copout

Members
  • تعداد محتوا

    506
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های copout

  1. copout

    گزارش مشکلات سایت

    من چرا هر چی ارسال میکنم چیزی به ارسال هام افزوده نمیشه؟
  2. copout

    اخبار برتر نظامی

    اقا ول کنید این بحث ها رو... امریکایی که جنگنده های کم سن و سالش دارن تو اریزونا خاک و افتاب میخورن به این تانکهای 33 ساله چه علاقه ای داره که برشون میگردونه...نمیتونه همونجا نگه دارشون تا یه شیخ شکم گنده از کشورای ذره بینی حاشیه خلیج فارس گوشاش دراز بشه بخرتشون...اینجوری هزینه حمل و نقل و نگهداری کمتری متحمل میشه
  3. [quote name='babak1985' timestamp='1368128742' post='312042'] هنوز نمی دونید این پهپاد چه کارای که نمی تونه انجام بده این جوری دربارش نظر میدید [/quote] میدونیم...پرواز میکنه ...البته اگه موتور داشته باشه.و سایر ملزومات پرواز؟!..همین یه کارو اگه فعلا بکنه راضی هستیم حالا ببینیم تا بعد
  4. copout

    اخبار برتر نظامی

    [quote name='fath' timestamp='1367725754' post='310901'] اونم جواب میده: من راهم رو گم کردم ببخشید باید یه طرف دیگه برم. [/quote] ما هم میگیم :غلط کردی ..وایسا بینیم ...داریم میایم
  5. copout

    اخبار برتر نظامی

    این خنگولا فکر نکردن بمب بتن شکن به اون سنگینی رو چه طور میخوان تا فردو ببرن...لابد با بی 2 و بی 52...احتمال اینکه سالم برسن تا فردو و سالم برگردن چقدره؟
  6. این عکس سیمان کدوم پیاده رو هست ؟ ... تو کدوم خیابون ؟..خوب با دیدن این عکس باید چی مثلا بگیم؟
  7. منکه معافم برام مهم نیست ولی حرفه ای بکنن بهتر میشه حداقل سرباز بنده خدا رو به چشم یه عمله بی جیره مواجب نگاه نمی کنن و هر بلایی که دلشون خواست سرش بیارن
  8. جراتشو ندارن میزنیم قیافشونو شکل امضای جناب باتل مستر میکنیم
  9. من یه مودم وای فای وایمکس دارم از این سیاه رنگا که همزمان دو سیستم رو ساپورت میکنه...ولی بلد نیستم دو سیستم رو همزمان بهش وصل کنم... یک سیستم رو میشه با کابل وصل کرد ولی کسی میدونه چه طوری یکی دیگه رو بهش وصل کنم و همزمان استفاده
  10. copout

    انتقام تا آخرین گلوله

    درخت نخل سی چهل متری داریم ما ؟ از اون بالا اهداف هم اینقدر بزرگ دیده میشن؟
  11. [right]سلام... قبلا دوستان تاپیکی در مورد این عملیات خونده بودن ([url="http://www.military.ir/forums/topic/22309-%d9%85%d8%aa%d8%ac%d8%a7%d9%88%d8%b2%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%aa%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af%d8%b4%d8%a7%d9%86-%da%af%d9%88%d8%b4%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%af%d8%b9%da%a9%d8%b3/"]متجاوزینی که تکه بزرگشان گوششان شد[/url])که البته هنوز جزئیاتش تو نت نبود امروز اینو تو بولتن نیوز دیدم که جزئیات عملیات سرود سپیدار رو توضیح میده که البته دنباله دار هست... به گزارش بولتن نیوز به نقل از رجا، تاریخ مقاومت در برابر صهیونیسم، تاریخی سرشار از نکات تلخ و شیرین است، اما به صورت مشخص از سال 1982 میلادی و تشکیل حزب الله، روند شکست هایی که از سال 1948 آغاز شده بود، رفته رفته تبدیل به منحنی رو به رشد پیروزی ها شد. اوج این پیروزی ها ابتدا آزاد سازی جنوب لبنان و بعد ها پیروزی در جنگهای سی وسه روزه و بیست و دو روزه و هشت روزه بود. در این روند، برخی نقاط درخشان دیگر هم وجود دارد که بازخوانی اش خالی از لطف نیست، از جمله عملیات معروف به «کمین انصاریه» در سال 1997. اخیرا یک نویسنده ی غربی با نام «نیکولاس بلانفورد» کتابی بسیار مفصل -و البته مفید- درباره تاریخچه حزب الله نوشته که در لبنان با عنوان «غول شیعی از بطری خارج می شود» منتشر شده است. [1] رجانیوز طی دو قسمت، ترجمه بخشی از این کتاب که مربوط به عملیات انصاریه است را تقدیم می کند. با هم بخش نخست این ترجمه را می خوانیم: 4 سبتامبر 1997 [13 شهریور 1376] روستای انصاریه، جنوب لبنان در طول ده روز گذشته، غالب فرحات (که یک باغدار مرکبات بود) از صدای زوزه ی تقریبا ممتد پهپادهای شناسایی اسرائیل که در ارتفاع خیلی بالا (در حدی که دیده نمی شد) بالای باغ های پرتقال اطراف منزل او در حاشیه ی شمالی انصاریه چرخ می زدند، اعصابش خرد شده بود. انصاریه دور از محل های درگیری با اسرائیلی ها قرار داشت. روستایی کوچک بود، متشکل از خانه های مربعی شکل و سفید که بر روی یک بلندی مشرف بر دریای مدیترانه قرار گرفته، ما بین شهرهای صور و صیدا. تحرکات عجیبی که اخیرا حزب الله در روستا انجام می داد هم بر نگرانی فرحات می افزود، فعالیت هایی که تقریبا همزمان شده بود با آمدن آن هواپیماهای شناسایی. سر ساعت ده هر شب، یک ماشین به آرامی از نزدیک منزلش رد می شد در حالیکه چراغ های جلویی اش خاموش بود و از راه باریکی که در دو طرفش درختان کاج قرار گرفته بود عبور می کرد و بعد، چهار یا پنج نفر از آن بیرون می آمدند و می رفتند داخل باغ های پرتقالی که در دوطرف راه قرار داشت. فرحات پیش خودش حساب می کرد که آن مردان حتما در تمام طول شب داخل آن باغ ها می مانند، گرچه بعد از طلوع خورشید هیچ وقت آنها را در آنجا ندیده بود. آن شب هم آنها را دید که مثل هر شب داخل باغ های پرتقال می شوند. در حالیکه فرحات و همسرش خلود آن شب در حال دیدن تلویزیون بودند، و چهار فرزندشان در اتاق کناری خوابیده بودند، حدود 1 میل آن طرف تر، از دریا 16 نفر با لباس های سیاه به ساحل آمدند و ساحل صخره ای را که نزدیک یک منزل دو طبقه بود در پیش گرفتند. اینها، نیروهای ویژه و نخبه از گروه «شایتیت 13» نیروی دریایی ارتش اسرائیل بودند. لباس های سیاه غیر براق به تن داشتند، پوتین های با ساق بلند هم به پایشان بود. اکثرشان هم تفنگ های اِی کِی-47 (که نیروهای ویژه ی دریایی، آن را به جهت مطمئن تر بودنش بیشتر انتخاب می کنند) در دست داشتند. دست کم یکی از آنها هم در کوله پشتی اش مواد منفجره ای که معمولا در کنار راه ها کار می گذارند به همراه داشت. طول ساحلی که آن ها درش پیاده شدند، تنها جایی بود که ساختمان های معمول را نداشت، ولی بسیار خطرناک بود. راه ساحلی را در پیش گرفتند. یکی یکی رد شدند. وقتی همه عبور کردند، شروع کردند به بالا رفتن از یک تپه در ناحیه ی شمالی انصاریه. در همین زمان احمد -که یک رزمنده از جنبش امل بود (19 ساله، لاغر و با گونه های فرورفته)- بین درخت های کوچک یکی از باغ های پرتقال ناحیه ی شمالی انصاریه پنهان شده بود. در جایی نزدیک او هم در تاریکی، سه نفر دیگر از دوستانش که آنها عضو امل بودند کمین کرده بودند. هر چهار نفرشان تفنگ ها اِی – کِی 47 در اختیار داشتند و به نارنجک و موشک انداز هم مسلح بودند. آنها جزو گروه حمایتی ای بودند که برای پشتیبانی از نیروهای حزب الله (که تنها چند صد یارد آن طرف تر، در بین درخت های پرتقال کمین کرده بودند) در اینجا پراکنده شده بودند. گروه کمین حزب الله به سه گروه تقسیم شده بود. دو بخش آن 6 نفره و یک بخش اش 8 نفره بود. همه ی این بیست نفر هم دارای تجربه ی مبارزاتی بالا در جنوب لبنان بودند. فرماندهی آن گروه کمین هم آن شب به عهده ی «ابوشمران» بود که خودش هم از اهالی روستای انصاریه بود. [2] انصاریه و روستاهای اطراف آن، به صورت سنتی پایگاه های جنبش امل بود و معمولا حزب الله در آنجاها حضور محدودی داشت. ولی چند روز قبل از آن، تعدادی از نیروهای حزب الله با فرماندهان منطقه ای امل دیدار کرده و به آنها اطلاع داده بودند که حزب الله طی چند شب، کارهای عملیاتی ای در منطقه ی شمالی روستا انجام خواهد داد. به دلایل امنیتی، جزئیات زیادی در اختیار فرماندهان امل گذاشته نشد ولی نیروهای حزب الله اعلام کردند که وقتی نیروهای امل ناگهان صدای شلیک و انفجار شنیدند، آن وقت در جریان آنچه رخ خواهد داد قرار می گیرند. نیروهی احزب الله تأکید کردند: شدیدا مراقب باشید به ما شلیک نکنید. نیروهای ما هم آنجا [در وسط درگیری] خواهند بود. نیروهای محلی امل هم هر شب در اینجا کشیک می دادند تا [در لحظه ای که نمی دانستند کی خواهد بود] به نیروهای حزب الله کمک کنند. و در آن شب، نوبت کشیک احمد و دوستانش بود. شانزده نیروی ویژه به سختی از تپه خود را بالا آوردند، وقتی به بالای تپه رسیدند، راه خاکی ای که کنار باغ پرتقال و درخت های کاج قدیمی بود را پیش گرفتند. نیروهای داشتند به آهستگی به راه باریک واقع در شمال روستا نزدیک می شدند. ابوشمران –فرمانده نیروهای کمین کرده ی حزب الله – بین درخت های مخفی شده بود. یک نفر دیگر از نیروها هم حدود 4 یاردیِ نیروهای اسرائیلی قرار داشت. ابوشمران می توانست صدای نیروهای اسرائیلی که داشتند به عبری با هم حرف می زدند را بشنود، فهمید خیلی نزدیک شده اند، در حدی که می توانست آن ها را لمس کند. ولی باز هم صبر کرد تا لحظه ی مناسب برای در تور انداختنشان فرا برسد. وقتی نیروهای ویژه ی اسرائیلی به دروازه ی آهنی ای که در کنار آن راه باریک قرار داشت رسیدند، لحظه مناسب فرا رسید. ابوشمران دستور حمله را صادر کرد و بدین ترتیب اولین بمبی که کنار جاده کار گذاشته بودند منفجر شد و صدای فوق العاده بلندی تولید کرد و باعث شد تکه های فولادی به اسرائیلی ها که آنجا تجمع کرده بودند برخورد کند و آنها را شدیدا به زمین بکوبد. هنوز گروه ویژه نتوانسته بود خودش را جمع و جور کند که انفجار دوم رخ داد و حجم بزرگی از شعله ی نارنجی رنگ ایجاد کرد. بعدش، نیروهای حزب الله که در باغ های پرتقال مخفی شده بودند با مسلسل هایشان نیروهای اسرائیلی را زیر گلوله گرفتند و نارنجک و موشک هم به سمتشان پرتاب کردند. یک ترکش به سر فرمانده نیروهای اسرائیلی برخورد کرد و در جا او را کشت. لحظه ای بعد انفجار سوم رخ داد. انفجار سوم به دلیل برخورد گلوله با کوله پشتی گروهبان «ایتمار ایلیا» که حامل مین و بمب بود رخ داد. این بمب ها و مین ها آماده شده بود تا در کنار راه ها جاگذاری شود و این گروه ویژه تصمیم داشت تا آنها را در اطراف انصاریه جاگذاری کند. انفجار، ایلیا را تکه تکه کرد و تعداد دیگری از اعضای گروه را هم کشت. تا آن لحظه، 11 نفر از این گروه کماندویی ویژه ی 16 نفری کشته شده بودند و دست کم چهار نفر دیگر هم زخمی شده بودند. با بالاگرفتن شدت درگیری در باغهای پرتقال، نیروهای زنده مانده ی اسرائیلی از طریق بی سیم با مرکزشان تماس گرفته و در خواست کمک و نجات کردند. صدای ملخ های هلی کوپتری که داشت شنیده می شد، به نیروهای زنده مانده ی اسرائیلی خبر می داد که کمک، نزدیک است. [چند دقیقه بعد و با رسیدن چند هلی کوپتر اسرائیلی،] هلی کوپترهای کبرای اسرائیل هم شروع کردند به شلیک موشک ها تاوِ ضد تانک به منطقه ی باغ های پرتقال و با تیربارهای نصب شده در پایین هلی کوپتر هم شروع به شلیک تیر به سمت باغ های پرتقال [که نیروهای حزب الله در آن قرار داشتند] نمودند و بدین ترتیب محیطی آتشی فراهم می کرد که این امکان را برای دو هلی کوپتر امداد و نجات سی اچ 53 فراهم می کرد که بنشینند. ابوشمران و گروهش [که کارشان را به خوبی انجام داده بودند] در حالیکه فقط یکی شان جراحت مختصری برداشته بود از محل کمین عقب نشینی کردند. و سریعا و بدون اینکه کسی آنها را ببیند از آن منطقه دور شدند. در این زمان، احمد و دوستانش از جنبش امل از تفنگهایشان آتش گشوند و نارنجک و موشک به سمت اسرائیلی ها پرتاب کردند. بعدش آنها هم از صحنه دور شدند. همه این اتفاقات، طی بیست دقیقه بعد از انفجار اول رخ داده بود. با پوشش آتش هلی کوپترهای کبرا، دو هلی کوپتر امداد و نجات سی اچ 53 توانستند در یک زمین باز بنشینند و شروع کنند به سوار کردن مجروحین و تخلیه ی اجساد از محل. پزشکانی که آمده بودند، با مأموریت وحشتناکی مواجه شدند: بعضی از اعضای واحد کماندوییِ ویژه حالا تبدیل شده بودند به تکه پاره های بدن. پزشکان هم هیچ راهی نداشتند جز رعایت رسوم یهودی و جمع آوری همه ی باقی مانده های اجساد به صورت کامل [تا بدن به صورت کامل دفن شود]. تیم نجات مطمئن بودند که دستکم دو تا از بدن ها وجود ندارد [یعنی منهدم شده] و به رغم جستجوی دقیق در تاریکی با سیستم دید درشب نتوانستند هیچ اثری از آنها پیدا کنند. در آن وقت متوجه نشدند که بقایای جسد یکی از نیروهای مفقود داخل یکی از هلی کوپترها قرار دارد. و باقی مانده های جسد آن نیروی دیگر –گروهبان ایلیا- هم که یک ترکش موجب انفجار بمبها و مینها همراهش شده بود، بالای محل نبرد تکه تکه شده است. نیروهای حزب الله دست از شلیک گلوله از مسلسل هایشان برداشتند، ولی تیم امداد و نجات اسرائیلی با یک تهدید تازه مواجه شد: خمپاره ها شروع کرد یکی بعد از دیگری در اطرافشان اصابت کردن، این هم به نوبه خود موجب کشته شدن یک نفر دیگر از اسرائیلی ها شد، یک پزشک از تیم امداد و نجات با درجه ی نظامی سرگرد. ادامه دارد ... [url="http://www.bultannews.com/fa/news/129048/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D8%B6%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D9%81%D9%82%D8%B7-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%AF"]http://www.bultannew...سالم-بر-می-گردد[/url] پی نوشت ها: 1-این تعبیری بود که مناخیم بگین، نخست وزیر وقت اسرائیل در زمان حمله به لبنان در سال 1982 بیان کرد. او گفت ما برای نابود کردن مبارزین سازمان فتح به جنوب لبنان حمله کردیم ولی با این کار غول شیعه را از بطری خارج کردیم. [اشاره به تشکیل حزب الله] 2-در زبان عربی، به شهید چمران، شمران گفته می شود. احتمالا این مبارز عضو حزب الله نام فرزند خود را چمران [یا به عربی، شمران] گذاشته بوده که ابو شمران معروف شده یا به واسطه ی علاقه به شهید چمران، این نام تشکیلاتی را برای خود برگزیده بوده است.[/right]
  12. [quote name='arash666' timestamp='1363081817' post='303794'] [size=5][font=arial, helvetica, sans-serif]خوبه ژاپنی ها تو جزیره نبودن این همه تلفات دادن اگه بودن چه خبر میشد[/font][/size] [/quote] اگه بودن چند برابر امریکاییها تلفات میدادن این میشد
  13. [quote name='iran_zamen58' timestamp='1363250067' post='303977'] من بشخصه از تو قوم ادمها متنفرم كه اگه قدرت داشتم از روي زمين محوشون ميكرد كردم يكي يهوديهاي صهيون است و ديگري عراب كه به هيچ صراطي مستقيم نيستن ولي در مجموع فكر نميكنيد اسراييل از روسها بيشتر قابل اعتماد هستن(البته با توجه به تاريخ) [/quote] اول میگفتید اسرائیل بعد روسها خیلی بهتره بلکه اگه رتبه بندی خیانت و عدم اعتماد رو 10 پله بکنیم اسرائیل روی پله 10 و روسها روی پله 5-4هستن...روسها باید بیان شاگردی اینا رو بکنن
  14. copout

    Battle of Persia

    خوب ترجمه میکردی برادر ما هم فیض ببریم... گوگل ترنس میزنه مقاله رو حروم میکنه با اون ترجمش
  15. این کجاش دیدنی شد؟ شما که زدی کره شمالی رو با اسفالت کوچه یکی کردی
  16. copout

    تاپیک جامع رزمایش ارتش های خارجی

    [right]نیروی هوایی امارات قوی هست که هست ..مفت چنگشون ...مال ما ضعیف هست که هست میگی چکار کنیم..عزیزانمون کم زحمت نمیکشن...حالا اگه عین مترسک یه گوشه مینشستیم میشد بهمون خرده گرفت...ولی الان چی با دست خالی و تحریم جنگنده های حالا شما بگو قرن بوق رو سرپا نگه داشتیم و علاوه بر اون جنگنده هم میسازیم حالا شما بگو هواپیما ملخی جنگ جهانی اول بالاخره که داریم میسازیم...شما از جنگ با امارات میترسین و نیروی هوایی قوی اون...وقتی باندی برای صعود نداشته باشن هواپیماهاشون با قوطی کنسرو لوبیا هیچ فرقی نداره و اونم دقیقا به خاطر نداشتن عمق استراتژیکه ..چیزیه که ما به لطف خدا زیاد داریم... پس اگه جنگی هم در بگیره شکم گنده های امارات باید با هلیکوپتر فرار کنن و نه با جت های شخصیشون چون باندی براشون باقی نمیذاریم.جنگند هاشونم یا باید بذارن برای ما یا باید اتیششون بزنن یا ما براشون میزنیم[/right]
  17. امیدوارم اگه واقعا بخاری از کره بلند شد و خودشو انداخت ته چاه قبلا به مراکز نظامی و اقتصادی امریکا حمله اتمی کنه لاقل کمی شر امریکا از سر ما کم بشه
  18. [quote name='iran_zamen58' timestamp='1362666295' post='303144'] از اين بهپادها براي چي در سوريه استفاده شده؟ مگه ارتش سوريه جنگنده يا بالگرد نداره ؟ [/quote] عزیزم اونا میگن مال ماست نه برای سوریه...بعدشم اینا که واقعی نیست ماکت ناشیانه یه عده تروریست... بعدشم مگه هر کی جنگنده و بالگرد داشت نباید از پهپاد استفاده کنه؟ پهپادها کاربردهای خودشونو دارن و البته هزینه ای بسیارپایینتری نسبت به نگهداری و پرواز پرنده های دیگه
  19. [right][size=6]بخش دوم[/size][/right] [right][color=#ff0000][size=6]حزب الله 15 سال تصاویر پهپادهای شناسایی اسرائیل را به راحتی دریافت می کرد! / چطور یک کماندوی اسرائیلی می تواند 5 ساق پا داشته باشد؟[/size][/color][/right] [right]در قسمت اول سیر کمین حزب الله و چگونگی به هلاکت رسیدن و زخمی شدن تقریبا تمام اعضای گروه ویژه ی کماندویی اسرائیل در انصاریه را خواندیم. در این قسمت هم ادامه جریان و چگونگی مدیریت ماجرا توسط حزب الله و سرّ اطلاع حزب الله از این عملیات را می خوانیم:[/right] [right]چند ساعت بعد -بعد از اتمام عملیات تخلیه زخمی ها و کشته های اسرائیلی ها- موقعی که مردم و نیروهای ارتش لبنان به محل رسیدند، بوی خون های تازه ریخته شده با بوی خوش چوب سوخته ی کاج مخلوط شده بود. تکه های پراکنده ی جسدهای متلاشی شده دیده می شد: استخوان چانه ای که تعدادی دندان هم به آن وصل بود و تکه های گردی از مغز و ... . یکی از افراد شروع به جمع آوری تکه های باقی مانده کرد، از جمله تعدادی انگشت قطع شده و استخوان آرنج و تکه های از گوشت بدن. مقدار زیادی هم تکه های بدن به درخت ها آویزان بود، از جمله باقی مانده ی سرِ گروهبان ایلیا.[/right] [right]عملیات شکست خورده ای که نیروی ویژه ی دریایی اسرائیل انجام داد، نهایتا موجب مرگ 12 نفر از نظامیان ویژه شد، از جمله یازده نفر از گروه 16 نفره ی شایتیت 13! این بیشترین میزان تلفات اسرائیلی ها در یک روز، از سال 1985 تا آن روز در جنوب لبنان بود. نتانیاهو -که خود قبلا یک نظامی عضو گروه کماندویی ارتش اسرائیلی بوده- این عملیات را «یکی از تلخ ترین مصیبت هایی که برای ما پیش آمده» خواند و گفت: «تعدادی از بهترین سربازانمان را از دست دادیم و در این گفته ام مبالغه ای نیست، ما در گذشته هم با مصیبت ها فراوانی مواجه شده بودیم، ولی سابقه نداشت که مصیبتی مثل این رخ دهد.»[/right] [right]این یک پیروزی شگفت انگیز برای حزب الله بود، ولی در آن زمان به بسیاری از سؤالات پاسخی داده نشد، مثلا: قرار بود این نیروهای ویژه در انصاریه چه کنند؟ آیا حزب الله از این عملیات خبر پیدا کرده و برای نیروهای اسرائیلی کمین گذاشته بود؟[/right] [right]در اکتبر، گروه حقیقت یاب اسرائیلی که برای بررسی موضوع تشکیل شده بود اعلام کرد که نیروهای ویژه اسرائیلی در انصاریه در یک کمین تصادفی نیروهای مسلح غیر دولتی لبنانی گرفتار شده بودند. [یعنی مدعی شد حزب الله از حمله خبر نداشته و به طور اتفاقی توانسته نیروهای اسرائیلی را به دام بیندازد] و کشته هایی که اسرائیلی ها دادند در نتیجه ی انفجار دو مین آماده شده ای بود که قرار بود در کنار جاده کار گذاشته شود، و همچنین انفجار مواد منفجره ای که همراه گروهبان ایلیا بود. مهم ترین نتیجه ای که این تحقیق به آن رسید این بود که هیچ نفوذی به دستگاه اطلاعاتی اسرائیلی که موجب اطلاع حزب الله از این عملیات شده باشد، رخ نداده است. با این وجود، همه از نتایج این تحقیق قانع نشدند. و در 18 ماهِ بعد از آن هم دو تحقیق دیگر صورت گرفت، به علاوه ی تحقیق مستقلی که پارلمان اسرائیل انجام داد و از آن نتایج قطعی ای به دست نیامد.[/right] [right]راز کمین حزب الله : نفوذ به پهپادهای شناسایی اسرائیلی[/right] [right]«احساس می کنیم که چیزهایی به بیرون درز کرده بود، ولی نمی توانیم اثباتش کنیم.» این چیزی بود که ژنرال موشه کبلنسکی در حدود ده سال بعد از آن عملیات، در صحبت با من بیان کرد.[/right] [right]در حالیکه اسرائیلی ها با دقت به اشتباهاتی که در عملیات رخ داده بود می اندیشیدند، حزب الله به سرعت تفسیری از ماجرا ارائه کرد. سید حسن نصرالله در عصر همان روزی که کمین صورت گرفته بود به خبرنگاران گفت که حزب الله برای جلوگیری از تکرار آنچه در عملیات «الکفور» رخ داد [و طی حمله کماندوهای اسرائیلی چند نیروی حزب الله شهید شدند] واحدهای دفاعی و واحدهای پاسداری شبانه اش را در اطراف روستاها تقویت کرده است. تفسیر او مطابق بود با آنچه تحقیق اول اسرائیلی به آن اشاره کرده بود.[/right] [right]با این وجود، شایعاتی کماکان شنیده می شد که حزب الله یک تله ی حساب شده و دقیق برای نیروهای ویژه ی اسرائیلی کار گذاشته بوده است، شاید از طریق به کارگیری جاسوس اسرائیلی ها در منطقه و دادن این اطلاعات به او که یک جلسه از مسئولین بلندپایه در حزب الله (با ذکر اسم های آنها و ذکر تاریخ) در انصاریه برگزار خواهد شد، و او هم آنها را به اسرائیلی ها منتقل کرده است.[/right] [right]با وجود اینکه حزب الله تا سالها از دادن پاسخی پیرامون این تحلیل ها خوددداری کرد، ولی خودش تفسیری دیگر از ماجرا ارائه نمود: در سبتامبر 1998 و در اولین سالگرد کمین انصاریه، سید حسن نصرالله در برنامه ای در تلویزیون لبنان اعلام کرد که حزب الله از قبل در جریان حمله ی اسرائیلی ها به انصاریه بوده است، و به این ترتیب یک جریان روانی به راه انداخت و همه را وا داشت تا در سیزده سال بعد از آن، سؤالات فراوانی را مطرح کنند. سید حسن نصر الله در این برنامه تلویزیونی گفت: «تمام چیزی که می توانم بگویم این است که ما از پیش می دانستیم که اسرائیلی ها می خواهند در اینجا عملیات کنند. ... الان این سؤال مطرح می شود: اگر حزب الله این را می دانسته، از کجا فهمیده بوده؟ ولی الان نمی توانم این موضوع را فاش کنم چون به مصلحت مقاومت نیست.»[/right] [right]و بالاخره، در آگوست 2010 در اثنای یک کنفرانس خبری طولانی، سید حسن نصرالله حقیقت را فاش کرد. [در این کنفرانس، برای اولین بار سید حسن نصر الله برخی تصاویری که هواپیماهای بون سرنشین اسرائیل در طول سال های مختلف از دهه نود تا پیش از ترور رفیق حریری گرفته بودند و به مراکز اسرائیلی مخابره کرده بودند را پخش کرد تا ثابت کند اسرائیلی ها همیشه مناطقی که می خواستند در آن عملیات کنند را زیر نظر داشته اند، از جمله مراکز رفت و آمد رفیق حریری.][/right] [right]بدین ترتیب ثابت شد که حزب الله در اواسط دهه نود چگونگی مخابره ی تصاویر ویدئویی که پهبادهای شناسایی اسرائیل ضبط می کردند را کشف کرده بود [و توانستنه بودند با نفوذ به آن، تمام تصاویری که آنها ارسال می کردند را دریافت کنند. بدین ترتیب در طول چندین سال، تمام تصاویری که اسرائیلی ها برای شناسایی می گرفتند، مستقیما در اختیار حزب الله هم قرار می گرفت و این یکی از رموز موفقیت های حزب الله بود. و اگر اهمیت ماجرای ترور حریری و سعی حزب الله در اثبات دخالت اسرائیل در این ماجرا نبود، حزب الله کماکان این موضوع مهم را علنی نمی کرد و راز عملیات هایی چون انصاریه کماکان مخفی می ماند][/right] [right]سید حسن نصرالله [ضمن پخش برخی تصاویر آن هواپیماها از شناسایی روستای انصاریه در قبل از عملیات] اعلام کرد که نیروهای مقاومت متوجه شدند که اسرائیلی ها توجهی غیر عادی به انصاریه مبذول می کنند و خصوصا به ورودی شمالی روستا. در نتیجه حزب الله حدس زد که اسرائیلی ها در حال طراحی یک عملیات دیگر (مطابق با اسلوب عملیاتی که چندی قبل در الکفور کرده بودند) این بار در انصاریه هستند، و برای آنها کمین گذاشت.[/right] [right]البته کماکان هدف اسرائیلی ها از این حمله نامعلوم ماند و سید حسن نصرالله هم در همان کنفرانس اعتراف کرد که هدف آن عملیات اسرائیلی ها هنوز برای حزب الله یک معما باقی مانده است.[/right] [right]بعید نیست که مطالب بیشتری پیرامون ماجرای انصاریه وجود داشته باشد که حزب الله هنوز ترجیح می دهد آن را علنی نکند.[/right] [right]پیروزی حزب الله در بازی هوشمندانه ی رسانه ای[/right] [right]کمین انصاریه فقط یک پیروزی نظامی نبود، بلکه حزب الله یک ضربه ی رسانه ای هم به اسرائیل وارد کرد، از طریق آشفته کردن اسرائیلی ها در موضوع تکه های باقی مانده از اجساد کماندوهای کشته شده ی اسرائیلی در انصاریه:[/right] [right]در جولای 1998، و بعد از دو ماه مذاکره ی غیر مستقیم بین حزب الله و اسرائیل به واسطه ی یک افسر اطلاعاتی آلمانی دو طرف به توافقی دست یافتند که طبق آن باقی مانده جسد گروهبان ایلیا با پیکرهای چهل نفر از شهدای مقاومت و همچنین شصت زندانی لبنانی معاوضه می شد.[/right] [right]باقی مانده جسد گروهبان ایلیا از طریق صلیب سرخ بین المللی به اسرائیل منتقل شد. می شد که مسئله در همینجا خاتمه پیدا کند، اما حزب الله داشت یک شعبده بازی جدید آماده می کرد:[/right] [right]حزب الله در پایگاه اینترنتی اش چند سؤال خطاب به افکار عمومی اسرائیل مطرح کرد. از جمله پیرامون باقی مانده ی اعضای بشری ای که به اسرائیل برگردانده شد. حزب الله مطرح کرد که احتمالا تکه های برگردانده شده حاوی بخش هایی از بدن دو سرباز دیگر هم بوده است، و اضافه کرد برای اثبات این موضوع دلایلی مستند به آزمایشات دی ان ای دارد، ولی حاکمان اسرائیل به این موضوع اشاره ای نکرده اند و این طور به افکار عمومی اسرائیل و خانواده قربانیان فهمانده اند که تنها سربازیکه قدری از بدنش در انصاریه باقی مانده گروهبان ایلیا بوده و مابقی کشته های آن حادثه با جسد کامل دفن شده اند.[/right] [right]بعد از آن حزب الله تصاویری در پایگاه اینترنتی اش منتشر کرد که تعدادی از اعضای بدن را نشان می داد که در بین آنها 5 ساق پا به چشم می خورد. [این تصاویر اعضایی بود که به اسرائیل بازگردانده شد و اسرائیل مدعی بود همه اش متعلق به گروهبان ایلیا است و مابفی اجساد، در همان زمان دفن در چند ماه پیش کامل بوده اند]. در شرحی ذیل تصاویر آمده بود: «چطور ممکن است یک نفر 5 تا ساق پا داشته باشد؟! ارتش شما حقایق را مخفی می کند. آنها فقط در زمانی که فرزندان شما زنده اند و آنها را برای مرگ حتمی می فرستند به آنها بی احترامی نمی کنند، بلکه بعد از مرگشان هم به آنها بی احترامی می کنند. جسد های دفن شده فرزندان شما کامل نبوده و با اعضای بدن دیگران مخلوط بوده است.»[/right] [right]این مانور تبلغاتی و روانی هوشمندانه سر و صدای زیادی در اسرائیلی به راه انداخت، تا حدی که ارتش اسرائیلی خودش را مضطر دید و مجبور شد اعتراف کند که قبر دو تن از سربازانی که در انصاریه کشته شده بودند را نبش کرده است تا اعضایشان که در اثنای عملیات تبادل بازگشته است را هم در همان قبر دفن کند.[/right] [right]و ناگهان، خانواده ی سربازان کشته شده خواستار نبش قبرها و تشریح جسدها و آزمایشات دی ان ای شدند تا مطمئن شوند اجسادی که دفن شده حقیقتا برای فرزندان آنهاست و با اعضای بدن های دیگر مخلوط نیست.[/right] [right]عملیات انصاریه، نمونه ای خلاصه وار از اسلوب عمل چندجانبه و جالب حزب الله در نبردش با اسرائیل است. حزب الله از طریق ترکیب کردن کار اطلاعاتی بسیار گسترده و چند جانبه و عمل در عرصه ی نبرد و کار رسانه ای عالی و توانمندانه، توانست نتیجه ی پویایی به دست بیاورد که اسرائیل مجبور شد باز هم در تاکتیک هایش تجدید نظر نماید. و به رغم اینکه اسرائیل کماکان و تا پیش از عقب نشینی در سال 2000 از واحدهای کماندویی برای عملیات در مناطق اشغالی جنوب لبنان و حاشیه ی آن استفاده کرد، ولی عملیات انصاریه آخرین عملیات در عمق خاک لبنان بود.[/right] [right]http://rajanews.com/detail.asp?id=152086[/right]
  20. copout

    خاطرات من و دزدان دریایی!

    طرف برمودا چه کار میکردید؟
  21. از فردا تیتر روزنامه های اقتصادی : صادرات پهپاد از امریکا به ایران نسبت به سال قبل 300 درصد رشد داشته است
  22. عزیزان چین محکوم میکنه نمیشه که هیچی نگه...امریکا هم بعضی مواقع اسرائیل رو محکوم میکنه ولی قلبا و فعلا تاییدش میکنه
  23. [right]همچی ارومه....چین وارد جنگ نخواهد شد چون به نفعش نیست...البته یه چیز دیگه رو در مورد چین دقت کردین...با این که کشور قدیمی و بزرگی هست ولی هیچوقت یه قدرت بزرگ نبوده...در قدیم ایران و روم و یونان حرف اول رو میزدن...حالا هم هر کی حرف اول رو بزنه این چینی ها نیستن...اینده هم که فقط خدا میدونه...ولی من به شخصه ترجیح میدم اگه بخواد خبیث تر از امریکا بشه که ظاهرا داره میشه همین بهترکه توهر جنگی شکست بخوره...یه چیز دیگه تو این بحث و گفتگوها بحثی از جنگنده های جدید چین نشد...شد یا من متوجه نشدم......[/right]
  24. شایدم از روی ار کیو یه چیز جدید ساختن یا دارن میسازن