basijee

نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote name='Sajed' timestamp='1391581229' post='363525']
دوستان چند وقت پیش توی فیس بوق با یکی از بچه های شیعه عراق که اهل بصره هستش صحبت میکردم. حالا گذشته از اراده بی حد و اندازش به حضرت آقا و ولایت پذیر بودنش ازش سوال کردم که می تونی منو ببری سوریه؟
خیلی عادی جواب داد آره
منو میگی داشتم شاخ درمیاوردم. ازش پرسیدم با کدوم گروه ؟ عصائب، کتائب، لواء، بدری ها ؟ با کدومش ؟
گفتش با هر کدوم عشقت بکشه و دوست داشته باشی
خلاصه خیلی با این بنده خدا صحبت کردیم ولی بحث اصلیم رو اینه که رفتن الکی نیست.[size=5][b] تا از این دنیا و زندگیت دل نبری و آسمونی نشی نمی تونی بری[/b][/size]. وگرنه موقع رفتن پدر و مادر و خواهر و برادر و .... میشن بهونه واسه نرفتنت.
حالا شما فکرشو بکن اونی که با وجود نوزاد یک ماهه پا میشه میره سوریه میجنگه چه آدمیه
[/quote]
دوست عزیز اعتمادی به این افراد نیست! ممکنه یه وقت از جای دیگه ای سر دربیارید و زندگیتون تباه بشه!
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
عزالدین به سوالات پیاپی تروریست تکفیری به شرح زیر پاسخ داده است:
تروریست‌ تکفیری: اسمت چیه؟
ذوالفقار حسن: محمد
ــ : اهل کجایی؟
ذوالفقار حسن: از زهیران
ــ : لبنانی؟
ذوالفقار حسن: آره لبنانیم
ــ : جز ارتش حزب‌الله هستی؟
ذوالفقار حسن درحالی که به آنان نگاه می‌کند سخنی نمی‌گوید...
ــ : برای چی آمدی اینجا؟
ذوالفقار حسن با تأخیر می‌گوید: ما در راه خدا اینجا هستیم
ــ : تو برای چی اینجا هستی؟ در راه حزب خدا؟ به خاطر بشار اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: نه به خاطر بشار نیست
ــ : به خاطر چی اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: به خدا به خاطر مقدسات آمده‌ام
ــ : به خاطر زینب(س)؟
ذوالفقار حسن از درد به خود می‌پیچد و دو بار آه بلندی می‌کشد و در پایان وقتی تروریست‌ تکفیری بار دیگر می‌پرسد: برای چه کسی آمدی؟ ذوالفقار حسن چیزی نمی‌گوید...
[/quote]

80% این متن درسته بقیه اصلا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='SHAHABESAGEB' timestamp='1391622930' post='363622']
دوست عزیز اعتمادی به این افراد نیست! ممکنه یه وقت از جای دیگه ای سر دربیارید و زندگیتون تباه بشه!
[/quote]
100 درصد حرف شما درست هست. خدا میدونه تا حالا چند نفر رو به همین بهانه سوریه و دفاع از خانم زینب (س) سر به نیست یا در بهترین حالت غارت کردن.

********************
وقتی میگم باید از این دنیای لعنتی دل بکنی تا آسمونی بشی منظورم اینجوریه :
icon_arrowd icon_arrowd icon_arrowd

[b] [url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/283210/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1"]استقبال دختران شهید حزب الله در قبر از پدر[/url][/b]

پیکر شهید غسان عساف (غریب) از فرماندهان حزب الله که در خاک سوریه بشهادت رسیده بود طی مراسم باشکوهی در منطقه شحور از مقابل منزلش تا گلزار شهدا با ندای "لبیک یا زینب" بر روی دستان مردم این منطقه تشییع و به خاک سپرده شد.از نکات قابل توجه این مراسم حضور دو دختر این شهید بزرگوار در منزل ابدی پدرشان جهت آماده سازی پیکر در قبر بود. این دو دختر با حضور در قبر پدر شهیدشان، شروع به خواندن قرآن و دعا نمودند تا این خانه ابدی را با کلام الهی منور نمایند. و خود نیز نمونه ای از صبر زینبی پیشه کنند

[b]دو دختر شهید غسان عساف در قبر [/b]
[url="http://upload7.ir/imgs/2014-02/05765901323584864884.jpg"][b]http://upload7.ir/imgs/2014-02/05765901323584864884.jpg[/b][/url]
[url="http://upload7.ir/imgs/2014-02/14739532807711440844.jpg"]http://upload7.ir/im...07711440844.jpg[/url]
[url="http://upload7.ir/imgs/2014-02/47454058673367097645.jpg"]http://upload7.ir/im...73367097645.jpg[/url]
[url="http://upload7.ir/imgs/2014-02/88388250461652732685.jpg"]http://upload7.ir/im...61652732685.jpg[/url]
[url="http://upload7.ir/imgs/2014-02/28291375797755399326.jpg"]http://upload7.ir/im...97755399326.jpg[/url]
[url="http://upload7.ir/imgs/2014-02/12365754686033655976.jpg"]http://upload7.ir/im...86033655976.jpg[/url]

منبع :
[url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/283210/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1"]http://www.mashreghn...ر-از-پدر-تصاویر[/url] ویرایش شده در توسط Sajed
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چرا جمعیت انقدر کم:‌(...

[b]دو دختر شهید غسان [/b]
[quote]عساف [/quote]
[b]در قبر [/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][color=#0000ff][font=times new roman,times,serif][size=5][b]کربلا ، کربلا عکس حرم سنگ صبوره ، کربلا ، کربلا سلامم از راه دوره[/b][/size][/font][/color][/center]
[center][color=#0000ff][font=times new roman,times,serif][size=5][b]دم مرگم برس به فریادم ، که جونیمو من برات دادم[/b][/size][/font][/color][/center]
[b][size=4][font=times new roman,times,serif]تشییع پیکر دو مدافع عراقی حرم حضرت زینب(س) [/font][/size][/b]
[b][size=4][font=times new roman,times,serif]«حمید قاسم علی‌محمد الانصاری» و «رحمن جبار حاتم العبساوی» دو تن از مدافعان حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) در برابر تروریست‌های چندملیتی تکفیری که با سلاحهای غربی ـ عربی ـ عبری مسلح شده و به جان دین و میهن مسلمانان افتاده‌اند به شهادت رسید.[/font][/size][/b]
[b][size=4][font=times new roman,times,serif]مراسم تشییع پیکر این دو شهید با حضور گسترده شیعیان عراق برگزار شد.[/font][/size][/b]
[center][size="2"][img]http://www.abna.ir/a/uploads//520/2/520244.jpg[/img][/size][/center]
[center][size="2"][img]http://www.abna.ir/a/uploads//520/2/520250.jpg[/img][/size][/center]
[center][size="2"][img]http://www.abna.ir/a/uploads//520/2/520235.jpg[/img][/size][/center]
[center][size="2"][img]http://www.abna.ir/a/uploads//520/2/520233.jpg[/img][/size][/center]
[center][size="2"][img]http://www.abna.ir/a/uploads//520/2/520238.jpg[/img][/size][/center]
[center][size="2"][img]http://www.abna.ir/a/uploads//520/2/520248.jpg[/img][/size][/center]
[center][size=5][font=times new roman,times,serif][b]شادی ارواح مطهر شهدای عراقی مدافع حرم صلوات[/b][/font][/size][/center]
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عکس اقا را عشق میکنید.............
کلا اتحاد خوبی به لطف خدا بین نیرو های شیعه(شیر بچه ها نه ما ها) برقراره. ویرایش شده در توسط 110110313
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
:-( :-( :-(
[color=#333333][font='lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif][size=3][right]گنبد طلای حرم مطهر حضرت سکینه بنت امام علی علیه السلام ، در منطقه داریا در حومه دمشق به صورت کامل تخریب شد [/right][/size][/font][/color][color=#333333][font='lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif][size=3][right] [/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font='lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif][size=3][right][img]http://www.xum.ir/images/2014/02/09/18980916193997381312871287158084n.jpg[/img][/right][/size][/font][/color]
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][b] [size=5][font=times new roman,times,serif][color=#0000FF]چون از حرمت دورم من عاشق مهجورم ، یکروزی با این اشکام صحن تو رو می شورم[/color][/font][/size][/b]
[/center]
[center][size=5][font=times new roman,times,serif][color=#0000FF][b]دل بی تو پریشونه این حال یه مجنونه ، کی گفته که دل کندن از صحن تو آسونه[/b][/color][/font][/size][/center]

[center][img]http://media2.afsaran.ir/siGxwqm_535.jpg[/img][/center]
[center][size=5][font=times new roman,times,serif][b]شادی ارواح مطهر فرمانده شهید عمران موسی ابو علی و فرمانده شهید ابوهاجر صلوات[/b][/font][/size][/center] ویرایش شده در توسط alen
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
می خواستم لینک سخنرانی قرار بدم احتمالا بیشترش رو میدونید ولی ارزش حداقل یه بار گوش کردنش رو داره
dl.faraghlit.com/Song/Ostad%20Raefipour-Enghelabi%20be%20soye%20Zohor-92.11.18-BeytolAbbas.rar

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][color=#0000ff][size=5][b][font=times new roman,times,serif]چو در دل دارم تمنای کربلای حسین(ع) ، نصیبم کن بوسه بر حرم باصفای حسین(ع) [/font][/b][/size][/color][/center]
[center][color=#0000ff][size=5][b][font=times new roman,times,serif]ای خدای من[/font][/b][/size][/color][/center]
[center][color=#0000ff][size=5][b][font=times new roman,times,serif]سرشتی چون مهر او در دل ، به دیداردش دل بود مایل ، بهشتت باشد جهنم من بی لقای [/font][/b][/size][/color][color=#0000ff][size=5][b][font=times new roman,times,serif]حسی[/font][/b][/size][font=times new roman,times,serif][size=5][b]ن[/b](ع)[/size][/font][/color][/center]
[size=4][font=times new roman,times,serif]یکی از مجاهدان حزب الله در جهاد واجب بشهادت رسید . این مجاهد بنام شهید[color=#333333][background=rgb(255, 255, 255)] محمد مهدي البزال[/background][/color][/font][/size] [size=4][font=times new roman,times,serif]از منطقه توفیقیه بعلبک که در راه جهاد واجب به شهادت رسید. این شهیداز مقابل منزلش تشییع و به خاک سپرده خواهد شد[/font][/size]


[center][img]http://upload7.ir/imgs/2014-02/78460445321795053182.jpg[/img][/center]

[center][img]http://upload7.ir/imgs/2014-02/53153699333993142548.jpg[/img][/center]
[center][size=5][font=times new roman,times,serif][b]شادی روح مطهرش صلوات[/b][/font][/size][/center] ویرایش شده در توسط alen
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ازش پرسیدم شیعیان عراقی بهترند یا شیعیان لبنانی؟
پاسخ داد شیعیان لبنانی کارگروهی شان خیلی عالیست اما شیعیان عراقی خیلی پر دل و جرات می جنگند اما شیعیان ایرانی یک چیز دیگرند...
وقتی محمود رضا رو در قبر می گذاشتیم یکی از رفقا در گوشمم زمزمه کرد فلانی اهل کربلا همرزم شهید پیغام داده صورت محمودرضا را به جای من ببوس....
.
.
.
با خودش کلی پرچم و سربند سیاه با نقش لا اله الالله مربوط به النصره و القاعده اورده بود...بهش گفتم اینه هم شد سوغات؟ گفتم نه اینها برای خودم اوردم.میخوام نگهش دارم برای تو یه چیز دیگه آوردم.بهم یه پرچم کلنا عباسک یا زینب داد.گفت خودم مالیدمش به ضریح و تبرکش کردم و بهم گفت احمدرضا میدونی بهترین لحظه حضورم تو سرویه کی بود؟ گفتم نه کی بود؟ گفت وقتی از قسمت پشت حرم پاکسازی کردیم و رسیدیم به حرم...همونجایی که خمپاره می زدند...وقتی چراغهای حرم برای اولنی بار ظرف دو سال پیش روشن شد حس کردم خانم از غریبی در اومده....اون لحظه برام خیلی باشکوه بود...

خاطرات احمدرضا بیضایی از بردار شهیدش محمود رضا بیضایی
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تا به حال ما " آدم های بیرون گود نشسته " زیاد در مورد سوریه و حوادث اون نظریه صادر کردیم و قضاوت کردیم! : آدم ها و انتخاب ها و اهداف را. حالا خوب هست کمی هم از کسی بشنویم که در بطن حادثه بوده و انتخابش یقیا به اندازه کافی " اندیشیده شده! " بوده چون هم بهای سنگینی میدونسته براش پرداخت خواهد کرد و هم اینکه از چیز های زیادی گذشته که ما حتی حاضر نیستیم با تمام شعارها و نظریاتمون از ذره ایشون هم کوتاه بیایم.
شاید قبلا مشابه این، قسمت هایی یا مواردی مشابه و عین ذکر شده باشه، ( مثل همین قسمتی که دوستمون نقل کردند در پست اخیر ) برای من چون وبلاگ اسکالپل را - مثل خیلی وبلاگای - دیگه از مدت ها پیش دنبال میکردم خبر نسبت شهید محمود رضا بیضائی را با مدیر وبلاگ باعث شد تا این مطالب را از وبلاگ نقل کنم.

یک. آن اوایل، یکبار که از معرکه برگشته بود، وسط حرفهایش خیلی محکم گفت: «جانفشانی اصلا کار آسانی نیست» بعد تعریف کرد که آنجا در نقطه‌ای باید فاصله‌ای چند متری را در تیررس تکفیری‌ها می‌دوید و توی همین چند متر، دخترش آمده جلوی چشمش. بعد توضیح داد که تعلقات چطور مانع شهادت شهید است… تمرین‌های زیادی توی یکی دو سال گذشته برای بریدن رشته تعلقاتش انجام داده بود و همه را هم برید. این بار که می‌رفت به کسی گفته بود «ایندفعه از کوثر بریدم».

دو. قسمتی از وصیت نامه ایشون :

بسم الله الرحمن الرحیم
…باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً.
نمی‌خواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته‌ایم. هم من، هم تو. بحمدالله. خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الان که این نامه را برایت می‌نویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیه السلام) و در فضای ملکوتی بین‌الحرمین ِ صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختی‌ها، بین‌الحرمین ِ دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنت‌الحسین، خانم رقیه (سلام الله علیها) هستم و به یادتم. نمی‌دانی بارگاه ملکوتی سه ساله امام حسین الان هم چقدر غریب است؛ در محل یهودی‌ها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابی‌های وحشی و آدمکش.
چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آل‌الله را محاصره کرده‌اند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار تن به اسارت آل‌الله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند.
واضح‌تر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آل‌الله قیمت دارد، لحظه به لحظه آنرا قدر می‌شماری.
معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنه‌ای: «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل. و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است. تمام دنیا جمع شده‌اند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیست‌ها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بی‌شرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل داده‌اند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینه‌سازان ظهور است و بس. و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین نا آگاه و افراطی نیز همراه شده‌اند تا این عَلَم و این نهضت زمینه‌ساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است. و این خاکریز نباید فرو بریزد. این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه می‌اندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری (سلام الله علیها) و خانم رقیه (سلام الله علیها) [حفظ نخواهد کرد] که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و… را هم خواهد شکست.
جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهائیش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینه‌سازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور می‌باشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بی‌گناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور می‌توان مشاهده کرد و من دیده‌ام.
مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآئیم، شرمنده و خجل باید به حضور خدوند و نبی‌اش و ولی‌اش برسیم چرا که مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیماً

سه. [color=#000000]«…و خلاف آنچه بسیاری می‌پندارند آخرین مقاتله ما به مثابه سپاه عدالت نه با دموکراسی غربی که با اسلام آمریکایی است که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است.» (شهید سید مرتضی آوینی)[/color]
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=5]حزب الله لبنان دیشب شهادت حسن جعفر نصر الله را اعلام کرد [/size]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10226/1922216_655807814460827_2005363646_n.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10226/1911729_244698842379335_2131898163_n.jpg[/img]
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
(خاطره‌ای از یکی از همرزمان محمودرضا که «خبرگزاری تسنیم» آنرا منتشر کرده است): اولین بار محمودرضا را اواخر تابستان در حوالی حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دیدم و با او آشنا شدم. رفتار و کردار او را که مشاهده می‌کردم مرا به فکر وا‌داشت که چگونه او و دوستان جوانش بعد از گذشت نزدیک سه دهه از سال‌های دفاع مقدس و عصر امام خمینی(ره)، همانند خط‌ شکنان عملیات‌های فتح سوسنگرد و خرمشهر با ایمان و انگیزه قوی و شجاعت وصف ناشدنی در حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی و دفاع از حریم اهل‌بیت (ع) مردانه ایستاده و مرگ را به بازیچه گرفته‌اند. محرم در راه بود، قرار شده بود که با عملیات‌هایی، اطراف حرم بی‌بی (سلام الله علیها) از اشغال دشمنان اسلام پاک‌سازی شده تا مردم، محرم امسال بتوانند به‌ راحتی و در امنیت کامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) عزاداری نمایند. محمودرضا نیز مانند بقیه برای شروع عملیات لحظه شماری می‌کرد. خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. با شادی فوق‌العاده‌ای از حضورش بر بالای گلدسته‌های حرم جهت شناسایی دشمن تعریف می‌کرد و عکس‌های نابی که از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) برای خود تهیه کرده بود. یادم می‌آید در مرحله سوم عملیات آزادسازی مناطق غرب حرم مطهر عملیات تا شب ادامه پیدا کرد، مدافعین حرم با مشکل کمبود نیرو برای ادامه عملیات مواجه شده بودند، محمودرضا به آنها گفته بود: من به‌ همراه پنج نفر دیگر داوطلبان حاضرم کار دفاع از منطقه هم‌جوار نیروها را تا صبح به‌عهده بگیرم تا امنیت منطقه جدید متصرفی، تأمین شده و عملیات متوقف نشود. این در حالی بود که محمودرضا و همرزمان عراقی‌اش از صبح مشغول عملیات و بسیار خسته بودند. کاری بود که باور قبول انجام آن ناشدنی بود. فرمانده منطقه از این پیشنهاد بسیار تعجب کرد و با حالتی خاص گفت: مگر می‌شود؟! مترجم به او گفت: حسین ایرانی است! یعنی اینکه ایرانی‌ها با بقیه فرق داشته و شجاعت فوق‌العاده‌ای دارند. فرمانده عرب سرش را به‌علامت رضایت تکان داد و گفته‌ او را تصدیق نمود. وقتی به آن شهید خیره می‌شدید و رفتارش را زیر نظر می‌گرفتید، روحیه و شجاعت بچه‌های خط‌ شکن عملیات کربلای ۵ را در او می‌دیدید، همیشه خندان بود و تبسم به چهره داشت. احترام خاصی به همرزمانش بخصوص پیشکسوتان می‌گذاشت. این اواخر به‌طور مرتب او را می‌دیدم. پیگیری و تلاش بسیار جدی‌ای برای شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی منطقه جهت عملیات داشت. دلش می‌خواست زودتر عملیات شروع شود و اطراف حرم نورانی عقیله بنی‌هاشم، حضرت زینب (س) از لوث وجود حرامیان پاک شود، روز عملیات هم در خط او را به‌ همراه شهید حسین مرادی دیدم. هر دو مثل همیشه خندان و پرنشاط و فعال بودند. با تعداد دیگری از رزمندگان داوطلب مدافع حرم مطهر از دیگر کشورها، روی زمین نشسته و مشغول صحبت و احتمالاً هماهنگی‌های لازم برای ادامه عملیات بودند. درگیری با تروریست‌های کافر به‌ شدت ادامه داشت و آتش رزمندگان روی مواضع آنان باریدن گرفته بود. ساعتی بعد محمد حسین مرادی در حین درگیری با دشمن هدف تک‌تیرانداز دشمن واقع و به‌ شدت مجروح شد. محمد حسین ۲ هفته بعد در جوار حرم مطهر ام‌المصائب، حضرت زینب (س) پر کشید و هم‌ پرواز شهدا کنار ملائک جنت شد.
بعد از عاشورا به مرخصی آمده بود، تلفنی احوالش را پرسیدم، می‌گفت: بچه‌هایی که مرخصی آمده بودند، اکثراً برای عملیات به سوریه برگشتند اما او چند روزی دیگر برمی‌گردد. انگار برای بار آخر و دیدن خانواده و کوثر، کودک معصوم شیرخوارش، آمده بود ولی برگشتنش طول کشیده بود، مثل اینکه می‌خواست همه را سیر ببیند و خداحافظی کند، آن‌ وقت برود.
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.