-
تعداد محتوا
8,668 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1,382
پست ها ارسال شده توسط MR9
-
-
بخش چهارم :
بلیطی برای تل آویو :
با این وصف ، آنچه که استاری را متقاعد ساخته بود ، برخوردی وحشیانه و کوتاه بود که سه سال قبل از آن اتفاق افتاده بود . در 3200 کیلومتری شرق آلمان ، در مرز میان اسراییل و سوریه ، در میان تپه های ناهمواری که ارتفاعات جولان نام دارد ، یکی از بزرگترین نبردهای زرهی تاریخ بشر پس از نبرد کورسک ، اتفاق افتاد . افسران زرهی همه کشورها این نبرد را مطالعه کرده و خواهند کرد . این برخورد در روز 6 اکتبر یعنی یوم کیپور 1973 ، زمانی اتفاق افتاد که ارتشهای عربی ( سوریه و مصر ) با استفاده موفقیت آمیز از اصل غافلگیری ، به اسراییل حمله بردند . ارتش اسراییل در جنگ 6 روزه 1967، در فرصتی کوتاه ، طومار ارتشهای عربی را در هم پیچیده بود و نیروهای هوایی شش کشور عربی قبل از آنکه بتوانند حتی یک سورتی پرواز انجام دهند ، بر روی زمین نابود نمود. اما در سال 1973 ، نیروهای اعراب مجهز تر بوده و بهتر آموزش دیده بودند و اطمینان داشتند که یکبار و برای همیشه می توانند اسراییل را شکست دهند و چرا که نه !؟
نیروهای سوری در جبهه شمالی با رعایت غافلگیری دست به حمله زدند ، پنج لشکر با بیش از 45 هزار سرباز با پشتیبانی بیش از 1400 دستگاه تانک و هزار قبضه انواع توپخانه و خمپاره انداز ، سرتاسر مرزهای شمالی فلسطین اشغالی را درنوردیده و به یگانهای اسراییلی حمله کردند . بخش عمده ای از واحدهای زرهی سوری در آن زمان از تانکهای تی -62 بهره می برد که پیشرفته ترین تانکی بود که اتحاد شوروی برای متحدین خود فراهم نموده بود .
در برابر آنها ، دو تیپ نسبتا" ضعیف اسراییلی قرار داشتند . در جبهه شمالی ، تیپ هفتم زرهی و در جبهه جنوبی تیپ 188 که استعداد رزمی این دو تیپ روی هم رفته ، 6 هزار سرباز و 177 دستگاه تانک و 60 قبضه توپ بود .اما به رغم این تفاوت خیره کننده ، این اسراییل بود که پیروز شد .
دوماه و نیم بعد ، یعنی در اوایل سال 1974، ارتش بریتانیا از ژنرال استاری و تیمی از افسران زرهی دعوت نمود تا از ساختار زرهی این کشور بازدید نمایند ، اما در جریان این بازدید ناگهان از جانب ژنرال کرایتون آبرامز (creighton Abrams) فرمانده ستاد مشترک ارتش به استاری تلفن شد با این مضمون که :" شما به اسراییل می روید "
استاری که بهترین بخش زندگی اش را صرف مطالعه تاکتیک های رزم زرهی کرده بود ، مصم شد که بداند دقیقا" در جولان چه اتفاقی افتاده است .
چیزی نگذشت که استاری خود را در برابر " خطوط بی پایان " تانکهای نابود شده و نفربرهای سوخته سوری یافت . او وجب به وجب میدان نبرد جولان را زیر پا گذاشت و چندین بار با فرماندهان مهم ارتش اسراییل از جمله " موسی پلد" ( Moshe peled) ، آویگدور کاهالانی ، بنی پلد و افسرانی تا سطح فرمانده گردان دیدار نمود و آنان نیز هر ثانیه از نبرد را برای وی بازسازی نمودند .
ادامه دارد .....- 2
- 32
-
در مورد اینکه ایران اف 16 داشته بگم که دو فروند به ایران فروخته شد که ظاهرا برای آموزش بوده حالا به چه دلیلی نمی دونم شاید می خواستن بهمون اف 16 بفروشن نکته اینه که اون مال 30 سال پیش بود جنگنده اون موقع از لحاظ اویونیک با حالا قابل مقایسه نیست.
در ارتباط با بحث فروش فالکون به ایران باید گفت که اساسا" نیروی هوایی ایران قبل از انقلاب یک استراتژی مشخص برای خود داشت یا حداقل یک استراتژی مشخص را آمریکایی ها برای آن در نظر گرفته بودند ( حالا این حرف رو می زنم پس فردا به من برچسب شاه دوستی و ... نزنند خیلی شانس آوردم )
بدلیل اینکه ایران بلحاظ هم مرز بودن با اتحاد شوروی سابق در موقعیت حساسی قرار داشت ، آمریکایی ها تحت یک برنامه مشخص که قرار بود تا سال 1373 شمسی طول بکشد ، نیروی هوایی ایران را به حداکثر توانایی خود برسانند و در حقیقت با خرج دولت ایران ، یک نمونه از نیروی هوایی ایالات متحده را با همان ساختار و همان تسلیحات و همان آموزشها در کشور هم مرز با شوروی ایجاد نمایند . بنابراین با سفارش هواپیماها از سوی ایران این روند از اواسط دهه 1340 شمسی آغاز گردید . در ابتدا جنگنده - بمب افکن های سبک اف- 5 وارد سازمان رزم نیروی هوایی شد و پس از آن فانتوم های مدل D و E و نمونه شناسایی آن ودر نهایت ابر رهگیر تامکت ، با این حال هنوز این نیرو دچار نقصان بود . بنابراین پس از مدتی تصمیم گرفته شد تا جنگنده هایی نظیر ایگل و فالگون نیز به سازمان رزم این نیرو پیوسته و این نقص را جبران کند . علاوه بر این برای ایجاد یک پوشش راداری گسترده و 24 ساعته ، 8 فروند پرنده پیش اخطار آواکس نیز سفارش داده شد .
اما نقش فالکون ها دراین میان چه بود ؟
درحقیقت خرید جنگنده اف- 5 راه حلی موقت برای نیروی هوایی ایران بشمار می رفت و قرار بود در حدود 300 فروند اف-16 و همین تعداد نمونه زمین پایه هورنت (F-18 L ) در اختیار نیروی هوایی ایران قرار بگیرد . براساس پیش بینی های فرماندهان وقت نیروی هوایی ، تعداد مشخصی اف- 14 برای ایجاد برتری هوایی ، تعداد 300 فروند اف-16 برای اجرای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک زمینی (CAS) و ضد رادار (SEAD) در ارتفاع متوسط به همراه 8 فروند آواکس می بایست تا سال 1373 شمسی سازمان رزم نیروی هوایی ایران را تشکیل دهد تا این نیرو از این سال (1373) بتواند جلوی ضربه اولیه تهاجم احتمالی روسها را بگیرد . دوستان اگر نقاط استقرار پایگاه های هایی ایران را هم در ذهن بیاورند کاملا" این مساله مشخص میشود .
با ورود احتمالی فالکونها ، به احتمال زیاد تایگرهای نیروی هوایی یا به کشورهای همپیمان هدیه ! می شد ویا به انبارهای ذخیره می رفت تا در زمان مورد نیاز مجددا" مورد استفاده قرار بگیرند . فانتوم ها نیز قرار بود ارتقاء یافته و پس از مدتی بعنوان پرنده های ذخیره قرار گیرند و احتمالا" خرید ایگل ها ، موجب می شد که این پرنده ها نیز بتدریج از سازمان رزم نیروی هوایی خارج شوند .
با این حال وقوع انقلاب اسلامی همه چیز را تغییر داد و فانتوم ها و تایگرها همچنان محافظان آسمان ایران بشمار می آیند .- 4
-
جناب [color=#ff0000]commandant [/color]عزیز، رفرنس این مطلب که برادر ما فرمودند ( جناب Mohammad) یکی از کتب منتشره دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه است با عنوان " گزارش عملیات ، عملیات کربلای 3" و این مطلب ( یعنی اجرای آتش بر روی اسکله البکر ) عملیاتی بود با عنوان [color=#0000ff]نارالرحمه [/color]که توسط واحد توپخانه سپاه و با استفاده از دو قبضه توپ 130 م.م و یک قبضه توپ 155 م.م اجرا شد . راوی این مطلب هم شهید عزیز و افتخار گیلانی ها ([color=#ff0000] اما به مانند همه شهدا در این زمانه ، گمنام [/color]) [color=#008000]شهید محمد اسحاقی[/color] ، راوی قرارگاه نوح نبی (ع) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است .- 6
-
ممنون از فرمایشاتتون من هم نگفتم شما غلط میگید گفتم منبع غلط میگه و گرنه من با نظرات شما در این زمینه که همیشه جز کاملترین ها بوده آشنا و موافق هستم باز هم اگر باعث ناراحتی شما شدم من پوزش من را بپذیرید
عزیز جان بنده هم به هیچ وجه نا راحت نشدم - بنده اعتقاد دارم که در این انجمن باید صرفا" با دلایل متقن و علمی صحبت کرد و نه از روی احساسات و صد البته با مطالعه - در حوزه دفاع مقدس هم بنده هیچ تفاوتی میان عزیزان ارتش و سپاه نمی ذارم و معتقدم سهم هرکدام از این دو نیرو در جریان دفاع مقدس مساوی است .
-
[quote name='arash666' timestamp='1402349159' post='384074']
شک دارم
چون اگه همچین کاری میشد موشک ها و هلیکوپتر ها و جنگنده های عراقی همه رو نابود میکردند
بعد شناور ساختن که به همین راحتی نیست که . بد باشه با یه موج نابود میشه تازه وزن این ها رو هم در نظر بگیر
آمریکا خواست تو نورماندی تانک بیاره با همین شیوه ای که شما گفتی هیچ کدوم نرسید با این که فاصله چند کیلوتر بیشتر نبود
تی 55 که سبک نیست که همینطوری ...
خلاصه حرف شما مصداق بارز یه چی بگو که بگونجه هست
[/quote]
[color=#ff0000]البته عزیزجان بنده جمله آخری شما را به هیچ وجه مصداق و درخور این انجمن علمی نمی دونم ( دوستان باید نظر بدهند )،[/color] اما بنده سعی می کنم عکس این ابتکار فوق العاده رو برای شما اسکن کنم و بذارم . منبع بنده هم سری کتاب های فوق العاده " [color=#ff0000]گزارش عملیات[/color] " دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه ، جزوات و کتب دوره عالی دافوس سپاه و مصاحبه و گفتگوی بنده با یکی از عزیزان مسئول شرکت کننده در این عملیات غرور آفرین بود . در ضمن مشکلاتی که شما فرمودید ،را بچه های نیروی دریایی تازه تاسیس سپاه در آن موقع با آن مواجه شدند و صد البته آنها را حل کردند . حتی برای زخمی ها و شهدای احتمالی غواص که جزو نیروهای خط شکن بودند ، یک بهداری شناور هم تدارک دیده بودند و اتفاقا" به کار هم آمد . با توجه با اینکه آن موقع از صنایع نظامی و کشتی سازی نظامی الان ، خبری نبود و سپاه با توان نیروهای خودش ، راکت اندازهای 107 م.م مینی کاتیوشا ، توپ های 106 م.م و..... را به دریا برد و امتحان کرد و البته در آن موقع نیاز نیروهای عمل کننده و خط شکن را بر طرف کرد . نمونه بازر آن را می تونید الان در نوآوری های نیروی دریایی سپاه مشاهده کنید .
البته بخشی از صحبتهای شما درست است ، امواج دریا و فورس آب نمی ذاره شلیک دقیقی صورت بگیرد اما صرف وجود این تجهیزات برای نیروهای عمل کننده یک قوت قلب بود ، آن هم با توجه به نزدیکی این دو تا اسکله به ساحل عراق و پشتیبانی نیروی هوایی و نیروی دریایی نصف و نیمه عراق که با شناورهای کلاس اوزا صورت می گرفت .- 1
-
با تشکر از نظرات تکمیل کننده دوستان
در وقایع مربوط به قبل از آغاز جنگ، یکی از بزرگترین اشتباهات استالین اعدام مارشال توخاچفسکی بود. توخاچفسکی نابغه نظامی بود، در سنین بسیار جوانی از فرماندهان عالی ارتش سرخ در جنگ داخلی بود. دکترین توخاچفسکی که در زمان استالین قصد اجرای اون رو داشت، در دهه 70 دکترین اصلی ارتش شوروی بود.( عمری بود در تاپیکی مجزا به این دکترین میپردازیم).
با تشکر ، اتفاقا" در مجموعه ای که من در حال حاضر در حال کار بر روی آن هستم ( دکترین های رزم زرهی ) ، یک بخش بطور کامل دکترین رزم زرهی روسها را در حد فاصل 1919 تا 1940 مورد بررسی قرار داده است و در انها بصراحت اعلام کرده است که استراتژی ژنرال ژوکف برای مقابله با ژاپنی ها در منچوری کپی نظرات توخاچفسکی بشمار می آمد . -
ارتش اگر میخواست حمایت نکنه نیروی هوایی عراق در مدت کوتاهی همه ی این نیروهارو شخم میزد در ضمن برای گرفتن این دو سکو نیاز به این همه آتیش بازی نبود مگه در 7 آذر این دو سکو توسط نیرو های ویژه تصرف نشد؟
من شنیدم در این عملیات هم هر دو نیروی دریایی با هم شرکت داشتن
نه عزیز جان - بنده اصلا" قصدم نادیده گرفتن زحمات ارتش و یا سپاه نیست و اصلا" من معتقدم که بخشی از ناکارامدی هر دو نیرو ( ارتش و سپاه ) از سال 1361 و بعداز فتح خرمشهر این بود که این دوستان بدلایل مختلف که در اینجا بحث ان نیست ، تصمیم گرفتند تا بطور جداگانه و بر اساس نگاه های خودشون به جنگ ، عملیات ها را طراحی و اجراکنند . ارتش معنقد بود که باید براساس اصول کلاسیک جنگ ، عملیاتها را طراحی کرد و سپاه هم معتقد بود که ارتش بدلایل مختلف از جمله عدم برخورداری کافی از تجهیزات و پرسنل اموزش دیده قادر نیست تا عملیات کلاسیک نظامی را بر اساس متون نظامی اجرا کند .
در باره این عملیات هم فرمایش شما صحیح است اما عراق بعد از عملیات 7 آذر ، از این دو سکو جهت دیده بانی ورود و خروج کشتی های تجاری و نفتی و حتی نظامی به بندر امام خمینی و بالعکس استفاده می کرد و سپاه هم برای نابود کردن این دو سکو دو عملیات جداگانه را طراحی کرد . اول عملیات نارالرحمه که در ان با پمپاژ نفت باقی مانده در لوله های باقی مانده که منتهی به اسکله البکر می شد و اجرای همزمان اتش توپخانه 130م.م بر روی این اسکله ، تمام نیروهای موجود دران کشته یا زخمی شدند و دوم حمله مستفیم به اسکله الامیه ، تصرف و نگه داشتن ان که بدلیل فشار بیش از حد هوایی و دریایی عراق صرفا" این سکو تصرف و اسرا و تجهیزات ار ان تخلیه شد . جالب اینکه برای اولین بار یک مجموعه کامل رادار رازیت از این سکو تخلیه شد و در اختیار کارشناسان ایرانی قرار گرفت .- 4
-
در ارتباط با عدم آمادگی یگان های ارتش سرخ هم عمدتا" چند دلیل وجود دارد :
1- در جریان تصفیه های وحشتناک استالینی در دهه 1930 که در سال 1937 به اوج خود رسید ، بخش بزرگی از افسران باتجربه ارتش سرخ که در راس آنها مارشال توخاچفسکی قرار داشت ، تصفیه شدند و یا با خوش شانسی تنزل درجه گرفته و یا به تبعید در سیبری فرستاده شدند .( البته بخشی از این تصفیه ها بدلیل اجرای یک برنامه دقیق اطلاعاتی از سوی آبوهر - سازمان اطلاعاتی ورماخت - رخ داد ، چرا که آلمانی با اطلاع از این تصفیه ها و دست کاری در اسناد همکاری ارتش شوروی با ارتش آلمان در دهه 1920 و اوایل دهه 1930 و ارسال آنها با واسطه به استالین موجب شد تا استالین به شکل غیر قابل توصیفی به فرماندهای ارتش سرخ بدگمان شود ) ( [color=#ff0000]ژنرال ستاد دیمیتری ولگوگونوف این مساله را به طور شفاف در کتاب خود شرح داده است [/color])
2- عدم توجه استالین به اطلاعات جمع آوری شده توسط شبکه جمع آوری اطلاعات سازمانهای اطلاعات خارجی شوروی ( چکا و جی آر یو ) که در اروپا با شناسه ارکستر سرخ ( روته کاپل ) شناخته می شدند و در رده های بالای ورماخت هم نفوذ کرده بودند ، موجب ایجاد یک خلا" اطلاعاتی در مورد سازمان رزم و توانایی های ورماخت گردید .
3- پیش بینی نادرست استالین در مورد شکست بریتانیا در برابر تهاجم آلمان و عدم ورود آمریکا به جنگ
4- ترس از حمله ژاپنی ها به روسیه از طریق منچوری و درگیر بودن یگانهای زبده ارتش شوروی در این منطقه
این دلایل به اضافه اجرای دقیق طرح های فریب از سوی ارتش آلمان موجب شد تا بمدت دو سال و نیم ارتش شوروی متحمل ضربات سختی گردد .- 3
-
با سلام - سری ششم از تصاویر فیلد مارشال اروین رومل
http://www.uploadax.com/images/80357168259942383849.jpg
http://www.uploadax.com/images/61868656020692750838.jpg
http://www.uploadax.com/images/74704152343874184135.jpg
http://www.uploadax.com/images/20020208814029427873.jpg
http://www.uploadax.com/images/42829422844287844227.jpg- 2
-
"پس از شکست سنگین ورماخت در مسکو، ارتش آلمان توانایی پیشبرد استراتژی سراسری تهاجمی را در جبهه شوروی در تابستان سال 1942 از دست داده بود. برای هیتلر یگانه انتخاب مسیر جنوب بود: نفت قفقاز این امکان را فراهم میساخت تا ماشین جنگی هیتلر همچنان در برابر ائتلاف غرب و شوروی ایستادگی نماید. همانگونه که پروفسور واگنر به درستی بسیار اشاره کرده است، "پیشوا" در بهار 1942 دو گزینه قطعی را پیش رو داشت: یا به طریقی پشت میز مذاکره به مسأله جنگ فیصله دهد یا اینکه به سرعت به لوازم و منابع یک جنگ طولانی دست یابد. تصرف منابع قفقاز در این راستا حتی می توانست به عنوان برگ برنده ای برای مذاکرات احتمالی صلح نه تنها با اتحاد شوروی، بلکه با امریکا و بریتانیا در نظر گرفته شود."
به نکته بسیار جالبی اشاره شده است که همواره در بررسی های راهبردی مرتبط با آغاز یک جنگ نادیده گرفته می شود . اینکه در اکثر منابع تاریخی گفته می شود که هیتلر صرفا" بدلیل نفرت از نژاد اسلاو و یا دشمنی شخصی با استالین به روسیه حمله نمود ، یک اشتباه فاحش بشمار می رود . بعنوان مثال ، ویلیام شایرر در کتاب خود با عنوان ظهور و سقوط رایش سوم ( چاپ 1347 شمسی - انتشارات فرانکلین ) این جمله را از قول هیتلر نقل می کند و این جمله بخوبی نشاندهنده نوع نگاه راهبردی هیتلر در ارتباط با حمله به روسیه است . بعنوان مثال در یک کنفرانس نظامی که در ستاد فرماندهی هیتلر در پروس شرقی به سال 1942) تشکیل گردید( قبل از اجرای حمله نهایی برای تصرف مسکو و در جواب به فرماندهان آلمان که اصرار داشتند کل نیروی زرهی ورماخت می بایست در جبهه مرکزی مستقر شوند ) ، هیتلر خطاب به فرماندهان خود گفت که :آنها ( یعنی ژنرال های آلمانی ) جنبه های اقتصادی جنگ را درک نمی کنند ( اشاره به هدف خود یعنی تصرف چاه های نفت مایکوپ در قفقاز و انبار غله اروپا - اوکراین ) . این مساله در حوزه ژئواستراتژیک بویژه در جنگهای قرن 21 بسیار با اهمیت بوده و جای تامل بیشتری دارد .- 5
-
جدیدترین مدلهای توپ دریایی
اتفاقا" در جریان عملیات کربلای -3 در منطقه عمومی خلیج پارس که علیه دو سکوی نفتی و اطلاعاتی عراق در این منطقه ( الامیه و البکر ) صورت گرفت ، بچه های سپاه با اجرای یک اقدام ابتکاری و ساخت یکسری پاسگاه های شناور ، انواع و اقسام آتشبارهای توپخانه ( شامل راکت اندازهای 107 م.م مینی کاتیوشا و خمپاره اندازهای 120م.م سوار شده بروی نفربرهای ام-113) و همچنین تانک های تی -55 را به نزدیکی این دو سکو (حوالی بویه 8 ) برده و برای تضعیف روحیه مدافعان عراقی اقدام به اجرای آتش منحنی و مستقیم بسمت سکوی الامیه نمودند .
نویسنده این مطلب هم دلیل این کار را امتناع نیروی دریایی ارتش از در اختیار قرار دادن تجهیزات لازم ذکر کرده ( البته راست و غیر راست این مطلب دومی بعهده نویسنده کتاب است )- 5
-
[quote name='arminheidari' timestamp='1402319506' post='383985']
در جنگ جهانى دوم سه دالان زمينى از ميان پرده ى آهنين عبور كرده كشورهاى عضو پيمان ورشو را كه به منزله ى خط مقدم پدافندى (afcent) به شمار مى رفتند به آلمان غربى وصل مى كرد. از اين ميان خطرناكترين گذرگاه كه مناسب حملات زرهى بود از ميان دشت شمال آلمان و راه هاى درجه ى يك و مزارع نسبتا هموارى مى گذشت كه باعث تسهيل روند حركت نيروها در عبور از اين كشور مى شد، در حالى كه مناطق جنگلى و ناهموار جنوبى معمولا تردد وسايل نقليه ى موتورى را در تنگ فولدا، واقع در مسير ورودى فرانكفورت و در دالان هوف كه به مونيخ منتهى مى شد با محدوديت روبرو مى كرد .
منبع
[url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url]
چند عکس از منطقه
[url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/pic/12.jpg"]http://www.ghadeer.o...rafy/pic/12.jpg[/url]
[url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/Fulda_Gap_Terrain_Features.png/730px-Fulda_Gap_Terrain_Features.png"]http://upload.wikime...in_Features.png[/url]
[url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/cd/Germany_topo_Fulda_Gap.jpg"]http://upload.wikime...o_Fulda_Gap.jpg[/url]
[url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url]
[url="http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap"]http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap[/url]
[/quote]
فوق العاده - ممنون از معرفی این لینکها- 2
-
:rose: :rose: ضمن تشکر از همه عزیزانی که بنده را مورد لطف خودشون قرار دادند :rose: :rose:
بخش سوم
نگهداری غول در بطری :
بدلیل اینکه ارتش های پیمان ورشو در و بویژه اتحاد شوروی آنقدر عظیم بود و شمار یگانهای زرهی اش به مراتب بیشتر از غرب بشمار می رفت ، برنامه ریزان تاکتیکی ناتو هیچ راهی نمی دیدند که نیروهای به مراتب کوچکترشان بتوانند بدون توسل به جنگ افزارهای هسته ای ، حملات ارتش سرخ را به اروپای غربی پاسخ دهند . در حقیقت ، در تمام آینده نگاری های ناتو برای دفاع از آلمان و بویژه شکاف حساس فولدا ( FULDA GAP) ، استفاده از سلاح های هسته ای ( بویژه جنگ افزارهای تاکتیکی به مانند موشکهای سطح به سطح MGM-25 لنس ،مسلح به کلاهکهای نوترونی ) در حد سه تا 10 روز پس از نخستین حمله احتمالی شوروی ، پیش بینی شده بود ، اما اگر از این چنین تسلیحاتی ( جنگ افزارهای هسته ای ) استفاده می شد ، قسمت اعظم آلمان غربی ( در جریان جنگ سرد ) که ناتو ملزم به دفاع از آن بود ، از میان می رفت .افزون بر آن ، خطر همیشگی ، یعنی استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی کوتاه برد منجر به اشاعه استفاده از این سلاح ها و تبدیل شدن جنگ به یک درگیری اتمی با استفاده از موشکهای قاره پیما ، همواره ستادهای فرماندهی پنتاگون و ناتو را در بروکسل ( البته بماند که سیستم اطلاعاتی روسها با ایجاد یک مرکز نمایشگاهی اتومبیل لادا در نزدیکی این مقر به مدت بیش از 20 سال مشغول جمع آوری اطلاعات سیگنالی SIGNET از این مقر بود ) و پنتاگون و مسکو را به حالت آماده باش نگاه می داشت .
این مساله بشدت غامض و عمیق بود که وقتی دن استاری در سال 1976 ، در پست فرماندهی سپاه پنجم ارتش ایالات متحده ، به آلمان ، یعنی آسیب پذیرترین نقطه اروپا اعزام شد ، آن را در برابر خود دید . اینجا ، یعنی در شکاف فولدا (FULDA GAP) در نزدیک شهر کاسل در آلمان غربی ، جایی بود که اگر جنگی در می گرفت ، اتحاد شوروی ، اول از همه ، از آنجا حمله می کرد ، یعنی اگر جنگ هسته ای در می گرفت ، می توانست از این محل آغاز گردد .
به سخنی کوتاه ، استاری ، مردی از وست پوینت ، ناگهان خود را به تنهایی در برابر قدرت ارتش سرخ احساس می نمود .
برای استاری مساله روشن بود ، هیچ کس نمی بایست غول مهار ناپذیر هسته ای را از شیشه خود خارج سازد . بدین معنی که مجموعه ارتشهای غربی در چهار چوب پیمان ناتو می بایست برای دفاع از خود در برابر برتری عظیم اتحاد شوری سابق ، ( بدون استفاده از تسلیحات هسته ای ) راهی بیابد .
بنابراین ، استاری زمانی که برای تحویل گرفتن پست فرماندهی وارد محل خدمت خود شد ، متقاعد شده بود که پیروزی غیر هسته ای امکان پذیر است ، اما نه با اتکاء بر دکترین های نظامی سنتی .
ادامه دارد ....- 2
- 32
-
با سلام - در ارتباط با مفهوم ضربه جنگل ، باید خدمت شما عرض کنم که این عبارت صرفا" بیان کننده شدت ضربه واردآمده به ساختار رزمی رتش ایالات متحده از سوی واحدهای نامتقارن و ناهمتراظ ارتش ویتنام شمالی که عمدتا" در جنگل های انبوهی که در حوزه جغرافیایی ویتنام موجود بود و هست ، مستقر بودند می باشد . در ادامه این تاپیک هم بتدریج این مساله برای جنابعالی روشن تر خواهد شد .
در مورد دوم هم حتما" . بطور مسلم اگر جنابعالی تاپیک را دنبال بفرمایید سعی می کنم در کنار متن اصلی به این پرسش شما هم پاسخ دهم
ممنون از توجه شما- 4
-
بسم الله الرحمن الرحیم
نمودار تصمیم گیری درباره برنامه هسته ای ایران
موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن در گزارشی سلسله مراتب تصمیمگیری درباره برنامه هستهای در ایران را ترسیم کرده است.موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن در گزارشی سلسله مراتب تصمیمگیری درباره برنامه هستهای در ایران را ترسیم کرده است. نمودار زیر، ترجمه نموداری است که موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن از سلسله مراتب تصمیم گیری درباره برنامه هسته ای در ساختار حکومتی ایران ارائه کرده است.
.
<- 11
-
بعضی از مطالب شاید توجه همه را جلب نکند اما خواننده خاص خودش را دارد
اینگونه مطالب شاید جای بحث و جنجال نداشته باشد ولی خیلی آموزنده است و به نوعی زیربنایی می باشد
دوباره بابت مطالب خوبتان از شما تشکر می کنم و تقاضا دارم ادامه دهید
مجددا" از نظر جنابعالی ممنون هستم - امیدوارم نظرات و انتقادات شما و دوستان را نسبت به این حوزه از علوم نظامی جویا شوم .- 2
-
arminheidari گفت:
ممنون جالب بود
اگر ادامه دهید بسیار عالی است بویژه که همیشه نحوه ایجاد یک استراتژی همیشه از خود آن ناشناخته تر می ماند و همین باعث مرگ یا تولد دیرهنگام استراتژی های خوب می شود
بسیار ممنون از توجه شما و از نظر دلگرم کننده تان - ولی احساس می کنم عزیزان انجمن از این دست مطالب زیاد استقبال نمی کنند .( شاید هم اشتباه می کنم- 6
-
قسمت دوم :
سال 1948 بود که استاری از آکادمی نظامی ارتش با با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل گردید . جنگ جهانی دوم تمام شده بود و وی افسری جوان در ارتشی بود که بتدریج از حالت بسیج خارج می گردید .
استاری بتدریج نردبان ترقی را پیمود و درجه گرفت و از فرمانده دسته و گروهان به افسر ستاد گردان ارتقاء یافت . وی کارشناس رسته زرهی بود و در دهه 1950 بعنوان افسر اطلاعات در ستاد ارتش هشتم در کره خدمت نمود . زمانی که در دهه 1960، ایالات متحده وارد درگیری های ویتنام گردید ، استاری بخدمت تیمی در آمد که وظیفه شان تجزیه و تحلیل تاکتیکهای واحدهای مکانیزه و زرهی و نیز تعیین وظایف ای یگان ها بود .
بعهدها و در جریان حمله آمریکا به کامبوج در دهه 1970، با درجه سرهنگی که فرماندهی هنگ معروف یازدهم سواره نظام زرهی را برعهده داشت . درآنجا ، در جریان یک درگیری در نزدیکی باند فرودگاه سئول در اثر انفجار یک نارنجک زخمی گردید .
بیلان فاجعه بار ارتش ایالات متحده در ویتنام و و بویژه ریشخند عمومی مردم خشمگین و دوپاره شده که نثار نیروهای آمریکایی بازگشته از ویتنام می گردید ، برای افسران و سربازان کار آزموده تلخ و ناگوار بود . ارتش به اتهام استفاده از مواد مخدر ، فساد و بیرحمی مورد حمله قرار گرفت . مردانی که جنگیده بودند ، می دیدند که به قتل نوزادان متهم شده اند .
با این وصف ، چگونه شد ، ارتشی که بلحاظ فناوری در جهان پیشرفته ترین بود ، یعنی ارتشی که واقعا" در بسیاری از درگیری ها کلاسیک ، واحدهای منظم ارتش ویتنام شمالی را شکست داده بود ، از جنگجویانی ژنده پوش و بدون تجهیزات کافی ، آن هم از یک کشور کمونیست جهان سومی اینگونه مفتضحانه شکست خورد؟
ضربه جنگل :
ارتش ایالات متحده به مانند شرکتهایی نظیر جنرال موتورز و IBM ( البته در دهه 1960و 70) بطور کامل برای درگیر شدن بر اساس جنگ موج دومی سازماندهی شده بود و به مانند این شرکتها برای اجرای عملیات انبوه و متمرکز و خطی ( که شاخصه آن وجود صرفا" ارتباط از بالا به پایین بود ) سازماندهی و تجهیز می گردید . ( در حقیقت ، جنگ ویتنام بطور مستقیم از کاخ سفید و بواسطه استفاده از تجهیزات ارتباطی بیسیم اداره می گردید و ریس جمهور گاهی شخصا" هدفهای بمباران را انتخاب می نمود .)
این ارتش دارای نظام بوروکراسی سنگینی بود و درگیری هایی که بر سر اقتدار و تسلط یک نیرو در میدان نبرد میان نیروهای زمینی ، هوایی ، دریایی و سپاه تفنگداران در می گرفت و وجود رقابت شدید میان فرماندهان آنها ، تقریبا" ساختار رزمی آن را از هم گسیخته بود .
زمانی که ارتش ویتنام شمالی عملیات جنگی را درمقیاس وسیع موج دومی ( استفاده از نیروهای زرهی انبوه و استفاده از مهمات غیر هوشمند ) آغاز نمود ، ارتش ایالات متحده بخوبی واحدهای ویتنام شمالی را درهم کوبید ، اما برای جنگهای چریکی ( نامتقارن - ناهمتراز) در مقیاس کوچک ، ( که دراصل یک نبرد موج اولی ) بشمار می آمد ، بسیار بد سازماندهی شده بود
با اینهمه ، آنچه که استاری آن را " تجربه نکبت بار ارتش در ویتنام " می نامید ، یک تاثیر بسیار مثبت داشت و آن ، چیزی نبود جز افزایش روحیه خودکاوی (SELF-ANALYSIS) که به مراتب عمیق تر از ضربه شکست ویتنام بود و البته به اعتقاد استاری ، " آنقدر عمیق در ذهن همه جای گرفته بود که ایجاد و اجرای یک حرکت جدید ، تازه و متفاوت ، در ساختار محافظه کار ارتش راحت پذیرفته می شد "
با نگاهی به تعادل نظامی در اروپا ، معلوم بود که بحران حتی از مساله ویتنام هم ، بدتر می باشد .( در دوران جنگ سرد ) . زمانی که آمریکایی ها در ویتنام درگیر بودند ، روسها از فرصت استفاده کرده و این زمان را صرف ارتقاء کیفی و کمی نیروهای خود و پیمان ورشو ( در حوزه زرهی ، موشکی و دکترین های نظامی خود ) نمودند ، بنابراین سئوال این بود که اگر ایالات متحده نمی تواند ویتنام شمالی را شکست دهد ، در برابر قدرت ارتش سرخ آنزمان از چه شانسی برخوردار می بود ؟
جنگ سرد ، در آنزمان هنوز واقعیت مسلط حوزه روابط بین الملل بود .در همان زمان که ایالات متحده از شکست تحقیر آمیز خود در ویتنام رنج می برد ، اتحاد شوروی هیچ نشانه ای از فروپاشی از خود نشان نمی داد و حزب کمونیست هنوز قدرت را در مسکو در اختیار داشت . ارتش سرخ اتحاد شوری هم به مانند یک گوریل 300 کیلویی بود که از قفس فرار کرده باشد .ادامه دارد ........
- 2
- 53
-
[quote name='warjo' timestamp='1402077863' post='383395']
سروران گرامی جناب Antiwar و MR9
[b] [url="http://www.tasnimnews.com/Home/Single/378976"][size=4]هشدار به مسئولان ایرانی نسبت به خطر جابجایی مرکز ثقل انرژی جهان از خاورمیانه[/size][/url][/b]
[/quote]
عزیز جان بسیار ممنون از قرار دادن لینک فوق - بسیار استفاده کردیم- 1
-
انصافا" طراحی با صلابتی داره- 4
-
بسم الله الرحمن الرحیم
در پاسخ به پیشنهاد دوست بسیار عزیز mostafa_by در خصوص استراتژی نبرد هوا- زمینی بر ان شدم تا توضیحات مختصر و درحد بضاعت در ارتباط با این بحث ارائه دهم . البته با ذکر این مطلب که ممکن است در حال حاضر تمام جنبه های این استراتژی را مورد توجه قرار نگیرد وبتدریج با شروع این کار توسط این حقیر ( پروژه بعدی بنده ) این مساله بطور شفاف تر انجام گیرد .
"نکته بعدی این است که تمام حقوق این تاپیک برای مجموعه میلیتاری است و بدون ذکر منبع و گردآورنده ، استفاده از آن شرعا"و قانونا" جایز نیست "
نبرد هوا زمینی (AIR- LAND BATTLE )
بخش یکم
مبدع :
دان استاری ، مردی بلند قد و درشت هیکل ، با موها و چشمانی خاکستری ، که عینک پنسی بر چشم دارد و با لحنی آرام و قاطع سخن می گوید . از نجاری و نقاشی در در خانه تابستانی اش در کوهستان خلوت و آرام کلورادو ( مقر فرماندهی نوراد- پدافند آمریکای شمالی ) لذت می برد . او با دقت کتابخانه 4000 جلدی اش را فهرست نویسی کرده ( بخش مورد علاقه من) و بیشتر شبیه یک رییس دانشگاه است تا یک نظامی ، و برای مدتی هم این پست را البته در یک دانشگاه غیر متعارف برعهده داشته است .
سرتیپ دان استاری ، رهبری تمرین روشنفکرانه ای را برعهده داشت که به بیرون کشیدن ارتش ایالات متحده از سیاهچال تضعیف روحیه ای کمک کرد که پس از جنگ ویتنام به درون آن پرتاب شده بود و توانست آن را در جنگ خلیج فارس به سال 1990 به اوج خود برساند . او با موفقیت به بازسازی یکی از بزرگترین ، اداری ترین و سرکش ترین نهادهای جهان کمک نمود .
جهان واقعا" نمی داند که سایه استاری در سراسر طول جنگ خلیج فارس دور سر صدام حسین ، دیکتاتور عراقی می چرخید ، چرا که از یک دهه پیش دان مورلی و دن استاری ، مفهوم جنگ موج سوم را ایجاد کرده بودند .
استاری فرزند رکود اقتصادی دهه 1930 بود . پدرش برای مدتی در یک مبل فروشی و روزنامه محلی در کانزاس کار می نمود . اما در عین حال افسر گارد ملی کانزاس هم بود و پسرش "دن " برای سربازانی که در تعطیلات آخر هفته به شهرش می آمدند ، نقش پسرکی را ایفا می نمود که شبیه به آنها اونیفورم می پوشید و جلوی آنها رژه می رفت .
در سال 1943 که شعله های جنگ جهانی دوم سراسر کره زمین را در خود گرفت ، دن در ارتش آمریکا ثبت نام نمود زیرا مشتاق بود بجنگد ، اما سرگروهبانی باهوش و حساس ، تقریبا" به فوریت تشخیص داد که در او درونمایه فرماندهی وجود دارد . او استاری را به سوی دسته ای کتاب هدایت نمود و اورا راهنمایی کرد و به وی گفت که خود را برای 3 هفته در درون اتاقی زندانی کند و این کتابها را بخواند . وی به استاری گفت : استاری تو باید در امتحان پر رقابت وست پوینت (west point - دانشکده جنگ ارتش ایالات متحده ) شرکت کنی "
وقتی با اعتراض استاری مواجه شد که وی می خواهد به جبهه برود ، سرگروهبان چنین پاسخ داد : بگذار چیزی به تو بگویم ، قرار نیست این جنگ تا ابد طول بکشد ، من از جنگ جهانی اول تا اکنون در ارتش بوده ام ، ارتش همیشه به افسران خوب نیاز خواهد داشت . البته تو بلافاصله افسر خوبی نخواهی شد ، تو غیر نظامی نا مرتبی هستی ولی از تو می خواهم که بروی بالا و شروع کنی به مطالعه "
ادامه دارد .....
- 1
- 49
-
[quote name='death' timestamp='1401999842' post='383219']
ولي شما گذاشتيدش اينجا !
[/quote]
درست عزیز جان - منطور بنده هم ازمطرح کردن این موضوعات ، ایجاد بحث روی مسائلی است که کمتردر مورد آن بحث و تمرکز می شود- 1
-
[center]"بسم الله الرحمن الرحیم "[/center]
[center][url="http://www.uploadax.com/images/15490488163699645225.jpg"]http://www.uploadax.com/images/15490488163699645225.jpg[/url][/center]
[center]"[color=#ff0000]توجه : این نظرات نویسنده مقاله است و به هیچ وجه گویای تحلیل های بنده نیست[/color] "[/center]
یک اندیشکده صهیونیستی بر این باور است که رژیم صهیونیستی باید در واکنش به دستیابی تقریباً اجتنابناپذیر ایران به بمب هستهای، یک موضع بازدارنده هستهای و روشن را در کنار راهکارهای دفاعی چندلایه و فعال شکل دهد. چنین تلاش پیچیدهای باید دربرگیرنده راهکارهای دفاع سایبری، فناوریهای فضایی نوظهور، و برخی تغییرات کانونی در ابهام هستهای و تعمدی اسرائیل باشد.
اندیشکده صهیونیستی «مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات» در گزارشی به قلم «پروفسور لوئی رنه برس» و «جانتی چین» ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا و فرمانده اسبق ستاد فرماندهی راهبردی نیروی هوایی آمریکا و مدیر ستاد مشترک «برنامهریزی هدف راهبردی» نوشت: همه دشمنان منطقهای پیشاپیش میدانند که اسرائیل یک قدرت هستهای است، اما بیرون کشیدن بمب از درون «سیلو» به اسرائیل کمک میکند تا هرگونه شک و تردید درباره قابلیت و اراده هستهای خویش را از بین ببرد. هرگز نباید اجازه داد ایران به این نتیجه برسد که نیروهای راهبردی اسرائیل در برابر حمله پیشگیرانه بسیار آسیبپذیر هستند یا اینکه این نیروهای راهبردی بیش از حد ویرانگر بوده و فاقد کاربرد در عملیات نظامی هستند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] اسرائیل باید با واقعیت کنار بیاید[/b][b]■[/b][/color]
در نهایت اکنون زمان آن رسیده است تا آنچه را روشن و واضح است پذیرفت. ایران به سرعت در حال نزدیک شدن به قابلیت هستهای نظامی است. این کشور اخیراً به مذاکرهکنندگان گروه ۱+۵ هشدار داد که درباره موشکهای بالستیک خود حتی گفتگو هم نخواهد کرد. هنگامی که چنین موضعی احتمالاً در طول دو سال آینده مورد تائید قرار گیرد آن زمان دیگر گزینه اقدام پیشگیرانه اسرائیل گزینهای واقعگرایانه نخواهد بود. در آن صورت همانطور که در ادامه توضیح خواهیم داد گزینههای راهبردی و امکانپذیر اسرائیل به ترکیب کموبیش امیدبخش بازدارندگی هستهای و پدافند عامل محدود میگردد.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] شالوده اصلی پدافند عامل اسرائیل در برابر ایران [/b][b]■[/b][/color]
شالوده اصلی پدافند عامل اسرائیل در برابر ایران سیستم ضد موشکهای بالستیک «پیکان» (آرو) است. این برنامه که با هدف ردگیری موشکهای بالستیک میانبرد و کوتاه برد طراحی شده است قرار است به ویژه تهدید ناشی از موشکهای زمین به زمین ایران را برطرف سازد. سیستم «گنبد آهنین» (آیرون دوم) که یک سیستم مجزا و حیاتی بوده و با هدف دفع خطرات کوتاه برد طراحی شده است اساساً در راستای ردگیری و دفع حملات راکتی از سمت غزه و لبنان استفاده میگردد. در حال حاضر، تهدیدات هوایی از سمت غزه و لبنان شلیک کلاهکهای غیرمتعارف یا تسلیحات کشتارجمعی را شامل نمیشوند.
از چشمانداز کاملاً فنی باید گفت که پدافند عامل اسرائیل به نظر میرسد در وضعیت خوبی باشد. نتایج آزمایشهای انجام گرفته بر روی سیستم «پیکان» و سیستم «گنبد آهنین» همچنان امیدوارکننده هستند. اگر برنامه «پیکان» از لحاظ ردگیری و دفع تهدیدات کاملاً قابلاطمینان و کارآمد باشد حتی میتواند تهدیدات ناشی از یک ایران غیرمنطقی مسلح به تسلیحات هستهای و/یا بیولوژیکی را دفع کند. در آن صورت، حتی اگر ایران یا هر دشمن دیگری که مایل باشد خطر حملات تلافیجویانه و وسیع اسرائیل را به جان بخرد عامل بازدارندگی هستهای اسرائیل را نادیده بگیرد باز هم سیستم دفاع ضد موشکهای بالستیک اسرائیل قادر است حملات مهاجمین را دفع کند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] هر سیستم دفاع موشکی دارای نَشتی است[/b][b]■[/b][/color]
با این حال، یک مشکل جدی در ارتباط با این محاسبات خوشبینانه وجود دارد. هیچ سیستم دفاعی ضد موشکهای بالستیک را نمیتوان در نگاه اول «قابل اتکا» یا «غیرقابل اتکا» دانست. اتکاپذیری در زمینه دفع تهدیدات یک مفهوم ذاتاً «نرم» است؛ هر سیستم دفاع موشکی دارای «نَشتی» هایی است. این امر که چنین نشتیهایی در محدودههای قابلقبول قرار میگیرند یا نه عمدتاً به نوع کلاهکهایی بستگی دارند که بر روی موشکهای شلیکی دشمن نصب میگردند.
برنامهریزان اسرائیلی هنگام ارزیابی برنامه در حال تکامل اسرائیل جهت ایجاد بازدارندگی هستهای باید میزان نشتیهای قابل انتظار در سیستم «پیکان» را به شکلی مطمئن پیشبینی کنند. اگر کلاهکهای ایران تنها حاوی مواد منفجره متعارف یا شیمیایی باشند در آن صورت عبور تعداد کمی از موشکهای ایران از سیستم «پیکان» میتواند «قابلقبول» باشد. اما اگر کلاهکهای مذکور کلاهکهای هستهای یا بیولوژیک باشند در آن صورت وجود حتی کوچکترین نشتی در سیستم «پیکان» غیرقابلقبول است.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] اسرائیل باید سریعاً موضع بازدارندگی هستهای خود را تقویت کند[/b][b]■[/b][/color]
تنها یک سیستم ضد موشکهای بالستیک بدوننشتی میتواند اسرائیل را در برابر کلاهکهای هستهای و/یا بیولوژیکی شلیکشده حفظ کند. با این حال، به صفر رسانیدن وجود چنین نشتیای غیرممکن است.
در نتیجه اسرائیل باید سریعاً موضع بازدارندگی هستهای خود را تقویت و مجدداً تعریف کند. برای اینکه یک دشمن معقول از انجام حملهای که در سر دارد دلسرد شود چنین دشمنی باید همواره به این موضوع فکر کند که نیروهای پاتک اسرائیل در برابر هرگونه حمله پیشگیرانهای آسیبناپذیر هستند. این دشمن در صورتی که مجبور باشد با سیستم «پیکان» مقابله کند قبل از اینکه در حمله به اسرائیل پیشدستی کند مجبور است همواره به تعداد فزایندهای موشک دسترسی داشته باشد. بنابراین، سیستم «پیکان» مطمئناً میتواند از امنیت اسرائیل مراقبت کند و این امر نه از طریق افزایش چشمگیر تدابیر فیزیکی در راستای محافظت از غیرنظامیان بلکه از طریق تضمین عامل بازدارندگی هستهای کشور انجام میپذیرد.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] اسرائیل[/b][b] باید بر اعتبار و باورپذیری بازدارندگی هستهای «مبهم و نامشخص» خود بیفزاید[/b][b]■[/b][/color]
در اینجا یک سؤال فوری باقی میماند که هنوز هم تنها در گفتگوهای درگوشی مطرح میشود. سؤال این است که اگر رهبران ایران از معیارهای معمول مرتبط با رفتارهای معقول در دنیای سیاست تبعیت نکنند آنوقت چه باید کرد؟ اگر رهبری مذهبی ایران اولویتهای دیگر را به بقای ایران ترجیح داده و ارزشمندتر بداند در آن صورت باید انتظار چه چیزی را داشت؟ سالها پیش آیتالله خمینی آشکارا تکلیف اسلامی را ارجح بر بقای ایران دانست.
در چنین سناریوی غیرمحتمل اما قابلتصوری به هیچوجه نباید بر روی بازداشتن هستهای ایران حساب کرد. زیرا در آن صورت بازداشتن یک ایران غیرمنطقی حتی با طرح تهدید آشکارا معتبر اسرائیل مبنی بر دست زدن به «حملات تلافیجویانه گسترده» بینتیجه و بیاثر خواهد بود.
با این وجود، اسرائیل در قالب بخشی از یک راهبرد فراگیر و یکپارچه باید به توسعه، آزمایش و اجرای یک قابلیت دفاعی مبتنی بر سیستم «پیکان» ادامه دهد. این قابلیت باید با تهدیدات فزاینده ناشی از همه موشکهای بالستیک دشمن همخوانی داشته باشد. «نتانیاهو» همچنین باید با برداشتن گامهای ظریف و فرعی بر اعتبار و باورپذیری بازدارندگی هستهای اسرائیل که همچنان «مبهم و نامشخص» است بیفزاید.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] در صورت عبور [/b][b] ایران از آستانه هستهای اسرائیل باید بمب خود را از «سیلو» بیرون بیاورد[/b][b]■[/b][/color]
اسرائیل باید در این راستا: (۱) آماده باشد تا به محض اینکه انتظار میرود ایران به گونهای قابل تائید از آستانه هستهای عبور کند بمب خود را از «سیلو» بیرون بیاورد؛ و (۲) یک نیروی پاتک هستهای متمایز را عملیاتی کند، نیرویی که به شکل مناسب تقویت و پراکنده گردیده است و آماده است تا علیه شهرهای سریعاً قابلشناسایی دشمن دست به حملات تلافیجویانه غیرقابلقبول بزند.
برنامه ریزان نیروی دفاعی اسرائیل در راستای پایان دادن به موضع تعمدی و طولانیمدت حفظ ابهام هستهای باید این مسئله را مشخص سازند که افشای تصاعدی قابلیت هستهای تا چه حد میتواند هدفمند و باصرفه باشد. هدف در اینجا کسب اطمینان از این امر است که ایرانیها قوای هستهای اسرائیل را به عنوان قوای قابلاستفاده و برخوردار از قابلیت نفوذ استنباط کنند. چنین هدفی اگرچه تائید نگردیده است اما اهمیت آن غیرقابلانکار است.
در همه موضوعات پیچیده مرتبط با راهبرد هستهای کشوری نکات ظریف و جزئی از نقشی کلیدی برخوردارند. به همین خاطر، اسرائیل باید این موضوع را برای هر مهاجم هستهای احتمالی روشن سازد که سیستم دفاع موشکی «پیکان» همواره به صورت همزمان یا در کنار حملات تلافیجویانه اسرائیل فعالیت میکند. همواره باید به هرگونه کشور مهاجم احتمالی این نکته را فهماند که استقرار سیستم «پیکان» هرگز مانع حملات هستهای تلافیجویانه و غیرقابلتحمل از طرف اسرائیل نخواهد شد یا از احتمال انجام چنین حملاتی نخواهد کاست.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] وضع تحریمهای گوناگون علیه ایران به هیچوجه نتیجهبخش نبوده است[/b][b]■[/b][/color]
در یک دنیای ایدهآل، ایران که همچنان عضو پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای مورخ سال ۱۹۶۸ است، هرگز اجازه نمییافت بیهیچ کیفر و مجازاتی به سمت تولید تسلیحات هستهای حرکت کند. اما وضعیت فعلی یک وضعیت ایدهآل نیست و برنامه وضع تحریمهای گوناگون به هیچوجه نتیجهبخش نبوده است. اکنون، حتی با اینکه روسیه قصد دارد راکتورهای هستهای دیگری نیز (علاوه بر راکتور ساخت روسیه واقع در بوشهر) برای ایران بسازد اسرائیل مجبور است با یک حکومت نافرمانبردار در تهران سروکار داشته باشد. این امر مهمتر از همه به این معناست که بازدارندگی هستهای اسرائیل و قابلیتهای پدافند عامل آن باید به طور مداوم ارتقا یابند.
در رابطه با تهدید رو به رشد هستهای یک نکته دیگر را نیز باید مدنظر قرار داد. خیلی زود چنین خطری نه تنها از طریق حمله مستقیم موشکی بلکه همچنین به کمک سیستمهای شلیک گوناگون که از فناوری سادهای برخوردارند و توسط عوامل نیابتی تروریست بکار گرفته میشوند اسرائیل را در معرض تهدید قرار خواهد داد. برای مثال، اگر یک ایران هستهای زمانی تصمیم بگیرد بخشهایی از مواد قابلاستفاده در تسلیحات هستهای را به همراه پرسنل علمی مربوطه در اختیار حزبالله لبنان قرار دهد در آن صورت اسرائیل به احتمال زیاد مجبور میشود با تروریسم هستهای روبرو گردد.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] ایران نباید به این باور برسد که اسرائیل در برابر حملات پیشگیرانه آسیبپذیر است[/b][b]■[/b][/color]
از لحاظ اصولی همواره به نفع اسرائیل است که تسلیحات هستهای و زیرساختهای مربوطه را کاملاً از دسترس همه دشمنان دور سازد. کشور پاکستان که در برابر کودتا آسیبپذیر است و همواره نیز بیثبات است یک کشور هستهای به شمار میرود. بر اساس قوانین بینالمللی، اقدام پیشگیرانه متمرکز یا متمایز علیه ایران در قالب «دفاع پیشدستانه» ممکن است هنوز مجاز باشد، اما موانعی که اکنون بر سر راه اسرائیل قرار دارند موانع عمدتاً تاکتیکی هستند نه موانع حقوقی.
خلاصه کلام اینکه اسرائیل باید به نحوی مناسب موضع بازدارندگی هستهای در حال تکامل خویش را با پدافند عامل چندلایه کشور یکپارچه سازد. این تلاش پیچیده باید دربرگیرنده دفاع سایبری مربوطه، فناوریهای فضایی نوظهور، و ایجاد تغییرات کانونی مشخص در ابهام هستهای تعمدی اسرائیل باشد. همه دشمنان منطقهای پیشاپیش میدانند که اسرائیل یک قدرت هستهای است، اما بیرون کشیدن بمب از داخل «سیلو» میتواند به اسرائیل کمک کند تا هرگونه شک و تردید موجود درباره قابلیت و اراده هستهای خویش را از بین ببرد. البته اسرائیل پیشاپیش در این راستا گامهایی را آغاز کرده و زیردریاییهای آلمانی کلاس دلفین خویش را مستقر ساخته است.
در نهایت، هرگز نباید به ایران اجازه داد به این باور برسد که نیروهای راهبردی اسرائیل در برابر حملات پیشگیرانه بسیار آسیبپذیر هستند یا اینکه این نیروها به قدری ویرانگر هستند که نمیتوان آنها را در عملیات نظامی بکار گرفت.
[color=#ff6600][b]پایان[/b][/color]
[color=#ff6600][b]بن پایه : [url="http://www.eshraf.ir/1686/"]http://www.eshraf.ir/1686/[/url][/b][/color]- 4
-
عزیز جان با عذر خواهی - چون اگر اشتباه نکنم این تاپیک مربوط به قبل ازتذکر شما بود - ولی باز هم ممنون از تذکر شما
[color=#008000]پس اشتباه از من بوده.ای وای بر من[/color]
[color=#008000]ازتون عذر می خوام. [/color]
[color=#008000]زود درخواست گالری رو بدید در تاپیکش اگر هنوز بهتون اکانت ندادند.[/color]
[color=#008000]من چند روز قبل براتون درخواست فرستادم.[/color]
[color=#008000]آنتی وار[/color]- 3
تاپیک جامع عملیات کربلای-3
در عملیات های نظامی ایران
ارسال شده در · Report reply
عرض کردم - ناراحت نشدم عزیز جان - فقط از دوستان انتظار دارم اگر دلیلی را می پذیرند یا رد می کنند حتما" با رعایت قوانین و اصول علمی باشد