Recommended Posts

ضمن تشكر از برادر حامد؛
قبل از پاسخ دادن به ايشون بايد اعتراف كنم كه از پاسخ ايشون جا خوردم و انصافاً انتظار چنين پاسخي رو نداشتم. كما اينكه به احترام ايشون بود كه چهار صفحه متن پريده شده رو مجدداً در ذهن بازسازي و تايپ كردم و قطعاً اگه قرار بود با فردي آي‌كيو جلبك و امثالهم بحث كنم، هيچ‌وقت وقت خير سرم گرانبهام رو كه اسمش عمر هست و بزرگترين لطف الهي در حقم هست رو صرف اين نمي‌كردم كه چنين بحثي رو براه بندازم. در پست قبلي‌ هم عرض كردم كه تنها دليلي كه بي‌خيال نشدم، پست‌هاي ارزشمند دوستان بود و اين، نشان دهنده‌ي ارادت و احترام من به برادر حامد و كلام ايشون بود.
حالا چي شده كه برادر حامد كه بنده رو متهم به سوء برداشت و تيرباران با همان برداشت مي‌فرماين، اينطور از عرايض بنده سوء برداشت فرمو‌ده‌ان و با اون، بنده رو محكوم فرمودن و حكم رو جاري، امريست كه بر من پوشيده است و خوشحال مي‌شم عيان شه.
بگذريم.
------------------------------------------
هرچند كه اين متن، بيشتر متلك‌وار بود تا پاسخ، ولي باز هم به احترام برادر حامد، پاسخ ايشون رو مي‌دم.
هنگامي كه مي‌فرمايين :
[quote]نوع محکوم کردن غربی ها خودش یک حمایت محسوب میشه.[/quote]بنده نمي‌تونم برداشت مثبتي از فرمايش شما داشته باشم، مگه اينكه شما اعتقاد به اين دارين كه به قول فرمايشتون در صفحه‌ي بعد، ديكتاتورها مورد حمايت غرب هستن و چه سكوت‌شون و چه بيانيه‌ها و قطع‌نامه‌ها و چه تمهيل‌شون، براساس حمايت از ديكتاتورهاست. دليلي كه براي اين امر ميارين هم اينه كه اگه غير اين بود، بايد زودتر با اين امر برخورد مي‌كردن!

شايد اشتباه از برداشت بنده و يا در حالت بدتر، حس مغالطه‌گري شديد بنده‌اس كه چنين برداشتي از فرمايشات شما به ذهنم مي‌رسه كه يا غرب بايد خلق‌الساعه واكنش نشون بده يا اگه نشون نده، پس حمايت كرده از ديكتاتورها!

بگذريم. اشتباه از بنده بوده.
اي كاش براي ساير مواردي كه مي‌فرمودين، به جاي كلي‌گويي، مصداقي موارد رو مي‌فرمودين. چرا كه همين مواردي كه كلي‌گويي فرمودين هم اگه در خاطرتون باشه رو يكبار مستند از فرمايشات خود شما پاسخ‌گويي كردم و علت عرضم رو به نوشتار خودتون ارجاع دادم و فكر كنم در صفحات 6، 7 يا 8 اين تاپيك، پستش هنوز موجود باشه.

اينكه مي‌فرمايين :
[quote]اصولا غربی ها برای دوستاشون (به خاطر منافعشون) یک فرجه ای قایل می شن که کارشون رو تموم کنند، بعد محکومیت ظاهری رو شروع می کنن، مثل قضیه ی اسراییل و موارد دیگر، اگر ماجرا بیشتر طول کشید طوری که سکوتشون باعث بشه حیثیتشون در داخل و خارج در حال لجن مال شدن باشه یا این که قضیه بر خلاف نظرشون از سمت دیگر پیش بره، یا طرف حسابشون رو عوض می کنند یا قضیه رو خودشون فیصله می دن اون جور که دوست دارن. از این کارام تو کارنامشون بسیار است.[/quote] حرف غلطي نيست. لكن اولاً بايد اين رو در نظر بگيريم كه قذافي، دوست غربه؟ ثانياً قذافي با اسرائيل قابل قياسه؟ ثالثاً علت سكوت در برابر جنايات اسرائيل، با ماجراي ليبي حول يه محور و قضيه‌اس؟ رابعاً سكوت غرب در موضوع ليبي با سكوت غرب در موضوع اسرائيل، يكسان و به يه هدفه؟

ضمناً آيا اگر بنده از اين فرمايش شما، باز تعميم و كلي‌نگري رو برداشت كنم (به دليل ذكر جمله‌ي «اصولا غربی ها [b]برای دوستاشون (به خاطر منافعشون)[/b] یک فرجه ای قایل می شن که کارشون رو تموم کنند»)، باز مستحق حملات كلامي شما هستم و تحمل اتهام مغالطه؟
فكر نمي‌كنين درصدي هم مشكل از نوع بيان كلمات شما باشه؟

[quote] وانگهی شما که کل غرب و شرق و حکام عربی و رسانه هایشان را با یک چوب می رانید، سیاه سفید نگاه می کنید یا بنده که برای هر کدام نقش مستقلی قایلم؟[/quote]
اگر بنده كل غرب و شرق و حكام عربي و رسانه‌هاشون رو با يه چوب مي‌رونم، براي عرضم مبناي منطقي دارم و محصول سال‌ها كنكاش و مطالعاتم هست. حق اين بود كه مستدات مطالبه مي‌فرمودين، نه به ازاء عرض بنده و من حسب‌ تلافي، چنين كلامي رو بر زبان بيارين.
ولي ان شاءالله كه به قول فرمايش شما، هر كدوم از اين شبكات و حكام، نه تنها با يكديگر هماهنگ نيستن، بلكه هركدوم بنا به منافع خود دارن عمل مي‌كنن و عملكرد كلان واحدي رو شاهد نيستيم.

بطور كل، اي كاش از آن 4 صفحه متن، به نقد دو واژه بسنده نمي‌فرمودين و كلام بنده رو نقد مي‌فرمودين و پاسخ مي‌دادين تا بيشتر از دانش شما استفاده كرده باشم. ولي همين هم غنيمتي است.

در پايان مجدداً عرض مي‌كنم كه بنده به شما اسائه‌ي ادبي نكردم و اساساً در مقامي نيستم كه كسي رو ارزش‌گذاري كنم. لكن اگه از ادبيات بنده رنجيده‌اين، عذرخواهي و طلب حلاليت مي‌كنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببین آقا مصطفی عزیز دل من، حقیقتا من اون پاسخ صفحه ی 6 7 8 شما رو هم مصداق همین عرایضم می دونم. همون جا هم می خواستم مورد به مورد براتون بنویسم که چطور نوشته ی من رو سوء برداشت کردید. بعد دیدم لزومی نداره. شما اهل فضلید، حتما بنده رو قابل نمی دونید که فکری عاقلانه داشته باشم. اصولا از قدیم می گویند اصل بر این است که نویسنده ی یک مطلب عاقل است. لذا بر همین منوال باید نوشته اش را تفسیر کرد، قطعا به علت محدودیت های نوشتن من نمی تونم از سیر تا پیاز جزییات هر چیزی رو بنویسم، اما خواننده باید فرض کنه که یک چیزهایی رو پیش فرض نویسنده در ذهن داشته و نیاد یک برداشت بسیار ضعیف بکنه. یا مثلا چیزایی که کلیشه ای از این طرف و اون طرف شنیده نسبت بده به نویسنده. مخصوصا این که قبلا نوشته های فرد رو دیده باشه و بدونه سابقه ی ذهنیش چی هست.

مثلا همین نوشته ی آخر بنده رو ببینید، باز هم دچار همون مشکل شده:
[quote]بنده نمي‌تونم برداشت مثبتي از فرمايش شما داشته باشم، مگه اينكه شما اعتقاد به اين دارين كه به قول فرمايشتون در صفحه‌ي بعد، ديكتاتورها مورد حمايت غرب هستن و چه سكوت‌شون و چه بيانيه‌ها و قطع‌نامه‌ها و چه تمهيل‌شون، براساس حمايت از ديكتاتورهاست. دليلي كه براي اين امر ميارين هم اينه كه اگه غير اين بود، بايد زودتر با اين امر برخورد مي‌كردن!
شايد اشتباه از برداشت بنده و يا در حالت بدتر، حس مغالطه‌گري شديد بنده‌اس كه چنين برداشتي از فرمايشات شما به ذهنم مي‌رسه كه يا غرب بايد خلق‌الساعه واكنش نشون بده يا اگه نشون نده، پس حمايت كرده از ديكتاتورها![/quote]
باز هم شما فرمایش بنده که نهایتا در مورد تاپیک مصر و لیبی است را تعمیم دادید به کل دیکتاتورها!
یا این که تنها منطق صحبت من رو قرار دادید سرعت در برخورد کردن غربی ها!
آیا شدید برخورد کردن فقط زود برخورد کردن است؟ خیر لحن برخورد، نوع واکنش به نسبت جنایت و همه ی این ها در کنار سرعت برخورد ، شدت یک برخورد را نشان می دهد. فرض کنید این اتفاق در ایران می افتاد، همین طور برخورد می کردند؟
بگذریم از متلک هایی که من به شما نزدم و شما در همین دو یا سه خط بنده را محروم نگذاشتید.


[quote]حرف غلطي نيست. لكن اولاً بايد اين رو در نظر بگيريم كه قذافي، دوست غربه؟ ثانياً قذافي با اسرائيل قابل قياسه؟ ثالثاً علت سكوت در برابر جنايات اسرائيل، با ماجراي ليبي حول يه محور و قضيه‌اس؟ رابعاً سكوت غرب در موضوع ليبي با سكوت غرب در موضوع اسرائيل، يكسان و به يه هدفه؟

ضمناً آيا اگر بنده از اين فرمايش شما، باز تعميم و كلي‌نگري رو برداشت كنم (به دليل ذكر جمله‌ي «اصولا غربی ها برای دوستاشون (به خاطر منافعشون) یک فرجه ای قایل می شن که کارشون رو تموم کنند»)، باز مستحق حملات كلامي شما هستم و تحمل اتهام مغالطه؟
فكر نمي‌كنين درصدي هم مشكل از نوع بيان كلمات شما باشه؟[/quote]
آیا من نگفتم وقتی این گونه حمایت می کنند یعنی دارند سودی می برند؟ آیا بحث تنها دوستی بود؟ آیا میزان حمایت غرب از اسراییل به همان اندازه است که از قذافی حمایت کردند؟ چقدر به اسراییل مهلت دادند که قضیه ی فلسطین را مختومه کند و چقدر به قذافی؟
تعمیم شما وقتی مصداق مغالطه است که خارج از آن چه عرف از یک حرف کلی برداشت می کند بحثی را عمومیت بخشید، یا حتی برعکس بیانی را که در مورد چیزی مصداقی است عمومیت دهید.

[quote]اگر بنده كل غرب و شرق و حكام عربي و رسانه‌هاشون رو با يه چوب مي‌رونم، براي عرضم مبناي منطقي دارم و محصول سال‌ها كنكاش و مطالعاتم هست. حق اين بود كه مستدات مطالبه مي‌فرمودين، نه به ازاء عرض بنده و من حسب‌ تلافي، چنين كلامي رو بر زبان بيارين.
ولي ان شاءالله كه به قول فرمايش شما، هر كدوم از اين شبكات و حكام، نه تنها با يكديگر هماهنگ نيستن، بلكه هركدوم بنا به منافع خود دارن عمل مي‌كنن و عملكرد كلان واحدي رو شاهد نيستيم.
[/quote]
دقیقا چون بنده شما را انسان عاقل و فهیمی ارزیابی می کنم، هیچ وقت نه این گفته ی شما را به سخره گرفتم و نه یک استدلال ضعیف و بی منطق را از خودم در آوردم و به گزاره ی شما نسبت دادم (مثلا بگویم، شما از آن دست متوهمینی هستید که فکر می کنید همه چیز زیر سر انگلیس است. هر چند فکر می کنم شما معتقدید که همه چیز زیر سر انگلو ساکسون هاست )
اما شما با فرضیه ی من چه کردید؟ ذهن خوانی! جمله ی بنده :[quote]
برای هر کدام نقش مستقلی قایلم؟
[/quote]
برداشت شما: [quote]ولي ان شاءالله كه به قول فرمايش شما، هر كدوم از اين شبكات و حكام، نه تنها با يكديگر هماهنگ نيستن، بلكه هركدوم بنا به منافع خود دارن عمل مي‌كنن و عملكرد كلان واحدي رو شاهد نيستيم.
[/quote]
من جایی گفتم هماهنگ نیستند؟ نقش مستقل داشتن یعنی این که هیج هماهنگی ای ندارند؟ یعنی این که عملکرد کلانشان هیچ سمت و سویی ندارد؟ من چنین حرفی زدم؟ ممکن نیست آدم های مستقل اشتراک منافع پیدا کنند و یکسان عمل کنند؟

بگذریم، برای تنویر بیشتر عرایضم یکی از تحلیل هایی که در بحث انقلاب مصر گذاشته بودم را مجددا می گذارم، شما مقایسه کنید با چیز هایی که به من نسبت داده اید. البته لطفا این تحلیل را نقد نکنید چون در مواردی نظرم تغییر کرده ولی در کل می تواند جهت گیری فکری را نشان دهد، آیا با آن چه در همین تاپیک شما به من نسبت می دهید و نوشته هایم را بر اساس آن تحلیل می کنید تطابق دارد؟ لطفا رجعت بکنید و مباحثات بین خودمان را مجددا مطالعه کنید:
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=14140&postdays=0&postorder=asc&start=165

[quote]زمانی استعمارگران اسپانیایی موفق شده بودند که به بومیان به قبولانند که سرباز اسپانیایی از نسل خدایان است و به هیچ وجه نخواهد مرد. نتیجه این بود که بومیان حتی تلاشی برای شورش یا اقدام برای جنگ نمی‌کردند. چند زمانی است که این ذهنیت در ذهن بسیاری از تحلیل گران جهان سوم تزریق شده که هر چه غربیان طراحی کنند حساب شده و شکست ناپذیر است و هر اتفاقی که می‌افتد یا از نقشه‌ی آنان بوده یا برایش از پیش برنامه داشته‌اند. بخشی از این تصور درست است. غرب برای بسیاری از امور برنامه‌های طویل‌المدت می‌ریزد ولی در موارد بسیاری در مقابل خواست مردم به شکست می انجامد و در موارد بسیاری اشتباهات فاحشی مرتکب می‌شوند. با این مقدمه عرایضم رو می‌نویسم:
یک تحلیل جامع بایستی شامل بر 4 حوزه‌ی مهم باشد:
1. آنالیز وضعیت زمینه‌ای بحران
2. تحلیل عوامل و بازیگران آغاز کننده‌ی بحران
3. عوامل و بازیگران موثر در تغییر روند بحران
4. تعیین پاسخ متناسب برای کسب منافع حداکثری (مادی یا معنوی) و تحمل ضرر حداقلی
انجام چنین تحلیلی در این سایت خارج از حوصله‌ی خواننده خواهد بود ولی اگر بخواهیم در دو خط وضعیت زمینه‌ای را شرح بدهیم این گونه می‌شود: آمریکا در منطقه از زمان بوش احساس خطر می‌کند. ادامه‌ی روند کنونی منطقه‌ای نتیجه‌ای جز نزول قدرت آمریکا و سقوط هم پیمانانش ندارد. ضمن آن که حمایت از دیکتاتوری‌های منطقه‌ای برای ایالات متحده هم هزینه‌ی مالی و هم هزینه‌ی حیثیتی بالایی دارد و موجب تضعیف دیپلماسی عمومی آمریکا در خاورمیانه و جهان می‌شود. پس به دنبال راهکاری برای خروج می‌گردد. با این تحلیل سناریوهای آمریکا یک الزام است، برای فرار از موقعیتی که در آینده‌ی نزدیک گریبان گیر او خواهد شد. بنا بر این امریکا در وضعیت فرار رو به جلو قرار داشته و استراتژی او نیز ناچاراً با ریسک بسیار بالا همراه است.
راه حلی که ایالات متحده در پیش گرفت همان چیزی بود که آقا مصطفی تفصیلاً بیان کردند. با این تفاوت که در زمان بوش متکی بر قدرت نظامی بود و در زمان اوباما بر سازمان‌های امنیتی و رسانه‌ای متمرکز شد. البته معمولاً طراحی‌های این چنینی با فرضیات متعدد ترسیم می‌شود. اهداف حداکثری و حداقلی و کنش‌ها و واکنش‌های متعدد همه‌ی بازیگران در آن لحاظ می‌شود و نهایتاً یک نقشه‌ی خروج در صورت عدم موفقیت خواهد داشت. علی رغم این تحلیل دوستان تنها تفصیلی از حالت موفقیت صد در صدی پلان آمریکایی‌هاست.
اما نقطه‌ی ضعف اصلی تحلیل این است که دیگر بازیگران منطقه‌ای و جهانی، به حساب نیامده اند.
بازیگران منطقه‌ای عبارتند از :
1. ایران و متحدانش:
اولین چالش در مقابل این پلان که از تحلیل‌های دوستان جا مانده ایران است. ایران نه تنها یک بازیگر منفعل نیست بلکه در عرصه‌ی بین‌المللی یک بازیگر بیش فعال تلقی می‌شود. خصیصه ی یک انسان بیش فعال این است که حتی اگر اراده‌ی سکون داشته باشد از این کار عاجز خواهد بود. ایران نیز در فضای بین‌الملل دارای چنین شرایطی است. زیرا که حتی اگر حاکمیت مرکزی ، قصد تنش زدایی و انفعال داشته باشد. نمی‌تواند مانع از فعالیت عناصری شود که در خارج و داخل ایران بر مبنای ایدئولوژی انقلاب اسلامی در حال فعالیت هستند. بنا بر این شاهد هستیم حتی در مواردی فراتر از توان اقتصادی و سیاسی خود در حال فعالیت‌های برون مرزی است.

خواسته‌های ایران چیست؟
الف) عقیم سازی و یا کارشکنی در فعالیت‌های آمریکا و هم پیمانانش (خواسته‌ی حداقلی)
بر این مبنا ایران ابتدا خواهد کوشید که طرح‌های آمریکا در منطقه را به شکست کشاند و در صورت عدم موفقیت خواهد کوشید تا از دست‌یابی غرب و آمریکا به خواسته‌های حداکثریشان جلوگیری نماید.
ب) نشر پیام انقلاب (خواسته‌ی حداکثری)
انقلاب اسلامی حاوی 2 پیام بزرگ بود: 1. حکومت اسلامی بر مبنای ولایت فقیه 2. آزادگی، (ان لمیکن لکم دین و کنتم تخافون المعاد، فکونوا أحرار فی دنیاکم ). پیام اول از مختصات شیعی است و تنها با نشر تفکر شیعی آن هم در اعلا درجه‌ی آن امکان صدور دارد. اما پیام دوم جهان شمول است که البته مقدمه ایست برای پیام اول. بنا بر این، از حکومت لائیک و سکولار تا حکومت‌های اهل تسنن می‌توانند مستمعین آن باشند. نتیجه‌ی نشر پیام دوم وحدت است. ابتدا میان مسلمانان و سپس میان پابرهنگان جهان در مقابل طاغوتیان. هر تحولی در جهان و منطقه که بتواند یکی از این اهداف ما را محقق سازد یا این امکان را ایجاد کند که فضا برای نشر افکار انقلاب ایران تسهیل شود، یک موفقیت برای انقلاب اسلامی تلقی خواهد شد. بدیهی است که پیش از ما نیز افرادی چون جمال عبد الناصر پیام دوم انقلابمان را نشر داده و از آن انتفاعاتی برده‌اند، ولی پس از آن به دلیل اشتباهات شخصی و یا انحرافات فکری دیگر که داشته‌اند نا کام مانده‌اند. پر واضح است که اشتراک پیام به هیچ عنوان نقصی برای ما نبود و دلیلی بر سرنوشت مشابه نخواهد بود. بلکه فضلی برای صاحبان سابق آن بر شمرده می‌شود.

آیا ایران استعداد لازم را دارد؟
بله، هم اکنون ایران به واسطه‌ی هم پیمانی‌اش با حزب الله و سوریه و نزدیکی روابطش با قطر در میان امت عرب برای خود عمق استراتژیک تعبیه کرده است. موفقیت چشم گیر ایران در برقراری ارتباط با اخوان المسلمین و تأثیر گذاری بر سیاست‌های آنان در سال‌های اخیر مرهون همین توانایی است. البته به طور قطع میزان نفوذ ایران در کشورهای مختلف به یک اندازه نیست. ولی در کشورهایی که برای ایران حایز اهمیت استراتژیک بوده‌اند قابل ملاحظه است. به عنوان مثال در مصر به قدری است که شبکه‌های انسانیِ طراحی شده توسط هم پیمانان ایران، در تمامی سطوح نظامی و سیاسی قابل مشاهده است. شاهد این مدعا تجهیز حماس به سلاح و مایحتاج لازمه از طریق کانال‌های موجود و دستگیری دو مورد شبکه‌های محلی جاسوسی ایران در مصر در یک سال اخیر است که در رسانه‌های داخلی کمتر انعکاس یافته.
افزون بر این بسیاری از بازوان ایران مستقل عمل می‌کنند. علاوه بر سپاه قدس، سازمان‌های اطلاعاتی، دستگاه دیپلماسی ، حماس و حزب الله، در بسیاری از کشورهای اسلامی عناصری یافت می‌شوند که وابستگی اعتقادی و فکری به ایران دارند. این عناصر هم به صورت بالفعل و هم به صورت بالقوه موجود بوده و بعضاً بدون اطلاع سازمان‌های مربوطه مشغول فعالیت هستند. بسیاری از دست آورد های ایران در سال‌های اخیر نه از روی برنامه ریزی و قصد داخلی بلکه مدیون چنین افرادی است.
ضمناً بد نیست بدانیم انقلاب‌های مخملی کپی برداری از انقلاب ایران است. پس اگر کسی با آن آشنا باشد و بتواند در آن ایجاد خلل کند، همانا خود ما هستیم زیرا که نمونه‌ی واقعی آن را تجربه کرده‌ایم.


2. دیکتاتوری‌هایی که در این پلان بایستی دچار دگرگونی شوند.
مهم‌ترین خواسته‌ی این دست حاکمان حفظ موقعیت خویش در مسند حکومتی است. در این راستا این دست کشورها از کمک به یکدیگر دریغ نخواهند کرد. ساده‌انگارانه خواهد بود که بیندیشیم این دست حاکمان به وعده‌ی حفظ ثروت و دارایی و رفاه دست از حکومت خواهند کشید.
3. ترکیه و اسراییل
نقش ترکیه و اسراییل با تحلیل اشخاص از اوضاع داخلی این دو کشور ارتباط تنگاتنگ دارد. موضوعی که خود نیازمند صفحات بسیاری است لذا از این دو کشور ترجیحاً گذر می‌کنم.
بازیگران جهانی:[/b]
1. [b]چین و روسیه
چین و روسیه دو بازیگر عمده‌ی جهانی هستند. هرچند قدرت تأثیر گذاری روسیه کاهش یافته ولی چین در حال قدرت گیری است. به هر حال دو نگرانی حساسیت آنان را در مقابل سناریوی فعلی آمریکا بر خواهد انگیخت:
الف) سناریوی آمریکایی باعث قبضه‌ی بیش از پیش قدرت در خاورمیانه توسط آمریکا خواهد شد. امنیت انرژی چین وابسته به خاورمیانه است. لذا بعید است این کشور حاضر شود که شاه رگ حیاتی خود را کاملاً در اختیار رقیب و دشمن خویش گذارد. حال آن که سیاست چین و روسیه گسترش نفوذ در خاورمیانه از طرق مختلف از جمله ایران است. لذا این احتمال وجود دارد که چین به صورت پنهانی با مداخله در عوامل موجود باعث شود که سناریوی آمریکا دچار اشکالات عمده شود.
ب) هر دو کشور این بیم را خواهند داشت که دامنه‌ی اعتراضات به مرزهایشان نیز سرایت کند. کما این که چین طعم مورد مشابهی را در زمان اوباما در منازعات ایغورها چشیده و از توان بسیج رسانه‌ای آمریکا مطلع است. روسیه نیز به دفعات قربانی انقلاب‌های مخملی بوده است.
2. فرانسه و اروپاییان
البته من برای این کشورها نقش‌ها مستقل قائل هستم که به صورت پنهان عمل می‌کنند ولی به همان دلیل که از ترکیه و اسراییل عبور کردیم از این مورد نیز صرف نظر خواهیم کرد.
سناریوهای احتمالی:
1. تشکیل حکومت‌های اسلامی
تحقق چنین خروجی‌ای به منزله‌ی خروج امور از دست غرب و فاجعه‌ای برای سیاست‌هایشان خواهد بود. بر خلاف تصور اغلب مردم این سناریو برای ما نتیجه‌ی برد حداکثری نخواهد بود. اسلام گرایان اهل تسنن به دو دسته‌ی افراط گرای تکفیری و غیر افراط گرا قابل تقسیماند. خوشبختانه اهل تسنن مصر از دسته‌ی دوم بوده و اخوان المسلمین علی رغم تبعیت از اندیشه‌های عبدالوهاب آنتی تز وهابیت تکفیری به حساب می‌آیند. (با یک سرچ ساده دو واژه‌ی وهابیت و اخوان المسلمین می‌توانید به اطلاعات خوبی دست یابید) اما وقتی انقلاب‌ها به خشونت و معنی دقیق انقلاب منجر شوند. اندیشه‌های افراطی‌تر مجال حکم رانی خواهند یافت و انقلاب‌ها فرزندان خود را خواهند بلعید. روی کار آمدن این دست حکومت‌ها باعث می‌شود نشر پیام اول انقلاب ما دچار اختلال شود و حتی احتمال جبهه گیری بر علیه حکومت‌های شیعی نیز با گذشت یک بازه‌ی زمانی منتفی نیست. با این وجود به علت سلفی ستیزی در الازهر و رقابت مصر و عربستان و بعضی فاکتورهای دیگر مثل ترس غرب، احتمال عدم وقوع چنین افراط گرایی‌ای محتمل‌تر است. در هر صورت در ابتدا شکل گیری جبهه‌های ضد آمریکایی و اسراییلی در منطقه باب میل ماست. لکن تجاوز نظامی یا کودتا به سبک گزینه‌ی چهارم در دستور غرب قرار خواهد گرفت.
احتمال تشکیل چنین دولتی زیاد نیست. به دلایل متعدد. ولی بعید هم نیست. وقوع این حالت باخت برای آمریکا و برد در کوتاه مدت برای ما با احتمالِ باخت در دراز مدت است.
2. تشکیل حکومت‌های سکولار و لیبرال در فضای دمکراتیک با مشارکت اسلام گرایان
این مورد بهترین حالت برای آمریکاییان خواهد بود زیرا معتقدند تمامی اهدافشان را برآورده خواهد کرد. چنین تحولی منافع ایران را نیز به صورت حداکثری در میان خواهد گرفت. الگوی این دست حکومت‌ها ترکیه خواهد بود. کشوری مانند ترکیه بیش از کشورهایی چون عربستان و مصر ظرفیت همکاری با ایران را خواهند داشت. روی کار آمدن این دست حاکمیت‌ها در منطقه باعث تضعیف یکی از خطرناک‌ترین آنتی تزهای منطقه‌ای یعنی وهابیت تکفیری و طالبانیسم برای انقلاب ما خواهد شد. تحولی که می‌تواند هم تهدیدات امنیتی ما را کاهش داده و هم فضای مثبتی برای آماده سازی جهان اسلام در یک بازه‌ی زمانی طولانی مدت برای دریافت پیام اول انقلاب ما فراهم آورد. اما نکته‌ی دیگر آن که مواضع ضد اسراییلی و ضد آمریکایی جزء جدایی ناپذیر این حاکمیت‌ها خواهد بود. همین که در جهان اسلام حاکمان برای کسب محبوبیت مجبور به چنین ژست‌هایی می‌شوند و غرب آن را به عنوان یک واقعیت می‌پذیرد، خود یک دست آورد نیکو برای ما و عقب نشینی برای آمریکاست. من مطمئن هستم این سیاست ظاهر سازی تنها در کوتاه مدت موفق خواهد بود زیرا که در صورت ایجاد هر گونه منازعه‌ی جدی مثل جنگ 33 روزه چهره‌های دو رو مجدداً شناسایی خواهند شد و این در حالی است که همین سخنان و الگو گیری‌های ظاهری از مواضع ایران باعث محبوبیت بیشتر این تفکر در میان مردم منطقه خواهد شد که موضع غرب را تضعیف خواهد کرد.
البته آمریکا نیز متقابلاً خواهد کوشید با الگو سازی این دست دمکراسی‌ها و دست یازیدن به نبرد تبلیغاتی جبهه‌ی داخلی ما را تضعیف کند که هشیاری جدی می‌طلبد. از سوی دیگر هم پیمانانی چون سوریه نیز در معرض خطری جدی قرار خواهند داشت. از سوی دیگر مشروعیت اسراییل را به مانند ترکیه مطالبه خواهد نمود که دست آورد بزرگی است. (البته بعید است بتوانند این خواسته را به ثمر برسانند. کما این که در عراق و افغانستان که تحت اشغال مستقیم بودند چنین امری به علت مقاومت مردم محقق نشد. احتمال قطع روابط مصر با اسراییل بیش از برقراری رابطه در کشورهای دیگر است) ایده آل ما تشکیل حکومتی در مصر با ویژگی‌های حکومت عراق فعلی است دولتی که منافع ملی را در همراهی با ایران و مراعات با آمریکا می‌بیند و همه‌ی طیف‌های فکری در آن مشارکت فعال دارند. ضمناً به شعائر اسلامی احترام ویژه گذارده و به آن پایبند است. در این شرایط ما تکیه گاه اسلام گرایان نیز باقی خواهیم ماند و خطر افراط گریِ تکفیری از بین خواهد رفت. در این سناریو همانند عراق و افغانستان منطقه در کشمکش نرم میان ایران و آمریکا باقی می‌ماند.
3. تشکیل حکومت‌های سکولار و لیبرال بی مشارکت اسلام گرایان
منظور حکومتی مانند ترکیه پیش از روی کار آمدن اردوغان است. این مورد به دلیل این که خاصیت مردمی بودنش را از دست می‌دهد و طیف عظیمی از مردم احساس تعلق به آن نخواهند داشت وقوعش مطلوب طراحان نیست و باعث می‌شود اهداف حداکثری آمریکا بر آورده نشود. ضمن آن که فضای دمکراتیک حضور اسلامگرایان را تضمین می‌کند. و حذف آنان به معنی باقی ماندن یک گروه فشار قدرتمند و نوعی نارضایتی عمومی است که در این صورت چیز زیادی به نفع آمریکا ایجاد نشده است. با این وجود اگر اوضاع به نحوی پیش رود که کنترل از دست غرب خارج شود و احساس خطر کند در این صورت گزینه‌ی مطلوب آمریکاییان خواهد بود. در چنین شرایطی چیز خاصی برای ما تغییر نخواهد کرد بجز آن که احساسات ضد آمریکایی افزایش خواهد یافت. می‌توان این سناریو را خنثی نامید.
4. تشکیل حکومت‌های سرکوبگر دیکتاتور یا حفظ حاکمیت فعلی یا توسل به اقدام نظامی
آمریکا یک ویژگی مهم دارد و آن این که اگر طرح‌هایش محقق نشود توانایی بر هم زدن صفحه‌ی بازی را در بیشتر موارد دارد.( درست مثل همان حرکت شیر فرهاد که با کفشش کیش و مات را اعلام می‌کرد.) این مورد به معنی شکست طرح آمریکاست و راه حل خروجی که پیش از این به آن اشاره شد. در این صورت اوضاع به روال سابق باز خواهد گشت با این تفاوت که هزینه‌ی سنگینی بر دست طراحان گذارده و اوضاع را به ضررشان پیچیده‌تر کرده. زیرا که، هم اعتماد حکام فعلی را از دست داده‌اند و هم محبوبیتشان افول کرده. در ضمن هیچ دست آوردی از اهدافشان تحقق نیافته. اگر این اتفاق بیفتد ما از منافع شبه انقلاب‌ها محروم شده‌ایم ولی هدف ناکام گذاردن آمریکا برایمان محقق شده.
ما چه باید بکنیم:
الف) همراهی با انقلاب‌ها، زیرا که در صورت عدم همراهی و پیروزی انقلاب، ما از معادلات منطقه‌ای حذف خواهیم شد و نفوذ نرم خود را از دست خواهیم داد
ب) سعی در جریان دهی انقلاب‌ها به سمت دست یابی به اهداف غایی انقلاب اسلامی (نه در کوتاه مدت بلکه با دید بلند مدت) به وسیله‌ی رسانه‌های هم پیمان و نیروهای هم راستا.
ج) سعی در پر رنگ کردن احساسات ضد استکباری و ضد اسراییلی معترضین و تبدیل آن به بخشی از شعارها . تقویت نقش رهبری نیروهای هم پیمان در بین ملت عرب تا در زمان تشکیل حکومت قدرت چانه زنیشان بالا رود. با این ملاحظه که شبه انقلاب‌های مردمی به سمت و سویی نرود که منجر به دو گزینه‌ی آخر شود. (حذف اسلام گرایان یا استبداد) ضمناً باید دایماً هم پیمانانمان هشیار باشند که سمت و سوی فضای دمکراتیک شفاف باقی بماند تا از دور رقابت‌ها حذف نشوند و تا پیش از دست‌یابی به این هدف مردم از خیابان هاجمع نگردند. (درست مثل طرح 6 ماده‌ای اخوان المسلمین یا ادامه‌ی اعتراضات در تونس)
د) تلاش در برقراری ارتباط با تمامی جریان‌های معارض موجود و تأثیر گذاری بر ذهنیتشان
ه) نشان دادن مشابهت‌های این انقلاب‌ها با انقلاب اسلامی در داخل تا خویش را در مقابل موج نا آرامی‌ها ایمن سازیم و امکان سوء استفاده را از فتنه گران بگیریم. ( واقعیت آن است که آرزوی مردمی که به خیابان‌های کشورهای عربی می‌آیند دست یابی به نیمی از آزادی‌ها و داشته‌های ماست.) از سوی دیگر پر رنگ کردن احساسات ضد اسراییلی و آمریکایی در رسانه‌های عرب زبانِ برون مرزی و جریان‌های انقلابی و رهبرانشان، می‌تواند هم پیمان ما سوریه را تا حد زیادی مصون نگاه دارد.
ط) تنظیم راهبردهای بلند مدت برای نشر افکار انقلاب اسلامی و استفاده از فضای باز ایجاد شده‌ی ناشی از دمکراسی
ی)آمادگی برای مواجهه با گزینه‌ی تشکیل دیکتاتوری و تجاوز. بهره برداری رسانه‌ای و دیپلماتیک از آن و در صورت امکان مقابله با آن.
ک) سعی در معرفی عناصر وارداتیِ غرب به جریانات سنتی و مردمی

پانوشت:
1. تجربه نشان داده که آمریکا پیش از مبادرت به تصمیماتی به این بزرگی سعی خواهد کرد که دیگر بازیگران منطقه‌ای و جهانی را با خود همراه ساخته و یا به نحوی متقاعدشان سازد که از مداخله به پرهیزند . مانند کاری که پیش از افغانستان و عراق نمود. این هدف معمولاً به سه شکل عملی می‌شود:
الف. دادن امتیازات خارج از سناریوی طراحی شده به بازیگران
ب. طراحی پلان عملیاتی به نحوی که آنان را متقاعد سازد که منافعشان در اجرای سناریو خواهد بود یا آسیب نخواهند دید.
ج. ارعاب
معتقدم یکی از موضوعات مذاکرات اخیر ایران و غرب حول همین سناریو بوده است . هم چنین سفرهای اخیر غیر منتظره‌ی دیپلماتیک بین پکن واشنگتن. و توافقات روسیه و آمریکا در همین راستا قابل تحلیل است.
2. یکی از اهداف انجام فتنه سبز در ایران پیش از اجرای نقشه‌ی فوق می‌تواند آن باشد که حتی اگر حکومت ایران ساقط نشود، استفاده از ابزارهای خشن در خاموش سازی فضا و انجام پروپاگاندای رسانه‌ای باعث شود ، دیگر انقلاب‌های مهندسی شده از قرار دادن انقلاب اسلامی ایران به عنوان الگو بپرهیزند.
3. یکی از کشورهای تأثیر گذار در سودان و مخالف تجزبه ی آن مصر است. تضعیف مصر تجزیه‌ی سودان را تسهیل خواهد کرد.
4. وضعیت فعلی ما در منطقه مشابه انگلستان در زمانی است که انقلاب‌های مردمی اروپا را در می‌نوردید. در آن زمان انگلستان به علت داشتن یک نظام مشروطه بر خلاف دیگر حکومت‌های استبدادی در اروپا نه تنها از این انقلاب‌ها واهمه‌ای نداشت و به مقابله با آن‌ها نمی‌پرداخت بلکه به آنان به دید یک فرصت می‌نگریست. در شرایط فعلی ما یک برگ برنده نیز داریم . آن هم همراهی مردم منطقه با سیاست‌های اعلامی ماست.
[/quote]


آقا مصطفی، من به شما و تنور فکرتان، اعتقاد داشته و دارم. احترام زیادی هم برای شما قایل بوده و هستم. از این که قابل هم می دانید و نوشته هایم را می خوانید و نقد می کنید بی نهایت سپاسگذارم و آن را نعمتی بر می شمارم، عذر خواهی هم لازم نبود بکنید چون حتما من آن قدر قابل نیستم که برداشت صحیحی از صحبت هایم بشود. یا این که بسیار ادبیات ضعیفی دارم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=blue][b]طرح آمريكا براي جنگ داخلي و تجزيه كشورهاي منطقه
[/size][/color][/b]خبرگزاري فارس: دبيركل حزب‌الله لبنان نسبت به فريبكاري‌هاي آمريكا در منطقه هشدار داده و تاكيد كرد كه كاخ سفيد به دنبال ايجاد جنگ داخلي و تجزيه كشورهاي منطقه است.


[img]http://media.farsnews.com/Media/8906/Images/jpg/A0903/A0903041.jpg[/img]

به گزارش فارس، سيد "حسن نصرالله " دبيركل حزب‌الله لبنان در سخنراني امروز خود در مراسم بزرگداشت انقلاب‌هاي منطقه‌اي تونس، مصر، ليبي، بحرين و يمن تصريح كرد كه اين تجمع براي اعلام همبستگي با ملت‌هاي عربي و انقلاب‌ها و انتفاضه‌ها و قربانيان آنهاست.

نصرالله با اعلام حمايت از انقلاب‌هاي منطقه‌اي تصريح كرد كه اين حمايت داراي ارزش معنوي است و مهمترين چيزي كه الان به دست آمده است، ثبات ملت‌ها و مقاومت آنهاست.

وي با اشاره به مواضع آمريكا در قبال انقلاب‌هاي منطقه‌اي ابراز داشت كه اين كشور در شرايطي كه از آينده اين انقلاب‌هاي و جايگزين‌هاي ملت براي رژيم هاي ديكتاتور و استبدادي اطلاعي ندارد، آنها را به حال خود واگذار نخواهد كرد.

نصرالله با اشاره به اينكه قربانيان اين انقلاب‌ها ممكن است بسيار زياد باشد، تصريح كرد: فرياد ما از لبنان مقاوم و آزاد و پيروز به اين ملت‌ها اين است كه تنها گزينه پيش روي آنها صبر و ثبات است و آنها بايد به پيروزي كه از جانب خدا مي‌رسد، اطمينان داشته باشند.

دبيركل حزب‌الله لبنان از نقش منفي سازمانهاي بين‌المللي در قبال انقلابهاي منطقه‌اي انتقاد كرده و گفت كه اين سازمان‌ها به جاي دعوت به گفتگوي صادقانه و اجراي اصلاحات جدي سعي در اتهام زني و خوار كردن ديگران دارند، اين روند اوضاع را در تمام كشورها پيچيده كرده و با كنار زدن امكان گفتگو ، سقف مطالبات ملت‌ها را نيز افزايش داده است.

وي انقلاب‌هاي مصر و تونس را پيروزي‌هاي بزرگ دانست و با اشاره به حوادث موجود در بحرين و يمن تصريح كرد كه اگر اصرار ملت‌هاي اين كشورها بر صلح‌آميز بودن تظاهرات نبود، ما الان در برابر جنگ داخلي سختي قرار داشتيم.
مرد اول حزب‌الله لبنان در سخنان خود به فريبكاري‌هاي آمريكا در قبال حوادث منطقه‌اي نيز اشاره كرده و از ملت‌هاي منطقه خواست تا در برابر اين فريبكاري‌ها هوشيار و بابصيرت باشند.

نصرالله دولت آمريكا را شريك جرم جنايات رژيم‌هاي منطقه‌اي دانست و تاكيد كرد كه اين كشور به طمع و نگراني از دست رفتن چاههاي نفت منطقه مواضع خود را در قبال منطقه ادامه مي‌دهد. وي به سياست حمايتي آمريكا از رژيم صهيونيستي نيز اشاره كرده و تاكيد نمود كه تا زماني كه اين حمايت ادامه دارد، آمريكا در تمام ادعاهاي خود در زمينه حقوق بشر دروغ مي‌گويد.

وي همچنين نسبت به طرح آمريكا براي كشاندن اوضاع نابسامان به ديگر كشورها و تقسيم آنها و ايحاد جنگ داخلي نامحدود در آن هشدار داد.

نصرالله سقوط ديكتاتورهاي تونس و مصر را به علت ثبات ملت اين دو كشور و همچنين بي طرفي ارتش دانست و با اشاره به اتفاقات موجود در ليبي گفت كه آنچه در ليبي روي داده، يك جنگ است و اين ملت در برابر گزينه دفاع از خود قرار گرفته است، نصرالله جنايات قذافي را بسيار بزرگ دانست و تصريح كرد كه تمام آزادگان جهان بايد آن را محكوم كنند و از ملت انقلابي ليبي نيز حمايت نمايند تا به پايداري خود ادامه دهند.

دبيركل حزب‌الله لبنان با اشاره به اينكه غرب و آمريكا سعي كردند تا زمان كافي را به قذافي براي سركوب انقلاب ليبي بدهند، خاطرنشان كرد كه اگر وي بتواند بر انقلابيون پيروز شود، باز هم غرب او را تاييد خواهد كرد.

سيد "حسن نصرالله " در سخنراني امروز خود در مراسم اعلام همبستگي با انقلاب‌هاي منطقه‌اي به اتفاقات كنوني در يمن و بحرين اشاره كرده و ضمن گراميداشت پايداري مردم يمن و تعهد آنها به صلح‌آميز بودن جنبش خود تصريح كرد كه جامعه جهاني نبايد در قبال قتل و كشتار مردم يمن سكوت كند.

وي در مورد بحرين نيز گفت كه سران اين كشور در حالي كه به كشتار مردم ادامه مي‌دهند، دعوت به گفتگوها مي‌كنند، اما ملت بحرين همچنان به تظاهرات صلح‌آميز خود ادامه مي‌دهد، ملت بحرين بر داخلي بودن تحرك خود تاكيد و تصريح كرده كه هيچ پشتوانه مذهبي و طايفه‌اي ندارد.

دبيركل حزب‌الله لبنان با اشاره به اقدام برخي كشورهاي اتحاديه عرب در زمينه ارسال نيرو به بحرين براي سركوب ملت اين كشور گفت كه اين در حالي است كه اين اتحاديه هيچ نيروهايي را براي دفاع از شهرهاي ليبي ارسال نكرده است و در عوض اين نيروها را به بحرين اعزام كرده كه اصلا در معرض سقوط قرار ندارد.

نصرالله به خشم دولت بحرين از تحرك مردمي اين كشور اشاره كرده و گفت كه اين عصبانيت تا جايي رسيده است كه حتي آنها به نماد اين تحرك يعني ميدان اللولوة نيز رحم نمي‌كنند. وي با ابراز تاسف از سكوت جهاني در قبال جنايات بحرين اين سوال را مطرح كرد كه آيا اين سكوت تنها به علت آن است كه اين انقلابي‌ها شيعه هستند؟

وي در مورد حمايت از ملت فلسطين گفت كه كسي از مذهب مردم فلسطين اشغالي نمي‌پرسد، همچنين كسي از دين مردم تونس و مصر و ليبي نيز نپرسيده است، ما وظيفه داريم كه از بيچارگان حمايت كنيم.

نصرالله در مورد موضع ايران در قبال انقلاب‌هاي مردمي در تونس و مصر و ليبي و همچنين بحرين تصريح كرد كه آيا اين مواضع ناشي از پيامدهاي مذهبي بوده است، يا انگيزه‌هاي انساني و اخلاقي دارد. پس تفاوت ميان رژيم آل خليفه با مبارك و قذافي چيست؟ آيا آنها حقوق بشر را رعايت مي‌كنند؟

دبيركل حزب‌الله ابراز داشت كه آنچه در بحرين روي مي‌دهد، يك جنبش مذهبي نيست، بلكه اين سلاحي است كه افراد ناتوان [براي ضربه زدن به مقاومت مردم بحرين] از آن استفاده مي‌كنند و قطعا نمي‌توانند اراده آزادگان بحريني را در هم شكنند.

دبيركل حزب‌الله لبنان در ادامه مردم بحرين را به پايداري در دفاع از حقوق مشروع خود دعوت كرده و از حكام عرب نيز خواست تا به مسئوليت‌هاي خود در قبال قلع و قمع ملت‌هاي عربي عمل كنند و از آنها دفاع كنند.

نصرالله خواستار ميانجگري عربي براي حل مشكلات كشورهاي منطقه از جمله بحرين و يمن شد و تاكيد كرده كه حاكمان و نخبگان عربي بايد به مسئوليت‌هاي خود عمل كنند تا وحدت حفظ شده و از خونريزي مردم جلوگيري شود.

سيد "حسن نصرالله " دبيركل حزب‌الله لبنان در آخرين بخش از سخنراني خود در مورد اوضاع و تحولات داخلي لبنان تصريح كرد كه در دو ماه اخير و بعد از سقوط دولت حريري و مامور شدن "نجيب ميقاتي " براي تشكيل دولت برخي شعارها در زمينه ساقط كردن سلاح مقاومت بروز كرده و همچنان در انواع مختلف ادامه پيدا كرده است.

وي با اشاره به اينكه با وجود تمام اين ادعاها به كسي در اين زمينه‌ آسيب نرسيده است، تاكيد كرد كه اين همان دليلي است كه نشان مي‌دهد سلاح به روي هيچ كسي گرفته نشده است.

وي ادعاهاي مطرح شده در تجمع 13 مارس را تكرار اتهامات گذشته دانست و تاكيد كرد كه چيزي در اين زمينه وجود ندارد كه در مورد آن بحث كند.

نصرالله با اشاره به اينكه موضوع مقاومت از طريق تحريك مردم قابل حل نيست، تاكيد كرد كه اين هياهوها بر عملكرد مقاومت تاثيري ندارد و اين گروه به آموزش‌هاي خود و بالا بردن سطح آمادگيش ادامه مي‌دهد و آخرين نتايج آن كشف سامانه‌ جاسوسي جديد در جنوب لبنان است.

نصرالله ابراز داشت كه اين مردم لبنان بودند كه دستاوردهاي مقاومت را رقم زدند و ما تنها آنها را بيان مي‌كنيم، ما نبايد ديگران را تحريك كنيم و كساني كه طاقت شنيدن سخنان را ندارند، نبايد به حرف‌ها گوش دهند.

دبيركل حزب‌الله لبنان ابراز داشت كه همواره افرادي بوده‌اند كه ايجاد فتنه شيعه و سني را در دستور كار خود قرار داده‌اند، آنها مي‌خواهند از طريق مصوبه ظالمانه دادگاه حريري لبنان را به سوي اين فتنه بكشانند.

وي تاكيد كرد كه حكم اوليه دادگاه صادر شده است و هيچ ارزشي نداشته و نمي‌تواند هيچ فتنه شيعه و سني را در اين كشور ايجاد كند.

نصرالله خاطرنشان كرد كه هزينه حكم اوليه تنها از دست دادن قدرت براي جريان حاكم بوده است، البته ما بايد با تمام چيزهايي كه در رسانه‌ها مطرح مي‌شود، با تمام صبر تعامل كنيم.

دبيركل حزب‌الله لبنان در پايان سخنراني خود در تجمع بزرگ گراميداشت انقلاب‌هاي منطقه‌اي تونس، مصر، ليبي، بحرين و يمن تاكيد كرد كه مقاومت و عناصر آن خوب و خوش هستند و سلاح آن همواره از گذشته تا‌ آينده به سوي دشمن نشانه خواهد رفت.

[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8912290007]منبع : خبر گذاری فارس[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد وضعیت بحرین و ارتباط اون با ایران خدمت برادران عزیز در این سایت که به غیرتشون برخورده، همچنین خدمت کارگردانان منورالفکر سینمای ما که به ناگهان از بلندای منورالفکری به ژرفای غیرت مذهبی (که در گذشته از نظر بسیاری از این حضرات مذموم بود) سقوط کردن عرض کنم که:

موضوع تنها سرنوشت شیعیان بحرین نیست که باید در نظر گرفته بشه، موضوع تنها مقابله با نیروی سرکوبگر عربستان نیست که باید بنا به درخواست باهاش مقابله بشه.

موضوع سرنوشت ده ها میلیون شیعه در ایران هم هست که نظام ایران باید با دقت کامل اون رو در نظر بگیره، موضوع دشمن جانی و همیشگی ما، آمریکا و غرب هم هست که تمام قد پشت سر سعودی و آل خلیفه و جنایتهای اونها ایستاده، و نه تنها محکوم نمیکنه یا سکوت نمیکنه که با صدای بلند جنایتهای اینا رو تایید و حمایت هم میکنه.

این روزها زمان لازم برای بدست اومدن اجماع جهانی برای حمله به یک کشور مستقل به چند ساعت تقلیل پیدا کرده، کشورهای متمدن و دموکراسی های بزرگ اروپا امروز بدون ترس از مواخذه وجدانهای بیدار!! در جامعه خودشون به راحتی دست به لشکر کشی و کشتار میزنن.

حالا با این شرایط نظام ما چه راهی در پیش داره، آیا باید سرنوشت این دهها میلیون شیعیان در ایران رو هم به سرنوشت شیعیان مظلوم بحرین گره بزنه؟!

همین ساعاتی پیش وزیر خارجه آمریکا بعد از حمایت و تایید تصمیم آل خلیفه و جنایتهای سعودی، ایران رو متهم به ماجراجویی در منطقه کرد، این از الآنشون. حالا در نظر بگیرید که بخوایم کوچکترین اقدامی هم برای رفع ظلم از برادرانمون در بحرین بکنیم، لشکر دنیا رو بر علیهمون بسیج میکنن.

خداوند خودش گره از کار این امت باز کنه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برای جلوگیری از انحراف تاپیک و پرداخته شدن به موضوع ایران در این خصوص تاپیکی به این ادرس ایجاد شده

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=153269#153269

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام!
اول:
کی فرمایش کرده که انقلاب های مخملی کپی برداری اقتباس یا الهام از انقلاب اسلامی 57 ایرانه!؟ برادر عزیزی که چنین نظری دارید ... به این هم فکر کردید که کاریزما و مصدر الهام و انسجام دهنده مذهبی انقلاب اسلامی کجا!؟ و تئوری های تمرین شده و تصحیح شده غرب در تخریب موریانه ای بلوک شرق (آلمان شرقی، رومانی، چکسلواکی سابق، مجارستان) که بعدا بشکل بروز شده در گرجستان و اوکراین آزموده شدن کجا!؟

دوم:
می بخشید اینو می گم اما سربازان اسپانیایی چندان هم به ایفای نقش خدایان نیازی نداشتن هر چند که در برخورد با اون مردم و بمجرد اطلاع یافتن از اصل داستان چنین رفتار کردن ... اما باید نکته تلخی رو اینجا تحویل گرفت: مردمانی که تصور می کردن حاکمانشون نقش پروردگار اونها رو دارن در جامعه ای که فکر و زبان و مشارکت و ارتباطی وجود نداشت در جامعه کاملا هرمی و سلسله مراتبی و سنتی سرخپوستی اینکایی وقتی که امپراتورشونو ازشون گرفتن اون زمان بود که اون مردم به استعداد 200000 نفر خود دم تیغ سلاخی 400 اسپانیارد دادن ...
به این هم فکر کنید دوست عزیز و نگاهی هم به خاورمیانه و حتی خودمون بندازیم
اینو با کمال خلوص نیت و بی هیچ حب و بغضی مطرح کردم
عزیزان می خوان پند بگیرن خواه ملال!


اینم دوباره گذاشتم! :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان يادشون هست درخصوص نيروهاي خودسر چه عرض كرده بودم؟
قبلاً هم به دوستي در pm درخصوص تحركات بعد از اين، هشدار داده بودم.

مي‌شه گفت شاهد از غيب رسيد.
بد نيست دوستان سري به اين لينك بزنن :

http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=20367

نظر؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفی عزیز
اول سال نو شما مبارک و سال فراموش نشدنی داشته باشی
دوم:
موضع گیری هایی شبیه به این تازگی نداره؛ من بیاد میارم مواردی از این قبیل رو در تمام این 32 سال شاهد بودیم
اینطور نیست؟

چرا تا این حد نگرانت می کنه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
همچنين جناب پاتريوت عزيز.
ان شاءالله شما هم سال خوبي داشته باشي.

به اين علت كه مواردي كه قبلاً اتفاق مي‌افتاد (مثل شاهكار حضرات درخصوص استشهاديون براي امريكا و اسرائيل!!)، دست يافتني نبود و قابل كنترل بود.

ولي مشكل از جايي شروع مي‌شه كه اين هدف، دست‌يافتني هست (نمي‌گم موفقيت آميزه يا نه). ولي بدترين دردسر ممكن رو براي نظام جمهوري اسلامي به همراه داره.

ايران هيچگاه مويد و مبلغ عقايد سلفي‌گري (در هر قالبي! حتي به اسم دفاع از شيعه!!!) نبوده و نيست! هيچ‌وقت به دنبال تفرقه در جهان اسلام نيست! هيچ‌وقت موافق جنگ درون اسلام نبوده و نيست و با وجود تلاش گسترده‌ي وهابيون جهت كشوندن ايران به اين بازي كثيف، ايران آگاهانه و عاقلانه از زير اين بار شونه خالي كرده!

ولي عده‌اي نافهم و حقيقتاً ساده‌لوح همواره اين موضع آگاهانه رو سعي مي‌كنن از بين ببرن و اين دست تحركات، بهترين خوراك تبليغاتي براي جهان عرب هست كه بخوان عليه شيعيان با هم متحد بشن!
وقتي تو روز روشن، عملاً براي اقدام تروريستي‌ ثبت نام به عمل بياد؛ حتي اگه اقدام تبليغي و شعاري هم باشه؛ اين يعني دادن بهانه به دست دشمنان تا ادعاهاي پوشالي خودشون درخصوص ايران رو به اثبات برسونن!!

متأسفم براي مسلمانان كه همواره در امورشون افراط دارن و هيچ‌وقت نمي‌خوان عقلشون رو بكار بياندازن تا توطئه‌ي دشمنان‌شون رو بشناسن و يا حداقل پيرو رهبر‌شون باشن!

---------------------------------------------------

شما فرض كن فردا تو رياض، يه بمب‌گذاري انتحاري انجام بشه و يه شناسنامه‌ يا پاسپورت سوخته‌ي ايراني هم در محل پيدا بشه! ديگه خودت تا ته ماجرا رو بخون برادر من!
به نظرت مهمه كه واقعه ساختگي بوده يا حقيقي؟ كار ايران بوده يا سرويس‌هاي جاسوسي عربستان؟ خير! بهره‌برداري رو بچسب!
سند و مدركش هم جلو روتون هست!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کشور ما قانون داره ارتش و سپاه داره فرمانده کل قوا داره مگه الکیه شیعه نیوز و امثالهم کاره ای نیستن .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته نگرانی مصطفی عزیز هم خیلی بی مورد نیست اما ... بعید بنظر میرسه که در حال حاضر در این شرایط که کشور در حال توسعه سریع توانمندی های نظامی و مدیریت کردن چالش های مرتبط با اجنبی ها در خاورمیانه است حتی تندروترین افراد هم دست به چنین اقداماتی بزنن؛ البته افکار رادیکالیزه و یک سو نگر (در مقابل: کل نگر) همیشه وجود داشتند و دارند اما اینکه بتونن مدیریت و سر رشته رو بدست بگیرن ... خیر! من محتمل نمی بینم.
با این وجود، بد نیست نیروهایی مثل بسیج که با عموم مردم سر و کار دارن در آموزش های عقیدتی- سیاسی خودشون چنین مسائلی رو هم پوشش بدن تا این قبیل افکار تبدیل به تهدید و ضربه از خودی در شرایط نامساعد منطقه ای نشوند. می دونی مصطفی جان، این موضوع بیشتر به آموزش و تقویت بنیه آگاهی مردم بخصوص جوان ترها برمیگرده هر چه بیشتر و عمیق تر با اونها درباره پیچیدگی های موجود در روابط متقابل کشورها و قدرت های جهانی در خاورمیانه گفتگو بشه و واقعیت ها، خطرات، دام ها و ... به اونها نشون داده بشه.
یک مورد دیگه رو باید اینجا متذکر بشم: ببینید از روزی که سفیدپوست های بریتون و اروپایی با اهداف استعماری و استحماری وارد سرزمین هایی مثل ایران شدن بخودی خود جبهه و مرز تعامل و تقابل فرهنگی هم میان ایرانیان و فرنگی ها باز شد (شما می تونید اینو حتی در نوشتجات و روزنگارهای دانشجویان دوره اول رشته حقوق در سوربن پاریس که در زمان صدارت امیرکبیر به فرانسه اعزام شده بودن ببینید ... ) هر چند که دوره های متعدد و متفاوتی در برداشت و تفسیرهای ما از غرب فرهنگی رخ داد اما در یک نگاه کلی میشه درک کرد که مجموعه واکنش های منورالفکرهای وطنی که درد و دغدغه حقیقی ایران و ایرانی رو داشتن نوعی واکنش شبیه به بغض فروخورده نسبت به باخت ما ایرانی ها (مثل باختی که برخی ملل دیگه هم در برابر استعمار کلاسیک قرون 19 و 20 دادن) در برابر حضور فاتحان فرنگی (که بنا به دلایل متعدد در امورات کشورداری و صنعت با فاصله زیادی از ما پیش افتاده بودند) دیده میشه که انشاءالله در فرصت مناسب و مقتضی دربارش حتما صحبت و گفتگو می کنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام به برادر پاتریوت،

[quote]اول:
کی فرمایش کرده که انقلاب های مخملی کپی برداری اقتباس یا الهام از انقلاب اسلامی 57 ایرانه!؟ برادر عزیزی که چنین نظری دارید ... به این هم فکر کردید که کاریزما و مصدر الهام و انسجام دهنده مذهبی انقلاب اسلامی کجا!؟ و تئوری های تمرین شده و تصحیح شده غرب در تخریب موریانه ای بلوک شرق (آلمان شرقی، رومانی، چکسلواکی سابق، مجارستان) که بعدا بشکل بروز شده در گرجستان و اوکراین آزموده شدن کجا!؟ [/quote]

جناب پاتریوت حالا شما زیاد ناراحت نشو، بچه یه چیزی گفته دیگه، زدن نداره که!
به هر حال خدمت شما عرض کنم، تئوریسین هایی که انقلاب های رنگی و کلا مبارزات غیر خشونت آمیز در مقابل نظام ها رو طراحی کردن مثل حضرت جین شارپ یکی از مهمترین منابع الهام بخششون و یکی از مهمترین الگوهایشان همان انقلاب 57 است. به عبارت دیگه، انقلاب های رنگی به نحوی ماکت و کاریکاتور انقلاب ماست که به قول شما برای تخریب موریانه ای بلوک شرق طراحی شدن. اگر دقیق بشین به این انقلاب ها می بینید که عناصری از انقلاب ما رو کامل دارن و عناصری رو ندارن مثلا همون رهبری کاریزماتیک و انسجام دهنده که شما اشاره کردید. اشاره ی به این مطلب در اون متن ناظر به همین بود که اگر کسی بتونه این عناصر مفقود رو به جریان تزریق کنه احتمال داره بتونه اون انقلاب رو جهت دهی کنه. البته می تونه یک سری میان بر هم بزنه یا از برخی آلترناتیوها به جای رهبری فرزانه ای مثل امام استفاده کنه که بحثش بماند.
اصلا شاید مهمترین علت و ریشه ی اختلاف نظر حضرت استاد مصطفی با کارشناسان صدا و سیما در همین باشه که ایشون این عناصر را مفقود یا کمرنگ می بینند و بهش اشاره می کنند و کارشناسان عناصر فوق رو حاضر می دونند. یعنی این تشابه زیاد دو انقلاب و عناصر مشترکش باعث تشتت در تفسیر شده.

[quote]دوم:
می بخشید اینو می گم اما سربازان اسپانیایی چندان هم به ایفای نقش خدایان نیازی نداشتن هر چند که در برخورد با اون مردم و بمجرد اطلاع یافتن از اصل داستان چنین رفتار کردن ... اما باید نکته تلخی رو اینجا تحویل گرفت: مردمانی که تصور می کردن حاکمانشون نقش پروردگار اونها رو دارن در جامعه ای که فکر و زبان و مشارکت و ارتباطی وجود نداشت در جامعه کاملا هرمی و سلسله مراتبی و سنتی سرخپوستی اینکایی وقتی که امپراتورشونو ازشون گرفتن اون زمان بود که اون مردم به استعداد 200000 نفر خود دم تیغ سلاخی 400 اسپانیارد دادن ...
به این هم فکر کنید دوست عزیز و نگاهی هم به خاورمیانه و حتی خودمون بندازیم
اینو با کمال خلوص نیت و بی هیچ حب و بغضی مطرح کردم [/quote]

قسمت دوم فرمایشتون رو من متوجه نشدم، اگر فکر می کنید مهم است دقیق تر بگید تا استفاده کنم.
اما اون قسمت اول نوشته هام بیشتر کاربرد تمثیلی داشت تا این که بخوایید نقد تاریخیش بکنید. اگر دوست دارید جاش بگذارید در یکی از اساطیر یونان باستان چنین اتفاقی افتاد.
[quote]عزیزان می خوان پند بگیرن خواه ملال! [/quote]
حتما قسمت پند آموز را بفرمایید که بهره مند بشم.

در مورد عدم لزوم دخالت در بحرین و دامی که برامون پهن شده و عناصر تندرو، صد در صد با دوست خوبم مصطفی موافقم. همیشه همین تندروی ها و جلو تر از امام حرکت کردن کار دست شیعه داده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب اعتراضات به سوريه هم کشيده شد, تا به حال که ما در مورد سوريه ساکت بوديم !
بايد ديد رسانه هاي داخلي اين بار در مورد سوريه چه ميگويند ? باز هم ميتونند بگند مردم سوريه بيدار شدند و بر عليه ديکتاتوري بشار اسد آمريکايي انقلاب کردند !!!!!!!
يا نه اين بار مردم سوريه بر عکس مردم مصر و تونس و ليبي ميشن عده اي شورشي ......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]خوب اعتراضات به سوريه هم کشيده شد, تا به حال که ما در مورد سوريه ساکت بوديم !
بايد ديد رسانه هاي داخلي اين بار در مورد سوريه چه ميگويند ? باز هم ميتونند بگند مردم سوريه بيدار شدند و بر عليه ديکتاتوري بشار اسد آمريکايي انقلاب کردند !!!!!!!
يا نه اين بار مردم سوريه بر عکس مردم مصر و تونس و ليبي ميشن عده اي شورشي ......[/quote]

خب معلومه که نمیگیم!
شما چه انتظارایی دارید،در تاریخ بشریت کی تا حالا دیده شده یک حکومتی علیه مهمترین شریک راهبردیش تبلیغ کنه!؟
این کار رو آمریکا نمیکنه ما هم نمیکنیم و هیچ کس دیگه ای هم نمیکنه،پس جای خورده گرفتن نیست، حالا ممکنه یک سری بگن خوب چه فرقی بین ما و اونها هست جفتمون که یکی میشیم!

فرق ما و غرب در هدف هایی هست که برای خودمون در نظر گرفتیم که این هدف ها هم در راستای منافع خودمون بوده ما الان میگیم هر چی ملت ها بگن ما ازش پشتیبانی میکنیم! اما اگه همین فردا اومدیم و ملتها گفتن اسرائیل رو به رسمیت بشناسیم میشناسیم!!؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]خب معلومه که نمیگیم!
شما چه انتظارایی دارید،در تاریخ بشریت کی تا حالا دیده شده یک حکومتی علیه مهمترین شریک راهبردیش تبلیغ کنه!؟
این کار رو آمریکا نمیکنه ما هم نمیکنیم و هیچ کس دیگه ای هم نمیکنه،پس جای خورده گرفتن نیست، حالا ممکنه یک سری بگن خوب چه فرقی بین ما و اونها هست جفتمون که یکی میشیم!

فرق ما و غرب در هدف هایی هست که برای خودمون در نظر گرفتیم که این هدف ها هم در راستای منافع خودمون بوده ما الان میگیم هر چی ملت ها بگن ما ازش پشتیبانی میکنیم! اما اگه همین فردا اومدیم و ملتها گفتن اسرائیل رو به رسمیت بشناسیم میشناسیم!!؟؟
[/quote]
حرف شما درسته, منتها ديگه قرار نيست چاخان پاخان اون هم از نوع شاخدار تحويل ملت بديم !
[size=9]عيدتم مبارک ![/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.