patriot1979

VIP
  • تعداد محتوا

    1,120
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های patriot1979

  1. پرونده سوریه تقریبا به انتهای ماجرا نزدیک شده است ... لاجرم در جهان کنونی اگر پاتوقی برای یانکی ها موجود است ... برای کشورهای دیگر نیز وجود دارد ... اگر یانکی ها این فقره پاتوق را حق اجدادی شان دانسته و در شیپور می کنند که فلان جا پیدای تان نشود یا زمین و آسمان خدا را به یکدیگر می دوزیم (! تجربه جنگ سرد نشان داد که نه دوختند اش و نه غلطی از این دست کردند) لابد مابقی کشورها نیز از این حق انکارناپذیر برخوردار اند که این قسم پاتوق سیاسی/ امنیتی را حق محفوظ و نیاکانی شان بدانند و حفاظت و حراست اش کنند. مغز داستان این است که حتی آن دوران نیز که عضوی از میان 200 مجموعه دولت/ملت حاضر بر کره خاکی با وقاحت افاضه کند که چون از اقتصاد 15 هزار میلیاردی (مبتنی بر استقراض از لابی های تجاری/ صنعتی داخلی) بهره مند ام پس شمایان غلام زرخرید من اید سپری گشته است چه رسد به آنکه این کشور خاص، این یک عضو از میان 200 عضو، با تکیه به عضلات نظامی اش (دیپلماسی میلیتاریستی اش) چنین گنده گویی فرماید. جناب حضرت شان را خوش آید یا خوش نیاید ... ایران ما نیز، اینجا، صاحب و سالاری است ... (البته بی دست بردن بر شیپور و کرنا!)
  2. آرمین عزیزم، برادر بزرگ و خردمندم، مذاکره ای در کار نبوده است ... کدام گفتگو ... ؟ [b]بنیادی ترین شرط چنین گفتگویی احترام به انتخاب تاریخی یک ملت است[/b]، 34 سال است که خلاف این رویه منطقی را شاهد ایم، چند کشور قدرتمند و توسعه یافته و فراصنعتی از ریخت و قواره و سنخ و ماهیت ... و مخلص کلام، شالوده و مغز و نغز این انتخاب تاریخی ابراز نفرت و انزجار می کنند و بدتر از آن، این بیزاری را با زخم زدن، با آدمکشی، با جنایت یا کمک به جنایت در حق انسان های بی گناه، با اهانت به یک ملت، با ترور شخصیت تاریخی این ملت بزرگ، با جنگ سازی، با یاری رسانی به جانی متجاوز به کیان و شرف و عرض و ناموس مردم این سرزمین در طی 8 سال جنگ نابرابر و تحمیل شده با ... بیان می کنند، اعمال می کنند و بدتر از همه آنکه، خود را در این سلوک ضد انسانی و سبعانه محق و راستین معرفی می کنند و می پندارند ... حسب نظر نخبگان سیاسی و اقتصادی، تجدیدنظر اساسی احتمالی در برخی رویه های مدیریتی کلان کشوری (که در حیطه اقتصادی وابسته به کم و کیف رابطه مان با دنیاست) شرایط فعلی را سامان خواهد بخشید اما ... [b]نفس مذاکره با طرف خارجی بر سر یک بهانه سیاسی مسأله دیگری است. [/b]
  3. آرمین ارجمندم، کاش مذاکره سیاسی بر سر یک بهانه سیاسی با بستر و زمینه تاریخی بسیار تاریک و سرشار از بی اعتمادی طرفین به یکدیگر به همان سهولت و شفافیت و آسودگی یک مکالمه داد و ستد فروشنده خرده پا و خریدار عادی می نمود که شما نیک می دانید چه میزان موانع و سنگلاخ بر سر راه این قسم دیالوگ بر جای مانده است ... شاید شما فراموش کرده اید که اکنون یکی از طرف های مذاکرات پرونده غبار گرفته هسته ای با ایران همان کشوری است که سالگرد قتل 290 مسافر بی گناه ایرانی بدست او را چندی قبل بزرگ داشتند: شما چه تصویر می کنید از این میزان مدارا سیاسی ایران ... ؟ وضعیت برد- برد زمانی امکان خلق و بروز می یابد که تحلیلگر سیاسی کاخ سفید افاضه نفرماید: «چنانچه مشخص شود که فرمانده ناو وینسنس ماجراجویی (!) کرده آمریکا مشکلی در عذرخواهی از ایران نمی بیند (!) اما ایران نیز باید بابت برخی اعمال خود در همان زمان متقابلا عذرخواهی کند من جمله ... الخ (!)» شما در این مورد چه فکر می کنید؟ آیا گفتگو را در سایه تهدید همچنان گفتگو و مذاکره تلقی می کنید؟ کشوری که دست به چنین جنایتی یازیده حال بر سر میز مذاکره فارغ از فکر حامی و پشتیبان آن جنایت صرفا بسبب دلسوزی و مرحمت بابت صلح و آرامش و پایداری ملل خاور نزدیک (!) آماده گفتگوی حقیقی است؟ بی هیچ چماق تهدیدی؟ در مثل، تحقیقا، مناقشه ای نیست؛ با این همه، در هیچ داد و ستدی رسم بر تهدید نیست ...
  4. به مثابه کوچک ترین برادرتان: آرمین عزیزم، مثال ظریفی را طرح کردید: گفتگوی قوام با هیأت روس ... اشاره حقیر نیز دقیقا معطوف به همین نکته بود: نه تنها مهارت و اشراف مذاکره کنندگان در چانه زنی سیاسی که مبتنی بر واقعیات و داده های روز سیاسی/ اقتصادی و امنیتی است بلکه شرایط پیش فرض مذاکرات نیز محل اهمیت و تاکید و تأمل است: [color=#0000ff]دیالوگ علی الاصول باید بدور از پیش داوری و تحدید و تهدید برگزار و راهبری شود ... [/color] [b][color=#0000ff]آرمین عزیزم، البته بیاد آورید که اصل مدعا از سوی بلاک غربی طرح شده و دعوت به مذاکره نیز از سوی آنان صورت پذیرفته: این پیش داوری و تحدید و تهدید نیز از سوی عمده کشورهای طرف مذاکره در پرونده هسته ای تئوریزه و اعمال شده است: تاکید می کنم که گفتگو به دور از سایه این سه آفت «پیش داوری، تحدید و تهدید» گفتگو نام می گیرد.[/color][/b]
  5. برادر عزیزم، ادبیات حقیر، ظاهر و باطن همین است که عرض شد، مقصود حقیر نیز روشن است. نقض غرضی صورت گرفته: گفتگو ما به ازای تهدید نیست [color=#0000ff]زیرا ... به اصطلاح گفتگو را در سایه تهدید و خطر نابودی «گفتگو» نام نمی نهند[/color]
  6. ظاهرا برخی دوستان ما «ایران» را نقطه پشیزی می پندارند که به اشارت انگشت دانه قدرت «دیگران» به ورطه نابودی فرو می شود!؟ آقایان، اگر قرار بر این مفروضات باشد که همین حال باید آن دو «چیز» بجای مانده از عصر فحاشی «ریگان و برژنف» این کره خاکی را به فشار انگشتی با جنگ افزارهای جهنمی شان پاره پاره کنند ... [color=#0000ff]آن دو موجودیت منحوس و این دو نماد حماقت نوچه سیاست بازان که بیش از همه بر سراپای یکدیگر متمرکز اند: آنچنان خیره در یکدیگر که خائن فاش گوی آن یکی به دامان دیگری چنگ می زند ... ! [/color] [b][color=#0000FF]دوستان عزیزی که مداوم از سایه تهدید (بالاخص از سنخ نهایی/ آخرالزمانی اش) سخن می گویند که اگر و اگر ... چه و چه خواهد شد و شاید حتی آن را محتوم قلمداد می کنند دانسته یا نادانسته نقض غرض دعوت به گفتگو، تشویق به رونق بخشیدن به دیپلماسی سیاسی/ اقتصادی (بعوض دیپلماسی انقلابی ایران در مقابل دیپلماسی جنگ/ تهدید محور بلاک غربی [به مثابه: واکنش]) می فرمایند.[/color][/b]
  7. حسب فرمایش جناب Electro_officer لینک فایل مورد نظر ایشان تقدیم بزرگواران و علاقمندان می شود: http://solaris2061.persiangig.com/GetTRDoc.pdf
  8. دوستان و برادران عزیزم ... تحریم ها از جمله حاوی این پیام است: «[b]شما [بی رخصت ما] نمی توانید[/b]» در صدر «عقلانی ترین» گام های مقابله با این پیام هتاکانه[color=#0000ff] [b]باور نکردن این کذب بزرگ تاریخی و ایمان به این حقیقت است که هیچ خصومت و خصمی مانع تدوام مان نمی شود، نخواهد شد. [u]تحقیقا، [/u][/b][/color][b][u]ایمان به این حقیقت راستین، نه تنها مانع مشاهده و نقد و راستی آزمایی و تصحیح روش، منش و مسیرمان نخواهد شد بلکه ما را زیباتر و نیک تر و قدرتمندتر و بر حق تر «در خود متجلی می کند.»[/u] ما مسلمان و ایرانی باقی می مانیم بی آنکه عقل توصیه شده ایمان و ایمان را به بوته فراموشی بسپاریم. [/b]
  9. دیالوگ وجه انکارناپذیر زیست این جهانی ماست، پیشوایان و بزرگان ایمان و خرد ما نیز به گفتگو اقبال داشتند، ماجرای زخم کهنه شیر خاورمیانه از استبداد داخلی و استعمار خارجی با «شیفتگی» و «حقد و نفرت» در مقام یک خصلت روانشناختی اجتماعی متباین است؛ اما ... [b]آفت بزرگ [/b]گفتگوی «ایران» با طرف های شش گانه مذاکرات بر سر به اصطلاح پرونده هسته ای کشورمان «[b]لجاجت آمیخته به عناد شرکای قدرتمند در برابر پذیرش جایگاه برابر طرفین در فرآیند دیالوگ[/b]» است همچنانکه شعار مشهور دیپلماسی یانکی ها به مضمون: «ایران را بعنوان عضو باشگاه هسته ای به رسمیت نمی شناسیم» است. نبرد بزرگی در جریان است، جنگ در 1988 خاتمه نیافت و غرب سیاسی آشکارا با پایداری سیاسی/ امنیتی حکومتی از سنخ و جوهره جمهوری اسلامی سر مدارا ندارد و آن را ضعیف و کم دردسر می طلبد و تحمل می کند ... مسأله در اینجا تقابل بنیادین و شالوده ای است ... فصل دیگر ماجرا این است که ایرانیان برای [b]ایستادگی و پایندگی[/b] در مواجهه با چنین شرایطی [b]چه کردند[/b]؟ آیا انقلاب 1979 میلادی را ژرف [b]باور و هضم[/b] کردند؟ مبانی نظری و عملی اش [b]بسط دادند و عمق بخشیدند[/b]؟ [color=#0000ff]هرگز انتظارمان پیشبرد و چاره اندیشی برای دستیابی به اهداف عالیه در آرامش و آسودگی از دست اندازی و مزاحمت طرف های متخاصم بوده است؟ ...[/color] با تاکید و توجه به مانیفست اصول و عملیات سیاست داخله و خارجی جمهوری اسلامی ایران خلق و حفظ توازن میان دیپلماسی هوشمندانه و چند جانبه نگر و پایبندی به عزت دینی/ملی تنها در گفت آسان می نماید ... و اینکه ... «گفتگو» در قاموس خود معنای خیانت یا تن در دادن به قدرت یا کرنش در برابر اقویا یا ... قس علیهذا نمی دهد همانقدر که معنای ضعیف بودن، ظل اجازه دیگری گام برداشتن و تحقیر و وهن نمی دهد: با طرف هایی مشغول چانه زنی بوده ایم که بشکلی طنزآلوده مصداق این گزیده اند: [b]«نیکی چو از حد گذرد ... نادان گمان بد برد»[/b]
  10. اراده سیاسی ایران در منطقه جاری است ... در ضمن، از یاد نبریم که ... [b]سیل اول زند به فرق خود دیوارها [/b]... آغازگر روند [b]تبدیل سوریه به میدان جنگ داخلی [/b]چه کسانی بودند؟[b] [/b] (خشونت [حتی نامتناسب] حکومت اسد در قبال معترضان مدنی در روزها و ماه های نخست [b]نمی توانست بستر کافی و لازم را برای درغلتاندن کشور به ورطه [/b][b] هولناک [/b][b]جنگ داخلی [/b]مهیا سازد و از همین لحظه بود که بازی خونین[b] مثلث ترکیه -عربستان - قطر[/b] با [b]پشتیبانی انکارناپذیر بلاک غربی[/b] شروع شد ...)
  11. شتر در خواب بیند پنبه دانه ... فعلا این شتر خوش خیال تا گردن در باتلاقی که بدست خودش فراهم آورده فرو رفته و حتی کمک اغلب متحدان موقتی و دائمی حضرت شان در منطقه نتوانسته است ایشان را از این کابوس خودخواسته رهایی بخشد. این خیال خامی است که تصور کنیم چوب سحرآمیزی در کار است و تا عرصه بر حضرات سفیدپوست تنگ آید ناگزیر به جفنگ پرخاشگری و نظامیگری درآیند.
  12. [b]بدیهی است[/b] که از بدنه رهبری سیاسی معدود کشورهای توسعه یافته جهان انتظار نمی رود که [b]براحتی شاهد بهره مندی تام و تمام فنی/ اقتصادی/ آموزشی - پژوهشی کشوری با منابع غنی انرژی فسیلی (بویژه گاز) از خانواده فناوری های آینده نگر باشند[/b] و دست روی دست گذارند و به مقابله مبادرت نورزند: پیشرفت کشورهای صادرکننده منابع انرژی فسیلی رایج در حوزه فناوری های برتر و کلیدی آتیه در حال حاضر تهدید راهبردی برای منافع درازمدت بلاک اقتصادی/ سیاسی غرب بویژه در حوزه انرژی تلقی و گشایش این باب می تواند در کشورهایی با شرایط اقتصادی/سیاسی کمابیش مشابه [b]جریان ساز[/b] شود.[color=#0000ff]عناصر سیاسی از جمله تاکید بر «امنیت و کارکرد جهود در خاورنزدیک» در قیاس با واقعیت مذکور محل چندانی از اهمیت ندارد و اغلب به مثابه هم افزاینده رسانه ای/ سیاسی یا به زبان ساده شانتاژ عوامفریبانه رسانه ای از سوی محافل سیاسی متخاصم به کار بسته می شود. [/color]
  13. علت ختم بحث را به کارکرد دیپلماتیک انتخابات ریاست جمهوری درنیافتم؛ با این همه، خروج دیپلماسی ایرانی از ظل انقلابی گری در شمار پیامدهای این انتخابات دانسته شده است، یک معنای بالقوه برای گزاره اخیر اعمال قدرت هوشمندتر در صحنه دیپلماسی است: روی دیگر این سکه، بازی پیچیده تر در حوزه روابط خارجی من جمله در رابطه با ایالات متحده است. بعبارت دیگر، شاید کار با تیم دیپلماتیک جدید ایران برای کشورهایی که همچنان در پی اعمال سیاست چماق و هویج اند - و از قضاء از حوالی صبح امروز پخش شبکه های برون مرزی ایران را از ماهواره های شان (و شرکای شان) قطع کرده اند - دشوارتر شود. از این گذشته، آشکارترین پیام این چنین انتخابات ریاست جمهوری [b]«اقبال مردم به چارچوب عمومی حاکمیت»[/b] و حتی در صورتی که به زعم برخی اصلاح طلبان تندرو تغییر باشد بیان نوعی پذیرش فرآیند تغییر [b]در چارچوب بنیادین حاکمیت[/b] است. ایران برغم کلیه فشارهای خارجی در اقسام گونه گون همچنان جزیره ثبات در خاورمیانه ملتهب شناخته می شود و بر خلاف تصور برخی تندروان، کیاست و تدبیر حاکمیت در راهبری انتخابات اخیر ضرب شست حقیقی اش به کشورهای متخاصم است. پیروزی بزرگ در واقع امر [b]گشوده بودن حاکمیت بسوی اصلاح امور و رابطه متعادل و ثمربخش با توده در قالب مبانی نظری و عملی همین حاکمیت و از آن همین حاکمیت است و تصور آن دشوار است که بدنه دیپلماتیک و کارشناسی سیاسی طرف های متخاصم این پژواک واضح را نشنیده باشند یا نشنیده گرفته باشند. نکته جالب توجه (و منحصربفرد) در این انتخابات آن است که اگر فرض بر این است که توده مشارکت کننده به تندروی از سنخ و جنس اصولگرایی مذهبی/سنتی دست راستی نه ملایمی گفته است اما به رادیکال های چپ مسلک یا برخوردار از تمایل تغییرات بنیادین و براندازانه نیز نه گفته است که انعکاس این حقیقت در واکنش خشم آلود (و حتی وهن آمیزشان نسبت به مشارکت کنندگان در انتخابات) برخی از فعالان و تحلیلگران این قبیل جریانات گذرکننده از اصلاح طلبی (به روایت رهبران جریان اصلاح طلبی) آشکارا دیده می شود. طمع بستن استراتژیست های متخاصم به نفوذ در و فربه کردن توده خاموش (غیر مشارکت کننده در انتخابات ریاست جمهوری) اما دست کم در حال حاضر خام دستانه بنظر می رسد چرا که حتی هر دو قطب داخلی انتخابات اخیر پیشاپیش به یکدیگر هشدار داده بودند که نمی توانند خود را سهامداران توده خاموش بدانند. [/b] [b]قدرت در دنیای سیاست روز مثال ویژگی عمومی هوش فرد انسانی در علوم روانشناسی (و عصب شناسی) است: جامع و مانع، سهل و ممتنع، متغیری است برآمده از دل مؤلفه های بی شمار، با ساختار و کارکردی پیچیده مرتبط با بطن تاریخی و صیرورت توده/ حاکمیت؛ اگر غیر از این می بود یحتمل می باید همچنان در پادشاهی هخامنشیان روزگار سپری می کردیم! و اگر واداشتن کشوری با ویژگی های اقلیمی/تاریخی و مؤلفه های قدرت یکتای اش به تغییر رفتار توأم با کرنش به نقشه راه خودخوانده دیگران آنقدرها آسان بود چه ضرورتی برای تداوم 12 سال مذاکره بر سر یک پرونده سیاسی (و نه فنی) باقی می ماند؟[/b] سایه های متوهمی که خویش را مالکان جهان می پندارند نه از تاریخ می دانند و نه از انسان، تنها مایه فاجعه اند و از شمار خرد رقت بار اند. این پست قدری خارج از موضوع است و مدیران ارجمند حسب صلاحدید شان در حذف یا ویرایش اش مختار اند.
  14. [right][background=rgb(248, 248, 255)]صفحه خبری ویژه سوریه رویترز (به روز شده تا ساعت 04:33 بعد از ظهر [/background][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]30 [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]ژوئن [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]طبق قاچ ساعت [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]Eastern Daylight)[/background][/font][/color][/right] [url="http://www.reuters.com/news/archive/syria?view=page&page=1"]http://www.reuters.c...iew=page&page=1[/url]
  15. صفحه ویژه خبری سوریه رویترز (به روز شده تا 29 ژوئن) [url="http://www.reuters.com/news/archive/syria?view=page&page=1"]http://www.reuters.com/news/archive/syria?view=page&page=1[/url]
  16. [right][background=rgb(248, 248, 255)]صفحه خبری ویژه سوریه رویترز (به روز سازی تا ساعت 10:01 صبح [/background][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]28 [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]ژوئن [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]طبق قاچ ساعت [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]Eastern Daylight)[/background][/font][/color][/right] [url="http://www.reuters.com/news/archive/syria?view=page&page=1"]http://www.reuters.c...iew=page&page=1[/url]
  17. [right][background=rgb(248, 248, 255)]صفحه خبری ویژه سوریه رویترز (به روز سازی تا ساعت 1:40 بعد از ظهر [/background][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]27 [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]ژوئن [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]طبق قاچ ساعت [/background][/font][/color][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]Eastern Daylight)[/background][/font][/color][/right] [right][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)] [/background][/font][/color][/right] [url="http://www.reuters.com/news/archive/syria?view=page&page=1"]http://www.reuters.c...iew=page&page=1[/url]
  18. [color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right][background=rgb(248, 248, 255)]صفحه خبری ویژه سوریه رویترز (به روز سازی 25 ژوئن)[/background][/right][/font][/color] [url="http://www.reuters.com/news/archive/syria?view=page&page=1"]http://www.reuters.com/news/archive/syria?view=page&page=1[/url]
  19. تمام عناوین خبری 24 ژوئن 2013 از سانا (مندرج در word press در فرمت PDF در mediafire) http://www.mediafire.com/?s7r927m1y2gmbre
  20. جناب مهدوی عزیزم، قطعا و تحقیقا تقدیم یک لایک برای قدردانی از این تاپیک بی نظیر شما که مدت ها بود جای آن در میلیتاری وزین خالی مانده بود کفایت نمی کند. صمیمانه از شما تشکر می کنم. بعنوان دانش آموزی که روزی روزگاری با گیاهان و پوشش گیاهی سر و کاری داشتم از مشاهده و مطالعه این تاپیک هیجان زده و دلشاد شدم.
  21. صفحه ویژه سوریه گاردین [url="http://www.guardian.co.uk/world/syria"]http://www.guardian.co.uk/world/syria[/url] تازه ترین اخبار سوریه رویترز [url="http://www.reuters.com/article/2013/06/23/us-syria-crisis-attacks-idUSBRE95M04020130623"]http://www.reuters.c...E95M04020130623[/url] درگیری ارتش لبنان با تندروهای سنی در لبنان به نقل از فاکس نیوز (فرمت PDF در mediafire) [url="http://www.mediafire.com/?j86t0hmlzpxq16y"]http://www.mediafire...j86t0hmlzpxq16y[/url] دریافت جنگ افزارهای جدید توسط شورشیان در سوریه به نقل از CNN (فرمت PDF در mediafire) [url="http://www.mediafire.com/?qcaw8657578wjn1"]http://www.mediafire...qcaw8657578wjn1[/url]
  22. [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]منبع: [/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3][url="http://www.aviny.com/occasion/Enghelab_Jang/Chamran/87/Vasiat.aspx"]http://www.aviny.com.../87/Vasiat.aspx[/url][/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3][b]وصیت نامه شهید چمران خطاب به امام موسی صدر[/b][/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]وصیت می کنم …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]وصیت می کنم به کسی که او را بیش از حد دوست می دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی می دانم! او را وارث حسین می خوانم! کسی که رمز طایفه شیعه، و افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالأخره شهادت است! آری به امام موسی وصیت می کنم …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی که مدتهاست با آن آشنا شده ام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علایق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم.[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]از اینکه به لبنان آمدم و پنج یا شش سال با مشکلاتی سخت دست به گریبان بوده ام، متأسف نیستم. از اینکه آمریکا را ترک گفتم، از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اینکه دنیای علم را فراموش کردم، از اینکه از همه زیبائیها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته ام، متأسف نیستم … از آن دنیای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنیای درد، محرومیت، رنج، شکست، اتهام، فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومیت همنشین شدم. با دردمندان و شکسته دلان هم آواز گشتم. از دنیای سرمایه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومین و مظلومین وارد شدم. با تمام این احوال متأسف نیستم …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]تو ای محبوب من، دنیایی جدید به من گشودی که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زیر پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه کنم، تا راهی جدید و قوی و الهی بنمایانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا دیگر خود را نبینم و خود را نخواهم، جز محبوب کسی را نبینم، جز عشق و فداکاری طریقی نگزینم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قید و بندهی مادی آزاد شوم…[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]تو ای محبوب من رمز طایفه ای، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش می کشی، اتهام و تهمت و هجوم و نفرین و ناسزای هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل می کنی، کینه های گذشته و دشمنی های تاریخی و حقد و حسدهای جهانسوز را بر جان می پذیری، تو فداکاری می کنی، تو از همه چیز خود می گذری، تو حیات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسانها می کنی، و دشمنانت در عوض دشنام می دهند و خیانت می کنند، به تو تهمتهای دروغ می زنند و مردم جاهل را بر تو می شورانند، و تو ای امام لحظه ای از حق منحرف نمی شوی و عمل به مثل انجام نمی دهی و همچون کوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوی حقیقت و کمال و قدم بر می داری، از این نظر تو نماینده علی (ع) و وارث حسینی… و من افتخار می کنم که در رکابت مبارزه می کنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می نوشم…[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]ای محبوب من، آخر تو مرا نشناختی! زیرا حجب و حیا مانع آن بود که من خود را به تو بنمایانم، یا از عشق سخن برانم یا از سوز درونی خود بازگو کنم… اما من، منی که وصیت می کنم، منی که تو را دوست می دارم… آدم ساده ای نیستم!… من خدای عشق و پرستشم، من نماینده حق و مظهر فداکاری و گذشت و تواضع و فعالیت و مبارزه ام، آتشفشان درون من کافیست که هر دنیایی را بسوزاند، آتش عشق من به حدی است که قادر است هر دل سنگی را آب کند، فداکاری من به اندازه ای است که کمتر کسی در زندگی به آن درجه رسیده است … به سه خصلت ممتاز شده ام:[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]۱٫ عشق که از سخنم و نگاهم و دستم و حرکاتم و حیات و مماتم می بارد. در آتش عشق می سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی شناسم. در زندگی جز عشق نمی خواهم، و جز به عشق زنده نیستم.[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]۲٫ فقر که از قید همه چیز آزاد و بی نیازم. و اگر آسمان و زمین را به من ارزانی کنند، تأثیری در من نمی کند.[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]۳٫ تنهایی که مرا به عرفان اتصال می دهد. مرا با محرومیت آشنا می کند. کسی که محتاج عشق است، در دنیای تنهایی با محرومیتِ عشق می سوزد. جز خدا کسی نمی تواند انیس شبهای تار او باشد و جز ستارگان اشکهای او را پاک نخواهند کرد. جز کوههای بلند راز و نیازهای او را نخواهند شنید و جز مرغ سحر ناله های صبحگاه او را حس نخواهند کرد. به دنبال انسانی می گردد تا او را بپرستد یا به او عشق بورزد. ولی هر چه بیشتر می گردد، کمتر می یابد … کسی که وصیت می کند آدم ساده ای نیست. بزرگترین مقامات علمی را گذرانده، سردی و گرمی روزگار را چشیده، از زیباترین و شدیدترین عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگی میوه چیده، از هر چه زیبا و دوست داشتنی است برخوردار شده، و در اوج کمال و دارایی همه چیز خود را رها کرده و به خاطر هدفی مقدس، زندگی دردآلود و اشکبار و شهادت را قبول کرده است. آری ای محبوب من، یک چنین کسی با تو وصیت می کند …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]وصیت من درباره مال و منال نیست. زیرا می دانی که چیزی ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حرکت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسیده، به خاطر احتیاجات شخصی چیزی بر نداشته ام. جز زندگی درویشانه چیزی نخواسته ام. حتی زن و بچه ها و پدر و مادر نیز از من چیزی دریافت نکرده اند. آنجا که سر تا پای وجودم برای تو و حرکت باشد، معلوم است که مایملک من نیز متعلق به تو است. وصیت من درباره قرض و دین نیست. مدیون کسی نیستم، در حالی که به دیگران زیاد قرض داده ام.[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]به کسی بدی نکرده ام. در زندگی خود جز محبت، فداکاری، تواضع و احترام نبوده ام. از این نظر نیز به کسی مدیون نیستم …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]آری وصیت من درباره این چیزها نیست … وصیت من درباره عشق و حیات و وظیفه است … احساس می کنم که آفتاب عمرم به لب بام رسیده است و دیگر فرصتی ندارم که به تو سفارش کنم. وصیت می کنم، وقتی که جانم را بر کف دستم گذاشته ام، و انتظار دارم هر لحظه با این دنیا وداع کنم و دیگر تو را نبینم…. تو را دوست می دارم و این دوستی بابت احتیاج و یا تجارت نیست. در این دنیا به کسی احتیاج ندارم. حتی گاهگاهی از خدای بزرگ نیز احساس بی نیازی می کنم … از او چیزی نمی طلبم و احساس احتیاج نمی کنم. چیزی نمی خواهم، گله ای نمی کنم و آرزوئی ندارم. عشق من به خاطر آن است که تو شایسته عشق و محبتی، و من عشق به تو را قسمتی از عشق به خدا می دانم. همچنانکه خدای را می پرستم و عشق می ورزم، به تو نیز که نماینده او در زمینی عشق می ورزم. و این عشق ورزیدن همچون نفس کشیدن برای من طبیعی است …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام. عشق است که روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می کند، مرا از خودخواهی وخودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می کنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است … به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنایی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]می دانم که در این دنیا به عده زیادی محبت کرده ام، حتی عشق ورزیده ام، ولی جواب بدی دیده ام. عشق را به ضعف تعبیر می کنند و به قول خودشان زرنگی کرده از محبت سوءاستفاده می نمایند! اما این بی خبران نمی دانند که از چه نعمت بزرگی که عشق و محبت است، محرومند. نمی دانند که بزرگترین ابعاد زندگی را درک نکرده اند. نمی دانند که زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]و من قدر خود را بزرگتر از آن می دانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم. حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سؤاستفاده نماید. من بزرگتر از آنم که به خاطر پاداش محبت کنم، یا در ازاء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می سوزم و لذت می برم. این لذت بزرگترین پاداشی است که ممکن است در جواب عشق من به حساب آید …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]می دانم که تو هم ای محبوب من، در دریای عشق شنا می کنی. انسانها را دوست می داری. به همه بی دریغ محبت می کنی. و چه زیادند آنها که از این محبت سوءاستفاده می کنند. حتی تو را به تمسخر می گیرند و به خیال خود تو را گول میزنند … تو اینها را می دانی ولی در روش خود کوچکترین تغییری نمی دهی … زیرا مقام تو بزرگتر از آن است که تحت تأثیر دیگران عشق بورزی و محبت کنی. عشق تو فطری است. همچون آفتاب بر همه جا می تابی و همچون باران برچمن و شوره زار می باری و تحت تأثیر انعکاس سنگدلان قرار نمی گیری …[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]درود آتشین من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باریک خودبینی و خودخواهی بیرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست.[/size][/font][/color] [color=#000000][font=tahoma, arial, verdana, sans-serif][size=3]عشق سوزان من فدای عشقت باد، که بزرگترین و زیباترین مشخصه وجود توست، و ارزنده ترین چیزی است که مرا جذب تو کرده است، و مقدس ترین خصیصه ای است که در میزان الهی به حساب می آید …[/size][/font][/color]
  23. برادران بزرگوار، این چه قسم رویه ای است در برخی تاپیک ها در پیش گرفته می شود هم شما بزرگواران می دانید و هم سایر دوستان تان در میلیتاری و هم دیگران، خاورمیانه تار و پودی از اقوام متنوع است، اینجا بحث بر سر بحران سوریه در جریان است یا بر سر تقابل (توأم با رنگی از هیجان و احساسات قومی) میان دو گروه قومی ویژه در یک منطقه خاص؟ چه سفره رنگینی است بحران سوریه تا بازیگران غریبه از آن سوی جهان طعام طمع خویش را به یاری برخی سیاست بازان متوهم که نه بویی از تاریخ زادبوم خویش و نه بویی از انسان برده اند از آن بجویند، به ترور شخصیت تاریخی اقوام بپردازند و احساسات پاک مذهبی/ اقلیمی شان را مورد سؤاستفاده آنچنانی قرار دهند ... والله که پرخاشگری و خشونت یک قوم در قبال دیگری در یک اقلیم که همسایه و هم سفره اند آشکارا بر ضد همه آن ارزش هایی است که دست کم، همین میلیتاری وزین بر آن بنا نهاده شده؛ ایمان دارم هیچ یک از شما سروران، همان گونه که تروریسم را آن هم در پناه نحله های ضد فکری مطرود و متروک، کشتار و آوارگی مردمان بی گناه و جنگ داخلی را در سوریه تایید نمی کنید بلکه آرزوی فرا رسیدن صلح و آرامش پایدار را در این کشور برای مردم سوریه در دل می پرورانید، آرزومند درگیری اقوام خاور نزدیک با یکدیگر نبودید و نیستید. بعنوان یک دانش آموز مدرسه ای حوزه ژنتیک به همه شما بزرگوارانم عرض می کنم که در مقام موجودیت زیستی، اعضای خاورمیانه از مرزهای هندوچین تا کرانه های مدیترانه از ریشه های مشترکی برخوردار اند ... [b]تنها جانیان غاصب و کوردلان متعصب نمی توانند قائل به این ریشه های مشترک باشند [/b] [b]تحقیقا و قطعا زیاده جسارت است[/b] مدیران گرانمایه در صورت صلاحدید جرح و تعدیل یا حذف نمایند.
  24. برادران عزیزم البته که دوستان از دوستان نمی رنجند: بی تردید، هر چه از دوست رسد نکوست ...، حقیر صرفا قصد دارد یادآوری از نوع به اصطلاح آئین نامه ای به محضر دوستان عزیز عارض شود: برادرانم، در گرماگرم مباحثه مان، روش و عناصر فرض و نظریه طرف (های) مقابل دیالوگ را به بوته سنجش و موشکافی می گذاریم که [b]دوستان همین حال با صحت و امانتداری مشغول انجام آن اند[/b]، اشاره دقیق حقیر که [b]شاگرد همگی دوستان بزرگوار است[/b] ناظر به «انگشت شمار» گزاره هایی است که لبه قلم را بسوی «اشخاص» (خوشبختانه: بی آنکه نامی از فردی برده شود) و نه «شکل و محتوی فکر» آن اشخاص سوق می دهد. به بیان ساده تر، [b]شخصا [/b]ضرورتی نمی بینم که مشخصا خصلت فکری/ مرتبط با نظریه پردازی را به فردی یا گروهی از افراد نسبت دهد آن هم در خانواده آشنایی مانند میلیتاری عزیز ... تحقیقا و قطعا زیاده جسارت است ...
  25. برادر عزیزم جناب gader با سپاس از نوشته تان که حاوی نکات جالب توجهی بود نقد تحلیلگران سیاسی و سیاستمداران ما (بر مبنای مصالح و منافع ملی کشور و ملت مان) به رویکرد چند ساله اخیر رهبری آقای اردوغان یک مسأله است و نظرگاه های مردم ترکیه پیرامون کم و کیف مدیریت فضای هنجاری/ارزشی جامعه ترک و یا همگرایی بیشتر در مقابل حفظ فاصله با غرب سیاسی موضوعی دیگر؛ بر سر این موضوع که جناح (های) رقیب صحنه سیاست ترکیه امروز، از سالیان دور تا حال چه کردند و چه ساختند با حضرتعالی موافق ام؛ گو اینکه این کارنامه سیاسی و اقتصادی بر احدی بویژه بر مردم ترکیه و بالاخص آن لایه های اجتماعی که تکنوکرات های با گرایشات قوی تر یا آشکارتر دینی/سنتی را نیز در بر می گیرد، پوشیده نبوده و نیست. این واقعیت تاریخ سیاسی معاصر کشور همسایه ماست که ورود و حضور قدرتمندانه اسلامگرایان در عرصه رهبری آن کشور نه [b]خواب خرگوشی لائیک ها که مدهوشی سکولارها[/b] را نیز بر هم زد هر چند که آقای اردوغان در این فقره مرهون و مدیون همتای هم ارز خویش نجم الدین اربکان است که بهای گزاف این اعلام حضور را سالیانی پیش از آنکه اسلامگرایان فرصتی جدید برای عرض اندام و زورآزمایی سیاسی به کف آورند، پرداخت اما پی سازه ای را بنیان نهاد تا چندین سال بعد جناح سیاسی بازسازی شده و تقویت شده مورد حمایت وی نفوذ و قدرت روزافزون اش را بر آن بنا سازد که چنین نیز شد. تا آنجا که حقیر از رهگذر مطالعات رسانه ای و منابع مرتبط با تحولات سیاسی/اجتماعی معاصر ترکیه مطلع است؛ بخش عمده ای از لایه های متوسط جامعه ترک چندان تمایلی به واگرایی ترکیه و غرب سیاسی بویژه دوستان اروپایی این کشور ندارند (شاید به این دلیل مهم که بخش عمده ای از جامعه ترک مایل به تعامل پویا و رونق بخش با جامعه جهانی و علی الاصول تثبیت حضور جهانی ترکیه به مثابه عضو قدرتمند و پایدار منطقه خاورمیانه است) اما شاید برای همین لایه های میانی جامعه ترک این مسأله [b]معادل یا ما به ازای[/b] برانداختن ارزش های دین مدار تر یا بازگشت به دوران سیطره هنجارهای غیر دینی/ ضد دینی نیز نباشد که تا بدین جای امر، شواهد حاکی از همین واقعیت است (شاید نه دقیقا به دلیل آنکه این لایه ها یا گروه های اجتماعی از تمایلی بی پرده و سُره به حفظ بی چون و چرای ارزش های دینی منطبق بر فرهنگ و سنن و آئین مردمان این سرزمین برخوردار اند بلکه به این گواه که اینان شاید در میان همان کسانی باشند که در کابینه مستعجل جناب اربکان بر [b]استقلال و عزت مردم ترک و کشورشان[/b] در برابر تجویز هر گونه نسخه بیگانه من باب هر چیز از جمله امورات داخلی تاکید داشتند). در ترکیه، این تا حدود زیادی واقعیت دارد که سردمداران اعتراض به فضای امنیتی امروز بانیان یا دژخیمان فضای امنیتی تأسف بار دیروز اند (حقیقتی کریه است که باید با آن مواجه گشت) اینان کسانی اند که در درازمدت با نرمش های پی در پی شان برای همراهی با شرکای اروپایی خود (تحت عناوین متعدد و رنگارنگ از اصلاحات اقتصادی تا اجتماعی و ... و ...) از یک سو و درخشش تیغ شان در فضای داخلی در مواجهه ای ضد اخلاقی و ضد انسانی با سرمایه هویتی (دینی/سنتی) جامعه بیزاری و رویگردانی بخش عمده ای از مردم ترکیه را به عمر و منافع سیاسی خویش خریدند. اما در پایان احتمالی باقی می ماند و آن اینکه چنانچه مردم ترکیه به تجربه و فراست تاریخی خویش این مسیر [b]استحاله از شعار آزادی مدنی و رونق و شکوفایی اجتماعی/اقتصادی به فضای خفقان و سرکوب را [/b]ادراک و امروز به حافظه تاریخی خویش رجعتی دوباره کرده باشند آن هنگام چه باید گفت ... ؟ [b]یادداشت حقیر نه منکر دستاوردهای دولت آقای اردوغان برای ملت شریف ترکیه و نه کتمانی بر خطاهای کوچک و بزرگ (راهبردی) مندرج در کارنامه سیاست داخله و دیپلماسی ایشان است ... [/b] [b]قطعا زیاده جسارت است ...[/b] [b] [/b]