-
تعداد محتوا
500 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
پست ها ارسال شده توسط mohmohammadi20
-
-
به جای اینکه گولیکوف جوابی برای نیروهای تقویتی مورد نیاز بگیرد , دستوری مبنی بر نیروهای مستقر در منطقه ی مورد تهدید به طرف منطقه ی اورال برای حمله به المان در شمال به او ابلاغ شد
تو این متن من "انتقال " رو جا انداختم . جمله ی درست به این صورت هست :
به جای اینکه گولیکوف جوابی برای نیروهای تقویتی مورد نیاز بگیرد , دستوری مبنی بر انتقال نیروهای مستقر در منطقه ی مورد تهدید به طرف منطقه ی اورال برای حمله به المان در شمال به او ابلاغ شد -
ببخشید جناب ضد جنگ .
[color=#ff0000]خواهش می کنم برادر[/color]
[color=#FF0000]بی زحمت دیگه لینک فیلتر شده هم در سایت به صورت مستقیم نذارید[/color]
[color=#FF0000]این لینک ها را بذارید در بخش کد. (گزینه ی <> در تولبار ویرایشتون)[/color]
[color=#FF0000]ممنون[/color]
[color=#ff0000]آنتی وار[/color] -
نقشه های عملیاتی المان برای حمله ی تابستانی المان سال 1942 به طور باورنکردنی نه روز قبل از تهاجم به دست روسها افتاد. اما روسها به جای تقویت جبهه در ان قسمتها اجازه ی حمل سربازان را از ان ناحیه داد.
علت اینکه روسها این فرصت طلایی برای جلوگیری از تهاجم المانها را از دست دادند این بود که استالین اصلا حاظر نبود به ژنرالهایش باور کند.
سرهنگ هسه (Hesse) از تیپ بیست و سوم تیپ زرهی المان پس از شنیدن مکالمه ی زیر قرمز و زرد میشود و در گوشی تلفن داد مزند.- او با خودش چه چیزی داشت؟ نقشه ها؟ چی؟ نقشه ها با اسناد؟ چطور او توانسته است با چنین چیزهایی با واحد شناسایی پرواز کند؟
شب نوزدهم ژوئن 1942 بود که ژنرال جورج استومه (Georg Stumme) از سپاه چهلم موتوری المان , افسران ارشد خود را به یک مهمانی شام در یک ویلا در خارکف دعوت کرده بود . یکی از مهمانها انها سرهنگ هسه بود.
ژنرال استومه
جنگ در مرزهای شرقی در سال دوم قرار داشت . ارتش المان خساراتی که از شکست در تهاجم زمستانی به روسیه خورده بود را جبران کرده بود. هیتلر با یک نیروی نظامی توانمند و گسترده در صدد گسترش جبهه ی شرقی خود با نام عملیات ابی( Unternehmen Blau یا operation blue) بود. عملیات ابی قرار بود در تاریخ بیست و هشتم ژوئن 1942 اغاز شود و در این شبها ژنرال استامه میخواست از این فرصت برای استراحت با برخی از افسران همکار خود استفاده نمیاد و پس از ان زمان زیادی برای استراحت و تفریح نبود. شامپاینهای سفارشی از کریمه (منطقه ای خودمختار در جنوب اوکراین). استامه فکر میکرد که مردان او لایق این را دارد. سپاه چهلم موتوری ژنرال استومه که بخشی از ارتش ششم المان نازی به فرماندهی ژنرال وون پاولوس (von Paulus) قرار بود در این تهاجم بزرگ نقش مهمی را ایفا کند . تهاجمی که هیتلر امیدوار بود در نهایت به شکست اتحاد جماهیر شوروی منجر شود.
وقتی که همه چیز به اوج خود رسید , یک تماس تلفنی بد اقبال از طرف سپاه زرهی بیست و سوم انجام شد. مسئول عملیات سپاه زرهی بیست و سوم سرگرد ریچل (Major Reichel) در یک پرواز نزدیک مرز مفقود شده بود.
ساعت دو بعد از ظهر سرگرد ریچل به یک هواپیمای شناسای مدل Fieseler Storch سوار شده بود . خلبان سرهنگ هرمان دوکانت (Hermann Dochant) از بخش شناسایی ششم پرواز را با فرمان رساندن سرگرد به مرکز فرماندهی سپاه اغاز کرد.اما زمانی که ساعت ده شب شد هیچ چیز از افراد حاظر در هواپیما به گوش نرسید . بدترین قسمت از این ماجرا این بود که سرگرد ریچل نقشه های تهاجم و تمام طرحهای حمله ی سپاه چهلم در عملیات ابی را با خود برداشته بود. اگر این اطلاعات به دست شوروی میرسید و در صورت شروع عملیات این امر میتوانست یک فاجعه برای المانیها باشد.
هواپیمایی که سرگرد ریچل به ان سوار شد از نوع Fieseler Storch بود.
افسران جمع شده سعی میکردند با فرض کردن اینکه شرائط میتواند به این حادی نباشد , گول بزنند. شاید هواپیما اشکالی در هواپیما پیدا کرده است و یا در جایی مناسب و در مرز طرف درست از مرز فرود اضطراری کرده است. اما یک گزارش از جبهه تمام امیدها را خاک کرد. دقیقا بعد از ساعت سه بعد از ظهر سربازان لشگر 336(سیصد و سی و شش ) صدای موتور بر بالای سر خود در اسمان را شنیدند که در حال حرکت به سوی ناحیه ی تحت کنترل روسیه از مرز بود.پس از همه ی قضاوتها خلبان با توجه به هوای بارانی دچار اشتباه در محاسبه ی گراها شده است. مدت کوتاهی پس از ان سربازان دیدند که چطور سربازان شوروی به طرف هواپیما که به اهستگی در حال حرکت بود شروع به گشودن اتش کردند و بلافاصله هواپیما به طرف پایین کشیده و از دید خارج شد. پس از ان چیز دیگری دیده نشد.
با این اتفاقات وحشتی که بر سپاه چهلم سایه افکنده بود , سپاه چهلم دستور داد تا یک گردان پشتیبانی به دهکده ی Nezjegol محلی که هواپیما سقوط کرده بود اعزام شود.تقریبا در سی کیلومتری شهربلگرود( Bjelgorod.).
افراد در این گردان هواپیما را در بالای بیشه ی جنگلی در حالی پیدا کردند که مخزن سوخت به وسیله ی گلوله سوراخ و به حال خود رها شده بود. دو قبر تازه کنده شده سرنوشت سرگرد ریچل و سرهنگ دوکانت را روشن ساخت اما هیچ رد پایی از اسناد به دست نیامد. بنابراین روسها اسناد را به راحتی به دست اورده اند و اکنون نیز در حال حمل به طرف کرملین بودند. فرماندهان المانی مستقر بین خارکف و بایرن جایی که هیتلر بود از خشم نزدیک به انفجار بودند( اصطلاح بهتری پیدا نکردم).
ژنرال استومه تیپ بیست و سوم زرهی را به خاطر اینکه به سرگرد اجازه داده بود با اسناد مهم پرواز کند سرزنش کرد. و سپس به فرمانده ی عمومی ارتش ششم المان ژنرال ارتور اشمیت(Arthur Schmidt) اطلاع داد و سپس ژنرال اشمیت در حالی که از این وضع خشمگین بود اجازه داد این گزارش به دست فرمانده اش ژنرال وون پاولوس برسد.
ژنرال فیلد مارشال فدور وون بوک (Fedor von Bock) , فرمانده ی سابق گرو ارتش جنوب به سختی به گوشهای خود باور کرد زمانی که اخبار را شنید. اما هیچکس به اندازه ی هیتلر از این وقعایع خشمگین نشد زمانی که او هنگام وقوع حادثه در ویلای خود در Berghof بود. او تصمیم خود را گرفته بود و اکنون برای تغییر طرح اصلی تهاجم بسیار دیر بود.
ژنرال استومه و فرمانده ی تیپ بیست و سوم زرهی المان ژنرال ارشد هانس فریهر (Hans Freiherr von Boineburg-Lengsfeld) از مقامهای خود محروم شدند و در دادگاه جنگی دادگاهی شد. دادگاه برای ژنرال استومه پنج سال و برای ژنرال هانس فریهر دو سال حکم زندان صادر کرد. اینکه از این بدتر اتفاق نیافتاد و یا سرهای بیشتر بر روی زمین نیافتاد میتواند دلیلش این باشد که روسها هرگز متوجه دستاورد خود از طرح حمله ی المانها نشدند.(فرضیه )
ژنرال هاسن
اما چه اتفاقی در طرف دیگر یعنی شوروی افتاد؟
اسناد مهم و سری المانها بلافاصله به دست ژنرال فیلیپ گولیکوف بریانسک فرونت (Filipp Golikovs Brjanskfront) در مرکز فرماندهی رسید. گولیکوف متوجه شد همانطور که اسناد نشان میداد سپاه چهلم موتوری , برای پیشروی از Voltjansk که جزئی از تهاجم به Voronezj میباشد ,نقشه ای را طراحی کرده است و این چیزی نمیتواند باشد به جز بخشی از یک حمله ی بزرگ از طرف المان.او بلافاصله هواپیمای شناسایی را برای بررسی پیشروی فرستاد و داده های به دست امده از پرواز یک دسته ی بزرگ نیروهای زرهی را نشان داد که در منطقه ی کورسک (Kursk) متمرکز شده بودند.
اما استالین حاظر به باور چنین چیزی نبود. او به طور محکمی عقیده داشت که المانها فکر حمله به مسکو را دارد و این اتفاقات و اسناد فقط یک رد گم کنی هستند. زمانی که گولیکوف برای پشتیبانی و نیروهای تقویتی برای مقابله با حمله ی المانها اسرار ورزید , به او دستور داده شد تا خود را در مقابل دیکتاتور (استالین) در کرملین حاظر کند. او در حالی استالین را ملاقات کرد که او عصبانی بود و نقشه های ریچل بر روی میز او بود . <- 26
- او با خودش چه چیزی داشت؟ نقشه ها؟ چی؟ نقشه ها با اسناد؟ چطور او توانسته است با چنین چیزهایی با واحد شناسایی پرواز کند؟
-
[quote name='PersianKing' timestamp='1381008903' post='343216']
مطلب کامل و ستایش برانگیزی بود، دستتون درد نکنه! برای من سؤال بود که چرا ناوشکن های فعلی و سایر شناورهایی که مجهز به اژدر هستند، تیوب پرتابش رو داخل بدنه و زیر خط آب نمیگذارند؟ اینجا گفته شده که به دلیل نداشتن حفاظت[زرهی] مناسب که برای من یک مقدار غیرقابل پذیرشه! اگه اینطور باشه پس زیردریایی ها چی بگن؟!! معقول تر واسم اینه که تیوب های روی عرشه آزادی عمل و سرعت بیشتری برای هدفگیری دارند... یک سؤال بی ربط هم بپرسم؟ چرا HMS؟ مگر سوئد هم ملکه داره؟
[/quote]
همانطور که تو نقشه هم میبینید . برای داشتن سرعت و مانور بیشتر قسمتهایی که زیر سطح اب قرار میگیره رو باریکتر ساختن . این باعث شده بود که نشده بود که از سلولهایی که برای بالابردن حفاظت در قسمت زیرین کشتی نصب شده بود رو نصب کنن . سوئد همانطور که خانم هلیا گفت یک کشور پادشاهی هست . -
لینک فیلم در اپارات:
[url="http://www.aparat.com/v/B5drc"]http://www.aparat.com/v/B5drc[/url] -
این مطلب با راهنمایی ALFARED گرامی نوشته شده است.
Mark 36 Super Rapid Blooming Offboard Countermeasuresیا به اختصار Mark 36 SRBOC محصوال شرکت BAE systems یک سیستم پرتاپ کننده ی چف و فریب دهنده های مادون قرمز از یک شناور دریایی برای فریب و خنثی سازی موشکهای ضد کشتی است .
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/lcc19-4.jpg[/img]
هر لانچر و پرتاپ کننده برای داشتن تاثیر بهترو مقابله با موشکهای دارای ساطع کننده ی رادیویی و برای داشتن پوشش بیشتر هنگام پرتاپ چفها درای سه ردیف تیوب نصب شده با زاویه ی 45 درجه ی شناور و سه تیوب دیگر نصب شده با زاویه ی 60 درجه میباشد.
سیستم SRBOC همچنین میتواند با سیستم فریب دهنده ی فلرهای مادون قرمز TORCH یکپارچه شود.در یک شناورمعمولی 20 تا 35 پرتابه برای هر لانچر قرار دارد.
در سال 2010 سیستم MK 360 SRBOC به وسیله ی نوزده کشور (نیروی دریایی) در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است . این سیستم شبیه به سیستم Sea Gnat ناتو میباشد.
متن زیر ترجمه ی صفحه ی دوم میباشد
این فریب دهنده ها در درجه ی اول برای دفاع در مقابل موشکهایی استفاده میشود که تشخیص داده نمیشود و تا مرحله ی منطقه ی تحت حفاظت کشتی نفوذ کرده اند و به عنوان یک تهدید قریب الوقوع برای شناور شناخته میشود.
The MK 36 Super Rapid Bloom Offboard Countermeasures (SRBOC) سیستم لانچر چف و فریب دهنده ها یک سیستم توسعه یافته ی انقلابی از خانواده ی RBOC با قابلیتهای پیشرفته میباشد.
MK 36 یک سیستم دفاع متقابل نصب شونده بر روی عرشه و پرتاپگر(پرتاب فلر و چف های مادون قرمز) میباشد که میتواند از هر مجموعه ای از کارتریجهای چف ها در مقابل تهدیدات متنوع استفاده نمیاد.
هدف این سیستم به اشتباه انداختن موشکهای هدایتی دشمن و سیستمهای کنترل اتش با ایجاد سینگنالهای کاذب میباشد.
سیستم لانچر به وسیله ی مرکز اطلاعات نبرد کنترل میشود و وابسته به اطلاعات ارائه شده به وسیله ی تشخیص دهنده ها و تجهیزات تجزیه و تحلیل خطرات مستقر بر روی شناور , میباشد.
DLS MK 36 Mod 12 یک لانچر پرتاپی تیوبی فریب دهنده و یک سیستم اقدام متقابل است که فریب دهنده ها را در هوا و در ارتفاع و دامنه ای خاص منتشر میکند.
هر لانچر DLS دارای شش تیوب دارای زاویه ی ثابت نسبت به ارتفاع میباشد که چهار تیوب در زاویه ی 45 درجه و دو تیوب دیگر در زاویه ی 60 درجه به صورت ثابت نصب شده است.
انتخاب فریب دهنده ها و اتش فریب دهنده ها به وسیله ی کنسول EW واقع در پل کنترل لانچرها , کنترل میشود.
نوع فریب دهنده های مورد استفاده در DLS به شرح زیر میباشد:[list]
[*]چفهای SRBOC چفهایی که برای فریب موشکها و رادارهایی که RF از(radio frequency ; امواج رادیویی) خود ساطع میکند.
[*]چفهای Sea Gnat متعلق به ناتو سیستمی که شبیه به SRBOC میباشد اما دارای رنج (دامنه) گسترده تر و دارای ظرفیت بهتری برای لود چفها میباشد.
[*]و چفهای TORCH که از گرما برای فریب موشکهای رهگیری کننده ی امواج مادون قرمز استفاده میشود.
[/list]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/408px-MK36_SRBOC_USS_Wisconsin_28BB-6429.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/senuelos_04.jpg[/img]
MK 36 سیستمی است که اثبات شده در نبرد , دارای پشتیبانی کامل , بسیار قابل اعتماد و مقرون به صرفه میبشاد.
این سیستم در سراسر جهان مشغول خدمت میباشد و در نیروی دریایی حداقل نوزده کشور در حال خدمت میباشد.
MK 36 متشکل از لانچرهای MK 137 میباشد و MK 158 Mod 1 و MK 158 mod 2 کنترل کننده های اصلی لانچرها و MK 164 Mod 1 و mod 2 در نقش کنترل کننده های عرشه ی لانچرها و MK 160 Mod 1 در نقش منبع تغذیه میباشد .جعبه ی پرتابه های MK 5 Mod 2 و Mk 6 Mod 0 نیز در نقش پرتابه های اماده ی لانچرها میباشد و سیستم MK 36 متشکل از محدوده ای از مهمات میباشد.
لانچر Mk 137 دارای شش تیوب 130 میلیمتری میباشد که در دو ردیف موازی در زاویه های 45 و 60 درجه ثابت شده اند. مدارهای اشت (سیستم اتش ) از یک القای الکترومغناطیسی برای اغاز وارد کردن شارژ به کارتریج استفاده میکند.
برای لود دوباره ی سریع , در کنار هر لانچر جعبه هایی تا بیست جعبه MK 5 دارای پرتابه ها و یا سی و پنج جعبه MK 6 از پرتابه ها قرار دارد.
هر دو پرتابه های MK 214 و MK 216 از خود از خود سوختی را ساطع میکند که در تیوبها میسوزد و از خود پوششی را به جا میگذارد که در بعضی کشتیها اینطور فرض میکنند که یک پوشش تفلونی مربوط به خود لانچر میباشد.
پرتابه های MRC 18M-1R مستلزم ان است که اجزای لوله ی پرتاب پس از هربار شلیک تمیز شوند تا هر مواد زائد باقی مانده از بین برود.
استفاده از MK 214 و MK 216 پس از هر بار شلیک به افراد مسئول شلیک بار سنگینی را برای تمیز کردن تحمیل میکند.
لانچرهای Mk 36 موجود برای استفاده و ساپورت کردن لانچهای Nulka تحت اصلاح سازی قرار گرفتند. پس از اینکه تجهیزات Nulka در لانچرها نصب شدند , سیستمها با عنوان Mk 53 DLS بازطراحی شدند. DLS MK 53 تمام قابلیتهای DLS MK 36 Mod 12 را در خود حفظ کرده است .
فیلم زیر تست این سامانه را به نمایش میگذارد. (با تشکر از الفارد به خاطر فیلم )
اسکرین شات:
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/69551mk-36.jpg[/img]
[url="http://www.mediafire.com/download/rfnpdk5fcx7nd9w/Test+Firing+Mark+36+SRBOC+Chaff+_+Infrared+Decoy+System.mp4"]http://www.mediafire...ecoy System.mp4[/url]
لینک فیلم در اپارات:
[url="http://www.aparat.com/v/B5drc"]http://www.aparat.com/v/B5drc[/url]
استفاده بدونه ذکر منبع military.ir ممنوع میباشد و در صورت مشاهده بر اساس حق خلق اثر مورد پیگرد قرار خواهد گرفت.- 15
-
[quote name='gholam22' timestamp='1380986470' post='343181']
اره فیلم باحالی بود ولی دیگه خیلی شورشو دراورده بودن.یه سرباز امیریکایی یه تنه چهل پنجاه تا رو میکشت.هرچی میکشتن تمومی نداشت.راستی فکر نکنم اونا گروه الشباب بوده باشن.
[/quote]
سومالیایی که بودن .
یک طرف یک گروه شورشی شبه نظامی طرف دیگه هم نیروهای خارجی . چیزی که تو فیلم هم بود .
این جنگ ما هست. -
black hawk down ! mayday mayday
فیلم سقوط شاهین سیاه(اسم هلیکوپترهای UH-60) را دیده اید؟ این فیلم درباره ی نبردی هست که با نام نبرد موگادیشو شناخته میشود. این نبرد 20 سال پیش تموم شد.
این ماموریت برای دستگیری دو نفر از رهبران ارشد شبه نظامیان ها در تاریخ سوم اکتبر 1993 شروع شد . انچه که در ابتدا قرار بود یک ماموریتی ساده باشد.اما این ماموریت که قرار بود حداکثر یک ساعت باشد با سقوط دو هلی کوپتر UH-60 معروف به شاهین سیاه , به سرعت به یک ماموریت سخت و پیچیده تبدیل شد. ماموریت تبدیل به ماموریت نجات تبدیل شد و در ساعت 6:30 صبح روز چهارم اکتبر تمام شد.- 1
-
[quote name='roteil' timestamp='1380923062' post='343141']
در جنگ جهانی چه کردند؟ سابقه عملیاتیشون چطور؟ الان چرا ما نمی تونیم یک ناوشکن بسازیم وقتی اینا صد سال پیش با اون سطح علمی ساختن :-[
[/quote]
به خاطر بی طرفی سوئد تو جنگ جهانی هیچکدام از نیروهای ارتش سوئد تو جنگ جهانی دوم شرکت نکرد البته تو جنگ زمستانی سوئد از فنلاد در برابر شوروی به صورت غیر رسمی و فرستادن داوطلبها حمایت کرد که تو جنگ کلاسیک جایی نداره به خاطر غیر رسمی بودن . این رزمناوها و دیگر رزمناوهای نیروی دریایی سوئد نیز تو هیچ جنگی شرکت نکرده . البته این از توان نیروی دریایی سوئد کم نمیکنه , یک مقاله میخوندم خلاصه اش رو بگم اینطور بود , مردم کشورهای شمالی مثل المان دانمارک نروژ فنلاند و سوئد مردمانی هستند که ناشنالیسم و ملی گرایی تو خونشون هستن ولی فرقی که با کشورهای جنوبی و مرکزی و غرب اروپا دارن اینه که این مردم این ناشنالیسم رو میخوان تقسیم کنن با دیگران و شریک باشن و گسترش بدن . شاید این دلیلی بوده که المان طی جنگ جهانی دوم به هر دو کشور فنلاند دانمارک و نروژ حمله کرد و تصرف کرد این کشورها رو ولی سوئد که از نظر منابع معدنی غنی تر بود رو به حال خودش رها کرد . شاید قدرت نظامی سوئد یکی از عاملهای بازدارنده بوده .- 2
-
روی چشم الکترو افیسر و ممنون به خاطر اکانت گالری شما -
اها. گفتم من ده دوازده صفحه گوگل رو جستجو کردم هیچی نبود فقط ak-107 یکی دوتا بود -
اسم اسلحه درسته؟ من هرچی گوگل میکنم اینو نمیاره .
یکی از اسلحه های مورد علاقه ی من بعد از المان تفنگهای هجومی روسی مدرن شده هستن . -
هیچکس رو نکشید . شما حق ندارید من نمیزارم -
تو لینکی که گذاشتم به واضح از اسم میکرو پروسسور نام برده شده نه پروسسور . -
ادامه>>>>>
پس از نجات فرماندار کل و خانواده ی او اینک نوبت به تصرف ایستگاه رادیویی رسید.
تیم تهاجمی سوم و دیگر تیمهای نیوی سیل تیم شش به وسیله ی یک هلیکوپتر بلک هاوک به طرف ایستگاه رادیویی پرواز کردند . هنگامی که هلی کوپتر به مقصد رسید , تیمها شروع به خروج از هلی کوپتر کردند در این هنگام به طرف هلی کوپتر از طرف مخالفین اتش گشوده شد و یکی از تیمهای عملیاتی موفق به خروج از هلی کوپتر نشد. به تیم های سیل گفته شده بود تا هنگامی که فرماندر اسکون(Scoon) برای پخش یک اعلامیه به انجا اورده نشده است ایستگاه را در تصرف نگه دارند.زمانی که سیل تیم و گروه تهاجمی سوم ایستگاه را تصرف کردند امکان برقراری تماس با مرکز فرماندهی سیل نبود. در حالی که تیم سیل در حال تلاش برای ایجاد ارتباط رادیویی با مرکز فرماندهی بود با یک موقعیت بد مواجه شدند. یک نفربر BTR-60 به انجا رسیده بود و بیست نفر سرباز گرانادایی در پوشش و لباس کارگران ایستگاه رادیویی نمایان شدند.سربازان مجهز به اسلحه بودند در حالی که خود را به پوشش کارگران دراورده بودند. نیروهای تیم سیل به سربازان دستور دادند تا سلاح های خود را بیاندازند ولی سربازان به طرف تیم سیل اتش گشودند اما بلافاصله تیرباران شدند. در حالی که تیم سیل برای ایجاد خط ارتباطی با مرکز فرماندهی تلاش میکردند , یک BTR دیگر به همراه سه کامیون در حالی که هر کدام یک دو جین سرباز حمل میکردند به ایستگاه رسیدند. سربازها از ساختمان گذشتند و این در حالی بود که BTR ها به وسیله ی KPV 14.5×114 mm machine gun ورودی جلوی ساختمان را پوشش میدادند.اتش گشوده شده به طرف سیل ها تبدیل به اتش سنگین میشد و این در حالی بود که تیمهای سیل با کمبود مهمات مواجه میشدند. تیمهای سیل میدانستند که تنها گزینه ی باقی مانده تغییر طرح و نابود کردن فرستنده ی رادیویی به جای نقشه ی اصلی مبنی بر نگه داشتن ایستگاه رادیویی بود . سپس بر اساس نقشه ی فرار از پیش تعیین شده سر طبق نقشه از پشت ایستگاه به طرف علفزارهای گسترده که بین صخره ها و ساحل قرار داشت به اب بزنند.
علفزار زیر اتش مستقیم سربازان گرانادایی قرار داشت . تیم با پیشروی تاکتیکی ([b]leapfrogging) زیر اتش سنگین از علفزار گذشتند و به حاشیه ی علفزار رسیدند و پس از بریدن سیم خاردار مسیر منتهی به ساحل را دنبال کردند.[/b]
[b]یکی از سیلها در بازو زخمی شد . سربازان گرانادایی همچنان در تعقیب انها بودند بنابراین سیلها به اب زدند و شروع به شنا کردن کردند تا رسیدن به صخره های ساحلی برای مخفی شدن ادامه دادند. تا وقتی که سربازان گرانادایی دست از تعقیب برداشتند , نزدیک شش ساعت بود که سیلها در اب بودند و سپس انها به طرف دریا شنا کردند تا زمانی که یک هواپیمای نجات انها را تشخیص داد و یک کشتی نیروی دریایی انها را از دریا گرفتند.[/b]- 2
-
[b]
[url="http://www.military.ir/forums/user/9072-ir-craft/"]IR-Craft[/url] این اواتار شما کی هست؟ منو یاد دایی جان میندازه . [/b] -
[font=arial,helvetica,sans-serif][size=4]اول از همه بگم . اِسوَریه یا Sverige همان سوئد هست البته به خانواده زبانهای نوردیک یا زبانی که تو کشورهای برادران شمال اروپا به جز فنلاند بهش تکلم میشه .
رزمناوهای دفاع ساحلی اِسوَریه کلاس بزرگترین کشتیهای جنگی بود که تا اکنون در نیروی دریایی سوئد خدمت کرده اند. در مجموع سه عدد از این کلاس سفارش و ساخته شد . طراحی این ناوهای جنگی متاثر از کشتیهای همزمان خود بود . سازنده ی این کشتی ها Götaverket واقع در گوتنبرگ و Kockums در مالمو به ترتیب دو و یک عدد از این کشتی ها را ساختند.
این شناورها مجهز به چهار عدد توپ 283 میلیمتری ساخت بوفوش در دوبرج واقع در جلو و عقب کشتی و هشت عدد توپ 152 میلیمتری در یک برجک دو تایی و شش برجک جداگانه بودند. در طی جنگ جهانی دوم این کشتی ها ستون فقرات نیروی دریایی سوئد حساب میشدند.
اِسوریه کلاس از بالا
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/Drottning_Victoria_from_above.jpg[/img]
این کلاس متشکل از سه رزمناو به نامهای HMS [i]Sverige , [/i]HMS [i]Drottning Victoria , [/i]HMS [i]Gustav V بود. پروژه ی تحقیقاتی این کلاس از رزمناوها با نام F-boat شناخته میشدند.[/i]
[i]HMS sverige در تاریخ 3 مِی 1915 به اب انداخته شد و در تاریخ 17 مِی 1917 تحویل گشت[/i]. در تاریخ 30 ژانویه ی 1953 بازنشسته شد و سپس در سال 1958 در کارلسکرونا به اوراق چی فروخته و اوراق شد.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/HMS_Sverige.jpg[/img]
HMS [i]Drottning Victoria در 15 سپتامبر 1917 به اب انداخته شد و در تاریخ 5 دسامبر 1921 به نیروی دریایی تحویل گشت .در یکم اپریل 1957 بازنشسته شد . سپس در سال 1959 در شهر کارلسکرونا فروخته و اوراق شد.[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/HMS_Drottning_Victoria.jpg[/img]
HMS [i]Gustav V در ژانویه ی 1918 به اب انداخته شد و در تاریخ 9 ژانویه ی 1922 به نیروی دریایی سوئد تحویل گشت. در یکم اپریل 1957 بازنشسته شد و در مدرسه ی نظامی [/i]Berga orlogsskolor قرار داشت و سپس در سال 1970 فروخته و در شهر گوتنبرگ اوراق شد.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/HMS_Gustav_V_1.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/HSWMS_gustaf_V_1.JPG[/img]
[i]اولین رزمناو از این مجموعه به نام اِسوریه (HMS sverige ) [/i]به معنای سوئد با پول جمع اوری شده به وسیله ی اوراق قرضه ی خریداری شده به وسیله ی مردم سوئد ساخته و در سال 1917 تحویل داده شد و دو عدد دیگر با بودجه ی دولت ساخته و در سال 1921 و 1922 تحویل داده شدند. این کشتیها سنگینترین و بزرگترین کشتیهایی بود که در ان زمان در نیروی دریایی سوئد وارد خدمت شدند.
جنگ افزار اصلی این کشتی دو برجک واقع در عقب و جلو کشتی با دو توپ 283 میلیمتری واقع بر روی هر برج و جنگف افزار ثانویه ی کشتی از هشت عدد توپ 152 میلیمتری واقع در یک برجک دوتایی و شش عدد برجک تکی تشکیل میشد.
در زمان بین جنگ جهانی اول و دوم این کشتیها چندین نوبت بازسازی و به روزرسانی شدند وبین سالهای 1953 تا 1957 از خدمت خارج گشتند.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/Sverige_class.jpg[/img]
نیاز به کشتیهای جنگی جدید در اوایل سال 1900 مطرح شد در ان زمان ناو جنگی HMS [i]Oscar II [/i]جدیدترین و قویترین ناو جنگی در حال خدمت در نیروی دریایی سوئد بود همچنین در سال 1905 پس از انحلال اتحادیه ی سوئد-نروژ موقعیت سیاسی نروژ به طور قابل توجهی تغییر کرد و دیگر نمیشد به نروژ به عنوان یک متحد نگاه کرد حتی امادگی این را باید داشت که به نروژ به دید یک دشمن نگاه کرد. در نتیجه سوئد به یک کشتی بزرگتر و قویتری برای عملیاتها و ماموریتهای دورتر و خارج از دریای شمال نیاز داشت. این نیاز بعدها تاثیر کمتری داشت اما هنوز هم با وجود همه ی شرائط سوئد به کشتیهای بزرگتر و قویتری برای مقابله با روسیه با توجه به دشمن اصلی سوئد نیاز داشت .
رزمناو HMS oscar II
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/Oscar_II_during_WW2.jpg[/img]
بنابراین در تاریخ نهم ژانویه سال 1907 کارشناسان صنایع نظامی سوئد شرائط زیر را برای کشتی ناو جنگی جدید اعلام کردند :
سرعت در کشتی جدید باید برتر از سرعت کشتیهای موجود باشد یا کشتیهای در حال تکمیل باشد.
قابلیت دریانوردی کشتی باید به مقدار کافی برای پایه های توپ همچنین در شرائط اب و هوایی بد در دریاهای ازاد مناسب باشد.
توپ باید دارای یک اثر برتری در مقایسه با توپهای قوی بر روی کشتیهای خارجی باشد.
تمام خط بارگیری کشتی باید توسط زره پوش محافظت شود و ضخامت قسمتهای حیاتی کشتی باید انقدر مقاوت و قوی باشد که در مقابل ضد ناوهای خارجی مقاومت موثری از خود نشان دهد.
حداقل دو جایگاه اژدر باید زیر سطح ابخور کشتی و زیر سطح اب دریا قرار گرفته باشد.
قابلیت تحرک کشتی به وسیله ی طراحی و به کارگیری سیستمهای سلولی و لایه های ضد اب و سه لایه در کف کشتی باید دارای امنیت قابل قبول باشد.
سیستم چرخش پره ها باید اتصال مستقیم به توربین باشد.
قابلیت مانور کشتی باید برابر یا بیشتر از ناوشکن موجود (HMS [i]Fylgia) [/i][i]باشد.[/i]
دلت وقت سوئد یعنی دولت نخست وزیر لیندمن (Regeringen Lindman) نتیجه ی بررسی کمیته ی تخصصی برای طرح و ساختار F-boat را تصویب کرد. پارلمان هم پس از یک بحث شدید طرح پروژه ی F-boat و مجهز کردن کشتی به توپهای 280 میلیمتری را تصویب کرد.
فرماندهی نیروی دریایی نیز ساخت توپهای اصلی اولین کشتی را به شرکت بوفوش(bofors AB) واگذار کرد.
ناوشکنهای اِسوَریه کلاس از فولاد پرچ شده در بدنه ی خود استفاده میکند . عرشه ی اسوریه کلاس در قسمتهای مختلفی با بقیه ی کشتیها تفاوتهای اساسی داشت . این تفاوتها در قسمتهایی همچون قسمتهای لبه ی شناور به طرف بدنه به صورت گرد جمع شده بود تغییر بعدی اضافه شدن رَم در این کشتیها بود.
بدنه ی این ناو شکن در مقایسه با ناوشکنهای قبلی نیروی دفاعی سوئد تغییرات قابل ملاحظه ای نداشته بود و در کل بدنه ی این ناوشکن شبیه به بدنه ی ناوشکن [i]Oscar II بود.
با این حال یکی از تفاوتهای اشکار در این کلاس داشتن قدرت اتش برتر در مقایسه با ناوشکنهای قبلی بود و این قابلیت باعث شده بود تا بدنه ی کشتی برای مهار این قدرت تقویت شود. صفحه های فولادی تشکیل دهنده ی بدنه علاوه بر پرچ شدن باهم این صفحه ها به زیر لبه های یک دیگر قرار گرفته شده بودند . بر خلاف مدلهای قبلی که از نوارهای فولادی استفاده میشد. این صفحهات فولادی در کل 26 درصد (بیست و شش) از وزن کل کشتی را به خود اختصاص دادند.[/i]
[i]صفحات زرهی قرار گرفته بر روی قسمت ابگیر کشتی 200 میلیمتر ضخیمتر از بقیه ی قسمتهای بدنه بود و به پوسته به وسیله ی پیچ متصل شده بودند[/i] و بین این صفحات با بدنه ی کشتی از صفحات یا لایه های چوبی استفاده شده بود.
سطح عرشه ی رزمناو از صفحات فولادی و یک ورقه ی نیکل که بروی هم چکش کاری شده بودند تشکیل شده بود. ضخامت کل لایه ی سطح کشتی 70 میلیمتر بود. به دلیل شرط داشتن سرعت بالا در این کلاس , قسمتهای بدنه که زیر اب قرار میگرفتند باریک و دراز بودند و استفاده از هر نوع زرهی در این قسمتها میسر نبود.بنابراین این قسمت از ناوشکن فاقد حفاظت لازم در برابر اژدر , مینها و دیگر تهدیدکننده های احتمالی بود اما در عوض به کارگیری سیزده محفظه ی زرهی و ضد نفوذ اب در این قسمتها باعث شده بود که صدمات ناشی از ضربه و انفجار در زیر خط ابگیر کشتی محدود شود.
در هر یک از رزمناوها در این کلاس 443 افسر و سرباز به ترتیب زیر خدمت میکردند:
26 افسر
22 افسرماشین الان بر روی عرشه
10 افسر ماشین الات
21 سرجوخه ی زیر دست افسرهای بر روی عرشه
14 سرجوخه زیر دست افسر ماشین الات
258 ملوانان بر روی عرشه ,حسابدارها و دیگر متخصصها
92 افسر توپخانه
این کشتی به امکانات رفاهی بسیاری مجهز شده بود و دارای کابین های متعددی بود . افسرها و افسرهای زیر دست قدیمی و کارکشته دارای کابین جدا بودند در حالی که افسرهای جدید و جوان همچون رزمناوهای قبلی کابینهای دو نفره داشتند و افسرهای زیردست نیز دارای کابینهای چهار تا شش نفره بودند . این رزمناوها اولین رزمناوهای نیروی دریایی سوئد بودند که مجهز به سونا شده بودند و همچنین اولین رزمناوهای مجهز به سردخانه بودند. این اولین بار بود که رزمناوها دارای بخش جداگانه ای برای توپخانه درمانگاه و اتاق عملیات بودند . بخش درمانگاه با هشت تخت در قسمت میانی رزمناو قرار گرفته بود. در عرشه ی کشتی نیز برای ارتباطات رادیویی کابین جداگانه ای قرار گرفته بود.
تا توسعه و ساخته شدن ناوشکنهای اسوریه کلاس , همه ی رزمناوهای سوئد از موتورهای بخار پیستونی برای تامین نیروی محرکه استفاده میکردند.در سال 1894 مهندس سوئدی چارلز الگرنون توربینهای بخار را توسعه داد و در سال 1910 HMS Hugin اولین ناوشکنی بود که مجهز به توربینهای بخار شدند. اما همچنین استفاده از توربینهای بخار به جای موتورهای پیستونی کاری بسیار پیچیده بود. شفت پروانه ی این ناوشکنها به صورت مستقیم به توربین متصل میشدند و این باعث میشد که پروانه ها با سرعت 800(هشتصد ) دور در دقیقه بچرخند. اما توربینهای بخار به خاطر ساختمان خود نیاز به طراحی منحصر به خود چرخش بسیار بالا دارد و این برای پروانه های کشتیهای بزرگ بسیار ایده ال میباشد.
زمانی که طرح توسعه ی کلاس اِسوَریه شروع شد تحقیقات در خارج از سوئد برای کار گذاشتن چرخ دنده بین توربین و پروانه برای داشتن دور چرخشهای مختلف در جریان بود. اما این کار برای استفاده در ناوشکنها و ناوهای جنگی مورد تحقیق قرار نگرفته بود.
در نهایت تصمیم به استفاده از دو مجموعه توربین کورتیس 20000(بیست هزار) اسب بخاری گرفته شد . این توربینها به چهار شفت پروانه متصل میشدند و به این طریق نیروی محرکه ی ناوشکنها را تامین میکردند. هر دوی مجموعه ی توربینها دارای توربین فشار بالا و کم فشار بودند و هر دو با 430(چهار صد و سی ) دور در دقیقه کار میکردند.
توربینهای کم فشار که دارای معکوس کننده نیز بودند به شفتهای داخلی متصل شدند و توربینهای پر فشار به صورت مستقیم به شفتهای بیرونی متصل شدند. در ادامه ی کار هنگامی که تحقیقات برای ساختن کشتیهای [i]Drottning Victoria[/i] och [i]Gustav V اغاز شد به نظر میرسید شواهد و دلایل کافی برای مجهز کردن سامانه ی تحرک کشتی به چرخ دنده های متغییر سرعت در شفتهای پروانه وجود دارد. با به کارگیری چرخ دنده ها در شفت پروانه ها باعث شد که در حالی که پروانه ها با سرعت 200 دور در دقیقه بچرخند در حالی که توربینها دارای سرعت 430 دور بر دقیقه بودند و مصرف سوخت را نیز کاهش دهند. با این کار توانستند توان محرکه ها را تا 22000(بیست و دو هزار ) اسب بخار افزایش دهند.[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/WNSweden_11-45_m1912_Drottning_Victoria_pic.jpg[/img]
سیستمهای برقی این سری از رزم ناوها در زمان خود بسیار پیشرفته بودند. هر شناور دارای دو سامانه ی تولید برق بودند .یک سامانه در عرشه ی شناور دارای دو ژنراتور دیزلی با توان 88 کیلو وات و یک سامانه در عقب کشتی دارای دو ژنراتور توربین بخار با توان 100 کیلووات . این شناورها اولین شناورها در ناوگان سوئد بود که مجهز به ژنراتورهای دیزلی بودند. این به دان معنی بود که دیگر نیازی نبود موقع ساکن بودن رزمناو یکی از دیگهای بخار اصلی را برای تامین جریان برق شناور روشن نگهدارند . اما هنوز هم برای گرمایش و پخت و پز نیاز به بخار بود بنابراین یک دیگ بخار کوچکتر بر روی کشتی نصب کردند. تمام ماشین الات و ابزارهای مکانیکی همچون وینج بالابر لنگر , بالابرها ,سیستمهای توپخانه و بالابرهای مهمات بر روی رزمناو الکتریکی بودند. فقط سکانهای هدایت شناور با بخار کار میکردند که بر خلاف شناورهای قبلی به طور مستقیم بر روی سکان قرار نگرفته بودند .
این کلاس از رزمناوها به عنوان توپخانه ی دریایی مهمترین شناورهای سوئد بودند.
طی سالهای 1907 تا 1909 با تحلیل و بررسیهای کارشناسان توپخانه براورد شده بود که توپهای با کالیبر 280 میلیمتری حداقل کالیبری بود که میتوانست اسیب جدی به بزرگترین رزمناوهای کشورهای خارجی برساند.
در بین پیشنهادات برای توپهای رزمناو گزینه هایی همچون توپ 305 میلیمتری نیز موجود بود . اما وزن زیاد این توپها به این معنی بود که رزمناو فقط میتوانست به دو عدد از این توپها مجهز شود و شرط حداقل چهار توپ اصلی فقط میتوانست با به کارگیری توپهای 280 میلیمتری محقق شود. بنابراین توپهای اصلی بر روی رزمناو چهار عدد توپ 280 میلیمتری (280mm m/12) انتخاب شد. این توپها بر روی دو برجک دوقلو قرار گرفتند . این برجکها یکی در جلو و یکی در عقب شناور قرار گرفتند و وزن هر کدام 413 (چهارصد و سیزده ) تن بود. این توپها به وسیله ی شرکت Bofors AB ساخته شدند. مشخصات نهایی این توپها به این شرح زیر بود:
کالیبر : 283 میلیمتری کالیبر 45
سرعت اولیه:860 متر بر ثانیه9
وزن پرتابه(گلوله ی توپ):305 (سیصد و پنج ) کیلو گرم
برد توپها: 19600 متر ; با دهانه ی 18 درجه به طرف بالا یا 19600 متر در 18 درجه
پس از ساخته شدن نهایی توپها وزن توپها از چیزی که محاسبه شده بود بیشتر شده بود و وزن جدید هر چهار توپ به 1040 تن افزایش پیدا کرد.
سرعت چرخش برجک توپها پنج درجه بر ثانیه به طرف بال و پایین و چهار درجه به اطراف (راست و چپ) بود.
طی یک برنامه ی مدرن سازی در سال 1930 نوع جدیدی از پرتابه ها (گلوله ی توپ) با اسم گلوله ی نوک بلند تولید و در توپها استفاده شد که برد توپها را تا 25000 متر میرساند.
توپهای 283 یا 280 میلیمتری
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/28_cm_gun_on_HMS_Sverige.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/28_cm_ammunition_on_Drottning_Victoria.jpg[/img]
این رزمناوها به هشت عدد توپ 152 میلیمتری به عنوان تسلیحات ثانویه مجهز شده بودند. این هشت عدد توپ در یک برجک دوتایی و شش برجک تکی قرار گرفتند.مشخصات این توپها به شرح زیر میباشد:
کالیبر : 152 میلیمتری کالیبر 50
سرعت اولیه: 850 متر بر ثانیه
وزن پرتابه :45,5 (چهل و پنج و نیم ) کیلوگرم
رنج یا برد توپ: 16000 متر در صورتی که لوله ی توپ 15 درجه به طرف بالا باشد یا 16000 متر در 15 درجه
توپ 280میلیمتری و 152 میلیمتری در کنار هم
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/Guns_on_Gustav_V.jpg[/img]
در سال 1930 با بهینه سازی رزمناوها و استفاده از پرتابه های گلوله ی نوک بلند رنج یا برد توپها تا 19000 متر افزایش پیدا کرد.
با توجه به توسعه و پیشرفت در تسلیحات هوایی در طی زمان استفاده از توپهای ضد هوایی در رزمناو و شناورها مهمتر و مهمتر شد. بعضی از توپهای ثانویه ی این کلاس از رزمناوها با توپهای ضد هوایی تعویض گشتند. در رزمناوهای [i]Sverige[/i] و [i]Drottning Victoria[/i] دو عدد از برجکهای تکی با توپهای ضد هوایی تعویض گشتند و در رزمناو [i]Gustav V[/i] برجک دوتایی توپ با توپ ضد هوایی تعویض گشت.
در ابتدا رزمناوها با چهار توپ ضد هوایی 75 میلیمتری M/15 مسلح شدند اما در سال 1930 با توسعه ی هواپیماها این توپها حذف شدند.(سوئد از دیرباز در صنعت هواپیما سازی پیش قدم بوده چه در اروپا و چه در جهان ).
در ان زمان توپهای ضد هوایی در مراحل ابتدایی به سر میبرد و سالهای بسیاری طول کشید تا با ازمایشات گوناگون و راه حل های مختلف موفق به مسلح کردن رزمناوها با توپهای ضد هوایی مناسب شدند.
در سال 1948 رزمناوها به چهار توپ 75 میلیمتری در دو برجک دوقلو و شش توپ 40 میلیمتری در سه برجک دوقلو و چهار توپ 25 میلیمتری در دو برجک دوقلو و سه توپ 20 میلیمتری در برجکهای جداگانه و دو جفت مسلسل 8 میلیمتری مجهز شدند.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/AA_machine_guns_on_Drottning_Victoria.jpg[/img]
هنگام طراحی پروژه ی اِسوریه کلاس تصمیم گرفته شده بود که این رزمناوها به اژدر مجهز شوند. این رزمناوها به دو عدد تیوب اژدر 45 میلیمتری مستقر در زیر سطح اب از ابتدا مجهز شده بودند. مشکلی که با این قسمت از رزمناوها وجود داشت نبود حفاظ مناسب در این قسمت بود و این باعث میشد که در صورت اسیب دیدن این قسمت به راحتی رزمناو از اب پر شود . با توجه به اینکه اژدرها نقش عمده ای نداشتند در سال 1920 تیوبهای اژدر این قسمت حذف شدند و فضای جدید پس از حذف اژدرها به مرکز توپخانه ی رزمناو اختصاص یافت.
با توجه به توسعه و پیشرفت تجهیزات نظامی لازم بود که این رزمناوها نیز مورد بازبینی و مدرنازیسیون قرار بگیرند. اولین تغییرات عمده برای این رزمناوها در سال 1920 اتفاق افتاد. مهمترین تغییری که در این زمان اتفاق افتاد مجهز شدن کشتی به جایگاه دیده بانی و فاصله یاب در یک برجک دیده بانی جدید بود.برای قرار دادن ساختمان جدید بر روی کشتی یک دکل سه گانه ی قوی به جای دکل قدیمی ساخته شد و طول دکل قسمت عقب کشتی نیز کوتاهتر شد.به خاطر احاطه شدن دکل جدید به وسیله ی دودهای خروجی از دودکش کشتی , دودکش جلویی رزمناوهای [i]Gustav V و [/i][i]Sveriges [/i]تغییر یافتند . اما رزمناو [i]Drottning Victorias تغییر در دودکشهای خود ندید و فقط با نصب یک هود بر روی دودکش جلوی کشتی دودهای خروجی را به طرف عقب مشکل دود را با به عقب راندن دودهای خروجی حل کرد.[/i] این تغییرات باعث متغیر شدن چهره های رزمناو از هم شد.
در عکسهای زیر دودکشهای هر رزمناو باهم فرق دارد.
HMS sverige دودکش جلویی به طرف دودکش عقبی مایل شده است.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/800px-HMS_Sverige_after_1931.jpg[/img]
HMS [i]Gustav V[/i] که دودکشها باهم ترکیب شدند
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/800px-HMS_Gustav_V_after_1930.JPG[/img]
HMS [i]Drottning Victoria در قسمت دودکش بدونه تغییر باقی مانده است وفقط یک هود بر روی دودکش جلویی قرار گرفته است.[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/800px-HMS_Drottning_Victoria_after_1931.jpg[/img]
رزمناو Sverige قبل از مدرنسازی
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/HMS_Sverige_1.jpg[/img]
رزمناو Sverige بعد از مدرن سازی
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/HMS_Sverige_during_WW2.jpg[/img]
در سال 1930 طی یک فرایند مدرن سازی , در [i]Sveriges تمام دیگهای زغال سنگ سوز شناور با دیگهای نفت سوز تعویض گشتند ولی در دو شناور دیگر یعنی [/i][i]Drottning Victorias و [/i][i] [/i][i]Gustav V نصف دیگهای زغال سنگ سوز با دیگهای نفت سوز تعویض گشتند [/i]. و جایگاههای ذخیره سازی زغال سنگ نیز تبدیل به جایگاه ذخیره سازی نفت شدند.به دلیل اینکه جایگاههای ذخیره سازی نفت مکان کمتری را اشغال میکرد اماکن ساخت جایگاههای دیگری میسر شد.
مشخصات کلی این کلاس:
تناژ:7239 تن و 7755 تن در حالت بارگیری کامل
طول:121 متر
سرعت: 23,5 نات
جنگ افزارها:
چهار عدد توپ 280 میلیمتری (283میلیمتری)
شش عدد توپ 152 میلیمتری
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/sw_bb_24.gif[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/HMS_Gustav_V.jpg[/img]
کپی بدونه ذکر منبع Military.ir ممنوع میباشد و در صورت ذکر نکردن منبع بر مبنای قانون حمایت از خلق اثر مورد پیگیری قرار خواهد گرفت.[/size][/font]- 23
-
[quote name='gholam22' timestamp='1380796882' post='342893']
[img]http://topwar.ru/uploads/posts/2010-04/1271944242_05-01.jpg[/img]
[/quote]
اینا اکراینی هستن- 1
-
اولین میکرو پروسسور دنیا از سال 1968 تا 1970 طراحی و توسعه داده شد . اسم این میکروپروسسو ر MOS-SLI بود . لپتاپ منم دو تا کارت گرافیک هر کدوم دو گیگ داره که با تکنولوژی SLI به هم وصله . نمیدونم این همونه یا نه . ولی این چیزی که باهاش تایپ میکنم F-14 نیست
.
[url="http://www.firstmicroprocessor.com/"]http://www.firstmicroprocessor.com/[/url] -
[quote name='pckho0r' timestamp='1380720331' post='342742']
[b]سنسور فول فریم ۳۵ میلیمتری CMOS جدید کانن و ثبت نور کرم های شب تاب در تاریکی مطلق[/b]
ویدئو:
[url="http://cdn.narenji.ir/video/71/2013/Canon%20Experimental%20Low%20Light%20Sensor.mp4"]http://cdn.narenji.i...ight Sensor.mp4[/url]
کانن عضو جدیدی را به خانواده سنسورهای CMOS فول فریم ۳۵ میلیمتری خود افزوده است که از حساسیت بسیار بالایی بهره می برد. این سنسور جدید به دوربین ها اجازه می دهد در شرایط نور بسیار کم که با چشم معمولی تقریبا چیزی دیده نمی شود، به عکاسی بپردازند.
برای نشان دادن قابلیت های این سنسور جدید، کانن ویدیویی را از کرمهای شب تاب در یک شب بسیار تاریک منتشر کرده است. میزان نور محیطی که این ویدیو در آن ثبت شده حدود 0.01 لوکس است که برای چشم انسان تقریبا تاریک مطلق محسوب می شود.
حتی در چنین شرایط بسیار سختی، این سنسور نه تنها شب تاب ها را که تنها چند میلیمتر قطر دارند، ثبت نموده است، بلکه موفق شده جزئیات محیط اطراف شان را هم ضبط کند.
این روزها صحبت از پیشرفت در زمینه عکاسی موبایل در محیطهای کم نور، نقل مجالس تکنولوژیک است. اما هنگامی چیزهایی مانند این سنسور را می بینیم، متوجه می شویم که دوربین های موبایل چقدر با دیگر تکنولوژی های اپتیکال فاصله دارند. اکنون دیگر مرز میان دوربین های دید در شب و دوربین های معمولی در حال رنگ باختن است!
[/quote]
اگه این سنسور رو تو دوربینهای دید در شب به کار بگیرن خیلی خوب میشه مگنه؟ -
به نقل از بنگاه سخن پراکنی بریتانیا:
[b] استانیسلاو پتروف: مردی که جهان را از فاجعه اتمی نجات داد[/b]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/131002075720_stanislav_petrov_512x288_1_nocredit~0.jpg[/img]
در تاریخ ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۸۳ یعنی حدود سی سال پیش، جهان از یک فاجعه اتمی بالقوه نجات یافت.
در اوایل صبح آن روز، سیستمهای هشداردهنده زودهنگام اتحاد جماهیر شوروی، پرتاب موشک های آمریکا به سوی شوروی را ثبت کردند. اطلاعات کامپیوتری پرتاب چندین موشک از خاک آمریکا را نشان می داد. طبق دستورالعمل، نیروی نظامی شوروی می بایستی با یک حمله هستهای تلافی جویانه به حمله موشکی آمریکا پاسخ می داد.
ولی استانیسلاو پتروف، افسر کشیکی که وظیفه اش ثبت پرتاب موشک توسط دشمنان شوروی بود، تصمیم گرفت این واقعه را به اطلاع مقامات مافوق خود نرساند و با این اتفاق مانند یک اعلام خطر اشتباه برخورد کرده و آن را نادیده بگیرد.
ولی این تصمیم، نقض دستوراتی بود که به او داده شده بود و سرپیچی از وظایف محسوب می شد. کار صحیح این بود که او این ماجرا را به اطلاع مقامات مافوق خود می رساند و مسئولیت را به آنان محول می کرد.
اما ممکن است این تصمیم او موجب نجات دنیا شده باشد.
سی سال پس از این ماوقع، استانیسلاو پتروف می گوید: "من تمام اطلاعات (حاکی از شروع یک حمله موشکی) را داشتم. اگر گزارش خود را برای سلسله مراتب فرماندهی می فرستادم، هیچ کس اعتراضی به آن نمی کرد."
آقای پتروف، که با درجه سرهنگ دومی بازنشسته شده و اکنون در شهر کوچکی در نزدیکی مسکو زندگی می کند، جزو یک تیم آموزش عالی دیده بود که در یکی از پایگاه های هشداردهنده سریع اتحاد جماهیر شوروی که با مسکو فاصله چندانی نداشت، خدمت می کرد. او تعلیمات سخت و فشرده ای دیده بود و دستوراتی که به او داده شده بود کاملا روشن بود.
وظیفه او ثبت هر مورد پرتاب موشک و گزارش آن به رهبران سیاسی و نظامی شوروی بود. با توجه به جو سیاسی سال ۱۹۸۳، تردیدی در مورد یک حمله تلافی جویانه وجود نداشت.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/131002075341__70128258_70128257~0.jpg[/img]
طبق دستورالعمل، نیروی نظامی شوروی می بایستی با یک حمله هستهای تلافی جویانه به حمله موشکی آمریکا پاسخ می داد
استانیسلاو، می گوید با این وجود وقتی زمان اقدام فرا رسید، او در جای خود میخکوب شده بود: "آژیر به صدا درآمده بود ولی من برای چند ثانیه در جای خود نشسته و به صفحه قرمز رنگ بزرگ پر نوری نگاه می کردم که رویش کلمه "پرتاب" نوشته شده بود.
سیستم هشدار دهنده به او می گفت که میزان قابل اعتماد بودن این هشدار در "بالاترین درجه" است. در پرتاب موشک توسط آمریکا جای تردید نبود.
آقای پتروف می گوید: "یک دقیقه بعد دوباره آژیر خطر به صدا درآمد. دومین موشک پرتاب شده بود و بعد از آن سومین، چهارمین و پنجمین موشک. کامپیوترها درجه هشدار خود را از پرتاب موشک، به حمله موشکی تغییر دادند."
استانیسلاو پتروف در حالی که به سیگار ارزان قیمت روسی پک می زند، ماجرایی را که موارد بی شماری به آن فکر کرده است به یاد می آورد و می گوید: "در مورد این که ما اجازه داریم قبل از گزارش یک حمله چه مدتی فکر کنیم، مقرراتی وجود ندارد. ولی ما می دانستیم که هر ثانیه تعلل موجب اتلاف یک وقت ذیقیمت می شود. ما می دانستیم که لازم است بدون فوت وقت رهبری نظامی و سیاسی شوروی را باخبر کنیم. کاری که باید می کردم این بود که گوشی تلفن را بردارم و شماره مستقیم فرماندهان ارشد خودمان را بگیرم. احساس می کردم روی یک ماهی تابه داغ نشسته ام."
اگر چه پیغامی که دستگاه هشداردهنده می داد کاملا روشن بود، آقای پتروف کاملا متقاعد نشده بود.
شوروی علاوه بر کارشناسان فن آوری اطلاعاتی مانند آقای پتروف، کارشناسان دیگری هم داشت که تسلیحات موشکی آمریکا را تحت نظر داشتند. گروهی از اپراتورهای رادارهای موشک به او گفته بودند که آنها پرتاب هیچ موشکی را ثبت نکرده اند.
ولی این کارشناسان تنها سرویس پشتیبانی بودند. دستورالعمل به وضوح می گفت که تصمیم باید بر اساس اطلاعاتی که کامپیوتر ثبت می کند گرفته شود؛ و گیرنده تصمیم شخص آقای پتروف یعنی افسر کشیک بود.
ولی چیزی که آقای پتروف را به شک انداخته بود، قوت و صراحت این هشدار بود: "بیست و هشت تا بیست و نه درجه امنیتی وجود دارد. هنگامی که هدف شناسایی شد باید از تمام این پست های بازرسی عبور کند. من کاملا مطمئن نبودم که با توجه به این شرایط، این کار(حمله موشکی) امکان پذیر بود."
آقای پتروف به افسر کشیک در قرارگاه ارتش شوروی تلفن کرد و خرابی دستگاه هشدار دهنده را به اطلاع او رساند.
چنانچه او در تشخیص خود اشتباه کرده بود، چند دقیقه بعد اولین انفجار هسته ای روی میداد.
او می افزاید: "بیست و سه دقیقه بعد متوجه شدم که هیچ اتفاقی نیفتاده بود. اگر یک حمله موشکی واقعی صورت گرفته بود می بایستی تا آنموقع من از آن مطلع شده باشم. چه آرامشی به من دست داد."
اکنون پس از گذشت سی سال آقای پتروف اعتراف می کند که او به طور قطع مطمئن نبود که هشدار، یک اعلام خطر اشتباه بوده است.
او می گوید تنها کسی در تیمش بود که تحصیلات غیر نظامی داشت: "تمام همکاران من سربازان حرفه ای بودند و به آنها یاد داده شده بود که از دستورات اطاعت کنند."
او معتقد است اگر در آن موقع حساس شخص دیگری به جای او در حال انجام وظیفه بود، حتما زنگ خطر را به صدا درمی آورد.
چند روز بعد آقای پتروف به خاطر آنچه در آن شب اتفاق افتاده بود یک توبیخ رسمی دریافت کرد. ولی نه بخاطر کاری که کرده بود بلکه به خاطر اشتباهاتش در ثبت وقایع حین کار.
او ده سال سکوت اختیار کرده بود چون به گفته خودش فکر می کرد برملا شدن خوب کار نکردن سیستم های دفاعی شوروی موجب سرافکندگی ارتش این کشور می شد.
ولی پس از فروپاشی شوروی، داستان در نشریات منعکس شد و آقای پتروف چند جایزه بین المللی دریافت کرد.
اما او خودش را یک قهرمان نمی داند و می گوید: " این شغل من بود ولی آنها خوش شانس بودند که آن شب، شیفت کار من بود."
منبع
[CODE]
http://www.bbc.co.uk...trov_ussr.shtml
[/CODE]- 27
-
احتمالا موشک درارای یک رادار فعال خواهد بود . فکر نکنم مجهز به هواپیمایی باشیم که تا سیصد کیلومتر رو بتونه پوشش بده -
[quote name='PersianKing' timestamp='1380639056' post='342573']
اینا که اکثراً مجهز به فالانکس بودند؟ از سامانه دفاع نزدیکشون نگفتید؟ بعداً رویشان نصب شده؟ ناوهای تحویلی به کشورهای دیگه اکثراً دارای اگزوزهای مشهور و خطرناک بودند در حالی که برای ناوهای جدید تحویلی به خود آلمان، دیگه اگزوزها رو از اونجا برداشتند...
[/quote]بله اما در نگاه کلی فقط بعضی از ناوچه های این خانواده مجهز ب فالانکس میباشد . اما اگه بخوام تک به تک ناوچه ها رو با مشخصاتشون ذکر بشه فالانکس هم بلااستثنا ذکر میشه . -
مجله "ابزرواتور" از تصمیم بزرگ و سرنوشتساز فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه نوشته که مجبور شد در آخرین دقایق آن را لغو کند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب» ؛ ماجرا از این قرار است که صبح شنبه، سی و یکم ماه اوت گذشته یعنی حدود چهار هفته پیش فرانسوا اولاند به ارتش و مقامات بلندپایه دولتی اعلام کرد که همان شب حمله این کشور به سوریه انجام خواهد گرفت.
مجله "ابزرواتور" مینویسد: "وقتی بزرگترین مقام رسمی فرانسه اعلام کرد که حمله همان شب صورت میگیرد؛ مقامات بلندپایه ارتش و دولت متقاعد شدند که قرار است این اتفاق رخ دهد. از این خبر شگفتانگیزتر این بود که رئیس جمهور، خود به تنهایی چنین تصمیمی گرفته بود."
در ادامه مطلب میخوانیم: "آن روز جنونآمیز از ساعت 3 صبح روز شنبه سیویکم اوت آغاز شد. اما طی پیغامی خبر رسید که باراک اوباما آن روز با الیزه تماس خواهد گرفت و تلفنی با فرانسوا اولاند صحبت میکند.
چه موقع؟ ساعت هجده و پانزده دقیقه به وقت پاریس.
مشاور سیاسی فرانسوا اولاند این پیغام را ساعت هشت صبح آن روز به محض اینکه وارد دفترش میشود؛ میگیرد و بلافاصله وزرای دفاع، کشور و امور خارجه و نیز مقامات عالی کشوری از جمله رئیس ستاد کل نیروهای مسلح احضار شدند تا در جلسهای با موضوع حمله به سوریه شرکت کنند."
و بعد آمده است: "جلسهای مشورتی در مورد جنگ، در حالی که رئیس جمهور دستور حمله به آن را از پیش صادر کرده بود. این چیزیست که به نظر مقامات فرانسوی فرانسوا اولاند حداقل قصد انجام آن را داشت."
به گفته یک مقام عالیرتبه دولت نقشه رئیس جمهور این بود که همان شب دمشق تا صبح بمباران شود؛ قرار بود حمله ساعت سه نیمه شب آغاز شود؛ وقتی که اغلب مردم در خواب عمیق هستند و البته فقط انبارهای موشکی و سلاحهای شیمیایی هدف این حملات بود."
اما یک مقام دیگر دولت فرانسه میگوید: "مشکل این بود که ما نمیخواستیم از آسمان ترکیه حمله کنیم. چون مطمئن نبودیم که بعد از آن بشار اسد هم همسایهاش را بمباران نکند. این موضوعیست که نیروهای ناتو به خاطر نگرانی از آن اکنون در ترکیه حضور دارند."
درحالی که هواپیماهای ارتش به فرمان فرانسوا اولاند آماده حمله بودند اما بالاخره نتیجه جلسه و گفتوگوی روسای جمهور فرانسه و آمریکا به انصراف اولاند از حمله به سوریه منجر شد و بالاخره دفتر ریاست جمهوری فرانسه اعلام کرد، این کشور هم با پیروی از سیاست آمریکا برای حمله به سوریه منتظر تایید پارلمان می ماند.
تحلیل تصاویر
در متفرقه در مورد نیروی هوایی
ارسال شده در · Report reply
سلام بچه ها
کسی میدونه این چه عکسیه؟؟؟؟؟؟؟
من یه جا دیدم که میگفت صاعقه ولی بیشتر شباهت به اف18 داره تا اف5!!!!!!!!!!!!![img]http://www.irinn.ir/sitefiles/13920621/%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c/%d9%82%d8%a7%d9%87%d8%b1/%d8%ac%d9%86%da%af%d9%86%d8%af%d9%872.jpg[/img]
[/quote]
این عکس رو خیلی وقت پیش حدود سه سال پیش یا قبلتر دیدم . این فوتوشاپه .