برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 24 اسفند 1402 در پست ها
-
12 پسندیده شدهنبرد هالب - آخرین عملیات آلمان پس از نبرد اودر-نیسه از ۱۶ تا ۱۹ آپریل سال ۱۹۴۵ بعنوان آخرین نبرد آلمانی ها در اطراف برلین، قوای شوروی موفق میشوند خطوط دفاعی در ارتفاعات سیلو را با ۳۰هزار نفر تلفات بشکنند. پس از موفقیت در ارتفاعات سیلو، قوای شوروی از شرق به سمت مرکز برلین در حال پیشروی بودند و هم نیروهای متفقین غربی از محور جنوب غربی در حاشیه رود الب به سوی برلین در حال حرکت بودند. این پیشروی ها به شوروی اجازه داد که در دو جبهه، ارتش نهم آلمان را در منطقهای وسیع در غرب فرانکفورت محاصره کنند. هالب نبردی بود که از ۲۴ آوریل تا ۱ مه ۱۹۴۵ در حین سقوط برلین به وقوع پیوست. بقایای ارتش نهم آلمان به فرماندهی ژنرال تئودور بوسه که در یک پاکت بزرگ در منطقه جنگلی اسپری در جنوب شرقی برلین محاصره شده بودند، سعی کردند از طریق روستای هالب و جنگل های کاج جنوب برلین به سمت غرب نفوذ کنند تا به ارتش دوازدهم آلمان به فرماندهی ژنرال والتر ونک ملحق شوند. برای انجام این کار، ارتش نهم مجبور شد با سه خط از سربازان جبهه اول اوکراین (جز شوروی بودند) به فرماندهی مارشال ایوان کونف بجنگند، در حالی که در همان زمان واحدهایی از جبهه اول بلاروس تحت فرماندهی مارشال گئورگی ژوکوف از شمال شرق به این عقب نشینی آلمانی ها حمله کرد. پس از نبردهای سنگین، حدود ۳۰ هزار سرباز آلمانی کمی بیش از یک سوم تعداد سربازان اولیه به منطقه ای امن در خطوط مقدم ارتش دوازدهم آلمان رسیدند. بقیه یا کشته یا توسط نیروهای شوروی اسیر شدند. منبع
-
11 پسندیده شدهداوینچی اسپانیایی تعداد کمی از زندگی مرموز دانشمند و مهندس «جرونیمو د آیانز ای بومونت» مردی که اختراعاتش قرن ها جلوتر از زمان خود بود، اطلاع دارند. قبول دارم اسم های اسپانیایی واقعا سخت هستند! در اوایل قرن هفدهم، آیانز بیش از پنجاه اختراع را به ثبت رساند. اما مهمترین مورد مدنظر ما، اختراع اولین زیردریایی کاربردی است آن هم مدتها قبل از اینکه فناوری اجازه ساخت مؤثر آن را بدهد. این زیر دریایی دارای یک پنجره شیشه ای بود تا با آن بیرون را نگاه کنند و یک لوله دسترسی هوای تازه هم داشت و توسط پاروهای مکانیکی آنرا میشد به حرکت در آورد و بازوهای مفصلی هم برای آن ساخته شد تا خدمه به اشیا بیرون دسترسی داشته باشند. در سال ۱۶۰۳ این شبه زیر دریایی در رودخانه پیسورگا در مقابل چشمان پادشاه اسپانیا فیلیپ سوم آزمایش شد و مورد تقدیر وی قرار گرفت. منبع
-
9 پسندیده شدهخبر گزاری ریانووستی روسیه به نقل از منابع یمنی مدعی شده که انصار به موشک سوخت جامد با سرعت بیش از ۸ ماخ را آزمایش کرده است. چندی پیش در ایران نسخه مستضعفین سرجنگی موشک فتاح۱ بر روی موشک خیبر شکن دیده شد و به این طریق موشک احتمالا با کلاهک سبکتر بوده و طی مسیر متفاوتی میکند و کلاهک توانایی یک گلاید محدود و افزایش برد را خواهد داشت و سرعت زیاد هم امکان گذر از سامانه های دفاعی را افزایش می دهد. با توجه به دیده شدن موشک خیبر شکن در یمن بعید نیست این سرجنگی هم در اختیار یمنی ها قرار گرفته باشد.
-
8 پسندیده شدهتصاویر روز پایانی رزمایش مشترک ایران و روسیه و چین
-
7 پسندیده شدهآزمایش موشک فراصوت از سوی نیروهای مسلح یمن با هدف حمله به اسرائیل دفاع پرس خبرگزاری نووستی روسیه به نقل از یک منبع نظامی نزدیک به انصارالله یمن اعلام کرد که این جنبش به تازگی یک آزمایش موشک فراصوتی انجام داده است. بنابر اعلام این منبع آگاه این موشک فراصوت دارای سوخت جامد است که سرعت آن به هشت ماخ (معادل ۱۰ هزار کیلومتر در ساعت) میرسد. این منبع نظامی اعلام کرد که نیروهای مسلح یمن در نظر دارند که در عملیاتهای نظامی خود در دریای سرخ و خلیج عدن و همچنین در هدف قرار دادن مواضع صهیونیستی در اراضی اشغالی از این نوع موشک استفاده کنند. https://defapress.ir/fa/news/656960/آزمایش-موشک-فراصوت-از-سوی-نیروهای-مسلح-یمن-با-هدف-حمله-به-اسرائیل
-
5 پسندیده شدهحمله به یک کشتی در خلیج عدن العالم - یمن رویترز صهیونیستی به نقل از آژانس صهیونیستی عملیات تجارت دریایی انگلیس اعلام کرد که گزارشی را مبنی بر وقوع یک حادثه امنیتی در خلیج عدن دریافت کرده است.این آژانس صهیونیستی اعلام کرد که گزارشهای اولیه حاکی از حمله موشکی به یک کشتی در خلیج عدن است.شرکت صهیونیستی امنیت دریایی امبری انگلیس نیز ضمن تایید این خبر، از حمله موشکی به یک کشتی در خلیج عدن خبر داده است. تا بدین لحظه جزئیات بیشتری از این حمله گزارش نشده است ( ولی بنده عرض میکنم خیلی موثر ودردناک بوده میگی نه خبر پایین ) حمله هوایی آمریکا و انگلیس به فرودگاه بینالمللی «الحدیده» یمن هواپیماهای آمریکا و انگلیس فرودگاه بین المللی الحدیده در غرب یمن را سه بار بمباران کردند. ساعاتی پیش ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) ادعا کرد که نیروهای مسلح یمن در دریای سرخ به سمت ناوشکن آمریکایی «لابون» موشک شلیک کرده اند.(عرض نکردم دردشون گرفته ؟ ) شبکه الجزیره قطر در این باره گزارش داد، سازمان تروریستی سنتکام در بیانیه ای مدعی شد که نیروهای مسلح یمن سه شنبه شب با موشک بالستیک، ناوشکن «لابون» را در دریای سرخ هدف قرار دادند. سنتکام در بیانیه خود افزود که موشک بالستیک شلیک شده به این ناوشکن اصابت نکرد و این حمله، خسارت مالی و جانی در پی نداشته است ستاد فرماندهی مرکزی تروریستی ارتش آمریکا همچنین ادعا کرد که نیروهای این فرماندهی با همکاری یک کشتی متعلق به ائتلاف بین المللی، توانستند ۲ فروند پهپاد را که از منطقه تحت کنترل نیروهای مسلح یمن به پرواز در آمده بود، منهدم کنند. نیروهای مسلح یمن در ماه های گذشته در حمایت از مردم غزه، چند کشتی رژیم صهیونیستی یا کشتیهای حامل کالا برای این رژیم را که در دریای سرخ، اقیانوس هند و تنگه بابالمندب عازم سرزمینهای اشغالی بودند، هدف قرار داده است. نیروهای مسلح یمن متعهد شدهاند تا زمانی که رژیم اسرائیل حملات خود به نوار غزه و کشتار مردم این منطقه را متوقف نکند، حملات به کشتیهای این رژیم یا کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی و کشتی نیروهای ائتلاف حامی رژیم صهیونیستی را در دریای سرخ ادامه خواهند داد. (خداقوت خدمت برادران یمنی ) 1-https://fa.alalam.ir/news/6827033/حمله-به-یک-کشتی-در-خلیج-عدن 2-https://fa.alalam.ir/news/6827043/حمله-هوایی-آمریکا-و-انگلیس-به-فرودگاه-بین-المللی-الحدیده-یمن
-
4 پسندیده شدهسپهبد شهید «سید محمدولی قرنی» دفاع پرس نام و نام خانوادگی: سید محمدولی قرنی محل تولد: تهران تاریخ تولد: اول فروردین ۱۲۹۲ درجه: سپهبد یگان: ستاد کل ارتش مسئولیت: رئیس ستاد کل ارتش تاریخ شهادت: سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ سن: ۶۶ محل شهادت: ترور در خیابان ولیعصر (عج) تهران مزار شهید: حرم حضرت معصومه (س) زندگینامه «سید محمدولی قرنی» نخستین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، اول فروردین سال ۱۲۹۲ در تهران و در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش «میرزا آقاجان» از مدیران مخابرات تهران بود. سید محمدولی در ده سالگی پدرش را از دست داد و از آن پس، در کنار مادرش زندگی سختی را ادامه داد. دوره ابتدایی را در دبستان «گلبهار» اصفهان گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان «دارالفنون» تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش در تهران به پایان رساند. پس از دریافت دیپلم، اول مهر سال ۱۳۰۹ در دانشکده افسری ارتش پذیرفته شد و در سال ۱۳۱۱ با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه دانشآموخته شد. قرنی افزون بر دانشکده افسری، دوره ستاد دانشگاه جنگ و دوره سه ماهه این دانشگاه را نیز سپری کرد. وی به علت شایستگی و کاردانی، رتبههای نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش وقت قرار گرفت و تا ۲۰ بهمن سال ۱۳۳۶ در این سمت ماندگار و در زمان کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود. بر پایه اسناد موجود، خردهگیری سیاسی قرنی علیه رژیم سرسپرده «محمدرضا شاه پهلوی»، از پایان سال ۱۳۳۵ و در دوران نخستوزیری «حسین علاء» آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولتهای وقت بود و این انتقاد، با نخستوزیری «منوچهر اقبال» در فروردین سال ۱۳۳۶ بالا گرفت. قرنی مهر سال ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد «محمدرضا پهلوی» به او تا این تاریخ بود. ۲۰ بهمن سال ۱۳۳۶ وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دستآوردن عنوان محترمانه معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و ۲۶ بهمن سال ۱۳۳۶ از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد. فعالیتهای سیاسی - مذهبی مبارزه سیاسی عملگرایانه سپهبد قرنی از سال ۱۳۳۶ آغاز شد. در دوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکارانش، فعالیت خود را برای اصلاح این وضعیت شروع کرد. برای اینکار، در سال ۱۳۳۶ هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به عهده داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی پی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در تاریخ هشتم اسفند ۱۳۳۶ انجامید. پس از رو شدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در تاریخ ۳۱ تیر سال ۱۳۳۷، از ارتش شاهنشاهی اخراج شد. قرنی هشتم آذر سال ۱۳۳۹، پس از گذراندن دو سال و هشت ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی از زندان، از سال ۱۳۴۱ کوشش خود را علیه رژیم بیگانهدوست پهلوی پررنگتر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال شده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست. همزمان با آغاز مبارزات سیاسی حضرت امام خمینی (ره) علیه رژیم دستنشانده شاهنشاهی پهلوی و آمریکا و اسراییل، دلبستگی سید محمدولی به خواندن کتابهای سیاسی و مذهبی، او را نیز به جمع شاگردان جنبش اسلامی امام (ره) وارد کرد. در همین راستا، به چهرههای مذهبی همچون آیتالله «سید محمود طالقانی» و آیتالله «سید محمدهادی میلانی» نزدیک و به زودی پیوندهای قرنی با آیتالله طالقانی، دیدار وی با آیتالله میلانی در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و حضورش در برخی نشستهای مذهبی فاش شد. ساواک، در تاریخ پنجم دی سال ۱۳۴۲، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در بیدادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا ۲۰ آذر سال ۱۳۴۵ در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای حیات رژیم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را میپایید. وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در تاریخ ۱۴ خرداد سال ۱۳۴۶، تیمسار «حسین فردوست» جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیتهای مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیتها خودداری کنید.» سید محمدولی قرنی اما به این باور رسیده بود که تنها راه رهایی از سرکوب رژیم دستنشانده محمدرضا پهلوی، پیروی از فرمانهای امام خمینی (ره) است لذا او با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیوسته برای دیدار با حضرت امام (ره) به مدرسه علوی تهران میرفت. با برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران و پایهریزی ارتش مکتبی و مردمی ایران، بنابر حکمی از سوی حضرت امام (ره) به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و به سمت نخستین رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی برگزیده شد که البته همزمان، عضو شورای انقلاب اسلامی نیز بود. در همان روزهای آغازین انقلاب اسلامی، گروهکهای «مجاهدین خلق»، «فداییان خلق» و بسیاری ضدانقلابهای دیگر شعار انحلال ارتش سر داده بودند که امام (ره) در برابرشان ایستادند. در همین دوران، سرلشکر قرنی، رییس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، در گفتوگویی اظهار داشت که «اگر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف کنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر میافتد. در ارتش شکلی بهوجود میآورم که دشمنان کشور نتوانند کوچکترین لطمهای به ایران وارد کنند. ارتش بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید بهتدریج و با مرور زمان صورت گیرد ...». شهادت در دولت نوپای جمهوری اسلامی، سپهبد قرنی پس از بازگرداندن نظم اولیه در نیروهای سهگانه ارتش، در سرکوب و ناکامی گروهکهای ضدانقلاب نقش بسزایی ایفا کرد به طوریکه در جریان آشوبآفرینی ضدانقلاب در کردستان توانسته بود جلوی پیشروی آنها را بگیرد لذا خشم این پادوهای استکبار و سازمانهای جاسوسی آمریکا و موساد را برانگیخت و نخستین شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد. گروهک فرقان، در تاریخ سوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ شهید سپهبد «سید محمدولی قرنی» را در حالیکه هیچ سمتی نداشت، در حیاط خانهاش در میدان ولیعصر تهران زیر گلولههای آتشین خود قرار داد و به شهادت رساند و پیکر پاک شهید قرنی، در حرم حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد. اعطای نشان فداکاری به شهید قرنی برابر تصویب «شورای عالی نشانها» در ارتش، به پاس فرماندهی و مدیریت جهادی شهدای والامقام ارتش جمهوری اسلامی ایران در صحنهها و برهههای سرنوشتساز دوران پیروزی انقلاب تا عملیاتهای مختلف دفاع مقدس و ایثار و بذل جان در اعتلای ایران سربلند اسلامی، آذرماه ۱۳۹۹ نشان فداکاری به شهیدان سپهبد سید محمدولی قرنی، سپهبد علی صیاد شیرازی، سرلشکر منصور ستاری و سرلشکر سیدموسی نامجوی، مردان بی ادعایی که سرسختانه در خط مقدم دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستادند و در این راه خون پاک خود را تقدیم اسلام و میهن اسلامی کردند، تعلق گرفت https://defapress.ir/fa/news/617266/سپهبد-شهید-سید-محمدولی-قرنی
-
3 پسندیده شدهروایت غمبار جانباز دفاع مقدس از مظلومیت رزمندگان ایرانی در کربلای ۵ دفاع پرس جانباز حاج غلامعلی رضایی که چندی پیش در بیمارستان خاتمالانبیا (ص) بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید در عملیات کربلای ۵ از ناحیه دست راست و پای راست قطع عضو شده بود. جعفر طهماسبی از همرزمان وی در خاطرهای از این یادگار دفاع مقدس اظهار داشت: سال ۱۳۶۹ با جمعی از خانواده شهدا و رزمندگان لشکر ۱۰ در ایام عید به بازدید مناطق عملیاتی در جنوب رفتیم. آن روزها راهیان نور هنوز عمومی نشده بود. فقط موقع تحویل سال اتوبوسهای ما در خرمشهر بود و هنوز مردم به شهر برنگشته بودند. از مسیر خرمشهر که بلد بودیم با سختی اتوبوسها را به سمت شلمچه و منطقه عملیات کربلای ۵ بردیم. همین جایی که الان یادمان شهدای کربلای ۵ بنا شده و مسیر جاده امام رضا (ع) مقابل نونیها قرار دارد. طهماسبی افزود: در این منطقه بچههای گردان حضرت زینب (س) عملیات کرده بودند و حاج غلامعلی فرماندهی آنها را بر عهده داشت. با اصرار از ایشان خواستیم که قدری در مورد نبرد در این نقطه برای خانواده شهدا روایتگری کند. با اکراه پذیرفت. میفهمیدیم که در حال خودش نبود، میشد رعشه را در وجودش دید. از یک خاکریز بالا رفت تا صدا به همه برسد و روایتش را با سلام بر سیدالشهدا (ع) شروع کرد. وی بیان کرد: او گفت که اینجا کربلا و عاشورا بود. خودم سرها و دست و پاها را دیدم که در اینجا از بدنها جدا میشد. خودم دیدم شیر بچههای شما مادران، چه دلاورانه به دل دشمن میزدند. او بغض میکرد و اشکش جاری میشد و وقتی بغض میکرد صدایش جوهره نداشت. یکجا گفت میخواهید ترسیم کنم به زبان خودمانی در این معرکه چه خبر بود؟ اینجا بوی کباب شدن بچهها مشام را پر میکرد تصور کنید ۵۰ مغازه کباب فروشی با هم دارند کباب میپُرزند و دود پختن کباب یه محله را پر کند، بچهها اینجا اینگونه مقابل آتشهای دشمن پرپر زدند، اینجا حقیقتا گروهان تبدیل به تیم شد. طهماسبی گفت: حاجی خودش میلرزید و گریه میکرد و تمام جمع با گریه این فرمانده دلاور گریه میکردند. میگفت من هم قاطی رفتنیها بودم، دست و پایم اینجا قطع شد، اما شهادت روزی من نشد و از قافله جا ماندم. من در مسیر برگشت وقتی تنها شدیم گفتم حاج غلامعلی تو را به خدا دیگر اینطوری روایتگری نکن. او هم با مهربانی که یک خُرده خشونت درش بود به من گفت: بچه، چرا اصرار کردی من خاطره بگویم؟! من که آمدم اینجا حالم عوض شد انگار همهی آنچه دیده بودم مثل یک فیلم مقابلم گذشت. https://defapress.ir/fa/news/655909/روایت-غمبار-جانباز-دفاع-مقدس-از-مظلومیت-رزمندگان-ایرانی-در-کربلای-۵ **به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، جانباز ۷۰ درصد شهید حاج غلامعلی رضایی به همرزمان شهیدش پیوست. جانباز شهید حاج غلامعلی رضایی از فرماندهان گردان حضرت زینب سلام الله علیها لشگر10 بود که در عملیات کربلای 5 حماسه آفرید و از ناحیه دست راست و پای راست قطع عضو گردید. این جانباز بزرگوار صبح روز شنبه نوزدهم اسفندماه، به علت صدمات شیمیایی و مجروحیت در بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این جانباز شهید ساعت ۱۰ صبح یکشنبه ۲۰ اسفندماه در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران آرام گرفت. از این جانباز سرافراز ۳ فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است. https://tehran.navideshahed.com/fa/news/565124/جانباز-۷۰-درصد-شهید-حاج-غلامعلی-رضایی-به-همرزمان-شهیدش-پیوست
-
2 پسندیده شدهسرلشکر شهید «سید محمدرضا دستواره» دفاع پرس نام و نام خانوادگی: سید محمدرضا دستواره محل تولد: تهران تاریخ تولد: اول بهمن ۱۳۳۸ درجه: سرلشکر یگان: لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) مسئولیت: قائم مقام لشکر سن: ۲۷ سال تاریخ شهادت: ۱۳ تیر ۱۳۶۵ محل شهادت: قلاویزان - مهران مزار شهید: بهشت زهرا (س) - تهران زندگینامه : «سید محمدرضا دستواره» اول بهمن ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران بهدنیا آمد. پدرش سید نقی و مادرش، قدسی نام داشت. دوران تحصیل دبستان را در مدرسهای بهنام «باغ آذری» گذراند. تا مقطع دیپلم تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظهای قوی برخوردار بود. گرایش دینی و علایق مذهبی از همان کودکی در حرکات و سکنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش مییافت. او به تلاوت قرآن و شرکت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود اعضای خانواده را به انجام تکالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه میکرد و همسایگان او را بهعنوان روحانی خانوادهاش میشناختند. از ازدواجش صاحب یک پسر شد. به عنوان سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت و ۱۳ تیر ۱۳۶۵، با سمت قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در شلمچه بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای بعثی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. برادرانش سید محمد و سید حسین نیز به شهادت رسیدهاند؛ و مزار هر سه برادر در کنار یکدیگر قرار دارد. کتاب «قصه ما همین بود» سرگذشتنامهای از زندگی شهید محمدرضا دستواره است که به قلم گلعلی بابایی نوشته شده و نشر بیست و هفت بعثت آن را به چاپ رسانده است. در این کتاب، زندگینامه شهید دستواره از زبان خودش بیان میشود؛ او پیش از شهادت، مهمترین اتفاقات زندگی خود را از ابتدای کودکی تا پیش از شهادت (در تیر ماه ۱۳۶۵) در نوارهای ضبط صوت روایت کرده و همین نوارها دستمایه نگارش این کتاب قرار گرفته است. زندگی شهید دستواره که در مقطعی از جنگ با عراق و پس از شهادت شهید محمدابراهیم همت به عنوان قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله منصوب میشود دارای اتفاقات مهمی است که در این کتاب به بخشی از آنها اشاره شده است. حضور در جبهه کردستان و نبرد با ضدانقلاب همراه با فرماندهانی مانند رضا چراغی و احمد متوسلیان یکی از بخشهای مهم زندگی او به شمار میرود که در کتاب «قصه ما همین بود» بدان اشاره شده است. «قصه ما همین بود» که هفتمین کتاب از مجموعه بیست و هفت در ۲۷ و به منظور معرفی فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول الله به شمار میرود با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه شده و برای پنجمین بار تجدید چاپ شده است. به همین بهانه، ۳ خاطره از این شهید والامقام که در این مجموعه منتشر شده است، تقدیم مخاطبان میشود. خاطراتی از زبان پدر و خواهر شهید و در نهایت بخشی از کلام شهید. ادب مثالزدنی شهید دستواره در برخورد با پدر «یک روز رضا به من گفت: بابا من راضی نیستم دیگر این کارها (بارکشی) را انجام دهی، این کارها دیگر برای شما سنگین است. گفتم: تو درست میگویی، اما من به کار عادت کردهام و قدرت این کار را هم دارم. او گفت: من راضی نیستم، در ضمن حالا که شاغل شدهام، این حقوق مرا بگیر و خرج کن، این شغل شما برای من گران تمام میشود. گفتم: بابا تو که میخواهی حقوقت را به من بدهی، تو فردا میخواهی به امید خدا ازدواج کنی و برای زندگیت باید خرج کنی، من هم که چیزی ندارم تا برای تو پسانداز کنم. در جواب گفت: بابا تو هنوز خدا را نشناختهای، به اندازهای که خداوند ضامن روزی ما است، من اگر بخواهم ازدواج کنم، خدا را دارم، خدا به من کمک میکند. این حرف ایشان خیلی روی من اثر گذاشت.» آیا شهید دستواره از محل دفنش خبر داشت؟ «یک روز محمدرضا از اندیمشک آمد، به من گفت: مادر میخواهم شما را ببرم معراج شهدا، حسین شهید شده و میخواهم او را ببینی. با هم رفتیم. او روی حسین را کنار زد. من صورت حسین را بوسیدم و صورتم را به صورتش چسباندم. محمدرضا هم وضو گرفت و برای حسین قرآن خواند و با دست خودش او را به خاک سپرد. کنار قبری که حسین را دفن کردند، یک قبر خالی بود، دستش را روی آن گذاشت و گفت: چند روز دیگر شهیدش میآید. ما فکر کردیم، چون عملیات است و شهید میآورند، منظورش این است که بالأخره تا چند روز دیگر شهیدی هم آنجا دفن میشود. چند روز بعد دیدیم شهید آن قبر را آوردند. خودش بود، همانجا او را به خاک سپردیم. در مراسم عزاداری برادرش، از همه دوستان و آشنایان حلالیت میطلبید و هنگام رفتن به من گفت: مادر مرا حلال میکنی؟ گفتم: تو به من بدی نکردهای که بخواهم حلالت کنم. گفت: نه؛ مادر اینطوری نمیشود، بگو از صمیم قلب حلالت میکنم. من هم گفتم: حلال حلال... ». کلام شهید: شهادت مزد و اجر انسانی است که در راه خدا قدم برمیدارد «آنچه که برای ما مطرح است؛ انجام خدمتی خالصانه، زیاد، پرکار و فعال در راه رضای خدا و در راه رساندن پیام شهیدان به گوش جهانیان است. ما برای مقابله با ابرقدرتها، هیچ نیازی به ناوگان نداریم، هیچ نیازی به هواپیما نداریم و... وسیله و سلاح اصلی که امروز باید در دست ما باشد، پایداری، استقامت و صبر دراز مدت است. اگر لحظهای درنگ کنیم، اگر لحظهای ابهام و تردید و شک در این رابطه به خودمان راه بدهیم، قطعاً دچار تزلزل خواهیم شد و به قول شهید بزرگوارمان سردار رشید اسلام حاج همت از خوارج نهروان بدتر خواهیم بود، اگر لحظهای درنگ، سستی و ابهام در رابطه با این انقلاب و در رابطه با این جنگ به خودمان راه بدهیم. بایستی محکم، همانطور که تا به حال ثابت کردیم و همانطور که تا به حال توی دهان این مزدوران کثیف یاوهسرایان شرق و غرب زدیم، باید از این به بعد هم بزنیم و به یاری خداوند، این استقامت ما، نتیجهاش حکومت الله بر زمین خواهد بود؛ و دیگر اینکه مسئله شهادت، آنقدر مسئلهای باعظمت و بزرگ است که هر کسی نمیتواند درباره مفهوم آن صحبت کند. شهادت مزد و اجر انسانی است که در راه خدا قدم برمیدارد. مسلماً چنین فردی صرفاً لقای خداوند را طلب میکند و خداوند هم با شهادت یک رزمنده و مجاهد فی سبیل الله، او را به لقای خودش میرساند. شهادت، یعنی رسیدن به لقاءالله. هر کس در راه خدا قدم بردارد، اجری جز شهادت نصیبش نخواهد شد. وظیفه و تکلیف الهی ما جهاد است. جهاد در راه حفظ و نگهبانی از اسلام. این رسالتی است که انقلاب بر دوش ما نهاده و ما هم تا آخرین قطره خونمان، در راه انجام این رسالت تلاش میکنیم.» فعالیتهای سیاسی - مذهبی با اوجگیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیتهای مردمی شرکت فعال داشت و در این زمینه چندبار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد. سال ۱۳۵۷ زمانی که در سال آخر دبیرستان درس میخواند، نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شرکت میکرد بلکه دوستان همکلاسی و برادران کوچکترش را نیز به این امر ترغیب و تشویق مینمود. به واسطه حضور فعال و مستمری که در صحنههای مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در وز ۱۴ آبان سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان گردید. اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. به هنگام ورود حضرت امام خمینی (قدس سره) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام (قدس سره) شرکت کرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را بهعهده گرفت. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جهت پاسداری از دستآوردهای انقلاب به جمع پاسداران کمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام مأموریتهای مختلف و تثبیت حاکمیت انقلاب اسلامی تحمل نمود. سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی مأموریتی عازم کردستان شد. حضور در کردستان و مبارزه با ضد انقلاب او همراه فرماندهان عزیزی، چون شهید "چراغی" و "حاج احمد متوسلیان"، زحمات زیادی را در مقابله با ضد انقلاب به جان خرید و بعد از آزادسازی شهر "مریوان" در معیت برادر "متوسلیان" و سایر برادران رزمنده وارد شهر مریوان شد. از آنجا که این شهر جنگزده پس از آزادی با مشکلات متعددی مواجه بود، سازمانها و مؤسسات دولتی تعطیل شده بودند. به دستور برادر متوسلیان، برادران پاسدار در مراکز و ادارات مختلف از جمله شهرادی، رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. شهید دستواره نیز مأموریت یافت کالاهای ضروری مردم را تهیه کرده و در اختیار آنان قرار دهد. او به نحو احسن این ماموریت را انجام داد. در روزهای عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قلههای مریوان با ضد انقلاب و با دشمن بعثی جنگید. ایشان مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا در محور مریوان را عهدهدار بود. شهید و دفاع مقدس هنگامی که سردار "متوسلیان" مأموریت یافت تیپ محمد رسولالله (ص) را تشکیل دهد او همراه سایر برادران از مریوان به سمت جبهههای جنوب عزیمت کرد و در آنجا بهعلت مهارت در جذب نیرو، مأمور تشکیل واحد پرسنلی تیپ گردند. ایشان با میل باطنی که به گردانهای رزمی داشت و روحیه اطاعت پذیریاش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول کند، اما از فرماندهان تقاضا کرد که مجاز به شرکت در عملیاتها باشد؛ بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در کنار فرماندهان گردان وارد عمل میشد. شهید دستواره به همراه سرداران لشکر محمد رسولالله (ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان که مورد هجوم ناجوانمردانه رژیم اشغالگر قدس قرار گرفته بودند، راهی آن دیار شد. بعد از بازگشت عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب گردید و تا زمان عملیات "خیبر" در همین مسئولیت به خدمت صادقانه مشغول بود. در عملیات "خیبر" بعد از شهادت فرمانده دلاور لشکر محمد رسولالله (ص)، "شهید حاج همت" و واگذاری فرماندهی به شهید کریمیسید، بهعنوان قائم مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) منصوب شد. مناطق اشغالی کردستان و صحنههای مختلف جبهههای جنوب کشور بهویژه عملیات "والفجر ۸" و جاده امالقصر (در فاو) شاهد دلاوریهای عاشقانه و جانفشانیهای این شهید عزیز است. نحوۀ شهادت در عملیات "کربلای۱" که برادرش "حسین" در خط پدافندی شهید شد، جهت شرکت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته میشود که خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت میماندی و بعد برمیگشتی، در جواب میگوید: «به آنها گفتهام کنار قبر حسین، قبری را برای من خالی نگهدارید.» بیش از ۱۰ روز از شهات برادرش نگذشته بود که در عملیات کربلای ۱، روز آزادسازی شهر مهران از چنگال دشمن بعثی، روح بزرگش از کالبد تن رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان کربلا راه یافت و بر سریر عند ربهم جلوس کرد و در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۶۵ در قلاویزان – مهران (کربلای ۱) به شهادت رسید. https://defapress.ir/fa/news/656748/سرلشکر-شهید-سید-محمدرضا-دستواره
-
2 پسندیده شدهسرلشکر شهید «ولیالله فلاحی» دفاع پرس نام و نام خانوادگی: ولیالله فلاحی محل تولد: طالقان تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۱۰ درجه: سرلشکر یگان: ستاد مشترک آجا مسئولیت: رئیس ستاد مشترک آجا تاریخ شهادت: هفتم مهر ۱۳۶۰ سن: ۵۰ محل شهادت: کهریزک تهران مزار شهید: بهشت زهرا (س) - تهران زندگینامه «ولیالله فلاحی» در تاریخ ۳۰ خرداد سال ۱۳۱۰ در طالقان متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در طالقان و دبیرستان نظام تهران گذراند و پس از اخذ دیپلم در مهر سال ۱۳۳۰ وارد دانشکده افسری شد و با درجه ستوان دومی و رستهی زرهی از آن دانشکده فارغالتحصیل شده و سپس در لشکر ۹۲ زرهی خدمت خود را شروع کرد. امیر فلاحی به دلیل مخالفتهایش با رژیم پهلوی از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۲ چهار بار به زندان افتاد اما به دلیل تفکر عمیق و دانش بالایی که داشت از افسران زبده قابل احترام ارتش شاهنشاهی شد که همواره مورد احترام فرماندهان ارشد ارتش بود. وی در سالهای ۱۳۳۹ و ۱۳۳۴، دورۀ پرسنل نظامی و سپس دورۀ عالی آجودانی را در آمریکا گذراند. در سال ۱۳۴۸ جهت گذراندن دورۀ فرماندهی و ستاد به دانشکده فرماندهی و ستاد (دافوس) اعزام شد. او از شاگردین ممتاز این دانشکده بود و بعد از اتمام دوره برای آموزش در همین دانشکده دعوت شد. امیر فلاحی با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتشبس ویتنام، از سال ۱۳۵۱ تا اواسط ۱۳۵۳ را در این کشور گذراند. او در ۱۲ مهرماه ۱۳۵۷ پس از گرفتن درجه سرتیپی به شیراز منتقل شد و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز به کار خود ادامه داد. علاوه بر تدریس، به مدت هشت سال مدیریت آموزش دانشکده فرماندهی و ستاد را نیز عهدهدار شد. از سال ۱۳۵۱ تا اواسط سال ۱۳۵۳ شمسی با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتشبس ویتنام، به آن کشور اعزام شد. فلاحی پس از بازگشت، به کار تدریس در دانشکده فرماندهی و ستاد ادامه داد تا آنکه در ۱۲ مهر ماه ۱۳۵۷ شمسی به درجه سرتیپی ارتقا یافت و در همان تاریخ به شیراز منتقل و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز مشغول به کار شد. شهید فلاحی به علت اعتقادات مذهبی ظن ضد اطلاعات ارتش را برانگیخت و به همین جهت به او فقط مشاغل یا ماموریتهای فرهنگی محول میشد. ارتقای درجه امیری او هم به شرطی پذیرفته میشد که به وی شغل فرماندهی لشکر داده نشود. در هر حال حضور شهید فلاحی در شیراز مقارن با اوج گرفتن مبارزات انقلابی مردم بر ضد حکومت پهلوی بود. پس از اعلام حکومت نظامی در بسیاری از شهرهای ایران، در اثر کوششهای او حکومت نظامی در شیراز لغو شد و نیروهای نظامی از خیابانها جمع شدند و مسئولیت این حکم دولتی به شهربانی محول شد. چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سرتیپ فلاحی طی حکمی بازنشست شد، اما طولی نکشید که با موافقت شورای عالی انقلاب اسلامی و با حکم دیگری از جانب سرلشکر قرنی به خدمت اعاده و به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. امیر فلاحی پس از پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان، بخصوص بحران و تشنج در منطقۀ کردستان که به دست ضد انقلاب وابسته صورت میگرفت و همچنین پس از موفقیت در تحکیم نظم و انضباط و مقررات و سازماندهی نیروی زمینی، در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۵۸ شمسی به ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد. سه ماه بعد با شروع جنگ عراق با ایران، شهید فلاحی همواره در مناطق جنوب یا غرب کشور حضور داشت و از نزدیک ناظر طرحهای مختلف عملیاتی و لجستیکی بود. وی هفتهای ۴۸ ساعت در ستاد مشترک حضور مییافت، جلسهای تشکیل میداد و پس از اعلام دستورهایی جهت تسریع در امور و ایجاد هماهنگی با ارگانهای ستادی و سایر نیروها پس از ارائه گزارشی مستقیم به امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، بار دیگر به مناطق عملیاتی عزیمت میکرد. پس از عزل ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران فرماندهی کل قوا امام خمینی (رحمةاللهعلیه) اختیارات فرماندهی کل قوا را به وی تفویض کردند. شهید فلاحی در دورانی که مردم به ارتش بی اعتماد بودند و هنوز آنرا سازمانی انقلابی و اسلامی نمیدانستند طی سخنرانی خود در نماز جمعه روز پنچم اردیبهشت ۱۳۵۹ گفت: «من به عنوان یک خدمتگزار امین و صدیق و صغیر در پیشگاه ملت کبیر ایران میخواهم استدعا کنم که تلاش پرسنل نیروی زمینی، هوائی، دریائی و ژاندارمری و شهربانی را تائید بفرمائید. این انسانهای فداکار در برابر محرومیتها، رنجها، تنهائیها، گرسنگیها، فقر و بیماریها و شهادتها فقط انتظار حق شناسی از ملت ایران دارند.» ششم مهر سال ۱۳۶۰، پس از یکسال مقاومت در برابر ارتش عراق، نیروهای ایرانی طی یک عملیات گسترده با محوریت لشکر ۷۷ پیاده خراسان، محاصره آبادان را بهطور کامل شکستند. روز هفتم مهر امیر فلاحی در قرارگاه عملیاتی لشکر ۷۷ در ماهشهر، لشکر ۷۷ خراسان را لشکر ۷۷ پیروز ثامنالائمه (ع) نامید. در این مراسم وزیر دفاع سرهنگ نامجو، سرهنگ فکوری و سرتیپ ظهیرنژاد نیز حضور داشتند. پس از این مراسم، غیر از سرتیپ ظهیرنژاد، بقیه فرماندهان عازم اهواز شدند. امیر فلاحی رئیس وقت ستاد مشترک ارتش و چند تن دیگر از فرماندهان ارتش و سپاه که برای نظارت بر اجرای عملیات ثامنالائمه (ع) در جبهه حضور داشتند، برای ارائه گزارش به امام خمینی (ره) با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ نیروی هوایی ارتش، عازم تهران بودند که بر اثر سقوط این هواپیما در حدود ساعت ۸ بعد از ظهر روز هفتم مهر در بیابانهای کهریزک، این فرماندهان، به شهادت رسیدند. چندی پس از شهادت امیر فلاحی، خیابان زعفرانیه تهران به نام سرلشکر فلاحی نامگذاری شد. یکی از خیابانهای شیراز و در یزد نیز خیابان اصلی منطقه صفائیه به یاد او نامگذاری شدند. خاطره یکی از محافظین «جعفر بریری» یکی از محافظین شهید فلاحی خاطرهای را به این مضمون بیان میکند: در آبان ماه سال ۱۳۵۹ در سوسنگرد، عملیاتی علیه نیروهای عراقی انجام گرفت تا آن شهر از تعرض دشمنان رهایی یابد. شهید فلاحی در نقطهای میان خط آتش نیروهای خودی و سربازان دشمن برای نظارت بر این عملیات حضور داشت و تنها فرد همراه ایشان من بودم. تبادل آتش بین دو طرف به شدت ادامه داشت. انفجار گلولههای توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراکنده شنیده میشد. دکتر چمران در آن عملیات مجروح گردید و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسیدند. به شهید فلاحی پیشنهاد کردم که برای محافظت از ترکشها و گلولهها، از کلاه آهنی استفاده کند، اما او اظهار داشت: «اگر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.» با این وجود از ایشان که آن زمان رئیس ستاد مشترک بود خواهش کردم که برای اطمینان خاطر استفاده از کلاه آهنی، هنگام انفجار گلولهها به روی زمین دراز بکشند. شهید فلاحی با لبخندی گفت: «تو از من خاطر جمع باش، چون انسان شهید نمیشود مگر آنکه قبل از شهادت، کامل شده باشد. ضمن آنکه من هنوز به آرزویم نرسیدهام.» من که در پی راهی برای بازگشت و یا جان پناه امنی بودم، پرسیدم: تیمسار شما مگر چه آرزویی دارید؟ لحظهای تامل کرد و سپس گفت: «میدانی تنها آرزوی من چیست؟» گفتم: آرزوی هر فرد نظامی در مرحله اول، سربلندی میهن و اهتزاز پرچم کشور به نشانه عزت و عظمت آن ملت است و این نشان میدهد که مردم آن کشور زنده، پویا و در دنیا قابل احترام هستند. ایشان گفتند: «بله، همه اینها درست است، اما میدانی که من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیهام میشناسم با توجه به پیش روی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمینگیر شود که چنین شد. تنها یک آرزوی بزرگ دیگر دارم. تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانیم.» کمتر از یک سال بعد تیمسار فلاحی به آرزوی خود رسید، اما چند ساعت پس از تحقق این آرزو به شهادت در راه خدا نائل گردید. علاقه به امام خمینی (ره) آنقدر عاشق و دلباخته امام خمینی (رحمةاللهعلیه) بود که همهجا ارادت خودش را به ایشان نشان میداد. یکبار که بنی صدر به دانشگاه افسری آمده بود، با شجاعت شعار داد: فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا! وقتی بنی صدر این را شنید فقط یک چیز گفت: دانشکده افسری هم از دست رفت! شهادت آخرین حضور او در منطقه، همزمان با عملیات ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) بود. در هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۰ پس از اتمام این عملیات و هنگامی که هواپیمای حامل ایشان و شهید فکوری، شهید کلاهدوز، شهید نامجو، شهید جهان آرا و تعدادی از رزمندگان و مجروحان عملیات به تهران بازمیگشت دچار سانحه شد (سقوط هواپیمای سی-۱۳۰) و همراه با یاران خود به شهادت نایل آمد. میدانست که خداوند او را به آرزویش میرساند، برای همین وقتی در پای هواپیما یکی از نمایندگان مجلس از او پرسید: شما کجا میروید؟ او گفت: به کربلا! شهید، ولی الله فلاحی در بهشت زهرا تهران دفن شد. وصیتنامه بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدا، به نام ایران، به نام اسلام، به نام انقلاب، به نام مبارز و به نام رهبر انقلاب حضرت آیت الله امام روح الله خمینی. وصیت من، فرمان خدا، کتاب خدا و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران. زندگینامه و کارنامۀ من، قضاوت ملت ایران به ویژه ارتش ایران. همسر و فرزندان و پدر و مادر و برادران و خواهرم و برادرزادگان و خواهرزادگان و همسران آنها و عمو و عموزادگان بزرگ را به خداوند و به ملت ایران میسپارم. از همه میخواهم مرا ببخشند و من نیز همه را میبخشم و هیچ آرزوی دوری در این جهان هستی به جزء کمال انقلاب و کمال جهاد اکبر ندارم. سرتیپ فلاحی ۳۰ تیر ۱۳۵۸ https://defapress.ir/fa/news/617295/سرلشکر-شهید-ولیالله-فلاحی
-
2 پسندیده شدهصدور حکم اعدام برای تروریست داعشی در استان الانبار تحولات جهان اسلام دستگاه قضائی عراق برای یکی از اعضای گروه تروریستی داعش که سابقه فعالیت امنیتی در استان الانبار داشت، حکم اعدام صادر کرد. این تروریست، متخصص ترور افسران و مقامات امنیتی عراق و تهیه خودروهای بمبگذاریشده در زمان سلطه گروه تروریستی داعش بر استان الانبار بوده و مدتی قبل در عملیات ویژه امنیتی سازمان حشد الشعبی دستگیر شد. https://iswnews.com/115429/صدور-حکم-اعدام-برای-تروریست-داعشی-در-اس/
-
2 پسندیده شدهحمله موشکی و پهپادی گسترده ارتش یمن به کشتیها و ناوچههای آمریکایی العالم - یمن [مشتاق صدا و سیما یحیی خان خوش خبر باشی ] سرتیپ «یحیی سریع» سخنگوی ارتش یمن روز شنبه با اشاره به اجرای دو عملیات ویژه موشکی و پهپادی علیه یک کشتی آمریکایی و ناوچه های ارتش این کشور در خلیج عدن و دریای سرخ، اظهار داشت: در اولین عملیات، کشتی آمریکایی ROPEL FORTUNE در خلیج عدن با چند موشک دریایی مناسب هدف قرار گرفت. وی خاطرنشان کرد: دومین عملیات نیز علیه تعدادی از ناوچه های ارتش آمریکا در دریای سرخ و خلیج عدن با ۳۷ پهپاد صورت گرفت. پیش از این ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) از شلیک دو فروند موشک بالستیک از سوی یمن و انصار الله به سمت یک کشتی با پرچم سنگاپور در خلیج عدن خبر داده بود و نامی از حمله به کشتی یا کشتی های آمریکایی نبرده بود. اندکی پس از اعلام این خبر نیز سنتکام در بیانیه ای اعلام کرده بود: انصارالله یمن بامداد روز شنبه حمله پهپادی گستردهای در دریای سرخ و خلیج عدن انجام داد. نیروهای ارتش یمن اعلام کرده اند تا زمانی که رژیم اسرائیل حملات خود به غزه را متوقف نکند، کشتیهای این رژیم یا کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی را در دریای سرخ متوقف خواهند کرد و در صورت عدم توجه به هشدارها هدف قرار خواهند گرفت. ارتش یمن در حمایت از مقاومت ملت فلسطین در باریکه غزه تا کنون چندین کشتی صهیونیستی یا کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی را در دریای سرخ و تنگه بابالمندب هدف قرار داده است. نیروهای یمنی تاکید کردهاند که کشتیرانی در خلیج عدن و دریای سرخ برای سایر کشتیها آزاد است و آنها از امنیت کامل برخوردار هستند. در همین حال، آمریکا و انگلیس تاکنون بارها در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی به خاک یمن حمله کردهاند در همین خصوص عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن با اشاره به نقاط ضعف و آسیب جنگندههای آمریکایی هنگام برخاستن و نشستن بر روی عرشه ناوشکنها هشدار داد که نیروهای یمنی میتوانند از این نقاط ضعف استفاده کرده و به آنها آسیب برسانند. محمد علی الحوثی عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق)، نوشت: قهرمانان نیروهای مسلح از نقاط آسیب جنگندههای آمریکایی هنگام برخاستن و نشستن روی ناوشکنها آگاه هستند و به آمریکاییها و متحدش (انگلیس) توصیه میکنم که تصمیم بگیرند اصلاً به هوا برنخیزند. «محمد عبدالسلام» سخنگوی جنبش انصارالله یمن نیز روز پنجشنبه اظهار داشت: آمریکا و انگلیس مسئول پیامدهای نظامیسازی دریای سرخ هستند و باید پیامدهای آن را نیز بپذیرند. وی گفت: ما بارها تأیید کردهایم کشتیهای اسرائیلی یا کشتیهایی که به سمت بنادر فلسطین اشغالی حرکت میکنند، را هدف قرار خواهیم داد. عبدالسلام ادامه داد: آمریکا باید تلاش میکرد اسرائیل را ناگزیر به توقف تجاوز و جنگ کند، اما گزینه تشدید تنش را انتخاب کرد. نیروهای یمن تنها کشتیهایی را هدف قرار میدهند که به آنها اخطار داده شود و آنها به اخطارها بیتوجهی کنند. https://fa.alalam.ir/news/6824278/حمله-موشکی-و-پهپادی-گسترده-ارتش-یمن-به-کشتی-ها-و-ناوچه-های-آمریکا
-
2 پسندیده شدهقرص سیانور به زندگی چه مقامات آلمان نازی پایان داد؟ حقوق نیوز در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند. سیانید یا سیانور، در اشکال مختلف خود، سمی است که به سرعت عمل می کند و جان میلیون ها نفر را گرفته است، ماده ای سمی که مهم ترین مورد کشتار با آن، ۹۰۹ نفر از پیروان جیم جونز در جونزتاون{ https://fa.wikipedia.org/wiki/جیم_جونز}بودند. حتی بدتر از آن، سیانور در سالن های مرگ نازی ها در طول جنگ جهانی دوم از طریق استفاده از Zyklon – B، یک آفت کش مبتنی بر سیانور، به کار گرفته شد. این گاز سمی جان های بی شماری را می گرفت. در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند. این نازی ها با نگاه به سرعت حمله و پیشروی متفقین، می دانستند که وقت آن ها به پایان رسیده و به همین خاطر تصمیم گرفتند خودکشی کنند. پیچش خنده دار سرنوشت؟ راه آسان برای رفتن؟ یا اینکه آیا بالاخره به حق طعم داروی خودشان را چشیدند؟ در هر صورت، نازی ها این کپسول های سیانور را مانند آب نبات بیرون آوردند و بسیاری از آن ها از طعم داروی مرگبار خودشان مردند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ شخصیت نازی برجسته ای آشنا کنیم که در روزهای آخر جنگ جهانی دوم، با قرص سیانور به زندگی خود پایان دادند: ۱۰- هرمان گورینگ: هرمان گورینگ یکی از رهبران ارشد نازی بود و در بسیاری از وحشتناک ترین و فاشیستی ترین رویدادهای رخ داده در طول دهه ها بین زمانی که نازی ها برای اولین بار شروع به محبوب شدن کردند تا اوج جنگ جهانی دوم بسیار مشارکت داشت. او حتی آنقدر زنده ماند که دادگاه نورنبرگ را نیز ببیند. گورینگ سازمان معروف گشتاپو را تاسیس کرد که تسلط حزب نازی را بر کشور استحکام بخشید. در سال ۱۹۳۴ هیتلر از اینکه شخصیت های سیاسی زیادی وجود دارند که قدرت زیادی در میان زیردستان او به دست آورده اند بیمناک بود. از ۳۰ ژوئن تا ۲ ژوئیه، پاکسازی کسانی که هیتلر احساس می کرد تهدیدهای سیاسی هستند، طی عملیاتی به نام شب چاقوهای بلند انجام شد. البته این پاکسازی تا حد زیادی توسط پلیس مخفی گشتاپو تاسیس شده توسط گورینگ انجام شد. در مجموع دستکم ۸۵ نفر که قدرت هیتلر را تهدید می کردند ترور شدند. گورینگ همچنین به برنامه ریزی و ابداع اردوگاه های مرگ نازی ها کمک می کرد، جایی که ماده سمی زیکلون-بی جان بسیاری را می گرفت. گورینگ زنده ماند تا پایان جنگ و محاکمه های نورنبرگ را ببیند، جایی که قرار بود چهره های حزب نازی در قبال جنایات جنگی شان پاسخگو باشند. او محاکمه شده و به خاطر جنایاتش به اعدام با طناب دار محکوم گردید. گورینگ از دادگاه خواهش کرد که او را تیرباران کرده و با شلیک یک گلوله به سرش به زندگی او پایان دهند، اما آن ها قاطعانه نپذیرفتند. در ۱۵ اکتبر ۱۹۴۶، شب قبل از اینکه به دار آویخته شود، گورینگ یک کپسول سیانور را در سلولش بلعید. جسد او روز بعد پیدا شد در حالی که در اثر خوردن سیانور مسموم شده و مرده بود. ۹- اودیلو گلوبوکنیک: یکی از چهره های کمتر شناخته شده، هر چند ترسناک به اندازه دیگر شخصیت های اصلی حزب نازی، مردی به نام اودیلو گلوبوکنیک، یک نازی اتریشی بود که در طرح های نابودی یهودیان اروپا دست داشت. نازی ها نام این پروژه بسیار سری را Aktion Reinhardt به معنای عملیات راینهارد گذاشته و گلوبوکنیک در تمام مراحل این عملیات دخالت داشت. پیش از اینکه نازی های کنترل سرزمین مادری اش، اتریش، را در اختیار بگیرند، گلوبوکنیک در ایجاد حمایت محلی از جنبش نازی بسیار فعال بود و این یعنی اینکه گلوبوکنیک خودخواسته طرفدار نازی ها بود نه از روی اجبار، بدون شک. مسئولیت او در مرگ میلیون ها نفر، به ویژه در لهستان غیرقابل انکار است، اما در نهایت سرنوشت به سراغش آمد. گلوبوکنیک در ساعت ۴ صبح روز ۳۱ می ۱۹۴۵ در حمله متفقین به اتریش دستگیر شد و او ترجیح داد که به جای رویارویی با دادگاه و عدالت، به زندگی خود پایان دهد. او یک کپسول سیانور را زیر زبانش قرار داد که گفته می شود قبل از بلعیدن آن در حدود ساعت ۱۱: ۲۵ صبح، چندین ساعت زیر زبانش نگه داشته بود. گلوبوکنیک در عرض چند دقیقه درگذشت. ۸- فرزندان جوزف گوبلز: تاریخ ۱ مه ۱۹۴۵ بود و هیتلر و ایوا براون با ورود ماشین جنگی شوروی به برلین، خودکشی کرده بودند. امپراتوری نازی که رویای آن را در سر می پروراندند در حال فروپاشی واقعی بود و ساختمان ها در همه جا در حال سقوط بودند و اعضای اصلی حزب از فکر رویارو شدن با شوروی می لرزیدند. کسانی که موقعیت بالایی داشتند، توانستند در پناهگاه های زیرزمینی پنهان شوند، از جمله وزیر تبلیغات، جوزف گوبلز. گوبلز در آن زمان شش فرزند خردسال داشت و به جای اینکه فرصتی برای زندگی شان تحت حاکمیت متفقین را بدهد، در روزهای پایانی حکومت نازی ها، تصمیم گرفت به آن ها سم بدهد. در ابتدا، آن ها یک پزشک نازی را احضار کردند، دندانپزشکی به نام هلموت کونز که در اصل از بخش زرهی ارتش به نام سَر مرگ بود، اما او نتوانست خود را برای انجام قتل شش کودک بی گناه راضی کند. بالاخره یک پزشک دیگر به نام لودویگ استامپفگر با بیهوش کردن کودکان و قرار دادن کپسول های نیم سی سی سیانور بین هر یک از دندان های آن ها و خرد کردن آن، این کار را انجام داد. گوبلز و همسرش پس از اطمینان از مرگ فرزندانشان، با شلیک گلوله به سر خود به زندگی شان پایان دادند. ۷- ریچارد گلاکس: حمله متفقین، در حالی که ماشین جنگی نازی ها را سرنگون کرد، منجر به خودکشی بسیاری از نازی ها شد، زیرا آن ها می دانستند که در محاکمه به خاطر جنایات جنگی شان با آن ها مهربانانه برخورد نخواهد شد. آیا ممکن بود که احساس واقعی گناه آن ها را به خودکشی کشانده باشد؟ یا شرم و مهم تر از همه، ترس بود؟ احتمالاً هیچ وقت واقعیت را در این باره ندانیم. یکی دیگر از نازی ها که در نهایت این کار را انجام داد، مردی به نام ریچارد گلاکس بود. گلاکس قبل از به قدرت رسیدن حزب نازی مانند بسیاری دیگر یک سرباز بود و به سرعت پله های ترقی را طی کرده و به مقام بازرس اردوگاه های مرگ نازی ها رسید. او اردوگاه های مرگ را بازرسی می کرد و مردی بود که اغلب تصمیم می گرفت چند نفر اعدام شوند و چند نفر زنده بمانند. این مرد حتی تصمیم مشترکی با هیملر گرفت که موی قربانیان اردوگاه های مرگ برای تهیه نخ به منظور بافت یونیفورم برای سربازان نازی استفاده شود. او لیاقت ذره ذره سرنوشت تلخی که پیدا کرد را داشت. پس از اینکه در بمباران متفقین دچار موج گرفتگی شده بود، گلاکس در بیمارستانی بستری شد، جایی که او نیز یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگی خود پایان داد. ۶- هانس-گئورگ فون فریدبورگ: هانس-گئورگ فون فریدبورگ، دریاسالار نیروی دریایی در دوران وحشت نازی ها، یک مقام عالی رتبه نظامی بود که بر عملیات زیردریایی های موسوم به یوبوت نظارت داشته و فرماندهی نیروی دریایی آلمان نازی موسوم به Kriegsmarine را بر عهده داشت. فریدبورگ که یک رهبر نظامی شناخته شده و پرافتخار بود ، در طول حیات حزب نازی پله های ترقی را طی کرد و درهای جهنم روی زمین را به روی نیروهای متفقین در دریا باز کرد. برخلاف دیگر افراد این لیست، بعید به نظر می رسد که هانس در واقع یک جنایتکار جنگی بوده باشد. در واقع، او به متفقین در تهیه پیش نویس اسناد تسلیم آلمان کمک کرد، اگرچه شنیده بود، درست یا نادرست، احتمالاً به خاطر مقامش محاکمه خواهد شد. دریاسالار هانس-گئورگ فون فریدبورگ در ۲۳ مه ۱۹۴۵ با بلعیدن سیانید خودکشی کرد. ۵- مارتین بورمن: مارتین بورمن شخصیتی تاریک و مرموز بود، حتی به عنوان صدراعظم حزب نازی، کسی که اغلب مستقیماً با خود هیتلر کار می کرد. بورمن، با نزدیکی به هیتلر و حضور عمیق در حزب، تاثیر گسترده ای بر تصمیمات حزب در طول حیاتش و کل کشور داشت. او برای ایجاد اردوگاه های مرگ و استفاده بعدی از بردگان تلاش زیادی کرد. مارتین بورمن بدون شک از همان روزهای اول تاسیس حزب یک نازی شرور و بیرحم بود. بورمن تلاش زیادی کرد تا رد پای خود را مخفی کرده و از آلمان فرار کند تا به آمریکای جنوبی برود و در آنجا تا آخر عمر خود را از متفقین مخفی کند. برای نیم قرن، اعتقاد بر این بود که این احتمالاً سرنوشت واقعی بورمن بوده است. با این حال، در سال ۱۹۹۸، یک آزمایش دی ان ای تایید کرد که یک کارمند پستی که ادعا کرده بود اجساد مارتین بورمن و لودویگ استامپفگر (پزشکی که کودکان گوبلز را کشته بود) را پیدا کرده است، دروغ نگفته است. هر دو مرد در ۲ مه ۱۹۴۵ براثر مسمومیت با سیانور درگذشتند. ۴- روبرت ریتر فون گرایم: یکی از طراحان اصلی حملات هوایی به انگلستان، از جمله نبرد مشهور بریتانیا، روبرت ریتر فون گرایم، از خلبانان نیروی هوایی نازی موسوم به لوفت وافه بود. او بعدها پله های ترقی را در ارتش نازی طی کرده و به درجه سپهبدی (فیلد مارشال) ارتقا یافت، مقامی که از آنجا بارش وحشت آلمان را از هوا بر سر نیروهای متفقین ادامه می داد. او همچنین یکی از شخصیت های اصلی در برنامه ریزی عملیات بارباروسا علیه اتحاد جماهیر شوروی بود. در ۸ مه ۱۹۴۵، فون گرایم در اتریش توسط سربازان آمریکایی دستگیر شد. در ۲۴ مه، او در حالی که در زندان سالزبورگ در بازداشت بود، با خرد کردن کپسول سیانور در دهانش خود را کشت. ۳- هاینریش هیملر: یکی از بدنام ترین و مشهورترین چهره های تاریخ نازی، هاینریش هیملر بود. هیملر که در سال ۱۹۲۳ به عضویت حزب نازی درآمد، از وفاداران قدیمی حزب بود که به سرعت پله های ترقی را در ساختار حزب نازی طی کرد. هیملر در گشتاپو و دیگر نیروهای پلیس حامی نازی ها شخصیتی برجسته بود و ذهن دیوانه ای بود که اس اس بدنام را خلق کرد. شکی در سابقه طولانی این مرد به عنوان یک جنایتکار جنگی مخوف وجود ندارد. هیملر در سال ۱۹۴۳ وزیر کشور شد و جالب اینجاست که او در آن سال از حزب نازی اخراج شد، هر چند که کشته نشد. با برگشتن ورق جنگ و خارج شدن اوضاع از کنترل آلمان، هیملر می دانست که به اتهام جنایات جنگی محاکمه خواهد شد. او تلاش کرد فرار کند اما توسط متفقین دستگیر شد. در ۲۳ مه ۱۹۴۵ برای اینکه مجبور نشود به خاطر جنایات جنگی در نورنبرگ محاکمه شود، جان خود را گرفت. البته روش انتخابی او کپسول خودکشی سیانور بود. ۲- ایوا براون: هر فهرستی در مورد خودکشی های قابل توجه نازی ها بدون اشاره به ایوا براون، معشوقه قدیمی و همسر نهایی هیتلر ناقص خواهد بود. براون زندگی مملو از ناامیدی داشت، در حالی که هیتلر با نیروی بی امان ماشین جنگی نازی از تصورات عجیب و غریب خود از جهان دفاع می کرد، ایوا چهره ای بود که تنها نقشش معشوقه هیتلر بود و بس. براون در زمانی که هنوز با هیتلر بود دو بار اقدام به خودکشی کرد. او که تنها و افسرده بود، قطعاً از زندگی اش رضایت نداشت. در حالی که ایوا براون بخشی از خود ماشین جنگی نازی ها نبود، اما تا پایان عمر در کنار هیتلر ماند، زمانی که آن ها با هم مردند، در حالی که دنیای آلمان نازی در اطراف آن ها فرو می ریخت. نیروهای شوروی به برلین نزدیک شده بودند و هیتلر با براون به یک پناهگاه مخفی زیرزمینی رفته بود، جایی که در آنجا لیوانی حاوی همان سم سیانیدی که دیگر نازی ها برای خودکشی انتخاب کرده بودند را سر کشید و به زندگی خود پایان داد. ۱- آدولف هیتلر: در حالی که بر کسی پوشیده نیست که هیتلر با شلیک گلوله به سر خود به زندگی اش پایان داد، این فهرست باید با مردی به پایان برسد که چهره اش با ویرانی و وحشت مترادف است، مردی که از زیکلون – بی مبتنی بر سیانور برای کشتن بسیاری از مردم در سراسر اروپا استفاده کرده بود. تعداد زیادی از آن ها در اتاق های گاز اردوگاه های مرگ نازی ها به وسیله سیانور مسموم شده بودند، آن ها را به بهانه حمام رفتن گول زده یا در اتاق ها محبوس شده بودند، اما به دلیل نشت گاز از کناره دیوار جان خود را از دست داده بودند. در سال ۱۹۶۸ یک افسر اطلاعاتی شوروی کتابی منتشر کرد و مدعی شد که شوروی جسد هیتلر را پیدا کرده، آن را شناسایی، کالبد شکافی کرده و متوجه شده که هیتلر با سیانور مسموم شده است. امروزه، برخی از گزارش های خودکشی هیتلر تنها به شلیک گلوله به سر خود توسط هیتلر اشاره می کنند؛ برخی دیگر می گویند که او سیانور را به همراه ایوا براون خورده و سپس به سر خود شلیک کرده است. در پناهگاهی در زیر آوار سقوط رایش سوم، برای همیشه در مورد آنچه در آن روز سرنوشت ساز ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ رخ داد، تردید وجود خواهد داشت، اما با توجه به افراد دیگری که در این فهرست قرار دارند، این احتمال بسیار زیاد است که هیتلر برای اطمینان کامل از مرگ خود، همان روش خودکشی محبوب نازی ها را انجام داده باشد: سیانور https://www.newslaw.net/قرص-سیانور-به-زندگی-چه-مقامات-آلمان-نازی-پایان-داد.a288275
-
1 پسندیده شدهشهادت یک فرمانده قسام در حمله پهبادی رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان مرکز اطلاع رسانی فلسطین ارتش رژیم صهیونیستی یک خودرو و یک موتورسیکلت را در شهر صور در جنوب لبنان بمباران کرد.به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، منابع خبری اعلام کردند که در این حمله چند نفر شهید و مجروح شدند.این حمله با پهباد انجام شده است. شبکه ماهوارهای الاقصی اعلام کرد هادی مصطفی از فرماندهان گردانهای قسام شاخه نظامی حماس در لبنان در حمله پهبادی رژیم صهیونیستی به خودرویش در نزدیکی تقاطع الحوش در جاده صور به الناقوره در جنوب این کشور به شهادت رسیده است. https://farsi.palinfo.com/news/2024/3/13/شهادت-فرمانده-قسام-در-حمله-هباد-ر-م-صه-ون-ست-به-جنوب-لبنان
-
1 پسندیده شدهحمله ارتش صهیونیستی به استان قنیطره (ویدیو) تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/03/Israel-attack-On-Syria.mp4 ارتش رژیم صهیونیستی در ۲۲ اسفند ماه، مواضع ارتش سوریه در جنوب سوریه را هدف حمله توپخانهای قرار داد. بر اساس اعلام منابع محلی، دو مقر ارتش سوریه در منطقه قحطانیه واقع در استان قنیطره هدف حمله اسرائیل قرار گرفت که طی آن، دو نفر زخمی شدند. در همین رابطه، ارتش رژیم صهیونیستی مدعی شد که نیروهای حزبالله لبنان در این مقرها فعالیت داشتند و پس از کسب اطلاعات دقیق، این حمله انجام شد. https://iswnews.com/115439/حمله-ارتش-اسرائیل-به-استان-قنیطره-ویدی/
-
1 پسندیده شدهبسم ا... بالگرد ترابری سی اچ-47 سی به شماره بدنه 9302-5 این بالگرد یکی از هواگردهای شرکت کننده در بازسازی سینمایی عملیات ارتش شاهنشاهی در ظفار عمان بود که بدلایل مختلف هیچ گاه فرصت نمایش آن بصورت عمومی فراهم نیامد
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهروسیه باو جود درگیر بودن در جنگ اکراین همچنان در حال صادرات تسلیحات زرهی خود به سایر کشورهاست ارسال دهها دستگاه تانک تی72 به نیروهای خلیفه حفتر در لیبی / بندر طبرق
-
1 پسندیده شدهحمله ی یمن به کشتی آمریکایی حمله امروز [چهارشنبه 16 اسفند] انصارالله یمن به یک کشتی در خلیج عدن چند کشته و زخمی و گمشده بر جای گذاشته و باعث انهدام و از کنترل خارج شدن کشتی شده است. بیانیه ی یحیی سریع: نیروی دریایی ارتش یمن با تعدادی موشک مناسب در خلیج عدن، کشتی آمریکایی (TRUE CONFIDENCE) را هدف قرار دادند که به لطف خدا دقیق بود و منجر به آتش سوزی شد. عملیات هدف گیری پس از آن انجام شد که خدمه کشتی پیام های هشدار دهنده نیروهای دریایی یمن را رد کردند.
-
1 پسندیده شدهحمله مقاومت عراق به فرودگاه کریات شمونه تحولات جهان اسلام مقاومت اسلامی عراق با انتشار بیانیهای در ۱۶ اسفند ماه از حمله به فرودگاه کریات شمونه [شمال فلسطین اشغالی و نزدیک مرزهای لبنان ] خبر داد. در این بیانیه آمده است: رزمندگان مقاومت اسلامی عراق در مرحله دوم عملیات علیه صهیونیستها با هداف یاری و حمایت از مردم غزه و در پاسخ به جنایاتی که رژیم غاصب علیه غیرنظامیان فلسطینی اعم از زنان و کودکان و سالخوردگان مرتکب میشود، در تاریخ ۶ مارس (۱۶اسفند) فرودگاه کریات شمونه را هدف حمله پهپادی قرار دادند. روز گذشته نیز مقاومت اسلامی عراق، فرودگاه حیفا را هدف حمله پهپادی قرار داده بود. به نظر میرسد دور جدیدی از حملات مقاومت عراق علیه مواضع رژیم صهیونیستی با تمرکز بر نقاط و اهداف حساس و استراتژیک این رژیم همانند فرودگاهها آغاز شده است. طبق بررسیهای تحولات جهان اسلام، این بیست و ششمین حمله مقاومت عراق علیه مواضع رژیم صهیونیستی در منطقه پس از آغاز جنگ در غزه میباشد [ در رنگین نامه های کف مجازی نوشته بودند مقاومت عراق غلاف کرده ولی مقاومت اسمش گویای هدفش هست ] https://iswnews.com/115076/حمله-مقاومت-عراق-به-فرودگاه-کریات-شمون/
-
1 پسندیده شدهدختر گمشده ۱۹۴۵ این مجموعه عکسها از یک کلیپ به همین نام گرفته شده است. فیلم بردار اورن هگلوند از سپاه هوابرد آمریکا است. در فیلم زنی نشان داده میشود که در جاده ای قدم میزند و در صورت او آثار شدید جراحت و ورم دیده میشود. هویت او سالها ناشناس بود اما مورخین در نهایت توانستند اسم او را پیدا کنند. اسمش لور باور بود. متولد سال ۱۹۲۱ از کولرشلاگ اتریش. او در اواخر ۱۹۴۴ به عنوان یک نیروی دستیار فنی در واحد ضد هوایی پراگ ( پایتخت مجارستان) مشغول به خدمت میشود. وقتی که شوروی در حال پیشروی به سوی شرق بود، مانند بسیاری از آلمانیها ناچار به فرار به مناطق آزاد شده توسط متفقین غربی میشود و در همین بین توسط پارتیزانها چک اسلواکی مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار می گیرد. در آن زمان چکسلواکی غربی به دست نیروهای آمریکایی افتاده بود وی خود را به آنجا رساند و در آنجا بازداشت شد. وی بعد ها از اردوگاه اسرا آزاد میشود و به سوی آلمان حرکت میکند. در نهایت این دختر پس از طی یک مسافت و زمان طولانی موفق می شود به آلمان برگردد. او بعد جنگ ازدواج میکند و در یک شرکت هواپیمایی مشغول به کار میشود. وی صاحب دو فرزند میشود و نوه او امی به آمریکا سفر کرده و قبر هگلوند را پیدا میکند و همان یک پنی را که در سال ۱۹۴۵ به مادربزرگش داده بود را بر روی قبرش میگذارد. لور باور یکی از ۶۰۰هزار زن آلمانی و اتریشی است که در حین جنگ و پس از جنگ توسط قوای متفقین مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار میگیرد. منبع
-
1 پسندیده شدهشهید «سید یوسف کابلی» مهندس «سید یوسف کابلی» فرمانده یگان ذوالفقار تیپ ۱۱۰ خاتمالانبیاء (ص) بود که بعد از سالها جهاد در جبهههای کردستان و جنوب، سحرگاه روز هجدهم بهمن سال ۱۳۶۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. دفاعپرس https://s8.uupload.ir/files/2329478_938_hvo.jpg ام و نام خانوادگی: سید یوسف کابلی محل تولد: تهران تاریخ تولد: ۲۹ آبان ۱۳۳۵ درجه: سردار یگان: تیپ ۱۱۰ خاتمالانبیاء (ص) تهران مسئولیت: فرمانده یگان ذوالفقار تیپ ۱۱۰ خاتمالانبیاء (ص) تاریخ شهادت: ۱۸ بهمن ۱۳۶۵ سن: ۳۰ محل شهادت: مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران https://s8.uupload.ir/files/2329619_763_s6h7.jpg شهید «علیرضا ناهیدی» نفر اول سمت راست «سید یوسف کابلی» ۲۹ آبان سال ۱۳۳۵ خورشیدی در یکی از جنوبیترین مناطق تهران چشم به جهان گشود. پدرش «سید اشرف» و مادرش، «حبیبه» نام داشت. از کودکی با قرآن و اهل بیت (ع) انس گرفت. به همت مادرش قرآن حفظ می کرد و قبل از این که به مدرسه برود، تعداد زیادی از سورههای کوچک قرآن را حفظ بود. سید پس از پایان دوره ابتدایی وارد دبیرستان «اشرف» و در دوره متوسطه، از شاگردان نمونه در زمینههای علمی و اخلاقی محسوب شد. او دوره متوسطه را با موفقیت به پایان رساند و با معدل عالی در رشته ریاضی دیپلم گرفت. با معلمها و دوستانش بحثهای جنجالی علمی راه میانداخت. خیلی وقتها نادرستی قضیههای ریاضی کتاب درسی را اثبات میکرد. بیشتر اوقات در خانه میماند و کتاب میخواند. به کتابهای علمی و مذهبی علاقه داشت. در عین تلاش و ممارست در عرصه علم، در ورزش هم کم نمیگذاشت و در رشته کاراته کمربند سیاه گرفت. سال ۱۳۵۵ در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت قبول شد. دانشگاه، شکل جدیدی به شخصیتش داد. فعالیتهای اجتماعی ـ مذهبی را آنجا شروع کرد. روحیات مذهبی و هوشیاریش، او را به مبارزه و فعالیتهای سیاسی کشاند. در بحبوحه انقلاب اسلامی به چالوس برگشت و به برپایی راهپیماییها، پخش اعلامیههای امام خمینی (ره)، مبارزه با ساواک، برگزاری جلسات سخنرانی، ساختن مواد منفجره و تصرف شهربانی پرداخت. دانشگاهها که باز شد به تهران برگشت. سید یوسف در دانشگاه و در کنار تحصیل به عنوان یک بسیجی با سپاه همکاری میکرد و در مساجد نیروهای مردمی اسلحهشناسی آموزش میداد. ازدواج با یک بانوی پاسدار/ ارادت سید یوسف به شهید ناهیدی در خرداد ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه درآمد. پس از عضویت در سپاه به عنوان فرماندهی یک گردان از نیروهای سپاه به کردستان اعزام شد. او به مدت ۲۰ ماه در جبهههای کردستان ماند و تحت فرماندهی احمد متوسلیان در مریوان عملیاتها شرکت کرد. اواخر زمستان ۶۰ علیرضا ناهیدی یک گردان توپخانهی غنیمتی عراقیها را به او سپرد تا برای عملیات بیت المقدس راهاندازی کند. با این که پای راستش به شدت آزارش میداد، این ماموریت را انجام داد و در مدتی خیلی کوتاه توپهای ۱۲۲ م. م را آمادهی عملیات کرد. از اینرو او را میتوان از جمله بنیانگذاران توپخانه و ادوات سپاه و تیپ ۲۷ محمدرسولالله (ص) نامید، چرا که به همراه شهید «علیرضا ناهیدی» و شهید «محسن نورانی» تلاش زیادی برای پاگرفتن توپخانه تیپ انجام داد. کابلی به همراه دیگر همرزمانش در مریوان، از جمله کسانی بود که هستههای اولیه فرماندهی تیپ ۲۷ را تشکیل داد و پس از شهادت ناهیدی و نورانی، فرماندهی تیپ ادوات ذوالفقار را برعهده گرفت. زمستان سال ۱۳۶۰ ترکش به پای راست و کمرش اصابت کرد. ترکش به نخاعش آسیب رساند و پای راستش را فلج کرد. زمانیکه در تهران بستری بود با معرفی و وساطت دوستانش، با یکی از خانمهای عضو سپاه - سرکار خانم افضلی فر - آشنا شد و ازدواج کرد. ثمره زندگی، دو فرزند پسر به نامهای «حسین» و «علیرضا» بود. که شهید کابلی به جهت علاقهاش به شهید «علیرضا ناهیدی» و یک شهید دیدبان، نام دو فرزندش را همنام آنها انتخاب کرد تا راهشان را ادامه دهند. بعد از عملیات «بدر» در سال 1363 دوباره برگشت دانشگاه و درسش را تمام کرد و مهندس مکانیک شد. موضوع پایاننامهاش را با موضوع طراحی و ساخت ماسوره خمپاره که یکی از نیازهای جبهه بود به پایان برد اما متاسفانه ناتمام ماند. بلافاصله پس از اتمام درس به جبهه برگشت و در عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ شرکت کرد. شهید کابلی در عملیاتهای مسلم ابن عقیل (ع) مسئولیت عملیات توپخانه قرارگاه نجف اشرف را عهده گرفت و در عملیات والفجر مقدماتی، معاون طرح و برنامه تیپ ذوالفقار بود و در والفجر یک، حاج همت او را به عنوان فرمانده تیپ سلمان لشکر ۲۷ برگزید. در این عملیات بود که تکتیراندازهای عراقی سید یوسف را در محاصره انداختند و زانوی پای راستش که فلج بود دوباره به شدت مجروح شد. در والفجر ۳ حاج همت او را به عنوان معاون تیپ پیاده مکانیزه ذوالفقار لشکر و در والفجر ۴ و خیبر و بدر و پس از شهادت علیرضا ناهیدی به فرماندهی تیپ ذوالفقار لشکر برگزید. او مسئولیت راهاندازی یگان ذوالفقار تیپ تازه تاسیس ۱۱۰ خاتمالانبیاء (ص) تهران را قبول کرده بود که شهید شد. آخرین نماز صبح یکی از همرزمانش روایت کرده است: عملیات کربلای ۵ تازه شروع شده بود و کابلی به خط رفته بود که بچههای یگان ذوالفقار را سر و سامان بدهد. ازسر شب تا سحر با آن پای مجروح راه رفت و کار کرد. سپیدهی صبح را که دید در یکی از سنگرهای خط مقدم شلمچه به نماز ایستاد. نافلهی صبح را خواند و در حال ادای نماز صبح بود که تیر مستقیم تانک دشمن سنگرش را به آسمان برد. بعد از سالها جهاد در جبهههای کردستان و جنوب، سرانجام مهندس سید یوسف کابلی در سحرگاه روز هجدهم بهمن سال ۱۳۶۵ به درجه رفیق شهادت نائل آمد. مزار او در بهشت زهرای تهران است. غسل شهادت جانباز فیروز احمدی، فرمانده دیدبانان گردان بریر (ادوات) تیپ ۱۰ حضرت سیدالشهدا (ع) و تیپ ۱۱۰ خاتم (ص) در خصوص منش شهید کابلی گفته است: یوسف، رزمندگان را به کار وتلاش تشویق میکرد. در مواجهه با حق، متواضع و متین و در برخورد با باطل، قاطع بود. منش و اخلاق یوسف به گونهای بود که پس از گذشت سه ده از شهادتش یاد و خاطرهاش در میان رزمندگان زنده است. برادر شهید کابلی برایم روایت کرد: زمانی که یوسف دانشجو بود، پنجشنبهها و جمعهها برای کار به آجرپزی میرفت. او نذر کرده بود که با دهن روزه به افراد نیازمند کمک کند. احمدی ادامه داد: شهید کابلی داوطلبانه به عنوان مشاور وارد یگان تیپ ۱۱۰ ادوات و گردان ذوالفقار شد. دیدبانی و ادوات را در روزهای شروع کار تیپ ۱۱۰ خاتم الانبیاء با یوسف تمرین میکردیم. از طرف دیگر به دلیل تازه تاسیس بودن تیپ امکانات بسیار محدودی داشتیم به همین دلیل یوسف شبانه روز تلاش میکرد تا امکانات مورد نیاز رزمندگان را محیا کند. او چه از نظر کاری و چه از نظر اخلاقی یک الگو بود. مسئولیتهای شهید کابلی به ترتیب تاریخ https://s8.uupload.ir/files/2329701_560_6r7g.jpg وی با اشاره به آخرین دیدارش با شهید کابلی اظهار کرد: شب قبل از شروع عملیات کربلای ۵ یوسف اصرار داشت تا غسل شهادت انجام دهد. امکانات بهداری به نسبت رزمندگان بهتر بود به همین جهت به همراه محبی و کابلی به بهداری به نزد دکتر سعید درخشان که آن زمان دانشجوپزشکی بود رفتیم تا درخواست کنیم یوسف در آنجا غسل شهادت انجام دهد. احمدی افزود: زمانی که عملیات شروع شد ما در سنگری تطبیق اتش را بر عهده داشتیم، کلیه درد شدیدی گرفتم. به همین جهت من به عقب برگشتم و یوسف در سنگر بود و ادامه کار را انجام میداد. چون موقع انتقال من به بیمارستان امولانس ما چپ کرد و مجروح شدم. چند روزی طول کشید تا به خط مقدم برگشتم، خبر شهادت یوسف را شنیدم. تنها بدقولی سید یوسف! محمد حیدری آخرین دیدارش را با شهید اینگونه بیان کرد: صبح روز شهادت در محور شلمچه به من گفت: «برادر حیدری چایی و صبحانه را آماده کن من میرم بازدید خط و تا نیم ساعت دیگه برمیگردم.» به اتفاق برادر جمشید محبی و یکی از دیدبانها رفتند، اما ایشان به موقع برنگشتند. با توجه به اینکه ایشان در نظم و قول زبان زد همه بودند با خود گفتم حتما برایش اتفاقی افتاده است. برادر مرتضی اردستانی هم نگران و پیگیر حالشان شد تا اینکه غروب خبر رسید یوسف شهید و جمشید محبی نیز مجروح شده است. به همت یوسف طرح شهید ناهیدی به اتمام رسید سید محسن خوشدل از نیروهای ضدزره لشکر محمدرسول الله (ص) گفت: شهید کابلی را شخص مدیر، صابر و مدبر میشناسم. او فردی است که در عملیات فتح المبین، توپخانه ۱۲۲ میلیمتری سپاه را راه میاندازد. او پس از عملیات بدر، پایان نامهاش را به دانشگاه ارائه داد و با دریافت مدرک مهندسی مکانیک مجددا راهی میدان نبرد شد. به همت یوسف طرح شهید ناهیدی به اتمام رسید. وصیت نامه شهید سیدیوسف کابلی بسماللهالرحمنالرحیم این سطر جادهها که به صحرا نوشته اند یاران رفته از قلم پا نوشته اند لوح مزارها همه سر بسته نامهها است کز آخرت به مردم دنیا نوشته اند با درود به پیشگاه مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با درود و سلام خدمت امام امت، پدر بزرگوار و یار دلسوز این امت؛ و با سلام خدمت امت اسلامی و شهیدپرور ایران. چند کلمهای صحبت و درددل این بندهی حقیر است که در بارگاه خدا از کوچکترین ذرات هستی به شمار میرود، با امتی به این مبارکی و عظمت که دل پیامبر اکرم (ص) را شاد کرده اند. اولاً حلالیت میخوانم از خدای مهربان، از این همه غفلت و گناه که عمری را تباه کردم و حلالیت میخواهم از خانوادههای شهدا و فرزندان شهدا که نور چشم ما و روشنی بخش دلهای منجمد و سیاه ما هستند و شاید تا به حال در لحظات زندگی در سنگر حق علیه باطل، قصوراتی از این بنده حقیر سرزده باشد. پروردگارا! سرانجام این امت زجر کشیده و یاران دلسوز امام زمان (عج) را که ما از دور مشاهده شان میکنیم به خیر و رحمت خود مزین بگردان. غرض از این مزاحت این کهای یاوران امام، لحظهها لحظههای سرنوشت و انتخاب است. حقی که خدا به هر انسانی عطا نموده و به حول و قوه الهی و برکت امام عزیز و برکت خون شهدا و عزت اسلام، ما را در این مسیر قرار داده، ما بندگانی را که روسیاهی مان به خدا ثابت شده، غریق رحمت فرموده است. عزیزان این لحظهها و این زمان را انتخاب کنید. انتخابی خالصانه و برای خدا که هیچ آخر و عاقبتی بهتر از آنی نیست که خدا برای ما پسندیده و هدایت کند. «الله و فقنا لما تحب وترضی» این زنجیرها و تکه چوبها و استخوانهای ته مانده و پوسیدهی آمال دنیوی و مادیات بیش از حد زندگی، غیر از گندیده شدن انسان و گمراهی وی از راه اسلام راستین و تنبل شدن آدمی و وابسته کردن او به لحظهها و روزهای عمر فانی که در نهایت فقط مویی سپید میماند و حاصل عمری تمام گناه، هیچ نفعی ندارد و انتخاب همان راه سرخ ابا عبدالله الحسین علیه السلام و تمام انبیا عظام و شهدای اسلام است. انتخاب، همان انتخاب «از خود و از دار و ندار و هستی گذشتن» و همه چیز را به خدا سپردن است. انتخاب، همان انتخاب عشق به الله است و از همه وجود و آسایش و هستی گذشتن و در ذات وجود الهی و اراده و مشیت الهی حل شدن است. لحظههای عمر در حال گذر است و ما یک دفعه بیدار میشویم و خدای مهربان و بزرگ ان شاء الله ما و شما را برای اسلام انتخاب کرده است و پیروزی نهایی از آن ماست، چون خط اباعبدالله الحسین علیه السلام همین است. پس از همهی نفاق و دورویی و کینه و تنبلی حتی اگر به مقدار یک ذره و برای یک بار هم که شده گذشت کنید و امام را و خط امام را با گوشت و خون و مشت و چنگال محافظت کنید که اگر خورشید و ماه نبود، تمام عمر در ظلمت و اصلاً، شاید نیست بودیم. دل خانوادهی شهدا را به دست آورید که پیش خدا اینها عزیزند. بارالها قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و امام امت را نسبت به ما امت اسلامی ایران و ان شاء الله همهی مسلمین، نرم و مهربان و شاد بگردان. سید یوسف کابلی ۵ / ۱۲ / ۱۳۶۲ https://defapress.ir/fa/news/643348/شهید-سید-یوسف-کابلی
-
1 پسندیده شدهشهید غلامحسین اخلاصی بروجنی: ملت ایران نباید انقلاب اسلامی و امام خود را فراموش کنند شهید غلامحسین اخلاصی بروجنی در بخشی از وصیتنامه خود آورده است: از برادران عزیز مىخواهم تا آنجایى که میتوانند به این انقلاب کمک بکنند و این انقلاب را تا سر حد پیروزى پیش ببرند و امام خود را فراموش نکنید. دفاعپرس https://s8.uupload.ir/files/2345127_233_axm8.jpg شهید «غلامحسین اخلاصی» فرزند عزتالله چهاردهم فروردین ۱۳۴۳ در بروجن به دنیا آمد، دانشآموز دوم دبیرستان بود که از طرف بسیج در جبهه حضور یافت؛ ششم فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتحالمبین به شهادت رسید. متن زیر وصیتنامه این شهید گرانقدر است که ۸ روز قبل از شهادت به رشته تحریر درآورده است: (بسم رب الشهداء) ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون نپندارید آنهایی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند، بلکه آنها زندهاند و نزد خدایشان روزى مىخورند. باسلام و درود بهرهبر انقلاب اسلامى ایران، اینپیرمرد جماران و این نایب برحق امام زمان، آن امام عزیز که در عصر من زندگى مىکرد و میکند و من نتوانستم بطور احسن از آن استفاده کنم از گفتار آن، از عمل آن و از مهربانى آن و جاى بسى تاسف است براى من و حال نمیدانم اسم این را نامه بگذارم یا وصیتنامه. امروز چهارشنبه ۲۷ اسفند ۶۰ شاید بعد از ظهر براى عملیات برویم و امکان شهید شدن ما هست، اگر لیاقت شهید شدن را داشته باشیم که آن را هم نداریم، ولى اگر شهید شدم اول از امام میخواهم که مرا ببخشد چونکه من فرزند کوچک او هستم و او مرا نمىشناسد مرا ببخشد چونکه من نتوانستم بطور دلخواه از گفتار او و از پیام او استفاده بکنم و شاید نتوانستم او را بشناسم؛ و پیام من به مردم قهرمانپرور و شهیدپرور ایران، مردمى که با جان دل توانستند در پشت جبههها عمل و کار خود را بکنند و توانستند با کمکهاى خود چنان مشت محکمى بر دهان آمریکا و دیگر ابرقدرتها بزنند که دیگر آنها فکر خود را بکنند و گور خود را گم بکنند، چونکه شما به آنها فهماندید که ما کشورى هستیم که بر روى پاى خود استوار هستیم و خواهیم بود و کسى نمىتواند کوچکترین حرف زورى بزند. پیام من به شما و دیگران این است که کمکهاى خود را کم نکنید و بتوانید چنان مشت محکمى بردهان ضد انقلاب بزنید که دیگر نتوانند کوچکترین قدمى و یا کوچکترین حرفى برعلیه انقلاب ما بردارند و بتوانند این انقلاب را تا انقلاب مهدى (عج) استوار سر جاى خود نگهدارند، به این حرفهاى ضد انقلاب گوش ندهید و تا سر حد جان مقاومت بکنید تا آنها سرنگون بشوند و کوچکترین اثرى از آنها در این مملکت نباشد و در دعاهاى شب شرکت بکنند و دعا براى رزمندگان را هیچوقت فراموش نکنند. امیدوارم که این پیام کوچک من به شما برسد و دومین پیام خود را با فرستادن سلام براى دوستان و برادران میفرستم و از شما میخواهم که اگر ما به درجه شهادت رسیدیم راه ما را ادامه بدهید و نگذارید خون شهیدان به هدر برود، خون شهیدانى که از کربلاى امام حسین (ع) تا کربلاى ایران شهید شدهاند؛ و از برادران عزیز مىخواهم تا آنجایى که میتوانند به این انقلاب کمک بکنند و این انقلاب را تا سر حد پیروزى پیش ببرند و امام خود را فراموش نکنید. با فرستادن سلام به پدر و مادر عزیز و مهربانم که گذاشتند من به جبهه بیایم، مخصوصا پدر عزیز که باید بگویم شهادتنامه مرا امضاکردى و اجازه دادى که به «هل من ناصر ینصرنى» حسین زمان خود جواب بدهم، از شما میخواهم که اگر شهید شدم هیچگونه ناراحتى به خود راه ندهید و گریه نکنید تا بتوانید به ضد انقلاب بفهمانید که ما تا سر حد امکان مىجنگیم و پدر عزیز از تو میخواهم که بعد از شهادت من یک پرچم سبز بر بالاى در بزنى به سکوت یک هفته، و آواى قرآن در منزل باشد و امیدوارم که مرا حلالکنى، همینطور تو مادر عزیز، امیدوارم شیرت را حلالم کنى و موقعى که سر قبر من مىروید از خدا بخواهید که مرا بیامرزد و مرا ببخشد. https://defapress.ir/fa/news/646232/ملت-ایران-نباید-انقلاب-اسلامی-و-امام-خود-را-فراموش-کنند
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتصاویری که در پست اول این تاپیک درج شده از تانک ارتقا یافته M-60T ترکیه است! تصاویری از این تانک : این تانک در حقیقت سابرامارک 2 ( یا استاندارد دوم تانک سابرای اسرائیل) است! پایه این تانک همانگونه که مشخص است تانک M60 امریکایی است اما توسعه آن به خانواده تانک های ماگاچ اسرائیل بازمیگردد! تانک سابرا (یا سبرا) از توسعه و ارتقای تانک ماگاچ 7C حاصل شده است و از نظر سطوح حفاظتی به آن شباهت دارد. مقاومت زرهی تانک ماگاچ 7C در برابر پرتابه های انرژی شیمیایی حداکثر 940 میلیمتر و در برابر پرتابه ای انرژی جنبشی حداکثر430 میلیمتر تخمین زده میشود و میتوان انتظار داشت که تانک سابرا و M60T مقاومت زرهی در این حدود داشته باشند! در تاپیک زیر : http://www.military....page__hl__sabra علی آقای عزیز یکسری توضیحات در مورد سابرا و M60T عنوان کرده اند که ناقص و حتی اشتباه است! البته ایشان در جایگاه استاد بنده هستند ولی خوب استاد هم گاهی اشتباه میکند! M60T (استاندارد دوم سابرا) در حدود 59 تن وزن دارد! این تانک به پیشرانه آلمانی MTU 881 KA-501 با توان 1000 اسب بخار (ساخت تحت لیسانس در ترکیه) و جعبه دنده Renk 304S (با چهار دنده جلو و دو دنده عقب) مجهز است! با توجه قدرت پیشرانه و وزن این تانک ، نسبت قدرت به وزن آن در حدود 16.94 اسب بخار بر تن خواهد بود! حداکثر سرعت این تانک 55 کیلومتر بر ساعت و برد آن با مخزن سوخت 500 لیتری در حدود 450 کیلومتر است! تانک های M60T از ترکیب زره ماژولار(قابل نصب و جداسازی) کامپوزیتی/ واکنشگر بهره میبرند! در برخی نمونه های این تانک ، ماژول های زره واکنشگر سینه تانک (Glasic) با صفحه زرهی کامپوزیتی تعویض شده اند که در تصاویر قابل مشاهده است! بلوک های زره واکنشگر سینه تانک بلوک زره کامپوزیتی سینه تانک یکی از مهمترین به روزرسانی های انجام شده در این تانک تجهیز آن به سیستم کنترل آتش نسل سومی Knight است که توسط صنایع Elbit اسرائیل به ساخت رسیده! این سیستم کنترل اتش پیشرفته به سایت پانورامیک (دید وسیع فرمانده) ، سایت چند کاناله توپچی و مجموعه کاملی از سنسور ها و پنل های کنترل مجهز است! البته در تانک های M60T ترکیه سایت دید وسیع فرمانده حذف گردیده و به جای آن سیستم نظارتی دیگری تحت عنوان نمایشگر حرارتی مستقل فرمانده (CITV) نصب شده است! سیستم کنترل آتش Knight نمای داخلی تانک M60T تانک M60T علاوه بر توپ 120 میلیمتری که سلاح اصلی آن است قابلیت نصب سه تیربار در کالیبر های 7.62 و 12.7 به عنوان تسلیحات ثانویه را دارد! این تعداد از تیربار بر روی تانک قابلیت فراهم کردن پوشش اتش پرحجم بر روی نفرات دشمن در فواصل نزدیک را فراهم میکند! توپ 120 میلیمتری بدون خان MG253 این تانک نیز قابلیت استفاده از طیف گسترده و موثری از مهمات استاندارد 120 میلیمتری ناتو را فراهم میکند! علاوه بر این امکان شلیک موشک ضد تانک هدایت شونده LAHAT با برد 8000 متر را نیز دارد! شماری از مهمات 120 میلیمتری ساخت اسرائیل موشک LAHAT