Navard
-
تعداد محتوا
797 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
19
پست ها ارسال شده توسط Navard
-
-
ماهواره نور پس از 510 ثانیه از پرتاب در مدار قرار گرفته است.
البته من به اشتباه گفتم موشک دومرحله ای که موشک سه مرحله بوده است. دوستان با محاسباتی میتونند سرعت موشک رو تخمین بزنند ولی قابل پیشبینی که برای قرار گرفتن در این مدار به سرعت ۲۰ ماخ یا شاید هم بیشتر دست پیدا کردیم.
10 hours قبل , alala گفت:حالا گمانه زنی دوستان به کنار مبنی بر قاره پیما.
دیگو گارسیا که الان زیر چنگ اومد؟ نیومد؟
به نظر من نیاز به این کار های سخت نیست. تغییر سوخت و تغییر بدنه و سازه بعضی موشک ها به کامپوزیت و امثالهم میتونه مارو بسیار کم هزینه به دیگو گارسیا برسونه. ولی این روش استفاده از پیشران فضایی مارو به اهداف بسیار دور دست تر میرسونه. باید به فکر روش های هدایت در این برد باشیم.(فکر کنم تنها گزینه ماهواره های ارتباطی و جی پی اس باشه)
- 1
-
****مهم****
ماهواره نور از امروز تا چند ماه آینده روزی تقریبا ۷۰ دقیقه بر فراز حریم هوایی فضایی آمریکا پرواز میکنه. ماموریت این ماهواره آفندی نیست. نوراد (سرفرماندهی نیروی دفاع هوافضای آمریکای شمالی) هنوز اظهارنظری نکرده.
- 1
- 6
-
13 minutes قبل , majid363 گفت:اگر از این ماهواره بشه برا هدایت موشک یا پهباد استفاده کرد
اونوقت حوثی ها عربستان را تکه تکه می کنند
دوست عزیز ماهواره های نظامی تقریبا جز ماهواره های سنجشی هستند و بعید می دونم بتونه پیام های زیادی ارسال کنه. در واقع ایران گونه های مختلفی از ماهواره داره توسعه میده. مثلا خانواده پارس ایران رو به دقت یک متر می رسونند. و یا ظفر سنجشی و تا حدودی ارتباط کوتاه یا در باقی انواع و در مدار های پایدارتر ما می تونیم یک ارتباط دائمی مثل چیزی که امریکا ایجاد کرد داشته باشیم. البته همانطور که در پست های قبل گفتم به گفته مرتضی براری رئیس سازمان فضایی ایران تصمیم بر این است که یک منظومه ماهواره ای ساخته بشه که ارتباط امن ایجاد کنه و البته این روش بسیار مناسب تر و کم هزینه تر و زود بازده تری هستش. در مورد ماهواره نور باید بگم که این ماهواره می تونه کمک زیادی به تهیه نقشه های TERCOM و سار به ایران کنه که در بحث هدایت موشک های کروز بسیار تاثیر گذار و یا میتونه مثل ماهواره های امریکا یک زوم در منطقه( یا زون) عملیات کنه. با چرخش هر چند ساعت یکبار در مدار نزدیک به لئو ما می تونیم در هر جنگی اطلاعات بسیار کاملی از اجرای عملیات های نیرو ها خودی و دشمن پیدا کنیم و تا حدودی غافل گیر در زمین نشیم. و یا می تونیم نتایج یک حمله هوایی یا موشکی توسط خودمون رو بدون ترس پدافند هوایی ( درصورت استفاده از پهپاد) بدست بیاریم .
همان طور گفته شد ایران با حرکت به سمت پرتابگر های متعدد به سمت پرتاب های بسیار زیاد ماهواره در زمان خطر حرکت کرد. که این خود مصونیت زاست.
- 1
- 12
-
چهارشنبه ۳/اردیبهشت/۹۹
جهت ثبت در تاریخ شکوهمند ایران
اینکه موشک ماهواره بر قاصد شبیه موشک های نظامی باشه اصلا چیز عجیبی نیست. و قبلا این مطلب برای موشک های دوربرد هم پیشبینی شده بود. ایران با یک پیشران همچون سلمان به بردهای فوق العاده زیاد دست پیدا کرده. این مطلب یعنی موشک های خانواده شهاب و قدر و سجیل و خرمشهر و... با یک پیشران فضایی مثل سلمان شاید بتوانند ماهواره بر یا موشک برد بلند بشوند
پیشران سلمان و طرح گرافیکی از موشک سجیل و ترکیب آن با پیشران فضایی
- 3
- 17
-
دست نوشته سردار سلامی فرمانده کل سپاه پس از پرتاب موفقیت آمیز نور
- 3
- 14
-
اساسا برنامه ی ماهواره ای ایران شامل چند بخش
1-استقرار ماهوارههای سنجشی تا مدار 1000 کیلومتر که البته ماهواره های نظامی هم می توانند بخشی از مدارات باشند. ما یک مدار قطبی هم داریم که مسیر بسیار خاص روی طی می کنه در کل اکثر این موارد جز مدار ژئو هستند.
2- ماهوارههای موقعیتیاب تا مدار 20000 کیلومتر و ماهوارههای مخابراتی در مدار 36000 کیلومتر که همان مدار معروف ژئو هست
3- ایجاد منظومه ماهواره ای برای ایجاد ارتباط منطقه ای امن در سرتاسر خاورمیانه با اعلام مرتضی براری رئیس سازمان فضایی ایران
که علاوه بر اینها بلوکهای انتقال مداری، ماهوارهبرها، پایگاههای پرتاب و ایستگاههای زمینی دریافت دادهها و کنترل ماهواره هم ساخته شد و بزودی یک ایستگاه دیگر در چابهار به علت نزدیکی به مدار استوا دایر خواهد شد. پس اصلا کار ساده ای نیست پرتاب ماهواره و یک برنامه دراز مدت با قدمتی برابر با برنامه موشکی و هسته ای ماست و البته دارای اهمیت مشابه!
بلوک فضایی سامان 1 که درو اقع با دارا بودن برخی سیستم ها ماهواره ها را بین مدار ها انتقال می دهد
اما دوستان در مورد مداومت ماهواره در مدار ها پرسیدن. حقیقت اینکه مدار لئو مدار پایدار نیست و بعد گذر چند هفته تا چند سال ماهواره در جو سقوط خواهد کرد که البته طولانی شدن این زمان هم به پیشران های انتقال مداری و تراستر های سرد و ... بستگی داره. اما برای مثال عمر چند ماهواره ایران که توسط سازمان فضایی ایران پیشبینی شده رو قرار می دهم.
1- ناهید1 در ارتفاع 250 در 375 کیلومتری مستقر شود و با عمر 40 روز
2-ماهواره سنجشی پارس2 در مدار 600 تا 700 کیلومتری زمین سه تا پنج سال جهت توضیحات بیشتر در رابطه با خانواده پارس: ایران با این ماهواره ها طبق برنامه تا 1401 تا نهایتاً 1404 قرار است صنعت فضایی کشور به ماهواره تصویربرداری با دقت 1 متر برسد. پس از پارس 1 با دقت 15 متر که قرار است تا میانه سال 1399 پرتاب شود، پارس2 بهدقت 5 متر و ماهوارههای بعدی بهترتیب بهدقت 2.5 متر و در نهایت 1 متر خواهند رسید. که البته زمان بندی ها به احتمال فراوان تغییر پیدا کردند و یک چند سالی باید فصاله بگذاریم.
3-ماهواره ظفر2 برای قرارگیری در مدار دایروی 530کیلومتری ژئو بیشینه عمر ماموریت 2/5 سال که احتمالا امسال به فضا پرتاب خواهد شد.(ظفرــ2 علاوه بر تصویربرداری پانکروماتیک با دوربین رنگی با تفکیک 16 متر)
4- ماهواره پیام 2 در مدار 600 کیلومتری قرار میگیرد و بیشینه عمر 3 ساله دارد
پیوست: ایران با پیشران های فضایی آرش24 و یا سلمان ماهواره ها را از مدار 500کیلومتری به مدار 21000کیلومتری خواهد برد( سریر) و در ادامه احتمالا با اضافه شدن مراحل بیشتر به مدار 36000 کیلومتری ژئو دست پیدا خواهد کرد .( سروش) تقریبا با رسیدن به این دو ارتفاع ما با ماهواره های ارتباطی پایدار و همینطور ماهواره ی رسانه ای خودمان را برای انتقال پیام های صوتی و تصویری و ... خواهیم داشت.
- 2
- 10
-
16 minutes قبل , Enccomputer گفت:حالا باید منتظر ماند و دید کدوم ماهواره و با چه مشخصاتی به فضا ارسال شده و این که سازمان فضایی چند مرتبه با شکست در پرتاپ مواجه شده از عمد بوده یا دلیل دیگری داشته .نوع ماهواره بر هم و سوختش میتونه جالب باشه که آیا برای مدار 500 کیلومتر طراحی شده یا بالاتر
خب مشخصات ماهواره نور که قرار داده شده. البته من این مطلب رو بگم همانطور که در تصویر پست قبلم میبینید در ماهواره های نظامی بسیار پیشرفته در دنیا تلاش بر این است که ماهواره هارو در مدار بیضوی HEOقرار بدن نه در مدار های لئو و ... پس اینکه بیایم بگیم حیف که نرسید در مدار 500 کیلومتر از بنیان اشتباه!
دوم اینکه گام بعدی انشالله پرتاب با ماهواره بر های سریر و سروش به مدارات نزدیک به ژئو (36000 کیلومتر) است. بقیه مداومت پروازی بالا ندارند و سرعت حرکت این ماهواره ها( مدار ژئو ) بسیار بالاست.
- 2
- 9
-
نور که نخستین ماهواره نظامی ایران است توسط سپاه و از ماهواره بر ۲ مرحله ای قاصد با موفقیت پرتاب و در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین قرار گرفت.
یک ماهواره نظامی برتری های چشمگیری به هر نیروی مسلحی میدهد. و قطعا این موفقیت واکنش های بسیار زیادی بهمراه خواهد داشت. کاربرد های ماهواره نظامی میتواند:۱-تولید نقشه های دقیق توپوگرافی و متناسب برای استفاده در هدایت موشک های کروز و بالستیک
۲- تعیین موقعیت آنلاین یک نقطه کلیدی و حفاظت شده دشمن هر چند ساعت یکبار
۳- استفاده از رادار سار و کشف اماکن زیر سطح زمین و یا پنهان
ماهواره های نظامی معمولا در پایین ترین مدار زمین یعنی مدار لئو و یا در ارتفاع های پایین تر و خاص در یک مدار بیضوی حرکت میکنند. نور بعد از ماهواره امید دومین ماهواره ای است که توسط ایران بطور موفق آمیز در مدار زمین قرار گرفته است. نکته جالب این است اینبار بر خلاف دفعات قبلی هیچ کشوری متوجه پرتاب ماهواره ی ایرانی نشد. و البته از آنجا این نوع از ماهواره ها تنش زا هستند معمولا زیاد رسانه ای نمی شوند. اما سپاه بیاینه هم داد!
اولین سیگنال از اولین سیکل مداری ماهواره نظامی نور در پایگاه تبریز دریافت شد.
- 4
- 20
-
یک صد دلاری نفت خریدم دارند میارم برام
پ ن:
خلاصه ها که سعی کنید این لحظات رو بخاطر بسپارید شاید دیگه تکرار نشه. البته نفت همیشه فساد زا و فلج کننده اقتصاد بوده تا اینکه یک شتاب دهنده برای پیشرفت کشور باشه. پس شاید در دراز مدت نبود نفت باعث تغییر در بعضی فرایند های حکومتی در ممالک اسلامی بشه. اما یادمون نره بعد کشف نفت یک اسرائیلی در منطقه ساختن که منطقه رو درگیر جنگ های پی در پی کنند. خود استعمار گر ها هم در آتش جنگ و اختلافات دمیدند. تا اینکه ملت ها و دولت های منطقه بجای اینکه پول باد اورده نفت را صرف پیشرفت و کم کردن فاصله خود با غرب کنند. صرف جنگ و ایدئولوژی کنند.و هر روز یک قائله ساختن و میسازند. در حالی که همه ی این ها بی ارزش و انحرافی هستند. هدف اصلی کشور های خاورمیانه باید کم کردن فاصله چند قرنی با کشور های غربی باشد که با پول نفت می تواند بسیار سریع صورت گیرد. امیدوارم روزی ملت ها و دولت های منطقه توان درک این مطلب را داشته باشند.
- 2
- 7
-
به نام خداوند بزرگ و بخشایشگر
همه جای جهان در مقیاسهای بزرگ مانند هم است. همگن بودن جهان ایجاب میکند که زمین جایگاه ویژهای در عالم ندارد و در مقیاسهای خیلی بزرگ، جهان یکنواخت است.سنگبنای کیهانشناسی نوین بر این باور استوار است که «مکان ما در جهان به هیچ عنوان ویژه نیست». این عقیده به اصل کیهانشناختی معروف است و یک ایدهی قدرتمند و در عین حال ساده بهحساب میآید. جالب این است که برای مدتی طولانی از تاریخ تمدن بشر، تصور بر این بود که ما موقعیتی بسیار ویژه در این جهان داریم و معمولاً خودمان را در مرکز عالم میپنداشتیم. در حالی که این گونه نیست. بخش کوچکی از جهان برای ما قابل مشاهده است. بخش از این جهان دور دست برای ما قابل مشاهده است و امکانات رصد کیهانی ما آنها را ثبت می کنند. بخشی دیگر به علت انبساط پسا مه بانگ همچنان نورشان در راه هست که به دید ما برسد و البته ما اگر با سرعت نور و برای مثال تا میلیارد ها سال در تلاش باشیم که به آنها برسیم به علت انبساط جهان شاید هیچ گاه این اتفاق صورت نپذیرد. اما سوال مهم این است که جایگاه ما در کجای این جهان هستی است؟
وسعت جهان قابل مشاهده برای ما یک محیط کروی با وسعت 93 میلیارد سال نوری است! ( هر سال نوری فاصله ای است که نور در زمان یک سال طی می کند) که البته انتهای این جهان برای ما سراب گونه و غیرقابل تصور است. بعلت طولانی بودن زمان رسیدن نور ممکن است بسیاری از اجرام قابل مشاهده تاکنون نابود و یا به بعلت انبساط جهان بسیار دورتر شده باشند.
تخمین زده میشود که تعداد کهکشانهای عالم ۳۵۰ میلیارد و تعداد گروههای کهکشانی ۲۵ میلیارد و تعداد ابر خوشهها نیز ۱۰ میلیون عدد باشد.
کهکشان ها بصورت ابرخوشه های کهکشانی در شبکه کیهانی توزیع شده اند. ابر خوشه های بزرگترین ساختار کشف شده جهان بعد از خود کیهان هستند و شامل گروه ها و خوشه های کهکشانی هستند.
یک مجموعه ابر خوشه ای ( هر پارسک بیش از ۳٫۲ سال نوری میباشد)
ما در ابرخوشه بسیار بزرگ لانیاکیا هستیم که کهکشان راه شیری در آن قرار دارد. این ابرخوشه ۵۲۰ میلیون سال نوری قطر دارد و شامل صدهزار کهکشان میشود. راه شیری در یکی از دورترین شاخکهای(خوشه های) آن قرار گرفته است.ابرخوشه لانیاکیا که راه شیری نیز در آن قرار دارد و کهکشان راه شیری بی انتهای مان آن نقطه کوچک قرمز است!
منظومه شمسی در یک کهکشان به احتمال زیاد مارپیچی میله ای قرار دارد. در آسمانی صاف و تاریک و به دور از آلودگی نوری، این کهکشان به صورت نوار شیری رنگی در پهنهٔ آسمان دیده میشود. به همین جهت نام آن راه شیری نامیدند. راه شیری بعد از کهکشان اندرومدا بزرگترین کهکشان در گروه محلی است. اندرومدا خود نزدیک ترین کهکشان به کهکشان راه شیری است و پیش بینی می شود که تا چند میلیارد سال دیگر با کهکشان راه شیری برخورد کند که البته این برخورد فقط بصورت یک ترکیب شدن است نه بیشتر! گروه محلی یا خوشه محلی خود بخشی از ابر خوشه لانیاکیا است که شامل حدودا 54 کهکشان است. کهکشان راه شیری با وجود گستردگیاش، تنها یکی از صدهزار کهکشان جهان اطراف ما می باشد.
کهکشان راه شیری و جایگاه منظومه شمسی مان
ما در طول شب در نگاه خود یک آسمان بی انتها و بسیار بزرگ را می بینیم. بگذارید نگاه تان را عوض کنم. کاملا اشتباه تصور میکنید. ما فقط یک بخش کوچک از کهکشان راه شیری را می توانیم با چشم غیر مسلح ببینیم که در تقسیم بندی های کیهانی به کمربند گولد مشهور است.
همه ستارگان قابل مشاهده با چشم غیر مسلح در آسمان شب در حلقه زرد هستند.
اما اگر یک درجه دیگر نگاه مان را کوچک کنیم به منظومه شمسی می رسیم. منظومه شمسی اجرام و سیاراتی هستند که بدور سیاره ی مادر یعنی خورشید در حال چرخش هستند و البته نیاز به توضیح زیادی ندارد و همه به اندازه کافی از آن شنیدید. ولی خب شاید بعد دیدن ارقام 93 میلیارد سال نوری منظومه شمسی در نگاهتان کوچک به نظر آمده و این سوال برایتان پیش آمده باشد که آیا روزی می شود این فاصله را طی کرد و به ماورای تصورات کیهانی مان در میلیارد ها سال نوری رسید؟ خب یک مثال ساده شاید چشم اندازی از یک سفر فضایی را برایتان روشن تر کند. کاوشگر ویجر 1 بعنوان دور دست ترین ساخته دست بشر از سیاره زمین شناخته می شود. در ۵ سپتامبر ۱۹۷۷ توسط ناسا به فضا پرتاب شد و پس از 25 سال توانست ۲۱٫۲۸۹ بیلیون کیلومتر را طی کند و از منظومه شمسی خارج شود و اولین ساخته دست بشر نام گیرد که توانسته وارد شدن فضای بین ستاره ای شود! این کاوشگر با پیل هسته ای موفق شد مدت زمان طولانی را دوام بیاورد و در واقع برای ما از این فراتر تا این لحظه امکان پذیر نیست. ناسا تخمین میزند که حدود ۳۰۰ سال طول خواهد کشید تا وویجر ۱ به ابر اورت برسد و حدود ۳۰٬۰۰۰ سال طول خواهد کشید تا از آن عبور کند و البته تا چهل هزار سال دیگر به هیچ ستارهای نزدیک نخواهد شد! البته که ارتباطش تا همین حالا هم قطع شده محسوب می شود. شاید تا این لحظه عمق مطلب را درک کرده باشید!
آخرین تصویر ویجر1 در هنگام خروج از منظومه شمسی به زمین معروف به نقطه آبی
اما خب برسیم به کوچکترین واحد کیهانی خودمان یعنی کره زمین! ما با تمام تاریخ و فرهنگ و جنگ ها و امید ها و خاطرات و افتخارات و شکست ها و انقراض ها و تولدهایمان و همه و همه در این کره خاکی کوچک قرار داریم که در کیهان به یک دانه شن هم شبیه نیست. غرورمان ابعاد کوچک مان را پنهان کرده و گرنه نژاد پرستی و فقر و زیاده خواهی و جنگ در کیهانی با این عظمت و البته وجود تعداد نامشخص کیهان دیگر مضحک و دور از عقل است.
سیاره زمین در دنیای بزرگی قرار داد که ممکن است بی شمار سیاره ی قابل زیستن در آن موجود باشد و ما تنها مخلوقات هوشمند آن نباشیم
پ ن:
1- اگر روزی یک فرازمینی از شما آدرس کیهانی تان را خواست این گونه بگویید: "یک انسان از کیهان- ابرخوشه لانیاکیا- ابرخوشه دوشیزه - گروه کهکشانی محلی- کهکشان راه شیری- بازوی شکارچی- کمربند گولد- حباب محلی- ابر میان ستاره محلی- منظومه شمسی- کره زمین- قاره آسیا- خاورمیانه- کشور ایران- استان..."
2-
- 3
- 14
-
20 minutes قبل , sasasasa گفت:اینکه ما یک موشک اسپایک غنیمت گرفتیم و از روش ساختیم خوبه. ولی امیدوارم در اینده نزدیک دیگران از روی ما کپ بزنن. یعنی ما صاحب سبک و دانش طراحی باشیم نه صرفا مهندسی معکوس
حقیقتا ما تا حالا موشک ضدتانک خودمون رو طراحی نکردیم. همه ی سلاح های ضدتانک مشاهده شده ما یا مهندسی معکوس یک سلاح خارجی هستند یا ارتقا یافته. البته بنظرم کار بسیار درستیه. چرا وقتی میشه همچین کاری کرد فلان قدر هزینه طراحی از نوع رو کنیم و از دوباره چرخ رو اختراع کنیم!؟ این دقیقا روشی هست که خود اسرائیلی ها برای کاهش هرینه در خانواده اسپایک بکار بردند!
- 8
-
این موشکی که توسط پهپاد ایرانی رها شد در رونمایی جدید. موشکی بر پایه موشک اسرائیلی اسپایک بود که خود اسپایک هم یک موشک ضدتانک فوق العاده و البته تاپ اتک و شلیک کن فراموش کن هستش. مدل های مختلفی هم ازش ساخته شده و ظاهرا یک نمونه از این هم به غنیمت نیروهای مقاومت در اومده بود. اولین بار چند سال پیش یک نمونه اسپایک مهندسی معکوس شده اگر اشتباه نکنم گونه ای از طوفان نامیده شد. و ظاهرا در دو برد متفاوت توسعه پیدا کرد.
عملا با ساخت این موشک تاپ اتک زره هیچ تانکی در مقابل این موشک یارای مقاومت نخواهد داشت. و البته با این مانور کمتر سامانه ای میتونه شکارش کنه!
https://www.aparat.com/v/i48tA
فیلمی از خانواده بزرگ اسپایک
- 2
- 13
-
2 hours قبل , aminf14 گفت:دست پیکرتراشی که آن احساسات را به تصویر کشیده و قلبی که آنها را پرورانده و بر پایه مجسمه این کلمات نقش بسته است:
“نام من رامسس است , شاه شاهان ای توانمندان , آثار مرا بنگرید و نومید شوید “
چیزی باقی نمانده گرداگرد تکه پاره های آن پیکره عظیم و (جز) انزوای بی کران و عریان شنهایی روان , که تا دوردست ها گسترده اند.
پرسی بیشی شلی
حقیقت این جمله واقعا تاریخی بود امین جان! در مشهورترین نقل و قول های نظامی و سیاسی قرار بدین ماندگار بشه.
حقیقت اینه که بعد این سلسله جنگ ها با فاصله زمانی کم کشور های زیادی با آشوریان وارد جنگ میشن. که البته بخش بزرگیش مربوط به ماد هاست. کل دنیا بسیج میشن که آشوریان رو نابود کنند. هم زمان سکاها با تحریک آشور حملات گسترده ای رو به خاورمیانه انجام میدن. که در واقع به توصیف الان ما این یک جنگ جهانی بود این جنگ های بسیار گسترده
- 1
-
به نام خداوند بخشنده مهربان
شکست یا موفق آمیزترین شکست!
جنگ سرد و تقابل دو ابر قدرت آن زمان در اوج خود قرار دارد. بخشی از این تقابل مربوط به رقابت ها و اکتشافات فضایی است. روس ها با فرستادن اولین انسان به فضا پیشتاز هستند. آمریکایی ها با سرخوردگی در تلاشند که یک قدم پیش بگذارند و در نهایت این اتفاق توسط پرواز آپولو ۱۱ و بوسیله دو فضانورد با نام های نیل آرمسترانگ و باز آلدرین در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ به وقوع می پیوندد و یک فضاپیمای آمریکایی بر روی کره ماه فرود می آید. این اولین باری بود که انسان بر روی یک کره ی دیگر، ورای مرزهای زمین قدم می گذاشت. اما شاید جالب باشد در رابطه با یکی از اعجاب انگیز ترین شکست های سفر فضایی که البته این بار هم در رابطه با قدم گذاشتن بر روی ماه است صحبت کنیم.
آپولو 13 سومین ماموریت ناسا برای فرود آمدن بر روی کره ماه بود که البته با شکست همراه شد. با این حال این شکست در کارنامه ناسا بعنوان موفق آمیز ترین شکست در پروژه های فضایی بود و بسیار شباهت به فیلم سینمایی مریخی با بازی مت دیمون داشت! در این ماموریت با اتخاذ برنامه مناسب جان فضانوردان حفظ شد و نهایت با بازگشت به زمین این شکست (پیروزی) جشن گرفته شد. فضانوردان آپولو ۱۳ شامل «جیم لاول»، فرمانده فضاپیما «فرد هیز»، خلبان ماژول ماه نشین و «جان سویگرت»، خلبان ماژول فرماندهی که در ۱۱ اپریل ۱۹۷۰ از پایگاه «کیپ کندی» و سوار بر راکت غول پیکر ساترن ۵ روانه فضا شدند. فضا پیمای ساترن تشکیل شده بود از مدارگرد ادیسه و ماه نشین اکواریس که قرار بود فضانوردان را ابتدا در مدار ماه و سپس به سطح ماه انتقال دهد. اما در فاصله ۲۰۰ هزار مایلی زمین متوجه سیگنال هشدار مبنی بر کاهش فشار در مخزن اکسیژن ادیسه شدند.این هشدار زمانی رخ می دهد که مشکلی در اکسیژن رسانی و یا ته نشینی آن رخ دهد. این اتفاقات حاصل اتصال یک سیم لخت در محفظه اکسیژن بود که در نتیجه آن انفجار مخربی رخ داد و با کمبود اکسیژن که موتور هم به آن وابسته بود با کاهش انرژی رو به رو شده و بسیاری از مدارات و سیستم ها از کار افتادند یا ضعیف تر از حالت معمول به فعالیت خود ادامه دادند.
تصویر از راکت غول پیکر ساترن ۵
سویگرت که گمان می کرد گاز در حال ته نشین شدن است با چرخاندن یک سوییچ فرایند حرارت دهی را کلید زد اما لحظه ای بعد تمام فضاپیما به لرزه درآمد. با سقوط سطح اکسیژن و قطع برق تمام چراغ های هشدار در ادیسه و مرکز کنترل روشن شد و اینجا بود که سویگرت با گفتن جمله ای ماندگار مرکز کنترل را در جریان قرار داد: «هیوستون، ما یک مشکل داریم». این اتفاقات حاصل اتصال یک سیم لخت در محفظه اکسیژن بود که در نتیجه آن انفجار مخربی رخ داد و با کمبود اکسیژن که موتور هم به آن وابسته بود با کاهش انرژی رو به رو شده و بسیاری از مدارات و سیستم ها از کار افتادند یا ضعیف تر از حالت معمول به فعالیت خود ادامه دادند.
بخشی از آسیب های فضاپیما
انفجار در بهترین زمان ممکن برای آنها رخ داده بود چرا که اگر زودتر رخ می داد انرژی کافی برای دور زدن ماه و اسلینگ شات به سمت زمین را نداشتند. از طرف دیگر اگر انفجار دیرتر و حین گردش به دور ماه یا بعدتر از آن زمانی روی سطح ماه بودند رخ می داد، هیچکدام جان سالم به در نمی بردند. حال دیگر قدم گذاشتن بر روی ماه اهمیت نداشت. کل دنیا خواهان بازگشت فضانوردان به زمین بودند. دولت آمریکا تحت فشار رسانه ها قرار داشت. برآورد ها در ناسا شانس50-50 را برای نجات فضانوردان متصور بود. ولی حقیقتا این اتفاق دور از ذهن بنظر می رسید. کار تا آنجا پیش رفت که حتی روس ها دشمنی را کنار گذاشتند و شوروی چند ناو جنگی خود را برای کمک به همتای آمریکایی به محل فرود احتمالی ارسال کرد. شرایط برای فضانوردان لحظه به لحظه سخت تر میشد. بعلت مشکل اکسیژن کارکرد تمامی سخت افزار ها از جمله موتور ها و سیستم با مشکل رو به رو شده بود. بعلت کمبود آب مصرفش جیره بندی شده بود. این درحالی بود که کاهش دما شدید خواب را غیر ممکن و مواد غذایی را غیر قابل استفاده کرده بود. تنگی جا و افزایش سطح دی اکسید کربن بخش دیگری از مشکلات بی پایان فضانوردان آپولو13 بود و البته هیز هم دچار عفونت کلیه گردید.
مسیر طی شده توسط تیم فضانوردی آپلو13
عملیات نجات این گونه بود که فضاپیما به قرار گرفتن در یکی از مدارات ماه سرعت کافی را بدست می آورد. در نتیجه با حرکت به سمت زمین خود را نجات می داد. با تمام تفاسیر سفر به خانه برای فضانوردان مثل عبور از هفت خان رستم بود. این فرایند صورت گرفت و در 17 اوریل فضانوردان وارد جو زمین شدند. سیستم ارتباطی برای دقایقی قطع بود و در آن لحظات دقایقی تصور بر نابودی کپسول بازگشت فضاپیما گردید تا اینکه سه چتر بزرگ در افق اقیانوس دیده شد. لاول می گوید: "تازه اینجا فهمیدیم که جان سالم از مهلکه به در برده ایم".
بعد از یک هفته تیتر اول خبر بودن این سه فضانورد مورد استقبال ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا قرار گرفتند.
پیوست:
1- هیز بعدها بعنوان خلبان آپولو 19 انتخاب شد که نهایتا لغو شد.
2- سویگرت با این شهرت بعنوان نماینده کنگره انتخاب شد ولی قبل از آن بعلت سرطان درگذشت.
3- لاول هم بعدها کتاب «ماه گمشده: سفر پرمخاطره آپولو ۱۳» نوشت که البته بر اساس آن فیلمی با نام آپولو13 با نقش آفرینی تام هنکس ساخته شد.
تصویری از فیلم آپولو 13 با نقش آفرینی تام هنکس
منبع:
https://idat.ir/@digi/64131_آپولو_۱۳؛_موفق_ترین_شکست_ناسا_برای_تسخیر_ماه
- 2
- 17
-
جهت ثبت در تاریخ
در روزهای گذشته یک تیم گشتی نیروی دریایی سپاه با قایق های تندرو به یک ناوگروه آمریکایی در شمال خلیج فارس نزدیک شدند. و به فاصله زمانی یک ساعت دور تا دور این ناو ها گشتزنی کردند. امریکایی ها هم با اعلام اینکه این یک عملیات مشترک و بین المللی است. این کار را آزار دهنده اعلام کردند. و البته از لفظ خلیج عربی هم که ...
پ ن:
این دیگه از اون تصاویر تاریخی بود:))
یک تنه توییت استاد ترامپ مبنی بر برخورد سخت با قایق های تندرو را زیر سوال برد!!
- 3
- 15
-
4 hours قبل , sasasasa گفت:گزارش تسنیم در مورد پروژه موج 6
انچه در این گزارش و گزارش های دیگر دیده میشود جهش های بسیار بزرگ در ساخت ناوشکن است. مثل این می ماند که ما از پله دوم پریدیم پله دهم. یعنی از ناوچه سینا به جماران و بعد به موج 6 و ناوشکن نگین
...
تسنیم یک اشتباهی میکنه. و موج ۶ رو با طرح هرمز یکی میدونه. (البته بعید میدونم طرح نگین و هرمز طرح جدایی باشند). در توضیحات امیر رستگاری شخص ایشان به وضوح میگه که ما طرح تریماران ۵هزار تنی را ارائه دادیم و قرار شد که ساخته بشه. این وسط دست اندرکاران نیروی دریایی چون از این طرح خوششان اومد تصمیم بر این شد که یک طرح مشابه تریماران هم از روی ناو های سری موج ساخته بشه. در واقع تناژ موج۶ برابر با سری موج است. و این داستان نگین هرمز که ما آخر نفهمیدیم کی به کیه یک تناژ دیگه هستند! تسنیم به اشتباه این دو طرح رو یکی میدونه که با گفته های امیر رستگاری اینطور نیست.
- 1
-
من می دانم که آسمان (فضا) محدوده مجاز ما نیست. زیرا رد و پاهایی بر روی ماه وجود دارد؛ و من تعدادی از آن ها را ساختم.
"باز آلدرین فضانورد"
ردپای باز آلدرین بر روی قمر اول زمین"ماه"
پیوست:
باز آلدرین، دومین انسانی است که طی مأموریت آپولو ۱۱ در ۲۱ ژوئیه ۱۹۶۹ بر کره ماه گام نهاد. وی پس از نیل آرمسترانگ بر ماه قدم گذاشت و امروزه اکثرا نیل آرمسترانگ را میشناسند و کمتر کسی پیدا میشود که سرهنگ باز آلدرین را بشناسد! نفر سوم ماموریت مایکل کالینز، به تنهایی در مدار ماه باقیماند تا ۱۵ ساعت دیگر دو فضانورد دیگر به او ملحق شوند. پس از ۸ روز زندگی در فضای بیرونی، هر سه فضانورد به زمین بازگشتند.
- 11
-
امروز ۱۰ آوریل ۲۰۲۰ سالروز کشف سیاهچاله بزرگ مرکز کهکشان راه شیری است.
سال گذشته دانشمندان موفق شدند با استفاده از "تلسکوپ افق رویداد"(EHT)، نخستین تصویر از یک سیاه چاله فوقالعاده بزرگ را ثبت کنند که با هاله نارنجیرنگی از پلاسمای گرم سفید احاطه شده بود. و این کشف نظریه سیاهچاله ها را بعد از دهه ها اثبات کرد.
بیش از ۱۰ سال کار کردن با تلسکوپ افق رویداد و تحلیل سیگنالهای دریافت شده از هشت تلسکوپ رادیویی در سراسر جهان و ادغام کردن آنها با یکدیگر در نهایت نخستین تصویر از این سیاهچاله که ۵۵ میلیون سال نوری با ما فاصله داشت حاصل شد. این سیاهچاله "ساگیتاریوس" نام گرفت. ساگیتاریوس ۴۰ میلیارد کیلومتر قطر دارد که سه میلیون برابر قطر زمین است!
پیوست:
برای علاقه مندان به نجوم ۳ اردیبهشت بارش شهاب سنگ و ۹ اردیبهشت زهره در پر نور ترین حالت خود در آسمان شب است.
- 2
- 13
-
به نام خداوند بخشنده مهربان
وانتابلک (Vantablack) ؛ بالاتر از سیاهی
برای نخستین بار در سال 2014، «وانتابلک» با ساختار نانولوله توسط موسسه ی «Surrey NanoSystems» بریتانیا معرفی شده است. در معرفی آن اعلام شده که این ماده می تواند 99/96 درصد از نوری که بر روی آن تابیده می شود را جذب کند. که در واقع گویای کشف تیره ترین ماده دنیاست. اما خب اهمیت ماده در کجاست؟ این ماده بعنوان یک جاذب نور می تواند کمک شایانی به تلسکوپ های جدیدالساخت کند تا به وسیله آن به مشاهده ستاره ها و اجرام کم نور بپردازند. که این مطلب افق دید ما را میلیارد ها سال نوری جلو تر خواهد برد. با حذف تابش های نور توسط این ماده؛ همچنین می تواند یک پوشش خوب برای ماشین ها و جنگنده ها و بمب افکن ها باشد. هر شئی که به این ماده آغشته گردد هیچ نوع بازتابشی نخواهد داشت و از این رو جزئیات سطحی جسم موردنظر از بین می رود. نانو لوله معرفی شده باعث ایجاد خطای دید می گردد و اگه بر روی یک سطح ناصاف ریخته شود آن شی بصورت یک سطح صاف به نظر می رسد!
وقتی به وانتابلک نگاه میکنید، گویی به "هیچ" چشم دوخته اید! قدرت جذب نور وانتابلک به قدری فوق العاده است که در حقیقت باید گفت شما قادر به دیدن آن نیستید! و تنها به واسطه ی محیط پیرامونی آن میتوانید محدوده ی آن را تشخیص دهید. ایجاد پوششی از وانتابلک بر روی سطح اشیاء سه بعدی، باعث میشود که آنها به صورت دو بعدی به نظر برسند. فرورفتگی ها و برجستگی ها کاملامحو می شوند و به شکل یک سطح هموار سیاه رنگ به نظر میرسند. در نتیجه استفاده از وانتابلک در فناوری استتار مورد توجه قرار گرفته است. در نتیجه قابل تصور است که در رابطه با ساخت هواگرد های پنهانکار با استفاده از انواع بهبود یافته وانتابلک علاوه بر پنهان کاری راداری به سمت پنهانکاری بصری مطلق هم در حال حرکت باشیم. با ساخت هواگرد های این چنینی قطعا سامانه های کشف بصری فعلی نا کار آمد خواهند شد که این مطلب جای بررسی و بحث بسیار دارد. مانع اصلی در استفاده از این ماده گران بودن بیش از حد آن است. قیمت وانتابلک از الماس و طلا بیشتر است. همچنین یک ضعف بزرگ دیگر این پوشش ها مقاومت کم در برابر سایش و برخی خوردگی های حاصل از اثرات محیطی مثل جریان پرفشار هواست.
ب ام دبلیو X6 Vantablack
چندی پیش شرکت خودروسازی BMW نیز از سیاه ترین خودروی جهان با نام X6 Vantablack نیز رونمایی بعمل آورد. خودروسازان معمولا از پوشش های استتاری برای مخفی کردن جزئیات بدنه استفاده می کنند. اما BMW به روشی جدید متوسل شده و احتمالا با این ایده خواسته به شکلی خلاقانه تر یکی از مدل های X6 را که در آینده راهی بازار خواهد شد، از دیده ها پنهان کند!
منابع:
1- https://fa.wikipedia.org/wiki/ویکیپدیای_انگلیسی
http://www.engadget.com/2016/03/05/vantablack-2/
3-ownloads/main_72a3a0b4f1892918d69094337ea08575.pdf
4- https://digiato.com/article/2019/08/29/ب-ام-و-x6-vantablack-سیاه-ترین-خودرو/
- 10
-
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلسله نبرد های آشور و عیلام
مقدمه:
تاریخ تمدن عیلام و آشور هر دو بدین جهت که بخشی از تاریخ فلات ایران را تشکیل داده اند دارای اهمیت فراوان است. با این توصیفات تاکنون نگاه اندکی به این دوره مهم تاریخی شده است. دوره ای که نهایت به پیدایش ایران عزیزمان انجامیدو چه بسا اگر تهاجامات دائمی و سفاکی های پادشاهی آشور نبود هیچگاه اتحادی در قالب آریایی نژاد ها رخ نمی داد. و اندیشه تشکیل موطن واحد در نیای باستانی مان تنیده نمی شد. اطلاعات از این دوره بابت گذر هزاره ها بسیار اندک است. دررابطه با عیلامیان، مدت ها در تاریخ نامی ازآن ها در خاطر نبود. و آشوریان به علت نابودی تمام ساخته هایشان مدت ها فقط ردی کم فروغ در تاریخ از خود بجا گذاشته بودند که آنهم مدیون تاریخ نگاران دشمنان خود بودند. اما پس از کشفیات جدید هزاران لوح گلی از زیر خاک این سرزمین بیرون آمد که تا کمی تاریخ این تمدن بزرگ واضح تر گردد.
سال705 پیش ازمیلاد خاورمیانه در آتش جنگ می سوزد. آشوریان بی محابا به پیش می تازند. بارها دنیا متحد شده تا علیه آشور برخیزد، که نتیجه ای جز سقوط و زوال هیتی و عیلام و سوریه واسرائیل نداشته است. باقی ملل نیز همچون بابل و ماد مطیع و خراج گذار آن شده اند. جایی نبوده که از گزند آشوریان به دور افتاده باشد. آنها از شرق گذرشان به کوه دماوند هم می رسد. و حتی پایتخت افسانه ای مصر باستان در غرب این پادشاهی؛ یعنی شهر تبس نیز از این ویرانی دور نمی ماند. فرمانروایی وحشت آن ها دنیا را به لرزه انداخته است و کسی یارای مقاومت در برابر آنان را ندارد. سارگن دوم پادشاه قدرتمند آشوریان، تمام شورش ها را در بدو شکل گیری نابود می کند. دنیا رو به تاریکی است این در حالی است که عصر طلایی آشور شروع شده!
در دوره سارگن دوم نزاع بین آشور و عیلام آغاز میگردد. تمام موانع این نزاع برداشته شده و دو کشور دیگر فاصله ای از هم ندارند. عیلامیان با بابل که دشمن سنتی آشوریان است، متحد می شوند. سارگن که خبراین اتحاد را میشنود قبل از رسیدن کمک بابلیان به آنها حمله میکند. در این زمان آشور بر ایلام برتری داشت. آشوریان ارتشی بسیار منظم و سازمان یافته در اختیار داشتند که در سفاکی بی مانند بود.
ارابه های دو اسب آشوری
آشوریان برتری چشمگیری در زمینه سواره نظام داشتند که از سواران کماندار و سواران سنگین اسلحه و همچنین ارابه های بی نظیر جنگی تشکیل شده بود.یکی از رموز کامیابی ارتش آشور، استفاده مؤثر از ارابههای جنگی بود. این سلاح جنگی متحرک در طی سدههای سیزدهم و دوازدهم ق.م در دشتهای شمالی بین النهرین به کار گرفته می شد و سپس با استفاده از اسبهای چابک تر که برای کار با این ارابه پروش می یافتند، وبهبود سازه ی ارابه ها توسعه یافت.ارابههای قرن نهم گاه با چهار اسب کشیده می شد،اما عدم چابکی و آسیبپذیری اسبها باعث شد که دیگر از آنها به عنوان وسیله جنگی استفاده نشود.تغییرات در فناوری آهنگری برای طراحی وسیله نقلیه سبک تر با یک قالب چوبی که بر روی یک وسیله فرود فلزی کار گذاشته می شد همراه با حرکت محور چرخ به عقب از مرکز،این را به را بهبود بخشید.نتیجه کار،قابل مانور بودن بیشتر ارابه در اثر اصطحکاک کمتر چرخ بود. ارابه ران خودرا در جلوی حفاظ محکم نگاه می داشت ضمن آن که مال بند را، که در آغاز بیضی شکل و سپس مستقیم شد،محکم به دست می گرفت و بدین ترتیب کنترل دو یوغ اسب آسان تر می شد.شکل ارابه مستطیلی تر شد تا استفاده از زره و خدمه را راحت کند. با نزدیک شدن زمان نبرد یک اسب اضافی یا یدکی نیز به عقب آن بسته می شد.ارابه سبک معمولاً دو خدمه داشت،یکی راننده و دیگری کماندار یا نیزه افکن،اما پس آن فرد سومی نیز با یک یا دو سپر برای تقویت عقب ارابه افزوده شد.این ارابهها تکان و شوک شدیدی در مرکز حمله ایجاد میکرد، تاکتیکی که ارزش حمله پیاده نظامی در نبرد باز را کاهش می داد،یا در جناحین در مانورهای محاصره هماهنگ با سواره نظام به کار می رفت.
سوار نظام سنگین اسلحه آشوری
سوار تیرانداز آشوری
آشوریان یدی بلند در فنون دژ گیری داشتند. مهندسان آشوری انواع گسترده ای از دژه کوب ها و نردبان های متحرک را می ساختند که در آن دوران بی مانند بود. نبوغ آشوریان در قلعه گیری و هر گونه مانعی آنچان بالا بود که اکثر حاکمین محلی فرار از قلعه هایشان را به قرار ترجیح می دادند. مواردی هم از استفاده ی پوست در نقش نگه دارنده هوا جهت گذر از رودها گزارش شده است.
پیاده نظام آشوری بخش اصلی ارتش آنها را تشکیل می داد که متشکل از دستجات دو تا سه نفری بود که در پناه یک سپر بزرگ بسوی دشمن تیراندازی می کردند. یه سرباز سنگین اسلحه نیز وظیفه ی دفاع از این دسته را بر عهده داشت. تیر اندازان و جنگاوران آشوری زبان زد خاص و عام بودند.
پیادگان آشوری با استفاده از تاکتیک خاص گروهی خود با دشمنان می جنگیدند.
بخشی از تجهیزات و سلاح های مورد استفاده آشوریان
اما در طرف مقابل عیلامیان یک ارتش ملوک الطوایفی داشتند که بویی از نظم نبرده است. هرگاه که جنگ می شد به خواست پادشاه هر طایفه نیروهای خود را در اختیار ارتش قرار می داد که البته تقسیم بندی در آن بر خلاف آشور نه از نوع ساز و برگ، بلکه بر اساس توان عشیرتی بود. با این وجود با مقاومت عیلامی ها و پافشاری آن ها در نهایت آشوریان در جنگی که "دوریلو" خوانده می شود شکست خورده و بی نتیجه عقب می نشینند. این جنگ آغازگر هفت ستیز ویرانگر این دو پادشاهی است.
سیناخریب جانشین سارگن دوم بر تخت سلطنت آشور می نشیند. از بخت بد عیلامیان کالودش پادشاه آن زمان عیلام در پی یک محاصره کشته می شود. سیناخریب موقعیت را غنیمت می شمارد و از سوی جنوب عیلام( سواحل خلیج فارس) وارد جلگه ی شوش می گردد و 34 قلعه و برج را تخریب و اهالی را به اسارت به آشور میبرد. رویداد جالب در بازه ی جنگ این است که عیلامی ها فرمانروایی با نام "کودورناخونتی" بر تخت می نشانند. اما وی با ترس و واهمه به کوهستان پناه می برد و هیچ تصمیم دفاعی در قبال حمله ی آشوریان نمی گیرد. آشوریان وی را تعقیب می کنند و در نهایت بعلت فصل سرما و مسدود بودن مسیر های کوهستانی به آشور باز می گردند. مردم عیلام هم وی را بعلت بی قیدی که نشان داده بود معدوم می کنند و در سال کشته شدن وی یعنی 692 پیش از میلاد "اومان میناتو" به تخت سلطنت نشانده می شود. این پادشاه نظم جدید به ارتش عیلام می دهد. او قشون چشمگیر و نیرومندی از مردمان دیگر فلات ایران که در این زمان آریاییان نیز جزو آنان بودند، مهیا کرد و آن را مسلح می کند. کار تا آنجا پیش می رود که بابلیان با مشاهده یک پارچگی و قدرت یابی عیلام پیش قدم شده و علیه آشور دست اتحاد بلند می کنند. و از ارسال سلاح تا وجوه به عیلام دریغ نمی کند. جنگ خونینی در میگیرد که از جزئیات آن اطلاعاتی در دست نیست اما سردار عیلامی در آن کشته می شود. عیلامی ها با اینکه سردارشان کشته شده واز اینکه با عقوبت دشمنان آشور آشنا هستند، چاره ای جز دفاع جانانه نمی بینند. درنهایت آشور به نتیجه مطلوب دست نمی یابد و ارتش آن ها به خانه مراجعت می نماید.
دور جدیدی از جنگ ها بعد مرگ سیناخریب و جانشین آن یعنی آشورحیدون بوقوع می پیوندد. آشوریان در جنگ ها و شورش های دیگر مشغول و درگیرند. در فرصت پیش آمده این بار عیلامی ها بودند که پیش دستی میکنند. دراین دوره که مصادف با 674 پیش از میلاد است "خومبان خالداش دوم" فرمانروای عیلام در ممالک بابل و برخی نواحی خراج گذار آشور پیشروی می کند و ضربات بی سابقه به دولت آشور وارد می شود. عیلام هم اکنون شکست ناپذیری آشوریان را درهم شکسته است. وی با غنائم به شوش باز می گردد. با تمام این اتفاقات دوره ی فرمانروایی آشورحیدون مصادف می شود با درجه اعلی قدرت آشوریان! به غیر از عیلام در آسیای غربی دیگر دولتی نمانده است که تابع آشور نباشد. تمام این اتفاقات خبر از یک آینده شوم در انتظار عیلامیان مقاوم را می دهد. مخصوصا حالا که یک رقیب سنتی برای آشوریان شده اند. حال آشور یک دشمن جدی دارد و آن عیلام است. در این دوره مصر مورد تاخت و تازه آشوریان قرار میگیرد و شهرهای دلتای نیل من جمله ممفیس یکی پس از دیگری مورد تاراج آشورحیدون قرار میگیرد. سکاها بعنوان یک مهاجم همیشگی شکست سنگینی را از آشوریان متحمل می شوند و فرمانروای بعدی شان دست نشانده ی آشوریان است که این اتفاق در دوره باستان منجر به آغاز یک جنگ عالم گیر در فاصله زمانی نچندان دور می گردد.
تصویر یکی از دسته جات پیاده آشوریان
بعد مرگ آشورحیدون در 669 پیش از میلاد؛ پسرش آشوربانیپال به قدرت می رسد در حالی که شورش بزرگ مصر درجریان است. تمام تمرکز آشوربانیپال معطوف به سرکوب این شورش است. عیلامی ها از فرصت پیش آمده بهره برده وبا رهبری "اورتاکو" به سرزمین های بابلی تحت سلطه ی آشور یورش میبرند و غنائمی از آنجا به شوش می آورند. دشمنی آشور و عیلام به حد اعلای خود رسیده است. پس از این پیروزی طولی نکشید که اورتاکو درگذشت و "تواوم مان" جانشین وی می گردد. این تغییر برای عیلام بسیار گران تمام می شود. تواوممان قصد می کند که تمام جانشین های احتمالی خود را بکشد. این اقدام سبب میشود که تعدادی از شاهزادگان عیلامی به دربار آشور پناهنده شوند و پادشاه آشور با آغوش باز آنها را می پذیرد. با این مقصود که از آنها برای یک جنگ داخلی استفاده کند که نتیجه ای جز ضعیف شدن دوچندان عیلام به همراه نداشته که این ضعف راه را برای جنگ بعدی هموار می کند. تواوممان در این زمان از آشوربانیپال می خواهد که پناهندگان را برگرداند که با پاسخ منفی آشوربانیپال، دور دیگری از جنگ ها آغاز می شود که به جنگ "توللیز" معروفند. همانطور که پیش تر گفته شد ارتش عیلام یک نیروی ملوک الطوایفی بود و زمان می برد که در یک جا جمع گردد. در نتیجه عیلامیان تا شوش عقب نشینی کردند و پیکی را جهت مذاکرات صلح نزد سردار آشوری فرستادند. سردار آشوری بی درنگ پیک را می کشد. پس از این اتفاق جنگ شدیدی بین دو سپاه واقع می شود. برای عیلامیان این جنگ یک نبرد مرگ و زندگی بود و پایتخت چند هزار ساله آنها در آستانه نابودی قرارداشت. در نهایت بعد از یک جنگ طولانی آشوریان در کنار رود کارون سپاه عیلامی را در هم کوبیده و آن ها را به آب می ریزند. تواوممان خود در میدان نبرد می جنگید و به نقل تاریخ آنقدر جنگید تا آنکه زخم برداشت و آنگاه که قصد خروج از میدان نبرد را کرد بواسطه سانحه ای به چنگ آشوریان گرفتار می شود و آنها نیز بی درنگ سر از تنش جدا می کنند. سر وی به نینوا پایتخت آشور فرستاده می شود. شکست عیلامی ها باعث جشن های زیادی در آشور شد زیرا عیلامی ها یگانه دشمن آشور و دشمن موروثی آنها بودند.
از این به بعد عیلام وارد دوران انحطاط می شود. از پادشاهان دست نشانده گرفته تا جنگ قدرت داخلی و نزاع های گاه وبیگاه با آشوریان عیلام را به شدت در موضع ضعف قرار داده است و دیگر تصور انقراض عیلام دور از ذهن نیست.
انقراض عیلام:
بعد از جنگ توللیز برادر آشور بانی پال که در بابل پادشاه بود، بر او یاغی گردید. در ابتدا پادشاه عیلام که دست نشاندهٔ آشور بود، بیطرف ماند، ولی پادشاه آشور خواست عیلامیان تندیس نانای را مسترد دارند، پادشاه عیلام با وضعیت ناگواری روبه رو شد، چون این مجسمه قرنها در شوش بود و مورد پرستش بسیاری از مردم عیلام قرار داشت، رد کردن آن با منافع پادشاهی عیلام مباینت داشت. در این احوال بابل به پادشاه عیلام باز وجهی از خزانه به بابلیها داد و از جهت موقعیت سخت و بدی که داشت، مجبور شد با بابل متحد شود. در نتیجه آشوریان یک جنگ داخلی طولانی را در عیلام براه انداختند که در طی آن سه پادشاه در این کشور به قدرت رسیده و سرنگون شدند.
سنگ نگاره ای از آشور بانیپال در حال نبرد با شیر ، وی یکی از بزرگترین پادشاهان آشور است.
در 645 ق.م. آشوربانیپال که از نتایج جنگ های قبلی ناراضی است در پی آغاز یک جنگ دیگر با عیلام میشود. "خومبانکالداش" آخرین پادشاه عیلامیان با توجه به نزدیک دیدن جنگ کمک بابلی ها را دریافت می کند. آشوری ها که در پی بهانه بودند فرستاده ای را به شوش می فرستند تا با خومبانکالداش مذاکره کرده و هدایا و کمک های بابلیان را به آن ها پس دهد. قبول کردن یا نکردن این خواسته هر دو یک معنا داشت و آن هم چیزی نبود جز مرگ و نابودی! سایه جنگ و مرگ بر بالین عیلام قرار داشت و گریزی از آن نبود. درنتیجه فرمانروای عیلامی ترجیح داد که مقاومت را برگزیند. این جنگ پایانی جز شکست مهیب عیلامیان به همراه نداشت. تمام خزانه های عیلامیان به دست آشوریان گشوده شد. و هر چه در آبادی ها بود مورد غارت قرار گرفت. آشوری ها به این حد اکتفا نکردند و استخوان های پادشاهان عیلام و افراد نامی را بیرون آوردند و به نینوا فرستادند. حزقیال نبی (ع) از پیامبران بنی اسرائیل در رابطه به این کشتار می گوید:
"این مملکت را از کثرت کشتار و غایت خرابی مانند قبرستان است"
آشوریان اسرای فراوانی رو به نینوا منتقل کردند و خومبانکالداش واپسین پادشاه عیلام که مدتی فراری بود نهایت دستگیر و به نینوا فرستاده می شود. آشوربانیپال وی را به عرابه خود می بندد و او را تا معابد آشور و ایشتار می کشد.در یکی از کتیبه هایی که از آشوربانیپال باقی مانده است وی نتیجه پیروزی خود را این گونه توصیف می کند:
"خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماما به آشور کشیدم و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمام عرض آن جاروب کردم. من این مملکت را از عبور حشم و گوسفند و نیر از نغمات موسیقی بی نصیب نمودم و به درندگان و مارها و جانوران کویر و غزال اجازه دادم که آنرا فروگیرند."
نتیجه:
نابودی که آشور برای عیلامیان به ارمغان آوردن باعث شد به کل نام این تمدن شکوفا تا قرن ها فراموش شود. حتی مورخین یونان باستان نیز مطلبی از آن ذکر نکنند. و استرابون جغرافی دان عصر قدیم به اشتباه می گوید: که کورش پایتخت خود را شوش قرار داد، زیرا مردمان آن همیشه مطیع و فرمان بردار ملل دیگر بودند وهیچ گاه اقدام مهمی ننموده اند!
نویسنده: Navard
" این مطلب صرفاً برای انجمن میلیتاری است. و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است "
منابع:
1-کتاب ایران پیش از اسلام (حسن پیرنیا)
2- کتاب ایران باستان جلد اول (حسن پیرنیا)
3-کتاب تاریخ تمدن ایران و جهان(مولف محمود کریمی)
4- کتاب صد جنگ بزرگ تاریخی ( علی غفوری)
5- https://fa.wikipedia.org/wiki/آشوربانیپال
6-https://fa.wikipedia.org/wiki/جنگهای_ایلام_و_آشور
7- https://en.wikipedia.org/wiki/Assyrian_people
- 22
-
4 hours قبل , sasasasa گفت:ناو هواپیما بر در دریای عمان چقدر خط دفاعی ما را جلوتر میبره که هزینه بالای ان و ریسک هدف قرار گرفتنش رو توجیه کنه. خود امریکا اگر با ایران درگیر شه ناوهای هواپیمابرش رو از سواحل ما دور میکنه چون برای ناو خطرناکه به علت مشابه ما هم اگه در گیر شیم و ناو هواپیمابر داشته باشیم باید از ساحل روبرویی دورش کنیم. حالا کلا عرض دریای عمان مگه چقدر است. خط دفاعی ما صد کیلومتر بیاد جلوتر توجیه نداره. صد کیلومتر برای هواپیما یعنی چند دقیقه.
دریاهای محدود مناسب ناو هواپیمابر نیستند مگر اینکه حریف طوری ضعیف شده باشه که توانایی هدف قرار دادن از ساحل رو نداشته باشه. ما کلی جزایر هم داریم که همه نقش همون ناو هواپیمابر رو میتونن بازی کنند.
خب باید یکم نگاه عوض بشه به این مطلب. شما تانک رو چه ابزاری میبینید!؟ اکثر افراد تانک رو سلاح هجومی میبینند. و یادشون میره تانک یک ابزار مناسب در دفاع هم میتونه باشه! همانطور که آلمانی ها این موضوع رو اثبات کردند. من امیدی به ساخت ناو هواپیمابر در این زمان ندارم و برای همین پیشنهاد ساخت ناوپهپادبر رو دادم. ناوهواپیمابر به دلایلی با ساختار فعلی ما هم خوانی نداره. ناوگان ما به سطحی کافی نرسیدن تا توان پوشش کافی یک نا هواپیمابر رو داشته باشند چه کمی و چه کیفی! و ده ها دلیل دیگر از جمله نبود یک جنگنده ناونشین (جنگنده معمولی رو نداریم) که توان مقابله با همتای رقیب رو داشته باشه. ولی در صورت ساخت ناو پهپادبر ما توان زدن ضربات جدی به دشمن را خواهیم داشت. قدیم گفتم اگر در زمان دفاع دریایی یا یک یورش دریایی از جانب ما وقتی این ناو ها در پناه باقی ناوگروه باشند و تعداد زیادی پهپاد به پرواز در بیارند. عده ای از این پهپاد جهت مزاحمت هوایی برای جنگنده های دشمن عمل می کنند و تعدادی هم به ناو های دشمن حمله میکنند. این کار یک بار بزرگ عملیاتی رو از ناو های سری موج و البته در اینده موج ۶ و نگین کم خواهد کرد. چه در بحث پدافند و چه در بحث حمله. دشمن عملا درگیر سرکوب پهپاد ها خواهد شد تا اجرای عملیات. مانند کاری که کامیکازه ها با ناوگان متفقین میکردن. اما همانطور اول گفتم یک ناوهواپیمابر هم مانند تانک علاوه بر زمینه تهاجمی کاربرد دفاعی هم برای ما خواهد داشت.
من این تصویر رو یک جا دیدم و بد نیست شما هم ببینید. دایره های سیاه مربوط به پوشش ۲۵۰ کیلومتری رادار شناور مثل رادار ناو هایی مثل نگین هستند. در واقع شما با رادار های شناور حملات کروز و یا هوایی رو جلوتر از حالت فعلی شناسایی میکنید. در حال حاضر ما تهدید اصلی حملات بهمون که توان پاسخ جدی بهشون رو نداریم و بیشترین ضرر رو هم بهمون میزنند از دهانه اقیانوس هند و یا جزیره دیگو گارسیا و در کل آن نواحی صورت میگیره. حال اگه ما ناو هواپیما بر داشتیم با توجه به برد گشت زنی و رادار جنگنده ها این دایره چند برابر میشد و دیگه ناو های رزمی مون هم لازم نبود همیشه در نزدیکی چتر پدافندی قرار بگیرند و اینبار به سمت عمق دریای عمان و یا دهانه اقیانوس هند راهی میشدن و ما یک قدم برای دفاع جلوتر میرفتیم. ولی خب این یک آرایش رویایی هست و خوبی داستان این بود که حداقل قافل گیر نمیشدیم. ما فعلا در این خلا و البته نبود یک نیروی هوایی کامل رو اوردیم به رادار های فرا افق نگر، مثل رادار های بزرگ و ثابت قدیر که البته در یک جنگ یک سیبل بزرگ هستند برای دشمن و بالاخره در جنگ این رادار هارو خاموش میکنند! ولی حداقل ما با رادار های شناور میتونیم کمی بهتر عمل کنیم. البته من در یک تاپیک دیگه پبشنهاد کردم بیایم ایران۱۴۰ ها رو به رادار مجهز کنیم و یا هر هواپیمای دیگری رو تا ضعف های رادار های فرا افق نگر جبران بشه( در همون تاپیکی که در پست قبل) براتون مشخص کردم. در کل نیروی هوایی در اون منطقه بسیار کم هزینه تر و رهگشا تر ولی خب ساخت چند ناو جدید و البته چند ناو پهپاد بر اضافی هزینه چندانی نداره و فقط این برنامه رو کامل تر میکنه!
شاید بشه در طرح یک ناو پهپادبر همچین چیزی رو هم رو در نظر داشت. خدارو چی دیدین:)
- 5
-
3 hours قبل , RezaKiani گفت:سلام برادر.... من جدا شرمنده هستم می خواستم بنویسم رکاب ولی نمی دونم چرا نوشتم لگام.... همانطور که شما به خوبی اشاره کردید رکاب رو تا اواسط و اواخر دوران ساسانی اختراع نکرده بودند.... شما به خوبی روشن کردید که اقوام ایرانی از همون اولش به سوارکاری معروف بودند ... سواری بدون رکاب غیرممکن نیست اگر فیلمهای سرخپوستی را هم دیده باشید اونها هم سوارکاران ماهری بودند که از رکاب استفاده نمی کردند.
ولی توجه کنید که بدون رکاب سواره نظام زرهپوش ساختن خیلی خیلی سخت است... چون اینها مثل شوالیه های زرهپوش قرون وسطی با نیزه های بلند به صف دشمن می زدند و برای دمپ کردن ضربه ی حاضر حتما باید پای سوارکار در رکاب قرار داشته باشد یا اینکه پایش به جایی گیرباشد.....
بازهم تشکر از ارسال خوب شما و عرض معذرت از همه ی خوانندگان این مطلب
خواهش میکنم جناب کیانی. اما چند مطلب به پست قبلی اضافه کنم. اینکه رکاب دلیل وجود سوار نظام سنگین اسلحه بوده باشه یکم جای بحث داره! اما با توجه به شواهد تاریخی سپاه هخامنشی در ابتدا چیزی به اسم سواره نظام سنگین اسلحه نداشت و کل سواره نظام که فقط ۲۰ درصد ارتش رو شامل میشدند. تشکیل شده بود از ارابه های داس دار و تیز رو و البته دسته های شتر سوار که گزارش هایی از تمام این ها به وفور هست. اما گزارش دیگری هم هست. ایرانیان بعد شکست هایی که در یونان و بعد ها تجربیات حاصل از جنگ های داخلی متعدد در دوره هخامنشیان به چشم دیدند. رو به سواره نظام سنگین اوردن. البته از همان دوره ی کورش کبیر و بعدها دوره ی نبرد های یونان از سوار نظامی با نام سنگین اسلحه استفاده شد که البته با تعریفات مورد نظر ما تفاوت داشت.
اما گزارش های مکتوبی از دوره داریوش سوم هخامنشی و علی الخصوص نبرد گوگمل هست که از استفاده گسترده تر این رسته اشاره میکند.
“آریان مورخ گزارش میکند در جریان نبرد، داریوش سوم در میان گارد پیاده نظام معروف و نخبه جاویدان خود بود و سواره نظامهای زره پوش هم در سمت راست وی ایستاده بودند."
سنگ نگاره بسیار معروف از يك سوار سنگين اسلحه پارتي ـ دورااورپوس
اما در رابطه با دوره اشکانی گزارش های مکرری هست از استفاده سواران سنگین اسلحه که البته اینبار حتی اسب را هم زره پوش میکردند.
زره اسب یافت شده ساخته شده در دوره اشکانی
برای نمونه ارتش سورنا در جنگ حران از ۹۰۰۰ اسب سوار کماندار و ۱۰۰۰ سوار زره پوش تشکیل شده بود. که البته از درگیری سواره نظام زره پوش با سواران گل در این جنگ مطالبی در کتب تاریخی وجود دارد.
دوره اشکانیان دوره ارتقا سواره نظام زره پوش بود و البته در این دوره ارتش اشکانی برخلاف نظرات فقط مجهز به سوار کماندار و سبک اسلحه نبود.
سنگ نگاره ای از مبارزه سوار سنگین پارتی با شیر
اما در رابطه دوره ساسانی که خودتون اشاره کردین نماد ارتش ایران سواره نظام کلیباناری یا کاتافراکت بود. برای درک این موضوع بهتر است به لیبیانوس (مورخ رومی) مراجعه کنیم، جایی که در آن نوشتهاست:لژیونرهای رومی ترجیح میدهند تا هر سرنوشت و قضا و قدری را تحمل کنند اما با سواران ایرانی رو در رو نشوند!
البته در اخر بازهم تشکر از جناب کیانی
- 8
-
1 ساعت پیش, RezaKiani گفت:سلام برادر وقتی هنوز لگام اختراع نشده بود چطوری سوار نظام زرهپوش ساختن؟
ایا واقعا لگام یا همان دهانه اسب ساخته نشده بود؟!
وجود دهانه اسب حتی به شواهدی به دوران قبل از هخامنشیان هم میرسه حالا دوران اشکانیان و سورنا به کنار. کلا تربیت اسب های جنگی به خیلی از زودتر از تصورات ما بر میگرده. برای مثال قوم آریایی هیتی هم ید طولانی در پرورش اسب داشت. اساسا یکی از نماد های موفقیت آریایی ها همین پرورش اسب و تهیه لوازم پرورش این چهار پا بود. در دوران هخامنشی هم این مطلب به اوج خودش میرسه. وقتی داریوش بزرگ می خواهد به شهریاری خود ببالد، می گوید: «این بوم پارس را -که زیباست، و خوب اسب (هواسپا) و خوب مردم است- . . . اهورا مزدا به من بخشید». یا هرودتوس گواهی داده است که پارسیان کودکانشان را پیش از هر چیز راستگویی و سوارکاری و کمانوری می آموختند. استرابو همین مطلب را تایید می کند و می افزاید بلندپایگان دولتی به کودکان هفت ساله به بعد رام ساختن اسب و یراق کردنش و تیمار داشتنش را می آموختند و اینکه چطور (بی رکاب، چون تا آخر دوره ساسانی رکاب در ایران شناخته نبوده است) سوار و پیاده شوند و اینکه چطور بر اسبی که می تازد بپرند.
معروف ترین اسب این دوره ها هم اسب نسایی هست!
دهانه اسب های معروف نژاد نسایی در دوران هخامنشی
دهانه اسب های نژاد نسایی در دوران هخامنشی
لرستان، قرن ۸-۷ ق.م.، مجموعه آدام
همچنین در تخت جمشید بر روی پلکان شرقی آپادانا (صفه جنوبی) بیست و سه هیأت نمایندگی از اقوام تابع را مشاهده می شنود که برای شاه بزرگ خراج می آورند و نه هیأت از آنها «اسب» جزو ارمغانشان آورده اند. ارمنیان و مادها و کاپادوکیان و گردونه رانان و مهتران شاهی (بر روی صفه شمالی همان پلکان) باره هایی از نژاد «مادی-آسیای کوچکی» تقدیم می کنند. اسبان سکاها کوتاه تر و پر عضله تر و نیرومندترند و از نوع اسبان سنگین آسیای میانه ای معروف به «تورانی»اند که سواران زره پوش را می توانستند بکشند.
اسب های سکایی و ...
"در برخی مواضع، نجبای ایرانی سواره نظام «زره» می پوشیدند که عبارت بود از خودی، جوشنی و ران پناهی (به اوستایی رانَ پان، به یونانی پَرَمِرِید یا parameridia). نمونه این گونه سواران زره پوش در جنگ با یونان و در نبرد کوناکسا به کار آمد و این وسیله آخری، تکه ای نمدین نیک مالیده بود، مانند جل که بر دو سوی باره می آویختند تا هم ران های سوار را بپوشاند و هم دو جانب اسب را. در مواردی نادر سینه اسب و سرش را با کاکل بزرگ و سینه پوشی جوشن وار می پوشانیدند و این آغاز برگستوان پوشاندن اسب در زمان اشکانیان و ساسانیان بود"
- 4
-
4 hours قبل , sasasasa گفت:چرا باید تو دریای عمان ما ناوهواپیما بر داشته باشیم. مگر عرض این دریا چقدر است. یک هواپیما که از فرودگاه های ساحلی ما مثلا چابهار بلند شود کل این دریا را پوشش میدهد
در پست زیر در تایپک جامع بررسی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اهمیت درگیری هوایی در آب های اقیانوس هند و دریای عمان و دریای مکران قرار دادم که لازمش یک نیروی هوایی بسیار چابک و تاکتیک پذیر چه با هواپیما های جدید و چه هواگردهای فعلی .
ما اگر هم ناو هواپیما بر یا پهپاد بر یا هر چیز مشابهی داشته باشیم خاصیتش اینه که لایه دفاعی جدید میسازه و مارو جلوتر میبره که این راه کاری هست که چین در مقابل امریکا در پیش گرفته. البته این فقط اهمیت داشتن این شناور هاست وگرنه ما راه چین رو نرفتیم...
- 1
- 3
تاپیک جامع ماهواره برهای نظامی جمهوری اسلامی ایران
در موشک های بالستیک
ارسال شده در · ویرایش شده در توسط Navard · Report reply
خب ماهواره نور توانست اولین چرخش رو هم داشته باشه.
ماهواره نور در مدار ۴۲۵ کیلومتری با زاویه ۶۰ درجه در حال حرکت است و هر چند ساعت یک بار یک به دور زمین گردش میکند.
با توجه به نقشه ایالت متحده؛ ماهواره ایرانی از روی واشنگتن و نوادا و چند نقطه کلیدی دیگر عبور کرده است. ظاهرا هدف امریکاست !!!
این هم چند اسکرین از فیلم
منتظر عکس های این ماهواره باید باشیم.