Recommended Posts

کاندوليزا رايس روز جمعه گفت ايالات متحده خواهان سرعت عمل در تنبيه ايران است چرا که ايران از ‏عقب نشيني در برنامه بحث انگيز هسته اي خود خودداري کرده است و گزارش جديد نهاد ناظر سازمان ملل ‏در امور هسته اي نيزتحريم هاي بيشتر عليه اين کشور را توجيه مي کند.‏ رايس گفت سازمان ملل "ادله محکمي را براي تصويب قطعنامه سوم شوراي امنيت عليه ايران در اختيار ‏دارد، زيرا بر طبق گزارش جديد آژانس بين المللي انرژي هسته اي، همکاري ايران با بازرسان تمام و کمال ‏نبوده است و هنوز سوالات کليدي در مورد برنامه هسته اي گذشته اين کشور بي پاسخ مانده است. ‏ او در محل وزارت خارجه به خبرنگاران گفت: "پس از انتشار اين گزارش، دلايل کافي براي حرکت در ‏جهت تصويب قطعنامه سوم شوراي امنيت وجود دارد."‏ رايس گفت: "اين گزارش نشان مي دهد صرفنظر از هرکاري که ايراني ها براي پاک کردن ردپاي فعاليت ‏هايشان در گذشته انجام داده اند، اقداماتشان ناکافي است.با توجه به فعاليت فعلي و ابهامات موجود از برنامه ‏قبلي ما نگران هستيم که ايران در آينده دست به تکميل تکنولوژي هايي زده راه را براي توليد تسليحات هسته ‏اي هموارسازد."‏ رايس سخنانش را پيش از ديدار ديپلمات هاي ارشد پنج عضو دايم شوراي امنيت بعلاوه آلمان ايراد مي نمود؛ ‏اين گروه قرار است روز دوشنبه در واشنگتن براي بحث درباره قطعنامه جديد عليه ايران تشکيل جلسه دهد. ‏اين اعضاء قبلاً بر روي پيش نويس قطعنامه به توافق رسيده اند.‏ نيکلاس برنز، معاون وزير خارجه و مقام سوم ديپلماتيک در ايالات متحده نيز از سوي اين کشور در ديدار ‏روز دوشنبه شرکت خواهد نمود. او روز جمعه گفت که حالا " دلايل بيشتري براي تصويب قطعنامه سوم در ‏اختيار شوراي امنيت است."‏ ايالات متحده خواهان آن است که رايزني هاي شوراي امنيت از هفته آينده آغاز شود. برنز از پيش بيني مدت ‏زمان لازم براي اين رايزني ها و امکان تغييرات در مجموعه تنبيهات پيشنهادي خودداري نمود. اين ‏مجموعه موجب تشديد و گسترش اقدامات تنبيهي قبلي مي شود اما به مراتب ضعيفتر از چيزي است که مورد ‏نظر ايالات متحده بوده است. ‏ برنز عاليترين مذاکره کننده ايالات متحده در چهار چوب سياست چوب و چماق پيشنهادي از سوي پنج عضو ‏دايم شوراي امنيت بعلاوه آلمان است. اين اعضاء، خود از جمله قدرت هاي هسته اي دنيا هستند. ايران تمامي ‏پيشنهادات گذشته را رد کرده و تنبيهات شوراي امنيت را ناديده گرفته است. ‏ روسيه و چين به عنوان متحدان و شرکاي گاه و بيگاه ايران به شدت دربرابر اين تنبيهات مقاومت کرده بودند. ‏اين دو عضو، داراي حق وتو در شوراي امنيت هستند. برنز اعلام کرد دور جديد از تحريم ها ايران را تحت ‏فشار قرار خواهد، اما در عين حال پافشاري کرد که ناتواني شوراي امنيت در انجام اقدامات لازم باعث ‏نمايش تصوير ضعيفي از آن خواهد شد. ‏ گزارش منتشر شده روز جمعه از سوي آژانس بين المللي انرژي هسته اي از پاسخگويي ايران به برخي ‏سوالها درباره اقدامات گذشته اش، عدم توقف فعاليت هاي مربوط به غني سازي و توسعه اين فعاليتها ونيز ‏ادامه کار بر روي تاسيسات هسته اي آب سنگين خبر مي دهد. ‏ با تکميل اين فعاليت ها، ايران قادر است ضمن تهيه پلوتونيوم از آن به عنوان سوخت بالقوه در کلاهک هاي ‏هسته اي استفاده کند.‏ اين دو يافته به تنهايي مي تواند اجازه تشديد تحريم ها عليه تهران را به شوراي امنيت بدهد. مقامات ايالات ‏متحده مي گويند شوراي امنيت در شرف استفاده از اين اختيار است. ‏ آژانس روز جمعه گفت ايران مدعي شده که ايالات متحده و هم پيمانانش، اطلاعات نادرستي را مبني بر اينکه ‏تجربيات موشکي و جنگ افزاري ايران بخشي از برنامه تسليحات هسته اي اين کشور بوده است، ارايه داده ‏اند.‏ گزارش يازده صفحه اي روز جمعه تصويري نسبتا غيرآلوده از فعاليت هاي ايران، درباره منشاء اورانيوم ‏غني شده در يک مرکز نظامي، کار بر روي پلوتونيوم که قابليت کاربرد در برنامه تسليحاتي را دارد، و نيز ‏خريدهاي صورت گرفته از بازار سياه ارائه داده است.‏ گزارش با لحن بسيار محتاطانه، که معمولا راه را براي تجديد تحقيقات باز مي گذارد، آورده است: " آژانس ‏توانسته نتيجه بگيرد که پاسخ هاي ارائه شده از سوي ايران مي تواند هم موافق با يافته هاي آژانس باشد وهم ‏مخالف." ‏ ضمناً گزارش مي گويد ايران مدارک ارائه شده از سوي آژانس را درباره آزمايشات موشکي و مواد با قابليت ‏انفجاري بالا و نيز تحقيقات بر روي ابزار پيشرفته موشکي که مي تواند بخشي از توسعه تسليحاتي باشد را رد ‏کرده و آنرا بي اعتبار خوانده است. ضمناً درباره اينکه چرا ايران طرح هاي قالب گيري براي تبديل اورانيوم ‏به کلاهک جنگي را در اختيار داشته نيز ابهامات کماکان باقي است.‏ منبع: سانفرانسيسکو کرونيکل – 22 فوريه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
موعود:مرکز تحقیقات استراتژیک امریکا با ذکر پیش بینی هایی از جنگ احتمالی ایران و رژیم صهیونیستی آورده؛جنگ هسته اي اسرائيل و ايران در صورت وقوع موجب مرگ 16 الي 28 ميليون ايراني و 200 تا 800 هزار اسرائيلي مي شود. اين جنگ احتمالا در بين سال هاي 2010 يا 2020 اتفاق خواهد افتاد كه ايران تا آن زمان به 30 كلاهك دست پيدا خواهد كرد. به گزارش «جهان»، اين مطلب در گزارش محققان مركز تحقيقات استراتژيك (csis) به رياست آنتوني كورد سمن تحليل گر سابق وزارت دفاع آمريكا آمده است . اين گزارش به تشريح سناريوهاي مختلف درگيري غير متعارف در منطقه و واكنش كشورهاي مختلف در مقابل آن مي پردازد. بر اساس اين گزارش در يكي از سناريوها چنين جنگي سه هفته به طول خواهد انجاميد . محققان مي گويند شرط لازم آغار اين جنگ، خودداري اسرائيل يا آمريكا از حمله پيشگيرانه به طرح هسته اي نظامي ايران است . اين جنگ احتمالا در بين سال هاي 2010 يا 2020 اتفاق خواهد افتاد كه ايران تا آن زمان به 30 كلاهك دست پيدا خواهد كرد . به نظر كوردسمن، اسرائيل در حال حاضر بيش از 200 كلاهك هسته اي دارد كه از خشكي و دريا قابل پرتاب هستند . نويسندگان گزارش احتمال توليد سلاح هاي ديگر در سال هاي باقيمانده تا دوره مذكور را در نظر نگرفته اند . نويسندگان گزارش "ايران، اسرائيل و جنگ هسته اي" معتقدند در شرايط خاص رژیم صهیونیستی مي تواند از جنگ هسته اي جان سالم به در ببرد، اما ايران در واقع محو مي شود. در گزارش مذکور آمده است که این رژیم از نظر جمعيتي و اقتصادي قابليت ادامه حياط خواهد داشت و شعاع تاثير بمب اسرائيلي بسیار بزرگتر خواهد بود. كورد سمن مدعي است اسرائيل اتمي به وزن يك مگاتن ساخته است. در حالي كه ايران قادر نيست سلاحي بزرگتر از 100 كيلو تن توليد كند . به سبب همين تفاوت بمب اسرائيلي قادر است به اندازه سه برابر بمب ايراني افراد را دچار سوختگي درجه سه كند. نویسندگان این گزارش نوشته اند؛ پرتو هاي هسته اي بمب اسرائيل قادر است در شعاع 130 كيلومتري منجر به مرگ افراد شود . این در حالی است که بمب ايران تنها قادر است در شعاع 31 كيلو متري منجر به مرگ افراد شود. پس از شکست سنگین این رژیم در جنگ 33 روزه مقابل حزب الله این گونه گزارش ها برای افزایش روحیه دگرگون شده صهیونیست ها منتشر و به سرعت در سایت ها و روزنامه های این رژیم انعکاس می یابد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ما فكر مكريدم كه اسراييل ها اين قدر خالي بند باشند ولي امريكاهايي ها زدن رو دستشون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نخست وزير اسرائيل كه در ژاپن به سر مي‌برد امروز با تكرار ادعاي خود مبني بر همكاري نظامي ايران و كره‌شمالي، ايران را محور شرارت خواند.

به گزارش آريا به نقل از خبرگزاري فرانسه، "ايهود اولمرت" كه طي روزهاي اخير با هدف ترساندن ديگر كشورها از نزديك‌شدن بيشتر به جمهوري اسلامي ايران، سفرهايي به كشورهاي صنعتي داشته است، امروز ابراز عقيده كرد، همكاري بين كره شمالي و ايران، خطري براي هر دو منطقه ايجاد خواهد كرد.

اولمرت در گفت‌وگو با "شيگرو ايشيبا" وزير دفاع ژاپن مدعي شد: «ايران پيشاهنگ "محور شرارت" است و به همراه كره شمالي خطري براي ثبات آسيا و خاور نزديك محسوب مي‌شود.»

وي همچنين از اظهارنظر درباره گزارش يك روزنامه ژاپني مبني بر ارائه اطلاعات جاسوسي حاكي از همكاري كره‌شمالي با ايران و سوريه خودداري كرد اما يك مقام بلندپايه صهيونيست كه خواست نامش فاش نشود، گفت: اولمرت قرار است فردا اطلاعاتي درباره فروش موشك‌هاي بالستيك كره‌شمالي به ايران به مقامات ژاپني ارائه كند.

"ايهود اولمرت" كه ديروز براي نخستين بار در دوره نخست‌وزيري خود به ژاپن سفر كرد با بيان اينكه اميدوار است تحريم‌هاي جديد عليه ايران اتخاذ شود، ادعاي تلاش براي ساخت سلاح هسته‌اي از سوي ايران را تكرار كرد.

اين ادعا در حالي مطرح مي‌شود كه بنا بر گزارش‌هاي بين‌المللي، رژيم صهيونيستي بزرگترين زرادخانه كلاهك‌هاي اتمي را در خاورميانه دارد كه بالغ بر صدها كلاهك مي‌شود و مي‌تواند كره زمين را چند بار نابود كند. اسرائيل كه تحت هيچ گونه نظارت بين‌المللي قرار ندارد و پيمان منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي (ان‌پي‌تي) را نيز امضا نكرده است، از سوي ناظران بين‌المللي و منطقه‌اي، تهديدي جدي براي صلح و امنيت جهاني محسوب مي‌شود.

اولمرت در هواپيمايي كه وي را به مقصد توكيو مي‌برد، ادامه داد: گزارش البرادعي بيانگر اين بود كه ايران برنامه هسته‌اي خود را ادامه مي‌دهد و اگر اسرائيل مي‌خواست اين گزارش را آماده كند با شفافيت بيشتري برخورد مي‌كرد.

وي مدعي شد: ما معتقديم ايراني‌ها به پيگيري طرح‌هاي‌شان براي ايجاد ظرفيتي جهت سلاح‌هاي غير متعارف ادامه مي دهند و ما بايد آن را متوقف كنيم.

نخست‌وزير رژيم صهيونيستي پنجشنبه در ژاپن با "كاندوليزا رايس" وزير امور خارجه ايران ديدار و گفت‌وگو خواهد داشت.

اولمرت هدف از سفر خود به توكيو را تحكيم روابط سياسي و اقتصادي با اين كشور معرفي كرده است.

گزارش برخي رسانه‌هاي صهيونيستي حاكي است كه قرار است وي از مقامات ژاپني درخواست كند تا خريد نفت از ايران را متوقف كنند.
اولمرت در حالي ايران را محور شرارت مي‌خواند كه جرج بوش، رئيس‌جمهور آمريكا در سال 2002 ميلادي نيز همين ادعا را درباره ايران مطرح كرده بود كه مورد انتقاد بسياري از تحليلگران سياسي جهان قرار گرفت و به‌كارگيري آن از سوي مقامات بلندپايه آمريكا تا حدود زيادي كنار گذاشته شد.

یک جوک دیگر از بزرگترین رژیم تروریست دنیا بعد از آمریکا! :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
" باراک اوباما " یکی از نامزدهای حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با هدف جلب حمایت لابی قدرتمند صهیونیستها بر حمایت قاطعانه خود از رژیم صهیونیستی و روابط با جامعه یهود تاکید کرد.

به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، باراک اوباما گفت : "من دوست محکم اسرائیل بوده ام. به نظر من آنها یکی از مهمترین هم پیمانان ما در منطقه هستند و فکر می کنم که امنیت آنها بسیار مقدس است."

این در حالی است که چندی پیش روزنامه البیان امارات با اشاره به مطالب منتشره در روزنامه های عبری زبان درباره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاکید کرد: باراک اوباما نامزد سیاه پوست آمریکا بیشتر مورد تایید صهیونیستها است.

روزنامه یدیعوت آحارونت هم نوشت: سیاه بودن اوباما درصورت رئیس جمهوری وی یک ویژگی مثبت خواهد بود،زیرا اگر یک رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا به نفع سیاست اسرائیل و یهودیان حرکت کند، درنظر آمریکاییها و جهانیان از دو شخصیت دیگر یعنی " جان مک کین" جمهوریخواه و " هیلاری کلینتون" دموکرات که به تلاش برای راضی نگه داشتن یهودیان آمریکایی و اسرائیل به عنوان وسیله ای برای محقق شدن اهداف سیاسی خود معروف هستند، بیشتر مورد قبول و تایید قرار خواهد گرفت.
اوباما از 5 فوریه تاکنون در یازده حوزه انتخاباتی، رقیب خود "هیلاری کلینتون" را شکست داده و این در حالی است که پیش از آن پیروزی کلینتون پیش بینی می شد. با پیروزی پی در پی اوباما، شانس وی برای نامزدی از حزب دموکرات برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا افزایش یافته است.

قابل توجه اوباما دوستان! :| :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آخه مگه ميشود كه كسي بخواهد رئيس جمهور ايالات متحده بشود و حامي دربست اسرائيل نباشد آن هم در حالي كه آمريكا روي انگشتان لابي يهود و صهيونيزم ميچرخه؟!اوباما و كلينتون و مك كين و فلاني نداره كه هركي بخواد رئيس جمهور آمريكا بشه بايد سگ پاچه خوار و نوكر دربسته اسرائيل خودشو نشان بده تا بهترين كسي كه از اين نظر خودشو نشان بده به عنوان رئيس جمهور آمريكا انتخاب بشه...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين ها بد جوري يكه خوردند به هر كاري دست ميزنند تا گزارش آژانس را كم اهميت كنند :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این تحلیل از اساس اشتباه است چون مساحت و پراکندگی جمعیتی، صنعتی، نظامی و ... دو کشور را لحاظ نکرده است. اسرائیل چند میلیون کیلومتر مربع وسعت ندارد که چنین فرمولی درست از آب در بیاد. تنها یک انفجار صد کیلوتنی تمام اسرائیل را به رادیواکتیو تبدیل کرده و همه انسانهای حاضر در این منطقه تا شعاع چند صد کیلومتری را دچار سرطان خواهد کرد. البته ما به دنبال سلاح هسته ای نیستیم و نیازی هم به جنگ هسته ای نیست و در جنگ احتمالی صهیونیستها حتی فرصت فشردن کلید شلیک موشکها را نخواهند داشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اصلا اسرائیل با این وسعتی که داره اصلا کشور به حساب نمی یاد . :| دوما اسرائیل به اندازه یه استان ما هم نیست . اون وقت ما 28 میلیون کشته و اون ها 800 هزار نفر کشته می دن . :| این اطلاعات تا حدی و شاید کاملا غلطه و در ضمن ما می تونیم تمام اسرائیل رو با همین موشک های شهاب از روی زمین تا هزار ساله دیگه حذف کنیم و نیازی به بمب اتم نیست . و درضمن ایران به دنبال بمب اتم نیست ولی به نظر من بمب اتم کارایش بیشتر در دریا هست تا زمین .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من اهمیتی به این حرف ها ندین . این ها همش جنگ روانی و یک بازی هست . بهتره به جای اینکه به فکر این باشیم که با دو تا فش جوابشون رو بدیم به فکر این باشیم که چطوری برای همیشه نابودشون کنیم . :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من نمی دونم این اسرائیل و این صهیونیست ها چی دارند که هر بار بعد از جنگ جهانی دوم هر کدوم از رئیس جمهور های آمریکا خواهان ارتباط مستقیم با اسرائیل هستند . اسرائیل نه کشور بزرگی هست نه توش پر از نفت و گاز نه آدم های باشعورن . من موندم اسرائیل چی داره که این ها انقدر خاطر خواه اسرائیل هستند . جواب : چون با وجود اسرائیل آمریکا بر خاورمیانه تسلط کامل داره . :| :| :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این اولمرت گویا سرطان پروستات داره و انشاءالله به زودی میمیره. راستی اوّل آمریکا و روسیه (این 2 در جنایت هم سطح هستند) بعد اسراییل.(فاصله ای کم) Mr.Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببينيد جدا از اين اينكه بسياري از سرمايه داران آمريكا يهودي هستند و به نوعي نبض اقتصادي دست اونهاست حالا جدا از اون ديدي كه ما نسبت به كربلا و عزتي كه براي اون قايليم و در دوران جنگ هم شهدا به عشق اسلام و رسيدن و فتح كربلا به جبهه ها رفتند به نحوي حالا كمتر در آمريكاييها هم وجود داره! و اين علاقه شون به اسراييل يا به قول خودشون سرزمين مقدس يك ريشه تاريخي و مذهبي داره.به طوريكه گمون مي كنند اگه همه يهوديهاي دنيا برگردند اسراييل حضرت مسيح ظهور مي كنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.