nozheh

Members
  • تعداد محتوا

    688
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های nozheh

  1. مناخيم ولفوويچ بگين روز 16 اوت در سال 1913 در «برست ليتوفسک» در روسيه تزاري متولد شد. در جواني به عضويت جنبش «هاشوميرهاتسير» يا جنبش سرباز جوان درآمد. اين سازمان در سال 1905 براي به اصطلاح دفاع از يهوديان صهيونيست در سرزمين فلسطين تأسيس شد. پدر اوولف دووبگين و نام مادرش آسيه کورسوفسکي و از خانواده يک خاخام سرشناس بود. وي سومين فرزند خانواده بود و معني کلمه «مناخيم» به معناي «تسلي‌بخش» است. يک سال پس از تولد مناخيم جنگ جهاني اول آغاز شد. وي از سن هفت‌سالگي تحصيلات به زبان عبري را آغاز و در سن ده سالگي نخستين سخنراني سياسي خود را در حضور جمع ايراد کرد و سال بعد در 1925 رسماً به يک گروه صهيونيستي موسوم به «هاشومرهاتسير» پيوست. بگين براي اولين بار در سال 1929 موقعي که شانزده ساله بود با شنيدن مطالبي از ژابوتينسکي، مشتاق پيوستن به مسلک ابداعي او (صهيونيسم تجديدنظرطلب) شد. کار اتحاد- هاگانا، ارگون و اشترن که بعد از آن به تنوآت هامري يا جنبش مقاومت معروف شد در نوامبر 1945 با کوشش او به نتيجه رسيد. در ماه دسامبر 1947 مناخيم بگين به فلسطيني‌ها اخطار کرد «ما دست هر کس که خون يهوديان را بريزد با بيرحمي قطع مي‌کنيم» چندي بعد اعضاي ارگون عمليات خود عليه اعراب را آغاز کردند. سازمان هاگانا و ارگون بار ديگر در ماه مارس 1948 براي ادامه فعاليتهاي تروريستي در يکديگر ادغام شدند و طرحهايي را تهيه و اجرا کردند يکي از اين طرحها حمله به روستاي ديرياسين در حومه غربي بيت‌المقدس) بود که در شب 9 آوريل 1948 توسط اعضاي ارگون و اشترن به اجرا گذاشته شد. مناخيم بگين در اين زمان فرماندهي ارگون را عهده‌دار بود. پس از اين، طرح بعدي حمله به شهر يافا بود. حمله به يافا بزرگترين عمليات مستقل ارگون تا آن زمان محسوب مي‌شد.
  2. اميدوارم به حق همين ماه عزيز عزيز رژيم صهيونيستي هرچه زودتر از هم بپاشد. :mrgreen:
  3. مناخيم بگين اين صهيونيست متعصب لحظه ورود خود به فلسطين در اوايل ماه 1942 را چنين تشريح کرده است: موقعي که به سرزمين ماوراي اردن رسيدم و کاروان اتومبيلهاي نظامي توقف کرد از اتومبيل پياده شدم. چند قدمي روي علفها راه رفتم و نفسهاي عميق کشيدم تا از بوي مزارع وطنم سيراب شوم (کتاب شورش نوشته مناخيم بگين ص 124). بگين پس از ورود به فلسطين ابتدا در شهر حيفا و بعد در بيت‌المقدس به عنوان مترجم زبان انگليسي براي فرماندهان ارتش تبعيدي لهستان، مشغول کار شده تا اينکه در ماه سپتامبر 1942 مسئوليت امور مربوط به سازمان بتار در فلسطين را نيز عهده گرفت. انجام وظيفه در شغل مترجمي، پيشرفت اهداف سياسي بگين را کند مي‌کرد و نمي‌گذاشت آنطوري که مي‌خواهد در اقدامات مربوط به سازمان بتار فعاليت داشته باشد. اما باز ترجيح مي‌داد براي ارتش ضد يهودي لهستان فعاليت کند. در نوامبر 1942 موقعي که سران متفقين و مقامات سازمان جهاني صهيونيسم سرانجام اعتراف کردند که نازيهاي آلماني با روش حساب‌شده‌اي قصد ريشه‌کني (يا به تعبير صحيح‌تر کوچاندن) نسل يهوديان اروپا را در سر دارند، گروهي از اعضاي فعال ارگون در آمريکا شروع به اقدامات گسترده‌اي براي بسيج افکار عمومي آمريکا کردند تا از اين طريق بتوانند نيروي متحدي براي يهوديان به وجود بياورند. پس از مدتي مناخيم بگين تصميم گرفت تا با نيروهاي تروريستي ديگر متحد شود. در همان زمان بن‌گوريون و رهبران هاگانا نيز به اين واقعيت پي بردند که براي استقرار حکومت يهود چاره‌اي جز بيرون راندن انگليسي‌ها از فلسطين ندارند. پيشنهاد اتحاد در حالي مورد قبول طرفين واقع شد که بن‌گوريون و هاگانا تا چندي قبل همواره اعضاي ارگون و اشترن را مشتي ديوانه تروريست و فاشيست لقب مي‌دادند. او پس از 10 سال توانست از ادغام حزب حيروت و حزب آزادگان، حزب گاهال را بوجود بياورد. بگين در زمان جنگ شش روزه به عنوان وزير مشاور در دولت حزب ملي لوي اشکول منصوب شد و در سال 1950 از دولت گلداماير استعفا کرد. در سال 1970 حزب ليکود را با ائتلاف برخي احزاب و جنبش‌ها تأسيس کرد. رهبري اين حزب را تا کودتاي سياسي 1977 و تشکيل دولتي به رياست خود، رهبري کرد. وي در اولين دوره نخست‌وزيري خود با انتخاب موشه دايان به عنوان وزير امور خارجه آرزوهاي برخي از اعضاي حزبش را نقش بر آب کرد. پس از ديدار با انورسادات رئيس‌جمهور مصر در بيت‌المقدس، قرارداد صلحي را مبني بر خروج کامل نيروهاي اسرائيلي از صحراي سينا و نيز تشکيل حکومت خودگردان براي فلسطين‌ها در فلسطين اشغالي منعقد ساخت. در 10 دسامبر 1978 به همراه انورسادات جايزه صلح نوبل را دريافت کرد. پس از کناره‌گيري وزير جنگ از سمت خود، وي اين سمت را به عهده گرفت. در زمان انتخابات کنست در ژوئن 1981 موافقت هيأت دولت را براي انجام عمليات نظامي عليه اردوگاههاي آوارگان در خارج از فلسطين اشغالي کسب کرد. در دوره دوم دولت، وي دستور حمله به سلامه الجليل را صادر کرد. اما آريل شارون وزير جنگ آن موقع گزارش دقيقي از اين عمليات به او ارائه نکرد. بگين در 19 سپتامبر 1987 استعفا داد و تا پايان عمرش (1992) در انزوا بسر برد.
  4. جالب بود. خدارحمتش كند :mrgreen: و خاك خبرش نكند. اما خيلي خر بوده. جوگيري بيشتر از اين؟ مثل بعضي از اين فيلماي خودمون كه يه تنه 200 تا عراقي رو ميكشن :lol: :mrgreen: در كل بايد يه خورده واقع بينانه تر به جنگ نگاه كنيم. تشكر اقا رضا :!:
  5. نظر خواصي ندارم فقط خواستم يه چيزي گفته باشم :mrgreen: :!:
  6. nozheh

    برده های جنسی ژاپن

    اگه 2 تا عكس از اين برده ها در حين انجام وظيفه ميذاشتي از كل ايران طرفدار پيدا ميشد. :!: :lol: :mrgreen:
  7. نستور تموم شد؟ :mrgreen: اگه داري بازم بذار تا تاپيكت از اسكرول خارج نشده.
  8. سامان احسنت.خسته نباشي. راستي مگه خودت مترجم نيستي؟ پس اين جمله چيه؟ :mrgreen: اي ناقلا بعدش من نفهميدم سرعت گلوله چند متر بر ثانيه هست. توضيح بده لطفا.
  9. سالار جان موضوع تاپيك عالي هست اما يه اشكال خيلي خيلي بزرگ داره و اونم طولاني بودن مطالب هست. به نظرم مطالب رو به قسمت هاي كوچكتري تقسيم كن. اينطوري اعضاي سايت بيشتر راغب به خواندن مطالب ميشن. موفق باشي :mrgreen:
  10. nozheh

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    براي من كه چيزي نيومد. حيف شد. كلي ميخنديدمو كلي فحش بارشون ميكردم :mrgreen:
  11. ما هم اميدواريم و دعا ميكنيم.[/url]
  12. خداييش خيلي خيلي محشر بود. واقعا خسته نباشي نستور جان. فقط تورو خدا زياد لفتش نده. تند تند قرار بده.
  13. 100٪ آذرخش موافقم. نكنه زيرلفظي ميخواي؟؟؟؟؟؟؟ icon_cool icon_frown icon_frown :oops: :oops: اقا سعيد يه درجه بهش بده تا بگه بله. :oops: :oops: شوخي كردم. ناراحت نشي يه موقع.
  14. nozheh

    جرایم جنگی

    با تشكر از ام ام 1386 - اسكاي ويو - سعيد و بهراد عزيز. ممنون از راهنماييتون icon_cool
  15. nozheh

    زندگی‌نامه فرماندهان جدید ارتش

    به به شفق جان. icon_cool حالت چطوره؟ به خدا ديشب ذكر خيرت بود به بچه ها ميگفتم چه خبر از شفق؟ icon_frown راستي منتظر يه تاپيك در مورد جنگ ايران و آمريكا هستيم icon_frown
  16. nozheh

    جرایم جنگی

    خسته نباشي. من گفتم شرعي نه وجداني icon_cool icon_frown
  17. nozheh

    جرایم جنگی

    يه سوال: آيا غارت خانه هاي فتح شده در زمان جنگ و برداشتن طلا و جواهر و ساعت ها بدون اجازه صاحبخانه از لحاط شرعي مشكل داره؟
  18. nozheh

    موشه دایان

    موشه دایان (در عبری: משה דיין‎) یکی از مشهورترین فرماندهان نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل و بعدها سیاست‌مدار اسرائیلی بود. ژنرال موشه دایان در بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۸ میلادی، فرماندهی ستاد کل فرماندهی و عملیات نیروهای دفاعی اسرائیل را برعهده داشت و چهارمین ژنرال اسرائیلی در این مقام بود. http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Moshe_dayan.jpg عضویت در هگانا و جنگ جهانی دوم موشه دایان در سن ۱۴ سالگی به سازمان هگانا پیوست. ده سال پس از پیوستنش به هگانا توسط نیروهای انگلیسی دستگیر شد و دو سال را در زندان انگلیسی‌ها گذراند. نهایتا در فوریه سال ۱۹۴۱ میلادی آزاد شد و به همراه سازمان هگانا به جنگ علیه آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم پرداخت. در طول جنگ بود که در اثر برخورد گلوله به شیشه دوربینی که در حال نگاه کردن ازآن به مواضع دشمن بود، چشم چپش را از دست داد. جنگ استقلال پس از پایان قیومیت بریتانیا بر فلسطین و اعلام استقلال کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و آغاز جنگ استقلال اسرائیل میان کشورهای عربی و کشور تازه تأسیس اسرائیل، مسئولیت نگهداری از منطقه استراتژیک دره اردن[نیازمند منبع] به وی و نیروهای تحت امرش واگذار شد. با نشان دادن قابلیت‌های فرماندهی در طول جنگ، توانست نظر فرماندهان ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل را به خود جلب کند، بطوری که مسئولیت‌های مهم دیگر و فرماندهی یگان‌های بیشتری در طول جنگ استقلال به وی واگذار شد. فرماندهی ستاد کل ارتش اسرائیل نگاه بسیار مثبت داوید بن گوریون اولین نخست وزیر اسرائیل به موشه دایان و شیمون پرس (که بعدها نخست وزیر و رئیس جمهور اسرائیل شد)، باعث شد تا پله‌های ترقی در حیطه درجات نظامی را به سرعت طی کنند، تا نهایتا موشه دایان در سال ۱۹۵۳ میلادی، به بالاترین درجه نظامی (راو آلوف) در ارتش اسرائیل دست یافت و تا سال ۱۹۵۸ میلادی، فرماندهی ستاد کل نیروهای دفاعی اسرائیل را عهده دار شد. در دوران جنگ کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، فرماندهی جنگ را در مقام فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل خود شخصا برعهده گرفت که نهایتا منجر به پیروزی اسرائیل شد. جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ و جنگ شش روزه وی مقام وزارت دفاع اسرائیل را عهده دار بود و دستورات و پیش‌بینی‌های وی در طول جنگ شش روزه عامل مهمی در پیروزی ارتش اسرائیل بر ارتش‌های کشورهای عربی بود. اسرائیل در پایان جنگ شش روزه، نوار غزه، صحرای سینا، کناره باختری رود اردن (شامل اورشلیم شرقی) و بلندی‌های جولان را تصرف کرد. در کل با پیروزی‌های بدست آمده و سرزمین‌های به غنیمت گرفته شده، مساحت اسرائیل ۳ برابر افزایش یافت. جنگ یوم کیپور پس از مرگ لوی اشکول و انتخاب شدن گلدا مایر به مقام نخست وزیری اسرائیل، در سال ۱۹۷۳، موشه دایان همچنان در سمت وزیر دفاع اسرائیل باقی ماند. اما با غافلگیر شدن اسرائیل در حمله ناگهانی اعراب و اصرار موشه دایان مبنی بر تدافعی نگاه داشتن آرایش نیروهای ارتش اسرائیل در مقابله با اعراب، باعث شد تا در دو روز اول جنگ، نتیجه جنگ به نفع و پیشروی اعراب منجر شود. اما با تغییر استراتژی و دکترین نظامی اسرائیل مبنی بر «کشاندن جنگ به خاک دشمن»، اسرائیل خطوط مقدم ارتش مصر در صحرای سینا را درهم شکست و سپس با پیش روی گذاشتن کانال سوئز و نابودی کامل ارتش ۳وم مصر، به جبهه سوریه پاتکی نظامی زد و با موفقیت نیروهای ارتش اردن، سوریه و عراق را درهم کوبید و تا حومه دمشق را تا پایان جنگ گلوله باران می‌کرد. وزارت خارجه با وجود پیروزی در انتخابات کنست (پارلمان اسرائیل)، پیشنهاد مناخیم بگین، نخست وزیر وقت اسرائیل از حزب لیکود را مبنی بر قبول مقام وزارت خارجه اسرائیل را در سال ۱۹۷۷ میلادی پذیرفت. نقش وی در مقام وزیر خارجه اسرائیل در تدوین پیمان صلح کمپ دیوید در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ و عقد اولین پیمان صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح میان مصر و اسرائیل انجامید، بسیار حایز اهمیت است. مرگ نهایتا موشه دایان بر اثر سکته قلبی در سال ۱۹۸۱ میلادی در تل‌آویو درگذشت. پیکر وی در ناهالال که دهکدهٔ یهودی‌نشینی بود که موشه دایان در آنجا بزرگ شده بود و آنجا را بسیار دوست میداشت، به خاک سپرده شد.
  19. قابل شما رو نداشت . بله به نظر من هركي كه در مقابل استعمار قرار بگيرد قابل احترام هست ميخواد يه ايراني باشه يا آفريقايي يا اروپايي.
  20. بله همينطوره اما بايد اين سريال بازسازي بشه.
  21. nozheh

    انتخاب مديران سايت

    منم به نوبه ي خودم به همه ي مديران جديد از جمله خودم تبريك ميگم icon_cool
  22. nozheh

    انتخاب مديران سايت

    آره به خدا. مخصوصا زماني كه يه تاپيك رو قفل ميكني انگار تمام عقده هاي زندگيت رو خالي ميكني. icon_frown :oops: :oops: دل كاربراي معمولي بسوزه icon_cool :oops: :oops:
  23. ايول منم باهات موافقم. icon_cool icon_frown
  24. nozheh

    جنگ چالدران

    آقا رضاي عزيز ممنون از مطلب خوبتون. خيلي خيلي استفاده كرديم. منتظر مطالب بيشتر هستيم.
  25. nozheh

    انتقاضه ي عراق

    اين مطلب به در خواست يكي از دوستان تنظيم شده است. همچنين تاريخ اين مطلب مربوط به 3-4سال گذشته ميباشد. بزرگمهر بهجو يك سال پيش با ورود نيروهاى آمريكايى در 9 آوريل به بغداد، عراقى‏ها سرنگونى حكومت‏بيرحم صدام حسين را جشن گرفتند و به نظر مى‏رسيد پيش‏بينى مقامات آمريكايى مبنى بر اين كه مردم عراق از سربازان متجاوز به عنوان نيروهاى آزاديبخش استقبال خواهند كرد، درست از كار درآمده است . حالا زمان را به آوريل 2004 مى‏كشانيم . قيامى فراگير، شعله‏كشان از جنوب عراق تا غرب پايتخت را در برگرفته و موجى از آدمربايى و تهديد گروگانها به مرگ در صفوف متحدان آمريكا شكاف افكنده است . آنچه بيشتر از ناآرامى منطقه مثلت‏سنى‏نشين بخصوص فلوجه جلب توجه مى‏كند، قيام مسلحانه نيروهاى شبه‏نظامى سپاه المهدى به رهبرى مقتدى صدر است . در پى بسته شدن هفته‏نامه «حوزه‏» متعلق به اين روحانى شيعه 30 ساله و دستگيرى يكى از معاونانش به نام «مصطفى يعقوبى‏» به جرم دخالت در قتل عبدالمجيد خويى در سال گذشته، مردان مسلح چندين شهر را در جنوب عراق و شهرك صدر را در حومه بغداد تصرف كردند و خواستار خروج نيروهاى اشغالگر شدند . هرچند به نظر مى‏رسد پل برمر، حاكم آمريكايى عراق، اكنون پذيرفته است از اجراى حكم بازداشت صدر به جرم دخالت در قتل خويى منصرف شود، اما بعيد است كه قيام هواداران عمدتا جوان صدر به آسانى مهار شود . در حقيقت، بيم آمريكايى‏ها اين است كه پيوستن ساير شيعيان به سپاه المهدى از يك سو و ايجاد جبهه‏اى مشترك بين مبارزان شيعه و سنى عليه نيروهاى ائتلاف از سوى ديگر به بزرگترين چالش اشغالگران از زمان اشغال عراق بيانجامد . تعطيلى تحريك‏آميز «برمر قدم در جاپاى صدام مى‏گذارد» تيتر هفته نامه «حوزه‏» در آخرين شماره قبل از توقيف موقت‏به جرم نشر اكاذيب و تشويش اذهان عمومى بود . نويسنده اين نشريه وابسته به تشكيلات مقتدى صدر با زبانى آتشين مدعى شده بود كه برمر تعمدا به عراقى‏ها گرسنگى مى‏دهد . اكنون برخى از مقامات آمريكايى و عراقى معتقدند تصميم برمر در توقيف اين هفته‏نامه شيعيان، محاسبه‏اى عميقا اشتباه و مبتنى بر اطلاعات غلط درباره توان نظامى هواداران صدر بود . «ترى دياموند» ، استاد موسسه «هوور» در دانشگاه استنفورد كه مشاور تشكيلات ائتلاف در بغداد بوده، در اين خصوص به روزنامه واشنگتن پست گفت: «ما به چشم يك خرس سياه تنومند مشت زديم و او را از كوره به در كرديم ولى هيچ نقشه‏اى براى ناتوان‏سازى فورى وى نداشتيم، پس طبيعى است كه او مانند شيرى شرزه ضربه بزند . صدر اساسا همان نقشه‏هايى را اجرا كرد كه اين همه مدت براى قيامى انقلابى جهت كسب قدرت در سر پرورانده بود . اشتباه تاكتيكى ما اين بود كه بسرعت واكنش نشان نداديم و مقابل هر جنبه از عملياتش نايستاديم .» در جريان قيام نيروهاى صدر دست كم 60 آمريكايى كشته شدند و اين افزايش ناگهانى تلفات اشغالگران، افكار عمومى پريشان آمريكاييان را يكبار ديگر عليه دولت جورج بوش شوراند و نمايندگان هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه هشدار دادند در صورت عدم مهار صدر و اجراى طرح واگذارى حاكميت‏به عراقى‏ها در 30 ژوئن، عراق در سراشيبى جنگ داخلى فرو خواهد غلتيد . تصاعد همزمانى چرخه خشونت در مناطق شيعه و سنى‏نشين نه تنها جنگى با دو جبهه را روى دست‏برمر گذاشت، بلكه وى در كشاكش نبرد خونينى گرفتار آمد كه نيروهاى مقابل از همديگر قوت مى‏گرفتند . شيعيان كه ساكنان فلوجه را مخل آرامش كشور مى‏پنداشتند، براى اهداى خون و پول به صف ايستادند و سنيان در فلوجه و مركز عراق كه مقتدى صدر را پسرى دردسرساز مى‏شناختند، وى را همچون قهرمانى بومى مى‏ستودند . يك مقام آمريكايى كه نمى‏خواست نامش فاش شود، با اشاره به اشتباه تاكتيكى ائتلاف در برخورد سركوبگرانه با صدر كه طرح بازداشتش از 6 ماه پيش بايگانى شده بود، به واشنگتن پست گفت: آيا مجبور بوديم در اين زمان به سراغش برويم ما مى‏بايست اين عمليات را به تاخير مى‏انداختيم . پرداختن همزمان به هر دو معضل، احمقانه و در حد خودكشى است . برمر با صدور حكم توقيف 60 روزه نشريه «حوزه‏» نشان داد كه ادعاى آمريكا درباره احياى آزادى بيان و ايجاد يك مردم سالارى الگوساز در عراق شعارى عوامفريبانه بيش نيست . بسيم‏الشيخ، سردبير روزنامه «الدستور» چاپ بغداد با اشاره به حادثه 28 مارس در سايت «ورلد پرس ريويو» نوشته است: اگر ما تصميم پل برمر را بدقت‏بررسى كنيم، بدين نتيجه مى‏رسيم كه يك نفر زيرچشمى نوشته‏هاى روزنامه‏ها را مى‏خواند . ما گمان مى‏كرديم سانسورچى براى هميشه رفته، ولى گويا او هنوز هست و با نگاهى مشكوك، برغم تمام آزادى‏هايى كه مى‏بايست‏بهره‏مند مى‏شديم، تك‏تك روزنامه‏ها را موشكافانه مى‏خواند . ناديده گرفتن شيعيان مقتدى صدر يك سال پيش بعد از سرنگونى رژيم بعث در يكى از اولين مصاحبه‏هايش به آمريكايى‏ها هشدار داده بود كه از نيروهاى وى براى خود دشمن نتراشند . وى با اشاره به حافظه تاريخى شيعيان در مورد يك قرن ظلم و جور بيگانگان گفته بود: من به آمريكايى‏ها توصيه مى‏كنم با شيعيان متحد شوند، نه دشمن . مى‏توانيد تاريخ بخوانيد . آنها هرگونه دولت، رهبر و حكومت دست نشانده آمريكا را رد خواهند كرد، آنها در قلبشان شور قيام دارند . پيش از جنگ، نام وى كمتر ذكر مى‏شد، اما مقتدى بدون نفوذ پدرش، محمدصادق صدر كه روحانى برجسته‏اى از علماى شيعه بود، نمى‏توانست اوج بگيرد . پدرش در دهه 1990 با بدست گرفتن كنترل مدارس علميه و ايجاد شبكه‏اى براى ارايه خدمات اجتماعى توانست مردم عراق را نسبت‏به ستمگرى صدام آگاه سازد . ترور وى در سال 1999 به ناآرامى خونين در يكى از زاغه‏هاى بغداد انجاميد كه بعدا نام صدر را روى آن گذاشتند . اما مقتدى براى جانشينى پدرش بسيار جوان بود . وى ادعا مى‏كند 30 سال سن دارد، ولى برخى مى‏گويند وى جوانتر است . فقدان سابقه مبارزه سياسى نيز سبب شد تا برخى از شاگردان پدرش جدا شوند و براى خود جنبش‏ها و حركت‏هايى براه اندازند . كسانى كه به وى وفادار ماندند، شروع به تقويت‏شبكه خدمات اساسى اجتماعى پدرش كردند . برغم ادعاى آمريكايى‏ها در مورد اهداى كمكهاى چند ميليارد دلارى براى بازسازى عراق، منطقه شيعه نشين همچنان وضعيت اسفبارى دارند . در حقيقت نيروهاى سپاه المهدى پيش از آغاز قيام مسلحانه عليه آمريكا وظايف آمريكايى‏ها را در تامين آب، برق و امنيت انجام مى‏دادند . فائومى كلاين، نويسنده كتاب «حصارها و پنجره‏ها» در مقاله‏اى مى‏نويسد: تشكيلات موقت ائتلاف در يك سالى كه كنترل بغداد را بدست گرفته، هنوز نتوانسته چراغهاى راهنمايى را بكار اندازد و ابتدايى‏ترين امنيت را براى غيرنظاميان فراهم آورد . «متمرد» مقتدى فعاليت‏هاى نظير هدايت رفت‏وآمد خودروها و حفاظت از كارخانه‏ها را انجام مى‏دهند . اين برمر بود كه خلاء امنيتى عراق را ايجاد كرد، ولى صدر صرفا آن را پر نمود . روزنامه واشنگتن پست نيز درباره خدمات سپاه المهدى پيش از درگيرى‏هاى دو هفته پيش نوشته است: در شهرك صدر، روحانيون وفادار به مقتدى نگهبانان مسلح را براى پاسدارى از بيمارستانها و ساختمانهاى دولتى در مقابل يورش غارتگران اعزام مى‏كردند . آنها از درون دهها مسجد كمك‏هاى جنسى توزيع و اجناس چپاول شده را جمع‏آورى مى‏كردند . آنها در مسجدى كه ساليان سال از سوى صدام بسته شده بود، نماز جمعه برگزار كردند كه دهها هزار نفر را جلب مى‏كرد . يارگيرى نظامى صدر صدر و هوادارانش از منتقدان سرسخت اشغالگران و شوراى حكومت انتقالى بوده‏اند كه با ترفند آمريكايى‏ها مانع از حضور نماينده‏اى از سوى جنبش وى شده بود . وى در خطبه‏هاى نماز جمعه خود پيوسته بين حوزه سنتى كه مطلوب آيت‏الله على سيستانى است و ديدگاه خودش از حوزه‏اى فعال كه در تمام شئونات زندگى مردم مشاركت دارد، تمايز قائل مى‏شد . اگرچه وجهه عمومى او در زمستان گذشته رنگ باخت (فراخوان اكتبر 2003 مقتدى براى تشكيل حكومت اسلامى در عراق با استقبال شيعيان مواجه نشد)، اما توجه وى و هوادارانش به تقويت‏سپاه المهدى معطوف شد . اين ارتش در اوت 2003 با حدود 500 سرباز آغاز بكار كرد و حتى در ابتدا بخاطر آشفتگى‏اش مورد تمسخر قرار گرفت . اما اكنون تخمين‏زده مى‏شود كه سپاه المهدى افزون بر 10 هزار نيرو داشته باشد . اين نيروها كه غالبا سياهپوش هستند، ماموريت داشتند امنيت نجف اشرف، كربلا و بغداد را حفظ نمايند . در ماه مارس امسال نيروهاى مذكور يك محله فاسد در جنوب عراق را ويران كردند، ولى برخى از ساكنان از رفتار ارعاب‏آميز آنها از جمله ارسال تهديد به مرگ و ضرب و شتم ماموران متمرد پليس گلايه دارند . يك مقام آمريكايى كه نخواست نامش فاش شود، به واشنگتن پست گفت: «از همان ابتدا چنين نتيجه‏گيرى شد كه اين فرد دردسرساز است و بايد مهار شود، ولى هيچ طرح روشنى براى اين كار وجود نداشت .» برمر و مشاوران ارشدش اميدوار بودند كه محبوبيت مقتدى زير سايه سنگين آيت‏الله سيستانى محو شود و روحانيون والامقام شيعه از وى حمايت نكنند . اما پس از آن كه چنين اميدى تحقق نيافت، برمر كوشيد مقتدى را تهديد به دستگيرى كند، از همين رو، در اواخر ژوئيه از يك قاضى عراقى خواست درباره مداخله احتمالى وى در قتل خويى تحقيق كند . پس از تحقيقى سرى، اين قاضى حكم جلب صدر، معاون ارشدش و يازده نفر ديگر را صادر كرد . اما مقامات آمريكايى تصميم گرفتند اين احكام را به اجرا نگذارند و آنها را محرمانه نگه دارند . يك مقام سابق تشكيلات موقت ائتلاف كه با پرونده آشناست، مى‏گويد: «اين خطر وجود داشت كه در صورت دستگيرى صدر، ما از وى يك قهرمان بسازيم‏» در عوض برمر تصميم گرفت از حكم بازداشت‏به عنوان اهرمى براى مهار مقتدى استفاده كند و از طريق يك واسطه اين موضوع را به اطلاع او رساند . اگرچه صدر براى چندين هفته لحن علنى خود را تعديل كرد، ولى او به توسعه سپاهش ادامه داد . اما پس از آن كه سپاه المهدى عامل قتل 5 سرباز آمريكايى در اكتبر معرفى شد، برمر و ساير فرماندهان نظامى آمريكا در عراق بدين نتيجه رسيدند كه بايد رويكرد قاطعانه‏ترى اتخاذ كنند . ارتش آمريكا شروع به تهيه نقشه‏اى براى دستگيرى صدر كرد و حتى «پل ولفوويتس‏» معاون وزير دفاع آمريكا بر آن مهر تاييد زد، ولى ژنرال «جان ابن زيد» ، فرمانده نيروهاى آمريكايى در خاورميانه گفت كه دستگيرى يا قتل صدر تنها جايگاه وى را ارتقا خواهد بخشيد . روحانيون ميانه‏رو شيعه نيز نسبت‏به دستگيرى اين روحانى پرجذبه هشدار دادند . اما وقتى شمارش معكوس براى واگذارى حاكميت‏به عراقى‏ها در اوايل مارس آغاز شد، آمريكايى‏ها تصميم گرفتند كه سپاه المهدى را خلع سلاح نمايند . «دياموند» از موسسه «هوور» گفته است: اگر ما سپاهش را خلع سلاح نكنيم، قادر نخواهيم بود ساير ميليشياها را خلع سلاح كنيم و اگر همه گروه‏هاى مسلح را خلع سلاح نكنيم، شانسى براى برقرارى مردم سالارى نخواهيم داشت . براى همين برمر در اواخر مارس تصميم گرفت‏به عنوان اولين قدم، هفته‏نامه «حوزه‏» را با 10 هزار تيراژ بدليل تعرض به خطوط قرمز توقيف كند . در 28 مارس نيروهاى آمريكايى، كاركنان «حوزه‏» را به خيابان انداختند و درب آن ساختمان را پلمب كردند . يكى از سربازان گفت: متاسفم، ناچارم در ساختمانتان را قفل كنم . بى‏برنامگى آمريكا آن موقع مقامات آمريكايى تخمين مى‏زدند كه صدر بين سه تا شش هزار نيرو دارد كه تنها دو هزار نفرشان مسلح هستند . اما بعدا معلوم شد تخمين آنها اشتباه بوده است . مقامات نظامى آمريكايى به واشنگتن پست اذعان كردند كه هيچ طرحى براى مقابله با واكنش تند احتمالى صدر و حاميانش وجود نداشت، ولى اعضاى بلند پايه دولت‏بوش از تصميم برمر براى مهار وى قويا حمايت كرده بودند، هرچند همواره بر لزوم چاره‏انديشى درباره تشديد احتمالى خشونت تاكيد مى‏كردند . هواداران نزديك مقتدى از وجود حكم بازداشت‏خبر داشتند و شايعات دستگيرى‏اش در پى هر درگيرى با آمريكايى‏ها اوج مى‏گرفت . مصطفى يعقوبى از معاونان صدر در ماه نوامبر درباره سركوب سپاه المهدى هشدار داد . اين روحانى در شهر نجف گفت: «هيچ كسى قادر به مهار شوق، واكنش و رفتار مردم نيست . واكنش آنها غيرقابل پيش‏بينى است‏» همزمان عبدالعزيز حكيم، رهبر مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق و يكى از رقباى صدر هشدار داد: «دستگيرى روحانيون اشتباه بزرگى است .» وقتى برمر تصميم به توقيف آن هفته‏نامه گرفت، حاميان صدر آن را اولين گام يك حمله بزرگ تلقى كردند و بدين نتيجه رسيدند كه اگر با زور جلوى آمريكايى‏ها نايستند، آنها جسورتر خواهند شد . ظرف چند ساعت‏خيل عظيم تظاهركنندگان مقابل ساختمان آن تجمع كردند و شعارهاى ضدآمريكايى سردادند . سه روز بعد در 31 مارس، دامنه تظاهرات گسترش يافت و هواداران صدر با يك آرايش متراكم نظامى بسوى پايگاه نيروهاى ائتلاف حركت كردند . آنها فرياد مى‏زدند: ما پيروان صدر هستيم! همه ما را مى‏شناسند . ما تحقير نخواهيم شد . چرا كه آمريكا عليه ماست . بسيارى از تظاهركنندگان جوان كه از طبقه مستضعف عراق هستند، سراپا سياه پوشيده بودند و فقط پيشانى‏بندهاى سبزرنگى داشتند . آنها با اشاره به قيام تاريخى شيعيان عليه اشغالگران انگليس مى‏گفتند: مقتدى، تو فرمان بده تا انقلاب سال 1920 را از سربگيريم! در همان روز در حادثه‏اى نامرتبط، چهار پيمانكار آمريكايى در فلوجه كشته و مثله شدند . ساكنان اين شهر هله‏هله‏كشان اين اجساد را در خيابانها مى‏كشيدند و آنها را از يك پل آويزان كردند . آمريكايى‏ها تصميم گرفتند صدر را به حال خود رها كنند و پاسخى قاطع به مبارزان فلوجه بدهند . يك مقام ارشد آمريكايى به رويترز گفت: ما نمى‏خواستيم همزمان در دو جبهه بجنگيم . اما در سوم آوريل نيروهاى آمريكايى يعقوبى را به اتهام دخالت در قتل خويى بازداشت كردند . سخنگوى صدر مى‏گويد: ما زمان قيام را انتخاب نكرديم، نيروهاى اشغالگر آن را انتخاب كردند . روشن است كه آنها با دستگيرى شيخ يعقوبى و تعطيلى هفته نامه حوزه مى‏خواستند شيعيان را تحريك كنند . ما نمى‏خواستيم اين زمان را براى قيام انتخاب كنيم . پس از آن كه از بلندگوهاى مسجد كوفه اعلام شد سپاه المهدى شهرهاى كوفه، نجف و ناصريه و شهرك صدر را تصرف كرده، مقتدى با صدور بيانيه‏اى به هوادارانش اعلام كرد: بر دل دشمنان خوف بيافكنيد خداوند به شما اجر خواهد داد . نمى‏توان در مقابل حق‏كشى‏هاى آنها ساكت نشست . فرداى آن روز برمر، صدر را متمرد خواند و گفت كه قيام شيعيان را تحمل نخواهد كرد . جنگ دو شعبه ديگر آغاز شده بود . گزارش نائومى كلاين‏» از سركوب اين قيام در شهرك صدر تكان دهنده است: «يك جلد قرآن ديدم كه گلوله‏اى آن را سوراخ كرده بود . آه در ميان ويرانه‏هاى مقر صدر در شهرك صدر بود . مشاهدان گفتند كه چند ساعت قبل پس از آن كه 2 فروند موشك هدايت‏شونده بام بيت مقتدى را شكافتند، تانكهاى آمريكايى ديوارهاى آن را فرو ريختند . اما بدترين خسارت با دست زده شده بود . روحانيون بيت صدر گفتند كه سربازان وارد آنجا شدند و عكسهاى آيت‏الله سيستانى را پاره كردند . وقتى به آنجا رسيدم، كف خانه از برگهاى پاره كتب مذهبى از جمله قرآنهاى به گلوله بسته پوشيده شده بود . همچنين از توجه شيعيان اينجا دور نمانده بود كه ساعاتى پيشتر، سربازان آمريكايى مسجدى را در فلوجه بمباران كرده بودند . انتفاضه عراقى حتى با وجود واگذارى كنترل شهرهايى همچون نجف به نيروهاى دفاعى عراق، به نظر نمى‏رسد قيام مشترك شيعيان و سنيان تا خروج آخرين سرباز اشغالگر خاتمه يابد . دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا ادعا مى‏كرد كه اين مقاومت صرفا از سوى «اوباش، گانگسترها و تروريستها» است، ولى به گفته اكثر روزنامه‏نگاران حاضر در عراق، اين خيالى خام است، چرا كه همه عراقى‏ها براى مبارزه با اشغالگران و نجات وطنشان يك انتفاضه عراقى را براه انداخته‏اند . خبرگزارى فرانسه در گزارشى از بغداد اعلام كرد كه هواداران صدر در سپاه‏المهدى داوطلبان جوانى هستند كه مشتاقانه با نيروهاى آمريكايى مى‏جنگند . ابوفاطمه، روحانى 29 ساله‏اى كه بين تصاوير پاره صدر و قرآن‏هاى ورقه‏ورقه شده بيت اين روحانى در شهرك صدر ايستاده، گفت: هر دفعه كه ما را بمباران مى‏كنند، قويتر مى‏شويم . مردم براى پيوستن به سپاه المهدى صف كشيده‏اند . ديروز حتى زنان نيز مى‏خواستند عضو شوند . امر حسينى، سخنگوى اين سپاه نيز گفت كه نيروهاى صدر دستور دارند كه آرام بمانند، ولى پس از بمباران نمازخانه‏شان توسط هلى‏كوپترهاى آپاچى، آنها تا آخرين قطره خواهند جنگيد . وى افزود: ما هرگز اجازه نمى‏دهيم كسى رهبرمان مقتدى صدر را دستگير كند . به گزارش خبرگزارى فرانسه، سپاه المهدى توان بالايى در بسيج مردم براى شركت در تظاهرات و شورش دارد و هرروز جوانان داوطلب براى پيوستن به آن، مقابل مساجد و دفاتر صدر صف مى‏كشند . يكى از آنها به نام على حسين گفت: ما سلاح سبك داريم، ولى مرگبارترين سلاحمان ايمان به خداست . هيچ چيزى نمى‏تواند اراده پروردگار را شكست دهد . ما تمرينات نظامى جديدمان را آغاز كرده‏ايم، ولى واقعا نيازى به آموزش نداريم . صدام طى چندين دهه يك جامعه كاملا نظامى ساخته بود، پس ما تعليم ديده بهترين آدمكش هستيم! خبرگزارى آسوشيتدپرس نيز در تحليلى درباره پايگاه هواداران صدر نوشت كه او با آميختن سياست كوچه و بازار، جاذبه دين و خشم فروخورده شيعيان ستمديده توانسته است‏بين جوانان محروم و مستضعف محبوبيت‏يابد، اما ائتلاف اشغالگران اظهار مى‏دارد كه جاذبه جنبش صدر محدود است . «دن سنور» سخنگوى ائتلاف گفت: او فردى نيست كه اكثر عراقى‏ها بخواهند بر كشورشان حكومت كند . او مى‏كوشد از طريق خشونت و ارعاب، حاكم بعدى عراق را تعيين كند . اما نمازگزاران شيعه در مناطق تحت نفوذ صدر فرياد مى‏زنند: برمر، برمر، متمرد تويى! آنها همچنين به تحسين سپاه المهدى مى‏پردازند و مى‏گويند آن توانايى، سلحشورى و سازماندهى خود را به اثبات رسانده است . برخى از هواداران صدر مى‏گويند كه او نماينده اسلام و عراق است، ولى چنانچه ساير علماى شيعه حاضر به حمايت علنى از وى نشوند، مقتدى قادر نخواهد بود به دولت موقت عراق راه يابد . اما آيا آمريكا دوباره حاضر است تاوان ناديده گرفتن او را بپردازد؟ منبع : www.hawzah.net