Recommended Posts

[quote][quote]من ویدئو 5 دقیقه ای رو پیدا کردم حدود 20 مگ است زبانش عبری است
گه خواستید بگید بزارم
اسمشو گذاشتن:
Moment of Truth[/quote]

باسلام

اگر لطف کنید ممنون میشم icon_smile :rose: :rose:[/quote]

بفرماييد اين هم اون گزارش ولي نمي دونم همش يا نه:
https://rapidshare.com/files/669998107/Moment.of.Truth.mp4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من ویدئو 5 دقیقه ای رو پیدا کردم حدود 20 مگ است زبانش عبری است


گه خواستید بگید بزارم
اسمشو گذاشتن:
Moment of Truth



باسلام

اگر لطف کنید ممنون میشم icon_smile :rose: :rose:



بفرماييد اين هم اون گزارش ولي نمي دونم همش يا نه:
https://rapidshare.com/files/669998107/Moment.of.Truth.mp4


خیلی ممنون
حیف که کامل نبود :x

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]مستندی از برنامه ریزی انجام حمله هوایی به ایران [/quote]


مستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

يا معني مستند رو نميدونن يا اگاهانه دارن ملت رو گول ميزنن. بهتره بگيم شبيه سازي يا شتر در خواب بيند پنبه دانه يا به تصوير كشيدن روياي شتر از خواب! icon_smile

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش خبرنگار مشرق ، آژانس اطلاع‌رساني يهود از انتشار يك سري فيلم‌هاي كوتاه در فضاي اينترنت خبر داد كه سازمان جديدي تحت عنوان "سرزمين اسرائيل" آنها را تهيه نموده و به دلايل حمله اسرائيل به ايران پرداخته است.
آژانس اطلاع‌رساني يهود خاطرنشان مي‌سازد كه در اين فيلمها مي‌توان اشتباهات عمدي، نيمه حقايق گمراه‌كننده و قياس بين ايران و آلمان نازي را دريافت كه ميليونها كاربر اينترنتي آنها را در سايت يوتيوب به چشم ديده‌اند.

بسياري از اين فيلم‌هاي كوتاه من‌جمله كليپ مربوط به "وليد فارس" مشاور جنجالي سياستمدار جمهوري‌خواه "ميت رامني" از فيلم مستند "ايرانيوم" اقتباس شده است، فيلمي كه صندوق كلاريون به عنوان يك سازمان ضداسلامي آن را تهيه كرد و توجه بازها(منظور جنگ‌طلبان جمهوري‌خواه است) را به سوي ايران معطوف ساخت.

يكي از اين فيلم‌ها، تحت عنوان "اسرائيل در مقابل ايران- بدون ترس" از زمان انتشار آن ظرف چند روز گذشته بيش از 2 ميليون بازديدكننده داشته است. راوي داستان در اين فيلم مي‌گويد: "همه مي‌دانند كه ايران در شرف دستيابي به تسليحات هسته‌اي است يا اينكه حتي شايد چنين تسليحاتي را الان در اختيار داشته باشد." هيچ رسانه يا كارشناس معتبري ادعا نمي‌كند كه ايران هم‌اكنون تسليحات هسته‌اي در اختيار دارد. هرچند برنامه هسته‌اي ايران يك تهديد بالقوه است اما برآوردهاي اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل به اين نتيجه رسيده‌اند كه ايران تصميم ندارد بمب هسته‌اي بسازد.

راوي فيلم چنين ادامه مي‌دهد: "باجوديكه همه مي‌دانند چه بايد كرد اما چرا كسي كاري انجام نمي‌دهد؟"

"جرمي گيمپل" يكي از بنيانگذاران سازمان سرزمین اسرائیل گفت: پس از آنكه سازمان توضيح داد ساخت اين فيلم‌ها در راستاي بخشي از تلاش براي "اثبات حقانيت اسرائيل براي دفاع از خود است"، اين كليپ‌ها با اجازه صندوق كلاريون مورد استفاده قرار گرفتند.

همانند "آلكس ترايمن" از مقامات صندوق كلاريون و نويسنده و كارگردان مستند "ايرانيوم"، گيمپل نيز در شهرك اسرائيلي كرانه باختري سكونت دارد.

زمانيكه در خصوص برخي از اشتباهات عمدي و نكات گمراه‌كننده در اين دو فيلم كوتاه از گيمپل سوال پرسيدند، وي اين انتقادات را "ناشي از اختلاف معنا" دانست و ايرادات مطرح شده را نپذيرفت.

براي نمونه، در فيلم ديگري تحت عنوان "ايران در برابر اسرائيل- بازگشت به آينده" راوي مي‌گويد ايران "موشكهاي بالستيك قاره‌پيما(ICBM) ساخته است." هرچند تمركز ايران بر بهينه‌سازي موشكهاي ميان‌برد(2500 كيلومتر) شرايط را براي تحقيقاتي فراهم مي‌سازد كه تهران مي‌تواند از آن براي ساخت موشكهاي بالستيك قاره‌پيما استفاده نمايد اما هيچ گزارش معتبري وجود ندارد كه نشان دهد برنامه توسعه سامانه موشك بالستيك قاره‌پيما در دست اجراست.

وقتي از گيمپل درباره اين مسئله پرسيدند، وي پاسخ داد: "نمي‌دانم آيا از اين سامانه در ويكي‌پديا تعريفي وجود دارد يا خير، اما نكته اينجاست كه اين تهديدي براي اروپا و اسرائيل به شمار مي‌رود."

ويكي‌پديا در واقع موشك‌هاي بالستيك قاره‌پيما را چنين تعريف مي‌كند: موشكي با برد بيش از 5500 كيلومتر.

گيمپل می گوید: "ما با كارشناساني صحبت كرده‌ايم كه نظري غير از اين دارند، اما نمي‌توانيم نام هيچ‌يك از آنها را بر زبان آوريم.

در توضيح تفاوت بين متوقف ساختن و به تاخير انداختن پيشرفت هسته‌اي ايران، گيمپل گفت به حمله‌اي دل بسته است كه برنامه هسته‌اي ايران را تا زماني به تاخير اندازد كه دولت تهران در اين مدت تغيير كند. وي اظهار داشت: اگر اين طرح موثر واقع نگردد، "اسرائيل كاري را انجام خواهد داد كه بايد انجام دهد. اگر اين اقدام(حمله) هر 5 سال بايد انجام پذيرد، تل‌آويو اين كار را انجام خواهد داد."

گيمپل اين نظريه را مردود دانست كه در حال تبليغ جنگ با ايران است. وي افزود: "آنچه كه انجام مي‌دهم، اقدام در راستاي برقراري صلح است. حرف من اينست كه اگر ايران به بمب هسته‌اي دست يابد، صلح هرگز محقق نخواهد شد." اما گيمپل راه‌حل ديپلماتيك براي بحران هسته‌اي ايران را نپذيرفت و اعلام داشت: "فكر مي‌كنم مذاكرات چيزي جز هدر دادن وقت ما نيست."

[url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/115061/%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85]منبع و لینک نمایش فیلم[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نمایندگان اتحادیه اروپا در آژانس بین المللی انرژی اتمی روز دوشنبه طی اعلامیه مشترک خواستار توقف کامل غنی سازی اورانیوم و توقف فعالیت های سایت فردو از سوی ایران شدند.
از سوی دیگر نماینده امریکا در آژانس نیز با ابراز نگرانی از آنچه که عدم پایبندی ایران به معاهده NPT خواند،خواستار اتخاذ تدابیر عملی و فوری از سوی ایران برای اعتمادسازی شد.
ظاهر این اخبار نشان می دهد که مشکلی جدی در مذاکرات هسته ای ایران و غرب بوجود آمده و طرفین به خانه اول بازگشته اند. اما این همه ماجرا نبود.پالس های منفی که عصر دوشنبه از وین مخابره شد بلافاصله در ساعات اولیه صبح روز سه شنبه با یک پالس اسراییلی دیگر ادغام گشت:
با وجود اینکه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی،یک روز قبل، از برگزاری انتخابات زودهنگام کنست در تاریخ 4 سپتامبر خبر داده بود، اما با اعلام انضمام حزب کادیما،بزرگترین حزب مخالف دولت،به رهبری شائول موفاز به کابینه نتانیاهو، تصمیم به برگزاری انتخابات زودهنگام لغو و تشکیل کابینه وحدت ملی رسما اعلام شد.(این جلسه در قدس برگزارشد)
به این ترتیب نتانیاهو تا یک سال و نیم دیگر نخست وزیر این رژیم باقی می ماند و موفاز نیز به عنوان معاون نخست وزیر جایگزین موشه یعلون خواهد شد.
پالس های منفی در فاصله دو هفته به از آغاز گفتگوهای بغداد و تشکیل کابینه وحدت ملی در فلسطین اشغالی دو پرسش اساسی را مطرح می کند:
1- دلایل تشکیل کابینه وحدت ملی از سوی رژیم صهیونیستی چیست؟
2- آیا همزمانی این پالس ها به معنای چراغ سبز کاخ سفید به اسراییل برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران است؟
با نگاهی به سوابق کابینه ها در تاریخ رژیم صهیونیستی متوجه می شویم که هیچ گاه یک حزب نتوانسته است اکثریت مطلق کرسی های کنست را در اختیار بگیرد و به این ترتیب کابینه های این رژیم، کابینه هایی ائتلافی بوده که عمدتا به انتخابات زودهنگام ختم شده اند.
تشکیل کابینه وحدت ملی در رژیم صهیونیستی سوابق متعددی دارد که بررسی تاریخچه این کابینه ها نشان می دهد که دو عامل اساسی برای تشکیل آنها وجود دارد:
نخست بروز حالت فوق العاده در این رژیم مانند آغاز جنگ یا ورود به بحران خطرناک اقتصادی است.
عامل دوم برای تشکیل کابینه های وحدت ملی زمانی است که دولت ائتلافی بواسطه احجام پارلمانی احزاب نتواند تصمیات اساسی را اتخاذ کند و این اجماع نیز وجود داشته باشد که انتخابات زود هنگام ثبات رژیم را به خطر خواهد انداخت.
در حال حاضر شرایطی که باعث تشکیل کابینه وحدت ملی شده است نیز بر مبنای این دو عامل اساسی قابل ارزیابی است:
الف) عامل شرایط فوق العاده
شکی نیست که اوضاع بحرانی خاورمیانه و تحولات سریع منطقه ای تاثیر جدی بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی دارد: از مذاکرات سازش با تشکیلات خودگردان تا سرنوشت پرونده هسته ای ایران که تاثیرات جدی بر جایگاه استراتژیک این رژیم در منطقه خواهد گذاشت تا بهار عربی که ویژگی های محیط تعامل اسراییل را به شدت تغییر داده است.
تغییرات محسوس در موازنه منطقه ای قوا از شرق(ایران) و شمال(حزب الله) و تهدیدات احتمالی آینده از جبهه جنوبی (مصر) در مجموع شرایط بحرانی بی سابقه ای را برای این رژیم رقم زده است بگونه ای که تکروی در تصمیم گیری در این فضای بحرانی متغییر می تواند عواقب بسیار خطرناکی برای آینده اسراییل رقم بزند.
ب) عامل سیاسی
با وجود اینکه نظرسنجی های اخیر نشان می داد که در صورت برگزاری انتخابات حزب لیکود و نتانیاهو بار دیگر پیروز خواهند شد اما در هر صورت او مجبور بود برای تشکیل دولت بار دیگر با احزابی مانند "اسراییل بیتنا" به رهبری آویگیدور لیبرمن و سایر احزاب راست افراطی مانند حزب تورات ائتلاف کند ؛ ائتلافی که در بهترین حالت اکثریت لرزانی را در کنست اسراییل رقم می زد.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی به خوبی می داند که با این اکثریت لرزان نمی تواند به سراغ تصمیمات اساسی دولتش برود.
ترکیب کنونی کابینه نیز به گونه ای است که امکان تصمیم گیری درباره برخی مصوبه ها و گرفتن موافقت پارلمان وجود ندارد.
نخستین مصوبه ضروری،تعدیل قانون معافیت سربازی شاگردان مدارس دینی موسوم به "طال" است که مهلت زمانی آن حدود دو ماه دیگر به پایان می رسد.
دومین مصوبه،قانون بودجه سال آینده (تقویم عبری شش ماهه است) و بویژه بودجه دفاعی است که با چالش های جدی روبرو است و بالاخره تعدیل قانون انتخابات پارلمانی این رژیم که تصویب آن بدون حمایت اکثریت مطلق کنست غیر ممکن است.
از سوی دیگر انتقادات بی سابقه ای که اخیرا از سوی برخی از نخبگان سیاسی و امنیتی مانند ایهود اولمرت نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی، یوال دیسکین رئیس سابق شین بت و مئیر داغان رئیس سابق موساد علیه دولت نتانیاهو مطرح شد و طی آن نخست وزیر و وزیر دفاع متهم به بی کفایتی در اداره کشور شدند، منجر به بروز آشفتگی گسترده روانی در رژیم صهیونیستی شد.
اعلام تشکیل کابینه وحدت ملی نوعی بازدارندگی سیاسی در برابر انتقادات فزاینده داخلی برای نتانیاهو و دولتش تامین می کند و نخست وزیر رژیم صهیونیستی خواهد توانست با تعهدی که از حزب کادیما و رئیسش شائول موفاز گرفته است یکسال و نیم باقی مانده را با حمایت مطلق کنست(94 نماینده از مجموع 120 نماینده) و بدون هراس از انتقادات سپری کند.
همزمانی پالس های منفی غرب در آستانه مذاکرات بغداد از یک سوی و تشکیل کابینه وحدت ملی اسراییل از سوی دیگر در قالب دو سناریوی کلی قابل تحلیل است.
سناریوی اول به معنای ناامیدی غرب از رسیدن به توافق هسته ای با ایران و دادن چراغ سبز به اسراییل برای حمله به تاسیسات هسته ای کشورمان است که با توجه به عواقب ویرانگر منطقه ای و جهانی بسیار بعید است که اوباما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری امریکا اقدام به چنین ریسک کشنده ای نماید.
از سوی دیگر هرگونه جنگ میان ایران و اسراییل،در نهایت آب و هوای بهار عربی را به ویژه در مصر به نفع ایران تغییر خواهد داد. با بررسی بدترین شرایط ممکن نیز نمی توان به صحت سناریوی اول اعتماد نمود.
سناریوی دوم بهره برداری آمریکا و متحدان اروپایی از نتایج تصمیم اسراییل و تشدید فشارهای روانی در مذاکرات با ایران است که این سناریو با توجه به مواضع حزب کادیما به عنوان حزبی معتدل و شائول موفاز درباره پرونده هسته ای ایران به واقعیت نزدیک تر است.
این حزب در سالهای اخیر همواره با سیاست های تهاجمی نتانیاهو و باراک در قبال پرونده هسته ای ایران مخالفت کرده و اقدام در این زمینه را در چارچوب سیاست ها و تصمیمات کاخ سفید دانسته است.
از سوی دیگر تشکیل دولت وحدت ملی اولین پیشنهادی بود که اوباما پس از انتخابات 2009 اسراییل به نتانیاهو و لیونی(رهبر سابق حزب کادیما)داد، بنابراین بسیار بعید است که از درون این پیشنهاد،سناریوی حمله به تاسیسات هسته ای ایران بیرون بیاید.
به نفع همه است که شیپور جنگ به صدا درنیاید. هم ایران و هم گروه 1+5 اميدوارند که این پرونده در قالب دیپلماتیک حل و فصل شود و بدیهی است طبیعت راه حل های دیپلماتیک،گرفتن و دادن امتیازات است.
اما در بازار تبادل امتیازات فراموش نکنیم که این مذاکرات صرفا شامل غنی سازی اورانیوم و مباحث مرتبط نیست. پرونده های متعددی وجود دارند که در قالب این مذاکرات در حال بررسی و جمع بندی هستند.برخی از این پرونده ها مانند پرونده سوریه یا مصر نیاز به تکمیل شدن و طبیعتا نیاز به زمان دارند.بنابراین نباید انتظار داشت که توافقات به سرعت بین طرفین ایجاد شود.
در دنیای دیپلمات ها اخم و لبخند ها نیز معنای خاص خود را دارد.
http://daynews.ir/news/31709

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اصلا هم در ایران عزیز معرض حمله قرار نگرفته. امپریالیستها اگر می تونشتند غلطی بکنند، لحظه ای درنگ نمی کردند. چونه زدنهاشون هم برای گرفتن امثیاز و ترسوندن ما از شکلک در آوردنهاشونه

به قول امام عزیز: ما آمریکا را زیر پا می گذاریم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
چرا اين همه تهديد و بيانيه در اجلاس استانبول 2 صادر نشد و 5+1 مبني قرار گرفتن ان پي تي را پذيرفت و بعد هم دو طرف بر سر ادامه كار در اجلاس بغداد به توافق رسيدند ؟ مي توانستند همان موقع اين حرفها را بزنند و ايران هم نپذيرد و قطعنامه و جنگ را روي ميز بگذارند . كلا از توافق در اجلاس استانبول دنبال چه بودند ؟ در اين فاصله كم بين دو اجلاس غير از سفر نماينده اسراپيل به اروپا و آمريكا چه اتفاق ديگري افتاده كه قبل از آن نبوده تا با همين ادبيات همان موقع صحبت كنند ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عرض شود که مطالب این خبر زیاد فنی نیست اما دارای برخی موارد جالب توجه است که ارزش یکبار خوندن رو داشت
موارد خنده دار هم توش دیده میشه- مثل روش مقابله به مثل ایران که خبری از موشک باران توش نیست یا از دست دادن تنها 10 جنگنده و یا عقب افتادن 7 ساله هسته ای ایران - کلا یه جورائی مثل طنزه

واما خبر:
در یک شبیه سازی رژیم اسرائیل در حمله به ایران 10 جت از دست می‌دهد و رئیس جمهور باراک اوبامای خشمگین هیچ اقدامی علیه اسرائیل انجام نمی دهد اما همچنان از مداخله به نفع اسرائیل هم خودداری می کند.


به گزارش اشراف، در شبیه سازی که توسط روزنامه "ماکور ریشون" صورت گرفت و در سایت اخبار ملی اسرائیل منتشر شد آمده است: در این شبیه سازی، بیانیه رسمی کاخ سفید از اسرائیل می خواهد که به خصومت ها پایان دهد اما اسرائیل را تهدید نمی کند و تحریمی علیه آن اعمال نمی کند. از سوی دیگر، آمریکا هیچ کمکی هم به اسرائیل ارائه نمی کند.

بر اساس این گزارش، در یک تمرین نظامی شبیه سازی شده با نمایش مقامات ارشد اسرائیلی، اسرائیل 10 جت جنگنده در حمله به تاسیسات هسته ای ایران از دست می دهد و موفق می شود که برنامه هسته ای ایران به مدت هفت سال به عقب ببرد. رئیس جمهور باراک اوبامای خشمگین هیچ اقدامی علیه اسرائیل انجام نمی دهد اما همچنین از مداخله به نفع اسرائیل هم خودداری می کند.

در این تمرین نظامی شبیه سازی شده که توسط روزنامه "ماکور ریشون" انجام شد، حملات در تاریخ 16 اکتبر 2012 (25 مهر) تنها سه هفته پیش از انتخابات آمریکا انجام می شود.

این جنگ شبیه سازی شده با مشارکت "عیزرائیل مایمون" مقام سابق دولتی در نقش یکی از اعضای "گروه هشتگانه" وزیران مورد اعتماد و وزیر جبهه داخلی؛ "الداد پاردو" کارشناس امور ایران در نقش رژیم ایران؛ سرلشگر (بازنشسته) "ایتان بن الیاهو" در نقش یکی از اعضای ارشد گروه هشتگانه؛ پروفسور "افرائیم اینبار" رئیس مرکز بگین – سادات در نقش نخست وزیر؛ دکتر "مردخای کدار" در نقش "فلسطینی ها"، حزب الله و کشورهای عربی؛ "عامیت سگال" روزنامه نگار در نقش رسانه های اسرائیل و جهان؛ "اوفر شلاک" روزنامه نگار در نقش رئیس جمهور اوباما؛ و "عامنون لورد" روزنامه نگار روزنامه ماکور ریشون به عنوان اداره کننده این تمرین نظامی شبیه سازی شده برگزار شد.

بنا بر فرض این تمرین نظامی، در تاریخ 14 و 15 اکتبر چهار منبع اطلاعاتی مستقل و مورد اعتماد "موساد" می گویند که ایران کار انتقال تجهیزات هسته ای راهبردی خود به سایت های زیرزمینی در قم را آغاز کرده است. در همین حال، اطلاعات ارتش تعیین می کند که ایران آماده غنی سازی اورانیوم تا درجه تسلیحاتی است.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر با حفظ یک برنامه کاری ظاهرا معمولی در اورشلیم [بیت المقدس]، مطبوعات را آرام و خشنود می کند. در ساعات آغازین بامداد 16 اکتبر، "نیروی دفاعی اسرائیل" (IDF) عملیات "یاهالوم" (الماس) را آغاز می کند. سایت های هسته ای در نطنز و اراک، و همچنین چندین کارخانه و مرکز تحقیقاتی دیگر نیز بمباران می شوند. 10 جت نیروی هوایی اسرائیل (IAF) سرنگون می شوند.

رئیس جمهور اوباما هنگام سخنرانی برای 350 خاخام در فلوریدا، از این حمله آگاه می شود. او جلسه ای مشورتی تشکیل می دهد و می گوید که "بهانه" اسرائیل برای بمباران "بی ربط" است زیرا هرچند تاسیسات هسته ای ایران با انتقال به زیر زمین ممکن است در برابر حمله اسرائیل مصون شوند اما در برابر حمله آمریکا مصون نخواهند شد.

اوباما می افزاید: زمان این حمله اساسا به معنای مداخله در انتخابات است. این حمله پیامدهای فوری تاثیرگذار بر ملاحظات رای دهندگان همچون افزایش مورد انتظار در بهای نفت خواهد داشت. اسرائیل می توانست تا پس از انتخابات صبر کند.

در این شبیه سازی، بیانیه رسمی کاخ سفید از اسرائیل می خواهد که به خصومت ها پایان دهد اما اسرائیل را تهدید نمی کند و تحریمی علیه آن اعمال نمی کند. از سوی دیگر، آمریکا هیچ کمکی هم به اسرائیل ارائه نمی کند. این بیانیه می گوید: "اسرائیل مسئول سرنوشت خود است. اسرائیل بر خلاف خواست ما عمل کرد و بنابراین ما چتر حمایت نظامی در برابر پاسخ های نظامی ایران یا نایبان آن ارائه نمی کنیم."

ایران 1500 تانک را به سمت مرز با عراق اعزام می کند و به حزب الله فرمان می دهد که موشک هایی به اسرائیل شلیک کند. ایران همچنین یک رشته اقدامات تروریستی در مقیاس بزرگ را آغاز و موشک هایی از لبنان و از قلمرو خود به سوی هدف های پیشرفته (hi-tech) در "هرزیلیه" شلیک می کند و موفق می شود مقر شرکت "اینتل" را نابود کند. یک بمب گذار انتحاری شمار زیادی از دانشجویان نظامی را در برنامه پیشرفته "تالپیوت" وابسته به "نیروهای دفاعی اسرائیل" (IDF) در تل آویو با یک "بمب کثیف" می کشد.

در این تمرین نظامی، رسانه های اسرائیل در روز حمله همبستگی و اتحاد عجیبی نشان می دهند و در ابتدا از انتقاد از دولت خودداری می کنند. "میت رامنی" نامزد جمهوریخواه انتخابات آمریکا از اوباما می خواهد که "فورا" حمایت خود را از اسرائیل اعلام کند. در همین حال، اوباما به یک وزیر اسرائیلی در تماس تلفنی با او می گوید: "من ممکن است روز 7 نوامبر هنوز رئیس جمهوری باشم. این کار تا جایی که به شما مربوط می شود بهایی خواهد داشت. اکنون توضیح بیشتری نمی دهم اما باید این را در نظر داشته باشید."

ایران تصمیم می گیرد و تلاش می کند که بین اسرائیل و آمریکا شکافی ایجاد کند. ایران از این رو به آمریکا می گوید که هر مقدار نفت نیاز داشته باشد به آن می دهد با این امید که به اوباما برای انتخاب دوباره کمک کند. در اواخر اکتبر، ماموران ایران یک خودروی بمب گذاری شده را در تل آویو منفجر می کنند و از یک کشتی در دریای مدیترانه موشکی به سوی یک جت "ال آل" (El Al) شلیک می کند و 300 نفر را می کشد.

در همین حال، اطلاعات حاکی از آن است که برنامه هسته ای ایران به دلیل حمله اسرائیل به مدت 7 سال به عقب رفته است. در حالی که چند روز به انتخابات آمریکا باقی مانده است، اوباما اعلام می کند که "دیگر کافی است" و شروع به تهدید ایران می کند که اگر خصومت ها علیه اسرائیل را متوقف نکند، آمریکا به ایران حمله خواهد کرد.

معلوم نیست که حوادث واقعی همانند این شبیه سازی روزنامه "ماکور ریشون" باشد؛ باید منتظر ماند و دید.
http://www.tabnak.ir/fa/news/244186/%D9%86%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D8%AC-%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببینید دوستان
من ناگزیرم حرف دلم رو بزنم

کوچک ترین حرکت یانکی ها (چه رسد به سگ های دست آموزشون) کل خاورمیانه رو به چیزی شبیه یه یک تکه استیک گوشت روی باربیکیو تبدیل می کنه

شاید هم چیزی شبیه به گوی آتشین ...

شروع کنن بسم الله ...

اما تمام کننده هم اونها خواهند بود؟

استدعای عاجزانه دارم برادران، اساتید، سروران عزیزم، در این نکته مداقه بفرمائید که در بازه زمانی دفاع مقدس هم بسیاری از استدلال های فنی/فناورانه و فن سالارانه به باد فنا رفت ...

استدعا دارم هوش ایرانی رو دست کم نگیرید

اولین چیزی که باید از اون هراس داشت «ترسه»


مصطفی عزیزم صد البته درست میگه که باید از «جهالت و خردگریزی» در این مورد خاص پیش و بیش از هر چیز ترسید اما ... نباید اجازه داد که مرعوب مهملات هم شد ...

مساله اینجاست که باید جستجو کرد «خردمحوری و هوشمندی» رو در هر «موقعیت و وضعیت» عینی (بر سر همین سوژه عرض می کنم) چطور تعریف کنیم و بسط بدیم ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

البته از این شبیه سازی ها تصاویری هم منتشر شده مثل این :

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/68304284822687314913.jpg[/img]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ببینید دوستان
من ناگزیرم حرف دلم رو بزنم

کوچک ترین حرکت یانکی ها (چه رسد به سگ های دست آموزشون) کل خاورمیانه رو به چیزی شبیه یه یک تکه استیک گوشت روی باربیکیو تبدیل می کنه

شاید هم چیزی شبیه به گوی آتشین ...

شروع کنن بسم الله ...

اما تمام کننده هم اونها خواهند بود؟

استدعای عاجزانه دارم برادران، اساتید، سروران عزیزم، در این نکته مداقه بفرمائید که در بازه زمانی دفاع مقدس هم بسیاری از استدلال های فنی/فناورانه و فن سالارانه به باد فنا رفت ...

استدعا دارم هوش ایرانی رو دست کم نگیرید

اولین چیزی که باید از اون هراس داشت «ترسه»


مصطفی عزیزم صد البته درست میگه که باید از «جهالت و خردگریزی» در این مورد خاص پیش و بیش از هر چیز ترسید اما ... نباید اجازه داد که مرعوب مهملات هم شد ...

مساله اینجاست که باید جستجو کرد «خردمحوری و هوشمندی» رو در هر «موقعیت و وضعیت» عینی (بر سر همین سوژه عرض می کنم) چطور تعریف کنیم و بسط بدیم ...[/quote]

طبق آخرین بیانات رهبری - استراتژی نظام از پاسخ نامحدود به پاسخ محدود و در همان سطح حمله - تغییر پیدا کرده - بنابراین دو فرض پیش رو خواهد بود
1-ما به سطح بسیار خوبی از توانمندی رسیدیم یا میخواهیم دشمن باور کند که رسیده ایم که به نوعی جنگ متقارن رو نوید میدهد- البته از نظر سطح اسیب رسانی به متجاوز
یعنی اگر نیروی هوائی به ما حمله کند - هم سرکوب میشود و هم نیروی هوائی ما میتواند عملیات افندی موثر داشته باشد(در این زمینه تامل باید کرد)
همینطور دریائی- البته برای من سوال باقی مونده اینه که اگر دشمن از سلاح هسته ای محدود استفاده کند چه؟

2- حتی اگر تهاجم دشمن موفق باشد - پاسخ ما درحد متناسب به این معنی است که ما هم نمیخواهیم موضوع به یک جنگ گسترش یافته منجر شود- یعنی دشمن درصورت بمباران اهداف هسته ای - پاسخی متوسط خواهد گرفت و سپس با اعلام عدم موفقیت دشمن در متوقف کردن برنامه هسته ای- مذاکرات مربوط به توقف ادامه جنگ صورت میپذیرد

لذا درصورتی که تهاجم به ما به منظور سرنگونی نظام نباشد- چیزی شبیه جنگ اول خلیج فارس - درانتظار تنگه هرمز- بوشهر و فرودو خواهد بود که به منهدم شدن چند پایگاه نظامی- هواپیماهای مهاجم و چند ناو مهاجم انجامیده و سپس متارکه موقت رخ میدهد - بنده این احتمال رو درنهایت رخداد جنگ معقول تر میدانم تا اینکه به محض حمله به تاسیسات ما - کل نیروی ما به صحنه بیاید - نمیدونم شاید هم همینی که شما میفرمائید شود و شاید هم بیان این مسائل بیشتر جلوی دشمن را بگیرد-- چون درصورت پاسخ محدود - دشمن با خیال راحت با ما دست و پنجه نرم میکند و الان بیشتر ترسش از عدم امکان توقف پایان جنگ است تا شروع آن- همین غیر قابل پیشبینی بودن ایران بیشتر دشمن رو ترسونده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
الان این f15 ها دارن تو ارتفاع پائین چیکار میکنند ؟! mk82 میندازن ... icon_wink
---------
گزینه های پیش روی ایران هم به نوبه خودش جالب بود از دست به دامان امریکا شدن تا سرنگون کردن هواپیماهای مسافر بری ...
------------
فقط من نفهمیدم اون 1500 تا تانک قرار هست چیکار کنند ... زمینی به اسرائیل حمله کنیم !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.