komsomolets

عملیات گردباد، نجات دوباره مجارستان توسط ارتش سرخ

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سلام
در طول تاریخ به ندرت روی داده که اتفاقی ورای پایتخت بیافته و اونها علمدار نباشند و سپس بقیه به اونها نپیوندند

یعنی براساس تحلیل های روانشناختی اغلب مردم نیازمند یک رهبر هستند که این رهبر معمولا در مرکز کشورها خودشو نشون میده ابتدا به ساکن سپس به بقیه نقاط شیوع پیدا میکنه

ولی در مجارستان و نیز در کشورهای دیگر به خصوص در جنگ سرد معمولا در نطفه خفه میکردند این اشخاص رو

به هرحال ممنون از مقاله

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پیرو فرمایشات حضرات اساتید این حقیر جمله ای رو همواره تکرار میکنم و به بعض از شاگردانم که از روحانیون فعال فضای سایبری هستند هم توصیه کرده ام تا حال . یکی از دریا سالارهای ایالات متحده فرموده ان ظاهرا :incoming fire has the right of way! البته مشکل همیشگی عدم امکان برگردان دقیق است که مجبورتان می کند به زبان کفار بنویسید !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1354771771' post='286591']
سلام
در طول تاریخ به ندرت روی داده که اتفاقی ورای پایتخت بیافته و اونها علمدار نباشند و سپس بقیه به اونها نپیوندند

یعنی براساس تحلیل های روانشناختی اغلب مردم نیازمند یک رهبر هستند که این رهبر معمولا در مرکز کشورها خودشو نشون میده ابتدا به ساکن سپس به بقیه نقاط شیوع پیدا میکنه

ولی در مجارستان و نیز در کشورهای دیگر به خصوص در جنگ سرد معمولا در نطفه خفه میکردند این اشخاص رو

به هرحال ممنون از مقاله
[/quote]

لزوما اينطوري كه شما فرمودين نيست

بستگي داره كه نيروهاي موثر و رهبران در كجا باشند و كجا ظرفيت و توان شروع و اداره قيام رو داشته باشه . ولي قيام در تمام پهنه جغرافيايي فرهنگي و سياسي و اقتصادي يك كشور خواهد بود .

مثلا اگر رهبران مذهبي باشند لزوما در پايتخت نيستند مثل نجف و قم و نمونه اش نهضت تنباكو و انقلاب اسلامي ايران و حتي در كشورهاي اروپايي و مسيحي هم اين صدق ميكنه در انقلاب هايي كه ريشه مذهبي داشته باشند مثل نهضت پروتستانتيسم

اگر رهبران نظامي باشند باز هم لزوما در پايتخت نيستند مثل اغلب كودتاها و يا شورش هاي نظامي و يا حتي قيام هاي با رنگ و بوي دفاعي و يا براندازي
مثالش در تاريخ مثل قيام عباسيان بر عليه امويان و يا انواع قيامها بر عليه عباسيان و امويان و يا .....

رهبران سياسي هم ممكنه در پايتخت نباشند و قيام رو در جاهاي ديگه شروع كنند و بعدا ساير مناطق از جمله پايتخت به اونها بپيوندند

انقلاب هاي اصيل برآمده از متن فرهنگ و تاريخ و شرايط و اقتضائات فرهنگي و سياسي و اقتصادي اصيل يك ملت هست و روندي تدريجي و تكاملي داره و نه دفعي و آني و بنابراين در همه پهناي فرهنگي و جغرافيايي كشور مورد نظر گسترش داره و پايتخت و عناصر داخل در پايتخت هم جزئي از اون هستند و لزوما حتي پرچمدار هم نيستند . پايتخت نشينان بدليل انباشت منابع و منافع در پايتخت و بنابراين تلاش براي حفظ منافع غالبا محافظه كار و حامي حفظ وضع موجود و در نهايت گسترش و افزودن بر منافع هستند و اغلب فقط زماني نارضايتي ( البته اونهم مقطعي ) از خودشون بروز ميدن كه اين منافع كمرنگ شده و يا در خطر افتاده باشه

تنها انقلاب هاي مخملي و يا كودتاهايي از قبيل واقعه مجارستان هست كه لزوما مي بايد از پايتخت و مناطق حساس شروع شده و بسرعت در همونجا هم تموم بشه

علت اينكه اين انقلاب بظاهر مردمي در مجارستان شكست خورد هم دقيقا به اين بر ميگرده كه اين واقعه مردمي بمعناي واقعي كلمه نبود و مردم تقريبا در اون هيچ نقشي نداشتند و دقيقا منطبق بر تئوريهاي انقلاب هاي مصنوعي توسط تئوريسين هاي غربي و با هدايت و فرماندهي اونها انجام شد ولي در اين بين تنها كسانيكه متضرر شدند مردم بودند . ویرایش شده در توسط rasoolmr

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب ارنستو همونطور که فرمودید در شورشها و انقلابات اغلب پایتخت پیشتاز و علمداره
اما در مورد مجارستان نکته ای که دوباره باید بگم اینه که شورشیها این فرصت بی نظیر تاریخی رو داشتن که یک ماه تمام دارو دسته خودشون رو در رأس حکومت ببینن. در این مدت نه ارتش عملیات میکرد نه شوروی، ارتش سرخ در بیرون شهرها مستقر بود و سازمانهای امنیتی هم بالکل منحل شده بودند. ایمره ناگی هم که در حال حکومت بود. در طول این مدت هم انواع کمکها به ویژه از مرز اتریش به شورشیها می رسید. پس دیگه از کدوم نطفه خفه کردن صحبت می کنیم؟ کدوم رهبر سیاسی رو شوروی در نطفه صداش رو خفه کرد؟ درسته پایتخت همیشه پیشتازه، اما این به معنی سکوت مطلق شهرها و مناطق دیگه اون هم در این شرایط مساعد برای شورشیها نیست. توجه کنید ارتش سرخ ظرف چند ساعت نقاط اصلی شهر رو تصرف کرد و عملا پیروزی عملیات بعد از چند ساعت بدست اومد، و چند روز آینده صرف غلبه بر مقاومت شورشیها در مناطق حاشیه شهر می شد. قیامی با پشتوانه مردمی قطعا توانش بیشتر از اینه که ظرف چند ساعت درو شه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من اطلاعاتم درباره مجارستان و انقلابش کم است اما اینکه بگیم انقلاب مخملی بود و مردمی نبود فکر کنم درست نیست
طرف مقابل شوروی کمونیستی بود که مجارها طرفدار آنها نبودند ، یادمان نرود شوروی ها که بودند و انسانیت سرشان نمی شد

در سویی دیگر بعد از سقوط شوروی یاد ایمره ناگی به عنوان قهرمان دوباره زنده و گرامی داشته شد
و طرف مقابل محاکمه شد ، مثال داخل کشور خودمان می زنم [b]مصدق [/b]هم مردمی بود ولی با کمترین مقاومتی از سوی مردم در کودتا کنار رفت و محاکمه شد، خیلی از انقلاب های مردمی به راحتی نابود شدند که به علت ضعف در مدیریت آنها بود ، نمونه دیگر [b]انقلاب شیلی [/b]که به چه وضعی کشتار شد، [b]وقایع 15 خرداد سال 42 در ورامین و قم [/b]که به شدت سرکوب شد، اما بالاخره بعد از چندین سال این مردم بودند که پیروز شدند چه در ایران، چه در شیلی و چه در مجارستان

علت شکست مجارها امید بیش از حد آنها به کمک غرب بود در حالی که غرب اصلا کمک نکرد و بجز رادیو و سروصدا هیچ کاری نکرد

قرار نیست که هر اتفاقی که به نفع غرب بود از سوی غرب هم باشد درست است که غرب استکبار است اما استکبار شرق هم کم از غرب ندارد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%DB%B1%DB%B9%DB%B5%DB%B6_%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%87_%D9%86%D8%A7%DA%AF%DB%8C ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يك انقلاب مردمي داراي مولفه هايي هست و ريشه در فرهنگ و تاريخ يك كشور داره و تدريجي و داراي روندي تكاملي هست هم در نظريه پردازي متفكرين اون جامعه و هم در روند اجرايي و هم حمايت مردمي .


مثلا تفكر و فرهنگ و عوامل ديگه مانند اقتصاد بتدريج توسط متفكرين تئوريزه ميشه و ترويج ميشه و سپس در صورت هماهنگي با نيازهاي واقعي جامعه و تاريخ و فرهنگ و اقتصاد اون جامعه بصورت مطالبه و خواسته مردمي درمياد و اين خواسته ها در مقام اجرا تبديل به شعار ميشه و شعار در اجرا ظاهر ميشه و در نهايت بصورت نهضت درمياد و اين نهضت در روند تدريجي و تاريخي خودش بصورت انقلاب درمياد و سرنوشت يك ملت رو براي آينده و تاريخش عوض كرده و معين ميكنه
مثالهايي كه باشتباه در مورد ايران زديد در همين پروسه و تدريج (نهضت ) قابل فهم هست .

غير از يك آشوب برهبري يك عضو سابق كمونيست مجارستان كه سابقا نخست وزير مجارستان هم بوده و تونسته با عواملش و نيروهاي موجود داخل اون كشور طرحي شبه كودتاي نظامي براه بندازه و حمايت غرب رو هم با خودش داشته چيزي مشاهده نميشه

اين واقعه رو ميشه در رديف كودتا دونست و نه انقلاب .

اين روند رو ما امروزه در انقلاب هاي مخملي هم ميبينيم . يعني كودتاهايي توسط عواملي كه داخل در يك سيستم هستند و يا بوده اند و با حمايت و سازماندهي همه جانبه تئوريك و سياسي و رسانه اي و ...غربي و جمع آوري نيروهاي مخالف تحت يك پرچم سعي در سرنگوني يك دولت يا نظام ميكنند

اگر ما هر كشوري رو در نظر بگيريم قطعا عواملي مخالف در اون كشور وجود داره كه با يك سازماندهي و حمايت اونم از نوع يكپارچه و قدرتمند غربيش توان ايجاد آشوب و بقول شما انقلاب رو داره

با اين حساب مي بايد واقعه ميدان تيان آن من چين رو هم يك انقلاب بحساب آورد و يا هر نوع حادثه اعتراضي مدافع غرب در هر جاي دنيا رو انقلاب دونست

بنظر من بغير از كشورها و اقوامي كه داراي تفكر و تاريخ منسجم و معين و قدرتمند و داراي توان و پتانسيل تمدني قوي هستند امكان ايجاد انقلاب وجود نداره ( انقلاب در معناي واقعي كلمه ) و ساير كشورها و اقوام در صورت اصيل بودن و مردمي بودنشون صرفا تقليد و پيروي از كشورها و اقوام نخست هستند ویرایش شده در توسط rasoolmr
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]شورش های مجارستان و چک در دهه های پنجاه و شصت و بعدش جنبش کارگری لهستان پیش درآمدی بودند بر اعتراضات اواخر دهه هشتاد و رخت بربستن کمونیسم از اروپای شرقی[/right]
[right]هر چند ناموفق ولی یک جنبش ضدکمونیستی زنده و فعال پدید آوردند که میوه خود را چند دهه بعد داد[/right]
[right]ضمن این که انقلاب های کلاسیک به تاریخ پیوستن و دیگه باید تو کتاب ها سراغشون رو گرفت نه دنیای واقع[/right]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كمونيسم از درون خودش و تناقضات دروني خودش به بن بست رسيد و سپس از درون متلاشي شد و به ضد خودش تبديل شد و نه توسط كودتاهايي از جنس مجارستان

عوامل كودتا هيچ نقشي در فروپاشي شرق و كمونيسم نداشتند

در انقلابات يك سري فاكتورها و امور هستند كه با پيشرفت ارتباطات هر چند روند شكل گيري و تكاملشون تسريع ميشه ولي لزوما بدون اونها انقلابي صورت نميگيره

انقلاب غير كلاسيك هنوز بوجود نيومده تا تقسيم بندي به كلاسيك و غير كلاسيك بشن . اصولا انقلاب بمعناي حقيقي كلمه در قرن اخير هنوز بتعداد انگشتان يك دست نرسيده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Moltke' timestamp='1354823253' post='286781']

[right]شورش های مجارستان و چک در دهه های پنجاه و شصت و بعدش جنبش کارگری لهستان پیش درآمدی بودند بر اعتراضات اواخر دهه هشتاد و رخت بربستن کمونیسم از اروپای شرقی[/right]
[right]هر چند ناموفق ولی یک جنبش ضدکمونیستی زنده و فعال پدید آوردند که میوه خود را چند دهه بعد داد[/right]
[right]ضمن این که انقلاب های کلاسیک به تاریخ پیوستن و دیگه باید تو کتاب ها سراغشون رو گرفت نه دنیای واقع[/right]
[/quote]

میشه در مورد این اعتراضات اواخر دهه ی هشتاد بیشتر توضیح بدید ؟ icon_eek والا تا جایی که بنده اطلاع دارم شوروی در اثر اعتراضات مردمی فرونپاشید و بعد از نظرخواهی گورباچف از کشورهای عضو اتحاد بود که خود کشورها بدون هیچگونه خونریزی و درگیری شبه انقلابی بتدریج از شوروی جدا شدند .
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]جناب چکا فکر کنم نوشتم اروپای شرقی نه شوروی[/right]
[right]منظور از اروپای شرقی هم واضحه برادر[/right]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='cheka' timestamp='1354823900' post='286786']
[quote name='Moltke' timestamp='1354823253' post='286781']
[right]شورش های مجارستان و چک در دهه های پنجاه و شصت و بعدش جنبش کارگری لهستان پیش درآمدی بودند بر اعتراضات اواخر دهه هشتاد و رخت بربستن کمونیسم از اروپای شرقی[/right]
[right]هر چند ناموفق ولی یک جنبش ضدکمونیستی زنده و فعال پدید آوردند که میوه خود را چند دهه بعد داد[/right]
[right]ضمن این که انقلاب های کلاسیک به تاریخ پیوستن و دیگه باید تو کتاب ها سراغشون رو گرفت نه دنیای واقع[/right]
[/quote]

میشه در مورد این اعتراضات اواخر دهه ی هشتاد بیشتر توضیح بدید ؟ icon_eek والا تا جایی که بنده اطلاع دارم شوروی در اثر اعتراضات مردمی فرونپاشید و بعد از نظرخواهی گورباچف از کشورهای عضو اتحاد بود که خود کشورها بدون هیچگونه خونریزی و درگیری شبه انقلابی بتدریج از شوروی جدا شدند .
[/quote]
جناب چکا در واقع حتی رفراندوم گورباچف هم مردم خواستار اتحاد بودن
بنابراین انقلابی در کار نبود، بلکه حتی یک ضد انقلاب تمام عیار رو در شوروی شاهد بودیم
مردم در رفراندوم تاریخی 17 مارچ 1991، در کمال ناباوری غربیها به اتحاد شوروی رای دادن:
با نرخ مشارکت 75الی 80% مردم در انتخابات،
[color=#ff0000][b]78% آری و 22% جوابشون نه بود[/b][/color]
[color=#ff0000][b]حتی بعضی جمهوریها مثل ازبکستان 95% رأی مثبت دادن[/b][/color]
حالا هی باز هم بگین مردم شوروی رو نمیخواستن!!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله حق با شماست جناب کامسولت ، جالبیش اینجاست که حتی همین الانش هم بعد از سالها پروپاگاندای غرب ، مردم بسیاری از مناطق اروپای شرقی و آسیای میانه به نفع بازگشت شوروی در نظرسنجی ها رای میدند که نشان دهنده ی خیلی چیزهاست ! جناب مولکته خب اروپای شرقی هم زمانی که شوروی فروپاشید جدا شد دیگه !
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='rasoolmr' timestamp='1354820616' post='286773']
يك انقلاب مردمي داراي مولفه هايي هست و ريشه در فرهنگ و تاريخ يك كشور داره و تدريجي و داراي روندي تكاملي هست هم در نظريه پردازي متفكرين اون جامعه و هم در روند اجرايي و هم حمايت مردمي .


مثلا تفكر و فرهنگ و عوامل ديگه مانند اقتصاد بتدريج توسط متفكرين تئوريزه ميشه و ترويج ميشه و سپس در صورت هماهنگي با نيازهاي واقعي جامعه و تاريخ و فرهنگ و اقتصاد اون جامعه بصورت مطالبه و خواسته مردمي درمياد و اين خواسته ها در مقام اجرا تبديل به شعار ميشه و شعار در اجرا ظاهر ميشه و در نهايت بصورت نهضت درمياد و اين نهضت در روند تدريجي و تاريخي خودش بصورت انقلاب درمياد و سرنوشت يك ملت رو براي آينده و تاريخش عوض كرده و معين ميكنه
مثالهايي كه باشتباه در مورد ايران زديد در همين پروسه و تدريج (نهضت ) قابل فهم هست .

غير از يك آشوب برهبري يك عضو سابق كمونيست مجارستان كه سابقا نخست وزير مجارستان هم بوده و تونسته با عواملش و نيروهاي موجود داخل اون كشور طرحي شبه كودتاي نظامي براه بندازه و حمايت غرب رو هم با خودش داشته چيزي مشاهده نميشه

اين واقعه رو ميشه در رديف كودتا دونست و نه انقلاب .

اين روند رو ما امروزه در انقلاب هاي مخملي هم ميبينيم . يعني كودتاهايي توسط عواملي كه داخل در يك سيستم هستند و يا بوده اند و با حمايت و سازماندهي همه جانبه تئوريك و سياسي و رسانه اي و ...غربي و جمع آوري نيروهاي مخالف تحت يك پرچم سعي در سرنگوني يك دولت يا نظام ميكنند

اگر ما هر كشوري رو در نظر بگيريم قطعا عواملي مخالف در اون كشور وجود داره كه با يك سازماندهي و حمايت اونم از نوع يكپارچه و قدرتمند غربيش توان ايجاد آشوب و بقول شما انقلاب رو داره

با اين حساب مي بايد واقعه ميدان تيان آن من چين رو هم يك انقلاب بحساب آورد و يا هر نوع حادثه اعتراضي مدافع غرب در هر جاي دنيا رو انقلاب دونست

بنظر من بغير از كشورها و اقوامي كه داراي تفكر و تاريخ منسجم و معين و قدرتمند و داراي توان و پتانسيل تمدني قوي هستند امكان ايجاد انقلاب وجود نداره ( انقلاب در معناي واقعي كلمه ) و ساير كشورها و اقوام در صورت اصيل بودن و مردمي بودنشون صرفا تقليد و پيروي از كشورها و اقوام نخست هستند
[/quote]

در معنی انقلاب می توان به زیر رو کردن یک نظم اشاره کرد که نظم در اینجا نظام حکومتی است
من به خود حرف شما اشاره می کنم یعنی یک پروسه تدریجی
[quote]مثلا تفكر و فرهنگ و عوامل ديگه مانند اقتصاد بتدريج توسط متفكرين تئوريزه ميشه و ترويج ميشه و سپس در صورت هماهنگي با نيازهاي واقعي جامعه و تاريخ و فرهنگ و اقتصاد اون جامعه بصورت مطالبه و خواسته مردمي درمياد و اين خواسته ها در مقام اجرا تبديل به شعار ميشه و شعار در اجرا ظاهر ميشه و در نهايت بصورت نهضت درمياد و اين نهضت در روند تدريجي و تاريخي خودش بصورت انقلاب درمياد و سرنوشت يك ملت رو براي آينده و تاريخش عوض كرده و معين ميكنه[/quote]
در مجارستان اکثر مردم آزادی می خواستند و خواستار فرار از حکومت کمونیستی بودند اما شوروی کودتا یا حمله می کند و مردم را تحت فشار قرار می دهد اما به محض کاهش فشار مشاهده می شود که اولین درها به سوی اروپای غیر کمونیستی در مجارستان باز می گردد که پیروی آن دیوار برلین شروع به فروپاشی می کند یعنی تفکر ضد کمونیستی بود و این تفکر به ریشه و عمق رفت و در یک فرصت قابلیت بروز کرد ، هدف هم آزادی های سلب شده توسط کمونیست ها بود

مثال ایران را می زنم چون به انقلاب 57 ایمان داریم
در خرداد 42 حکومت شاه امام و مردم قم و ورامین را شدیدا سرکوب کرد ولی امام بصورت مخفی شروع به گسترش تفکر نمود و زمانی که ضعف حکومت شاه قدرتش را کاهش داد به ناگاه همه چیز رو شد و آتش زیر خاکستر رو آمد ، پس ضعف حکومت شاه مجال رو شدن انقلاب را داد و اگر قدرت کاملی شاه داشت دوباره سرکوب می کرد
تفکر ضد کمونیستی هم در مجارستان بود و گسترش پیدا کرده بود و ضعف قدرت کمونیست تنها امکان بروز این مردم را داد و به ناگاه مجارستان پیشتاز در حرکت به سمت فرار از کمونیست شد.

فرق انقلاب مجارستان با انقلاب های مخملی این بود که این انقلاب در زمانی صورت گرفت که تحرکات نیروهای غربی درکشورهای زیر چتر شوروی کاملا پیگری می شد ولی این تفکر بین نیروهای خود انجا بود و به حرکتی خشونت آمیز بدل شد که به فتح حکومت انجامید ، اما درانقلاب های مخملی غرب مدام به آنها خط می داد و نیروهای اطلاعاتی غرب حضور محسوس داشتند
در انقلاب مجارستان بیش از 16000 هزار نفر زخمی یا کشته شدند در حالی که انقلاب های مخملی تلفات نداشتند
تفاوت ها زیاد آشکار است وتنها شباهت نفع غرب و جز کشورهای بلوک شوروی بودن است ، حتی فواصل زمانی نیز خود بیانگر این امر است که این داستان با انقلاب های مخملی زمین تا آسمان فرق می کرد

علت شکست این انقلاب مردمی تنها یک چیز است غرور
انقلابیان فکر کردند همه چیز تمام شده است و در صورت حمله شوروی به علت جنگ سرد حمایت غرب را دارند و اصلا محیا نشدند
هر کسی می داند اگر شما از دشمن جایی را گرفتی باید سریعا مهیا برای تک شوی در صورتی که غرور این نیروها را کور کرد


--------------------------------------------------
در بعد از حمله شوروی مسابقه واترپلوی در المپیک [color=#000000][font=Tahoma, Arial][size=3]ملبورن ۱۹۵۶[/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma, Arial][size=3]روابط میان روسیه و مجارستانِ اشغال شده توسط شوروی طی مسابقات بدتر هم شد. قبل از آغاز مسابقات، مجاریان ناراضی اعتراض بزرگی علیه حکومت کمونیستی در بوداپست انجام دادند که با سرکوب نیرو‎های روسی مواجه شد و ۵ هزار نفر کشته شدند. اعضای تیم المپیک مجارستان تنها پس از بازگشت از ملبورن از این ‎رویداد مطلع شدند و پرچم مجارستان با نشان کمونیستی را از دهکده المپیک پایین آوردند و پرچم اصلی کشور خود را به اهتزاز درآوردند.[/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma, Arial][size=3]بسیاری از کشور‎ها از IOC خواستند تا مسابقات را لغو کند اما ‎آوری برونداژ –رییس کمیته- بر ضرورت ادامه مسابقات اصرار کرد. اسپانیا، سوئیس و هلند مسابقات را به‎دلیل سرکوب انقلاب مجارستان توسط روسیه تحریم کردند.[/size][/font][/color]

[color=#000000][font=Tahoma, Arial][size=3]هیچ مسابقه‎ای بهتر از بازی واترپلو میان روسیه و مجارستان نمی‎توانست نشان‎دهنده این اختلافات باشد. هنگامی که بازیکن روس مشتی به چشم حریف مجار - اروین زادور که در عکس مشاهده می‎شود- زد و خون به راه افتاد، تماشاگران مجار جایگاه‎‎ها را تخریب کردند تا به بازیکنان روسی حمله کنند و داور چاره‎ای جز تعطیلی مسابقه نداشت. این مسابقه که به «خون در آب» معروف شد، با پیشتازی ۰-۴ مجارستان در جریان بود. آن‎ها با شکست دادن یوگسلاوی، مدال طلا را از آنِ خود کردند.[/size][/font][/color]
[url="http://www.tabnak.ir/fa/news/264977/%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D9%86%D9%85%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%E2%80%8E%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%84%D8%AD%D8%B8%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%BE%DB%8C%DA%A9"]http://www.tabnak.ir...ین-لحظات-المپیک[/url] ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right][quote][/right]

[right]بله حق با شماست جناب کامسولت ، جالبیش اینجاست که حتی همین الانش هم بعد از سالها پروپاگاندای غرب ، مردم بسیاری از مناطق اروپای شرقی و آسیای میانه به نفع بازگشت شوروی در نظرسنجی ها رای میدند که نشان دهنده ی خیلی چیزهاست ! جناب مولکته خب اروپای شرقی هم زمانی که شوروی فروپاشید جدا شد دیگه ![/right]
[right][/quote][/right]
[right]صد البته وقتی همان دبیرکل های حزب کمونیست محلی و رهبران نظام سابق دیکتاتورهای محلی می شوند و دزدهای جدید معلومه مردم ناراضی باشن[/right]
[right]جناب چکا[/right]
[right]سقوط رژیم کمونیستی در لهستان و المان شرقی قبل از شوروی بود یا بعدش؟[/right]
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Moltke' timestamp='1354826251' post='286803']

[right][quote][/right]

[right]بله حق با شماست جناب کامسولت ، جالبیش اینجاست که حتی همین الانش هم بعد از سالها پروپاگاندای غرب ، مردم بسیاری از مناطق اروپای شرقی و آسیای میانه به نفع بازگشت شوروی در نظرسنجی ها رای میدند که نشان دهنده ی خیلی چیزهاست ! جناب مولکته خب اروپای شرقی هم زمانی که شوروی فروپاشید جدا شد دیگه ![/right]
[right][/quote][/right]
[right]صد البته وقتی همان دبیرکل های حزب کمونیست محلی و رهبران نظام سابق دیکتاتورهای محلی می شوند و دزدهای جدید معلومه مردم ناراضی باشن[/right]
[right]جناب چکا[/right]
[right]سقوط رژیم کمونیستی در لهستان و المان شرقی قبل از شوروی بود یا بعدش؟[/right]
[/quote]

دولت کمونیستی آلمان شرقی رسما در مارس 1990 با روی کار اومدن دموکرات های مسیحی سقوط کرد و المان شرقی در اکتبر همان سال با آلمان غربی یکپارچه شدند . این در حالیه که فروپاشی شوروی از 19 ژانویه ی 1990 اغاز شده بود و تا 31 دسامبر 1991 به اتمام رسید . در واقع جدا شدن آلمان شرقی و دیگر کشور در مدت همین روند دو ساله ی فروپاشی شوروی اتفاق افتاد و نه تنها باهاش همزمان بود بلکه جزیی ازش بود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.