برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 4 دی 1396 در پست ها
-
4 پسندیده شدهبه وسیله جیمز گریفیتس خبرنگار مستقر در هنگ کنگ است. او در سال 2015 به CNN پیوست ومقالات سياسی، سانسور و حقوق بشر را پوشش می دهد کره شمالی موشک بالستیک بین قاره ای (ICBM) با نام تجاری جدید را آزمایش کرد. کارشناسان می گوینداین آزمایش پیشرفت بزرگی در فن آوری است نصاویر موشک Hwasong-15 که روز پنج شنبه توسط رسانه های دولتی کره شمالی منتشر شد، نشان داد که این موشک دارای برد بسیار بیشتر از Hwasong-14 (موشکی که قبلا Pyongyang، در ماه ژوئیه دو بار آن بر روی آسمان ژاپن شلیک کرده بو د) است دیوید شرلر Schmerler ، یکی از پژوهشگران مرکز مطالعات منع گسترش سلاح های هسته ای جیمز مارتین (CNS)، گفت: "آنها می خواستند (بتوانند) همه مساحت ایالات متحده را تحت اصابت برد موشکی خود قرار دهند "به نظر می رسد این موشک همان سطح دستیابی به کل مساحت ایالات متحده است." به گفته دو مقام وزارت دفاع آمریکا با اشاره به موشك به "KN 22" در شلیک اخیر نشانه هایی است که نشان می دهد ایالات متحده با یک نوع جدید از ICBM روبه روست دو شلیک در ماه ژوئیه به نام KN-20 طبقه بندی شد کارشناسان پس از انتشارتصاویر تحلیل و مطالعه را انجام دادند، اما چه چیزی را می توان از تصاویر موشک جدید کره شمالی فهمید؟ واقعا بزرگ است مایکل دویتسمن، همکار پژوهشی CNS، به CNN گفته است: "این فقط یک موشک بزرگ برای کره شمالی نیست. این موشک به طور کلی یک جهش بزرگ است." "کشورهای زیادی وجود ندارند که بتوانند موشک بزرگی را ساخته و روی ان کار کنند." شلرلر Schmerler گفت: "بسیار بزرگتر از حد معمول است، به ویژه مرحله دوم، نسبت به موشک( ICBM )قبلی." ICBM ها از مراحل مختلفی استفاده می کنند که هر کدام دارای موتور وسوخت خود و هستند تا این موتور ها ابتدا سرجنگی بارگیری شده را به فضابرده ، سپس در اطراف زمین حرکت و در نهایت در جهت هدف قرار دهند. عکس های منتشر شده از سوی رسانه های دولتی کره شمالی،در روز چهارشنبه Hwasong-15 رضا غلام نژاد « اللهم ارزقنا زيارة الحجة بن الحسن » « لعنة الله علی عدوک یا علی »
-
4 پسندیده شدهبسم ا.... جشن اولین سالگرد آزاد سازی کامل شهر حلب از وجود تروریستها نیروهای ارتش و مقاومت موفق شده منطقه مهم الهناکیر در بیت جن رو ازاد کنند تصویر زیر مربوط میشه به آثار حمله داعش به ورزشگاه شهر دیرالزور . داعش مدعیه این حمله توسط نارنجک پرتابی از پرنده های کنترلی این گروه بوده ولی به نظر بنده وبا توجه به فیلم منتشر شده توسط داعش این حمله بیشتر کار راکت خمپاره وتوپخانه بوده . توی فیلم منتشر شده فقط تصویر پرتاب نارنجک رو میبینیم و خبری از انفجار ی نیست احتمالا فیلم برش خورده دو سه هفته پیش متحدین سلاح ها و ادوات کشف شده ازد اعش در منطقه عمومی ابوکمال و حد فاصل ابو کمال والمیادین رو به نمایش گذاشتن نفربر زرهی شده ارتش در حومه دمشق
-
2 پسندیده شدهچند وقت پیش بحثی شد در مورد استفاده از پهپاد انتحاری در سوریه با قابلیت حمل توسط نفر برای زدن انتحاری یا اسنایپر انعطاف پذیری به نیرو ها ی ما بده تا با انواع اهداف درگیر بشن مواضع خمپاره تجمعات نیرو های دشمن حتی تیم های ضد زره دشمن سیستم های زیادی وجود داره حتی بعضی هاشون تاپیک دارن در میلیتاری هر چند اصل اگاهی داشتن از میدان نبرد از همه مهمتره ظاهرا سوارم پهپادی و پهپاد های انتحاری به سمت سوارم ربات های زمینی مسلح و انتحاری و همینطور در دریا سوارم انواع قایق ها زیر سطحی ها وپهپاد پیش میرویم داستان اسکلتن ها هم هست چیز های زیادی میتوانه به نبرد بیاره نکته جالب اخیر ترکیه پهپاد انتحاریALPAGU معرفی 3.7 کیلو گرم برد 5 کیلومتر مداومت پرواز 10 دقیقه https://www.aparat.com/v/FAXcH این سیستم ها هم جالبه البته ظاهرا اربیتر اسراییلی جدیدا به انتحاری تبدیل شده Hero-30 loitering munition پهپاد انتحاری https://www.aparat.com/v/whNBH Hero 400Long-Range Lethal Loitering System پهپاد انتحاری https://www.aparat.com/v/oHaBu البته ظاهرا پهپاد فراز 102 قابلیت حمل 900 گرم مواد منفجره رو داره https://www.mashreghnews.ir/news/807959/۱۰-پهپاد-جدید-ایرانی-را-بشناسید-از-کلاغ-دست-پرتاب-تا-رقیب این سیستم ترمال از رایان رشد البته قبلا هم دیده شد یود Tactical Thermal Camera Platform RU 244 TK _ RU 150 TK
-
2 پسندیده شدهبسم ا... پیشروی های اهسته و پیوسته ارتش ومتحدین در شرق جاده خناصر ادامه داره توی این چند روز سه منطقه در اطراف خود شهرک خناصر و چند منطقه و ارتفاع در اطراف شهر ابو دالی پاکسازی شده ابودالی روستایی که چند هفته پیش تصرف تروریستها تصرف شد. سوریها درحال جمع کردن نیرو برای آغاز عملیات اصلی تصرف فرودگاه ابوظهور هستن در صورت آغاز عملیات فرودگاه ابوظهور جنوب وشرق استان حلب شمال وغرب استان ادلب و شمال استان حماه مناطق پر خطری برای تروریستها میشه فرودگاه ابوظهور میتونه سکوی پرشی باشه برای حمله به ادلب داعش هم از حملات ارتش استفاده کرده ودهها منطقه رو از دست هیئت تحریر الشام ازاد کرده . توی یک کمین داعش در ده روز پیش دست کم 32 تن از مخالفین شکار شدن مناطقی که در نقشه های حاشور خورده ویا ودورشون خط کشیده شده مناطق تازه تصرف شده هستن تروریستها برای کم کردن فشار از جبهه خناصر حملاتی رو در شمال استان حماه شروع کردن در این حمله در ابتدا موفق شدن پست و روستای زلین رو تصرف کنند که با دخالت گسترده هواگردهای روسی و اعزام نیورهای کمکی سوری تروریستها زیر بمباران های سنگین مجبور به عقب نشینی شدن در این حملات 5 سرباز سوری به همراه یک قبضه توپ و یک کامیون نصیب تروریستها شد البته یکی از سرکرده های اصلی مخالفین به اسم صلاح الدین چچنی در حملات روسها کشته شد اما در ریف دمشق از یکماه پیش ارتش ومتحدین تصمیم گرفتن کار بیت جن این غده سرطانی رو در غرب دمشق یکسره کنند . چندین ارتفاع ومنطقه درا ین مدت پاکسازی شده . در تازه ترین اقدام مسیر بین مغر المیر تا خود بیت جن و تل مروان زیر اتیش مستقیم قرار گرفته و نیروها در دروازه های مغر المیر حضور دارن
-
2 پسندیده شدهبا سلام پیکان در برابر فلاگر نبردهای دریایی میان ایران و عراق در طول جنگ فرسایشی (1988-1980) ، شاید از یک نظر ، گمنام ترین بخش جنگ بشمار می رود و روایتهای محدودی از نبرد میان شناورهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و نیروی دریایی و هوایی عراق در شمال خلیج پارس تاکنون به رشته تحریر درآمده است . با این حال ، یکی از جذاب ترین روایتها نبردی بود که میان شناور رزمی همیشه جاوید پیکان با جنگنده/ بمب افکن های MIG-23BN عراقی در همان اوایل جنگ رخ داد . در تاریخ 9 آبان 1359 ، به شناورهای رزمی پیکان ، گردونه و جوشن در قالب گروه رزمی 421 دستور داده شد تا سکوهای نفتی البکر و الامیه در شمال خلیج پارس که نقش آنها در جمع آوری اطلاعات جاسوسی از تحرکات نیروی دریایی و هوایی غیر قابل چشم پوشی بود را منهدم نموده و از میان بردارند . این گروه رزمی که توسط دو فروند جنگنده / بمب افکن F-4E نیروی هوایی و بالگردهای سی کینگ نیروی دریایی پشتیبانی می شدند ، ماموریت خود را آغاز نموده ولی با واکنش نیروی دریایی و هوایی عراق مواجه شدند . در این میان ، فانتوم ها با توجه به مجهز بودن به سامانه قدرتمند " درخت جنگی " ، در پیش بودن خطر هوایی ، شامل حداقل دو فروند MIG-23BN عراقی را به شناورهای نیروی دریایی اطلاع داده و ماجرا از همین جا آغاز شد . میگهای عراقی بسرعت وارد منطقه شده و با گرفتن سمت و ارتفاع مناسب ، آماده حمله به شناورهای ارتش شدند . اما ناوچه پیکان که با دراختیار داشتن سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب سام-7 ماموریت دفاع هوایی رابرعهده داشت ، وارد منطقه شد و بلافاصله مبادرت به آتش نمودند . در این میان ، میگهای عراقی که دچار غافلگیری شده بودند ، قصد افزایش ارتفاع را داشته ولی یکی از میگها در برد آتش توپ اتوملارا 76 م.م پیکان قرار گرفت و بلافاصله منهدم شد . بعدها ، عراقی ها متوجه شدند که میگهای فق الذکر به هیچ عنوان توانایی اجرای عملیات رزمی بر فراز آب را ندارند و به همین علت ، این جتهای مجدداً به پایگاه های مبداء خود باز گشتند . این امر مقدمه ای شد برای ورود جنگ افزارهای فرانسوی ( سوپر اتاندارد و میراژ F-1) که این سخت افزارها ، در زمان خود ، مقهور قدرت تامکتهای نیروی هوایی ارتش شدند .
-
1 پسندیده شدهبسم ا... داعش یه بالگرد بلک هاوک رو توی منطقه العریش مصر با موشک ضد زره هدف قرار داده و مدعی شده این بالگرد مخصوص انتقال وزیر دفاع و ویز کشور مصر بوده البته اگر هم راست گفته باشی به این افراد آسیبی وارد نشده
-
1 پسندیده شدهبخش 2 کارکنان وزارت امنیت کره شمالی تولید انبوه پیونگ یانگ ماشین تراشهای تجاری را به عنوان یک پیروزی برای ایدئولوژی حاکم(( jucheجوچه))"(قهرمان خودکفایی در تولید این دستگاه ها ) ارائه کرد اما این دقیقا تمام واقعیت نیست در اوت 2016، رسانه های دولتی عکس های کیم جونگ را در حال بازدید از کارخانه ای با ماشین های CNC با لوگو شرکت مهندسی سوئیس ABB ABB.UL، (یکی از بازیگران پیشرو در بازار ماشین آلات CNC جهانی)منتشر کردند . روشن نیست که چه زمانی و چگونه این ماشین به کره شمالی رسیده است شرکت ABB اعلام کرد که این شرکت به تمامی تحریم های مربوط به تجارت با کره شمالی احترام می گذارد و متعهد است که تجهیزات ABB را به این کشور ارائه ندهد. "این شرکت در پاسخ به سوال رویترز در خصوص فروش تجهیزات با استفاده از عنوان رسمی کره شمالی گفت:" " ما نمی توانیم مانع فروش تجهیزات به کره شمالی شویم برخی تجهیزات ممکن است بدون اطلاع و اجازه ما به کره شمالی فروخته شود. پنل سازمان ملل متحد نظارت بر تحریم کره شمالی در گزارشی گفت که شرکت ماشین آلات CNC Tengzhou Keyongda از چین به عنوان تامین کننده ماشین آلات CNC جدید در پیونگ یانگ بوده در این سال است. نماینده فروش Tengzhou Keyongda به رویترز گفت که این شرکت چهار سال قبل فروش ماشین های CNC به کره شمالی را متوقف کرده است ، و دیگر روابط تجاری با این کشور را ندارد پ ن 1-juche جوچه یک ایدئولوژی سیاسی است که ابتدا توسط کیم ایل سونگ، بنیانگذار کره شمالی، مطرح شده است. این به عنوان یک بیانیه ساده اعتماد به نفس آغاز شد. کره شمالی دیگر به چین، اتحاد جماهیر شوروی یا هر شریک دیگری برای کمک نیاز نخواهد داشت juche ideology ساختار موازی موازی بین کیم ایل سونگ و مردمش به بنیانگذاران مذهبی یا رهبران و پیروان آنها، موجب شده است بسیاری از محققان، جوچه را به عنوان یک جنبش دینی به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی مورد توجه قرار دهند. رضا غلام نژاد « اللهم ارزقنا زيارة الحجة بن الحسن » « لعنة الله علی عدوک یا علی »
-
1 پسندیده شدهابزار تراش کارشناسان هسته ای می گویند که کره شمالی در اوایل دهه 1990 به عنوان بخشی از تلاش خود برای ساخت موشک های پیشرفته و سلاح های هسته ای شروع به ساخت ماشین های CNC کرد. آنها احتمالا آموخته اند که چگونه ماشین های CNC خود را با استفاده از دستگاه هایی که از اتحاد جماهیر شوروی واردشده است ، بسازند کیم جونگ یون، رهبر کره شمالی، کارخانه ماشین آلات عمومی را در پیونگ یانگ بازرسی می کند کره شمالی اولین دستگاه CNC تجاری خود را در سال 1995 معرفی کرد. بر اساس یک مقاله از رادونگ سینمون، (روزنامه کره شمالی که ارگان کمیته مرکزی حزب کارگران کره است) در سال 2009 رهبر سابق کره شمالی کیم جونگ ایل نام تجاری "Ryonha" را به ماشین تراش سی ان سی واگذار کرد. این اولین بار بود که رسانه های دولتی از این تکنولوژی رونمایی میکردند تا سال 2009، این ماشین ها به حامی تبلیغات کره شمالی تبدیل شدند، چرا که پیونگ یانگ یک کمپانی برای تقویت صنعت داخلی راه اندازی کرده بود. تحریم ها پس از آزمایش دوم اتمی و شلیک موشک های دوربرد در آن سال تصویب شدند در آن زمان، کارشناسان کنترل تسلیحاتی نگرانی هایی را در مورد دیدار رهبر پیشین کره شمالی کیم جونگ ایل ازیک کارخانه که در آن دستگاه های تراش CNC ظاهرا لوله های آلومینیومی تولید می کرداعلام کردند. این قطعات می توانست برای تولید سانتریفیوژهای هسته ای استفاده شود... کیم هیونگوانگیک (متخصص کره شمالی که در دانشگاه فن آوری کامپیوتر Hamhung Pyongyang قبل ازفرار به کره جنوبی تدریس می کرد) گفت: "در حدود سال 2010 کره شمالی قادر به ساخت انواع ماشین های CNC شد اما سال 2013، شرکت کره ای "Ryonha که ماشین تراش CNC را تولید می کرد، توسط شورای امنیت و ایالات متحده برای حمایت از برنامه های تسلیحاتی کره به لیست سیاه تحریم ها اضافه شد و در ماه اوت سال جاری بود که مقامات اطلاعاتی ایالات متحده به خبرگزاری رویترز گفتند کره شمالی احتمالا توانایی تولید موتورهای موشک خود را دارد برآورد کیم هیونگوانگ، کره شمالی، حدود 15،000 ماشین CNC دارد. او بر اساس گزارشات و عکس های رسانه ای دولت کره شمالی و همچنین مصاحبه ها با بیش از ده نفر از متهمان که دانشمندان، اساتید و کارگران کارخانه بودند به این نتیجه رسیده است رضا غلام نژاد « اللهم ارزقنا زيارة الحجة بن الحسن » « لعنة الله علی عدوک یا علی »
-
1 پسندیده شدهصلاح الدین الشیسانی از فرماندهان گروهک تروریستی جیش العسر در حمله جنگنده های ارتش سوریه به زلاقیات کشته شد . وی پیش از این فرمانده گروهک تروریستی جیش مهاجرین و انصار بود . در حال حاضر گروهک تروریستی تحریر الشام در دو جبحه الرهجان و ابودالی در استان ادلب تحت حملات محور مقاومت و جبحه ! ابوحمام تحت حمله داعش قرار دارد از ادلب خبر می رسد که ابوحمام شرقی توسط پیشقرولان داعش تصرف شد ! در حال حاضر هدف مقاومت رسیدن به فرودگاه ابو ظهور میباشد
-
1 پسندیده شدهدوستان این مطلب رو خیلی سریع ترجمه کردم اگر ایراد تایپی بود دوستان به بزرگی خودشون ببخشن هدفم بیشتر این دو گزینه پایین در صفحه 393 تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... بود گه در چند روز اخیر رسانه ها روش مانور زیاد دادند 4- ادعای ارسال موشک از ایران به یمن باتقسیم موشک به قطعه های کوچک اگر نگوییم غیر ممکن است یک اشتباه تاکتیکی ست چرا که آموزش پرسنل یمنی کار بسیار ساده تریست کما اینکه اکنون با کاهش وزن سرجنگی شاهد برد بیشتر موشک های یمنی هستیم 5-اگر قرار باشد یه یمن موشک صادر کنیم ارسال دستگاه های تراش بزرگ سی ان سی کم خطر تر و عاقلانه تر است و تبعات بین المللی هم ندارد ماشینی که آمریکا آن را قهرمان کره شمالی در پیشرفت موشکی می داند انشالله ادامه دارد « اللهم ارزقنا زيارة الحجة بن الحسن » « لعنة الله علی عدوک یا علی »
-
1 پسندیده شدهتولید تانک برقی؛ برنامه ده سال آینده ارتش آمریکا http://digiato.com/article/2017/10/22/تولید-تانک-برقی؛-برنامه-ده-سال-آینده-ار/ ارتش آمریکا قصد داره تا 10 سال دیگه ، اولین نمونه وسایل نقلیه و زرهی برقی را تولید کند . نکته ی قابل توجه اینه که ارتش آمریکا با بودجه ی 700 میلیارد دلاریش ، می خواد از تجریبات صنعت خودرو ( صنعت خودرو به صورت عام نه فقط آمریکا ) استفاده کنه .
-
1 پسندیده شدهیکی از نقاط ضعف های تانک کرار بی حفاظ ماندن بخش حلقه برجک است. نحوه چینش زره های واکنشی بر روی برجک تانک با وجود نقاط قوتی مانند پوشش کامل برجک یک نقطه ضعف قابل توجه دارد. شکل چینش زره های واکنشی موجب می شود حلقه برجک بی دفاع بماند و در صورت اصابت پرتابه های ضد زره به این بخش از تانک احتمال نابودی تانک وجود دارد. البته راهکارهای برای بهبود حفاظت این بخش از تانک نیز در دسترس است. ارتش روسیه در نظر دارد تا بسته های بروز رسانی جدیدی برای تانک های تی-90 آ تولید نمایید. این بسته های ارتقا با نام های تی-90 ام شناخته می شود. نکته قابل توجه در این بسته ارتقا استفاده از زره های واکنشی رلیکت است تا سطح حفاظت تانک افزایش یابد. نحوه چینش زره های واکنشی رلیکت در تانک تی -90 همانند تانک کرار باعث می شود. حلقه برجک بی دفاع بماند. روسها با دانستن این مسئله در نمونه اولیه تانک تی-90 ام با اضافه کردن زره های قفسی سعی در رفع این نقص دارند. در نمونه ی بعدی تانک تی-90 ام یک توری ضد راکت برای حفاظت از حلقه برجک تانک نصب شد. پس می توان از ایده روسها در بهبود تانک کرار استفاده کرد. نمونه اولیه تانک تی-90 ام - برای حفاظت از حلقه برجک از زره های قفسی استفاده شده است نمونه بعدی تانک تی -90 ام که به شکل غیر رسمی به نمایش در امده است - برای حفاظت هر چه بیشتر از حلقه برجک از توری ضد راکت استفاده شده است نصب توری ضد راکت به شکل سراسری در اطراف برجک روس ها برای حفاظت از حلقه برجک، این بخش حیاتی تصمیم به نصب توری های ضد راکت گرقته اند. البته فقط روسها به فکر حفاظت از حلقه برجک نبوده اند. در این بین می توان به مواردی مانند استفاده از ورقه های لاستیکی توسط اوکراین و زره های گوی وزنجیر در بسته بروز رسانی پی تی -16 لهستان اشاره کرد. تی-72-120 اوکراینی مجهز به زره های واکنشی به همراه ورقه های لاستیکی در برجک - ورقه های لاستیکی می تواند در برابر راکت های ضد زره برای حفاظت از حلقه برجک موثر باشد
-
1 پسندیده شدهبا سلام بازگشت وحشت هسته ای دریافت قرارداد توسعه موشکهای کروز با سر جنگی هسته ای توسط کنسرسیوم مشترک لاکهید- ریتئون مهمات دورایستای هواپرتاب (LRSO) سالهاست که ارتش ایالات متحده برنامه مهمات دورایستای برد بلند را برای نیروی هوایی به منظور جایگزین نمودن تمامی موشکهای کروز هسته ای هواپرتاب AGM-86 که به شکل خاص از بر روی بمب افکن های B-52H استراتوفورترس قابل استفاده است را دنبال می نماید . این موشکهای کروز هواپرتاب (ALCM) با توانایی های هسته ای ، تنها مهمات هواپرتاب غیر متعارفی بودند که پس از بازنشستگی موشکهای کروز توماهاوک هسته ای زمین پایه ، در فهرست موجودی ارتش آمریکا قرار داشتند . مدل خاصی از مهمات AGM-86 که با شناسه AGM-86B شناخته می شود ، با در اختیار داشتن کلاهک هسته ای W-80 به قدرت 200 کیلوتن استخوان بندی قدرت هسته ای هوا-پرتاب ارتش آمریکا را تشکیل می دهد . AGM-86B مهمات دورایستای هواپرتاب (LRSO) بر روی سه گونه از حامل های هوایی شامل بمب افکن های کهنسال B-52H و همچنین بمب افکن های پنهانکار B-2 و درنهایت بمب افکن B-21 که هم اکنون در حال طی مراحل توسعه خود است ، قابل حمل خواهد بود . سلاح جدیدی که به گفته دیفنس بلاگ در حال گذراندن مراحل طراحی خود است ، عمدتاً برای جایگزینی تمامی موشکهای AGM-86B که از روی بمب افکن های B-52 شلیک می شود ، در نظر گرفته شده . براساس اظهارات افسران ارشد نیروی هوایی ، مهمات AGM-86B عمری بیش از چرخه استاندارد در نظر گرفته شده برای آن را طی نموده . این موشک هسته ای از اوایل دهه 80 میلادی تا کنون در خدمت این نیرو قرار دارد ، در حالی که فقط برای 10 سال خدمت رزمی طراحی شده بود . به همین دلیل و برای تسهیل استفاده از آن در حامل های متنوع هوایی ، پیکر بندی LRSO به گونه ای خواهد بود که نیروی هوایی بتواند از آن بر روی بمب افکن های B-2 و B-21 نیز استفاده نماید . کلاهک گرما- هسته ای W-80 مقامات نیروی هوایی براین مساله تاکید دارند که مهمات ALCM در دپوهای این نیرو با بالاترین استاندارد ممکن ، نگهداری میشوند ولی با توجه به تغییر تهدیدات ، می بایست بسرعت آنها را جایگزین نمود . پیشرفت سریع شبکه های دفاع هوایی دیجیتالی در حوزه های برد و مانورپذیری ، میتوانند یک تهدید جدی را برای حامل های هوایی پنهانکار ایجاد نمایند . سامانه های دفاع هوایی نوظهورمحصول روسیه ، نظیر آخرین گونه های اس-300 و اس-400 مجهز به رادارهای نظارت با فرکانس پایین که قادرند تا به سادگی پرنده های متخاصم را شناسایی و بسرعت و با استفاده از رادارهای درگیرشونده ، در محدوده باندهای L ، UHF و X ضربه خود را وارد آورند . به همین علت ، نیروی هوایی قصد دارد تا تولید LRSO را از سال 2030 آغاز نمایند . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهبا سلام آماده سازی برای عملیات آخوندک از ده ماه قبل از اجرای عملیات آخوندک ، که به منظور اسکورت گزوه رزمی " فاکس تروت" ، برنامه ریزی شده بود ، آماده سازی های مقدماتی برای این عملیات در جنوب کالیفرنیا آغاز گردید . برای فرماندهی این گروه رزمی ، آدمیرال " گای زلر" ( فرماندهی وقت گروه رزمی ناوشکن های نیروی دریایی ) به شکل جالب توجهی بر اجرای تمرینات دقیق به منظور آماده شدن یگانها برای اجرای عملیات در شمال دریای عرب ( در نزدیکی سواحل پاکستان و ایران ) اصرار می ورزید . CGN-35 در ابتدای امر ، مهارت ناوگروه رزمی در تفسیر مقررات درگیری (ROE) برای مقابله با شناورهای سطحی کوچک و بسیار مانورپذیر ( به مانند شناورهای بوگهامر) و پرنده های رزمی با قابلیت پرواز در نزدیکی سطح زمین که هردو جزء نخستین تهدیدها در خلیج پارس بشمار می آمدند مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از آن تمرینات ویژه ای برای مقابله با موشکهای ضد شناور کرم ابریشم ( که جزء زرادخانه نیروهای مسلح ایران در آنزمان بود ) صورت پذیرفت. علاوه براین ، تاکتیکهای بکاو وبکش در تمام اوقات شبانه روز که در آنزمان اصطلاحاً " پُتک " نامیده می شد ( یکسری تاکتیکهای ویژه برای مقابله با اهداف پرنده سریع در سطح آب) ، شیوه های متنوع برای اسکورت کاروانها ، پشتیبانی آتش از یگانهای دریایی همراه و همچنین شناسایی و تخریب میدانهای مین دریایی نیز در دستور کار قرار گرفت . DD-975 و DDG-16 این ناوگروه ، در طول نوامبر 1987 ، تمرینات خود را در دریای "برینگ" دنبال می نمود و بلافاصله پس از اتمام آموزش ، از مسر غرب اقیانوس آرام و سپس اقیانوس هند به پایگاه نیروی دریایی در شمال دریای عرب اعزام شد . در جریان تمرینات این ناوگروه در ژانوبه 1988 در هاوایی ، خدمه سناریوهای مختلفی را در جریان یک رزمایش 96 ساعته برای مقابله با تهدیدات زیر سطحی احتمالی نیز به انجام رساند که دراین رزمایش ، نیروی دریایی از مهمات واقعی نظیر موشکهای هارپون ، مهمات هدایت شونده لیزری و مهمات هوا به سطح " راک آی " نیز استفاده نمود . FFG-58 و FFG-56 اما پس از ورود ناوهواپیمابر فورستال (CV-59) به منطقه و برخورد شناور رزمی ساموئل . بی . رابرتز (FFG-58) به یک مین در 14 آوریل 1988 ،ناگهان دستور اعزام به منطقه نبرد صادر شد . FFG-24 و FFG-51 با صدور دستور نظامی ، دو شناور رزمی در این گروه در مسیر بندر مومباسا ناگهان تغییر مسیر داده و دو شناور یو اس اس جوزف استرائوس (DDG-16) و یو اس اس بگلی (FF-I069) با درپیش گرفتن سمت شمال ، پس از سوخت گیری از شناور پشتیبانی یو اس اس واباش (AOR-5) با افزایش سرعت به 25 نات دریایی بسوی تنگه هرمز شتافتند تا به دو شناور همگروه خود ، یعنی یو اس اس مریل (DD-976) و یو اس اس مک کورمیک (DDG-8) پیوسته و آماده ورود به خلیج فارس شوند . AOR-5 و LPD-14 این چهار شناور رزمی در مسیر پیشروی خود ، به سازمان رزمی یگان حاضر در خاورمیانه (MEF) شامل یو اس اس سیمپسون (FFG-56) ، یو اس اس او برایان (DD-975) ، یو اس اس ج ویلیامز (FFG-24) ، یو اس اس وین رایت (CG-28) ، یو اس اس گری (FFG-5 I) و درنهایت ، یو اس اس ترنتون (LPD-14) ملحق شدند . در شمال دریای عرب نیز ، ناوهواپیمابر اینترپرایز (CVN-65) به همراه شناورهای اسکورت ویژه خود ، یو اس اس ریسونر (FF-1063) و یو اس اس ترکستون (CGN-35) به منظور مقابله با تهدید شناورهای رزمی و همچنین حملات احتمالی هوایی در نزدیکی چابهار استقرار یافتند . پی نوشت : سئوال اینجاست با توجه به این تجربه ، سناریوی آینده نیروی دریایی ایالات متحده در یک درگیری احتمالی چیست ؟؟؟؟ کاپیتان جی. بی . پرکینز نیروی دریایی ایالات متحده مجله نیروی دریایی - ماه مه 1989 مترجم : MR9/ صرفاً برای میلیتاری
-
1 پسندیده شدهیه نکته ای رو الان یادم افتاد . برد موشک های این سامانه دقیقا مانند موشک های 9M100 در سامانه ویتیاز هست . البته در حال حاضر موشک 9M100 در مرحله توسعه قرار داره و هیچ خبری از به خدمت گیریش منتشر نشده. ولی بالاخره پس از آماده شدن ، در ویتیاز استفاده خواهد شد . سامانه هدایت این موشک از نوع IIR تصویرساز فروسرخ هست که نشون میده روسها تاکتیک دفاعی خودشون رو برای مقابله به تهدیدات آینده تغییر داده اند . یعنی تهدیدات در آینده نزدیک ، شامل موشک های کروز و بمب های پرنده ای میشود که از سطح مقطع راداری بسیار کوچکی برخوردارند و تشخیص و درگیری با آنها عملاً غیرممکن خواهد بود. پس با انتخاب هوشمندانه هدایت فروسرخ این ضعف را جبران کرده و حداقل ، توانایی محدود در مقابله با موشک های کروز را ( از طریق ردیابی گازهای گرم خروجی از موتور آنها ) خواهند داشت . ولی باز هم بمب های بدون موتورِ پیشران ، خطر بسیار بزرگی برای سامانه های دفاع هوایی با هدایت فرمان رادیویی خواهند بود. حالا با این توضیحات ، توسعه یک سامانه کاملا جدید برای آینده که از هدایت ابتدایی و البته ارزان قیمتِ فرمان رادیویی استفاده میکند و به موازات و در همپوشانی با کار توسعه موشکی در سامانه دیگر انجام میگیرد ، بسیار تعجب برانگیز است. https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=11&cad=rja&uact=8&ved=0ahUKEwiqgemqr97JAhUC7SYKHQhnClcQFghWMAo&url=http%3A%2F%2Fwww.wrk.ru%2Fforums%2Fattachment.php%3Fitem%3D113320&usg=AFQjCNGfkFLm5SDhDE1h08USikxUbRdDbg&sig2=3aHTVXi-B__y6RnDZ9sPtw&bvm=bv.110151844,d.eWE
-
1 پسندیده شدهکل منطقه از بیت رهبری اداره میشه ...جونم فدای سید علی خامنه ای icon_cheesygrin دارن برای ظهور حضرت حجت آماده سازی می کنن. :applause:
-
1 پسندیده شدهبخش یازدهم : مفهوم نبرد هوا زمینی اکنون دیگر علنی شده بود و موضوعی بشمار می رفت که نه تنها از جانب سیاستمداران و سنت گرایان ارتش ایالات متحده ، بلکه توسط بسیاری از کشورهای اروپایی عضو ناتو در اروپا نیز مورد تجزیه و تحلیل و انتقاد قرار می گرفت . در آن زمان ، اعضای ناتو در این آموزه ، راهی برای جلوگیری از وقوع یک جنگ هسته ای پیدا نکردند و آن را صرفا" شاهدی بر روحیه تهاجمی ایالات متحده تلقی نمودند . آموزه جدید استاری و مورلی سرانجام در 2 اوت 1982( دقیقا" در زمان اجرای عملیات الی بیت المقدس ) در آیین نامه رزمی ارتش جای گرفت و همانطور که مورلی انتظار داشت ، پایه و اساس تحولاتی مشابه و موازی در ارتشهای اروپای غربی و ناتو گردید . این آموزه که براساس هماهنگی نزدیک میان یگانهای نیروی زمینی و اسکادران های نیروی هوایی بنا نهاده شده بود ، بر اجرای حملات عمقی جهت جلوگیری از ورود ستون های زرهی و مکانیزه اول و دوم دشمن به صحنه نبرد و از آن مهم تر ، استفاده از فناوری های جدید برای هدف قرار دادن موقعیت هایی که قبلا" برای انهدام آنها به تسلیحات هسته ای نیاز بود ، تاکید داشت و به احتمال زیاد ، با اجرای این دکترین ، شانس بکارگیری جنگ افزارهای نامتعارف ، کاهش می یافت . بنابراین با تاکید بر درسی که استاری از عملیات جنگی در بلندی های جولان آموخته بود ، آیین نامه جدید به افسران و سربازان توصیه می نمود که ابتکار عمل را می بایست از دست دشمن خارج سازند ( کاری که داعش هم اکنون در حال اجرای آن است )، یعنی حتی اگر در یک موقعیت راهبردی دفاعی مستقر هستند ، بازهم بصورت تاکتیکی و راهبردی موضع خود را به موضع تهاجمی تغییر داده ، حتی اگر دشمنی نیرومند به شکل غیر منتظره ای موفق شود به داخل مواضع خودی رسوخ نماید و به مانند ارتش سوریه در آغاز نبرد ، باید نه در جبهه و در محل پیشروی غیر منتظره دشمن ، بلکه در نقاطی که دشمن در ضعیف ترین موقعیت خود قرار دارد ، دست به پاتک های غافلگیرانه زد . ادامه دارد ..............
-
1 پسندیده شدهبخش دهم : بیل کریچ ، فرماندهی وقت ستاد تاکتیکی نیروی هوایی (TAC) مقامات مافوق خود را ترغیب نمود تا که بپذیرند تا پدید آمدن یک آموزه جدید ، برای ایجاد شیوه ای جدید برای جنگ ، ربطی به حیطه اقتدار این نیرو ندارد . به همین سبب به زودی تیمی از افسران نیروی هوایی به همراه افسران ترادوک ، شروع به تدوین برنامه های خود نمودند . اینان سعی داشتند تا درباب روابط مناسب میان اجرای عملیاتهای هماهنگ هوایی و زمینی به توافق برسند . استاری حتی زمانی که مشغول پدید آوردن آموزه بود ،مجبور می گردید تا به پرسش های سختی جواب دهد . از جمله این پرسش ها : 1- ارتش در آینده به چه نوع افسران و سربازانی نیاز خواهد داشت ؟ 2- این نیروها به چه نوع فناوری هایی نیاز خواهند داشت ؟ با این وصف ، ترادوک نه تنها ماموریت داشت آموزه جدیدی را تدوین نماید ، ارتش جدیدی را از میان خرابه ها و افتضاح ویتنام ایجاد کند ، بلکه می بایست در واقع تعیین کند که ارتش آینده به چه نوع تسلیحات و فناوری هایی نیاز خواهد داشت . بدین ترتیب ، ترادوک در واقع به تعریف شرایط لازم برای تانکهای آبرامز ( تعریف شرایط عملیاتی یک جنگ افزار ) ، بالگردهای AH-64 ، خودروهای رزمی برادلی و سیستم دفاع هوایی پاتریوت ( یعنی سلاح هایی که درآن زمان روی میز طراحی قرار داشت ) کمک نمود . ایده سیستم پیش اخطار هوابردی به مانند پرنده های J-STARS ( که در جریان عملیات طوفان صحرا برای هدفیابی ، هدفگیری ، اطلاعات ذیقیمتی را در اختیار یگانهای زمینی و بمب افکن ها قرار می داد ) در طول سالهای 1979-1978 در ترادوک به ثمر نشست و یا سیستم های موشک اندازهای چندگانه (MRLS) که همگی در سالهای بعد وارد خدمت عملیاتی شدند ، در این مکان آینده نگری گردید . سرانجام در روز 25 مارس 1981( یعنی تقریبا" سه سال قبل از اجرای آزمایشی آن در جنگ ایران و عراق ) ، حاصل این فعالیت فشرده بصورت آموزه جدیدی که بر آینده تمرکز داشت ، برای نخستین بار اعلام گردید . جزوه زیراکس شده با جلدی سبز رنگ که این عنوان را در روی جلد خود داشت : نبرد هوا زمینی و سپاهیان 86 (THE AIR-LAND BATTLE AND CORPS 86) این گزارشی بود که توسط دان مورلی ( که عنوان نبرد هوا زمینی توسط وی ابداع شده بود ) در برنامه های توجیهی خود برای اعضای ارشد کمیته دفاعی کنگره و کاخ سفید از آن استفاده می نمود . ادامه دارد ......
-
1 پسندیده شدهبخش نهم : همچنین ، ژنرال استاری برای ارتقاء سطح فرآیند تدوین آموزه هوا-زمینی ، که در گذشته اغلب به افسران بلحاظ کیفی ، درجه دو واگذار می گردید ، گامهایی برداشت . این کار با ایجاد یک جایگاه با عنوان معاونت رییس ستاد در امور آموزه ها ، انجام داد . استاری نیز برا تصدی این پست ، ژنرال دان مورلی را منصوب نمود . استاری ، مورلی و گروه کوچکی از افسران نخبه ارتش ، برای ترادوک یک تینک تانک فوق العاده را ایجاد کرده بودند . به محض آنکه در مورد ایده های خود درباره مفاهیمی چون تسلیحات ، سازماندهی ، لجستیک ، جنگ الکترونیک ، تهدید تسلیحات هسته ای و اهمیت مانور در برابر جنگ ایستا به توافق رسیدند ، استاری و مورلی به نقاط مختلف سفر کرده و در جلسات توجیهی برای مخاطبان نظامی در سراسر دنیا ، مفاهیم و ایده های خود را معرفی نمودند . اما در داخل خود ارتش ایالات متحده نیز وجود ترادوک مشکلاتی را ایجاد نموده بود . بعنوان مثال ، نیروی هوایی ایالات متحده هیچ تشکیلاتی بطور مشابه ترادوک در اختیار نداشت . نزدیکترین تشکیلات به ترادوک در این نیرو ، ستاد فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی (TACTICAL AIR COMMAND ) مستقر در پایگاه هوایی لانگلی بود که در حدود 15 دقیقه با فورت مونرو ( محل استقرار ترادوک ) فاصله داشت . استخوان بندی اصلی ایده استاری ، بر نبرد عمقی یا گسترش میدان نبرد قرار داشت ، یعنی اینکه نبرد نباید صرفا" در جبهه متمرکز گردد ، بلکه باید در عمق پشت جبهه دشمن نیز جریان داشته باشد ، یعنی در عقبه دشمن ، جایی که ستون های احتیاط دشمن استقرار داشتند و ماموریت داشتند تا بعنوان نیروی دنبال پشتیبان بعد از نیروی اصلی وارد نبرد شده و منطقه متصرفه احتمالی را تامین نموده و یا عمق پیشروی احتمالی را بیشتر نمایند . بنابراین باید از حرکت پرسنل ، تدارکات و حتی اطلاعات به گونه ای ممانعت شود که دشمن نتوانند از قوای ذخیره خود استفاده نمایند . برای از کار انداختن مراکز فرماندهی ، خطوط لجستیکی ، پیوندهای ارتباطی و دفاع هوایی دشمن ، حملات شدید نیروی هوایی لازم است که در جای خود مستلزم بیشترین هماهنگی و یکپارچگی میان یگانهای نیروی زمینی و اسکادرانهای نیروی هوایی است . با این حال در نیروی هوایی ، افسرانی بودند که به چنین بحث هایی با شک و تردید و بدگمانی نگاه می کردند . به نظر آنان ، این به معنای تجاوز آشکار به حیطه اقتدار نیروی هوایی بود ، زیرا ارتش قصد داشت خود را درگیر عملیاتهای ممانعتی نماید که بطور مرسوم در حوزه مسئولیتی نیروی هوایی قرار داشت . ادامه دارد ........
-
1 پسندیده شدهبا سلام - ضمن تشکر از جنابعالی بابت مطالعه دقیق و سئوال بسیار مهمی که مطرح فرمودید : در این ارتباط باید بگویم که فاصله میان ایجاد یک راهبرد تا به رسمیت شناختن آن ، تغییر ساختارهای واحد نظامی مورد نظر ، ایجاد ایده برای ابداع فناوری های مورد نیاز این راهبرد و در نهایت اجرای بدون نقص آنها سال ها فاصله مورد نیاز هست و خواهد بود . ژنرال استاری به عینه این مساله را ذکر می کند که اساسا" ارتش ها ، نهادهای اجتماعی بشمار می روند که بشدت در مقابل ایجاد تغییرات مقاومت می کنند و اصولا" تا زمانی که در یک موقعیت بحرانی وارد نشوند ، حاضر به اعمال تغییرات بنیادی ( انقلاب دراستراتژی نظامی ) بجای ایجاد یک رفرم ( تغییرات سطحی در ساختار رزمی ) نیستند . نمونه بارز این مساله ارتش آمریکا بشمار می رود . تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ، ایالات متحده تا پایان جنگ ویتنام بشدت به همان دکترین رزمی قدیمی خود یعنی استفاده از حجم انبوه آتش ( حمایت هوایی و زمینی توسط واحدهای نیروی هوایی و آتشبارهای توپخانه توسط مهمات غیر هوشمند ) برای پشتیبانی پیاده نظام تکیه داشت چرا که این دکترین در برایر ورماخت در جنگ جهانی دوم و ارتش کره شمالی در جنگ کره (1953) جواب داده بود ، چرا که در این دو جنگ واحدهای دشمن ، یگان های منظم و کلاسیک بشمار می آمدند . اما در جنگ ویتنام و بخصوص از اواسط این جنگ ، ارتش ایالات متحده با دو مفهوم جدید مواجه شد : 1- تبدیل شدن دکترین ارتش ویتنام شمالی از نبرد کلاسیک به نبرد نامتقارن ( و نه ناهمتراز) 2- ظهور واحدهای پدافند موشکی برای دفاع از اهداف حیاتی ویتنام شمالی که توسط روسها فراهم آمده بود ( واحدهای سام- 2 ، آتشبارهای توپخانه ای و در انتهای جنگ واحدهای سام-3) در ارتباط با مورد اول ، آمریکایی ها تا زمانی که ویتنام شمالی با روش کلاسیک می جنگید ، برای شکست دادن آنها مشکل زیادی نداشتند ، چون در تعداد نیرو 10 به یک و در قدرت آتش 20 به یک از برتری فاحشی برخوردار بودند ، اما زمانی که دکترین رزمی ویتنام شمالی تغییر نمود ، دوران فاجعه بار برای آمریکایی ها آغاز گردید ( این مساله خودش یک موضوع مفصل برای پژوهش بشمار می آید ) در ارتباط با مورد دوم هم بسیار روشن است . تا قبل از وارد شدن آتشبارهای گاید لاین و میگ -21 و رادارهای پیش اخطار P-15 فلت فیس و توپخانه ضدهوایی اس- 60 به ویتنام شمالی ، نیروی هوایی آمریکا هیچ مشکلی برای اجرای تاکتیک های بمباران فرشی و شخم زدن خاک ویتنام شمالی نداشتند ، اما ورود تدریجی این سلاح ها ، بتدریج عرصه را بر نیروی هوایی آمریکا تنگ نمود ، تا جایی آمریکایی ها مجبور شدند بسرعت تسلیحات و تاکتیک های سرکوب پدافند هوایی دشمن (SEAD) را که شامل بمب افکن های تاکتیکی اف-105 تاندر چیف و موشکهای ضد تشعشع ( ضد رادار) شرایک و استاندارد( که در حقیقت نمونه هواپایه موشک سطح به هوای استاندارد) بود را وارد عرصه نبرد نمایند حتی این جنگ موجب شد تا ایالات متحده تاکتیهای بمباران متعارف خود را تغییر داده و حتی رو به استفاده از مهمات هوشمند بیاورد . بعنوان مثال در طول 4 سال آخر جنگ ، آمریکایی ها بارها سعی کردند تا به سبک جنگ جهانی دوم و با اعزام تعداد انبوه بمب افکن ها ، پل راهبردی " تان هوا" را منهدم کنند ولی علیرغم تلفات بالا ( در حدود 60 تا 90 فروند هواپیما) نتوانستند ، ولی با ورود نخستین سری مهمات هوشمند پیووی ، تنها در یک سورتی پرواز که توسط بمب افکن های تاکتیکی اف-4 فانتوم انجام گرفت ، این پل برای یکسال و نیم بلااستفاده گردید . غرض از بیان این مسایل ، این بود که متاسفانه تا یک سازمان رزمی ( مثل یک ارتش ) دچار یک فاجعه نشود ، هیچ اقدامی برای تغییر ساختارها ، فناوری ها ، تاکتیک ها و تکنیک ها ی خود بعمل نخواهد آورد . در ارتباط با بحث دفاع متحرک که نسخه آزمایشی نبرد هوا- زمینی بشمار می آید ،هم این مساله کاملا" صادق است . براساس نوشته های ژنرال استاری ، ارتش ایالات متحده فقط زمانی به این فکر افتاد که باید ساختار ، تاکتیکها ، استراتژی ها و فناوری و حتی تکنیکهای خود را تغییر دهد که با فاجعه نظامی ویتنام مواجه گردید . عین این مساله برای روسها در افغانستان و چچن تکرار گردید . در ارتباط با عراقی ها هم این مساله صدق می کند . عراق جنگ با ایران را زمانی آغاز کرد که کاملا" براساس دکترین های رزمی اتحاد شوروی سازماندهی شده بود ، یعنی تکیه بر توان زرهی که از پشتیبانی آتش توپخانه بهره می برد و در حالی که تانک ها در این ارتش صرفا" وظیفه یک توپخانه متحرک را ایفا می کردند ، پیاده نظام به همراه IFV ها به خطوط دشمن حمله میبرد . عراقیها هم تا قبل از ورود به خرمشهر از همین روش پیروی می کردند ، ولی چون در خرمشهر با نوع تازه ای از نبرد ( یعنی نبرد شهری که در آن تانک دیگر کارایی خود را تا حد زیادی از دست می داد ) روبرو شدند ،بتدریج پیاده نظام و IFV های خود را وارد عرصه کردند . بعد از اینکه عزیزان ارتش و سپاه ( با سهم مساوی از این پیروزی ) توانستند خرمشهر را آزاد کنند ، عراقی متوجه نقص موجود در دکترین روسها شده و بتدریج با استفاده از مستشاران نظامی فرانسوی ، بلژیکی ، مصری ، اردنی ، پاکستانی و نهایتا" امریکایی ، ساختار رزمی خود را بویژه در یگانهای گارد ریاست جمهوری تغییر داده و با استفاده از استراتژی دفاع متحرک ، ضرباتی را به ما وارد ساختند . البته به کارگیری این استراتژی توسط عراق و اقدامات متقابل ما بصورت محدود درکتاب ارزشمند دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با عنوان " جنگ در سال 65" تشریح شده است . تلفات در حدود 100 نفر بود اگر اشتباه نکنم .
-
1 پسندیده شدهبخش پنجم : " این متن به هیچ وجه تایید اشغالگری رژیم کودک کش صهیونیستی نیست و صرفا" یک بررسی نظامی بشمار می رود " غافلگیری قنیطره : جنگ در ساعت 13:58 دقیقه بعد از ظهر روز 16 اکتبر 1973 آغاز شده بود . در ظرف 24 ساعت ، نیروی های تیپ 188 که در جبهه جنوبی از سوی دو لشکر سوری با 600 دستگاه تانک مورد حمله قرار گرفته بودند ، تار و مار شده و 90 درصد از افسران آنها کشته یا زخمی شدند و واحدهای مهاجم سوری فقط 10 دقیقه از رودخانه اردن و دریاچه جلیله فاصله داشتند . بنابراین به نظر می رسید که توان دفاعی واحدهای ارتش اسراییل درهم شکسته شده است و سوری ها موفق شده شده بودند تا مقرهای فرماندهی ستاد ارتش اسراییل را در این منطقه تصرف کنند . در همان حال ، یک یگان زرهی به استعداد رزمی 500 دستگاه تانک در نیمه شمالی بلندی های جولان با همان شدت ، تیپ هفتم ارتش اسراییل را که با 100 دستگاه تانک مشغول دفاع بود را مورد حمله قرار داد . در این ناحیه ، جنگ بمدت 4 روز به طول انجامید که طی آن تیپ هفتم توانست عملا" صدها دستگاه تانک و نفربر سوری را پیش از آنکه استعداد رزمی این یگان به 7 دستگاه تانک کاهش یابد ، از میان ببرد . در لحظه ای که این یگان با کمبود مهمات روبرو بود و در آستانه عقب نشینی ، 13 دستگاه تانک پس از اعمال تعمیرات صحرایی فوری به این واحد اضافه شد . تیپ هفتم در میان تعجب سوری ها ، دست به یک ضد حمله اعجاب آور زد که موجب شد تا سوری های از نفس افتاده و شروع به عقب نشینی نمایند . با این حال ، نبرد واقعا" سرنوشت ساز در بخش جنوبی اتفاق افتاد . و این درگیری بود که شیوه تفکر استاری را درباره جنگ دگرگون ساخت . مقاومت تعجب برانگیز تیپ هفتم در شمال ، زمان کافی را به ارتش اسراییل داد تا نیروهای کمکی از صحرای سینا وارد این منطقه شوند. یک لشکر به فرماندهی ژنرال دان لینر (DAN LANER) از جنوب غربی وارد منطقه درگیری شد . لشکر دوم نیز تحت فرماندهی ژنرال موشه پلد به موازات واحدهای لینر و به فاصله 10 مایلی از جنوب آن ، وارد صحنه درگیری گردید . این نیروها که اکنون از حمایت فوق العاده شدید نیروی هوایی اسراییل برخوردار بودند ، بسمت یکدیگر نزدیک شده تا محل تمرکز یگانهای سوری را در چند مایلی جنوب قنیطره در حلقله گازانبری محاصره کنند . استاری از فرماندهان اسراییلی درباره جزییات این نبرد سئوال نمود . در یک جا وی متوجه شد که در مورد اینکه با نیروهای کمکی ژنرال پلد چه باید بکنند میان فرماندهان ارتش اختلاف افتاد. 1- قرار بود ضعیف ترین نقاط را تقویت کرده و به دفاع ادامه دهند ولی پلد با این موضوع مخالف بود و ادعا می نمود که این کار صرفا" موجب فرسایش واحدها شده و به شکست می انجامد . 2- راه حل دوم که مورد حمایت ژنرال حییم بارلو ( رییس سابق ستاد مشترک ارتش اسراییل و مبدع خط دفاعی بارلو در صحرا سینا) که در آنزمان مشاور نظامی نخست وزیر اسراییل بود ، نیز قرار داشت ، این بود که از این نیروها برای اجرای یک ضد حمله زرهی استفاده گردد . در میانه یک شکست قطعی ( دقیقا" همان کاری که اروین رومل در توبروک و کاسیرین پاس انجام داد ) دستور ضد حمله تاکتیکی داده شد و این حمله بجای آنکه متوجه نقطه اصلی قوت سوری ها گردد از جهتی غیر منتظره وارد گردید . هر چند پلد تلفات بسیاری را متحمل شد ولی حمله اش به جناح چپ واحدهای سوری ، غافلگیر کننده بود و موجب برهم خوردن تعادل سوری ها شد . در نتیجه ، یگانهای سوری نه تنها غافلگیر شدند ، بلکه سازمان رزم آنها برهم خورد و این بطور مسلسل وار موجب تضعیف واحدهای" دنبال پشتیبان" نیز گردید . حییم هرزوگ در کتاب خود با عنوان جنگهای اعراب و اسراییل می نویسد : " در نیمروز چهارشنبه 10 اکتبر 1973، یعنی تقریبا" چهار روز پس از آنکه 1400 دستگاه تانک سوری هجوم خود را آغاز نموده بودند ، حتی یک تانک سوری در وضعیت فعال در غرب مرزهای دوطرف باقی نمانده بود ." واحدهای ارتش اسراییل خیلی زود روحیه خود را بازیافتند و تقریبا" تا نزدیکی دمشق نفوذ کردند . هرزوگ می نویسد : " افتخار ارتش سوریه !، در سرتاسر محورهایی که قبلا" پیشروی کرده بودند در حال سوختن بود ..... پیشرفته ترین تسلیحات و تجهیزاتی که اتحاد شوروی برای یک ارتش خارجی تامین کرده بود ، در بلندی های پر شیب جولان بصورت نقطه نقطه دیده می شد و شاهدی بود بر یکی از بزرگترین پیروزهای زرهی تاریخ در برابر چیزی عجیب و باورنکردنی . " با پذیرش آتش بس توسط سوری ها ، جنگ پایان یافت و سوری ها 1300 دستگاه تانک از دست دادند ( 867 دستگاه به غنیمت اسراییل در آمد ) . درحدود 3500 سوری کشته شدند و 370 نفر نیز به اسارت در آمدند . تقریبا" تمامی تانکهای موجود در واحدهای زرهی ارتش اسراییل دچار آسیب شدند ولی بسیاری از آنها فورا" تعمیر شده و به خطوط مقدم بازگشتند . تنها در حدود 100 دستگاه کاملا" از میان رفت ، 272 نفر کشته شدند و 65 نفر نیز به اسارت در آمدند . با این وصف ، درس مهمی که این جنگ برای استاری داشت این بود که : 1- " نسبتهای آغازین " نتیجه نهایی را تعیین نمی کند . 2- مهم نیست که چه کسی ، تعداد بیشتری در اختیار دارد یا خیر - بدین معنی که با وجود اینکه سوری ها ، ستون پشت ستون واحدهای مکانیزه در اختیار داشتند ( به مانند عراق در جنگ 8 ساله ) هیچ کمکی به آنها نکرد . 3- درس مهم دیگر این مساله بود که هرکس ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرد ( خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم ) به هرحال پیروز خواهد شد . بدین معنی که به مانند آنچه که ارتش اسراییل نشان داد ، حتی یک ارتش کوچک که بلحاظ راهبردی در وضعیت تدافعی قرار دارد می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد . با این حال ، چنین ایده هایی تازگی نداشت ، اما بطور مستقیم تفکر مرسوم آن زمان را بشدت زیر سئوال برد . پیش فرض قدیمی (که در بازیهای جنگی و مانورهای آموزشی جای داشت ) این بود که اگر اتحاد شوروی حمله کند ، ناتو باید عقب نشینی نموده ، دست به عملیات تاخیری بزند و سپس ناگهان یک ضدحمله قدرتمند را علیه روسها اجراکند و اگر در این کار موفق نشد از تسلیحات تاکتیکی هسته ای استفاده کند . استاری نتیجه گرفت که این کار بشدت اشتباه است . وی معتقد بود : " ما دریافتیم که باید در عمق منطقه جنگی دشمن ، عملیات تاخیری را اجرا کرده ، تعادل قوای دشمن را برهم زده ، پیشروی ستون های مکانیزه منظم دشمن ( تاکتیک اصلی روس ها در استفاده از یگان های زرهی ) را متوقف کنیم . بنابراین ما مجبور نیستیم که آنها رانابود کنیم . فقط باید مانع از رسیدن آنها به میدان جنگ شویم تا نتوانند واحدهای مدافع ما را درهم بشکنند . ( ژنرال هاینز گودریان در اینباره نوشته است " رسیدن به جبهه نیمی از پیروزی است" ) ادامه دارد .............
-
1 پسندیده شدهبخش چهارم : بلیطی برای تل آویو : با این وصف ، آنچه که استاری را متقاعد ساخته بود ، برخوردی وحشیانه و کوتاه بود که سه سال قبل از آن اتفاق افتاده بود . در 3200 کیلومتری شرق آلمان ، در مرز میان اسراییل و سوریه ، در میان تپه های ناهمواری که ارتفاعات جولان نام دارد ، یکی از بزرگترین نبردهای زرهی تاریخ بشر پس از نبرد کورسک ، اتفاق افتاد . افسران زرهی همه کشورها این نبرد را مطالعه کرده و خواهند کرد . این برخورد در روز 6 اکتبر یعنی یوم کیپور 1973 ، زمانی اتفاق افتاد که ارتشهای عربی ( سوریه و مصر ) با استفاده موفقیت آمیز از اصل غافلگیری ، به اسراییل حمله بردند . ارتش اسراییل در جنگ 6 روزه 1967، در فرصتی کوتاه ، طومار ارتشهای عربی را در هم پیچیده بود و نیروهای هوایی شش کشور عربی قبل از آنکه بتوانند حتی یک سورتی پرواز انجام دهند ، بر روی زمین نابود نمود. اما در سال 1973 ، نیروهای اعراب مجهز تر بوده و بهتر آموزش دیده بودند و اطمینان داشتند که یکبار و برای همیشه می توانند اسراییل را شکست دهند و چرا که نه !؟ نیروهای سوری در جبهه شمالی با رعایت غافلگیری دست به حمله زدند ، پنج لشکر با بیش از 45 هزار سرباز با پشتیبانی بیش از 1400 دستگاه تانک و هزار قبضه انواع توپخانه و خمپاره انداز ، سرتاسر مرزهای شمالی فلسطین اشغالی را درنوردیده و به یگانهای اسراییلی حمله کردند . بخش عمده ای از واحدهای زرهی سوری در آن زمان از تانکهای تی -62 بهره می برد که پیشرفته ترین تانکی بود که اتحاد شوروی برای متحدین خود فراهم نموده بود . در برابر آنها ، دو تیپ نسبتا" ضعیف اسراییلی قرار داشتند . در جبهه شمالی ، تیپ هفتم زرهی و در جبهه جنوبی تیپ 188 که استعداد رزمی این دو تیپ روی هم رفته ، 6 هزار سرباز و 177 دستگاه تانک و 60 قبضه توپ بود .اما به رغم این تفاوت خیره کننده ، این اسراییل بود که پیروز شد . دوماه و نیم بعد ، یعنی در اوایل سال 1974، ارتش بریتانیا از ژنرال استاری و تیمی از افسران زرهی دعوت نمود تا از ساختار زرهی این کشور بازدید نمایند ، اما در جریان این بازدید ناگهان از جانب ژنرال کرایتون آبرامز (creighton Abrams) فرمانده ستاد مشترک ارتش به استاری تلفن شد با این مضمون که :" شما به اسراییل می روید " استاری که بهترین بخش زندگی اش را صرف مطالعه تاکتیک های رزم زرهی کرده بود ، مصم شد که بداند دقیقا" در جولان چه اتفاقی افتاده است . چیزی نگذشت که استاری خود را در برابر " خطوط بی پایان " تانکهای نابود شده و نفربرهای سوخته سوری یافت . او وجب به وجب میدان نبرد جولان را زیر پا گذاشت و چندین بار با فرماندهان مهم ارتش اسراییل از جمله " موسی پلد" ( Moshe peled) ، آویگدور کاهالانی ، بنی پلد و افسرانی تا سطح فرمانده گردان دیدار نمود و آنان نیز هر ثانیه از نبرد را برای وی بازسازی نمودند . ادامه دارد .....
-
1 پسندیده شده[quote name='arminheidari' timestamp='1402319506' post='383985'] در جنگ جهانى دوم سه دالان زمينى از ميان پرده ى آهنين عبور كرده كشورهاى عضو پيمان ورشو را كه به منزله ى خط مقدم پدافندى (afcent) به شمار مى رفتند به آلمان غربى وصل مى كرد. از اين ميان خطرناكترين گذرگاه كه مناسب حملات زرهى بود از ميان دشت شمال آلمان و راه هاى درجه ى يك و مزارع نسبتا هموارى مى گذشت كه باعث تسهيل روند حركت نيروها در عبور از اين كشور مى شد، در حالى كه مناطق جنگلى و ناهموار جنوبى معمولا تردد وسايل نقليه ى موتورى را در تنگ فولدا، واقع در مسير ورودى فرانكفورت و در دالان هوف كه به مونيخ منتهى مى شد با محدوديت روبرو مى كرد . منبع [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] چند عکس از منطقه [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/pic/12.jpg"]http://www.ghadeer.o...rafy/pic/12.jpg[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/Fulda_Gap_Terrain_Features.png/730px-Fulda_Gap_Terrain_Features.png"]http://upload.wikime...in_Features.png[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/cd/Germany_topo_Fulda_Gap.jpg"]http://upload.wikime...o_Fulda_Gap.jpg[/url] [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap"]http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap[/url] [/quote] فوق العاده - ممنون از معرفی این لینکها
-
1 پسندیده شده:rose: :rose: ضمن تشکر از همه عزیزانی که بنده را مورد لطف خودشون قرار دادند :rose: :rose: بخش سوم نگهداری غول در بطری : بدلیل اینکه ارتش های پیمان ورشو در و بویژه اتحاد شوروی آنقدر عظیم بود و شمار یگانهای زرهی اش به مراتب بیشتر از غرب بشمار می رفت ، برنامه ریزان تاکتیکی ناتو هیچ راهی نمی دیدند که نیروهای به مراتب کوچکترشان بتوانند بدون توسل به جنگ افزارهای هسته ای ، حملات ارتش سرخ را به اروپای غربی پاسخ دهند . در حقیقت ، در تمام آینده نگاری های ناتو برای دفاع از آلمان و بویژه شکاف حساس فولدا ( FULDA GAP) ، استفاده از سلاح های هسته ای ( بویژه جنگ افزارهای تاکتیکی به مانند موشکهای سطح به سطح MGM-25 لنس ،مسلح به کلاهکهای نوترونی ) در حد سه تا 10 روز پس از نخستین حمله احتمالی شوروی ، پیش بینی شده بود ، اما اگر از این چنین تسلیحاتی ( جنگ افزارهای هسته ای ) استفاده می شد ، قسمت اعظم آلمان غربی ( در جریان جنگ سرد ) که ناتو ملزم به دفاع از آن بود ، از میان می رفت . افزون بر آن ، خطر همیشگی ، یعنی استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی کوتاه برد منجر به اشاعه استفاده از این سلاح ها و تبدیل شدن جنگ به یک درگیری اتمی با استفاده از موشکهای قاره پیما ، همواره ستادهای فرماندهی پنتاگون و ناتو را در بروکسل ( البته بماند که سیستم اطلاعاتی روسها با ایجاد یک مرکز نمایشگاهی اتومبیل لادا در نزدیکی این مقر به مدت بیش از 20 سال مشغول جمع آوری اطلاعات سیگنالی SIGNET از این مقر بود ) و پنتاگون و مسکو را به حالت آماده باش نگاه می داشت . این مساله بشدت غامض و عمیق بود که وقتی دن استاری در سال 1976 ، در پست فرماندهی سپاه پنجم ارتش ایالات متحده ، به آلمان ، یعنی آسیب پذیرترین نقطه اروپا اعزام شد ، آن را در برابر خود دید . اینجا ، یعنی در شکاف فولدا (FULDA GAP) در نزدیک شهر کاسل در آلمان غربی ، جایی بود که اگر جنگی در می گرفت ، اتحاد شوروی ، اول از همه ، از آنجا حمله می کرد ، یعنی اگر جنگ هسته ای در می گرفت ، می توانست از این محل آغاز گردد . به سخنی کوتاه ، استاری ، مردی از وست پوینت ، ناگهان خود را به تنهایی در برابر قدرت ارتش سرخ احساس می نمود . برای استاری مساله روشن بود ، هیچ کس نمی بایست غول مهار ناپذیر هسته ای را از شیشه خود خارج سازد . بدین معنی که مجموعه ارتشهای غربی در چهار چوب پیمان ناتو می بایست برای دفاع از خود در برابر برتری عظیم اتحاد شوری سابق ، ( بدون استفاده از تسلیحات هسته ای ) راهی بیابد . بنابراین ، استاری زمانی که برای تحویل گرفتن پست فرماندهی وارد محل خدمت خود شد ، متقاعد شده بود که پیروزی غیر هسته ای امکان پذیر است ، اما نه با اتکاء بر دکترین های نظامی سنتی . ادامه دارد ....
-
-1 پسندیده شده[quote] اما همه چیزشون امریکایی بود همه چیزشون از جوراب و پوتین و لباس گرفته تا نوع جنگ افزار و تجهیزاتشون هیکلا هم آآآآآآآآ این هوا !!!!!! خوش هیکل و شیک و مجهز و یه چیزی برای خودشون که ابدا توی مخیله هیچکدوممون نمیگنجید!!! همه با جلیقه ضد گلوله و کلاه تاکتیکی و دوربین دید در شب و تمام تجهیزات امریکایی با یکی یک ام 16 اصل با یکی یک ام9 رو کمر و یکی یک ام پی 5 چسبیده به سینه و واکی تاکیهای موتورولای هندس فری و... خلاصه چیزی بودن واسه خودشون دوتا اسنایپر 12/7 و حتی چندین موشک انداز یکبار مصرف ای تی 4 داشتم شاخ درمیآوردم چندین جعبه هم مهمات همراهشون بود دوتا هم مسلسل سبک 7.62 !! [/quote] دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس؟ بالاخره افتخار ما اینکه که در تولید تجهیزات خودکفاییم یا عشقمون اینه که کوماندوهامون تجهیزات آمریکایی دارند. واقعا نمیدونم چی بگم