تمامی ارسال های deserthawk
-
بخش دوم : ویژگی های یک حمله میکروبی و مقابله با آن (هشدار: حاوی تصاویر دلخراش) ويژگي هاي عوامل ميكروبي 1- توانايي ايجاد تلفات زياد؛ در بين انواع سلاحهاي نوين، ميكروبها و فرآوردههاي ميكروبي رقمي بهت آور از مرگ و مير را در پي خواهند داشت. مثلاً 2 کیلوگرم از سم توليد شده توسط باكتري كلستريديوم بوتولينوم ميتواند تمام مردم جهان را به كام مرگ بكشد. فرد مسموم شده با باکتری کلستریدیوم بوتولینوم و مبتلا به بوتولیسم يا به طور مثال اگر در شهري 12 ميليون نفري يك موشك اسكاد با كلاهك محتوي 300 كيلوگرم گاز اعصاب سارين منفجر شود بين 60 تا 100 هزار نفر را خواهد كشت. اگر همين كلاهك حاوي يك بمب 12 كيلوتني هستهاي باشد 23 تا 80 هزار نفر را از بين ميبرد. اما اگر چنين كلاهكي با تنها 100 كيلو اسپور سياه زخم بار شود بسته به شرايط جوي بين 42 هزار نفر تا 3 ميليون نفر را خواهد كشت. مبتلایان به سیاه زخم (آنتراکس) 2- توانايي در ايجاد بيماري و عوارض طولاني مدت و نياز به مراقبتهاي گسترده 3- توانايي برخي عوامل در انتشار از طريق ناقل يا فرد آلوده؛ اين امر باعث ميشود تا آلودگي از فردي به فرد ديگر منتقل شود و همين امر كمك ميكند تا با حجم اندكي از ميكروب بتوان شهري را از پاي درآورد. بیماری طاعون توانایی انتقال از فردی به فرد دیگر را دارد 4- عدم وجود فن آوري كافي و سيستمهاي شناسايي كارآمد؛ تقريباً اكثر كشورهاي جهان كه مورد اين تهديدات هستند از فنآوري نوين تشخيص بي بهره اند. گذشته از سطح پايين علمي اين كشورها، عدم فروش تجهيزات پيشرفته از سوي كشورهاي توسعه يافته باعث شده تشخيص سريع يك حمله بيوتروريستي با تأخير صورت پذيرد. 5- كاهش نقش خودامدادي و دگر امدادي و افزايش حس نااميدي در مردم. 6- وجود يك دوره نهفته بيماري كه باعث ميشود درمان و پيشگيري از انتقال بيماري با تأخير انجام شود؛ معمولاً در خوش بينانه ترين حالت، وقتي كادر دفاعي از بروز يك تهاجم ميكروبي آگاه ميشوند كه يك اپيدمي رخ داده است. طبعاً در اين حالت كمك رساني و مهار بيماري بسيار دشوار و با بروز استرسهاي اجتماعي همراه است. 7- توانايي در ايجاد علائم عمومي و غير اختصاصي و اصولاً مشكل بودن تشخيص؛ تقريباً تمام بيماريهاي عفوني در شروع علائم باليني يكساني نشان ميدهند. مثلاً سياه زخم در آغاز علائمي همچون يك زكام عادي را بروز ميدهد. بعد از يك دوره يكي دو روزه كه فرد حساس بهبودي ميكند، ناگهان با شتابي فراوان تمام بدن را دربر ميگيرد و فرد را ميكشد. در اينجا مهارت كادر درماني در تشخيص افتراقي بيماريها بسيار تعيين كننده خواهد بود. 8- امكان توليد ميكروبهاي نوپديد يا انتشار عوامل بازپديد؛ ميكروبهاي نوپديد به ميكروارگانيسم هايي گفته ميشود كه در آزمايشگاههاي بيوتكنولوژيك، از تغيير گونههاي وحشي بهدست ميآيند. با كمك مهندسي ژنتيك ميتوان باكتري يا ويروسي را توليد نمود كه در حكم يك گونه يا زيرگونه جديد باشد. ايدز، سارس، ابولا و ... از اين دسته اند. اما ميكروبهای بازپديد به آن گروهي گفته ميشود كه ريشه كن شده يا تقريباً بطور كامل مهار شدهاند ولي توسط گروههايي كه به بانكهاي ميكروبي جهان دسترسي دارند، دوباره منتشر ميشوند. مثلاً آبله در جهان ريشه كن شده. با اين وجود چند كشور از جمله ايالات متحده هنوز مقداري از اين ويروس را در بانك ميكروبي خود نگهداري ميكند. نشت يا انتشار عمدي آن در جهاني كه نزديك به 40 سال است واكسن آبله را دريافت نكرده فاجعه بار خواهد بود. بیماری آبله در صورت شیوع عواقب جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت 9- موجب تخريت صنايع و تجهيزات نمي شوند. پيچيدگيهاي برخورد با عوامل ميكروبي 1- مقادير اوليه عامل اندك است و در نتيجه در لحظات اوليه هجوم قابل رديابي نيست. اما در مدت كوتاهي ـ اگر ميكروب زنده باشد ـ تكثير ميشود و حوزه گستردهاي را خواهد پوشاند. مقادیر کم نمونه برداری در حمله میکروبی 2- آثارشان دير ظاهر ميشود. معمولاً بيماري يك دوره نهفته دارد كه از لحظه آلوده شدن تا بروز علائم را شامل ميگردد. همين زمان، تشخيص را به تأخير انداخته و در عين حال باعث انتشار بيماري خواهد شد. طبعاً هر چه زمان كمون ( زمان نهفتگي ) بيماري بيشتر باشد، خطر بروز همهگيري بيشتر خواهد بود. 3- مهار آن مشكل است. افراد آلوده به صورت بيمار يا ناقل بدون آنكه بتوان ايشان را تحت كنترل قرار داد در منطقه جابه جا ميشوند و يا به عقب خط باز ميگردند. با اين كار باعث گسترش شديد عامل ميشوند. 4- عموماً قابل انتقال و سرايت از يك فرد به فرد ديگر هستند. 5- غير قابل تشخيص با حواس پنجگانه هستند. يعني رنگ و بو ندارند. راههاي انتشار عوامل بيولوژيك در يك حمله تروريستي اين عوامل از طريق جنگافزارهاي گوناگون منتشر ميشوند. از جمله بستههاي مراسلاتي، هواپيماهاي سبك سمپاش يا بدون سرنشين مخزن دار، اشيا و وسايل مصرفي - بهداشتي و آرايشي، آفات نباتي، حشرات و جوندگان ناقل و تنقلات مانند شكلاتها. خوردن حیوانات وحشی یکی از راه های انتقال ابولا است اصولاً جاسوسان و عوامل خود فروخته داخلي ميتوانند با هر وسيلهاي به انتشار ميكروبها يا فرآوردههاي كشنده آنها مبادرت نمايند. از اين بين مراسلات پستي، لوازم آرايشي، البسههاي دست دوم، بسته بندي هاي صادراتي، سيگار و تنقلات گزينههاي مورد توجه هستند. ميتوان حجم معيني از اسپور باكتري هایي مانند باسيلوس آنتراسيس را در پاكت نامهاي ريخت و به مقصد هدف پست كرد. جایزه 2.5 میلیون دلاری برای پیدا کردن عامل حملات سیاه زخم در آمریکا در تركيب مواد سازنده شكلاتها و تنقلات مواد مضر با تأثير دراز مدت را قرار داد يا به همراه علوفه دامي، حشرات ناقل بيماريهاي دام و طيور را به كشوري فرستاد تا صنايع آن كشور را فلج نمايند. نشانههاي يك تهاجم بيولوژيك امكان تشخيص سريع عوامل ميكروبي بسيار محدود است و در صورت وجود نيز كار با آنها بسيار پيچيده و دقيق است. لذا مشاهدات كادر پزشكي و نيروهاي بهداشتي - درماني بسيار كمك كننده خواهد بود. نشانههاي زير ميتواند دليل بر يك تهاجم بيوتروريستي باشد : ازدياد حشرات بطور غير عادي در منطقه. بهخصوص حشراتي كه قبلاً در منطقه ديده نشدهاند وجود اجساد حيوانات مرده بهصورت غير عادي در منطقه يا حيوانات غير بودمي مرده و زنده در اطراف مراكز مسكوني و پادگاني احساس تغيير طعم و مزه آب و مواد غذايي خشك شدن ناگهاني گياهان مردن احشام و دامها در منطقه بيمار شدن ناگهاني افراد مشاهده افراد مبتلا به بيماري با علائم مشترك و به تعداد زياد بیماری در یک جمعیت در فصول و ناحیه های جغرافیایی غیر معمول و یا یک سن خاص غیر معمول جواب ندادن درمان های معمول به یک بیماری وجود بیماری های نامعمول و بدون توضیح در یک فرد بطور همزمان کک موش شرقی یکی از ناقلین بیماری طاعون مديريت بحران و اصول مبارزه با بيوتروريسم مديران نظامي و انتظامي كشور بايستي در قبال تهديدات بيوتروريستي به چهار پرسش اصلي پاسخ دهند : چه كسي، چه وقت، چطور و كجا اقدام به چنين حملهاي ميكند. دانستن پاسخ اين چهار پرسش كادر دفاعي را پيشاپيش در برابر تهديدات آماده ميسازد و كمك ميكند تا منافذ ورودی بسته شوند. در اينجا اصول پنجگانهاي را ميتوان براي چنين مبارزهاي تعريف نمود: 1- آگاهي: دانش و آگاهي از روند پديده بيوتروريسم، شناخت تهديدات، منافذ خطر و كلاً يافتن پاسخ چهار سئوال كليدي فوق گام نخست چنين مبارزهاي است. زدن ماسک به عنوان یکی از آموزش های مقابله با سارس در شرق آسیا 2- آمادگي: رسيدن به سطح مطلوبي از توانايي دفاعي با تمرينات و رزمايشها، دستيابي به علوم جديد، دستيابي به فنآوري نوين تشخيص و دفاع و درمان، تهيه لوازم و ملزومات چنين جنگ مخفي و ساكتي، دومين گام مبارزه و دفاع خواهد بود. رزمایش مقابله با تهدیدات بیوتروریستی 3- مهارت: اعتماد به نفس، غلبه بر ترس و مهارت در هدايت بحران به سمت عادي سازي شرايط، سومين و مهمترين گام چنين مبارزهاي است. کمپ قرنطینه بیماران مبتلا به ابولا 4- شك: متوليان دفاعي كشوري كه همواره در پنهان و آشكار مورد تهديدات اجانب است، بايستي به هر پديدهاي حتي پديدهاي كه در نگاه اول طبيعي جلوه ميكند با نگاه شك بنگرند. چنين نگاه شك آلودي باعث ميشود بسياري از منافذ ورود دشمن باز شناخته شود و اصول ايمني هرچه بيشتر رعايت گردد. ديگر نبايد از كنار هر اپيدمي كوچك و بزرگي به سهولت گذشت. 5- كتمان و رازداري: وقتي نخستين هدف دشمن از حمله تروريستي ايجاد ترس در مردم عادي است، مهمترين عمل كادر دفاعي آن خواهد بود كه از انتشار خبر حمله و شايعهسازي در پيرامون آن خودداري نمايند. به خصوص كادر درماني كه با مصدومين چنين حملهاي روبرو هستند. از انتشار خبر حمله، بيان تعداد مصدومين، نوع بيماري، بزرگ نمايي واقعه نزد مردم عادي و بيان تشخيص ها و علائم باليني و درمانها در جرايد ( در بيشتر موارد دشمن از طريق جرايد نتايج حمله خود را ارزيابي ميكند. به خصوص كه خواسته باشد سلاحي جديد را بر مردم بيازمايد ) جداً بايد پرهيز نمود. بيوتروريسم با اهداف اقتصادي در اين نوع از بيوتروريسم هدف نابود كردن پايه هاي اقتصادي كشور يا منطقهاي ميباشد. در بعضي از كشورهاي در حال توسعه كه غذاي اصلي مردم را محصولات كشاورزي نظير برنج تشكيل ميدهد ممكن است با ايدههاي تروريستي، به آسيب بيولوژيك غلات و از بين بردن آنها بپردازند و مسبب قحطي، سوء تغذيه، كاهش ايمني و عفونتهاي مكرر گردند. در كشوري مانند ايران مزارع گندم و برنج به عنوان اساس تغذيه مردم ميتواند مورد حملات بيوتروريستي قرار گيرد. بيماري تب برفكي در جمعيت حساس كشوري كه اين بيماري را ندارد سبب ضربه سنگين اقتصادي مي شود چنانكه در سالهاي 2000 الي 2007 انگلستان مورد حمله قرار گرفت و ميلياردها دلار خسارت مالي ديد. در اين سالها انگلستان براي جلوگيري از انتشار بيماري مجبور شد بيش از يك ميليون راس گاو را معدوم نمايد. انگلستان دام های زیادی را برای مقابله با تب برفکی معدوم کرد موارد استفاده شده احتمالی از بیوتروریسم در جهان معاصر مرگ مرموز مامور سابق ك.گ.ب. در لندن : مرگ الكساندر ليتويننكو (Alexander Litvinenko) جاسوس سابق اداره امنيت فدرال روسيه در انگليس در سال 2007، يكي از پر سر و صداترين جريانهاي خبري به شمار ميرود. الكساندر والتروويچ ليتويننكو جاسوس سابق اداره امنيت روسيه بود كه پس از 23 روز جدال با مسموميتي كه ناشي از «پلوتونيوم210» گزارش شد در گذشت. از آنجا كه ليتويننكو جاسوس سابق روسيه، از منتقدان صريح دولت روسيه بود، رسانه هاي غربي انگشت اتهام را به سوي مقامات روسي نشانه گرفتند گرچه دولت روسيه هيچگاه اين موضوع را نپذيرفت و به شدت آنرا رد كرد. به گزارش آسوشيتدپرس، تيم پزشكي الكساندر در توجيه علت وخامت اوضاع جسماني وي اعلام كردند كه ليتويننكوي 43 ساله با حمله قلبي روبرو شد و پليس لندن نيز اعلام كرد علت مرگو ليتويننكو نامعلوم است. بر اساس اين گزارش اين جاسوس سابق شوروي اعلام كرده بود كه در تاريخ اول نوامبر حين انجام تحقيقات در خصوص مرگ 'آنا پوليتكوفسكايا' روزنامه نگار فقيد روس و از ديگر منتقدان كرملين مسموم شده بود. به گفته وي پس از اين اتفاق، موهاي سر و بدنش به تدريج شروع به ريختن كرد، گلويش متورم و سيستم اعصاب و روانش به شدت آسيب ديد. وي هم چنين در گفت وگو با مجله تايمز گفت كه كرملين مستقيما در مسموميتش دست داشته است. پس از اين حادثه سرويس اطلاعات خارجي روسيه (SVR) طي بيانيه اي هر گونه دست داشتن در مرگ مخالفانش را رد كرد. الکساندر لیتویننکو در سلامتی و تخت بیمارستان شكست هاي پي در پي CIA در ترور كاسترو : كوبا يكي از كشورهايي قاره آمريكاست كه به علت نوع ديدگاه سياسي و نزديكي جغرافيايي با آمريكا و به ويژه روابط نزديك با شوروي در دوران جنگ سرد، جايگاه ويژهاي پيدا كرد. ايالات متحده آمريكا نيز تمام تلاش خود را براي ساقط كردن دولت مستقل اين كشور و ترور يا سرنگوني رهبران ضدآمريكايي كوبا به كار برد تا جايي كه اين تقابل و ايستادگي در برابر زور گوييهاي آمريكا در دهه 1960 ميلادي، جهان را تا مرز يك جنگ هسته اي و تقابل دو قطب شرق و غرب يعني آمريكا و شوروي پيش برد. يكي از عمده ترين دلايل تقابل دو كشور كوبا و آمريكا را بايد در رويكرد منحصر به فرد و استعمارستيز 'فيدل كاسترو' بنيانگذار انقلاب كوبا جستوجو كرد. فيدل كاسترو متولد سال 1926 ميلادي است و در سال 2008 رسما خود را بازنشسته كرد و از نظر طول مدت زمامداري داراي جايگاه سوم در بين رهبران و مقامات كشورهاي جهان است. مدتي قبل اخباري جالب منتشر شد كه در آن عنوان شد؛ فيدل كاسترو تاكنون 638 بار مورد حمله تروريستي قرار گرفته و از آن جان سالم به در برده است كه البته عمده آنها به وسيله سرويس اطلاعاتي آمريكا برنامه ريزي شد. در ميان روشهاي اتخاذ شده براي ترور كاسترو؛ سمي كردن سيگار، اعطاي سيگار و هداياي قابل انفجار، آلوده كردن لباسهاي شنا و جاسازي مواد منفجره در كفش، و توپ بيس بال و انداختن قرص بوتولينوم در نوشيدني وي... ديده مي شود. رويترز نوشت حتي در يكي از اين اقدامات تروريستي تلاش شد تا با استفاده از يك پودر سمي، ريشهاي بلند كاسترو را آلوده كنند تا با ريزش ريشهاي وي از مجبوبيت كاسترو در كوبا و ديگر كشورهاي جهان كاسته شود. سايت خبري رسمي كوبا 'آنسا' نيز گزارش داد كه رهبر انقلابي 85 ساله كوبا در زندگي سياسي خود يعني از سال 1959 تا سال 2006 در مجموع از 638 سوءقصد جان سالم به در برده است و به نقل از روزنامه ديلي تلگراف، بخشي از اين اقدامات تروريستي در قالب يك سريال 8 قسمتي با عنوان 'او كه بايد زندگي كند -He Who Must Live- ساخته شده است. فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا موساد، ترورهاي بيولوژيك و مرگهاي آرام رهبران فلسطيني : منابع خبري اعتقاد دارند كه استفاده از سموم مرگآور و خطرناك كه با تاثير منفي بر روي ارگانهاي مختلف بدن كه مرگي تدريجي و بي سر وصدا را به همراه دارد، در موساد و شبكههاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي رواج دارد. مرگ مشكوك 'وديع حداد' بنيانگذار جنبش مليگرايان عرب و از مهمترين مبارزان فلسطيني در دهههاي 70 و 80 ميلادي، 'خالد مشعل' از فرماندهان حماس و رييس دفتر سياسي اين حزب كه ناكام ماند و 'محمود المبحوح' از رهبران حماس ازجمله افرادي هستند كه گفته ميشود همگي قرباني ترورهاي خاموش سازمانهاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي شدهاند. ياسر عرفات، رهبر جنبش آزاديبخش فلسطين نيز ازجمله كساني است كه گمان ميرود موساد در ماجراي مرگ وي نقش داشته است. یاسر عرفات در حال سفر نافرجام به یک پایگاه نظامی در پاریس منابع http://www.vaja.ir/Public/Home/ShowPage.aspx?Object=NEWS&ID=706c962b-4673-4565-b017-42e8d8c21497&WebPartID=8cebf06f-026d-4d53-b2a8-69388e9ca7c4&CategoryID=ce184501-734e-4e46-ac7a-d013757757b1 http://en.wikipedia.org/wiki/2001_anthrax_attacks https://www.ebmedicine.net/topics.php?paction=showTopicSeg&topic_id=56&seg_id=1047 http://www.ebmedicine.net/topics.php?paction=showTopicSeg&topic_id=118&seg_id=2325 http://en.wikipedia.org/wiki/Alexander_Litvinenko http://www.bccdc.ca/outbreak-emerg/bioterror/Signs_Biological_Attack.htm انتشار با ذکر منبع www.military.ir/forums آزاد است در جواب سوال جناب Reichsmarschall باید عرض کرد که ابتدا باید دید هدف حمله به ایران چه خواهد بود و عامل آن نیز کیست؟ در مقابل ایالات متحده که سالها بر روی عوامل بیولوژیکی کار کرده است کار بسیار مشکل خواهد بود. ولی اگر گروهی مانند داعش بتواند عامل بیولوژیک و پادتن آن را بسازد یا بدست بیاورد و هدف آن نیز ایجاد تلفات هرچه بیشتر و ترس در ایران باشد باید 5 عامل مهم در برخورد با این حملات را در ایران سنجش کرد. این عوامل شامل آگاهی و دانش در زمینه عوامل بیولوژیکی ، افزایش مهارت پرسنل از طرایقی مانند رزمایش ها ، بررسی راه های نفوذ و مقابله با آنها ، رازداری و پنهان نگه داشتن موضوع برای جلوگیری از ترس و عواقب بعدی و در نهایت سیستم مدیریت بحران در زمان حادثه خواهند بود. با بررسی موردی هر کدام از این عوامل در کشور می توان به آمادگی ایران برای مقابله با این پدیده پی برد. برای مثال بنده تاکنون رزمایش مقابله با آلودگی های میکروبی را جز در موارد معدودی در نیروهای مسلح در هیچ قسمتی مشاهده نکردم. خدمت جناب warjo نیز عرض کنم که بله جناب عالی صحیح می فرمایید. ژاپنی ها از کوزه برای انتقال کک های آلوده به طاعون استفاده کرده اند. ولی ویکی پدیا لفظ اسپری کردن را نیز استفاده کرده است. در مورد میزان آنتراکس تولیدی توسط شوروی بنده مطلبی را ندیدم ولی در مورد عراق در زمان جنگ 1991 گفته شده که دارای 10 موشک الحسین و 50 بمب R-400 حاوی آنتراکس بوده است. با تشکر از دوست عزیز جناب desert hawk، تصاویر منتقل شد ////MR9
- 12 پاسخ ها
-
- 22
-
-
- تسلیحات استراتژیک
- سارس
- (و 5 بیشتر)
-
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
deserthawk پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
البته فکر کنم بنده منظورم رو بد به دوستان رسوندم. بعد از جنگ جهانی دوم تا به امروز هیچ سلاح استراتژیکی فقط برای ضربه اول توسعه نیافته است بلکه همه این سلاح ها بر روی پلتفرم های مختلف این قابلیت را دارند که بعد از موج اول حمله و برای ایجاد موج دوم بکار بروند. سلاح های منطبق با دکترین موج اول تنها موشک های V-2 آلمانی و امثال آن بودند که از روی سکوی ثابت بدون دفاع پرتاب می شدند. ولی در زمان جنگ سرد هر دو ابرقدرت به این فکر بودند که ممکن است آغاز کننده حمله طرف مقابل باشد. بنابراین آنها سلاح های استراتژیک خود را روی پلتفرم های مختلف آماده شلیک می کردند تا این پلتفرم ها بتوانند از پس ضربه ناشی از موج اول حمله بر بیایند و ضربه دوم را منتقل نماییند. سیستم های متحرک قابلیت بقا در میدان نبرد بیشتری از سیستم های ثابت داشتند ولی امکان حمله به آنها بسیار آسانتر از سیلوهای ثابتی بود که به خوبی اصول پدافند عامل و غیر عامل در مورد آنها یکار رفته بود. مشکل سیلوها آنجا بود که اساسا با اولین پرتاب موشک از آنها مکان آنها آشکار می شد و امکان حمله به آنها زیاد می شد ولی سیستم های متحرک امکان جابجایی داشتند که باعث می شد مکان پیدا کردن آنها مشکل تر باشد و امکان شلیک دوباره موشک برای آنها فراهم باشد. صحبتی که بنده کردم این بود که گفتم سیستم های متحرک برای پرتاب محموله های عمومی (هم شامل WMDها و هم غیره ) مناسب تر است ولی برای پرتاب محموله های ویژه که تعداد آنها بسیار کم باشد (مثلا یک عدد) و ریسک پرتاب بسیار بالا باشد سیلوهای با پدافند های عامل و غیر عامل بسیار قوی بهتر از سکوهای متحرک است. -
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
deserthawk پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
البته درباره اینکه ساخت سیلو با دکترین ضربه نخست مطابقت دارد بنده مخالف جناب MR9 هستم. اصولا سیلوها برای قاطعیت در ایجاد ضربه به وجود آمده اند چه ضربه نخست باشد و چه ضربه دوم. توجه بفرمایید که اگر اگر مکان سیلوها مشخص شود آنها حداقل امکان دفاعی را دارا می باشند ولی سکوهای متحرک با اینکه شناسایی آنها مشکل تر است ولی به تنهایی قابلیت دفاع از خود ندارند. در کنار سیلوها می توان از سیستم های ضد هوایی استفاده نمود و خطر حملات هوایی را کاهش داد ولی اگر یک سیستم ضد هوایی متحرک در کنار لانچر موشکی متحرک حرکت کند علاوه بر اینکه سرعت حرکت را کاهش می دهد موجب شناسایی آسانتر سکوی متحرک موشکی نیز می شود. حتی در شوروی و ایالات متحده وجود سیلوها برای تحمل ضربه نخست و ایجاد ضربه دوم بوده است. در کشور ما نیز وجود سیلوها برای همین قاطعیت در ضربه اساسی به دشمن ایجاد شده است. فرض بفرمایید موردی که دوستان در تاپیکی دیگر برای انهدام ماهواره های دشمن بیان کرده اند برای ما با موشک های بزرگ امکان پذیر باشد. اگر به فرض ما تعداد محدودی از این نوع خاص موشک را داشته باشیم با آن جثه عظیم بهتر نیست از سیلو پرتاب شود تا اینکه به وسیله سکوهای متحرک حمل شود؟ -
بسم الله الرحمن الرحیم در روزهای آغازین پروازهای فضایی برنامه های فضایی ایالات متحده و اتحاد شوروی بسیار با توسعه موشک های ICBM در هم تنیده شده بود. این وسایل برای این طراحی شده بودند تا بتوانند کلاهک های هسته ای را در مسافت زیادی حمل کنند و هیچ نقطه ای از کره زمین را از تهدید حمله هسته ای در امان نگه ندارند. به هر حال تکنولوژی های پیشگام برای این سلاح های جنگی هدف دومی را نیز دنبال می کرد و آن فراهم آوردن اولین راکت ها برای اکتشافات فضایی بود. موشک R-7 اولین موشک فضایی اتحاد شوروی در حقیقت پروازهای اولیه اسپوتنیک و یوری گاگارین در اتحاد شوروی همانند نمونه آمریکاییشان مانند اکسپلورر-1 و جان گلن ، همه مرتبط با توسعه موشک های بالستیک بود. وسیله پرتاب اولیه اتحاد شوروی در آن زمان راکت R-7 بود که نمونه های بهبود یافته آن حتی تا امروز نیز موشک پروازهای فضایی روسیه را تشکیل می دهند. راکت R-7 در اساس از یک موشک ICBM تحت مدیریت سرگئی کورولف طراح راکتی برجسته آن زمان توسعه یافته بود. راکت R-7 بطور موفقیت آمیزی بین سال های 1957 تا 1959 چندین تست پروازی را طی کرد که برخی از آنها شامل فرستادن دوسفینه اولیه شوروی به مدار بودند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/93938526662485075932.jpg][/url] موشک R-7 حامل ماهواره اسپوتنیک با اینکه تنها 4 نمونه از راکت R-7 از سال 1960 تا 1968 به عنوان موشک بالستیک تست شدند ولی طراحی اصلی آن برای استفاده در برنامه های فضایی روسیه باقی ماند. نمونه های جدیدتر R-7 همچنان به پرتاب ادامه دادند و این نمونه نرخ موفقیت نزدیک به 98% را در 1600 پرتاب تا سال 2000 بدست آورد. با این حال در رقابت با آن یک طراحی راکت نیز توسط دستیار سابق کورولف به نام میخاییل یانگل در اوایل 1950 توسعه یافت. این راکت جدید با نام R-16 یک ICBM قویتری نسبت به نمونه R-7 بود. به دلیل آنکه موشک R-7 نیاز به اکسیژن مایع به عنوان پیشران داشت و مخزن نگهداری و سیستم های سوخت رسانی آن پیچیده بودند، برای مقاصد نظامی عملی به نظر نمی رسید. در مقابل موشک ICBM R-16 به گونه ای طراحی شده بود که از سوختهایی استفاده کند که نگهداری آن آسانتر باشد و به موشک زمان پاسخ بسیار سریعتری را بدهد. موشک R-16 در سیلو آماده پرتاب سوخت موشک R-16 دی متیل هیدرازین غیر متقارن (UDMH) بود. از آنجایی که موشک R-16 برای شوروی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود نظارت پروژه به مارشال توپخانه میتروفان ندلین (Mitrofan Ivanovich Nedelin) فرمانده نیروهای موشکی استراتژیک شوروی (نیروی موشک های هسته ای) سپرده شد. تحت مدیریت مارشال ندلین تیم طراحی به سختی کار می کرد تا اولین راکت R-16 را هرچه زودتر آماده کند. اگرچه در پیشرفت کار برخی مشکلات تکنیکی حل نشده باقی مانده بود یانگل سرطراح تیم، با اکراه با پرتاب اولین موشک در سپتامبر 1960 از مرکز تست برد که اکنون جزئی از مرکز پرتاب های فضایی بایکونور است موافقت کرد. هم ندلین و هم یانگل می خواستند تا با پرتاب موفقیت آمیز موشک R-16 پیش از 7 نوامبر سالگرد انقلاب بولشویکی نظر نیکیتا خروشچف را به خود جلب کنند. مارشال ندلین فرمانده نیروهای موشکی استراتژیک شوروی با این وجود مشکلات تکنیکی مربوط به سیستم کنترل پروازی تا هنگام تست های آمادگی ادامه داشت. با وجود این مشکلات در 21 اکتبر راکت از مرکز مونتاژ به سمت مرکز پرتاب موشک در مکانی که منطقه 41 نامیده می شد حرکت داده شد. در این نقطه رساندن سوخت سمی و به شدت خورنده پیشران به راکت آغاز شد. پروتکل های ایمنی تاکید می کرد که همه پرسنل غیر ضروری باید در طول عملیات سوخت رسانی و پرتاب مکان آن را ترک می کردند. به هر حال ندلین این مقررات را نادیده گرفت و در حدود 150 پرسنل عادی و نظامی نیز بنابر دستور او در آن مکان قرار داشتند. در ادامه مراحل آماده سازی مشکلاتی مانند نشتی سوخت و مشکلات الکتریکی پدیدار شد. در 23 اکتبر تعدادی از نقص های الکتریکی اتفاق افتاد که باعث شد پمپاژ سوخت به درستی صورت نگیرد. راکت باید پیش از تعمیر از سوخت خالی می شد ولی مارشال ندلین از این کار خودداری کرد چون این کار باعث تاخیر زیادی در پرتاب می شد. او اصرار کرد که متخصصان در حالی که هنوز سوخت در داخل راکت قرار داشت اقدام به تعمیر آن کنند. قسمت موتور موشک R-16 تعمیرات تا روز بعد ادامه یافت و ندلین تقاضا کرد که برای فهمیدن آنچه در حال روی دادن است به کنار پد پرتاب برود. به همراه ندلین و دستیارانش ، یانگل و تعدادی از مقامات نیز به محل پد برده شدند تا شخصا بصورت مستقیم عملیات پیش از پرتاب را ملاحظه کنند. حضور افراد با نفوذ و قدرتمند استرس زیادی را بر کارگران تعمیرکار اعمال کرد و شرایط وقتی بدتر شد که مسکو درخواست کرد که پرتاب هر چه سریعتر انجام شود. تست های و عملیات های بسیاری بطور همزمان انجام شد و دستورالعمل های ایمنی به علت صرفه جویی در زمان نادیده گرفته شد. مهمترین اشتباه در دستگاهی به نام برنامه ریزی کننده توزیع جریان (PTR) اتفاق افتاد که سیستم های مختلف را در راکت فعال می کرد. به دنبال انجام یک تست دستگاه PTR بطور اشتباهی در مکانی اشتباه قرار گرفت. این اشتباه منجر به این شد که باتری ها و سوخت راکت فعال شوند که این بدین معنی بود که تنها یک شیر کوچک از روشن شدن موتورهای راکت جلوگیری می کرد. هنگامی که یک تکنسین بطور اتفاقی PTR را ریست کرد آخرین حفاظت نیز از بین رفت و حوادث وحشتناک بعدی به دنبال آن اتفاق افتادند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/29304839863130711761.jpg][/url] موشک R-16 آماده پرتاب از بایکونور در ساعت 6:45 صبح در محل پرتاب که حدود 250 نفر پرسنل و بازدید کننده حضور داشتند مرحله دوم از موتور راکتی R-16 روشن شد. آتش بلافاصله به محفظه سوخت قسمت اول سرایت کرد و باعث یک انفجار عظیم شد که به پاشش مواد شیمیایی اسیدی به مجموعه پرتاب منجر شد. انفجار موشک R-16 خوش شانس ترین افراد کسانی بودند که بلافاصله بعد از انفجار راکت کشته شدند. بقیه بسیار آهسته تر جان دادند و در حالی که تلاش داشتند از امواج دوزخی فرار کنند کشته شدند. بسیاری از افرادی نیز که فرصت فرار از آتش را داشتند بر اثر خفگی ناشی از گازهای مسموم تولید شده از سوختن ترکیب سوختی کشته شدند. انفجار های عظیم برای مدت 20 ثانیه محل نقطه پرتاب را به لرزه در آورد و آتش سوزی های بعدی برای مدت 2 ساعت ادامه یافت. شعله آن از 50 کیلومتری محل قابل مشاهده بود. میخاییل یانگل طراح اصلی پروژه R-16 زندگی یانگل و تعداد کمی از مسئولان رده بالا به علت اینکه آنها دقایقی قبل از آن برای استراحت به یک پناهگاه رفته بودند نجات یافت ولی بسیاری دیگر شامل تعدادی از پیشگامان برنامه فضانوردی شوروی آنقدر خوش شانس نبودند و کشته شدند. در میان آنها افراد زیر به چشم می خورند. مارشال میتروفان ندلین فرمانده نیروهای استراتژیک موشکی شوروی بوریس کونوپلوف سر طراح سیستم کنترل R-16 لو گریشین معاون کمیته دولتی برای تکنولوژی های دفاعی سرهنگ نوسوف فرمانده پایگاه پرتاب هوایی بایکونور که شخصا اسپوتنیک را در سال 1957 پرتاب کرده بود سرهنگ نیکلای پروکوف معاون فرماندهی مدیریت تجهیزات و نیروهای موشکی تیوراتام گریگوریانتس فرمانده مدیریت تست های R-16 اوگینی اوستاشو فرمانده مدیریت پروژه تست های R-7 که برای اسپوتنیک پوسترهای راکتی را ساخته بود. کونتسوسکوی و برلین دو تن از معاونان یانگل و مدیران تست بالافاصله بعد از این تراژدی کمیته ای به فرمان نیکیتا خروشچف و به رهبری لئونید برژنف برای بررسی آن تشکیل شد. این کمیته در نهایت مرگ 90 نفر را اعلام کرد که از این تعداد 74 نفر در انفجار اولیه کشته شده بودند و شامل 57 نفر نظامی و 17 غیر نظامی می شدند. 49 نفر مجروح شدند که 16 نفر بعدا بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست دادند. 2 نفر نیز از خفگی کشته شدند که آمار نهایی را به 92 نفر رساندند. به هر حال آمار واقعی کشته شدگان به صورت یک راز باقی ماند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/55901805161137339278.jpg][/url] سوختن افراد در آتش ناشی از انفجار ت حقیقات اخیر مرگ حدود 200 نفر را پیش بینی می کند. بهترین تخمین ها مرگ حدود 122 نفر را محاسبه کرده اند. این آمار شامل 74 نفر کشته شده در اثر انفجار و 48 نفر در اثر جراحات ناشی از سوختگی یا مواد شیمیایی است. در تعیین علت اصلی فاجعه کمیته تشکیل شده گزارش داد که : علت اصلی حادثه از طراحی سیستم کنترل است که بدون برنامه ریزی عملیاتی به شیرهای کنترل EPKV-08 اجازه روشن شدن موتور اصلی مرحله دوم موشک را پیش از پرتاب داده است. این اشکال در تست های قبلی کشف نشده بود. اگر پیکره بندی دوباره این قطعه به خوبی صورت گرفته بود از آتش گرفتن موشک می توانست جلوگیری شود. در نهایت برای پیشرفت برنامه R-16 این کمیته تست های شدیدی را برای سیستم کنترل توصیه کرد و یک ارزیابی دوباره برای بهبود دستورالعمل های ایمنی آن را در نظر گرفت. محل پرتاب بعد از دو هفته تعمیر شد و برنامه تست ها تا نوامبر از سر گرفته شد. برخلاف خوشبینی ها پرتاب بعدی تا فوریه 1961 انجام نشد و در نهایت بعد از پرتاب در هوا نابود شد. به علت کشته شدن بسیاری از مسئولان پروژه برنامه R-16 تا ژوئن 1963 که برای خدمت نظامی مناسب تشخیص داده شد ادامه یافت. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/51884482443018550338.jpg][/url] موشک R-16 عملیاتی آماده پرتاب یکی از جنبه های مهم از فاجعه ندلین این است که چگونه اتحاد شوروی توانست این حادثه را پوشش دهد. مارشال ندلین هنوز نیز به علت خدماتش در جنگ جهانی دوم به عنوان یک قهرمان در نظر مردم روسیه شناخته می شود. مرگ او به عنوان حادثه سقوط هواپیما توضیح داده شد. اقوام کشته شدگان فاجعه به علت واقعی مرگ عزیزانشان آگاهی نیافتند. دولت های غربی نیز به جز نکات مبهمی که از خائنین بدست می آمد چیزی از این واقعه متوجه نشدند و این حادثه تنها با سقوط کمونیسم در 1990 برای عموم فاش شد. امروزه مکان سایت 41 خالی و متروکه در گوشه ای از بایکونور قرار دارد. مکان پرتاب موشک بعد از انفجار R-16 و بقایای آن در ادامه دو فیلم درباره این حادثه تقدیم دوستان خواهد شد ویدئو اول با حجم 3 مگابایت صحنه های انفجار و سوختن افراد را در این حادثه نشان می دهد. ویدئو دوم با حجم 3.5 مگابایت گزارش کوتاه کانال هیستوری از این فاجعه را نشان می دهد. منابع http://www.aerospaceweb.org/question/spacecraft/q0179.shtml http://en.wikipedia.org/wiki/Nedelin_catastrophe همه حقوق متعلق به گردآورنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد.
- 4 پاسخ ها
-
- 52
-
-
-
فاجعه ندلین و بزرگترین حادثه موشکی جهان در شوروی
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در موشک های بالستیک
همانطور که جناب کیانی فرمودند همه جای دنیا آسمون یه رنگه. البته کشورهای شرقی تلفات بیشتری نسبت به غربی ها در سوانح مرتبط با فضا داده اند ولی غربی ها نیز بدون عیب نبوده اند و تلفاتی در این زمینه داشته اند. در ادامه لیستی از تلفات غربی ها در پرتاب های غیر فضانوردیشان (منظور پرتاب های سرنشین دار است) از بعد از جنگ جهانی دوم می آید. 1964-4-14 در پرتاب موشک دلتا از پایگاه فضایی کیپ کاناورال 3 نفر کشته شدند. 1964-5-7 در پرتاب موشک میل از برانلگ در آلمان غربی 3 نفر کشته شدند. 1990-7-9 در پرتاب موشک تیتان 4 از پایگاه هوایی ادواردز یک نفر کشته شد. 1991-8-9 در پرتاب موشک H-1 از کوماچی آچی ژاپن یک نفر کشته شد. 2003-8-22 در پرتاب موشک VLS-3 از آلکانتارا برزیل 21 نفر کشته شدند. 2007-7-26 در تست موتور موشک برای پرتاب در مرکز فضایی موجاوه 3 نفر کشته شدند. علاوه بر اینها حوادثی نیز در سایر مراحل تعمیر و نگهداری در این کشورها اتفاق افتاده است. -
بسم الله الرحمن الرحیم بيوتروريسم چيست؟ بر اساس تعريف پليس بين الملل درسال 2007 بيوتروريسم عبارت است از منتشر كردن عوامل بيولوژيكي يا سمي با هدف كشتن يا آسيب رساندن به انسانها، حيوانات و گياهان با قصد و نيت قبلي و به منظور وحشت آفريني، تهديد و وادار ساختن يك دولت يا گروهي از مردم به انجام عملي يا برآورده كردن خواسته اي سياسي يا اجتماعي. هشدارمحیط میکروبی حمله بيوتروريستي چيست؟ عبارت است از پخش كردن ويروس، باكتري، ميكروب يا ديگر عوامل بيماري زا و سمي كه موجب بروز بيماري و مرگ در ميان انسانها، حيوانات و گياهان مي شود. كشف و شناسايي يك حمله بيولوژيكي سخت و دشوار به شمار مي آيد. تاثيرات يك حمله بيولوژيكي به چهار دسته تقسيم ميشوند. 1- فيزيكي: بروز بيماري 2 - رواني: بروز ترس و وحشت 3- اقتصادي: محدوديت سفر و جابه جايي، متوقف شدن فعاليتهاي اقتصادي و كسب و كار 4- زيست محيطي: آسيب ديدن انسانها، حيوانات، گياهان، آلوده شدن منابع طبيعي مثل منابع آب بيوتروريستها چه كساني هستند؟ معمولا گروهها و جنبشها سياسي و فرقه هاي مذهبي يا اشخاصي هستند كه توانايي توليد و بكارگيري سلاحهاي بيولوژيك را دارند. به طور مثال جنبش استقلال طلب قبيله مائومائو در كنيا كه از سم براي كشتن ماموران حكومت استعماري بريتانيا استفاده كردند. فرقه مذهبي راجنيشي در سال 1984 با آلوده كردن ظروف سالاد يازده رستوران در آمريكا با باكتري (تايفيموريوم سالامونا) موجب مسموميت 750 نفر شدند. در سال 1993 فرقه مذهبي آئوم شينريكو باسيل سياه زخم را در ناحيه كاميرو در متروي توكيو منتشر كرد. چرا سلاح های بیولوژیکی ابزار مناسبی برای گروه های تروریستی است؟ در بين جنگافزارهاي نوين، سلاحها و فن آوري ميكروبي بيشتر از سايرين مورد توجه تشكل هاي تروريستي قرار گرفته است. شايد بتوان به جرأت گفت كه سلاحهاي هستهاي ديگر يك خطر بالفعل نيستند و تنها يك قدرت بازدارنده بالقوه محسوب ميشوند. كشورهاي صاحب اين سلاحهاي هرگز نخواهند توانست به راحتي از آنها بر عليه دشمنان خود استفاده نمايند. زيرا تبعات بكارگيري چنين سلاح هايي آنچنان گسترده است كه قسمت بزرگي از جهان را در بر خواهد گرفت. اشعههاي راديواكتيو، گردوغبار اتمي، طوفان اتمي و اشعههاي مرگبار در قالب مرزهاي جغرافيايي نخواهند گنجيد و حوزه وسيعي را آلوده خواهند كرد. طبعاً در اين موقع كشور بكار برنده اين سلاح ها بايد پاسخگوي كشورهاي همسايه نيز باشد. مثلاً اگر هند عليه پاكستان از بمب اتم استفاده نمايد، بسته به محل انفجار اتمي، بايد پاسخگوي بخش وسيعي از خاورميانه نيز باشد. لذا شايد همين ملاحظه بود كه باعث شد در جنگ جهاني دوم ژاپن براي امتحان بمب هاي اتمي امريكا انتخاب شود. كشور دور دست در دريا كه همسايهاي نزديك هم ندارد. درحاليكه به نظر ميرسد اگر بنا بود جنگ را به نوعي خاتمه دهند، ميبايست اين بمب ها بر سر برلين تخليه ميشد كه مبداء جنگ بود. مقایسه تسلیحات متعارف با تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی از سوي ديگر سلاحهاي شيميايي نيز چندان گزينه مناسبي براي فعاليتهاي تروريستي نيستند. مشكلات حمل نگهداري و بكارگيري، نيمه عمر كوتاه، خطر نشت، تأثير محدود و قابليت رديابي عامل ترور كننده باعث شده چندان مورد اقبال نباشد. اگرچه در ميدان جنگ گزينه موفقي نشان داده است ولي از آنجا كه از سال 1935 كنوانسيون ممنوعيت بكارگيري آنها در ژنو به امضاي اكثر كشورهاي جهان رسيده كشورهاي متخاصم با احتياط زيادي اقدام به بكارگيري آن ميكنند، كه البته آن نيز به اشاره ابرقدرتها خواهد بود ولي باز هم از سوي افكار عمومي جهان تحت فشار شديد قرار خواهد گرفت. از اين رو سلاحهاي ميكروبي، چه در عرصه جنگي و چه در عرصه تروريستي، وسيلهاي بسيار مطلوب براي دشمنان شده است. توان توليد بالا، نگهداري راحت، قابليت انتشار، قابليت مصون سازي نيروي خودي، قابليت تكثير براي عوامل ميكروبي زنده، دشواري بسيار در رديابي فرد يا افراد متخاصم، گستردگي عملكرد از انسان تا دام و محصولات كشاورزي و مزایای ديگر، موجب شده تشكلهاي تروريستي به اين فن آوري جديد به شدت كشش يابند بدون آنكه بتوان گناهي را متوجه آنها نمود. سلاحهاي ميكروبي به خصوص در عرصه تروريسم دولتي و عليه ساختارهاي صنعتي ـ كشاورزي در ساليان اخير بسيار به كار رفته است. اگرچه كشور هدف هرگز نتوانسته ادعا خود را عليه دشمنش به اثبات برساند. اروپا شيوع جنون گاوي را متوجه سازمانهاي جاسوسي امريكا و استراليا ميداند كه با هدف ضربه اقتصادي به صادرات گوشت اروپا انجام شده است. چين در شيوع سارس امريكا را مقصر ميداند كه باعث شد چين در آستانه شكوفايي اقتصادي، سالها از گردونه رقابت توليد ارزان قيمت ـ به واسطه تعطيلي كارخانه هايش ـ عقب بيفتد. كره شمالي شيوع وبا در پيونگ يانگ را در اواخر دهه 80 نتيجه فعاليت جاسوسهاي امريكايي ميداند كه با هدف مجبور كردن اين كشور به پذيرش شرايط دول اروپايي ـ امريكايي، براي قطع آزمايشات هستهاي انجام شده است. تمامي اين اتهامات در حد اتهامي باقي ميماند. ولي آنچه مسلم است آن است كه هر روز بسياري از مناطق جهان در معرض خطر يك حمله بيوتروريستي هستند. بديهي است كه نيروهاي نظامي، تنها جمعيت در معرض خطر براي حملات بيولوژيك نيستند بلكه اقشار مختلف در معرض خطر بوده و به منظور دفاع در مقابل اثرات ناتوان كننده بالقوه يك حمله، نيازمند كسب آگاهي نسبت به اصول اساسي همه گيرشناسي عوامل مورد استفاده در جنگ بيولوژيك ميباشند. طبق نظر كارشناسان سازمان بهداشت جهاني (W.H.O) در حال حاضر 17 كشور جهان قابليت توليد چنين موادي را دارند. کشورهای دارنده و مشکوک به داشتن سلاح های بیولوژیکی( مربوط به قبل از 2003) توليد مواد بيولوژيك نسبتا ارزان بوده است به طوري كه به عنوان بمب اتمي فقرا The Poor Man,s Atom Bomb يا PMAB ناميده شده است. توليد، استفاده و انتشار يك سلاح بيولوژيكي بسيار ارزانتر از بمب اتم بوده و كمتر احساسات جهانيان را بر مي انگيزد و البته استفاده از اين سلاحها تا حدودي براي تروريستها بي خطر ميباشد. معمولا مشاهده پاتوژنها و مقابله بر عليه آنها مشكل است به عنوان مثال در صورت انتشار عامل اسهال در آب يك منطقه تا دوره كمون سپري شود و علائم بيماري ظاهر شود چند روز طول مي كشد كه فرصت مناسبي براي تروريستها است تا به اهداف خود برسند. انتقال عوامل هم از كشوري به كشور ديگر به وسيله مسافرهاي معمولي آسان به نظر ميرسد به عنوان مثال قرار دادن پودر ميكروب سياه زخم در داخل كپسول به عنوان دارو و حمل آن به مناطق مورد نظر. اين عوامل بيماري زا از راههاي مختلفي در جوامع هدف مورد استفاده قرار ميگيرند. انتشار عوامل بيماري زا در هوا، آب، مواد غذائي، انواع مواد كنسرو شده، اسباب بازي، پاكت نامه، هدايا پستي، حشرات ناقل، خون... سابقه داشته است. استفاده از عامل بيوتروريسم بر اساس اهداف تروريستها تعيين ميگردد. در صورتي كه تروريسم قصد گسترش وسيع بيماري را داشته باشد از عواملي نظير آبله انساني استفاده ميكند كه به راحتي از فردي به فرد ديگر منتقل ميشود و باعث آلودگي وسيع ميشود و در صورتي كه قصد آن مورد هدف قرار دادن شخص خاصي باشد از عواملي نظير انتراكس (عامل سياه زخم ) استفاده ميكند. تاريخچه بیوتروریسم استفاده كردن از مواد توليد شده توسط جانوران، گياهان، باكتريها، قارچها و ويروسها بر عليه نيروهاي انساني و منابع غذايي سابقهاي هزاران ساله دارد. استفاده از سموم جانوري يا گياهي براي سمي كردن سر تيرهاي جنگي، استفاده از لاشه حيوانات مرده از طاعون براي شكستن مقاومت داخل قلعه ها، مسموم سازي فضاي داخلي مقابر فرعونها با هاگِ قارچي كشنده و آلوده كردن منابع آبي شهرها از نمونههاي باستاني بكارگيري سلاحهاي نامتعارف بيولوژيك است. در جهان متمدن نيز اين رويه ادامه يافت و البته پيچيده تر شد. آنگونه كه ساخت و بكارگيري اين سلاحها طي كنوانسيون هاي بين المللي به شدت ممنوع شد. با اين وجود قدرت هاي استكباري همواره در انديشه ساخت سلاحهاي بيولوژيك و زيستي هستند تا با وارد ساختن كمترين زيان اقتصادي به صنايع و با بيشترين كشتار بتوانند به منابع حريف دست يابند. كشتار فراوان، وحشت گسترده، ايجاد هراس در عقب جبهه، فلج ساختن خط مقدم، بردن جنگ به داخل خانههاي مردم غير نظامي و درگير نمودن شهرها، عدم امكان اثبات دقيق در بكارگيري آنها و نهايتاً تخريب اندك از محسنات خاص سلاح هاي ميكروبي هستند. مزایایی كه از نگاه نظريه پردازان جنگي به هيچ وجه قابل چشم پوشي نيستند. جنگهاي بيولوژيك را مي توان به 3 دوره تقسيم كرد : -1دوران اوليه ( 200 سال قبل از ميلاد مسيح و تا آغاز قرن بيستم) -2دوران نوين -3دوران كنوني دوران اوليه اولين اسناد ثبت شده از كاربرد ميكرو ارگانيسمها به عنوان يك سلاح بيولوژيكي، به روميان مربوط ميشود كه از اجساد حيوانات مرده براي آلوده كردن چاهها و منابع آب دشمنان استفاده ميكردند. در متون قديمي آمده است كه هانيبال كوزه هاي پر از مار و عقرب را با منجنيق به سوي كشتي های دشمن پرتاب مي كرد كه با شكسته شدن كوزه ها، اين جانوران در كشتي پخش و باعث به هم ريختگي اوضاع ميشدند. پس از آن، طي يك حمله برق آسا كشتي تسخير ميشد. در كتاب ذخيره خوارزمشاهي كه اولين دائره المعارف پزشكي به زبان فارسي محسوب ميشود و توسط دانشمند ايراني، سيداسماعيل جرجاني در قرن ششم هجري شمسي، تاليف گرديده است آمده است كه: "بعضي از ملوك، كنيزكان را به زهر، بپرورند چنانكه خوردن آن ايشان را عادت شود و زيان ندارد. اين از بهر آن كنند تا آن كنيزك را به تحفه (هديه) يا به حيله ديگر به خصمي كه ايشان را بُوَد برسانند تا به مباشرت آن كنيزك، هلاك شوند 000 و ابن سينا نيز در اوائل هزاره دوم ميلادي در دائره المعارف " قانون در طب" همين مطلب را بيان نموده است. دكتر الگود در كتاب تاريخ پزشكي ايران و سرزمين هاي خلافت شرقي، سم مزبور را " هند گياه البيش" ناميده كه نوعي سم بيولوژيك به حساب مي آيد. جرجاني در كتاب ذخيره خوارزمشاهي و خُفِ عَلائي رهنمودهاي جالب توجهي را در رابطه با پيشگيري از بيوتروريسم گوارشي كه در آن زمان رايج ترين راه ارعاب و هلاكت مخفيانه شخصيتها و رقبا بوده است ارائه داده است و متذكر ميشود " كساني را كه از اين كار، انديشه باشد احتياط آنست كه طعامي كه طعم آن قوي باشد نخورند مثلا طعامي كه سخت ترش يا سخت شيرين يا سخت شور يا سخت تيز (تند) باشد نخورند، از بهر آنكه كسانيكه خواهند كسي را چيزهاي زيانكار دهند، به چنين طعام هایي مزه آن بپوشند و لذا آنجا كه تهمت اينكار باشد هيچ نبايد خورد و اگر ضرورت افتاد چنان جاي گرسنه و تشنه حاضر نبايد شد 000 مهمترين حادثه اي كه در تاريخ از اين نوع به وقوع پيوست مربوط ميشود به قوم تاتار كه در سال 1346 ميلادي در شهر كافا در کریمه كه هم اينك Feodosia نام دارد با پرتاب كردن اجساد مردگان ناشي از طاعون، توانستند مقاومت شهر را از بين ببرند. نقاشی حمله تاتارها به کافا در کریمه برخي از مورخان، علت پيدايش اپيدمي مشهور طاعون در اروپا را كه حدود 25 تا 40 ميليون كشته به جاي گذاشت، همين اقدام قوم تاتار ميدانند. مسیر انتقال طاعون از شهر کافا به اروپا در سال 1710 ميلادي نيز روسها از همين روش ( روش قوم تاتار ) در حمله به سوئد استفاده كردند. در سال 1767 ميلادي نيروهاي انگليسي به فرماندهي جفري امهرست (Lord Jeffrey Amherst) با فريب دادن سرخپوستان آمريكايي و تحت پوشش اقدامهاي صلح جويانه و مسالمت آميز، با دستان خود پتو و البسه و ساير ضروريات زندگي را به آنها هديه دادند، اما در حقيقت آن پتوها و وسايل از بيمارستاني كه از مبتلايان به آبله نگهداري ميكرد ارسال شده بود. تابلو با مضمون اهدای هدایای لرد جفری امهرست که حاوی میکروب آبله بود در نهايت باعث ايجاد اپيدمي آبله در بين سرخپوستان گرديد كه نسبت به آن حساس بودند و سرانجام بيش از 90 درصد آنها كشته شدند و نيروهاي فرانسوي كه در حقيقت از طرف اروپا به اين جنگ فرستاده شده بودند بر سرخپوستان آمريكايي غلبه يافتند. ( نكته مهم در اين طرح اين بود كه نيروهاي انگليسي از مصون بودن خود نسبت به اين بيماري مهلك به علت مايه كوبي نيروهاي اروپا و حساس بودن سرخپوستان به آن نهايت استفاده را كردند). نقاشی اهدای پتوهای آلوده به آبله از دید سرخپوستان دوران نوين اين دوران از سال 1918 ميلادي آغاز مي شود. از اولين اقدامهايي كه در دوران نوين كاربرد اين سلاحها انجام شد، تشكيل واحد 731 در ارتش ژاپن به عنوان متولي امر تحقيق در مورد اين سلاحها و يافتن نمونه قدرتمند براي ارتش ژاپن بود. یکی از قربانیان آزمایشهای بیولوژیکی توسط واحد 731 در سال 1931 ميلادي ژاپن برنامه هاي بيولوژيكي خود را گسترش بيشتري داد. به همين منظور، واحد 731 در منچوري يك پايگاه مخفي براي آزمايش مستقيم بر روي انسان ( اسيران جنگي ) تشكيل داد كه فقط برخي از آزمايشهاي بيولوژيكي اين گروه يا در واقع جنايت هاي آنها در تاريخ ثبت شده است. مقر واحد 731 در منچوری حداقل 10000 زنداني در نتيجه اين آزمايشها جان سپردند. آزمایش تشریح بر روی انسان زنده توسط واحد 731 در شروع جنگ جهاني دوم، در سال 1941 هواپيماهاي ژاپني، ككهاي آلوده به طاعون را در قسمتهايي از چين پراكنده ساختند. هواپيماهاي ژاپني در هر مرحله 15 ميليون كك را بر روي 11 شهر چين اسپري نموده و اپيدمي طاعون بوقوع پيوست كه بين سالهاي 1937 و 1947 با بيش از 2000 حمله، به مرگ94000 نفر منجر شد. بر اساس شواهد تاريخي واحد 731 ارتش ژاپن حدود 400 كيلوگرم عامل آنتراكس(سياه زخم) را به صورت بمبهاي ويژه آماده استفاده داشت. انجام آزمایش روی فرزند خردسال دولت آمريكا در پايان جنگ جهاني دوم و درجنگي كاملاً تبليغاتي به افشاگري اعمال اين گروه و محكوم كردن دولت ژاپن پرداخت ولي در مقابل طي يك محاكمه نمادين علاوه بر بخشش و عفو دانشمندان اين گروه، حاضر به فراهم كردن امنيت آنها شد به اين شرط كه تمامي اطلاعات و تجربيات به دست آمده توسط اين گروه، در خدمت برنامه هاي بيولوژيكي دولت آمريكا قرار گيرد. دوران كنوني پس از جنگ جهاني دوم، دنيا وارد مرحله جديدي به نام جنگ سرد شد. در اين مرحله انگلستان نيز با جديت سرگرم اجراي پروژه هاي متعددي در زمينه سلاح هاي بيولوژيك بود. آنها به خصوص بر روي اسپورهاي آنتراكس(سياه زخم ) و ميزان تخريب و گسترش آن به وسيله بمبهاي انفجاري كار ميكردند. واقعهاي كه توجه جهانيان را به اين فعاليتها بيش از پيش جلب نمود، اجراي آزمايش پخش اسپور آنتراكس به وسيله بمبهاي انفجاري در جزيره غير مسكوني گروينارد (Gruinard Island) در غرب اسكاتلند بود و تا سال 2000 ميلادي در خاك اين جزيره اسپورهاي آنتراكس پيدا مي شد. برنامه هاي بيولوژيك آمريكا نيز از سال 1941 شتاب گرفت. در سال 1943 در پي برنامه هاي آلمان ها و ژاپني ها، سردمداران دولت آمريكا با شدت بيشتري به پيگيري اين تحقيقات پرداختند. کره ای در فورت دیتریک برای آزمایش های بیولوژیکی اين كشور برنامه هاي خود را در كمپ دتريك كه امروزه فورت دتريك (Fort Detrick) ناميده ميشود، متمركز كرد. آمريكا آزمايشهاي مخفيانه اي بر روي مناطق پرجمعيت با عوامل كم خطر يا بي خطر مثل باسيلوس گلوبيجي، سراشيا مارسنس و ذرات خنثي انجام ميداد. ساختمانی در کمپ دریک در دهه 1950 (توجه شود که ساختمان مورد نظر برای فریب به صورت پنجره دار نشان داده شده است) يكي از بزرگترين آزمايشهاي مخفيانه ارتش آمريكا، پخش سراشيا مارسنس در شهر سانفرانسيسكو به صورت 5000 ذره در دقيقه بود كه در نتيجه آن، يك نفر به نام ادوارد نوین (Edward Nevin) فوت نمود و 10 نفر ديگر در بيمارستان بستري شدند. ادوارد نوین که در متروی سانفرانسیسکو جان باخت در سال 1966، در ادامه اين تحقيقات، در سيستم متروي شهر نيويورك اسپورهاي باسيلوس سابتيليس پخش شد تا سيستم مترو از نظر امنيت ارزيابي شود. نتايج نشان داد كه تمامي تونل هاي مترو تنها با آلوده كردن يك ايستگاه مي تواند آلوده بشود. در سال 1979، ساكنان شهر سوردلوسك (Sverdlovsk) در شوروي سابق، شاهد يك انفجار بزرگ در تاسيسات نظامي شماره 19 ارتش شوروي بودند. چندين روز بعد در بين مردم اين شهر تب و مشكلات تنفسي منتشر گرديد تا اينكه تعداد مرگ و مير افراد به حدود 40 نفر رسيد. شهر سوردلوسک در سال 1978 دولت شوروي علت مرگ ساكنان شهر را مصرف گوشت آلوده گاو اعلام كرد. در نهايت تعداد كل تلفات به يك هزار نفر رسيد. در سال 1992 رئيس جمهور وقت روسيه، بوريس يلتسين، در يك كنفرانس مطبوعاتي اعتراف كرد كه ارتش سرخ در آن واحد نظامي به صورت مخفيانه يك برنامه گسترده بيولوژيكي انجام ميداده است. فرزند یکی از قربانیان سوردلوسک در کنار مقبره پدر خود در بين سال هاي 1980 تا 1990، كاربرد سلاح هاي بيوتروريستي به صورت پراكنده بود كه از آنها ميتوان به استفاده شوروي از سم مهلك ترايكوتسن تي دو ( باران زرد ) عليه مجاهدين افغاني، استفاده آمريكا از عامل ميكروبي تب خوك عليه انقلابيون كوبا، استفاده رژيم اشغالگر قدس از عامل بيولوژيكي عليه دختران خردسال فلسطيني در سال 1982 ميلادي نام برد. مهمترين رويداد بيوتروريسم در هزاره جديد، پخش نامه هاي حاوي اسپور آنتراكس(عامل مولد سياه زخم ) در آمريكا بود: در روز 18 سپتامبر سال 2001 اولين نمونه آنتراكس پوستي به علت نامه پستي حاوي اسپور آنتراكس مشاهده شد كه بيمار با مصرف آنتي بيوتيك بهبود يافت. از اين زمان تعداد مبتلايان به آنتراكس پوستي افزايش يافت تا اين كه در دوم اكتبر، 2 مورد آنتراكس تنفسي به عنوان اولين نمونه هاي آنتراكس تنفسي سالهاي اخير آمريكا گزارش شد و در پي آن روبرت استيونس نتوانست در مقابل اين بيماري مهلك دوام بياورد و اولين قرباني بيوتروريسم در هزاره جديد نام گرفت. نامه فرستاده شده حاوی سیاه زخم از اين تاريخ به بعد تعداد نامه هاي ارسالي آلوده به قسمتهاي مختلف آمريكا، از جمله به مجلس سناي آن كشور نيز افزايش يافت و تعداد قربانيان نيز رو به افزايش گذاشت. در اواسط ماه اكتبر باز هم 2 كارمند اداره پست به علت آنتراكس تنفسي جان باختند و تقريبا بسياري از ادارههاي فدرال براي مدت نامعلومي تعطيل شدند. وزارت بهداشت آمريكا در اواخر ماه اكتبر شروع به تجويز آنتي بيوتيك سيپروفلوكسوساسين در يك دوره 10 روزه به بيش از 2200 نفر از كارمندان پست كرد و از طرفي در بين ارتش و نيروهاي نظامي نيز تجويز واكسن آغاز شد. اين وحشت و فاجعه در بين كاركنان اداره پست و ساير شهروندان عادي به حدي بالا گرفت كه شركت سازنده داروي سيپروفلكسوساسين حاضر شد 100 مليون قرص را در اختيار دولت قرار دهد؛ يعني چيزي معادل 100 مليون دلار تنها براي پيشگيري دارويي در مقابل اين حمله بيوتروريستی خرج شد. پس از پيش آمدن اين برنامه طراحي شده، دولت نومحافظهكاران با بهانه قرار دادن اين اتفاق سيلي از بودجههاي دولتي را براي مقابله با تهديدات بيولوژيك گروههاي تروريستي همچون القاعده به مراكز تحقيقاتي مختلف ارائه داد تا به ظاهر راهكارهايي براي مقابله با اين حملات فراهم كنند. براي برخورداري از اين سيل پولي، بسياري از سازمانهايي كه بر روي بيماريهاي واگيردار و عفوني كار ميكردند كار خود را به نوعي با بيوتروريسم ارتباط داده و دست به انجام تحقيقات و آزمايشهاي گستردهاي زدند كه يقينا در آيندهاي نه چندان دور نتايج آن همچون نتايج پژوهشهاي دهههاي قبل بر همگان ظاهر خواهد شد. در سيستم درجه بندي امنيت بيولوژيك آمريكا درجه 4 به خطرناكترين آزمايشها و آزمايشگاهها داده ميشود. پيش از يازده سپتامبر تنها پنج آزمايشگاه وجود داشت كه در بالاترين درجه امنيت بيولوژيك، يعني درجه 4، قرار داشتند و به طور فعال در زمينه مطالعه عوامل بيولوژيك مرگزا كار ميكردند. در حالي كه در سال 2009 اين تعداد به پانزده مورد رسيد و روند افزايشي همچنان ادامه داشته و تعدادي نيز در حال ساخت هستند. در مجموع هم اكنون بيش از 400 مركز تحقيقاتي در درجات امنيت بيولوژيك 3 و 4 در آمريكا فعال هستند كه توانايي توليد عواملي همچون باكتري سياه زخم و فراوردههاي آن را دارند و بيش از چهارده هزار نفر بر روي توليد چنين عوامل خطرناكي كار مي كنند كه اكثر آنها مربوط به بخش غير دولتي بوده و براي كسب بودجه مجبورند پروژههاي مد نظر سياستمداران را هرچه كه باشد بپذيرند. ادامه دارد...
- 12 پاسخ ها
-
- 34
-
-
- تسلیحات استراتژیک
- سارس
- (و 5 بیشتر)
-
از دوستان کسی می دونه تعریف دقیق دزدی دریایی در حقوق بین الملل چیه؟ در شرایط جنگی چطور؟ یعنی ما از نظر قانونی می تونیم کشتی های متخاصم و مشکوک رو در شرایط جنگی بازرسی و یا مصادره کنیم؟ میدونم زمان جنگ چنین اتفاقی افتاده ولی پشتیبانی قانونی داره؟
-
فاجعه ندلین و بزرگترین حادثه موشکی جهان در شوروی
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در موشک های بالستیک
با تشکر از دوستان. دوست عزیزم جناب مهدوی فرمودند حادثه 1996 چین احتمالا موجب تلافات بیشتری بوده است. ممکن است ایشان صحیح گفته باشند ولی همانطور که خود ایشان هم تصدیق می کنند ادعای بدون مدرک ارزش کمی دارد. شوروی به مرگ 92 در حادثه ندلین اعتراف کرده است در حالی که دولت چین تنها مرگ 6 نفر را پذیرفته است. در هر دو مورد هم غربی ها در محل نبوده اند و گزارش مستدلی از سوی آنها ارائه نشده است. اگر اشتباه نکنم در حادثه چین تنها یک خبرنگار غربی از حضور صدها نفر در محل پرتاب خبر داده است که دولت چین اعلام کرده است آنها را پیش از پرتاب موشک از محل دور کرده است. به احتمال زیاد ادعاهای شوروی و چین هیچ کدام قابل پذیرش نیست ولی میزان انحراف از واقعیت باید نسبتی با میزان تلفات اعلام شده داشته باشد. -
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
deserthawk پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
در تغییر اندازه بسیاری از عوامل تغییر می کنند. ممکن است تلرانس بسیاری از پارامترها در مقیاس کوچک ناچیز به نظر آیند و نادیده گرفته شوند ولی در مقیاس بالا بسیار مهم به نظر آیند و برعکس. بطور مثال اگر یک هواپیمای رادیو کنترلی در فاصله مثلا 30 متری از مرکز یک گردباد حرکت کند عکس العمل متفاوتی با یک هواپیمای بزرگ مثلا B-52 خواهد داشت. همینطور اگر یک سطح مقطع کوچک را بررسی کنیم احتمال وجود ترک در آن بسیار کمتر از یک سطح مقطع بزرگ خواهد بود و احتمال شکست سطح مقطع بزرگ نیز به تناسب بیشتر خوهد بود. -
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
deserthawk پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
یادمه پارسال دوستم ازم عکس هواپیماهای بال پرنده رو می خواست که بتونه روی سیستم کنترلیش تحقیق کنه. استادش یکی از اساتید معروف و مذهبی دانشگاه بود که با صنایع دفاعی کارای زیادی انجام داده. منم به دوستم عکسارو دادم برای پروژش استفاده کنه.اون موقع من می دونستم برای چه کاریه icon_cheesygrin دانشگاه ما تو تو کنترل بعد از شریف احتمالا دومین دانشگاه ایران هست البته خودشون می گفتن. -
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
deserthawk پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
در واقع ریختن ساچمه های زیاد در فضا در خلاف جهت حرکت ماهواره ها موجب می شود که در شبانه روز حداقل هر ساچمه دوبار از کنار ماهواره ای رد خواهد شد و با محاسبه تعداد ماهواره ها و تعداد ساچمه ها احتمال برخورد در دراز مدت بسیار بالا می رود. چنین اقدامی نه تنها می تواند باعث نابودی ماهواره های تلویزیونی بسیاری شود بلکه می توان با آن ماهواره های ناوبری مانند GPS و گلوناس و بقیه را نیز از بین برد. این مدارها نیز برای احتمالا برای همیشه بدون استفاده خواهند ماند. چنین اقدامی در واقع اعلام جنگ به بسیاری از کشورها خواهد بود. در شرایط کنونی داشتن این قابلییت شرایط بازدارندگی را برای ما تضمین می کند ولی در سناریویی که ما در شرایط جنگ همه جانبه قرار بگیریم این کار یک اقدام ضروری است. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
deserthawk پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
با تشکر از شما نقشه اشکالات زیادی دارد. کشوری که نیجریه نامیده شده نیجر است. نیجریه در جنوب آن قرار دارد. طالبان افغانستان و پاکستان هم هنوز فکر نکنم به داعش ملحق شده باشند. -
در واقع اگر در نظر ما حکومتی و مردمی در راه کج قدم برداشته اند من هم به مانند شما اعتقاد دارم باید انها را به راه راست بازگرداند. ولی ما در نوع برخورد تفاوت داریم. در واقع ما چند نوع تهدید از جانب کشوری احساس می کنیم که مایل به تغییر در آن می باشیم. تهدید کوتاه مدت یا آنی و تهدید بلند مدت که نحوه برخورد با آنها تفاوت دارد. در تهدید کوتاه مدت با استفاده از ابزار های سخت به مانند جنگ می توان نوع حکومت را تغییر داد و اختیار قدرت را از یک ملت گرفت و مثالی که شما برای ناپلئون و هیتلر فرمودید از این نوع است. ولی در تهدید بلند مدت فرصت برای استفاده از ابزارهای نرم و نیمه نرم برای تغییر در مردم و حکومت وجود دارد که متاسفانه نوع برخورد ایالات متحده با ایران به این نوع است. در چنین برخوردی با ابزارهای نرم مانند تغییر فرهنگ و عوض نمودن ارزش ها و ناامید کردن مردم یک کشور نسبت به حکومت خود هم می توان مردم و هم حکومت را از تهدید به فرصت تبدیل نمود. در واقع بهترین مدل استفاده از دکترین شوک نیز همین است که با بدبین کردن نظر مردم نسبت به یک حکومت و در نهایت ایجاد یک شوک بر آن چه داخلی و چه خارجی آن حکومت را از بین برد. ولی استفاده از این تکنیک برای کشوری مانند شیلی که مردم آن ناراضی به انجام کودتا بودند بسیار نادرست بود. همچنان که حمله شوروی به افغانستان برای کمک به دولت آن به همین اندازه نادرست بود و این اصلا ربطی به غلط یا درست بودن اصل حکومت و مردم ندارد. (مطلبی قبلا خوانده بودم که در کویت احتمالا در دهه 1960 دولت برای مردم آپارتمانهایی تهیه دیده بود و به زور آنها را از چادر نشینی در بیابان به اقامت در آپارتمان مجبور کرده بود. عده ای از مردم پس از مدتی که از اقامت آنها در آپارتمان می گذشت و امکان اقامت دوباره در چادر بیابان برایش ممکن نبود شن های صحرا را در منزل خود جمع می کردند و روی آن در آپارتمانشان چادر می زدند)
-
در مورد اینکه دموکراسی به معنای غربی آن در کل اشتباه است و تنها انتخاب بد از بین بد و بدتر است با شما هم عقیده هستم. ذات دیکتاتوری دموکراسی از آنجا مشخص می شود که اگر همه مردم بخواهند دیکتاتوری به آنها حکومت کند دموکراسی با آن مخالفت خواهد کرد. ولی حتما شما هم آگاه هستید که پشتیبانی مردمی و مقبولیت مردمی لازمه استمرار هر نوع حکومتی برای دراز مدت است. خواه دموکراسی باشد خواه دیکتاتوری به انواع مختلف آن و حتی تئوکراکسی. نمونه بارز آن حکومت های دیکتاتوری نظامی در کشورهای مختلف که بعد از مدتی از بین رفته اند مانند حکومت سرهنگ ها در یونان. در مورد حکومت تئوکراسی نیز می توان دوران حکومت امام حسن (ع) را مثال زد که بعد از رویگردانی مردم از ایشان حکومت حق از میان رفت. مورد مصر که شما مثال زده اید نیز از همین قاعده تبعیت می کند. در مصر نیز حمایت مردمی از کودتا به شکلی تقریبا وجود داشت و مثاال آن شرکت حدود 50 درصدی مردم مصر در انخابات بعد از کودتا بود. در مصر گروهی از مردم بر علیه گروه دیگری که تقریبا جمعیت یکسانی داشتند شوریدند و نظامیان به یاری یکی از این دسته ها آمدند.
-
اگر امکانش هست بفرمایید چه کسی باید درباره سرنوشت یک ملت تصمیم گیری کند؟ با چه ملاکی می توان آن را تشخیص داد؟
-
بسم الله الرحمن الرحیم نبرد انوال (Battle of Annual) یا نبرد سوم ریف به نبردی گفته می شود که از 22 جولای 1921 در منطقه انوال در مراکش تحت کنترل اسپانیا بین ارتش افریقایی اسپانیا و مبارزان بربر در ناحیه ریف در طول جنگ ریف اتفاق افتاد. در این جنگ اسپانیایی ها به شدت شکست خوردند بطوری که در اسپانیا این نبرد فاجعه انوال نامیده می شود. این نبرد در اسپانیا منجر به بحران های سیاسی بزرگی شد. ناحیه ریف در مراکش در اوایل سال 1921 ارتش اسپانیا یک حمله تهاجمی را از طرف نواحی ساحلی به شمال شرقی مراکش ترتیب داد. پیشروی بدون خطوط پشتیبانی کافی و بدون تسط کامل بر مناطق اشغالی انجام شد. پیشروی نیروهای اسپانیایی در ابتدای سال 1921 به سمت غرب ناحیه ریف بعد از پنج روز محاصره در 22 جولای 1921 نیروهای اسپانیایی تحت فرمان ژنرال مانوئل فرناندز سیلوستره با ایجاد کمپ در انوال در آنجا مستقر شدند. در همین حال نیروهای نا منظم بربر به فرماندهی محمد ابن عبدالکریم الخطابی مشهور به عبدالکریم که یک مسئول بومی سابق در ناحیه ملیلا (Melilla) و یک از فرماندهان قبیله عیت اوریاقل (Aith Ouriaghel) بود دست به حمله به آنجا را زدند. h عبدالکریم فرمانده نیروهای بربر مراکشی در مقابل اسپانیایی ها و فرانسوی ها ساختار گسترده نظامی اسپانیا در غرب منطقه تحت قیمومیت اسپانیا در مراکش از هم پاشیده شد. بعد از نبرد بربرهای ریفی شروع به پیشروی به سمت شرق کردند و در همین حین بیش از 130 پست نظامی اسپانیا را تصرف کردند. نیروهای بربر در ناحیه ریف پادگان های اسپانیایی بدون پاسخ قاطعی به این حملات نابود شدند. در پایان آگوست 1921 اسپانیا همه قلمرو اش را که از سال 1909 بدست آورده بود از دست داد. ژنرال سیلوستره ناپدید شد و بقایایش هیچگاه پیدا نشد. روایتی می گوید که گروهبان اسپانیایی فرانسیسکو باسالو برسرا از پادگان کندوسی که از قتل عام نجات یافته بود باقیمانده سیلوستره را از زخم هایش شناسایی کرد. یک پیک مراکشی از کدور نمار ادعا کرد که هشت روز بعد از نبرد او جسد ژنرال را در حالی که روی صورت افتاده بود در میدان نبرد دید. ژنرال سیلوستره فرمانده نیروهای اسپانیایی در حمله به غرب ریف در ساحل افراو (Afrau) کشتی های اسپانیایی قادر به تخلیه پادگان بودند. در جنوب در منطقه (Zoco el Telata de Metalsa) نیروها و شهروندان اسپانیایی قادر به عقب نشینی به منطقه فرانسوی ها بودند. حملات نیروهای بربر به نیروهای اسپانیایی باقی مانده های اسپانیایی نبرد 80 کیلومتر طی کردند و در منطقه Monte Arruit به فرماندهی ژنرال فیلیپه ناوارو سبالوس اسکالرا مقاومتی را ترتیب دادند. آنها در این مکان محاصره شدند و راه تدارکات به آنها بسته شد و سرانجام ژنرال داماسو برنگوئر فوسته (Dámaso Berenguer Fusté) کمیسر ارشد منطقه فرمان تسلیم نیروها را در 9 آگوست صادر کرد. ریفی ها شرایط تسلیم را نپذیرفتند و بسیاری را در پادگان کشتند. ژنرال ناوارو به همراه 534 نفر نظامی و 53 غیر نظامی به اسارت برده شدند. اجساد نیروهای اسپانیایی در منطقه Arruit ملیلا تنها 40 کیلومتر با آنها فاصله داشت ولی هیچ موقعیتی برای کمک نداشت. شهر تقریبا بی دفاع بود و از نبود نیروی آموزش دیده رنج می برد. اسپانیایی ها به سرعت ملیلا را با 14000 نفر از لژیون اسپانیا تقویت کردند. عبدالکریم نیروی کافی برای محاصره شهر نداشت و بنابراین تصمیم گرفت که حمله رامتوقف کند. همچنین شهروندانی از کشورهای اروپای غربی در ملیلا زندگی می کردند و او دوست نداشت مخالفت بین المللی را برانگیزد. او بعدها اعتراف کرد که این بزرگترین اشتباهش بود. مسیر عقب نشینی نیروهای اسپانیایی و نقشه منطقه اسپانیا به سرعت نیروهایی از ارتش آفریقا را که در قسمت غربی عملیات می کردند بکار گرفت. این نیروها اکثرا از لژیون اسپانیا و نیروهای مراکشی تازه استخدام شده بودند که از طریق دریا به ملیلا منتقل شدند. این تقویت نیرو باعث شد که شهر ملیلا حفظ شود و تا آخر نوامبر ارویت (Arruit) دوباره بازپس گرفته شود. اسپانیایی ها در انوال بیش از 20000 نفر را از دست دادند. تارخ نگار آلمانی ورنر بروک دورف بیان می دارد که تنها 1200 نفر از 20000 نفر اسپانیایی زنده فرار کردند. تلفات ریفی ها حدود 800 نفر بود. تجهیزات از دست داده شده توسط اسپانیایی ها مخصوصا در نبرد انوال شامل 11000 تفنگ، 3000 کارابین، 1000 قبضه تفنگ سرپر، 60 عدد تیربار و 2000 اسب 1500 قاطر، 100 عراده توپ و مقدار زیادی مهمات بود. عبدالکریم بعدها بیان داشت که در تنها یک شب اسپانیا به ما تجهیزات لازم برای یک جنگ بزرگ را داده بود. سایر منابع اعدادی تا 20000 تفنگ آلمانی موزر، 400 تیربار (Hotchkisses) و 120 تا 140 عراده توپ اشنایدر را بیان کرده اند. نیروهای اسپانیایی به همراه تیربار HotchKisses بجران سیاسی به وجود آمده از این فاجعه ایندالسیو پریتو (Indalecio Prieto) را مجبور کرد که در مجلس نمایندگان بگوید که: ما در بدترین دوره زمانی اسپانیا قرار داریم. حمله در آفریقا به طور کلی به شکست قاطعانه ارتش اسپانیا منجر شد. وزیر جنگ دستور داد تا کمیته تحقیقی توسط ژنرال خوان پیکاسو گونزالز تشکیل شود که اکنون به نام کمیته پیکاسو شناخته می شود. این گزارش شماری از اشتباهات نظامی را بیان کرد ولی با اقدام جلوگیری کننده جند قاضی و وزیر به سمت مسئولیت سیاسی این شکست نرفت. نظر عمومی بطور گسترده ای شاه آلفونسوی سیزدهم را مسئول این فاجعه می دانستند که بر طبق چندین منبع سیلوستره را تشویق به نفوذ بی دلیل به مکان هایی که بسیار از ملیلا دور بودند و امکانات دفاعی مناسبی نداشتند می کرد. آلفونسو بسیار بی تفاوت عکس العمل نشان داد. هنگامی که در برای تعطیلات در جنوب فرانسه بود وقتی از فاجعه مطلع شد گفت که گوشت جوجه ارزان است. این عمل منجر به تنفر عمومی از پادشاهی شد. بحران در تا دهه بعد نیز ادامه یافت و در نهایت منجر به جمهوری دوم اسپانیا شد. این تاریخ در مراکش روز بزرگی است و از عبدالکریم به بزرگی یاد می شود. تصویری حماسی مربوط به بزرگداشت نبرد انوال در مراکش در نهایت با ورود نیروهای فرانسوی به کمک اسپانیایی ها و ورود تعداد زیادی از نیروهای اسپانیایی به مراکش عبدالکریم و نیروهایش تسلیم شدند و دولت اسپانیا عبدالکریم را تبعید کرد. تبعید عبدالکریم و شکست بربرها از اسپانیا با وجود این پیروزی برای اسپانیا، عواقب بعدی این جنگ یکی از عوامل شروع جنگ داخلی اسپانیا از 1936 تا 1939 شد. خشونت نیروهای اسپانیایی پس از پیروزی بر بربرها منابع http://www.spanishwars.net/20th-century-third-rif-war.html http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Annual http://balagan.info/timeline-for-the-third-rif-war-1920-25 تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت www.military.ir می باشد. این جنگ نمونه ای دیگر از پیروزی تاکیک های نامتقارن به صورت مقطعی می باشد. مشابه همان توسط داعش در عراق اجرا شده است.
- 8 پاسخ ها
-
- 26
-
-
نبرد انوال و فاجعه شکست اسپانیا از بربرها در 1921
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در جنگهای معاصر
با سلام خدمت استاد عزیز بنده هیچ وقت قصد جسارت و ترجمه متنی مشابه با شما را نداشته و ندارم. امیدوارم که پوزش بنده را برای این موضوع بپذیرید. با وجود اختلاف سلیقه هایی که در برخی موارد با جناب عالی دارم ولی شما را فردی باسواد و متبحر می دانم و از سالیان گذشته همواره مطالب شما را خوانده ام و از آنها لذت برده ام. امیدوارم که بیشتر از شما دوست عزیز استفاده کنیم. از رهنمایی های مفید جناب عالی هم ممنونم. با تشکر ( شرمنده از دوستان بابت پست اسپم فقط خواستم عذرخواهی بنده رو همگان شاهد باشند) -
الکساندر زویف خلبان MiG-29 خائن به اتحاد جماهیر شوروی
deserthawk افزود یک موضوع در متفرقه در مورد نیروی هوایی
بسم الله الرحمن الرحیم الکساندر میخائیلویچ زویف (Alexander Mikhailovich Zuyev) متولد 1961 یک کاپیتان نیروی هوایی اتحاد شوروی بود که در 20 می 1989 با هواپیمای MiG-29 خودش به ترابوزان ترکیه فرار کرد. زویف در سن 25 سالگی با دختر یکی از فرماندهان برجسته هوایی اتحاد شوروی ازدواج کرد و تست خلبانی را در مدرسه خلبانی اکتیوبینسک (Aktyubinsk) با عملکرد عالی گذراند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/23530094071591897005.jpg][/url] آموزش های اولیه زوریف [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/98126759470666555025.jpg][/url] زوریف به همراه مارشال پاول کوتاخوف پدرزن آینده اش در سال1983 پس از مدتی خلبان MiG-23 فلاگر شد و بعد از آن خلبان سری جدید جنگنده های MiG-29 فولکرم شد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/96171794912654474410.jpg][/url] میگ-23 به خلبانی زوریف [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/84601311226494810236.jpg][/url] بحث با بوریس اورلوف خلبان آزمایشگر شرکت میکویان دربارهMiG-29 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/66131507761340775641.jpg][/url] گواهینامه پرواز با هواپیمای نسل چهارم MiG-29 متعلق به زویف بعد از مدتی که ازدواج او دچار مشکلاتی شد و شک هایی درباره سیستم اتحاد شوروی در وی ایجاد شد او تصمیم گرفت با خیانت به اتحاد شوروی به ایالات متحده پناهنده شود. زویف خلبان رهگیر ناحیه دفاع هوایی باکو بود که در شهر گوداوتا در ساحل شمال شرقی دریای سیاه استقرار یافته بود. روز قبل از فرارش او در کیکی که پخته بود به مقدار زیادی داروی خواب آور ریخت. در این زمان یک مکانیک که برای تعویض شیفت آمده بود متوجه بی هوشی دوستانش شد. زویف تلاش کرد مکانیک را خلع سلاح کند ولی موفق نشد و با یک اسلحه کمری به سمت وی شلیک کرد و او را کشت اما خودش نیز مجروح شد. هواپیماها تقریبا آماده پرواز بودند و زویف سوار یکی از آنها شد و هواپیما را به پرواز در آورد. او تصمیم داشت که بقیه هواپیماهای روی زمین را هدف قرار دهد ولی به دلیل اینکه او فراموش کرده بود پوشش روی یکی از سلاح هایش را بر دارد موفق به این کار نشد. او سپس 240 کیلومتر به سمت جنوب پرواز کرد و از روی دریای سیاه گذر نمود و در ترابوزان ترکیه با هواپیمایش فرود آمد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/86260440468049494028.jpg][/url] زویف لحظاتی پس از فرود در فرودگاه ترابوزان ترکیه به او اجازه داده شد که به ایالات متحده مهاجرت کند و او در سن دیگو کالیفرنیا اقامت گزید و یک شرکت مشاوره ای دایر کرد. زویف همچنین کتابی به نام (Fulcrum: A Top Gun Pilot's Escape from the Soviet Empire) نوشت که در آن خاطراتش و فرار خویش را توضیح داده است. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/60132497882772233659.jpg][/url] کتاب زویف که در آن به شرح فرارش از شوروی پرداخته است در واقع زویف در دادگاه های ترکیه با جرایمی مانند هواپیماربایی روبرو بود ولی به دلایل سیاسی مجازات نشد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/58967500314186088127.jpg][/url] زویف بر روی عرشه ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن سال 1991 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/96241790152668804596.jpg][/url] زویف به همراه خلبان بلو انجلز نیروی دریایی جان فولی در نمایشگاه هوایی سن دیگو سال1990 گفته می شود یکی از دلایلی که ایالات متحده در جنگ خلیج فارس توانست به آسانی فولکروم های عراقی را سرنگون کند اطلاعات و بررسی نقاط ضعف آنها توسط زویف بود. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/30109694711847571443.jpg][/url] زویف در ملاقات با قاتلان میگ 29 بعد از طوفان صحرا سمت راست کاپیتان چاک مک گیل از خلبان نیروی هوایی و سمت چپ مونگو مونگیلو خلبان نیروی دریایی در ژانویه 1993 زویف آشکار ساخت که دلیل اینکه پرواز شماره 007 کره جنوبی بدون سرنگونی توسط پدافند توانست از روی کامچاتکا عبور کند این بود که طوفان های قطبی از ده روز قبل رادارهای شوروی در کامچاتکا را از کار انداخته بود. در 10 ژوئن 2001 زویف به همراه یک خلبان دیگر در تصادمی در ناحیه بلیگهام در واشنگتن در حالی که هواپیمای Yak-52 او از کار افتاده بود کشته شد. منابع http://en.wikipedia.org/wiki/Aleksandr_Zuyev_%28pilot%29 Zuyev, alexandr, Fulcrum: A Top Gun Pilot's Escape from the Soviet Empire تمامی حقوق متعلق به گرداورنده و وبسایت میلیتاری می باشد.- 6 پاسخ ها
-
- 45
-
-
-
الکساندر زویف خلبان MiG-29 خائن به اتحاد جماهیر شوروی
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
همانطور که در متن آورده شده است فرار زویف در 20 می 1989 اتفاق افتاد یعنی 1 سال پیش از اینکه اتحاد دو آلمان بطور کامل در 3 اکتبر 1990 بیافتد. بطور مسلم ایالت متحده چنین ثروت باد آورده ای را رها نمی کرد به امید اینکه بعدها از اتحاد دو آلمان بتواند به مسائل فنی فولکروم و نقاط ضعف آن دست بیابد. در تصاویر یکی مانده به آخری و مخصوصا تصویر آخر به وضوح دیدار زویف با خلیانان آمریکایی و بطور عجیبی با دو تن که شکارچی فولکروم های عراقی بوده اند آورده شده است که با اندکی تامل می توان به همکاری زویف با آنها پی برد. در تصویر هشتم زویف در روی ناوهواپیمابر آبراهام لینکلن دیده می شود که نشان از اعتماد زیاد و خدمات زیاد وی دارد. (در صورت نیاز به منبع تصاویر اصل منبع که کتاب خود زویف است به خدمت دوستان ارائه می گردد) -
عملیات رهایی سرباز اسرائیلی نچشون واچسمن و یک افتضاح کامل
deserthawk افزود یک موضوع در عملیات های نظامی خارجی
بسم الله الرحمن الرحیم گروهبان نچشون موردخای واچسمن (Nachshon Mordechai Wachsman) متولد 1975 یک سرباز اسرائیلی بود که در 8 اکتبر 1994 توسط اعضای گروه حماس ربوده شد و برای مدت 6 روز اسیر این گروه باقی ماند. او یک شهروند دوگانه آمریکایی و اسرائیلی بود که در قدس بزرگ شده بود. او فرزند سوم از یک خانواده 9 نفره بود. واچسمن برای واحد کماندویی مخصوص تیپ گولانی داوطلب شده بود و در حال انجام خدمت در آن بود. گروهبان نچشون واچسمن سرباز تیپ گولانی در طول مدت مرخصی در خانه او برای انجام یک دوره آموزشی یک روزه در شمال فلسطین اشغالی فرا خوانده شد و شب یکشنبه بعد از عید شبات آماده عزیمت به محل خدمت خود شد. سپس برای عزیمت به آنجا در کنار بزرگراه اصلی منتظر سوار شدن به اتوبوس یا سواری بین راهی شد که عملی عادی برای سربازان اسرائیلی در قدس است. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10225/2~6.jpg][/url] سوار شدن به خودروهای شخصی امری عادی در قدس است ماموران اطلاعاتی بعدا گزارش دادند که واچسمن وارد یک خودرو شخصی شد که در آن شبه نظامیان حماس در لباس های یهودی قرار داشتند. محمد ضیف بعدها بیان کرد که او فرمانده عملیات برای ربایش واچسمن بوده است. در 11 اکتبر 1994 یک نوار ویدئویی پخش شد که در آن واچسمن در حالی که دست ها و پاهایش بسته بود روی صندلی قرار داشت. همچنین یک مرد در حالی که صورتش را با چفیه بسته بود در حال نشان دادن کارت شناسایی واچسمن بود. نوار ویدئویی که در آن واچسمن نشان داده شد سپس واچسمن شروع به حرف زدن کرد: من توسط گروه حماس ربوده شده ام. تقاضای آنها آزادی شیخ احمد یاسین و 200 نفر دیگر از زندان های اسرائیل است. اگر تقاضای آنها برآورده نشود آنها مرا در ساعت 8 شب جمعه اعدام خواهند کرد. در همین حین نیروهای امنیتی اسرائیل جهاد یرمور راننده خودرویی که واچسمن با آن ربوده شده بود را دستگیر کردند. در بازجویی از یرمور آنها فهمیدند که واچسمن در روستای بئر نبله که در کنترل اسرائیلی ها بود و تنها 10 دقیقه از خانه واچسمن در منطقه راموت در همسایگی قدس قرار داشت نگهداری می شود. اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل دستور یک عملیات نجات را صادر کرد. در جمعه 14 اکتبر اسحاق رابین، شیمون پرز و یاسر عرفات که کاندیدای جایزه صلح نوبل بودند در مورد این حادثه مورد سوال خبرنگاران قرار گرفتند. اسحاق رابین در جواب گفت که فرآیند صلح ممکن است شامل ریسک هایی حساب شده نیز باشد. عرفات نیز قول داد همه تلاش خود را برای سالم برگرداندن واچسمن به کار گیرد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10225/4~5.jpg][/url] تیم کماندویی سایرت متکال که برای عملیات انتخاب شده بود در ساعت 8 شب که مهلت مقرر در حال اتمام بود عملیات نجات توسط واحد کماندویی سایرت متکال انجام شد. این طور تصور شد که واچسمن در پشت یک در آهنی قرار دارد ولی در حقیقت آن در یک در فولادی ضخیم بود. آنها در انتخاب مقدار مواد لازم برای ورود به داخل خانه اشتباه کردند و در باز نشد. با شنیدن صدای انفجار عنصر غافلگیری از بین رفت. به محض اینکه تیم برای ورود به داخل خانه تلاش کرد آتش سنگینی نیز از سوی گروگان گیران به سمت آنها روانه شد. سردسته تیم نجات به نام نیر پوراز (Nir Poraz) در درگیری کشته شد و 10 نفر از سربازان اسرائیلی زخمی شدند. نیر پوراز فرمانده تیم اصلی که در درگیری کشته شد تیم اصلی به همراه تیم پشتیبان به سمت 3 گروگان گیر شروع به تیراندازی کردند که در نتیجه گروگان گیران کشته شدند. سپس تیم وارد اتاقی که گروگان در آن قرار داشت شد ولی پس از ورود مشاهده شد که واچسمن توسط گروگان گیران اعدام شده است. جهاد یرمور محاکمه و به جرم مشارکت در قتل واچسمن به زندان محکوم شد ولی در سال 2011 به همراه تعداد زیادی از زندانیان دیگر با گیلعاد شالیت معاوضه و آزاد شد. منابع Mayn Katz, Song of Spies, p 218-219 http://en.wikipedia.org/wiki/Kidnapping_and_murder_of_Nachshon_Wachsman همه حقوق متعلق به گردآورنده و www.military.ir است لطفا فقط از نظر نظامی به موضوع نگاه کنید.- 5 پاسخ ها
-
- 38
-
-
فضاناو جنگی روسها در اعماق اقیانوس / فضاپیمای Polyus
deserthawk پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در فضا و فضانوردی
با سلام و تشکر منظور از توپ همان لیزر دی اکسید کربن 1 مگاواتی بکار رفته در پولیوس می باشد. همانطور که در متن هم ذکر شد این لیزر در ابتدا برای پروژه لیزر هوابرد شوروی تکامل یافته بود که برای این مورد نیز از همان استفاده شد. برای توضیح مورد دوم یعنی مین هسته ای فضایی باید توضیحاتی را متذکر شوم. در ابتدا اینکه اصولا در مورد جزئیات سلاح ها و قابلیت های موجود بر روی پولیوس به علت شرایط زمانی دهه 1980 صحبت های کمی شده بود و تا مدتها بیان جزییات این طرح افشای اسرار طبقه بندی شده به حساب می رفت. ولی متخصصان آشنای با این مسائل برای انهدام ماهواره ها که بخش اصلی برنامه دفاع پیشگیرانه استراتژیک ایالات متحده بود قابلیت هایی را تعریف کرده بودند که بعضی از آنها را به پولیوس نیز نسبت دادند. از جمله راههاییی که می توانست به ماهواره های برنامه SDI آسیب برساند همین مین های فضایی بودند که در دو نوع هسته ای و غیر هسته ای تقسیم بندی شده بودند. این مین ها با جدا شدن از فضاپیمای مادر در مداری مشخص به چرخش در می آمدند تا به ماهواره های دشمن برسند و در هنگام نزدیکی با انواع فیوزهای مختلف که برای آنها در نظر گرفته می شد منفجر می شدند و ماهواره دشمن را نابود می کردند. مین های هسته ای علاوه انفجار باعث ایجاد پالس الکترومغناطیسی (EMP) نیز می شدند که قادر به از کار انداختن ماهواره های دشمن بود. برای مطالعه بیشتر منابع زیر توصیه می شود http://fas.org/spp/eprint/article05.html Anti-satellite weapons, countermeasures, and arms control MX missile basing Strategic Defenses: Two Reports by the Office of Technology Assessment -
فضاناو جنگی روسها در اعماق اقیانوس / فضاپیمای Polyus
deserthawk پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در فضا و فضانوردی
بسم الله الرحمن الرحیم فضاپیمای پولیوس (Polyus) که به نام های Polus، Skif-DM و 17F19DM نیز شناخته می شود یک طراحی ابتدایی برای پلتفرم سلاح های مداری شوروی برای نابود سازی ماهواره های برنامه دفاع پیشگیرانه استراتژیک ایالات متحده با استفاده از لیزر دی اکسید کربن بود. این فضاپیما از یک بلوک کاربری بدست آمده از فضاپیمای TKS برای کنترل مدارش استفاده می کرد و می توانست به سمت اهداف آزمایشی شلیک کند. فضاپیمای پولیوس مطابق با گفته های یوری کورنیلوف طراح ارشد سازمان طراحی سالیوت اندکی قبل از اینکه پولیوس پرتاب شود میخائیل گورباچف از پایگاه فضایی بایکونور دیدن کرد و صریحا هر تست مداری قابلیت های این فضاپیما را رد کرد. کورنیلوف ادعا کرد که گورباچف نگران بود که دولت های غربی ممکن است این فعالیت ها را به عنوان تلاشی برای تولید یک سلاح فضا پایه در نظر بگیرند و چهره صلح آمیز اتحاد جماهیر شوروی که اخیرا در تلاش برای القای آن بود لکه دار شود. در بازدید گورباچف در 11 می از پایگاه بایکونور او درخواست پرتاب فضاپیما را داد. بازدید گورباچف از پایگاه پرتاب فضایی بایکونور پایگاه بایکونور از دید هواپیمای U-2 ایالات متحده در اواسط دهه 70 میلادی دولت شوروی به بخش NPO Energia دستور داد که تحقیقاتش را بر روی سلاح های تهاجمی فضاپایه آغاز کند. حتی پیش از آن اتحاد شوروی در حال توسعه ماهواره های مانور پذیر برای رهگیری سایر ماهواره ها بود. در ابتدای دهه 1980 انرژیا دو برنامه را پیشنهاد داد. مورد اول تجهیزات لیزری پولیوس یا اسکیف (Skif) بود که می توانست اهداف در مدارهای پایین را هدف قرار دهد و مورد دوم پلتفرم موشک های هدایت شونده کسکد (Kaskad) بود که اهداف در مدارهای بالا و ژئو را پوشش می داد. بخش های NPO Astrofizika و KB Salyut طرح های سلاح های مداری خود را بر اساس پلتفرم نمونه DOS-17K توسعه دادند. ابتدا هدف اصلی انهدام موشک های قاره پیما بود ولی هنگامی که فهمیده شد رهگیری موشک های ICBM بسیار دشوار است، هدف اصلی پروژه به سمت تسلیحات ضد ماهواره تغییر کرد. در سال 1983 با اعلام برنامه دفاع پیشگیرانه استراتژیک توسط ایالات متحده، حمایت های سیاسی و مالی از برنامه رهگیری ماهواره ها بیشتر شد. در سناریوی جنگ هسته ای، رهگیرها بایستی ماهواره های SDI را از کار می انداختند که این عمل تلافی پیش دستانه نامیده می شد. شماتیک ماهواره به همراه پیشران انرژیا در 23 مارس 1983 رئیس جمهوری ایالات متحده رونالد ریگان در سخنانی در مورد پیمان دفاع پیشگیرانه استراتژیک (SDI) بیان کرد که یک سپر برای دفاع از ایالات متحده در برابر حمله هسته ای از هر نقطه ای از کره زمین لازم است. بلافاصله بعد از آن یوری آندروپوف صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده را متهم کرد که به دنبال تسلط نظامی بر اتحاد شوروی است و او مجبور است برای اقدام متقابل در مورد این برنامه دست به عمل بزند. آندروپوف به دنبال امضای پیمانی برای ممنوعیت استفاده از فضا برای مقاصد نظامی بود تا اینکه بر اثر بیماری درگذشت. همزمان اتحاد شوروی به دنبال طرح هایی برای مقابله با پیمان SDI بود که یکی از آنها منجر به پروژه پولیوس شد. بعد از مرگ آندروپف در فوریه 1984 کنستانتین چرننکو بر ادامه فشار برای امضای پیمانی برای جلوگیری از نظامی کردن فضا تاکید کرد. ولی برخلاف شوروی که خواستار امضای این پیمان بود ایالات متحده اعتنایی به آن نداشت و در 12 ژوئن 1984 یک سلاح ضد ماهواره را تست کرد و تلاش های دیپلماتیک شوروی را ناکام گذاشت. در اول جولای اتحاد شوروی کار ساخت فضاپیمای پولیوس را در کارخانه خرونیچیف آغاز کرد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/29606928994644671385.jpg][/url] ساخت فضاپیمای پولیوس در مجتمع خرونیچیف بعد از مرگ چرننکو در 12 مارس 1985 گورباچف به قدرت رسید و در اولین سفر دیپلماتیکش نظامی کردن فضا را محکوم کرد و پیشنهاد متوقف کردن برنامه های تسلیحاتی فضایی را داد. سپس برنامه پولیوس به عنوان اقدام متقابل در برابر SDI مد نظر قرار گرفت. گورباچف برنامه دفاع پیشگیرانه استراتژیک آمریکا را تکنولوژی تسلیحات حمله فضایی خواند و هشدار داد که پاسخ شوروی به این برنامه نامتقارن خواهد بود. پولیوس آماده پرتاب از بایکونور کورنیلوف در مقاله ای به نام پولیوس ناشناخته به بیان جزئیاتی از برنامه پرداخت. او گفت که یک منعکس کننده لیزر بر روی این سیستم نصب شده بود ولی از بیان جزئیات بیشتر خودداری کرد. او همچنین اضافه کرد که آنها باید تلاش می کردند فضاپیما را با رادار، اشعه مادون قرمز و نور مرئی رد گیری کنند و بعد از ردگیری با لیزر به آن شلیک کنند. اگر لیزر به فضاپیما برخورد می کرد توسط آیینه های آن به زمین برگشت داده می شد و بدین ترتیب امکان بررسی میزان نامرئی بودن آن بدون ایجاد ارتباط رادیویی می توانست تست شود. تصاویر اولیه پرتاب نشان می داد که فضاپیمای پولیوس توسط پوشش تیره پوشیده شده بود و شک این را بر می انگیخت که ممکن است پوشش جاذب امواج رادار بوده باشد. لیزر انتخاب شده برای فضاپیمای پولیوس یک لیزر 1 مگاواتی دی اکسید کربن بود که برای برنامه لیزر هوابرد شوروی ( که بر روی پلترفرم ایلوشن 76 نصب شده بود و اکنون با نام A-60 نامیده می شود) توسعه یافته بود. تعریف انرژیا از پروژه پرتاب یک محموله 95 تنی به مدار بود که در نهایت اجازه استفاده از این لیزر حجیم را می داد. مصرف عظیم لیزر دی اکسید کربن به منظور تولید یک لیزر بدون عقب نشینی بود. سیستم با شتاب صفر تا انتها توسعه یافت. تست آن در مدار منجر به آزادسازی مقدار زیادی از دی اکسید کربن می شد. پولیوس باید شامل وسایلی برای دفاع در برابر تسلیحات ضد ماهواره (ASAT) و سلاح های پرتویی می بود. برطبق مقاله منتشر شده توسط کورنیلوف یک توپ بر روی پولیوس مستقر شده بود تا بتواند بر عیله سلاح های ASAT مقابله کند. یک سیستم هدف گیری نوری برای توپ های لیزری دفاعی به علاوه سیستم هدف گیری راداری آن قرار داده شده بود. بدین وسیله تسلیحات ASAT دشمن می توانستند بدون ایجاد سیگنال رهگیری شوند. فضاپیما در حدود 37 متر طول، 4 متر قطر و وزنی در حدود 80 تن داشت. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/71086055043899223173.jpg][/url] نمای شماتیکی از فضاپیمای پولیوس در سال 1985 تصمیم گرفته شد که برای سیستم پرتاب جدید انرژیا (Energia) تست پرتاب در نظر گرفته شود. در ابتدا یک محموله مک آپ100 تنی برای پرتاب در نظر گرفته شد ولی تغییراتی در نهایت پیش آمد. و سرانجام تصمیم گرفته شد که فضاپیمای اسکیف برای یک ماموریت 30 روزه پرتاب شود. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/47998576240580600856.jpg][/url] پرتابگر انرژیا در حالی که در حالت عادی توسعه یک اسکیف واقعی پنج سال باید طول می کشید ساخت آن تنها یک سال و از سپتامبر 1985 تا سپتامبر 1986 انجام شد. برای تست سیستم پرتاب انرژیا، اسکیف در می 1987 برای پرتاب آماده شد. فضاپیمای پولیوس در 15 می 1987 از پایگاه فضایی 250 بایکونور قزاقستان به عنوان اولین پرتاب سیستم انرژیا به فضا رفت ولی نتوانست به مدار مورد نظر برسد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/20562734791018129441.gif][/url] پرتاب ماهواره پولیوس به وسیله پیشران انرژیا به دلایل تکنیکی محموله فرستاده شده به سمت پایین سقوط کرد. این محموله طوری طراحی شده بود که بتواند از پیشران های انرژیا جدا شود، 180 درجه منحرف شود و سپس 90 به دور خود بچرخد و آنگاه موتورش روشن شود تا بتواند بطور کامل در مدار قرار گیرد. پیشران های انرژیا بطور کامل عمل کردند. بعد از جدا شدن از انرژیا به جای انحراف 180 درجه که برای آن برنامه ریزی شده بود 360 درجه چرخید. هنگامی که راکت روشن شد محموله به آهستگی شروع به پایین آمدن در اتمسفر کرد و در اقیانوس آرام جنوبی سقوط کرد. این شکست مربوط به اشکال در سیستم هدایت داخلی بود که به علت وقت کم به طور کامل تست نشده بود. مسیر مداری پولیوس و انحراف آن و سقوط به زمین عملکرد اشتباه که منجر به خروج پولیوس از مدارش و ورد به اتمسفر زمین شد زمانی شروع شد که مرحله دوم جدایش انرژیا انجام می شد. متخصصان فهمیدند که 568 ثانیه بعد از پرتاب دستگاه تنظیم زمان به بلوک منطقی بک فرمان برای کنار زدن پوشش های مدول کناری و قسمت لیزر را داد. به دلایل نامشخصی همان دستور اندکی قبل تر برای باز شدن پنل های خورشیدی داده شده بود و بدین صورت پیشران های مانور دهنده از کنترل خارج شده بودند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/85363101514198207031.jpg][/url] ماهواره در ابتدای پرتاب و در مدار زمین پیشران های اصلی در حالی که اسکیف در حال چرخیدن بود شورع به کار کردند که این کار باعث انحراف 360 درجه در عوص انحراف 180 درجه شد. فضاپیما سرعتش را از دست داد و در یک مسیر بالستیک افتاد و سقوط کرد. قسمت های مختلف سخت افزاری پروژه پولیوس در فضاپیماهای Kvant-2، Kristall، Spektr و ISS و بسیاری دیگر دوباره بکار رفتند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/12351779910026238321.jpg][/url] اجزای داخلی ماهواره پولیوس تمامی مقصران این اتفاق یا اخراج شدند و یا تنزل مقام پیدا کردند. تصاویر بیشتر [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/02624612196748148124.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/96698238699860511353.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/43386099956531836618.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/11734007502432085757.jpg][/url] منابع http://www.astronautix.com/craft/polyus.htm#more http://en.wikipedia.org/wiki/Polyus_%28spacecraft%29 http://www.buran-energia.com/polious/polious-desc.php http://russianforces.org/podvig/2013/03/did_star_wars_help_end_the_col.shtml http://www.thelivingmoon.com/45jack_files/03files/Black_Russian_001.html تمامی حقوق متعلق به گردآورنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد- 22 پاسخ ها
-
- 59
-
-
الکساندر زویف خلبان MiG-29 خائن به اتحاد جماهیر شوروی
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
خود زویف در کتابش نوشته که شوروی در یک معامله و تهدید نسبت به ترکیه هواپیماشو پس گرفته. -
استراتژی نبرد هوا - زمینی استراتژی نبرد هوا - زمینی "AIR -LAND BATTLE"
deserthawk پاسخ داد به MR9 تاپیک در دکترین و استراتژی
با تشکر از شما بنده حاضرم در این زمینه کمک کنم. از آنجا که در کشور ما هنوز منبعی به صورت مدون وجود ندارد و در دنیا نیز بحث نبرد هوازمینی و هوادریایی و به طور کلی تر نبردهای شبکه محور جدید است منابع برای روش های مقابله با آن بسیار ناچیز است. ابتدا باید به نکات اصلی و کلیدی این نوع نبرد پرداخت و سپس راه حل را در مواردی که در گذشته انجام شده و به ذهنمان می رسد پیدا نمود. همچنین باید یرای بخش های مختلف مانند نفرات پیاده، نیروی زرهی، نیروی هوایی و فضایی و سایر بخش ها سلاح ها و استراتژی مناسب برای چند سال آینده پیدا نمود. این کار به احتمال زیاد در نیروهای مسلح خودمان در حال انجام است و ما می توانیم در این زمینه به آنها کمک کنیم. اگر دوستان مایل باشند یک تیم تشکیل دهیم.- 144 پاسخ ها
-
- 3
-
-
- جنگ خلیج فارس
- دن استاری
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تحولات عراق (1) تحلیل و پیگیری تحولات عراق
deserthawk پاسخ داد به super_comando تاپیک در اخبار تحلیلی
در ایران 18616 بیمار مبتلا به تالاسمی زندگی می کنند که به طور مرتب نیاز به اهدای خون دارند. همچنین بسیاری از جراحت ها و عمل های جراحی و سایر بیماری ها احتیاج به خون و فراورده های خونی زیاد دارند. در چنین شرایطی ریختن خون یه عده ای به کف خیابان نه تنها مطابق با عملکرد ائمه نیست که به نظرم حتی حرام می باشد. یعنی طرف حاصر نیست خونش برای فرد دیگری زندگی باشد و فقط برای نمایش اقدام به این کار میکند.