Recommended Posts

sensa دوست عزيز اوني كه بايد بترسه و باز هم با اين همه حمايت ميترسه ما نيستيم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزيز اگر خدايي نكرده اسراييل بخواهد از بمب اتم استفاده كند چه ما بترسيم چه نترسيم ديگر اهميت نداره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برخورداری از بمب اتمی برای هر کشوری باعث دیر شکست خوردن شود برای اسرائیل نمیشود! این کشور به علت مساحت بسیار کم و محدودیت شدید از این بعد هرگز قادر نیست تاسیسات گسترده استراتژیک و مهمتر از آن در عمق ایجاد کند. تعداد پایگاههای اسرائیلی که موشک و بمب اتمی دارند تنها در حدود 3 پایگاه است که در تیررس ایران و سوریه و حزب ا... و قرار هستند. اگر بتوان با یک حمله پیش دستانه این 3 پایگاه اسرائیلی را با خاک یکسان کرد دیگر سلاح اتمی ای نخواهند داشت. ولی این قضیه درباره کشورهای بزرگی مثل روسیه و آمریکا و چین و هند و ... صادق نیست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سعيد جان. از شما بعيد بود همچين ادعايي رو بفرمايي. اولاً كه يك پايگاه اتمي، بسيج مسجد سر كوچه نيست كه با يكي دو بمب نابود شه. ثانياً ما تنها دسترسي‌مون به اسرائيل؛ طبق مدعاي خودمون، موشك‌هاي ميان‌برد بالستيك‌مون هست. اگه فرض رو بر اين بگيريم كه اسرائيل قادر به هدف قرار دادن اين موشك‌ها نباشه، باز هم كار چنداني از دست اين موشك‌ها ساخته نيست. ثالثاً پايگاه اتمي، اسمش روشه!! مگه ممكنه شما بخواين يه پايگاه اتمي رو كه حاوي چندين كلاهك هسته‌اي هست رو نابود كنين و كسي چيزي نگه؟! اين كار، درست مانند حمله‌ي اتمي به يك كشور هست و تبعات يكساني رو به دنبال داره كه شايد كوچكترينشون نابودي چندين كشور مجاور باشه!!! منهاي تأثيرات جغرافيايي و زيست محيطي‌اش!!! در اين صورت، جهان لحظه‌اي براي نابودي ايران درنگ نمي‌كنه و اينبار، لاف‌زني هم پاسخگوي ما نيست!!! اسرائيل، درصورت حمله‌ي اتمي به ايران، با محكوميت سازمان ملل روبرو مي‌شه؛ ولي ما اينطور نيستيم!! خودمون بهتر مي‌دونيم اوضاع چطوري خواهد شد!! رابعاً ايران هم هيچ نقطه‌اي نداره كه غير قابل دسترس باشه؛ چه براي امريكا و چه براي اسرائيل! مهم، طول و عرض جغرافيايي نيست. اگه همين عمق استراتژيكي (كه احتمالاً از سخنان دكتر عباسي برداشت فرمودين) رو درست تعبير فرموده باشين، اولاً كه بايد عرض شه كه اين عمق، زماني جواب مي‌داد كه نقاطي غير قابل دسترس در اختيار داشتيم، ثانياً گستردگي جغرافيايي - اقتصادي داشتيم. بطور مثال، يكي از دلايلي كه روسيه در برابر آلمان موفق به ايستادگي شد، انتقال تأسياست و كارخانجات صنعتي و مهمش به شرق اين كشور بود كه موفقيت‌آميز بود و با همان قدرت به كارشون ادامه دادن و باعث عدم تغيير چندان در اقتصاد اين كشور نيمه ويران شدن! ولي ما نمي‌تونيم كارخانه‌ي فولاد مباركه رو از اصفهان باز كرده و مثلاً در كوير لوت يا كرمان راه اندازي كنيم!! يا نيروگاه نطنز رو به جايي ديگه منتقل كنيم! متأسفانه اكثر صنايع سنگين ما، به راحتي در تيررس موشك‌هاي حتي كروز!!! امريكايي‌ها و موشك‌هاي دوربرد اسرائيل هست و حتي نيازي به بمباران مناطق نيست!! گويي كه با فلج كردن سيستماتيك نيروي هوايي كه البته قبل از اون، نابودي مراكز پدافندي و راداري صورت گرفته، اين امر دور از دسترس نيست! -------------------------------------------- سعيد جان. ما در زمان جنگ نيستيم كه نيازي به ايجاد روحيه‌ي كاذب و نشر اخبار و تحليل‌هاي تبليغاتي باشيم. اين سايت، فكر كنم به منظور بررسي و تحليل درست و كامل و بدور از هرگونه غرض‌ورزي شرايط و موقعيت‌هاي حقيقي نظامي و نتايج اون و سپس در نظر گرفتن راه‌‌حل‌هاي احتمالي ايجاد شده. پس بهتره با خودمون حداقل رو راست باشيم و به جاي تبليغات و شعار دادن، به فكر حل مسائل باشيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان چه قدر دوست دارند بزنند تو سر و کله همدیگه،نشستیم داریم زندگیمون رو می کنیم!!! icon_cool دوستان چرا این قدر نگرانن؟بعد می گن چرا تعداد سکته های قلبی تو جامعه بالا رفته!!!اصلاً اگه بخواد جنگی بشه من و شما چی کار می تونیم بکنیم که حالا داریم شرایط رو تحلیل می کنیم و این همه به اعصاب خودمون فشار میاریم؟!!!! در حال حاضر استفاده از تاپیک های مفرح سایت برای تجدید قوای ذهنی است نه این که بعد از یه روز کار و درگیری دوباره بیاییم تو این سایت سر چیز هایی که هیچ تأثیری روشون نداریم بحث کنیم!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من به قدر ت ايران شك ندارم ولي ميدونم اگه امريكا واسراييل كم بيارن اتم و... ميزنن اون موقع ديگه بترسيم و نترسيم ايران ويرانه...{يه بار ديگه ميگم خدا به بزرگواريش اون روز و نياره}.ولي من ميگم حالا كه اينطوريه چرا ما بمب اتم نداشته باشيم مسولان دو دستي چسبيدن به انرژي صلح اميز هسته اي icon_cool {ببخشيد عصبانيم اگه اشتباه ميكنم دوستان راهنمايي كنن}

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
mostafa_by, خوب عزیز جان من بحث نظامی میکنیم که چطوری میتونیم این پایگاهها رو بزنیم؟ نه بحث سیاسی.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ین تاپیک رو من دارم از زمان شرع دنبال می کنم و مطالب جالبی درش هست . آقا مصطفی 100 درصد حرفش درسته و با افا سعید هم موافقم . ولی مهمترین چیز زمان هست و استفاده از کمترین شرایط . آقا سعید شما چرا می گید اسرائیل وسعت جغرافیایی نداره . پس عراق رو اشغال کردند که بشینن نگاش کنند . امریکا و اسرائیل با همکاری یکدیگه پایگاه موشکی در عراق نصب می کنند و می تونند تمام ایران رو زیر درست بگیرند . ولی اگر از بمب اتم استفاه بشه بر علیه ایران به نظر من بهتره تسلیم بشیم :oops: اگر نشیم نسل هامون باید تاوان پس بدند به خاطر انرژی هسته ای . تا 200 سال دیگه و بیشتر اثار بمب اتم بر روی فرزندان ایرانی می مونه . و این اصلا خوب نیست که نژاد اریایی با یک همچین خطری روبرو بشه . icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اول جواب مصطفی جان رو بدم بعد بیایم سراغ کرکس!

اولاً كه يك پايگاه اتمي، بسيج مسجد سر كوچه نيست كه با يكي دو بمب نابود شه.

بله پایگاه اتمی بسیج سر کوچه نیست و اسمش هم این نیست ولی به علت مکان ثابت و محدود که در زیر زمین قرار گرفته در صورت نفوذ یک بمب قوی براحتی قابل نابود شدن است.

ثانياً ما تنها دسترسي‌مون به اسرائيل؛ طبق مدعاي خودمون، موشك‌هاي ميان‌برد بالستيك‌مون هست.
اگه فرض رو بر اين بگيريم كه اسرائيل قادر به هدف قرار دادن اين موشك‌ها نباشه، باز هم كار چنداني از دست اين موشك‌ها ساخته نيست.

در حال حاضر این موشکها توان نفوذ به زیر زمین را ندارند ولی میتوان با تغییر کلاهک این امکان رو بهشون اضافه کرد. بالاخره قرار نیست فردا جنگ شود و شاید هم اصلا تا 20 30 سال دیگه جنگی رخ ندهد و ما فرصت کافی برای ساخت چنین موشکی در اختیار داریم.

ثالثاً پايگاه اتمي، اسمش روشه!! مگه ممكنه شما بخواين يه پايگاه اتمي رو كه حاوي چندين كلاهك هسته‌اي هست رو نابود كنين و كسي چيزي نگه؟! اين كار، درست مانند حمله‌ي اتمي به يك كشور هست و تبعات يكساني رو به دنبال داره كه شايد كوچكترينشون نابودي چندين كشور مجاور باشه!!! منهاي تأثيرات جغرافيايي و زيست محيطي‌اش!!!
در اين صورت، جهان لحظه‌اي براي نابودي ايران درنگ نمي‌كنه و اينبار، لاف‌زني هم پاسخگوي ما نيست!!!
اسرائيل، درصورت حمله‌ي اتمي به ايران، با محكوميت سازمان ملل روبرو مي‌شه؛ ولي ما اينطور نيستيم!! خودمون بهتر مي‌دونيم اوضاع چطوري خواهد شد!!

درست مانند حمله اتمی نیست دوست من. مثل پایگاه اتمی ، حمله اتمی هم اسمش روشه و به سایر حملات حمله اتمی اطلاق نمیشود.
نابودی یک پایگاه هسته ای هم به شرایط مختلفی بستگی دارد و احتمال اینکه بمبهای موجود در پایگاه در اثر انفجار منفجر بشن بسیار اندک است.
بمبهای اتمی مدرن مانند بمب هیروشیما نیست که به انفجار بره هوا!
الان بمبهای اتمی دارای سیستم امنیتی بوده و بدون از کار انداختن آن بمب منفجر نمیشود.
به خود پلوتونیم یا اورانیوم موج گرما و انفجار اصابت کنه منفجر نمیشه و این دو ماده برای انفجار نیاز به بمباران نوترونی دارند که هسته اتمهای آنها را شکافته و واکنش زنجیروار ادامه یابد.
تا سیستم امنیتی بمب اتمی از کار نیفته چنین واکنشی انجام نخواهد شد.
میزان گسترش تشعشعات رادیواکتیو هم از یک پایگاه زیرزمینی به مراتب کمتر از یک پایگاه روزمینی بوده و محدود به اطراف پایگاه خواهد شد نه تمام منطقه.
بله اگر دیمونا رو بزنیم منطقه رادیواکتیو میشه ولی با زدن یک پایگاه زیرزمینی شاید این اتفاق نیفتد.
به هر حال اگر قرار باشد آنها از سلاح اتمی استفاده کنند باید پیش دستی کنیم.

رابعاً ايران هم هيچ نقطه‌اي نداره كه غير قابل دسترس باشه؛ چه براي امريكا و چه براي اسرائيل! مهم، طول و عرض جغرافيايي نيست. اگه همين عمق استراتژيكي (كه احتمالاً از سخنان دكتر عباسي برداشت فرمودين) رو درست تعبير فرموده باشين، اولاً كه بايد عرض شه كه اين عمق، زماني جواب مي‌داد كه نقاطي غير قابل دسترس در اختيار داشتيم، ثانياً گستردگي جغرافيايي - اقتصادي داشتيم. بطور مثال، يكي از دلايلي كه روسيه در برابر آلمان موفق به ايستادگي شد، انتقال تأسياست و كارخانجات صنعتي و مهمش به شرق اين كشور بود كه موفقيت‌آميز بود و با همان قدرت به كارشون ادامه دادن و باعث عدم تغيير چندان در اقتصاد اين كشور نيمه ويران شدن! ولي ما نمي‌تونيم كارخانه‌ي فولاد مباركه رو از اصفهان باز كرده و مثلاً در كوير لوت يا كرمان راه اندازي كنيم!! يا نيروگاه نطنز رو به جايي ديگه منتقل كنيم!
متأسفانه اكثر صنايع سنگين ما، به راحتي در تيررس موشك‌هاي حتي كروز!!! امريكايي‌ها و موشك‌هاي دوربرد اسرائيل هست و حتي نيازي به بمباران مناطق نيست!! گويي كه با فلج كردن سيستماتيك نيروي هوايي كه البته قبل از اون، نابودي مراكز پدافندي و راداري صورت گرفته، اين امر دور از دسترس نيست!

انتظار این حرف رو از شما نداشتم! من تازه یه ساله که سخنرانیها رو دانلود کرده و گوش دادم در حالیکه چند سال سابقه مطالعات نظامی دارم. اصلا حرفهای دکتر رو از نظر نظامی قبول ندارم و پر از اشتباه است.
تعریف ساده از عمق استراتژیک این است که بصورت مستقیم به آن دسترسی نداشته باشیم.
در اسرائیل هیچ نقطه ای وجود ندارد که ایران بصورت مستقیم و بدون مانع بدان دسترسی نداشته باشد.
اما در ایران نقاط استراتژیک زیادی وجود دارد.
صرف رسیدن برد موشکهای اسرائیل یا آمریکا به نقطه ای در ایران دلیل بر عمق استراتژیک نبودن آن نیست.
شهر اصفهان را در نظر بگیرید.
این شهر یکی از شهرهای استراتژیک ایران است که دارای مناطق زیاد و مهم نظامی و صنعتی است.
هیچ کشوری در اولین اقدام قادر به زدن این شهر نیست و هر چه کنند ایران از آن مطلع خواهد شد.
دلیل آن همین مساله عمق استراتژیک است.
فرض کنید یک موشک جریکو2 از اسرائیل به سمت این شهر شلیک شود.
این شهر از اولین ایستگاههای هشدار سریع ایران که در نزدیکی مرزهای جنوب غربی قرار دارد صدها کیلومتر فاصله داشته و از این حمله آگاه خواهد شد و در صورت وجود پناهگاههای مناسب و پدافندهای ضدموشکی توانایی مقابله با این حمله را دارد.
اما در اسرائیل ایستگاه هشدار سریع و پدافند و شهر در یک منطقه قرار داشته و به محض اطلاع از حمله تا زمان اصابت موشک به زمین تقریبا هیچ زمانی برای فرار ندارند!
صرف قرار گرفتن در تیررس موشکهای دشمن دلیل نیست که اگر بود وجب به وجب خاک روسیه و آمریکا هم در تیررس موشکهای یکدیگر قرار دارند.

 

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آقا سعید شما چرا می گید اسرائیل وسعت جغرافیایی نداره . پس عراق رو اشغال کردند که بشینن نگاش کنند .

امریکا و اسرائیل با همکاری یکدیگه پایگاه موشکی در عراق نصب می کنند و می تونند تمام ایران رو زیر درست بگیرند .


این موضوع ربطی به خود اسرائیل ندارد.

پایگاههای هوایی و ضدموشکی اسرائیل حتی اگر در عراق مستقر شوند تنها در نقش پدافند اولیه و خط مقدم خواهند بود.

وسعت اسرائیل 20000 کیلومتر مربع است فقط همین.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا سعيد شما مي گوييد ما مي توانيم اسراييل را هدف حمله قرار دهيم چون وسعتش كم است اما اسراييل نمي تواند پايگاه هاي ما را در اصفهان و جا هاي مختلف بزند چون پدافند ها اجازه نمي دهند icon_cool من فقط سكوت مي كنم و اميدوارم اقاي مصطفي جواب خوبي براي اين طرز فكر كردن بچه گانه ي اقا سعيد داشته باشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بنده که حرف بچگانه ای نزدم و احتمالا شما با دید بچگانه پستهای تاپیک را مطالعه کردید. در ضمن شما عادت دارید از طرف خودتون حرف تو دهن مردم بزارید؟ کی گفتم اسرائیل نمیتونه پایگاههای ما رو بزنه؟ از کرسی پیدا شو و پست رو کامل بخون و اگر حرفی درباره پست داشتی بگو.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بنده به منظور جلوگيري از مشكلات احتمالي، از ادامه‌ي اين بحث صرفنظر مي‌كنم. دليلش رو هم ديشب خدمت سعيد عزيز در چت عرض كردم. صرفاً‌ يه اشاره‌ي كوچك مي‌كنم و اون اينكه اولاً سعيد جان، ما كلاهك نفوذي، بخصوص در بتون‌هاي تأسيساتي نداريم. ثانياً‌ درصورت دارا بودن، قابليت نصب بر روي موشك‌هاي بالستيك رو ندارن. ثالثاً حتي اگه اين امر صورت بگيره، هيچ كشوري تأسيسات زيرزميني كشور ديگه رو با موشك‌هاي بالستيك هدف قرار نمي‌ده (به دليل مشكلات فراواني كه داره مثل خطاي بسيار بالا و بخصوص مشكلات هدايت اين نوع موشك). خود شما بهتر از بنده‌ي حقير مي‌دونين كه اصولاً‌ موشك‌هاي بالستيك، ارزش نظامي چنداني ندارن (در مقايسه با موشك‌هاي كم‌بردتر، ولي موثرتر و مخرب‌تر!). اما يك اشاره‌ي كوتاه به بخش پاياني فرمايشات دوست عزيزم سعيد دارم. سعيد جان. شما «عدم دسترسي مستقيم» رو چي معنا مي‌كني؟ آيا موشك‌باران‌‌ها و بمباران‌ها، چيزي سواي دسترسي به هدف مورد نظر هستن؟ اگه بخوايم صرفاً دسترسي مستقيم رو تهاجم زميني نظامي و يا نزديك موشكي در نظر بگيريم (يعني حتماً با هواپيما اون منطقه رو بمباران كنيم)، پس هيچ كشوري، حداقل تا زماني كه قدرت نظامي درستي داشته باشه و پدافند خوبي داشته باشه، قابل دسترسي مستقيم نيست! پس طبق همين تعاريف، اسرائيل هم داراي عمق استراتژيك هست!!!!! ولي سعيد جان. حقيقت چيز ديگه‌اي هست. ايران، نقطه‌اي نداره كه قابل دسترسي نباشه. اگه بحث موشكي رو فراموش كنيم و فقط بمباران رو در نظر بگيريم، باز هم شما كه استاد بنده محسوب مي‌شين، بيشتر از حقير اطلاع دارين كه خلبانان ورزيده‌ و توانمند اسرائيلي، توانايي ويژه‌اي در انجام عمليات‌هاي مخفيانه و خاموش دارن. بررسي چگونگي شروع جنگ 6 روزه و همچنين تهاجم اسرائيل به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل، مصداقي براي اين مدعاست. اما درمورد سيستم‌هاي پيش‌اخطار، خود شما باز هم بهتر از بنده مي‌دونين كه توانايي ايران و اسرائيل در اين زمينه، به هيچ‌وجه حتي قابل مقايسه نيست!! مسلماً‌ اسرائيل اينطور نيست كه تازه موشك وقتي وارد آسمان و خاك اين كشور شد، تازه از وجود اين موشك آگاهي داشته باشه. سيستم‌هاي ضد موشكي اسرائيل هم، به دليل وجود تهديدات جدي و بالقوه‌اي كه در برابرش وجود داره (ايران، سوريه و لبنان)، كاملاً آماده و عملياتي نگاه داشته مي‌شن و از زمان شناسايي تا انجام عمليات، مدت زمان زيادي سپري نمي‌شه! ضمن اينكه اسرائيل، به كمك تجهيزاتي كه داره حتي مي‌تونه شليك موشك به سمتش رو از همون خاك ايران شناسايي كنه! پس اين حرف شما، جاي تعجب داشت!!! ضمن اينكه هدف از شليك موشك و يا بمباران مناطق صنعتي، افراد داخل اون مراكز نيستن كه با آگاهي از شليك موشك، به پناهگاه‌ها تشريف ببرن!! هدف، نابودي مراكز هست كه چه بفهميم و چه نفهميم، صورت مي‌پذيره! بخصوص اگه خارج از توان ضد موشكي ما باشه. اين رو هم بايد اضافه كرد كه تهاجم موشكي و حتي هوايي به خاك ايران، لزوماً‌ نمي‌تونه با سيستم پدافند موشكي ايران خنثي بشه؛ چون اين امر، با توجه به هزينه‌‌هاي فوق‌العاده سنگين اين موشك‌هاي پدافندي به هيچ وجه به صرف نيست! بطور مثال، موشك كروزي كه امريكايي‌ها، به هر كشوري مثل نقل و نبات ارزاني مي‌دارن، قابل ردگيري و انهدام توسط سيستم‌هاي پدافندي ما رو داره؛ ولي به چه قيمت؟ در برابر تهاجم سنگين چي؟ چه كاري از دستمون ساخته‌اس؟ پاسخ : هيچي! اگر فرض رو بر آگاهي از وقوع تهاجم و آماده‌سازي سيستم‌ها هم در نظر بگيريم، پس باز هم اسرائيل داراي عمق استراتژيك مي‌شه! ولي همه‌ي ما مي‌دونيم اينطور نيست. خيلي ساده عرض كنم برادر بزرگوارم. نه ايران، نه اسرائيل، نه هيچ كشور متوسط خاورميانه‌اي، داراي عمق استراتژيك نيست. اين عمق هم صرفاً به مساحت كشور نيست و فرقي نمي‌كنه كشوري 20.000 كيلومتر مربع مساحتش باشه يا 1.648.195 كيلومتر مربع!! تعريف شما، درست هست. عدم دسترسي مستقيم، تعريف كامل و ساده‌ي عمق استراتژيك هست. ولي اين دسترسي، برخلاف فرمايشات شما، كاملاً به معني عدم توانايي تهاجم و نفوذ موشك‌ها و بمب‌ها به اون مناطق هست. اين درست كه موشك‌هاي بالستيك دوربرد روسي و امريكايي، نقطه به نقطه‌ي اين دو كشور رو دارن. ولي در عمل، اين امر انجام شدني نيست و همون‌طور هم كه عرض كردم، صنايع رو با موشك‌هاي بالستيك هدف قرار نمي‌دن. پس صرفاً، برد موشكي معيار نيست. توان تخريب موشكي و نابودي يا عدم نابودي اون مناطق مدنظر هست كه درمورد هر دو كشور (ايران و اسرائيل)، اين مسئله مي‌تونه صادق باشه. فكر كنم ديگه اين بحث، همين‌جا خاتمه پيدا كنه خيلي بهتر باشه. براي جلوگيري از بروز مشكلات ثانويه و دلخوري و يا درگيري و ناراحتي دوستان، اين امر فكر كنم ضروري باشه و به نفع همه‌ي ما. ---------------------------------------------- اما اگر دوست دارين مي‌تونيم با استفاده از اطلاعات و داشته‌هاي حقيقي و مطمئن؛ نه صرفاً آمال و آرزوها و يا اميدواري به آينده و يا تخيلات و تسليحات فرضي، و با استفاده از تحليل‌ها و تجربيات جنگي استراتژيسين‌ها و طرح‌هاي جنگي گذشته و حال، شبيه‌سازي نبرد كشورمون با كشور ثانويه مثل امريكا، اسرائيل و يا حتي نيروهاي متحد رو صورت بديم. اين شبيه سازي رو تا حدودي بنده نوشته بودم، ولي به علت رفتن برق، تماماً پريد!!!! تمامي اين خطوط هم مجدداً نگارش شد و البته اشكم دراومد!!! پس اگه جواب مثبت بود و علاقه‌ي دوستان هم به مشاركت در اين مسئله مشاهده گرديد، مي‌شه ازش به عنوان يه طرح درست و حسابي استفاده كرد و حداقل مبنايي بشه براي اظهار نظرات احتمالي در سايت كه براساس اون، ديگه مشكلاتي از اين دست هم پيش نياد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ما چه گوئیم و شما کجا میروی!
مصطفی گرامی،
میبینم که حتی شما هم پست منو کامل مطالعه نکردید!

صرفاً‌ يه اشاره‌ي كوچك مي‌كنم و اون اينكه اولاً سعيد جان، ما كلاهك نفوذي، بخصوص در بتون‌هاي تأسيساتي نداريم. ثانياً‌ درصورت دارا بودن، قابليت نصب بر روي موشك‌هاي بالستيك رو ندارن. ثالثاً حتي اگه اين امر صورت بگيره، هيچ كشوري تأسيسات زيرزميني كشور ديگه رو با موشك‌هاي بالستيك هدف قرار نمي‌ده (به دليل مشكلات فراواني كه داره مثل خطاي بسيار بالا و بخصوص مشكلات هدايت اين نوع موشك).
خود شما بهتر از بنده‌ي حقير مي‌دونين كه اصولاً‌ موشك‌هاي بالستيك، ارزش نظامي چنداني ندارن (در مقايسه با موشك‌هاي كم‌بردتر، ولي موثرتر و مخرب‌تر!).

گفتم که برای این کار زمان لازم را داریم. معنی این حرف چیست؟
اتفاقا موشکهای بالستیک ارزش زیادی داشته و حتی در صورت استفاده تاکتیکی تاثیر روانی زیادی خواهند داشت.
حالا که ما از نظر هوایی با مشکل روبرو هستیم و بهترین راه دسترسی به تاسیسات اسرائیل استفاده از موشک بالستیک هست شما چه پیشنهادی غیر از داری که ما روز به روز دقت و قدرت موشکهامون رو افزایش بدیم؟
فکر کنم حداقل تا 10 سال دیگه هیچ راه معقول دیگه ای نداشته باشیم؟

اما يك اشاره‌ي كوتاه به بخش پاياني فرمايشات دوست عزيزم سعيد دارم.
سعيد جان. شما «عدم دسترسي مستقيم» رو چي معنا مي‌كني؟ آيا موشك‌باران‌‌ها و بمباران‌ها، چيزي سواي دسترسي به هدف مورد نظر هستن؟ اگه بخوايم صرفاً دسترسي مستقيم رو تهاجم زميني نظامي و يا نزديك موشكي در نظر بگيريم (يعني حتماً با هواپيما اون منطقه رو بمباران كنيم)، پس هيچ كشوري، حداقل تا زماني كه قدرت نظامي درستي داشته باشه و پدافند خوبي داشته باشه، قابل دسترسي مستقيم نيست! پس طبق همين تعاريف، اسرائيل هم داراي عمق استراتژيك هست!!!!!

اشتباه است!
منظور از دسترسی مستقیم این نیست که به هدفی دسترسی نداشته باشیم.
دسترسی مستقیم یعنی اینکه با اولین حرکت هدف رو بزنی.
برای زدن هدفی که در عمق استراتژیک قرار دارد الزاما باید چند حرکت انجام داد.
ربطی هم به عمق استراتژیک داشتن یا نداشتن اسرائیل نداشت.
این حرف شما مثل خشک کردن دریا توسط هلندیهاست که عملی است تاکتیکی و کوتاه مدت.
اسرائیل با استقرار پدافند ضدموشکی در خاک عراق هرگز نمیتواند خود را صاحب عمق استراتژیک کند.

ولي سعيد جان. حقيقت چيز ديگه‌اي هست. ايران، نقطه‌اي نداره كه قابل دسترسي نباشه.
اگه بحث موشكي رو فراموش كنيم و فقط بمباران رو در نظر بگيريم، باز هم شما كه استاد بنده محسوب مي‌شين، بيشتر از حقير اطلاع دارين كه خلبانان ورزيده‌ و توانمند اسرائيلي، توانايي ويژه‌اي در انجام عمليات‌هاي مخفيانه و خاموش دارن. بررسي چگونگي شروع جنگ 6 روزه و همچنين تهاجم اسرائيل به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل، مصداقي براي اين مدعاست.
اما درمورد سيستم‌هاي پيش‌اخطار، خود شما باز هم بهتر از بنده مي‌دونين كه توانايي ايران و اسرائيل در اين زمينه، به هيچ‌وجه حتي قابل مقايسه نيست!! مسلماً‌ اسرائيل اينطور نيست كه تازه موشك وقتي وارد آسمان و خاك اين كشور شد، تازه از وجود اين موشك آگاهي داشته باشه. سيستم‌هاي ضد موشكي اسرائيل هم، به دليل وجود تهديدات جدي و بالقوه‌اي كه در برابرش وجود داره (ايران، سوريه و لبنان)، كاملاً آماده و عملياتي نگاه داشته مي‌شن و از زمان شناسايي تا انجام عمليات، مدت زمان زيادي سپري نمي‌شه! ضمن اينكه اسرائيل، به كمك تجهيزاتي كه داره حتي مي‌تونه شليك موشك به سمتش رو از همون خاك ايران شناسايي كنه! پس اين حرف شما، جاي تعجب داشت!!!

بر پایه چه فاکتورهایی میگید که ایران عمق استراتژیک ندارد؟
فاصله مسکو از مرزهای ناتو چقدر است؟
چرا مسکو و زرادخانه هسته ای غرب روسیه هنوز هم عمق استراتژیک محسوب میشوند؟
این بخش از حرفهای شما رو اصلا قبول ندارم.

ضمن اينكه هدف از شليك موشك و يا بمباران مناطق صنعتي، افراد داخل اون مراكز نيستن كه با آگاهي از شليك موشك، به پناهگاه‌ها تشريف ببرن!! هدف، نابودي مراكز هست كه چه بفهميم و چه نفهميم، صورت مي‌پذيره! بخصوص اگه خارج از توان ضد موشكي ما باشه.
اين رو هم بايد اضافه كرد كه تهاجم موشكي و حتي هوايي به خاك ايران، لزوماً‌ نمي‌تونه با سيستم پدافند موشكي ايران خنثي بشه؛ چون اين امر، با توجه به هزينه‌‌هاي فوق‌العاده سنگين اين موشك‌هاي پدافندي به هيچ وجه به صرف نيست! بطور مثال، موشك كروزي كه امريكايي‌ها، به هر كشوري مثل نقل و نبات ارزاني مي‌دارن، قابل ردگيري و انهدام توسط سيستم‌هاي پدافندي ما رو داره؛ ولي به چه قيمت؟ در برابر تهاجم سنگين چي؟ چه كاري از دستمون ساخته‌اس؟ پاسخ : هيچي!

بله هزینه پدافند مهم است اما آیا هزینه از دست دادن هدف بیشتر از آن نیست؟
در جنگ سال 1991 علیه عراق که آمریکا حداکثر توان فرامنطقه ای خود را در برابر یک کشور درجه سه از نظر نظامی به کار برد در طول کل جنگ کمتر از 1000 فروند موشک کروز توماهاوک شلیک کرد.
در سال 2003 هم تعداد موشکهای شلیک شده تقریبا 950 فروند بود و اعلام شد که در این جنگ نیمی از زرادخانه متعارف آمریکا خالی شده است و پر کردن آن میلیاردها دلار هزینه خواهد داشت.
حقیقت این است که آنطور که در فیلمها یا حرفهای تبلیغاتی گفته میشود آمریکا نمیتواند هر 10 ثانیه یه بار و بصورت مداوم موشک کروز شلیک کند.
ما نهایت روزانه با 150 موشک کروز روبرو خواهیم بود که این تعداد را میتوان با یک پدافند مناسب یا منهدم یا هم منحرف کرد.
همین سایتهای هاوک از نظر نوع ماموریت بعد از رهگیری هواپیما ماموریت دومشون رهگیری موشکهای کروز هست.
مقابله با این موشکها یا بهتر بگویم هواپیماهای بدون سرنشین کوچک انتحاری به شرط داشتن پدافند و رادارهای مناسب کار سختی نیست.
اینکه الان وضعیت پدافندی کشور در چه سطحی است ربطی به بحث نداشته و قرار نیست همین الان جنگ شود.
ما فقط بحث میکنیم و شرایط را بررسی کرده و اصلا زمان جنگ احتمالی را منظور نمیکنیم.
در ضمن به احتمال 99% در جنگ با اسرائیل موشک کروزی توسط هیچ یک از دو طرف استفاده نخواهد شد.
دلیل آن مانند موشکهای بالستیک میباشد.
معقول نیست که از یک موشک قاره پیما با کلاهک متعارف استفاده شود. اینطور نیست؟
موشکهای کروز نیز مانند بالستیک به دو نوع تاکتیکی و استراتژیک تقسیم میشوند.
نوع تاکتیکی کلاهکی متعارف در حدود 500 کیلوگرم و برد 70 تا 300 کیلومتر دارند.
نوع استراتژیک هم به دو گونه یکی با برد 300 تا 1000 و دیگری بیش از 1000 کیلومتر و با کلاهک نامتعارف تقسیم میشود.
پس عملا امکان استفاده از موشکهای کروز بصورت تاکتیکی چه توسط ایران یا اسرائیل وجود ندارد.
حالا اینکه فرضا اسرائیل اومد تو عراق پایگاه زد چکار کنیم؟
با این کار اونا بیشتر از ما خود رو در تیررس موشکهای تاکتیکی قرار خواهند داد.

اگر فرض رو بر آگاهي از وقوع تهاجم و آماده‌سازي سيستم‌ها هم در نظر بگيريم، پس باز هم اسرائيل داراي عمق استراتژيك مي‌شه! ولي همه‌ي ما مي‌دونيم اينطور نيست.

گفتم که این قضیه مثل خشکوندن دریا توسط هلندیهاست.
لطفا مغلطه نکن.

خيلي ساده عرض كنم برادر بزرگوارم.
نه ايران، نه اسرائيل، نه هيچ كشور متوسط خاورميانه‌اي، داراي عمق استراتژيك نيست. اين عمق هم صرفاً به مساحت كشور نيست و فرقي نمي‌كنه كشوري 20.000 كيلومتر مربع مساحتش باشه يا 1.648.195 كيلومتر مربع!!
تعريف شما، درست هست. عدم دسترسي مستقيم، تعريف كامل و ساده‌ي عمق استراتژيك هست. ولي اين دسترسي، برخلاف فرمايشات شما، كاملاً به معني عدم توانايي تهاجم و نفوذ موشك‌ها و بمب‌ها به اون مناطق هست.
اين درست كه موشك‌هاي بالستيك دوربرد روسي و امريكايي، نقطه به نقطه‌ي اين دو كشور رو دارن. ولي در عمل، اين امر انجام شدني نيست و همون‌طور هم كه عرض كردم، صنايع رو با موشك‌هاي بالستيك هدف قرار نمي‌دن.
پس صرفاً، برد موشكي معيار نيست. توان تخريب موشكي و نابودي يا عدم نابودي اون مناطق مدنظر هست كه درمورد هر دو كشور (ايران و اسرائيل)، اين مسئله مي‌تونه صادق باشه.

درباره بخشی که قرمز کردم توضیح بدم اینکه موشکهای بالستیک برای هدف قرار دادن صنایع و شهرها و زیرساختهای استراتژیک دشمن طراحی و ساخته شده اند.
اگر اطلاعی از هدف پیش فرض موشکهای قاره پیمای آمریکا و شوروی داشته باشید این رو میبینید که بیشتر از اینکه پایگاههای نظامی رو هدف گرفته باشن شهرها و کارخانجات و نیروگاهها رو هدف گرفتن!
دلیلش واضح است و همون قضیه نابودی دو طرف حتمی است میباشد.
در حالت کلی تعریف حمله استراتژیکی بصورت زیر است.
حمله به زیرساختهای صنعتی و حیاتی دشمن و از بین بردن روحیه مردم کشور مقابل.
حملات استراتژیک هم به سه نوع بمباران گسترده (مثل بمباران شهر درسدن) ، بمباران اتمی (مثل بمباران شهر هیروشیما) و بمباران دقیق باز هم علیه شهرها و صنایع تقسیم میشود.
اگر نگاهی به بمبارانهای استراتژیک بیندازیم متوجه میشویم که در 99% موارد غیرنظامیان دشمن هدف قرار گرفته اند!
بمباران هم که پایگاهها و مناطق نظامی دشمن را بزند بمباران تاکتیکی نامیده میشود.

اما اگر دوست دارين مي‌تونيم با استفاده از اطلاعات و داشته‌هاي حقيقي و مطمئن؛ نه صرفاً آمال و آرزوها و يا اميدواري به آينده و يا تخيلات و تسليحات فرضي، و با استفاده از تحليل‌ها و تجربيات جنگي استراتژيسين‌ها و طرح‌هاي جنگي گذشته و حال، شبيه‌سازي نبرد كشورمون با كشور ثانويه مثل امريكا، اسرائيل و يا حتي نيروهاي متحد رو صورت بديم.

بسیار عالی است و آماده یک بحث گسترده درباره توانائیهای نظامی ایران و اسرائیل در جنگ احتمالی هستم.
البته نباید این بحث باعث گفتن برخی حرفها شود که میتواند جنبه ممنوعه داشته باشد.

 

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سعيد جان. عزيز دل انگيز. عرض كردم كه خواهشاً اين بحث خاتمه پيدا كنه. آخه برادر من! اگه من الان بخوام جواب فرمايشات شما رو بدم كه اين بحث، تا قيام قيامت ادامه پيدا مي‌كنه! بي‌خيال برادر! فقط در همين حد بدون اوني كه شما فرمودي، موشك بالستيك مجهز به كلاهك هسته‌اي هست؛ نه يه موشك با كلاهك انفجاري 800 كيلويي!!!!! شمام بهتر بود كمي با دقت پست بنده رو مي‌خوندي كه من رو به مغلطه كردن متهم نمي‌كردي! ولي مشكلي نيست. ان شاء الله هرچي خير هست پيش بياد. ---------------------------------------------------- پس اگه موافق هستين، اول بايد توان نظامي متوسط ايران (توان معمول)، استعداد نيروهاي متخاصم و همچنين جبهه‌ها رو مشخص كنيم تا بعد بريم سراغ اصل مطلب.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.