death-white

Members
  • تعداد محتوا

    513
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های death-white

  1. death-white

    اخبار برتر نظامی

    نظر من اینه : حداقل تا انتخابات مجلس جنگی در کار نخواهد بود چون بهتره به صورت نرم ایران اسلامی شکست بخوره با این تحلیل هایی که دوستان فرمودند ( تجهیز هرچه بیشتر نیروهای امریکا در منطقه ) اگر قرار باشه به این زودی ها جنگی رخ بده بهترین موقع پس از اعلام نتایج انتخابات هست چون میتونن ایران رو دوباره وارد درگیری های خیابانی و اغتشاش کنند و از اونور هم خودشون حمله کنن و باز به نظر من اگه غربی ها بخوان وارد جنگ با ایران بشن طوری برنامه ریزی میکنن که حکومت هم تغییر کنه در غیر اینصورت اگر تاسیسات اتمی ایران رو هم منهدم کنن چند ساله دیگه باز میشه همون اش و همون کاسه چیزی که مشخصه فعلا قرار نیست درگیری رخ بده و علت برگزاری این رزمایش ( امریکا و اسراییل ) اینه که به جهان بگن خلیج فارس و تنگه هرمز در اختیار ماست به هر حال باید هر لحظه اماده دفاع بود اگه ما یه موشک برد بلند ( به کشور های اروپایی برسه ) رو رونمایی میکردیم بسیار عالی بود
  2. انتشار مقاله‌ای با نام «زمان حمله به ایران فرا رسیده است» که قرار است، نسخه کامل آن در شماره آتی مجله «فارین افرز» چاپ شود، فضای روشنفکری و سیاستگذاری آمریکا را در آخرین روزهای سال 2011 تحت تأثیر قرار داده است. در این مقاله، نویسنده خطر برنامه هسته‌ای ایران را فوری در نظر گرفته و دولت آمریکا را تشویق به حمله «محدود» نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران می‌کند. «ماتیو کروینگ»، نویسنده این نوشتار و استاد جوان دانشگاه جرج تاون آمریکاست که سابقه کار در دفتر دونالد رامسفلد، وزیر دفاع سابق آمریکا را در دوران گذراندن Ph.D. خود در سال‌های 2006 ـ 2005 دارد. انتشار این مقاله در زمان کنونی و در مجله پر نفوذ و تأثیرگذار «فارین افرز» که مربوط به «شورای روابط خارجی» آمریکاست، می‌تواند مورد استقبال هر دو جریان اصلی آمریکایی، دمکرات‌ها و جمهوری خواهان قرار گیرد، به ویژه که انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و گویا، مسأله برنامه هسته‌ای ایران به عنوان محور سیاست خارجی آمریکا مورد توجه کاندیداها قرار گیرد. نظر به اهمیت این مسأله، دکتر کیهان برزگر، رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و رئیس گروه روابط بین‌الملل و علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی واحد علوم تحقیقات، مقاله مورد نظر را نقد کرده و پاسخ ادعاهای وی را داده که به شرح زیر می‌آید: گفتمان ضرورت حمله محدود نظامی به ایران از زمان جرج دبلیو بوش و نئومحافظه کاران (2008- 2000) همواره در محافل روشنفکری و سیاستگذاری آمریکا وجود داشته اما هیج وقت به این صورت علنی نشده بود. هرچند با انتشار این مقاله شاید اینگونه تصور شود آمریکا خود را برای جنگ با ایران آماده می کند اما هدف اصلی ورود به این گفتمان در شرایط حاضر نه فراهم کردن زمینه های جنگ بلکه تشدید فشارهای سیاسی و نمایش قدرت آمریکا برای تغییر سیاست هسته ای ایران است و از این لحاظ به نوعی ادامه سناریوهای قبلی اعمال تحریم های سخت تر، اتهام ترور سفیر عربستان در واشنگتن، تشدید فعالیت های جاسوسی و هوایی و غیره است. اما انتشار این مقاله در زمان حاضر و در مجله پر نفوذ و تأثیرگذار "فارین افرز" که مربوط به "شورای روابط خارجی" آمریکا است می تواند مورد استقبال هر دو جریان اصلی آمریکایی، دموکرات ها و جمهوری خواهان، قرار گیرد. به خصوص که انتخابات ریاست جمهوری نزدیک و به نظر می رسد که مسئله برنامه هسته ای ایران به عنوان محور سیاست خارجی آمریکا مورد توجه کاندیداها قرار گیرد. برای دموکرات ها و نیروهای اطراف اوباما، تأکید بر کارآمدی سیاست تحریم های سخت برای تغییر سیاست هسته ای ایران و پرهیز از جنگ شعار انتخاباتی خوبی برای توجیه سیاست های اوباما در برخورد با ایران خواهد بود. تیم اوباما به شدت سعی دارد اینگونه جلوه دهد که سیاست فعلی آمریکا موفق بوده و فقط باید کمی بیشتر صبر کرد. ضمن اینکه این مقاله به ایران پیام می دهد که جمهوریخواهان خواهان جنگ هستند و لذا باید در مذاکرات هسته ای عجله کرد. برای جمهوری خواهان نیز تأکید بر ناکارآمدی سیاست های اوباما، تأکید بر فوری بودن خطر برنامه هسته ای و ورود به جنگ برای هدف مقدس تأمین منافع و امنیت ملی می تواند شعار انتخاباتی خوبی باشد. موضوعی که در طی 32 سال گذشته همیشه وجود داشته است. اما فراتر از این مسائل ویژگی خود مقاله است که در آن اشتباهات فاحش، تناقض گویی، ساده انگاری، انتزاعی بودن، و مهم تر از همه نوع نگاه و اندیشه نئومحافظه کاری در آمریکا نسبت به ایران کاملا مشهود است. نویسنده مقاله با طرح چهار مبحث سعی می کند تا راه حل نظامی علیه ایران را توجیه کند: نخست، فوری بودن خطر برنامه هسته ای ایران؛ دوم، کارآمدی حمله نظامی به ایران؛ سوم، توان آمریکا در مدیریت چالش های بعد از یک حمله نظامی و چهارم، منافع ناشی از حمله به ایران. اول : در مورد فوری بودن خطر: نویسنده بحث می کند که سال ها فشارهای بین المللی و انجام عملیات جاسوسی همچون ویروس استاکس نت و غیره برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران موفق نبوده، به طوریکه اخیراً IAEA گزارش داده که ایران بر فعالیت های تسلیحاتی اتمی خود افزوده و تنها 6 ماه با ساخت سلاح هسته ای فاصله دارد. حتی ایران برنامه ریزی می کند که فعالیتهای تسلیحاتی خود را به مکان های امن تری انتقال دهد که این می تواند کارآمدی حمله در آینده را کاهش دهد. اگر ایران بازرسان آژانس را اخراج کند و غنی سازی را به 90 درصد افزایش دهد و سانترفیوژهای پیشرفته را به قم (فردو) منتقل کند، دیگر دیر می شود. پس آمریکا باید پیش دستی کند و مانع از تحقق این امر شود. نویسنده ادامه می دهد که در چنین شرایطی بسیاری از کشورهای منطقه در مورد کارآمدی سیاست آمریکا در برخورد با برنامه هسته ای ایران تردید دارند و راه خود را برای مقابله با این برنامه در پیش گرفته اند. نتیجه این امر، شروع یک رقابت تسلیحاتی اتمی در منطقه، افزایش قدرت منطقه ای ایران، انتقال تسلیحات هسته ای از سوی ایران به گروه های طرفدار خود در منطقه و مهم تر از همه درگیری احتمالی هسته ای ایران و اسراییل در آینده خواهد بود که با توجه به محدودیت این دو کشور در کنترل و هدایت جنگ هسته ای، یک فاجعه بزرگ برای امنیت ملی آمریکا به حساب می آید. نتیجه تمام این مسائل این خواهد بود که ایران خواسته های خود را بر عملکرد و سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه تحمیل خواهد کرد. از نظر نویسنده تهدیدات ایران به ناچار واشنگتن را مجبور به اتخاذ راه هایی برای بازدارندگی ایران می کند. اگر آمریکا بخواهد به بازدارندگی متعارف روی آورد، باید نیروهای متعارف دریایی و زمینی خود را مدت طولانی در منطقه نگه دارد و پایگاه های دائمی خود را تقویت کند. میلیاردها دلار کمک مالی به متحدین خود بکند تا توانایی دفاع از خود در برابر ایران را داشته باشد. حتی، شاید واشنگتن مجبور به حمایت از متحدین خود با چتر اتمی شود. در این شرایط مهار ایران برای آمریکا با هزینه های سیاسی، امنیتی و نظامی فراوانی در منطقه روبه رو خواهد بود و این درست زمانی است که آمریکا در رکود اقتصادی قرار دارد. ضمن اینکه این نوع مهار متعارف ممکن است دهه ها طول بکشد و با توجه به پیچیدگی مسائل منطقه خاورمیانه شاید در نهایت هم منجر به موفقیت نشود. در اینجا نوع نگاه نویسنده در بزرگ و "فوری جلوه دادن" خطر برنامه هسته ای ایران به نوعی یادآور اندیشه های نئومحافطه کاری در آمریکا و پیروی از دیدگاه اسراییلی در برخورد با برنامه هسته ای ایران است. نخست، نویسنده برنامه هسته ای ایران را به نوعی مفهوم سنتی نئومحافظه کاران یعنی تعریف ایران به عنوان تهدید اصلی منطقه یا "ایران هراسی" وصل می کند و اینکه منافع آمریکا در رفع این تهدید را به مسئولیت پذیری آمریکا در حفظ امنیت متحدان منطقه ای مرتبط می کند. دوم، نویسنده از ضعف سنتی نگاه نئومحافظه کاران نسبت به برنامه هسته ای ایران رنج می برد. یعنی نمی تواند بین دو تم تسلیحاتی (بازدارندگی) و تم صلح آمیز برنامه هسته ای ایران تفکیک قائل شده و تعادل برقرار کند. نویسنده از این واقعیت غافل می شود که گزارش اخیر آژانس بیشتر جنبه سیاسی داشته و در جهت رضایت قدرت های بزرگ به خصوص آمریکا صادر شده و اینکه هدف اصلی آن به اذعان محافل غربی "تشدید فشارها" بر ایران بوده است. سوم، نویسنده هدف اصلی از تشدید فعالیت های هسته ای ایران را ارتباط آن با تسلیحاتی شدن در نظر می گیرد و از درک این مسئله غافل می شود که فعالیت های اخیر ایران در انتقال سانترفیوژها به سایت فردو، اعلام فعالیت سایت جدید و غیره بیشتر با هدف ایجاد "برابری سیاسی" در روند مذاکرات و در پاسخ به سیاستهای تحریم های سخت غرب است تا تشدید جنبه تسلیحاتی برنامه هسته ای ایران. چهارم، درمورد شروع یک رقابت تسلیحاتی در منطقه، باید گفت که حتی تسلیحاتی شدن برنامه هسته ای ایران الزاما به معنای اشاعه تسلیحات اتمی در منطقه نیست. به عنوان مثال برنامه تسلیحاتی اسرائیل علی رغم وجود تخاصم شدید با اعراب در دهه های 1960 و 1970 منجر به حرکت عربستان یا مصر برای دستیابی به سلاح های هسته ای نشد. پنجم، در مورد انتقال تسلیحات اتمی به گروههایی همچون حزب الله و حماس، نویسنده از سابقه عملکرد و رفتار ایران غافل می شود. به عنوان مثال ایران علی رغم دارا بودن تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک متعهد به عدم انتقال آنها به گروههای فوق بوده و حتی یکی از فعالترین کشورها در نابودی تسلیحات فوق در صحنه بین المللی بوده است. ضمن اینکه ایران یکی از کشورهای فعال در زمینه حرکت به سوی خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای است. نهایتا، نویسنده توجیه جنگ پیش گیرانه و حمله احتمالی اسرائیل برای جلوگیری از یک خطر فوری و بهم نخوردن توازن قوا در منطقه را در شرایطی مطرح می کند که گزارش آژانس صراحتی در تاکید بر انحراف در برنامه هسته ای ایران ندارد. در اینجا دیدگاه ارتدوکس نویسنده به نوعی با اندیشه نئومحافظه کاری آمریکایی و دیدگاه اسراییلی در مورد فوری بودن خطر و توجیه حمله سریع تا دیر نشده همگام می شود. به عبارت دیگر توجیه حمله صرفا بر مبنای فعالیت صلح آمیز غنی سازی ایران مطرح می شود که طبق قوانین NPT حق ایران است. بر کسی پنهان نیست که هدف اصلی این دیدگاه حفظ انحصار هسته ای رژیم اسراییل در خاورمیانه است. دوم، در مورد کارآمدی حمله نظامی به ایران: نویسنده ضمن طرح دیدگاه منتقدین حمله نظامی تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا نشان که چرا یک حمله محدود نظامی در شرایط فعلی می تواند کارساز باشد. منتقدین حمله اولا بحث می کنند چون آمریکا از مکان های کلیدی هسته ای ایران آگاهی ندارد و اینکه ممکن است مکان هایی وجود داشته باشند که به آژانس گزارش نشده اند حمله نظامی به ایران کاملاً موفق نخواهد بود چون منجر به نابودی کامل برنامه هسته ای ایران نمی شود. پاسخ کروینگ این است که احتمال وجود سایت های هسته ای گزارش نشده خیلی کم است. چون نیروهای اطلاعاتی آمریکا و بازرسان آژانس و همچنین نیروهای مخالف حکومت در گذشته به موقع در مورد این سایت ها گزارش داده اند و چون معمولاً ساخت سایت ها زمان زیادی طول می کشد پس واشنگتن زمان کافی برای کشف آن ها خواهد داشت. پس احتمال آن کم است که ایران بتواند مخفی کاری کند. استدلال دوم منتقدین حمله این است که نیروگاه های اتمی ایران در سطح کشور پراکنده هستند و در زیرزمین قرار دارند. لذا حمله به آن ها دشوار است و اینکه ایران نیروگاه های خود را در نزدیکی مراکز پرجمعیت شهری ساخته که در صورت حمله منجر به تلفات گسترده غیر نظامی خواهد شد. پاسخ کروینگ به این نقد به کارگیری حمله "محدود" نظامی است. این حمله صرفاً برای از بین بردن نیروگاه های غنی سازی در اصفهان، اراک و فردو که در بالای سطح زمین قرار دارد و آسیب پذیر هستند کارآمد است و در مورد نطنز هم می توان از بمب های Bunker-busting که قدرت ورود به زیر زمین را دارند استفاده کرد. در مورد تلفات غیر نظامی هم می توان حمله را در شب انجام داد، اهداف غیر مهم را از لیست حمله خارج کرد و اهداف را دقیقاً انتخاب کرد که به منطقه اطراف آسیب کمتری برسد. به هر حال تلفات اصلی بیشتر پرسنل نظامی، مهندسین، دانشمندان و تکنسین ها خواهند بود. در اینجا هم باید گفت در درجه اول، تعادل در سطح تحلیل نویسنده وجود ندارد. نویسنده خود اذعان می کند که ایران توان مخفی کاری اندکی برای ساخت سایت های جدید دارد. اما همچنان بر فوری بودن خطر تأکید می کند و این در حالی است که آژانس انرژی اتمی بر صحت فعالیت های هسته ای صلح آمیز ایران صحه گذاشته و بازرسان آژانس هم به طور دائم از ایران بازدید می کنند. دوم و در همین ارتباط، نویسنده بار دیگر به نوعی در تعارض سنتی و ساده انگارانه نئومحافظه کاران در نگاه به قدرت نامحدود آمریکا در پیشبرد اهداف نظامی خود با ابزار جنگ گرفتار شده است. تصوری که منجر به طولانی شدن جنگ عراق و افغانستان شده که در اولی نزدیک به 4500 نیروی آمریکایی و یک تریلیون دلار و شاید بیشتر هزینه گردید. نویسنده با نگاهی سیاه و سفید اینگونه تصور می کند که آمریکا دست به حمله می زند و به راحتی از آن خارج می شود بدون اینکه عواقبی برای آن داشته باشد. سوم، تناقض نویسنده در برقراری ارتباط با افکار عمومی آمریکا و جهان با ژست های حقوق بشری در زمینه چگونگی پایین آوردن تلفات حمله است که خود به نوعی چالش اصلی نئومحافظه کاران برای ورود به جنگ است. به عبارت دیگر، حل معمای ورود به جنگ برای اقناع افکار عمومی در شرایطی که تمایلات جنگ طلبانه در آمریکا در حداقل ممکن است. چهارم، کنترل چالش های احتمالی یک حمله نظامی در سطح منطقه است. در اینجا کروینگ سعی دارد نشان دهد که آمریکا می تواند عواقب یک جنگ محدود را از لحاظ مدیریت بحران در سطح منطقه کنترل کند. او چالش های حمله را به خطر افتادن امنیت آمریکا و نظام بین المللی، افزایش رکود اقتصاد جهانی و از زاویه تاثیر بر سیاست داخلی ایران مورد بررسی قرار می دهد. او ابتدا دیدگاه منتقدین حمله را اینگونه دسته بندی می کند: 1- در صورت حمله، ایران ممکن است به نیروهای آمریکایی و متحدان آن در منطقه و مناطق مسکونی خلیج فارس و حتی اروپا حمله موشکی کند. 2- ایران می تواند نیروهای متحد خود در منطقه را علیه غرب به عنوان یک نیروی بازدارنده بسیج کند، مسائل قومی در عراق را دامن بزند و تحولات اخیر جهان عرب را تحت تأثیر قرار دهد که این مسئله می تواند اسراییل و کشورهای عربی متحد آمریکا در منطقه را وارد جنگ با ایران کند. 3- متحدان قدرتمند ایران یعنی چین و روسیه ممکن است به این سیاست آمریکا واکنش نشان دهند. 4- ایران تهدید خود در مورد بستن تنگه هرمز را عملی می کند و این منجر به افزایش قیمت جهانی نفت در شرایط رکود اقتصادی جهان می شود. اما کروینگ استدلال می کند که مسائل فوق قطعی نیستند و اینکه آمریکا توان این را دارد که عواقب مسائل فوق را کاهش دهد. ضمن اینکه آمریکا نیازی ندارد که حکومت در ایران را تغییر دهد و از این لحاظ می تواند به حکومت اطمینان دهد که تنها قصد نابود کردن برنامه هسته ای ایران را دارد. اما بنظر نویسنده به هر حال ایران به انحاء مختلف دست به اقدام متقابل از طریق نیروهای متعارف خود خواهد زد. در این صورت، آمریکا باید پرسنل نظامی غیر ضروری خود را از منطقه خارج کند. نیروهای خود را در زیر زمین نگه دارد که در هنگام حمله کمتر آسیب پذیر باشند و راه حل هایی از این قبیل. در اینجا واشنگتن باید خطوط قرمز خود را برای ایران مشخص کند که اگر از آن ها بگذرد با حمله همه جانبه روبه رو خواهد شد. بعد از حمله هم آمریکا باید به سرعت از عواقب حمله و شیوع احتمالی جنگ در منطقه بکاهد. در اینجا واشنگتن می تواند تل آویو را همانند جنگ اول خلیج فارس (1990) قانع کند که پاسخ متقابل به ایران در صورت حمله ایران ندهد (اشاره نویسنده به پرتاب موشک های صدام حسین به اسرائیل است). نهایتاً اینکه، آمریکا می تواند با بازکردن ذخایر استراتژیک نفتی خود از عواقب منفی افزایش قیمت نفت بکاهد و متحدان عربی خود در منطقه خلیج فارس را قانع کند که بر افزایش تولید نفت اقدام کنند. در اینجا مطمئناً کشورهایی مثل عربستان با آمریکا همراه می شوند. چون خود بطور ضمنی خواهان حمله به ایران هستند و اینکه آمریکا با ایجاد ائتلاف و اجماع بین المللی می تواند از عواقب احتمالی شیوع بحران در منطقه و جهان بکاهد. اما نویسنده واقعیت های زیادی را در این قسمت نادیده می گیرد. نخست، برای ایران حمله "محدود" آمریکا با حمله "همه جانبه" تقریباً یکی است و این اعلام جنگ در سطح منطقه خواهد بود. یعنی جایی که نقطه امتیاز ایران است و توانایی هدایت جنگ نامتقارن در سطح گسترده ای را دارد. استراتژی دفاعی ایران بر "امنیت به هم پیوسته" قرار دارد. یعنی ناامنی برای ایران، ناامنی برای منطقه. لذا ساده انگارانه است که تصور شود حکومت در ایران به خاطر حفظ پایه های خود حمله محدود آمریکا را بی پاسخ خواهد گذاشت. خصوصاً که حمله به تأسیسات اتمی ایران باشد که از مشروعیت ملی و ژئواستراتژیک برای ایران برخوردار است و دفاع از آن خود به نوعی به مشروعیت حکومت وابسته است. دوم، نویسنده با طرح این مسئله که آمریکا سیاست تغییر رژیم را دنبال نخواهد کرد سعی دارد برنامه هسته ای ایران را صرفاً یک برنامه حکومتی جلوه دهد. در حالیکه آخرین آمارها که توسط مؤسسات غربی انجام شده نشان می دهد که اکثریت مردم ایران از برنامه هسته ای صلح آمیز ایران حمایت می کنند. درهمین ارتباط، نویسنده کاملاً مسئله بسیج عمومی و واکنش مردم نسبت به حمله آمریکا را نادیده می گیرد و از درک این نکته غافل می شود که برای حکومت در ایران هیچ راهی برای ایجاد انسجام داخلی بهتر از مقابله با دشمن خارجی نیست. سوم، نویسنده اساساً جنبه ژئوپلیتیک و سیاسی برنامه هسته ای ایران را نادیده می گیرد و بر جنبه نظامی آن تأکید می کند. غافل از اینکه "منطقه ای کردن" برنامه هسته ای ایران دقیقاً در جهت تأثیرگذاری آن بر سیاست منطقه ای با هدف "بازدارندگی سیاسی-امنیتی" بوده است. لذا بر خلاف تحلیل نویسنده، حمله نظامی آثار شدید منطقه ای و جهانی خواهد داشت و لذا آنگونه که نویسنده می پندارد آمریکا به سرعت قادر به کنترل آن نخواهد بود. چهارم، نویسنده اتحاد و ائتلاف اعراب منطقه با آمریکا در شرایط حمله را بسیار غیر واقع بینانه در نظر می گیرد. درست است که اعراب از برنامه هسته ای ایران نگران هستند اما مطمئناً موافق شیوع جنگ در منطقه نخواهند بود. چون آنها را بطور مستقیم درگیر می کند و منجر به بی ثباتی و فرار سرمایه ها از منطقه می شود. در اینجا تحریم های سخت شاید بیشتر مورد توجه آن ها باشد که از لحاظ اقتصادی هم به نفع آن ها است. از سوی دیگر، در شرایط کنونی رژیم های عربی و بخصوص عربستان، خود نگران تأثیر ناآرامی های ناشی از تحولات جهان عرب بر سیاست داخلی خود هستند و لذا احتمال آن کم است که با ماجراجویی جدید نظامی آمریکا همراه شوند که خود منجر به بی ثباتی بیشتر در منطقه خواهد شد. این مسئله خود ناشی از عدم درک نویسنده از چگونگی واکنش اعراب در شرایط بی ثباتی و تنش است. مثلا اعراب محافظه کار در ابتدا از لشگرکشی آمریکا به عراق در 2003 استقبال کردند ولی همزمان با رشد اندیشه های ضد آمریکایی در سطح افکار عمومی منطقه که مشروعیت رژیم ها را به چالش کشید خواهان خروج آمریکا از منطقه شدند. پنجم، یک حمله نظامی بر خلاف دیدگاه نویسنده، منافع و امنیت ملی آمریکا را تأمین نخواهد کرد. چون خود منجر به بی ثباتی در منطقه در شرایطی می شود که آمریکا نیروهای خود را از عراق خارج کرده و قصد دارد از افغانستان تا سال 2014 خارج شود. مگر اینکه نویسنده اعتقاد داشته باشد بی ثباتی و تنش فزاینده در منطقه به نفع منافع ملی آمریکا است. همچنین نویسنده بحث می کند که می توان رژیم اسراییل را قانع کرد که به ایران حمله نکند. اما از واقعیت های سیاسی منطقه ای غافل می شود و اینکه ایران عراق نیست و اسراییل هم برنامه هسته ای ایران را به اصطلاح یک "تهدید وجودی" فرض کرده و همانند موضوع عراق در نظر نمی گیرد. حمله متقابل به اسراییل دقیقاً امتیاز ایران برای تحت تأثیر قرار دادن مسائل منطقه ای خواهد بود. مقامات ایرانی هم همواره بر آن تأکید کرده اند. ششم، نویسنده ایجاد ائتلاف و اجماع در سطح جهانی را بسیار ساده فرض کرده است و تعمداً بحث نکرده که اگر قرار بود اجماعی صورت گیرد تا به حال انجام می شد. این مسئله ناشی از عدم درک نویسنده از محدودیت های قدرت آمریکا در سطح جهان است و اینکه علت مخالفت جامعه جهانی با آمریکا در استفاده از زور برای جلوگیری از "یکجانبه گرایی" این کشور است که خود دقیقاً تهدیدی برای امنیت جهانی است. بر همین مبنا است که نویسنده حتی یکبار هم در مقاله خود از نقش اتحادیه اروپا یعنی متحد اصلی آمریکا برای حل مسئله نام نمی برد. چون اساسا به آن اعتقادی ندارد. در واقع کروینگ یک جانبه گرایی آمریکایی را در شرایطی ترویج می کند که جهان شدیدا متمایل به چند جانبه گرایی است. سوم، زمان حمله که نهایتاً نویسنده زمان فعلی را برای حمله مناسب می داند در اینجا نویسنده، بحث اصلی مخالفان حمله را مطرح می کند که می گویند چنین حمله ای برنامه هسته ای ایران را به طور کامل نابود نمی کند و اینکه آمریکا توان سیاسی و نظامی لازم برای حمله مجدد را ندارد و این تنها باعث تأخیر در یک امر اجتناب ناپذیر می شود. نتیجه اینکه عواقب حمله غیرقابل پیش بینی و مهمتر اینکه یک راه حل نظامی می تواند ایران را به سمت تسلیحاتی کردن برنامه هسته ای خود سوق دهد. در اینجا نویسنده بحث می کند که به هر حال ایران طبق گزارش آژانس انرژی اتمی گام های مهمی به سوی تسلیحاتی شدن برداشته اشت و تنها زمانی متوقف می شود که آمریکا وارد عمل شود و برنامه هسته ای ایران را کاملاً نابود کند. نویسنده بحث می کند که عامل "زمان" برای آمریکا بسیار ارزشمند است. چون یک حمله نظامی می تواند حداقل فعالیت های هسته ای ایران را چند سال به عقب بیاندازد یا حتی همانند مورد حمله به عراق 1981 و سوریه 2007 که توسط اسرائیل صورت گرفت منجر به توقف کامل آن شود. چهارم بحث دیگر نویسنده تأثیر حمله بر سیاست داخلی ایران است. او می گوید استدلال منتقدین این است که حمله منجر به تثبیت قدرت اصول گرایان خواهد شد.اما از نظر نویسنده این مسئله دیگر دیر شده و آن ها همین الان هم در رأس قدرت هستند و اینکه یک حمله نظامی حتی می تواند به نیروهای مخالف حکومت فضای لازم را برای فشار به حکومت بدهد. اما به هر حال آمریکا نباید اولویت منافع آمریکا را فدای مسائل سیاست داخلی ایران و در جلوگیری از دسترسی ایران به تسلیحات اتمی کند. اما نویسنده در این قسمت نیز نگاه واقع بینانه ای به موضوع نداشته و در مواردی دچار تناقضات و اشتباهات آشکار شده است. نخست، واکنش افکار عمومی منطقه ای و بین المللی را دست کم می گیرد و اینکه می توان به راحتی حمله کرد و از بحران خارج شد. نویسنده این امر را کلا نادیده می گیرد که برنامه هسته ای صلح آمیز ایران در نزد افکار عمومی منطقه و جهان بهرحال از درجه ای از مشروعیت برخوردار است. دوم، نویسنده بیش از اندازه بر تم تسلیحاتی برنامه هسته ای ایران تأکید می کند. اینکه بگوید حمله منجر به خروج ایران از NPT و حرکت به سوی بازدارندگی می شود با سیاست های ایران که خواهان ادامه فعالیت های هسته ای اش در چارچوب مقررات آژانس انرژی اتمی و NPT است هماهنگ نیست. این دیدگاه اساساً یک دیدگاه ارتدوکسی آمریکایی است. ضمن اینکه نویسنده در اینجا، بر جنبه منفی گزارش های آژانس انرژی اتمی بیش از حد تأکید می کند. پنجم، درمورد به تأخیر انداختن یا توقف کامل برنامه هسته ای ایران با استفاده از مثال های عراق و سوریه: نویسنده بر اهمیت و گستردگی برنامه هسته ای ایران توجه نمی کند که از لحاظ پیشرفت تکنولوژیکی، بومی بودن، نیروهای آموزش دیده و غیره قابل مقایسه با آن کشورها نیست. نویسنده خود در جایی که می خواهد بر فوری بودن خطر تاکید کند اذعان می کند که برنامه هسته ای ایران بسیار پیشرفته بوده و به نقطه بدون بازگشت رسیده است. یعنی ایران توانایی های لازم را بدست آورده است. چهارم، نویسنده در حالی زمان فعلی را برای حمله مناسب می داند که آمریکا در بدترین زمان ممکن برای حمله قرار دارد. یعنی در شرایطی که نیروهای خود را از منطقه خارج می کند و اقتصاد آمریکا و جهان در رکود گسترده ای قرار دارد. پنجم، اما مهمترین انتقاد به نویسنده در این بخش، مربوط به عدم درک او از واکنش داخلی در ایران است. مطمئنا گروه های منتقد به دلیل ماهیت ملی بودن و ارزش ژئوپلتیک برنامه هسته ای ایران و همچنین تاکید بر ضرورت عدم مداخله خارجیان در امور داخلی از یک راه حل نظامی استقبال نمی کنند. هر آگاه سیاسی مسائل داخلی ایران درک می کند که ورود مخالفین به این مسئله به معنای "خودکشی سیاسی" برای آن ها خواهد بود. افرادی مثل کروینگ از اهمیت تقدس مبارزه با نیروهای خارجی در فرهنگ ملی ایران کاملاً بی خبر هستند. این امر، خود را در قضیه اتهام ترورسفیر عربستان علیه ایران به خوبی نشان داد. ضمن اینکه تناقض دیگر نویسنده این است که از یک سو می گوید آمریکا باید از نیروی های داخلی مخالف استفاده کند و از سوی دیگر تاکید می کند که آمریکا با اولویت دادن منافع ملی خود هیچوقت نباید خود را فدای آن ها کند. در اینجا نویسنده بار دیگر اسیر تناقض سنتی نئومحافظه کاران در برقراری تعادل بین منافع و ارزش های آمریکایی می شود و طبق معمول آنها حفظ منافع را ارجح می داند. نهایتا کروینگ با ارائه مباحث فوق نتیجه می گیرد که حمله در شرایط حاضر بهتر از تحمل درد هسته ای شدن ایران در آینده است و اینکه یک حمله موفقیت آمیز مزایایی دارد: 1- منجر به متوقف شدن تلاش ملت های دیگر منطقه برای هسته ای شدن می شود و به تبع مانع از اشاعه هسته ای می شود. 2- مانع از برخورد احتمالی ایران و اسراییل می شود که خطرات زیادی از لحاظ عدم توانایی آن ها در کنترل بحران خواهد داشت. 3- حمله حساب شده آمریکا مانع از چشم انداز یک ایران دارای تسلیحات اتمی می شود که با امنیت ملی آمریکا در تضاد است. از نظر نویسنده مقاله آمریکا باید بین یک جنگ متعارف و یک جنگ اتمی احتمالی با ایران یکی را انتخاب کند. راه حل نویسنده حمله جراحی گونه (محدود) نظامی، جلوگیری از اقدامات متقابل انتقامی، کاهش سریع شیوع بحران است. در قسمت نتیجه گیری مقاله هم نویسنده بار دیگر بر تحلیل ساده انگارانه و مطلق خود تاکید می کند. چون همچنان مشخص نیست که آمریکا چگونه می خواهد حمله کند، همزمان از عواقب اقدامات تلافی جویانه ایران بکاهد و سریعا جلوی بحران را بگیرد. همچنین نویسنده با نگاهی سیاه و سفید جنگ را یک امر اجتناب ناپذیر می پندارد و از اهمیت ابزار دیپلماسی و تعامل برای حل مسئله کاملا غافل می شود. این در حالی است که جامعه بین المللی شامل اتحادیه اروپا، روسیه، چین و قدرتهایی همچون ترکیه، برزیل، هند، و حتی دولت فعلی آمریکا، البته با روش خاص خود، خواهان گفتگو و مذاکره با ایران بوده و بارها بر بی فایده و غیر ضروری بودن جنگ تاکید کرده اند. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/215238/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%DB%8C-%D9%85%D9%85%DA%A9%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86%DA%AF]منبع[/url]
  3. سند «کسی که می خواهد در رفت و آمد تنگه هرمز اخلال ایجاد کند باید بداند که با این کارش در برابر تمام دنیا قرار خواهد گرفت و ما به هیچ عنوان در برابر تعطیلی آن سکوت نخواهیم کرد.» به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، خبرگزاری رویترز ۲۸دسامبر (۷دی) در خبری نوشت: ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا اعلام کرده است: «هیچ تسامحی در برابر تعطیل شدن حمل و نقل دریایی در تنگه هرمز نخواهد کرد.» این خبرگزاری در ادامه نوشت: «این ناوگان آمریکایی که در بحرین قرار دارد بیانیه اش را بعد از تهدیدهای ایران به بستن تنگه هرمز اعلام کرده است.» سخنگوی این ناوگان در پاسخ به سؤال رویترز به تلاش تهران به بستن تنگه هرمز بیان داشت: «تنگه هرمز از نظر حیاتی برای منطقه و تمام دنیا دارای اهمیت ویژه است.» وی همچنین افزود: «کسی که می خواهد در رفت و آمد تنگه هرمز اخلال ایجاد کند باید بداند که با این کارش در برابر تمام دنیا قرار خواهد گرفت و ما به هیچ عنوان در برابر بستن آن سکوت نخواهیم کرد.» به نظر می رسد برگزاری مقتدرانه مانور ولایت ۹۰ در این منطقه استراتژیست های غربی را به این نتیجه رسانده است که ایران قدرت بستن این تنگه و مقابله با هر نوع تهدیدی را دارد. [url=http://jahannews.com/vdcjvve8iuqeytz.fsfu.html]منبع[/url]
  4. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون كانادا از نظر توان نظامي در رده بيست و پنجم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، كانادا كه جمعيت آن 34 ميليون و 30 هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 68 هزار پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال اين كشور 47 هزار نفر است. نيروي زميني كانادا داراي 201 دستگاه تانك، 2470 دستگاه نفربر، 150 عراده توپ كششي، 800 خمپاره‌انداز، 1485 سامانه ضد تانك، 34 سامانه پدافند هوايي و 10500 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي هوايي كانادا نيز داراي 544 فروند جنگنده و هواپيما، 201 فروند هليكوپتر و 1404 فرودگاه عملياتي است. نيروي دريايي كانادا نيز داراي 33 فروند كشتي، 9 بندر، 3 ناوشكن، چهار زيردريايي، 12 ناوچه، 20 قايق نظامي گشت زني است. نيروي دريايي كانادا داراي ناو هواپيمابر و قايق‌ جنگي خشكي آبي نيست. بودجه نظامي كانادا در سال ‌2011، 21 ميليارد و 800 ميليون دلار بوده است. كشور كانادا داراي مساحت 9 ميليون و 984 هزار كيلومتر مربع و 202 هزار كيلومتر خط ساحلي است. كانادا داراي8893 كيلومتر مرز مشترك است. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/213339/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D9%83%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7]منبع[/url] [color=orange] منتقل شد به بخحش جنگ 00Amin[/color] [color=indigo]منتقل شد به بخش توان نظامی ارتش های جهان SHAHABESAGEB[/color]
  5. تنگه هرمز یکی از مهمترین نقاط دریایی در جهان است که به خاطر اهمیت ویژه آن، سپاه پاسداران تمهیدات ویژه ای را برای حفاظت و تامین امنیت پایدار از آن در نظر گرفته است. یکی از فرماندهان نیروی دریایی سپاه، اخیرا به تشریح برخی اقدامات صورت گرفته در این تنگه استراتژیک و رویکرد مدبرانه و شجاعانه رزمندگان ایرانی در حفاظت از منافع کشورمان پرداخته است که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود. به گزارش مشرق، وی با بیان اینکه يکي از مهمترين اقدامات روزمره این نیرو، ره گيري هاي ناوگان هاي بيگانه حاضر در خليج فارس است، یاداور شده که همه نيروهاي راداري سپاه مسلط به زبان های خارجی هستند و کار ثبت عبور و مرور شناورهاي خارجي را برعهده دارند. * فعالیت ایستگاه سپاه در تنگه هرمز کنترل تنگه هرمز ماموريت اصلي نیروی دریایی سپاه است. اين نقطه يک ايستگاه بين المللي به نام سپاه استيشن (Sepah station) است و همه شناورهاي عبوري از تنگه هرمز موظف هستند که خود را به نیروهای ایرانی معرفي کنند. برهمين اساس کليه تردد ها در اين منطقه اعم از شناورهاي تجاري و نظامي که عبور بي ضرر از تنگه هرمز دارند، کنترل مي شوند. البته ایران به شناورهاي تجاري کاري ندارد مگر اين که به آن ها مشکوک شوند که در اين صورت براساس کنوانسيون هاي بين المللي دريايي آن ها را بازخواست مي کنند و در صورت لزوم بازرسي و توقيف مي شوند. * آغاز رهگیری از دریای عمان حتي قبل از تنگه هرمز فعاليت نیروهای سپاه آغاز مي شود. شنودها از ورای منطقه آغاز و رهگيري براي «مثبت کردن» (کسب اطلاعات از شناورهاي بيگانه) در اين منطقه انجام مي شود. در اين محدوده هرشناوري در هر زماني که وارد خليج فارس شود رصد و شناسايي شده و تحت کنترل ما قرار می گيرد. وقتي شناورهاي ناوگان هاي نظامي بيگانه قصد ورود به خليج فارس را دارند به طور عمده به صورت کارواني وارد مي شوند؛ مثلا 4 فروند همراه هم وارد مي شوند. اين شناورها قبل از اين که وارد حوزه منطقه ای شوند تحت کنترل اطلاعاتي رزمندگان ایرانی قرار مي گيرند. * 9500 متر ورود به حریم ناوهای هواپیمابر آمریکا اين کنترل از طريق سيستم هاي شنود، يگان هاي شناوري، رهگيري با هواپيماهاي بدون سرنشين و سامانه هاي راداري اتفاق مي افتد. اين رهگيري ها خيلي حساس و مهم است و حساس ترين نکته در اين مقوله اين است که شناورهاي آمريکايي براي خودشان حريم امنيت تعريف کرده اند که اين حريم در ساير نقاط دنيا رعايت مي شود. به عنوان مثال حريم ناوهاي هواپيما بر آمريکايي در دنيا 10 کيلومتر است يعني در شعاع کمتر از 10 کيلومتري اين شناور هيچ جنبنده اي نبايد باشد. بر همين اساس در بسياري از نقاط دنيا وقتي اين ناوها وارد تنگه ها و کانال ها مي شوند آن تنگه به مدت 24 ساعت بسته مي شود تا نيروهاي آمريکايي به راحتي عبور کنند. هيچ شناوري حق نزديک شدن به اين ناوها را ندارد به ويژه اگر آن ها تشخيص دهند که آن شناور، شناور نظامي است. با اين حال نیروهای ایرانی اين حريم را در این منطقه قبول نداشته و آن را شکسته اند که آن ها هم به ناچار اين موضوع را پذيرفته اند. * ترفندهای آمریکا برای فرار از رهگیری توسط سپاه آمريکايي ها علاقه فراواني دارند که رهگيري اطلاعاتي نشوند. به خصوص وقتي همراه ناوهاي ديگر کشورها وارد منطقه مي شوند مايل نيستند که شناورهای سپاه به آن ها نزديک شوند بر همين اساس ديگر به همراه ناوهاي ساير کشورها وارد نمي شوند چرا که نمي خواهند هيمنه ظاهري شان جلوي آن ها شکسته شود. گاهي حتي با هماهنگي کشورهاي جنوب خليج فارس، در سکوت راديويي و در بين شناورهاي تجاري و با سرعتي به اندازه سرعت آن ها به سمت تنگه هرمز مي آيند و حتي کشور عمان هم که ايستگاه بين المللي دارد آن ها را صدا نمي زند ولي به دليل قدرت و تسلط بالاي نیروهاي سپاه، به خوبي آن ها شناسايي می شوند. حتي گاهي که کشورهاي همسايه آن ها را پيج مي کنند آمريکايي ها پاسخ نمي دهند اما به ايستگاه سپاه به ناچار پاسخ مي دهند. آمريکايي ها تلاش مي کنند از رهگيري سپاه فرار کنند به همين دليل ساعت هاي مختلفي در روز را آزموده اند تا بلکه نیروها هوشیار نباشند. مثلا ساعت 12 نيمه شب يا 3 و 4 بامداد را تجربه کرده اند اما هميشه رهگيري شده اند. حتي آب راه خود را از آب هاي بين المللي به آب هاي عمان تغيير مي دهند ولي باز هم رهگيري مي شوند چرا که نقاطي در تنگه هرمز هست که آن ها مجبورند تغيير مسير دهند. * مانور بالگردهای آمریکایی بر فراز شناورهای سپاه تنها کاري که غربی ها پس از این تحقیر قانونی مي کنند اين است که بالگردهاي خود را بالاي سر شناورهای ایرانی سپاه بياورند تا آن ها را بترسانند اما رزمندگان از اين کارها هراسي ندارند. در همين شرايط نیروهای دریایی ایران خيلي خونسرد و عادي وظايف خود را انجام مي دهند و تاجايي که لازم باشد جلو مي روند و کاري به آن ها ندارند. بارها اتفاق افتاده است که بالگردهاي آمريکايي تلاش کرده اند با هاور کردن مانع از پيش روي شناورها سپاه شوند اما بچه ها جلو رفته اند و بالگرد آمريکايي هم به ناچار آن قدر عقب رفته است تا مجبور شده روي ناو بنشيند! [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/213652/%D8%B9%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B1%D8%AF-sepah-station-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%86%DA%AF%D9%87-%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%B2]منبع[/url]
  6. [img]http://www.persiancall.net/wp-content/uploads/2011/09/wifi-signal-boost-6.jpg[/img] صدای ایران: در حال حاضر استفاده از مودم های wifi به علت قابلیت های زیاد و قیمت مناسبی که دارد بسیار رایج شده است اما با تمام خصوصیات مثبتی که دارد شاید بزرگترین ایراد که بتوان به آن گرفت و کاربران از آن گله مند هستند قدرت سیگنال این نوع مودم ها می باشد. این مودم ها به طور ایده آل در فضای باز تا شعاع 20 تا 25 متر یا حتی بیشتر را جواب گو هستند ولی تمام استفاده کننده کنندگان از این نوع مودم ها آن را داخل ساختمان استفاده می کنند که در این بین موانعی وجود دارد و اگر حتی در شعاع تحت پوشش مودم هم باشید وجود تنها 2 یا 3 دیوار در این میان قدت سیگنالی که شما در دستگاه مورد نظر دریافت می کنید را پایین خواهد آورد . اما ما به شما آموزش می دهیم که چطور با یک قوطی نوشابه ساده قدرت سیگنال را در جهت مورد نظر خودتان افزایش دهید و از هدر رفتن سیگنال در تمامی شعاع ها جلوگیری کنید . 1 – یک قوطی نوشابه را بردارید داخل آن را کاملا با آب تمیز کنید و خشک کنید [img]http://www.persiancall.net/wp-content/uploads/2011/09/wifi-signal-boost-0.jpg[/img] 2 – درب آن را جدا کرده و با یک تیغ کاتر انتهای آن را مطابق عکس ببرید [img]http://www.persiancall.net/wp-content/uploads/2011/09/wifi-signal-boost-2.jpg[/img] 3 – اما قسمت سر آن را به صورت نیمه ببرید تا از انتهای آن جدا نشود ( مسئولیت استفاده صحیح از تیغ بر عهده شما است ) [img]http://www.persiancall.net/wp-content/uploads/2011/09/wifi-signal-boost-3.jpg[/img] 4 – سپس آلومنیم بدنه را از وسط ببرید تا کاملا به صورت یک آلومنیم صاف در بیاید در قسمت ابتدایی قوطی به آن متصل باشد [img]http://www.persiancall.net/wp-content/uploads/2011/09/wifi-signal-boost-4.jpg[/img] 5 – مطابق شکل آن را بر روی آنتن wifi قرار دهید [img]http://www.persiancall.net/wp-content/uploads/2011/09/wifi-signal-boost-6.jpg[/img] انجام این کار باعث می شود که امواج شما در شعاعی که مد نظر شما نیست به هدر نرود و به جای آن امواج به سمت دلخواه شما هدایت شود و باعث می شود خط سیگنال دریافتی در دستگاه شما تا 2 خط افزایش یابد [url=http://www.shahrekhabar.com/newsview.jsp?rt=science1319484420887892]منبع[/url]
  7. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون ايتاليا از نظر توان نظامي در رده هفدهم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، ايتاليا كه جمعيت آن 61 ميليون و 16 هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 293 هزار پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال اين كشور 42 هزار نفر است. ارتش ايتاليا به چهار شاخه اصلي تقسيم مي‌شود: 1- نيروي زميني 2- نيروي هوايي 3- نيروي دريايي 4- ژاندارمري نيروي زميني ايتاليا داراي 320 دستگاه تانك، 7739 دستگاه نفربر، 162 عراده توپ كششي، 262 عراده توپ خودكششي، 22 سامانه پدافند موشكي، 3280 خمپاره‌ انداز، 400 سامانه ضد تانك، 116 سامانه پدافند هوايي و 6552 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي زميني ايتاليا قدرتمندترين نيروي دفاعي اين کشور محسوب مي‌شود. تانكها و نفربرهاي "داردو"، "چنتارو"، "آريته" و هليکوپترهاي جنگي "مانجوستا" (Dardo, Centauro, Ariete, Mangusta) بعلاوه زره پوشهاي "لئوپارد يک" و "ام 113" (Leopard 1, M113) از مشهورترين تجهيزات جنگي، نيروي زميني ايتاليا هستند. نيروي هوايي ايتاليا نيز داراي 1004 فروند جنگنده و هواپيما، 435 فروند هليكوپتر و 132 فرودگاه عملياتي است. نيروي هوايي ايتاليا يا به طور مخفف AMI، در سال 1923 توسط "ويتويو امانوئل سوم" به عنوان نيروي هوايي سلطنتي تاسيس شد. بعد از جنگ جهاني دوم که حکومت ايتاليا جمهوري شد، نام نيروي هوايي سلطنتي نيز به نام فعلي تغيير کرد. نيروي دريايي ايتاليا نيز داراي 180 فروند كشتي، هشت بندر، شش زيردريايي، دو ناو هواپيمابر، چهار ناوشكن، 12 ناوچه، 14 قايق نظامي گشت زني و 39 قايق‌ جنگي خشكي آبي است. نيروي دريايي ايتاليا مانند نيروي هوايي، پس از نيروي دريايي سلطنتي در سال 1946 تاسيس شد. نيروي دريايي ايتاليا نيروي مدرني است که داراي همه نوع کشتي و زير دريايي از جمله ناوهاي هواپيما بر، ناوشکن، کشتي‌هاي مدرن، زير دريايي، کشتي‌ها و قايقهاي آبي خاکي است. ژاندارمري نيروي امنيتي ايتالياست و شامل پليسهاي مختلف ايتاليا مي‌شود. مثلا گوارديا دي فيناتزا(Guardia di Finanza) پليس مخصوصي است که رفع و رجوع جرائم مالي، مواد مخدر، گمرک و کنترل مرزهاي آبي، زميني و هوايي، مهاجرتهاي غير قانوني، پول‌شوئي، پولهاي تقلبي و جرائم کامپيوتري را بر عهده دارد. ارتش تحت نظارت شوراي عالي دفاع، به رياست رئيس جمهور اداره مي‌شود. بودجه نظامي ايتاليا در سال ‌2011، 50 ميليارد و 400 ميليون دلار بوده است. كشور ايتاليا داراي مساحت 301 هزار و 340 كيلومتر مربع و 7600 كيلومتر خط ساحلي است. ايتاليا داراي 1889 كيلومتر مرز مشترك است. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/211562/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A%D8%A7]منبع[/url] [color=orange] منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  8. وزير دفاع ژاپن امروز (سه‌شنبه) اعلام كرد كه تصميم براي خريد ‌٤٢ جت جنگنده رادارگريز اف-35 به ارزش هشت‌ ميليارد دلار به اين كشور كمك خواهد كرد تا اوضاع و شرايط امنيتي خود را پس از اعلام مرگ رهبر كره شمالي تغيير دهد. اين جت‌ها جايگزين اف-4هاي ناوگان هوايي ژاپن مي‌شوند. به گزارش ايسنا توكيو اعلام كرد كه ‌٤٢ جت جنگنده دومنظوره اف-35 را به ارزش هشت‌ ميليارد دلار- پنج ميليارد پوند- از كارخانه سازنده تجهيزات دفاعي لاكهيد مارتين آمريكا خريداري مي‌كند. اين جت جنگنده از ميان يورو فايتر تايفون و بوئينگ F/A-18 سوپر هورنت انتخاب شده‌اند. به گزارش شبكه خبري بي‌.بي‌.سي، اين تصميم در ميان بحبوحه نگراني منطقه‌اي در پي مرگ كيم جونگ ايل، رهبر كره شمالي اتخاذ شده است. همچنين ژاپن در مورد امكان ارتقاي قدرت نظامي چين به شدت دچار نگراني است. در ماه‌هاي اخير، ژاپن اعلام كرده كه در حال تقويت دفاع ساحلي خود پس از هشدار افزايش فعاليت‌هاي نيروي دريايي چين در آب‌هاي منطقه است. "ياسوئو اچيكاوا"، وزير دفاع ژاپن اعلام كرد كه اوضاع و شرايط امنيتي ژاپن با حضور اين جنگنده‌ها دستخوش يك تغيير مي‌شود. اين جنگنده‌هاي اف-35 ظرفيت اين تغيير را دارند. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/212199/%DA%98%D8%A7%D9%BE%D9%86-%D8%AE%D8%B1%D9%8A%D8%AF-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D9%8135-%D8%B1%D8%A7-%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%8A-%D9%83%D8%B1%D8%AF]منبع[/url]
  9. death-white

    نگاهي به توان نظامي ايتاليا

    [quote]اقا اين ليست سازمان سيا در مورد ايران و اسراييل رو بزار ديگه. دمت گرم نوع هواپيماهاي نيروي هواييش از چيه ؟؟؟؟[/quote] در مورد ایران که توی همین سایت هست در مورد اسراییل هم در بخش جنگ قرار دادم اگر چه در سایت هم فکر کنم باشه
  10. امید وارم تکراری نباشه سازمان موساد كه مسئوليت جمع آوري اطلاعات انساني ، عمليات مخفي و تروریستی را برعهده دارد ، تمركز خود را بر ملت هاي مسلمان و سازمان هاي اسلامی در سراسر جهان معطوف كرده است. اين مؤسسه همچنين مسئول جنبش مخفي مهاجران يهودي براي خروج آنها از سوريه ، ايران و اتيوپي و مهاجرت دادن آنها به اسرائيل مي باشد. عوامل موساد در حال حاضر در كشورهايي كه سابقآ كمونيست بودند ، غرب و سازمان ملل متحد فعال هستند. دفتر اصلي موساد در تل آويو (پايتخت اسرائيل) است. اين مؤسسه در دهه 80 ، بين 1500 تا 2000 نفر پرسنل داشت و برآوردهاي اخير حاكي از 1200 نفر كارمند مي باشد. هويت مدير موساد معمولآ جزو اسرار حكومتي تلقي مي شود و يا حداقل اينكه در عموم و رسانه ها چيزي درباره وي مطرح نمي شود. اما در ماه مارس سال 1996 ، دولت اسرائيل انتصاب ژنرال ارشد داني ياقوم را به جاي رئيس قبلي اين مؤسسه يعني شبتاي شاويت كه در اوايل سال 1996 استعفاء داده بود اعلام كرد و در سپتامبر 2002 ، مئير داگان به عنوان مدير جديد موساد انتخاب شد. موساد كه در گذشته به عنوان مؤسسه هماهنگي و مؤسسه مركزي اطلاعات و امنيت اسرائيل شناخته مي شد ، در اول آوريل سال 1951 تشكيل شد. موساد توسط نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي يعني داويد بن گورين تأسيس شد كه هدف آن را اين گونه اعلام كرد: «براي كشور ما كه از ابتداي تأسيس تحت فشار دشمنانش قرار داشته است ، اطلاعات به عنوان خط مقدم دفاع ضروري است و ما بايد به خوبي بياموزيم و بدانيم كه در اطرافمان چه مي گذرد.» موساد هشت بخش اصلي دارد. با اين وجود جزئيات سازمان داخلي آن همچنان مخفي باقي مانده است. تعدادي از آن بخش ها عبارتند از: بخش جمع آوري كه بزرگترين بخش آن است و مسئوليت عمليات جاسوسي را برعهده دارد ، دفاتري را در خارج از اسرائيل تحت پوشش ديپلماتيك و غيررسمي تأسيس كرده است. اين بخش شامل قسمت هايي است كه هر يك مسئول نواحي ويژه جغرافيايي مي باشند و هدايت مأموران فعال درآن نواحي را برعهده دارند. موساد از سال 2000 ، يك فعاليت تبليغي گسترده را در جهت استخدام مأموران جديد جمع آوري خبر و اطلاعات آغاز كرد. بخش همكاري و اقدام سياسي که در آن ، فعاليت هاي سياسي و همكاري با سرويس هاي اطلاعات خارجي كشورهاي دوست اسرائيل و نيز كشورهايي كه روابط ديپلماتيك عادي با اسرائيل ندارد را انجام مي دهد. در دفاتر بزرگ تر خود در كشورهايي مانند فرانسه ، موساد دو كنترل كننده منطقه اي تحت پوشش كاركنان سفارت خود در پاريس دارد. يكي از آنها براي بخش جمع آوري كار مي كند و ديگري براي بخش همكاري و اقدام سياسي. بخش عمليات ويژه با عنوان متساوا ، ترورهاي بسيار حساس ، خرابكاري ها و اقدامات شبه نظامي دقيق و پروژه هاي جنگ رواني را انجام مي دهد. اين بخش مسئوليت ترور شخصيت هاي ويژه و نظامي فلسطيني را برعهده دارد. بخش LAP ، مسئول اجراي جنگ رواني ، تبليغات و عمليات فريب مي باشد كه تهاجمات فرهنگي و اخبار دروغ نشر شده در مطبوعات جزو اقدامات اين بخش است. بخش تحقيقات ، مسئول توليد اطلاعات نظير گزارش هاي روزانه ، خلاصه وضعيت هاي هفتگي و گزارش هاي مشروع ماهانه است. اين بخش در قالب 15 بخش ويژه جغرافيايي يا دفاتر منطقه اي سازماندهي شده است كه شامل ايالات متحده امريكا ، كانادا و اروپاي غربي ، امريكاي لاتين ، كشورهاي سابق اتحاد جماهير شوروي ، چين ، آفريقا ، مغرب (مراكش) ، الجزاير ، تونس ، ليبي ، عراق ، اردن ، سوريه ، عربستان سعودي ، امارات متحده عربي و ايران مي باشد. يك بخش هسته اي نيز متمركز بر موضوعات خاص و مرتبط با تسليحات هسته اي تشكيل شده است كه معمولآ جزو سري ترين بخش ها است. بخش تكنولوژي ، مسئول توسعه فناوري هاي پيشرفته براي پشتيباني فني از عمليات هاي موساد است. در آوريل سال 2001 ، موساد يك آگهي استخدام در رسانه هاي اسرائيلي درج كرد مبني بر اينكه به تعدادي مهندس الكترونيك و متخصص كامپيوتر براي واحد تكنولوژي خود نياز دارد. در سال 1996 ، در يك نشريه چاپ امريكا مطلبي درج شد كه بخش اطلاعات عمليات موساد ادعا كرده است بزرگترين ترورهاي دنيا را 10 دقيقه قبل از وقوع شناسايي مي كند ، در حالي كه قبلآ CIA فاش كرده بود اين اقدامات را 8 دقيقه قبل از وقوع ترور شناسايي مي كند. واحد اطلاعات نظامي پايان جنگ جهاني دوم ، ده ها هزار جاسوس و سرجاسوس و نظاميان اطلاعاتي را به خانه هاي خود بازگرداند. بخش بزرگي از اين جاسوسان ، يهودي بودند که به دليل انگيزه هاي نژادي عليه دولت آلمان نازي و ايتاليا فعاليت مي کردند. آنها به کشورهاي مطبوع خود بازنگشتند. بلکه به سراغ سرزمين موعودشان (اسرائيل) رفتند و کار تشکيل چند مجموعه بزرگ اطلاعاتي را پي گرفتند. موساد معروف ترين سازمان اطلاعاتي آنها بود. آنها در کنار موساد ، يک واحد اطلاعات نظامي تأسيس کردند که به طور کامل ، زير نظر ارتش اسرائيل فعاليت مي کرد. اين واحد سري کمتر نزد مردم عادي شناخته شده است ؛ اما دقيق ترين ، منضبط ترين و مرگبارترين واحد اطلاعاتي جهان است. اسرائيلي ها نيز تمايلي به شناساندن اين واحد ندارند و حتي بسياري از فعاليت هاي اين واحد سري را به نام موساد منتشر مي کنند. سرجاسوس معروف اسرائيلي - الي کاهن - در دهه 1960 در سوريه ، تا سطح کانديداتوري وزارت دفاع سوريه پيش رفت و اگر تنها يک اتفاق ساده موجب دستگيري و اعدام وي نمي شد ، اسرائيل بدون شليک حتي يک گلوله ، ارتش سوريه را در اختيار مي گرفت. اطلاعاتي که الي کاهن طي چند سال به اسرائيل مخابره کرد ، سبب شد تا ارتش اسرائيل در نبرد شش روزه با ارتش سوريه ، همواره با اطلاعات کافي و سنجيده وارد عمل شود. اسرائيل به دليل در اختيار داشتن واحدهاي قوي ضداطلاعاتي ، مانع نفوذ جاسوسان دشمن به داخل تشکيلات خود مي شود. در دنياي جاسوسان ، مأموران موساد همواره از نظر مصمم بود و بيرحمي ، از وضعيت ويژه اي برخوردار بوده اند. واحدهاي اطلاعات - امنيت کشور انگلستان ، زماني که در پرونده اي به ناکامي بر مي خورند از مأموران موساد استفاده مي کنند. موساد در عين حال بسيار بي ترحم است. در سال 1983 ميلادي ، چند روز قبل از انجام يک عمليات انتحاري و انفجار مقر تفنگداران دريايي آمريکايي در بيروت و مرگ حداقل 200 نيروي آمريکا ، عوامل موساد ، از يک حمله انتحاري باخبر شدند. خبرچينان اسرائيلي حتي متوجه شدند که اين حمله ، هدفي آمريکايي است. اما موساد ، اين اطلاعات را در اختيار آمريکا نگذاشتند. سرجاسوس موساد استدلال کرده بود که اين مشکل آمريکايي هاست و من حاضر نيستم جاسوس يهودي خود را به دليل نجات جان آمريکايي ها به کشتن بدهم. موساد اين سازمان امنيتي ، از مخوفترين سازمان هاي جاسوسي دنياست. شبکه گسترده اين سازمان در سراسر دنيا بخصوص کشورهاي عربي ، باعث برتري کامل اطلاعاتي اسرائيل بر کشورهاي منطقه گرديده است. نيروهاي زبده و امکانات فوق پيشرفته اين سازمان ، آن را در رديف برترين سازمان هاي جاسوسي قرار داده است ؛ به طوري که آموزش نيروهاي اطلاعات برخي کشورها ، توسط اين سازمان انجام مي گيرد. چشم هاي نامرئي اسرائيل با در اختيار داشتن: 1- ماهواره هاي جاسوسي با دقت بسيار بالا 2- هواپيماهاي جاسوسي فوق پيشرفته بدون سرنشين 3- بالن هاي جاسوسي ضدرادار برتري کاملي نسبت به تمامي ارتش هاي منطقه دارد. دقت اين امکانات به حدي است که جسمي به اندازه دو سانتيمتر را روي زمين به خوبي تشخيص مي دهد. براي اين چشم هاي نامرئي ، شب و روز تفاوتي ندارد. اسرائيل تنها کشور منطقه است که ماهواره جاسوسي در اختیار دارد. توان نظامی لوگوی ارتش اسرائیل در بين کشورهاي خاورميانه ، بي شک هيچ ارتشي به اندازه ارتش اسرائيل براي منطقه خطرناک نيست. اين ارتش از نظر ابعاد کمي و کيفي به درجه اي از قدرت رسيده که براي مراقبت از کشوري در ابعاد هندوستان - با بيش از يک ميليارد نفر جمعيت و 3 ميليون و 500 هزار کيلومتر مربع وسعت - کفايت مي کند. اين در حالي است که جمعيت سرزمين هاي اشغالي حدود 6 ميليون نفر و مساحت آن نزديک به 20 هزار کيلومتر مربع است. ارتش اسرائيل از نظر امکانات پيشرفته نظامي پس از کشورهاي آمريکا ، روسيه ، چين و انگليس ، پنجمين ارتش قدرتمند دنياست. حمايت هاي بي حد و حصر در زمينه هاي سياسي ، اقتصادي ، نظامي و ... از اسرائيل ، اين رژيم اشغالگر را ظاهرآ به قدرت برتر و شکست ناپذير منطقه تبديل کرده است. کشورها و سازمان هاي بزرگ به همراه شبکه گسترده صهيونيست ها ، از اين رژيم جلعي حمايت مي کنند. ارتشي که طي 48 ساعت ، 4 برابر مي شود ارتش اسرائيل انبوهي از تانک ها ، نفربرها ، هواپيماها و موشک ها را در اختيار دارد. اما به علت کمي جمعيت ، از نيروي کافي و مناسب بي بهره است. تعداد نيروهاي رسمي ارتش اسرائيل ، 120 هزار نفر است. اين جمعيت ، معادل نيروهاي يک ارتش متوسط منطقه است ؛ اما همين ارتش ، ظرف مدت 48 ساعت مي تواند مبدل به ارتشي 600 هزار نفري شود. اگر در اسرائيل ، در حال خريد از مغازه اي متوجه شديد که فروشنده يک ستوان توپخانه است و يا راننده تاکسي ، يک تک تيرانداز است تعجب نکنيد. اين افراد سالي چند بار با معرفي خود به واحدهاي نظامي «کادري» ، تمرين و آموزش ديده و دوباره کار خود را با لباس شخصي ادامه مي دهند. در دنيا ، اين سيستم تنها متعلق به سوئيس است که اصلآ ارتش ثابتي ندارد. اما اسرائيل علاوه بر اين توانايي ، يک ارتش آماده نيز دارد. بالاترين هزينه سرانه تسليحاتي اسرائيل بجز آنکه بالاترين بودجه نظامي خاورميانه را (بعد از عربستان) دارد ، از هزينه نظامي بالايي نيز برخوردار است. درحالي که کشورهايي مانند ايران و ترکيه ، سرانه نظامي 78 و 126 دلاري در اختيار دارند (تقسيم بودجه نظامي به جمعيت) نگهداري ارتش اسرائيل براي هر شهروند اسرائيلي در سال ، 1698 دلار هزينه در بر دارد. اين رقم حتي بسيار بالاتر از رقم هاي سرسام آور بودجه هاي اعراب خليج فارس است که علي رغم جمعيت کم ، بدنبال خريد گرانترين تجهيزات براي ارتش خود هستند. شکل و نوع سلاح هايي که در ارتش اسرائيل به کار مي روند يکي از عمده ترين کمک هاي ايالات متحده به اسرائيل ، کمک هاي تسليحاتي است. به گونه اي که رژيم صهيونيستي ، همواره از جديدترين جنگ افزارهاي امريکايي سود برده است. اين وضعيت در توپ هاي متحرک ، موشک اندازها ، موشک هاي هدايت شونده ، ضدهوايي ها ، هواپيماها ، بالگردها و ... به چشم مي خورد. ايالات متحده ، بزرگترين تأمين کننده تسليحاتي اسرائيل است. واشنگتن از بدو تشکيل رژيم صهيونيستي ، راهبرد برتري نظامي اين رژيم را به عنوان يکي از مهمترين راهکارهاي حفظ اين رژيم نامشروع برشمرده است. توان نظامي ارتش اسرائيل ارتش اسرائيل از 161 هزار نيروي کادر دائم و 425 هزار نيروي ذخيره برخوردار است. اسرائيل به علت کمي جمعيت ، نمي تواند 30 درصد جمعيت خود را به عنوان ارتش فعال نگه دارد. بنابراين از 6 ميليون نفر جمعيت خود ، تنها به داشتن 161 هزار نيروي آماده بسنده کرده است. ساير افراد ارتش اين کشور درحال آماده باش بوده و مشغول فعاليت هاي روزمره خود هستند. نيروي زميني سيستم هاي تسليحاتي و جنگ افزارهاي آمريکايي ، به شکل گسترده اي توسط نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي به کار مي رود. به نحوي که نيمي از تسليحات مورد استفاده در نيروي زميني ارتش اسرائيل ، آمريکايي است. علاوه بر اين ، بايد از سايت موشک هاي تاکتيکي ، سيستم موشک هاي هدايت شونده ضدتانک ، هواپيما و دستگاه هاي مراقبت بسيار پيشرفته آمريکايي نيز نام برد. ارتش اسرائيل ثابت کرده است که حداکثر براي 14 روز توان جنگيدن مداوم را دارد و طولاني شدن جنگ ، به زيان اين رژيم تمام خواهد شد. به دليل اينکه بسياري از عمليات هاي اعجاب آور نظامي اسرائيل ، توسط نيروي هوايي اين رژيم صورت گرفته است ، از چشم بسياري از مردم و حتي کارشناسان ، توان نيروي زميني اسرائيل دستکم گرفته شده است. حال آنکه اين ارتش ، يکي از مکانيزه ترين ارتش هاي جهان است. اسرائيل 4200 دستگاه تانک و 6100 دستگاه نفربر زرهي در اختيار دارد که با استفاده از آنها ، به راحتي قادر است صدها هزار سرباز را در کمتر از 48 ساعت منتقل کند. توان قابل ملاحظه زرهي اسرائيل ، به اين رژيم اجازه مي دهد که در حملات برق آساي خود ، توفيق قابل توجهي داشته باشد. (نفوذ آريل شارون در سال 1973 ميلادي به قلب خطوط دفاعي مصر ، به هميل دليل بود.) 1. لشکر گولاني لشکر گولاني ، از زبده ترين نيروهاي نظامي دنيا - بعد از نيروي ويژه کماندويي آمريکا - هستند. شرايط ويژه بدني و آموزش هاي طاقت فرسا ، شرايطي آرماني و مثال زدني براي اين کماندوها ساخته است. نام گولاني ، لرزه بر اندام ساير نيروهاي اسرائيلي مي اندازد. چه رسد به ارتش هاي منطقه. اما همين نيروي زبده و آموزش ديده ، در جنگ 33 روزه از نيروهاي حزب الله لبنان شکست سخت و مفتضحانه اي خوردند. به طوري که در جنوب لبنان ، نتوانستند حتي يک متر هم پيشروي کنند و در انتها با برجاي گذاشتن تلفات زياد و جا گذاشتن تجهيزات و امکانات خود ، فرار را بر قرار ترجيح دادند. 2. نيروي زرهي ستون فقرات نيروي زميني ، يگان زرهي است. يگان زرهي اسرائيل ، به دليل در اختيار داشتن پيشرفته ترين تانک (مرکاوا) ، قدرتی ويرانگر دارد. تانک مرکاوا «مرکاوا» کلمه عبري و برگرفته از کلمه عربي «مرکب» است. زيرا تمامي قابليت هاي مناسب يک تانک پيشرفته ، در مرکاوا وجود دارد. شکل ظاهري اين تانک ، به گونه اي طراحي شده است که هدفگيري آن بسيار مشکل است و در صورت اصابت نيز موشک منحرف مي شود. زره و بدنه اين تانک از آلياژ مخصوصي است که در صورت هدف قرار گرفتن ، کمترين آسيب را مي بينند. سرعت و توانايي حرکت در زمين هاي مختلف ، از ويژگي هاي اين تانک فوق پيشرفته است. اين تانک داراي تيرک هايي است که با استفاده از آنها ، راننده و فرمانده تانک مي توانند حرکت تانک را در خيابان هاي تنگ تنظيم کرده و ميزان خسارت به محيط هاي شهري را به حداقل برسانند. به منظور مقابله با مواد انفجاري که از بيرون بر روي اين تانک ها انداخته مي شود ، تورهاي سيمي در بعضي نقاط تانک قرار داده شده است. این تانک که از پيشرفته ترين تجهيزات نظامي جهان محسوب مي شود ، داراي 60 تن وزن مي باشد که با 3 قبضه مسلسل ، يک خمپاره انداز 60 ميليمتري و يک توپ 120 ميليمتري ، قادر است گلوله هايي را با برد 7 کيلومتر شليک کند. اين تانک از توانايي زيادي براي حرکت نيز برخوردار بوده و درمقابل حملات شيميايي نيز بسيار مقاوم است. از آنجا که اين تانک ، به تجهيزات بسيار پيشرفته الکترونيکي مجهز شده و 1200 است بخار قدرت دارد ، از بهترين تانک هاي موجود در دنيا به شمار مي آيد. براي تقويت سيستم بصري مسلسل هاي اين تانک ، دوربيني روي آن نصب شده است که قابليت چرخش 360 درجه را دارد و يک تصوير دقيق از صحنه اي که پيش روي مسلسل آماده شليک است ، ارائه مي دهد. جالب اينکه براي اينکار ، نيازي به چرخاندن دوربين نيست. بلکه اين دوربين ، اساسآ از ساختار پوشش 360 درجه برخوردار است و تصاوير آني از محيط را در اختيار خدمه تانک قرار مي دهد. 3. توپخانه از 1550 عراده توپ ثابت و متحرکي که نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي در اختیار دارد ، 906 عراده آن ساخت آمريکاست. توپ هاي متحرک به طور کلي تعداد توپ هاي متحرک نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از اين قرار است: تعداد 796 عراده توپ 155 میلیمتري (از نوع M109 A1/A2) ، تعداد 230 عراده توپ 175 ميليمتري (از نوع M110) و تعداد 36 عراده توپ 203 ميليمتري (از نوع M110). توپ هاي ضدهوايي نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از 2 نوع توپ ضدهوايي ساخت آمريکا استفاده مي کند که از نوع «M-163» و است. 4. تسليحات موشکي اسرائیل با داشتن انواع موشک ها با توان تخريبي بالا و برد متفاوت ، بزرگترين زرادخانه موشکي خاورميانه را در اختيار دارد. رژيم اشغالگر قدس ، با به خدمت گرفتن پيشرفته ترين سيستم هاي ضدموشک از جمله سيستم «پاتريوت» ادعا دارد که شهرهاي آن کشور ، نقاط امن محسوب مي شوند. لذا بجز شهرک هاي نزديک مرز که با سلاح نيمه سبک و کوچک قابل هدفگيري است ، در شهرهاي بزرگ پناهگاهي احداث نکرده است. موشک انداز سايت هاي موشکي اين رژيم ، آمريکايي است و قدرت پرتاب موشک هاي دوربرد غيرهدايت شونده را دارد. اين سايت ها ، براي تأمين پشتيباني آتش نيروها مورد استفاده قرار مي گيرد. 20 سايت موشکي از نوع «لانس» (C Lance MGM 52) با قدرت پرتاب موشک هاي زمين به زمين ، از سال 1986 از طرف آمريکا به ارتش اسرائيل تحويل داده شد. تسليحات موشکي هدايت شونده و ضدزره نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از 2 نوع سيستم موشکي موسوم به «تاو» و «دراگون» استفاده مي کند. اين سيستم هاي موشکي ، ساخت آمريکا بوده و ضدتانک هستند. موشک هاي هدايت شونده «MT» فردي از نوع زمين به هوا واحدهاي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از موشک هاي زمين به هواي «MT» هدايت شونده استفاده مي کنند. اين موشک ها ، برروي شانه حمل شده و مورد استفاده قرار مي گيرد. موشک هاي ضدهوايي نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي از سيستم «MT1» ساخت آمريکا استفاده مي کند. اين موشک ها به «چاربال» معروفند. سيستم چاربال آمريکايي ، از 2 بخش اصلي تشکيل شده است. اول بخش متحرک آن شامل يک زره پوش با محور حرکتي زنجيري از نوع «M730» و دوم سايت موشکي آن از نوع «M54». 5. هوانيروز بالگردهاي هجومي توپدار ارتش رژيم صهيونيستي ، 116 بالگرد هجومي آمريکايي در اختيار دارد. اين بالگردها عبارتند از: 39 فروند بالگرد هجومي از نوع «AH-1F» کبرا که 2 خدمه دارد. 42 فروند بالگرد هجومي از نوع «AH-6A» آپاچي که 2 خدمه دارد. 35 فروند بالگرد هجومي از نوع «هيوز 500». هيوز يک بالگرد هجومي ضدتانک است و مي تواند براي پشتيباني هاي تاکتيکي کوتاه برد مورد استفاده قرار گيرد. از مشخصه هاي اين بالگرد ، انجام مأموريت هاي هجومي مختلف زميني و انجام پشتيباني مستقيم از نيروي دريايي است. توانايي هاي بالگرد آپاچي - قدرت حمل و شليک موشک هاي هدايت شونده - توانايي پرواز در تمامي شرايط جوي - قدرت بسيار بالا در هدف قرار دادن اهداف متحرک - قيمت بسيار بالا (15 ميليون دلار براي هر فروندد) قابليت آپاچي به اندازه اي است که اسرائيل ، براي ترور شخصيت ها از آن استفاده مي کند. شهيد سيدعباس موسوي (دبير کل سابق حزب الله لبنان) ، شيخ احمد ياسين و عبدالعزيز رنتيسي ، توسط اين بالگرد ترور شدند. بالگردهاي ترابري - نظامي ارتش رژيم صهيونيستي ، حدودآ 106 فروند بالگرد ترابري - نظامي مختلف در اختيار دارد که بايد 2 بالگرد امدادرسان را هم به آنها افزود. اين بالگردها عبارتند از: 42 فروند بالگرد از نوع «CH-53.D SikorSky» که قادر به حمل 38 سرباز با تمامي تجهيزات است. 10 فروند بالگرد از نوع «UH-60» بلک هاک که رژيم صهيونيستي ، آن را پس از جنگ خليج فارس از آمريکا تحويل گرفت. 54 فروند بالگرد از نوع «Bell-206» براي ترابري سبک و چند منظوره. نیروی هوایی نيروي هوايي اسراييل در واقع بدنة اصلي ساختار نظامي آن را تشكيل مي‌دهد. باتوجه به انديشة نظامي هجومي اين رژيم كه بر مبناي بازدارندگي و برتري كيفي استوارمي‌باشد، مي‌توان سه ركن اصلي اين انديشه را اين چنين معرفي كرد؛ 1. توان حمله به عمق استراتژيك منطقه جهت فلج كردن توان نيروي هوايي طرف مقابل و سپس وارد آوردن ضربات متعدد به نيروي زميني در جبهه‌هاي نبرد؛ ۲. حمايت پيوسته ازنيروهاي زميني و زرهي برپاية تاكتيك دوگانة «هواپيما ـ تانك»؛ ۳. اعمال يك دفاع هوايي فعال در عمق استراتژيك اسراييل با استفاده از جنگنده‌هاي دفاعي به عنوان بهترين وسيله جهت‌ جلوگيري از حملات هوايي دشمن. تعداد نيروي انساني فعال در نيروي هوايي اسراييل 32 هزار نفر و مجموع اين نيرو به انضمام نيروهاي ذخيره به 37 هزارنفر مي‌رسد كه در اين ميان 21800 نفر در گروههاي دفاع هوايي مشغول به كار هستند. در شرايط عادي، ساعت پرواز سالانة خلبانان اصلي 190 ساعت و خلبانان ذخيره 75 ساعت مي‌باشد. تعداد تقریبی هواپیماهای نيروي هوايي اسراييل به شرح زير است: در حدود 170 هواپيماي فانتوم اف ـ 4 كه در يك پرواز قادر به حمل 1233 تن سلاح هجومي مي‌باشند. 50 هواپيماي فانتوم (F-4 E 2000) و (F – 4 E) مأموريت از بين بردن سيستمهاي دفاع هوايي دشمن را بر عهده دارند و به همين منظور مجهز به موشكهاي هوا به زمين ضد رادار هستند. همچنين 14 هواپيماي فانتوم (RF-4 E) نيز مأموريتهاي تجسسي را انجام مي‌دهند. نيروي هوايي اسراييل تا پايان سال 1997، 65 جنگندة آمريكايي (F-15) در اختيار داشته است كه مجموعاً قادر به حمل 354 تن محمولة جنگي بوده‌اند. 13 جنگنده پس از پايان جنگ دوم خليج فارس به عنوان پاداش به اسراييل داده شد. همچنين از سال 1998 به بعد تعداد 25 جنگندة (F-15) مدل (I) با قدرت حمل سلاح هجومي به وزن 275 تن از سوي اين كشور خريداري شده است. اين نوع از هواپيماها قادرند بدون سوخت‌گيري در آسمان مسافتي در حدود 1450 كيلومتر را طي كنند و به عنوان مثال مي‌توانند نيروگاه هسته‌اي ايران را كه در بوشهر مستقر است، مورد هدف قرار دهند. بين سالهاي 1980 تا 1995 مجموعاً در حدود 260 هواپيماهاي جنگندة (F-16) از سوي آمريكا به اين رژيم تحويل داده شده است. البته 50 جنگندة (F-16) به عنوان پاداش پس از خاتمة جنگ دوم خليج فارس به اين كشور اعطا شد. اين هواپيماها پيش از تحويل به نيروي هوايي اسراييل كماكان در نيروي هوايي آمريكا به پرواز در مي‌آمدند و بين سالهاي 1994 و 1995 به اسراييل ارسال شدند. جنگنده‌هاي (F-16) مي‌توانند در يك مأموريت پروازي در حدود 1358 تن تسليحات هجومي با خود حمل كنند. در كنار آمارهاي مزبور، احتمالاً 615 هواپيماي «كفير ـ سي» در مدلهاي مختلف در اختيار نيروي هوايي مي‌باشد كه اگر اين تعداد را با هواپيماهاي آموزشي ـ رزمي، ذخيره و هواپيماهاي آمريكايي F-6، F15 و F16 جمع كنيم، احتمالاً اين رژيم داراي 530 جنگنده و 336 هواپيماي ذخيره است. دو هواپيماي هشدار سريع و مديريت عمليات هوايي مدل بويينگ 707 و چهار هواپيماي «E-2e-Hawak-EYE»؛ 41 هواپيماي جنگ الكترونيك «دريافت، استراق سمع و پارازيت الكتروني» شامل 6هواپيماي بويينگ 707، 6 هواپيماي «RC-12D»، سه هواپيماي (IAI-2000)، پانزده هواپيماي «Do-28» و شش هواپيماي «King air-2000»؛ سه هواپيماي گشت دريايي «IAI-1124 Seascan»؛ 8 هواپيماي سوخت‌رسان در آسمان شامل سه هواپيماي بويينگ 707 و پنج هواپيماي «كسي ـ 130 هركولس»؛ 47 هواپيماي حمل و نقل شامل 4 هواپيماي حمل تجهيزات سنگين از نوع بويينگ 707، 24 هواپيماي «سي ـ 130 هركولس» كه هر كدام قادر به حمل 92 چتر باز مي‌باشند، 12هواپيماي حمل و نقل ميان وزن «سي ـ 47 داكوتا» و 7 هواپيماي حمل و نقل «201ـIAI»؛ 30 هواپيماي ارتباطي و مأموريتي سبك كه شامل دو هواپيماي «آيلندر» بيست هواپيماي «سيسنايو ـ 206» و هشت هواپيماي «كوين اير» مي‌باشد؛ تعداد نامشخصي از هواپيماهاي بدون خلبان براي انجام مأموريتهاي رديابي،اطلاعاتي و آموزشي براي حمله به هدفهاي هوايي و مأموريتهاي الكتروني مختلف ازمدلهاي «فايربي»، «اسكات»، «پيونير»، «سيرشر»، «سامسون»، «دليلاه»، «دليله» وهانتر سيلور آرو . نیروی دریایی حوزه استحفاظی نیروی دریایی اسرائیل دریایی مدیترانه-دریای سرخ-خلیج ایلیا(عقبه) و حاشیه کانال سوئز است. پرسنل نیروی دریایی اسراییل 11500 نفر برآورد می شود که حدود6500 نفر فعال و5000 هزار نفر نیز رزرو میباشند. این نیرو نیز با مدرن ترین تجهیزات غربی تجهیز شده و از این نظر توان قابل توجهی دارد : پایگاه ها: • پایگاه دریایی حیفا ناوگان کشتی‌های جنگنده موشک انداز، ناوگان زیردریایی و کشتی‌های گشتی و تجسسی واحد ۹۱۴. • پایگاه دریایی عتلیت . مرکز یگان‌های کماندویی فوق ویژه شایتت ۱۳ • پایگاه دریایی ایلات . پایگاه کشتی‌های گشتی و تجسسی واحد ۹۱۵. • پایگاه دریایی اشدود . پایگاه کشتی‌های گشتی و تجسسی واحد ۹۱۶. • پایگاه دریایی و زیردریایی آموزشی حیفا. پایگاه آموزشی کشتی‌های ناوشکن، ناوچه، ناوبر و زیردریایی • پایگاه عملیاتی ممتام . پایگاه عملیاتی ارتباطات، رادار، ماهواره‌ای، شناسائی لجستیک و عملیات • پایگاه دریایی عملیاتی. پایگاه کشتی‌های جنگنده و موشک انداز • پایگاه کل نیروهای دریایی . پایگاه کل فرماندهی عملیات و لجستیک نیروهای دریایی ارتش اسرائیل - مستقر در تل‌آویو نیروها: 1.ناوگان و ناوچه های سریع موشک اندار حیفا وظایف: حفظ اسراییل وسد راه و ممانعت از ورود ناوگان دشمن از آن نقطه 2.ناوگان زیر دریایی ها واحد نخبگان داوطلب تشکیل شده در 1959 وظایف: حمله به شناورهای دشمن و گرد آوری پوشش اطلاعاتی و عمل حمایتی برای واحد های دیگر تفنگداران دریایی: نیروی ویژه اطلاعات نیروی دریایی: انجام امور اطلاعاتی و تجسسی مربوط به نیروی دریایی تجهیزات: ناوچه حفاظتی کلاس ساعر 5 3 فروند به نامهای: ایلات-لاهاو-هانیت ناوچه موشک انداز کلاس ساعر4.5 8 فروند به نامهای:روماه-کشت-هتز-کیدون-تارشیش-یافو-هرو-سوفا ناوچه موشک انداز کلاس ساعر 4 2 فروند:نیتزاچون-آتزمائوت گشتی های ساحلی: دوبار کلاس:15 فروند سوپر دورا کلاس دورا کلاس:9 فروند دورا ام ک 2:چهار فروند دورا ام ک 3:دوازده فروند شالداگ کلاس: شالداگ ام ک 2:پنج فروند سفارش ناچ شل: کشتیهای پشتیبان:چهار فروند باری و سوخترسان زیر دریایی ها: سه فروند فوق پیشرفته دلفین ساخت آلمان به نام های دلفین-لیویاتان-تکوماه سیستم های موشکی دریایی: ضد ناو هارپون-دفاع موشکی باراک- دریا به دریا گابریل- رادار های زیر • EL/M-2221 STGR - Search, Track & Guidance/Gunnery Radar • EL/M-2228S AMDR - Automatic Missile Detection Radar • EL/M-2228X SGRS - Surveillance & Gunnery Radar System • EL/M-2238 STAR -Surveillance & Threat Alert Radar • EL/M-2226 ACSR - Advanced Coastal Surveillance Radar خانه عنکبوت هرگز فراموشمان نشود که این مجموعه نظامی به ظاهر قدرتمند در برابر فقط چند صد رزمنده حزب الله لبنان به زانو در آمد . این ارتش حتی نتوانست تا عمق ۵ کیلومتری ( فاصله میدان آزادی تا انقلاب )خاک لبنان پیش روی کند و در همان روستاهای مرزی زمین گیر شد . رژیمی که حتی نمی تواند به ساحل رود لیطانی (که در بعضی نقاط فقط ۵ کیلوتر تا مرزهایش فاصله دارد) برسد چگونه ادعای حکومت نیل تا فرات را دارد !!!!! آری سید مقاومت به درستی فرمود که : به خدا سوگند اسرائیل از خانه عنکبوت سست تر است . [color=orange] لینک رو فراموش کردید بگذارید ! منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  11. [url=http://neu-anderson.blogfa.com/post-296.aspx]منبع [/url] ببخشید
  12. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون تايوان از نظر توان نظامي در رده چهاردهم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، تايوان كه جمعيت آن 23 ميليون و 73هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 290 هزار پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال آن يك ميليون و 675 هزار نفر است. نيروي زميني تايوان داراي 2005 دستگاه تانك، 2050 دستگاه نفربر، 1160 عراده توپ كششي، 510 عراده توپ خودكششي، 129 سامانه پدافند موشكي، 2000 خمپاره‌ انداز، 6896 سامانه ضد تانك، 768 سامانه پدافند هوايي و 6000 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي هوايي تايوان نيز داراي 837 فروند جنگنده و هواپيما، 302 فروند هليكوپتر و 41 فرودگاه عملياتي است. نيروي دريايي تايوان نيز داراي 118 فروند كشتي، چهار بندر، چهار زيردريايي، چهار ناوشكن، 22 ناوچه، 79 قايق نظامي گشت زني و سه قايق‌ جنگي خشكي آبي است. نيروي دريايي تايوان داراي ناو هواپيمابر نيست. بودجه نظامي تايوان در سال ‌2011، 15 ميليارد دلار بوده است. كشور تايوان داراي مساحت 36 هزار كيلومتر مربع و 1566 كيلومتر خط ساحلي است. تايوان داراي مرز مشترك خشكي نيست. تايوان در سال 1949 و پس از جنگي داخلي در چين از اين کشور جدا شد اما رهبران پکن کماکان تايوان را بخشي لاينفک از قلمرو چين مي‌پندارند. دولت تايوان مدتي قبل خواستار خريد تجهيزات نظامي به ارزش 15 ميليارد دلار از آمريکا شده بود که اقلامي چون نسل جديد جنگنده‌هاي اف 16، زيردريايي، هواپيمايي‌هاي ضدزيردريايي و موشک‌هاي پاتريوت را در بر مي‌گرفت. تايوان با افزايش بودجه نظامي تلاش دارد به تجهيزات و تسليحات پيشرفته و تقويت قدرت دفاعي نيروهاي مسلح خود دست پيدا كند. تايوان ميلياردها دلار از سال 2000 به اين طرف براي خريدهاي تسليحاتي تخصيص داده و سال گذشته نيز چهار ميليارد و 600 ميليون دلار سلاح از آمريكا خريداري كرده است. ارتش تايوان درصدد خريد 66 فروند جنگنده اف 16 از آمريكاست. تايوان از بودجه نظامي افزايش يافته خود براي خريدهاي تسليحاتي و توسعه سامانه‌هاي تسليحاتي موشكي ' هسيونگ فونگ 2 يي ' و موشك‌هاي ضد كشتي سوپر سونيك و تهيه سلاح از آمريكا استفاده خواهد كرد. تايوان به دنبال خريد بالگردهاي آپاچي مدل ' آ اچ 64 دي' و بالگردهاي ' بلك هاوك يو اچ 60' ، جنگنده‌هاي ' اوريون پي 3 ' و موشك‌هاي ' هارپون ' نيز است. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/211890/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D8%AA%D8%A7%D9%8A%D9%88%D8%A7%D9%86]منبع[/url] [color=orange] منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  13. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون آلمان از نظر توان نظامي در رده سيزدهم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، آلمان كه جمعيت آن 81 ميليون و 471 هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 150 هزار پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال اين كشور 355هزار نفر است. نيروي زميني آلمان داراي 408 دستگاه تانك، 1794 دستگاه نفربر، 1500عراده توپ كششي، 185 عراده توپ خودكششي، 252 سامانه پدافند موشكي، 200خمپاره‌ انداز، 200 سامانه ضد تانك، 400 سامانه پدافند هوايي و 1400 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي هوايي آلمان نيز داراي 783 فروند جنگنده و هواپيما، 433 فروند هليكوپتر و 549 فرودگاه عملياتي است. نيروي دريايي آلمان نيز داراي 90 فروند كشتي، 9 بندر، چهار زيردريايي، 15 ناوچه و دو قايق‌ جنگي خشكي آبي است. نيروي دريايي آلمان داراي ناو هواپيمابر، قايق نظامي گشت زني و ناوشكن نيست. بودجه نظامي آلمان در سال ‌2011، 41 ميليارد دلار بوده است. كشور آلمان داراي مساحت 357 هزار و 22 كيلومتر مربع و 2389 كيلومتر خط ساحلي است. آلمان داراي 3790 كيلومتر مرز مشترك خشكي است. کارل تئودور تسو گوتنبرگ، وزير دفاع وقت آلمان در ژانويه سال 2011، لغو خدمت وظيفه عمومي در آلمان را اعلام کرد. خدمت وظيفه عمومي در آلمان از سال 1956 ميلادي اجباري بود و هر مرد جوان آلماني که 18 ساله مي‌شد، مکلف بود اين دوره را پشت سر بگذارد يا بجاي آن خدمات اجتماعي مانند کار در بيمارستان و يا نگهداري سالمندان را انجام دهد. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/211006/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86]منبع[/url] [color=orange] منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  14. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون فرانسه از نظر توان نظامي در رده هشتم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، فرانسه كه جمعيت آن 65 ميليون و 312 هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 363 هزار پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال اين كشور 419 هزار نفر است. نيروي زميني فرانسه داراي 406 دستگاه تانك، 8468 دستگاه نفربر، 466 عراده توپ كششي، 211عراده توپ خودكششي، 44 سامانه پدافند موشكي، 550 خمپاره‌ انداز، 476سامانه ضد تانك، 350 سامانه پدافند هوايي و 13748 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي زميني فرانسه (Armée de Terre) بزرگترين بخش ارتش فرانسه را تشکيل مي‌دهد. نيروي هوايي فرانسه نيز داراي 1757 فروند جنگنده و هواپيما، 810 فروند هليكوپتر و 475 فرودگاه عملياتي است. نيروي دريايي فرانسه نيز داراي 289 فروند كشتي، هفت بندر، 10 زير دريايي، 35 قايق نظامي گشت زني، 23 ناوچه، 13 قايق‌ جنگي خشكي آبي و يك ناو هواپيمابر است. نيروي دريايي فرانسه داراي ناوشكن نيست. بودجه نظامي فرانسه در سال ‌2011، 44 ميليارد و 788 ميليون دلار بوده است. كشور فرانسه داراي مساحت 643 هزار و 801 كيلومتر مربع، 4853 كيلومتر خط ساحلي و 4072 كيلومتر مرز مشترك است. هم‌چنين ارتش نيروهاي خارجي فرانسه يا لژيون خارجي فرانسه (به اختصار لژيون فرانسه) يکي از واحدهاي ارتش فرانسه است که نيروهايي با تابعيت غير فرانسوي را که علاقه‌مند به خدمت در ارتش فرانسه هستند جذب مي‌کند.هرچند براي عضويت فرانسويان محدوديتي وجود ندارد. اعضاي خارجي پس از گذشت حدود پنج سال و يا بلافاصله پس از معلوليت، شهروند فرانسه محسوب مي‌شوند. فرانسه در سال 2009 حضور نظامي خود در خليج فارس را با احداث يک پايگاه نظامي در تنگه هرمز به ميزباني امارات متحده عربي پس از دو قرن تجديد کرد. فرانسه 60 فروند هواپيماي نظامي رافائل و يک نيروگاه هسته‌اي نيز به امارات متحده فروخت. پيشنهاد ساخت اين پايگاه که هزينه آن را امارات پرداخته ‌است در دوران ژاک شيراک مطرح شد اما وي از اجراي آن خودداري کرد. نيكولا سارکوزي، رئيس جمهور بعدي فرانسه از ساخت اين پايگاه حمايت کرده و با حضور وي افتتاح شد. اين پايگاه پانصد نظامي از نيروي هوايي و دريايي را ميزباني مي‌کند و داراي کمپ آموزشي نيز هست. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/209960/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87]منبع[/url] [color=orange] منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  15. حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت: الف- از مجموعه بيانات و مواضع امام راحل ما-رضوان الله تعالي عليه- بر مي آيد كه آن حضرت در چالش با قدرت هاي استكباري به بهره گيري از تاكتيك «ضربه اول» اعتقاد داشته اند و بر اين باور بوده اند كه هرگاه دشمن با هدف اعلام شده تجاوز به حقوق ملت و يا حاكميت ملي، آرايش حمله - نظامي يا اقتصادي- مي گيرد و از مرز تهديدهاي توخالي و رجزخواني هاي رواني و تبليغاتي فراتر مي رود، مؤثرترين راهكار آن است كه ما ضربه اول را به دشمن وارد كنيم و منتظر نمانيم تا در مقابل ضربه و حمله آفندي دشمن دست به پدافند بزنيم. اشاره به چند نمونه از مواضع حضرت امام(ره) مي تواند پشتوانه اين برداشت از نگاه آن بزرگوار باشد. حضرت امام(ره) در نقل خاطره اي از شهيد مدرس به دادخواهي تعدادي از روستائيان اشاره مي فرمايند كه از سوي عوامل مزدور يكي از خان ها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از مرحوم مدرس خواسته بودند براي شكايت از خان و عوامل او به آنها كمك كند و شهيد مدرس در پاسخ آنان گفته بود «بزنيد كه بروند از شما شكايت كنند نه آن كه بخوريد و برويد شكايت كنيد» (صحيفه امام(ره) جلد 8 صفحه 138). در سال هاي پاياني جنگ تحميلي پس از آن كه ارتش عراق علي رغم حمايت هاي آشكار مالي، سياسي و تسليحاتي آمريكا و اروپا، از حركت باز مانده و زمين گير شده بود، آمريكايي ها به بهانه حفظ امنيت كشتيراني در خليج فارس و پيشگيري از توقف يا خدشه در جريان صدور نفت، اعلام كردند كه ناوهاي جنگي خود را به منطقه مي فرستند و پنهان نمي كردند كه براي حمايت از ارتش زمين گير شده صدام و مقابله با ايران عازم منطقه هستند. بعد از اين ماجرا تعدادي از مسئولان اداره كننده جنگ، طرحي براي مقابله با حمله احتمالي دشمن تهيه كرده و به منظور توضيح آن و راهنمايي گرفتن از حضرت امام(ره) نزد ايشان رفتند. امام راحل(ره) فرمودند؛ اگر به من باشد، بلافاصله پس از ورود اولين ناو آمريكا به خليج فارس، آن را به موشك بسته و غرق مي كنم (نقل به مضمون). بعد از انتشار كتاب موهن «آيات شيطاني» كه مقدمه اهانت هاي بعدي به ساحت مقدس اسلام و رسول خدا(ص) بود، حضرت امام(ره) با صدور حكم تاريخي و معروف خود، قتل سلمان رشدي را واجب دانسته و كساني كه در اين راه كشته مي شوند را شهيد اعلام فرمودند. يعني سر «مار» را بلافاصله پس از خروج از سوراخ به سنگ كوبيدند. نمونه هايي از اين دست در مواضع رهبر معظم انقلاب نيز به فراواني ديده مي شود كه دستور از سرگيري فعاليت كارخانه UCF اصفهان بعد از اجلاس لندن و پس از آن كه معلوم شد دشمن در پي فرصت سوزي و محروم كردن ايران اسلامي از فن آوري صلح آميز هسته اي است و نيز، از سرگيري تمامي فعاليت هاي به تعليق درآمده هسته اي و گسترش پرشتاب آن و بي اعتنايي حضرت آقا به تهديدهاي پي درپي آمريكا و متحدانش كه متأسفانه خودباختگي برخي از مسئولان را نيز در پي داشت و... از اين دست مواضع است و اين قصه سر دراز دارد. ب- اكنون به چند نمونه از آماري كه در پي خواهد آمد و فقط اندكي از بسيارهاست، توجه كنيد؛ 1- تنگه هرمز تنها راه آبي هشت كشوري است كه در مجاورت آبهاي خليج فارس قرار دارند. 2- به طور متوسط در هر ده دقيقه يك كشتي غول پيكر از اين آبراه عبور مي كند. 3- بيش از 40 درصد نفت مورد نياز دنيا از خليج فارس تأمين مي شود. 4- صدور نزديك به 90 درصد نفت خليج فارس از تنگه هرمز صورت مي پذيرد و كشتي هاي اقيانوس پيماي حامل نفت ناچار به عبور از اين تنگه استراتژيك هستند. 5- تسليحات نظامي خريداري شده كشورهاي حاشيه خليج فارس از آمريكا و ساير كشورهاي اروپايي با عبور از تنگه هرمز به مقصد مي رسد. 6- آژانس اطلاعات انرژي آمريكا پيش بيني كرده است كه حجم صادرات نفت از تنگه هرمز تا سال 2020- يعني 8 سال ديگر- به 30 تا 35 ميليون بشكه در روز افزايش خواهد يافت. 7- تنگه هرمز علاوه بر اهميت حياتي آن در تامين انرژي مورد نياز دنيا و مخصوصا آمريكا و اتحاديه اروپا، در مبادلات تسليحاتي و تجاري ميان آمريكا و متحدان منطقه اي آن، نيز نقش تعيين كننده اي دارد. ارائه فقط يك فهرست از عواملي كه تنگه هرمز را به يكي از بااهميت ترين و استراتژيك ترين آبراه هاي دنيا تبديل كرده است نيز، مثنوي هفتاد من كاغذ خواهد بود و به همين اندازه بسنده مي كنيم. ج- استيصال آمريكا و متحدانش در برابر انقلاب هاي اسلامي منطقه، سقوط پي درپي ديكتاتورهاي دست نشانده، بحران مالي و اقتصادي بي نظير و شكننده، جنبش ضد نظام سرمايه داري و فراگير وال استريت، سقوط پرشتاب رژيم صهيونيستي روي قوس نزولي همراه با درك اين واقعيت از سوي استراتژيست هاي آمريكايي و اروپايي كه موج بلند و تاريخ ساز تحولات كنوني جهان از ايران اسلامي الگو گرفته است، آنان را به طرح توطئه هاي زنجيره اي عليه جمهوري اسلامي ايران كشانده است كه تحريم نفتي ايران، تازه ترين نمونه آن است و طي چند هفته اخير در مذاكرات مشترك و استراتژيك آمريكا و اتحاديه اروپا كليد خورده و به جريان افتاده است. در اين باره گفتني است كه آخرين گزارش ها از وحشت دشمن نسبت به عواقب شكننده تحريم نفت ايران براي آمريكا، اتحاديه اروپا و ساير كشورهاي صنعتي متحد غرب حكايت مي كند و از اين روي طرح ياد شده بعد از تصويب سنا در مجلس نمايندگان آمريكا متوقف شده است و در اجلاس دسامبر وزراي خارجه اتحاديه اروپا و متعاقب آن در اجلاس اخير سران اين اتحاديه در بروكسل مسكوت مانده است ولي دشمن بايد بداند همه مهره هاي اين شطرنج را در اختيار ندارد و ا[size=18]يران اسلامي از يك سو با استناد به كنوانسيون هاي 1958 ژنو و 1982 جامائيكا، كه موضوع آن نظام حقوقي آبراه هاي بين المللي و حق عبور كشتي هاست، حق دارد و مي تواند در صورت محروم شدن از صدور نفت خود، تنگه هرمز را به روي تمامي كشتي هاي نفتكش و حتي كشتي هاي حامل كالاهاي تجاري يا تسليحاتي ببندد.[/size] ضمن آن كه در حالت ياد شده، چنانچه ايران از صدور نفت خود محروم شود، دليلي ندارد كه ديگران از تنگه اي كه در آبهاي سرزميني كشورمان قرار دارد، اجازه صدور نفت آنهم براي دشمنان تابلودار و متخاصم ايران اسلامي را داشته باشند. د- كنوانسيون 1958 ژنو(مواد 14 تا 23) و كنوانسيون 1982 جامائيكا(مواد 17 تا 37) خود را به موضوع درياي ساحلي و حق عبور كشتي ها اختصاص داده اند كه به برخي از آنها اشاره مي شود. 1- در ماده 14 كنوانسيون 1958 ژنو آمده است «كشتي هاي تمامي كشورها اعم از كشورهاي ساحلي يا غير آن، مي توانند در درياي ساحلي از حق عبور و مرور بي ضرر برخوردار باشند». 2- در بند 4 از همان ماده آمده است «عبور و مرور تا جايي بي ضرر خواهد بود كه به آرامش، نظم يا امنيت كشور ساحلي آسيب نرساند». 3- در بند يك از ماده 16 كنوانسيون 1958 ژنو آمده است «كشور ساحلي مي تواند اقدامات لازم را براي جلوگيري از عبور و مروري كه بي ضرر نيست، به عمل آورد». 4- در بند 3 از ماده 16 تصريح شده است «كشور ساحلي مي تواند بي آن كه تبعيضي ميان كشتي هاي خارجي قائل شود(حتي) عبور و مرور بي ضرر كشتي هاي خارجي را نيز به خاطر حفظ امنيت خود، موقتا متوقف كند». 5- در مواد 17 تا 23 كنوانسيون 1982 جامائيكا نيز مواد مورد اشاره در كنوانسيون 1958 ژنو با تغييراتي جزيي در عبارات تكرار شده است. هـ- همانگونه كه ملاحظه مي شود، اولا؛ فقط عبور كشتي هايي از تنگه هرمز مجاز خواهد بود كه براي «امنيت، نظم، آسايش و حقوق ملي» جمهوري اسلامي ايران «بي ضرر» تشخيص داده شود. و بند 4 از ماده 14 و بند يك از ماده 16 كنوانسيون 1958 ژنو، تشخيص بي ضرر بودن عبور كشتي ها از تنگه هرمز را برعهده كشور ساحلي- ايران اسلامي- گذارده است و... اكنون بايد گفت؛ در صورتي كه صدور نفت ايران از سوي آمريكا و كشورهاي اروپايي و يا ساير متحدان آسيايي آنها نظير ژاپن، تحريم شود، آيا عبور كشتي هاي حامل نفت براي كشورهاي ياد شده كه در حالت مورد اشاره، دشمن تلقي مي شوند «عبور بي ضرر»! خواهد بود؟ بديهي است كه پاسخ اين سؤال منفي است و ايران اسلامي حق دارد و مي تواند با جلوگيري از عبور اين كشتي ها مانع توانمندي دشمن در تهديد امنيت ملي خود شود. عبور كشتي هايي كه از مبدأ كشورهاي تحريم كننده به مقصد ساير كشورهاي خليج فارس، تسليحات نظامي حمل مي كنند نيز به طريق اولي و مطابق همان مواد از كنوانسيون هاي ژنو و جامائيكا، مخل و در تعارض با امنيت ملي كشورمان تلقي شده و بستن تنگه هرمز به روي اين كشتي ها حق مسلم و قانوني ايران اسلامي خواهد بود. و- و بالاخره، بند 4 از ماده 16 كنوانسيون 1958 ژنو، ضمن به رسميت شمردن حق كشور ساحلي- در اينجا، ايران اسلامي- براي پيشگيري از عبور كشتي هايي كه عبور آنها بي ضرر تشخيص داده نمي شود، تصريح مي كند كه در صورت اتخاذ اين تصميم از سوي كشور ساحلي، لازم است تصميم ياد شده از قبل به اطلاع عموم- منظور عرصه بين المللي است- برسد و سؤال اين است كه چرا جمهوري اسلامي ايران تاكنون از اين حق مسلم خود استفاده نكرده و حالا كه توطئه تحريم نفتي كشورمان در جريان است چرا با استناد به بند 4 ماده 16، از هم اكنون تصميم خود براي بستن تنگه هرمز به روي كشتي هاي متعلق به كشورهاي تحريم كننده را اعلام نمي كنيم؟ گفتني است برخي شواهد و قرائن از تصميم ايران به بستن تنگه هرمز در شرايط ياد شده حكايت مي كند كه در اين صورت، بايستي اين تصميم - مطابق بند 4 ماده 16- پيشاپيش و از هم اكنون در سطح بين المللي اعلام شود. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/210082/%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%86-%D8%AA%D9%86%DA%AF%D9%87-%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D8%AD%D9%82-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA]منبع[/url]
  16. [quote][quote]رئیس جمهور چین صراحتاً هشدار داده است که اگر ایالات متحده به ایران حمله کند، وارد جنگ علیه این اقدام آمریکا خواهد شد، هرچند این جنگ به منزله شروع جنگ جهانی سوم باشد.[/quote] چی شده چین و روسیه جوگیر شدند ! چطور تا دو هفته قبل ایران بد بود اما الان .... همیشه پای یک پهباد در میان است ![/quote] اره دیگه داداش فعلا برگ برنده دست ماست بهتره به بهترین نحو ازش استفاده کنیم از همین الان اسراییل نگران اینه که روسیه اس 300 ها رو به ایران بده
  17. براساس گزارش بولتنی از وزارت دفاع روسیه، رئیس جمهور چین صراحتاً هشدار داده است که اگر ایالات متحده به ایران حمله کند، وارد جنگ علیه این اقدام آمریکا خواهد شد، هرچند این جنگ به منزله شروع جنگ جهانی سوم باشد. به گزارش سایت اوباما، پایگاه خبری چیمپ ریپورتس در گزارشی فاش کرد: یکی از بولتن‌های وزارت دفاع روسیه که دیروز در اختیار پوتین و مدودف قرار گرفته بیان‌گر این مطلب بوده است که هوجین تائو رئیس جمهور چین، با این اصل که اگر غرب به رهبری آمریکا به ایران حمله کند، «اقدام نظامی مستقیم و فوری» ضرورت دارد، موافقت کرده است. این بولتن همچنین فاش ساخت که رهبر چین به نیروهای دریایی کشورش دستور داده که «آماده جنگ» شوند. بر اساس این گزارش، هوجین تائو در خصوص ورود به جنگ با طرف‌های غربی، با «ژانگ ژائوژونگ» دریاسالار برجسته چینی هم نظر شده است. این دریاسالار چینی هفته گذشته گفته بود که «چین به هیچ وجه برای حمایت از ایران درنگ نخواهد کرد حتی اگر این اقدام منجر به آغاز جنگ جهانی سوم شود». بر اساس گزارش جدید منابع اطلاعاتی آمریکا، چین حدود ۳هزار سلاح هسته‌ای دارد. این درحالی است که بر اساس گزارش واشنگتن تایمز نیز کره شمالی در حال ساخت موشکی است که توانایی اصابت به آمریکا را دارد. برخی ناظران بر این باورند که این تصمیم چین، به خاطر حضور نظامی آمریکا در استرالیاست که چین آن را ورود به یک ابرقدرت در حوزه نفوذ ابرقدرتی خود ارزیابی کرده است و با هدف موازنه قوا بین قدرت‌های بزرگ، با تصمیم احتمالی آمریکا به مبارزه برخاسته است. [url=http://jahannews.com/vdcfccdyjw6d1ca.igiw.html]منبع[/url]
  18. هنوز اخبار مربوط به شکار هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در صدر اخبار رسانه های بین المللی قرار دارد که مقامات پاکستانی اعلام نیز کرده اند که از این به بعد هر هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی که به خاک این کشور وارد شود را سرنگون خواهند کرد . به گزارش تابناک ، یکی از مقامات نظامی پاکستان به شبکه خبری «ان بی سی» گفته است که از این به بعد هر هواپیمای بدون سرنشینی که وارد آسمان پاکستان شود حتی اگر متعلق به آمریکا هم باشد پاکستان این عمل را به عنوان عملی خصمانه تلقی خواهد کردو ارتش این کشور آن را سرنگون خواهد کرد. در همین زمینه ژنرال اشفق پرویز کیانی هم دستور داد هاست که سربازان این کشور در صورت مورد حمله قرار گرفتن بدون کسب اجازه از مقام مافوق خود می تواند در برابر مهاجمان دفاع و مقابله به مثل کنند . مقامات پاکستانی اعلام کرده اند که پس از حمله نیروهای ناتو به سربازان پاکستانی در یکی از نقاط مرزی و کشته شدن بیش از 24 سرباز پاکستانی، استراتژی دفاعی خود را تغییر داده اند . این مقامات همچنین از آمریکا خواسته اند که پایگاه هوایی «شمسی » در استان بلوچستان این کشور را در تاریخ مشخصی تخلیه و آن را در اختیار ارتش پاکستان قرار دهند که با انقضای این مهلت این پایگاه هوایی در اختیار ارتش پاکستان قرار گرفته است . [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/209740/%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA]منبع[/url] [color=red]كاربر محترم،​چند مرتبه بايد يك موضوع رو تذكر داد؟ يك تاپيك براي اين موضوع در انجمن هستش كه به صفحه اول سايت هم منتقل شده. http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=19463 قفل شد. اين آخرين تذكر به شماست. rezat1980[/color]
  19. عالی بود . تشکر بدون مشکل دانلود شد کلیپ اول که بنظر میرسه رزمایش بود من موندم بین این همه سلاح سنگین اون یارو یه کلاش برداشته خودشو انداخته وسط که چی
  20. اگه هیتلر زنده بود حتما شاکی میشد که چرا این کثافتا رو باهاش در یک ردیف قرار دادی
  21. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون پاكستان از نظر توان نظامي در رده پانزدهم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، پاكستان كه جمعيت آن ‌187 ميليون و 342 هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 617 هزار پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال اين كشور 515 هزار نفر است. نيروي زميني پاكستان داراي 2640 دستگاه تانك، 4620 دستگاه نفربر، 1086 عراده توپ كششي، 595 عراده توپ خودكششي، ‌200 سامانه پدافند موشكي، 3200 خمپاره‌ انداز، 3400 سامانه ضد تانك، 2500 سامانه پدافند هوايي و 11500 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي هوايي پاكستان نيز داراي 1414 فروند جنگنده و هواپيما، 535 فروند هليكوپتر و 148 فرودگاه عملياتي است. نيروي دريايي پاكستان نيز داراي يازده فروند كشتي، دو بندر، ‌5 زير دريايي، 15 قايق نظامي گشت زني، 11 ناوچه، يك ناوشكن و يك قايق‌ جنگي خشكي آبي است. نيروي دريايي پاكستان داراي ناو هواپيمابر نيست. بودجه نظامي پاكستان در سال ‌2011، شش ميليارد و 410 دلار بوده است. كشور پاكستان داراي مساحت ‌796 هزار و ‌95 كيلومتر مربع، ‌1046 كيلومتر خط ساحلي و ‌6 هزار و ‌774 كيلومتر مرز مشترك است. [url="http://www.tabnak.ir/fa/news/207939/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D9%BE%D8%A7%D9%83%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86"]منبع[/url] [color=orange]منتقل شد به بخش جنگ[/color] [color=orange]00Amin[/color] [color=#4b0082]منتقل شد SHAHABESAGEB[/color]
  22. فردا که کمک های مالی امریکا قطع شد بعد میدونن اونا هم میدونن چطور پاکستان رو کنترل کنن
  23. «عبدالحکیم بلحاج» یکی از فرماندهان نظامی لیبی که ماه‌ها به عنوان یکی از اعضای القاعده در آمریکا در حبس بوده است، اکنون با نزدیک هفتصد مرد جنگی به مرز سوریه و ترکیه رفته و در آنجا آماده نبرد علیه حکومت بشار اسد است. به گزارش «تابناک»، سایت خبری «الجزایری الجزیرا ای‌.اس‌.پی»، ضمن انتشار این خبر نوشته است: عبدالحکیم بلحاج با نام مستعار «سالم العوانی» به ترکیه وارد و هم اکنون با نیروهایش در مرز ترکیه و سوریه مستقر شده است. بر پایه این گزارش، وی به دستور مقامات قطر وارد ترکیه شده و امکانات مورد نیازش را ترکیه تأمین خواهد کرد و مبنا بر این است که فرماندهی نیروهای مخالف سوری را بر عهده بگیرد. بنا بر این گزارش، کسانی که وی را از نزدیک می‌شناسند، بر این باورند که یکی از علایق وی، خونریزی است و حتی اگر مادرش را به قتل برساند، احساس خوشحالی به وی دست می‌دهد. عبدالحکیم بلحاج کیست؟ بلحاج پیشتر و در زمان جنگ افغانستان همراه با مجاهدین جنگیده و بعدها آمریکا وی را به عنوان نیروی القاعده می‌شناخت. او از زمان آغاز انقلاب لیبی وارد انقلابیون شد و از همان زمان، برخی نسبت به حضور او در میان انقلابیون هشدار دادند. البته بلحاج زمانی نیز از سوی عوامل سازمان سیا بازداشت شده بود، ولی بعدها وی را به لیبی بازگرداندند. گفتنی است، اسناد موجود در رابطه بلحاج نشان می‌دهد که وی تحت تعقیب بود و سازمان سیا، وی را به حکومت قذافی تحویل می‌دهد؛ اما اینک در لیبی خود را سهیم در قدرت می‌داند و اکنون برای ادامه خونریزی وارد سوریه شده است. در این میان، ائتلاف اخیر بلحاج با دشمنان سابقش، حکایت از روندهایی دارد که از پیش هم معلوم بود. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/207271/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D9%84%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B1-%D8%B4%D8%AF]منبع[/url]
  24. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون تركيه از نظر توان نظامي در رده ششم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، تركيه كه جمعيت آن 78 ميليون و ‌785 هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 612 هزار و 900 پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال اين كشور ‌429 هزار نفر است. نيروي زميني تركيه داراي 4246 دستگاه تانك، 6592 دستگاه نفربر، 1838 عراده توپ يدك كش، 1419 عراده توپ قابل حمل بر روي خودرو، 559 سامانه پدافند موشكي، 7574 خمپاره‌ انداز، 47546 سامانه ضد تانك، 5547 سامانه پدافند هوايي و 24906 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي هوايي تركيه نيز داراي 1940 فروند جنگنده و هواپيما، 874 فروند هليكوپتر و 99فرودگاه عملياتي است. نيروي هوايي ترکيه يک از بزرگترين نيروها در جهان و از سريعترين نيروهاي هوايي در ناتو است. اين نيرو در حال حاضر 60 هزار و 100 کارمند نظامي فعال دارد. نيروي دريايي تركيه نيز داراي 265 فروند كشتي، هشت بندر، 16 زير دريايي، ‌937 قايق نظامي گشت زني، 19 ناوچه‌ و 108 قايق‌ جنگي خشكي آبي است. نيروي دريايي تركيه داراي ناو هواپيمابر و ناوشكن نيست. بودجه نظامي تركيه در سال ‌2011، 25 ميليارد دلار بوده است. كشور تركيه داراي مساحت 783 هزار و 562 كيلومتر مربع، 7 هزار و 200 كيلومتر خط ساحلي و 2648 كيلومتر مرز مشترك است. نيروهاي مسلح ترکيه متشکل از نيروي هوايي، نيروي زميني، نيروي دريايي، گارد ساحلي و ژاندارمري است. ترکيه بعد از عضويت در ناتو نيروهاي مسلح خود را نيز نوسازي کرد و در سال 1980 دومين تجديد ساختار خود را شروع کرد. ارتش ترکيه دومين ارتش بزرگ عضو ناتو پس از ايالات متحده آمريکا از لحاظ تعداد پرسنل و سرباز است. [url="http://www.tabnak.ir/fa/news/206876/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D8%AA%D8%B1%D9%83%D9%8A%D9%87"]منبع[/url] [color=orange]منتقل شد به بخش جنگ[/color] [color=orange]00Amin[/color] [color=#4b0082]منتقل شدSHAHABESAGEB [/color]