Recommended Posts

فرانسه بعد از شیراک و به قدرت رسیدن سارکوزی ناگهان تغییر رویه داد و هم به صف مخالفان ایران پیوست و هم در مقابل توانست با اتخاذ سیاست زیرکانه ای میلیاردها دلار قرارداد با آفریقا و چین و کشورهای منطقه منعقد کند! اگه فردا شنیدید کشورهای عربی از فرانسه تسلیحات و نیروگاه هسته ای خریدن تعجب نکنید!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تابناك:وزير دفاع فرانسه در حالی برای دومين بار طی شش ماه اخير، از وجود مدارکی مبنی بر تلاش مداوم تهران برای ساخت سلاح هسته ای سخن می گويد که در کنار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمريکا، مقام های ايرانی نيز همواره وجود چنين برنامه ای را تکذيب کرده اند هروه مورن، وزير دفاع فرانسه که برای ملاقات با مقام های آمريکايی در واشينگتن به سر می برد، مدعي شد اين کشور «سرنخ هايی اطلاعاتی» در دست دارد که نشان می دهند ايران«برنامه ساخت سلاح هسته ای خود را متوقف نکرده است.» وی پيش از اين نيز، در آبان ماه سال جاری يک بار ديگر گفته بود که فرانسه مدارکی در اختيار دارد که ثابت می کند برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی اهدافی نظامی دارند. با اين حال، بعد از اظهارات وزير دفاع فرانسه، در گزارش سازمان برآوردهای اطلاعاتی آمريکا – NIE - که برآيند نظر ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمريکا از جمله CIA و FBI است، تاکيد شد که ايران،«برنامه ساخت سلاح هسته ای خود را در سال ۲۰۰۳ ميلادی متوقف کرده است.» وزير دفاع فرانسه در حالی برای دومين بار طی شش ماه اخير، از وجود مدارکی مبنی بر تلاش مداوم تهران برای ساخت سلاح هسته ای سخن می گويد که در کنار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمريکا، مقام های ايرانی نيز همواره وجود چنين برنامه ای را تکذيب کرده اند. همچنين در پی انتشار گزارش سازمان برآوردهای اطلاعاتی آمريکا، مقام های آمريکايی اعلام کردند که در تهيه اين گزارش به يافته های اطلاعاتی چند کشور ديگر از جمله فرانسه و بريتانيا نيز توجه کرده اند. با اين حال، وزير دفاع فرانسه ضمن ابراز ترديد نسبت به نتايج اين گزارش، به موضوع پافشاری تهران بر ادامه غنی سازی اورانيوم اشاره کرده و غنی سازی را «مرحله ای کليدی برای ساخت سلاح هسته ای» خواند. مورن گفت که فرانسه خواهان ادامه يافتن تلاش های آژانس بين المللی انرژی هسته ای – IAEA – برای انجام «تمامی تحقيقات ضروری» از فعاليت های هسته ای ايران است. وزير دفاع فرانسه در جريان ديدار ۳۶ ساعته خود از واشينگتن با همتای آمريکايی خود، رابرت گيتس و همچنين کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا ديدار کرده است، اما حاضر نشد که جزيياتی در باره اين ديدارها به خبرنگاران ارائه کند و موضوع مذاکرات خود را «تبادل اطلاعات» خواند. در آبان ماه سال جاری و زمانی که محمد البرادعی گفت که مدرکی مبنی بر نظامی بودن برنامه هسته ای ايران در دست ندارد، وزير دفاع فرانسه گفت که اين کشور مدارکی دارد که نظر آقای البرادعی را رد می کنند. مورن روز دوشنبه، هفتم آبان ماه گفته بود: «اگر سخنان البرادعی درست است، پس دليلی وجود ندارد که مقامات ايران در خواست بازرسی از تاسيسات اتمی ايران را رد کنند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ايران روز: فيليپ جيرالدي، يک مقام سابق عاليرتبه ی سی آی اِی است که در حال حاضر به صورت مرتب، ستون ثابتی با عنوان Smoke and Mirrors در سايت ضد جنگ معروف antiwar دارد. او در سال ۲۰۰۵ از طرحی تهيه شده توسط ديک چينی سخن به ميان آورده بود که مطابق آن قرار بود که آمريکا به بهانه ی مقابله با عملياتی تروريستی شبيه عمليات ۱۱ سپتامبر، با بمب های معمولی و بمب های اتمی به ايران حمله کند. طرحی که هنوز نيز می تواند مورد استفاده قرار گيرد. مثل انواع و اقسام طرح های ديگر. از جمله طرح هايی از نوع ˝حادثه ی تنگه ی هرمز˝ که بعضی از مفسران سياسي، آن را با ˝حوادث خليج تانکن˝ در ويتنام مقايسه کرده اند که حوادثی بود ساخته و پرداخته ی آمريکا برای تصعيد (و يا به قولی ديگر شروع) جنگ ويتنام در سال ۱۹۶۴ که سرانجام با شکست تاريخی آمريکا پايان گرفت. (۱) آنچه می خوانيد خلاصه و جمع و جور شده ی مقاله ی جديد فيليپ جيرالدی به تاريخ ۲۱ ژانويه ی امسال است که در آن او از خيز برداشتن جديد ديک چينی برای حمله به ايران، قبل از پايان دوران رياست جمهوری بوش، نوشته است. ژان بريکمون نيز قبلاً در مقاله يی امکان به راه انداختن جنگ توسط بوش پيش از ترک کاخ سفيد را مطرح کرده بود. (۲) اما، دستکم دو نکته ی جديد را نيز ـ که در نوشته ی جيرالدی نيامده است ـ به عنوان نکاتی که می تواند تقويت کننده ی تز او باشد بايد بر مقاله ی او اضافه کرد: ۱ ـ اين سخنان بوش در ۲۹ ژانويه در آخرين سخنرانی سنتی سالانه اش در برابر کنگره، که اگر ضرورت داشته باشد، آمريکا با ايران وارد درگيری خواهدشد... ما با كسانی كه نيروهای ما را تهديد می کنند درگير می شويم... ما از متحدين خودمان و منافع آن ها در خليج فارس دفاع خواهيم كرد... ۲ ـ بازگشت غير منتظره ی پل ولفوويتس، طراح اصلی جنگ عراق، و مهم ترين عضود دم و دستگاه دونالد رامسفلد مخلوع به صحنه ی سياست جهانی آمريکا. پل ولفوويتس بدنام را بعد از آن که از وزارت دفاع آمريکا اخراج شد، جرج بوش به سمت رييس بانک جهانی منصوب کرد. اما فساد اخلاقی و مالی و دزدی های او باعث اعتراض کارکنان بانک جهانی شد؛ و آن ها سرانجام او را از آنجا هم به بيرون انداختند. ولی اينک به گفته ی سرويس جهانی بی بی سي، در حالی که دوستان نزديک بوش، يا در حال کناره گيري، و يا در حال اخراج از کاخ سفيد هستند، وزارت خارجه ی آمريکا، انتصاب پل ولفوويتس را به رياست ˝هيات مشاوران امنيت بين‌المللي˝ که سياست‌های مربوط به کنترل تسليحات و خلع سلاح را به وزارت دفاع توصيه می کند، مورد تائيد قرار داده است. و در حال حاضر، او به يکی از سياستگذاران اصلی آمريکا در ارتباط با مسايل اتمی ايران تبديل شده است. (۳) طنزآميز است اين که به کرّات می بينيم که ديدار های صلح، زمينه ساز جنگند. ديدار اخير جرج بوش از خاورميانه را هم بايد نمونه يی از اين نوع ديدار ها دانست. هدفِ رسمی اين سفر را فراهم آوردن زمينه ی صلح ميان اسراييل و فلسطين اعلام کرده بودند. اما در عمل، قضيه، قضيه ی تقويت خط رودررويی با ايران بود. بوش در منطقه، مشخصاً به تلاش در جهت تضعيف متحدان بالقوه ی ايران، يعنی سوريه، حماس، و حزب الله لبنان پرداخت؛ و بعد از بازگشت به واشنگتن، به حملات خود به ايران به بهانه ی دخالت اين کشور در امور خليج فارس ادامه داد. اطلاعات و افشاگری های متعدد در باره ی ˝حادثه ی تنگه ی هرمز˝، در ششم ژانويه ی امسال، نشان داد که ماجرا ـ به آن صورتی که بيان شده است ـ قصه يی است ساخته و پرداخته ی پنتاگون. اما اين امر، مانع از سخنان خشم آلود دستگاه بوش، و نيز کانديدا های جمهوريخواه انتخابات پيش روی رياست جمهوری آمريکا، نسبت به ايران، در اين مورد نشد. حتی يکی از اين کانديدا ها اظهار داشت که اگر نيرو های ايراني، کمی بيشتر به ناو های آمريکايی نزديک شده بودند، مستقيماً به بهشت فرستاده می شدند. بعضی از منابع اطلاعاتی من در واشنگتن، چنين فکر می کنند که بوش در سفر اخير خود به منطقه، به اولمرت و همچنين به محمود عباس برای استفاده از هر وسيله يی به منظور انهدام حماس در غزه چراغ سبز نشان داده است. اسراييل نياز چندانی به اين چراغ سبزنداشت؛ و تنها نگرانيش تصويری بود که قتل تعداد زيادی انسان بی گناه فلسطينی به وسيله ی او در عمليات عليه غزه، در جهان برايش به وجود می آورد. محمود عباس هم البته خوشحال بود از اين که شايد در اين ميان بتواند خودش را از شر حماس خلاص کند. به خصوص از آن رو که می دانست که با امکانات خودش و بدون کمک اسراييل، هرگز چنين امری برای او ميسر نيست. نتيجه، مجموعه يی شد از عمليات گسترده و ضربات هوايی اسراييل به نوار غزه، که اسراييل فلسطينيانی را که تعداد بسياريشان شهروندان غيرنظامی بودند طی آن به قتل رسانيد. پس از کنفرانس آناپوليس در ماه نوامبر هم، جنگ اسراييل با فلسطينيان رو به تصاعد گذاشته بود و در طی آن فلسطينيان به وسيله ی اسراييل کشته شده بودند. اما هيچ دليلی وجود ندارد که تعداد انبوه اجساد فلسيطنيان، توانسته باشد در اراده ی حماس خللی به وجود بياورد. و به نظر می رسد که هم آمريکا و هم اسراييل، هر دو، اين را فهميده اند که برخورد با حماس، راه حل نظامی ندارد. اين رشد جديد فضای جنگی را بايد يکی از نتايج تجديد حيات و خيز برداشتن دوباره ی معاون بوش، ديک چينی و نئوکان های حول و حوش او دانست. امروز، چينی و دوستانش دارند حمله به ايران قبل از پايان دوران رياست جمهوری بوش را برنامه ريزی می کنند. در سال گذشته، قدرت چينی در پی يک سلسله مقالات روزنامه ی واشنگتن پست رو به کاهش نهاد. واشنگتن پست در اين سلسله مقالات نشان داده بود که چينی چه طور در بسياری از انتخاب های سياسی دستگاه بوش، نسبت به خود بوش دست بالا داشته است. گفته می شود که بوش از اين که ديده بود در برابر معاون خودش، بدل به يک وزنه ی سياسی خفيف شده است، عصبانی شده بود، و از همين رو بيشتر به سمت کاندوليزا رايس و رابرت گيتس، که در مقايسه با چينی سياست کمتر تندروانه يی دارند، روی آورده بود. آنچه باعث دوباره رو آمدن چينی در دستگاه بوش و تصميم گيری های آن شده است، بهره برداری چينی است از عدم اعتماد بوش به دستگاه های اطلاعاتی آمريکا که بوش آن ها را از ديرباز مانع سياست های مداخله گرانه ی خود در جهان می بيند. اين دستگاه ها برای رييس جمهوری کار می کنند و ساختارشان آنچنان متشکل از عناصر متوازن کننده است که به هر حال عملاً نمی توانند آنگونه که بوش ادعا می کند باشند. بوش و دستگاه او می خواهند با طرح ادعا های نادرست، برای خودشان از سرويس های امنيتي، يک بلاگردان بسازند تا بتوانند تقصيرات خود را به گردن آن ها بياندازند. انتشار گزارش ˝اِن آی ئي˝ در مورد ايران در آغاز دسامبر امسال، توانست به عنوان يک ابزار کليدی مورد بهره برداری چينی به منظور سوق دادن بوش به سوی گرايش های جنگ طلبانه يبيشتر قرار گيرد. اين گزارش با تأکيد بر توقف برنامه ی تسليحات اتمی ايران، در واقع سياست جنگ طلبانه ی بوش را به چالش طلبيده است. سياستی که می خواست از ايران، تصوير يک ديو خطرناک ارائه دهد. بوش که در بهترين حالاتِ خودش هم فردی لجوج و يکدنده است، نمی توانست بگذارد که اين گزارش، طرز فکر شخصی ا و را تغيير دهد. او در همين سفر اخير خود به خاور ميانه، لجاجت و يکدندگيش را در مورد اختلاف نظر با سازمان های اطلاعاتی آمريکا بروز داد: او به اولمرت و نيز به مقامات سعودی گفت که گزارش ˝اِن آی ئي˝ در نگاه او به ايران تغييری نداده است و نفوذی در اين مورد بر او نداشته است. او همچنين اظهار داشت که: ـ من از سرويس های اطلاعاتی خودمان دفاع کردم. اما در اين زمينه، به وضوح اعلام داشته ام که اين سرويس ها مستقلند و به نتايجی می رسند مجزّا از آنچه من می خواهم يا نمی خواهم. بوش به اولمرت گفته است که نظر سرويس های اطلاعاتی اسراييل که می گويند ايران دوباره برنامه ی اتمی تسليحاتی خود را از سر گرفته است، با ارزيابی های او همساز تر و همخوان تر است. ادعای بوش مبنی بر اين که بايد جامعه ی اطلاعاتی آمريکا را در حالی که خودش جزيی از دولت است جدا از دولت به حساب آورد، البته ادعايی پوچ است؛ ولی اين را بايد يکی از عوارض بيماری تفکر چينی و ياران او دانست. بوش و چينی دوباره در مسير انديشه يی حرکت می کنند که خواهان تحميل ˝دموکراسی آمريکايي˝ بر خاورميانه، حتی با زور ارتش و سلاح است. وقتی که در اوايل ژانويه، مايک مک کانِل، رييس شورای اطلاعات و يکی از تحليلگران برجسته ی سيا، چينی را به اجمال از عواقب سوء يک عمليات نظامی عليه ايران آگاه کرد، او مغرورانه پاسخ داد که آمريکا می تواند با هر نوع عواقبی مقابله کند. مطابق گواهی های متعدد، چيني، مرتباً و منظماً در جلسات شورای امنيت ملی آمريکا، صحت گزارش ˝اِن آی ئي˝ را نفی می کند و می گويد که جامعه ی اطلاعاتی آمريکا می خواهد آنچه را در مورد عراق پيش آمده بود جبران کند و از اين روست که عالماً و عامداً به تضعيف سياست آمريکا در باره ی ايران می پردازد. مک کانل، و ژنرال مايکل هِيدِن از سيا، هر دو ، احساس می کنند که در برابر سرسختی کاخ سفيد، نتايج کارشان خنثی شده است. اين دو به اين نتيجه رسيده اند که چينی مصمم است که توسط متحدان خود در ˝تينک تانک˝ های تحت نفوذ نئوکان ها در واشنگتن، دستگاه های اطلاعاتی را بدنام و لکه دار کند. چينی کارزار انتقاد از گزارش ˝اِن آی ئي˝ را شخصاً ترويج می کند. با استفاده از ارگان های متداول و هميشگی مدياتيک نئوکان ها، مثل وال استريت ژورنال، ويکلی استاندارد، نشنال رويو، و فاکس نيوز. مطابق گزارش های منابع اطلاعاتی در واشنگتن، چينی دارد دوباره جرج بوش را برای حمله به ايران، قبل از اتمام دوران رياست جمهوری او، بر می انگيزاند. چيني، اينچنين القاء می کند که اگر اسراييل به ايران حمله کند، آمريکا نيز بايد وارد اين حمله شود، و انتخاب ديگری به جز پيوستن به عمليات نظامی تل آويو عليه ايران ندارد. تجديد حيات سياسی چيني، و بی ثباتی يی که نتيجه ی تمايل بوش به متحد کردن دولت های عربی عليه ايران است، زنگ خطر را برای بسياری از اعضای عاليرتبه ی اطلاعاتی آمريکا به صدا در آورده است؛ و اينان را در خوشبينی شان نسبت به رفع خطر حمله به ايران در پی انتشار گزارش ˝اِن آی ئي˝ دچار ترديد کرده است. امروز بسيارند کسانی که معتقدند که بوش با چينی در اين مورد همعقيده است که قبل از آن که رييس جمهوری جديد آمريکا کار خود را شروع کند، بايد جنگی ميان آمريکا و ايران رخ دهد!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

حال خوندن ندارم :oops:
یکی بگه مطلب درباره چیه. :oops:


چیز مهمی نیست دوست عزیز! آقای چینی با مستراح سر کوچه اشتراک دارند و هر دفعه باید یک چیزی بگیرند از اونجا بخورند! من هم حال حوصله نداشتم بخونم! ولی جناب سارکوزی عزیز در دریافت سفارش از مستراح سر کوچه دارند از آقای چینی پیشی می گیرند! :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
استراتژی غرب کمی تغییر کرده یا بهتر بگویم نقش مهره ها عوض شده است. فرانسه تا دیروز پلیس خوب بود الان شد پلیس بد. اگه دوستان گفتن پلیس خوب جدید کدوم کشور هست؟ :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با ارسال سوخت هسته ای از روسیه به ایران و اعلام 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا عملا غرب تغییر رویه داده و کل غرب را میتوان امروز در قالب فرانسه ای خلاصه کرد که برخلاف ظاهر ضد ایرانی به دنبال بستن قراردادهای بزرگی با کشورهای منطقه و منجمله ایران است!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در زمان شیراک وضع فرانسه و روابط بین ایران و فراسنه بهتر بود و رابطه نزدیک ولی بعد از به قدرت رسیدن سارکوزی به هم ریخت .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب زود باشید سی سال وعده و وعید پس کی قرار این ها بیان . این ها همش جنگ روانی هست و این رو خودشون هم می دونن مگه ایران گوسفنده که بخواین بهش حمله کنید اگر پشت گوشتون رو دیدید حمله به ایران رو می بینید . بی همه چیزا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ولی من فکر کنم المان باشه چون بریتانیا رابطش با ایران نسبت به رابطه ی امریکا با ایرن فرقش اینه که تو هر دو کشور سفارت هست! اما المان تو ایران زمینه خوبی برای سرمایه گذاری اقتصادیداره تازه دید ملت و دلت نسبت به المان مثبت تره!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر این آمریکا و اسرائیل نبودند الان ایران در خیلی جا ها پیشرفت کرده بود و روابط بسیار نزدیکی با کشور های اروپایی داشت ولی متاسفانه به خاطر وجود این بی ...... این رابطه به رویا ها پیشوسته .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.