RezaKiani

جنگهای اول صلیبی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

محاصره انطاکیه درماه رجب 492ه.ق (1098م) سپاهیان صلیبی به پشت دروازه های انطاکیه رسیدند. پس از چند ماه محاصره و چند پیکار خونین بین طرفین با نزدیک شدن زمستان و تمام شدن آذوقه سپاه صلیبیون دچارمشکل شد. شبها سربازان از اردوگاه فرار می کردند و تلفات سرما و گرسنگی و بیماری هر روز بیشتر از روز قبل می شد. گادفری برای شکستن حصار شهر سعی کرد از ابزارهای فنی آن زمان مانند برجهای چوبی بلند و قلعه کوب استفاده کند ولی مسلمانان با آتش رومی ابزار های صلیبیون را به آتش می کشیدند. از طرفی تعدادی از ایتالیایی ها اسرار اردو را به ازاء پول به مدافعین می فروختند که خود این کار باعث خنثی شدن نقشه های صلیبیون شده بود. در شعبان 492ه.ق(1098م) ملک افضل (وزیر خلیفه فاطمی المستعلی بالله) توانسته بود اورشلیم را از سلطه سلجوقیان خارج کند. او نمایندگی به اردوی گادفری فرستاد تا از طرف خلیفه فاطمی با صلیبیون مذاکره کنند. نماینده ملک افضل به گادفری پیشنهاد داد که کلیساهای ویران شده را آباد کند و هر مسیحی اجازه داشته باشد بدون پرداخت عوارض به مدت یکماه وارد اورشلیم شود به شرطی که مسلحانه واردشهر نشود. گادفری با پیشنهاد ملک افضل مخالفت کرد و درنهایت محاصره انطاکیه ادامه یافت. سقوط انطاکیه پس از چندماه از محاصره خاکم موصل به نام کتبوغا تصمیم گرفت که با سپاهیانش به سمت انطاکیه حرکت کند. از طرفی یک ارمنی تازه مسلمان شده به نام فیروز به بوهیمند پیشنهاد کرده بود که با دریافت مبلغی سنگین دروازه شهر را بر روی صلیبیون بازکند. فرماندهان صلیبی مبلغ درخواست شده را بین خود تقسیم کردند و به فیروز دادند. فردای آن روز صلیبیون اردوی خود را جمع کرده و به محاصره شهر پایان دادند. مدافعین گمان کردند که صلیبیون به خاطر سررسیدن سپاه کتبوغا فرارکرده اند از این رو شب به استراحت پرداختند. شبهنگام به کمک فیروز دروازه شهر بر روی سپاه صلیبیون بازشد و انطاکیه پس از 9 ماه محاصره سقوط کرد(سوم ژوئن1098) . صلیبیون تمام مردم شهر را به غیر از کسانی که با آنها همکاری کرده بودند قتل عام کردند. تعدادی از سربازان مدافع شهر فرار کردند و تعدادی نیز در داخل ارگ شهر سنگر گرفته و به مقاومت خود ادامه دادند. باغیسان (حاکم انطاکیه) نیز در این معرکه کشته شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در اروپای قرون وسطی رسم بر این بود که پس از سقوط یک شهر یا دژ حکمرانی آنجا به اولین فرماندهی می رسید که پای به داخل آن شهر یا دژ نهاده بود. بر همین اساس بوهیموند ایتالیایی -اولین فرمانده صلیبی که از دیوار انطاکیه بالارفت و در آنجا را بر روی مهاجمان گشود- به صورت موقت حاکم انطاکیه شد. همان طور که گفته شد کتبوغا حاکم موصل در زمان محاصره به سمت انطاکیه به راه افتاد. در راه چند تن از سران سلجوقی هم با سپاهیانشان به سپاه کتبوغا پیوستند و همگی به اتفاق راه انطاکیه را در پیش گرفتند اما زمانی به شهر رسیدند که شهر به دست صلیبیون گشوده شده بود. پس مسلمانان شهر را محاصره کردند و اینبار مسیحیان بودند که محاصره شدند. الکس پادشاه بیزانس در همان زمان با سپاهی در حال نزدیک شدن به انطاکیه و کمک به صلیبیون بود که با شنیدن خبر حرکت کتبوغا ومحاصره انطاکیه عقب نشینی کرد و به بیزانس بازگشت. این امر نیز یکی از علتهایی شد که صلیبیون نسبت به او بی اعتماد شدند و کینه او را به دل گرفتند. پس از مدتی شهر دچار قحطی شد و صلیبیون از روی ناچاری به مردار خواری روی آوردند. بوهیموند چندبار سعی کرد تا حلقه محاصره را بکشند اما موفق نشد و در انتها از کتبوغا امان خواست. کتبوغا تقاضای او را رد کرد و محاصره شهر ادامه یافت. در این زمان کشیشی به نام پیتربارتلمی به دروغ ادعا کرد که خواب حضرت اندریاس را دیده و با رندی در یک کلیسا دشنه (یا نیزه) ای به دست گرفت و ادعا کرد که این دشنه همان دشنه ای است که پهلوی حضرت مسیح را با آن دریده اند. سپاهیان صلیبی در برابر او به زانو درآمدند و سوگند خوردند که دشمن را از پای درآورند. آنها کاملا از این معجزه!! روحیه گرفته بودند و آماده جانفشانی در راه عیسی(ع) شده بودند. فردا صبح بوهیموند به سوارانش دستور داد که دسته دسته از دروازه خارج شوند و در نقطه ای جمع شوند. کتبوغا گمان کرد که مسیحیان جهت تسلیم شدن از شهر بیرون آمده اند و اجازه نداد تا سپاهش راه بازگشت صلیبیون را به شهر مسدود کنند. بوهیموند به همراه افرادش از شهر خارج شد و پس آراستن لشکر دشنه کذایی را بالا سر گرفته و فریاد حمله سرداد. هر دو سپاه به هم ریختند. کمی بعد صلیبیون توسط سپاهیان دمشق و حلب محاصره شدند و چون مرگ را به چشم دیدند بر شدت حملاتشان افزودند تا در نهایت حلقه محاصره شکافته شد و کتبوغا رو به فرارنهاد. پس از آن، سپاه سلجوقی به هم ریخت و رو به فرار گذاشت. فردای آن روز زمان سربازان سلجوقی که داخل ارگ شهر سنگر گرفته بودند نیز تسلیم شدند و در نهایت انطاکیه کاملا پاکسازی شد. (29 ژوئن 1098) طبق قراری که سران صلیبی با الکس اول گذاشته بودند باید پس از فتح سرزمینهای جدید آنها را به پادشاه بیزانس تسلیم می کردند ولی به دلیل عهدشکنی های الکس آنها تصمیم گرفتند که این شهر را در دست خود نگه دارند. از طرفی بین ایتالیایی ها و فرانسوی ها رقابت بود و هر کدام دوست داشتند تا سهم بیشتری از سرزمینهای مفتوحه را نصیب خود کنند. از این رو بین آنها اختلاف افتاد و حرکت آنها به سوی بیت المقدس به تاخیر افتاد. درنهایت، شهر به بوهیموند رسید و این شهر مهم مرکز دومین ایالتی شد که توسط صلیبیون در خاک آسیا برپاشد و شاهنشین انطاکیه نام گرفت. ادامه حرکت به سوی اورشلیم در ابتدای سال 1099، سپاه صلیبیون به سمت بیت المقدس حرکت کرد و سر راه خود به شهر معره النعمان رسید. پس از چند روز مقاومت به دلیل اختلاف بین مسلمانان شهر سقوط کرد و بیشتر مردم آن توسط صلیبیون قتل عام شده و باقی سکنه به اسارت درآمدند. پس از آن سپاه صلیب به شهر عرفه رسید که پس از 4 ماه محاصره نتوانستند آن را فتح کنند و درنهایت با گرفتن خراج حاضر شدند که دست از سرشهر بردارند. شهرهای قنسرین، حماه و حمص نیز از شهر عرفه تبعیت کردند ولی شهر ارکاس -در دامنه کوه جبل- در برابر صلیبیون مقاومت کرد و ناچار ریموند و تانگرد محاصره را ادامه داده و بقیه صلیبیون در 3 ستون راه بیت المقدس را پیش گرفتند. ستون اول از طریق بندر لاذقیه ستون دوم از طریق جبله و ستون سوم از جاده طرطوس حرکت می کردند. ستون اول به سرکردگی بوهیموند بود که از انگلیسی ها، هلندی ها و بلژیکی ها تشکیل شده بود. پس از مدتی بوهیموند در وسط راه سپاهش را رهاکرد و به انطاکیه بازگشت. ستون دوم به فرماندهی گادفری بود که جبله را محاصره کرد و از آنجا رهسپار اورشلیم شد. ستون سوم هنگامی به طرطوس رسید که اهالی شهر را خالی کرده بودند و آنها شهر را بدون خونریزی فتح کردند و به سوی بیت المقدس حرکت کردند. در نهایت اردوهای صلیبی در روز 7 ژوئن 1099 به پای حصار بیت المقدس رسیدند. استعداد این سپاه 40 هزار نفر بود و از آن سپاه عظیم 600 هزار نفری که 3 سال پیش حرکت کرد بیشتر آنها بر اثر گشنگی و تشنگی و سرما و یا حمله مسلمانان کشته شدند. از 7000 شوالیه ای که اروپا را ترک کرده بودند تنها 1500 نفر زنده مانده بودند. 12 هزار نفر نیز از صلیبیون در مناطق فتح شده -مانند انطاکیه- مانده بودند. همان گونه که گفته شد، زمانی که صلیبیون به بیت المقدس رسیدند این شهر در کنترل فاطمیون مصر بود. سپاه دیگر صلیب به سرکردگی ریموند و تانگرد نتوانستند شهر ارکاس را فتح کنند و تصمیم گرفتند تا از راه طرابلس به سمت بیت المقدس حرکت کنند. آنها پس از رسیدن به طرابلس آن را طرابلس را محاصره کردند ولی این محاصره چندین سال طول کشید. ریموند پس از قراردادن تعدادی از سربازانش در اطراف طرابلس بندر لاذقیه را گشود. تانگرد هم توانست به کمک مسیحیان شهر بیت اللحم وارد آنجا شده و شهر را فتح کند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بیت المقدس دارای دو باروی تو در تو بود. باروی بیرونی باروی قدیمی شهر بود که در بعضی نقاط خراب شده بود و مردم به جای تعمیر آن در داخل آن یک بارو و حصار جدید ساخته بوند. جنوب و غرب شهر هم توسط ارتفاعات کوه صهیون محافظت می شد. زمانی که صلیبیون به پای دیوارهای بیت المقدس رسیدند این شهر در اختیار یکی از سرداران فاطمیون مصر به نام افتخارالدوله بود. افتخارالدوله برای مقاومت در برابر صلیبیون از چند راهکار استفاده کرد.
1- تعمیر دیوار های حصار خارجی.
2- جمع آوری توشه در داخل شهر و انبارکردن آن.
3- سوزاندن مزارع خارج شهر و تخریب تمام چاه ها و قناتها و چشمه های خارج از شهر.
4- متمرکز کردن تمام قوای در دسترس در درون شهر و عدم پراکنده کردن آنها.
صلیبیون در مدت یک هفته یکی پس از دیگری وارد منطقه شدند و در انتها شورایی برپاکردند که نقشه حمله به شهر را تهیه کند. در نهایت سپاه صلیب به 3 دسته بزرگ تقسیم شد تا شهر را محاصره کند:
1- از جهت شمال سپاه دوک نرماندی،کنت فلاندر و تانگرد.
2- از شرق گادفری، اسکاتیوس و بالدوین.
3- جنوب غربی و غرب ریموند، ویلهلم و کاستون.
پس از آرایش نیروها صلیبیون از چند جهت دست به محاصره شهر زدند ولی ناموفق بودند. بعد از چند روز صلیبیون با استفاده از ماشینهای قلعه کوب حصارخارجی شهر را درهم کوبیدند و از آنجا وارد شدند. مدافعین شهر نیز همگی به داخل حصار داخلی شهر بازگشتند. از فردای آن روز حمله به حصار داخلی شهر آغازشد اما پس از چند روز حملات بی نتیجه ماند و سپاه صلیب دچار قحطی و بی آبی شد. تنها منبع آب صلیبون رودخانه فصلی سلوان بود که در آن زمان خشک شده بود.
صلیبیها که رابطه خود را با امپراطور بیزانس قطع کرد بودند قاصدی به سوی پاپ فرستاده بودند و از وی تقاضای ارسال گندم و خواروبار کرده بودند. کشتی هایی که پاپ اوربان دوم فرستاده بود در ساحل شام دچار حمله کشتی های مصری شد و غرق شد ولی خدمه کشتی ها توانسته بودند پیش از حمله بارهایشان را در ساحل تخلیه کنند. صلیبیون این توشه را با عرابه به پای دیوار بیت المقدس حمل کردند ولی هنوز از نظر آب در مضیقه بودند و باید آب را با استفاده از گاری و عرابه از چشمه های دور به پای دیوار شهر می رساندند.
صلیبیون استادکاران مسیحی که در شام زندگی می کردند و تعدادی نجار که توسط کشتی آمده بودند را برای ساخت منجنیق و برج های متحرک و قلعه کوب بکارگرفتند. برای این کار از چوب کشتی های غرق شده، چوب خانه های روستاییان اطراف و هرچه که در دسترس بود استفاده شد. پس از اتمام ساخت وسایل ضدحصار شواری جنگی نقشه زیر را تدوین کرد:
1- گادفری به همراه برج های متحرک و شوالیه ها از طرق شمال و شرق
2- پیاده نظام و کمانداران به ریاست ریموند از جانب جنوب
3- قلعه کوبها و منجنیق ها به فرماندهی تانگرد و روبارتوس از طرف غرب.
در ساعت 3 پس از نیمه شب 22 شعبان 493(14 جولای 1099) صلیبیون پس از دعا و مناجات حمله خود را به بیت المقدس آغازکردد. تا غروب فردا آتش جنگ کماکان شعله ور بود و مدافعان و مهاجمان یکدیگر را هدف قرار می دادند.
فردای آن روز شدت حملات مدافعین داشت سپاه صلیب را منهزم می کرد که بخت به یاری گادفری آمد. یکی از منجنیقهایی او که در حال پرتاب آتش بود توانست یکی از منجنیقهای مسلمانان را که بالای حصار بود به آتش بکشاند. باد آتش و دود را به سمت مدافعین می برد و آنها ناچار از بالای حصار پایین آمدند تا پس از خاموش شدن آتش دوباره بالای آن روند. گادفری که بر بالای یک برج متحرک قرارداشت وضعیت را می دید و دستور داد تا برج را به کنار دیوار حصار کشیده و از آنها به همراه شوالیه هایش به بالای حصارپرید و به سرعت پایین آمده و دروازه شهر را گشود.
شوالیه های و پیاده نظامی که پشت دروازه بودند به سرعت وارد شهر شدند و از سوی دیگر نورمنها نیز دیوار شهر را با قلعه کوب خراب کردند و از جانب دیگر به داخل شهر سرازیر شدند. شهر پس از 4 ساعت زد و خورد سقوط کرد.(23 شعبان493و 15 جولای 1099)
گروهی از مدافعین به شهر عسقلان رفتند و گروهی در قلعه ای خارج از مسجد اقصی به نام محراب داوود سنگر گرفتند.
اروپاییان که از بوی خون مست شده بودند شروع به کشتار مردم کردند و نه تنها مسلمانان بلکه یهودی ها و مسیحیان اردتودکس را از دم تیغ گذراندن. مردمی که در مسجد قبه الصخره جمع شده بودند تماما کشته شدند تا جایی که گادفری بعدها در نامه خود به پاپ نوشت: خون تا زانوی افراد می رسید. یهودیانی که در معبد خود متحص شده بودند نیز زنده زنده سوزانده شدند.
مدافعینی که در قلعه محراب داود بودند پس از 3 روز از مسیحیان امان گرفته و خود را به دیگر مدافعین در عسقلان رساندندد. این شهر در نزدیکی مدیترانه و تابع خلافت فاطمیون مصر بود و حصاری محکم داشت. خلیفه مصر المستعلی بالله وزیر خود الافضل را با سپاهی بزرگ به یاری بیت المقدس فرستاد. این سپاه در راه خود به عسقلان رسید و پشت شهر اردوزد. صلیبیون شبانگاه به سپاه مصرتاختند. الافضل که غافلگیرشده بود به مصر بازگشت و تعدادی از سپاهیانش داخل شهر موضع گرفتند. صلیبیون شهر را محاصره کردند و در نهایت با گرفتن 20 هزار دینار طلا دست از محاصره کشیدند.
پس از سقوط شهر در شورایی پادشاهی شهر به تانگرد پیشنهاد شد که او سرباز زد و پس از آن پادشاهی به گادفری پیشنهاد شد. او پذیرفت که بدون داشتن عنوان پادشاهی و تاج بر شهر حکومت کند. گادفری گفت: در جایی که بر فرق مبارک عیسی(ع) تاج خار گذاشته اند من چگونه می توانم تاج طلا بر سر نهم." قرار شد که گادفری با عنوان "حامی قبر مسیح" حکومت کند.
با اشغال بیت المقدس صلیبیون دارای 4 منطقه تحت نفوذ در آسیا شده بودند.
1- کنت نشین اودسا (اودسا، سروج، بیره در شمال غربی و جنوب سوریه امروزی) که در دست بالدوین برادر گادفری بود.
2- شاهنشین انطاکیه (در سوریه امروزی) که در دست بوهیموند بود.
3- کنت نشین طرابلس که در دست ریموند بود.(بندر لاذقیه و اطراف آن، خود شهر طرابلس هنوز در محاصره بود. این محاصره 5 سال به طول انجامید و یکی از طولانی ترین محاصره های تاریخ بوده است. لبنان امروزی)
4- پادشاهی لاتین اورشلیم(بیت المقدس، رمله، حیفا،یافا) که در دست گادفری بود.
این 4 ناحیه مناطقی برای حملات بعدی به سرزمینهای مسلمانان شد. دسته های مهاجر و جنگجوی مسیحی در اروپا بر کشتی می نشستند و پس از عبوراز مدیترانه بر ساحل این مناطق فرود می آمدند. پس از فتح قطعه ای از خاک مسلمین بر روی آن قلعه ای به سبک اروپایی ها می ساختند و زمینها را بنا بر سنتهای فئودالی خود بین سرکرده هایشان تقسیم می کردند. این جریان مهاجرت تا 2 قرن بعد که جنگهای صلیبی با پیروزی مسلمانان به اتمام رسید ادامه یافت.
البته این یک روی سکه است. پس از فتح اورشلیم بسیاری از شوالیه ها که هدفشان تنها آزادی مزار مسیح(ع) بود به وطن خود بازگشتند.
بحث ادامه داره....

تصویر
نقاشی سقوط اورشلیم

تصویر
نقاش از گادفری

تصویر
بوهیموند از دیوار انطاکیه بالامی رود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا جان خسته نباشی. جالب و مفید بود. luftwaffe icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا کیانی، دوست من از بابت مطالب خوبی که ارسال کردی ازت تشکر میکنم. خیلی استفاده کردیم و خسته نباشی. icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گادفری پس از رسیدن به حکومت اورشلیم دستورداد تا شورایی از کشیش ها قانونی برای کشور تازه تاسیس اش وضع کنند. این شورا تصویب کرد که 4 ناحیه فتح شده توسط صلیبیون باید مطابق با قوانین فئودالیسم اروپای غربی اداره شود و سیستم ارباب-رعیتی باید در آن حاکم باشد. صلیبیون کم کم با نشست و برخواست با مسلمانان و گرفتن زن از مسیحیان شام خوی وحشی خود را کنار گذاشتند. تعدادی از آنان صحبت کردن به زبان عربی را فراگرفته و مانند اعراب زندگی می کردند. قالیهای ایرانی و میز و صندلی به خانه شان راه یافت و تا آنجا پیش رفتند که گاهی با حکام مسلمانان بر علیه دیگر سرکردگان صلیبی طرح دوستی می ریختند. فرقه مهمان نوازان همانگونه که ذکر شد بسیاری از شوالیه ها که فقط به خاطر تعلق دینی به جنگ آمده بودند پس از فتح بیت المقدس به اروپا بازگشتند و سپاه گادفری دچار کمبود افرادشد. گادفری اعلام کرد هر کسی که یک سال و یک روز در خانه ای ساکن شود آن خانه از آن وی می شود و هر کسی که یکسال و یک روز درخانه ای نباشد مالکیت آن را از دست می دهد ولی بازهم شوالیه ها از شهر خارج شدند تا تعداد آنها در اورشلیم به 200 نفر کاهش یافت. هرچند که با ورود زائران گادفری از آنها سربازگیری می کرد اما درنهایت تصمیم گرفت که یک سپاه ثابت بوجود بیاورد. از این رو تعدادی از فرزندان نامشروع نجبای فرانسوی را گرد آورد و با نام فرقه "مهمان نوازان" آنها را سازماندهی کرد. وظیفه آنها پذیرایی از زوار در هنگام صلح و جنگیدن در هنگام جنگ بود. کم کم با نذر و صدقه مردم کار آنها بالا گرفت و املاک زیادی در اروپا خریدند. در سال 1118 م تعدادی از نجبای فرانسه فرقه دیگری به نام "سواران معبد" یا "تمپلر" تشکیل دادند. آنها پس از تقدیس به وسیله پاپ کارشان بالاگرفت و در جوار معبد سلیمان یک قلعه بزرگ مانند قلعه های اروپایی ساختند. کم کم ثروت گروه سواران معبد زیاد شد تا در 13 اکتبر سال 1307 توسط پاپ کلمان پنجم محکوم به کفر و الحاد شدند و تقریبا تمام آنها دستگیر و کشته شدند و اموال آنها توسط پادشاه فرانسه توقیف شد. از آن روز به بعد بود که 13 روز نحس تقویم شد و هنوز به نحسی معروف است. بگذریم... در اواخر قرن دوازدهم نیز شوالیه های آلمانی فرقه ای به نام "سواران آلمان " تاسیس کردند که مانند فرقه های بالا وظیفه حفاظت از زائران را برعهده داشت. پس از سقوط پس از سقوط اورشلیم کشورهای اسلامی وارد یک دوره هرج و مرج شدند. اسماعیلیه به کشتن و ترور سران سیاسی پرداخته بود. کشور سلجوقی در آشفتگی فرو رفته بود و مرکزیت آن از بین رفته بود و هر منطقه ای به دست یک سردار افتاده بود. حکومت مصر نیز وضع مناسبی نداشت و جنگ قدرت بین خلیفه فاطمی و وزیر او درجریان بود. در این اوضاع عده ای شوالیه های اروپا که سرشان بی کلاه مانده بود به طمع رسیدن مال و اموال و غنیمت و ملک و زمین و شهرت و افتخار به سمت قسطنطنیه به راه افتادند. (1101م) در نهایت یک لشکر بزرگ در حدود 250 هزار نفر به نزدیک قسطنطنیه رسید. امپراطور بیزانس از رایموند حاکم طرابلس خواست که به سران این سپاه جدید مذاکره کند و آنها را از ورود به قسطنطنیه بازدارد. در ضمن به آنها وعده دهد که در صورت واگذارکردن زمینهای تصرف شده از مسلمانان به امپراطور بیزانس او کشتی و آذوغه لازم برای صلیبیون را در اختیارشان می گذارد. صلیبی ها توسط رایموند به حکم امپراطور گردن نهادند و با کشتی های بیزانسی در خاک آسیای صغیر پیاده شدند. در اینجا اردوی صلیبیون به سه دسته تقسیم شد: دسته اول که از سواران لمباردی و فرانسه و یک دسته از سپاه بیزانس تشکیل شده بود استعداد 100 هزار نفر داشت و به سرکردگی رایموند حرکت کرد. در آن زمان بوهیموند پادشاه انطاکیه توسط امیرگمشتکین سلجوقی اسیر و در شهر سینوپه زندانی بود. رایموند تصمیم گرفت که اول به نجات بوهیموند بشتابد پس به سوی آنکارا حرکت کرد. در آنجا سرکرده بیزانسی او را مجبور کرد که آنکارا را تصرف کرده و به او واگذار کند. رایموند پس از 6 روز محاصره شهر را فتح کرد و تحویل سپاه بیزانس داد و بعد به سمت شمال و سینوپه حرکت کرد. در نزدیکی هالیس قلیچ ارسلان و کتبوغا با هم بر سرش ریختند و سپاهش را در هم شکستند و خود رایموند بزحمت فرارکرد و به سوی انطاکیه گریخت. ستون دوم سپاه صلیب به سمت هراکلیه حرکت کرد و در دامنه های کوه طوروس توسط سپاه مشترک قلیچ ارسلان و کتبوغا محاصره شد و تمام سپاهش کشته شدند. ستون سوم مرکب از جنگجویان آلمانی بود نیز قصد داشت خود را به ستون دوم برستاند که در هوالی هراکلیه توسط قلیچ ارسلان و کتبوغا منهزم شدند. (496ه.ق-1102م) در نهایت تعداد معدودی از این 3 سپاه توانستند خود را به انطاکیه برسانند. در فلسطین گادفری ابتدا چند دژ در نزدیک نهر اردن بناکرد و بعد به شهر ارسوف لکشر کشید ولی پس از مقاومت مردم شهر از آنجا بازگشت و بعد با تانگرد به طبریه رفتند و آنجا را مسخر کرده و تانگرد را به حکومت آنجا منصوب کرد. گادفری در 1 ژوئیه 1100 م یعنی یکسال و سه روز پس از فتح بیت المقدس مریض شد و مرد. چون پادشاه اورشلیم وارثی نداشت برادرش به جای او منصوب شد. همان طور که گفته شد برادر گادفری بالدوین حاکم اودسا شده بود. او پسر عمویش بالدوین را در اودسا گذاشت و خود با عجله به سوی بیت المقدس آمد که در نزدیک بیروت با سواران امیر دمشق برخوردکرد. او از میان آنها فرارکرد و پس از رسیدن به بیت المقدس به شهر عسقلان لشکر کشید. در 10 کیلومتری شهر سپاه مصر با سپاه صلیبیون درگیر شد و آنها را فراری داد. بالدوین پس از آن با کمک تجار ایتالیایی از راه دریا به ارسوف لشکر کشید و آنجا را فتح کرد. پس از آن شهرهای قیصریه و اوباتریدا را فتح کرد ولی دوباره در هنگام حمله به عسقلان شکست خورد و به اورشلیم بازگشت. در سال 1104 م باز با کمک تاجران ایتالیایی از راه دریا به عکا حمله کرد و شهر عکا که مهمترین بندر فلسطین بود سقوط کرد. بیروت پس از دو ماه محاصره سقوط کرد. پس از آن پادشاه نروژ به همراه دویست کشتی و 10000 سرباز در یافا پیاده شد و بالدوین با کمک او به صیدا حمله کرد و آنجا را فتح کرد.(1110م) در سال 1118 م(512ه.ق) بالدوین در راه حمله به مصر مرد و وصیت کرد پسر عمویش بالدوین که خود به عنوان حاکم در اودسا منصوب کرد بود پادشاه بیت المقدس شود. بالدوین به نام بالدوین دوم بر تخت نشست و اودسا را به ژوسلین سپرد. بالدوین دوم در سال (1121م) برای نجات ژوسلین از دست ملک بن بهرام سلجوقی به اودسا لشکر کشید ولی در نزدیک قلعه خرنبرت توسط ملک بن بهرام محاصره و اسیر شد. در سال 1124 م شهر صور به دست صلیبی ها افتاد. بالدوین دوم در سال 1126 م با پرداخت خونبهایی زیاد آزادشد و دوباره سلطنت را در دست گرفت و در سال 1131م مرد. پس از او دامادش فولک یکسال سلطنت کرد و پس از آن پسر فولک با نام بالدوین سوم با 13 سال سن بر تخت نشست. در نهایت این سلسله توسط صلاح الدین ایوبی برچیده شدند. رایموند حاکم طرابلس در هنگام محاصره این شهر کشته شد و پسرش در نهایت در سال 1108 م توانست طرابلس را تسخیر کند.(503 ه.ق) وقایع مهم جنگهای اول صلیبی در اینجا به انتها می رسد. در این زمان تقریبا تمامی ساحل مدیترانه ای کشورهای فعلی سوریه، لبنان و فلطسین در دست صلیبیون بود و از بنادر این مناطق به عنوان سکویی برای ورود نیروهای جدید از اروپا و از طریق دریا استفاده می شد. تجزیه و تحلیل جنگهای اول صلیبی این موفقیت برای اروپایی ها بی نظیر بود. قرنها بود که اروپایی ها همواره در برابر شرقی ها در حال عقب نشینی بودند. هونها، ایرانی ها و دست آخر مسلمانان بارها قدرتهای اروپایی را در هم کوبیده بودند. این جنگها باایجاد حکومتی فرسنگها دور از خاک اصلی اروپا اولین کوشش اروپایی ها برای حکمفرمایی بر تمام دنیابود. پاپ از این لشکرکشی برای افزایش نفوذ کاتولیسم در جهان استفاده کرد و نشان داد که این فرقه از مسیحیت نسبت به ارتودکسها قابلیت جهانگیری بیشتری دارد. در تمام اردوهای صلیبی تعداد زیادی کشیش وجود داشت که به روحیه دادن و تشویق کردن سپاهیان می پرداختند و گاهی خود سلاح در دست می گرفتند. بزرگترین فایده ایجاد حکومتهای صلیبی در شام کاهش فشار افزاینده سرداران سلجوقی بر حکومت بیزانس بود. همانگونه که گفته شد بیزانس در جنگ ملازگرد تقریبا تمامی خاک آسیای صغیر را از دست داده بود و با شروع جنگهای صلیبی نه تنها توانست از فشار سلجوقی ها رها شود بلکه به یاری صلیبی ها توانست بسیاری از شهرهای ازدست رفته را بازپس بگیرد و تقریبا تمامی سواحل دریای مدیترانه را دوباره از آن خود کند. بدنیست بدانید که سپاه اول صلیب خود را صلیبی نمی دانست و این کلمه تقریبا صدسال بعد برای آنها بکارگرفته شد. اینان خود را بسادگی زائر می نامیدند. اما سوالاتی که در انتهای این داستان مطرح می شود چنین است: 1- سپاه صلیب که از حیث تدارکات و آذوغه در مضیقه بود چگونه توانست این همه راه از قسطنطنیه تا فلسطین را بیپماید؟ 2- این سپاه که دارای سران و فرماندهان ناسازگار بود و از دو ملیت رقیب فرانسوی و ایتالیایی تشکیل می شد چگونه توانست این همه شهر را از دست مسلمانان خارج کند؟ 3- نقش ترورهای اسماعیلیه در موفقیتهای سپاه صلیب چه بود؟ آیا سران اسماعلیه با سران صلیبی به توافقی پنهان دست پیداکرده بودند؟ 4- چرا مصر که در آن زمان ارتشی نسبتا نیرومند داشت هیچگاه به صورت جدی به جنگ صلیبی ها نیامد؟ و اما سخن آخر: تمامی این مطلب پیشکشی ناقابل و هدیه ای ناچیز از طرف من برای یکی از دوستان سایت بود که همیشه منو شرمنده لطفش کرده. این دوست عزیز این حقیر رو تشویق کرد تا درباره جنگهای صلیبی کاری ارائه بدم. سعی کردم که در این کار دقت کنم و خطا نداشته باشم اما خودم می دونم که این کار غیرممکنه و حتما دوستان در این کارخطاهایی دیده اند. لطف کنید و اگر اشتباهی یا خطایی دیدید بر سر این حقیر منت بگذارید و یادآوری کنید. فقط یادتان باشه که من تاریخ نویس و تاریخ دان نیستم فقط به تاریخ علاقمند هستم. به هر حال خوب یا بد، هر چی که بود سواد من همین قدر بیشتر نبود. شما به بزرگی خودتون ببخشید.... فکر نکنم با توجه به حجم کاری که دارم بتونم بحث جنگهای صلیبی را دستکم تا 3-4 ماه دیگه ادامه بدم. اگر از دوستان کسی همت بکنه و جنگ دوم صلیبی را که بهترین و پر هیجان ترین قسمت داستان است ادامه بده بسیار ممنونش می شم. در ضمن برای تهیه این تاپیک من از منبع زیر استفاده کردم: کتاب جنگهای صلیبی جلد اول نویسنده محمد رشاد نشر اندیشه سایت ویکیپدیا دایره المعارف مولتی مدیای ماکروسافت به نام اینکارتا سایت هیستوری لیرنینگ سایت Crusades-History.com یه چند تا کتاب انگلیسی توی کتاب خونه ملی دیدم. اگر عکس خوب داشته باشند براتون اسکن می کنم و در گالری سایت قرارمی دم. یه چندتا عکس و نقشه هم هست که بعدا اضافه می کنم. خدانگهدار همه شما عزیزان
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا جان واقعا دستت درد نکند. اگر اجازه دهی این مطالب را در قالب فایل pdf در صفحه اول سایت قرار دهیم؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مرسی آقا سعید. اجازه بده اول برم کتابخانه ملی ببینم عکس خوب چی دارن. اگر عکس خوبی بود اضافه کنم به این تاپیک بعدش همه رو ویرایش کنیم و بکنیم یه فایل پی دی اف. فعلا خدانگهدار

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پس من منتظرم هر موقع عکسها رو پیدا کردی خبر بده. موفق باشی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حالا که تا این جا رو امدیم بد نیس یه بحث فنی هم بکنیم.
در این جنگ همون طو رکه دیدی از یه مایع آتش زا که مثه ناپالم می مونه استفاده می کردند. اسمش بوده آتش یونانی یه مطلب کوتاه درباره اش نوشته ام:
آتش یونانی در قرن 5-6 میلادی در قسطنطینه اختراع شد و به صورتی گسترده توسط نیروی دریایی امپراطوری بیزانس در نبردهای دریایی بکارگرفته می شد. فرمول آن توسط بیزانسی ها به شدت حافظت می شد و احتمالا از نفت خام، آهک، گوگرد و نیترات ساخته می شده است. بعدها چینی ها، عربها و مغولها نیز از گونه ای مایعات آتش زا که مثله آتش یونانی بود استفاده می کردند ولی آنها دقیقااز همان فرمول بیزانسی ها استفاده نمی کردند و احتمال خودشان به صورت مستقل آتش یونانی یا ماده ای مشابه آن را اختراع کرده اند.
آتش یونانی بر روی آب به خوبی می سوخت و خاموش نمی شد. در ابتدا از انواع منجنیق برای پرتاب آن استفاده می شد. بعدها با پیشرفت تکنولوژی انواع شعله پخش کن مناسب برای استفاده از آتش یونانی ساخته شد. این شعله پخش کن ها در نبردهای دریایی از فاصله کم می توانستند کشتی های دشمن را به آتش بکشند یا در نبردهای زمینی برای دفاع در برابر دشمن بکار می آمدند.
این سلاح به صورت یکی از موثرترین سلاح های قرون وسطی درآمد و تنها نام بردن آن در میان زرادخانه سلاح های دشمن می توانست روحیه سربازان حریف را از بین ببرد. بزرگترین اشکال آتش یونانی این بود که شعله آن غیرقابل کنترل بود و گاهی باعث آتش گرفتن کشتی های خودی می شد. فرمول آتش یونانی بیزانسی ها تا به امروزه کشف ناشده باقی مانده است.
فقط امیدوارم این آقا سامان گل به فکر ساختنش توی خونه نیوفته. انشالله
یه نقاشی هم از محاصره انطاکیه پیداکردم

تصویر

این هم عکس نارنجکهایی است که با آتش یونانی یا مثه اون پر میشده . کار چینی ها است.
تصویر

این عکس زیر هم دستگاه شعله پخش کنه هستش در نبردهای دریایی. نقاشی متعلق به نبرد لپانتو هستش که پوست ناوگان عثمانی توش کنده شد.
تصویر
آقا سامان بازم می گم مواظب باش شیطون گولت نزنه ها
به هر حال....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان همون جور که ملاحظه کردید بیشتر جنگهای اول صلیبی در محاصره کردن شهرها خلاصه می شد و طرفین کمتر در دشت و میدانهای باز به مصاف هم دیگر می رفتند . حالا بد نیس یه نگاهی به روشهای جنگ محاصره ای و شکستن محاصره بندازیم.
خوب راحت ترین راه برای غلبه بر یه دیوار اینه که با نردبان ازش بریم بالا ولی به شرطی که مدافعین دژ یا قلعه که بالای دیوار هستند اجازه بدهند. مدافعین نسبت به مهاجمین در این وضعیت کاملا برتر هستند و با ریخت مواد مذاب(مثه فیلم شرک شیر داغ :? ) یا پرتاب سنگ و کلوخ یا تیراندازی با کمان یا در نهایت چپه کردن نبردبان می تونند از پس مهاجمین بر بیایند.
راه دوم استفاده از طنابهایی است که سرش یه چنگک 3 شاخه داره. این روش بیشتر در فیلمهای نینجایی به درد می خوره و در یه جنگ واقعی بکار نمی یاد چون مدافعین به راحتی طناب رو پاره می کنند. مگه اینکه شب که همه خوابند بخواهیم از این روش استفاده کنیم.

خوب پس راه حل چیه؟ اینه که دیوار رو خراب کنیم. برای این منظور یه چیزیه اختراع شد به نام قلعه کوب. اولش از یه تیر بزرگ چوبی استفاده می کردن و بعد 100 نفر یا کمتر یا بیشتر اونو بغل می کردن و می رفتن عقب و میامدن جلو و بعدش برخورد تیر چوبی با در قلعه ولی بازهم مدافعین از اون بالا مهاجمین رو ناکار می کردند.
پس اومدن این تیر رو وصل کردن به یه چهار چوب و آویزونش کردند و یه زره هم براش گذاشتند تا اونهایی که اون زیر هستند به راحتی بتونند این تیرچوبی رو که آویزون ببرند عقب و بعدش..... خوب این جوری زور کمتری هم می زدند. اسم اینو گذاشتن بترینگ رم .عکسش رو نیگاه کنید.

تصویر
تصویر

بعد از یه مدتی دیدن این روش خیلی وقت گیره و تازه خطرناک هم هست چون با ریختن آتش و مواد آتش زا مثه همون آتش یونانی مدافعین این بترینگ رم رو آتش می زدند. پس گفتن از راه دور باید دیوار رو خراب کرد.

خوب اومدن یه چیزی درست کردن که بتونه آهن و سنگ و این جور چیزا رو پرت کنه به سمت دیوار فلعه . به فارسی ما به همه اینها می گیم منجنیق ولی در لاتین اسمهای گوناگونی برای این گونه وسایل هستش.
ساده تر از همه اینه:

تصویر

بعدش مدلهای پیچیده تری ساخته شد. این که این پایینه اسمش بالستیا هستش مثه یه کمون کار می کنه ولی به جای زه دارای دوتا فنر هستش این فنرها از یه طناب به هم پیچیده شده ساخته شده که وسطش یه چوب گذاشتن. چوب که به عقب حرکت می کنه(توسط چرخیدن دسته و کشیده شدن طناب) این طنابه مثه یه فنر جمع می شه. با بازشدن ضامن دستگاه این فنر به جای اول خودش برمی گرده و پرتابه پرتاب می شه

تصویر
دور فنر طنابی یه خط قرمز کشیدم

چیزهای دیگری هم بوده مثه این یکی که به فارسی می گن قلماسنگ. اولش میله بلند رو با یه چرخ می کشیدن بالا. این میله از اون سر به یه وزنه وصل بوده. بعدش که ضامن دستگاه میله بلند رو رها می کرده اون وزنه هه به سرعت میامد پایین و سرمیله بلند که پرتابه توش قرار داشته به سرعت می رفته بالا. دستگاه خیلی هوشمندانه ای است. نیگاه کنید:

تصویر
تصویر
تصویر
اسمش تروبچتت بوده

اینهم عکس یه منجنیق که فرانسوی ها د رزمان جنگ اول باهاش نارنجک می انداختند. ای ول تکنولوژی
تصویر

عکس زیر مربوط به انواع وسایل ضد دیوار و ضدمحاصره رومی هستش. بیشتر این اختراعات مال رومی ها بوده. ظاهرا توی اینکار مهار بودند
تصویر

این یکی نقاشی خیلی باهاله دقت کنید. همه چی توش بوده. هم یه برج که از بالاش مهاجمین می جنگیدند و هم منجنیق و خلاصه واسه خودش بی52 بوده
تصویر

این هم یه بالستیا اس که یه آدم با ذوق توی گاراژ خونشون با یه خورده تیر و تخته درس کرده
تصویر
احتمالا اینو می داده پسرش که با سنگ از فاصله دور بزنه شیشه همسایه رو بشکنه :!:
خوب دیگه دوستان بحث شیرین محاصره یا به قول اجانب siege warfare تموم شد.
امیدوارم که بدرد بخور بوده باشه
رضا
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دستت درد نکنه رضا جان. اون بالستا سلاح خیلی وحشتناکی بود و تیرهای آتشین به اندازه قد آدم رو شلیک میکرد! وای به حال کسی که این تیرها بهش اصابت میکرد! :!:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون اقا رضا خيلي زحمت كشيدي منتظر جنگ هاي صليبي 2 هم باشيم ديگه؟ :!:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آغازجنگ‌های صلیبی درسال 1095 میلادی جنگ‌های صلیبی میان مسلمانان ومسیحیان آغاز شد. جنگ‌های صلیبی به جنگ‌هایی گفته می‌شود که در آن مسیحیان برای رهایی بیت المقدس از دست مسلمانان در قرون یازده و دوازده میلادی بدان دست می‌‌یازیدند. نخستین کسی که لوای جنگ را برافراشت راهبی بنام پطرس از اهالی فرانسه بود. جنگ‌های صلیبی هشت جنگ است که در جنگ اول و چهارم هیچیک از پادشاهان اروپایی دخالت نداشتند و فقط نجبا و اصیل زادگان بودند که بر صلیبی ‌ها فرمانروایی می‌‌کردند. غیر از جنگ اول در باقی جنگ‌ها مسیحیان از مسلمانان شکست خوردند. در سال 1095 میلادی پاپ اورین دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم(بیت المقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. عده زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال 1099 م بیت المقدس را تسخیر کردند. بین سالهای 1099 تا 1250 میلادی شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند. سال‌شمار 1071 م ترکان مسلمان سپاهیان مسیحی امپراتوری بیزانس را در «جنگ منزیکرت»، در ترکیه کنونی، شکست دادند. مسلمانان برای تسخیر مجدد سرزمین فلسطین به جنگ ادامه دادند و پیروز شدند. و مدتهای مدیدی بیت المقدس را در اختیار خود داشتند. 1095 در «کلرمون»، واقع در فرانسه، پاپ اورین دوم از مردان در خواست می‌کند تا سپاهی علیه ترکان مسلمان تشکیل دهند و شهر بیت المقدس (اورشلیم) را مجدداً تسخیر کنند. آوریل 1096 یک راهب فرانسوی به نام پیتر هرمیت (پی یر معتکف) هزاران کشاورز را سازماندهی و فرماندهی کرد که بعدا به اسم سپاه صلیبی مردمی معروف شدند. اگوست 1096 هنگامی که پیروان پیتر هرمیت که به اندازه کافی مجهز نبودند، به آسیای صغیر رسیدند از سوی ترکان مسلمان مورد هجوم قرار می‌‌گیرند. در همان سال، سپاهی از شوالیه‌ها و اشراف به‌عنوان اولین سپاه منظم صلیبی از «لوپویی» واقع در فرانسه، حرکت کردند. ژوئن 1099 بعد از سفری خطرناک که حدود سه سال طول کشید، صلیبیان به نواحی اطراف بیت المقدس رسیدند. ژوئیه 1099 بعد از محاصره‌ای کوتاه، صلیبیان بیت المقدس را تسخیر و اهالی شهر را قتل عام کردند. آنها مسلمانان و یهودیان را با هم کشتند. یهودیانی که در کنیسه‌های خود پناه گرفته بودند زنده زنده سوزانده شدند. 1119 صلیبیان شهرهای مسیحی نشین جدید در سرزمین مقدس بنا کردند. دو گروه شوالیه جدید به نامهای «تمپلار» و «هاسپتیالرز»، تشکیل داده شد. این شوالیه‌ها در عین حال راهب نیز بودند. آنها در مقابل حمله مسلمانان، از مهاجران مسیحی که به سرزمین مقدس می‌‌آمدند، محافظت می‌‌کردند. 1142 مهاجران از مسیحیان در سرزمین مقدس مستقر می‌شوند. آنها شروع به ساخت «قصر شوالیه ها» در سوریه کردند. انبارهای زیرزمینی این قصرهای با شکوه ذخیره غذایی و سلاح را برای یک محاصره پنج ساله در خود جای می‌‌دادند. 49- 1147 دومین گروه صلیبیان، به فرماندهی لوئی هفتم ، پادشاه فرانسه و کنرادسوم، پادشاه آلمان، برای تسخیر بیت المقدس حرکت کردند. بعد از شکست در تسخیر شهر مسلمان نشین دمشق، دومین جنگ صلیبی تمام شد. 1181 صلاح الدین ایوبی جنگجوی مسلمان پادشاه مصر می‌شود. او فرمانده نظامی بسیار ورزیده‌ای بود که سپاه اسلام را متحد کرد. 1187 سپاه صلاح الدین نیروهای صلیبی را در «جنگ حطین» در هم کوبید. قصرها و پایگاههای صلیبی‌ها یکی پس از دیگری به دست صلاح الدین افتاد. او بیت المقدس را مجدداً تسخیر کرد. 92- 1189 سومین گروه صلیبیان به رهبری فلیپ دوم، انگلستان، در مقابل صلاح الدین قرار می‌‌گیرند و جلوی پیشروی او را می‌‌گیرند، اما نمی‌توانند بیت المقدس را اشغال کنند. یک قرارداد صلح که در ارصوف در ارض مقدس امضاء شد. تسلط صلیبیان را در طول سواحل تضمین کرد. به زائران اجازه داده شد تا از بیت المقدس (اورشلیم) دیدن کنند. ریچارد شیردل در راه بازگشت به انگلستان به‌وسیله دوک لئوپلد، فرمانروای اتریش، دستگیر و زندانی می‌شود. لئوپلد در ازای آزادی او باج هنگفتی طلب می‌کند. 1204 سپاهی که رهسپار چهارمین جنگ صلیبی گردید، هرگز به ارض مقدس نرسید، و به جای آن به قسطنطنیه حمله کرد. قسطنطینه پایتخت امپراتوری مسیحی بیزانس بود. صلیبیان شهر را غارت کردند و اهالی شهر را از دم تیغ شمشیرها گذراندند. 1212 در این سال یک پسر بچه چوپان به نام استفهان، در نزدیکی «واندوم» در مرکز فرانسه، یک سپاه صلیبی از بچه‌ها را به سمت بیت المقدس فرماندهی و راهنمایی کرد. او اعتقاد داشت که کودکان می‌توانند به جای زور از عشق برای شکست دادن مسلمانان استفاده کنند ودر حدود 30000 کودک از شهر «مارسی» در جنوب فرانسه، عازم بیت المقدس شدند. تعداد زیادی از کودکان در مسیر سفر جان دادند و بعضی از آنها به عنوان برده فروخته شدند. نتیجه جنگ صلیبی کودکان فاجعه بود. 22-1217 پنجمین سپاه صلیبی در تسخیر مصر ناکام می‌‌ماند. 29-1228 ششمین سپاه صلیبی، به رهبری امپراتور مقدس روم، فردریک دون، دوباره بیت المقدس را به عنوان بخشی از قرار داد موقت صلح با مسلمانان، اشغال می‌کند. 50- 1248 هفتمین سپاه صلیبی، به رهبری لوئی چهارم (سن لوئی) پادشاه فرانسه، به مصر حمله می‌کند. نتیجه این جنگ صلیبی که طی آن لوئی چهارم اسیر می‌گردد، فاجعه آمیز بود. 1291 مسلمانان شهر عکا، آخرین منطقه تحت نفوذ صلیبیان در ارض مقدس، را فتح می‌کنند. این پیروزی به جنگهای صلیبی پایان بخشید. صلیبیان با طعم زندگی مرفه و آسایش جدیدی که در سرزمین مقدس چشیده بودند از فلسطین به خانه هایشان در اروپا باز می‌‌گشتند. آثار جنگ‌های صلیبی لوت (عود) شوالیه‌هایی که از جنگ‌های صلیبی در خاور میانه باز می‌‌گشتند، ره آوردهای فراوانی را از سرزمینهای عربی با خود به اروپا آوردند که یکی از این ره آوردها ساز عود می‌‌باشد. موسیقی نواخته شده با ساز عود، در دبار پادشاهان قرون وسطی محبوبیت خاصی به دست آورد. آهنگ‌های عود روی سیمهای پنج جفتی سازعود نواخته می‌‌شد. شکر و ادویه در اروپای قرون وسطی، از عسل برای شیرین کردن غذاها و نوشیدنیها استفاده می‌‌کردند. صلیبیان نیشکر را به خانه بردند. قند و شکر به عنوان اشیاء گرانبها، در گنجینه‌ها نگهداری شد و فقط در مناسبتهای مخصوص مورد استفاده قرار می‌‌گرفت. صلیبیان همچنین ادویه جاتی مثل فلفل سیاه، دانه‌های خشخاش (تخم خشخاش)، سیر و همچنین میوه‌های خشک شده و لیمو را با خود به اروپا بردند. دولت شهر و نیز، در شمال ایتالیا، در زمینه واردات مواد غذایی جالب توجه و جدید از خاورمیانه شکوفایی خاصی پیدا کرده بود. بهداشت و طرز لباس پوشیدن صلیبیان همچنین روی زندگی ثروتمندان قرون وسطی اثر گذاشتند. در گرمای سرزمین مقدس، صلیبیان لباسهای سبک تر و گشادتر پوشیدند و دمپایی به پا کردند. در آب و هوای داغ خاورمیانه سربازان مجبور بودند بیشتر خود را بشویند، که این کار با استفاده از صابونها و عطرهای محلی صورت می‌‌گرفت. هنگامی که آنها به خانه‌های خودشان در اروپا بازگشتند، عادت حمام کردن را ادامه دادند. آرایش موهای اروپایی هم از آرایش موهای مسلمانان تأثیر گرفت. اولین گروه صلیبیان موهای خود را کوتاه نگاه می‌‌داشتند تا کلاه خودهای خود را به راحتی بر سر بگذارند. صلیبیان بعدها به پیروی از شرقیان، موی خود را بلند می‌‌کردند و مجعد می‌‌ساختند و آن را با حنا رنگ می‌‌کردند. پارچه‌های بسیار زیبا پارچه‌های زیبای بافته در سرزمین‌های اسلامی، در اروپای قرون وسطی با استقبال عمومی روبه رو شد. پارچه‌های نخی نرم، مثل چیت و موصلی و تور بافته شده در غزه را، خانمهای اروپایی به‌عنوان مقنعه یا روبند ازکلاههای زیبایشان می‌‌آویختند. حریر گلدار و خوشرنگ دمشقی، پارچه پر طرفدار دیگری بود که صلیبیان از خاورمیانه به ارمغان می‌‌بردند. مسلمانان فرشها و قالیچه‌های رنگی می‌‌بافتند که صلیبیان با خود به کشورشان می‌‌بردند. قالیچه‌های ایرانی بعد از جنگهای صلیبی فرشها و قالیچه‌های ایرانی کف اتاقها ورودی مبلهای خانه‌های قرون وسطی را پوشاند. پیش از آن برای پوشش کف اتاقها از بوریا استفاده می‌‌شد. آلات موسیقی بعد از جنگهای صلیبی، ترویدورها، نغمه سرایان دربار از پادشاهان اروپای قرون وسطی، آوازهای خود را با نوای ساز عود Lute همراه ساختند. این ساز دارای پنج رشته سیم بود و از سرزمینهای اسلامی به اروپا برده شد. عینک صنعتگران مسلمان اطلاعاتی را که درباره اعضای بدن انسان داشتند، با تخصص شیشه سازان ترکیب کردند وانواع عدسی‌های طبی را برای عینک ساختند. صلیبیان از این تخصص برای ساخت عدسی استفاده کردند و در اوایل قرن چهاردهم، عینکهای مطالعه با عدسی‌های محدب در یک کارخانه در ونیز ساخته شد. سفر به بیت المقدس نخستین گروه از جنگجویان صلیبی از راه خشکی به اسرائیل سفر کردند. آنها از مجارستان عبور کرده و مستقیم از میان قسطنطنیه گذشتند و بعد به ارض مقدس (سرزمین فلسطین) پا گذاشتند. کشتیهای آنها استحکام لازم را نداشت و قادر به سفر دریایی نبودند. اما بعدا جنگجویان صلیبی از راه دریا و از طریق مدیترانه به بیت المقدس سفر کردند. سفر جنگجویان صلیبی سفر به سرزمین مقدس، چه از راه دریا چه از راه خشکی، طولانی و مخاطره آمیز بود. اولین گروه از جنگجویان صلیبی بعد از 3 سال به بیت المقدس رسیدند. دانش‌های ایرانیان و اعراب صلیبیان علوم اسلامی را در شمال اروپا منتشر ساختند علوم جدیدی را که صلیبیان با خود از شرق به اروپا بردند همه چیزرا از دریانوردی و فیزیک نور گرفته تا حسابداری و معماری، دستخوش تغییر ساخت. برای مثال، روش شمارش از 0 تا 9 (دستگاه دهدهی) که مسلمانان آن را از هندیان فرا گرفته بودند، در نتیجه جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. بطور وسیعی مورد استفاده قرار گرفت. جذام نتایج جنگهای صلیبی همیشه پر سود نبود. بیماریهایی مانند جذام، مرضی که روی پوست و اعصاب بیمار اثر نامطلوب می‌‌گذارد، به علت جنگ و عدم رعایت بهداشت شیوع پیدا کرد. این بیماری شکل ظاهری بیمار را تغییر می‌‌داد و افراد جذامی در جوامع قرون وسطی از جامعه طرد می‌‌شدند. جذامیان فقط مجاز بودند در «جذامی خانه ها» که در خارج از دیوارهای شهرها قرار داشتند، سکونت کنند. هنگامیکه افراد جذامی می‌‌خواستند از یک «جذامی خانه» به «جذامی خانه» دیگری بروند، مجبور بودند که با خود زنگ‌هایی را حمل کنند و مرتب آن را به صدا در آوردند تا بدینوسیله به دیگران اعلام خطر کنند که افراد مبتلا به جذام در حال عبور هستند نويسنده: جواد كلاني

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.