تمامی ارسال های worior
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
worior پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
------ ---- -- - واقعا قضاوت در مورد این فجایع ، که خون انسانهای بیگناه در اون بازیچه اهداف سیاسی میشه کار سختی هست ، میتونم استدلال کنم ، استدلال های حقه از لحاظ عقلی ، اما چون واقعا هیچ وقت نمی تونم " قطع یقین اثباتشون " کنم و همیشه جای شبه توی انها باقی میمونه چیزی نمیگم ، بخصوص در این فاجعه خونین و کثیف .... اما این جمله رو میگم که " ممکنه کار هر طرفی باشه " و شاید طرفهای سوم و چهارم ! و شاید بواسطه هر دو طرف بصورت همزمان !! و برای همه اش دلیل هست ، اما اون چیزی آدم رو قانع میکنه که از مجرای " اثبات " خارج بشه ، حرف زدن در مورد چنین مسایلی واقعا به سان قضاوت میمونه ، و ادم باید دست نگه داره و تا مدارک متقن نبینه ، اگر تقوا داره هیچ ادعایی رو باور نکنه ، حتی تصورات عقلایی خودش ، حقیقت در موضوع فوق فقط از یک کار پلیسی اطلاعاتی منصفانه حاصل میشه ، که بعید به نظر میرسه به این راحتی ها انجام بشه ... - -- ---- ------ اما یک نکته رو بگم ، خدمت آقا مصطفی عزیز ، تصور اینکه گروه های ذینفع سومی هم توی سوریه این اقدامات رو انجام بدن بعید نیست ، تشکیلاتی که نه شورشیان خواهان اون هستند و نه دولت ، اگر منصف باشیم نباید از هر اتفاقی رو بین دو قطبی دولت - شورشی تقسیم کنیم ، چه بسا در ماجرای 88 هم دهها جریان بی ربط به جریان اصلی " مردمی " بودن که تب ماجرا رو با اقدامات علمی گرم نگه میداشتن ... باید در نظر گرفت که هر اتفاقی که الان میفته برچسبی هست که به فردای " گروه حاکم " اعم از انقلابی و یا دولت کنونی خواهد خورد ! و مایه کنترل " شخصیت " های موجود در آینده سوریه خواهد شد ... -
با همه عزیزان ... ؛ نمیتونین بجای تحلیل شخصیت همدیگه ، کلام یکدیگر رو نقد و بررسی کنین ! ...
-
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
worior پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
[quote][quote]دوست عزیز به عمل در میدان نبرد ایران رو خواهند شناخت ... حکومت بعثی هم باور کرده بود که ایران دارای ارتش گرفتار در هم ریختگی های ناشی از وضعیت خاص کشور لقمه بسیار آسانی برای ماشین جنگی اش محسوب می شود ... در ضمن، یکی از مزایای ایران رو نبودن دستش در بسیاری از موارده، وانگهی همه داستان یک نبرد نظامی رو تجهیزات نمی نویسن، بلکه تاکتیک، استراتژی و خوش فکری و هوشمندی و مدیریت نبرد هم در زمره نویسندگان این روایت خواهند بود. چه کسی به شما این اطمینان رو داده که ایران در دریا و زمین و هوا بطرز هولناکی ضعیفه؟؟؟ ایران هم توانایی های خاص خودشو داره و به موقعش این دشنه ها رو در قلب دشمن اش فرو خواهد کرد ... به شما اطمینان می دم که مهاجمین می تونن شروع کننده باشن اما قطعا تمام کننده نخواهند بود.[/quote] باور كنيد پيروزي و قدرت ايران در برابر دشمنان نهايت آرزوي من هم هست.اما نبايد دشمنان خودمان را ضعيف و ناتوان وآماتور فرض كنيم و خودمان رابرعكس آن.بانظر شما موافقم.شجاعت و خوش فكري و هوشمندي و ... موثر هستند ولي خلبانان و ملوانان شجاع هم در عرصه جنگهاي پيچيده امروزي بدون تجهيزات مدرن و پيشرفته واقعا چكار ميتوانند بكنند؟ مگر خدمه ناو هاي سهند و سبلان شجاع نبودند؟؟؟چرا اتفاقا خيلي هم شجاع و خوش فكر و هوشمند و آموزش ديده بودند ولي قرباني تكنولوژي برتر دشمن شدند نياز نيست كسي به من اطمينان بده كه در دريا و هوا ضعيف هستيم كافيه به موجودي تجهيزات اين دو نيرو نگاهي كنيد! در ضمن نبايد شرايط امروز را با سالهاي جنگ مقايسه كنيم.در اوايل جنگ با وجود تحريم و مشكلات فراوان آن تعداد از هواپيماها و كشتي هاي ما كه عملياتي بودند از نظر تكنولوژي نسبت به تجهيزات عراق برتري كامل و بي چون وچرا داشتندمثلا اف14 از تمام جنگنده هاي دشمن برتر بود و اين برتري تعداد كم آنها را پوشش ميدادو درنبرد همزمان با چند فروند جنگنده عراقي آنها يا فرار ميكردند و يا نابود ميشدند!اما در سالهاي آخر جنگ اين فاصله تكنولوژي روز به روز كم ميشد و ميراژهاي عراقي به لطف موشكهاي جديدتر و سيستمهاي جنگ الكترونيك كارامدتر در چند نوبت اف14 را هدف قرار دادند واگر جنگ ادامه داشت شايد اين برتري بيشتر هم ميشد.حالا شما توجه كنيد كه ميراژاف1 با نسل جديدتر ميراژ2000 جايگزين شد و ميراژ2000 هم در حال جايگزيني با نسل جديد جنگنده رافال است!اما اف 14 هاي فرسوده و كم تعداد ما تغيير زياد و تعيين كننده اي نكرده اند. اگر شما هم فكر ميكنيد ايران سلاح جديدتري مثل سوخو30و يا ميگ31ويا... رامخفيانه تهيه كرده و براي غافلگير كردن دشمنان وجود آنها را اعلام نميكند اگر هم اين نظر درست باشد مطمين باشيد آنها انواع ضعيف شده صادراتي هستند چون شوروي پيشين و روسيه آخرين فناوري هاي نظامي خود را در اختيار چين و هند كه متحد و مشتري قديمي آنها هستند قرار نميدهند چه برسد به ايران. [/quote] مسئله عراق و یا امریکا با امارات فرق داره ، به چند دلیل مهم ، اول اینکه امارات هیچ عمق استراتژِیکی ندارد که بتونه نیروهوایی خودش رو روی زمین براحتی محافظ کنه ، شاید برخی فناوری های خاص در ساخت فرودگاه زیرزمین بتونه براش چند فروند جنگنده جهت فقط پروازهای دفاعی در اختیارش قرار بده ، اما به محض شروع جنگ تمامی فرودگاههای نظامی و غیر نظامی امارات و حتی جاده های صاف شهری و برون شهری اون به حدی آماج حملات موشکی قرار خواهد گرفت که ابدا نتونه هواپیما هاش رو بلند کنه ، چه رسد به استفاده گسترده در آسمان، حتی وجود یک کشور پشتیبان مثل عربستان نمیتونه جلوی وضعیتی رو بگیره.. نیروی هوایی و پدافندی امارات در حدی نیست که بتونه ممانعتی از شلیک موشک های ایران ایجاد کنه ، و این جنگنده ها فقط در صورتی موفق هستند که بیایند و بنادر ما رو بمباران کنند و برگردند البته به سایر کشور های عربی ! در صورت صورت شروع چنین جنگی هیچ فایده برای امارات حاصل نخواهد جز ویرانی مطلق ، ورود به آسمان ایران از تنها یک مسیر جنوبی مشخص برای امارات مورد تصور هست ،و حداقل 600 کیلومتر مسیر رفت و برگشت تا ابتدای خاک ایران نیاز به چند مرحله سوختگیری رو اعلام میکنه ، ضمن اینکه وقتی جنگنده دشمن به قصد پشتیبانی هوایی وارد کشور بشه ، اف 5 ما به خاطر بهره گیری از انبوه رادارهای زمینی قادر به مشاهده انواع اهداف منجمله رادار گریز هم هست ! ، این پارامتر در صورت استقلال جنگنده در آسمان خارج از پوشش رادارهای زمینی و هوایی کشور ما حذف خواهد شد ... اما شاید اگر هدف گذاری امارات برای اشغال جزایر ایران باشد ممکن است این نیرو بتواند اقدام به موقع در ارسال نیروی دفاعی به جزایر سه گانه از طریق سطحی را قطع کند ، اما همچنان انبوه زیردریایی ها ، قایق های تند رو و موشک های بالستیک همچنان بدون دردسر فعال خواهند بود ، ضمن اینکه بنده فاکتور پدافند هوایی ایران رو وارد نکردم ... در آخر اینکه بعید است هواپیمایی از امارات از روی باند بلند شود و از برجهای مشرف به این فرودگاهها و توسط عناصر پنجم مجهز به انواع دروبین ها و تجهیزات نظارت موجود در خود امارات قابل روئیت نباشند !... -
[align=center]بسمه تعالی[/align] - نخست روشن کنم که تاخر فرهنگی در انگلیسی Cultural Lag به معنای عقب ماندگی و یا واپس ماندگی فرهنگی معنی میدهد که از جنبه منفی کلمه ای که در فرهنگ ما مرسوم است مثل عقب ماندگی ذهنی و یا فکری نیست ... - بلکه منظور جدا افتادگی اجزای فرهنگی مادی و معنوی از یکدیگر است ؛ بدین معنا که فرهنگ مادی رشد کرده و فرهنگ معنوی همسان با آن جلونرفته است و یا مسیر دیگری را طی نموده ... - این بحث فقط به مسئله پیشرفت مادی مربوط نمیشود بلکه مسئله ساختار و اجزای فرهنگ مثل ؛ هنر ؛ اعتقادات ؛ باور ها ؛ آیین ها ؛ رسوم ؛ سبک های زندگی ؛ آموزش و پرورش و یا رسانه ها نیز میباشد که بین پیشرفت نقش آنها یا کارکردشان در ساختار اجتماعی امروز فاصله می افتد به نحوی که کارایی خویش را از دست میدهد . لیکن بدین معنا نیست که عقب ماندن یکی باعث حذف آن از ارتباطات فرهنگی و اجتماعی میشود بلکه مشکلاتی ایجاد میکند که سبب بروز معضلات و کاستی های معنوی در جامعه خواهد شد .. برای نمونه ابزاری مثل ماشین و نبود فرهنگ معنوی ترافیک ؛ یا ابزاری مثل موبایل و اینترنت و نبود یا کمبود تعاریف فرهنگی مربوط به استفاده از آنها در رعایت حریم خصوصی ، مسایل قانونی و شرعی و ... لذا پس از تعریف کلیت این نظریه که مبین تعاریف فوق نیز هست ؛ از کاربران گرامی و مدیران تقاضا دارم در تبیین و بررسی نمونه هایی از تاخر فرهنگی در جامعه امروز ایران و راهکارهای بازتولید تعاریف بر اساس معیار های کاربردی و نو ابراز عقیده و نظر بفرمایند ... ؛ . اصطلاح "Cultural Lag" به معانی تأخر فرهنگی، عقبماندگی فرهنگی، واپس ماندگی فرهنگی یا دیرکرد فرهنگی ترجمه شده است. تأخر فرهنگی یکی از نکتههای مهم پویاییشناسی فرهنگی است، و در اصطلاح نوعی عدم تعادل فرهنگی به حساب میآید و به معنای تمایز اجزا یک فرهنگ از نظر آهنگ حرکت آنان است. در واقع بعضی از عناصر فرهنگ، نظیر زیرساخت یا فنون و ابزارهای مادی زودتر از اندیشهها و عقاید یا سازمانهای اجتماعی دگرگون میشوند. بدینسان در درون یک فرهنگ، اجزا از یکدیگر جدا و گاه بیگانه میشوند.[1] در اثر این تغییر یا پیشرفت (اصطلاح پیشرفت را در مورد فرهنگ مادی میتوان به کار برد) نابسامانی و ناهماهنگی در مجموعه آن ترکیب فرهنگی به وجود آید. این عدم هماهنگی در تغییر عنصرهای یک ترکیب فرهنگی را پسافتادگی فرهنگی گویند.[2] تاخر فرهنگی مفهومی است كه توسط ویلیام اگبرن (William Fielding Ogburn: 1886-1959) جامعهشناس امریكایی مطرح گردید. تاخر فرهنگی، در نظریه اگبرن با مفهوم تطبیق با محیط جدید همراه است. سازش و تطابق اجتماعی به دو شکل قابل تصور است: یکی سازش و تطابق انسان با فرهنگ، و دیگری هماهنگی و سازش میان قسمتهای مختلف یک فرهنگ است. نظریه تاخر فرهنگی اگبرن، مربوط به حالت دوم یعنی مشکل تطبیق قسمتهای مختلف یک فرهنگ است، که به علت سرعت تغییر و تحول از یکدیگر جدا شدهاند. قسمتهای مختلف یک فرهنگ (عناصر مادی و معنوی فرهنگ) به یک سنت و آهنگ تغییر نمیکنند.[3] عناصر فرهنگی و وقوع تأخر فرهنگی در هر فرهنگ دو زمینه جدا از هم وجود دارد: یکی فرهنگ مادی و دیگری فرهنگ غیرمادی یا فرهنگ معنوی. فرهنگ مادی آن بخش از عناصر فرهنگی را دربر میگیرد که قابل لمس و اندازهگیری و ارزیابی و مقایسه است. اشیا مادی، ابزار کار، وسایل صنعتی، کشاورزی، عکاسی، موسیقی، آموزشی و لوازم خانه که در زندگی روزمره کاربرد دارند جزء فرهنگ مادی بهشمار میروند. فرهنگ مادی در واقع مشتمل بر کلیه دستاوردهای مادی یا تکنولوژیک هر جامعه است. فرهنگ معنوی مشتمل بر موضوعاتی است که جنبه کیفی دارد و قابل مقایسه و اندازهگیری نیست. میتوان گفت آنچه را که مادی نیست فرهنگ غیرمادی گویند. آثار ادبی، هنری، فکری، آداب و رسوم، سنتها، اخلاقیات، معتقدات، باورها، آموزش و پرورش، و به طور کلی سرمایه معنوی یک جامعه جزء فرهنگ معنوی جامعه بهشمار میرود.[4] تاخر فرهنگی ناشی از تاخر یا پسافتادگی فرهنگ معنوی از فرهنگ مادی است. زیرا فرهنگ معنوی ریشهدارتر، عمیقتر و گستردهتر است و نمیتواند به سرعت فرهنگ مادی تغییر کند. چرا که بنابر اصل "مقاومت فرهنگی متفاوت" اگبرن، پذیرفتن تغییر یا مقاومت در برابر آن در تمام اجزا و قسمتها و عناصر فرهنگی به یک شکل و اندازه نیست، در برخی چون فرهنگ مادی زودتر و در فرهنگ معنوی دیرتر صورت میگیرد.[5] شرایط وقوع تاخر فرهنگی به نظر اگبرن تاخر فرهنگی دارای شرایط چهارگانه زیر است: 1- در ترکیب فرهنگی مورد مطالعه، دستکم، دو متغیر (دو عنصر) متمایز از یکدیگر در نظر گرفته شود. 2- هماهنگی و سازگاری این دو متغیر در گذشته مشخص شده باشد. 3- از نظر زمانی، تغییر یکی از آن دو عنصر، یا تغییر بیشتر و سریعتر یکی از آن دو معلوم و معین باشد. 4- در مقایسه با گذشته، این اختلاف و تغییر (پسافتادگی) باعث کاهش مقدار هماهنگی و سازگاری باشد.[6] کنش متقابل عناصر فرهنگی و تاخر فرهنگی بین جنبههای مادی و معنوی فرهنگ کنشهای متقابل وجود دارد. تغییر یکی موجب تغییر دیگری خواهد شد. بعضی از جامعهشناسان عقیده دارند که این دگرگونی از اشیا مادی و ابزار آغاز میشود و سپس تاثیر آن گسترش مییابد و جنبههای معنوی فرهنگ را دربر میگیرد.[7] این بخشها باید همواره به همراه یکدیگر رشد کنند و رابطه منطقی با یکدیگر داشته باشند و معمولا نیز در تاریخ توسعه چنین بوده است. رشد یا تغییر ذهنیتها سبب تغییر مادیتها شده و برعکس. هرچند انطباق کامل این دو بخش بر یکدیگر در هیچ جامعهای نمیتواند منطقا وجود داشته باشد و عدم انطباق جزیی آنها خود دینامیسمی را به وجود میآورد که سبب تغییر فرهنگی و رشد جامعه میشود اما نباید از نظر دور داشت که این عدم انطباق تنها در حد جزیی مفید است و فاصله گرفتن این دو از یکدیگر میتواند زیانهای زیادی دربر داشته باشد. این چیزی است که در گروه بزرگی از کشورهای در حال توسعه قابل مشاهده است. در واقع ورود گسترده تعداد بیشماری از فراوردههای مادی زندگی توسعهیافته به این کشورها از شیوه زندگی گرفته (نظیر شهرنشینی، آپارتماننشینی، چگونگی گذران اوقات فراغت) تا اشیا و ابزارها (خودروها، تلفن، وسایل ارتباط جمعی) بدون انتقال بخش معنوی این فرهنگها بوده است. به عبارت دیگر اشیایی که به این ترتیب وارد کشورهای در حال توسعه شدند بهجای بخش معنوی خود ناچار به هماهنگی با بخش معنوی فرهنگی بیگانه شدند، و این امر همان واپس ماندگی فرهنگی است.[8] لازم به توضصح است، که دگرگونی یک عنصر فرهنگی به سه شیوه اصلی -همگرایی، واگرایی و پیآیی- در جامعه تاثیر میگذارد و تاثیر آن به صورت دور اجتماعی از یک عنصر به عنصر دیگر و از یک حوزه به حوزه دیگر فرهنگ میرسد و تقریبا همه عنصرهای فرهنگی را به تغییر وا میدارد. اما چون هر یک از عنصرهای فرهنگی در عین بستگی به عنصرهای دیگر، ذاتی متفاوت و وضعی خاص دارند، دگرگونی یک عنصر با سرعت یکسانی در عنصرهای دیگر منعکس نمیشود، بلکه هر عنصری مطابق مختصات خود و به نسبت رابطهای که بین آن و عنصر دگرگون شده برقرار است، با سرعت معینی تغییر میکند. از اینرو هر یک از عنصرهای فرهنگی یک جامعه برای آنکه به عنصر تغییریافته برسند و با آن همسازی یابند به مدت زمانی که البته در مورد همه آنها برابر نیست، نیازمندند. پسافتادگی فرهنگی از اینجا زاده میشود.[9] به عبارت دیگر این فاصله از آنجا ناشی میشود که اکتشافها و اختراعهای علمی و صنعتی جدید میتواند یکشبه راه صدسالهای را بپیماید ولی ضابطهها و سنتها و ابزارهای فرهنگی در گذشته تغییر و تحولی آهسته و کند و غالبا هماهنگ دارند. در مقایسه دو عنصر، دو متغیر فرهنگی هر جا فاصله، ناهماهنگی و بالاخره پسافتادگی قابل توجهی دیده شود، متغیر شتابنده (متغیر مستقل) در اثر پیشرفتهای علمی و فنی است.[10] "هـ. هارت" بهجای توجه به شكاف زمانی بین تكامل فرهنگ تكنولوژیكی و غیر تكنولوژیكی میگوید: «تأخر فرهنگی فاصله زمانی میان دو مرحله در تكامل یك مجموعه فرهنگی یا دو مجموعه فرهنگی مختلف است كه در آنها لازم است برای پیشبرد هرچه بهتر هدفهای اجتماعی مورد قبول همگان، این فاصله كوتاهتر شود و چنین كوتاه شدنی فقط از طریق برنامهریزی اجتماعی امكانپذیر به نظر میرسد.»[11] پسافتادگی فرهنگی هم در جامعه ایستا و هم در جامعه پویا رخ میدهند اما در جامعههای پویا که تغییر با شدت بیشتری روی میدهد پسافتادگی فرهنگی هم به فراوانی دیده میشود.[12] واپس ماندگی فرهنگی علاوهبر یک مجموعه ملی ممکن است در قالبهای بسیار متفاوتی همچون درون یک شهر، در یک پهنه منطقهای و یا سطح بینالمللی بروز کند و همواره دارای اثرات منفی و بحرانزاست. راه مقابله با این امر یافتن روشهایی مناسب برای سازش میان فرهنگ مادی با فرهنگ معنوی بومی است که باید از خلال فرایندهای فرهنگسازی به انجام رسد.[13] وضعیت تاخر فرهنگی در مناطق مختلف[14] تاخر فرهنگی در کشورهای جهان سوم بیشتر و در کشورهای پیشرفته و صنعتی کمتر است که یکی از دلایل آن میتواند زودتر صنعتیشدن آنها باشد. بدین معنی که چون این کشورهای سالهاست صنعتی شدهاند و مردم از ابتدا با انواع ابداعات و اختراعات و تکنولوژیها آشنا شده و در جریان تکامل آنها قرار داشته و با آنها رشد کردهاند. در نتیجه فرصت بیشتری یافتهاند تا افکار، عقاید و شیوه زندگی خود و الگوهای رفتاری خود را متناسب با تغییرات تکنولوژیکی همراهی کنند. در حالیکه در کشورهای جهان سوم وضعیت بدینگونه نبوده و هرچیزی پس از آنکه تقریبا تکمیل شده یک مرتبه وارد این کشورها شده و در اختیار مردم قرار گرفته است بدون اینکه مردم با روند تکاملی آنها رشد کرده باشند. خلاصه مردم کشورهای جهان سوم چون یکمرتبه و آنی با تکنولوژی و تمدن مادی غربی آشنا شدهاند و همچنین از آموزش و پرورش متناسب برخوردار نیستند تاخر فرهنگی بیشتری نسبت به کشورهای پیشرفته دارند. این پدیده در مورد مردم یک کشور نیز وجود دارد. بدین معنی که مردم شهرهای بزرگ (مثلا تهران) چون زودتر با فرهنگ و تمدن غربی آشنا شده و تکنولوژی زودتر وارد گردیده است بنابراین از تاخر فرهنگی کمتری نسبت به شهرهای کوچکتر و روستاها برخوردارند و بر عکس. اما باید دانست که تاخر فرهنگی در همه کشورهای جهان وجود دارد و منحصر به فرهنگ و جامعه خاص نیست. منتهی این نسبت متفاوت است برخی بیشتر و برخی کمتر، اما هیچ جامعهای وجود ندارد که فرهنگ مادی و معنوی آن هماهنگ باشد. این پدیده اگر بیش از اندازه باشد میتواند حتی منجر به نابسامانی و اغتشاشات اجتماعی گردد و تضاد مردم و گروههای اجتماعی را با تغییرات فرهنگ مادی و نظام سیاسی کشور فراهم کند و چهبسا زمینهساز انقلاب اجتماعی گردد. تأخر فرهنگی كاذب و حقیقی "جان هنری مولر"، میان تأخر فرهنگی كاذب و حقیقی فرق میگذارد. تأخر كاذب آن است كه در آن به دلیل مقایسهناپذیر بودن دو دسته فرهنگ مورد تحقیق، تأخیر و تثبیت نمیشود، بلكه فقط علنی میگردد و ممكن است در تعریف مجدد از بین برود؛ تأخیر حقیقی آن است كه در آن، عنصر واپسمانده، یا نتیجۀ عنصر دیگری است كه از لحاظ زمانی بر آن مقدم است، یا اصولا تأخر زمانی نیست؛ بلكه مقیاسی برای سنجش اختلاف كیفی میان یك هنجار و یك دستاورد مفروض، محسوب میشود.[15] [1]. ساروخانی، باقر؛ درآمدی بر دایرةالمعارف علوم اجتماعی، تهران، کیهان، 1380، چاپ سوم، جلد 1، ص173. [2]. روحالامینی، محمود؛ زمینه فرهنگشناسی، تهران، عطار، 1382، چاپ هفتم، ص123. [3]. قلیزاده، آذر؛ مبانی جامعهشناسی، کاشان، محتشم، 1374، ص74. [4]. وثوقی، منصور و نیکخلق، علیاکبر؛ مبانی جامعهشناسی، تهران، خردمند، 1376، چاپ یازدهم، ص127-126. [5]. قرائی مقدم، امانالله؛ مبانی جامعهشناسی، تهران، ابجد، 1374، ص162. [6]. روحالامینی، محمود، پیشین، ص125-126. [7]. قرائی مقدم، امانالله؛ پیشین، ص127. [8]. ریویر، کلود؛ درآمدی بر انسانشناسی، ناصر فکوهی، تهران، نی، 1379، ص253. [9]. اگبرن، ویلیام فیلدینگ و نیمکوف، مایر؛ زمینه جامعهشناسی، امیرحسین آریانپور، تهران، گستره، 1380، ص433. [10]. روحالامینی، محمود؛ پیشین، ص126. [11]. گولد، جولیوس و کولب، ویلیام. ل.؛ فرهنگ علوم اجتماعی، مصطفی ازکیا و دیگران، تهران، مازیار، 1376، ص209. [12]. اگبرن، ویلیام فیلدینگ و نیمکوف، مایر؛ پیشین، ص434. [13]. ریویر، کلود؛ پیشین، ص254. [14]. قرائی مقدم، امانالله؛ پیشین، ص163-162. [15]. گولد، جولیوس و کولب، ویلیام. ل.؛ پیشین، ص209. http://www.pajoohe.com/25513/index.php?Page=definition&UID=30501
-
سلام مجدد . پاتریوت عزیز متنی که قراردادین کاملا گویا و روشن کننده بود ، اما این روال سخت گیرانه برای طبقه فئودال قابل وصف هست و توده کثیر برده از اون بیرون میمونند ، لذا بحث قومیت برای جمعیتی کوچک و خاص معنی دار هست. این فئودالیته پس سقوط کلیسای کاتولیک ، شروع دوره انقلاب صنعتی و ... کلا به حاشیه رانده میشه، هررچند که دودمان های پادشاهی در انگلستان همچنان قوی هستند ولی تئوری های لیبرالیسم ، قرارداد اجتماعی و شیوه نظم دهی اجتماعی مبتنی قانون و ... نتیجه ناتوانی و یا حذف تدریجی اقتدار حاکمیتهای پادشاهی هست علی الخصوص در ریشه های زمینه ساز انقلاب فرانسه ،.. بطور طبیعی اروپا جغرافیای تنگی داره و اقوام به هم نزدیک هستند . جنگ های بسیار و تسلط کلیسای رم بر این دابره فرهنگی رو هم نباید فراموش کرد . د ر نهایت شاید بپذیرم که اصالت نسبی وجود داشته اما اصالت قومی به اون معنا که در شرق هست براحتی پذیرفتنی نیست . ولی همونطور که گفتم اصالت نژادی بحثش جدی هست
-
[quote]worior عزیزم شما در جایگاه استاد من هستید پیشنهاد می کنم تاریخ تحولات [b]اجتماعی[/b] سده های 12 تا 18میلادی رو در اروپای مرکزی (پروسیا و فرانسه) با تاکید بر «هنجارشناسی عرفی/حقوقی رایج و روابط لایه های اجتماعی با یکدیگر » به اختصار مرور بفرمائید. باز هم در محضر شما خواهم بود. ارادتمند[/quote] اگر بزرگواری کنید و مختصری تیتر وار و توصیفی همینجا بنویسید ممنون میشم ، چرا که ابدا فرصتی برای چنین مطالعه ای در حال حاضر ندارم ، بخصوص اینکه این صورت از توصیفات رو میشه بعدا کلی تر در کتب مختلف یا فضای نت یافت ... تشکر .
-
[quote]از کدام برهه (های) تاریخی در کدامین غرب جغرافیایی صحبت می کنید؟ تنویر بفرمائید تا در ادامه مصدع اوقات شریف تان باشم. [/quote] این موضوع دوره تاریخی مورد نظر جناب فتح نبود ، بلکه ایشون بکل ملاک (نظام فئودالی و برده داری) رو حذف قوم گرایی میدونند ، البته برداشت من اینطور بود ، اما خود من حس میکنم که از قرن 16 به بعد چنین تصوری قابل بررسی هست ، بخصوص اینکه اگر " قومیت " رو با " نژاد " یکی ندونیم هر چند که تابع یکدیگر هستند ، .......
-
[quote]سلام خدامت واریور بزرگ و کبیر. جدا وقتی باهات بحث می کنم کیف می کنم چون دقیقا می فهمی چی می گم و این مناظره رو خیلی شیرین می کنه برای من. بریم سر مباحث خودمون:[/quote] سلام بر برادر بزرگتر خودم ، ممنون ولی حقیر لایق این اوصاف نیست . کم پیدایی ؟ [quote]بحث فقط ارتباطات و رسانه نیست بلکه این طرح از نظر ساختاری مشکلات فراوانی داره و تنها بخش رسانه نیست یعنی هر چهار مرحله اون نیاز به بازسازی و تجدید نظر داره نه صرفا بخش رسانه ای اون.راحتتر بگم ما باید به فکر طرح های داخلی باشیم وگرنه با این طرح ها فقط مشکلاتمون فراوان تر میشه. [/quote] شما کاملا درست میگی ، منظورم اما این بود که نبض توده در دستان " سیستم ارتباطی " یک جامعه است ، به واقع توسعه خواهی و تجدد یا تجدید نظر و یا پذیرش و باور هر پیشرفتی منوط به وجود رسانه است و بهتر بگم اگر باور کنیم که بنیان مدرنیسم از " هنر " شده ، هنر و بعدها چاپ به منزله یک رسانه عمل کرده و عامل دومینو وار فراگرد های بعدی مدرنیسم و توسعه شده ... یه پیوستی از این نوع گزاره ها در عملکرد رسانه بزارم که اگر فرصت کردی یه نگاهی بهش بندازی ، بخصوص که در هر 4 مرحله اساسا رسانه عامل اصلی هست ... ؛ http://www.aftabir.com/entertainment/communications/human/mean_model_rogersandshoemaker_levels.php [quote]حتی در اون زمان هم پایه های خانوادگی به شدت شرق قوی نبوده در غرب منظور بنده این هست. مدرنیسم و دنیای صنعتی و پس از این دوران ها دنیای پسا مدرن تمام شالوده های باقی مانده رو هم نابود کرده و کشورهای غربی از زمین نیم بند و نیم سفتی که در دوران قبل از تجدد و مدرنیسم داشتند الان روی آب هستند و آب هم اساس و پایه ای نداره و به راحتی در اون فرو خواهند رفت. [/quote] موافقم ، اما این مسئله به مقدار زیادی ناشی سایر عوامل تغییرات اجتماعی هست ، منجمله جنگ های طولانی مهاجرت ها و ... که البته امروز دیگه این مسئله رو بصورت عام عنوان میکنند تا حل شده پنداشته بشه ، بخصوص نظریه " غرب مسیحی " یکه تاز "آرنولد توینبی" [quote]مشکل این نیست که از جامعه شناسی و توان علمی و تجربه غرب استفاده نکنیم ولی استفاده اون بدون تفکر و گزینش بی مهابا(بی نراس باید گزینش کرد(عبدالکریم سروش)) ضربات شدیدی وارد می کنه. مشکل اساسی این هست که نوع تفکر غربی از عقل کلامی و فلسفی فاصله گرفته وبه عقل ابزاری، مدرن و جزیی رسیده این نوع عقل راسیونالیستی هست و هم پوشانی اون با تفکر و بینش شرقی ۱۰۰ رصد نیست هر چند پوزیتویسم در نوع شرقی هم هست ولی اصالت کامل نداره. ما مشکل طرح جامعه شناسانه و پایه های نظری و علمی نداریم و لی مشکل همونطوری که فرمودی بر می گرده به عدم تدوین و عملی شدن اونها در حوزه نظر و تئوری[/quote] مشکل از افراط و تفریط هست ، ... اگر نگاهی بر نظریه کمتر شناخته شده " سوروکین " مبنی بر " نظام های ذهنی " در روال "چرخه ای " بندازیم این مطلب به خوبی روشن میشه ، یه مختصری اینجا میارم و اگر فرصتی بود و منابعی در اختیار داشتی مطالعه ای خرد کفایت میکنه ..؛ سوروکین جوامع بشری رو میان سه گونه ذهنیت در نوسان مبیند ، ذهنیت حسی مفهوم پردازانه آرمانگرایانه و خلاصه اینکه محرک درونی اجتماعی این جوامع رو همین منطق های درونی تشکیل میدن و اینطور مثال میزنه که یک جامعه با ذهنیت خاص برای بسط تفکرش اینقدر خودش رو تحت فشار قرار میده که به آخرین حد منطقیش برسه ، سرانجام یک جامعه حسی انقدر حسی میشود که بساط سقوطش فراهم شده و مردم به دامان نظریات مفهوم پردازانه پناه میبرند ! [size=9]ریتزر ، نظریه جامعه شناسی معاصر ، صفحه 78 البته کمی محاوره ای نوشتم ، ...[/size] و بعد نتیجه این میشه که در ادامه بسط ذهنیت مفهوم پردازانه به نگاه آرمانگرایانه خواهند رسید ! همین چرخه مجدد در نهایت تکرار خواهد شد ... علت اینکه غرب در حال حاضر برای این حوزه شروع به فلسفه پردازی و ذهنیت سازی مفهوم پردازانه کرده طبیعتا خروجی نهضت تجربه گرایی هست و پاسخی که مجبوره به اون بده ، و شاید این فرصتی برای گسترش فرهنگ معتدل دینی مثل اسلام هم باشه ... اما در حال حاضر عقربه ساعت ما جلوتر از غرب میچرخه ! و .... [quote]حلیل وضعیت قضیه فلسفی نیست بلکه فلسفه خواه ناخواه سوار بر تمام کلیات هست و بینش ها رو در سطح زیرین شکل میده.فرض کن مایه اصلی ساخت هر وسیله فلزی آهن باشه خوب آهن یک کل برای تمام اجزایی چون قاضق و دوچرخه و ماشینو... هست. در چند بخش باید با دقت نظر کرد اول اینکه باید در نوع شناخت مسائل به ریشه ها نگریست که غیر از دید فلسفی نمیشه کاری کرد فرضا هویت رو میشه با دید روانشناختی و جامعه شناختی نگریست ولی همه اینها روبنا هستن و این تنها فلسفه هست که با تعریف انسان(البته با تعریف درست و صحیح) ذات فرد روروشن می کنه و در این شرایط شما می تونید در مورد طرح های آینده دار صحبت کنید. اما به نوع تفکر مدیریت استراتژیک من نگاه خاصی دارم و لازمه اون همونطوری که بیان کردی دیدن و تحقیق کامل و علمی و عملی هست و بعد ریختن سرح های بلند مدت و میان مدت و نهایتا کوتاه مدت. بازم عرض می کنم از نظر من روند تفکری به این شکل هست فلسفه زیر بنا و شکل دهنده کلیات =>جامعه شناسی => ودر آخر نگاه بلند استراتژیک داشتن و در مرحله آخر سیاست روزمره و اتفاقات و حوادث.[/quote] اگر مراد از فلسفه رو صرفا " نتیجه گیری های عقلی " بزاریم ، بلی زیربنا محسوب میشه ، اما این زیربنا باید بدونه که قراره چه وزنی و چه ابعادی بر اون سوار بشه ، لذا زیربنای صرف بی معنی هست و روبنا هم بنیان سستی داره ، اما لازمه که یه توضیح مختصری در مورد رویکرد انگلیسی در جامعه شناسی بدم که اساسا سعی بر داده های آماری داشت تا فلسفه و خروجی اون شد " اقتصاد سیاسی " ، اما رویکرد های مارکس که بر پایه دیالکتیک بنا شده از باب فلسفی حتی در تقابل با نظریات فوئرباخ و هگل هم در میادکه ناشی از رویکرد تجربی اون بخصوص " جبرگرایی اقتصادی " هست ، یا بالعکس اون رویکرد های خطی کانت در تحلیل مسایل فلسفی و مشابه اون جامعه شناسی وبر در توصیف منطق پروتسانی و سرمایه داری ، بهتر بگم فلسفه بسیار ناقص تر از اون هست که به بیان اون واقعیت ها بپردازه ، اما چون از معقول انسان هست ، آدمی سعی میکنه با استفاده از اون واقعیت رو توضیح بده بنابراین شیوه های فلسفی رو در بررسی تجربیات بکار میبنده ... پس نظر من اینه که زیربنا نیست ولی روبنا هم نیست ! خط کش واسه کشیدن نقشه ساختمونه ! [quote]من این رو هم دقیقا فلسفی می بینم چراکه این روند هم پیش بنی شده و غیر قابل اجتناب هست اما در خطوط قبلی عرض کردم بحث این نیست ما از تجربه و تفکر غرب استفاده نکنیم بلکه همونطوری که مقام معظم رهبری فرمودن این علوم مسموم هستن و نیازمند بازنگری (فرض همین اقتصاد ما که داره با نگاه اقتصاد نو کینزی در مجمع تشخیص مصلت نظام پیش گرفته میشه برای بلند مدت به عنوان طرح اقتصادی کشور اگر با روند غرب پیش بره نتیجه در بهترین حالت اکنون غرب خواهد بود). بلی تمدن غرب تمدن حاکم و بینشاون بینش حاکم هست و با جرات اعلام می کنم تنها کشوری که تونسته در برابر اون فقط احساس فقر نکنه و بیدار باشه کشور ما هست و تمام خورده تمدنها رو در خودش حل کرده مثل مالزی و هند و..... و در عین حال بحث به طرف پیشرفت تکنولوژیک نرفتن نیست بلکه راه هست. [/quote] اتفاقا اینجا باید فلسفه رو بزاری کنار و نگاهی به کشیشان مکتب شیکاگو بندازی ! برادران مذهبی ای که به مطالعه عوارض شهر نشینی و توسعه شهری بخصوص بر مذهب و رفتار مردم علاقه داشتن و بنیانگذاران جامعه شناسی شهری هم هستن ، طبیعیه که ما وقتی پیشرفت و توسعه بخواهیم شهر های ما هم توسعه پیدا میکنه کما اینکه به بدترین شکل ممکن این اتفاق افتاده ، و بهترین حالتش مثلا دوبی ! نیویورک یا شیکاگو ! شهر های ما که بهتر نیستن !! ... اقتصاد کینزی ضربه اساسی به پیشرفت واقعی ، صنعت ، فرهنگ و منابع انسانی ماست ! گول این ترفند های انگلیسی رو نخوریم بهتره ، هرچند که سبب میشه تا حدودی اقتصاد متعادلی داشته باشیم !! اما با این نوسانات که عامل اساسیش بازار آزاد نبود و دولت هست ؟!!! [quote]نه متاسفانه. من توی نظراتی که ار تونیس گذاشته بودی در مورد ارتباطات زیاد چیزی ندیدم و اتفاقا چیزی که من برداشت کردم که یکی از مشکلات همین بحث ارتباطات بود که نویسنده مقاله به اون اشاره کرده بود که نظریه تونیس به دلیل همین نقص کمی می لنگه. اما با توجه به تاریخ تونیس و تفکرات تاریخی ماتریالیستی مارکس و... ممکنه این نگاه ها ملهم از اون هم باشه به طوری که نگاه سوسیالیستی در اون به وضوح دیده میشه.این دید هم ددقیقا اصلا کار زیادی به فلسفه نداره و بیشتر نگاهتاریخ تمدنی و تاریخی داره.به هر حال خیلی شبیه هستن به نظر من. اما جالب این هست که دکتر شریعتی در دهه ۴۰ شمسی این روند تارخی و جامعه شناسانه رو تعریف کرده [/quote] اون بحث روح اجتماعی که مطرح کردی در نظر دورکیم نیست ، بلکه دورکیم از " وجدان جمعی " به عنوان نوعی آگاهی صحبت میکنه ، و علت همه این تفکرات خارج شدن دورکیم از نگاه " مکانیکی " به جامعه و رفتن به سمت نگاه " ارگانیکی " هست ، و همه این ایده ها بر خلاف تصور منشاء فلسفی نداشتند ، شاید از جنبه استنباطی بشه پذیرفت ، اما متهم اصلی جناب " داروین " هستند و نظریه تکاملش که در ادامه این نظریه میاد و روی دورکیم و سایر نظریه پردازان بعدی اثر میزاره ، بهتر بگم اینکه دورکیم و سایر جامعه شناسان بعدی جامعه رو روندی رو به تکامل میدونستند و این تکامل طبیعتا نمیتونست در یک ساختار مکانیکی فرض بشه ، شاید این رویه باعث شده تا دورکیم به انیمیسم و ... متهم بشه ... در مورد نگاه تونیس هم به نظرم خودم نباید خیلی تطبیق داد ، چون نظریه بازی های جامعه شناسی طبیعتا بصورت الهام گیری از هم ساخته میشن تا جاییکه گفته میشه این نظریه مشابهی توسط " سامنر " داره و اینکه اگر از نقطه نظر " کنش متقابل نمادین " و ارتباطات هم بهش نگاه کنی آثاری از زیمل توش دیده میشه و یا اینکه چون روش مقایسه ای بکار برده " ابن خلدون " هم میاد وسط !! و همه اینها کاملا طبیعی هست چون داستان جامعه شناسی اینه ! ... [quote]این رو در صورتی قبول می کنم که اون فلسفه پایه و اساس درست و حسابی نداشته باشه. [/quote] پس یه نگاهی به روشهای تحقیق در علوم اجتماعی بنداز ، شیوه های مختلف مثل روشهای مطالعات کیفی ، کمی ، پنلی ، رگرسیون و ... [quote]فکرش رو بکن من وو تو شصتی بگیر تامین اجتماعی بشیم و بعد توی پارک در حال منچ بازی کردن بحث کنیم چه شود Laughing [/quote] فعلا باید ببینیم از 2012 رد میکنیم یا نه [quote]نباید به تمام علوم به نگاه ضاله نگاه کنیم وگرنه شبیه خیلی از ..... می شیم.بلکه باید روش رویاد بگیریم یا همون متدولوژی رو و بعد باید با نگاه حکمی این کار رو بکنیم.که فکر می کنم چندین دهه در کشور تا اونجا راه داشته باشیم. [/quote] این روش ها هم ممکن گاهی کار دستمون بده ، نمیدونم تاپیک شرق شناسی رو خوندی یا نه ولی به نوعی داره شکلی از بحران رو گوشزد میکنه که البته تاحدودی میشه پذیرفتش ، ... http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=22143
-
به نام حق مارپیچ سکوت Spiral Silence یکی از نظریه هایی که بیش از بسیاری از نظریه های دیگر به رسانه های جمعی قدرت میدهد ، نظریه "مارپیچ سکوت " است که الیزابت نئول نیومن (1973-80) آن را مدون کرده است . استدلال نیومن این است که رسانه های جمعی حتما بر افکار عمومی اثر های قوی دارند اما این اثرها بخاطر محدودیت های پژوهش ، در گذشته کم اهمیت شمرده شده یا کشف نشده باقی مانده اند . نئومن استدلال میکند که سه ویژگی ارتباط جمعی یعنی ... ؛ 1 - تراکم 2 - همه جایی بودن 3 - هم صدایی در ایجاد اثرهای قوی بر افکار عمومی با هم ترکیب میشوند . هم صدایی ؛ به تصویر همشکلی از رویداد ها یا موضوعی که میتوان توسعه داد اشاره دارد و اغلب میان روزنامه های مختلف ، مجلات ، شبکه های تلویزیون و رسانه های دیگر مشترک است . اثر همصدایی این است که بر مواجه گزینشی غلبه میکند تا افراد نتوانند پیام دیگری انتخاب کنند و نشان دهنده این گمان است که بیشتر افراد به گونه ای به موضوع نگاه میکنند که رسانه های جمعی آن را عرضه میدارند . عامل دیگری که وارد عمل میشود "مارپیچ سکوت " است ، نگاه کنید به شکل ، در خصوص یک موضوع مناقشه انگیز افراد درباره توزیع افکار عمومی حدس هایی میزنند . آنها سعی میکنند تعیین نمایند آیا در اکثریت قرار دارند یا خیر و سپس میکوشند تایین کنند آیا تغییر افکار عمومی در جهت موافقت با انهاست یا خیر . اگر احساس کنند در اقلیت قرار دارند گرایش پیدا میکنند که درباره موضوع سکوت کنند . اگر فکر کنند تغییر افکار عمومی در جهت فاصله گرفتن از انهاست ، گرایش پیدا میکنند که در خصوص موضوع ساکت بمانند و هر چه بیشتر ساکت بمانند افراد دیگر بیشتر احساس میکنند که دیدگاه خاص (متفاوت) عرضه نشده و بیشتر ساکت میمانند . رسانه های جمعی عقیده غالب را اظهار میکنند و همراه با آن فقدان حمایت میان فردی از عقاید اقلیت موجب مارپیچ سکوت میشود بطوری که تعداد زیادتری از افراد با عقیده یا عقیده غالب را بیان میکنند یا از اظهار عقیده اقلیت خود داری میکنند. نقش رسانه های جمعی مهم است ، زیرا مرجعی هستند که افراد به آنها نظر دارند تا توزیع افکار عمومی را پیدا کنند . رسانه های جمعی میتوانند به سه طریق بر مارپیچ سکوت اثر بگذارند : 1 - رسانه ها تصورات افراد را راجع به اینکه چه عقایدی مسلط است شکل میدهند ، 2 - رسانه ها تصورات مربوط به عقاید رو به افزایش را شکل میدهند ، 3 - رسانه ها تصوراتی را شکل میدهند راجع به اینکه شخص چه عقیده ای را میتواند در افکار عمومی ابراز کند ، بدون اینکه منزوی شود . نیومن استدلال میکند که تمایل به سخن گفتن راجع به موضوعات به طور عمده تحت تاثیر فضای عقیده است ، اگر فضای عقیده بر خلاف (عقیده) شخص باشد ، شخص ساکت میماند. گفته میشود نیروی انگیزشی برای این سکوت ، ترس از انزواست . لاسورسا (1991) این پرسش را پیش کشید که آیا ترس از فضای خصمانه عقیده ، به راستی تا این حد قوی است و مطالعه ای انجام داد و در آن ، این مسئله را مطرحکرد که اظهار نظر و افشاگری سیاسی ، نه تنها تحت تاثیر تصور شخص از فضای عقیده است - چنانچه نیومن گفته است - بلکه متغییر های دیگری مثل سن ، تحصیل ، درامد ، علاقه به سیاست ، سطح خود سودمندی ،ارتباط و تناسب شخص با موضوع ، استفاده شخص از رسانه های خبری و اطمینان به درستی در نظر خویش نیز بر آن اثر دارد . لاسورسا میگوید ؛ مردم در برابر عقیده عمومی به آن اندازه که نظریه نیومن حکایت دارد ناتوان نیستند و تحت شرایطی این امکان وجود دارد که برابر مارپیچ سکوت مبارزه کرد . منبع...؛ نظریه های ارتباطات ، ورنر جی سورین ، جیمز دبلیو تانکارد ؛ ترجمه علی رضا دهقان ؛انتشارات دانشگاه تهران 1381 نویسنده www.military.ir worior
- 4 پاسخ ها
-
- 12
-
-
با تشکر .. [quote]یه نکته جالب: به فرم انحنای سر موشکهای 2 عکس آخر دقت کنید، مشخص هست که از 2 نسل متفاوت هستند.[/quote] علت استفاده از این نوع طراحی سر با حرکت فراصوتی در ارتباط هست و تا اونجا که یادم میاد بهترین طراحی برای کاهش درگ در سرعتهای فراصوتی بالا هست ، که احتمال حفظ سرعت بالا در حین برخورد با زمین یا بهره گیری به منظور افزایش برد رو تقویت میکنه و این میتونه احتمال دیگری مبنی بر استفاده از سوخت پرانرژی دیگری رو هم تقویت که آشکارا یک تفاوت نسلی لازم خواهد بود ...
-
استراتژی نظامی استراتژي جنگ محدود (هنري كسينجر)
worior پاسخ داد به worior تاپیک در دکترین و استراتژی
سلام ... واقعا عجیبه که این شکل از گفتگو رو در همه تاپیک ها شاهدیم ، . چند نکته در مورد موضوع مورد بحث تاپیک ؛ هدف سیاسی و هدف نظامی دو مقوله جدا از هم در نقد و بررسی و تبادل نظر هستند ، ... استراتژی ؛ تایین کننده راه رسیدن به هدف ، ... با وجود " استراتژی" هست که مشخص میشه چه "ابزار ها " و چه "هزینه / زمان "ی رو باید برای رسیدن به هدف و یا حداقل مطلوبیت لازم بکار برد ،... پس با داشتن پیش فرض های فوق ، باید متوجه شده باشین که اصل بحث تاپیک در دو مقوله خلاصه میشه ، "هدف سیاسی " و نحوه به چنگ آوردن اون با استفاده از "قدرت نظامی " ... پس اینجا استراتژی تعیین کننده حصول هدف نظامی با استفاده از تاکتیک آماری تجهیزات نظامی نیست ، بلکه رابطه بین سیاست و نظامی گری رو داره مشخص میکنه ، فکر کنم دیگه بیش از این توضیح دادن لازم نباشه ، ... لذا عزیزان عنایت داشته باشند که مطلب خیلی کلان تر از داده های آماری هست و تاکتیک دفاعی ایران بررسی نمیشه ، بلکه استراتژی جنگی امریکا مورد بحث هست ، که از نظر نیروی انسانی ، تجهیزات تهاجمی و دفاعی ، و پول ! چیزی کم نداره ، و فقط میخواد بدونه که چطور با استفاده به موقع از این ها در موقعیت های سیاسی به اهداف سیاسی مورد نظرش برسه ... پس هر چند که معتقدم نباید تاکتیک دفاعی ایران اصلا مورد بحث قرار بگیره ! ولی اگر قرار به چنین کاری هست باید به این نکته توجه کنین که یک تاکتیک دفاعی به هیچ وجه به حصول یک نتیجه سیاسی منتج نمیشه و نخواهد شد ، بلکه راهی رو برین که مشخص بشه اعمال توان تهاجمی ایران به چه صورت منجر به حصول چه نتایجی در سطح کلان یک بازی صرفا سیاسی یا اقتصادی خواهد شد ، .... -
سلام .. ارنستوی عزیز ... ؛ ضمن تشکر از زحمتی که کشیدی ، مقاله شما رو دانلود کردم ؛ چون هنوز مطلب رو مطالعه نکردم و بعید میدونم که فرصتی برای مطالعه کامل اون داشته باشم گذرا چند مورد رو در باب نگارش چنین مقالاتی لازم میدونم ذکر کنم ؛.... احتمالا با واژه "ارجاع نویسی " باید اشنایی داشته باشی ، چیزی که اصلا رعایت نکردی و اگر چنین میشد مقاله کنونی شما برای چندین سال بعنوان یک رفرنس مورد اعتماد در اذهان کاربران و سایر منابع اینترنتی باقی میموند ... تقریبا ای پی ای مرسوم ترین شیوه منبع نویسی در دنیا و ایران هست و به احتمال بسیار با این سبک آشنایی دارین ، مطلبی در این مورد از اینترنت دانلود کردم و اینجا میزارم که امیدوارم مورد توجه کلیه دوستانی که قصد دارن مقاله ای بنویسن قرار بگیره ، ... http://gallery.military.ir/albums/userpics/APA.doc
-
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
worior پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
سلام ... بهتره در برابر این فتنه انگیزی ها سکوت کنیم ؛ قطعا امارات عددی نیست که بخواد هواپیمایی رو علیه ایران به پرواز در بیاره و اون هواپیما جایی برای بازگشت و فرود پیدا کنه .. چند نکته ؛ ابدا نباید در فاز موازنه با کشورهای عربی وارد شد ! منظورم عرصه تبلیغات سیاسی هست . مشخصه که دشمن قصد داره ایران رو تهدیدی برای کشورهای عربی قلمداد کنه و پاسخ "رسمی "به این ادعاهای افراد "دون و غیر رسمی" هم یعنی تقویت همین جو ایران هراسی و ضدیت با ایران ... منشاء این امر آمریکاست ! و این واضحه ، هر چقدر به این پارانویای انتقام ایران از اعراب ! دامن زده بشه سودش توی جیب غرب میره .. واقعا باید خجالت بکشیم که آمریکا چنین ادعایی ندارد ؛ ولی امارات دارد ! این رو از باب ضعف نظامی یا تبلیغات نمیگم ! بلکه اساسا ما در موازنه با ابرقدرتی مثل آمریکا استعدادمون رو آرایش دادیم و این ادعا ها اوج مسخرگی هست و اگر بخواهیم به نیش مورچه واکنشی بیش از حد نشون بدیم خودمون رو مسخره کردیم ، به همین خاطر ابدا نباید وارد این فاز شد .... نکته آخر روانشناسی اقتدار و جذابیت نیروی هوایی بین جوانان و نوجوانان ایرانی هست ؛ از اونجایی که اف 14 و فانتوم و اف 22 و این عروسک ها شدن بت های نظامی و برای افرادی که در فهم مسایل نظامی "کودک" هستن ، همه قدرت نظامی یک کشور توی اینها خلاصه میشه ؛تاکید بر اینها ابزار روانی خوبی هست تا عقده حقارت و سرخوردگی نسبت به ناتوانی نظامی بین این قشر ایجاد بشه لذا زیاد روی این امر و پاسخ به این گنده .... ها وقتتون رو تلف نکنین و به توصیف توان نظامی ابران در برابر آمریکا و اسراییل بپردازین ....... -
هشتم ثور، سالروز پیروزی مجاهدین افغانستان بر رژیم اشغالگر شوروی
worior پاسخ داد به ILLUMINATOR تاپیک در جنگهای معاصر
سلام ... چند نکته ای رو در خلال بحث جالب دوستان پیرامون سوسیالیسم اضافه کنم ...؛ اولا برداشت اروپایی ها از مارکسیسم با برداشت روسها متفاوت هست ، نظریه های اجتماعی سوسیالیسم اروپایی بیشتر متاثر از افرادی چون آلتوسر و نظریه مارکسیسم ساختار گرا هست که بشدت با اصل مارکسیسم تفاوت داره و نظریه انتقادی در برابر اون هست ،بهتر بگم جنبه های فلسفی و آرمانی مارکسیسم مثل جامعه بی طبقه و ... رو کنار میزند و بر روی قسمتهای علمی و عملی نظریات مارکس و بطور کل اقتصاد و جامعه شناسی چپ تاکید دارند . اما اینکه در اروپای امروزی جایی احزاب سوسیالیست به قدرت میرسند و یا وجود دارند ناشی از نگاه مارکسیستی و یا کمونیستی به قضیه نیست ، بلکه فرایندی هست که از اون بعنوان [b]" مدیریت اقتضائی "[/b] نام برده میشه ، یعنی با توجه به شرایط روزگار اعم از فضای اقتصادی و اجتماعی گرایش به سمت کارهای ترکیبی و یا اینکه کدوم نظریه جواب میده و یا باید ساخته بشه خواهد رفت ... هر چند که این گرایشات بعضا شباهتی به نگاه اقتصادی ناسیونال سوسیالیسم هیتلری پیدا میکنند ! اما دنیا در گذشته زندگی نمیکنه و رویکرد ها در حوزه عمل با تز ها و شعار ها متفاوت هست . مسلما اگر وضعیت اجتماعی و نارامی های سیاسی این کشورها بخوابه و اقتصادهاشون از این وضعیت به سمت بهبود ترقی کنه طبیعیه که با دادن فرضیه های اقتصاد لیبرالی در جامعه و نگرش های رقابتی به یکباره به رشد اقتصادی لازم خواهند رسید ، پس باید در مورد غرب نگاه رو تصحیح کرد چرا که الان دیگه به هیچ وجه نمیتوان گفت پیشرفت و یا توسعه اقتصادی اجتماعی نتیجه کدام گرایشات و مکاتب نظری در این حوزه ها بوده و یا خواهد بود.../. -
[quote]در کشورهای در حال توسعه مانند خود کشورهای مبدا این تغییرات (غرب جغرافیایی) وضعیت بدتر هم میشود چرا که بیشتر این کشورها از نظریه لرنر برای توسعه استفاده کردن و شامل ۴ مرحله هست ۱ توسعه شهر نشینی ۲ آموزش و پرورش۳-فعالیت اجتماعی و سیاسی ۴ ارتباطات و رسانه اما در این طرح توسعه ای و اقتصادی که در ایران ما هم از قبل از انقلاب پیگیری صورت می گرفت و بعد هم به شکلی همچنین تمرکز روی قطبی سازی و شهر سازی و.... هست که تمام مشکلات گفته شده در بالا رو به شدت دوباره تشدید می کنه. [/quote] خود لرنر هم تایید کرده و گفته وجود ارتباطات و رسانه ها با محتوای غربی بدون وجود زیر بناهای توسعه یافته و شهر نشینی در این کشورها که مثال هم میزنه (ایران عراق و ترکیه) باعث افزایش سرخوردگی و مشکلات اجتماعی خواهد شد و شد ... [quote]اما نکته قابل تامل این هست که این نوع روابط در دنیای غرب چیزی ناملموس نیست چون شما در تاریخ اونها به شکلی اثری چندان هم از طایفه و ایل بازی و... نمی بینید و روابط خونی هم آنچنان محکم نبوده و در نتیجه تجدد و مدرنیسم هم این موضوع مقداری تشدید شده اما در جوامع شرق و شرق میانه این موضوع به شدت باعث مشکل میشه چون این مناطق به طور طبیعی اصول حاکم اونها اصول خانوادگی و روابط صمیمانه و..... است در عین حال تفکر اسلامی و ادیان آسمانی تاکیدی خاص بر روابط قومی و صله رحم و... دارند و در این شرایط یک نوع تقابل و ضدیت و یا بهتر عرض کنم دیالکتیک در بین دو تفکر شکل می گیره که در حوزه اجتماعی خیلی شدیدتر از غرب خودش رو نشون میده و اصولا جامعه شناسی ایران هنوز اینقدر در دانشگاه ها پیشرفت نکرده که در طرح های خودش این موارد رو در نظر بگیره چرا که در پی فهم فلسفه دو طرف مقابل و تحلیل اون و نقاط افتراق بر نیومده و این عدم شناخت باعث لنگیدن تمام طرح های جامعه شناسانه و مدیرتی شده. [/quote] درسته که الان چنین چیزی نیست و نمود نداره ؛ علت اصلیش هم تشکیل دولتهای "ملی سکولار " هست که در تعارض با دوران فئودالی (کاملا نژادی و قومی وام گرفته از کلیسا) شکل گرفته ، چیزی که برای رسیدن به اون و فرار از فئودالیسم قومگرا متوسل به لیبرالیسم و بی ریشه کردن توده به جهت کنترل و جلوگیری از جنگ شدند ، البته دودمان های قومی در اروپا هنوز هم قوی هست .. میدان مطالعات جامعه شناسی ایران با غرب بکل متفاوت هست و البته مطالعات زیادی هم در این زمینه صورت گرفته و کتبی هم هست ، منتها هنوز به نظریه و تز نرسیدن و اجبارا با کلیشه غربی مسایل بیرون کشیده میشه ، کما اینکه در همین متن فوق اجبارا برای توضیح مسئله از الگوی تونیس استفاده کردم ... [quote]این تقابل در کشور ما در حوزه نظر هم از قبل بوده که افرادی تاکید بر کل بودن و برخی کلی بودن غرب داشتن و به همین دلیل نوع اعمال مدیریت رودر کشور متفاوت می دونستن دسته اول گزینش و کپی برداری رو تنها راه می دونستن و دسته دوم این کار رو بسیار سخت می دونستن و می دونن که بحثی فلسفی هست اما روشن می کنه با صرف اجرای طرح های سیاسی و مدیرتی و جامعه شناسی غربی توان حل خیلی مشکلات رو حداقل به طور ریشه ای نداریم. [/quote] البته جامعه شناسی چند بخش داره ، تحقیق و توضیح وضعیت که فلسفی نیست و نتیجه بررسی میدانی هست ؛ دادن نظریه با رویکرد های علمی عملی آرمانی یا جمع میان آنها (که از قضا هر وقت فلسفی به قضیه پرداخته شده شکست حاصل شده !) و بعد نگاه استراتژی و مسیر یابی حل مسایل هست .. [quote]و خیلی از صاحب نظران همهمیشه بیان می کنن راه رفتن مثل غربی ها یعنی به اینجای کنونی غرب رسیدن و اینجا نظر میدن که پس باید ایستاد و فهمید کجا باید رفت و چه باید کرد و اینجاست که رهبر همیشه تاکید داشتن ابتدا معنای توسعه و .... رو تعریف کنید تا بفهمیم دنیال چه هستیم. [/quote] متاسفانه این در اختیار ما نیست ؛ منظورم توسعه است ، شما اگر بخوای از الگوی خودت پیش بری مشخصا باید به نتایج غربی ها نگاه کنی ! از شکستها و افتضاحات اجتماعیشون درس بگیری ، اما ! اما اگر نخوای این کار رو بکنی راه نا آزموده بسیار خطرناکی رو طی خواهی کرد که هیچ کس حاظر به پذیرفتن مسیر اون برای اجرا نخواهد شد ! حتی اگر بسیار خوب در منظر ارمانی خودش باشه ... نکته اصلی که در اختیار نبودن فرایند توسعه رو توضیح میده انتهای راه هست ، توسعه به سمت ابزاری شدن به سمت صنعتی شدن و پیشرفت تکنولوژیک ، در یکی از تاپیک ها گفتم ؛ وقتی قرار باشه از منظر ابزار سازی و توسعه تکنولوژی جلو بریم مسلما پامون رو میزاریم جای پای غربی ها ، برای این اگر بخواهیم کدی در نظر بگیریم که ایراد کار کجا هست و ما چرا دیدگاه کلی بودن غرب رو داریم باید به این موضوع دقت کنی که اگر در جامعه دیروز "بخدا توکل میکردیم و نگاهمون به آسمان بود" بعد از توسعه تکنولوژیک به تلویزیون نگاه میکنیم که "هواپیمایی داره باران مصنوعی تولید میکنه" و طبیعیه که این مسئله بسیاری از بنیاد های دینی البته بعضا خرافی رو از جا خواهد کند ... در توسعه تکنولوژیک انسان از گرایش به خدا در حل مسایل به گرایش به نفس و کنترل قوای طبیعیت رو آورده و طبیعتا در دسترس بودن همه چیز و فزونی سرگرمی ها "خدا" رو به ابزاری "انتزاعی" و احساسی درونی تبدیل میکنه ، که نا خودآگاه موضوع "لا حکم الا لله " به حاشیه میره و اگر نخواهیم که چنین بشه باید الگویی وجود داشته باشه که نیاز به اون رو توجیح کنه و هنوز کسی از پی اون نرفته و توضیحش نداده . معضل اصلی مدرنیسم همین هست ، ... [quote]در این بین نمی توان تاثیر دوریم به عنوان یکی از موثرترین جامعه شناسان معاصر رو بر تونیس انکار کرد به شکلی که طرح های جامعه توتمی فتیشی و انیمیسمی رو میشه در این نظریات دید و بارزترین نمود اون اجتماع و بنیادهای اون بر اساس توتم هست که روح اجتماعی جامعه ای رو شکل میده و این نظریه بعدا تبدیل به نوعی دو قطبی در جامعه شناسی میشه که در اون اجتماع و جامعه متفاوت هیتن ولی در کل ملحم از بحث روح اجتماعی دورکیم هستند. [/quote] این یه مقداری دوره .. و هدف بحث جامعه شناسی نظری نیست . اما تونیس از منظر ارتباطات به قضیه نگاه کرده و اینطور نباید ارتباطی بین این نظریات با دورکیم و ... قائل شد هر چند که دورکیم به طور طبیعی روی همه جامعه شناسان اثر گذاری کرده ؛ ضمن اینکه تونیس ، رایزمن رو هم عصر با خودش داشته که با توجه به شباهت از اون اثر گرفته باشه ؛ یا اینکه یک تفکر رایج در میانه قرن فوق صنعتی 19 بوده باشه . احتمالا نظرات رایزمن بخصوص طبقه بندی دوره ها بر اساس نوع ارتباطات و تئوری توده تنها که باز هم از منظر ارتباطی هستن رو احتمالا مطالعه کردی ؛ . نگرش این نوع جامعه شناسی بیشتر بر طبقه بندی گذار ها و سمت و سو های تاریخی هست تا فضای فلسفی و مورد تصور جامعه شناسی کلاسیک .. [quote]نکته جالب در مقاله اول همین موضوع هست که این تقابلل دیالیکتیکی رو از نظر متفکرین مختلف با نام های مختلف گفته و در ایران هم از سنت و مدرنیته برای اون استفاده شده این نشان از این داره که موضوع دغدغه همه هست و فقط در بیان اون زبان ها و نام های مختلفی رو به کار بردن از تونیس و پوپر و...... و باز می بینم که قلمرو فلسفه داره خودش رو بر جامعه شناسی تحکم می کنه تا جایی که جامعه شناسان جدید به نوعی فیلسوف هم هستن و یا مطالعاتی داشتن امثال پوپر و سارتر و کافکا ارنت فوکو و..... [/quote] نظریه پردازی ذاتا همونطور که گفتم اگر از توصیفات فردی منبعث بشه نتیجتا خروجی فلسفی خواهد داشت که تجربه تاریخی نشون داده نگاه های فلسفی بسیار چکش خواهندخورد و بسیاری از اونها چاره نیستند بلکه چاله نما هستند ... جامعه شناسی از ابتدا قسمتیش بر اساس فلسفه بوده و قسمتی هم بر اساس دریافت نتایج تجربی و میدانی ، یعنی خود محیط بحث اون نظریات رو توضیح میدن که به طبع اگر نظرات تونیس و رایزمن رو از مجرای "انسانشناسی فرهنگی" نگاه کنی متوجه خواهی شد که اصلا فلسفی و بر اساس نتیجه گیری عقلی نیستند ! بلکه با تحقیق در جوامع بدوی روستایی و شهرنشین حاصل شدن ؛ هرچند تا جایی که موجود هست و بعد از اون که از قرار ناتوانی در رفتن به آینده است تا مقداری دست به تخیل "فلسفیدن" پیرامون اون موضوع میزنند و پس از دوره ناکارامدی نظرشون اثبات میشه و رد اون نظر رو تئوری پرداز دیگری باهاش بازی میکنه ... در حقیقت کلیشه های جامعه شناسی و مدلهای اون سعی میشه تا از نتایج واقعی اخذ بشن و بر اساس تحقیقات جهانی باشند ، و از همین جهته که من در بالا اوردم که محل تحقیقات میدانی جامعه شناسی غرب با ما متفاوت هست و اگر از کلیشه های (مدلهای نظری) اونها استفاده کنیم طبیعتا این احساس ک فلسفه بر جامعه شناسی تقدم یافته میرسیم ... و اینکه ... ؛ [quote]نکته جالب در مقاله اول همین موضوع هست که این تقابلل دیالیکتیکی رو از نظر متفکرین مختلف با نام های مختلف گفته و در ایران هم از سنت و مدرنیته برای اون استفاده شده این نشان از این داره که موضوع دغدغه همه هست و فقط در بیان اون زبان ها و نام های مختلفی رو به کار بردن از تونیس و پوپر و...... و باز می بینم که قلمرو فلسفه داره خودش رو بر جامعه شناسی تحکم می کنه تا جایی که جامعه شناسان جدید به نوعی فیلسوف هم هستن و یا مطالعاتی داشتن امثال پوپر و سارتر و کافکا ارنت فوکو و..... [/quote] پوپر به نظرم از مجرای نگاه مجدد "پس از چند صد قرن" بر افکار فلسفی "افلاطون" و تئوری های موجود دمکراسی و جامعه نگاه میکنه که طبیعتا به یک جمع بندی فلسفی میرسه ./.. و اینکه جامعه شناسی پست مدرن هم بخاطر همین ورود نگاه فلسفی در برابر جامعه شناسی مدرن ناتوان مونده و تعاریفش بجز زیبایی چیزی برای عمل ندارند ! بخصوص پساساختارگرایی و .... که به هیچ وجه با آینده بشر جور در نمیان و فقط یک راهکار و نظریه سازی کلی هستن که بیشتر به بازی های فلسفی با نظریات جامعه شناسی مدرن ساخته شدن و از جنبه عملگرایی در حد همون فلسفه هستن ... [quote]از تمام حشیه ها بزنم من به این دلیل در این نوع تاپیک ها مدتهاست نظر نمیدم چونمستلزم ساعت ها تایپ هست و من واقعا وقت نمی کنم برای همین همیشه آرزوم این بود روزی بتوانیم با دوستانی چون واریور ُ پاتریوت و مصطفی و... در جلساتی علنی خیلی از مسائل سیاسی و اجتماعی و فلسفی و دینی و.... رو مطرح کنیم و به راحتی بشه حرف زد که نمیشه ظاهرا. [/quote] انشالله 60 به بعد ! [quote]پس کار اول فهمیدن و درک دو بینش هست و سپس حجامعه سازی بر اساس تفکر و بینش خودی و در این شرایط و در این جامعه که حول معناهایی خاص بنا شده میشه اینچنین مشکلاتی رو حل کرد. پس به این شکل ما روندی خطی خواهیم دید که نظام فکری و بینش خودی--> جامعه سازی بومی و ایجاد معانی داخلی--> حل مشکلات در قالب همین سیستم. [/quote] اینجا رو خوب اومدی ؛ ایکاش بیشتر روی این کار کنی .. جامعه شناسی یک "علم"توصیفی و توضیحی در باب پدیده های اجتماعی هست ، اماجامعه سازی رو میشه یک مکتب اجرایی با رویکرد "علمی - تفسیری " دونست که میتونه از عملگرایی بالایی برخوردار باشه .... بهتر بگم ؛ ما جهان رو چطور تفسیر میکنیم و جامعه رو بر اساس اون چطور باید بسازیم . که میشه ترکیبی از نگاه مذهبی و علوم ضاله جامعه شناسی
-
SASSA، آماده رفتن به فضا/ توسط ارتش ایالات متحده سیستمي جدید شبیه رادار در مورد ماهواره ها
worior پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
با تشکر .. یه راداره که میفرستن تو مدار البته واسه کاوش و رهگیری فضایی در مدارات بالاتر ، احتمال زیاد در برابر FOBS ... -
دومين ماهواره ارتباطات امن نظامي آمريكا پرتاب شد/ ماهواره AEHF2
worior پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
با تشکر .. اطلاعاتی در مورد گیرنده های زمینی و کاربردهایی که برای اون دیده شده موجود هست ؟ چون فکر نمیکنم تجهیزات ئی اچ اف برای کاربرد های معمولی نظامی وجود داشته باشند ... به نظر میرسه این سامانه افزون بر ماهواره های جدید جی پی اس که تا 2014 "زمان خروج از افغانستان" تکمیل میشن ، بطور کلی نیروهای مسلح آمریکا رو از پدیده اخلال پذیری و تکنولوژی های موجود اخلال تا پیش از 2010 رو راحت میکنه ! ... -
بررسی عملیات یگان فنی مهندسی و مهندسی رزمی در نبردهای زمینی و انواع خودروهای مورد استفاده
worior پاسخ داد به ALI تاپیک در خودروهای مهندسی
علی جان زحمت زیادی کشیدی ، بسیار عالی و بی نظیر بود ... از ایده fennek خوشم اومد . -
پذیرش حساب نشدۀ کپیرایت؛ تحمیل هزینۀ گزاف به کشور
worior پاسخ داد به aminmessi تاپیک در رایانه و شبکه
[quote]مسئله اینجاست که ما خیلی راحت نشستیم و دست روی شکم مبارک گذاشتیم! و هیچ تلاشی نمی کنیم و هی اسمون ریسمون می بافیم که بله اونا دول کفارن و همه اموالشون برای ما حلال! در صورتی که خیلی از این محصولات ساخت شرکت های خصوصی هست که هیچ ربطی به دول کفار ندارن! و صرفا دست رنج یه عده خارجی هست! که می خان از غبلش یه نونی سر سفرشون برای زن بچه بیارن!! [/quote] این شرکتهای خصوصی به دولت توسعه یافته کفار مالیات نمیدن ؟! -
پذیرش حساب نشدۀ کپیرایت؛ تحمیل هزینۀ گزاف به کشور
worior پاسخ داد به aminmessi تاپیک در رایانه و شبکه
[quote]برادر واريور. چطوره به غرامت از نبرد ماراتن، يا حمله به ايران و ويراني تخت جمشيد بريم هرچي كشتي تجاري تو يونان هست رو غصب كنيم؟! يا اينكه اصلاً به سبك طالبانيها، هرجا خارجياي ديديم، به حكم كافر بودن، گردنشون رو زده و اموالشون رو توقيف كنيم؟! موافقي؟! [/quote] خیر ، این برچسبی هست که شما بر نظر بنده زدید ... ولی آیا همون کاری که شما میفرمایی رو الان صهیونیستا به اراضی فلسطینی نمیکنند ؟! یا اینکه آمریکا به بهانه طالبان و القاعده کل افغانستان رو اشغال نکرده و گردنشون تا الان نزده ؟! و مملکتشون توقیف نکرده ؟! آیا اسراییل و آمریکا بمب اتم ندارند و برای ما قانون شورای امنیتی گذاشتن که ما حق نداریم داشته باشیم ؟! و مرتب هم تهدید هسته ای میشیم .. تفاوت چیه ؟!! هر دو بی قانونی هستن ، مسئله "قانون" یک چیزه و "ضمانت اجرایی" و "حق تاریخی" یک چیز دیگه ... اما قرار نیست که قانون به نفع کسی باشه و به ضرر کسی دیگر و بعد بگیم چون قانونه "حقه " .. منظور من از اون گفته ها خود قانون نیست ، بلکه شرایط اجرایی آن است ، واگرنه کفار را هر جا دیدیم باید بکشیم ! ولی آیا میتوانیم ؟!! یا چنین قاعده ای را میتوان با کفار بست ؟!! .. برای اینکه درک کنی چی میگم ... ؛ فرض کن بنده به قوانین مارکسیستی پایبند هستم ! و اصلا رژیم سرمایه داری رو برسمیت نمیشناسم که حقی براش متصور بشم ، چون اصولا این رژیم طبق تفکر من باطل و شیطانی و دشمن بشریت هست و نفی مالکیت شخصی جزو اصول بدیهی پذیرفته شده قوانین من بخصوص در زمان تسلط کمونیسم بر نیمی از جهان ، حالا جایی برای قبول حقوق بین الملل بر اساس این دو ایدولوژی میمونه ؟! طبیعیه که توافقات و ایدولوژی های سیاسی منتفی کننده "حقوق طبیعی از مبنای نظری " نیستند ... قوانین هر کشوری در خودش معتبر هست و پذیرشش برای همه الزامی نیست بخصوص در روابط بین الملل که اصلا هیچ ضمانت اجرایی جز تصمیم 5 کشور وجود ندارد ! .. پس اگر این 5 کشور تصمیم بگیرن بخاطر حقی که شما برسمیت میشناسید ! و اونها نمیشناسند مثل همین سلاح هسته ای جنگی راه بندازند لابد قانونی و حقوقی هست ؟! اینها توجیح کننده غلط یا درست بودن پدیده ای نیست ! ولی علت و معلول هم هستند . با این حرفت توضیح میدنم ... ؛ [quote]بعد اصلاً گيرم كه شما درست ميفرمايين و تمامي اينا انگليس بودن!! اين، چه ارتباطي داره به ما؟! اينكه ما اونقدر ضعيف بوديم كه داراييهاي مليمون رو در ازاي چندرغاز حروم ميكرديم و به حراج ميذاشتيم، آيا دليلي ميشه بر دزدي؟!! [/quote][quote]اين، چه ارتباطي داره به ما؟! اينكه ما اونقدر ضعيف بوديم كه داراييهاي مليمون رو در ازاي چندرغاز حروم ميكرديم و به حراج ميذاشتيم، آيا دليلي ميشه بر دزدي؟!! [/quote] آدم ضعیفی که دیروز تنها از خیابون رد میشد و زیر گلوش غمه میگذاشتن و اون هم از فقر مالی ، فقر فرهنگی ، فقر قدرت ، فقر علمی و هزار دلیل دیگه نمیتونست پاسخ شما رو بده ، طبیعتا بر اساس "قانون طبیعت" زورمند تر و قوی تر اون رو لخت میکرد و میکشت و کسی هم نبود حقش رو بگیره ! آیا این دلیلی بر درستی کار اون فرد میشه ؟ اگر اینطوره امامان و پیامبران به حق کشته شدن ! ... خلط مبحث نشه ! یک بیشینه تاریخی وجود داره از حقوق باطل شده و قوانین "مصنوعی" و تحمیلی قدرتها که پایه غلط نظام اقتصاد جهانی کنونی رو بناکرده . طبیعیه که وقتی با وحشی گری من و شما رو غارت کردند و به ثروت عظیم رسیدن ! با فرهنگ میشن و حفظش رو به قانون و قضا و پلیس میسپارند و البته خیلی زیبا ، خوب و انسانیه ! ... البته این به معنای "غلط" و "درست" بودن پدیده ای از منظر حقوقی نیست ، بلکه مثال همون لا حکم الا لله عمر و عاص که اول حکومت امیرالمومنین رو غصب میکنند و بعدش میخوان که سر اینکه حق با کیه به حکمیت و قانون رجوع بشه ... درسته دزدی بده کسی هم شکی نداره ، ... [quote]حالا اين وسط، شركتهاي غربي كه اتفاقاً اكثر قريب به اتفاقشون كوچكترين ربطي به دولتهاشون ندارن چي؟!! به نظر شما تكليفمون با اينا چيه؟!! چون زورمون به دولتهاشون نميرسه و اموالي ندارن كه ما بخوايم غصب كنيم، بريم شركتهاشون رو غارت كنيم؟!!! [/quote] بالاتر که گفتی دارسی و رژی و... ؟ ---------- [quote]ثانياً كفر و كافر، تعريف مشخصي داره كه البته جاش اينجا نيست! ولي اين هم نيست كه جز مسلمان، بقيه كافر محسوب بشن و اموال و جان و مال و ناموسشون حلال! پس با اين حساب، هر جا يه زن كافر ديديم بايد ... آره؟! يا هر جا كه يه توريست كافر (غير مسلمان) ديديم، بايد جيبش رو بزنيم؟!! ثالثاً اين قانون به منزلهي همون قراردادي هست كه شما نقل قول فرمودين!! نميخواين بفرمايين كه تا الان مفت خوري اونقدر بهمون چسبيده كه ترجيح ميديم بگيم ما باهاتون قرارداد نداريم تا بيشتر بخوريم!! اينطوره؟[/quote] مغلطه شد به حکم شرع دوباره توجه کنین .... ؛ [quote]رباره اموالی که در دست کفار است، نکات مهمیدر فقه مطرح شده است. از جمله اینکه آن اموال، در بدو نظر محترم نیستند م[b]گر اینکه کافر مذکور، با شرایطی «در پناه مسلمین» محسوب شود[/b] (اهل ذمه) و یا با مسلمین «قرارداد احترام مالی» داشته باشد (معاهد) و یکی از این دو مورد میتواند موجب احترام اموال او شود لذا فقهایی که حق رایت را یک نوع «مال» میدانند ممکن است در فتوای خود این را هم قید کنند که چنانچه اثر مورد بحث (کتاب یا نرم افزار یا…) خارجی باشد و در [b]چارچوب قرارداد احترام مالی بین مسلمین و کفار تعریف گردد احترام آن مال، واجب بوده و کپی اش حرام است[/b] ولی اگر در آن چارچوب نباشد احترامیندارد و مسلمان میتواند آن مال (حق معنوی اثر) را تصرف کند با این لحاظ میتوان وجود یا عدم قرارداد دولتی را ملاک حکم شرعی گرفت موفق باشید [/quote] -
پذیرش حساب نشدۀ کپیرایت؛ تحمیل هزینۀ گزاف به کشور
worior پاسخ داد به aminmessi تاپیک در رایانه و شبکه
[quote]بحث دیگه مربوط به خصومت هایی بین ایران و آمریکا هست که ما همدیگه رو عملآ دشمن هم میدونیم! واسه گفتگو درباره گل و بلبل (!) اول باید شمشیرها رو غلاف کرد. دوستان در مورد تحریمها به حد غایت توضیح دادند. من هم اضافه کنم مصادره اموال و دارایی های ایران در آمریکا که با احتصاب سود 30 سالشون فکر کنم به 300 - 400 میلیارد دلاری رسیده باشند که این خودش دزدی تو روز روشنه! [/quote] پس این صد سال نفتی که انگلیس برده ؟! حمله پرتقالی ها ؟ خلیج ... و ادعای امارات ! کودتای 28 مرداد ! 30 سال تحریم که میلیاردها دلار خسارت زده ؟ انحصاری کردن تکنولوژی ؟ مقابله با حق هسته ای ؟ حمله و اشغال ایران در جنگ دوم !؟! شهدای هسته ای ؟ و .......................................... تریلیون ها حقی که گردنشون داریم و هیچ وقت ادا نمیشه مهم نیست ! مهم اینه که اموال مشرکین که رسما شمشیر علیه ما بلند کردند و هر جا رسیدن به منافع ما و ملتهای مسلمان ! لطمه زدن باید حفاظت بشه ؟!! بله این حق هست ولی یه نگاهی به این تاپیک بندازین و ببینی که چطور مجبورین نفت صادر کنین و کالای خارجی وارد کنین ؛ طوری که هم برای صدور نفت وابسته هستین و هم برای دریافت کالا .... ؛ http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=18994 -
پروژه ایران-140 پروژه ایران -140 ، جوانمرگی تنها پروژه ساخت هواپیما در ایران
worior پاسخ داد به ali_64 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
[quote][quote]به نظر میاد سعی شده ظاهر ایران 140 کاملا غیر نظامی حفظ بشه. [/quote] یعنی این دشمنان ما نمی فهمن هواپیمای مسافربری همش تو یه منطقه جنوب میچرخه و رجیسترش معاومه ، ظاهر غیرنظامیش تنها کسایی رو که گول می زنه من و شماست جناب[color=green][b] fath[/b][/color] این احتمالم هست کلک رشتی زدن! یعنی یه چیز دیگه رونمایی کردن تا اطلاعات سیستم هاش لو نره یا شایدم از برنامه عقبن و این طرح به مرور تکمیل بشه[/quote] با این تفسیر باید بگیم هواپیمای گشت زمینیه ! و برای جستجو و نظارت فرودگاهها در غالب یک هواپیمای غیر نظامی ؟!- 288 پاسخ ها
-
- ترابری تاکتیکی
- نیروی هوایی
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
سامانه پدافند هوایی باور373 (1) سامانه پدافند هوایی باور373 (1)
worior پاسخ داد به nasirirani تاپیک در پدافند هوایی
[quote]بسمه تعالی با سلام دوستان شاید لازم باشه قبل از مطلبم پیرامون اس 300 مقدمه ای عرض کنم. ببینید رابطه بین ما و روسیه رابطه بسیار پیچیده ای هست و شالوده این رابطه هم از اوایل دهه 70 ریخته شد. که روابط جدید متاثر از نگاه جدید به موقعیتهای هردو کشور در عرصه منطقه ای و جهانی بود و البته با رعایت اقتدار و استقلال که مورد تاکید هر دو کشور بود لذا در دوره دولت سازندگی پس از چند دوره مذاکره با چند کشور و بینهم که عرض خواهم کرد منجر به انعقاد معاهدات دفاعی و امنیتی مهمی شد که این معاهدات در دوره اول دولت اصلاحات برخیشون به اون دوره کشیده شده و بسته شد. تبیین حرکت اساسی ما برای فعالیتهای صلح آمیز هسته ای به شکلی که منجر به موقعیت امروزی شده برمیگرده به دورن سازندگی و از همون موقع پیشبینی های لازم که قاطبه اونها کاملا درست در اومد انجام شد فلذا ما با توجه به حرکت جدید در عرصه منطقه ای و جهانی هم این حرکت رو کردیم و طی چند دوره مذاکره بین 4 کشور چین و روسیه و ایران و کره شمالی که بعدا با پیشنهاد و حتی شرط روسیه ، کشور پنجمی هم اضافه شد که این کشور سوریه بود منجر به قراردادی دفاعی امنیتی بین 5 کشور شد که فقط یکی از مفادشو اشاره میکنم که چنانچه یکی از این کشورها مورد تهدید و تهاجم قرار بگیرد بقیه ملزم به دفاع و پشتیبانی خواهند بود و این قبل از نطق تاریخی جرج بوش بود!. لذا اینکه میبینید ما در مورد برخی مواضع منفعلانه روسها و چینیها موضع روشنی نمیگیریم برمیگرده به پیشبینی های سابق و توافقات صورتگرفته بر اساس موقعیت جدیدی که روسها و بعد از اونها هم چین (که البته هر دو مخصوصا روسها صدقه سری پرونده ایران بدین موقعیت جهانی و نزدیک شدن به جایگاه قبلی در زمان شوروی رسیده اند)) پیدا کردندتغییراتی در روند ارتباطی پیش اومد مثال چین دیگه به صورت شفاف و راحت مثل قبل نمیتونست به کره شمالی همه رقمه کمک کنه که بجای اون ایران عهده دار خیلی از کمکهای چین شد و کره هم خیلی از کمکهای چین به ایران رو که در وضعیت جدید چند سال اخیر بخاطر همون ملاحظات عهده دار شد. روسها هم پس از ورود در این جایگاه نمیتونستن به شکل سابق روابط نظامی رو ادامه بدن چون باعث مشکلات بیشتری برای خودشون و ما میشد و فضای جایگاه جهانیشون هم محدودتر میشد و این اصلا به نفع ما و چین و کره نبود(((نگاه نکنید که به بعضی قطعنامه ها علیه ایران و کره و سوریه هر دو رای مثبت دادند که این زمانی شد که پس از کش و قوس فراوان روس و چین و تعدیل بسیار مفاد قطعنامه رای مثبت دادند که عملا این قطعنامه ها اغلبا خنثی شده بود و گرنه امریکا در نظر داشت مسوده عراق رو در مورد ایران و کره و سوریه در شورای امنیت پیاده کنه و رای مثبت این دو کشور هم زمانی بیشتر صورت گرفت که در مقابله با اشاعه این ذهنیت منفی جبهه بندی بین 5 کشور و غرب و متحدینشون که کار امریکا و انگلیس و فرانسه بود انجام میشد ))) لذا برای ادامه همکاریها کشورهای ثالت و رابعی وارد شدند. علیهذا اولین سری این سامانه رو خود روسها در ادامه برخی قراردادهای مستور در اواخر دهه نود تا 2003و 4 به ایران دادند که در ادامه با مشکلاتی که پیشبینی هم شده بود پس از وارد شدن دو سه کشور واسط قرارداد این سامانه با روسها علنی شد و در سایه این اعلان و توجه(میدیم نمیدیم)، از کشورهای واسط انتقال سری های بعدی صورت گرفت. و در ادامه هم با توجه با حساسیت موضوع و نا امن شدن کانال این ارتباط شکل دیگه ای پیدا کرد و البته این وسط انصافا طرح های بسیار مهم متخصصان خودمون که بر اساس نیازها و تکنولوژی بومی بود همه اینها منجر به باور 373 شد که اسمش در ابتدا این نبود و همه اینها حتی خیلی قبلتر از رسانه ای شدن تکذیب و در ادامه عدم تحویل این سامانه به ما توسط روسها و ... رخ داد.این سامانه ها بعلت اهمیت و جایگاهش در دفاع از کشور و عقیم کردن طرح های کذایی حمله دشمن بهره برداریش رسانه ای نشده و رسانه ای شدنش بسته به شرایط خاصی هست که تا بحال نشده. یا علی مدد.[/quote] با تشکر از نجف عزیز ... شواهد و تحلیل هایی هست که این نظر شما رو تایید میکنه ، اما این ماجرا به حدی مخدوش ، پیچیده ، ضد و نقیض و پر از صحبتهای اضافه نامسئولان امر ! شده که واقعا نمیشه هیچ حرفی رو رد یا تایید کرد ، بهتر بگم " هر کس هر نظری پیرامون ماجرای اس 300 ایران بده نظرش قابل تایید هست ". اگر گفته های شما رو بپذیریم خبر پس گرفتن باقی مانده پول از روسها و ... رو باید رد کنیم ، ولی اگر بخواهیم این پول گرفتن رو رد کنیم پس رادار ، تجهیزات اس 300 بدون پرتابگر ها توی رژه نشون داده شده و ایضا سیستم تور که جزوی از این قرار داد هست و لزومی نداره که بپذیریم پیش از اس 300 به ایران اومده ! ... پس میشه به استناد های مختلف تعابیر بسیاری در این مورد برداشت کرد و هیچ کدوم هم قابل رد نیستن هم مسئله و هم پاد مسئله ! (متاسفانه). -
سامانه پدافند هوایی باور373 (1) سامانه پدافند هوایی باور373 (1)
worior پاسخ داد به nasirirani تاپیک در پدافند هوایی
[quote]من قبول دارم که شمخانی بنیانگذار خیلی از چیزایی بود که ما الان داریم میبینیم. ولی توی خود اخبار مرتبط با اس-300 ایرانی سال 2010 گفته شد که تازه طراحی مفهومی سامانه به پایان رسیده. فکر نکنم از زمان شمخانی تا 2010 تلاش داشتن طراحی مفهومی سیستم رو به سر انجام برسونن. [/quote] دوست عزیز ... شمخانی در یک مصاحبه قدیمی چنین حرفی رو زد و گفت موقع رونمایی اون باید فرارسیده باشه ... -
سامانه پدافند هوایی باور373 (1) سامانه پدافند هوایی باور373 (1)
worior پاسخ داد به nasirirani تاپیک در پدافند هوایی
کار بر روی پدافند بلند برد از زمان شمخانی شروع شد نه سه سال گذشته !