Sami1993

News
  • تعداد محتوا

    1,632
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    12

تمامی ارسال های Sami1993

  1. 32 سال فقدان سردار بزرگ ایران، ژنرال احمد متوسلیان [b][size=6][url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/325877"]حاج احمد، غایب خاطرات رفسنجانی؛ غفلت یا سانسور [/url][/size] رای اینکه روشن شود مسئله اسارت یکی از مهمترین فرماندهان نظامی جبهه های جنگ، چقدر برای هاشمی کم اهمیت است، کافی است نگاهی به یادداشت های روزانه ایشان در سال 1361 انداخت تا روشن گردد در حالی که جناب هاشمی در یادداشت های روزانه خود از ذکر کوچکترین و بی اهمیت ترین مسائل نیز غفلت نمی کند.[/b] [b][color=#c00000]گروه جهاد و مقاومت مشرق[/color][/b] - در بخش اول این یادداشت به ماجرای ربوده شدن حاج احمد متوسلیان و سه نفر همراهش توسط فالانژیستها اشاره شد و بیان گردید که چگونه سیاستمداران سیاست خارجی و دیپلماتهای وقت جمهوری اسلامی از زمان ربوده شدن این عزیزان تا سال 75 یعنی به مدت 14 سال علی رغم میانجی گریهای فراوان برای آزادی گروگانهای غربیِ در دست نیروهای مقاومت لبنان، هیچ گاه این میانجیگری خود را منوط به آزادی گروگانهای ایرانی نکردند؛ با وجود اینکه اخباری مبنی بر زنده بودن آنها تا آن زمان منتشر می شد. [b]چهار دیپلمات، زنده اند![/b] در خرداد ماه 1376، احمد حبیب الله رئیس کمیته دفاع از حقوق زندانیان خارجی در اسرائیل، اعلام کرد: من از جانب اسرائیلی ها تأکید می کنم چهار ایرانی که در سال 1982 در لبنان ربوده شدند، زنده هستند. احمد حبیب الله در چند سال قبل از آن نیز در مصاحبه های گوناگون مطبوعاتی اظهار داشته بود: گروگان های ایرانی زنده و در زندان های اسرائیل هستند.1 در یکی از مقالات ماهنامه صبح به تاریخ مهر 1376، چنین آمده: یکی از زندانیان فلسطینی آزاد شده از زندان عتلیت تل آویو، ضمن تماس با دفتر سازمان عفو بین الملل در لندن، تأکید کرد که در زمان اسارتش در زندان عتلیت، یک بار در سال 1995 (1374) گروگان های ایرانی را با چشمان خود دیده است.2 ماهنامه نداء القدس نیز در تاریخ پنجم مارس 1998 (15 اسفند 1376) نوشت: منابع امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کردند که چهار دیپلمات ایرانی که در سال 1982 هنگام اشغال لبنان توسط نیروهای رژیم صهیونیستی به اسارت این نیروها درآمده اند، هم اکنون در یکی از بازداشتگاه های رژیم صهیونیستی نگهداری می شوند.3 درخواست عجیب هاشمی از مجامع جهانی! حسین اخوان برادر کاظم اخوان، در مردادماه 1380 در نامه ای خطاب به محسن میردامادی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با انتقاد از عملکرد مجلس در دوره های چهارم و پنجم در قبال این مسئله، و همچنین با انتقاد از عملکرد دولت در قبال این مسئله، می نویسد: اگر در یک کشور غربی این اتفاق می افتاد، برای دولتمردان آن کشور یک خجالت و فاجعه ملی محسوب می شد؛ اما در کشور ما آب از آب تکان نمی خورد و حتی عملکرد 19 ساله آنان در قبال این قضیه، یعنی طولانی ترین گروگان گیری عصر حاضر، در معرض ارزیابی و تحلیل قرار نمی گیرد.4 روزنامه رسالت در تیر ماه 1381 در خبری نوشت: حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدار با فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله (ص)، با اشاره به گذشت 20 سال از حادثه ربوده شدن حاج احمد متوسلیان و سه تن دیگر از اتباع کشورمان در لبنان که مصونیت دیپلماتیک داشته اند، خواستار فعال شدن مجامع بین المللی و جهانی برای مشخص شدن وضعیت آنان شد!5 آقای هاشمی در حالی برای مشخص شدن وضعیت گروگان های ایرانی، خواستار فعال شدن مجامع جهانی می شود که از سال 1361 تا پایان ریاست جمهوری خود ایشان، بارها و بارها گروگان های آمریکایی و اروپایی با وساطت خود ایشان آزاد شده اند ولی حتی در یک مورد هم آزادی آنها مشروط به آزادی گروگان های ایرانی نشده است! [b]هفت سال طول کشید تا خاتمی نماینده معرفی کند![/b] سید رائد موسوی سخنگوی خانواده های دیپلمات های ربوده شده، می گوید: [پس از دستگیری سمیر جعجع، فرمانده فالانژیست ها در لبنان] وزارت خارجه زمان آقای خاتمی می توانست کارهای مهمی انجام دهد. ولی کوتاهی زیادی در این پرونده صورت گرفت. متأسفانه کسی سراغ سمیر جعجع نرفت؛ در یک برهه هفت یا هشت ساله، اقدامی صورت نگرفت.6 آقای موسوی در ادامه می افزاید: از اواسط دهه 70 خیلی کوتاهی شد. وزارت خارجه [کمال خرازی] در آن زمان خیلی بد پیگیری کرد. البته خود آقای خاتمی ـ به درخواست خانواده های گروگان ها ـ در دیداری که با حافظ اسد داشت، موضوع را مطرح کرد چون در آن زمان سوریه نفوذ زیادی در لبنان داشت؛ یعنی اگر در آن زمان همکاری خوبی بین ایران و سوریه برای پیگیری این پرونده شکل می گرفت که توافق آن را هم آقای خاتمی و حافظ اسد انجام داده بودند، به نتایج مطلوبی می رسیدیم. در آن زمان هم سمیر جعجع زنده بود و هم ایلی حبیقه، یعنی دو مهره اصلی که در این پرونده بودند. سمیر جعجع در آن زمان در زندانی بود که تحت سیطره سوری ها قرار داشت و ایلی حبیقه هم که مهره خود سوری ها بود. قرار شد که نماینده سوریه و ایران این موضوع را پیگیری کنند که همانجا حافظ اسد نماینده خودش را معرفی کرد. نماینده ای که حافظ اسد انتخاب کرد، سرلشکر قاضی کنعان، فرمانده کل لبنان بود و می توان گفت که قدرت و نفوذ او از رئیس جمهور لبنان هم بالاتر بود. اما ظاهراً شش یا هفت سال طول کشید تا آقای خاتمی نماینده خود را معرفی کرد و تقریباً سال آخر ریاست جمهوری بود که نماینده معرفی شد! بدنه وزارت خارجه [تحت مسئولیت کمال خرازی] هم اعتقادی به پیگیری سرنوشت این چهار نفر نداشتند.7 [b]ربیعی، نوشدارو یا نیش دارو؟![/b] بعدها سرلشکر قاضی کنعان خودکشی کرد. پیش از آن اگر کسی از ایران می رفت و پای کار می ایستاد، می توانست پرونده را به نتیجه برساند. سمیر جعجع و ایلی حبیقه را می آوردند و از این دو نفر بازجویی می شد؛ حداقل این بود که می توانستیم به اطلاعات و مدارک مهمی دست پیدا کنیم اما خیلی کوتاهی شد.8 سال آخر دولت خاتمی هم که علی ربیعی به عنوان نماینده ایران معرفی شد، دیگر حافظ اسد در قید حیات نبود؛ نماینده حافظ اسد نیز خودکشی کرده بود؛ سوریه از لبنان خارج شده بود؛ ایلی حبیقه کشته شده بود؛ سمیر جعجع از زندان آزاد شده بود؛ و عملاً همه آن شرایطی که در آن زمان مهیا بود و می شد وضعیت این دیپلمات ها را پیگیری کرد، از بین رفته بود.9 [b]چه کسی از بازگشت متوسلیان نگران بود؟[/b] نگاهی به این اتفاقات نشان می دهد دولت خاتمی بنا بر احتمال نزدیک به یقین طبق یک نقشه حساب شده، آنقدر معرفی نماینده را به تأخیر انداخت تا همه شواهد و قرائن و سر نخ ها و راههای پیگیری موضوع، عملاً مسدود شوند! دولت خاتمی موقعی نماینده معرفی کرد که مطمئن شد هیچ کار عملی برای بازگرداندن گروگان ها و یا اطلاع از وضعیت آنها نمی توان انجام داد! به راستی در کابینه آقای خاتمی، چه کسی از بازگشت احمد متوسلیان نگران بود و آمدن او را معادل برملا شدن دست خود می دانست؟! سید رائد موسوی در تاریخ 4 اردیبهشت 1383 در گفتگو با خبرگزاری مهر اظهار می دارد: متأسفانه مسئولان کشورمان برای جان اتباع خود ارزشی قائل نیستند. وقتی که خبرنگاری در عراق ربوده می شود، شاهد عکس العمل از سوی کشورهای آنان هستیم و تمام دستگاه سیاسی آن کشور به تکاپو می افتد، ولی این روند هیچ گاه در ایران دنبال نمی شود. اگر به روند رسیدگی به وضع شهدای دیپلمات در مزار شریف و یا کشته شدن دبیر اول سفارت ایران در بغداد، یا ایرانیانی که در شهرهای مقدس عراق به شهادت می رسند توجه شود، همه ناشی از سهل انگاری مسئولین در قبال جان ایرانیان است. چندین ایرانی در عراق توسط نیروهای لهستانی کشته می شوند، نه تنها اعتراضی به لهستان نمی شود، بلکه وزیر دفاع [آقای شمخانی] به آن کشور می رود و در مذاکرات خود هیچ اشاره ای به این مسئله نمی کند. موسوی در خصوص نتایج کاری کمیته پیگیری نیز گفت: هر وقت که با این کمیته تماس گرفته می شود تا در جریان چگونگی کار قرار گیریم، آنها مسئله را امنیتی می دانند[!] و می گویند: تا زمان رسیدن به نتایج کامل، هیچ گونه اظهار نظری نمی کنیم. در تمام مدت ریاست جمهوری آقای خاتمی، بارها از ایشان برای مشخص شدن وضع دیپلمات های ربوده شده ایرانی، خواستار ملاقات حضوری شده ایم که تا کنون این اقدام عملی نشده است و این نشان می دهد که تلاشی برای روشن شدن وضعیت آنها صورت نمی گیرد.10 پس از چندی ظاهراً اعتراض خانواده های گروگان ها به گوش آقای خاتمی رئیس جمهور وقت می رسد و آنها موفق می شوند که در مرداد 83 با رئیس جمهور ملاقات کنند. برادر کاظم اخوان طی رنجنامه ای خطاب به برادرش در مرداد 1383 می نویسد: بالاخره پس از هفت سال انتظار، موفق شدیم با آقای خاتمی ملاقات داشته باشیم و ایشان قول دادند که این موضوع را تا پایان ریاست جمهوری خود روشن کنند. پرونده نیز از دست کسانی که تعمداً آن را در هاله ای از ابهام قرار داده بودند، خارج شد و به کسان دیگری سپرده شده است.11 این جمله نشان می دهد که تا آن هنگام، پرونده این موضوع در دست کسانی بوده که آن را تعمداً در وضعیت مبهم نگه داشته بودند. [b]آقای رضایی! تا حالا کجا بودید؟[/b] محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در تاریخ 12 بهمن 1383 در این مورد اظهار می دارد: به طور جدی پرونده 4 دیپلمات ربوده شده را پیگیری می کنم[!] ما امکانات بین المللی خیلی خوبی داریم که می توانیم با دست گذاشتن روی آن امکانات، از طرف های روبروی این پرونده ـ از فالانژهای لبنان گرفته تا کشورهای دیگر ـ بخواهیم تا جواب های روشن و مشخصی را برای مردم و خانواده هایشان ارائه دهند!12 محسن رضایی در حالی این سخنان را مطرح می کند که طی مدت حدود 16 سال فرماندهی بر سپاه پاسداران، هیچ اقدام عملی از سوی ایشان برای آزادی گروگان ها صورت نگرفت. برای اینکه با بی اعتنایی جناب محسن رضایی نسبت به سرنوشت احمد متوسلیان و همراهانش، بیشتر آشنا شویم، به یک نمونه اشاره می کنیم. هاشمی رفسنجانی در یادداشت مورخ پنجم بهمن 1361 در خاطراتش می نویسد: آقای بهادران آمد و از اینکه گروهی از کردهای عراقی که چند نفر غربی را در عراق اسیر کرده و سپاه به آنها توجه نمی کند، گله داشت.13 اگر محسن رضایی واقعاً دغدغه آزادی احمد متوسلیان را داشت، چرا از چنین فرصت گرانبهایی که در سال 61 برایش پیش آمد، استفاده نکرد؟! محسن رضایی در تاریخ 15 تیر 1384 نیز در مراسم سالگرد ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش می گوید: مسئولان وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه در مورد این پرونده کم کاری کرده اند. طی این سالها، دهها سند هسته ای و یا اسناد ارزشمند با اروپا امضاء شده و معتقدم که حداقل یکی از مابه ازاهای این سندها و قراردادها، می توانست این چهار ایرانی مظلوم باشند. مطمئن باشید اگر مسئولان عالی نظام اراده کنند که این موضوع را به سرانجام برسانند، قطعاً این کار انجام خواهد شد.14 البته در اینکه افرادی همچون دکتر علی اکبر ولایتی با تصدی حدود 16 ساله پست وزارت خارجه و کمال خرازی با تصدی 8 ساله پست وزارت خارجه و علی ربیعی نماینده ویژه خاتمی، باید پاسخ دهند که در مدت مسئولیت خویش، چه اقدام عملی در این رابطه انجام داده اند، شکی نیست ـ و البته باید پرسید که آیا شواهد و قرائن حاکی از آن نیست که این حضرات کوتاهی های بسیاری در این مسئله داشته اند؟ ـ اما باید به محسن رضایی نیز یادآور شد که ظاهراً ایشان فراموش کرده یکی از افرادی که بسیاری از این اسناد ارزشمند را با اروپایی ها امضاء کرده، هاشمی رفسنجانی بوده که اصولاً بحث مبادله گروگان های ایرانی، ظاهراً برای ایشان اهمیت چندانی ندارد! [b]سانسور ربوده شدن چهار دیپلمات در خاطرات هاشمی[/b] برای اینکه روشن شود مسئله اسارت یکی از مهمترین فرماندهان نظامی جبهه های جنگ، چقدر برای هاشمی کم اهمیت است، کافی است نگاهی به یادداشت های روزانه ایشان در سال 1361 انداخت تا روشن گردد در حالی که جناب هاشمی در یادداشت های روزانه خود از ذکر کوچکترین و بی اهمیت ترین مسائل نیز غفلت نمی کند؛ اما از تاریخ 14 تیر 61 یعنی روز اسارت متوسلیان و همراهانش، تا پایان سال 61، حتی یک جمله در یادداشت های ایشان راجع به این موضوع دیده نمی شود! بدتر اینکه در هیچ کدام از مصاحبه ها و سخنرانی های ایشان در سال 61 نیز کوچک ترین اشاره ای به این ماجرا وجود ندارد! [b]کارشکنی ماست فروشها![/b] اما در مورد این جمله محسن رضایی که گفته بود: «اگر مسئولان عالی نظام اراده کنند که این موضوع را به سرانجام برسانند، قطعاً این کار انجام خواهد شد»، باید گفت این کلام حقی است اما به شرط آنکه آن دو فردی که احمد متوسلیان به آنها لقب «ماست فروش» داده و گفته بود «اینها عناصر عملیاتی نیستند و فقط بلدند در ستاد بنشینند و دستور بدهند»ـ و البته طی سه دهه گذشته همواره در پست های مهمی نیز قرار داشته اند ـ دست از کارشکنی های خود بردارند و با انواع و اقسام برنامه ها و طرح ها، جلوی هر گونه اقدام عملی را سد نکنند! [b]آزادی 3 گروگان توسط متوسلیان[/b] جالب اینجاست، هنگامی که احمد متوسلیان پس از مدتی اقامت در لبنان و مشاهده اوضاع آنجا، برای دادن گزارش به تهران می آید، بعد از بازگشت دوباره به لبنان خبردار می شود که سه نفر از نیروهای ایرانی توسط مزدوران اسرائیل اسیر شده اند. وی بلافاصله اعلام می کند که چنانچه آنها نیروهای ایرانی را آزاد نکند، دست به عملیات نظامی علیه اسرائیل خواهد زد. اسرائیلی ها نیز که از این تهدید ترسیده بودند، فوراً سه نفر ایرانی را آزاد می کنند. متاسفانه علی رغم ادعاهای مطرح شده توسط جناب رضایی ایشان برای آزادی احمد متوسلیان و همراهانش حتی برای یک بار هم که شده اسرائیلی ها را تهدید زبانی هم نکردند. [b]باز هم کارشکنی در طرح آزادسازی[/b] سردار میرفیصل باقرزاده رئیس بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس، در حاشیه مراسم سالگرد گروگان ها در 15 تیر 1384 به مطلب مهمی اشاره می کند. وی می گوید: دو سال است که بنیاد حفظ آثار در این رابطه اقداماتی را به عمل آورده و در همین زمینه برای پیگیری سرنوشت این 4 دیپلمات ایرانی، طرحی را تهیه کرده بودیم که حدوداً چهار سال پیش [یعنی در سال 1380] در ستاد کل نیروهای مسلح مطرح شد ولی هنگامی که خواستیم این طرح را به اجرا بگذاریم، گفتند که در سطوح دیگر از جمله در وزارت امور خارجه این موضوع در حال پیگیری است[!!] و این همان طرحی بود که منجر به آزادسازی تعدادی از اسرای حزب الله لبنان شد، اما متأسفانه در این بخش، موضوع باز گره خورد و متوقف شد.15 همان گونه که ملاحظه می گردد، هر گاه که یک طرح عملیاتی برای آزادسازی گروگان ها مطرح می شود، آن کسانی که به هیچ وجه خواهان بازگشت احمد متوسلیان نیستند، فوراً به میدان آمده و با طرح کردن این مطلب که لازم نیست شما اقدامی انجام دهید و وزارت خارجه یا ارگان های دیگر در حال پیگیری این مطلب هستند؛ جلوی انجام هرگونه راهکار عملی را سد می کنند. علیرضا اکبری مشاور سابق وزیر دفاع، در تیر ماه 1384 اظهار می دارد: بین سال های 1982 تا 1986، دهها جاسوس یا افراد غربی در لبنان و خاورمیانه ربوده شدند که با وساطت و تلاش های دیپلماتیک ایران آزاد شدند، حال چگونه است که راجع به گروگان های خودمان این اتفاق نیفتاد؟!16 [b]اخبار زنده بودن گروگانها تا سال 82[/b] سید رائد موسوی فرزند سید محسن موسوی، در تاریخ 26 تیر 1384 در یک کنفرانس خبری اظهار داشت: آخرین اخبار ما از سرنوشت چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی، حکایت از آن دارد که یک سال و نیم پیش، یکی از افرادی که در مبادله حزب الله و رژیم صهیونیستی توسط این رژیم آزاد شد، به ما گفت که این افراد را در زندان حیفا دیده و وقتی عکس افراد مختلفی را برای شناسایی به او نشان دادند، او تصویر این چهار نفر را شناسایی کرد.17 این نشان می دهد حداقل تا سال 1382، این چهار نفر هنوز زنده بوده و در اسارت صهیونیست ها بسر می برده اند. [b]ربیعی هم هیچ اقدامی نکرد![/b] موسوی همچنین با اشاره به کم کاری کمیته ای که از جانب آقای خاتمی مسئول پیگیری این مسئله شده بود، گفت: متأسفانه کمیته ای که آقای خاتمی به ریاست علی ربیعی حدود یک سال و نیم پیش تشکیل داد، هیچ اقدام مؤثری انجام ندادند و در این یک سال و نیم، تنها کار این کمیته، دسته بندی اطلاعات موجود بود و حتی هیچ اطلاعات جدیدی نیز به آن افزوده نشد.18 [b]چند پرسشِ تاریخیِ بی جواب مانده![/b] در پایان، چند سوال از همه کسانی که به نوعی در جریان این ماجرا بوده اند به ویژه آقای م.ر و آقای ش باید پرسید؛ سوالاتی که پاسخ به آنها بسیاری از مسائل را روشن خواهد کرد: نام آن دو نفری که احمد متوسلیان در مورد آنها گفته بود: «اینها عناصر عملیاتی نیستند و فقط بلدند در ستاد بنشینند و دستور بدهند»چیست؟ گوینده این جمله که «احمد متوسلیان دندان کرم خورده ای بود که ما آنرا کندیم و انداختیم دور»، چه کسی بود؟ به راستی چه کسانی در این 32 سال با انواع و اقسام کارشکنی ها و حیله ها ، مانع از بازگشت احمد متوسلیان و همراهانش شده اند؟ چه کسانی بازگشت احمد متوسلیان را مساوی با برملا شدن دست خود می دانند؟ چرا یک روز قبل از عملیات مبادله گروگان های ایرانی با گروگان های آمریکایی در سال 61، معاون احمد متوسلیان از سمت خود برکنار و همان روز به ایران بازگردانده می شود؟ چرا اجازه داده نمی شود که وی در روز مبادله گروگان ها در صحنه حضور داشته باشد؟ چرا در روز مبادله، گروگان های آمریکایی آزاد می شوند اما از تحویل گرفتن گروگان های ایرانی خودداری می شود؟ چرا هیچ گاه آزادی گروگان های آمریکایی و اروپایی، موکول به آزادی احمد متوسلیان و همراهانش نشده است؟ به راستی که مظلومیت 32 سال اسارت سردار مظلوم ژنرال احمد متوسلیان و همراهانش، می تواند پرده نفاق را از چهره برخی مدعیان انقلابی گری کنار بزند. [b]پی نوشتها[/b] 1. مهدی انصاری و دیگران .» ماجرای مک فارلین «. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، 1380 . ص 43 2. حمید داود آبادی .» کمین جولای 82 «. تهران: نشر غنچه ، 1384 . ص 76 3. همان . ص 77 4. همان . ص 144 5. همان . ص 160 6. سید ابوطالب موسوی .» پرونده ربایش ؛ بیم ها و امیدها «. هفته نامه پنجره . 17 تیر 1391 ، ص 49 7. همان . ص 49 8. همان . ص 49 9. همان . ص 49 10. کمین جولای 82 . پیشین ، ص 214 11. همان . ص 230 12. همان . ص 254 13. اکبر هاشمی رفسنجانی .» پس از بحران ؛ کارنامه و خاطرات 1361 «. به اهتمام فاطمه هاشمی . تهران: دفتر نشر معارف انقلاب ، 1380 . ص 372 14. همان . ص 268 15. همان . ص 269 16. همان . ص 279 17. همان . ص 280 18. همان . ص 281 * کامران غضنفری/ نویسنده کتاب راز قطعنامه / هفته نامه 9 دی
  2. جهادگران حق طلب، قربانیان سازشکاران غرب طلب [size=6][b][url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/322745"]برای 32 سال فقدان ژنرال متوسلیان[/url][/b][/size] [b]از مسئولین سپاه سؤال می شود که این چه برخوردی بود که با حاج احمد متوسلیان کردید؟ مگر قرار نبود که در تبادل با اسرائیل، او آزاد شود؟ اما فرد مقابل پاسخ می دهد: « احمد متوسلیان دندان کرم خورده ای بود که ما آنرا کندیم و انداختیم دور»! یکی از دوستان نزدیک حاج احمد متوسلیان نقل می کند که حاج احمد به دو نفر در سپاه لقب «ماست فروش» داده بود و معتقد بود «اینها عناصر عملیاتی نیستند و فقط بلدند در ستاد بنشینند و دستور بدهند»[/b] [b][color=#c0504d]گروه جهاد و مقاومت [url="http://www.mashreghnews.ir/"]مشرق[/url] - [/color][/b] [b]از آزادی خرمشهر تا آزادی جنوب لبنان[/b] 12 روز پس از آزادسازی خرمشهر در خرداد سال 1361، تهاجم وحشیانه ارتش اسرائیل به جنوب لبنان آغاز شد. نیروهای اسرائیلی در عرض یک هفته خود را به بیروت رسانده و این شهر را به محاصره خود درآوردند. جمهوری اسلامی ایران که اشغال لبنان را پاسخی به عملیات الی بیت المقدس و آزادی خرمشهر می دید، تصمیم به پشتیبانی از دولت لبنان گرفت و با تأیید امام خمینی، یک هیئت عالی رتبه نظامی ایران روانه سوریه شد که احمد متوسلیان ـ فرمانده تیپ محمد رسول الله (ص) ـ به عنوان یکی از مجرب ترین فرماندهان و کارشناسان نظامی، در آن هیئت حضور داشت. با هماهنگی های انجام شده، متوسلیان به تهران بازگشت و طی چند روز، با فراخوان همرزمان خود در پادگان امام حسین (ع)، حرکت به سوی لبنان را اعلام کرد و در ابتدای امر، به همراه پانصد نفر از داوطلبین تیپ 27 محمد رسول الله (ص)، عازم سوریه شد و آنان را تحت عنوان قوای محمد رسول الله (ص)، در پادگان "زبدانی" واقع در نزدیکی مرز لبنان مستقر کرد. چندی بعد با تصمیم جمهوری اسلامی مبنی بر ورود به خاک عراق، قسمت اعظم قوای ایرانی مستقر در سوریه که به دلیل برخی مسائل جاری میان مسئولان سوری، هنوز موفق به رویارویی مستقیم با رژیم اشغالگر قدس نشده بودند، باید به ایران باز می گشتند تا در عملیات بزرگ آتی که "رمضان" نام داشت، شرکت کنند. احمد متوسلیان که قصد داشت پیش از بازگشت، برای مشاهده خطوط اسرائیل در بیروت و تهیه گزارشی از وضع موجود آن، سفری به این شهر داشته باشد، تصمیم خود را با سفیر ایران در سوریه حجت الاسلام محتشمی پور، در میان گذاشت و علی رغم مخالفت او با این عمل، با اصرار فراوان آماده حرکت به سمت بیروت شد.1 [b]ربودن حاج احمد در راه اجرای فرمان امام[/b] سردار سعید قاسمی نیز نقل می کند در صبح روز 14 تیر 61 در حالی که وی به همراه حاج همت سعی داشتند تا حاج احمد متوسلیان را از رفتن به بیروت منصرف کنند، حاج احمد می گوید: حضرت امام به بنده امر کرده اند گزارشی از وضعیت شیعیان جنوب لبنان را تهیه کنم و برای ایشان ببرم، لذا بهتر است خودم به این مأموریت بروم .2 احمد متوسلیان به همراه سید محسن موسوی کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت، کاظم اخوان خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی و تقی رستگار مقدم، در بعد از ظهر روز 14 تیر ماه 1361 در حالی که با یک اتوموبیل مرسدس با پلاک رسمی و کد دیپلماتیک، در جاده ساحلی طرابلس ـ بیروت به سوی پایتخت در حرکت بودند و توسط یک اتوموبیل نیروهای امنیت داخلی لبنان ویژه امنیت سفارتخانه های خارجی اسکورت می شدند، در پست بازرسی "برباره" توسط شبه نظامیان مسیحی موسوم به فالانژیست، متوقف و ربوده شدند. شواهد موجود حکایت از آن دارد که نیروهای فالانژ به سرکردگی ایلی حبیقه و سمیر جعجع این چهار نفر را ربوده و پس از مدتی آنها را تحویل صهیونیست ها دادند .3 [b]رادیو اسرائیل: طراح عملیات فتح المبین به اسارت گرفته شد![/b] دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام می کند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی "برباره" به اسارت گرفته شد. این نشان می دهد که او را خوب می شناختند! مغز متفکر آزادسازی خرمشهر و فرمانده نیروهایی که عراق را به خاک سیاه نشاندند و داغ "محمره" را بر دلش گذاشتند؛ انگار همه چیز حساب شده بود!4 سید رائد موسوی فرزند سید محسن موسوی و دبیرکل انجمن حمایت از دیپلمات های ربوده شده ایرانی، طی مصاحبه ای اظهار می دارد: قطعاً اسرائیلی ها روی حاج احمد متوسلیان تمرکز جدی داشتند. همه رسانه های سوریه اعلام کرده بودند که حاج احمد متوسلیان به عنوان فرمانده تیپ 27 محمد رسول الله (ص) برای جنگ با اسرائیل آمده است ... وقتی دیپلمات ها به سمت بیروت در حرکت بوده اند، اسکورت ارتش لبنان همراه اینها بوده و آنها هم با بیسیم هر دقیقه خبر می دادند که ما داریم می آییم. در واقع کل اطلاعات برباد رفته بود و حتی احتمال اینکه در بین ماشین های اسکورت، عامل نفوذی هم بوده باشد، بالای 90 درصد است. ارتشیان لبنان اکثراً مسیحی هستند و خیلی قابل اعتماد نیستند. اینها راه می افتند و شب را هم در بعلبک می خوابند و فردایش دوباره حرکت می کنند. به نظر می رسد کل اطلاعات لو رفته بوده که چنین تیمی دارد می آید. قطعاً ارتش اسرائیل روی این تیم تمرکز و برنامه ریزی داشته است ... وقتی این چهار نفر رسیدند، ایشان را نگه داشتند و پس از کنترل گذرنامه ها، اعلام کردند که این همان ماشینی است که دنبال آن بودیم. سپس ایرانی ها را از لبنانی ها جدا کرده و لبنانی ها را رها می کنند و فقط ایرانی ها را می برند. یعنی نوع واقعه نشان می دهد که با برنامه ریزی بوده و اتفاقی نبوده است.5 [b]گروگان گرفتن نماینده سیا توسط حزب الله[/b] منصور کوچک محسنی جانشین احمد متوسلیان در نیروهای ایرانی در لبنان، در این باره می گوید: روز 14 تیر، ساعت 1 بعد از ظهر به ما خبر دادند حاج احمد متوسلیان را گروگان گرفته اند. ما یک دفتر کوچکی در بعلبک داشتیم که بیشتر جلسات را با شیخ عباس موسوی و ابوهشام، آنجا برگزار می کردیم. تا ساعت 3 شب جلسه داشتیم. ابوهشام آدم کارکشته سیاسی نظامی بود. ایشان پیشنهاد کردند که در مقابل حاج احمد، تعدادی از نیروهای فالانژیست را به گروگان بگیریم تا بتوانیم در زمان مقرر مبادله کنیم که بنده پیشنهاد ایشان را پذیرفتم. بنا بر این چندی بعد 70 نفر از نیروهای فالانژیست را به گروگان گرفتیم. اما نگهداری اینها مشکل بود. مشکل اساسی دیگری که داشتیم این بود که سفارتخانه مرتب از ما جواب می خواست و تماس می گرفت که در نهایت ما کلاً با سفارت قطع رابطه کردیم. تصمیم گرفتیم گروگان هایی که مؤثرتر هستند را نگه داشته و بقیه را آزاد کنیم. چند روز بعد از این ماجرا، بچه های جنوب لبنان آمدند و گفتند این آدم هایی که گرفته اید آدم های بزرگی هستند اما ما می خواهیم کسی را گروگان بگیریم که از اینها مهمتر است. گفتیم چه کسی است ؟ گفتند یک آمریکایی به نام دیوید دوج که نماینده سازمان سیا در خاورمیانه است. گفتیم اگر می توانید خودتان انجام دهید؛ ما نمی توانیم برای شما تعیین تکلیف کنیم. اینها رفتند و دیوید دوج آمریکایی را به گروگان گرفتند و حرفشان این بود که این گروگان باید با حاج احمد متوسلیان معاوضه شود... با بچه هایی که بعداً جزء حزب الله شدند، مرحله به مرحله پیش می رفتیم که یک روز آقای شمخانی و شهید داود کریمی از تهران با ما تماس گرفتند و گفتند که چنین بحث هایی (!) مطرح شده است .6 [b]تلاش شهید همت برای آزاد کردن حاج احمد[/b] در کنار اقدامات فوق، برخی از یاران حاج احمد، در تاریخ 19 تیر 61 از مسئولین مرکز درخواست اجازه جهت انجام عملیات نظامی برای آزاد کردن حاج احمد را می کنند اما با پاسخ منفی روبرو می شوند. جعفر جهروتی زاده که به همراه متوسلیان به لبنان رفته بود، در این باره می گوید: بنده خوب به یاد دارم که برادرهای عزیز مان حاج همت، دستواره، حاجی پور و سایر مسئولین قوای محمد رسول الله (ص) اصرار داشتند به هر شکل ممکن از تهران مجوز بگیرند و برای آزادسازی حاج احمد و همراهان او از چنگال فالانژیست ها اقدامی بکنند؛ منتها از ایران دستور رسید که به هیچ وجه تحت تأثیر احساسات و عواطف قرار نگیریم [!] و با هوشیاری، خونسردی مان را حفظ کنیم. ضمناً خبر دادند که قرار است هیئت عالی رتبه ای برای حل این مسئله از تهران به دمشق بیاید. متأسفانه بنابه یک سری دلایل، برادران ما، حاج همت و دیگران موفق نشدند از هیئت مزبور در رابطه با عملیات نظامی با هدف آزادسازی حاج احمد و دوستانش، مجوز دریافت کنند.7 [b]وقتی هاشمی زحمت عماد مغنیه را بر باد داد![/b] حجت الاسلام موسی فخر روحانی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در بیروت، طی سخنانی در مورد ربوده شدن دیوید دوج، اظهار داشت: چند روزی پس از ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی، سران سازمان آزادیبخش فلسطین به سفار ت ایران آمدند و گفتند: امروز دیوید دوج رئیس دانشگاه آمریکایی بیروت، ربوده شد و ما فکر می کردیم دوستان ما که متمایل به اتحاد جماهیر شوروی هستند، او را ربوده اند و بعد معلوم شد که کار آنها نبوده است. بنابر این روی احزاب و گروه های گوناگون کار کردیم و سرانجام به این نتیجه رسیدیم که طرفداران شما او را بوده اند. از اینرو آمده ایم از شما برای نجات وی کمک بگیریم. گفتم: دیوید دوج فقط رئیس دانشگاه آمریکایی بیروت نبود؛ او رئیس C.I.A در خاور میانه هم بود .8 صبح روز بعد، معلوم می شود که عماد مغنیه، عامل ربودن دیوید دوج بوده است. حجت الاسلام فخر روحانی در ادامه مصاحبه می گوید: ما می توانستیم به سهولت گروگان ها را جابجا [مبادله ] کنیم؛ اما چه کردیم؟ آقای هاشمی [ رفسنجانی ] دوج را به درخواست حافظ اسد تحویل سوریه داد و او از آنجا راحت به آمریکا رفت.9 [b]صدور فرمان عقب نشینی در یک قدمی آزاد سازی حاج احمد![/b] حجت الاسلام علی قنبری که جزو نیروهای اعزامی به لبنان بوده است، در مورد شناسایی سه نفر آمریکایی از میان فالانژ ها می گوید: " از میان 70 گروگان فالانژیست، نیروهای جنبش امل سه نفر از آنها را که آمریکایی بودند، جدا کردند تا با حاج احمد متوسلیان و سه نفر همراهش مبادله کنند" . یکی دو ماه بعد، به درخواست آمریکا و اسرائیل، قرار می شود که گروگان های آمریکایی با حاج احمد متوسلیان و همراهانش مبادله شوند. اما یک روز قبل از موعد تبادل گروگان های آمریکایی، فردی به نام کنعانی به همراه رفیق دوست به لبنان رفته و اظهار می دارد که از طرف محسن رضایی [فرمانده سپاه] به عنوان جانشین احمد متوسلیان منصوب شده و آقای کوچک محسنی دیگر سمتی ندارد. هنگامی که کوچک محسنی به کنعانی می گوید قرار است فردا مبادله صورت گیرد، اجازه دهید تا ما فردا این مبادله را انجام دهیم و حاج احمد را آزاد کنیم، وی پاسخ می دهد که شما دیگر مسئولیتی ندارید و خودمان این کار را پیگیری می کنیم. رفیق دوست نیز به کوچک محسنی می گوید که شما همین الان باید به تهران برگردید. کوچک محسنی به رفیق دوست می گوید ما می خواهیم سمیر جعجع را بگیریم اما رفیق دوست وی را به فرودگاه دمشق برده و روانه ایران می کند. روز بعد، گروگان های آمریکایی به دولت سوریه تحویل داده می شوند تا آنها با تعدادی از نظامیان خود که در دست اسرائیلی ها بودند، مبادله کنند . اسرائیلی ها که می بینند طرف مقابل تمایلی به تحویل گرفتن احمد متوسلیان و همراهانش ندارد، آنها را مجدداً به اسرائیل باز می گردانند. [b]دندان کرم خورده را انداختیم دور![/b] مدتی پس از این ماجرا، یکی از اعضای سپاه تعریف می کند که یک روز در جلسه ای در مقر سپاه در تهران واقع در خیابان فلسطین، از یکی از مسئولین سپاه سؤال می شود که این چه برخوردی بود که با حاج احمد متوسلیان کردید ؟ مگر قرار نبود که در تبادل با اسرائیل ، او آزاد شود؟ اما فرد مقابل پاسخ می دهد : " احمد متوسلیان دندان کرم خورده ای بود که ما آنرا کندیم و انداختیم دور" ! معلوم شد که احمد متوسلیان به دلیل اینکه از قبل با برخی آقایان اختلاف سلیقه داشته، لذا تبدیل به دندان کرم خورده شده و بعد هم او را دور انداختند !! یکی از دوستان نزدیک حاج احمد متوسلیان نقل می کند که حاج احمد به دو نفر در سپاه لقب "ماست فروش" داده بود و معتقد بود که "اینها عناصر عملیاتی نیستند و فقط بلدند در ستاد بنشینند و دستور بدهند". به نظر می رسد که همین دو نفر تشخیص دادند که احمد متوسلیان دیگر تبدیل به دندان کرم خورده شده و باید او را دور انداخت! نقل شده که وقتی این دو نفر خبر اسارت حاج احمد را می شنوند، بسیار خوشحال می شوند! [b]گروگانهای آمریکایی عزیز تر از 4 گروگان ایرانی![/b] از تیر ماه 1361 تا مرداد سال 1375، بارها و بارها برخی آقایان برای آزادی گروگان های آمریکایی و اروپایی میانجی گری می کنند و دهها نفر از آنها را آزاد می کنند. اما دریغ از اینکه حتی یکبار آزادی گروگان های غربی را موکول به آزادی حاج احمد و همراهانش کنند. در اینجا به برخی از این موارد اشاره می کنیم: در تاریخ 14 تیر 1364، روزنامه واشنگتن پست طی مقاله ای در مورد ماجرای گروگان گیری هواپیمای تی. دبلیو. ای نوشت: "رئیس مجلس ایران نقش عمده ای در آزادسازی 39 تن آمریکایی گروگان هواپیمای ربوده شده تی. دبلیو. ای ایفا کرده است. اکبر هاشمی رفسنجانی هنگام دیدار از دمشق، برای آزادی گروگان ها پافشاری کرد. رفسنجانی چندین عضو گروه شیعه افراطی حزب الله و دیگر رهبران شیعه را فراخواند و به گفته یک مقام آمریکایی، گفت و گوهای دشواری را برای رهایی گروگان ها با آنها انجام داد"10 این 39 گروگان آمریکایی در تاریخ 12 تیر 1364 آزاد شدند.11 میرحسین موسوی نخست وزیر وقت نیز در تاریخ 17 تیر 1364 در مصاحبه مطبوعاتی می گوید: ما بارها اعلام کرده ایم با هواپیما ربایی مخالفیم، آن هم به دلیل ملاحظات انسانی و یقیناً موضع ما در این زمینه توانست در آزادی گروگان های آمریکایی هواپیمای ربوده شده آمریکا مؤثر باشد .12 در موردی دیگر، آقای هاشمی در یادداشت مورخ 23 مرداد 1364 خود می نویسد: به آقای محسن رضایی گفتم خوب است سپاه در لبنان تلاش کنند تا سرنخی از عوامل گروگان گیری آمریکایی ها پیدا کنند که در مقابل آزادی اسرای لبنانی در اسرائیل و نجات گروگان ها کمک کنیم .13 در تاریخ 24 شهریور 1364 ( 15 سپتامبر 1985 ) یک گروگان آمریکایی به نام بنجامین ویز در معامله معروف به مک فارلین آزاد می شود .14 در اردیبهشت 65 نیز مسئله کمک به آزادی گروگان های فرانسوی مطرح می شود. در یادداشت مورخ 25 اردیبهشت 1365 آقای هاشمی چنین آمده : دکتر [حسن] روحانی و دکتر [ محمد علی ] هادی آمدند. درباره گرم گرفتن با فرانسه و کمک به آزادی گروگان های فرانسوی در لبنان ، توصیه می کردند.15 همان گونه که ملاحظه می شود، فکر و ذکر همه آقایان، کمک به آزادی گروگان های غربی است و تنها چیزی که در این میان اهمیتی ندارد، آزادی احمد متوسلیان و همراهانش می باشد. چندی بعد، با وساطت ایران ، یک گروگان دیگر غربی در تاریخ 24 مهر 1365 در لبنان آزاد شد.16 در تاریخ دوم نوامبر 1986 ( 11 آبان 1365 ) نیز یک گروگان دیگر آمریکایی به نام دیوید جاکوبسن آزاد می شود.17 یکی از کسانی که در رابطه با آزادی گروگان های غربی فعالیت می کند، آقای ولایتی ـ وزیر خارجه وقت ـ می باشد. در یادداشت 13 آبان 1365 آقای هاشمی چنین می خوانیم: دکتر ولایتی آمد و خواست که کمک کنیم تا دو نفر از گروگان های فرانسوی در اختیار سوری ها قرار گیرند . قرار شد در جلسه فردا تصمیم گیری شود .18 در نتیجه این تلاش ها، در تاریخ 19 آبان 1365 نیز دو گروگان فرانسوی در لبنان آزاد شدند. روز بعد، کاردار فرانسه در تهران، در دیدار با وزیر خارجه ایران [ دکتر ولایتی ] از کمک های ایران برای حل مشکلاتش در لبنان سپاسگزاری کرد .19 به نظر می رسد اکنون نوبت آن رسیده باشد که جناب آقای ولایتی بعد از سه دهه سکوت، بگویند که برای آزادی گروگان های ایرانی نیز چقدر تلاش کرده اند؟! آقای هاشمی در یادداشت 10 آذر 1365 خود نیز می نویسد: آقای احمد وحیدی مسئول اطلاعات سپاه آمد. برنامه عملیات را گفت و مشورت کرد و گفتم یک گروگان فرانسوی در لبنان، اگر با شفاعت ما آزاد شود، خوب است.20 آقای هاشمی رفسنجانی در تاریخ 19 فروردین 1366، در مصاحبه با کیهان هوایی، در مورد نقش خود در آزادی گروگان های غربی می گوید: در رابطه با هواپیمای تی. دبلیو. ای، آنها حدود هزار نفر را آزاد کردند که خودم آنجا دخالت کرده بودم . همین حالا هم حاضریم به آزادی گروگان ها کمک کنیم. ما مسئولیتی در لبنان نداریم ولی قبول داریم برای اینکه یک انسان راحت شود ، کمک کنیم .21 هاشمی رفسنجانی نیز باید به این سوال افکار عمومی پاسخ دهد که وقتی این همه دغدغه راحت شدن گروگان های غربی را داشته، چقدر برای آزادی احمد متوسلیان و یارانش از سوی او تلاش صورت گرفته است ؟! رادیو صدای آمریکا نیز در تاریخ 13 مرداد 68 در باره پیشنهاد آقای هاشمی برای حل مسئله گروگان ها گزارش داد:" اکبر هاشمی رفسنجانی امروز جمعه به ایالات متحده در مورد حل بحران گروگان ها در لبنان پیشنهاد کمک کرد و گفت برای آزاد ساختن گروگان های غربی در لبنان ، راه حلی عاقلانه وجود دارد . وی خواستار این شد که آمریکا از اسرائیل بخواهد که یک روحانی شیعه را که هفته گذشته در جنوب لبنان ربوده ، آزاد کند ".22 آیا در کنار طرح این مسئله، هاشمی نمی توانست آزادی متوسلیان و همراهانش را نیز مطرح کند؟! در تاریخ 13 اردیبهشت 1369، آقای کمال خرازی نماینده ایران در سازمان ملل، در یک مصاحبه تلویزیونی می گوید: بر اساس شواهد به دست آمده از اظهارات اخیر سمیر جعجع و دیگر عوامل فالانژیست، چهار گروگان ایرانی هنوز زنده اند. جمهوری اسلامی ایران به دلایل انسانی، همه تلاش های خود را برای آزادی همه گروگان ها، صرف نظر از ملیت آنها، به کار برده است.23 در شهریور ماه 1369، منصور رحمه از بازرگانان معروف مسیحی بیروت که روابط بسیار نزدیکی با سمیر جعجع دارد، در ملاقاتی در هتل سامرلند بیروت گفته بود: دیپلمات های ایرانی زنده اند و مدتی است که به اسرائیل منتقل شده اند. حتی وقتی که آنها در لبنان بودند، تصمیم در مورد سرنوشت آنها در اختیار موساد بود.24 [b]اعتراضها به بی توجهی وزارت خارجه به گروگانها[/b] رضا اخوان طی مقاله ای در هفته نامه کیهان هوایی می نویسد: در ملاقاتی که به همراه خانواده گروگان ها در تاریخ ششم آذر 1369 با وزیر امور خارجه [دکتر ولایتی] داشتیم، ایشان تأکید کردند:" ایران به کوشش خود برای آزادی گروگان های ایران ادامه خواهد داد و از این قضیه چشم پوشی نخواهد کرد". اما پس از آزادی گروگان های غربی، دلایل و شواهد مشهود، خلاف این ادعا را ثابت کرد و سرنوشت آنان به فراموشی سپرده شد. مهمترین عاملی که می توانست در آزادی گروگان های ایرانی مؤثر باشد، آن بود که وزارت امور خارجه، آزادی آنها را پیش شرطی برای رهایی گروگان های غربی قرار می داد و ایران باید با تضمین آزادی تمامی گروگان ها، به میانجی گری می پرداخت. اسرائیل، غرب و سازمان ملل قول هایی داده بودند که پس از آزادی گروگان های غربی، همه آنها را به فراموشی سپردند و معلوم نشد که چرا گروگان های غربی بدون هیچ پیش شرطی به طور یکطرفه آزاد شدند ؟!25 26 خرداد 1370، علی اکبر محتشمی پور سفیر سابق ایران در سوریه، طی مقاله ای در روزنامه جهان اسلام می نویسد: تأسف بار اینکه رسانه های ارتباط جمعی و سیاست گذاران خارجی جمهوری اسلامی ایران در وزارت خارجه نیز هیچ گونه اقدام جدی در محافل بین المللی و در داخل کشور ، برای آزادی مسلمانان اسیر در غرب و در فلسطین اشغالی و همچنین برای آزادی دیپلمات های ایرانی در لبنان نمی کنند.26 آقای کمال خرازی پس از آزادی گروه دیگری از گروگان های غربی در بهمن 1370، در مصاحبه با ماهنامه میدل ایست اظهار داشت: با وجودی که ما در مسائل بشر دوستانه مانند آزادی گروگان ها کمک کردیم، معهذا در واشنگتن هیچ چیز تغییر نکرده است .27 رضا اخوان طی مقاله ای در هفته نامه کیهان هوایی به تاریخ 16 تیر 1372 می نویسد: «نمایندگان مجلس، در سال 1370 بیانیه ای خطاب به وزیر امور خارجه [دکتر ولایتی] در مورد نکوهش آزادی بی قید و شرط گروگان های غربی امضاء کردند. اما متأسفانه وزارت امور خارجه به جای پاسخ صریح و روشن در مورد قضیه گروگان های ایرانی، رویه سکوت و پرده پوشی را در پیش گرفته است. سکوت توجیه ناپذیر وزارت امور خارجه چه دلیلی دارد؟28 روزنامه جمهوری اسلامی طی مقاله ای به تاریخ 14 تیر 1375، با عنوان "به بهانه گذشت بیش از 5400 روز از اسارت چهار ایرانی در لبنان" به موضع گیری های ضعیف مسئولین و ارگان های دولتی بخصوص وزارت امور خارجه در قبال سرنوشت چهار ایرانی مفقود شده در لبنان پرداخته بود .29 روزنامه سلام نیز طی مقاله ای در تیر ماه 1375 می نویسد: چهار ایرانی به گروگان گرفته شده، اولین قربانیان بحران موسوم به گروگان گیری در جنگ داخلی لبنان هستند و دهها تن دیگر نیز بعد از آنها در لبنان به گروگان گرفته شدند. اما با وجود آنکه گروگان های غربی با کمک و مساعدت جمهوری اسلامی ایران آزاد شده و به نزد خانواده هایشان بازگشتند، اما نه کسی تا کنون حاضر شده که به طور جدی برای تعیین سرنوشت گروگان های ایرانی به جمهوری اسلامی ایران کمک کند و نه مسئولان دستگاه دیپلماسی کشورمان حاضرند بپذیرند که هنگام مساعدت به آزادی گروگان های غربی در لبنان، تضمین کافی برای آزادی گروگان های ایرانی دریافت نکرده اند.30 روزنامه جمهوری اسلامی نیز طی مقاله ای در مرداد ماه 1375 می نویسد: طی چند روز گذشته، در خبرها آمده بود که با میانجی گری اشمیت باور مسئول دفتر هماهنگی سازمان های اطلاعاتی و امنیتی صدراعظم آلمان، میان حزب الله و رژیم صهیونیستی، در ازای آزادی 45 اسیر دربند رژیم اشغالگر قدس و تحویل پیکرهای مطهر 140 تن از شهدای مقاومت، جسد 2 سرباز اسرائیلی تحویل آن رژیم داده و 17 تن از مزدوران ارتش آنتوان لحد نیز آزاد شدند. در همین رابطه، مقامات آلمانی از کلیه جناح های منطقه ای که در روند این مبادله نقش داشتند، به ویژه جمهوری اسلامی ایران، تشکر کردند و اشمیت باور گفته است اکنون به همکاری ایران دست یافته ایم و امیدواریم هر چه زودتر کلیه اسرا مبادله شوند.31 همان گونه که ملاحظه می شود، آقایان تا مرداد 1375 ـ یعنی 14 سال پس از اسارت احمد متوسلیان و همراهانش ـ بارها و بارها اقدام به میانجی گری یک طرفه برای آزادی گروگان های غربی کرده اند بدون آنکه آزادی آنان را موکول به آزادی گروگان های ایرانی نمایند! آیا این شیوه عمل ناشی از بی دقتی و خطا بوده یا کاملاً آگاهانه و حساب شده؟! [b]پی نوشت ها:[/b] 1.حمید داود آبادی ." کمین جولای 82 ". تهران: نشر غنچه ، 1384 . ص 392 2. حسین بهزاد . گل علی بابایی ." همپای صاعقه ". تهران : حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، 1379 . ص 782 3.سید عبدالرضا خراسانی ." سی سال با دستان بسته ". هفته نامه پنجره . 17 تیر 1391 . ص 42 4.رقیه کیه ." راه بی بازگشت ". هفته نامه پنجره . 17 تیر 1391 . ص 48 5.سید ابوطالب موسوی ." پرونده ربایش ؛ بیم ها و امیدها ". هفته نامه پنجره . 17 تیر 1391 . ص 48 6.منصور کوچک محسنی ." هفتاد فالانژیست را گرو گرفتیم ". هفته نامه پنجره . 17 تیر 1391 . ص 55 7.همپای صاعقه . پیشین ، ص 786 8.عباس پرورده ." به تلافی چهار دیپلمات ، عماد مغنیه ، دیوید دوج آمریکایی را گروگان گرفت ". هفته نامه پنجره . 17 تیر 1391 . ص 47 9.همان . ص 47 10.هادی نخعی و حمید رضا مشهدی فراهانی ." توسعه روابط با قدرت های آسیایی ". تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، 1383 . ص 332 11.همان . ص 345 12.همان . ص 350 13.اکبر هاشمی رفسنجانی ." امید و دلواپسی ". به اهتمام سارا لاهوتی . تهران: دفتر نشر معارف انقلاب ، 1387 . ص 219 14.جهانگیر منجزی ." شما بگوئید مجرم کیست ؟ ترجمه ای از گزارش کمیسیون تاور ". هوستون : مؤلف ، 1366 . ص 110 15.اکبر هاشمی رفسنجانی ." اوج دفاع ". تهران: دفتر نشر معارف انقلاب ، 1388 . ص 97 16.مهدی انصاری و دیگران ." ماجرای مک فارلین ". تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، 1380 . ص 42 17.شما بگوئید مجرم کیست ؟ پیشین ، ص 129 18.اکبر هاشمی فسنجانی . اوج دفاع . پیشین ، ص 335 19.مهدی انصاری و دیگران . ماجرای مک فارلین . پیشین ، ص 37 20.اوج دفاع . پیشین ، ص 361 21.همان . ص 46 22.اکبر هاشمی رفسنجانی ." بازسازی و سازندگی ". به اهتمام علی لاهوتی . تهران: دفتر نشر معارف انقلاب ، 1390 . ص 255 23.حمید داود آبادی ." کمین جولای 82 ". پیشین ، ص 25 24.مهدی انصاری و دیگران . ماجرای مک فارلین . پیشین ، ص 43 25.کمین جولای 82 . پیشین ، ص 314 26.همان . ص 34 27.همان . ص 315 28.همان . ص 315 29.همان . ص 58 30.همان . ص 59 31.همان . ص 62 – 61 * کامران غضنفری/ نویسنده کتاب راز قطعنامه / منبع: هفته نامه 9 دی
  3. ولی به نظر من باید به فکر یه اسم دیگه باشند ! می تونند از افسانه آرش کمانگیر استفاده کنند .
  4. گزارش ویژه/ اختصاصی [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2283"]روایت ویژه 'ایران هسته ای' از آخرین وضعیت مذاکرات در وین/ پایان نگارش کلیات متن توافق نهایی [/url][/size] اطلاعات دریافتی «ایران هسته ای» از وین نشان دهنده آن است که تیم های ایران و 1+5 نگارش کلیات متن توافق جامع را به پایان برده اند.[/b] [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]- اطلاعات دریافتی «ایران هسته ای» از وین نشان دهنده آن است که تیم های ایران و 1+5 نگارش کلیات متن توافق جامع را به پایان برده اند. برخی منابع که «ایران هسته ای» با آنها گفت وگو کرده می گویند کلیات متن نوشته شده و اکنون دو طرف در حال نهایی کردن یک یک موضوعات مندرج در آن هستند. این منابع می گویند در این مرحله کار از موضوعاتی شروع شده که اتفاق نظر بیشتری درباره آنها وجود دارد. با این حال، گزارش های موجود نشان می دهد هیچ یک از دو طرف هنوز در موقعیتی نیست که بتواند به روشنی بگوید در روز 31 تیر چه اتفاقی رخ خواهد داد. اختلافات اساسی درباره ظرفیت غنی سازی، فردو، اراک، نحوه لغو تحریم ها، طول زمان گام نهایی و PMD هنوز حل و فصل نشده است. اصلی ترین شکاف میان دو طرف درباره مسئله غنی سازی رخ داده است که ایران اصرار دارد ظرفیت فعلی خود را حفظ کند و آن را در سال های آینده طبق یک توافق به تدریج تا اندازه 190000 SWU توسعه دهد، اما غربی ها عددی بین 3-10 هزار ماشین را مدنظر دارند. رهبر معظم انقلاب اسلامی روز دوشنبه در اظهاراتی بسیار مهم [url="http://www.irannuc.ir/content/2280"][b]فرمودند[/b][/url]نیاز ایران این است که 190 هزار SWU غنی سازی در اختیار داشته باشد ولی غرب می خواهد حداکثر 10 هزار SWU را بپذیرد. ایشان همچنین گفتند تحقیق و توسعه و فردو نباید تعطیل یا محدود شود. [b]بر خی منابع می گویند احتمال اینکه تا روز 31 تیر توافقی حاصل شود بیش از آن است که مذاکرات شکست بخورد. به گفته این منابع علت اصلی این است که دو طرف عقیده دارند تمدید مذاکرات ممکن است اصل روند را به خطر بیندازد.[/b] با این حال، «ایران هسته ای» پیش تر [url="http://www.irannuc.ir/content/2275"][b]خبر داده بود[/b][/url] که گزینه تمدید مذاکرات در صورت آشکار شدن دورنمای عدم توافق بررسی خواهد شد. علاوه بر این، برخی منابع غربی [url="http://uk.reuters.com/article/2014/07/08/iran-nuclear-ministers-idUKL2N0PJ0FH20140708"][b]گفته اند[/b][/url]احتمال دارد وزرای خارجه کشورهای عضو 1+5 روز جمعه 20 تیر (11 جولای) به وین رفته و در مذاکرات مشارکت کنند. از دید کارشناسان معنای این اتفاق هم این است که مذاکرات به مراحل دشواری رسیده و هم اینکه امکان دست یابی به راه حل وجود دارد. کارشناسان در تهران هشدار می دهند هرگونه توافق در موضوع هسته ای نباید نافی حقوق ایران طبق NPT بوده و همچنین نباید محاسبات غلط دشمن در زمینه تاثیر پذیری ایران از فشارها را تایید کند.
  5. بیین بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مسئولان و کارگزاران نظام [size=6][b][url="http://irannuc.ir/content/2281"]نبرد محاسبات؛ سناریوی راهبردی نظام سلطه[/url][/b][/size] [b]«رابرت گیتس» وزیر دفاع سابق آمریکا نیز تصریح می‌کند: «وقتی ایران دید دسترسی‌اش به اقتصاد جهانی قطع شد، تصمیم می‌گیرد محاسباتش را عوض کند».[/b] رضا سراج، وب سایت برهان- در منازعه‌ی میان دو مبنای محاسباتی، آنان که اعتماد به پروردگار و سنن آفرینش را برگزینند، دشمن خود را حقیقتاً بشناسند و به آن اعتماد نکنند، با تکیه به نیروی مردم و عقلانیت صحیح می‌توانند دشمن را به زانو درآورده و محاسبات خود را بر آن تحمیل کنند. در مقابل دشمن نیز با ابزارهای ادراکی همچون تهدید و تطمیع تلاش می‌کند قوای ادراکی نیروهای جبهه حق را دچار اختلال ساخته و آنان را دچار اشتباه محاسباتی کند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدارمسئولان، کارگزاران و جمعی از مدیران ارشد دستگاه‌های مختلف کشوری و لشگری، ضمن بیان نکاتی بسیار مهم در زمینه مسائل داخلی و خارجی، تلاش پیچیده و چند جانبه برای ایجاد اختلال در محاسبات مسئولان و دستگاه‌های جمهوری اسلامی را مهم‌ترین هدف کنونی استکبار به ویژه آمریکا خواندند و به موضوع مهم و راهبردی «محاسبه‌ی صحیح» و مبانی آن در اندیشه‌ی انقلاب اسلامی اشاره نموده و فرمودند: «جمهوری اسلامی بر مبنای عناصر اصلی محاسبات عقلانی خود یعنی «اعتماد به پروردگار و سنن آفرینش» و «شناخت دشمن و بی‌اعتمادی به او»، راه پرافتخار خود را با تکیه بر مردم، بهره‌گیری از تجربه‌ها و تلاش و مجاهدت پیگیر برای تحقق آرمان‌های ملت ادامه می‌دهد. رفتار آمریکا و قدرت‌های سلطه‌گر مانند رفتار شیطان است چرا که آن‌ها همواره تلاش دارند با تهدید و تطمیع و به ویژه با وعده‌هایی که هیچ‌گاه به آن‌ها عمل نمی‌کنند، کشورهای دیگر را مرعوب و تحت سلطه خود درآورند، و شیطان نیز تلاش دارد با تهدید و تطمیع، دستگاه محاسباتی انسان را از کار بیاندازد و او را دچار خطای در محاسبه کند. همه باید مراقب این خطر بزرگ باشند زیرا خطای در محاسبه باعث می‌شود که اراده و توانایی‌های انسان درجهت تصمیم اشتباهی که اتخاذ می‌شود، عملاً به هدر رود. یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی این است که انسان عوامل معنوی و سنت‌های الهی را نادیده بگیرد و فقط در چارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادی محدود بماند. نگذارید دشمن بااستفاده از تهدید و تطمیع در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد.» معظم له در ادامه ناکارآمدیِ دو ابزار اصلی دشمن یعنی «تهدید نظامی» و «تحریم» را باعث روی آوردن استکبار به ایجاد اختلال در نظام محاسباتی دستگاه‌ها و مقامات ایرانی برشمردند و تأکید کردند: «تحریم را باید با مجاهدت در باب اقتصاد مقاومتی خنثی کرد وتهدید نظامی نیز به علت مقرون به صرفه نبودن، در حد تهدید لفظی باقی می‌ماند. دشمن می‌داند که جمهوری اسلامی اگر هدفی را بخواهد آنرا به دست می‌آورد؛ بنابراین درصدد است با ایجاد اختلال در نظام محاسباتی مسئولان ایرانی، کاری کند که آن‌ها اهداف مغایر با منافع آمریکا را، دردستور کار قرار ندهند که این، همان جنگ نرم است که سال‌ها پیش بیان شد.» بر این اساس می‌توان نبرد محاسبات را سناریوی مهم و راهبردی نظام سلطه در مقابله با جمهوری اسلامی ایران دانست که در چند سال اخیر در دستور کار قرار گرفته است. در این نوشتار، تلاش می‌گردد ابعادی از پیدا و پنهان این سناریو، مورد واکاوی قرار گیرد. [b]نبرد محاسبات، رهیافتی هوشمند از جنگ نرم ادراکی[/b] رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین اهداف دشمن در رهیافت اقتصادی از جنگ نرم، چنین توضیح می‌دهند: «در جنگ‌نرم و جنگ‌روانی - که جنگ‌روانی یکی از بخش‌های جنگ‌نرم است - هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند.... برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران درنهایت به یک محاسبه‌ای برسند که احساس کنند ادامه‌ی این راه به صرفشان نیست. دشمن می‌خواهد این محاسبه را بر ذهن شماتحمیل کند؛ می‌خواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، درمقابل استکبار، در مقابل دستگاه‌های سیاسیِ تابع کارتل‌های گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرف‌ها باید دست بکشیم»[1] ایشان راهبرد دشمن در ایجاد اشتباه محاسباتی را مبنای این رهیافت جنگ نرم می‌دانند: «هدف جبهه‌ی مخالف نظام اسلامی و انقلاب‌اسلامی و دشمن ما این است که راه را بن‌بست نشان بدهد. ... تا مسئولان جمهوری اسلامی درمحاسبات خودشان تجدیدنظر کنند.»[2] این رهیافت با به‌کارگیری بسته‌ای از ابزارهای اقتصادی و نظامی، مبتنی بر «عملیات ادراکی» به دنبال ایجاد اشتباه محاسباتی در هدف است. به عبارت دیگر تحمیل «تصویر کاذب و ساختگی» دشمن از شرایط موجود بر «ذهنیت و ادراک» مسئولین، نخبگان و مردم کشورِ هدف، موجب ایجاد اشتباه محاسباتی و تجدیدنظر در محاسبات می‌گردد. نبرد محاسبات را می‌توان در ذیل راهبردهای کلان جنگ‌نرم فهم نمود که به منظور مهار، تغییر رفتار و تغییر ساختار نظام‌های مستقل و استکبارستیز دنبال می‌گردد. عرصه نبرد محاسباتی را بایستی نتیجه دو روند تکامل نظری قدرت نرم و سخت و نیز نوع مواجه ایالات متحده امریکا با جمهوری اسلامی ایران دانست. از نظرگاه اندیشه‌ای، یکی از مفاهیم نوین در زمینه قدرت، ظهور مقوله «قدرت هوشمند»[3] است که می‌توان آن را سنتز مفهوم «قدرت نرم» و «قدرت سخت» مورد نظر «جوزف نای» قلمداد کرد. سوزان ناسل در شماره‌ی آوریل‌۲۰۰۴نشریه فارین‌پالیسی، مقاله‌ای منتشر کرد و کفایت اصطلاح قدرت نرم جوزف نای را در مقابله با تهدیدات جدی علیه منافع آمریکا به چالش کشید و مفهومی جدید را پیشنهاد کرد؛ او از قدرت هوشمند به معنای ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات علیه امنیت ملی سخن گفت. ناسل معتقد است توانایی‌ها و برتری‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک آمریکاباید در یک جهت هماهنگ شود تا برآیند آن، تداوم برتری آمریکا را تضمین کند.[4] جوزف نای در سال‌های اخیر در تبیین نظریات خود پیرامون قدرت، به سه نوع قدرت اشاره می‌کند. ابتدا قدرت سخت را مورد واکاوی قرار می‌دهد که بر مبنای زور و تهدید عمل می‌کند، سپس قدرت اقتصادی را معرفی می‌کند که قلمرو آن هزینه و تطمیع و پاداش است و در نهایت به معرفی قدرت نرم می‌پردازد که بر مبنای جاذبه عمل می‌کند و آنرا قدرت برتر دنیای معاصر معرفی می‌نماید. نای قدرت هوشمند را چنین تعریف می‌کند: «توانایی درهم آمیختن منابع قدرت سخت و نرم در قالب راهبردهای مؤثر.[5]» نای معتقد است که اعمال مجازات‌های اقتصادی، جزء حیطه قدرت نرم نبوده و اتفاقاً از مصادیق قدرت سخت است. با توجه به افتراق نظر موجود، می‌توان رهیافت خاصی در این عرصه تعریف کرد که تلفیقی از به کارگیری قدرت اقتصادی، سخت و نرم با ترتیبات خاصی علیه کشور هدف است که در اینجا از آن با عنوان «رهیافت هوشمند» یاد می‌گردد. [b]فرایند اختلال و اشتباه محاسباتی[/b] این رهیافت با به‌کارگیری بسته‌ای از ابزارهای اقتصادی و نظامی، مبتنی بر «عملیات ادراکی» به دنبال ایجاد اشتباه محاسباتی در هدف است. به عبارت دیگر تحمیل «تصویر کاذب و ساختگی» دشمن از شرایط موجود بر «ذهنیت و ادراک» مسئولین، نخبگان و مردم کشورِ هدف، موجب ایجاد اشتباه محاسباتی و تجدیدنظر در محاسبات می‌گردد. نتیجه چنین فرایندی تغییر رفتار هدف خواهد بو با این تفاسیر فرآیند ایجاد اختلال و اشتباه محاسباتی چنین خواهد بود: الف- ایجاد ادراک اشتباه ب- محاسبه مجدد ج- اشتباه محاسباتی یکی از مصادیق جدی اعمال این رهیافت را می‌توان در مواجهه غرب با پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران دید. در چند سال اخیر شاهد اعمال تحریم‌ها و مجازات‌های اقتصادی علیه ایران از سوی کشورهای غربی هستیم که از آن به عنوان تحریم‌های فلج کننده و هوشمند[6] یاد می‌شود. ریچارد ان. هاس، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی ایالات‌متحده، در خصوص ماهیت این تحریم‌ها می‌گوید: «احتمال این وجود دارد که فشارهای اقتصادی باعث شود تا برخی در ایران نگاه تازه‌ای به مذاکرات داشته باشند. [افزایش فشار اقتصادی] ایرانی‌ها را به این نتیجه خواهد رساند که هزینه‌ی راهی که اکنون در پیش گرفته‌اند بسیار زیاد است و بنابراین منطقی است که تغییر رفتار دهند.»[7] همچنین استوارت لوی، معاون امور تروریسم و اطلاعات مالی وزیر دارایی ایالات‌متحده‌آمریکا می‌گوید: «همان‌طور که خانم کلینتون، وزیر امور خارجه، در اوایل ماه جاری اظهار کرد، تحریم و فشار به خودی خود هدف نیستند. آن‌ها اجزای سازنده‌ی اهرم فشار برای راهکار مبتنی بر مذاکره هستند. با انزوای شدید ایران از لحاظ مالی و تجاری و دستمایه قرار دادن نقاط ضعف موجود این کشور، می‌توانیم بر محاسبات ایران تأثیر بگذاریم. با این کار، راهبرد تدوین شده‌ی ما که هم اکنون در حال اجرا است، می‌تواند اهرم فشار مهم و تعیین کننده‌ای برای دیپلماسی ما ایجاد کند».[8] «رابرت گیتس» وزیر دفاع سابق آمریکا نیز تصریح می‌کند: «وقتی ایران دید دسترسی‌اش به اقتصاد جهانی قطع شد، تصمیم می‌گیرد محاسباتش را عوض کند».[9] سوزان مالونی و ری‌تاکیه از پژوهشگران برجسته‌ی مرکز مطالعات خاورمیانه در موسسه بروکینگز و شورای روابط خارجی آمریکا نیز می‌گویند: «در شرایطی که حکومت ایران دچار چنددستگی است و اقتصاد ایران به شدت تحت فشار است مسلماً سیاست‌های آمریکا در قبال ایران می‌تواند روی تعادل قدرت بین جناح‌های صاحب نفوذ در سیاست ایران مؤثر واقع شده و فرصتی را برای تغییر اولویت‌های سیاسی ایران فراهم کند. سیاست آمریکا در مقابل ایران، باید تشدید فشارهای اقتصادی و تحریم مالی و فنی برنامه‌های هسته‌ای آن کشور، تقویت نیروهای مخالف، تأثیر‌گذاری روی رقابت‌های درونی صاحبان قدرت و محافظت از همسایگان ایران در برابر تهدیدهای آن کشور باشد.[10]» بُعد دیگر نبرد تحمیل محاسباتی، بهره‌گیری از تهدید نظامی است. در همین راستا رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا، بیوک مک کوئن، ادعا می‌کند «متأسفانه به نظر نمی‌رسد فشارهای سیاسی و اقتصادی ایران را قانع کرده باشد که جاه‌طلبی‌های نظامی هسته‌ای خود را کنار بگذارد.» همچنین یکی دیگر از اعضای مؤثر کمیته مذکور به نام «چارلز راب» نیز مدعی می‌گردد «تنها با تهدید معتبر زور با ترکیب تحریم‌ها، می‌توان برای یک راه حل دیپلماتیک قابل قبول امید واقعی داشت. سه جزء تهدید نظامی معتبر عبارت‌اند از: استراتژی ارسال پیام و اطلاعات مؤثر، آمادگی‌های اقتصادی و فعالیت‌های آماده‌سازی نظامی معتبر.» روشن است که انتشار این ادعاها در درجه‌ی نخست، القای احتمال تهاجم نظامی را به منظور ایجاد لبه پرتگاه جنگ و در جهت تغییر رفتار جمهوری اسلامی مد نظر داشته است. در تداوم همین سناریو می‌توان گفت تلاش غرب و دشمنان انقلاب اسلامی، برای بی‌ثبات‌سازی محور مقاومت در سوریه و عراق نیز در همین راستا و برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر محاسبات طرف ایرانی قابل ارزیابی است. در این چارچوب می‌توان گفت سرنوشت نبرد میان جبهه‌ی حق و باطل را منازعه‌ی میان دو مبنای محاسباتی در درون جبهه‌ی حق تعیین می‌کند؛ در یک سو مبنایی متکی به ایمان الهی و با بهره گیری از تدبیر عقلی و در سوی دیگر، مبنایی کاملاً مادی که به شدت متأثر از القائات جبهه باطل قرار گرفته است. آنان‌که اعتماد به پروردگار و سنن آفرینش را برگزینند، دشمن خود را حقیقتاً بشناسند و به آن اعتماد نکنند با تکیه به نیروی مردم و عقلانیت صحیح می‌توانند دشمن را به زانو درآورده و محاسبات خود را بر آن تحمیل کنند. در مقابل دشمن نیز با ابزارهای ادراکی همچون تهدید و تطمیع تلاش می‌کند قوای ادراکی نیروهای جبهه حق را دچار اختلال ساخته و آنان را دچار اشتباه محاسباتی کند. در چنین شرایطی آنان‌که در مبنای محاسباتی، کمتر به عناصر اتکال الهی توجه داشته‌اند دچار ضعف و خودباختگی می‌گردند. این رویکرد ناشی از نادیده انگاشتن عوامل معنوی و سنت‌های الهی و تکیه‌ی صرف بر عوامل محسوس و مادی است. در این چارچوب، سناریوی اختلال در نظام محاسباتیِ نخبگان جمهوری اسلامی ایران بر پایه بهره‌گیری از دو ابزار راهبردی شکل گرفته است که عبارت‌اند از: «تهدید نظامی» و «تحریم». بر این اساس می‌توان رفتار طرف غربی را در دیپلماسی و عرصه تبلیغاتی فهم کرد. قیچی دو لبه‌ی تهدید نظامی و تحریم، به دنبال ایجاد اختلال و اشتباه محاسباتی در نخبگان و جامعه‌ی ایران اسلامی است و هوشیاری هرچه بیشتر نخبگان و دلسوزان انقلاب اسلامی می‌تواند در ناکام گذاشتن این سناریوی راهبردی نظام سلطه مؤثر واقع گردد. پی نوشت ها : [1]- بیاناتمقام معظم رهبری، 16/5/1391 [2]- بیانات مقام معظم رهبری، 3/5/1391 [3] Smart Power [4] Nossel, Suzanne (2004); Smart Power; Foreign Affairs, Volume 83, No. 2, April 2004 [5] Nye, Jiseph s. jr (۲۰۰۷) Power in world Politecs.Ed " Notes on a Soft power Reseatch Agenda ". Felix Berenskoetter and M.J.Williams.Riutledge [6] Crippling and smart sanctions [7] [url="http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items/2011-08-15-06-21-13/negotiate-with-america/item/200-negotiation-victim-and-iran-contrast-strategies"]http://tabyincenter....rast-strategies[/url] [8] [url="http://preprod.iipdigital.getusinfo.com/st/persian/texttrans/2010/09/20100924134039x1.285952e-02.html#axzz2eoO5HHFG"]http://preprod.iipdi...l#axzz2eoO5HHFG[/url] [9] www.basirat.ir/Print/247422/ [10] [url="http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items/2011-08-15-06-21-13/negotiate-with-america/item/200-negotiation-victim-and-iran-contrast-strategies"]http://tabyincenter....rast-strategies[/url]
  6. گزارش ویژه [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2275"]احتمال توقف مذاکرات درباره توافق جامع از هفته آینده [/url][/size] برخی تحلیلگران می گویند احتمالا تیم های ایران و 1+5 مجبور خواهند بود از هفته آینده مذاکرات درباره توفق جامع را متوقف و درباره تدوین یک توافق موقت جدید مذاکره کنند.[/b] حامد علوی، [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]- برخی تحلیلگران می گویند احتمالا تیم های ایران و 1+5 مجبور خواهند بود از هفته آینده مذاکرات درباره توفق جامع را متوقف کنند. در روزهای گذشته برخی تحلیلگران این موضع را مطرح کرده اند که با توجه به شکاف قابل توجه در مواضع طرفین درباره موضوع ظرفیت غنی سازی، احتمال دارد دو طرف به زودی مذاکرات درباره توافق جامع را –که هم اکنون در وین در حال انجام است- متوقف کرده و مجبور به آغاز مذاکرات درباره تدوین [b]یک توافق موقت[/b] جدید شوند. این تحلیلگران می گویند اگر دورنمای بن بست در مذاکرات نمایان شود، این امر قاعدتا باید از هفته آینده آغاز شود چرا که هر دو طرف عقیده دارند یک توافق موقت جدید بهتر از آن است که در روز 30 تیر هیچ دستاوردی وجود نداشته باشد. رابرت آینهورن مشاور سابق وزیر خارجه امریکا که تا سال گذشته عضو تیم مذاکره کننده این کشور بوده، اولین فرد امریکایی است که این احتمال را به طور رسمی مطرح کرده است. وی روز 12 تیر 1393 (3جولای 2014) به لارنس نورمن خبرنگار روزنامه وال استریت ژورنال [url="http://blogs.wsj.com/brussels/2014/07/03/nuclear-talks-extension-would-hurt-iran-more-former-negotiator-says/"][b]گفته است[/b][/url]: «دستیابی به توافق همچنان ممکن اما سخت است و قطعا مستلزم تمدید مذاکرات فراسوی ضرب الاجل 20 ژوئیه خواهد بود. بنظر من پیش بینی 50-50 رئیس جمهور (درباره توافق) کاملا درست است. فکر می کنم تمدید (مذاکرات) اجتناب ناپذیر است و حتی در پایان دوره تمدید شده هم رسیدن به توافق دشوار خواهد بود». وی ادامه می دهد: «انتظار دارم ایران و 6 قدرت، چنانچه پیشرفت عمده ای در روزهای آینده حاصل نشود، هفته آینده پرداختن به شرایط تمدید (مذاکرات) را آغاز کنند. اگر دو طرف به طور خصوصی درباره شرایط تمدید (مذاکرات) به خوبی تامل نکرده باشند،‌ بسیار جای تعجب خواهد داشت. بدیهی است که آنها نمی خواهند در روز 18 ژوئیه همچنان فاقد یک رویکرد کاملا سنجیده در برخورد با این مسئله باشند». برخی تحلیلگران در تهران هم این موضوع را تایید می کنند که شاید چنین مذاکراتی آغاز شود. همچنانکه «ایران هسته ای»[url="http://www.irannuc.ir/content/2273"][b]پیش تر تذکر داده[/b][/url] بود توافق ژنو قابل تمدید نیست و در صورت عدم حصول توافق نهایی، یکی از سناریوها این است که یک توافق موقت جدید تدوین شود. همانطور که مقام های ایرانی و امریکایی گفته اند دو طرف تا کنون در این باره مذاکره جدی نکرده اند در حالی که تدوین یک توافق موقت جدید موضوعی بسیار پیچیده خواهد بود. [b]تحلیلگران در تهران هشدار می دهند نباید تجربه توافق ژنو این بار تکرار شود در حالی که علائم حکایت از آن دارد که امریکا در هرگونه توافق جدید تلاش خواهد کرد حداقل امتیازها را واگذار کرده و اهرم های چانه زنی خود را برای روند تدوین توافق نهایی نگه دارد.[/b] مهم ترین مسئله اختلافی میان ایران و 1+5 موضوع ظرفیت غنی سازی است. ایران اصرار دارد حتی یک ماشین را برنخواهد چید ولی امریکایی ها گفته اند حداکثر 6000 ماشین نوع اول فعال را در ایران می پذیرند. با این حال، دیپلمات ها می گوید این موضوع هنوز قطعی نیست و شانس دست یابی به توافق جامع هنوز هم وجود دارد. گزارش ویژه [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2276"]شرمن: معتقدیم ایران در لحظه آخر امتیاز می دهد [/url][/size] براساس الگوی مذاکرات، این گونه به نظر می رسد که احتمالا ایرانیان تمایلی ندارند تا آخرین ساعات گفتگوها اعلام کنند که می خواهند چه امتیازی به طرف مقابل بدهند.[/b] [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]- وندی شرمن معاون وزیر خارجه و سرپرست تیم مذاکره کننده امریکا در مذاکرات وین 6 به خبرنگاران گفته است توافق نهایی تنها در صورتی حاصل خواهد شد که ایران بپذیرد تعداد ماشین هایی که می تواند در طول گام نهایی حفظ کند، [b]کسری [/b]از تعدادی باشد که هم اکنون در اختیار دارد. شرمن که به صورت تلفنی و هم زمان با آغاز مذاکرات وین 6 با خبرنگاران گفت وگو کرده، نکات دیگری را هم مطرح کرده که نشان دهنده رویکرد امریکا در مذاکرات با ایران است. مهم ترین نکات مطرح شده از سوی وی، بر اساس [url="http://iipdigital.usembassy.gov/st/english/texttrans/2014/07/20140704303212.html?CP.rss=true#axzz36XDRRrR1"][b]متن منتشر شده از سوی وزارت خارجه امریک[/b]ا[/url]، چنین است: 1- با وجود آن که شش قدرت جهانی و ایران می توانند مدت زمان مذاکرات بر سر برنامه هسته ای ایران را برای شش ماه دیگر تمدید کنند، اما این اتفاق تنها در صورتی روی خواهد داد که هر دو طرف به سودمند بودن چنین کاری اعتقاد داشته باشند.تمدید مدت زمان مذاکرات آنگونه که برخی در رسانه ها عنوان کرده اند، اصلا به صورت خودکار انجام نخواهد شد.تمام طرف ها باید با چنین تصمیمی موافق باشند. 2- در موارد متعدد، قدرت های جهانی به ایران پیشنهادهای متفاوتی داده اند. 3- از نظر آمریکاییان هدف از این مذاکرات این است که کشوری را که قوانین بین المللی را نقض کرده است به پایبندی به این قوانین وادار کنند. 4- براساس الگوی مذاکرات، این گونه به نظر می رسد که احتمالا ایرانیان تمایلی ندارند تا آخرین ساعات گفتگوها اعلام کنند که می خواهند چه امتیازی به طرف مقابل بدهند. ما می دانیم زمان برخی از انتخاب هایی که ایران باید انجام دهد، احتمالا تا حد ممکن به تعویق خواهد افتاد. 5- امریکا ترجیح می دهد که ایران نباید برنامه غنی سازی داشته باشد چرا که فکر می کند ایران به برنامه غنی سازی احتیاج ندارد. اگر انان احتیاج داشته باشند ما باید در این باره صحبت کنیم، اما این غنی سازی باید خیلی محدود باشد یعنی کمتر از این مقداری که دارند باید باشد. 6- تمدید مدت مذاکرات نیاز به مذاکره جداگانه دارد. 7- ممکن است فقط چند روز تمدید لازم باشد اما همه چشم ها به ضرب الاجل بیستم ژوئیه دوخته شده است. ارزیابی راهبردی [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2278"]سراب سازش در دقیقه 90 [/url][/size] اگر می خواهید مذاکرات شکست نخورد، تهدید شکست مذاکرات در صورت عدم تعدیل دیدگاه های امریکا را، با استفاده از ترسیم خط قرمزهای علنی و رسمی، تبدیل به یک تهدید معتبر کنید.[/b] مهدی محمدی، وطن امروز- قضاوت درباره اینکه تا روز 30 تیر در مذاکرات هسته ای چه رخ خواهد داد همچنان بسیار دشوار است. علت این امر هم این نیست که اطلاعات کافی درباره محتوای مذاکرات وجود ندارد، بلکه علت این است که حتی خود مذاکره کنندگان هم که در بطن مذاکرات قرار دارند، نمی دانند تا دقیقه 90 چه رخ خواهد داد. نخستین نکته این است که ظاهرا امریکایی ها منتظرند –و مطمئن- که ایران در لحظات آخر کوتاه بیاید. اکنون مهم ترین اختلاف میان دو طرف ابعاد و حجم ظرفیت غنی سازی است که ایران می تواند در طول گام نهایی حفظ کند. امریکایی ها می گویند حداکثر 6000 ماشین سانتریفیوژ را خواهند پذیرفت تا زمان گریز هسته ای ایران به بیش از 6 ماه افزایش پیدا کند، اما طرف ایرانی می گوید نیازهای عملی اش اقتضا می کند کل تعداد ماشین های فعلی را نگه دارد و درباره نحوه افزایش آن تا 50 هزار عدد در سال های آینده مذاکره کند. وندی شرمن، رییس تیم مذاکره کننده امریکا قبل از آغاز مذاکرات به خبرنگاران در وین گفته است که می داند ایران موضع واقعی خود در این باره را تا لحظات آخر رو نخواهد کرد و اگر بنا باشد کوتاه بیاید، این امر تا حداکثر مقدار ممکن به تعویق خواهد انداخت. رفع این سوء تفاهم در ذهن طرف غربی –که البته متاسفانه باید گفت مستقیما محصول متن توافق ژنو است- مستلزم آن است که ایران به طور رسمی و علنی به این مسئله تصریح کند که اگر امریکایی ها توافق نهایی را به «برچیدن ظرفیت غنی سازی صنعتی در ایران» مشروط کنند مذاکرات قطعا شکست خواهد خورد. «اعلان رسمی و علنی خطوط قرمز» در شرایطی که طرف مقابل به شدت نیازمند توافق است، نقض آن از سوی امریکا را بسیار دشوار خواهد کرد اما تا وقتی که طرف ایرانی خط قرمز های خود را رسمی و علنی نکند و به بیان تلویحی آن در مذاکرات درگوشی پشت درهای بسته بسنده نماید، نمی توان جلوی این سوء تفاهم از جانب امریکایی ها را که آنچه ایران می گوید «ابزاری برای چانه زنی تا دقیقه 90» است، گرفت. ایجاد ابهام به گونه ای که طرف غربی نتواند میان «ابزارهای چانه زنی» و «خطوط قرمز واقعی» تفکیک کند، شاید تا جایی به مذاکرات کمک کرده باشد ولی اکنون دیگر خاصیت خود را از دست داده و باید با یک استراتژی قاطعانه و صریح جایگزین شود. امریکا به دلایلی که به زودی از آن سخن خواهیم گفت به شدن نیازمند توافق است. مذاکره کنندگان ایران بیاد بتوانند از این نیاز به نحو حداکثری برای افزایش قدرت چانه زنی خود در مذاکرات بهره ببرند. به لحاظ راهبردی یکی از دقیق ترین جملاتی که می توان درباره مذاکرات فعلی گفت این است که تنها خط قرمز واقعی امریکا شکست مذاکرات است و جز این، هیچ خط قرمز کاملا واقعی وجود ندارد. تحت این شرایط، تیم ایرانی باید بداند تنها روش آنچه آقای ظریف «توهم زدایی از امریکا» خوانده این است که دورنمای شکست مذاکرات به شفاف ترین وجه ممکن آشکار شود. بگذارید صریح تر بگویم: [b]اگر می خواهید مذاکرات شکست نخورد، تهدید شکست مذاکرات در صورت عدم تعدیل دیدگاه های امریکا را، با استفاده از ترسیم خط قرمزهای علنی و رسمی، تبدیل به یک تهدید معتبر کنید.[/b] دومین نکته این است که حقیقتا هیچ علامتی از اینکه امریکایی ها حتی به سمت برچیدن زیرساخت تحریم ها حرکت کرده باشند وجود ندارد و همین امر نشان می دهد که توافق نهایی یا حاصل نخواهد شد یا اگر هم حاصل شود یک توافق خوب نخواهد بود. در روزهای گذشته دو اتفاق مهم در این حوزه رخ داده است. نخست امریکایی ها یک بانک فرانسوی به نام پاریبا را به دلیل آنچه »معاملات غیر قانونی با ایران» خوانده شده، با مبلغی نجومی -6 میلیارد دلار- جریمه کرده اند. این مبلغ چنان هنگفت بوده که صدای فرانسوی ها –کسانی که خود حامیان سرسخت اعمال تحریم های ظالمانه علیه ایران بوده اند- را هم درآورده است. نکته جالب این است که جک لو وزیر خزانه داری امریکا به صراحت گفته است دولت امریکا قصد دارد پس از این انک فرانسوی به سراغ دیگر بانک هایی برود که تحریم ها علیه ایران جدی نگرفته اند و در همین راستا امروز اعلام شد یک بانک ترکیه ای زیر فشار قرار گرفته است. وقتی امریکایی ها با اعمال جریمه های هنگفت علیه بانک هایی که هیچ قانون بین المللی را نقض نکرده اند، اراده خود برای پیام رسانی به دیگران درباره ممنوعیت هر اقدامی در زمینه بهبود اقتصاد ایران را آشکار می کنند، آیا می توان باور کرد که این روند از روز 30 تیر به آن طرف به یکباره معکوس شود و امریکا به سمت جمع کردن بساط تحریم حرکت کند. منطقا، اگر امریکایی ها حتی احتمال بدهند توافق نهایی حاصل خواهد شد و بر تعهد خود مبنی بر لغو همه تحریم ها پس از توافق نهایی پای بند باشند، حداقل کاری که اکنون باید بکنند این است که رژیم تحریم ها را از این که هست صلب تر و سخت تر نکنند. و وتی چنین می کنند، منطقی این است که تصور کنیم امریکا قصد ندارد رژیم تحریم ها را –حتی پس از حصول توافق نهایی- به طور جدی دستکاری کند چرا که اگر چنین بود معنا نداشت برای نازک کاری بنایی هزینه کند که به زودی قصد خراب کردن آن را دارد! اتفاق دوم در سطحی راهبردی تر رخ داده است. به تازگی برخی از استراتژیست های نزدیک به دولت امریکا دیدگاه های خود در زمینه توافق نهایی را در اندیشکده بلفر منتشر کرده اند. یکی از این افراد چاک فریلیش تحلیلگر ارشد این موسسه است. نکته مهمی که فریلیش به آن اشاره می کند این است که دولت امریکا عقیده دارد حتی اگر توافق نهایی حاصل شود باز هم رقابت راهبردی با ایران در همه حوزه ها –از جمله حوزه هسته ای- ادامه خواهد داشت و امریکا نیازمند آن است که برنامه ای برای مدیریت ایران به مدت چندین دهه داشته باشد. از این رو، دولت امریکا به هیچ وجه نمی خواهد ابزارهای خود برای مدیریت ایران را در یک توافق هسته ای از دست بدهد بلکه اتفاقا درصدد آن است که از این توافق مدلی برای مدیریت سایر تهدیدات راهبردی که از سوی ایران متوجه امریکاست نیز بیرون بکشد. این کد را باید کنار مقاله بسیار کلیدی دیوید سانگر برای نیویورک تایمز در روز 12 تیر گذاشت. سانگر که به دولت امریکا بسیار نزدیک است در مقاله خود برای نخستین بار حرف دل امریکایی ها را زده است. او در این باره بحث می کند که دولت امریکا فعلا حاضر نیست بپذیرد که ایران تعداد زیادی سانتریفیوژ در اختیار داشته باشد ولی این موضع همیشگی نیست. سانگر می گوید از دید امریکا مسئله اصلی اساسا این نیست که ایرن چقدر ماشین می تواند در اختیار داشته باشد، بلکه مسئله این است که آیا ایران حاضر هست دشمنی با امریکا را کنار بگذارد یا نه؟ در واقع او به تلویح می گوید اگر امریکا نشانه هایی در اختیار داشته باشد که دولت ایران قصد دارد ارزیابی راهبرد خود از امریکا به مثابه یک دشمن را تغییر بدهد آن وقت هر تعداد ماشین سانتریفیوژ را هم می توان برای ایران پذیرفت و اساسا این مسئله اهمیت خود را از دست خواهد داد. نتیجه این است که امریکایی ها تردیدی در این باره باقی نگذاشته اند که مسئله اصلی برای آنها این است که[b] ایران از ماهیت انقلابی خود تهی شود[/b]. اگر چنین اتفاقی بیفتد، صورت مسئله در مذاکرات هسته ای تغییر خواهد کرد و اگر چنین نشود امریکا آماده است که حتی در صورت حصول یک توافق هسته ای فشار ها بر ایران را تا حداکثر مقدار ممکن حفظ کند. تیم مذاکره کننده ایران باید عمیقا در این امر تامل کند که نه صرفا محافظ برنامه هسته ای ایران بلکه نگهبان ماهیت انقلابی ایران هستند. [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای [/url][/b] گزارش ویژه [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2279"]تحت چه شرایطی امریکا با افزایش ماشین های سانتریفیوژ ایران موافقت می کند؟ [/url][/size] تعیین اینکه ایران در نهایت چه تعداد ماشین سانتریفیوژ خواهد داشت، به دو متغیر دیگر از جمله میزان شفافیتی که بر برنامه غنی سازی ایران اعمال خواهد شد و میزان مواد قابل غنی سازی مجددی که انباشت می شود، بستگی دارد.[/b] [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]- یک روزنامه انگلیسی به نحو غیر مستقیم از یکی از راه حل های احتمالی درباره موضوع ظرفیت غنی سازی که تاکنون به طور علنی از آن سخن گفته نشده، پرده برداشته است. روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز روز 11 تیر در مقاله ای گفته است تعیین اینکه ایران در نهایت چه تعداد ماشین سانتریفیوژ خواهد داشت، به دو متغیر دیگر از جمله [b]میزان شفافیتی که بر برنامه غنی سازی ایران اعمال خواهد شد[/b] و همچنین [b]میزان مواد قابل غنی سازی مجددی که ایران حق دارد انباشت کند[/b]، بستگی خواهد داشت. این روزنامه در بیانی غیر شفاف در این باره نوشته است: «آنچه مذاکره کنندگان توصیف می کنند تکه هایی کوچک از توافق نهایی به زبانی دیپلماتیک و پر از پرانتز است. یعنی در مجموع مذاکرات به گونه ای نیست که با سرعت به توافقی در ماه جاری منتهی شود. با این حال مسائلی چون شفافیت، میزان نظارت و دسترسی به تاسیسات و در نهایت حجم ذخایر اورانیوم غنی شده می تواند به هنگام چانه زنی بر سر تعداد سانتریفوژها مفید واقع شود». کارشناسان در تهران این موضوع را تایید می کنند که احتمال دارد در صورت افزایش شدید شفافیت برنامه غنی سازی ایران و همچنین کاهش شدید موادی که ایران می تواند به صورت UF6 انباشت و نگهداری کند، ممکن است غربی ها با تعداد ماشین های سانتریفیوژ بیشتری در ایران موافقت کنند. با این حال این کارشناسان هشدار می دهند در صورتی که ایران نتواند مواد را به صورت گاز قابل غنی سازی مجدد انباشت کند، تعداد ماشین ها هر چقدر هم که باشد دارای ارزش چندانی نخواهد بود. [b]یک منبع فنی در تهران به «ایران هسته ای» گفت: «وقتی امریکایی ها مذاکرات را به بازی مکعب روبیک تشبیه می کردند منظور شان همین بود. آنها می خواهند بگویند اینکه وضعیت متغیرهایی مانند شفافیت و ذخیره مواد چقدر باشد، بر مسئله تعداد ماشین ها اثر خواهد گذاشت». وی ادامه داد: «با این حال نکته اصلی این است که ماشین ها فقط زمانی ارزش واقعی دارند که بتوان مواد تولید شده توسط آنها را انباشت کرد».[/b]
  7. هر آنچه در سالهای ابتدای دهه 1380 اتفاق افتاد ، حالا با شدت بیشتری در حال تکرار شدن هست درست مثل فتنه 88 که عملا تکرار همان فتنه 78 با شدت بیشتری بود ........... در ابتدای دهه 80 وقتی خواستیم از چیزهایی که همین آقایون امضا کرده بودن بگذریم ( فعالیت هامون رو از سر بگیریم ) تحریم ها بر اساس همون چیزهایی که همین آقایون امضا کرده بودن بر علیه ما شروع شد ( آقایون خیلی شیک و مجلسی همه تقصیر ها رو انداختن گردن فرد دیگری ، در حالی که خودشون مسبب اصلی بودن و دیگران در شدیدترین حالت یک پیت بنزین در برابر یک حجم عظیمی از آتش بودن ! )
  8. [center][b][size=6]سریال در چشم باد [/size][/b][/center] [center][b][size=6][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/ca9d11e2e8.jpg[/img][/size][/b][/center] [center][b][size=6]و ......[/size][/b][/center] [center][b][size=6][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/e4si7sm5na906dfzfq94.jpg[/img][/size][/b][/center]
  9. [b]رهبری این نظام یک سخن داره :[/b] [size=6][b]هسته ای بهانه است[/b][/size] [b]برخی از دوستان و این دولت لبخند دیپلمات فکر کردین که اگر این بهانه از غرب گرفته بشه ، اونها دیگه بهانه دیگه ای برای نگه داشتن و یا وضع مجدد تحریمها ( در کوتاه ترین زمان ممکن ) ندارن ؟!؟![/b]
  10. Sami1993

    اخبار برتر نظامی

    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/2014-07-02_203538.png[/img]
  11. ناگفته‌های جمع‌آوری اجساد ایرباس ایرانی در گفت‌وگوی فارس با دریادار سرنوشت توانستیم اجساد ۱۸۷ نفر را پیدا کنیم/ وابسته نظامی پاکستان جزء قربانیان بود/ ناو آمریکا برای زدن ایرباس ایرانی دستور داشت یکی از موشک‌ها به بال و دیگری به دم هواپیما اصابت کرد در حالی که برای هدف قرار دادن یک هواپیمای جنگی به طور معمول، شلیک یک فروند موشک کافی است. گروه دفاعی خبرگزاری فارس- جنگ تحمیلی، روزهای پایانی خود را می‌گذراند و حالا آمریکایی‌ها هم راسا برای دفاع از صدام وارد خلیج فارس شده بودند. چندین درگیری مستقیم با نیروهای ایرانی، ضربات سنگینی به یگان دریایی شیطان بزرگ وارد کرده بود و حالا آنها باید به گونه‌ای این سرشکستگی‌ها را جبران کنند حتی اگر به قیمت گرفتن جان دهها زن، مرد و کودک بی‌گناه باشد. ماموریت به ناو جنگی «وینسنس» سپرده شد که فرماندهی آن را کاپیتان «ویلیام راجرز» بر عهده داشت. هدف چندان سخت نبود: پرواز 655. هواپیمای مسافربری ایرباس مدل A300 متعلق به خطوط هوایی جمهوری اسلامی ایران که روز یکشنبه 12 تیر 1367، ساعت 10:17 دقیقه، فرودگاه بین‌المللی بندرعباس را به مقصد دوبی ترک کرد، برای هدف قرار دادن انتخاب شد. هواپیما هنوز بر فراز خلیج فارس در آسمان ایران بود که راجرز اولین موشک را به سمت بال آن شلیک کرد. بلافاصله دومین موشک نیز این بار به سمت دم هواپیما شلیک شده و ظرف تنها چند ثانیه هواپیمای مسافربری با 290 مسافر بی‌خبر و بی‌دفاع خود در ارتفاع 14 هزار پایی متلاشی می‌شود. برای دیدن سایز اصلی، روی تصویر کلیک کنید برای مرور عملیات جمع‌آوری اجساد قربانیان این حادثه که از ملیت‌های مختلف ایرانی (253 نفر)، امارات (13نفر)، هند (10نفر)، پاکستان (6نفر)، یوگسلاوی (6نفر)، فرانسه (یک نفر) و ایتالیا (یک نفر) بودند، به سراغ امیر دریادار دوم ناصر سرنوشت رفتیم. او متولد 1330 در کرمان است؛ فرمانده عملیات مروارید و یکی از معدود بازماندگان ناوچه همیشه قهرمان پیکان. پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی، وارد نیروی دریایی شد و برای ادامه تحصیل به دانشکده سلطنتی دریایی انگلستان اعزام گردید (همانجا با پرنس چارلز هم دانشگاه بود) پس از اخذ مدرک کارشناسی علوم دریایی از این کشور و خدمت در ناوچه‌های «ببر» و «پلنگ» در بندرعباس، بار دیگر برای گذراندن دوره عالی مخابرات دریایی به انگلستان رفت. سرنوشت، در بازگشت مجدد به کشور، در بندرعباس و بر روی ناوچه‌های «رستم» و «فرامرز» به خدمت ادامه داد؛ پس از 2 سال و همزمان با تشکیل اسکادران زیرسطحی در نیروی دریایی ارتش، برای گذراندن این دوره انتخاب و به آمریکا اعزام شد و توانست مدرک کارشناسی مکانیک و برق را هم از آنجا اخذ کند. وی علاوه بر این، دوره‌های غواصی و نجات و بازیابی مغروق‌ها را نیز پشت سر گذاشت و در همین زمینه مشغول به خدمت شد. با شروع جنگ تحمیلی که نیروی دریایی بلافاصله وارد جنگ شد، در عملیات‌های مهم این نیرو نظیر عملیات مروارید نقش پررنگی داشت؛ همان عملیاتی که موجب شد تا نیروی دریایی عراق تا پایان جنگ نتواند کمر راست کند و در همین مسیر به درجه رفیع جانبازی نیز نائل آمد. سرنوشت در سال 1373 از نیروی دریایی ارتش بازنشست شد اما خود معتقد به «باز برخاستن» است. کار و حرفه خود را در دریا ادامه داد و در همین راستا اقداماتی را در نصب سکوهای پارس جنوبی، تعمیر سکوهای نفتی و گازی، و در بخش فراساحلی، لوله‌گذاری کف دریا و انجام تعمیر در این حوزه تا کنون مشغول به خدمت است. او فرمانده عملیات جمع‌آوری اجساد قربانیان حادثه ایرباس در خلیج فارس بود که در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، به بیان برخی ناگفته‌های این حادثه پرداخت هرچند زوایای تاریک این جنایت آمریکایی‌ها پس از گذشت 26 سال هنوز بیش از این حرف‌هاست. ** تشخیص مسافری‌بودن هواپیمای ایرانی کار ساده‌ای بود * آمریکایی‌ها برای توجیه عمل ناو وینسنس در هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران، اینطور وانمود کردند که در تشخیص نوع هواپیما (جنگی یا غیرجنگی) دچار اشتباه شدند و برای دفاع از خود در برابر حمله احتمالی دست به این اقدام زدند. چقدر این توجیه می‌تواند قابل قبول باشد؟ رادارهای ناوشکن‌های موشک‌انداز به سیستم I.F.F (مخفف «Interrogating Friend and Foe») مجهز هستند که این سیستم نوع هواپیمای در حال پرواز، اعم از خودی و غیرخودی و یا جنگی و غیرجنگی را نشان می‌دهد. از طرف دیگر هواپیماهای جنگی، در حین پرواز از رادار استفاده می‌کنند و زمانی که یک جنگنده در حال پرواز است، از نوع رادار کنترل آتش آن می‌توان فهمید که این هواپیما یک هواپیمای جنگی است. بنابراین، برای یک ناو پیشرفته آمریکایی مثل وینسنس، اینکه تشخیص دهد هواپیمای در حال پرواز، یک هواپیمای مسافربری ایرباس است، کار ساده‌ای بود. ** ناو آمریکایی برای زدن ایرباس ایرانی دستور داشت * اما نوعی تعجیل هم در تصمیم‌گیری فرمانده ناو آمریکایی می‌توان مشاهده کرد. این شتاب‌زدگی برای هدف قراردادن هواپیما چه دلیلی داشت؟ با توجه به اینکه ناو آمریکایی در آبهای سرزمینی ایران پرسه می‌زد. فاکتورهای متعددی می‌تواند در تصمیم‌گیری فرمانده ناو مؤثر باشد که یکی ترس فرمانده است از اینکه هواپیمای در حال پرواز یک هواپیمای جنگی هست یا نیست، در این مورد یا فرمانده قدرت تصمیم‌گیری را از دست داده و یا اطلاعات غلطی به او داده شده و یا اینکه به وی دستور دادند که بزند و فاکتور آخر برای بنده بیشتر قابل قبول است چرا که 2 موشک به سمت هواپیمای مسافربری شلیک شده که نیازی به این کار نبود. ** شلیک 2 موشک برای نابودی کامل ایرباس یکی از این موشک‌ها به بال و موشک دیگر به دُم هواپیما اصابت کرد در حالی که برای هدف قرار دادن یک هواپیمای جنگی به طور معمول، شلیک یک فروند موشک کافی است اما به نظر می‌رسد آنها این کار را کردند تا هیچ اثری از هواپیما باقی نماند. * مقطع انجام وقوع این حادثه هم مقطع قابل توجهی است. جنگ در آخرین ماه‌های خود قرار داشت و آمریکایی‌ها هم رسما وارد جنگ شده بودند... اتفاقات همزمان با ساقط شدن هواپیمای مسافربری ایران نشان می‌دهد که این دستور صادر شده تا هواپیمای مسافربری ما مورد هدف قرار گیرد. شما نگاه کنید در همان مقاطع 3 فروند ناو جنگی آمریکایی، سکوی نفتی سلمان را مورد هدف قرار دادند که به اعزام ناوچه موشک‌انداز جوشن برای انجامید اما نهایتا وقتی ناوچه جوشن با «پرچم سفید» برای انجام مذاکرات رفته بود، مورد اصابت 4 موشک از سوی ناوهای آمریکایی قرار گرفت. در واقع فرمانده ناو آمریکایی، هر که را به وی نزدیک می‌شد، مورد اصابت موشک قرار می‌داد و قدرت تصمیم‌گیری خود را از دست داده بود. زمانی که ما به آنها پیام می‌دادیم که در آبهای سرزمینی ما هستید، می‌گفتند که نه ما در آبهای بین‌المللی قرار داریم. صدای پیامها و اخطارهای فرمانده ناوچه جوشن به ناو آمریکایی و پاسخ‌های مبهم و بی‌سر و ته آنها موجود است. ** تمام امکانات منطقه دریایی بندرعباس بسیج شدند * عملیات جستجو برای اجساد کشته‌شدگان و بقایای هواپیما چطور شروع شد؟ زمانی که هواپیما مورد هدف قرار گرفت، من به همراه تیمی که در اختیار داشتم در کوهک تهران در حال تمرین برای انجام یک ماموریت برون‌مرزی در یکی از پایگاه‌های عراق بودیم که فرمانده وقت نیروی دریایی از طریق جانشین خود ابلاغ کرد که ما بلافاصله و با همان پرسنل به محل اعزام شویم. ما هم با همان لباس‌های ورزشی قرمزرنگ که در حال تمرین تکواندو بودیم، به فرودگاه مهرآباد رفته و به منطقه اعزام شدیم و در همان روز حادثه در محل حادثه حضور پیدا کردیم. زمانی که به منطقه رسیدیم، 40 نفر از غواصان منطقه یکم دریایی بندرعباس در حال جست‌و‌جو بودند و ما هم بلافاصله وارد عمل شدیم. حدود یک هفته تا 10 روز حتی فرصت نکردیم لباس‌های خودمان را عوض کنیم. هوا به قدری گرم و عملیات به اندازه‌ای فشرده بود که نمی‌توانستیم از غذاهای متداولی که در جیره‌های غذایی وجود داشت استفاده کنیم و ما تنها غذایی که در طول این مدت استفاده می‌کردیم نان، پنیر و هندوانه بود. ** جستجو در عمق 37 متری خلیج فارس هنگام جمع‌آوری قطعات هواپیما در عمق 37 متری آب در پشت جزیره قشم، گاهی پیش می‌آمد که شبها کوسه یا سفره‌ماهی به ما حمله می‌کرد اما ما به دنبال دستوری که مبنی بر جمع‌آوری تمامی قطعات هواپیما صادر شده بود، توانستیم همه بقایای هواپیما را جمع‌آوری کردیم. ** 52 روز تلاش برای جمع‌آوری اجساد * چقدر طول کشید؟ جمع‌آوری اجساد و بقایای هواپیما با به کارگیری حدود 80 غواص و تمامی امکانات منطقه یکم دریایی، حدود 52 روز طول کشید. 2 ناو «تُنب» و «لاوان»، 2فروند هواناو (هاورکرافت) و 4 فروند بالگرد هم در اختیار ما بود که به صورت شبانه‌روزی کار می‌کردیم. درجه حرارت سطح آب به هنگام انجام عملیات، بیش از 50 درجه بود که کار را خیلی سخت‌تر می‌کرد. اجساد را بهم می‌بستیم و در آخرین مرحله که بالگرد یا هواناو در صحنه حاضر می‌شد، آنها را داخل کیسه‌های مخصوص قرار می‌دادیم تا خونابه در مسیر نریزد. ** بلایی که سر مسافران بی‌دفاع آمد * وضعیت اجساد با توجه انفجار هواپیما چطور بود. چه میزان جسد سالم پیدا کردید؟ اجساد اکثرا به دلیل ماندن در آب، باد کرده بودند. شلیک موشک دوم هم باعث شده بود تا پوست سر و بدن آنها کنده شود و مسافران از داخل هواپیما به بیرون پرتاب شده و در هوا متلاشی و به کف دریا ریخته شوند. گوشت بدن اکثر جسدها کنده شده بود و تعداد کمی مثلا کسانی که شلوار جین به پا داشتند، بقایایی از جسد در آنها دیده می‌شد. ** جسد 187 نفر پیدا شد دل و روده‌ این اجساد بر روی آب شناور بود و ما مجبور بودیم گاهی 40-50 متر این بقایا را جمع‌آوری کنیم. اجساد در تابوت هم جا نمی‌گرفتند و ما ناچارا آنها را در برانکاردهای توری قرار داده و با هواناو و بالگرد به بندرعباس منتقل می‌کردیم. نهایتا توانستیم جسد 187 نفر از 290 مسافر ایرباس را جمع‌آوری کنیم. پس از جمع‌آوری اجساد به سراغ بقایای هواپیما رفتیم و تمامی آن را به همراه جعبه سیاه هواپیما جمع کردیم. من در طول 8 سال دفاع مقدس فرماندهی عملیات‌های مختلفی را بر عهده داشتم که اولین آنها فرماندهی انهدام سکوهای البکر و الامیه در 1359 و آخرین آن هم فرماندهی جمع‌آوری اجساد هواپیمای مسافربری ایرباس بود. من حین عملیات جمع‌آوری اجساد، برای غواصان مسابقه شنا می‌گذاشتم و می‌گفتم که 10 نفر اولی که بتوانند مسافت 5 کیلومتری را شنا کنند، مثلا یک نوشابه خُنک بیشتر از سایرین دریافت خواهند کرد. البته از این موضوع، هدف دیگری را دنبال می‌کردیم. می‌خواستم به وسیله شنا کردن، بقایای اجسادی که روی دست و بدن آنها چسبیده بود، در آب شور دریا پاک شود. جمع‌آوری اجساد، صحنه‌های تکان‌دهنده زیادی داشت طوری که وقتی تصویربردار صدا‌و‌سیما از صحنه فیلمبرداری می‌کرد، دچار مشکل شد و نتوانست وضعیت را تحمل کند. دوربین را گذاشت و رفت. ** حفاظت یک پیرزن از جسد خلبان یکی از اجسادی که ما پیدا کردیم، جسد خلبان هواپیما کاپیتان رضائیان بود. جسد را به ساحل منتقل کردیم که روستای (سُنی‌نشین) شیب‌دراز در جزیره قشم بود. وقتی برگشتم، دیدم یک پیرزن بالای سر جسد کاپیتان ایستاده. به او گفتم نیاز به حضور شما نیست. نیروهای ما برمی‌گردند و جنازه را منتقل می‌کنند. او در جواب گفت: من وظیفه خود می‌دانم که در اینجا باشم تا حیوانات وحشی به جنازه حمله نکنند. بعدها شنیدم پیش‌نماز اهالی روستا، ماهی‌گیری در این منطقه را برای 2 ماه ممنوع کرده است. می‌گفت ماهی‌های این منطقه گوشت انسان خوردند و باید مدتی بگذرد تا پاک شوند. مردم هم همین کار را کردند. ** وابسته نظامی پاکستان جزو قربانیان بود * در بین قربانیان شخص یا صحنه خاصی هم دیدید؟ دو روز قبل از این حادثه، از طرف نیروی دریایی ارتش، در میهمانی که توسط وابسته نظامی وقت پاکستان در تهران برگزار شده بود، شرکت کردم. وقتی جنازه افراد را آب می‌گرفتیم از داخل جیب یکی از آنها پاسپورتی را بیرون آوردم و دیدم که همان وابسته نظامی پاکستان است که برای رفتن به کراچی، قرار بود با این هواپیما به دوبی رفته و از آنها به پاکستان برود. گفت‌وگو از: علی عباسی‌مزار و مهدی بختیاری خبرگزاری فارس ایرباس 300 هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ( هما ) به شناسه ( EP-IBU ) حدود یک سال و سه ما قبل از هدف قرار گرفتن توسط شیطان بزرگ امریکا ( لعنة الله )
  12. گزارش ویژه [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2274"]کارشناس بنیاد کارنگی راه حل پس پرده درباره ظرفیت غنی سازی را فاش کرد [/url][/size] راه حل احتمالی درباره موضوع ظرفیت غنی سازی میان ایران و 1+5 این است که «ایران وقتی تاسیسات غنی سازی خود را توسعه بدهد که راکتورهای هسته ای جدید داشته باشد».[/b] [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]- یک روزنامه امریکایی می گوید راه حل احتمالی درباره موضوع ظرفیت غنی سازی میان ایران و 1+5 این است که «ایران وقتی تاسیسات غنی سازی خود را توسعه بدهد که راکتورهای هسته ای جدید داشته باشد». روزنامه یو اس ای تودی در [b][url="http://www.usatoday.com/story/news/world/2014/06/30/iran-nuke-proposals/11548721/"]مقاله ای[/url] [/b]به قلم اورن دورل، این راه حل را از قول [url="http://carnegieendowment.org/experts/?fa=145"][b]جرج پرکویچ[/b][/url]نقل کرده است. به نوشته این روزنامه، [b]پرکوویچ، تحلیلگر موسسه کارنگی که اخیرا از یک سفر پنج روزه به تهران بازگشته و با برخی افراد مطلع از روند مذاکرات گفتگو کرده معتقد است ایران در حال حاضر باید توانایی غنی سازی اورانیوم خود را کاهش دهد اما قدرت های جهانی باید به این کشور اجازه دهند درصورتی که نیروگاه های هسته ای بیشتری ساخت، برنامه غنی سازی خود را نیز گسترش دهد. [/b] به نظر می رسد، سفر پرکوویچ – که کارشناسی برجسته و مرتبط با دولت امریکاست- به تهران، در سکوت خبری انجام شده و بخشی از رایزنی های مسیر 2 دولت روحانی بوده است. برخی منابع احتمال می دهند راه حلی که پرکوویچ از آن سخن گفته احتمال دارد نزدیک به همان چیزی باشد که میان برنز و عراقچی اجمالا توافق شده است. امریکایی ها پس از مذاکرات دو جانبه عراقچی و برنز در ماه گذشته اعلام کردند اکنون می دانند راه حل نهایی چه شکلی می تواند داشته باشد. هنوز هیچ منبع رسمی در تهران در این باره موضع گیری نکرده است. ایران و 1+5 آخرین دور از مذاکرات خود در چارچوب توافق ژنو را از روز 11 تیر در وین آغاز خواهند کرد. کارشناسان می گویند راه حلی که پرکوویچ به آن اشاره کرده به هیچ وجه به نفع ایران نیست چرا که نتیجه عملی آن این خواهد بود که ایران باید برنامه غنی سازی خود را برچیند و منتظر بماند تا وقتی که غربی ها یک یا چند راکتور هسته ای را برای آن بسازند و به مرحله بهره برداری برسانند. به این ترتیب، عملا برنامه غنی سازی ایران برای زمانی بیش از یک دهه محدود خواهد شد.
  13. گزارش ویژه [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2273"]کارشناسان: توافق ژنو قابل تمدید نیست [/url][/size] کارشناسان در تهران می گویند بحث درباره تمدید یا عدم تمدید توافق ژنو در واقع یک بحث بی مورد است چرا که این توافق اساسا نمی تواند تمدید شود.[/b] محمد صدری، [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]- کارشناسان در تهران می گویند بحث درباره تمدید یا عدم تمدید توافق ژنو در واقع یک بحث بی مورد است چرا که این توافق اساسا نمی تواند تمدید شود. با نزدیک شدن به ضرب الاجل 30 تیر، این بحث در میان دیپلمات ها و در رسانه ها مطرح شده است که اگر ایران و 1+5 نتوانند تا آن تاریخ به توافق برسند، آیا احتمال تمدید توافق ژنو برای یک 6 ماه دیگر وجود دارد یا نه. نظری که دیپلمات های غربی عموما اعلام کرده اند این است که فعلا گزینه تمدید بررسی نشده است و این امر صرفا زمانی بررسی خواهد شد که «دورنمایی برای دست یابی برای توافق وجود داشته باشد». این موضعی است که جان کری در [b][url="http://www.irannuc.ir/content/2272"]مقال[/url][url="http://www.irannuc.ir/content/2272"]ه[/url][/b] خود در واشینگتن پست هم به آن اشاره کرده است. با این حال، تحلیلگران می گویند بحث در کمورد توافق ژنو بی مورد است چرا که این توافق اساس قابل تمدید نیست. یک کارشناس ارشد در این باره به «ایران هسته ای» می گوید: «در توافق ژنو داده ها و ستانده هایی تعریف شده است که اساسا قابل تمدید نیست. ایران طبق این توافق باید اقداماتی مانند رقیق سازی یا اکسیداسیون مواد 20 درصد خود و برخی اقدامات دیگر را انجام می داده که همه آنها را انجام داده است. 1+5 هم باید در مقابل پول هایی را آزاد می کرده که ادعا می شود این کار را کرده است. به این ترتیب چیزی برای تمدید کردن وجود ندارد. اگر بنا باشد حرفی از تمدید زده شود، در واقع چاره ای نیست جز اینکه یک سری داده ها و ستانده های جدید تعریف شود». وی ادامه می دهد: «این چیزی است که درباره آن مذاکره نشده است. تدوین یک سری داده و ستانده جدید خودش مذاکره می خواهد و کار دشواری هم خواهد بود چرا که عملا باید اصل همه یا هیچ کنار گذاشته شود و غربی ها بپذیرند بر اساس آن مقدار از مباحث که با ایران توافق شده یک توافق موقت جدید نوشته شود». تحلیلگرانی که «ایران هسته ای» با آنها مشورت کرده می گویند به همین دلیل است که امریکایی ها هم از[b] تمدید مذاکرات[/b] حرف می زنند نه [b]تمدید توافق.[/b] به نظر می رسد، دو طرف با علم به دشواری های تدوین یک توافق موقت جدید انرژی خود را بر نهایی کردن توافق جامع متمرکز کرده اند؛ توافقی که علائم موجود نشان می دهد یک «توافق خوب» نخواهد بود. متن کامل مقاله وزیر خارجه امریکا در واشینگتن پست [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2272"]جان کری: اگر ایران درخواست های ما را بپذیرد تحریم ها تدریجی لغو می شود [/url][/size] وزیر خارجه امریکا بدون اشاره به غنی سازی گفت که امریکا یک برنامه «صرفا» صلح آمیز برای ایران ایران می پذیرد و اضافه کرد که لغو تحریم ها «تدریجی» خواهد بود.[/b] [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]- وزیر خارجه امریکا با نگارش مقاله ای در روزنامه واشینگتن پست در آستانه مذاکرات وین 6، بدون اشاره به غنی سازی گفت که امریکا یک برنامه «صرفا» صلح آمیز برای ایران ایران می پذیرد و اضافه کرد که لغو تحریم ها «تدریجی» خواهد بود. به سبب اهمیت این [url="http://www.washingtonpost.com/opinions/iranian-nuclear-deal-still-is-possible-but-time-is-running-out/2014/06/30/8510fbe2-0091-11e4-8fd0-3a663dfa68ac_story.html"][b]مقاله[/b][/url]، متن کامل ترجمه فارسی آن منتشر می شود. *** بیستم ژوئیه مهلت تعیین شده برای رسیدن به توافق جامع هسته ای به سرعت فرا می رسد. این مذاکرات یک گزینه پیش روی رهبران ایران گذاشته است.آنها می توانند با اقداماتی که به جامعه جهانی اطمینان می دهد برنامه هسته ای شان کاملاً صلح آمیز است و برای ساخت بمب ازآن استفاده نخواهد شد ، موافقت کنند یا این که فرصت تاریخی به وجود آمده برای پایان دادن به انزوای اقتصادی و دیپلماتیک ایران و بهبود وضع زندگی مردم خود را از دست بدهند. مقامات ایرانی بارها به روشنی گفته اند که قصد ساخت بمب اتم ندارند و این که فعالیت های هسته ای شان صرفاً برای مقاصد غیرنظامی است. با تصور این که این گفته حقیقت دارد، ثابت کردن آن کار سختی نخواهد بود. آمریکا و شرکای ما به ایران اعلام کرده اند که چقدر در کار خود جدی هستند. در جریان مذاکرات توافقنامه طرح مشترک اقدام، دست خود را به سوی ایرانی ها دراز کردیم و مستقیماً با آنها مذاکره کردیم تا متوجه شویم که ایران از برنامه هسته ای چه می خواهد. همراه با شرکای بین المللی خود کمک کردیم تا مسیری ایجاد شود که در آن ایران بتواند یک برنامه بومی [b]صرفاً [/b]برای مقاصد صلح آمیز داشته باشد. ما ثابت کردیم که در لغو تحریم های مالی انعطاف پذیر هستیم. در این مذاکرات، مذاکره کنندگان ایرانی نیز جدی بوده اند. ایران همچنین با عمل به تعهدات خود در چارچوب طرح مشترک اقدام باعث شد پیش بینی برخی ها غلط از آب در آید. ایران ذخایر اورانیوم زیاد غنی شده خود را از بین برده و با نصب نکردن یا راه اندازی نکردن سانتریفوژهای بیشتر، فعالیت های غنی سازی خود را محدود کرده، پیشروی بیشتر در تاسیسات غنی سازی و رآکتور آب سنگین را متوقف کرده و اجازه داده است بازرسی های جدید و بیشتر به عمل آید. در مقابل، اتحادیه اروپا و گروه پنج بعلاوه یک بخش محدودی از تحریم ها علیه ایران را لغو کرده البته ساختار اصلی تحریم های بین المللی دست نخورده باقی مانده است. هم اکنون ایران باید انتخاب کند. در جریان مذاکرات جامع، جامعه جهانی از ایران خواسته است قول خود را با عمل همراه سازد. در چند ماه گذشته ما پیشنهادهای معقول، قابل راستی آزمایی و قابل دسترس ارائه کردیم که اطمینان می دهد ایران به سلاح هسته ای دست پیدا نمی کند و برنامه اش کاربرد صلح آمیز خواهد داشت. در مقابل، [b]تحریم ها به صورت مرحله ای برداشته خواهد شد.[/b] ایران کدام گزینه را انتخاب خواهد کرد؟ به رغم چندین ماه بحث و گفتگو، ما هنوز جواب این سوال را نمی دانیم. اما می دانیم که هنوز فاصله زیادی بین آنچه که مذاکره کنندگان ایرانی می گویند می خواهند برای رسیدن به توافق جامع انجام دهند و آنچه که باید انجام دهند، وجود دارد. همچنین می دانیم که خوش بینی عمومی شان درباره نتیجه احتمالی این مذاکرات با موضع گیری های پشت پرده شان همخوانی ندارد. این فاصله نتیجه زیاده خواهی ما نیست. برعکس، اتحادیه اروپا و گروه پنج بعلاوه یک به دقت به مسائل و نگرانی های ایران گوش کرده و تا آنجا که امکان داشته است، انعطاف نشان داده اند. ما برای تدوین طرح برنامه ای که همه استانداردهای یک برنامه صلح آمیز غیرنظامی را دارا می باشد، با ایران همکاری کرده ایم. اما [b]بین قصد اعلام شده ایران از برنامه هسته ای اش و محتوای واقعی این برنامه تضاد وجود دارد[/b]. اختلاف بین آنچه که ایران می گوید و آنچه که انجام می دهد، نشان می دهد که چرا این مذاکرات ضروری است و چرا جامعه جهانی در تحمیل تحریم ها متحد شده است. این ادعای ایران که دنیا باید به راحتی به حرف این کشور اعتماد کند، این و اقعیت را نادیده می گیرد که آژانس بین المللی انرژی اتمی از سال 2002 تاکنون دهها مورد تخلف ایران و سرپیچی از تعهدات بین المللی اش را گزارش کرده است. شورای امنیت سازمان ملل با تصویب چهار قطعنامه به تخلفات ایران واکنش نشان داد و از این کشور خواست مسائل موجود را برطرف سازد. این مسائل قابل انکار نیست و ایران اگر می خواهد به راه حل جامع برسد، باید به آنها پاسخ دهد. این خواست فقط یک کشور نیست بلکه خواست جامعه جهانی است. برای رهایی از تحریم ها، دنیا فقط از ایران می خواهد ثابت کند که برنامه اش آن چیزی است که ادعا می کند. نه ماه قبل، حسن روحانی رئیس جمهور ایران در مقاله ای در واشنگتن پست نوشت: «سیاست های بین المللی دیگر یک بازی بده بستان نیست بلکه یک عرصه چند جانبه است که در آن همکاری و رقابت همزمان وجود دارند... رهبران دنیا باید تهدید را به فرصت تبدیل کنند». در همین راستا بود که اوباما تصمیم گرفت امکان راه حل مذاکره شده با ایران را بررسی کند. ما وارد این فرآیند مذاکره شدیم زیرا معتقد بودیم که یک شانس واقعی برای موفقیت داریم. این شانس هنوز وجود دارد اما زمان رو به پایان است. اگر ایران بتواند این گزینه ها را انتخاب کند، نتایج مثبتی عاید مردم ایران و اقتصاد آن می شود. ایران قادر خواهد بود از دانش قابل ملاحظه علمی خود برای همکاری های هسته ای غیرنظامی در سطح بین المللی استفاده کند. سرمایه گذاری به ایران باز می گردد، شغل ایجاد می شود و خدمات و کالاهای بیشتر وارد ایران می شود. ایران می تواند به نظام مالی بین المللی دسترسی بیشتر پیدا کند. و نتیجه آن، رشد اقتصادی و بهبود استانداردهای زندگی مردم ایران خواهد بود. اگر ایران نخواهد این کار را انجام دهد، تحریم های بین المللی شدیدتر و انزوای این کشور عمیق تر می شود. مذاکره کنندگان ما از الان تا بیستم ژوئیه در وین دائماً در تلاش خواهند بود. شاید فشارهایی برای تمدید دوره وارد شود اما تمدید در کار نخواهد بود مگر اینکه همه طرف ها موافقت کنند و آمریکا و شرکای ما راضی نیستند که فقط برای کش دادن مذاکرات دوره را تمدید کنند. ایران باید تمایل واقعی خود را برای پاسخ به نگرانی های مشروع بین المللی در زمان باقی مانده نشان دهد. در این دنیای پردردسر، فرصت برای رسیدن به توافق که مسالمت آمیز باشد، خواست همه طرفها را در بر داشته باشد، ‌دنیا را امن تر سازد، ‌از تنش های منطقه ای بکاهد و موجب پیشرفت شود، همیشه موجود نیست. ما الان چنین فرصتی داریم و یک گشایش تاریخی امکان پذیر است. فقط باید اراده سیاسی وجود داشته باشد و مقاصد نه ظرفیت ها ثابت شود. الان مسئله گزینه ها اهمیت دارد. بیایید همگی عاقلانه انتخاب کنیم.
  14. Sami1993

    اخبار برتر نظامی

    کسی با رفتنشون مشکل نداره ! اینا باید می رفتن تا جلوی وحوش رو بگیرن ، درست ! مشکل اصلی برگشتنشون هست بعد از نبرد ! اصلا مشخص نیست که اینها اعزام شدن یا به قول تقوایی به عراقی ها تحویل داده شده !
  15. Sami1993

    اخبار برتر نظامی

    [quote name='arash666' timestamp='1404252654' post='389678'] تازه رفتند ، بگذار عرق شون خشک شه بعد حرف برگشتن بزن [/quote] [b]مشکل رفتنشون نیست ..........[/b] [b]برگشتنشونه .....................[/b] [b]به ویژه برخیشون قبلا متعلق به همین عراق بوده ![/b] [b]احتماله دیگه ( بلاخره باید احتمال رو در نظر گرفت ) ممکنه اتفاقی که همه رو نگران کرده بیافته ![/b] [b]حداقل اونایی که خودمون خریداری کرده بودیم رو می فرستادن تا حداقل دستمونه به جایی بند باشه ....[/b] [b]بغیر از این بابک تقوایی درباره فنسرها چیزی نگفه ؟!؟!؟[/b]
  16. Sami1993

    اخبار برتر نظامی

    [quote name='arash666' timestamp='1404251389' post='389670'] بابک تقوایی : امروز صبح نخستین گردان سوخو 25 عراقی متشکل از 5 فروند سوخو 25 سابق هنگ 899 هوایی بوتورلینوکا مستقر در آلمان شرقی و همچنین 7 فروند سوخو 25 های سابق ایرانی پروازهای خود را شروع کردند. آموزش خلبانان عراقی بر عهده خلبانان با تجربه ایرانی و روس خواهد بود. همچنین 4 خلبان پیشین سوخو 25 که پیشتر در دهه 1990 با این هواپیما در نیروی هوایی عراق پریده بودند امروز پرواز تمرینی داشتند. دیروز چهار فروند و امروز سه فروند از سوخو 25 های نیروی هوافضای سپاه تحویل عراق شدند. فیلم تحویل 2451-15، 2456-15 و 2459-15 به نیروی هوایی عراق امروز بعد از ظهر بغداد: [CODE] [url="http://www.youtube.com/watch?v=bg3XEXb4UrQ&feature=youtu.be"]http://www.youtube.c...eature=youtu.be[/url] [/CODE] لازم به ذکر است دو فروند از سوخو 25 یو بی کی های تحویلی در سال 2003 از اولان اوده خریداری شده بودند و یک فروند دیگر نیز در دی ماه 1391 در حالی که سایرین پیشتر متعلق به عراق بوده اند. [/quote] این آقای تقوایی درباره برگشتشون چیزی نگفتن ؟!؟!؟!
  17. Sami1993

    اخبار برتر نظامی

    [quote name='Zapad' timestamp='1404249903' post='389663'] استتارش زیادی شبیه به برا ما نیست ؟ یعنی اینقدر زود استتار ردیف کردن روس ها ؟ [/quote] [b]این هواپیما ها واقعا متعلق به سپاه هست ![/b] [b]هواپیما ( 56 ) که عکس airliners رو برای مقایسه گذاشتم هم رفته ![/b] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/3~36.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/2~47.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/1~103.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/4~37.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/7~14.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/6~22.jpg[/img] منبع : سنترال کلاب [b]بر اساس تصاویر ، شماره های 51 و 56 که تک نفره هستند همراه با یک نمونه دو سرنشینه رفتن به جنگ حرامیان ![/b]
  18. Sami1993

    اخبار برتر نظامی

    [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/32374957791842894417.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/56081025634648467568.jpg[/img][/center] [center] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/58785510801715932013.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/93155352789914433453.jpg[/img][/center] [center] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/2067691.jpg[/img][/center] [center]منبع : سنترال کلاب[/center]
  19. [center][b][url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/323219"][size=6]عکس/ نقشه دولت داعش[/size][/url] فرارو- یک روز پس از اعلام خلافت توسط گروه داعش، دیلی میل نقشه ای را منتشر کرد که برنامه پنج ساله داعش برای غلبه جهانی را به تصویر کشیده است![/b][/center] [center][b][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/635523_325.jpg[/img][/b][/center]
  20. گزارش ویژه [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2271"]معناشناسی راهبردی و امنیتی تبدیل فردو به تاسیسات تحقیق و توسعه[/url][/size] برخی اخبار که در هفته های گذشته منتشر شده نشان دهنده آن است که به عنوان بخشی از توافق جامع، بناست تاسیسات نیمه صنعتی غنی سازی ایران در فردو به یک تاسیسات تحقیق و توسعه تبدیل شود.[/b] مهدی محمدی، خبرگزاری تسنیم- علی شاهدیان، ایران هسته ای- برخی اخبار که در هفته های گذشته منتشر شده نشان دهنده آن است که به عنوان بخشی از توافق جامع، بناست تاسیسات نیمه صنعتی غنی سازی ایران در فردو به یک تاسیسات تحقیق و توسعه تبدیل شود. اگرچه هنوز این موضوع رسما تایید نشده و می دانیم که این راه حل حتی نهایی هم نشده است، ولی ظاهرا دو طرف به طور اصولی بر سر آن توافق کرده اند. اگر دقیق باشیم، معنای تبدیل فردو به یک تاسیسات تحقیق و توسعه این است که: اولا- تاسیسات فردو تعطیل نمی شود. ثانیا- بخشی از ماشین های موجود در فردو باید برچیده شود تا تاسیسات از وضعیت نیمه صنعتی به وضعیت آزمایشگاهی تغییر وضعیت بدهد. ثالثا- وقتی هدف از فعالیت غنی سازی در فردو تحقیق و توسعه باشد، عملا دیگر انباشت مواد هسته ای در این تاسیسات رخ نخواهد داد. رابعا- ماشین های فعلی موجود در فردو از نوع P-1 بهبود یافته هستند. در صورتی که بنا باشد فردو تبدیل به یک تاسیسات تحقیق و توسعه شود، باید این ماشین ها با ماشین های نسل بالاتر که ایران هم اکنون در حال تحقیق بر روی آنهاست جایگزین شود. در اینجا چند سوال و ابهام جدی وجود دارد: 1- هم اکنون بخش تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای گازی و غنی سازی ایران در نطنز و همچنین کارگاه های شرکت کالای الکتریک مستقر است. آیا معنای تبدیل شدن فردو به تاسیسات تحقیق و توسعه این است که کل برنامه تحقیقاتی ایران به فردو محدود خواهد شد و بقیه تاسیسات تحقیق و توسعه باید برچیده شود. 2- از یاد نبریم که هدف اصلی از راه اندازی تاسیسات فردو این بود که با ایجاد یک پدآفند غیر عامل از حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران جلوگیری کند. به عبارت دیگر، به لحاظ نظامی- امنیتی، فرض بر این بود که تا زمانی که تاسیساتی در ایران وجود دارد که قابل بمباران نیست، دشمن به تاسیسات دیگر ایران هم حمله نخواهد کرد. این تئوری تا به حال درباره نطنز و فردو کاملا جواب داده و باعث شده با وجود فردو، نطنز هم از تهدید نظامی مصون بماند. اکنون سوال این است که اگر فردو به یک تاسیسات تحقیق و توسعه تبدیل شود، آیا باز هم قادر خواهد بود نقش پدافند غیر عامل را برای نطنز ایفا کند یا اینکه از این پس باید شاهد افزایش تهدیدها علیه نطنز –به عنوان یگانه تاسیسات غنی سازی ایران- باشیم؟ [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای [/url][/b]
  21. ارزیابی راهبردی [b][size=6][url="http://irannuc.ir/content/2270"]ملاحظات راهبردی در آستانه توافق جامع[/url][/size] ایران نمی خواهد و نمی تواند موضوع هسته ای را بدل به مدلی موفق از نتیجه بخشی تحریم ها در تعدیل تصمیمات امنیت ملی اش کرده و به این ترتیب برکارآمدی پروژه فشار صحه بگذارد.[/b] مهدی محمدی، وطن امروز- مذاکرات وین 6 در شرایطی آغاز خواهد شد که طرف امریکایی تقریبا حاضر به گرفتن هیچ تصمیم دشواری در مذاکرات وین 5 نشده است. با نزدیک شدن به ضرب الاجل 30 تیر می توان انتظار داشت که مذاکرات فشرده تر و هر چه جلوتر می رویم، تماس ها نزدیک تر، رایزنی ها جدی تر و استرس ها بیشتر شود. با این حال دورنمای یک توافق هنوز هویدا نشده است عمدتا به این دلیل که امریکایی ها اصرار دارند ایران در مذاکرات تصمیمات دشواری از قبیل برچیدن بخش عمده ای از ظرفیت غنی سازی خود را بگیرد اما خود آماده تحمل هیچ دشواری جدی نیستند. برخی نکات زیر تصویر وضعیتی را که اکنون مذاکرات در آن قرار دارد، روشن تر می کند: 1- نخستین نکته این است که تا امروز امریکا توانسته است گروه 1+5 را با خود متحد نگه دارد اما این همیشگی نخواهد بود. این امر عمدتا به دو دلیل رخ داده است. نخست اینکه امریکا خود سخت ترین موضع را درمقابل ایران گرفته و در نتیجه دیگر مجالی برای تندروی کشوری مانند فرانسه باقی نمانده است و دوم، هنوز دورنمای شکست مذاکرات پدیدار نشده است تا چانه زنی های واقعی آغاز شود. اگر مذاکرات با وضعیت فعلی جلو برود، یعنی دو طرف درباره دو مسئله ظرفیت غنی سازی و تحریم ها به یک جمع بندی مشترک نرسند، بدون تردید مذاکرات در انتهای تیر ماه در آستانه شکست قرار خواهدگرفت و وقتی چنین شود می توان انتظار داشت که چسب های درونی گروه 1+5 از هم گسسته شود. در آن شرایط درباره چند مسئله اساسی میان روسیه و چین و احتمالا آلمان از یک سو و دیگر اعضای گروه 1+5 از سوی دیگر اختلافاتی حاد بروز خواهد کرد. مسئله اول این است که این کشورها بر خلاف امریکا عقیده خواهند داشت این حق ایران است که در ازای امتیازهایی که واگذار می کند خواهان برچیده شدن یکباره تحریم ها باشد. مسئله دوم این است که این کشورها آماده خواهند بود [b]میان دو گزینه پذیرش ظرفیت غنی سازی بیشتر برای ایران و شکست مذاکرات، از گزینه اول جانبداری کنند.[/b] بنابراین به نظر می رسد ایران می تواند روی شکل گیری یک جناح میانه روتر درون گروه 1+5، بویژه اگر امریکا موضع خود را تعدیل نکند و مذاکرات در آستانه شکست قرار گیرد، حساب کند. 2- یکی از مهلک ترین اشتباهات تیم ایرانی این خواهد بود در چانه زنی درباره موضوعات دشوار، موضع خود را زود تعدیل کند. متاسفانه در مذاکرات وین 5 یکی از نگران کننده ترین نمونه های این امر مشاهده شده است. در حالی که تیم ایرانی پیش از این، برچیده شدن کامل و یک جای همه تحریم ها را خواستار شده بود، عباس عراقچی پس از مذاکرات وین 5 به خبرنگاران گفت ایران پذیرفته است که تحریم ها طبق یک جدول زمانی لغو شود. این بدان معناست که تیم ایرانی به سرعت موضع خود را در این باره تعدیل کرده است. اگر توجه کنیم که دولت آقای روحانی تا کنون چه مانور گسترده ای روی مسئله لغو تحریم ها انجام داده و همه امتیازدهی های خود را اینگونه توجیه کرده که هدف مذاکرات لغو تحریم هاست، متوجه خواهیم شد که این امتیاز واگذار شده به 1+5 چقدر اساسی بوده است. [b]معنای لغو تدریجی تحریم ها این است که عملا در حالی که ایران همه درخواست های هسته ای 1+5 را می پذیرد و با این کار اهرم های چانه زنی خود را از دست می دهد، طرف مقابل با حفظ بخش های مهمی از تحریم ها اهرم های چانه زنی خود را حفظ می کند و می تواند بحث را به حوزه های غیر هسته ای توسعه بدهد. [/b]عجله در تعدیل خطوط قرمز، دارای این خطر راهبردی است که امریکایی ها تصور کنند همه آنچه ایران آنها را خطوط قرمز خود می نامد، در وقع ابزارهای چانه زنی است و از دید ایران هیچ خط قرمز واقعی وجود ندارد. آن وقت است که مذاکره معنای حقیقی خود را از دست خواهد داد و امریکایی ها سعی خواهند کرد با واگذاری امتیاز های حداقلی، حداکثر مقدار از آن چیزی را که می خواهند به دست بیاورند. 3- یک نکته مهم که امریکایی ها در هفته گذشته به عنوان یک برآورد اطلاعاتی از آن سخن گفته اند این است که نمی دانند ایران درباره موضوع کلیدی ظرفیت غنی سازی چه زمانی کوتاه خواهد آمد. معنای این سخن این است که [b]تیم ایرانی به گونه ای مذاکره کرده یا امریکایی ها اطلاعاتی در اختیار دارند که بر اساس آن معتقدند ایران بالاخره از موضع فعلی خود درباره حفظ همه ظرفیت غنی سازی اش و توسعه تدریجی آن در آینده را تعدیل خواهد کرد[/b] و از آن کوتاه خواهد آمد. معلوم نیست که این محاسبه دقیقا چگونه در ذهن غربی ها شکل گرفته ولی این روشن است که تیم ایرانی باید هر چه زودتر این محاسبه اشتباه را تصحیح کند. رییس جمهور پیش از این گفته است تنها چیزی که ایران برای روی میز گذاشتن دارد شفافیت است نه چیز دیگر. تیم ایرانی هم این موضوع را که تنها نیازهای ایران، اندازه ظرفیت غنی سازی اش را تعیین خواهد کرد، به عنوان یک خط قرمز اعلام کرده است. نتیجه این است که آقای ظریف و همکارانش در ارتباطات روزانه خود با امریکایی ها باید این پیام را به طور کاملا صریح به آنها برسانند که اگر منتظرند تا زمان کوتاه آمدن ایران برسد، آن زمان هرگز نخواهد رسید. ملاحظات راهبردی اساسا به ایران اجازه نمی دهد که در این موضوع کلیدی کوتاه بیاید چرا که در این صورت راه برای فشار های بسیار سنگین تری از سوی امریکا آن هم بر سر موضوعاتی که بخش لاینفک امنیت ملی ایران است گشوده خواهد شد. [b]ایران نمی خواهد و نمی تواند موضوع هسته ای را بدل به مدلی موفق از نتیجه بخشی تحریم ها در تعدیل تصمیمات امنیت ملی اش کرده و به این ترتیب برکارآمدی پروژه فشار صحه بگذارد.[/b] بنابراین امریکایی ها باید درک کنند حداکثر کاری که ایران می تواند در این حوزه برای آنها انجام بدهد ارائه مقادیری «حفظ آبرو» است نه بیشتر. 4- نکته بعدی این است که اگر به ادبیات امریکایی ها پس از مذاکرات وین 5 دقت کنیم، یکی از مهم ترین کلیدواژه هایی که بر آن تاکید کرده اند این است که «ایران باید نشان بدهد آماده است همه تضمین های لازم را درباره صلح آمیز بودن و صلح آمیز باقی ماندن برنامه هسته ای اش، ارائه کند». اگر این جمله را در کنار درخواست پر شدت امریکایی ها مبنی بر ضرورت کاهش شدید ظرفیت غنی سازی ایران بگذاریم، نتیجه این خواهد شد که امریکا همچنان برچیدن را مهم ترین و اطمینان بخش ترین تضمین صلح آمیز باقی ماندن برنامه هسته ای ایران تلقی می کند. این در حالی است که می دانیم ایران پیشنهادهای بسیار سخاوتمندانه ای در حوزه شفافیت برنامه هسته ای به طرف غربی ارائه کرده است. [b]واقعیت این است که دو مفهوم شفافیت و محدودیت مفاهیم هم ارزی هستند که به موازات افزایش یکی باید از دیگری کاست والا اگر قرار باشد هم برنامه غنی سازی ایران محدود شود و هم ایران شفافیت حداکثری را برای آن برنامه محدود شده بپذیرد، هم چوب را خورده و هم پیاز را.[/b] ایران تا کنون محدودیت برنامه غنی سازی فعلی خودر ا نپذیرفته است. در این حالت منطقی است که برای متوازن شدن معامله نهایی بر شفافیت برنامه افزوده شود، اما تا وقتی که امریکایی ها «برچیدن» را تضمین صلح آمیز بودن تلقی می کنند، درباره شفافیت برنامه باید کاملا سخت گیر بود و حداقلی عمل کرد. 5- مسئله بعدی در توافق نهایی، بازگشت پذیر بودن یا نبودن تعهدات دو طرف است. امریکایی ها می گویند هم درباره ظرفیت غنی سازی و هم درباره بازطراحی راکتور اراک، آنچه ایران می پذیرد باید بازگشت ناپذیر باشد. مقصود از این تعبیر ظاهرا این است که ایران در هیچ زمان مفروضی در آینده نتواند این برنامه ها را در زمانی کوتاه از سر بگیرد. به عنوان نمونه، آنگونه که کارشناسان غربی گفته اند هدف اصلی امریکا از تاکید بر اینکه باید تعداد زیادی از ماشین های سانتریفیوژ ایران برچیده شود دقیقا همین است که این برنامه در زمان کوتاه قابل بازگرداندن به وضعیت پیش از توافق نباشد. درباره اراک هم ملاحظه ای که باعث شده هنوز میان ایران و امریکا بر سر بازطراحی قلب راکتور توافق نشود، همین است که امریکایی ها می گویند تغییری که در این راکتور اعمال می شود، باید بازگشت ناپذیر باشد. در اینجا چند مسئله مهم وجود دارد. مسئله اول این است که [b]اگر قرار است تعهدات ایران بازگشت ناپذیر باشد، تعهدات طرف مقابل هم باید دقیقا واجد همین ویژگی باشد؛ در حالی که می دانیم مطلقا چنین نیست. امریکایی ها به روشنی گفته اند تحریم ها را نه یک جا بلکه طبق یک جدول زمانی لغو می کنند و تحریم های غیر هسته ای نه تنها لغو نمی شود بلکه تشدید هم خواهد شد[/b] (مراجعه کنید به جلسه توجیهی شرمن با خبرنگاران در وین پس از وین 5). در یک بیان ساده مسئله این است که [b]امریکایی ها می توانند هر زمان اراده کردند همین تحریم های فعلی و بلکه تحریم هایی بسیار شدیدتر و ظالمانه تر از آن را با بهانه های غیر هسته ای مجددا اعمال کنند ولی ایران دیگر اهرمی برای مقابله به مثل در اختیار نخواهد داشت.[/b] من عقیده دارم، تا همین امروز هم آنچه سرعت قطار تحریم ها را کند کرده امکان مقابله به مثل فنی و حقوقی ایران بوده نه اینکه امریکایی ها علاقه و اهمیتی به لبخندهای دیپلماتیک داشته یا داده باشند. مسئله دوم، اندکی نگران کننده تر است. [b]از یک منظر راهبردی، بازگشت پذیر بودن تعهدات طرفین نوعی ضمانت متقابل ایجاد می کند که هر دو طرف به تعهدات خود پای بند بمانند. [/b]در واقع اگر یک طرف بداند که در صورت نقض تعهداتش، طرف مقابل به سرعت امکان انجام اقدامات متقابل دارد، در عدم پای بندی به توافق محتاط خواهد شد. اما وقتی تعهدات یک طرف بازگشت ناپذیر باشد، آنچه عملا رخ می دهد این است که انگیزه طرف مقابل برای پای بندی به تعهداتش خود به خود کاهش پیدا می کند چرا که طرف مقابل خود را از نشان دادن واکنش ناتوان می بیند. [b]در حالی که میان ایران و امریکا بی اعتمادی وسیعی وجود دارد، تن دادن به تعهدات بازگشت ناپذیر و پذیرش دستکاری های فنی در برنامه هسته ای که بیشتر به خرابکاری شبیه است، خردمندانه نیست.[/b] ایران باید این موضوع را پیشفرض بگیرد که امریکا توان عمل کامل به تعهداتش را نخواهد داشت –چنانکه تجربه توافق ژنو ثابت کرده است- و بنابراین باید ابزارهای بازدارنده خود را با جدیت حفظ کند. 6- موضوع بعدی تمرکز مذاکرات بر افزایش زمان گریز هسته ای ایران (Break out) است. وقتی طرف امریکایی به جای تمرکز روی ساخته شدن سلاح در ایران، روی Break out تمرکز می کند، از جنبه راهبردی به این معناست که امریکایی ها روی «مسیر» ساخته شدن سلاح تمرکز کرده اند نه روی اصل آن. مشکل اصلی در اینجا این است که مسیر ساخته شدن بمب، از حیث تهیه مواد شکافت پذیر، تا 90 درصد، بر مسیر تولید سوخت راکتور هسته ای منطبق است و بنابراین وقتی ایران آماده مذاکره با این مبنا شده، یعنی به محدود شدن توان تولید سوخت خود هم تن داده است. اکنون طرف ایرانی می گوید قصد دارد کل ظرفیت غنی سازی فعلی خود را حفظ کند و با هدف رسیدن به ظرفیت تولید سوخت راکتور بوشهر به تدریج بر آن بیفزاید. این سخن یعنی مبنا قرار گرفتن نیازهای عملی ایران.[b] پارادوکس مذاکرات این است که نتیجه مذاکره بر اساس منطق Break out با نتیجه مذاکره بر اساس منطق نیاز عملی، تفاوتی بنیادین دارد؛ طوری که یکی به برچیدن شدن برنامه غنی سازی ایران می انجامد ودیگری به توسعه آن.[/b] یکی از مهم ترین مسئولیت های تیم مذاکره کننده این است که در مذاکرات وین 6، تکلیف این تناقض را روشن کند والا گرفتن یک خروجی متوازن از مذاکرات تقریبا غیر ممکن خواهد بود. یک نکته دیگر که همین جا باید به آن پرداخت این است که مفهوم Break out عدم تولید مواد هسته ای لازم برای یک سلاح را در ایران نشانه می گیرد، نه ساخته شدن وسیله انفجاری را. می دانیم که حتی اگر 25 کیلو اورانیوم 5 درصد یا 8 کیلو پلوتونیوم 238 تولید شده باشد، تا آنجا که به ساخته شدن یک وسیله انفجاری هسته ای واقعی مربوط می شود، هنوز در اول راه قرار داریم. حجم انبوهی از فعالیت های فیزیک هسته ای و حوزه های مرتبط با آن باید انجام شود تا مواد بسیار غنی شده به یک کلاهک تبدیل شود. تازه پس از این مرحله نوبت به کوچک کردن کلاهک تا جایی می رسد که قابل حمل توسط موشک باشد. امریکایی ها به خوبی می دانند و توضیحات اخیر ایران درباره چاشنی های انفجاری مفتولی (EBW) هم مسئله را روشن تر کرده است که ایران اساسا مطالعات فیزیک هسته ای مرتبط با تبدیل مواد به سلاح را انجام نداده و هیچ دانش یا تجربه ای در این زمینه ندارد. بنابراین، [b]محاسبه زمان Break out بدون توجه به اینکه PMD کلا سند سازی اسراییلی ها و امریکایی ها علیه برنامه هسته ای ایران است مستقیما به معنای نادیده گرفتن زمان لازم برای تبدیل مواد به سلاح است. امریکایی ها طوری حرف می زنند که گویی از تولید مواد کافی تا ساخت کلاهک هیچ راهی نیست در حالی که کل داستان PMD توصیف کننده همین راه طولانی و دشوار است که اکنون ثابت شده چیزی بیش از مشتی دروغ نیست.[/b] بر این اساس، حتی اگر Break out ملاک باشد، باز هم زمان فرار هسته ای برای ایران بیش از چند سال و شاید حدود یک یک دهه خواهد بود نه آنگونه که موسسه علوم و امنیت به عنوان مشاور تیم مذاکره کننده امریکایی محاسبه کرده، 1/5 ماه! 7- نکته آخر که در اینجا به آن می پردازیم این است که قلب هرگونه توافق جامعه یکی برچیدن شدن کامل زیرساخت تحریم ها و دیگری تثبیت حق غنی سازی صنعتی برای ایران است. [b]برخی اطلاعات منتشر شده نشان می دهد امریکایی ها از یک سو نپذیرفته اند همه تحریم ها را لغو کنند و از سوی دیگر، حاضر نیستند تصریح کنند حتی پس از طی شدن زمان گام نهایی، محدودیت های اعمال شده علیه برنامه هسته ای ایران برچیده خواهد شد و ایران می تواند در ابعاد صنعتی غنی سازی کند. هر معامله نهایی که حاوی این دو عنصر نباشد به معنای به بازی گرفتن حقوق و امنیت ملی ایران است.[/b] هرگونه توافق نهایی صرفا زمانی دارای ارزش بررسی است که بتواند غنی سازی صنعتی را به خروجی فرآیند اعتماد سازی تبدیل کند. هنوز علامتی از اینکه چنین دورنمایی پدیدار شده باشد مشاهده نشده و در این صورت، مسلما توافق نکردن بهتر از توافقی است که نه تحریم ها را بر می دارد و نه غنی سازی را به ایران می دهد. [b][url="http://irannuc.ir/"]ایران هسته ای[/url][/b]
  22. [center][url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/322643"][size=6][b]جدیدترین حفره سیاه ارتش روسیه[/b][/size][/url][/center] [center][b]یک فروند زیردریایی کلاس کیلو از نوع پروژه 636 با نام Rostov-on-Don در دریای سیاه به آب انداخته شد. این زیردریایی به ناوگان دریای سیاه نیروی دریایی ارتش روسیه تحویل داده می شود. این زیردریایی از قابلیت پنهان کاری بالایی برخوردار بوده و به "حفره سیاه" معروف است.[/b][/center] [center][b][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/633170_662.jpg[/img][/b][/center] [center][b][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/633169_387.jpg[/img][/b][/center]
  23. [b][url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/322093"][size=6]"محافظ دریا" از آب خارج شد+عکس[/size][/url] یک زیردریایی هندی که 10 ماه پیش در بندر بمبئی غرق شده بود به سطح آب و سپس خشکی منتقل شد.[/b] به [b][url="http://www.mashreghnews.ir/fa/services/11"]گزارش گروه دفاع و امنیت[/url] [url="http://www.mashreghnews.ir/"]مشرق[/url][/b] ، زیردریایی کلاس کیلوی نیروی دریایی هندوستان ، INS Sindhurakshak که 10 ماه قبل در اثر یک حادثه انفجار در بندر بمبئی هندوستان غرق شده بود از کف دریا بازیابی شده و به خشکی منتقل شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/630667_542.jpg[/img] این زیردریایی در 14 آگوست 2013 بر اثر وقوع دو انفجار در درون آن که دلیل آن هنوز به درستی مشخص نشده است غرق شده و در عمق 15 متری در بندر بمبئی قرار می گیرد. در این حادثه 18 ملوان هندی جان خود را از دست دادند. مقامات هندی اعلام کردند که بعید است این زیردریایی به خدمت بازگردد و به زودی عملیات اوراق آن را آغاز خواهند کرد.Sindhurakshak در زبان سانسکریت به معنای "محافظ دریاها" می باشد.
  24. [b]وضعیت کنونی توربین های گازی الوند کلاس ها ( Rolls Royce Olympus TM-3A ) به چه شکلی هست ؟[/b]