Recommended Posts

[align=center]واکنش جهانی به گفته احمدی‌نژاد[/align]
با آن که پیشتر برخی مقامات دولتی از جمله منوچهر متکی، علی لاریجانی و محمد جواد لاریجانی برای کنترل انتقادات شدید بین‌المللی تاکید کرده بودند که احمدی‌نژاد هیچ‌گاه از محو و نابودی اسرائیل سخن نگفته است، با این حال رئیس‌جمهور ایران بار دیگر روز یک‌شنبه از «نابودی قریب‌الوقوع رژیم صهیونیستی» خبر داد. این سخنان احمدی‌نژاد که تاکید داشت «شمارش معكوس نابودی رژیم صهیونیستی زده شده است و ما انشاالله در آینده‌ای نزدیك شاهد نابودی این رژیم خواهیم بود» بلافاصله با موج تازه‌ای از انتقادات کشورهایی مواجه شد که پس از حدود یک‌سال اظهارات قبلی رئیس‌جمهور ایران را تقریباً به فراموشی سپرده بودند.

اظهارات جدید احمدی‌نژاد در حالی بر زبان آمد که رژیم نامشروع اسرائیل در یک سال گذشته حداکثر بهره‌برداری را از سخنان پیشین وی به عمل آورده بود. تل‌آویو که به نوشته روزنامه افراطی «هاآرتص» اظهارات قبلی احمدی‌نژاد را یا «موهبت الهی»! می‌دانست (چرا که می‌توانست با استناد به آن مظلوم‌نمایی کند) در یک سال گذشته تقریباً در تمام مجامع بین‌المللی گفته‌های احمدی‌نژاد را مورد اشاره قرار داد و با استناد به آن خواهان اجماع جهانی برای مقابله با برنامه‌های اتمی ایران شد. این رویکرد رژیم صهیونیستی و البته حساسیت کشورهای پیشرفته به عرف‌های بین‌المللی باعث شد که نه تنها شورای امنیت سازمان ملل در بیانیه‌ای گفته‌های احمدی‌نژاد را محکوم کند که تقریباً اغلب کشورهای غربی رسماً و در عالی‌ترین سطوح از اظهارات احمدی‌نژاد ابراز نگرانی کرده و این ادعا را تکرار کنند که «نکند ایران دنبال بمب اتم برای نابودی اسرائیل باشد»! استدلالی که همه بر نادرستی آن اذعان دارند اما در مجامع سیاسی توانست به شدت بر فشارهای جهانی علیه برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران بیفزاید.

در مقابل این فضای بین‌المللی، حامیان محمود احمدی‌نژاد البته تاکید داشتند که چنین اظهاراتی از سوی رئیس‌جمهور ایران منجر به افزایش محبوبیت او در میان شهروندان عرب خواهد شد که این «دستاورد» بر تمام هزینه‌های بین‌المللی آن و انتقادات کشورهای خارجی حتی دولت‌های عرب (نظیر مصر) می‌چربد.

به هر ترتیب تکرار موضع «نابودی اسرائیل» توسط احمدی‌نژاد روز یک‌شنبه در حالی صورت گرفت که اسپانیا، کشوری که دو روز قبل از آن میزبان مذاکرات عالی‌رتبه ایران، اروپا و‌ آمریکا بود حدود 5 ساعت بعد سفیر جمهوری اسلامی در این کشور را احضار کرد و اظهارات احمدی‌نژاد را شدیداً مورد انتقاد قرار داد.

در آمریکا، کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه در واکنش به اظهارات محمود احمدی‌نژاد که گفته بود شمارش معکوس نابودی اسراییل آغاز شده است، مدعی شد «رییس جمهوری ایران برای کشورش چاه عمیق‌تری می‌کند»! خانم رایس در هواپیمایی سخن می‌گفت که او را به مقصد پاناما سیتی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان کشورهای آمریکایی می‌برد.

همزمان با اظهارات رایس، رژیم صهیونیستی نیز در انتقادات شدیدالحنی به محکومیت این گفته‌ها پرداخت. اسرائیل با اشاره به سخنان احمدی‌نژاد همچنین اعلام کرد هیاتی از این کشور در واشنگتن با مقام‌های آمریکایی، از جمله رایس گفتگوهایی به ویژه درباره ایران و سوریه خواهد داشت. سرپرست این هیئت «شائول موفاز» وزیر راه و ترابری اسراییل و یکی از چهره‌های موثر رژیم تل‌آویو در زمینه نوع تعامل با ایران خواهد بود. به گفته سخنگوی وزیر راه اسراییل، آقای موفاز پیش از مذاکرات راهبردی روز پنج شنبه، با کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا دیدار خواهد کرد و بررسی «تهدیدات احمدی‌نژاد» یکی از موضوعات این مذاکره است.

در اروپا؛ «برنارد کوشننر» وزیر امور خارجه فرانسه سخنان اخیر دکتر احمدی‌نژاد را «غیر قابل قبول» خواند و تصریح کرد این اظهارات با تلاش ایران برای تبدیل شدن به یک بازیگر مهم منطقه‌ای همخوانی ندارد. کوشنر در بیانیه خود گفته است «این سخنان، اگر به راستی ابراز شده باشد، غیر قابل قبول است و من به شدیدترین وجهی آن را محکوم می‌کنم». به ادعای وی، حق موجودیت اسراییل را نمی توان زیر سوال برد.

«میگل آنخل موراتینوس» وزیر امور خارجه اسپانیا نیز گفت: «این مساله غیر قابل قبول است که رییس جمهوری یکی از کشورهای عضو جامعه جهانی اینگونه سخنانی را ابراز کند». او گفت هدف از احضار سفیر جمهوری اسلامی، رد کامل اینگونه اظهارات و مخالفت شدید با آن است.

به گفته موراتینوس، اسپانیا مناسبات خوبی با ایران دارد، اما واکنش کشوری مانند اسپانیا، اتحادیه اروپا و جامعه جهانی به چنین اظهاراتی باید به طور مطلق و صریح، قاطعانه باشد.

اظهارات این مقام اسپانیایی همزمان بود با گفته یک مقام وزارت خارجه آلمان که به نوشته فرانکفورتر آلگماینه ادعا داشت «محمود احمدی‌نژاد ظاهراً از خشمگین کردن جامعه جهانی لذت می‌برد. وگرنه هیچ دلیلی برای گفته‌های اخیر او پیدا نمی‌شود». لندن نیز در بیانیه‌ جداگانه‌ای که توسط سخنگوی وزارت خارجه بریتانیا منتشر شد تصریح کرد که اظهارات اخیر احمدی‌نژاد را «غیرقابل قبول و تحریک‌آمیز» می‌داند.

سخنگوی وزارت خارجه کانادا هم که کشورش مواضع تند و انتقادآمیزی را علیه ایران مخصوصاً در زمینه پرونده هسته‌ای و حقوق بشر اتخاذ می‌کند در واکنش به اظهارات احمدی‌نژاد به تکرار انتقادات کشورهای غربی پرداخت و «تلاش یک دولت برای نابودی یک کشور» را مغایر با قوانین بین‌المللی و تعهدات مسئولانه یک کشور خواند. وی مدعی شد: «اظهارات اخیر احمدی‌نژاد اتفاقاً نشانه‌ای است که نشان می‌دهد نگرانی جامعه جهانی از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای یک نگرانی بجا و بحق است»!

همچنان که وزیر خارجه اتریش تاکید کرد «ایران با تحریک حساسیت‌ها و دغدغه‌های بین‌المللی در قبال خود نه تنها هیچ گره‌‌ای از مشکلاتش را باز نخواهد کرد که مشکلی بر مشکلات خود خواهد افزود.»

یکی از سخنگویان کمیسیون اتحادیه اروپا نیز در بروکسل، در واکنش به این اظهارات گفت: «ما همواره چنین اظهاراتی را در گذشته محکوم کرده‌ایم و چیزی نداریم تا بر آن
بیفزاییم». این سخنگو در ادامه افزود: «موضع اتحادیه اروپا در ارتباط با حق موجودیت اسراییل کاملا روشن است»

Aftabnews.ir

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک خبرگزاری اسرائیلی نوشت: تنها چند روز پس از اظهارات محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران در خصوص آغاز شمارش معکوس برای نابودی اسرائیل، مقامات دولتی ایران "صمیمانه" از گردشگران اسرائیلی دعوت کردند که از کشورشان دیدن نمایند! به گزارش عصر ایران (asriran.com)، خبرگزاری "اسرائیل تودی" با اشاره به برگزاری کنفرانس اخیر گردشگری بین المللی در برلین آلمان مدعی شد: در طول برگزاری این کنفرانس مقامات سازمان گردشگری ایران نسبت به سفر گردشگران اسرائیلی به کشورشان ابراز علاقه کردند. یک نماینده از برنامه تلویزیونی فرهنگ و گردشگری در اسرائیل با عنوان "زندگی خوب" که در این کنفرانس شرکت کرده بود، گفت: مقامات ارشد سازمان گردشگری ایران به گرمی با وی رفتار کرده و گفته اند آنها بسیار علاقه مند به سفر گردشگران اسرائیلی به ایران هستند. "شارون لامبرگر" افزود: رفتار بسیار گرم مسئولان ایرانی و ابراز علاقه آنها برای سفر گردشگران اسرائیلی به ایران مرا شگفت زده کرد. این نماینده تلویزیون اسرائیل در ادامه ابراز امیدواری کرد با استفاده از اطلاعاتی که دوستان جدید ایرانی اش در اختیار وی گذاشته اند، اسرائیلی ها را برای روزی آماده کند که با سفر به ایران از نقاط دیدنی این کشور دیدن کنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انشاء الله به زودی شمارش تمام شود و دنیا از دست این رژیم شرور و ضد انسانی راحت شود icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درود از جمهوري اسلامي هر چي بگوييد برمياد دو گانگي اين نظام بدجوري كلافه كرده مردم را يه دفعه ضد اسرائيل يه دفعه رفيق اسرائيل البته حرف آقا حسين هم متين است ولي يهود موجود نيمه انسان است براي اطلاعات بيشتر به وبلاگم مراجعه كنيد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درود خدا از دهن احمدي نژاد بشنود و اين كار انجام شود در زمان عيسي مسيح كه نشد در زمان ناپلئون كه نشد در زمان آدولف هيتلر كه نشد در زمان حضرت محمد و امام علي هم نشد ببينيم چه ميكند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دفتر سخنگوی وزارت امور خارجه اسراييل تاييد می کند که سفيراين کشوردرسازمان ملل متحد، دانی گيلرمن شکايتی رسمی را ازسوی دولت اسراييل عليه محموداحمدی نژاد رییس جمهوری ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد تسليم کرده است. يک مقام وزارت خارجه اسراييل به خبرنگار راديو فردا گفت سفيراين کشوردرسازمان ملل متحد، ازشورای امنيت خواسته است موضعی قاطعانه عليه ديدگاه های آقای احمدی نژاد اتخاذ کند وآنرا محکوم کند. به اين شکايت، ترجمه سخنان روزيکشنبه محموداحمدی نژاد، رییس جمهوری ایران ضميمه شده است. ریيس جمهوری اسلامی ايران، يکشنبه گفته بود:«کليد شمارش معکوس برای نابودی اسراييل زده شده وانشاالله بزودی شاهد نابودی اسراييل خواهيم بود». محمود احمدی نژاد روز یکشنبه گفته بود کليد شمارش معکوس برای نابودی اسراييل زده شده وانشاالله بزودی شاهد نابودی اسراييل خواهيم بوداحمدی نژاد اين سخنان رادرمورد آنچه که «پيروزی های رزمندگان حزب الله » درنبرد۳۳ روزه تابستان گذشته با اسراييل ناميده بود، درملاقاتی با هيات های خارجی دعوت شده به آئين های سالروزدرگذشت آيت الله خمينی بيان کرده بود. هيات هايی ازحزب الله لبنان وسوريه نيزدرشماراين مدعوين بودند. به شکايت اسراييل عليه آقای احمدی نژاد، پاره ای سخنان ديگراوعليه هالوکاست واسراييل ضميمه شده است. احمدی نژاد دوسال پيش درکنفرانس «جهان بدون صهيونيسم» که درتهران برگزارشد، از «محو اسراييل ازنقشه جغرافيا» سخن رانده بود. احمدی نژاد سخنانی راکه درديدارباهيات های خارجی درتهران بيان کرد، درمصاحبه خود باخبرنگاران خارجی دعوت شده به آئين های سالروزدرگذشت آيت الله خمينی تکرارنکرد. درايران، برخی ازسايت های خبری، اين اظهارات احمدی نژاد را نامناسب دانسته و آن را به زيان منافع ايران درمقطع کنونی دانسته اند. اظهارات رییس جمهوری ایران با واکنش کشورهای آمریکا، اسپانیا، فرانسه و آلمان ریاست دوره ای اتحادیه اروپا مواجه شد. خانم کاندوليزارايس وزيرخارجه آمريکا درواکنش به اين سخنان گفته بود : «اين اظهارات درحکم حفرگودالی عميق تربرای خودايران است». دولت های فرانسه واسپانيا نيزاظهارات احمدی نژاد را محکوم کرده اند. گروه لبنانی «۱۴ مارس» نيزازتهران خواسته بود، درضديت خودبااسراييل، "ازکيسه لبنانی ها خرج نکند». وليدجنبلاط، رهبردروزی های لبنان شديدا دراين رابطه به احمدی نژادحمله کرده است. نخست وزيراسبق اسراییل، بنيامين نتانياهو نيزکه دوباره به رسيدن به قدرت چشم دوخته ومترصد است که درپی تحولات پيش رودرصحنه سياست اسراييل، به مسند نخست وزيری بازگردد، تيمی ازکارشناسان حقوقی وسياسی اسراييلی وآمريکايی تشکيل داده تا آقای احمدی نژادرا در ديوان بين المللی لاهه تحت تعقيب قراردهند به نقل از سايت بازتاب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به دليل تنها چند راي، شوراي امنيت سازمان ملل روز گذشته نتوانست درباره بيانيه تحت حمايت فرانسه كه در آن اظهارات محمود احمدي‌نژاد، رئيس جمهوري ايران در خصوص «شمارش معكوس» نابودي اسرائيل محكوم شده بود، به اجماع دست يابد. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه، «ژان ـ مارك دلا سابلير»، سفير فرانسه در سازمان ملل پس از اين شكست به خبرنگاران مدعي شد متن غيرالزام‌آوري كه در آن آنچه «اظهارات غيرقابل قبول» رئيس جمهوري ايران محكوم شده، تحت حمايت «اكثريت زيادي از هيات‌هاي نمايندگي» قرار داشته است. وي افزود: «متاسفانه ما امروز نتوانستيم اين متن را آنطور كه مايل بوديم بپذيريم زيرا يكي از هيات‌ها دستورالعمل لازم را نداشت و هيات ديگر ملاحظاتي داشت و بايد به پايتخت خود گزارش مي‌داد.» دلاسابلير اظهار داشت: «فكر مي‌كنيم شوراي امنيت بايد واكنش نشان دهد. اميدوارم اين مسئله در روز دوشنبه مطرح شود.» به گفته يك ديپلمات غربي كه خواست نامش فاش نشود، هيات قطري اعلام كرد دستوري از دولت خود ندارد و همتاي اندونزيايي نيز ملاحظاتي را داشت. تصويب بيانيه‌هاي شوراي امنيت به رغم قطعنامه‌ها نياز به اجماع دارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آفتاب: ماهواره پیشرفته جاسوسی اسرائیل برای گردآوری اطلاعات در مورد ایران و دیگر کشورهای منطقه بر مدار زمین قرار گرفت. به گزارش آسوشیتدپرس، اسرائیل یک ماهواره پیشرفته جاسوسی را روز دوشنبه در مدار زمین قرار داد. گفته می‌شود هدف از پرتاب این ماهواره پیشرفته جدید به آسمان، تلاش برای گردآوری اطلاعات در مورد ایران و دیگر مخالفان رژیم صهیونیستی در منطقه است. مقامات رسمی سازمان فضایی اسرائیل گفته‌اند این ماهواره که اوفک-‌7 نام دارد، حتی می‌تواند ذرات کوچ را از فضا رصد کرده و اطلاعات دریافتی را به آمریکا بفرستد. اوفک‌-‌7 پیش از غروب آفتاب روز دوشنبه، از ساحلی در جنوب تل‌آویو رهسپار مدار زمین شد. روشنایی شعله‌های حاصل از سوخت موشک بالا برنده آن به وضوح دیده شده و صدای موتورهای مولد نیروی آن تا مسافت 10 مایل آن طرف‌تر نیز شنیده شده است. مقامات سازمان فضایی اسرائیل اظهار داشتند که این ماهواره توانایی‌های اطلاعاتی اسرائیل را به طور چشم‌گیری افزایش داده و اجازه خواهد داد تا اجسامی به کوچکی تلویزیون نیز قابل مشاهده باشند. «حئیم اشد» رئیس بخش فضایی در وزارت دفاع اسرائیل، به رادیو ارتش رژیم صهیونیستی گفته است: «حقیقت آن است که این ماهواره به ما در مورد ایران یاری رسانده و آشکارا توانایی ما را در گردآوری اطلاعات بسیار افزایش می‌دهد.» به نوشته آسوشیتدپرس، اسرائیل، ایران را عمده‌ترین تهدید استراتژیک خود می‌داند چرا که برنامه هسته‌ای آن را برای ساخت سلاح‌های اتمی دانسته و از سوی دیگر رئیس جمهوری این کشور، محمود احمدی‌نژاد نیز بارها بیان داشته است که «اسرائیل به زودی نابود می شود». «ییفته شپیر» تحلیلگر نظامی در موسسه مطالعاتی امنیت ملی رژیم صهیونیستی می‌گوید: «این ماهواره یکی از پیشرفته‌ترین انواع خود در جهان بوده و به همراه اوفک‌-‌5 که هم اکنون در فضا به سر می‌برد، منطقه را از زوایای گوناگون بررسی می‌کنند.» او اضافه می‌کند: «این ماهواره توانایی اسرائیل در نظارت بر هرگونه تهدیدی را از هر نقطه‌ای در منطقه، از جانب لبنان، سوریه و یا ایران، بالا می‌برد.» اوفک‌-‌5 پیش از این به پایان عمر حرفه‌ای خود رسیده بود و دو سال قبل هم در کمک به قرار گرفتن اوفک‌‌-‌6 در مدار زمین خود را ناتوان نشان داد. اوفک در زبان عبری معنای افق یا فضا را می‌دهد. وزن این ماهواره 66 پوند و طول آن 5/7 فوت می‌باشد. وزن آن از بیشتر ماهواره‌های پیشرفته آمریکا که چنین توانایی‌هایی را دارند، سبک‌تر می‌باشد. كسي هست كه بدونه ايران كي مي خواد ماهواره جديدشو به هوا پيتاب كنه icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش سايت خبري ميدل ايست نيوزلاين، جرج بوش تصميم گرفته است به منظور جلوگيري از وقوع "رويداد فاجعه آميز" به ايران حمله نکند. در همين حال يکي از منابع دولت بوش نيز اعلام کرده همکاري ايران "براي عقب نشيني نيروهاي نظامي آمريکا از عراق ضروري است." اگر اين موضوع صحت داشته باشد، آنوقت کشور يهود در مقابل رژيمي که تهديد مي کند "نام اسرائيل بايد از نقشه جهان محو شود" و براي اين منظور سلاح اتمي مي سازد، تنها خواهد ماند. سران اسرائيل خاطر نشان کرده اند که صبرشان در حال لبريز شدن است و شول مفاز معاون نخست وزير اسرائيل به تازگي هشدار داده است که "تلاش هاي ديپلماتيک بايد تا پايان 2007 نتيجه دهد." اما آيا نيروي دفاعي اسرائيل مي تواند برنامه هسته اي ايران را مختل کند؟ ويتني راس و آستين لانگ اين موضوع را در مؤسسه فناوري ماساچوست مورد بررسي قرار دادند و تحليل آنها تحت عنوان " ارزيابي قابليت هاي اسرائيل در نابودي تأسيسات هسته اي ايران " در مجله اينترنشنال سکيوريتي چاپ شد. خانم راس و آقاي لانگ صرفا ً بر روي امکان پذيري اين موضوع تمرکز کرده اند و پنج مؤلفه را براي يک حمله موفق به ايران برشمرده اند: 1- اطلاعات: جلوگيري از توليد مواد شکافنده توسط ايران مستلزم انهدام سه تأسيسات زيربنايي هسته اي ايران است. اين سه تأسيسات به ترتيب اهميت عبارتند از: تأسيسات غني سازي اورانيوم نطنز، تأسيسات فرآوري اورانيوم اصفهان و نيروگاه در دست احداث آب سنگين و راکتورهاي توليد پولوتونيوم اراک. انهدام تأسيسات نطنز "براي جلوگيري از پيشرفت ايران به سمت هسته اي شدن ضروري است." 2- اسلحه و مهمات: با در نظر گرفتن وسعت اين سه نيروگاه، موقعيت زيرزميني آنها، تسليحات در دسترس نيروهاي اسرائيل و عوامل ديگر، تخريب هر سه نيروگاه با ضريب اعتماد بالا نيازمند 24 سلاح 5000 پوندي و 24 سلاح 2000 پوندي است. 3- سکوهاي پرواز: با توجه به مختلط بودن تکنولوژي نظامي ايران و محدود بودن هواپيماهاي جنگنده و پدافندهاي زميني اين کشور براي مقابله با نيروي هوايي پيشرفته اسرائيل، نيروي دفاعي اسرائيل نيازمند يک گروه ضربت نسبتا ً کوچک متشکل از 25 فروند هواپيماي اف 15 و 25 فروند هواپيماي اف 16 است. 4- مسيرها: جت هاي اسرائيل مي توانند از طريق سه مسير به اهداف خود دست پيدا کنند: ازترکيه به شمال ايران، از اردن و عراق به مرکز و از عربستان سعودي به جنوب. از لحاظ سوخت و بار نيز مسافت هاي هر سه نقطه قابل کنترل خواهد بود. 5- نيروهاي دفاعي: ويتني راس و آستين لانگ به جاي پيش بيني نتيجه رويارويي ايران و اسرائيل، محاسبه کرده اند که براي انجام يک عمليات موفق بايد چند فروند هواپيماي اسرائيل به سه هدف مورد نظر حمله کنند. طبق برآوردهاي آنها، 24 فروند هواپيما براي تأسيسات نطنز، 6 فروند براي تأسيسات اصفهان و 5 فروند براي تأسيسات اراک لازم است. به گفته اين دو نويسنده، ميزان خسارتي که به نيروگاه نطنز وارد خواهد شد "نسبتا ً زياد" و خسارت دو نيروگاه ديگر نيز "تقريبا ً غيرقابل تصور" خواهد بود. راس و آستين معتقدند، به روز شدن مداوم نيروي هوايي اسرائيل "اين قابليت را به اين کشور مي دهد تا بتواند حتي اهداف بسيار مقاوم سازي شده ايران را با ضريب اعتماد بالا منهدم کند. در عين حال بنظر مي رسد حمله به تأسيسات هسته اي ايران خطرناک تر از حمله اسرائيل به راکتور هسته اي اسيراک در سال 1981 نخواهد بود." اما اين دو نويسنده يک موضوع مهم را مد نظر قرار نداده اند و آن هم اينکه، کداميک از دولت هاي ترکيه، اردن، آمريکا و عربستان سعودي به اسرائيل اجازه خواهند از حريم هوايي آنها براي حمله به ايران استفاده کند؟ آنچه مهم است، اين است که اين عامل بيش از عوامل ديگر کل اين پروژه را با شکست روبرو خواهد کرد. بنابراين، در نتيجه گيري نهايي بنظر مي رسد روش ديپلماتيک امکان پذيرتر خواهد بود. منبع: نيويورک سان، 12 ژوئن،

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]جنگ شش روزه و درس عبرت آن[/align]

[align=center]تصویر[/align]

چهل سال از جنگ شش روزهء سال 1967 می‏گذرد و در هفته‏ای که سپری شد در اسرائیل و کشورهای عرب چگونگی این جنگ، پیامدهایش و درس عبرتی که باید از آن گرفت به بحث و مناظره گذاشته شد. نامش را «جنگ شش روزه» گذاشتند، زیرا تنها شش روز طول کشید که ارتش اسرائیل با مهارت و کاردانی و جانفشانی و ابتکاری که تحسین جهانیان را برانگیخت، نیروهای مسلح سه کشور قدرتمند عرب همسایه را تار و مار کرد و آنها را به زانو درآورد.

* مصر دارای بزرگترین ارتش جهان عرب بود و در آن دوران جنگ سرد، اتحاد شوروی آن کشور را زیر چتر حمایت خود داشت و انواع جنگ افزار در اختیارش قرار میداد تا پایگاهی در خاورمیانه در برابر ایالات متحده داشته باشد.

* سوریه نیز زیر چتر حمایت اتحاد شوروی قرار داشت و از آن کشور اسلحه می خرید و از نظر سیاسی و بین المللی حمایت می شد.

* اردن، گرچه ارتش کوچکتری داشت، ولی تسلط آن بر کرانه غربی و شرق اورشلیم باعث شده بود که سربازان اردنی در فاصله چند متری از شهروندان اسرائیلی قرار داشتند. در آن ایام فاصله دفتر رادیو اسرائیل که ما از آن برنامه پخش می کنیم تا مرز اردن از 200 متر تجاوز نمی کرد.

[align=center]تصویر[/align]

جمال عبدالناصر رهبر معدوم مصر که خود را رهبر جهان عرب و آفریقا و جهان اسلام می‏دانست، در هفته‏های پیش از جنگ، تهدید کرده بود که اسرائیلیان را به دریا خواهد ریخت. او با زیرپا گذاشتن قطعنامه‏های سازمان ملل، به نیروهای پاسدار صلح دستور داد شبه جزیره سینا را ترک گویند و نیروهای خود را در نزدیکی مرزهای اسرائیل مستقر کرد تا آماده حمله باشند. روزی که جنگ شروع شد، و با آنکه نیروی هوائی اسرائیل در ظرف دو ساعت نخستین، همه هواپیماهای نظامی و همه فرودگاههای مصر و سوریه و اردن را منهدم کرده و در واقع سرنوشت جنگ را رقم زده بود، جمال عبدالناصر (که از این شکست کاملن بی‏اطلاع مانده بود!) روز اول جنگ به مردم مصر و مردمان عرب مژده پیروزی داد و اعلام داشت که فردا ناهار را در تل آویو صرف خواهد کرد! (سیاستمداران عرب و برخی رهبران غیرعرب منطقه همیشه به مردم خود دروغ گفته‏اند- همیشه وعده های بیهوده پیروزی داده‏اند- که متاسفانه هنوز هم برخی سیاست‏بازان خاورمیانه به همان شیوه ادامه می دهند).

یادآوری کنیم که جنگ شش روزه در حالی پایان یافت که سراسر شبه جزیره سینا (که سه برابر خاک اسرائیل وسعت دارد) و بلندیهای جولان و کرانه باختری رود اردن به تصرف اسرائیل درآمده بود. اینها را نه برای لاف‏زنی بیان کردیم، بلکه واقعیاتی را خواستیم یادآوری کنیم که ممکن است نسل جوان از آن آگاه نباشد. شش سال پس از آن شکست دردناک، اعراب جنگ دیگری را به اسرائیل تحمیل کردند که «جنگ یوم کیپور» نام گرفت- زیرا مصر و سوریه، اسرائیل را در مقدس‏ترین روز سال غافلگیر کردند و در شبه جزیره سینا و بلندیهای جولان به پیشروی پرداختند. ولی این جنگ پس از سه هفته و اندی در حالی پایان گرفت که نیروهای اسرائیلی در 110 کیلومتری قاهره (پایتخت مصر) و 40 کیلومتری دمشق (پایتخت سوریه) استقرار یافته بودند!

[align=center]تصویر[/align]

برای همگان آشکار است که هر دو جنگ با شکست کامل اعراب پایان گرفت- ولی در کشورهای عربی، از نظر سیاسی و اجتماعی آب از آب تکان نخورد، و این در حالی بود که اسرائیل درس عبرتهای این دو جنگ را به سرعت جذب کرد و تحولی بزرگ در جامعه اسرائیلی و در صحنه سیاسی کشور به وجود آمد. اگر این شکست‏ها در ژاپن رخ می‏داد، رهبران و فرماندهان جنگ هاراگیری می کردند و شکم خود را با خنجر می‏شکافتند. اگر در کشورهای دموکراسی اتفاق می‏افتاد، بلافاصله موجب کناره‏گیری دولت حاکم و برگزاری انتخابات عمومی می‏گردید و سیاستمداران تازه نفسی به صحنه می‏آمدند. ولی در ممالک عرب، همانهائی که بودند ماندند و قدرت را همچنان در دست داشتند و در بوق‏های تبلیغاتی خود دمیدند که ببینید چه پیروزی درخشانی داشتیم!

این واقعیت تلخ را در مورد جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز تجربه کردیم. آیت الله خمینی با شهامت اعلام داشت که جام زهر را سر می‏کشد، زیرا فرماندهان سپاه او را به بی‏راهه کشانده و گزارش دروغ به رهبر داده بودند و آیت الله خمینی نمی‏دانست که تا چه حد نیروهایش در برابر ارتش عراق و موشکهای آن و گاز شیمیائی و قساوت و شقاوت عربی، بی‏دفاع مانده‏اند. حجت‏الاسلام هاشمی رفسنجانی در همان روزها قول داد که در نخستین فرصت مناسب، به مردم توضیح خواهند داد که چرا ناچار شدند جام زهر را سر بکشند و شکست را بپذیرند. ولی 19 سال از آن هنگام می‏گذرد و هنوز فرصت مناسب فرا نرسیده و سران آن دوران خفت و هزیمت، هنوز هم بر اریکهء قدرت تکیه زده و حتی ارتقاء مقام یافته‏اند!

[align=center]تصویر[/align]

یک نویسنده عرب در هفته‏ای که گذشت به طنز نوشت: اسرائیل در جنگ شش روزه شکست خورد، شکست سختی خورد، زیرا نتوانست حتی در یک کشور عربی موجب تغییر رژیم شود. راست می‏گوید! ولی تغییر حکومت باید به دست مردمان صورت پذیرد و آنها هستند که باید سرنوشت خویش را به دست گیرند. چهل سال پس از جنگ شش روزه، احمدی نژاد آمده است و بی‏اعتنا (و شاید بی‏اطلاع) از پیامدهای آن، ادعا می کند که کلید شمارش معکوس عمر اسرائیل زده شده است! چرا؟ به خاطر آن حملات موشکی حزب الله به خاک اسرائیل در جنگ دوم لبنان و به خاطر عملیات تروریستی حماس و جهاد اسلامی. در عالم هپروت و هذیان، خواب نابودی اسرائیل را می‏بیند- همان هالهء نور!

ولی در حکومت اسلامی ایران، تنها احمدی نژاد نیست که چنین می‏گوید و چنین می‏اندیشد. منوچهر متکی به دمشق می‏رود و با سران ترور عربی و اسلامی، از حزب الله لبنان تا حماس، و از جبهه مردمی آزادی‏بخش فلسطین تا جهاد اسلامی آزادی فلسطین، به آنها دستور می‏دهد به جنگ و خشونت و ترور ادامه دهند- زیرا منافع حکومت دینی ایران چنین ایجاب می‏کند. و زیرا دولت تهران در تابستان آینده انتظار جنگ دارد و می‏خواهد برای انتقام‏جوئی، گروههای ترور زیر چتر حمایت خود را وارد جبهه کند. اینان جز خشونت و ترور و خونریزی و آدمکشی هیچ اندیشهء دیگری ندارند. پیام معنوی آنان خون است و نماد باور دینی خود را خون و شمشیر می‏دانند و در روز عاشورا مردم آنها در دسته‏های عزاداری چهره‏های خونین دارند و با قمه و دشنه و خنجر حرکت می کنند و از جهاد سخن می گویند. گوئی آنان هرگز واژه صلح را نیاموخته‏اند، هرگز واژه آشتی و دوستی را نشنیده‏اند. تنها از جهاد و شهادت و خون و ستیز سخن می‏گویند. برای صلح و آبادانی و پیشرفت و رفاه سازمان درست نمی‏کنند و هر تشکیلاتی که برپا می‏سازند برای جنگ و خونریزی است. نامش را سیف‏الاسلام و جیش‏الاسلام و فتح‏الاسلام و جیش‏الحق و جیوش دیگر می‏گذارند!

اندیشمند عرب آقای عبدالرحمن الراشد در مقاله‏ای که هفتهء پیش انتشار داد می‏نویسد: درست است که شکست اعراب در جنگ شش روزه، یک لکهء ننگ بر پیشانی آنان است. ولی ننگ بزرگتر، وضع آوارگان فلسطینی در کشورهای عربی است که از هر گونه حقوق شهروندی محروم هستند، به آنها شناسنامه نمی‏دهند، حق کار ندارند و تنها کارشان آن است که در صف‏های طولانی بایستند و از آژانس کمک به پناهندگان وابسته به سازمان ملل (UNRWA) جیرهء آرد و شکر و چای و برنج دریافت کنند. این نویسنده خطاب به رهبران جهان عرب می‏گوید: دست کم از اسرائیل یاد بگیرید. یک میلیون و 300 هزار نفر عرب فلسطینی در خاک اسرائیل زندگی می‏کنند که از همه حقوق شهروندی برخوردارند، 12 نماینده در پارلمان اسرائیل دارند، وزیر دارند و با شرافت و افتخار زندگی می‏کنند و آزاد هستند. (مقاله عبدالرحمن الراشد در شمارهء 7 ژوئن 2007 روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن).

یک اندیشمند زاده عربستان سعودی به نام زین‏الدین رکابی می‏نویسد: درست است، در جنگ شش روزه، ما عربها شکست خوردیم. ولی آیا باید تا ابدالآباد عزا بگیریم؟ مگر آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم شکست نخوردند؟ ولی آنها دوباره به پا خاستند، راه صلح و همکاری و دوستی با دشمنان گذشته خود را در پیش گرفتند و به سازندگی پرداختند و امروز آلمان و ژاپن در ردیف پیشرفته‏ترین کشورهای دنیا قرار دارند. (مقاله زین‏الدین رکابی در روزنامهء الشرق‏الاوسط 5 ژوئن 2007 ). این سخنان آن اندیشمند سعودی را باید خطاب به رهبران فلسطینیان بیان کرد که اسرائیل آمد و به آنها خاک داد و قدرت داد و حکومت داد و تعهد کردند از ترور دست بردارند و راه همزیستی و آشتی در پیش گیرند- ولی از همان روز اول خشت را کج بنا نهادند و به ستیز و کشتار ادامه دادند و حالا هم هر چه در توان مادی و معنوی خود دارند و یا از کشورهای دیگر گدائی می‏کنند، به جای سازندگی، در راه ترور به کار می‏گیرند.

این اندرز زین‏الدین رکابی را باید خطاب به سران حکومت دینی ایران نیز بیان کرد که از روزی که قدرت را بدست گرفتند از جهاد و شهادت و کشتار سخن گفتند و دنیا را مورد تهدید قرار دادند و جنگ و فتنه و آشوب و توطئه به راه انداختند و موجب ذلت و محنت مردم ایران گردیدند و آنان را از رفاه و آسایش محروم ساختند و همچنان به همان راه می‏روند و به همان شیوه ادامه می‏دهند. زهی افسوس!

منبع: http://www.iiaf.blogfa.com/cat-15.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بابا شما ضد انقلابا هم كه همش ضد حال مي زنينا! خدايي تا حالا شده تو يا گلدن كرون يا اس اس اس يه تاپيك زده باشين كه توش در مورد جمهوري اسلامي حرف نزده باشين؟ تا كي مي خواين ادامه بدين؟ بابا اينجا سايت نظاميه. بي خيال ديگه! icon_frown :x :x :x

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فكر كنم نظر CROWN عزيز بيشتر يادآوري آن روزها و وضع حال براي پند گيري باشد icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
همه بدبختي ما اين است كه قانع نيستيم مگر پيامبر و امامان ما زندگي آسوده اي داشتند كه ما بگيم چون اونا داشتند ماهم بايد پيروي كنيم. واقعا خيلي جلبه آقايون ميگن چون يك بار در جنگ 6 روزه خفت خوردن بايد دوباره خفتو تحمل كنند و كسي كه كشورشون رو گرفته باهاش آشتي كنن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.