زمان - برخوردار بود.با این وجود، عباس راهی مدرسه نظام شد تا درس نظامی گری را بیاموزد.در سال های دهه 1320 ، ارتش ایران به تازگی سر و سامان گرفته و به هیبت یک ارتش منظم و کلاسیک امروزی در آمده بود و حرفه ارتشی یکی از مقبول ترین مشاغل آن دوره بود.او که در مهر ماه 1313 وارد دبیرستان نظام تبریز شده بود، توانست در سال 1315 دوره خود را تمام کرده و دیپلم نظام را اخذ کند.پس از آن ( در همان سال ) وارد دانشکده افسری ارتش[sup]1[/sup] شد و رسته پیاده را برگزید. در مهر ماه سال 1315 ، دوره جدید دانشکده افسری آغاز شد.در این دوره اما به مناسبت بازگشت محمدرضا پهلوی از سوییس و ورود او به دانشکده افسری به منظور تحصیل، شهربانی ، رکن دوم ستاد ارتش و رکن دوم دانشکده از میان 300 دانشجو تعداد 30 تن را برای همکلاسی با ولیعهد وقت گزینش کردند.از جمله این افراد عباس قره باغی دانشجوی منضبط و سربه زیری بود که خیلی زود تبدیل به منشی خصوصی محمدرضا پهلوی شد. [size=3][b]از فرماندهی گروهان مسلسل ضد هوایی تا فرماندهی ژاندارمری[/b][/size] سال 1317 ، دوره دانشکده افسری پایان یافت ، قره باغی به لشگر 1 پیاده مرکز منتقل شد تا در سمت فرمانده گروهان مسلسل ضد هوایی قرار بگیرد.او در این سمت قرار داشت که در شهریور 1320، متفقین به سمت کشورمان حمله کرده و پایتخت را اشغال کردند.در آن زمان، گروهان قره باغی مسئولیت دفاع از کارخانه تسلیحات ارتش در خیابان خیام - قورخانه تهران را بر عهده داشت که بنا به دستور صادره از رضا شاه مبنی بر ترک مقاومت، هیچ مقاومتی از خود نشان نداد. در دوره رضا شاه، هر ماه ماموریت حفاظت از محل زندگی شاه را یک گردان از ارتش بر عهده داشت اما در سال 1321 تصمیم به تشکیل یک یگان جداگانه به نام گارد شاهنشاهی گرفته شد و قره باغی از لشگر 1 پیاده تهران به این یگان منتقل شده و فرماندهی گروهان سوم و سپس معاونت آن را بر عهده گرفت.او در همین زمان مشغول تحصیل در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود و در خرداد 1323 توانست مدرک لیسانس - کارشناسی - خود را اخذ کند. در پانزدهم بهمن 1327 ، محمدرضا پهلوی تصمیم به بازدید از دانشکده حقوق دانشگاه تهران گرفته بود و از قضا فرمانده یگان محافظت از او نیز سرگرد عباس قره باغی بود! پس از پیاده شدن شاه از خودرو ، یک عضو حزب توده که خود را در پوشش یک عکاس به شاه نزدیک کرده بود پنج گلوله از هفت تیر خود به سوی شاه شلیک کرد.پس از آن که ششمین گلوله در اسلحه گیر کرد، شاه فرصت کرد که پناه بگیرد و بلافاصله سرتیپ صفاری - رئیس وقت شهربانی - دو گلوله به سمت ضارب شلیک و او را زمین گیر کرد.تازه پس از آن بود که گارد شاهنشاهی و فرمانده آن به خاطر آوردند که وظیفه آنها محافظت از جان شاه بوده است! لذا شروع به شلیک به جسد بی جان ناصر فخر آرایی کرده و او را به یک آبکش انسانی تبدیل نمودند! یقیناً در هر جای جهان هنگامی که اهمال و ضعف یگان محافظ مشخص شود، مسئولین آن باید مورد محاکمه و مجازات قرار بگیرند.اما این مسئله در مورد گارد شاهنشاهی صدق نمی کرد و مسئولین آن مورد هیچ مواخذه ای قرار نگرفتند! در بین سال های 1327 تا 1333 ، عباس قره باغی دانشجوی دانشکده پاریس بود و دائماً بین ایران و فرانسه در رفت و آمد بود تا بالاخره توانست دکترای حقوق خود را اخذ کند.در همین زمان ، او که دوره دانشکده جنگ ایران و ستاد مشترک فرانسه را گذارنده بود، مشغول تدریس در دافوس و دانشکده افسری ارتش بود. در سال 1340 ، او فرمانده تیپ دانشجویان دانشکده افسری شد و 3 سال بعد نیز به فرماندهی دانشکده منصوب شد.در این دوران یک بار او رئیس دادگاهی شد که اعضای نهضت آزادی ایران نظیر مهندس بازرگان ، آیت الله طالقانی و تعدادی دیگر را متهمان آن بودند و آنطور که پیداست، برخورد قره باغی با این افراد خوب بوده و باعث به وجود آمدن یک احترام نسبی بین او و این افراد - به واسطه این رفتار - با وجود محکومیت متهمان دادگاه شد. پس از پایان دوران تصدی پست فرماندهی دانشکده افسری او به فرماندهی لشگر 5 پیاده گرگان - در حال حاضر لشگر 30 پیاده - منصوب شد. مشاغل بعدی او بدین ترتیب بود: - از شهریور 1344 تا مهر 1347 فرمانده لشگر یک گارد تهران - از مهر 1347 تا اردیبهشت 1351 رئیس ستاد نیروی زمینی - از اردیبهشت 1351 تا مرداد 1352 جانشین فرمانده نیروی زمینی پس از آن به دلیل تیره شدن روابط ما بین ایران و عراق ، سپهبد عباس قره باغی به فرماندهی سپاه یکم کرمانشاهان که کنترل عملیاتی لشگرهایی چون 28 کردستان، 64 خرم آباد و 81 کرمانشاهان را بر عهده داشت و قویترین سپاه ارتش ایران بود، منصوب شد.او در این سمت توانست تا حدود زیادی برتری ارتش ایران بر رقیب عراقی خود را نشان دهد و در اکثر روایات و خاطرات از برخورد قاطع ارتش در این مقطع صحبت به میان آمده است که خود باعث وجود نوعی دلهره در بین ارتش عراق شده بود. [size=3][b]فرماندهی ژاندارمری[/b][/size] پس آن که تشت رسوایی جمعی از فرماندهان ژاندارمری که در یک فساد بزرگ دست داشتند از بام افتاد ، محمد رضا پهلوی در اواسط سال 1353 سپهبد قره باغی را با اختیارات تام به ریاست ژاندامری کل کشور منصوب و مسئولیت پاکسازی و سر و سامان دادن به آن را بر عهده او گذاشت.او تمامی مسببین فساد را تحویل دادگاه نظامی داد و به پاکسازی ژاندارمری پرداخت.در شهریور ماه سال 1354 ، قره باغی درجه ارتشبدی خود را از شاه دریافت کرد. برخی اقدامات او در زمان تصدی ریاست ژاندارمری کل کشور را از زبان خسرو معتضد - که در کتاب شب ژنرال ها آورده است - مرور می کنیم: «...1- پلیس راه شهربانی کل کشور که در سال 1345 به ژاندارمری واگذار شده بود، به هنگام تحویل به ژاندارمری فقط 25 دستگاه بنز و شورلت سواری در اختیار داشت، در حالی که در سال 1354 ، 178 دستگاه بنز سواری ، 41 دستگاه سواری دوج ، 6 دستگاه پیکان ، 11 دستگاه اونیماک ، 162 دستگاه اونیماک ، 162 دستگاه موتور سیکلت هارکی ، 100 دستگاه موتور سیکلت یاماها ، 75 دستگاه آمبولانس و 46 دستگاه مینی بوس در اختیار آن اداره بود. 2- تعدادی بی سیم های ثابت و سیار واگذاری شده در سال 1345 به پلیس راه 19 دستگاه بود در حالی که در سال 1354 ، آن اداره به 154 دستگاه بی سیم ثابت ، 152 دستگاه بی سیم سیار و تعدادی بی سیم های انفرادی مجهز شده بود.تعدادی پاسگاه های پلیس راه در سال 1354 ، 61 پاسگاه بود و قرار بود تا پایان سال 1354 به 70 پاسگاه و تا پایان برنامه 5 ساله عمران به 100 پاسگاه افزایش یابد. 3- قره باغی در شهریور 1354 دوره های آموزشی مقدماتی و عالی رسته پیاده ژاندارمری و فرماندهی و ستاد را برای نخستین بار در کشور تشکیل داد. 4- در سال 1354، مراکز آموزش افسری در تهران شامل دوره فرماندهی و ستاد ، دوره عالی پیاده و دوره مقدماتی پیاده ژاندارم تشکیل شد. 5- همچنین دوره های افسری و افسری وظیفه - مرکز آموزش زبان انگلیسی ، مراکز آموزش درجه داری کادر در مرزن آباد - شامل رسته های پیاده ، مخابرات ، مهندسی، سر رشته داری ، دارایی ، پلیس راه و ترابری دایر بود. 6- آموزشگاه های گروهبانی کادر نواحی در شهرهای زاهدان ، کرمان ، رضاییه ( اورومیه) ، اهواز ، کرمانشاه ، سنندج ، مشهد ، خرم آباد ، شیراز ، تبریز ، اصفهان ، ساری ، رشت و تهران دایر شده و آموزشگاه فنی در تهران شامل رشته های درودگری ، جوشکاری ، آهنگری ، مکانیکی نیز تشکیل شده بود. 7- مرکز آموزش مخابرات در تهران شامل دوره های تعمیرات وسایل ارتباطی ، تعمیرات رده 2 مولد برق و الکترونیک ، تله تایپ ، ماشین های رمز و اپراتور تله تایپ دایر شده بود و یک مرکز آموزش درجه داری در جهرم تاسیس شده بود که دیپلمه های وظیفه را مدت 6 ماه آموزش داده و با درجه گروهبانی به یگان های ژاندارمری تحویل می داد.همچنین مراکز آموزش سربازی وظیفه در جلدیان ، زاهدان ، نوده و رینه تاسیس شده بود.او آموزشگاه های بهیاری و مرکز آموزش افراد نیروی پایداری را هم تاسیس کرده بود. 8- افسران ژاندارمری می توانستند از دوره های آموزشی پدافند هوایی ، دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی زمینی و هوایی ، دوره های عالی و رسته ای مقدماتی و دانشکده افسری نیروی زمینی و دانشکده افسری شهربانی کل کشور نیز به منظور ارتقای سطح دانش و مرتبه خود استفاده کنند. 9- افسرانی به دانشکده فرماندهی و ستاد دوره عالی رسته ای آمریکا و دوره عالی ژاندارمری فرانسه و دوره های متخصص فنی هوایی و مخابرات ارتش آمریکا اعزام می شدند و دانشجویان بورسیه ژاندارمری در دانشکده های پزشکی، دندان پزشکی، حقوق، مهندسی، کامپیوتر، الکترونیک، حسابداری، علوم اداری و موسیقی تحصیل می کردند...» [size=3][b]پایان دادن به ماموریت مستشاران آمریکایی[/b][/size] پس از آن که موج انتقادات بی سابقه نشریات آمریکایی به هزینه های جشن 2500 ساله شاهنشاهی شدت گرفت، محمد رضا پهلوی به منظور تلافی در اقدامی تصمیم به تعطیلی رادیو تلویزیون ارتش آمریکا در تهران و همچنین پایان دادن به ماموریت مستشاران آمریکایی که از سال 1321 ه.ش در ایران بودند، گرفت. در 13 اسفند 1354، قره باغی که به تازگی از سپهبدی به ارتشبدی ارتقا یافته بود طی مراسم تودیعی با آن ها خدا حافظی کرده و به ماموریت 33 ساله آن ها در ایران پایان داد. در چهارم شهریور 1357 ، عباس قره باغی در کابینه مهندس شریف امامی و ازهاری به سمت وزارت کشور - همزمان با ریاست ژاندارمری - منصوب شد.تا پیش از این دوره برخورد های بین ژاندارمری و معترضین به نسبت دیگر ارگان ها کم تر بود که رو به افزایش می رفت.هر چند ژاندارمری به دلیل وظیفه زاتی خود بیشتر ماموریتش در بیرون از شهرها و نقاط مسکونی بود. ادامه دارد... [b]نکته: [/b]در بخش پایانی به نقش ایشان در جریان انقلاب و خروج از کشور و پس از آن خواهیم پرداخت که به دلیل حساسیت موضوع یه خورده طول خواهد کشید. [b]پاورقی[/b] [size=2]1- در آن زمان ، به دلیل جدیدالتاسیس بودن دو نیروی هوایی و دریایی ، تمامی افسران ارتش در این دانشکده که در واقع دانشکده نیروی زمینی بود تحصیل می کردند.این دانشگاه هم اکنون دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش ( امام علی[sup] (ع)[/sup] ) است.[/size]
  10. Sorena_Noshad

    ارتشبد عباس قره باغی ؛ ژنرال بی طرف..!

    [quote name='IRINavy' timestamp='1367956404' post='311503'] [quote name='Sorena_Noshad' timestamp='1367955829' post='311501'] بعدش هم ما بحثمون در زمانیه که فرد مسئولیت فرماندهی داره نه در زمان بازنشستگی افراد! ببینید! درسته که [color=#800000][b]مقام فرمانده کل ارتش من درآوردیه[/b][/color] ولی حالا که به وجود اومده باید درجه ای معادل یک فرمانده کل داشته باشه نه سرلشگری.. [/quote] سورنا جان خیلی از ساختارها بعد از انقلاب نسبت به زمان شاهنشاهی تغییر کردن، دلیل نمیشه به اونها صفت منفی "من درآوردی" رو نسبت بدیم. اگه اینطوری باشه مثلا قرارگاه پدافندهوایی هم من درآوردی است یا کلا سپاه من درآوردی است یا بسیج یا خیلی چیزهای دیگه. اون ساختاری که قبل از انقلاب وجود داشته که وحی منزل نبوده!! بوده؟؟ [/quote] ببین داداش! وحی منزل نبوده ولی ساختار صحیح تری داشت! در کدام ارتشی ما چنین مقامی داریم ؟ والا تا جایی که من میدونم رئیس ستاد مشترک همون فرماندهی کله ارتشه و دلیل دو پست ریاست ستاد و فرمانده کل رو نمیدونم! البته بگذریم که این مقام در کشور ما بیشتر جنبه تشریفاتی داره و تصمیم گیرنده اصلی رهبری و فرمانده کل قوا هستن و ایشون - فرمانده کل ارتش - یه جورایی مشاور هستن ، چون فرماندهان نیروها مستقیماً توسط خود ایشون منصوب می شوند.قرارگاه پدافند هوایی خیلی با این مقام تفاوت داره.این که یک نیرو به غیر سه نیروی متداول زمینی ، هوایی و دریایی تشکیل بشه مسئله ای نیست و در برخی از ارتش ها صورت گرفته است. برادر بیگدلی، من از نزدیک با سپاه و سپاهی ها زیاد سر و کار دارم، واقعاً نمیشه اسم این سازمان رو نظامی گذاشت! سرباز به سرگرد میگه حاجی به درجه دار میگه مشتی...این یه نکته منفیه و عدم نظم مشکلات زیادی برای سپاه به وجود آورده و خواهد آورد.به هر حال ، درجه چیزیه که در تمامی سازمان های نظامی رسمی ملاک هست و آلرژی بردار هم نیست.
  11. Sorena_Noshad

    ارتشبد عباس قره باغی ؛ ژنرال بی طرف..!

    برادر بیگدلی، درود! ابتدا بفرمایید که بر چه اساسی می فرمایید که به آقایان ظهیرنژاد و رضایی پیشنهاد درجات سپهبدی و ارتشبدی شده است ؟! به هیچ عنوان با این نظر شما که ذهنیت منفی باعث این امر شده موافق نیستم و اون رو یه جور توجیه بچه گانه میدونم! مگه تیمور بختیار زمان کودتای 28 مرداد سرتیپ نبود ؟! مگه همه اون هایی که سپهبد و ارتشبد شدن قبلش سرتیپ و سرلشگر نبودن ؟! اینجوریه که باید کل درجات تغییر می کرد. بعدش هم ما بحثمون در زمانیه که فرد مسئولیت فرماندهی داره نه در زمان بازنشستگی افراد! ببینید! درسته که مقام فرمانده کل ارتش من درآوردیه ولی حالا که به وجود اومده باید درجه ای معادل یک فرمانده کل داشته باشه نه سرلشگری.. این صحبت های شما بنده رو قانع نمیکنه.. جناب میهن دوست ، درود! 34 سال از انقلاب گذشته ، یعنی هنوز یه نفر به سن و زمان سپهبدی و ارتشبدی نرسیده ؟! مسئله ربطی به زمان نداره.
  12. Sorena_Noshad

    ارتشبد عباس قره باغی ؛ ژنرال بی طرف..!

    [quote name='IRINavy' timestamp='1367949728' post='311458'] [quote name='Sorena_Noshad' timestamp='1367948030' post='311452'] [right] [size=2]1- ارتشبد: بالاترین درجه نظامی ارتش ایران که محمد رضا پهلوی با الگو برداری از ژنرال چهار ستاره ارتش ایالات متحده آن را تعیین کرد و به تعدادی از فرماندهان ارشد ارتش اعطا شد.تعداد ارتشبد های ایران بسیار زیاد بود و اصلاً با میزان نیروی زیر دست و شغل افراد همخوانی نداشت.پس از انقلاب ، بالاترین درجه نظامی یک فرد ( زنده ) به سرلشگر محدود و فرماندهان نیروها نیز حداکثر یک سرتیپ بودند.در صورتی که فردی سرلشگر بوده و شهید شود، با یک درجه ترفیع به درجه سپهبدی می رسد اما این که به یک فرد زنده درجه ای بالاتر از سرلشگر داده شود در پس از انقلاب بی سابقه است.چرایی این امر همچنان برای نویسنده نامفهوم است! برخی با بیان این مطلب که در کشور ما رهبری فرمانده کل قواست و احتیاجی به درجاتی مثل سپهبد و ارتشبد نیست این مسئله را رد می کنند اما مگر در دوران پهلوی ، به موجب قانون اساسی محمد رضا شاه فرمانده کل قوا نبود ؟ آیا توجیهی برای این امر وجود دارد ؟ بنده هنوز جواب قانع کننده ای دریافت نکرده ام.متاسفانه در حال حاضر شاهد آن هستیم که درجه افراد که تنزیل داده شده ، چندان سنخیتی با شغل سازمانی آن ها ندارد.برای مثال فرمانده سپاه یا همان قرارگاه غرب نیروی زمینی یک سرتیپ 2 ( از درجات اختراعی ) است![/size][/right] [/quote] سلام و تشکر از مقاله خوبتون. در نیروهای مسلح (همانطورکه میدانید) مشاغل دارای درجه هستند مثلا فرماندهی کل ارتش یا سپاه دارای درجه ارتشبدی است یا فرماندهی یک نیرو در ارتش یا سپاه دارای درجه سپهبدی است و الی آخر... یک قانونی وجود داره که میگه افراد نظامی میتونن مشاغلی تا دو درجه بالاتر از درجه خودشون داشته باشن. مثلا یه سرگرد میتونه شغل سرهنگی داشته باشه. البته استثنائاتی هم داره مثلا در برخی مناطق میشه تا سه درجه و .... در بعد از انقلاب که کلا افسران درجه بالا خیلی کم داشتیم و درکل همه چیز به هم ریخته بود و سروشکل منظمی نداشت. سپاه هم که اصلا درجه توش مطرح نبود. جنگ هم باعث شده بود فرصتی برای سروسامان دادن نباشه. بعد از جنگ که ساختارها تاحدودی بازنگری شد و قوانین سامان داده شد. قانونی که در بالا اشاره کردم و در واقع یه آوانس به افراد میداد تبدیل شد به یه رسم! یعنی مثلا هروقت میخواستند یه نفر رو فرمانده نیرو کنن، بهش درجه سرتیپی میدادن! و این رسم تا به امروز باقی مونده و خدا میدونه تا کی میخواد ادامه داشته باشه؟ یاعلی [/quote] درود، سپاسگذارم. بله بنده هم اطلاع دارم که یک فرد میتونه تا دو درجه بالاتر از درجش شغل بگیره. هر چیزی که هست من مطئنم که این به مرور زمان نبوده و رسمی نبوده که جا افتاده باشه و تصمیمی که در سطوح بالای نظام گرفته شده مبنی بر آن که حداکثر درجه سرلشگر برای افراد زنده و سپهبد برای شهیدانی که سرلشگر بوده اند باشه.چراییش هنوز برای من مشخص نیست چون این درجه بندی ها یه جورایی جهانیه و تقریباً همه کشورها سپهبد و ارتشبد دارن.فردوست توی خاطراتش اشاره میکنه که چند روز پس از 22 بهمن سرلشگر قرنی ( به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش ) بهش تلفن کرده و گفته که سه فرد برای تصدی پست های فرماندهی نیروها پیشنهاد بده که حداکثر درجشون سرتیپ باشه (یعنی مثل الان که فرماندهان نیروها سرتیپ هستند).امکانش هست (اونجور که به نظر میرسه) که در همان زمان ها تصمیم به این محدودیت در درجه گرفته شده باشه.هر چند مطمئن نیستم. متاسفانه به نظر نمی رسه که هیچ عزم یا طرحی برای برداشتن از محدودیت در درجه ها و برگرداندن آنها به روال پیشین - که صحیح بود - وجود داشته باشد و ما کماکان هیچ سپهبد یا ارتشبدی نخواهیم داشت. جناب Commandant ، مسئله اصلاً ربطی به این حرف ها نداره! مگه همین الان امیرش چقدر حقوق میگیره ؟! برای مملکتی که این همه درآمد داره پرداخت حقوق چند تا سپهبد و ارتشبد مشکله ؟! اما مثل این که جواب شما مثبته! میدونستید عده ای غرق در فساد هستند و آن وقت ارتش برای اون که بتونه حقوق افسر و درجه دارش رو بده باید زمین هاش رو بفروشه ؟!
  13. دیکو رو با هلیکوپتر می کشن اونوقت تو راهش مین رها می کنن که منفجر بشه ؟! فلسفه این کار چیه ؟ این که شد مین ریزی.
  14. دوستان عزيز منظور نظر بنده اين مقاله بود نه اصل ماجرا! ايشون ادعا كرده كه آمريكا با چند تا دلتا و هليكوپتر ميخواد هم گروگانهاش رو آزاد كنه ،‌ هم رهبر رو ترور و هم انبارهاي مهمات رو منهدم كنه..! به نظر شما اين تمسخر شعور ما نيست ؟‌ مگه من و شما نميدونيم كه با اين تعداد نيرو آزاد كردن گروگان ها هم خنده داره چه برسه به كارهايي كه ايشون گفته!‌ بنده فرضيه خاموش كردن رادارها رو رد نميكنم اما تاييد هم نمي كنم ولي فرضيه اصلي بنده اينه كه آمريكايي ها از تمامي نقاط كور و پوشش راداري ايران كه خودشون راهش انداخته بودن با خبرند و با استفاده از اين نقاط كور و پرواز در ارتفاع پايين و ... تونستن به اين عمق از كشور نفوذ كنند.راه هاي زيادي براي كور كردن و عدم رهگيري به وسيله رادارها وجود داره. جناب senaps درسته !‌ انبارها رو خودشون طراحي كرده و با نظارت خودشون ساخته شده بود!‌ ولي خنده دار نيست كه فكر كنيم - آن طور كه نويسنده مقاله آورده - با اين تعداد نيرو بخواهيم چنين انبارهايي كه در سطح كشور پراكنده شده اند را منهدم كنيم‌؟!
  15. آمريكا با چند تا تكاور و سي استاليون ميخواد به كشوري با يك ارتش 400 هزار نفري كه آن زمان - با وجود همه شرايط به وجود آمده به دليل انقلاب - جزو 6 قدرت برتر نظامي جهان بود حمله كنه ،‌ رهبر كشور رو ترور ،‌ گروگان ها رو آزاد و از همه خنده دار تر انبارهاي مهمات ارتش كه در دل كوه ها پنهان و به شدت حفاظت شده است رو منهدم كنه..! منو ياد مقاله هاي بي محتواي عقيدتي سياسي انداخت. در مورد خيانت تيمسار شادمهر و باقري هم از سايت ساجد و نويسنده اصلي درخواست ميشه سندي چيزي براش بيارن.البته برداشتن چند توپ 23 ميليمتري (كه اينش رو هم باور ندارم) فرق چنداني به حال چند پايگاه هوايي كه به وسيله انواع رادارها و سيستم هاي موشكي نظير هاوك و راپير محافظت ميشه به وجود نمياره..! من فكر ميكنم شان ميليتاري يه خورده بالاتر از اين حرف ها باشه كه چنين مقالات آبكي درش قرار بگيره.
  16. من نفهمیدم! این اسکله برای سپاهه ؟! اونوقت حضرات با قایق تندرو توی دریای خزر میخوان چیکار کنن ؟
  17. Sorena_Noshad

    تاپیک جامع سپهبد شهید ولی ا... قرنی

    [center][b]سرلشگر قره نی از زبان ارتشبد حسین فردوست مقدمه[/b][/center] تاکنون مطالب بسیار محدودی در مورد گذشته و کارهای صورت گرفته توسط مرحوم سرلشگر قره نی گفته شده است و شاید یکی از دلایل اصلی آن کمبود منابع مورد اعتماد باشد.خاطرات ارتشبد حسین فردوست که از کودکی نزدیکترین دوست محمدرضا پهلوی ، پادشاه سابق ایران و رئیس دفتر ویژه اطلاعات شاه بوده تاکنون به عنوان یک منبع قابل اعتماد برای پژوهشگران مطرح بوده و بسیاری برای استناد مطالب خود به این کتاب مراجعه می کنند.وانگهی در حال حاضر کاری به صحت یا عدم صحت تمامی موارد گفته شده در این کتاب نداریم و به موقع آن را نقد خواهیم کرد.تمامی مطالب این نوشته بدون کوچکترین تغییر آورده شده است. [center] [b]انگلیسی ها و کودتای قره نی[/b][/center] من شخصاً در تمام مدت قریب به 20 سال خدمت خدمت در دستگاه اطلاعاتی، یعنی از شروع کار « دفتر ویژه اطلاعات »[sup]1[/sup] در سال 1338 تا پیروزی انقلاب در سال 1357 ، نه از مقامات انگلیسی و نه آمریکایی نشنیده ام که فردی را به عنوان مخالف محمدرضا به من و سایر مقامات اطلاعاتی - مانند رئیس ساواک، رئیس اداره دوم ارتش شاهنشاهی- و حتی به خود محمدرضا معرفی کرده باشند.پس این بطور مسجل رویه سرویس های اطلاعاتی است که مخالف رییس کشور را به او معرفی نکنند و خود از وجود او استفاده کنند.تنها موردی که شاهد لو دادن یک مخالف محمدرضا بودم، در ماجرای سرلشگر قره نی بود که توسط MI-6 لو رفت. [color=#000080]سرهنگ قره نی، از افسرانی بود که در کودتای 28 مرداد 1332 شرکت کرد و سپس به علت اعتماد فوق العاده آمریکایی به او با درجه سرلشگری رییس رکن 2 ستاد ارتش شد.در آن زمان، ساواک وجود نداشت و شهربانی هم از نظر اطلاعات فوق العاده ضعیف بود.در این شرایط، رییس رکن 2 ستاد ارتش مهم ترین مقام اطلاعاتی کشور به شمار می رفت و از نظر اطلاعات نظامی و حتی غیرنظامی یکه تاز میدان بود.آمریکایی ها همانطور که فرمانداری نظامی تهران و سپس ساواک را به تیمور بختیار سپردند، طبق روحیه خود رکن 2 را نیز به دست فردی سپردند که فوق العاده جسور و آماده قمار با زندگی، باهوش و اهل ایجاد باند در ارتش و غیر ارتش برای وصول به هدف بود.تماس با بختیار و تاثیرات او نیز بر این روحیات مزید می شد و قره نی را برای ریسک بزرگ زندگیش مستعدتر می ساخت.[/color] پس از کشف ماجرا، مشخص شد که قره نی مشغول بررسی طرح یک کودتای نظامی بوده، که محمدرضا را برکنار کند و یک حکومت نظامی را سرکار بیاورد.[color=#000080]این طرح از مدتها قبل به طور کاملاً سری تهیه می شد و با توجه به شغل قره نی استتار آن آسان بود.قره نی موفق شده بود که موافقت آمریکایی ها را به خود جلب کند.این طرح توسط سفارت آمریکا در تهران هدایت نمی شد، بلکه ایستگاه سیا در اتن در جریان آن بود.افرادی که مستقیماً در جریان طرح بودند، عده اندکی بودند: قره نی ، چند افسر مورد اعتماد قره نی ، اسفندیار بزرگمهر (غیر نظامی) ، که مدتی رییس اداره تبلیغات بود(همان سازمانی که بعداً به وزارت اطلاعات و جهانگردی تبدیل شد).واسطه بین قره نی و آتن، بزرگمهر بود که مسافرتهای متعددی بین تهران و آتن انجام می داد.[/color] جریان به اطلاع محمدرضا رسید و با ترتیب دقیق چنان عمل شد که قره نی از ماوقع مطلع نگردد.بزرگمهر در یکی از دفعاتی که از آتن مراجعت می کرد، در فرودگاه دستگیر شد و بنحوی عمل شد که دستگیری او مخفی بماند.با استناد به مدارکی که انگلیسی ها در اختیار گذارده بودند، بزرگمهر اعتراف کرد و اسامی اعضاء شبکه را در اختیار گذارد.قره نی و سایر افراد دستگیر شدند.[color=#000080]محمدرضا به خاطر وساطت آمریکایی ها برخورد شدید نکرد.قره نی به 3 سال زندان محکوم شد که پس از مدتی با مراجعه خانم او به من و تقاضای من از محمدرضا بخشوده شد.قره نی خود را مدیون من می دانست و لذا در روزهای بعد از 22 بهمن 1357 دین خود را ادا کرد.[/color] ماجرای فوق باز هم روشن می کند که در سالهای اولیه پس از 28 مرداد 1332، هنوز آمریکایی ها برای محمدرضا اهمیت چندان قائل نبودند.در حالیکه در مقابل، انگلیسی ها چه در صعود محمدرضا به سلطنت در شهریور 1320 و چه در 28 مرداد 1332 سیاستشان در جهت حفظ و تحکیم قدرت محمدرضا بود.این بی اعتنایی آمریکایی ها به محمدرضا در ماجرای دولت امینی روشن تر شد.تنها از زمان جانسون و بطور جدی از زمان نیکسون بود که آمریکا به اوج اعتماد و نزدیکی با محمدرضا رسید و او را مهمترین ترین پایگاه و نزدیک ترین متحد خود در منطقه محسوب داشت. [color=#000080]به اعتقاد من، ماجرای قره نی دو تاثیر داشت: اول این که محمدرضا کوشید تا هر چه بیشتر اعتماد آمریکایی ها را به خود جلب کند و ارتباط خود را با مراکز قدرت در آنجا بیشتر کند، دوم اینکه آمریکایی ها فهمیدند که بدون موافقت انگلیسی ها در ایران هیچ کاری نمی توانند بکنند و لذا به همکاری اطلاعاتی با انگلیسی ها اهمیت بیشتر دادند.[/color] [size=1]منبع: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ارتشبد حسین فردوست، ویراسته عبدالله شهبازی، ج1، نشر اطلاعات، چاپ بیست و هشتم ، 1388 ، ص 330-331[/size] [color=#FF0000]یادآوری:[/color] سرلشگر ستاد سید محمد ولی قره نی پس از صدور اعلامیه بی طرفی ارتش و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 در 23 بهمن همان سال به ریاست ستاد مشترک ارتش - که آن زمان ارتش ملی ایران یا ارتش ایران خوانده می شد - رسید.در دوران ریاست ایشان ارتش به صورت گسترده ای پاکسازی شد و بسیاری از افسران ارشد به طناب دار سپرده یا زندانی شدند که جای خالی برخی در سال های جنگ به خوبی احساس شد؛ هر چند به نظر نمی رسد ایشان اختیارات چندانی برای دخالت در این مورد داشته اند.وی در 1358/2/3 به وسیله کسانی که " گروه فرقان " نامیده می شدند، ترور شد و سرلشگر ناصر فربد جای ایشان را گرفت.پس از ترور ، درجه ایشان یک مرتبه ارتقاء یافت و تبدیل به اولین " سپهبد " ارتش جمهوری اسلامی ایران شدند.این که چرا پس از انقلاب فرماندهی ستاد ارتش به فردی با چنین سابقه ای محول شد، جای سوال دارد. [b]پاورقی[/b] 1- دفتر ویژه اطلاعات: این دفتر در واقع دفتر اطلاعات خصوصی محمدرضا پهلوی بود که توسط ارتشبد فردوست و با آموزش به وسیله MI-6 انگلیس طراحی و ایجاد شده بود.این دفتر مستقل از دیگر ارگان های اطلاعاتی حکومت پهلوی بود و وظیفه دریافت گزارشات ساواک و رکن 2 ستاد ارتش ، انجام تحقیقات مستقل، تخلیص و گلچین کردن و... گزارشات و ارائه آن به شاه جهت بررسی را داشت و از اختیارات بالایی برخوردار بود.
  18. عیدت مبارک باشه. بابت تاخیر ببخشید! خورد به مسافرت و سیزده به در ...! [quote]بعله لشکر چهارم زرهی به فرماندهی ماهر اسد (برادر بشار) ..! که می بینید در حالی که سایر یگان های سوری در جنگ توفیق چندانی نداشتند در جنوب دمشق غوغا کرده..![/quote] بله کاملا شاهد غوغای این لشگر زرهی هستیم! میبینیم که آتش خمپاره های مخالفان تا کجا رسیده! این که دیگه موشک و توپخانه نیست! خمپارست.پس فاصله تا به این اندازه کمه.از تلفات تانک ها و تاکتیکهاش هم که بگذریم اساساً این که تامین امنیت پایتخت رو بخواهیم بر عهده یک یگان زرهی قرار بدیم ، اشتباه محضه! چون نه ارتش سوریه زرهی درست درمونی داره و نه مخالفان دست بسته هستند. [quote]ببین عزیز دل تا وقتی که پول باشه آدم باشه لجستیک بطور کلی آماده باشه آش همین آشه..! بحث اینه که وقتی شما حومه ی پایتختت میشه منطقه ی مرزی..! اونم مرز با کشوری مثه لبنان که حقیقتا بهشت دلالین اسلحه است و خودت بهتر از من می دونی که تا وقتی لجستیک چریکها قطع نشه شکست دادشون غیر ممکنه...! غیر ممکن![/quote] اینجا به نظر من باز هم وظیفه ارتش سوریه سنگین تر بوده - که از پسش بر نیومده - چون باید مرز رو کنترل کنه! یعنی چی که از مرز یک کشور - اونم مرزی به این فاصله با پایتخت - به این میزان نیرو و تسلیحات وارد بشه؟ اصلا میگیم که در ضربات اولیه هم نتونسته مرز رو کنترل کنه، چرا بعد از این همه مدت نباید تونسته باشه این جریان رو قطع کنه و امنیت رو به مرز برگردونه.اصلی ترین دلیل ادامه دادن مخالفان هم همین پشتیبانی هاست.در صورتی که ارتش سوریه بتونه با چند عملیات قدرتمندانه مرزها رو ببنده و همزمان به پاکسازی شهرها و مناطق بپردازه در کمتر از چند هفته کار مخالفان تمومه! حالا این که چرا تا حالا موفق نبوده ، سوالیه که من پاسخش رو نمیدونم.خیلی دلم میخواست میشد نیروهای ما دخالت عملی کنن.دقیقاً لجستیک و پشتیبانی از نظر سلاح ، مهمات ؛ آذوقه ، نیرو و... خیلی مهمه و اصلی ترین راهکار نیروهای ما در جنگ های شهری کردستان هم همین محاصره و قطع خطوط تدارکاتی و بعد از اون پاکسازی بود که میشه گفت بهترین الگو برای ارتش سوریست که فعلا در اجراش ناموفقه. [quote]مگه سوریه چند تا کماندو داره که باهاشون جلوی بیش از 120 هزار تروریستو در اقصی نقاط کشور بگیرن؟ قبول کن دست بشار بسته است..![/quote] برادر شما پاسخ بنده رو دقیق تر مطالعه بفرما! هیچ کشوری نمیتونه تنها با تکیه بر نیروهای ویژه چنین جنگ گسترده ای رو به پیروزی برسونه.بنده تا حدی موافقم که الان دست بشار بسته ولی واقعاً افسوس میخورم که چرا ارتش سوریه با وجود این همه شکستی که در جنگ هاش با اسرائیل خورده خودشو ترمیم نکرده ؟ چرا نباید نیروی پیاده - نه ویژه - آموزش دیده برای این چنین جنگ هایی داشته باشه ؟ پس لشگرهای پیاده سوریه چیکار میکردن ؟ واقعا این نیروها از پس جنگ شهری بر نمیان ؟ اگر اینطوره که کار اسد در بعد نظامی حداقل تمومه...! [quote] عزیز دل هیچ فرقی نمی کنه ..! شما فکر کردی مثلا همین حلب که حداقلی بالای 60 درصدش دست مخالفینه اون 60 درصد کاملا دست اونا هست..!؟ هرگز..! جز اینکه یه عده تک تیر انداز و تروریست تو خونه ها کمین کرده باشند خبری از تسلط نیست...! ثانیا اصلا بحث اشغال عراق به کنار قضیه فلوجه و شهرک صدر و بصره چی ؟ بالاخره اونجا که وضعیتش کاملا مشابه سوریه بوده...![/quote] اخوی جنگ شهری همینه! مگه عراقی ها توی هر خونه خرمشهر یه گروهان گذاشته بودند؟! یکی از اصلی ترین دلایل اشغال شهرها اصل صرفه جویی در قواست.این که عده کمی بتونن مناطق زیادی از یک شهر رو پوشش بدن که از چیزهای ابتدایی و پیش پا افتادست. تا زمانی که یک نفر از قوای دشمن هم در شهر باشه نمیشه گفت این شهر آزاد شده.این از اصول جنگ شهریه وگرنه مگه ما چند تا تکاور توی خرمشهر داشتیم؟ چند روز مقاومت کردیم ؟ جنگ شهری یکی از سخت ترین و پرتلفات ترین جنگ هاست..! خصوصا برای مهاجم و با توجه به وضعیت شهرهای سوریه ، فکر نمیکنم ارتش سوریه توانایی باز پس گیری اون ها رو داشته باشه.مگر این که بتونه مرزها رو کنترل کنه و تدارکات سلاح و مهمات مخالفان رو قطع. در مورد عراق یه خورده بیشتر توضیح بدی ممنون میشم ، متوجه منظورت نشدم. [quote]آخه اخوی مشکل منم با شما همینه ، شما نیامده می خوای بری..! شما که بهتر از من میدونی جنگ عراق اگه 21 روز نبرد زمینی داشت [size=5]40[/size] روز قبلش نبرد هوایی بود....! شما فکر کردی فردا ناتو خواست حمله کنه 1200 لکرک و آبرامز تو خاک سوریه پیاده میشه...!؟ اگه اینطور بود پس چرا توی سه جنگ 33 ،22، 8روزه اینطوری نشد؟ شما فکر کن تو هر روز نبرد هوایی اگه ناتو 200 سورتی پرواز توی سوریه انجام میده سوریه هم روزی 20 موشک به حیفا و تلاویو بزنه موشکایی که هر کدوم کلاهک دارند به اندازه کل موشکای فلسطینی شلیک شده در تاریخ به اسرائیل...! بعد اونوقت می بینم هشت روز دوام میارند یانه..! [/quote] شما هم دیگه خیلی اسرائیل رو پشمک حساب کردی..! اینها اونقدرها هم که شما فکر می کنید ضعیف و ترسو نیستند که با برخورد چند تا موشک و چند تا کشته و زخمی بخوان مقاومت رو بشکنن..! در ثانی ، زمانی که هواپیماها برتری هوایی رو به دست آورده باشند پیدا کردن لانچرها و منهدم کردنشون کار سختی نیست.همچنین سیستم های ضد موشک هم هستند(کاری به کاراییشون نداریم ! صرفاً هستن!).بعدش هم ، قضیه عراق خیلی با سوریه متفاوته! اصلاً قدرت ارتش عراق کجا و ارتش از هم پاشیده سوریه با آن سوابق درخشان کجا..! در ضمن من هنوز هم در این که اسد جرات اینچنینی داشته باشه شک دارم اساسی! این مرد یه کم اقتدار نداره.بحث آنچه پیروزی در جنگ های 8 روزه و 22 روزه نامیده میشه هم طولانیه و من بر سر این که کدوم طرف پیروز شد خیلی حرف دارم که اگر وقت شد در جای مناسب انشاالله.
  19. به ارادت دارم علی جان ، منتظرت بودم! [quote]فاصله دمشق با مرز چند کیلومتر است؟ همسایه های سوریه چه کشورهایی هستند و با چه سابقه ای؟[/quote] بحث بر سر این نیست که دمشق در چند کیلومتری مرزه و چه کشورهایی همسایشن.همه ما اینارو میدونیم.بحث من اینه که همه ارتش های جهان ، بهترین و زبده ترین یگانهاشون رو برای محافظت پایتخت در نزدیکی اون مستقر می کنن(در ایران خودمون هم همینطوره).ارتش سوریه هم زبده ترین یگان هاش - متاسفانه نامشون رو فراموش کردم - رو در این منطقه و برای حفاظت از دارلخلافه (!) سوریه مستقر کرده.این که این نیروها که استعدادشون از نظر تجهیزات و نیروها بالاست، نتونن از حومه دمشق هم حفاظت کنن، یعنی فاجعه! و این به هیچ وجه قابل توجیه نیست حتی اگه دمشق رو نقطه صفر مرزی باشه! توی جنگ لیبی با این که مخالفان بسیاری از شهرها و جاده های مهم رو گرفته بودن ولی باز هم تا زمانی که طرابلس تسخیر نشد همچنان نظام لیبی به قول خودش سرپا و سرکار بود. یه خورده مخالفان رو دست بالا گرفتید و تجهیزات سوریه رو دست کم. [quote]محض اطلاعتون هم اکنون چندین برابر کارشناسان ایرانی مستشار روس در این کشور مستقرند ...! واین گونه حملات هم که معلوم است تاکتیک کیست....! ثانیا شما بزار خودتو جای فرماندهان سوری! وقتی نه تجهیزات داری..! ونه نیروی آموزش دیده و کاربلد ضد چریک...! چه می کنی؟ ثالثا ارتش درپیت لیبی توانست تا دروازه مصراته و بنغازی پیش برود و اگر نبود دخالت ناتو طومار مخالفین مسلح در هم پیچیده شده بود...! به نظر شما چه عاملی باعث شده که جنگ سوریه اینقدر طول بکشد؟ سیل تروریست های آموزش دیده از عراق ..! مثه اینکه یادتون رفته تلفات 36 هزار نفری آمریکا رو کی بهش وارد کرد؟ به هر حال اینها همونایی اند که آمریکا مجبور شد با تموم تجهزات پیشرفته اش در مقابلشون از بمب های فسفری استفاده کنه ولی الان همونا با تجهیزات بی پایان افتاده اند به جون ارتش سوریه به هر حال این که شعوری برای دشمنان قائل نمیشیم خصلت خوبی نیست..![/quote] در مورد موضوع یکم ، درسته! مستشاران ارتش سرخ به صورت گسترده ای در سوریه حضور دارن و این تاکتیک های ارتش سوریه منشائش آیین نامه و آموزش های کلاسیک ارتش روسیست.اما این ها مستشارن! فرمانده ارتش که نیستن.تصمیم اصلی رو ژنرال های سوری میگیرن! مگه این ارتش ستاد مشترک نداره؟ یعنی چند تا تیمسار با سواد ندارن که به این حرف ها گوش ندن و بگن آقا! چرا بی ام پی 2 باید سرشو بندازه پایین وارد شهر اشغال شده بشه ؟ واقعا اگر این سوری ها ، طراح و مغز متفکر ندارن باید چند تا از اساتید دافوس ارتش رو براشون بفرستیم.به هر حال این که مستشاران روس در اونجا هستن دلیل خوبی برای این افتضاحات ارتش سوریه در زمینه تاکتیک های نظامی نیست. در مورد موضوع دوم ، این دیگه مشکل خودشونه ! چرا ؟ چون این همه سال خوردن و خوابیدن و شکست خوردن و خاکشون رو اشغال کردن نیومدن تجهیزات مورد نیازشون رو خریداری کنن یا بسازن.در مورد نیروها هم آموزش هاشون هر چند در حد نیروهای ویژه ما نیست ولی کماندوهای سوری آموزش جنگ های شهری دیدن ولی با این وجود عملکردشون اصلاً جالب نیست! نمیشه گردن تسلیحات گذاشت.به هر حال تجهیزات انفرادیشون بهتر از مخالفانه و از آتش توپخانه و حمایت هوایی برخوردارند. ربط موضوع لیبی به سوریه رو متوجه نشدم. قضیه آمریکا با سوریه خیلی فرق میکنه! آمریکا به کشور دیگری حمله کرده بود و بعد از اشغال بود که این گروه ها به جون سربازای آمریکایی افتادن ولی اینجا بحث ما بر سر کشوریه که بسیاری از مناطقش تسخیر شده و چه بسا تجزیه بشه! عمده ضربه هایی که به آمریکایی ها زده شد به صورت کمین و امثال اون بود اما ارتش سوریه اینجا در مقابل دشمنیه که رودر روش ایستاده و به صورت آشکار شهرها و مناطقش رو اشغال کرده.اصلاً چرا راه دور بریم! چرا باید این همه تروریست بتونن از مرزهای یک کشور عبور کنن ؟ چرا چنین اتفاقی در مرزهای ما نمی افته ؟ مگه کنترل امنیت نظامی مرزها با ارتش هر کشور نیست ؟ (مرزبانی وظیفه کنترل انتظامی و اولیه رو داره).تجهیزات مخالفان هم اصلاً قابل مقایسه با تجهیزات ارتش سوریه نیست! شما یک ارتش چند صد هزار نفری رو با کلی اسلحه و تانک و نفربر و هواپیما و ... در مقابل یک نیرویی قرار می دید که اکثرا کلاش و اف ان فال و بعضاً به صورت محدودی اسلحه های اروپایی و آمریکایی دارن ؟ حالا خورده ریزهاش هم اضافه کنید بازم چیزی تکون نمیخوره. [quote]مگه سوریه همت داره ؟ یا نکنه چمران داره؟ یا نکنه باکری داره ما خبر نداریم..! چرا قیاس مع الفارق می کنی برادر...! صیاد شیرازی کجا و فرماندهان میدانی سوری کجا...! بسیجی های ایران کجا و بعثی ها سوری کجا...! کلاه سبز های ایران کجا و کماندو های سوری کجا...![/quote] اتفاقاً مسئله درست همینه! چرا نباید داشته باشه؟ فرض میگیرم چون نظام سوریه لیبراله نمیتونه همت یا چمران با اون اعتقادات داشته باشه، ولی نباید یک فرمانده با سواد و کاردان داشته باشه ؟ نباید نیروهای آماده به رزم داشته باشه ؟ خب چرا نداره ؟ چی کم داشته تو این سال ها که چنین نیروها و فرماندهانی نداره ؟ جز این که بی لیاقت بودن.خودمونیم اخوی شما هم یه کمی نرم تر شدی..! [quote]وقتی قرار شد ناتو حمله کنه معلوم میشه..!امیدوارم اسد جرئت و لیاقت داشته باشه که 10 تا موشک به حیفا بزنه بعد میبینیم درد دوا می کنه یا نه؟ [/quote] 10 تا که هیچی! 100 تا هم بزنه هیچ فرقی به حالش نمیکنه! وقتی ستون های آبرامز و لکرک توی خاک سوریه جولان دادن دیگه موشک زدن چه دردی رو دوا می کنه..
  20. [quote name='ronin313' timestamp='1364146204' post='305052'] [quote name='Sorena_Noshad' timestamp='1364129642' post='305035'] خدا کنه قضیه همین زد و خورد های معمول مرزی باشه چون ارتش سوریه ضعیف تر و بی بخارتر از این حرف هاست که بخواد جلوی اسرائیل وایسه..! از دست حزب الله و ایران هم کار چندانی برنمی آد. [/quote]جسارتا پس این جنگ جهانی علیه سوریه رو که داره جواب میده؟ هر ارتش دیگه ای درگیر این نبرد بود تو سوریه تا حالا قافیه رو باخته بود...شک نکنید [/quote] اصلاً ربطی به این حرف ها نداره! ارتش سوریه همیشه همینجور بوده! هیچ وقت در مقابل ارتش اسرائیل عددی نبوده! یوم کیپور و شکست مفتضحانه دره بقاع نام های آشناییست! فکر کنم شما تاریخ جنگ های اعراب و اسرائیل رو مطالعه نفرموده اید؟ از بس در مورد این موضوع بحث کردیم که دیگه حرف جدیدی باقی نیست.از موضوع هم منحرف نشویم. در مورد موضوع تحولات اخیر هم چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است! شما رو دعوت میکنم تاریخ نبردهای آزادسازی کردستان ایران از دست تجزیه طلبان کومله و دمکرات و ... رو مطالعه کنید تا بدونید چگونه نیروهایی که استعدادشون قابل مقایسه با نیروهای ارتش سوریه هم نبود، در عرض مدت کوتاهی چند استان و چندین شهر رو پاکسازی کردند.ارتشی که اجازه بده مخالفانش تا حومه پایتخت پیشروی کنن باید سرشو بزاره بمیره! اونم با این همه تجهیزات. جنگ جهانی کجا بود ؟ یه عده تروریست یا به قول خودشون مجاهد کلاشنیکف و اف ان فال به دست رو شما قابل مقایسه با یک ارتش چند صد هزاری نفری با تمام تشکیلات و تجهیزات می دونید؟ حرف های بعضی دوستان در مورد تغییر تاکتیک های ارتش سوریه از کلاسیک به نامتقارن با حضور کارشناسان ایرانی هم با دیدن تصاویر و کلیپ های که در اون تی 72 و بی ام پی 2 وارد شهر پر از تروریست میشن و اِند تاکتیک رو به کار می برن ، درست یا نادرستش خیلی وقته مشخص شده و این حرف ها خریداری نداره. قضیه موشک و نیروی موشکی سوریه هم که دوستان اونو یک برتری براش میدونن هیچ دردی ازش دوا نخواهد کرد.
  21. خدا کنه قضیه همین زد و خورد های معمول مرزی باشه چون ارتش سوریه ضعیف تر و بی بخارتر از این حرف هاست که بخواد جلوی اسرائیل وایسه..! از دست حزب الله و ایران هم کار چندانی برنمی آد.
  22. دوستان به این عکس دقت کنید! http://up.iranblog.com/images/ip0cf28u5ux1p0u65p.jpg فکر کنم این همون موشک رعدی باشه که چند وقت پیش تست شد! به احتمال بالا دلیل نصب یک لانچر اون هم درست جلوی پل فرماندهی مجهز بودنش به اتولودره. به شدت جای یک CIWS خالیه! همینطور لانچرهای 8 تایی نور..طراحیش کاری نداره
  23. دوستان تیمسار زواره‌اي رئییس جهاد خودکفایی نزاجا در مصاحبه با ماهنامه صف اعلام کردن که برجک جدید ام 47 توانایی نصب [b]توپ 125 میلیمتری[/b] رو داره و دارای زره [b]ساندویچیه[/b]! متن مصاحبه: « ...همچنین منجر به طراحی و ساخت برجک جدیدی برای ام 47 شد که [b]قابلیت نصب لوله های (توپ) 105 و 125 م م [/b]روی آن وجود دارد.همچنین سامانه های کنترل آتش، مخابراتی ، [b]زره های چند لایه[/b] برای آن در نظر گرفته شده است...» [url="http://www.aja.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=6b87bf91-59f2-4e18-8ff5-a829069a4482&WebPartID=c1d4b049-fa6d-4674-96e7-428abfed0167&ID=aa799a34-c112-4e9e-9801-0f8d97b6610b"]ماهنامه صف ، شماره 385[/url] خبر خیلی خوبی بود! امیدوارم برجکی مشابه هم برای ام-60 طراحی بشه.
  24. Sorena_Noshad

    کهنه سرباز

    برادر کیانی ، قبلاٌ هم خدمت دوستان گفتم که کتب و نشریات منتشره از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه تماماٌ - بدون استثنا - خط مشی و اصول مشخصی رو طی می کنن و یکی از اصلی ترین اونها کوچک نشان دادن نقش ارتش و نیروهای ارتشی در دوران جنگ و بزرگ کردن کارهای کوچک خودشان است ؛ در حالی که اگر شما کتاب های نشر آجا یا دیگر کتاب های ارتش رو بخونید هیچ وقت چنین چیزی رو نمی بینید و موضوعات عادلانه تر بیان میشه.اینجوری هم نیست که من نخونده باشم و یه چیزی الکی بگم! از کتاب های 5 جلدی سیری در جنگ ایران و عراق تا اطلس های راهنما و اسناد و فصلنامه نگین ایران رو کامل مطالعه کردم. متاسفانه این جریان تنها محدود به کتاب نیست و در همه ظواهر و جوانب میشه متوجهش شد! جریانی که از سوی یکی از بلندپایه ترین فرماندهان نظامی کنونی - در حد س.ت.ک.ن.م - رهبری و پشتیبانی میشه. توصیه ای که دوست عزیزمون کردن رو من هم میکنم ؛ هیچوقت با خوندن کتب و نشریات یک سازمان مشخص گرایشات و نظرات مندرج رو به صورت صد در صد درست ندونید.منابع رمختلف رو بخونید.من میشناسم کسانی رو که برای یک " شبهه " علاوه بر خوندن کتاب های مختلف با افراد دخیل هم گفتگو کرده! این یعنی طرف میخواد واقعیت رو بدونه نه چیزی که یک سازمان یا نهاد خصوصا از نوع دولتیش بخواد بهش بخورونه! لازمه یک بار دیگه بگم من مخلص تمامی بر و بچه های رزمنده هم هستم ؛ ارتشی ، سپاهی ، بسیجی ، فدائی ، جهادی و غیره.قصدم اختلاف افکنی نبود چون بحث جنگه و لازم یک سری واقعیات حال رو ببینیم.
  25. واقعا که هیبت این تانک دست کمی از M1A2 نداره! از معدود تسلیحات ما که اسمش برازندش هست![b] ذوالفقار ایران[/b] [quote]بابا اینا که دوباره سوتی دادن ذولی چند ده متر خطا زد عجب آبروریزی شده این رونمایی ها کلا آرزو میکنم دیگه رونمایی نداشته باشیم مضحکه عامو خاص شدیم رفت[/quote] خیر ، هیچ یک از گلوله های شلیک شده به خطا نرفت.تیرها پس از عبور از نوار سفید و سیاه (هدف ثابت فرضی) به تپه پشتی خورده و منفجر شدن.قبل از ایراد گرفتن کمی تامل و دقت کنید. اسکرین شات های زیر ماجرا رو بهتر شرح میدن. [img]http://scramble.persiangig.com/1.jpg[/img] [img]http://scramble.persiangig.com/2.jpg[/img] [img]http://scramble.persiangig.com/3.jpg[/img] [img]http://scramble.persiangig.com/4.jpg[/img] [img]http://scramble.persiangig.com/5.jpg[/img] بچه ها کسی به برجک ام-60 توجه کرد ؟ تبریک میگم.