انجمن بزرگ میلیتاری

  سمت غرب محل ارتش آزاد و النصره است و این افراد مسلح به عنوان مخالفان قانونی شناخته می شوند  النصره راحت به ارتش آزاد قابلیت تبدیل دارد و همین الان هم تقریبا ارتباطاتی دارند  ولی داعش دشمن همه تلقی می شود    از نظر نظامی باید دشمن مشترک را اول زد و بعد سراغ کوچیک ها رفت ولی با رفتن داعش و خلع قدرت ارتش آزاد ناگهان بزرگ می شود و مهارش غیرممکن می شود و حمایت آشکار را خواهند داشت از این رو نباید به این واحدها رحم کرد   -------------- در مورد داعش هم گروه دموکراتیک فعلا سرگرمش می کند و تلفات می گیرد واین فرصت برای زدن النصره و ارتش آزاد و پاکسازی دمشق را فراهم می کند 

تنها راهی که با کمترین تلفات می شود پیشروی کرد اول استفاده از آتش هوایی و توپخانه بصورت دقیق برای زدن سنگرهای دشمن و از کار انداختن آتش  دوم قرار گیری تک تیرانداز و افرادی با تاو و کورنت برای زدن انتحاری ها یا تک تیراندازها و تاو زن ها  سوم ورود و حمایت زرهی برای ایجاد آتش و پیشروی    این روش باز هم تلفات می دهد ولی از طرف مقابل شدیدا تلفات می گیرد و زمین      واقعا جنگیدن جلوی این داعشی ها رزمنده ای صبور و مقاوم می خواهد 

  درجنگ اسرائیل و سوریه در دریا ناوهای سوری موشک شلیک کردند و ناوهای اسرائیل با خوش شانسی و کمک سیستم های جنگ الکترونیک موشک ها را منحرف کردند وقتی ناوها به هم نزدیک شدند این ناوهای اسرائیلی بودند که با توپ های خود ناوهای سوری را غرق کردند همانطور که هنوز جنگنده ها به توپ های نیاز دارند ناو ها هم به توپ نیاز دارند و جدا شدنش بسیار سخت و خطرناک است بویژه که خیلی از تهدید ها را همین توپ دفع می کند برای مثال در دریای سرخ 

قبلا دوستان لینکش را گذاشته بودند ولی چون مهم و ارزشمند بود متنش را گذاشتم   متن سخنرانی سردار سلیمانی در جمع مدافعان حرم  فرمانده نیروی قدس سپاه در جمع مدافعان حرم تاکید کرد: دفاع شما فقط از حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) نیست؛ دفاع از حریم گسترده ای است، دفاع از حریم اسلام است و دفاع از حریم اهل‌بیت و انسانیت است.   به گزارش مهر، این روزها در حالی تحولات در عرصه میدانی سوریه به نفع ارتش و دولت این کشور رقم می خورد، که با افزایش حضور مستشاران ایرانی شهرهای مختلف کشورمان شاهد تشییع شهدای مدافع حرمی است که برای حراست از حریم اهل بیت(ع) و حفاظت از امنیت ملی و جلوگیری از کشیده شدن ناامنی به داخل ایران، عازم سرزمین شام شده اند. در همین حال هفته گذشته سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در جمع تعدادی از مدافعان حرم با اشاره به اهمیت حضور این نیروها در سوریه و عراق، خاطراتی نیز از شهید مصطفی صدرزاده که روز تاسوعا در سوریه به شهادت رسید، بیان می کند. متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است: هرکسی در این جمع حضور پیدا کند برای او یک افتخار است و دلیلش هم این است که شما یک ویژگی های برجسته ای دارید و آن اینکه اولا برای خدا هجرت کرده اید. نفس مهاجر فی سبیل الله یک کار ارزشمند است که انسانی اگر در این مسیر حتی در راه هم بمیرد، شهید است. هر کسی برای خدا مهاجرتی انجام بدهد، از آنجایی که این مهاجرت برای خداست ولو اینکه در میدان جنگ هم شهید نشود، شهید است. نکته دوم اینکه شما مجاهد هستید و برای جهاد آمده اید. این یک اجر بالایی دارد و کسی نمی تواند آن را قیمت گذاری کند و اجر ویژه ای دارد. خداوند فرموده است: که جهاد یک دریچه خاص برای اولیای خدا است. متعدد در احادیث و روایات هم این مضامین را داریم. آنقدر فضیلت و نتیجه مهمی دارد که امیرالمومنین (ع) در جنگ احد وقتی از جنگ با آن همه زخمی که برداشت برگشت، گریه کرد. با آنکه ایشان معصوم بود اما آن چیزی که باعث خشنودی امیرالمومنین (ع) شد، مژده شهادت بود که پیامبر به ایشان دادند. لذا آخرین جمله امیرالمومنین(ع) پس از ضربه ای که بر فرق شان وارد شد «فزت و رب الکعبه»؛ یعنی به خدای کعبه رستگار شدم بود. خب این راه و صحنه ای است که شما در آن قدم گذاشته اید. هدف برای شما معلوم است. خیلی مهم است که انسان وقتی می خواهد کاری انجام دهد و در آن کار زیباترین حاصل دنیای خود را می خواهد بگذارد، باید ارزش داشته باشد. اگر ارزش نداشته باشد امکان ندارد بالاترین داشته خود را بگذارد. انسان برای چیزی که بالاتر است، بالاترین را می گذارد. بنابراین از آنجایی که موضوع خیلی مهم باید باشد، شما قبول کرده اید که به اینجا بیایید و جانبازی کنید. شما با سر، دست، پا و همه وجودتان جانبازی می کنید. چطور وقتی برخی از برادران شما مجروح شده اند، هنوز ترک نمی کنند و عشق دارند که بیایند. زمان جنگ حسین بادپا هم رزم من بود و خیلی دوستش داشتم. الان هم وی مفقود الاثر است. وی همشهری من بود، برای اینکه بیاید اینجا خانمش را واسطه کرد و این خیلی مهم است که زن انسان به جهت واسطه شدن برای مجاهدت شوهرش بیاید و التماس کند و بگوید که تو قبول کن که شوهر من به جبهه بیاید و شهید شود. این خیلی حرف مهمی است. نشان می دهد که هدف خیلی با ارزش است. حسین بادپا بار اول زنش واسطه شد. بار دوم آمد. من خیلی دوستش داشتم. برای بار چهارم نمی گذاشتم بیاید مجددا خانمش را واسطه کرد و گفت تو پیش فلانی آبرو داری و برو واسطه شو تا بگذارد من بروم. در ایام فاطمیه سال قبل که بعد به اینجا آمد و شهید شد. من آن زمان در دیرالعدس دیدم یک صدای خیلی برجسته ای می آید، سید ابراهیم صدرزاده خیلی صدای مردانه ای داشت مثل داش مشتی های تهرانی، من او را نمی شناختم وقتی از پشت بی سیم حرف می زد گفتم او کیست که از تهران آمده و در تیپ فاطمیون جای گرفته است. حسین گفت: سید ابراهیم! وقتی از دیرالعدس برمی گشتیم، از حسین سئوال کردم این سید ابراهیم کیست که با این صدای بلند و مردونه صحبت می کرد؟! سید را نشان داد گفت: این! یک جوان رشید باریک که خیلی تودل برو بود و آدم لذت می برد که نگاهش کند، من واقعا عاشقش بودم. پرسیدم چطور به اینجا آمده است. این جوان چون ما راه نمی دادیم بیاید، رفت مشهد و در قالب فاطمیون و به اسم افغانی ثبت نام کرده و به اینجا آمده بود؛ زرنگ به این می گویند. زرنگ به من و امثال من نمی گویند. زرنگ فردی نیست که به دنبال مال جمع کردن و گول زدن مردم است. زرنگ و با ذکاوت شخصی است که فرصت ها را به این شکل بدست می آورد. زرنگ یعنی کسی که فرصت ها را به نحو احسن استفاده می کند. چرا وی این کار را کرد، چون خیلی قیمت دارد. خدا کسی را که در راهش جهاد می کند، دوست دارد. فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا اگر کسی را خدا دوست داشته باشد، محبت، عشق و عاطفه اش را در دل ها آکنده می کند. امثال سید ابراهیم در خیابان های تهران بسیارند، اما آن چیزی که سید ابراهیم را بسیار عزیز کرد، این مساله بود. انسان می میرد، چه بخواهد چه نخواهد شاه باشد می میرد، امپراتور باشد، می میرد. عالم باشد، می میرد. یک مرگ اجباری است و ۹۹ درصد از مردم به این شکل می میرند و تنها یک درصد توفیق این را دارند که مرگ اختیاری را انتخاب کنند. مرگ اجباری نیتجه اش چیست. انسان به نقطه ای می رسد که نمی تواند یک مگس را از خود دور کند. حالت احتضار را دیده اید. امام سجاد (ع) می فرماید: «خدایا به من رحم کن از آن وقتی که همه این اداها (بی حرکتی پس از مرگ) از من ساقط شود»، با مرگ همه عمل ها از ما ساقط و قطع می شود. شما آمده اید در راهی قرار گرفته اید و راه اختیاری ای را برای خدا و دفاع از حریم ها انتخاب کرده اید. دفاع فقط از حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) نیست؛ دفاع از حریم گسترده ای است، دفاع از حریم اسلام است و دفاع از حریم اهل بیت و انسانیت است. یقین بدانید شما برای این انتخاب شده اید. چه این را حفظ کنید چه نکنید. اما برادران «جاهدوا فی الله حق جهاده» در راه خدا جهاد می کنید، حقش را می گیرید. حقش صفات مجاهدان را داشتن است. صفات مجاهد را امیرالمومنین (ع) در دوره غربت خود در کوفه و عراق ذکر می کرد، این صفات خیلی مهم است و شما با خیلی از آنها شباهت دارید، ایشان می فرمود: «کجایند کسانی که دعوت به اسلام می شدند، سریعاً قبول کرده و حرکت می کردند، قرآن را می خواندند و در پی حاکم کردن قرآن بودند، مثل یک شتری که به سمت بچه خود می رود به سمت جهاد حرکت می کردند، می رفتند درد همه جاهایی که اسلام نیاز می کرد و طلب می کرد». امیرالمومنین(ع) در سخنان خود خیلی از «شتر» استفاده می کردند و این حیوان در بین حیوانات نسبت به فرزند پرعاطفه ترین است. امام علی فرمودند: « نه زنده بودن ها خوشحالشان می کند و نه از دست دادن ها»، چون برای خدا آمده اید و هر چه او خواست درست است. ما در عملیات بدر در زمان جنگ موفق نشدیم. خیلی ناراحت بودیم و شهید هم خیلی داده بودیم. روز بعد عملیات همه ما در جزیره مجنون جمع شدیم. همه ناراحت بودند و آن روز امام (ره) پیامی داده بود که این پیام خیلی عجیب بود. این پیام منتشر نشد اما بخشی از آن در ذهن من باقی ماند. این برای شما خیلی مهم است. ما نباید به پیروزی ها و شکست ها نگاه کنیم. امام (ره) فرموده بودند که «به من گزارشی دادند و ما نباید به پیروزی ها و شکست ها نگاه کنیم، بلکه باید به تکلیف مان نگاه کنیم». مقام معظم رهبری یک جمله مهمی دارد و آن این است« که کلمه اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم به این معناست که اگر فهم شما در یاری کردن دین خدا یک درصد است، باید شما ۱۰۰ درصد عمل کنید. اگر شما آن یک درصد را ۱۰۰ درصد عمل کردید، خدا هم ۹۹ درصد را به شما پیروزی خواهد داد. اگر شما به آن یک درصد سهم خود عمل نکردید، چه توقعی دارید که خدا حمایت کند» شما حرکت کن و خدا برکت می دهد. شما باید به آن چیزی که بر دوشت است در مورد جهاد عمل کنی و همه راه ها را بروی و در حد توان خود، ظرفیت ها را ایجاد کنی و بقیه را به عهده خدا بگذاری. جاهدوا فی الله حق جهاده یک معنایش این است که تو حقت را در موضوع جهاد حتما عمل کنی، حتما همه راه ها را بروی و بقیه را بر عهده خدا بگذاری. به همین دلیل امیرالمومنین (ع) فرمود: «مجاهد حقیقی کسی است که نه از زنده بودن خود خیلی خوشحال است و نه برای از دست دادن دوستانش ناراحت است». چون برای خداست. صفات اخلاقی مجاهد خیلی مهم است. مجاهد یک ظواهری در ابعاد مختلف دارد. پایه اول این صفات نماز است. برادر عزیز شما نباید نافله شب را ترک کنید و این یک صفایی دارد. در جهادی که می کنید ظلم نکنید نه باید مظلوم باشید که پا بر ما بمالند و نه ظالم باشید. لذا وقتی برای جهاد حرکت می کنید باید خیلی دقت کنید. مجاهد متشرع ترین شخص است و در اخلاق و رفتار و ظاهر و باطن تشرع دارد. این مساله بسیار اساسی و مهم است. شما و ما باید خودمان را وقف اسلام کنیم و بگوییم خدایا در این عمری که به ما دادی، آن را وقف تو می کنم. حضرت مریم (س) عمر خود را وقف کرد و خدا این عظمت را به او داد. حضرت امیرالمومنین(ع) فرمودند: «تن خود را به خدا عاریه بدهید». بگو مال خداست، آنرا قرض بده نه اینکه تدبیر نکنید، تدبیر کنید اما این نباید فکر غلط را به تو تلقین کند. انشاءالله خداوند با حرکات شما، با دست شما، با اراده شما نصرت خود را برای مسلمین و مستضعفین محرومی که در مناطق مختلف محاصره هستند، انتظار دارند ما و شما برای نجات شان عمل بکنیم، به ارمغان بیاورد و همه ما این افتخار را داشته باشیم که در نجات آنها، نام ما در پیشگاه خداوند ثبت شود. انشالله خداوند سلامتتان بدارد. الحمدلله فرماندهان با تدبیر و خیلی خوبی دارید. من می بینم در میدان کار می کنند و مثل پدر برای شما هستند. عزیزان روحانی و دیگرانی که هستند همه با هم محبت رفتار کنید. هم شما وظایف فرزندی را خوب انجام دهید و هم آنها وظایف پدری را. فکر کنید چطور در مقابل دشمن با حکمت و دقت و تدبیر عمل کنید. امیدوارم همیشه شما را همینطور خندان ببینم. صحنه جنگ همیشه این گونه نیست بعضی ها شجاع ترند و بعضی ها خائف تر و باید همدیگر را کمک کنند. انشاءالله خدا شما را موفق کند. http://fararu.com/fa/news/251463/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B1%D9%85

  با توجه به اینکه اصل عملیات های ایران براساس غافلگیری بود  دو شب اول عملیات بسیار مهم بود که دروازه ای برای حمله باز شود و بعد از آن منطقه مدنظر گسترش و تثبت شود  با توجه به نوشته های اخیر عراقی ها لحظه شروع عملیات آگاه بوده و همان قسمت که ایجاد جاپا در ساحل دشمن بود را ناکام گذاشتند  یعنی اگر شب اول عملیات موفق می بود و ایران به ام الرصاص می رسید دیگر کار برای عراقی ها سخت می شد و ایران سریع برای خود جاپای محکمی ایجاد می کرد   توپخانه هم به دو دلیل احتمالا کار نکرده است  عدم تحریک دشمن و افزایش هشیاری عراقی ها رخنه ایرانی ها در عمق خطوط تدافعی و نبرد در فواصل چندمتری که امکان تفکیک را مشکل می کرد

  شرمنده از بس اسم ها شبیه هم است دیگه این طوری قاطی می کنم  چون یه شاهد داریم که پهباد است و مدام مطرح می شود باز شرمنده

    پهباد جنگی تو کلاس شاهد را با هلیکوپتر مقایسه می کنی؟ دو چیز کاملا متفاوت 

  حرفتون درست است حزب الله سکولار در بلندمدت بدرد ما نمی خورد ما حزب الله با ولایت مداری می خواهیم اما امام موسی صدر ایرانی بود که نشان می دهد حضور افرادی اینچنینی چه مستشار چه تبلیغی چه اثر بالایی در زیرساخت ولایی می تواند داشته باشد   تاکیدی که کردم روی مردمی بودن این گروه به همین خاطر بود که می شود یک گروه را از بین برد ولی مردم را نمی شود از بین برد اگر حداقل مردم علوی را آموزش داد و بستر سازی کرد تفکر مقاومت ریشه می کند و دیگر نمی شود آن را ازشان گرفت بویژه اگر مستقل شدند   در جواب سوالاتان جواب دقیقی نمی توانم بدهم چون بازی خیلی پیچیده است و حضور خارجی ها بین نیروهای تروریستی این قضیه را پیچیده می کند ولی ذهنم بیشتر به شکل گیری حزب الله متمایل می شود بویژه که گروه های مخالف زیاد بود که مثال زدم ارتش جنوب لبنان  ولی آنچه که سبب پیروزی و کنار زده شدن این گروه های مخالف شد بحث پایداری و مقاومت بود که در کنار ایمان و هدفی والا حزب الله کنونی را شکل داد    در بحث کشورهای خارجی هم اکنون حزب الله در لیست گروه های تروریستی هست و مسولانش در تهدید ترور شدن  از سوی دیگر به محض احتمال جنگ در محاصره کامل می رود    ------------------ در مذاکرات مهم است که گروه ها و رهبران گروه های تروریستی شناسایی شده و افرادی که فجایع زیادی انجام داده اند به طور مشخص به دادگاه های جنایت جنگی معرفی شوند  بویژه گروه النصره، احرارشام 

  مطمئنا زمین یکی نیست و شرایط یکی نیست ولی خیلی بهتر از زمان شروع حزب الله است   در زمانی که حزب الله کارش را شروع کرد  اسرائیل خاک لبنان را اشغال کرده بود یک گروه با نام ارتش جنوب لبنان با حمایت صهیونیست ها سرکار بود  کشور ما در شرایطی اینچنینی نمی توانست پشت لبنانی ها را بگیرد و کمکشان کند  رهبران حزب الله مدام ترور می شدند  شیعیان اقلیت بودند در میان مذاهب دیگر   سید حسن نصرالله در سال 92 به دبیرکلی حزب الله رسید درحالی که حزب الله در سال 1980 شکل گرفت      عراق داستانش کامل فرق می کند  عراقی ها سال ها در اینجا بودند در خود کشور ما ، سپاه بدر بود و ...

  برای دستیابی به توافق غرب باید با حفظ جناح مقاومت بصورت مردمی در سوریه (حزب الله) و پذیرش آن در سوریه و عملکرد آن در دولت آینده  کنار بیاد و بپذیرد و ایران هم می تواند از حضور خود شخص اسد بگذرد   واگرنه می شود داستان مسابقه  فتح آلمان بین شوروی و غرب 

  بله متوجه شدم که منظور شما نبود و برای تکمیل صحبت شما عرض کردم    زمانی اصلا بحث برد برای ما مطرح می شود که برد خود را قبل از مذاکره تامین کرده باشیم و تنها چیزی که به نظر من می رسد تشکیل چیزی شبیه حزب الله  است  وقتی این کار را کردیم تازه برد ما در مذاکرات تضمین می شود  در بحث برد غرب هم اتمام جنگ و رفتن اسد و انتخابات و توقف مهاجرت مطرح است که برای ما هم اتمام جنگ و انتخابات خواسته است و رفتن اسد جای بحث دارد حداقل شاید خود شخصش برود ولی گروه و حزبش حق دارند در انتخابات باشند ولی در مورد حزب حاکم ترکیه و کشورهای عربی تنها برد توقف ضررشان است واگرنه آنها بازی دو سر باخت را انتخاب کرده اند    تکفیری ها را خود من هم نمی دانم چکار باید کرد ولی وقتی رهبری می گوید می شود یعنی راه کار دارد و نیاز به تلاش دارد تنها چیزی که من به نظرم می رسد یک عفو عمومی است که طی آن خارجی ها بتوانند کشور را ترک کرده و به زندگی اشان برگردند     ورود مدنظر نوشته شما می شود باتلاق  بعد خود سردار هم این را مطرح کرده بودند که رهبری مخالفت کردند

  سوریه برای ما زمانی باتلاق می شود که مستقیما نیرو ببریم و اعلام حضور نظامی کنیم مثل آمریکا در عراق ، افغانستان یا ویتنام الان حضور ما فقط مستشاری است و اصلا کلمه باتلاق به آن قابل اتلاق نیست      برد برد که فرمودید که همیشه بهترین کار است به شرطی که خوب اجرایش کنی و برخلاف گفته شما جک نیست برای اینکه منظور از برد برد مشخص شود  اطراف و پیرامون خودمان نگاه کنیم رابطه بین رئیس و کارمند، فرمانده و سرباز و...  هر موقع دو طرف منافع همدیگر را به رسمیت شناختند رابطه پایدار بوده و بهتر شده است  و هر موقع یک نفر بصورت برد و باختی و سواستفاده گری وارد شده رابطه شکست خورده و در نهایت منجر به درگیری مجدد شده است    اما در مورد تکفیری ها من هم مثل شما فکر می کردم ولی این صحبت رهبری خیلی جای تامل و دوراندیشی دارد

  همیشه همین بوده است و تنها کسانی که جلو بوده اند اسمشان شنیده می شود  برای مثال ما سردار سلیمانی را می شناسیم ولی آیا شهیدانی چون همدانی یا کسانی که امروز در خیابان تشعیع می کنیم را می شناسیم یا می شناختیم  از سوی دیگر ذهن ها فراموش می کنند حتی آنها ای را که در تصویر رسانه ها هستند  ولی بزرگترین پاسداشت خون این شهدا استفاده درست از عمر و زندگی مان است که آن را هدر ندهیم  حقیقت این است که حتی یاد کردن از این شهدا هم ذره ای جبران عمر و جوانی آنها نیست  و تنها با عمل درست و خدایی بودن می شود گوشه ای از این فداکاری را جبران کرد و نگذاشت خونشان هدر برود    اما اصل صحبت شما درست است چرا شهدای ما اینگونه در گمنامی هستند چه برسد به رزمندگان ما  حقیقت به این میگن ضعف تبلیغات و رسانه  بخشی هم از این وظیفه بر دوش صدا و سیما است که کلی بودجه می گیرد و آخرش از چهارتا رسانه آنور آبی که امکانات آنچنانی ندارند شکست می خورد بخشی دیگر تقصیر خودمان است که به همسایه هایمان بویژه خانواده این عزیزان سر نمی زنیم  بخشی دیگر تقصیر آموزش است که هنر ، تبلیغات خوب را یاد نمی دهند

شاید بدنباشد نحوه تشکیل حزب الله را یادآوری کنیم    شرایط پیدایش حزب http://www.hawzah.net/fa/magazine/view/3814/4846/40273 تاریخچه شکل گیری حزب الله http://www.aviny.com/occasion/Sayer/Hezbollah/87/Moghavemat_Eslami/PishAzJang/tarikhcheh.aspx ویکی در مورد حزب الله لبنان https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B2%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86   --------------     بحث دیپلماتیک و سیاسی مکمل بحث نظامی است و هردو باهم می توانند کاری از پیش ببرند و بدون هم محکوم به شکست هستند اگر به روش کشورهای استعماری نگاه کنید با قدرت نظامی و اقتصادی کشور هدف را زمین می زدند و برای خود برتری می ساختند سپس روی میز مذاکره از برتری امتیازاتی تثبت شده می گرفتند    مثال مشابه که همه میبینیم بحث مفاهیم تئوری و تجربی است که از هم جدا نیستند و مکمل هم هستند  ولی در صنعت ما دانشگاه به عنوان بخش تئوری ادعا برتری دارد و صنعت به عنوان بخش تجربی ادعا بالا بودن خودش در آخر هم هردو به تنهایی لنگ می زنند    بچه های ما و امثال شهید همدانی خونشان را دادند که نهالی در سوریه بثمر بنشیند که انشاالله محوری جدید از مقاومت است  همانطور که زحمات افرادی چون امام موسی صدر وشهید چمران از بین نرفت که معامله ای که اینان با خدا کرده اند را خدا تضمین کرده است  و مهمتر ازهمه این جوانان عمر خود و زمانی که می شد در این دنیا زندگی کرد را فدا کردند تا ما بتوانیم با آسودگی از زندگی و زمان خود استفاده کنیم و بزرگترین پاسداشت خون این عزیزان برای ما استفاده درست از زندگی و عمرمان است 

  اظهار نظر تنها بدون اطلاعات تنها باعث مشکل نمی شود  گاهی  اظهار نظر با داشتن اطلاعات دقیق ولی بدون منبع بدتر باعث مشکل می شود    --------------- نکته ای که در مورد موشک عماد صحبت کمتر می شود  بحث اصلاح سیستم هدف گیری و هدایت است این سیستم در کنار موشک های شهاب 3 ما که قبلا دقت بالایی نداشتند خیلی مهم می شود    ما انبارهایی و سکوهایی مملو از موشک شهاب 3 داریم  آنقدر که واقعا می شود دو شهر اسرائیل راچند بار صاف کرد ولی این موشک ها بدلیل دقت کمشان از حداکثر توانشان استفاده نمی کنند  با آمدن موشک هایی مثل فاتح 110 اهمیت دقت در تخریب هدف بسیار خودنمایی کرد  و این ایده که اگر موشک های دوربرد ما عملکرد فاتح 110 را داشته باشند چه میزان خطرناک تر می شوند بیشتر بحث شد حداقل در همین سایت  با آمدن موشک عماد چیزی که همه منتظرش بودند آمد سیستم هدایت دقیق برای موشک های دوربرد اسرائیلی زن    همه ما می دانیم که مراکز حیاتی و حساس دشمن در فلسطین اشغالی شناسایی شده است  از مراکز انرژی و سیاسی گرفته تا انبارهای تسلیحات و فرودگاه حال هرچه دقت موشکهای ما بیشتر شود تعداد موشک مورد نیاز برای زدن هدف کمتر می شود و این یعنی صرفه جویی درشلیک و نتیجه مستقیم آن حداقل دو برابر شدن ذخیره زمانی ما برای جنگ   حال کلاهک و سیستم کنترل عماد با نصب بر روی موشک های شهاب می تواند بخش بزرگی از انبارهای ما را باکمترین هزینه به روزرسانی کرده و ناگاه تمام هزینه های دشمن را شکست حملات موشکی ما ناکام بگذارد

الان تمام بحث دوستان روی کلمه برد برد است  بیایید اول برد خودمان را ببینیم و بعد فکر برد یا باخت طرف مقابل باشیم    برد ما در چیست؟ برد ما در تقویت و حفظ جبهه مقاومت و امنیت لبنان است  نه بود یا نبود اسد ، ما نیاز به حضور مقاومت در هسته دولت هستیم    راه حلش چیست؟ راه حل همان راه حل در لبنان و فرمایش رهبری است  باور به مردم و گذاشتن مسئولیت بر روی جوانان سوری ( من برداشتم حزب الله سوری هست)   شیعیان لبنان کمتر از نصف جمعیت مردم لبنان را تشکیل می دهند  شیعیان لبنان مدام زیر آتش و بمب بوده اند شیعیان لبنان مدام زیر فشار رسانه ها یا محاصره بوده اند  اما چرا اینگونه حزب الله در مقابل اسرائیل قد علم کرده است؟    زمانی هم حزب الله در لبنان خیال بود و شرایط از الان سوریه بدتر بود  اسرائیل دیگر خودش نمی زد کار را سپرده بوده به لبنانی های مسیحی  ولی کسانی مثل چمران آمدند کسانی مثل امام موسی صدر آمدند از زندگی شان گذاشتند و کم کم از جنبش امل و هسته های کوچک مقاومت به حزب الله کنونی رسیدند زمانی کسی حزب الله را حساب نمی کرد ولی الان در شروع سید حسن نصرالله هنوز نبود و رهبران دیگری بودند که مدام هدف ترور اسرائیل قرار می گرفتند و مدام شهید در مقامات بالا می دادیم  اما مقاومت در اسمش نهفته است  کار شد و باز کار شد آنقدر که امروز شکوفایی تمام خون ها و عرق های ریخته شده را می بینیم   رهبری هم در صحبت های شهید همدانی همین نیت را دارد  تشکبل حزب اللهی دیگر در سوریه بزرگترین دستاوردی است که می تواند برای ما ایجاد شود یک گروه مردمی که اگر چه کمتر از نصف جمعیت هستند ولی مستقل از هرکسی در جبهه مقاومت حضور دارند    حداقل من منتظر به ثمر نشستن زحمات شهید همدانی هستم  و اینکه مقاومت با قدرت بیشتر در سوریه ایجاد شود و اینبار اسرائیل از جولان هم عقب رانده شود  اگر اینکار صورت گیرد برد ما تضمین شده است و مذاکره تنها به زودتر برگزار شدن انتخابات و صلح کمک می کند     دقیقا حرف درستی است  زمان قبل از درگیری ها حزب بعث سوریه خیلی از فضا ها را به مقاومت نمی داد و خودش پاشنه آشیلی بود که امروز نمایش می دهد  هدف ما محور مقاومت است نه خود اسد  اگرچه که دوست را نباید تنها گذاشت

لطفا این صحبت سردار شهید همدانی را بخونید که ببینید ما چه فکر می کنیم و رهبرمان چگونه فکر می کند    رهبری فرمودند کاری کنید در سوریه از هر دو طرف کمتر کشته شود بازی دشمن ساده است تفرقه بینداز حکمرانی کن چیزی که نبین شیعه و سنی بلکه بین خودمان در این سایت دارد شکل می گیرد  مطمئن باشید اگر ببیند دادن یک امتیاز باعث تفرقه بین مردم ما می شود دریغ نمی کند   

دوستان لطف این سوریه را دیگر جناحی نکنید  فکر کنید و رویاهایتان را نگویید    به قول دوستی زمانی که اسد در ضعف بود همه می گفتند اسد رفتنی است زمانی که اسد در قوت بود گفتند کارتمام است  الان که روسیه اومده می گوییم کارتمام است دوباره یا سر مذاکرات می گوییم کار تمام است    این تاپیک برای تحلیل و پیگیری است  اگر نظری دارید تحلیل کنید استدلال بیاورید  نه اینکه ناراحتی های جناحی یکی دیگر را سرهمدیگر خالی کنیم جناح هایی که اثبات کرده اند فقط روز انتخابات حرف از مردم می زنند

یکی از دلایلی که به نتیجه رسیدن این مذاکرات را سخت و حتی غیر ممکن می کند  بحث مخالفین است  مخالفین و تروریست ها در حقیقت نماینده بخشی از مردم سوریه نیستند  داعش و النصره که وارد مذاکره نمی شوند  می ماند ارتش آزاد که اصلا قدرتی ندارد بجز قدرت حامیانش    پس مذاکرات عملا تنها می تواند بر نابودی داعش و النصره متمرکز شود  آنهم نیروهایی که بخشی اعظمشان غیرسوری هستند و چیزی برای از دست دادن ندارند   تنها داشته کشورهایی چون ترکیه و عربستان در مذاکرات هم عدم حمایت از تروریست ها است و اگرنه نیروهای آنها در سوریه عملا قابل بحث در میزمذاکره نیستند 

  افراد موجود در این پایگاه بیشتر مهره های سوخته و بی ارزش هستند که تنها برای برد تبلیغاتی مورد استفاده قرار می گیرند و زنده و یا مرده شان برای رجوی ارزشی ندارد  آنهایی که شما مدنظر دارید در اروپا هستند 

اگر کسی از دوستان اطلاع دارد یا می تواند نحوه تشکیل حزب الله را در لبنان بگوید که چونه شکل گرفت و به این جا رسید  این داستان دید خوبی می دهد که چگونه می شود در سوریه جای پا درست کرد و حلقه مقاومت را محکم کرد   قبلا سوریه فقط خط تدارکاتی بود ولی باید بدنبال سوریه ای قوی در مقابل اسرائیل باشیم که در جوالان نیز حزب اللهی دیگر سر برآورد

  اسد به عنوان دولت قانونی باید در راه حل باشد  تنها چیزی هم که می تواند اسد را از دولت برکنار کند تنها انتخابات و رای مردم است  این چیزی است که غربی ها نمی پذیرند    اما در مورد حضور در سوریه و بحث حزب الله باید به فکر محبوبیت مردمی باشیم  اسد امروز نرود فردا و یک روز خواهد رفت چه سر این داستان چه ده سال دیگر  از این رو باید بفکر یک حزب مثل حزب الله در سوریه باشیم که دیگر به یک فرد وابسته نباشیم و حضور ما نامحسوس و با پشتوانه مردمی باشد  باید بپذیریم که این جنگ یک روز تمام می شود و صلح بر می گردد و در آنجا ما بیشتر از دولت به حضور مردم نیاز داریم  مردمی با ایده مقاومت   حزب الله در خود بیروت بخش خودش را دارد البته اگر درست یادم باشد که محموله های ( سری ) خودش را بدون مشکل از ان جا رد می کند 

  این مذاکرات به احتمال 99 درصد به شکست می انجامد به علت لجبازی طرف های عربی عربستان حاضر نیست ذره ای جلوی ایران کوتاه بیاید و این باعث می شود همه چیز را از دست بدهد  این مذاکرات تنها می تواند زمینه های مشترک که همه روی آن توافق دارند را مشخص کند    برای مثال مبارزه با داعش ( البته بعید می دانم ترکیه و عربستان در مقام عمل بر خلاف رویه خود کاری بکنند) البته نزدیک شدن به مرزهای بین المللی و احتمال سقوط حلب و حمله به جبهه النصره و ارتش آزاد این احتمال را ایجاد می کند روی از بین بردن داعش توافق عملی شود    ولی اینجا چند بحث هست  ترکیه هرگز نمی تواند به کرد اجازه رشد و قدرت گرفتن بدهد  عربستان نمی تواند بپذیرد این همه پولی که خرج کرده به هیچی نرسد و ایران دوباره آدم خوبه داستان شود    عربستان و ترکیه وارد بازی باخت باخت شده اند و تا اشتباه خود مبنی بر حمایت داعشی ها نپذیرند و در مقام برائت در عمل از آنها بر نیایند این ضرر مدام ادامه می یابد البته وضع ترکیه خوب است کلی پول به جیب زده است ولی آینده سیاسی حزب حاکم به خطر می افتد 

باید منابع مالی شان را قتل و عام کرد نه سرباز پیاده در حال مرگ را  اگر منابع مالی آنها هدف قرار بگیرد ظرف مدت کمی همه چیز خود را ازدست می دهند بویژه که مغز خرابکار آنها در اروپا است و با پول کلی تبلیغات علیه کشور می کند و نفر می خرد