cheka

VIP
  • تعداد محتوا

    3,882
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    33

تمامی ارسال های cheka

  1. [b]پس از موضع محکم رییس جمهور و نسخت وزیر روسیه نسبت به قطب شمال و تاکید بر حفظ "قدرتمندانه و مداوم" منافع روسیه در قطب شمال ، وزیر دفاع روسیه امروز از تشکیل دو تیپ مخصوص در ارتش روسیه برای حفاظت از منافع روسیه در قطب شمال خبر داد ![/b] http://rus.ruvr.ru/data/2010/07/07/1227329302/3RIA-691519-Preview.jpg به گزارش خبرگزاری ریانوستی ، اناتولی سردیکوف ، وزیر دفاع روسیه اعلام کرد روسیه برای دفاع از منافع خود در قطب شمال ، به این منطقه نیروی نظامی میفرستد . وی ادامه داد "ستاد مشترک ارتش روسیه هم اکنون در حال طراحی استراتژی استقرار این گروه ضربتی در قالب دو تیپ مستقل هستند" وزیر دفاع روسیه مناطق احتمالی استقرار این نیروها را مورمانسک و آرخانگلسک عنوان کرد اما از بررسی بقیه گزینه ها برای استقرار این نیروها خبر داد . واحدهای مشابه قطبی در ارتش کشورهای فنلاند و نروژ نیز ایجاد شده بود ، اما دو ابرقدرت نظامی مدعی قطب شمال ، یعنی روسیه و آمریکا تاکنون نسبت به ایجاد واحدهای قطبی در ارتش خود اقدام نکرده بودند . http://en.rian.ru/mlitary_news/20110701/164952606.html
  2. "[b]ترسناکتر از چیزی که ذهن بشر تابحال تصورش را کرده[/b] با توجه به حوادث ذکر شده که دلایل غیرقابل انکار از دست داشتن سلاح های الکترومغناطیسی در به وجود آمدن آنها موجود است ، توصیفی که برژنف در سال 1975 از این سلاح که آنرا "ترسناکتر از چیزی که ذهن بشر تابحال تصورش را کرده" نامیده بود توصیف بسیار نزدیک به واقعیت و توجیه شده از این سلاح است ، حال نوعی "توازن وحشت" در دنیا وجود دارد . اکنون و بعد از فروپاشی شوروی نیز هنوز خبرهایی هرچند کم رنگ از فعالیت تاسیسات الکترومغناطیسی روسیه مثل تاسیسات سورا و دیگر تاسیسات در سیبری و دست داشتن این تکنولوژی در حوادثی مثل طوفان چند سال پیش کاترینا در نیواورلان آمریکا بگوش میرسد نیکولای تسلا پدر سلاحهای الکترومغناطیسی متاسفانه ، تعداد بسیار کمی از آمریکایی های نسل جدید از دستاورد های عظیم مهندسی و علمی نیکولای تسلا مطلعند ، اما تلاشهای این دانشمند بزرگ در دوران سرمایه گذاری شرکتهای آمریکایی در فعالیتهایش بطور گسترده ای به ارتقا سطح زندگی و سطح تولید در آمریکا کمک کرد . او پس از مهاجرت به آمریکا در کارخانه ی ادیسون در نیوجرسی و پس از آن با جورج وستینگ هاوس همکاری میکرد ، تسلا اصول میدان مغناطیسی چرخان را کشف کرد و در آنرا در ساخت موتور الکتریکی القایی بکار برد در سال 1899 ، تسلا آزمایشگاه تحقیقاتی خود در کلورادو اسپرینگ را تاسیس کرد ، تسلا در آزمایشگاه خود روشی برای انتقال برق در فواصل طولانی بدون استفاده از سیمها ابداع کرد ، او توانست با استفاده از این تکنیک 200 لامپ رشته ای کربنی که در کل حدود 10 کیلووات برق مصرف میکردند را از فاصله ی 26 مایلی آزمایشگاهش و با استفاده از امواج الکترومغناطیسی روشن کند . تسلا در سال 1900 توانست جی.پی مورگان از سرمایه داران مشهور آمریکا را راضی کند تا با سرمایه گذاری 150 هزار دلاری مورگان ، تسلا دستگاهی بسازد که بتواند فرستنده ی الکترومغناطیسی بسازد بسازد که به اروپا سیگنال های رادیویی بفرستد ، او این فرستنده را برج واردنکلیف نامید. تسلا طی مقاله ای در سال 1903 تحت عنوان "مشکل روز افزون انرژی برای انسان" که در مجلات علمی آمریکا از جمله "مجله ی قرن" منتشر کرد از اختراع این روش و قصد خود برای انتقال رایگان انرژی الکتریکی بطور همزمان به تمام نقاط دنیا پرده برداشت ، همزمان مجله ی "رادیو الکترونیک" در مقاله ای با عنوان "12 میلیون ولت" به بررسی آزمایشات الکتریکی تسلا پرداخت ، اما جی.پی مورگان ، یکی از سرمایه داران اصلی آمریکایی و حامی مالی تسلا که بعد از این اظهارات او بلافاصله تمام حمایتهای مالی اش از تسلا را قطع کرد و با نفوذی که در وال استریت ، بازار آمریکا داشت (نفوذ مورگان در وال استریت به حدی بود که در آمریکا از وی به عنوان اختاپوس یاد میکردند) ، تمام سرمایه داران را از اختراعات تسلا ترساند و آنها را به عدم سرمایه گذاری در پروژه های تسلا سوق داد ، همزمان ادیسون نیز برای ترساندن سرمایه گذاران و افکار عمومی از اختراعات تسلا ، یک فیل را با استفاده از الکتریسیته کشت و فیلم آنرا در آمریکا منتشر کرد و اختراعات تسلا را خطرناک برای بشر دانست ، تمام حمایتهای مالی از تسلا قطع شد و پروژه ی برج الکتریکی 1 تریلیون واتی او در سال 1904 متوقف گردید همزمان با این حوادث که در سال 1904 اتفاق میافتاد ، کمونیستهای روسیه که در حال مبارزه برای سرنگون کردن تزار بودند پیشرفتهای تسلا و عدم حمایت مالی آمریکایی ها از او بود ، کمونیستها بعد از بدست گرفتن قدرت در سال 1917 به دستیار تسلا نزدیک شدند و پس از مرگ نیکولای تسلا از او برای انتقال تمام طرحها و دستاورد های علمی تسلا استفاده کردند و بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم و در زمان خروشچف به توسعه ی این سلاحها پرداختند . این اقدامات که توسط بعضی آمریکایی های نزدیک به تسلا مشاهده میشد و با واکنشهایی هم همراه بود بطور مثال روزنامه ی نیویورک تایمز در شماره ی 28 ژوئن 1924 از اقدامات تحقیقاتی کمونیستها در زمینه ی سلاحهای هسته ای خبر میدهد و مینویسد :"خبرهای نشت کرده از حلقه های کمونیستی نزدیک به تروتسکی در مسکو حاکی از این است که شوروی با استفاده از دانشمندی بنام گراماچیکوف در حال توسعه ی سلاحهای مغناطیسی و استفاده ی آزمایشی آن روی هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی در جریان جنگ داخلی شوروی بوده است" هرچند آمریکایی ها نیز در سالهای دهه ی 70 و 80 و بعد و پس از مشاهده ی استفاده ی وسیع شوروی از تکنولوژی تسلا دست به اقداماتی برای توسعه این سلاحها زدند ، برای مثال مجله ی "رادیو و الکترونیک" طی مقاله ای در سال 1976 ، خبر از انجام آزمایشهای الکترومغناطیسی توسط آمریکایی ها دادند اما تحقیقات آمریکایی ها در مقایسه با شوروی که سالها وقت و هزینه صرف کرده بود ابتدایی و کوچک بود. [b]انفجار رودخانه ی تانگاسکا [/b] در 30 ژوئن 1908 ، انفجار شدیدی که قدرت آن 15 مگاتن تن تی ان تی براورد شده در منطقه ی تانگاسکا در سیبری مرکزی اتفاق افتاد ، انفجار 500.000 درخت در منظقه را صاف کرد و تا شعاع 620 مایلی شنیده شد ، تا این روز منطقه هنوز از آن انفجار احیا نشده ، همه فکر میکردند یک شهاب سنگ 100 هزار پوندی باعث این انفجار بوده اما از کسانی که در منطقه بودند هیچ کس سقوط شهاب سنگ به این بزرگی را ندید و شاهدان در شهر تومسک در نزدیکی تانگاسکا گفتند صدای انفجار شدیدی شنیدند اما هیچ تکه سنگی را که در اثر انفجار پرتاب شده باشد ندیدند ، هنگامی که هیئت اعزامی در سال 1927 برای بررسی منطقه به آنجا رفتند هیچ اثری از برخورد شهاب سنگ یا تکه های شهاب سنگ در منطقه پیدا نکردند ، آنها حتی برای یافتن تکه های نیکل و آهن که اجزای تشکیل دهنده ی شهاب سنگ هستند ، زمین را کندند تا عمق 118 فوتی نیکل یا آهن نیافتند . همزمان در بقیه نقاط دنیا نیز گزارشات عجیبی به گوش میرسید ، دو محقق بنام بکستر و آتکینز در مقاله ای تحت عنوان "آتشی که آمد" که در مجله ی تایمز منتشر شد ، درباره ی تغییرات ضعیف اما گسترده ای در شبکه ی مغناطیسی اطراف زمین در زمان انفجار تانگاسکا صحبت میکردند در سوم جولای همان سال مجله ی نیویورک تایمز چاپ برلین نیز از مشاهدات برخی شهروندان آلمانی و اروپای شمالی از "اشعه های نورانی وسیع و ابرهای درخشان در آسمان در فاصله ی روزهای قبل از انفجار تانگاسکا" خبر داد چندین سری تحقیق درباره ی این حادثه اتفاق افتاد و سرانجام علت رسمی این اتفاق اینگونه اعلام شد که تکه ی 100000 تنی از شهاب سنگ که بیشتر از یخ و خاک تشکیل شده بود با سرعت زیاد به اتمسفر زمین برخورد کرد ، ذوب شد و در نزدیکی زمین منفجر شد ، بدون اینکه گودالی یا اثری برجای بگذارد. نیکولای تسلا سالها بعد و بطور تلویحی اذعان کرد که در آزمایشی که قبل از 1915 انجام داده بود بوسیله ی امواج رادیویی فرکانس پایین که از آزمایشگاهش در کلورادو باعث انفجار بزرگی گردید که با توجه به شواهدی ، منظور تسلا انفجار تانگاسکا بوده . دانشمندان امروز نیز توافق دارند که تسلا در آن زمان به تکنولوژی انتقال انرژی الکتریکی از طریق امواج رسیده بود .توجه داشته باشید که این اتفاق در 30 ژوئن 1908 افتاد ! او حتی در فوریه ی سال 1935 در توصیف اختراع فوق العاده اش به مجله ی آزادی گفت :" [i]اختراع من احتیاج به نیروگاه قدرتمندی دارد ، اما هنگامی که مستقر شود میتواند همه چیز ، انسان و ماشین را تا شعاع 200 مایلی از بین میبرد[/i]" این آزمایشهای تسلا میتوانند به شما ذهنیت درستی را درباره ی سلاحهایی که شوروی سالها درباره ی آن تحقیق و سرمایه گذاری میکرد ."
  3. Lorn عزیز متعجبم که شما انتظار دارید خود آمریکایی ها به این قضیه واکنش نشون بدن ! مگه زمانی که آمریکا بمب اتمی ساخت و روی ژاپن هم انداخت آمریکایی ها چیزی گفتن ؟ در همین ایران هم اگر بمب اتمی ساخته بشه من شک دارم ایرانی ها اعتراض کنند ! در واقع ما خوشحال هم میشیم که قدرتمون بیشتر شده . در مورد مقاله هم اگر متن رو به دقت مطالعه کنید متوجه میشید که در این مقاله اصلا خبری از اطلاعات محرمانه ای که از شوروی درز کرده باشه نیست ! نویسنده عمدتا به سیگنالهایی که خود مقامات شوروی بطور علنی در سخنرانی هاشون میفرستند ، شرایط غیرعادی دربرخی حوادث (که با اطلاعاتی که خودش و تیمش از سلاحهای مغناطیسی دارند بررسی شده) و ... حتی بیشتر ما هم مسایلی مثل پیشنهاد خلع سلاح اتمی که توسط شوروی مطرح شد رو شنیده باشیم اما تحلیل پشت این پیشنهاد چیزیه که ما نمیتونیم انجام بدیم.
  4. [quote]این سلاح الان از حالت عملیاتی در اومده یا هنوز هم فعاله؟[/quote] تا جایی که بنده اطلاع دارم تاسیسات Sura در حال حاضر عملیاتی است و حتی بعضی حوادث مثل طوفان غیرمنتظره ی کاترینا که چند سال پیش (در دوران W.bush) ایالت نیوارلان آمریکا رو ویران کرد و همچنین زلزله ی اخیر ژاپن رو ادامه ی پروژه ی مهندسی آب و هوای زمان شوروی دونسته اند که اگر امکانش پیش بیاد در مورد اون حوادث هم در این تاپیک صحبت میکنیم
  5. "در [b]یک جولای 1986 [/b]، فرانکلین گولدن ، استفاده از سیگنال جدید الکترومغناطیسی در تاسیسات الکترومغناطیسی "دارکوب" شوروی کشف کرد و با استفاده از یک تکنیک مخصوص فیزیکی ، فهمید که این موج جدید یا تابش بر فلزات ، آنها را نرم میکند ، در نتیجه در این زمان ، شوروی در حال آماده کردن نوعی سیگنال جدید نرم کننده ی فلزات (Metal Softening) به منظور استفاده در عملیاتهای بعدی بود . در 28 جولای 1986 ، فاجعه ی[color=red] انهدام شاتل Challenger [/color]رخ داد که با توجه به علایم موجود در منطقه بطور قطع میتوان حمله ی مغناطیسی "دارکوبها" را عامل این فاجعه دانست ، برخی علایم بدین شرح اند : [img]http://www.topsecretwriters.com/wp-content/uploads/2010/11/challenger.jpg[/img] – بغیر از فلوریدا جریانهای ابر مخصوصی طبق پروژه ی "مهندسی آب و هوای آمریکا" در فاصله ی چند روز قبل از پرتاب شاتل در لس آنجلس ، کالیفرنیا و آلباما مشاهده و عکسبرداری شد ، این وضعیت آب و هوایی بخصوص در بعد از ظهر قبل از پرتاب تشدید شد. - جریانهای هوای سردی که در حالت عادی از Huntsville و آلباما به سمت شمال شرقی حرکت میکردند بطور غیرعادی بسمت جنوب کشیده شدند که باعث سرد شدن بیشتر منطقه ی فلوریدا شد ، هدف شوروی از این اقدام قرار دادن Challenger زیر فشار بیش از حد هوای سرد در هنگام پرتاب بود . - در حالیکه پرتابهای شاتلهای آمریکایی بطور معمول توسط ناوهای جمع آوری اطلاعات شوروی که در نزدیکی ساحل فلوریدا مستقر میشدند ، نظارت میشد . 4 ساعت قبل از پرتاب شاتل Challenger، تمام ناوهای شوروی منطقه را بسرعت ترک کردند ، [i]این اولین پرتاب شاتل بود که توسط ناوهای شوروی نظارت نمیشد .[/i] - در صبح روز پرتاب ، امواج الکترومغناطیسی با فرکانس بالا به منظور تقویت پتانسیل الکترومغناطیسی منطقه ای به شبکه ی الکترومغناطیسی اتمسفر محل پرتاب اضافه شد ، یکی از نشانه های بارز این اقدام "دارکوب" های شوروی ، پرنده ها بودند ، پرنده های کوچک دارای قابلیت ارسال و دریافت امواج الکترومغناطیسی هستند و از این قابلیت برای تعیین مسیر خود بطرف هدف استفاده میکنند ، اما مغز پرندگان کوچک مثل کبوتر نسبت به امواج الکترومغناطیسی فرکانس بالا بسیار حساس است چراکه مغز پرنده ای مثل کبوتر همانند یک گیرنده ی الکترومغناطیسی بسیار کوچک عمل میکند که تنها توانایی دریافت امواج با طول موج بلند (فرکانس پایین) را دارد ، لذا قرار گرفتن پرندگان در معرض امواج فرکانس بالا منجر به صدمات مغزی یا حتی مرگ آنها میشود . با توجه به این ویژگی پرندگان و گزارش اخبار شبکه ی تلویزیونی ملی آمریکا مبنی بر اینکه برخلاف همیشه ، امروز هیچ پرنده ای در آسمان محل پرتاب دیده نمیشود ، ارسال امواج الکترومغناطیسی فرکانس بالا توسط دارکوبها اثبات میشود. - سابقه ی فعالیتهای غیرعادی الکترومغناطیسی شوروی در 3 پرتاب شاتل قبلی که از همین پایگاه انجام شد (آخرین آنها در 26 نوامبر 1985 بود که در قسمت قبلی مقاله گفته شد) نشان میداد که "دارکوبها" روی این محل پرتاب متمرکز شده اند و دیر یا زود بطور واقعی سلاح خود را روی یکی از سفینه ها تست خواهند کرد. - انهدام هواپیمای ترابری DC-8 آمریکا در 12 دسامبر 1985 (جزییات حادثه در قسمت قبل مقاله) نشان داد که شوروی آزمایشات و تستهای الکترومغناطیسی خود را به مرحله ی انهدام واقعی اهداف ارتقا داده که انهدام سفینه ی چلنجر هم در قالب همین مرحله از تستها انجام شده . – در پروسه ی انهدام شاتل challenger دارکوبها برای اولین بار از سیگنالهای الکترومغناطیسی با قابلیت نرم کردن فلزات که قبلا توسط گولدن کشف شده بود ، استفاده کردند و این امواج در شبکه ی الکترومغناطیسی منطقه ی اطراف سکوی پرتاب نیز کشف شد ، وظیفه ی این سیگنال در انهدام شاتل چلنجر ضعیف کردن فلز درون و در اطراف بوستر بود ، توجه داشته باشید که این فلز که قبل از پرتاب بعلت شرایط آب و هوایی بسیار سردی که از قبل در منطقه ایجاد شده بود ، بیش از حد تحملش سرد شده بود ، پس از احتراق و حرارت ناگهانی و بسیار زیاد ناشی از بوستر موشک و امواج الکترومغناطیسی ضعیف میشود. - تقریبا بلافاصله بعد از احتراق بوستر موتور موشک ، فلزات محفظه ی نگهدارنده ی سوخت بوستر که تحت فشار شدید تغییر ناگهانی دما و امواج مخصوص الکترومغناطیسی بودند ، در مدت 10 ثانیه بعد از احتراق در هم شکسته و باعث ایجاد سوراخ در محفظه ی سوخت موشک ، نشت سوخت موشک ، ترکیب شدن آن با اکسیژن هوا و در نهایت انفجار محفظه ی سوخت موشک شد . - طبق مشاهدات ناظران ، قبل از انفجار سفینه ، نوری که بطور یقین "موج نرم کننده ی فلز" بوده ، از آسمان به سفینه رویت شده. – در طول چند روز بعد از انفجار شاتل چلنجر ، زلزله های پشت سرهم 11 ایالت آمریکا را لرزاند ، این نوع از زلزله با توجه به زمان آن بسیار مشکوک است و احتمالا دسته ی امواج مغناطیسی که برای انفجار شاتل به فلوریدا تابیده شده بودند در چند روز بعد بر لایه های پوسته زمین نیز اثر گذاشته و آنها را به هیجان آورده اند. – علاوه بر جبهه ی هوای سرد ، بادهای شدید و تلاطم هوا در روز پرتاب شاتل در منطقه موجب ایجاد فشار هرچه بیشتر بر اسکلت سفینه میشد و میتوان این احتمال را داد که این جریانها و تلاطم ها در روزهای قبل توسط "دارکوبهای" شوروی ایجاد یا تقویت شده . - در طول چند روز بعد از حادثه بخصوص در روزهای 1 تا 4ام ژانویه 1986 ، تعداد بسیار زیادی از پرندگان که بطور غیرعمدی در حال حرکت به سمت بیرمنگام و آلباما بودند ، با امواج الکترومغناطیسی فرکانس بالای پراکنده ای مواجه شدند و در حالیکه مرده بودند از آسمان به زمین میریختند . - مهمتر از همه ، گزارش ژنرال دانیل گراهام (یکی از مسئولان CIA) بود که در آن گفته شد در بعد از ظهر انهدام شاتل چلنجر ، یک مامور ارشد KGB مهمانی برگزار کرد تا موفقیت تست "دارکوبهای" شوروی در مقابل چلنجر را جشن بگیرد ! توجه داشته باشید که تمام پروسه ی توسعه ، پیاده کردن و فرماندهی و کنترل سلاحهای الکترومغناطیسی شوروی تحت نظارت KGB انجام میگرفت ، پس از این گزارش ، کنگره ی آمریکا دستور تحقیقات طبقه بندی شده درباره ی علت فاجعه ی چلنجر را صادر کرد ، اما نتایج آن در دسترس عموم قرار نگرفت ، فراتر از هر شکی شوروی بطور مستقیم در انهدام چلنجر و کشته شدن 7 فضانورد آن نقش مستقیم داشت. در [b]18 آوریل 1985 [/b]، یک موشک Titan 34-D که از پایگاه نظامی vandenberg آمریکا پرتاب شده بود ، 5 ثانیه بعد از پرتاب منفجر شد ، دوربین های ویدئویی که در حال فیلمبرداری از پرتاب موشک بودن بطور غیرعمدی اشعه ی نوری را در بالای موشک در زمان پرتاب و زمان انفجار ثبت کردند ، مهندس ران کول از نیروی هوایی آمریکا شخصا فریم به فریم فیلمهای دوربین ها را بررسی کرد و اذعان داشت که کره ی نورانی در بالای موشک بطور کامل مستقل بوده ، این نشانه ی مثبت از دخالت شوروی در انهدام این موشک نظامی بود ، همانطور که در انفجار موشک تایتان قبلی در آگوست 1985 نیز نشانه هایی از استفاده از سلاحهای الکترومغناطیسی وجود داشت. [b]می 1986[/b] ، موشک کلاس Delta متعلق به ناسا که در حال حمل یک ماهواره ی هواشناسی بسیار حیاتی به فضا بود ، شکست خورد ، موشک در مرحله ی بعد از پرتاب خود به علت دریافت نوعی دستور الکترونیکی ، موتور اصلی خود را خاموش کرد و از مسیر اصلی منحرف شد ، بطوریکه مسئولان ناسا برای جلوگیری از برخورد موشک به زمین آنرا در فضا منهدم کردند . در فیلمی که از پرتاب و پرواز موشک در اتمسفر ثبت شده بود ، نویسنده ی این مقاله بهمراه چندین نفر از مسئولان ناسا و پنتاگون نوعی اشعه نورانی را مشاهده کرد که از زمین تابیده شد و موشک را مورد اصابت قرار داد . در [b]می 1986 [/b]، موشک آریان که توسط اروپای غربی پرتاب شده بود چند ثانیه بعد از پرتاب منفجر شد ، حداقل یک تحلیل خبری عمومی منتشر شده از حادثه وجود دارد که گزارش داده دولت فرانسه این حادثه را نتیجه ی دخالت مستقیم شوروی در سیستمهای موشک دانسته . بجز اینهم گزارش دیگری از یک سرمایه گذار اروپایی که در آن برهه در شوروی بسر میبرد وجود دارد که در آن ادعا شده رییس جمهور وقت فرانسه درباره ی این حادثه با گورباچف تبادل نظر کرده . در [b]اکتبر 1986[/b] ، نشست ایسلند بین ریگان ، رییس جمهور آمریکا و گورباچف برگزار شد ، در این نشست شوروی پیشنهاد غیرقابل منتظره ی خلع سلاح بخش عمده ی تسلیحات هسته ای شوروی و آمریکا را مطرح کرد که در صورت موفقیت میتوانست راه را برای استفاده ی همه جانبه ی سلاح های الکترومغناطیسی به عنوان تنها سلاح کشتار جمعی موجود روی آمریکا باز میکرد. بطور خلاصه ، اگر خلع سلاح اتمی بطور کامل انجام میشد ، شوروی با استفاده ی گسترده از سلاحهای الکترومغناطیسی براحتی آمریکای بی دفاع را به زانو در میاورد و بر غرب غلبه میکرد و در نهایت طبق نقشه ی راه 10 ساله اش کنترل بیشتر زمین را در دست میگرفت . این پیشنهاد شوروی هرچند با یک پیش شرط همراه بود ، آنهم محدود کردن شدید پروژه ی SDI به یک پروژه ی تحقیقاتی نه عملیاتی بود ، شوروی ها این پیش شرط را برای جلوگیری از هرگونه استفاده ی آمریکا از سلاحهای لیزری داده بود چراکه پروژه ی SDI که استفاده از ماهواره های مسلح به توپهای قدرتمند لیزری را شامل میشد در صورت توسعه ی کامل میتوانست به عنوان عامل متوازن کننده و سلاح متقابل در برابر سلاحهای الکترومغناطیسی شوروی مورد استفاده قرار گیرد ، گورباچف وارگانهای رسانه ای شوروی در زمان مذاکرات خلع سلاح ، جنگ تبلیغاتی وسیعی را راه انداخته بودند تا مردم ، دانشمندان و فعالان سیاسی آمریکایی را به حمایت از امضای این قرارداد "بشردوستانه" ترغیب کنند . در طول بهار 1986 ، موج جدید از پروژه ی دستکاری آب و هوای امریکا توسط شوروی آغاز شد که باعث خشکسالی شدید در جنوب شرقی آمریکا گردید ، اما این جریان خشکسالی با تلاش یکی از همکاران من بطور موقت شکسته شد بطوریکه با استفاده از دستگاه بسیار قدرتمند الکترومغناطیسی که در اصل برای پروژه های تحقیقاتی ساخته شده بود توانست جریانهای هوایی بارور و باران زا را دوباره به سمت جنوب شرقی آمریکا هدایت کند . یکی از غیرعادی ترین و نادرترین نشانه های این مورد از مقابله با سلاح الکترومغناطیسی شوروی ایجاد دو دایره ی بزرگ در اتمسفر منطقه بود ، که به وضوح نشان دهنده ی دو جریان هوایی ایجاد شده توسط شوروی و همکار من در دپارتمان دفاع بود ، در نتیجه ی این مقابله ی ، ابرهای باران زای منطقه بین دو جریان بزرگ دایره ای قرار گرفتند و جریان هوایی باران زای جدید Y شکل ضعیفی بسمت جنوب ایجاد شد . چندین هواشناس این الگوی جدید آب و هوایی را بیسابقه توصیف کردند ، با ادامه ی مقابله ی مغناطیسی، این الگو برای چندین روز باقی ماند. همکار من که از بیماری شدیدی رنج میبرد مجبور شد تحت عمل جراحی سنگینی قرار بگیرد که موجب نیمه کاره ماندن کارش در تغییر الگوی هوای جنوب شرقی آمریکا شد ، بلافاصله جریانهای بادی به منطقه بازگشتند و باعث خشکسالی دوباره ی جنوب شرقی آمریکا شدند ، این خشکسالی باعث خسارات شدید به بخش عمده ی محصولات کشاورزی منطقه شد . در اواخر [b]اکتبر و اوایل نوامبر 1986[/b] ، الگوهای جدید جریان هوای سرد که توسط سلاح الکترومغناطیسی شوروی ایجاد شده بود توسط مردم کالیفرنیا و لس آنجلس مشاهده و عکسبرداری شد ، در 10 می 1986 ، کره نورانی "آتشینی" توسط صدها نفر در 4 ایالت رویت شد که با تغییرات شدید در شبکه ی مغناطیسی همراه بود ، این تغییرات به همراه جبهه ی هوای سردی که از کانادا به سمت آمریکا میامد ، زمستان بسیار شدیدی را در قسمت گرمتر جنوب آمریکا رقم زد ، در منطقه ی وسیعی از مرکز ایالات متحده و ایالت فلوریدا رکورد سردترین دما شکسته شد ، همکار من فرانکلین گولدن با اندازه گیری مستقیم میدان الکتروگرانشی زمین و مشاهده ی تغییرات آن دستکاری جدید در شبکه ی الکترومغناطیسی آمریکا در طی زمستان 1986 را تایید کرد. پنجشنبه ،[b] 3 نوامبر 1986 [/b]، در huntsville ، نویسنده دو جریان ابر بزرگ را از غرب به شرق مشاهده کرد ، همزمان با این اتفاق ، رادارهای کنترل هوایی در مسیر هوایی لس آنجلس به آریزونا دچار مشکلات اسرار آمیز و قطعی برق شدند ، گزارشات رسیده از مونترال در کانادا نیز از افتادن پارازیت در امواج تلویزیونی منطقه خبر داد که به مناطق آمریکای شمالی نیز رسیده بود.
  6. جناب Illuminator قرار نیست هر کشوری در همه ی زمینه ها قوی باشه ، هر کشوری در زمینه های خاصی قویه متعجبم که در فروم نظامی مثل میلیتاری عضوی وجود داره که به برتری بی چون و چرای سیستم اس-300 در بین تمام سیستمهای پدافندی برد بلند اذعان نداره ! حرفهای شما بیشتر به تبلیغات شبیه است تا یک تحلیل منطقی در مورد چگونگی دسترسی روسها به این تکنولوژی هم در قسمتهای بعدی مقاله به ارتباط کمونیستها با یکی از دستیاران نیکولای تسلا (که از بنیانگذاران اصلی این سیستم و سلاحهای الکترومغناطیسی هست) اشاره میشه [b]قسمت سوم[/b] "در[b] سال 1981[/b] ، تاسیسات آیونسفری الکترومغناطیسی سورا به عنوان آخرین و پیشرفته ترین حلقه از زنجیره ی قدرت الکترومغناطیسی شوروی تاسیس شد ، این تاسیسات که متشکل از 3 فرستنده ی امواج 250 کیلوواتی و 144 آنتن عمودی برای تابش امواج است قدرت تابش 190 مگاوات انرژی مغناطیسی در باند فرکانس 4.5 تا 9.3 مگاهرتزی در هر شلیک را دارد . در 20 جولای 1982 ، لیسکو ، دیپلمات ارشد شوروی در سفارت شوروی در آمریکا ، طی سخنرانی بطور علنی اعلام کرد که در صورت شکست خوردن مذاکرات خلع سلاح اتمی ، شوروی بسرعت سلاحهای جدید و قدرتمندتر از سلاحهای اتمی را توسعه خواهد داد که قابل تشحیص نیستند ، در این سخنرانی ، اینجانب (نویسنده) به همراه کلنل جان آلکساندر از ارتش آمریکا در بین شنوندگان حضور داشتیم . [img]http://rpmedia.ask.com/ts?u=/wikipedia/commons/thumb/d/d5/Sura-antenna.jpg/400px-Sura-antenna.jpg[/img] در [b]فوریه ی 1983 [/b]، چندین مورد از صداهای شبیه به انفجار در نیویروک و اوهایو شنیده شد و زلزله های متوالی ساحل خلیج میسیسیپی را لرزاند. در [b]آوریل 1984 [/b]، ابر قارچ مانند بسیار بزرگ و درخشنده ای در بالای اقیانوس در نزدیکی ساحل ژاپن توسط چندین خلبان هواپیمای مسافربری مشاهده شد ، یکی از خلبانهای یک بویینگ 747 که خلبان سابق بمب افکنهای بی-52 در ارتش آمریکا بود و این ابر را مشاهده کرد قطر آنرا حدود 60000 پا توصیف کرد و گفت برای برخورد نکردن با این قارچ مجبور شد به سرعت مسیر هواپیما را منحرف کند ، با وجود نزدیکی هواپیما به کره ، هیچ موج برخورد یا نور کور کننده (نشانه های انفجار اتمی) مشاهده نشد .همزمان دستگاههای زلزله نگار که در کف اقیانوس قرار داشتند چندین زمین لرزه و تحرکات اکوستیکی پوسته های زیر اقیانوس را در منطقه ثبت کردند ، خلبان هواپیمای مسافربری همچنین گفت که پس از اینکه هواپیما را از منطقه دور کرد ، ابر قارچ شکل به سمت جزایر کوریل و ساخالین شوروی به حرکت در آمد و سپس محو شد. برخی کارشناسان این حادثه را یک "حادثه ی طبیعی غیرمعمول" توصیف کردند اما این حادثه در حقیقت تست نوعی اسلحه ی جدید با استفاده از نیروی الکترومغناطیسی بود که "سپر الکترومغناطیسی" نام گرفت ، شوروی ها به دنبال این بودند که با متمرکز کردن مقدار زیادی انرژی مغناطیسی در یک منطقه ، کره ی مغناطیسی عظیمی ایجاد کنند و در صورت ورود هر جسمی به این کره یا ابر مغناطیسی و برهم زدن انسجام ذرات کره ، حجم زیادی از انرژی امواج الکتروگرانشی و الکترومغناطیسی در این جسم تخلیه شده و آنرا "بخار" میکند ، علاوه بر آن با توجه به اینکه امواج الکتروگرانشی باعث شکافت مواد رادیو اکتیو میشوند ، در صورت ورود یک کلاهک اتمی به منطقه ی سپر مغناطیسی ، امواج الکتروگرانشی سپر باعث منفجر شدن کلاهک خواهند شد. شوروی ها با استفاده از این سپر در هنگام جنگ اتمی قصد داشتند با ایجاد آنها در مسیر موشکهای اتمی و بمب افکنهای استراتژیک ، آنها را در آسمان آمریکا نابود و منفجر کنند و درواقع با قرار دادن ناگهانی این سپر مغناطیسی بر سر راه بویینگ 747 میخواستند موثر بودن این سپر را روی هواپیمای مسافربری آزمایش کنند . لازم به ذکر است این سپر از لحاظ تئوریکی با استفاده از هردو موج الکترومغناطیسی و الکتروگرانشی ، قادر به مقابله با انواع بمب افکنها ، موشکهای بالستیک ، موشکهای کروز و حتی گلوله های توپخانه ها است. بطوریکه در سال 1968 وی.دی سوکولوفسکی در سندی تحت عنوان "استراتژی نظامی" عنوان میکند که قابلیت دفاع صد در صدی در مقابل هواپیماها و موشکها ، ممکن است. و ظاهرا روسها در ابعاد تاکتیکی موفق به بدست آوردن چنین قابلیتی شده بودند. در [b]دسامبر 1984 [/b]، تغییرات شدیدی در شبکه ی الکترومغناطیسی در نزدیکی لس آنجلس و سن دیگو اتفاق افتاد که از نشانه های آن میتوان به صداهای انفجار در اتمسفر ، زلزله های هوایی و لرزش ساختمان ها و پنجره ها در صورتی که هیچ زلزله ای اتفاق نیافتاده بود اشاره کرد ، بعد از این حوادث ، جبهه ی غیرمنتظره ای از هوای طوفانی در نزدیکی لس آنجلس ایجاد شد که باعث ایجاد بادهای شدید در شب 12 دسامبر شد که در نتیجه آن به برخی از خانه ها و درختان خسارت رسید و برق در چندین منطقه قطع شد ، این جبهه ی هوای سرد که به احتمال زیاد توسط "دارکوب"های شوروی ایجاد شده بود بعد از گذر از لس آنجلس باعث بارشهای شدید برف در بقیه مناطق شد ، حتی شهر تاسکون ارتفاع برف باریده شده را 20 اینچ اعلام کرد. در [b]ژانویه ی 1985 [/b]، خدمه ی یکی از کشتی های نیروی دریایی آمریکا که در حال حرکت به سمت سن دیگو بود بطور غیرعادی و ناگهانی شاهد پخش شدن چفهای کشتی شد ، همزمان ، در سن دیگو انتقال برق در شهر مختل گردید و برق بیش از 60000 خانه قطع شد . این نکته قابل ذکر است که چف به علت ساختار ویژه اش نسبت به امواج مغناطیسی واکنش نشان میدهد. در [b]فوریه ی 1985[/b] ، هواپیمای بویینگ 747 چینی در مسیر لس آنجلس دچار نقص در سیستم و خاموش شدن ناگهانی موتورها شد و خلبان سرانجام بعد از کاهش ارتفاع (یا به اصطلاح بهتر سقوط) 32.000 پایی هواپیما توانست دوباره موتور هواپیما را روشن کند و در سان فرانسیسکو فرود اضطراری کند . طبق گزارش شرکت هواپیمایی از حادثه ، دستگاههای الکترونیکی در زمان بروز مشکل دچار ناهماهنگی با یکدیگر و با مشاهدات خلبان و خدمه (سرعت ، ارتفاع و ..) شدند ، طبق مشاهدات قبلی ، این هواپیما در معرض یک تست "ملایم" الکترومغناطیسی قرار گرفته بود و ظاهرا شوروی ها قصد منهدم کردن هواپیما را نداشتند. در [b]آوریل 1985 [/b]، فرانکلین گولدن متوجه ارسال ناگهانی حجم زیادی از امواج مغناطیسی در 54 فرکانس مغناطیسی مختلف در داخل زمین توسط شوروی شد ، این ارسال حجم عظیم امواج باعث قرار گرفتن زمین در یک رزونانس الکتروگرانشی در تمام 54 فرکانس شد . در نتیجه ی این ارسال امواج ، 27 "بسته (تپ) انرژی" عظیم در داخل زمین ایجاد شد که هر یک از این تپ ها باعث استخراج انرژی بسیار زیاد ذخیره شده در زمین از بخش گوشته ی زمین و تبدیل آن به انرژی الکتریکی میشد ، تنها یک گیرنده ی انرژی در عمق چندصدمتری زمین لازم بود تا این حجم از انرژی توزیع شده در پوسته ی زمین را جمع آوری کند و آن تاسیسات سورا بود ، شوروی ها داشتند سورا و بقیه توپخانه های الکترومغناطیسی را برای روز نمایش شارژ میکردند. در [b]9 می 1985 [/b]، چهل امین سالگرد شکست آلمان نازی بدست ارتش سرخ و پایان جنگ جهانی دوم ، شوروی ها حداکثر توان توپخانه های الکترومغناطیسی خود را بخصوص برای تحت تاثیر قرار دادن گورباچف که بتازگی به رهبری شوروی انتخاب شده بود ، به نمایش گذاشتند ، بیش از 100 فرستنده ی امواج الکترومغناطیسی طی این اقدام تمرینی و نمایشی اتمسفر زمین و هسته ی زمین را در 54 فرکانس هدف گرفتند در نتیجه ی این "رزمایش الکترومغناطیسی"تمامی ارتباطات نظامی ، ماهواره ای و رادیویی در اکثر نقاط جهان از جمله ارتباط سیستمهای کنترل و فرماندهی (که در آن زمان نویسنده ی مقاله به همراه فرانکلین گولدن در آن حضور داشتیم) و زیردریایی های اتمی در آمریکا و کشورهای ناتو مختل گردید . این رزمایش بمت 4 روز در بعضی ساعات ادامه داشت و در این مدت ارتباطات نظامی و غیرنظامی بطور مرتب مختل میشد. این رزمایش نشان از رسیدن شوروی به هدفی بود که برژنف از آن در سال 1972 حرف میزد ، حال شوروی در 1985 میتوانست هرکاری در هر نقطه ی جهان انجام دهد. در [b]28 آگوست 1985 [/b]، تنها دو ماه بعد از رزمایش الکترومغناطیسی بزرگ شوروی ، موشک تایتان 34دی که از پایگاه وندنبرگ در آمریکا پرتاب شد ، بعد از پرتاب منفجر گردید، علت این انفجار عملکرد نادرست پمپ الکتریکی سوختی اعلام شد که باعث نشت زیاد عامل اکسید کننده در موشک گردید ، اگرچه طبق مشاهدات ، شوروی با استفاده امواج الکترومغناطیسی قادر به از کار انداختن پمپ سوختی بودند ، دلیل محکمی در این مورد از دخالت حتمی شوروی وجود ندارد ، هرچند با مشاهده ی رزمایش گذشته و چندین مورد از عملکرد نادرست سیستمهای الکترونیکی موشکهای شاتل ، میتوان گفت که این اولین تست واقعی برای انهدام موشک فرضی اتمی آمریکا با کمترین زمان واکنش ممکن بود که همانطور که ذکر خواهد شد ، تست های مشابه برای منهدم کردن هواپیماهای آمریکا (بمب افکنهای فرضی) با استفاده از سلاح الکترومغناطیسی انجام خواهد شد. [b]26 نوامبر 1985[/b] ، پرتاب شاتل آتلانتیس در بعد از ظهر و از پایگاه کیپ کاناورال انجام شد ، در حالیکه اشعه ای نورانی در آسمان مشاهده میشد که به احتمال زیاد به عنوان مارکر (مشخص کننده ی) هدف عمل میکرد (این اشعه توسط صدها ناظر پرتاب عکس برداری شد) ، 12 دقیقه بعد از پرتاب شاتل ، انفجار بزرگی در اتمسفر منطقه اتفاق افتاد که صدای آن تا صدها مایل دورتر شنیده شد اما شاتل آسیبی ندید، این اتفاق نشان دهنده ی تست انهدام "چندین موشک بطور همزمان بود" توسط سلاح الکترومغناطیسی بود ، پس از این انفجار ، اشعه ی نورانی بالای پایگاه موشکی به آرامی محو شد ، شاتل آتلانتیس سومین شاتلی بود که دقایقی بعد از پرتابش ، انفجار شدید الکترومغناطیسی در منطقه اتفاق میافتاد ، شوروی ها از شاتلهای در حال پرتاب به عنوان موشکهای اتمی فرضی برای تست سلاحهای الکترومغناطیسی خود استفاده میکردند. در [b]12 دسامبر 1985 [/b]، سلاح الکترومغناطیسی که روی شاتل ناسا تست شده بود منجر به انهدام یک فروند هواپیمای که در حال بلند شدن از فرودگاه نظامی گاندار بود شد ، طبق گزارش ، هواپیمای آمریکایی که حامل 258 تفنگدار آمریکایی بود بعد از بلند شدن ناگهان با از دست دادن موتورها مواجه شد و به زمین سقوط کرد ، در پی این حادثه تمامی خدمه و سربازان کشته شدند . 3 شاهد کانادایی که بلند شدن هواپیما و سقوط آنرا نظاره گر بودند یک سال پس از ماجرا در مصاحبه با شبکه ی خبری کانادا در ساعت 10 شب 8 آوریل 1986 در توصیف حادثه گفتند :"قبل از سقوط هواپیما هیچ آتش یا دودی از هواپیما خارج نشد ، اما از لحظاتی بعد از بلند شدن ،بدنه ی هواپیما بطور عجیبی به رنگ نارنجی و زرد میدرخشید" این نشانه ی واضحی از استفاده از سلاح الکترومغناطیسی در حالت مداوم بود و مشابه موردی که در آن چند فروند اف-111 آمریکایی در ویتنام سقوط کردند ، سیستمهای الکتریکی هواپیمای توسط کره ی مغناطیسی که در آن قرار داشت مختل شد و بعلت تخلیه ی انرژی شدید مغناطیسی روی بدنه و اسکلت هواپیما ، بدنه ی خارجی هواپیما در اثر این تخلیه به رنگ "نارنجی روشن" میدرخشید . از دست رفتن موتورهای هواپیما نیز بعلت اعمال متمرکز انرژی مغناطیسی به موتورها بوده ، بطوریکه یکی از شاهدان ادعا کرده بود اشعه های نورانی که از آسمان به سمت هواپیما منتشر میشدند را دیده که این برخورد باعث آتش گرفتن و حتی بخار شدن قطعات پلاستیکی داخل هواپیما شده که این واکنش منجر به آزاد شدن گازهای مرگباری چون سیانید میشود (طبق گزارش دپارتمان دفاع آمریکا از حادثه ، حدود نصف سربازان قبل از سقوط هواپیما در اثر استنشاق گاز سیانید خفه شده بودند) بنابراین بنظر میرسد اپراتور سلاح شوروی بعد از بلند شدن هواپیما بطور همزمان از دو شیوه ی مداخله ی انرژی (برای مختل کردن سیستمهای الکترونیکی هواپیما) و اعمال انرژی (برای از کار انداختن مستقیم موتور ها) استفاده کرده . "
  7. "در [b]1972[/b] و طی جلسه ی محرمانه ی روسای احزاب کمونیست شوروی در پراگ ، برژنف اعلام کرد در سال 1985 شوروی به حدی قدرتمند میشود که کنترل اقیانوس ها ، اتمسفر و 90% کره ی زمین را در دست خواهد گرفت ، نکته این سخنرانی استفاده از لفظ کنترل کردن جهان توسط پرژنف بود نه حمله نظامی و اشغال (خروشچف هم در سال 1960 زمانبندی را برای شوروی ارایه داده بود که طبق آن شوروی میبایست تا سال 1985 به برتری تکنولوژیکی و آمادگی کامل نظامی برای گرفتن کنترل دنیا میرسید) اما در [b]ژوئن 1975 [/b]، برژنف محافظه کار که هزینه های ناشی از ساخت و استفاده از این سلاح الکترومغناطیسی را کمرشکن و غیرضروری میدانست (تاکید برژنف در دکترین دفاعی تقویت توان اتمی شوروی بود) و بیشتر بر بهبود وضعیت سیاسی و اقتصادی تاکید داشت تا جنگ تسلیحاتی سنگین ، خواستار ممنوع شدن جهانی سلاحهای کشتار جمعی "هراسناک تر از سلاحهای اتمی" شد ، در جولای همان سال او پیشنهاد عجیب خود را اینبار برای هیاتی از سناتورهای آمریکایی اعلام کرد . در [b]آگوست 1975 [/b]نیز عضو کمیته ی مرکزی حزب کمونیست شوروی ، همین پیشنهاد را به جمعی از نمایندگان کنگره ی آمریکا مطرح کرد و پس از این مذاکرات پشت درهای بسته ، وزیر خارجه ی شوروی ، آندره گرومیکو در سخنرانی خود در سی امین نشست سالانه ی مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 23 سپتامبر 1975 ، برای اولین بار این مساله ( ممنوعیت سلاحهای کشتار جمعی قویتر از بمب اتمی) را بطور علنی ابراز کرد و اعلام کرد تمام کشورهای جهان بخصوص کشورهای ابرقدرت باید قراردادی مبنی بر عدم توسعه ی سلاحهای جدید و ناشناخته ی کشتار جمعی را امضا کنند . او حتی عنوان این قرارداد را "قرارداد ممنوعیت توسعه و تولید انواع جدید سلاحهای کشتار جمعی" گذاشت. اما آمریکا که این اقدام شوروی را در جهت محدود کردن توان میکروبی و شیمیایی آمریکا تلقی میکرد (آمریکا در زمان جنگ سرد بشدت در حال کار بر روی سلاحهای کشنده ی میکروبی و شیمیایی بود) از امضای این قرارداد سرباز زد و تنها فرصت خود برای جلوگیری از توسعه ی سلاحهای الکترومغناطیسی شوروی که برژنف آنرا "ترسناک تر از چیزی که ذهن انسان تابحال تصورش را کرده" از دست داد . با شکست در امضای این قرارداد محدود کننده که ناشی از کمبود اطلاعات درباره ی سلاح الکترومغناطیسی در غرب بود ، عقاب های شوروی بار دیگر توانستند بر برژنف و رهبران محافظه کار حزب کمونیست غلبه یابند ، کمونیستها حالا تصمیم بر وسیعترین تقویت نظامی که تاریخ به خود دیده بود گرفتند ، هدف آنها از این کار ، آماده شدن برای غلبه بر جهان در طول یک دهه بود. در [b]جولای 1976 [/b]، برای نیم ساعت ، ارتباطات در تمام دنیا بر اثر شلیکهای الکترومغناطیسی ناگهانی شوروی در تمامی باندهای ارتباطی ، بطور کامل مختل گردید ، بطوریکه گیرنده های ارتباطی تنها صدایی که دریافت میکردند صدایی شبیه کوبیدن نوک دارکوب به چوب بود ، بعد از این واقعه ، فرستنده های الکترومغناطیسی شوروی به "دارکوب" و سیگنال های مختل کننده به "سیگنال های دارکوبی" مشهور شدند . این سیستمهای پرقدرت بلافاصله بعد از شروع پروژه ی ده ساله ی کمونیستها در حالت کاملا عملیاتی قرار گرفتند و حادثه ی جولای 1976 اولین استفاده ی همه جانبه و در سطح جهانی از این سلاح بود. در [b]28 جولای 1976[/b] ، زلزله ای قدرتمند در منطقه ی تانگشان در چین باعث تخریب شدن کامل چند روستا و شهر و کشته شدن 600.000 نفر شد ، به گزارش شاهدان عینی ، ساعتی قبل از طلوع آفتاب ، چندین اشعه ی بسیار نورانی از فاصله ی حدود 200 مایلی منطقه مشاهده شدند آسمان در نور این اشعه ها "همانند روز" میدرخشید. توجه داشته باشید که در سال 1912 ، نیکولای تسلا ، پدر سلاحهای الکترومغناطیسی طی مصاحبه ای میگوید " من در عرض چند هفته میتوانم پوسته ی زمین را به چنان لرزشهایی وا دارم که تا صدها متر بالا و پایین برود ، آب رودخانه ها از بسترشان به بیرون پرتاب شود ، ساختمان ها متلاشی شوند و هیچ اثری از تمدن باقی نماند ، این اصل (قوانین الکترومغناطیسی) شکست نمیخورد...." او قبلا با دستگاه تولید کننده ی الکترومغناطیسی با توان 10 دسیبل توانسته بود منطقه ی محدود به اطراف آزمایشگاه خود را به لرزه در آورد. او همچنین از امکان نصف شدن کره ی زمین در صورت ترکیب لرزشهای مصنوعی الکترومغناطیسی با رزونانس خود کره ی زمین سخن به میان آورده بود. در سال 1976 ، دانشمندان شوروی توان کلی شلیک کننده های الکترومغناطیسی را به بیش از 40 مگاوات و فرکانس پالسهای ارسالی را به حدود 7 هرتز رساندند ، این امواج با سرعت باورنکردنی خود بیش از 7 بار در ثانیه دور زمین میچرخند . دانشمندان روس که بتازگی قدرت شلیک کننده ها را افزایش داده بودند ، آنها را تست کردند ، اما سرعت زیاد ، دوام زیاد و تقویت شدن شدید این امواج در آیونسفر (مطالعات نشان میدهد امواج رادیویی میتوانند حتی تا 1000 برابر قدرت اولیه ی خود در آیونسفر تقویت شوند) در مدت کوتاهی باعث ایجاد کمربند بسیار قدرتمند مغناطیسی در قسمتی از زمین که شوروی هم در بخشی از آن بود شد ، روسها که از نتیجه ی این تست ترسیده و غافلگیر شده بودند بسرعت شلیک کننده ها را خاموش کردند اما کمربند ایجاد شده به کمک رزونانس و میدان مغناطیسی کره ی زمین ساعت به ساعت در حال تقویت شدن بود و حتی احتمال نصف شدن کره ی زمین در اثر تقویت این کمربند میرفت. روسها برای شکستن همبستگی و انسجام ذرات کمربند الکترومغناطیسی مجبور شدند امواج بسیار پرقدرتی را ماهها مستقیما به سمت کمربند مغناطیسی ارسال کنند تا پس از چند ماه موفق به مهار کردن این کمربند شدند . [b]10 سپتامبر 1976 [/b]، خدمه و مسافران هواپیمای شماره پرواز 831 شرکت British European Airways در مسیر از مسکو به لندن ، کره ای بشدت نورانی و ثابت در زیر هواپیما و بالای ابرها مشاهده کردند ، هنگامی که خلبان انگلیسی مراتب را به برج مراقبت شوروی اعلام کرد ، مسئولان شوروی او را توجیه کردند که توجهی به این حادثه نکند و بسرعت منطقه را ترک کند . این واکنش شوروی نشان میدهد که شوروی در آن موقع در حال تست نوعی دستگاه الکترومغناطیسی بوده اند که احتمالا هدف این تست همان هواپیمای مسافربری بوده . 18 می 1977 ، شوروی ، آمریکا و 29 کشور دیگر طی قراردادی متعهد میشوند بوسیله ی طوفان ، زمین لرزه یا دیگر بلایای طبیعی که بطور مصنوعی ایجاد میشوند به یکدیگر حمله نکنند ، این قرارداد در حالی امضا میشد که شوروی از حدود یک سال قبل ، پروژه ی دستکاری در آب و هوای آمریکا را امتحان کرده بودند و همانطور که بعدا هم مواردی از آن بیان میشود ، به آرامی در حال گسترش ابعاد این پروژه بودند. در [b]21 نوامبر 1977، [/b]حجم بسیار زیادی از ابرهای متراکم که تا آن زمان بیسابقه بود در نزدیکی سواحل شرقی آمریکا و توسط ماهواره ها ثبت شد و عکسهای ماهواره ای نشان میداد که این جریان عظیم ابر از آلاسکا تا شیلی را در برمیگرفته ، این ابرهای طوفانی با رسیدن به سواحل آمریکا بخصوص در ایالت کالیفرنیا زمین را شخم زدند و خسارات زیادی به تاسیسات الکتریکی و مسکونی وارد کردند . در فاصله ی بین 1977 تا 1978 ، حجم تغییرات آب و هوایی و تعداد موارد مشاهده ی اشعه های نورانی الکترومغناطیسی بخصوص در ساحل شرقی آمریکا بشدت افزایش یافت . بطوریکه حتی ظن مقامات کاخ سفید را نیز برانگیخت و جیمی کارتر ، رییس جمهور وقت آمریکا دستور انجام تحقیقات ویژه درباره ی این حوادث بخصوص 3 مورد انفجار غیرعادی را صادر کرد . اما این سه انفجار و انفجارهای بعدی تنها انفجارهای آزمایشی برای تنظیم شبکه ی الکترومغناطیسی "مهندسی آب و هوای آمریکا" بود. در[b] 2 آوریل 1978 [/b]، اشعه نورانی از زاویه ی حدود 45 درجه از آسمان به منطقه ای در جزیره ی بل در آمریکا اصابت کرد و باعث انفجار پرسروصدا و خسارت به چندین خانه شد ، تمام سیمهای ارتباطی و برق در محل اصابت و چندین متر در اطراف آن ذوب شده و آنتن های تلویزیون (که جاذب امواج الکترومغناطیسی هستند) خانه های مجاور منفجر شدند ، اما هیچ آتش سوزی در منطقه رخ نداد. نکته ی جالب این است که هواشناسان و ماهواره های هواشناسی هیچ توده ی هوای متراکمی که پتانسیل تولید صاعقه داشته باشد را ثبت نکرده اند ، صدای این انفجار تا 45 کیلومتری محل انفجار ، در دماغه برویل نیز شنیده شد . به گزارش رسانه ها ، این حادثه که توسط ماهواره های کلاس "ولا" آمریکا ثبت شده بود توسط شخص دو نفر از نمایندگان مجلس آمریکا در آزمایشگاه نظامی لوس آلاموس پیگیری شد ، اما هیچ گزارش عمومی در مورد آن منتشر نشد. در [b]سپتامبر 1979 [/b]، خبرنگار جنگی انگلیسی ، نیک داونی که در افغانستان حضور داشت شاهد چندین کره ی بسیار نورانی که از لحاظ شدت درخشندگی مشابه نوری که در آغاز انفجار اتمی ایجاد میشود بود در آسمان اصلی شوروی و در نزدیکی محل تست موشکی ساری شاگان بود که بسرعت در حال انبساط بودند . او در همان ماه شاهد چندین کره ی دیگر در نزدیکی محل تست موشکی بود که نشانه میداد احتمالا یکی از توپخانه های الکترومغناطیسی در آن محل مستقر بوده . در اواخر 1980 ، یکی از سختترین و در عین حال غیرمعمول ترین خشکسالی ها در آمریکا اتفاق افتاد ، [b]در 2 فوریه 1981 [/b]، روزنامه ی واشنگتن پست در توصیف این وضعیت نوشت :"در طول 4 ماه گذشته ، تنها یک جریان قوی آب و هوایی تمام ایالات متحده را در بر گرفته که باعث خشکسالی از سواحل غربی تا سواحل شرقی آمریکا گشته که در تاریخ ثبت شده ی آب و هوایی کشور بیسابقه است....سیستم و الگوی آب و هوایی که باعث این خشکسالی در آمریکا شده یکی از نامعمول ترین الگوهای آب و هوایی است که تاکنون در آمریکا ثبت شده " تنها در 2 روز [b]20 و 21 ژانویه ی 1982 [/b]، بیش از 1400 مورد از زمین لرزه در منطقه ی شمال آرکانزاس مرکزی در آمریکا ثبت شد ! این ماراتن زمین لرزه از 12 ژانویه و با ثبت 3 زمین لرزه با قدرت بیش از 4 ریشتر آغاز شد ، قویترین زلزله ی ثبت شده در این دو هفته زلزله ی 4.5 ریشتری در 20 ژانویه بود که با توجه به اینکه در منطقه ی آرکانزاس مرکزی گسل بزرگی وجود ندارد تا آن موقع زلزله ای در منطقه ثبت نشده بود ! "
  8. سلام دوست عزیز بنده متوجه منظورتون در مورد کشف کردن نشدم ، در شرایط فعلی البته منابع رسمی تری از این نوع وجود نداره اما از اونجاییکه کتاب این محقق موجوده و سایتشون (لینک دوم) هست . فکر کنم مطمئن باشه در مورد اینکه این سلاح در جنگها استفاده میشه یا نه دو نکته هست ، یکی این که این سلاح یک سلاح استراتژیکه ، مثل بمب اتمی . برای یک گرجستان فسقلی که 5 روزه تا 35 کیلومتری پایتختش رفتن که دیگه سلاح الکترومغناطیسی لازم نیست . در ثانی ، بخاطر ماهیت محرمانه ی این سلاح ، حتی در صورت استفاده هم حرفی ازش به میان نمیاد ، برای مثال در همین مساله ی سرنگون کردن هواپیمای U-2 علتی که بیشتر در محافل نظامی ازش یاد میشه سامانه ی قوی Guidline SA-2 هست ، یا علت از بین رفتن زیردریایی USS Tresher نقص فنی در خود زیردریایی اعلام شده اما شواهد موجود در صحنه (مثل قطع ارتباط زیردریایی Skylark تا مدت دو ساعت بعد از از بین رفتن ترشر) نشون میده ، یا در زلزله ی هائیتی هم نشانه های غیرعادی زیادی وجود داشت
  9. با تشكر از دوستان عزيز بخصوص جناب rainbow که در تکمیل بحث کمک کردند طبق منابع مختلف ، توپ استفاده شده در Su-39 که مدل ارتقا یافته ی جنگنده ی Su-25 و موسوم به Su-25TM هست از نوع Gsh-30-1 میباشد [img]http://rpmedia.ask.com/ts?u=/wikipedia/commons/thumb/2/25/GSh-301_cropped.jpg/300px-GSh-301_cropped.jpg[/img] فکر کنم در عکسی که از خانواده ی GSh قرار دادید ، توپ وسطی (از هر طرف توپ پنجم) توپ Gsh-30-1 که در Su-39 استفاده شده است ، میباشد . http://warfare.ru/?linkid=1612&catid=256 http://www.enemyforces.net/aircraft/su39.htm
  10. [quote]یه سئوال ایران از این توپها داره؟[/quote] قاعدتا در سوخو-24هاي ماهم همين توپ GSh-6-23 نصب هست
  11. جناب Rainbow مطمئنی این عکس آخریه برای Gsh-6-23 هست !؟ این که دو لول داره ! دو تا توپ هم که روش نصب نیست :-/
  12. الته توجه داشته باشيد كه در جنگ كويت برتري هوايي بطور كامل دست نيروهاي غربي بود و بسياري از تانكهاي منهدم شده ي عراقي توسط جنگنده ها و هليكوپتر ها شکار شدند نه تانکهای آمریکایی . دانگرید بودن تانکها بخصوص نداشتن دوربین های دید در شب ، تانکهای عراقی رو به هدفهای آسونی تبدیل کرده بود
  13. با سلام خدمت دوستان عزیز خب سوالات خوبی در مورد این توپ مطرح شد - در مورد قابلیت نصب این توپ روی هواپیماها و هلیکوپترهای ایرانی ، البته بستن توپ بصورت توپ اصلی (مثلا تعویض با توپ دماغه) کار بعیدی هست ، اما در مورد اینکه توپ بصورت پاد بسته بشه ، همونطور که در متن اشاره شده این توپ روی ریل های استاندارد 250 میلیمتری روسیه قابل نصبه و نتیجتا هر هلیکوپتر یا هواپیمایی که این ریل رو داشته باشه میتونه توپ رو نصب کنه . البته بغیر از این باید برای ملاحظات آیرودینامیکی و بخصوص نیرویی که توپ هنگام شلیک به کل مجموعه وارد میکنه هم فکری بشه وگرنه امکانش هست که هلیکوپتر موقع شلیک به عقب رانده بشه یا هواپیما (در صورت كافي نبودن قدرت پیشرانه ی موتورها) با شلیک توپ به سرعت زیر استال برسه و .... - در مورد وزن Gun pod این توپ ، طبق اطلاعات منبع ، پاد علاوه بر خود توپ و مهمات ، سیستم تغذیه (Feeding) و سیستمهای کنترل توپ رو هم در خودش جای داده . - توپ در زیر بدنه ی Su-24M قرار گرفته و بجز در مواقع شلیک داخل یک پوشش قرار گرفته ، بجز در موقع شلیک محلش چندان مشخص نیست . - اثر گذاری این گلوله ها روی تانکی مثل آبرامز بعیده اما گلوله های ثاقب در زره (Armor Precising) این توپ احتمالا میتونند در زره نفربرها و خودروهای زرهی سبکتر نفوذ کنند .
  14. [quote][color=darkblue] افغانیها در کنار ام 16 از AK 47 نیز استفاده می کنند و AK 47 پس از ام 16 اسلحه دوم ارتش افغانستان به شمار می رود و در زمانی که احتیاج به تفنگی قویتر باشد ، مسلما از AK47 به جای ام 16 استفاده می شود.[/color][/quote] يقينا در صورت يك نبرد واقعي ، نیروهای افغانی دوباره به Ak-47 هایی که باهاشون بیشتر آشنا هستند روی میارن ! این تجربه ایه که تو جنگ 2008 ثابت شد . بطوریکه سربازای گرجی که توسط آمریکا با M16 آموزش دیده بودند در حین جنگ دوباره به کار با Ak-47 روی آوردند . عوض کردن اسلحه ی سازمانی یک نیروی نظامی به این راحتی و سرعت امکان پذیر نیست .
  15. سلام خيلي ممنون از دوستاني كه لطف كردن مقاله ي بنده رو خوندند بنظر من شايد پاد اين توپ رو بشه رو هلیکوپترهای کبرا یا UH-1 بست (UH-1 البته گزینه ی مناسبتریه بنظر من) اما با توجه به وزن 525 کیلوگرمی پاد توپ در حالت بارگذاری شده ، بعیده بشه رو کرار بستش
  16. جنگنده ی سوخو-24 که در حال حاضر در نقش حمله ی زمینی (Ground Attack) در کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشور عزیزمان در حال خدمت است ، مانند بقیه جنگنده های این کلاس علاوه بر تجهیزات پیش فرض دفاعی مثل رادار اسکن هوابرد ، باید شامل سیستمهای مختلف هدفگیری و اسکن زمینی باشد و از طرفی بعلت عملیات در ارتفاع پایین (که از ویژگی های هواپیماهای Ground attack است) باید برای مقابله با سامانه های پدافندی دشمن از سیستمهای مختلف از جمله جنگ الکترونیک بهره گیرد . مقاله ی زیر بررسی مرور مختصری است بر سیستمهای ناوبری ، هدفگیری و جنگ الکترونیک جنگنده ی Su-24M ، لازم به ذکر است از بررسی سیستمهای نمونه ی اولیه سوخو-24 موسوم به Su-24 بعلت کارایی کم انها صرف نظر شده است ، بسیاری از سیستمهای زیر که در طول آپگرید M و M2 اضافه شده اند ، در واقع جایگزین همان سیستمهای ناکارآمد در مدل اولیه ی سوخو-24 میباشند . البته در مورد مشخصات برخی از این سیستمها (بخصوص سیستمهای جنگ الکترونیک) بدلیل حفاظت اطلاعات شدید اطلاعات چندانی موجود نمیباشد . طبق اطلاعات موجود ، سامانه های الکترونیکی (هدفگیری ،جنگ الکترونیک و ..) Su-24M تحت سیستم یکپارچه ی هدایتی-تهاجمی PNS-M Tigr باهم هماهنگ میشوند : [b]1- رادار Orion-A و رادار Relyief:[/b] در Su-24M مثل بقیه ی هواپیماهای حمله ی زمینی ، دو رادار در دماغه ی هواپیما وجود دارد ، یک رادار برای شناسایی عوارض زمین (Terrain Following) و قابلیت حرکت در ارتفاع پایین بدون برخورد به زمین و رادار دیگر برای کشف اهداف هوایی . در Su-24M وظیفه ی کشف اهداف هوایی بر عهده ی رادار Orion-A و وظیفه ی شناسایی عوارض زمین بر عهده ی رادار Relyief قرار دارد . [img]http://aerospace.boopidoo.com/philez/Su-15TM%20PICTURES%20&%20DOCS/Overscan's%20guide%20to%20Russian%20Military%20Avionics_archivos/orion.jpg[/img] دماغه ی باز شده ی جنگنده ی Su-24M ، دیش رادار پهنتر که در قسمت بالا قرار دارد Orion-A و دیش کوچکتر پایین Relyeif است رادار Orion-A که نمونه ی ارتقا یافته ی رادار Orion است ، از نوع پالس داپلر (Pulse Doppler) میباشد که همانطور که از نامش مشخص است ، از اثر داپلر که از موارد مهم و معروف قوانین الکترومغناطیسی میباشد برای کشف هدف و تعیین سرعت استفاده میکند ، طرز کار کلی این رادار ارسال یک موج مغناطیسی با فرکانس و فاز مشخص ، دریافت موج مغناطیسی بازگشتی ، اندازه گیری فرکانس و تغییر فاز (Phase shift) موچ بازگشتی و تعیین موقعیت سرعت هدف با استفاده از قوانین اثر داپلر و سرعت هواپیماست . [img]http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQNcTORby2Kn7HN1w7tRziQYPiRXWhGBvy5rGSxI-lWxJnLopc2AQ&t=1[/img] [i]نمایی از اثر داپلر ، همونطور که در شکل مشخص است ، در هنگام حرکت ، امواج مغناطیسی ساطع شده از آژیر که در جهت حرکت خودرو هستند نسبت به فرکانس اولیه ی موج ، فرکانس بالاتری دارند ، برعکس ، امواج که در خلاف جهت حرکت خودرو هستند نسبت به موج اولیه فرکانس کمتری دارند [/i] این رادار که روی طول موج 8 میلیمتر کار میکند ابتدا برای Su-7 طراحی شده بود اما به علت وزن و ابعاد زیاد رادار (طول دیش رادار Orion-A حدود 1.4 متر است) کنار گذاشته شد و در طرح Su-24 مورد بهسازی و استفاده قرار گرفت ، مدل اولیه ی این رادار (Orion) دارای برد 150 کیلومتر بود . [img]http://aerospace.boopidoo.com/philez/Su-15TM%20PICTURES%20&%20DOCS/Overscan's%20guide%20to%20Russian%20Military%20Avionics_archivos/relyief-display.jpg[/img] تصاویر حرکت هواپیما Terrain following با استفاده از رادار Relyief روی HUD یک خلبان سوخو [b]2[/b][b]- سنسور الکترواپتیکال Kaira-24M [/b]: این سیستم وظیفه ی اسکن لیزری سطوح زمینی برای شناسایی اهداف و هدایت موشکهای هدایت لیزری-تلویزیونی میباشد ، در عین حال این سیستم قابلیت اسکن تلویزیونی برای نمایش به خلبان (نظارت بر صحنه ی نبرد) یا ارسال به مرکز فرماندهی را نیز دارد . Kaira-24M مدل ارتقا یافته ی سیستم لیزری Kaira-1 (که روی MIG-27K نصب شده بود) میباشد . در ابتدا قرار بود این سنسور در دماغه ی هواپیما (بجای سیستم Chaika) نصب شود ، اما بعدا مکان آن به بدنه و زیر مرکز ثقل هواپیما منتقل شد که باعث کاهش اثر نوسانات روی عملکرد سیستم و افزایش ضریب دقت آن شد. [img][http] این سیستم قابلیت پوشش 35- تا 35+ درجه در قوس طرفین (azimuth) و 6- تا 160+ درجه در راستای centerline هواپیما بوده ، برد این سیستم 12 کیلومتر میباشد . [img]http://aerospace.boopidoo.com/philez/Su-15TM%20PICTURES%20&%20DOCS/Overscan's%20guide%20to%20Russian%20Military%20Avionics_archivos/kairatv.jpg[/img] [i]عکسی از سیستم هدفگیری تلویزیونیKaira-24M[/i] [b]3- [/b][b]سیستم هشدار موشکی L-082 Mak IR/UV[/b]: این سیستم با استفاده از سنسورهای IR/UV اثرات حرارتی یا فرابنفش شلیک موشکها یا موشکهایی که در حال نزدیک شدن به هواپیما هستند را کشف میکند . المانهای این سیستم در بالای Fuselage مرکزی و زیر Fuselage جلویی هواپیما نصب شده اند . از این سیستم در بمب افکنهای Tu-95MS نیز استفاده شده [b]5- کیت جنگ الکترونیک FILIN-N[/b] : این کیت ECM برای دفاع از هواپیما در شرایط جنگ الکترونیک (EW) طراحی و به هواپیما اضافه شده است و شامل قسمتهای زیر میباشد : [b]5-[/b] [b]الف) سیستم هشدار دهنده ی راداری Beryoza / SPO-15 [/b]: این سیستم هیبریدی گیرنده ی راداری در حالت آنالوگ/دیجیتال که جانشین سیستم Sirena-M (که در مدل اولیه Su-24 استفاده میشد) است ، این سیستم از المان های مختلف از جمله آنتن ، نشانگر در کابین خلبان ، کامپیوتر پردازشی ، انتن محاسبه ی زاویه (امواج راداری) و انتن های دوربرد میباشد . [img]http://aerospace.boopidoo.com/philez/Su-15TM%20PICTURES%20&%20DOCS/Overscan's%20guide%20to%20Russian%20Military%20Avionics_archivos/spo-15b.jpg[/img] [i]المانهای سیستم هشدار راداری SPO-15 [/i] برخلاف بقیه هواپیماها که برای کشف قفل راداری از دو سیستم کشف 180 درجه ای در جلو و عقب هواپیما استفاده میکنند ، SPO-15 تمام 360 درجه ی اطراف هواپیما را پوشش میدهد ، باند پوششی این سیستم از 4.45 تا 10.35 گیگاهرتز میباشد و باند کاری (Bandwidth Capability) آن 20 کیلوهرتز است . این رادار علاوه بر کشف محل رادارهای دشمن و قابلیت اولویت بندی تهدیدات راداری برای خلبان ، قابلیت کشف حالات مختلف از جمله اینکه آیا روی هواپیما قفل راداری شده (STT mode) یا اینکه یک موشک هدایت راداری به سمت هواپیما ارسال شده را دارد . گفته میشود این سیستم قابلیت کشف رادارهای جنگنده های دشمن در فاصله ی 120% بردی که هواپیمای دشمن میتواند (با استفاده از رادار) موشکی شلیک کند را داراست . محل نصب آنتنهای این سیستم در اطراف دم و هواکشهای (Air intake) موتورهای جت هواپیماست. [b]5-ب) اخلالگر راداری فعال Geran-F SPS-161[/b] : آنتنهای این اخلالگر در زیر چتر کاهش سرعت ، زیر Rudder و زیر دماغه ی هواپیما هواپیما قرار گرفته اند . [b]5-پ)[/b] سیستمهای اینرسیایی ، سیستم تشخیص دوست از دشمن (IFF) ، سیستم ILS و سیستم ضبط کننده ی اطلاعات پرواز هواپیما علاوه بر موارد گفته شده در بالا ، Su-24M از برخی Pod های کمکی برای هدایت موشکهای با مکانیزم هدایتی مخصوص و یا سیستمهای ارتباطی بهره میبرد : 1- [b]Fantasmagoria ELINT Pod[/b] : این پاد ، یک پاد دیتالینک خارجی با قابلیت کشف موقعیت فرستنده های راداری (Radar emitter) ، طبقه بندی اطلاعات مربوط به این فرستنده ها و هدایت موشکهای ضد رادار از جمله موشک KH-58 و KH-31 به سمت اين اهداف را داراست ، دو مدل این پاد كه به نامهاي Fantasmagoria-A / L-080 و Fantasmagoria-B / L-081 هستند ، هر کدام باندهای مختلفی را پوشش میدهند [img]http://aerospace.boopidoo.com/philez/Su-15TM%20PICTURES%20&%20DOCS/Overscan's%20guide%20to%20Russian%20Military%20Avionics_archivos/fantasmogoria-a.jpg[/img] [i]Fantasmagoria-A / L-080[/i] [img]http://aerospace.boopidoo.com/philez/Su-15TM%20PICTURES%20&%20DOCS/Overscan's%20guide%20to%20Russian%20Military%20Avionics_archivos/fantasmogoria-b.jpg[/img] [i]Fantasmagoria-B / L-081[/i] [b]2- [/b]APK-9 Datalink Pod : این پاد دیتالینک برای هدایت موشکهای KH-59 Stand off و KH-59M استفاده میشود ، وظیفه ی اصلی این سیستم شناسایی اهداف ، جمع آوری اطلاعات (موقعیت) اهداف و هدایت موشک به سمت آنها است ، طول این موشک 4 متر و وزن آن 260 کیلوگرم است. [i]عکسی گفته میشود متعلق به یک Su-24M2 است ، پاد جمع اوری اطلاعات Fantasmagoria-B در زیر بدنه هواپیما بسته شده است [/i] [img]http://www.faupload.com/upload/90/Khordad/25-30/MyAviationNetPhotoID01376381.jpg[/img] با تشکر از آقای نیمای عزیز که در گردآوری مطالب بنده رو یاری رسوندند منابع : http://www.harpoondatabases.com/Encyclopedia/Entry493.aspx http://warfare.ru/?catid=257&linkid=1614 http://aerospace.boopidoo.com/philez/Su-15TM%20PICTURES%20&%20DOCS/Overscan's%20guide%20to%20Russian%20Military%20Avionics.htm http://www.centralclubs.com/topic-t78036.html#p311452
  17. بله حق با شماست جناب گوردون عزيز موتور توربوجت AL-21F با مصرف سوخت بالاش برد سوخو-24 رو تا حد زیادی کاهش داده ، بطوریکه با مصرف سوخت ویژه ی حداقل 0.8 kg/kgf.h براحتی میتونه منبع سوخت داخلی 11 تنی سوخو-24 رو ببلعه ! [img]http://militaryforces.ru/photo/rusarms_1885.jpg[/img] البته برای این مشکل هم راه حل های مختلفی وجود داره ، نصب تانکهای سوخت خارجی با ظرفیت 3050 لیتر سوخت ، استفاده از قابلیت سوختگیری در هوا که در مدلهای Su-24M و Su-24MK وجود داره و در ایران هم قابلیت سوختگیری جنگنده از جنگنده برای افزایش برد این بمب افکنها توسعه داده شده است .
  18. جناب سروش اگر اطلاعات منبع شما رو درست فرض كنيم به چند نتيجه ميرسيم : 1- تمام سوخو ام كا هاي ايران مجهز به سيستم هدايت تلويزيوني/لیزری (به احتمال زیاد Kaira-24M) برای هدایت بمبهای هدایت تلویزیونی نیم تنی چون KAB-500 هستند . [img]http://warfare.ru/image.aspx?img=0702ey70/update/feb2005/7/kab-2.jpg[/img] بمب هدایت تلویزیونی KAB-500KR 2- سوخو ام کا های ایرانی که از عراق پناهنده شده اند مجهز به سیستم داخلی کشف کننده ی امواج رادار برای حمل موشک ضد رادار Raduga KH-28 هستند که این مورد با توجه به اینکه عراق در طول جنگ با ایران از موشکهای ضد رادار استفاده میکرد چیز بعیدی به نظر نمیاد . مدل های اولیه ی سوخو قادر بودند با نصب پاد کشف کننده ی امواج رادار (Radar emitter locator) و هدایت کننده ی موشک Metel-A ، یک موشک ضد رادار KH-28 را حمل کنند ، اما مدلهای بعدی (M و MK) با مجهز شدن به حسگر امواج راداری داخلی توانایی حمل دو موشک KH-28 را دارند . [img]http://www.cfpeople.org/military/031004/As-9_missile.jpg[/img] موشک KH-28 Raduga
  19. سلام خوبی ؟ آقا نیما لطف دارن به بنده باشه چشم ، هرچی شما بگی اصلا
  20. با تشكر از دوستان و همچنين آقا رضاي عزيز كه كليپ بسیار جالبی در مورد این خودرو گذاشتن ، در این کلیپ به خوبی میشه قدرت و انعطاف پذیری بالای متصل کننده ی دو قسمت DT-30P مشاهده کرد . طبق اطلاعات شرکت سازنده (که البته بدبختانه به زبان روسی هست) این متصل کننده علاوه بر بخش اصلی همونطور که در عکس مشخصه از دو سیلندر اضافی چرخنده برای افزایش انعطاف و گرفتن ضربه ها و شوک های ناشی از دست اندازها استفاده میکنه [img]http://www.bolotohod.ru/scep.gif[/img]
  21. سلام دوست عزيز بله همون چكا هستم در خدمتتونم
  22. با سلام خدمت جناب گوردون راستش بنده اطلاع چنداني در مورد عملكرد سيستمها و تسليحات استفاده شده در جنگ بالكان ندارم اما همونطور که عرض کردم تجهیزات الکترونیکی هدفگیری سوخو-24 در مدلهای اولیه (Fencer-A و Fencer-C) بسیار ضعیف بودند .(البته مشخص نیست در جنگ بالکان دقیقا از کدام مدل استفاده شده) واسه همين شايد ضعف اولیه سيستمهاي هدفگيري اين هواپیما چندان تعجب آور نباشه برای مثال ، نمونه های اولیه ی سوخو-24 برای شناسایی و هدفگری دارای یک سیستم شناسایی بسیار ضعیف الکترواپتیکی بنام Chaika بودند که علاوه بر دقت پایین ، تنها توانایی هدایت موشکهای هدایت رادیویی را داشتند . اما مدلهای M و M2 با استفاده از تجهیزات ناوبری جدید امکان استفاده از سلاحهای هوشمند و هدایت دقیق (موشکهای هدایت لیزری و ضد رادار) را دارا هستند در مورد کارآمدی این جنگنده ، شما مثال جنگ بالکان را برای ناکارآمدی این جنگنده زدید ، بنده هم مثال جنگ گرجستان را عرض میکنم ، در این جنگ ، سوخو-24 ها و سوخو-25 های روسیه توانستند با وجود خاموش بودن GPS در منطقه (با دستور مقامات آمریکا) در عملیاتهای تسخینوالی ، گوری و حتی بمباران های شهر تفلیس (که مسلما عمده ی پدافند گرجستان روی آن متمرکز بود) نتابج قابل قبولی را به نمایش بگذارند ، بطوریکه پس از جنگ گرجستان طرح ارتقای سوخو-24ها به استاندارد Su-24M2 در دستور کار قرار گرفت. در حال حاضر حدود 400 فروند از این جنگنده در ارتش روسیه در حال خدمت هستند البته قرار است طی برنامه ی مدرنیزه کردن ارتش روسیه ، تا 10-20 سال آینده این جنگنده با جنگنده ی پیشرفته تر Su-34 Full back تعویض گردد . در کل این جنگنده با توجه به برد کمی که داره بعنوان يك بمب افكن تاكتيكي كوتاه برد براي نبردهاي محلي مناسب به نظر میرسه (البته این ضعف با حمل مخازن خارجی سوخت و قابلیت سوختگیری هوایی تا حدودی قابل جبران است) اما برای عملیات های استراتژیک و برد بلند مناسب نیست ، تنوع تسلیحاتی گسترده ی Su-24 به ویژه توانایی استفاده از بمبهای هوشمند (هدایت لیزری) و موشکهای ضدرادار ، سیستم جنگ الکترونیک و اخلالگرهای قوی (که در مدل مخصوص جنگ الکترونیک موسوم به Su-24MP قویتر هم شده) ، قدرت سرکوب زیادی رو به این هواپیما داده . قابلیت حرکت با سرعت زیاد (1.8 ماخ) در ارتفاع پایین و تجهیزات ناوبری مناسب برای این کار ، نفوذ کنندگی و بقاپذیری این هواپیما رو افزایش داده .اما در مقابل توانایی کم Su-24 در نبردهای هوا به هوا ، لزوم پشتیبانی هوایی جنگنده های Air superiority رو تقویت میکنه که یک عامل ضعف هست . به نظر من این جنگنده بخاطر توانایی استفاده از تسلیحات پیشرفته ، تجهیزات جنگ الکترونیکی خوب برای عملیات های Ground Attack و سرکوب هوایی کم برد کارایی خوبی داره اما این توانایی لزوما در سایه ی حمایت جنگنده های رهگیر و برتری هوایی قابل بالفعل شدن هست و این ضعف امکان بقای سوخوها در یک عملیات نفوذ عمیق رو کاهش میده .
  23. دوست عزيز ، جنگنده هاي ايراني (چه اونهايي كه از عراق به ايران پناهنده شدند و چه اونهايي كه ايران از روسيه خريد) از نوع Su-24MK هستند . Su-24MK در واقع مدل صادراتی مدل ارتقا یافته ی Su-24M که تجهیزاتشو توضیح دادم هست . [img]http://www.sukhoi.org/img/gallery/military/su24mk/su52_gallery.jpg[/img] هرچند مدل ها صادراتی عمدتا در نوع تسلیحات قابل حمل و تجهیزات الکترونیکی Downgrade میشن اما طبق اطلاعات وبسایت سوخو ، بیشتر تجهیزاتی که روی Su-24M نصب شده بود مثل : -سیستم اسکن و ردیابی لیزری (برای هدایت بمبهای هدایت لیزری) - سیستمهای جنگ الکترونیک (اخلالگرها و هشدار دهنده های راداری و....) - سیستم هدایت تلویزیونی Tekon-1 (برای هدایت بمبها و موشکهای هدایت تلویزیونی) - سیستمهای راداری جلوگیری از برخورد با زمین Terrain Avoidance (برای حرکت در ارتفاع پایین) - سیستم ناوبری رادیوتکنیکی برد بلند و برد کوتاه - سیستم هدایت داپلر نیز در Su-24MK های ایرانی وجود دارد . البته طبق اطلاعات برخی منابع ، کامپیوتر مرکزی مدل صادراتی که بنام TSVM-24 شناخته میشن از نظر قدرت پردازش از مدل اصلی ضعیفتر هستند . در مورد اعتماد به اين تجهيزات كه فكر كنم منظورتون تجهيزات ارتباطي بود (چون سيستمهاي شناسايي و هدفگيري چيز خاصي براي نفوذ كردن ندارند و اصل موضوع سر نفوذ در تجهیزات ناوبری و ارتباطی اونهاست) البته GRU (سازمان اطلاعات ارتش روسیه/شوروی) معمولا روی این مسایل حفاظت اطلاعات شدیدی اعمال میکنه اما به غیر از این حتی در صورتی که کدهای اصلی ارتباطی لو رفته باشه ، متخصصان مخابراتی و الكترونيكي میتونن با تکنیکهایی مثل رمزگذاری مجدد یا حتی عوض کردن باند ارتباطی (البته در صورتی که بتونند به خود سیستم اصلی که دستکاری در اون توسط شرکت سازنده محدود شده ، دسترسی پیدا کنند) دوباره کدها یا باند رو تغییر بدن چیزی که نمونه اش در جنگ سال 2008 گرجستان به وضوح مشاهده شد ، البته لازم به ذكره كه اين كارها مستلزم تغيير بعضي قسمتهاي سیستم الکترونیکی مثل فیلتر و .... هم میشه (صرفا كار نرم افزاری نیست) .
  24. با تشكر از دوستان عزيز البته كامپيوتر ديجيتال SVP-24 و نقشه های دیجیتالی (digital moving map) بهمراه چند مورد تجهیزات دیگه (مثل سیستم هدایت گلوناس ، HUD و HMS جدید) جز ارتقای M2 هستند ، M2 آخرین ارتقای سوخو-24 تا این لحظه هست که برای اولین بار در سال 2000 معرفی شد . طبق اخبار ، تا سال 2009 تعداد نامعلومی از سوخو ام های روسیه و Su-24MK های الجزایر به استاندارد Su-24M2 رسیده اند .
  25. اينطور كه بنظر ميرسه که ارتش کنونی افغانستان بیشتر به عنوان یک نیروی امنیت داخلی تجهیز شده تا با هدف مقابله با تهدیدات خارجی ، چون بیشتر سلاحهای جدید این ارتش سلاحهای سبک هستند . البته برای افغانستانی که یکی از معضلات جدی و موانع پیشرفتش در نیم قرن گذشته جنگ های داخلی شدید بوده ، وجود یک نیروی امنیتی قوی با تسلیحات در حد ارتش بسیار لازمه