saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

برادر عزیزم جناب saeed86
با سلام و احترام
اول اینکه: اذعان به نقاط ضعف و آسیب شناسی خودی کلید ورود به مسیر پرسش و کسب معرفت و فن و در فرجام ابداع و نوآوری محسوب میشه؛ به این ترتیب، قطعا متوجه هستید که بدنه تحقیق و توسعه (R&D) کشور ما مدت های مدیده که چنین رویکردی (آسیب شناسی) رو در پیش گرفته چه در غیر اینصورت ما نمی تونستیم چنین مسیری رو پشت سر بگذاریم (کسب فناوری، ارتقاء فناوری و تولید انبوه دانش بنیان) ...
دوم اینکه: من چندان هم این پیش بینی جنگ با چند کشور متخاصم رو قبول ندارم ... اگر مقصود شما همسایگان ایران باشه که من ترجیح میدم این موضوع رو بیشتر نوعی بلوف بدونم و اگر بطور مشخص به عربستان و ترکیه اشاره می کنید فکر می کنم ترکیه مدت هاست برغم همه پارازیت هایی که تو منطقه راه انداخته مکرر تاکید کرده که حتی تن به تحریم های اعمال شده از سوی یانکی ها هم نمیده چه برسه به اینکه بخواد در عملیات نظامی علیه ایران مشارکت کنه ... و اما عربستان ... وهابی ها بخوبی از توان ایران برای نابود کردن زیربنای نفتی و حتی اقتصادی خودشون آگاه اند و آخرین مزه ای که مایل به چشیدن اون خواهند بود قهر و خشم ایرانه بنابراین حداکثر کاری از دستشون برمیاد اینه که در امورات لجستیک چنین برخورد احتمالی اون هم نه اونقدر علنی شرکت داشته باشن و ... خواهش می کنم درباره مابقی همسایگان گرفتار یا کوچک مقیاس ایران اصولا اینطور فکر نکنید چرا که موضوع صورت مضحکی بخودش می گیره.
سوم اینکه: لطفا حقیر رو با کامنت خودتون حیرت زده نفرمایید: فناوری پدافندی ایران در بردهای کوتاه و متوسط حتی مورد توجه و تأمل کارشناسان نظامی اجنبی هم قرار گرفت و بالاخره بنده کمترین چهار کلمه سواد کاغذی فرنگی دارم و می تونم و تونستم تعدادی از این مقالات رو ویزیت کنم و احتمالا شما هم مثال خیلی های دیگه اشاره مشخصی به پدافند ویژه ارتفاع بالا دارید که خوب فکر می کنم ایران بارها اعلام کرده که در حال طراحی و توسعه نمونه جدیدی از این سامانه برد بلند هست وگرنه در همین لحظه ایران قادر به پوشش دادن ارتفاع ماکزیمم 20 کیلومتری هم هست و این چیزی که خود شما هم احتمالا در مصاحبه ها و در همین وب سایت خوب خودمون بهش برخوردید
چهارم اینکه: شاید اونچه که بنده و شما از نیروی هوایی ایران می بینیم یا می دونیم قدری نگران کننده باشه ... اما کی می دونه اگر روزی چهار فروند هواگرد اجنبی خواستن عرض اندام کنن کشور ما چیزی رو به اونها نشون بده که مایه تعجبشون بشه ... ممکنه به بنده بفرمایید که بر اساس داده های واقعی گفتگو کنیم اما بنده هم از شما سوالی دارم: آیا منطقی که تصور کنید کشوری مانند ایران که سه دهه است تحت تعدی و تهدید و فشار نظامی مستقیم یانکی هاست در کل این مدت در کل این سه دهه و تحت همه این تهدیدها بیکار و زبانم لال «بیعار» نشسته و دست روی دست گذاشته باشه تا متاسفانه بقول برخی دوستان بی انصاف و قدری بی معرفت ما: هواگردهای نظامیش مبدل به قوطی حلبی پرنده بشن!؟ آیا این یه فرضیه یا تئوری عقلاییه!؟ شما اینطور فکر می کنی ... ؟ وانگهی شما اصولا در کامنت خودت درباره نیروی هوایی کشورمون این همه تلاش برای بهینه سازی و به روز سازی و ابداع و طراحی تجهیزات نظامی هواپایه رو بخصوص در 5 یا 6 سال اخیر در نظر نگرفتی ... موافقی آقا سعید عزیزم؟

برادر ارجمندم جناب gamma
با سلام و احترام بیکران
هر کسی از ظن خود شد یار من/// از درون من نجست اسرار من ...
قبل از هر سخنی ... من نخستین جمله شما رو به ادراک و آنالیز شخصی شما از کلماتی که حقیر نگاشته بود ارجاع میدم نه به نیت شخص خودم از نگارش اون چند سطر بی مقدار
دوم اینکه روح هویت هر ملتی حتی در یک نبرد فوق مدرن آینده دور هم بشدت موثر و تعیین کننده خواهد بود اگر شما منکر این موضوع هستید بنابراین شما منکر تاریخ تمدن بشری هستید و این برازنده حضرتعالی نیست ...
سوم اینکه قیاس شما قیاس مع الفارق محسوب میشه و بد نیست زمانی که مایل به بهره جویی از ابزار قیاسی هستید در ملاک ها و تناسبات قیاس هم قدری تأمل بفرمایید: ایران کجا و ژاپن عصر هیروهیتو پدر کجا!؟ فرهنگ ارباب رعیتی خشن نژاد نیپون در میانه کشمکش سنت و تجدد جامعه در حال پوست اندازی ژاپن در دهه های متقدم سده بیستم کجا! و جامعه ایرانی سال 1390 با مشخصات یک کشور در حال توسعه برخوردار از سابقه 200 سال تأمل در امر تجدد کجا! سنت ها!؟ مبانی باور ها!؟ سرشت و ویژگی های رابطه میان جامعه و حکومت ... ؟! دوست خوب من، شما شتابان رفتید ... 2012 میلادی اگر به حکم تاریخ بشری هم 1945 میلادی نباشه اما به حکم خرد سلیم انسانی که می تونه نباشه!؟ شما ظاهرا این مورد اخیر رو هم چندان نپذیرفتید ... شاید هم فراموش کردید که پاسخ دیروز چین و روسیه در شورای امنیت به یانکی ها بطرز آزارنده ای این حضرات یانکی رو متحیر و گیج کرده ... چه رسد به دست بردن به سوئیچ های اتمی ... دوست خوب من، اگر عده ای روان پریش خبیث در نقطه ای از جهان توهم ارباب بودن به سرشون زده ما که نباید شتابان تر از اونها بدویم!؟ مضاف بر هم اینها، از کجا اینقدر مطمئن اید که ایران در برابر چنین حرکات جنون آمیزی دست و پا بسته و تماشاچی می مونه یا اینکه این قبیل چموشی های نریان های دیوانه دشت سیاست جهانی!؟ رو پیش بینی نمی کنه یا نکرده ... ؟
چهارم اینکه مگر شما پیشرفت های اخیر ایران رو در حوزه هوا فضا دنبال نمی کنید اگر کشوری توانایی ارسال ماهواره به مدارات بالایی جو زمین رو داشته باشه که ایران الان از این توانمندی برخورداره چرا فکر کنیم که فاقد توانایی برقراری چتر حفاظتی هوافضاییه!؟ یا اینکه نمی تونه به حساب ماهواره های مزاحم دشمن برسه!؟ فکر می کنم جواب ها رو خودتون می دونید ...
از جناب میثم عزیز هم برای توضیحات بجایی که درباره پاسخ های نامتقارن به تحرکات نظامی یانکی ها در قبال ایران ارائه فرمودن تشکر می کنم
از بردباری همه دوستان برای مطالعه این چند سطر سپاسگزارم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من چاکر جناب پاتریوتم
خب شما که می فرمایید توانایی ساخت سپر دفاعی داریم پس علت نساختنش دکترین نظامی ایرانه ؟ وجود چنین سامانه هایی باعث ایجاد آرامش و حتی تقویت پول ملی میشه فکر کنم 200 سال دیگه هم نسازن هی موشک روی موشک بگذارن برای حمله

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر عزیزم جناب gamma
چیزی حدود 6 سال قبل یعنی 1384 در ویزیتی که از یک وب سایت فارسی با سوژه علوم و دانش نظامی داشتم به مطلبی برخوردم که بیان می کرد ایران در پی طراحی و پیاده سازی یک چتر حفاظتی موشکی و هوافضاست؛ استدعای من از شما برادر خوبم اینه که به دو نکته مهم توجه داشته باشید یک اینکه قبول کنید که طراحی و پیاده سازی پروژه های بزرگی از این دست برای هیچ کشوری کار راحتی نبوده و نیست و یانکی ها هم برای چنین برنامه هایی بیش از سه دهه کامل زمان صرف کردن و دو اینکه ... خوب الان که اون سه دهه معروف 50 تا 70 نیست! الان شرایط دسترسی به داده ها به جزییات فنی و به خیلی سرنخ های دیگه متفاوته ... به تعبیری مسیر بازتر شده ... با این حساب ما می تونیم خیلی امیدوارتر باشیم ... نمی تونیم؟ نظر شما چیه دوست خوبم؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راستش دکترین نظامی بر پایه موشک از نظر من ایجاد آرامش و امنیت برای دارندگان موشک یا حتی سلاح اتمی نمیکنه بلکه مثلا پهباد مسلح و نیروی هوایی و دفاع از فضای کشور برای کشور ثبات و امنیت می آورد مخصوصا کشوری مثل ایران که هر کس از خواب بیدار می شود از امارات و عربستان گرفته تا اسرائیل و امریکا تهدیدش می کنند حالا تو پر یا تو خالی این ها مسائلی است که باعث ایجاد نا امنی و خروج سرمایه و سرمایه گذار و تضعیف اقتصاد و شرایط روحی و روانی مردم می شود همین طور پول ملی تضعیف شده مردم فقیر میشوند درون جامعه گسست ایجاد می شود فقط که حمله نظامی نیست این آشفتگی ها ایجاد ناامنی روانی و اقتصادی می کند یا باید ایران را با دیپلماسی مدتی از مهلکه کنار بکشند تا وقتی که قدرت و ثبات مناسبی بیابد یا با ایجاد وزنه های ثباتی مانند سپر دفاعی یا نیروی هوایی متشکل از پهباد برد بلند آن را با ثبات کنند تداوم ناامنی روانی ناشی از بی ثباتی سیاسی اقتصادی باعث ایجاد ناامنی و بحران در جامعه و ... می شود که احتمالا دشمنان ما در اسرائیل و امریکا از چنین مسائلی آگاه بوده و با تهدید های مکرر آن را تشدید می کنند بدون آن که برنامه ای در داخل برای باز گرداندن آرامش به جامعه وجود داشته باشد و تنها بر روحیه شهادت طلبی تاکید می شود که این مردم و جامعه را بیشتر می ترساند تا آرامش بخش باشد نباید از مردم انتظار شهادت طلبی داشت باید حکومت برای مردم تکیه گاه باشد این که یک نظامی آموزش دیده در جنگ بجنگد و شهادت طلب باشد فرق دارد و قرار دادن زن وبچه و حتی مردان غیر نظامی در برابر ارتش بسیار مجهز دشمن قتل عام است . و البته واضح است که ایران و نظامی های ایران همیشه سپر بلای مردم بوده اند اما باید این را به دنیا گفت تا دشمن با تبلیغات سوء استفاده نکند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]راستش دکترین نظامی بر پایه موشک از نظر من ایجاد آرامش و امنیت برای دارندگان موشک یا حتی سلاح اتمی نمیکنه بلکه مثلا پهباد مسلح و نیروی هوایی و دفاع از فضای کشور برای کشور ثبات و امنیت می آورد مخصوصا کشوری مثل ایران که هر کس از خواب بیدار می شود از امارات و عربستان گرفته تا اسرائیل و امریکا تهدیدش می کنند حالا تو پر یا تو خالی این ها مسائلی است که باعث ایجاد نا امنی و خروج سرمایه و سرمایه گذار و تضعیف اقتصاد و شرایط روحی و روانی مردم می شود همین طور پول ملی تضعیف شده مردم فقیر میشوند درون جامعه گسست ایجاد می شود فقط که حمله نظامی نیست این آشفتگی ها ایجاد ناامنی روانی و اقتصادی می کند یا باید ایران را با دیپلماسی مدتی از مهلکه کنار بکشند تا وقتی که قدرت و ثبات مناسبی بیابد یا با ایجاد وزنه های ثباتی مانند سپر دفاعی یا نیروی هوایی متشکل از پهباد برد بلند آن را با ثبات کنند تداوم ناامنی روانی ناشی از بی ثباتی سیاسی اقتصادی باعث ایجاد ناامنی و بحران در جامعه و ... می شود که احتمالا دشمنان ما در اسرائیل و امریکا از چنین مسائلی آگاه بوده و با تهدید های مکرر آن را تشدید می کنند بدون آن که برنامه ای در داخل برای باز گرداندن آرامش به جامعه وجود داشته باشد و تنها بر روحیه شهادت طلبی تاکید می شود که این مردم و جامعه را بیشتر می ترساند تا آرامش بخش باشد نباید از مردم انتظار شهادت طلبی داشت باید حکومت برای مردم تکیه گاه باشد نه این که از مردم بخواهد از آن با جانشان حمایت کنند این بسیار مهم است که از مردم انتظار جانفشانی نداشته باشیم اسلام نمی گوید مردم باید از حکومت اسلامی دفاع کنند می گوید حکومت اسلامی باید از جامعه دفاع کند این که یک نظامی آموزش دیده در جنگ بجنگد و شهادت طلب باشد فرق دارد و قرار دادن زن وبچه و حتی مردان غیر نظامی در برابر ارتش بسیار مجهز دشمن قتل عام است .[/quote]


توجه شما رو به بيانات رهبر در خطبه هاي نماز جمعه اخير جلب ميكنم.دلگرمي از اين بهتر ؟؟هم امادگي ما رو به رخ كشدن.هم در مقابل تهديد تهديد كردند و هم دلگرمي ايجاد كردند.اما حكومت بدون پشتوانه مردم هر چند قوي باشد به زانو در خواهد امد.چيزي كه دشمنان ما به دنبال ان هستند ايجاد تفرقه هست كه اروزشو به گور ميبرن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نظام جمهوری اسلامی ایران هرگز نه مروج راهبرد گذاردن زنان و کودکان در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح بوده و نه هست چرا همچین تعبیری از موضوع دارید؟! الان بیش از 20 ساله که ما داریم روی غنی سازی آموزش نظامی حرفه ای و فناورانه کردن بازوی نظامی خودمون کار می کنیم. فکر می کنم بهتره منصف تر باشیم گامای عزیزم، آرامش بقدر کافی و وافی در جامعه برقراره، ممکنه کسانی باشن که تحت هر شرایطی زندگی در بحران رو بنحوی تجربه کنن که خودشون می دونن و خدای خودشون اما ایران امروز در این لحظه که من و شما صحبت می کنیم شکلی رو که می فرمایید نداره. فکر می کنم شما دارید چند موضوع رو با هم خلط مبحث می کنید ... نظام از مردم نخواسته خودشونو بیهوده به کشتن بدن فکر می کنید چرا در تمام این 20 و چند سال اخیر این همه داستان و روایت در باب شهدای جنگ نقل شده ... بلادرنگ بعد از ترویج روحیه حماسی که انطباق کاملی با هویت دینی و ملی ایرانیان هم داره مساله ای طرح میشه که من بهش می گم «عقلانیت متعالی» در تصمیم گیری ها در شرایط بسیار سخت بسیار گذرا و ناپایدار و بسیار مرگبار ... بله بسیار مرگبار دقیقا در مقابل گلوله های سربی داغ خصم ... متاسف خواهم شد اگر برادر عزیزی تصور کنه که شهدای ما در جنگ رفتاری صرفا حماسی از خودشون نشون دادن ... چرا این یک روی سکه است و اونا باید روی دیگه سکه رو هم ببینن ... به این ترتیب، رفتن با پای پیاده روی خطوط مین گذاری شده برای گشودن راه یک واحد نظامی تنها یک عمل متعالی اخلاقی و دین محور نیست در اون لحظه خاص چیز دیگری هم داره عمل می کنه ... مراتبی از خردورزی در انسان نهفته است که با خرد ابزاری یومیه تباین ماهوی داره و از جنس طبع خواستار آسایش انسان امروز هم نیست ... خواهش می کنم به همه ارزش هایی که این بزرگان خلق کردن احترام بگذاریم چرا که ناقص دیدن این تصویر بخودی خود نوعی بی حرمتی به تمام اون تلاش هاست ... نظام خواهان گوشه چشم داشتن همه جوان ترها و همه مردم این سرزمین به اون سنخ از خرد بوده و هست اینو هم میگه و هم ترویج می کنه و هم تشریح می کنه، و درست هم عمل می کنه. اگر مردمانی واقعا خواهان آبادانی و پیشرفت هستن و صد البته «عزت و استقلال» ... بنابراین چاره ای جز حرکت به این سمت نیست اما از این بگذریم ... گامای عزیزم، دشمنان ما 33 ساله که بر این طبل می کوبن ... اونها تصور می کنن با زخم زدن و رفتار موریانه ای می تونن این درخت کهن سال رو از پای دربیارن اما می بینید که کور خوندن ... تلاش های اونها در واقع در بیشتر موارد منجر به شکل گیری یه تابلوی طنز میشه ... که حتی برای خیلی از عقلای خودشونم مضحکه. به گمان من، صرفنظر از این هیاهوهای روزمره، ایران داره به آرامی و بله با فروتنی با پذیرش هزینه راه درست خودش مسیر خود رو به سمت یه آینده بهتر باز میکنه، پیشرفت های نظامی رو ما شاید بیشتر می بینیم و می خونیم اما خیلی کارهای دیگه هم داره انجام میشه که ممکنه شما و حقیر از اون بی اطلاع باشیم. از یه جمله هم قدری دلگیر شدم ... واقعا این سیستم از ایران و ایرانی دفاع نکرده؟ ... کنایه خوبی نبود گامای عزیزم. (به گمون شما باید حتما شاهنشاهی بر گرده های ما حکومت کنه تا اگر گذارمون بر فرض مثال به اروپا افتاد بخاطر نام اون شاهنشاه و نه بخاطر میهنمون و نه بخاطر جایگاه حقیقی خودمون در برابر ما تعظیم کنن؟!!؟)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در تفکر من هر مظلوم در هر کجای دنیا باید پشتش به ما گرم باشه و هر ظالمی هر کجای دنیا از ما بترسه این ترس را نمی بینم و البته انتظار ندارم شما متوجه منظورم بشید من کار گذشتگان را ارج می گذارم و به آن ها افتخار می کنم
قدرت ثبات میاره هر چه بیشتر بیشتر ثبات میاره حالا اگر کشور نسبت به مثلا همسایگان باثبات تر است به معنی عالی نیست با قدرت بیشتر امریکا از منطقه می رود
اگر باعث ناراحتی شدم متاسفم هر چند پستم را قبل از پست شما ادیت کردم مسئله بلند پروازی من است نه کوتاهی دیگران باز هم عذر می خواهم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چون این تاپیک درباره استراتژی نظامی هست این عرایض رو که در تاپیک دیگه بود در اینجا هم ارائه میدم

تحلیل های ارائه شده در اینجا بیشتر با این فرض هست که ما توانائی های نظامی و دفاعی کشور رو در کمترین حد ممکن در نظر بگیریم و از بسیاری از اونها صرف نظر کنیم و در بسیاری از حالات فرض شده توانایی خودمون رو در حدی مثلا در حد مجاهدین افغان در نظر گرفتم و سپس بررسی اینکه در صورت وقوع جنگ چه اتفاقی خواهد افتاد و پاسخ ما چگونه خواهد بود . و اینکه آیا جنگ آمریکا با ما به همین راحتی که عنوان میشه هست ؟

بنظر میرسه جنگ آمریکا با ما نه تنها آسون و کم هزینه نیست بلکه دارای آینده ای نامعلوم از نظر هزینه و فایده و حتی نتیجه نهایی جنگ هست .


وقتی دشمن با ما دارای نیروی متوازنی نیست و دارای برتری های تکنولوژیک هست و بعلاوه منصفانه و شرافتمندانه نمیجنگه ما و دشمن دو نیروی کاملا نا متجانس محسوب میشیم . در این حالت عملیات و سازماندهی و اندیشه رزمی ما متفاوت از دشمن خواهد بود و ما کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که اولا نقاط قوت و ضعف خودمون رو شناسایی کنیم و از اونها اطلاع کافی داشته باشیم . همین شناخت می باید بصورت دقیق از دشمن و تهدیدات و سطح اونها داشته باشیم .

و این در اینجا به این خاطر هست که ابتکار عمل رو در دست داشته باشیم و از آزادی عمل بیشتری می باید در مواجهه با دشمن برخوردار باشیم و مقابله رو محدود به مقابله صرف نظامی و یا مقابله همتراز با دشمن نکنیم .

این عدم تقارن ما بدین معنی هست که راهبرد ما در مواجهه با دشمن صرفا نظامی نیست بلکه ترکیبی از شیوه های نوین رزم ، فناوریهای بومی که بصورت سری ذخیره کردیم ، ارزش های فرهنگی مثل ایمان و شهادت طلبی و توکل به خدا ، ابزارها و سازمانهای مرتبط ، سیاست بهنگام و سنجیده ، استفاده از زمان و مکان مناسب برای رویارویی ، جنگ فیزیکی ، جنگ روانی ، استفاده از اهرم هی غیر نظامی مثل نفت و یا تنگه هرمز ، استفاده از حمله دشمن برای ایجاد همبستگی ملی ، مواجهه با دشمن با ایجاد خواست ملی و تبدیل مقابله با دشمن به روح جمعی همه هم میهنان ، استفاده از برتری گفتمانی در مواجهه با دشمن در نزد افکار عمومی جهانی ، پرهیز از نقاط قوت دشمن و حمله به نقاط ضعف اونها ، تبدیل نقاط ضعف خودی به نقاط قوت در نگاه دشمن و ......

در این صحنه اتکای ما به تاکتیک ها و راهبردها و طرح های بومی و خودی هست برای اینکه هم برای دشمن نحوه مقابله ما ناشناخته باشه و هم اینکه ضریب موفقیت رو بالا می بریم و هم اینکه زمان مناسب رو از دشمن برای مقابله گرفته و مواجه با غافلگیری میکنیم .

جهت گیری آمریکا در مواجهه نظامی مبتنی بر فن آوری هست و استفاده از منابع اقتصادی و ابزارهای پشتیبانی و ابزارهای پیشرفته نظامی مثل ناوها و هواپیماها و موشک ها و ابزارهای مدرن جنگی هست .

اما آیا اینها برای پیروزی در یک جنگ و بزانو درآوردن دشمن کافی هستند ؟ خیر

در سرنوشت یک جنگ ابزارهای متنوعی دخالت دارند که مجموعه اونها و گاهی استفاده بهینه از برخی عوامل سرنوشت جنگ رو تعیین میکنن .

1- مولفه های فرهنگی :

آمریکا و نظام فکری غرب مبتنی بر ساختاری متشکل از مفاهیمی هستند از قبیل فردگرایی ، لیبرالیسم ، حقوق بشر ، برابری ، آزادی ، دموکراسی ، بازار آزاد و اقتصاد سرمایه و ...

همه این مولفه ها و مفاهیم امروزه با چالش های اساسی مواجه شده اند (فردگرایی امروزه منجر به بحران های روحی و روانی بشر و خودخواهی ها و انواع مفاسد اخلاقی شده ، لیبرالیسم و مبانی اون با چالش روبرو هست ، حقوق بشر غربی امروزه مواجه با تناقض های رفتاری غرب شده با اموری مثل تجاوزات گوانتانامو و ابو غریب و ... ، آزادی ها امروزه هر روز با تحدید مواجه میشه و غرب وقتی برای نفی هلوکاست و امثال اون جریمه وضه میکنه داره گفتمان خودش رو نقض میکنه ، دموکراسی غربی با چالش های متعددی روبرو هست و همچنین سوال های ساختاری ، اقتصاد سرمایه با چالش تسخیر وال استریت روبرو هست ، ... ) و این منظور مقام معظم رهبری از این حرف بود که فرمودند غرب و آمریکا امروزه با ضعف گفتمان روبرو هستند

غرب بعلاوه در مقوله جهانی سازی کار اشتباهی که مرتکب شد همانند سازی همه فرهنگ ها و تمدن ها بود . و این اشتباه از اون جایی ناشی میشه که اصولا هر جامعه ای ویژگیهای فرهنگی خودش و تاریخ و فرهنگ و گفتمان و فهم خودش رو داره و بنا بر این دارای اهداف متفاوتی هست . ولی غرب فکر میکنه که به هر چیزی که معتقد باشه همه دنیا همون اعتقاد رو دارند و از خودش تعبیر به جامعه جهانی میکنه که باعث عدم فهم درستش از جهان شده چرا که دنیا بیشتر از اونی که به غرب شباهت داشته باشه با اونها دارای تفاوت هستند . اونها همین اشتباه رو درباره افکار داخلی کشور خود ما هم دارند و فکر میکنند که اکثریت مردم به شیوه اونها فکر میکنن . و به همین خاطر هست که بارها دچار اشتباهات محاسباتی شده و شکست های سنگینی رو متحمل هم شدن . بدون شک این اشتباه اونها باعث شکل گیری یک اجماع و رویه داخلی بر علیه اونها خواهد شد . ( مثال واضح این اشتباه رو در عاشورای 88 دیدیم و یا اشتباه منافقین خلق در همراهی مردم با اونها و رویکرد جنگ مسلحانه با نظام و یا آغاز عملیات فروغ جاویدان )

وقتی این فهم نادرست اساس ساختاری اندیشه راهبردی غرب رو تشکیل میده منجر به عدم برآورد صحیح میشه و به تبع اون اشتباهات وحشتناک محاسباتی مبتنی بر اون که ممکنه سرنوشت جنگ رو در برهه های حساس تغییر بده و تعیین کننده باشه .

2- تسلیحات کشتار جمعی

تسلیحاتی مثل بمب اتمی و یا تهدید به استفاده از اون فقط و فقط یک تلاش نامعقول هست چرا که اونها تنها دارنده این سلاح ها در جهان نیستند و رقیبان اونها هم دارای این سلاح هستند ( کره شمالی و ایران هم هر دو کشورهای اتمی هستند و بعلاوه کره شمالی تسلیحات ثابت شده هم داره ) و بکار گیری اونها به معنی اجازه استفاده از این سلاح برای هر کشوری در موقعیت مشابه و حتی بر علیه کشور آمریکا هست .

این تسلیحات نمیتونند در مقابله با کشوری که دارای فن آوری اتمی هست به لحاظ فیزیکی موفق باشه و موجبات شکست حریف رو رقم بزنه . چرا که خسارات بی نهایت جنگ اتمی طرفین جنگ رو مجبور میکنه که فقط و فقط در جنگشون متکی به جنگ افزارهای متعارف باشند . بعلاوه جنگ اونها نمیتونه با شکست قطعی یکی از طرفین جنگ به پایان برسه چون بازنده جنگ ممکنه برای جلوگیری از انهدام و شکست قطعی از سلاح هسته ای استفاده کنه .

بنا بر این هر گونه جنگی با کشوری مثل کره شمالی در نهایت بدون شکست فیزیکی قطعی پایان خواهد یافت . البته وضعیت اتمی ما بسیار پیچیده و در هاله هایی از ابهامات و پبچیدگیهای فراوان هست که هر گونه محاسبه دقیق رو برای اقدام به آغاز جنگ از دشمن سلب میکنه .

3-ابزارهای روانی :
آمریکا خودش رو سردمدار حقوق بشر و دموکراسی و اخلاق و .. میدونه بنا بر این در جنگ نمیتونه بطور علنی کشتار راه بندازه . بنابراین جنگ آمریکا بر علیه یک کشور غیر متجاوز فقط میتونه و باید همراه با کشتار کم باشه . این مولفه در مورد کشورهای دارای قدرت نظامی مناسب مانند ایران نمیتونه اجرا بشه چرا که این جنگ حتما دارای تلفات بسیار بالایی خواهد بود .

بعلاوه این جنگ نمیتونه برای آمریکایی ها همراه با تلفات زیاد باشه چون موجب مخالفت ها و اعتراض های بسیار در داخل آمریکا میشه . بنابراین تلفات زیاد آمریکایی ها در هر جنگ غیر ضرور ( مواردی که امنیت ملی و خاک کشور رو در خطر قرار بده ) منجر به تفرقه داخلی و عدم تحمل افکار عمومی میشه . نمونه این امر رو در جنگ ویتنام و نیز سومالی دیدیم . سومالیایی ها با کشتن سربازان آمریکایی و کشوندن اجساد اونها با ماشین و سپس نشر تصویر اونها موجی از افکار عمومی داخلی آمریکایی ها رو بر علیه جنگ غیر ضرور براه انداختند و موجب شدند که آمریکا از سومالی خارج بشه

4-بهره گیری مناسب از تجهیزات :

برتری سلاح و تکنولوژی هر چند که تعیین کننده هست و موجب برتری نسبی هست ولی الزاما تعیین کننده سرنوشت جنگ نیست . بعنوان مثال آمریکایی ها در ویتنام و شوروی ها در افغانستان دارای برتری تکنولوژیک و سلاح برتر بودند ولی لزوما پیروز جنگ نبودند . سلاح ما ممکنه که دارای فن آوری کمتری باشه ولی اونچه که تعیین کننده هست بهره گیری مناسب از اونها همراه با تاکتیک های مناسب و استراتژی برتر جنگی میتونه سرنوشت جنگ رو تغییر بده مثلا ممکنه دشمن دارای ناو هواپیمابر باشه اما ما میتونیم مثلا با زیردریایی های کوچک و استفاده بهینه و درست از اونها این ناو با اون همه عظمت رو به چالش کشیده و تهدید کنیم . کافیه که ما سالاح های ساده و ابتکاری مجاهدین افغان رو و یا سلاح های ابتکاری مجاهدین در لیبی رو به یاد بیاریم و استفاده خوب اونها از این سلاح های ابتدایی

جنگ هوایی و دریایی اعراب و اسرائیل و نمونه های بسیار زیاد دیگه

جنگ بیشتر از اینکه متکی به سلاح باشه متکی به هنر جنگیدن هست و این هنر مبتنی بر ابتکار و خلاقیت و درایت و هوش و عقلانیت رهبران و فرماندهان جنگ هست .
ما میتونیم این سلاح ها رو با جهت گیری های فرهنگی مناسب و استفاده از این مفاهیم موثر مثل ایمان و شهادت طلبی تبدیل به سلاح های مناسب و زهر داری کنیم .

قطعا با مقاومت پایدار هر چند با سلاح های ابتدایی و فرسایشی کردن جنگ و گرفتن تلفات موجب خستگی نظامی و بعلاوه بهره گیری از افکار عمومی مخالف جنگ در غرب و سلب حمایت افکار عمومی از جنگ میشیم . البته این در صورتی هست که تسلیحات ما بسیار ابتدایی باشه اما وقتی سلاح های ما در حد متوسط هست وضعیت بسیار متفاوت خواهد شد .

5- عدم رویاروی مستقیم با دشمن .

در جنگ نا متقارن با شناخت نقاط قوت و ضعف دشمن سعی میشه که هرگز با نقاط قوت دشمن روبرو نشیم و همیشه نقاط قوت خودمون رو بر نقاط ضعف دشمن متمرکز کرده و ضربه بزنیم و وقتی دشمن برای مقابله با ما با نقاط قوتش ظاهر میشه ما در مقابل اون نقاط قوت حاضر نباشیم . در اینصورت ما همیشه هستیم ولی برای دشمن ما هیچگاه ظاهر نیستیم . در اینجا دشمن همیشه فقط مواجه با خسارت و تلفات میشه بدون اینکه بتونه ضربه موثری رو وارد کنه و پس از مدتی بصورت یک نیروی خسته و فرسوده درمیاد . جنگ در این حالت برای دشمن خسارت بار بیهوده و فرسایشی و کسل کننده و گیج کننده هست .



این تاکتیکی هست که نیروهای حزب الله به خوبی اجرا کردند و موفق و پیروز شدند و عملا کارایی و درستی خودش رو اثبات کرد .

6- پاسخ نا متقارن به برتری هوایی :

در جنگ ویتنام و جنگ 33 روزه آمریکا و اسرائیل دارای برتری مطلق هوایی بودند اما ویتنامی ها و حزب الله تونستند این برتری هوایی رو خنثی و بی اثر در سرنوشت جنگ کنند . در جنگ چریکی و ناهمتراز عملا هیچ هدفی برای بمباران موثر وجود نداره و عملا کارایی قاطعانه ای نداره . بنابراین برتری هوایی در نهایت موجب کشتار افراد بیگناه میشه که در نهایت موجب شکست اخلاقی و در افکار عمومی و اذهان رو موجب میشه و شکست دشمن رو تسریع میکنه . همونطوریکه آمریکایی ها با بمباران افراد بیگناه موجبات تسریع شکست خودشون رو فراهم کردند و یا اسرائیلی ها با بمباران قانا دچار همین اشتباه شدند و علاوه بر شکست نظامی شکست سنگین اخلاقی هم خوردند جوری که مشروعیت اونها رو هم خدشه دار کرد و بعلاوه موجبات اتمام سریعتر جنگ رو هم بوجود آورد .

این در صورتی هست که ما از هیچگونه سلاح موثر برای مقابله با تهدید هوایی برخوردار نباشیم


7- پاسخ همه جانبه به دشمن :

در این نبرد پاسخ ما به هر تهدیدی محدود در زمان و مکان و نوع خاصی نمیشه و گستره اون در تمام و سرتاسر جهان هست . بعلاوه ما در پاسخ به دشمن لزوما از همون ابزار دشمن استفاده نمیکنیم بلکه راه های مقابله به مثل خودمون رو خواهیم داشت و سوم اینکه پاسخ ما ترکیبی خواهد بود با استفاده از مجموعه ای از ابزارها ی سیاسی و دیپلماتیک و نظامی و اطلاعاتی و روانی و فرهنگی و ....

8- ایمان

بی تردید موثرترین و برنده ترین سلاح ایمان هست . بنظر من هیچ سلاحی در تمامی تاریخ بشر به کوبندگی و موفقیت این سلاح هرگز پدیدار نشده و بعد از این هم نخواهد شد .

اعتقاد به عالم ملکوت و آخرت ، اعتقاد به خدا و ایمان به خدا و احساس حقانیت همیشه و در تمام تاریخ موثرترین سلاح رفتاری بشر هست که در ترکیب با سلاح های ابتدایی از اون سلاح ها ابزارهای دشمن شکنی رو فراهم میکنند . این سلاحی هست که جنگ رو تبدیل به امری مقدس و واجب میکنه و پهنه اون رو به درازای همه تاریخ خواهد کشاند و هر دشمنی رو با هر مقدار عظمت و بزرگی و قدرت مجبور به قبول شکست سنگین نظامی ، فرهنگی ، اخلاقی ، اقتصادی ، گفتمانی و ... خواهد کرد .

انسانهای با ایمان حاضرند بدون هیچ چشمداشتی تا پای مرگ بجنگند و هر آینده و سرنوشتی رو با آغوش باز بپذیرند . این ایمان از اونجا که در باور عموم مردم ما هست میتونه سربازانی مخلص و بی شمار و پا در رکاب برای همیشه رو پدیدار کنه که حاضرند با گرسنگی و برهنگی و فقدان سلاح و تجهیزات و حتی دست خالی با الهام از شهدا بطور خستگی ناپذیر و بی وقفه و حتی با فقدان رهبری بجنگند . سربازانی که هیچ واهمه ای از مرگ ندارند و اگه این با آشنایی با کاربرد تسلیحات و تاکتیک مناسب ترکیب بشه حتی در جنگ ظاهری هم شکست ناپذیر شده و هرگز در هیچ جنگی شکست نخواهد خورد . نمونه های این امر در تاریخ فراوان هستند . در اینصورت در صورتی که قدرت تکنولوژیک ما اندک و ناچیز باشه و یا حتی با وجود فقدان کامل بهره فن آوری نظامی اونها این جنگ رو تا همیشه و بیرون راندن متجاوز و پشیمان کردنش ادامه خواهند داد .

البته همه اینها سوای از نصرت ها و امدادهای الهی هست ( ولینصرن الله من ینصره - ما به وعده الهی اطمینان داریم چون معنی ایمان همین هست )


9- فرسایشی کردن جنگ و تحمیل هزینه های وحشتناک و نابود کننده اقتصادی .

بعد از بروز چنین جنگ تمام عیاری با ما ، ما شاهد اقتصادی نابود شده در غرب و خصوصا آمریکا هستیم .

اقتصاد غرب و آمریکا در حال حاضر در بحران قرار داشته و آمریکا مقروضترین کشور جهان هست . این حالت اساسا توانایی آمریکا رو برای شروع یک جنگ همه جانبه با آینده ای نا معلوم و مبهم (خصوصا با این فرض معقول که ممکنه این جنگ به راحتی و بزودی پایان نپذیره و مدت ها طول بکشه و حالت فرسایشی به خودش بگیره ) با سوالات جدی و تردید مواجه میکنه

در صورت بروز جنگ و تحمیل هزینه های بسیار زیاد جنگ به اقتصاد در بحران آمریکا بطور حتم ما مواجه با کسری بودجه های زیاد در اقتصاد امریکا و بحران فزاینده بیکاری در اون کشور مواجه خواهیم بود ، یعنی نظام اقتصاد سرمایه داری مواجه با ضعیفترین حالت ممکن و تاریخی خودش خواهد بود . این وضعیت مخالفان نظام سرمایه داری رو بمیزان بسیاری تقویت خواهد کرد و میزان تاثیر اونها رو بیشتر خواهد کرد . در اینجا تنها اقتصاد آمریکا نیست که مواجه با چالش و بحران میشه بلکه سرمایه داری با بحران مواجه میشه که خطری برای یکی از اساسیترین زیر ساختارهای غرب هست .

این مورد حتی میتونه به عنوان بازدارنده جنگ هم عمل کنه


10- نفت :

قطعا ما میتونیم با انهدام چاه های منطقه و خط لوله های انتقال نفت و پالایشگاه های موجود در منطقه اقتصاد بحران زده کنونی جهان رو به مرز انهدام و فروپاشی قرار بدیم . در اینصورت اقتصاد جهانی حتی برای کشورهایی مانند چین و اتحادیه اروپا 50 سال به عقب برخواهد گشت . بازسازی چاه های نفت و لوله های نفتی حداقل با فرض اتمام جنگ یکسال و بازسازی پالایشگاه ها به چندین سال زمان نیاز داره و بطول خواهد انجامید و در صورت عدم اتمام جنگ شروع اقدام برای بازسازی اونها تا اتمام جنگ امکان نداره .

در این حالت یک فرصت استثنایی برای روسیه خواهد بود چرا که از جنگ بدور هست و تبعات وحشتناک اقتصادی ، نظامی ، روانی ، سیاسی ، تلفات جنگ رو متحمل نمیشه و بعلاوه دارای منابع نفتی خوبی هم هست .

اما سایر کشورهای جهان رو مجبور به ورود به جنگ خواهد کرد و بطور قطع آمریکا هرگز روسیه رو با این وضعیت و آینده خوب و مناسب تحمل نخواهد کرد احتمالا ما شاهد جنگ جهانی سوم خواهیم بود .

نکته دیگه اینه که در صورت کمبود نفت اولا قیمت نفت بصورت نجومی افزایش خواهد داد و ما ممکنه شاهد باشیم نفت بشکه ای 500 دلار مبادله بشه ، ثانیا کشورهای درجه دوم جهان محروم از نفت خواهند موند و ممکنه اقتصادشون کاملا تعطیل بشه چون کشورهای قویتر اجازه استفاده از نفت بغیر خودشون نخواهند داد (بجهت کمبود نفت ) ، و سوم اینکه کمبود منابع کشورها رو وارد جدال و حتی جنگ برای بقا خواهد کرد و چهارم اینکه کشورهای دارنده نفت ممکنه تهدید و در معرض جنگ و اشغال قرار بگیرند از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای آفریقایی دارنده نفت و گاز و کشورهای دارنده نفت و گاز در آمریکای لاتین مثل ونزوئلا و اکوادور که این حالت روسیه رو هم ممکنه وارد جنگ کنه .

11-دفاع نامتقارن و موزائیکی زمینی :

بدون تردید هر گونه جنگی با ایران بدون ورود به جنگ زمینی ناتمام و بدون هدف و بدون دستیابی به اهداف هست و ایران رو جسورتر خواهد کرد . همونطوری که اسرائیل برای دستیابی به اهدافش مجبور شد با حزب الله وارد نبرد زمینی بشه .
دفاع موزائیکی همراه با استراتژی نامتقارن در جنگ زمینی
این نوع شیوه رزم مناسب با جنگ نامتقارن هست چرا که صحنه رزم ما دیگه مانند دوران جنگهای جهانی اول و دوم و پس از اون بصورت خطی نیست بلکه عمق مواضع و خاک و اصولا همه جای کشور صحنه جنگ هست . این شیوه دفاع به این معنی هست که هیچ جایی از خاک ما برای دشمن امن نیست و اونها مجبورند در تمام مساحت کشور ما پخش شده و با ما بجنگند .

البته در این دفاع دشمن توان ماندگاری در هیچ نقطه ای رو نخواهد داشت .
بعلاوه دشمن با ما در هیچ نقطه ای بطور رودر رو وارد نبرد نخواهد شد چرا که ما با دشمن با نقاط ضعفش روبرو میشیم ولی در مقابل نقاط قوتش خودمون رو قرار نمیدیم و این بدان معنی هست که ما همه جا هستیم و همزمان هیچ کجا نیستیم .

12- استفاده از ظرفیت کشورها و گروه های همپیمان مانند حزب الله و حماس و کشورهایی مانند سوریه عراق ونزوئلا و ..

این حالت جنگ ایران رو منطقه ای خواهد کرد و با توجه به همپیمانی و همپوشانی کشورها احتمالا این مورد هم باعث ورود کشورهای همپیمان و بروز جنگ منطقه ای در درجه اول و سپس تسری اون به خارج از منطقه و حتی گسترش اون در مقیاس جهانی خواهد شد .

13- اسرائیل

اسرائیل پاشنه آشیل غرب و آمریکا هست . اونها خودشون رو متعهد به حفاظت از این موجود نامشروع میشن . هر گونه جنگ با ایران اسرائیل رو در معرض تهدید ایران ، سوریه ، حزب الله و حماس خواهد کرد و جنگی تمام عیار رو به همه دنیا تحمیل خواهد کرد و شاید ما در پایان چیزی به نام اسرائیل نباشیم ( محو از صحنه نقشه جهان )

14- استفاده از ظرفیت مسلمانان جهان

هر گونه جنگ با آمریکا و غرب رو مواجه با همه مسلمانان جهان خواهد کرد . چرا که مسلمانان در هر کجای جهان ایران رو بعنوان یکی از خاکریزهای دفاعی خودشون میدونن


دوستان میتونن موارد بیشتری رو اضافه کنن و کار رو تکمیل و بهتر کنن و یا با نقد و ارائه پیشنهادات مناسب بر غنای بحث بیافزایند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ایران در صورتی که فاقد تسلیحات هسته ای باشد در جنگ با آمریکا هر چه بیشتر به پیروزی نزدیک بشه به احتمال بیشتری مورد حمله غیر متعارف قرا می گیره؛ نمونه این موضوع رو در جنگ آمریکا و ژاپن دیدیم
نمونه دیگرش در جنگ با صدام بعثی بود؛ وقتی صدام دید به این راحتی نمی تونه فاو رو بگیره از سلاح شیمیایی استفاده کرد و راه میانبر رو انتخاب کرد و هیچ مشکل جدی هم در مجامع بین المللی براش پیش نیومد.
تمام مشکل ما هم در این قسمت است. اگر ما بتونیم تمام جریان انرژی دنیا را برای مدتی مختل کنیم و تنگه هرمز را ببندیم و پدر آمریکا را به معنای واقعی کلمه در بیاریم در آنصورت به احتمال خیلی قوی آمریکا و متحدانش چون میبینند که نمی تونند بصورت متعارف بر ایران غلبه کنند از تسلیحات نامتعارف استفاده می کنند و من به شما قول می دم در این شرایط سازمان ملل حتی نمی تونه این کار آمریکا رو محکوم کنه
اما اگر ایران حتی یک کلاهک داشته باشه ولو اینکه هیچ وقت ازش استفاده نکنه ریسک رو برای دشمناش به شدت بالا میبره و اونا خواهند فهمید اگر قوانین بازی رو تغییر بدند ممکنه خودش هم آسیب ببینند
این موضوع خیلی سادست اما نمی دونم چرا بعضی از دوستان درکش نمی کنند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با توچه به راهپیمائی که امروز در امریکا برای محکوم کردن کشتن دانشمندان هسته ای ایران صورت گرفت و در دفاع از ایران راهپیمایی شد به نظر می رسه که نداشتن سلاح هسته ای بازدارنده تره تا داشتن اون و اعلام کردنش . باید به فکر یه سلاح دیگه باشیم که جنجال افرین در افکار عمومی نباشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با توچه به راهپیمائی که امروز در امریکا برای محکوم کردن کشتن دانشمندان هسته ای ایران صورت گرفت و در دفاع از ایران راهپیمایی شد به نظر می رسه که نداشتن سلاح هسته ای بازدارنده تره تا داشتن اون و اعلام کردنش . باید به فکر یه سلاح دیگه باشیم که جنجال افرین در افکار عمومی نباشد.[/quote]
فکر می کنید مردم آمریکا اصلاً می دونند ایران کجاست؟
مصاحبه چند سال پیش کامران نجف زاده رو تو نیرویورک شادمه؛ از طرف می پرسید ایران کجاست؟ یکی گفت تو آفریقا؛ یکی گفت کنار فرانسه؛ یکی ایران رو با عراق اشتباه گرفت
حالا شما دلتون رو خوش کردید که اگر آمریکا بابامون رو در آورد مردمش میاند تظاهرات؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]با توچه به راهپیمائی که امروز در امریکا برای محکوم کردن کشتن دانشمندان هسته ای ایران صورت گرفت و در دفاع از ایران راهپیمایی شد به نظر می رسه که نداشتن سلاح هسته ای بازدارنده تره تا داشتن اون و اعلام کردنش . باید به فکر یه سلاح دیگه باشیم که جنجال افرین در افکار عمومی نباشد.[/quote]
فکر می کنید مردم آمریکا اصلاً می دونند ایران کجاست؟
مصاحبه چند سال پیش کامران نجف زاده رو تو نیرویورک شادمه؛ از طرف می پرسید ایران کجاست؟ یکی گفت تو آفریقا؛ یکی گفت کنار فرانسه؛ یکی ایران رو با عراق اشتباه گرفت
حالا شما دلتون رو خوش کردید که اگر آمریکا بابامون رو در آورد مردمش میاند تظاهرات؟![/quote]

دوست عزیز من بهت اطمینان می دم بعد از 2 سال پروپاگاندای وسیع دولتشان علیه ما ایران را از محل خانه شان بهتر می شناسند
من بهت اطمینان می دم بعد از کشته شدن صدها نفر از سربازاشون تو عراق و افغانستان همسایه این کشورها را خوب می شناسند
لازم به یادآوری است که اون مصاحبه مال اولین سال حضور آقای رییس جمهور در آمریکا بود !!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چرا ناراحت می شی.یادمه نادر طالب زاده تو تلوزیون صحبت می کرد.گفت تا دولت امریکا افکار عمومی رو با خودش همراه نکنه به ایران حمله نمی کنه.وقت جنگ عراق 60 در صد مردم امریکا موافق این حمله بودن در صورتیکه بعد از گذشت چند سال عده زیادی فرق iraq با iran رو نمی دونستن.
شما فرض بفرما که ما بخوایم به ویتنام حمله کنیم.چند درصد مردم می دونن اون جاست(تو دانشگاه یکی از اساتید پرسید ویتنام کجاست هیچکس نمی دونست) ولی ایا مردم ما موافق حمله به اون هستند.
خیلی ها فرق مسجد قبه با قدس رو نمی دونن ولی این باعث نمی شه که از فلسطین دفاع نکنن.
یه روز تو گفتگوی خبری کارشنا سا داشتن صحبت می کردن .نتیجه نهایی این شد که بهترین استراتژی باز دارنده برای ایران اینه که موافقت افکار عمومی امریکا برای حمله به ایران زیر 40 درصد باشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شما اشتباه اساسیتون اینه که فکر می کنید مردم آمریکا هم مثل مردم ایرانند
در صورتی که اونجا مهمترین چیز برای مردم اینه که کدوم رئیس جمهور مالیاتا رو کم می کنه
یکی از کانال های تلویزیونی روسیه عکس احمدی نژاد رو به مردم نیویورک نشون می داد می گفت این رو می شناسید (این ماجرا برای چند ماه پیشه) تقریباً هیچ کس نشناخت
یکی احمدی نژاد رو با قذافی اشتباه گرفت!!!!!!
ولی تو ایران خلق الله اوباما رو بهتر از زنش می شناسند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]شما اشتباه اساسیتون اینه که فکر می کنید مردم آمریکا هم مثل مردم ایرانند
در صورتی که اونجا مهمترین چیز برای مردم اینه که کدوم رئیس جمهور مالیاتا رو کم می کنه
یکی از کانال های تلویزیونی روسیه عکس احمدی نژاد رو به مردم نیویورک نشون می داد می گفت این رو می شناسید (این ماجرا برای چند ماه پیشه) تقریباً هیچ کس نشناخت
یکی احمدی نژاد رو با قذافی اشتباه گرفت!!!!!!
ولی تو ایران خلق الله اوباما رو بهتر از زنش می شناسند[/quote]

من اون برنامه رو نديدم.اما يه كليژ ديدم كه از مردم اريكا در مورد ايران ميپرسيد و هيچ كس ايران رو نميشناخت.ايا يه مشت اراجيف و جنگ رواني بيشتر نيست.كمتر كسي هست تو دنيا كه خاورميانه رو نشناسه و از وقايع اون بي خبر باشه.مخصوصا تو امريكا.در ضمن توي اين چند ساله هميشه يه خبر در مورد ايران تو ياهو بوده.تا جايي كه من چك ميكردم.بقيه خبرگزاريا و رسانه ها پيش كش...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.