alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1.   چندین ماه پیش بود که خبر آسیب منبع آب روستا یا شهرکی توسط روسیه فغان و بیداد و رسانه های عربی و غربی را پر کرد که حمله به زیرساخت های حیاتی در طول جنگ جنایت جنگی محسوب میشه و فاجعه رخ داد در سوریه و انسانیت به کجا خواهد رفت حالا؟! حالا باید به اون رسانه ها گفت سلام، اصلا خبر قابل ذکری هست؟! الان دقیقا کجایید؟!
  2.   تخمینی از این فاصله هست؟ سلاح مستقیم زنی در این برد وجود نداره که این تروریستها به این راحتی در میدان "تانگو" نفرمایند؟ اگر فرض کمبود توپخانه و مشغولیتش و نبود پهپاد و پشتیبانی هوایی را در اون فاصله زمانی درست در نظر بگیریم آیا سلاح جایگزینی وجود نداره برای جلوگیری از این تحرک آزادانه؟ در مورد تانک که به نظر کاملا محدودیت وجود داره. ولی اگر مثلا توپ های دو منظوره در دسترس باشه ( اعم از هوایی و ... ) که مثلا زو23 هم هست و داره استفاده میشه چرا در این چند تصویر و فیلم موجود علیه این دسته استفاده نشد؟ البته معلومه تو این تصویر از برد زو23 خارجه احتمالا ولی توپ های دیگه ای با کالیبر بالاتر اگر بود آیا موثر نمیتونست باشه؟   در کلیپ دیگه ای که دوستان گذاشته بودند انتحاری داعش در کویر خدا و سطحی مسطح ( البته با گرد و غبار فراوان ) در زیر آتش یک تانک و حداقل دو تا توپ تاکتیکال! خودش را به میان ارتشی ها رسوند و منفجر کرد. نه شلیک مداوم توپ ها متوقفش کرد و نه شلیک تانک. هر چند استرس معلومه تاثیر منفی بر دقت میزاره ولی خیلی موثر میتونه باشه انتحاری ها اگر واقعا توان مقابله باهاشون انقدر محدود باشه، حتی در شرایطی تقریبا ایده آل ( زمین مسطح، حصور تانک، تشخیص انتحاری در فاصله، توپ های سوار بر خودرو، جالبه حتی خودروها با اون تحرک بالا معلوم نشد چرا تلاش جدی نکردند لااقل از مهلکه دور بشند اگر فرض بگیریم تحرک تانک کافی نبود؟)     به نظرم چندان دور از واقعیت نیست، اینکه ترکیه برای هدف اصلیش ( ضعیف کردن بیش از پیش دولت مرکزی سوریه و در نهایت شکست کاملش که دیگه به یک موضوع حیثیتی تبدیل شده براش ) به تشکیل کشوری کردی ( با مختصات خاص و شرایط ویژه و امتیازات معین در بحث پ ک ک و کردهای داخلی و مناطق همجوار مرزی و نفوذ تضمین شده بر کشور کردی بواسطه ی طرف غربی و امتیازات خاص ترکیه در شئون مختلف این کشور فرضی و ...) رضایت داده باشه. علاوه بر اون ممکنه تضمین هایی نیز در رابطه با مسائل اقتصادی و حمایت های دیگه ای که در سایر نقاط سوریه از مزدوران تحت امرش نیاز داره و بحث های اتحادیه اروپایی و ... هم دریافت کرده باشه. بحث هم این نیست که این ایده آۀ ترکیه بوده، بلکه تحت فشارهای خاص و به هر حال روند فزاینده نیاز به سرکوب داعش در شمال سوریه توسط نیرویی که به کمک ارتش آزاد بیاد و شاید توافقات پشت پرده جدید با اوجالان در رابطه با کردهای داخلی مجبور به این انتخاب شده که در کوتاه مدت هم فشارها بر روش کاسته بشه و اهم امتیازاتی گرفته باهش در بحث های داخلی و منطقه ای و جهانی. قطعا از بحث لابی شدید اصراعیل با همه ی طرف ها و ترغیب و تهدیدشون نباید گذشت که احتمالا تاثیرات غیر قابل برگشتی داشته.   ولی سوال اینجاست ترکیه به بلند مدت هم فکر کرده؟ یعنی با اعتماد میتونه در رابطه با مفید بودن این اقدام در بلندمدت هم در رابطه با ترکیه و مرزهاش چنین قماری کنه؟ اصلا امکان تضمین های بلند مدتی برای ترکیه وجود داره؟
  3.   هر جور نگاه می کنیم، چه از معدود کلیپ های اعلام الحربی از حملات توپخانه ای در جنوب حلب، چه تصاویر محدود از چند شاید کمتر از انگشتان دست زرهی و تانک و چه تصاویر تروریستها که معلومه حتی چند نفربر ساده هم برای عقب نشینی ها و .. وجود نداره و چه همین کلیپ نشون میده واقعا برای جنوب حلب حالا به هر دلیلی لجستیک و امکانات یک جنگ واقعی! در نظر گرفته نشده. به نظرم حتی در مورد ضد زره ها و حتی شاید بشه گفت خمپاره انداز ها هم در صرفه جویی تمام و کمال هستیم. در همین کلیپ به نظر خودروهای دیگه ای هم هستند که میتونند هدف بگیرند، یا نیروهای پیاده ای که بعد از هدف قرار گرفتن خودرور در حال عقب نشینی هستند و احتمالا ده ها مورد دیگه که همونطور که در یکی از کلیپ ها بوضوح مشخص بود صدای پهپاد، دارند رصد میشند.   یکی از دلایلش این میتونه باشه که معلومه از لحاظ انسانی حداقل حضور وجود داره ( به لحاظ وسعت جبهه و نیروی مقابل ) و از همه مهمتر گویا عقبه ی خاصی هم در نظر گرفته نشده ( بر خلاف تروریستها که نیروی انسانی دائم از خطوط پشتی در حملات و دفاع ها بهشون تزریق میشه ) وقتی نیروی انسانی کافی نباشه خب ادوات و تسلیحات هم کارایی نخواهد داشت. شاید همین هم دلیل باقی موندن پیکر شهداست در صحنه، معمولا مدافعینی که کم تعداد هستند وقتی هدف قرار میگیرند به خاطر کمبود نفرات و هجوم پرتعداد طرف مقابل امکان عقب کشیدنشون با چند نفر محدود وجود نداره. ( اگر نگیم مدافعینی که برای یک منطقه در نظر گرفته شدند (بعد از حادثه ی خان طومان و چند موقعیت مشابه ) چنان کم تعداد هستند که همگی شهید میشند در همون موقعیتی که هستند )
  4. در تاپيک تحولات دوستانمون مطلبي را قبلا گذاشته بودند، حالا به نظرم اينجا هم شايد گذاشته شده باشه ولي بد نيست دوباره با نگاهي متفاوت بهش نگاه بشه. از چه نظر متفاوت. از اونجا که معمولا در اين زمانه همه ابتدا در جستجوي گوينده سخن هستند تا مطلبي را رد کنند يا تاييد ( اينطور زحمت خواندن مطلب و تطبيق اون با مطالب ديگه و تصديق يا رد و نتيجه گيري صحيح یا غلط را هم به خودشون نميدند ) بنابراين با تشريح تحليلگر مطلب به سراغ متن ميريم. نويسنده اين مطلب و البته مطالب بسياري ديگه در رابطه با سوريه، فردی منتقد جدی نظام، از یک جناح سیاسی مشخص و البته طبق خاطراتشون زخم خورده جدی سیستم  ( در بحث دکترا و احتمالا دانشجوی ستاره دار بودن و بازجویی ورای مصاحبه ی دکترا و ...  ) و دانشجوي دکتراي مطالعات بين الملل در اسپانيا هستند. در تعريف سپهر سياسي! ايران در دسته ي اصلاح طلبان تند و تيز شايد بشه طبقه بنديشون کرد که نمونتا! مثلا اگر درست به يادم مونده باشه ( چون مطالبشون را دنيال ميکردم ) از حسرت هاشون عدم توفيق ديدار با موسوي در زمان بعد از اعتراضات بود و حصر موسوي و .. و ميشه گفت از منتقدين جدي کل سیستم هستند و مثلا در مقياس فعلي هم  زاويه دار با شخصي مثل صادق خرازي. حالا نه اينکه در اسپانيا بودن يا دکترا خواندن يا منتقد نظام بودن وزخم خوردگی چيزکي بر تحليل ايشون بيفزايه يا کم کنه که اين ها امتيازي بر محتواي تحليل محسوب نميشند ولي ديدگاه ايشان را براي ديدگاهي که همه ي موافقان يا مخالفان يک مطلب را در کاسه اي قرار ميدند که چون در آن کاسه هستند پس غلط ميگن يا درست شايد يک استثنا باشه. باز هم اگر درست در خاطرم باشه و البته احتمالا دوستاني در اينجا هم مطالب ايشون را دنبال مي کنند و ميتونند کمک کنند خصوصا دوستان هم طيف سياسي (معمولا گروه هاي مجازي بيشتر با هم طيف ها در ارتباطند) ايشون زبان عربي را هم خوب بلدند و اخبار سوريه را هم به دقت از منابع گوناگون و متفاوت دنبال مي کنند. باز تمام اين توصيفات دليل بر اين نيست که چون نويسنده اين مطلب چنينه پس حتما تحليلش هم درسته، بلکه همونطور که گفتم طبق مرسومات فضاي مجازي تنها هدف نشر ديدگاهي متفاوت از قضاوت هاي فلاني گفته پس درسته، فلاني گفته پس غلطه هست.      
  5. گویا قراره کنفرانسی در ترکیه برای نزدیک تر کردن مواضع نیروهای دموکرات با نیروهای ارتش آزاد با میانجیگری امریکا برگزار بشه (در رابطه با مدیریت شمال حلب و احتمالا در آینده خود حلب ). موقعیت کنفرانس یعنی ترکیه به این معنی هست که امریکا قصد داره منافع ترکیه (در این مقطع و تاکتیکی) را به طور جدی در نظر بگیره، از طرفی به هر حال منافع کردها با ترکیه تفاوت هایی جدی داره ولی کردها هم مجبورند در این کنفرانس با فشار آمریکا شرکت کنند چون الان همه چیزشون در پیشروی ها دست امریکاست. از تجهیزات و پشتیبانی هوایی گرفته تا مستشاران ( شما اسمش را بزارید کنترل کننده های میدانی ) در زمین.   حالا باید دید این تقسیم منافع در شمال حلب بین ارتش آزاد و کردها به چه صورت خواهد بود که صدالبته با حضور ترکیه و خواست هاش قطعا به نحوی خواهد بود که یا عملا ارتش آزاد چنان در مناطق تصرف شده مستقر خواهد شد که مناطق کردی هیچوقت نتونند صورت یکپارچه ای به خودشون بگیرند و یا اینکه عملا کردها ضمانت های قطعی و کافی و وافی ( در خیال خودشون در کوتاه مدت و البته با فشار غرب ) به ترکیه میدند که بیش از منافع خودشون منافع ترکیه را (فعلا) در نظر بگیرند. (بستگی داره ترکیه شرایط تعامل را چه طور ببینه و مثلا متوجه خطر آینده هم باشه یا فعلا در این مخمصه ای که گیر افتاده باز این طرف یعنی ترکیه هم با فشار امریکا به یک حد وسطی رضایت بده ) - به هر حال برنده اصلی باز امریکا و در منطقه اصراعیل خواهند بود چون در حقیقت دو برگ برنده ضد یکدیگر را حفظ خواهند کرد و در صورت لزوم راحت هر کدام را ضد دیگری در صورت از تبعیت! خارج شدن به کار خواهند بست. ( ترکیه ضد اکراد و اکراد ضد ترکیه ) 
  6. در فیلمی که در گزارش جدید مشرق گذاشته شده برای لحاظاتی صدای پهپاد هم شنیده میشه به نظر. متاسفانه جبهه ی مقاومت چنان از لحاظ تصویری و رسانه ای ضعیف عمل می کنه که با حجم بالای تصاویر رسانه ای تروریستها اون هم در ساعات اولیه هجوم هاشون به واقع این تصور بوجود میاد که مقاومت دقیقا در انجام "هیچ کاری" هست. یعنی نشسته و فقط داره نگاه میکنه. در حالیکه در فیلم های مشرق مشخصه که لااقل در برخی ساعات حجم آتش سنگینی وجود داره توسط مقاومت. هر چند باز به نظرم مقاومت از لحاظ زرهی و توپخانه و تسلیحات خیلی خیلی خیلی بهتر میتونه مجهز باشه تا یک جهنم واقعی درست کنه.
  7.   شرایط لبنان و سوریه کمی تفاوت داره خوب. اصولا خوی ناسیونالیسم عربی و اتحادی که بر این پایه حالا با هر کیفیتی بین عرب ها وجود داره باعث میشه که اولا تاثیر رسانه های عربی بر افکار عمومی عرب ها بسیار زیاد باشه که با انبوه چنین رسانه هایی و هم افزایی رسانه های کشورهای مختلف که مواضع را از زوایای گوناگون برای مخاطبان پوشش میدند و القا می کنند، راحت میتونند موج های مقطعی و حتی دائمی ایجاد کنند در جهت سودهی به افکار عمومی عرب. و دوم اینکه تاکید و کار مدام بر تقویت شکاف بین شیعه و سنی بر پایه ی همین منابع و ابزار اصولا کار را بسیار دشوارتر هم کرده.   در لبنان عامل عامل مذهب تا حدودی بر ناسیونالیسم عربی لبنانی های شیعه تاثیر گذار بوده و این تبلیغات و پروپاگاندای لااقل رسانه ای را خنثی میکنه ( اون هم نه کامل، بین شیعیان لبنان هم قطعا عرب هایی هستند که عربیتشون براشون مهمتر هست ) ولی در سوریه این عامل بسیار کمرنگ تر هست. فراموش نکنیم به نظر بخشی لااقل از خشم موجود بین سوری های مقابل نظام بشار اسد در سوریه به احساسی برمیگرده که طی سالیان به عنوان اقلیت عربی ای که شرافت عربیش را به ارتباط با ایران عجم! فروخته بهشون القا شده و به عنوان قشر عرب جدا از سایر اعراب سال ها تحقیر شده. ارتباطاتی که اعراب به خاطر اشتراکات زبانی دارند خصوصا بعد از گسترده تر شدن رسانه ها و اون خوی متعصب تاریخی و البته ناسیونالیسم معاصرشون حتی اگر تلاش سنگین کشورهای رقیب ایران مثل عربستان و ترکیه (جدیدا) را در جهت دهی ضد ایرانی افکار عمومی عرب را نادیده بگیریم مانع بسیار بزرگی است که اصولا ایران دست بازی برای تحرک داشته باشه.
  8. با توجه به فیلم هایی که دوستمون گذاشتند و حضور همه جانبه تروریستها در جنوب حلب از ترکستانی ها گرفته تا رفقای سلطانی اردوغان و بقیه شاید لااقل وقتشه در شمال لاذقیه تحرکاتی صورت بگیره برای برخی پاکسازی ها. هر چند تحرکاتی هست ولی با شدت بیشتر تا این هجوم بی سابقه را به جنوب حلب اون هم با این مختصات عجیب و غریبی که هیچ توضیحی براش نمیشه متصور بود را کمی شاید بتونه تعدیل که نه تاخیر! کنه.   در مورد این فیلم های مدام هدف قرار گرفتن نیروها با موشک های ضد زره هم با این همه تکرارکه قابل توجیه نیست، شاید تروریستها تیم های نفوذی تدارک دیدند که سبک و یکی دو نفره گاهی به خطوطی نزدیک میشن که مثلا هیچ تخیمنی از امکان حضور تروریستها در فاصله ی ایمن نیست و برای همین نیروها خیالشون راحته ولی این تیم های سبک که مثلا با جا به جایی شبانه خودشون را به منطقه ای و کمین خاصی رسوندند در جایی پشت خطوط فرضی امن عملیات می کنند که اینطور میشه. به هر حال کل عقبه ی جبهه را هم خاکریز بندی کردن و ایمن سازی و یا توجیه صد در صدی نیروها که تجمع نکنند سخت هست. ( بعضا زوایا طوری هست که مثلا 270 درجه خاکریزی نسبی هم وجود داره ولی هدف گیری از همون نقطه غیر امن هست که احتمالا فرضا پشت به خطوط دشمن هست. به هر حال تنها راهش اینکه که این نیروی غریزی آدمی را به دور هم جمع شدن را ولو در پشت خطوط جنگی سرکوب کنند!!
  9.   احتمالا ولی برای مقاصد انساندوستانه و رونق کشاورزی در کشور دوست و برادر سوریه و زمین هایی که از عرق جبین النصره و رفقا انتظار بذرپاشی این زحمت کشان را می کشند، صادرات! و ترانزیت این محصول در اولویت خواهد بود تا خدای نکرده نفربرهای خلصه و قراضی و خان طومان بدون تقویت نمونند بتونند با آفات(!) مبارزه کنند این دوستان. این گشاده دستی سلطان که حتی کود را از ملت خودش دریغ میکنه! به کشور همسایه سخاوتمندانه سرازیر اشک در چشمان آدمی را حلقه حلقه! میکنه.
  10.   اگر این خبر جدی باشه و صحیح شاید بشه گفت ترکیه ترجیح میده حائل ارتش آزاد و رفقای النصره ایش باشند در میان ککردها در شمال حلب. حتی شاید سکوت نسبی ترکیه در رابطه با عملیات نیروهای دموکرات در این چند روز اخیر حاکی از توافقات پشت پرده با امریکا هم باشه توسط ترکیه که با دور زدن کردها و کمک به نیروهای ارتش آزاد در شمال حلب، هم داعش کمی عثب بشینه از مرزهای جنوبی ترکیه تا قصد شوآف غرب مبنی بر مقابله با داعش مثلا در برابر آزاد سازی تدمر به ثمر بشینه و هم کردها در کوتاه مدت راضی باشند که دارند مناطقی را میگیرند و هم برنامه ای طولانی مدت تر اجرا بشه. سوال اینجاست آیا کردها بدون اتصال مناطقشون در شمال راضی خواهند شد؟   و البته ترکیه هر چند شاید خشنود نباشه از دست دادن مناطقی در جنوب خودش بوسیله ی کردهای ولو میکس شده با قسمتی از ارتش آزاد ولی دو نکته اینکه اولا قطعا امریکا در برابر کردها رضایت ترکیه در طولانی مدت بیشتر براش اهمیت داره و راهکارهایی برای اداره ی کردهای حالا مدیون بهش در اختیار خواهد داشت تا با ترکیه سازگاری حتی شاید مطیع واری داشته باشند. و هم اینکه با تصرف باب توسط ارتش آزاد ارتش سوریه کارش در حلب بیش از پیش سخت میشه و در فشاری فوق العاده مضاعف قرار میگیره که که هیچ بعید نیست خیلی کوتاه منجر به سقوط کامل حلب بشه.   شاید راز سکوت باطنی! ترک ها در برابر پیشروی دموکرات ها چنین معامله ای باشه ..
  11. نه به اظهارات دیروز لاوروف که دیگه اجازه نمیدیم ارتش سوریه و متحدینش در جنوب حلب آزادانه در پناه آتش بس مورد حمله قرار بگیرند و نه به اون ستون خودروهای غیر زرهی و ستون تانک ها و زرهی هایی که در فراغ بالی که یقین دارند هیچ پرنده ای در آسمان ظاهر نخواهد شد جولان میدند و سلفی میگیرند. هر چند کاملا مشخصه شرایط حضور و بروز نیروهای ما هم مثل عملیات های آزادی سازی حاضر و العیس و نبل و الزهرا به هیچ وجه نیست. عمده انتقاد اینه که شرایط پا در هوای همون نیروهای موجود در جنوب حلب و متحدین ارشمندشون از نجبا و فاطمیون و زینبیون چرا باید استمرار داشته باشه که هم باعث پیشروی های تروریستها باشیم و هم عملیات های روانی و رسانه ایشون. تصمیمی اگر قراره گرفته بشه باید قاطعانه و شجاعانه گرفته بشه حتی اگر تصمیم بر عقب نشینی باشه. هر چند باز هم قضاوت بدون درک شرایط واقعی حاکم در سوریه و بین نیروهای دخیل سخت و شاید غیرمنصفانه باشه.   به نظر هم یک پیمان هر چند خصمانه ولی نانوشته وجود داره که تروریستها در شمال لاذقیه عملیاتی انجام ندند و در عوض پرنده های روسی هم در جنوب حلب غایب باشند. البته گویا وظیفه ی مهم "آمارگیری و سرشماری" از روس ها دریغ نشده!   به هر حال برای رزمنده های جنوب حلب خصوصا فعلا ما که تنها میتونیم دعا کنیم، خداوند کمکشون کنه ...
  12. هر چند برای سوریه هم مهمه ولی شمالی که الان در دست داعشه در دست کردها هم باشه تفاوتی از حیث نظامی نمیکنه با وضعیت ارتش سوریه هر چند داعش را همیشه میشه امید داشت بیرون روند ولی با تسلط کردها و این حمایت غرب ازشون خوب دیگه باید حاکمیت بر اون مناطق را لااقل به شکل سابق فراموش کرد. به همین ترتیب اهمیت حائلی بین دو سمت کردهاست. فعلا این حائل تقریبا النصره و رفقا هستند و تفاوتی نمیکنه ارتش آزاد و یا چزی دیگه ای بنامیمشون چون همه از یک منبع فرمان میتونند ببرند یعنی اعراب و ترکیه خصوصا که بقائشون بهش بسته است. سوال اینجاست ترکیه اگر معامله ای نکرده باشه و تضمین هایی نگرفته باشه آیا به راحتی حاضر میشه این حائل هم ملحق بشه به دموکرات ها؟! یا شکست بخوره و یا از طرف دیگه کردها قبول میکنند همه ی این زحمات در سرزمینی دو تکه منتظر زمان هدر بشه؟ حتی شاید اگر نقشه ای در کار نباشه اردوغان در صورت ناچاری حضور ارتش سوریه را هم بهتر از اتصال دو منطقه بدونه. هر چند هیچ بعید نیست در صورت هم مرزی ما با دموکرات ها، امریکا بعد از تقویت کردها پای خودش را ظاهری کنار بکشه و با نقشه ای ایده آل کردها را به درگیری با ارتش سوریه و ایرانی ها ترغیب کنه که هم براش فال میشه و هم تماشا چون به هر حال موجبات تحریک اکراد ضد ایران را هم فراهم میکنه در منطقه. (کوبانی و موج خبریش که یادمون نرفته؟)   دموکرات ها در همین ابتدا هم دقت کرده باشیم موازات مرزهای ترکیه پاکسازی انجام ندادند ولی ترکیه با همه ی فریادهای اردوغان به نظرم همچنان برگ های برنده ای داره که غرب نتونه به این راحتی کردها را بر خلاف میل ترکیه در جنوب به قدرت برسونه. نقشه ای که شاید کردها هم فعلا ازش بی خبر هستند و طوری بینابینی که نه کردها به آرزوشون برسند و نه ترکیه با کابوسش روبرو بشه در موعد معین رونمایی خواهد شد. چه معاملاتی و سر کدام از مناطق و جبهه ها و گروه ها غرب میتونه با ترکیه داشته باشه؟!
  13. نیروهای دموکراتیک اعلام کردند با رسیدن ما به دروازه های مینج داعش اجازه خروج غیرنظامیان را از شهر داده و ازشون به عنوان سپر انسانی استفاده نمیکنه! و لابد رسانه ها هم گسترده پوشش میدند که هیچ خبری در مینج از این لحاظ نخواهد بود و استناد هم که به تصاویر هست همیشه و وقتی چیزی منتشر نشه ( داعش هم که عادت به مظلوم نمایی نداره بر خلاف النصره ) خب خبری نیست دیگه! در مقال داعش البته! تبلیغ میشه توسط همین رسانه های عربی/غربی که در فلوجه کاملا از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده میکنه و بنابراین نزدیک شهر هم نباید شد!   آیا با دو داعش طرفیم؟!
  14.   حالا نمیدونم پرسشتون استفهام تاکیدی داشت یا انکاری ولی با توجه به موقعیت و زمان طی شده از عملیات دلایل مختلفی میتونه داشته باشه که البته احتمال "خطا" در درک موقعیتش بسیار پائین هست چون همونطور که گفتم معلومه بر طبق استانداردی آرایش گرفتند ولو مثلا شباهت اون موقعیت به موقعیتی تشریح شده در اون استاندارد آموزشی تنها چند درصد باشه. به نظرم تکنولوژی هر چه قدر هم پیشرفت کنه باز برخی چیزها لااقل فعلا که قابل جایگزینی مطلق نیستند. منجمله سرباز با قابلیت یک اسنان به تنهایی و غیرمسلح به ماشین در تعریف غیر انفرادیش. در اون موقعیت صدها احتمال میتونه وجود داشته باشه از حضور خارج از زرهپوش نیروها به طور همزمان با حضور زرهپوش ها. زرهپوش به هر حال با ضد زره های فعلی سیبل آسانی هستند که اگر مورد تهدید توسط یک نفر دورتر و بعد یورش نفراتی استتار شده  نز دیکتر قرار بگیره مثلا در موقعیت عکس مذکور از کارکردش برای مقابله به شدت کاسته میشه، در حالیکه اون نفرات کشیک! با جا به جایی لااقل میتونند جان اون نفراتی که در صحنه ی انفجار حضور دارند بهتر تامین کنند و زمان بخرند.
  15.   اینم در نظر بگیرید ترکیه دنبال راهی برای جبرانه. با فشار ترکیه اگر خلبانان سالم و سرحال! بدون چون و چرا تحویل روسیه بشن تازه باید منتظر شوی اردوغان مبنی بر انسان دوستی! و عواطف رقیق تروریستها هم باشیم که خلبانان را بدون هیچگونه خط و خشی تحویل روسیه دادند و روسیه باید این را در نظر بگیره و من بعد حواسش باشه این موجودات بی آزار را بیش از پیش هدف قرار نده و تازه ما هم که میانجیگری کردیم و مشتلق ما هم محفوظ!!! ( در صورت روسی بودن خلبانان )   با این اوضاع که جنول حلب پشتیبانی هوایی که تقریبا نداشت اخیرا و حالا با این اتفاقات سقوطی همون تک و توک و ترق و توروق را هم نخواهد داشت. میمونه ما و انتحاری ها که گویا بعد از پس زدن موشک های ضد زره به مقام اول صعود کردند و البته کوادکوپترها که عملیات های عمدتا شبانه را هم به روزانه سوئیچ کردند و احتمالا بعد از شناسایی مفصل توسط این پرنده های کوچک نقطه و خط مناسب برای نفوذ انتحاری و زدن بیشترین آسیب فیزیکی و روانی به نیروهایی که محل تمرکزشون شناسایی شده قبلا؛ تعیین میشه و ادامه ماجرا. با خشک شدن زمین در فصل گرما و بافت مزرعه ای جنوب حلب انتحاری ها تقریبا از هر نقطه ای میتونند تردد کنند بر خلاف زمستان و مشکل زمین های کشاورزی گلی و با یک عملیات ایذایی هم کاملا میشه تمرکز نیرو را برای رصد انتحاری های احتمالی به هم زد. این مشکل عمده انتحاری قطعا با رصد چشمی و حتی مسلح احتمال مقابله باهاش در اون بافت کمه چون کلی نقاط کور و خطوط گسترده وجود داره.   موانع هم که نمیشه در اون خطوط گسترده در همه جا ایجاد کرد اون هم با وجود موشک های ضد زره. مین ریزی هم باز اگر فرض بگیریم اصلا قصد بازگشتی هم وجود نداره باز کار سختی هست. راه مقابله با این سلاح موثر تروریستها چی میتونه باشه؟!
  16.   حالا من چیز زیادی از استراتژی های نظامی و نیروی زمینی و استانداردهای نوین دایر در ارتش های خصوصا عضو پیمان مشترک نمیدونم ولی نحوه آرایش نیروها، خصوصا اون دو سرباز بالایی در یک صحنه حادثه - حالا فارغ از مدت زمان طی شده از حادثه و رسیدن نیروها چون از عکس نمیشه برداشت کرد - با چیزی که احتمالا با درصد بالایی میشه استنباط کرد و حالا احتمالا جزئیات دیگه ای که در تصویر مشخص نیستند پیروی از برنامه ای مشخص در موقعیت های متفاوت را نشون میده.   چیزی که استاندارد سازی شده باشه، اموزش داده شده باشه و از همه مهمتر اجرا بشه در موقعیت های خاص اون آموزش ها. بحث نقد تجهیزات خیلی شده ولی مقوله هایی چون وجود آموزش های نوین و مدون نظامی در مورادی چون مثال ساده فوق گرفته تا استراتژی های میدان نبرد و سناریوهای گوناگون و نحوه ی برخورد باهاش  به نظر مغفول مونده تا حدودی هرچند در تاپیک های گوناگون بهش پرداخته شده در موارد خاص. لااقل از این نظر که در دسترس هست، نه مثل تجهیزات نظامی دور از دسترس. شاید این مورد هم با عدم وجود ارتباط ما با ارتش های نظامی روز مستقیم قابل دسترس نباشه ولی به هر حال پی گرفتن و حصولش و حتی پی ریزی تئوریش توسط خودمون اونقدرها هم نباید مشکل باشه.
  17.   بدون در دست داشتن قراضی رسیدن به خلصه سخته براشون. بعید میدونم اگر اونجا را فتح نکرده باشند مستقیم به این سمت بیان. مگر اینکه قلعجیه و حمیره را هم گرفته باشند که اونوقت کار زیتان هم سخت میشه و میشه حدس زد هدف شبه محاصره حاضر برای بازپسگیری نواحی جنوب هست.   لااقل هر چند ریسک تجمع نیرو در حلب و جنوبش زیاده ولی کاش یک نیروی احتیاطی مناسب اعم از نفر و زرهی اون هم در وضعیت فعلی عدم حضور نیروی هوایی در پشت حطوط و نزدیک بهشون وجود داشت که در شرایط ویژه نیروها را حداقل از محاصره و در مضیقه قرار گرفتن نجات بده چون با این حجم انتحاری و نفرات جیش الفتح و النصره و پراکندگی خطوط و محیط های شبه ویرانه شهر و روستایی این احتمال خیلی بالاست خصوصا حالا که اون ها در موقعیت آفندی هستند. دیگه فکر کنم روشنه که قصدی برای پیشروی در این مسیر وجود نداره و فتوحات سال گذشته هم به هر دلیلی فعلا فقط به اجبار دارند موقتا و تا حملات بعدی دشمن حفظ میشند و بواسطه ی خطوط تدارکاتی بسیار مناسب از ترکیه و اون جبهه ی گسترده ی در اختیار این ها و بافت جمعیتیش اصولا شاید عقلانی هم نباشه پیشروی ولی تمام این بحث ها حول این هست که چرا خطوط دفاعی در جایی که باید ایجاد نمیشند؟ بسیار خب اگر برخی خطوط قابلیت استحکام ندارند حتی عقب نشینی ( با وجود تبعات ختصه روانی بسیار ضد مقاومت و عالی برای تروریستها ) به خطوط سال پیش و استقرار ایمن در اونها در ارجحیت هست خب. بلاتکلیفی قطعا از روحیه ی نیروهای خودی هم کم میکنه.     کاملا، نمیدونم راهبرد روسیه چیه ولی فکر کنم خوب بدونه اتصال حلب از این مسیر به ادلب یعنی خداحافظی با حلب تقریبا و اونوقت پوتین میتونه طرح صلح سوریه را قشنگ به خاک بسپره و به تحریم های ضد خودش بپردازه در قبال یک شکسست دیگه که به هر حال با هر لفظی یک شکست برای حضور روسیه در سوریه محسوب میشه.
  18.   خبر امروز! واقعا باید تشکر کرد از این وظیفه ی مهم سرشماری تروریستها توسط روسیه بعد از اعلام آتش بس که آمارهای خوبی برای مطالعات!! در اختیار مستمعین قرار میده به طور روزانه.
  19. در مورد شهدای احتمالی خبری ندارید؟ خود تروریستها چیزی منتشر نکردند؟ لااقل باز اگر عقب نشینی مثل العیس صورت بگیره راضی هستیم تا اتفاقی مثل خان طومان. نمی دونم شاید تروریستها با تکیه بر عقبه ی لجستیکی و اطلاعاتی قوی خود اعم از ترکیه و اعراب و حتی به احتمال قوی در بعدهای فنی و اطلاعاتی و طرح ریزی عملیات، در یک همکاری دو جانبه (خصوصا در مورد اسرا و جاسوسی ها ) از کمک های اصراعیل هم استفاده میکنند و هربار با یک غافلگیری جدید و غیرقابل پیش بینی برای نیروهای ما از محوری حمله می کنند که اینطور پیش میاد. ( به هر حال تعداد چند برابری نفرات را به هر حال باید راه حلی باشه ولی واقعا شاید مشکل و نوع برنامه ریزی طرف مقابل، نه اونی که در دوربین هاشون نشون میدند بلکه چیزی که در لایه ی پنهان هست؛ طوری هست که یک چیزهایی از نگاه ها مغفول مونده )   با سقوط قراضی وضعیت زیتان و برنه برخی نقاط حساس دیگه هم خطرناک میشه. یک یورش دسته جمعی حتی ممکنه منجر به محاصره نیروها بشه.
  20.   قطعا منظور من از "ارتش سکولار ترکیه" نفی مسلمان منشی! بخشی از این ارتش نیست ( هر چند در جایی خصوصا مثل ارتش که سلسله مراتب و تبعیت از قوانین یکی از اصول هست معلوم نیست اصولا میشه آیا بین مسلمانی و سکولاریته اون هم در بزنگاه های انتخاب میان وظیفه و احکام قانونی ارتش و دستورات دینی تعادل برقرار کرد یا خیر؟! ). بلکه، نوع مواجهه ی مثلا سربازان این ارتش در بزنگاه ماموریتیشون هست با شرایط، جایی که باید انتخاب کنند میان تکلیف دینیشون و دستورات یک ارتش مبتنی بر سکولاریسم با تعریف عمومیش. و مقایسه این سرباز ترک با یک پاسدار داوطلب ایرانی که مختصات حضور و تکلیفی و عقیدتشی برای هممون تا حدودی روشنه.   مثال اجازه ی برگزاری  نماز صبح ( احتمالا با شرایط خاصی ) بوسیله ارتشی که سکولاریسم را اصلی جداناشدنی از اصولش میدونه و احتمالا در بعد حرفه ای پایبندیش به قوانین حرفه ای نظامی ناتو را مثلا با سرکوب "جمیع نقیضین" حتی، افتخاری محسوب میکنه نمیتونه دلیلی باشه که حتما نگاه دینی را هم در دستوراتش دخیل میکنه چه این خود باز تناقضی را سبب میشه. نهایتا این هست که به قول خودتون "ممانعتی" در یک برخورد شخصی شاید ایجاد نکنه در صورتی که برای واحدی از جزء ارتش ضرر و خطری نداشته باشه.     حالا اصراری ندارم حتما تشکیک کنم در این مورد ولی خب فیلم و تصاویر دولتی و فیلتر دولتی داریم در یک ارتش منضبط و حرفه ای و تصاویر لو رفته و ... نگاه حاکم بر ارتش ترکیه میگه که میتونه این رفتار به راحتی وجود نداشته باشه با دستوری که کسی هم مخالفتی نمیتونه باهاش بکنه چون به قول اوغلو سکولار بودن و موندن ترکیه قابل بحث نیست. ولی همونطور که گفتم بحث اصلی در این مورد هست که شاید برای ارتش ترکیه در شرایط اضطرار این "خطر" انتحاری زنانه! رفع بشه ولی چه فکری برای نیروهای ما و خصوصا حشدالشعبی مثلا در عملیاتی مثل فلوجه که نظامی و غیرنظامی قابل تشخیص نیست میشه کرد در حالت معمول؟!
  21. یک نکته در رابطه با خبرهایی که گاهی میشنویم از کمک غیرمستقیم امریکا به داعش و یا برخی گزارش های خصوصا حشد الشعبی از عملیات های غریب امریکایی ها در برخی مناطق تحت تسلط داعش و همچنین کمک های احتمالی به برخی فرماندهان مرموز داعش برای گریختن از مهلکه ها، و تقریبا همیشه با نگاه "توهم توطئانه" یا شدیدا مورد تمسخر قرار میگره یا رد میشه؛ به نظرم چرا باید حتی کمک و یا برنامه ی ایالات متحده برای "فعلا" زنده نگه داشتن بغدادی چه به صورت هدف قرار ندادنش با علم به موقعیتش و چه حتی به صورت کمک به گریختن از مهلکه ها با ایجاد شرایطی چون فریب آـش و حتی بمباران حشدی ها عجیب قلمداد بشه؟   در حال حاضر کاری که داعش انجام میده قطعا و واضح به روشنی لااقل در کوتاه مدت به نفع غربی هاست. کشته شدن نیروهای افراطی عضو این سازمان که خطری بالقوه برای غرب هستند به دست نیروهایی که یا اهمیتی براش ندارند از جهت همپیمانی و یا اتفاقا ضدش هستند و تلفاتی هم میدند و به نفعش هست را چرا باید متوقف کنه، به اضافه ی فایده های بیشمار دیگه ای چون ویرانی و آشوبی که در درازمدت هم تا حدودی و ازجهاتی به سودش خواهد بود.   چرایی توجه به این موضوع به خبر چند روز گذشته مبنی بر امتناع همراه با نوعی اصرار اوباما  به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده از عذرخواهی بمباران اتمی ژاپن برمیگرده. شاید عجیب به نظر برسه شخصی مثل اوباما که رفتارهای ظاهری "بار اولی" را خیلی علاقه منده چرا با وجود قبول بازدید از هیروشیما ولی بر روی "عذرخواهی" نکردنی که به ظاهر باعث تسکین هم میشه و خصوصا در مورد ژاپن مطیع، تبعاتی هم براش نداره انقدر پافشاری میکنه؟ مسئولیتی هم بر دوشش نمیزاره مثل مثلا عذرخواعی ترکیه از ارامنه چون این عدم عذرخواهی یعنی ما مرتکب اون نسل کشی نشدیم و عدم تاییدش در حالیکه جنایت امریکا روشنه و مسبب و مدارکش هم واضح و در دسترس.   دلیلی که براش میشه فرض کرد این نکته مهم هست که این عدم عذرخواهی یعنی تاکید بر این نکته برای جهانیان که " ما در اتخاذ دوباره این شیوه در صورت نیاز به هیچ وجه تردید نخواهیم کرد "  و خب عذرخواهی یعنی اذعان به اشتباهی که اشتباهش نمیدونند و کاملا هم ازش راضی هستند. و ربط این موضوع به ابتدای بحث و داعش این که چرا کشوری که بر شیوه ی بمباران اتمی با توجیه "صدهزاران کشتیم تا میلیون ها کشته ندیم و ندم" ( با یحتمل فریب زیرکانه و حرف حدیث فراوان و نوسترادوموس واری کودکانه و تناقضات تاریخی ) حالا از فرض " کشتن و کشته شدن هزاران نفری در وضعیت فعلی باعث نجات ده ها هزار نفری سرباز و جمعیت هم پیمانم خواهد شد در آینده احتمالی" به راحتی بگذره؟!
  22.   شاید موضوع ساده ای باشه ولی یک قسم از تلفات ما و حتی حشد الشعبی که آموزش های استانداردی را سپری نمکنیم و یا لااقل به صورت دستورالعمل های صادره اجرا نمیکنیم مربوط به همچین بخش هایی میشه در سوریه و عراق. نحوه ی مواجهه با تسلیم شدگان/آوارگان/فرار کنندگان (واقعی یا به ظاهر). چطور در فاصله ی مناسبی همه در مقابل موقعیتی که در یک لحظه توان درگیری باهاشون را داره چیده! شدند و دو به دو یا چند به چند با کندن لباس تنها اجازه ی تسلیم شدن نهایی بهشون داده میشه.   حالا البته ارتش سکولار! ترکیه شاید مشکلی با بخش های زن/کودکان نداشته باشه ولی خب این هم یکی از چالش های نیروهای ما لااقل میتونه باشه.
  23.   صبح که خبر را خوندم خواستم بیام اشاره کنم با توجه به اینکه نقل قول های مستقیمی از جناب الو انجام گرفته بود حتی اگر بی اجازه بوده باشه هم باید خوشال باشیم چون دیگه مهم حق کپی رایت مطلب! نیست اینجا بلکه موضوعی است که دوست داریم منتشر بشه و بهش توجه بشه شاید مورد تامل قرار بگیره که معلوم شد نگارنده ی محترم مطلب هماهنگ بوده. اتفاقا چه خوب میشه اگر چنین دوستان واسطی باشند بین رسانه هامون و سایت های تخصصی؛ چون هم میتونند در رابطه با موارد مختلف به هم کمک کنند و هم کم کم برخی کاستی ها اصلاح بشه و هم از یک طرف از ظرفیت اطلاعات تخصصی انجمن مثلا در یک رسانه ی و خبرگزاری مهم استفاده بشه و هم ایده ها و مطالب تخصصی انجمن در یک بازه ی مخاطبی گسترده مورد نشر و توجه قرار بگیره. اینطور شاید بولتن هایی که بعضا از روی خبرگزاری ها و از سر رفع تکلیف برای مسئولان توسط افراد میانی تهیه میشه باعث بشه همون مطالبی که این دوستان کپی پیست می کنند موارد در خوری داهلشون باشه که اون مسئول عالی رتبه را هم یک تحرکی ببخشه و یا لااقل با دید واقع بینانه تری نسبت به موضوعات نگاه کنه.
  24. میشه این سناریو را محتمل دونست که یک نیروی ویژه ی اطلاعاتی متشکل از دسته ی کوچکی از افراد آموزش دیده ی خبره همراه با تجهیزات خاص، محلی را که قبلا شناسایی شده بوده و احتمالا تحت نظر بوده به دقت رصد میکردند و بعد هم سر وقت معین به کمک مهمات هوشمندی که هم تلفات غیر طبیعی نداشته باشه مثل یک موشک باران هوایی و هم هدف را تامین میکرده عملیات را انجام دادند. اینطوری حساسیت و خطای عملیات هم پایین میومده. اونوقت توجیه پذیر میشه که هم حزب الله داره درست اشاره میکنه به یک نحوی وهم دیده بان حقوق بشری که تکذیب میکنه در واقعیت داره گرا میده که کار تکفیری های دمپایی پوش معمولی حاضر در دمشق و اطراف نبوده چون اصولا شاید در وهله ی اول تجهیزشون به چنین سلاح هوشمندی زیاد به مزاق طراح اصلی عملیات خوش نمیومده حتی اگر قصد ترور شهید بدرالدین بوده. نیاز به نیروهایی خبره تر، آموزش دیده تر، گوش به فرمان تر، مسئولیت پذیرتر و در صورت نیاز با امکان خروج سریعتری بوده. گروه های خفته ی کشورهای عربی در دمشق مثلا، حتی از نیروهای خائن نزدیک به ارتش و دولت سوریه با هدایت و تجهیز سروریس اطلاعاتی اصراعیل فرضا.
  25.   کلا ابهام ماجرا بالاست و به نظرم با توجه به صداقت همیشگی حزب الله و همچنین نوع روایتی که از ماجرا میشه، موضوع به این سادگی نبوده و احتمال داره به هر حال به خاطر منحصر به فرد بودن شهید بدرالدین این یک عملیات پیچیده با همکاری گسترده چندین کشور از کشورهای عربی حتی مثل کویت و قطر گرفته تا امریکا و کشورهای غربی و رژیم اصراعیل با کمک اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی منطقه ای حتی ترکیه و جاسوسان و نفوذی ها در دمشق طی یک عملیات پیشرفته با سلاح ویژه بوده باشه.   حالا این روایت ژورنالیستی شاید از لحاظ نظامی دارای نقص باشه ولی معمولا حقایقی راهم آشکار میکنه. در حالیکه مثلا به قول جناب امینور دیده بان حقوق تروریستها که معمولا در قهرمان سازی تروریستها همیشه عجله داره اینبار هرگونه عملیات تروریستها در اون منطقه را گویا رد کرده.     مشرق