-
تعداد محتوا
1,505 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
7
پست ها ارسال شده توسط F14AA
-
-
یه مقدار بیشتر در مورد جت واش توضیح میدید؟چی هست در چه شرایطی ایجاد میشه واینها
یه جور اغتشاش هوایی هست !
وقتی دو جنگنده در حال تعقیب و گریز هستن ؛ اگر جنگنده تعقیب کننده در مسیر گازهای خروجی موتور جنگنده در حال فرار قرار بگیره و اون گازها به درون ورودی هوا مکیده بشن باعث ایجاد اختلال در کار موتور شده که در اصطلاح هوانوردی بهش میگن جت واش !
پ.ن
البته من یه جایی خونده بودم که جت واش روی کنترل فرامین تاثیر داره و یه جوری باعث برهم خوردن تعادل جنگنده میشه ! ( البته بنظر خودم نظر اولی که گفتم درسته ! )
- 8
-
به افتخار عقاب تازه سفر کرده نیروی هوایی ، زندهیاد سرهنگ حبیب کازرونی
خاطره ای از سرتیپ محمد اسماعیل پیروان
بهمن ماه ١٣٦٥ بود, در پی پیروزیهای نیروهای رزمنده در عملیات کربلای 5 عراق باز روی به بمباران شهرها آورده بود, بهمین جهت بود که پروازهای گشت هوایی برای جلوگیری از نفوذ بمب افکنهای عراقی افزایش یافت, اطلاعات رسیده بود که عراق قصد بمباران شهرستان قم را در دهه سالگرد انقلاب دارد, حدود ساعت دو بعدازظهر بود به همراه سروان کازروني، پس از دريافت اطلاعات پرواز و مدارک مربوط به مأموريت و وضع هواي منطقه به اتاق تجهيزات پروازي رفتيم و پس از چک کردن کلاه پرواز، ماسک اکسيژن و پوشيدن جيسوت بهسمت آشيانه راه افتاديم, در آشيانه پس از انجام مقدمات کار سوار هواپيما شديم و موتورها را روشن کرديم. در حال چک کردن سيستمها بودم که متوجه اشکالي در يکي از سيستمها شدم. امکان برطرف کردن آن در زمان کوتاه فراهم نبود و مجبور شديم از هواپيماي رزرو استفاده كنيم. سريع خودمان را به آشيانهي هواپيماي جايگزين رسانديم؛ چون همکارانم از چند ساعت پيش در منطقه کيوبك مشغول مأموريت بودند و پس از چند مرحله سوختگيري منتظر ما بودند و نميتوانستند پيش از رسيدن ما منطقه را ترک كنند. با مشاهده هواپيماي جايگزين تعجب کردم چون هواپيمای رزرو فقط مجهز به دو موشک حرارتي سایدویندر بود. اين موشکها بُرد کوتاهي داشتند و براي درگيري نزديک هوايي به کار ميرفتند درحاليكه بايد دستكم چند موشک راداري بردمتوسط اسپارو نیز در کنار سايدواندر زير هواپيما نصب باشد, فرصت برای کامل شدن بارگزاری تامکت رزرو نبود خدمه تامکت دیگر منتظر ما بودند.
کاری نمیشد کرد, با توکل به خدا سوار هواپيما شدیم. موتورها را يکي پس از ديگري روشن کردم و مشغول بررسي سيستمها و فرامين شدم. سروان کازروني هم مشغول بررسي رادار و آماده کردن سيستمهاي ناوبري و ديگر سيستمهاي مورد نياز مأموريت شد تا اگر اشکال جزئي وجود داشت، کارکنان فني حاضر در کنار هواپيما مشکل را برطرف كنند. پس از اطمينان از کار کردن درست تمام سيستمها با همآهنگي برج مراقبت بهسمت ابتداي باند حرکت کرديم. پيش از ورود به باند، بررسيهاي لازم انجام شد و موشکها از بيرون توسط متخصصان مسلح شدند. با اجازهي برج مراقبت وارد باند شدم. پس از آزمايش موتورها و چک کردن دوباره فرامين، قدرت موتور را در حالت صددرصد گذاشتم و ترمزها را رها کردم. هواپيما در زمان از باند پرواز کنده شد، پس از چند ثانيه از باند پايگاه شکاري اصفهان جدا شديم و در آسمان آبي و آفتابي بهسمت منطقه مأموريتمان که شمال غرب شهر قم بود، پرواز كرديم. خود را به ارتفاع هجدههزار پا رسانديم. نزديک منطقه مأموريت بوديم که با اعلام کد حضور خود را در منطقه به رادارهاي کرج و سوباشي اعلام كردم. با رسيدن به منطقه، هواپيماي ديگر که چند ساعتي در منطقه بود، حفاظت از آنجا را به ما سپرد. ساعت حدود سهوپانزده دقيقه بود. تانکر سوخترسان در منطقه گردش ميكرد تا در صورت نياز بتوانيم سوختگيري هوايي را انجام دهيم. تانکر سوخترسان نيز با کد اعلام موقعيت كرد. حدود ٤٥ دقيقه گذشت. با حساسيت و دقتِ تمام، در صفحه رادار، جهتهاي مختلف را جستوجو ميکردم و اطراف را زير نظر داشتم. مدتي گذشت. سکوت عجيبي حاکم بود. نگاهي به نشانگر سوخت انداختم. هنوز هم ميتوانستيم پرواز كنيم. يکي از اشکالهايي که انجام مأموريت بهصورت تکفروندي داشت، اين بود که وقتي براي سوختگيري هوايي، كمي از منطقه فاصله ميگرفتيم، نگران بوديم که نكند پيش از پايان سوختگيري، سروکلهي هواپيماهاي دشمن پيدا شود.
فرياد دشمن! دشمن!
در حال گشت در منطقه ايستايي بودم و دقيقاً بهسمت شمال غرب پرواز ميکردم که افسر کنترل شکاري رادار سوباشي همدان روي راديو آمد و با لحني متفاوت و با صدايي بلند گفت: شاهد٥٤! شاهد ٥٤! رهنورد
بيدرنگ جواب دادم. افسر كنترل از ما خواست که بلافاصله سمت خود را به جنوب غرب تغيير دهيم. سپس در قالب کدهاي روزانه موقعيت چهار فروند هواپيماي مهاجم را اعلام كرد. در ارتفاع چهاردههزار پايي پرواز ميکردم و با توجه به اعلام رادار، هوايپماهاي دشمن پايينتر از من پرواز ميکردند. از کازروني خواستم که آنها را روي رادار جستوجو كند. چند ثانيه بيشتر نگذشته بود که کازروني هدفها را روي صفحه رادار مشخص كرد. بيدرنگ با کد به رادار اعلام كردم که هدفها را داريم و براي درگيري به سمت آنها ميرويم. با توجه به محاسباتي که انجام داديم، هواپيماهاي مهاجم در اطراف شمال اراک و در ارتفاع پايين به سمت شهر قم ميآمدند. فاصله آنها با ما حدود صد کيلومتر بود. با همآهنگي، سروان کازروني اطلاعات مربوط به هدفها را درحالت TWS (مود ترک کردن هدف در خلال اسکن رادار اف-١٤) بهدست آورد تا خلبانان عراقي متوجه حضور ما در منطقه نشوند, بدلیل نداشتن موشکهای دوربرد راداری میبایست بدون جلب توجه عراقیها تا حد ممکن به آنها نزدیک شویم.
در صورت قفل راداري روي هواپيماهاي دشمن، سيستم دريافتکننده هشدار راداري موجود در هواپيما، خلبان مهاجم را متوجه حضور و فعاليت اف-١٤ ميکرد و احتمال داشت آنها از ادامه پرواز انصراف دهند و با برگشت به سمت خاک عراق، بمبهاي خود را در يکي از شهرهايي که در مسير برگشتشان قرار داشت فروريزند. در اين صورت از تله طراحي شده ما ميگريختند و با توجه به فاصله ما از آنها احتمال تعقيب و درگيري با آنها وجود نداشت؛ خصوصاً اينکه ما بنزين زيادي نداشتيم و تقریبا موقع سوختگیرییمان بود.سويچهاي لازم را براي درگيري روشن کردم و هرچه به هدفها نزديک ميشديم، رفتهرفته ارتفاع را کم كردم و سرعت مناسب را براي تاکتيک داگ فایت مورد نظر انتخاب كردم.
بايد در كمترين فاصله آنها را ميزدم
هدفها را در صفحه رادار زير نظر داشتم و سروان کازروني هم مرتب اطلاعات مربوط به هدفها را برايم ميگفت. اگر مجهز به موشک فنيکس و يا اسپارو بوديم، از روبهرو آنها را هدف قرار ميدادم، ولي چون فقط موشک حرارتي داشتيم، بايد مطابق تاکتيکهاي خاص پروازي طوري بهسمت آنها حرکت ميكرديم که با چند درجه اختلاف در سمت راست يا چپ ما قرار گيرند تا بتوانيم با گردشي بهموقع، درست پشت سر آنها قرار بگيريم. تصميم داشتم تا در فرصتي مناسب، موشک حرارتي را بهسمت اگزوز موتور يکي از آنها شليک كنم، ولي يک مسأله فکر مرا مشغول کرده بود و آن نگراني از اين موضوع بود که چون آنها در جهت شمال شرق پرواز ميکردند، ممكن بود حتي پس از سرنگوني يکيشان، بقيه خود را به شهر برسانند. بنابراين تصميم گرفتم که از جلو وارد دسته پروازي آنها شوم و آرايش پروازيشان را بههم بريزم. روي همين اساس سرعتم را بيشتر كردم تا در فاصله بيشتري از شهر با آنها درگير شوم.فاصله كمتر و كمتر ميشد و من بهجاي نگاه کردن به صفحه رادار، دقيقاً جلوي هواپيما را نگاه ميکردم. سروان کازروني هم مرتب فاصله آنها را اعلام ميكرد. سمت ما ٢٤٠ درجه يعني جنوب غرب بود و چون بعدازظهر بود، نور آفتاب دقيقاً در چشم من بود و همين، ديدن با چشم غيرمسلح از دور را دشوار ميکرد. مطمئناً يکي از دلايل انتخاب اين زمان براي حمله ازسوي دشمن همين موضوع بود؛ چون خلبانان ما نيز هنگام بمبباران اهداف خود در خاک دشمن، اين موضوع را در نظر ميگرفتند و ترجيح ميدادند در ساعتهاي اوليه صبح بهسمت عراق حمله كنند تا خلبانان شکاري عراقي و توپچيهاي پدافند به خاطر تابش شديد آفتاب نتوانند آنها را پيش از رسيدن به هدف، بهراحتي ببينند.ارتفاع هواپيما را به هزار پا رساندم؛ درحاليکه هواپيماهاي دشمن حدوداً در ارتفاع دويست پايي پرواز ميکردند. سروان کازروني فاصله هواپيماهاي دشمن را پنج مايل اعلام کرد و از آنجا که با کمک رادار دقيقاً روبهروي آنها پرواز ميکرديم، بايد آنها را در جلوي خود ميديدم. چند ثانيه بعد چهار نقطه تيره درست روبهروي خود، ولي در ارتفاع پايينتر ديدم. سرعت آنها كمتر از ما بود. کاملاً آنها را زير نظر گرفتم. کازروني هم رادار را رها کرد و با چشماني باز به کمک شتافت. هواپيماهاي دشمن از نوع ميراژ اف1 بودند. هزار پا بالاتر از آنها پرواز ميکردم و هنوز مرا نديده بودند؛ چون هيچ واكنشي از خود نشان نميدادند. فرصت مناسب فرا رسيد. ارتفاع را کم کردم، دستههاي گاز هواپيما را به جلو فشار دادم و همزمان با اضافه شدن سرعت، بهسمت آنها شيرجه رفتم.
هواپيماهاي دشمن پا به فرار گذاشتند
در فاصله حدود دو مايلي، متوجه حضور ما شدند و خطر را بهخوبي احساس كردند. آرايششان بههم ريخت و بيدرنگ سه فروند بهسمت راست گردش كردند و يک فروند بهسمت چپ گردش كرد. من با مانوري مناسب به تعقيب دسته سه فروندي رفتم. با صداي بلند به کازروني گفتم كه مواظب هواپيماي چهارم باشد که بهسمت شهر و يا پشت سر ما نرود.سرعتم خيلي زياد بود و داشتم از يکي از آنها رد ميشدم که با مانور Hi Yo Yo يعني مانوري كه خلبان با کشيدن شديد هواپيما بهسمت بالا، سرعت را در کوتاهترين زمان به ارتفاع تبديل ميكند و خود را در محل مورد نظرش قرار ميدهد، به پشت سر آنها رفتم. در همين هنگام کازروني گفت: هواپيماي چهارم بهسمت غرب گردش كرد.سرم را به عقب برگرداندم تا موقعيت هواپيماي دشمن را ببينم. متوجه شدم کازروني خودش را ١٥٠ درجه چرخانده است و دقيقاً پشت هواپيماي خودمان را از بالای کاناپی زير نظر دارد. خيالم راحت شد. هواپيماهاي ميراژ دشمن مجهز به دو توپ بودند. آنها معمولاً هنگام بمبباران، مجهز به دو تير موشک حراراتي نيز در نوک بالها بودند تا در صورت رويارويي با هواپيماهاي رهگير، از خود دفاع كنند؛ بنابراين قرار گرفتن آنها در پشت سر براي ما خطرآفرين بود.با يک مانور سريع، خودم را پشت سر يکي از آنها و در موقعيت شليک موشک قرار دادم که ناگهان هر سه فروند به سمت چپ تغيير مسير دادند و بمبهاي خود بيهدف در بيابان رها کردند. منتظر اين لحظه بودم. نگرانيام كمتر شد. باوجود اينکه جهت عمومي هر سه فروند بهسمت چپ بود، ولي از نظر فاصله طولي، فاصله جانبي و ارتفاع در حالتهاي مختلفي قرار داشتند و پيوسته در حال جابهجا شدن بودند. با رها کردن بمبهايشان، قدرت مانورشان بيشتر شد؛ بهطوريکه براي من ميسر نبود که خودم را در پارامتر مناسب براي زدن موشک قرار دهم. يعني در تمام مدتي که آنها از سمت چپ در حال گردش بهسمت غرب بودند (حدود ٢٧٠ درجه) به آنها فشار آوردم تا شايد يکي را بزنم يا يکيشان به زمين بخورد، ولي نشد. به نظر ميرسيد خلبانان عراقي از مهارت بالايي برخوردارند. چرخشها ادامه پيدا کرد تا آنها در راستاي غرب (مسير فرار) قرار گرفتند و با استفاده از کاهش ارتفاع و افزايش سرعت قصد داشتند از مهلکه فرار كنند. اين يک روش معمول براي فرار از دست هواپيماي رهگير است؛ زيرا در اين حالت کار براي خلبان هواپيماي رهگير سخت و خطرآفرين ميشود؛ بهطوريکه ممکن است دست از تعقب بردارد. بدترين دشمن خلبان در اينگونه پروازها زمين است و تاکنون خلبانان زيادي در دنيا در پروازهاي آموزشي و يا جنگي به دليل سرعت زياد در ارتفاع کم با خطاي ديد روبهرو شدهاند. غفلت لحظهاي، ايجاد نوسان توسط خلبان و يا عدم تجربه و مهارت کافي در اين لحظه باعث خواهد شد كه هواپيما به موانع يا زمين برخورد كند و خلبان جان خود را از دست بدهد، ولي من دستبردار نبودم.
شرايط، بسيار سخت و حساس بود
شرايط در کابين متفاوت بود. در ارتفاع پايين و سرعت بالا پرواز ميکرديم و به دليل انجام مانورهاي سنگين، دماي کابين بالا رفته بود. در ارتفاع پايين مولکولهاي هوا متراکم هستند و در سرعت زياد و مانور شديد، اصطکاک مولکولها با بدنه هواپيما صدا و حرارت زيادي در کابين توليد ميکند که سيستم خنککننده جوابگوي آن نميباشد. علاوه بر آن سروصدا نيز بسيار زياد بود. تمام اين شرايط باعث شده بود كه عرق بر سروصورتم جاري شود. زير کلاه پروازي و ماسک اکسيژن روي صورتم کاملاً خيس بود و در آن شرايط حتي امکان پاک کردن عرق از روي چشمانم نيز وجود نداشت, يکي از آنها که بهنظر ميرسيد ليدر دسته پروازي باشد، در وسط و دو فروند ديگر در دو طرف، با فاصله جانبي تاکتيکي و کمي عقبتر از او بهسمت عراق پرواز ميكردند و ما هم به دنبال آنها بوديم. استقبال را بهخوبي انجام داده بوديم و حالا نوبت بدرقهاي درخور بود.بايد براي شليک موشک حرارتي همه چيز را در نظر ميگرفتم؛ زيرا شليک موشک حرارتي با موشک راداری متفاوت است. موشک راداري را بيشتر از فاصله دور، توسط رادار هواپيما و بدون مشاهدهي چشم شليک ميکنند، ولي براي شليک موشک حرارتي، خلبان با مشاهده چشمي هدف، قرار گرفتن در موقعيت مناسب از نظر فاصله و زاويه جانبي با دم هواپيما و ارتفاع نسبت به هدف، دستگاه نشانهروي را دقيقاً روي اگزوز هواپيما قرار ميدهد و اگر همهي پارامترها به درستي رعايت شده باشند، جستوجوگر حرارتي موشک با حس کردن حرارت موتور، با صدايي که در گوشي خلبان شنيده ميشود اعلام ميکند که همه چيز براي شليک موشک آماده است. اگرچه موشک حرارتي براي هدايت بسمت هدف نيازي به رادار ندارد، ولي قفل راداري به خلبان کمک ميکند که فاصلهاش را با هواپيماي هدف بهطور دقيق در HUD مشاهده كند؛ چون اگر موشك در بيرون از حداکثر و يا حداقل فاصله تعيينشده شليک شود، به هدف نخواهد خورد. همچنين رهگير بايد هنگام زدن موشک قدري پايينتر از هدف باشد.
نزديک بود همه چيز از دست برود
همه پارامترها روي ميراژ وسطي تنظيم شده بود؛ بهجز ارتفاع. من کمي بالاتر بودم، براي همين شروع كردم به کم کردن ارتفاع. ناگهان هواپيما در جتواش (گازهاي خروجي از اگزوز هواپيما جلويي) قرار گرفت و در ارتفاع سي متري از زمين، تکان سختي خورد و متلاطم شد. خيلي به زمين نزديک شديم؛ بهطوريکه سروان کازروني بهشدت نگران شد. سريع هواپيما را کنترل كردم و کمي ارتفاع گرفتم. همزمان سرعت را افزايش دادم و چون ميخواستم در جت واش قرار نگيرم، بالاتر پرواز كردم, چندين مايل از منطقه درگيري اوليه دور شده بوديم. تمايل نداشتم دست خالي به پايگاه برگردم و ازطرفي هنوز به دنبال کسب آخرين پارامتر شليک موشک بودم؛ چراکه فقط دو موشک داشتيم و هر بيدقتياي ممکن بود سرنوشت و نتيجه مأموريت را عوض كند. تمايل نداشتم عجله و دستپاچگي، موشکها را به هدر دهد. نکته جالب برايم اين بود در طول درگيري آنها بهدليل نامعلومي از پرتاب فلر حرارتي براي انحراف موشك حرارتي که بهزودي به سمت موتورشان شليک ميشد، خودداري ميکردند و اين، مقداري کارم را آسانتر ميکرد.
موشک، حلقوم ميراژ را فشرد
چون سرعت گرفته بودم، دوباره به نزديکي آنها رسيدم, اينبار با توجه به تجربه قبلي مقدار بهسمت چپ رفتم تا از مخروط جتواش خارج شوم. سپس ارتفاع را کم کردم و دوباره به پشت هواپيماي دشمن برگشتم. جنگندهي ما مقداري لرزش داشت که توجهي نکردم. بيدرنگ دستگاه نشانهروي را روي اگزوز موتور هواپيماي ميراژ وسطي قرار دادم. صداي بلند بوق حسگر حرارتي موشک در گوشم غوغا ميکرد, مثل اينکه موشک براي لحظه ملاقات بيقراري ميکرد, با فرياد ماشه را فشردم. موشک از زير بال هواپيما جدا شد و بهسمت هواپيماي دشمن روانه شد و پيش از اينکه واكنش دشمن سودي برايش داشته باشد، موشک با موتور هواپيما برخورد کرد, بر اثر انفجار، بخش بزرگي از دم هواپيماي دشمن جدا شد و چون در ارتفاع پاييني پرواز ميکرديم، خلبان فرصت خروج اضطراري را پيدا نکرد. هواپيما بلافاصله با زمين برخود كرد و منهدم شد, اين درحالي بود که ديگر خلبانان عراقي که در دو طرف او پرواز ميکردند، صحنه برخورد موشک و اصابت هواپيما به زمين را مشاهده ميکردند.بهدنبال انفجار، قطعههاي هواپيما در فضا پخش شدند و باتوجه به اينکه من با سرعت زياد و در فاصله کم دقيقاً پشت سر او پرواز ميکردم، خطر مرا بهشدت تهديد ميکرد. هواپيما را سريع بالا کشيدم تا به قطعههاي متلاشيشده ميراژ که در هوا پراکنده بودند، برخورد نکند و از طرفي قطعهها وارد موتور هواپيما نشوند. همچنين قدرت موتورها را به حداقل رساندم و هواپيما را به سرعت وارونه كردم تا صحنهي برخورد ميراژ به زمين را به از بالای کاناپی ببینم, سروان کازروني که هيجانزده شده بود، خطاب به رادار سوباشي با صداي بلند تکبير گفت و اعلام کرد که يکي از هواپيماهاي دشمن را زديم و بقيه فرار کردند, افسران کنترل شکاري خيلي خوشحالي ميکردند و مرتب از ما تشکر ميکردند. وقتي از روي هواپيماي منهدمشده عبور کرديم، هواپيما را به حالت عادي درآوردم. ارتفاع هواپيما به دوهزار پايي رسيده بود و به خاطر کم کردن قدرت موتور، سرعت نيز کم شده بود و هواپيماهاي دشمن فاصله زيادي با ما گرفته بودند. دهانم کاملاً خشک شده بود و خيس عرق بودم. يکلحظه تصميم گرفتم سرعت را زياد كنم و به تعقيب آنها ادامه بدهم، ولي به دليل کمبود بنزين و فاصله گرفتن از شهر قم منصرف شدم؛ چون احتمال اينکه دستهي بمبافکن ديگري به شهر حمله كنند، زياد بود. مختصات جغرافيايي بقاياي لاشه هواپيما را با کد به رادار سوباشي اعلام كردم و بهسمت تانکر سوخترسان پرواز کرديم. با خلبان و مسئول سوخترساني هواپيماي ٧٠٧ تماس گرفتم و با توجه به نتيجه مأموريت به نظر ميرسيد خستگي پرواز طولاني آنها نيز برطرف شده است.
خطري که به خير گذشت
هنگام سوختگيري بهدليل متلاطم بودن هوا و احياناً خستگي ناشي از درگيري سنگين هوايي، قسمت فلزي بسکت سوختگيري تانکر به گوشه جلويي کاناپي هواپيما برخورد كرد و صدمهاي جزئي به آن وارد نمود. پس از سوختگيري بهسمت منطقه ايستايي کيوبك برگشتيم و به گشتزني ادامه داديم. هوا داشت تاريک ميشد و سکوت آرامشبخشي حکمفرما بود. زمان پرواز ما نيز پس از حدود سه ساعت پايان يافته بود؛ به همين خاطر با کد از رادارهاي کرج و سوباشي خداحافظي و منطقه را ترک کرديم, و به سمت پايگاه شکاري اصفهان پرواز كرديم و حدود پانزده دقيقه بعد، چرخهاي هواپيما باند پروازي را لمس كردند. هواپيما را در آشيانه پارک كردم و از هواپيما خارج شدم. پرسنل زحمتکش نگهداري خصوصاً سرهمافر «بيآزار» بسيار خوشحال بودند و به ما خستهنباشيد گفتند. ما هم از آنها تشکر کرديم و مشکل جزئي کاناپي را يادآور شديم که روز بعد اين مشکل برطرف شد.
پرونده بمبباران شهرها بسته شد
فرمانده پايگاه شکاري اصفهان، سرتيپ خلبان «عطايي» در دفتر معاونت عمليات پايگاه منتظر ما بودند. ايشان به هر دوي ما خستهنباشيد گفتند و من هم خلاصه مأموريت را براي ايشان تعريف كردم. مدتي بعد نيز شهيد ستاري، فرمانده وقت نيروي هوايي هديهاي براي من و سروان کازروني فرستادند و از ما تقدير كردند. ما هم آن هديهها را تقديم خانوادهي شهدا کرديم.روز بعد از طريق سايتهاي شنود «فاشا» متوجه شديم که خلبان يکي از ميراژها نيز در آنسوي مرز به دليل کمبود سوخت به پايگاه خود نرسيده و مجبور به خروج اضطراري از هواپيما شده است. بهدنبال اين ماجرا، پرونده بمبباران شهرها با هواپيماهاي ميراژ در ارتفاع پست بسته شد و خلبانان عراقي ديگر جرأت حضور در اين منطقه را پيدا نکردند.
منبع: ایرانین ایرفورس بلاگفا
- 51
-
ممنون از تاپیک زیبای شما
یه سوال !
چرا چنین نظری دارن ؟!
با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
منظورشون توانایی های فانتوم و تاندرچیف بوده از نظر حمل سلاح و ... یا ... ؟!
- 2
-
حالا ما نمیشد بجای شاهد 285 همین جت رنجر های تولید داخل به چیزی مثل
OH-58D تبدیل کنیم؟؟
هم کارایی بیشتری داشت هم هزینه کمتر!
سهیل جمله ی ما میتوانیم رو الان بردی زیر سوال ؟! :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
کار نشد نداره اما اینا پلتفورمش همونه وگرنه ساختارش تخصصی شده !
ما هم اگه یه پرنده تخصصی داشته باشیم بهتر از اینه که یه هلی کوپتر غیر تخصصی داشته باشیم ! مثلا اینه که فقط یه خرده ابزار بهش اضافه کنیم و بعد بگیم میتونه در نقش یه هجومی سبک به صورت تخصصی ایفای نقش کنه .
- 6
-
ممنون از تاپیک زیبای شما .
تا اونجا که بنده میدونم ... روسیه تا به حال در کلاس کبرا حرفی برای زدن نداشته . MI 24 , MI 28 و KA 50 همشون از لحاظ وزنی در کلاس آپاچی هستند . بلکه سنگینتر از اون هستند ... جالبه که روسیه هم به سمت بااگرد های تهاجمی سبک رفته .
شباهت به مانگوستا داره ... به بالگرد OH-58D شباهتی نداره .
در ضمن تاپیک OH-58D هم در انجمن موجود نیست . یکی از جوانان زحمتشو بکشه ...
OH-58D :
منظور شباهت میان این دو مدل 2RC و OH-58D نیست !
منظور شباهت میان OH-58D و Ansat-U هست !
- 3
-
فوق العاده بود داش ممد! همچنین بازگشت طوفانی ات رو تبریک می گم!
جالبه، این روس ها اگه یه پهپاد هم بسازن باز برای دو سه نفر هم جا باز می کنن! با توجه به نوشته، در بعضی مواقع جا برای دو نفر هست، آیا این لزومی داره؟ نمیشه سیستم ها و امکانات رو بیشتر کرد؟
سیاوش جان ممنون .
اتفاقا همون ظرفیت برای دستگاه های ارتباطی و هوانوردی استفاده میشه ! ولی یه موقع میبینی نیاز هست نیرو هارو از منطقه درگیری بیرون بکشن و هلیکوپتری هم جز این پرنده باقی نمونده ! اونوقت چی ؟! اون موقع میان از همین بالگرد استفاده میکنن و حداقل چند نفر رو از مهلکه نجات میدن .
- 7
-
بالگرد Ansat 2RC روسیه، در دسته ی بالگرد های تهاجمی- شناسایی قرار دارد که توسط شرکت خوشنام بالگرد سازی Kazan ساخته شده است. این شرکت در تاتارستان روسیه و یکی از اصلی ترین سازندگان هلی کوپتر روسیه ( سابقا شوروی ) به شمار می آید . پیش از ارائه این پرنده ؛ هلی کوپتر میل -2 در خدمت ارتش سرخ قرار داشت . چگونگی جا به جایی خدمت میان این دو هلی کوپتر بدین صورت بود که در دهه 90 میلادی جای یک بالگرد سبک که بتواند جایگزین mi-2 قدیمی شود احساس و از این رو حکایت این بالگرد جوان آغاز گردید . جالب توجه است که این پرنده ( میل 2 ) در روسیه به عنوان یک بالگرد سبک شناخته میشد ولی با این اوصاف از هم وزن های خود در غرب سنگین تر و بزرگتر بشمار میرفت . در ابتدای امر کازان سعی داشت تا هلی کوپتری مشابه با AS 350 و با همکاری یوروکوپتر ( Eurocopter ) تولید کند ولی با شکست مواجه شد .در نتیجه کازان با سازماندهی جدید دفتر طراحی خود مصمم شد تا بالگردی وطنی بسازد که با تایید مقامات روسیه در سال 1997 ؛ کار طراحی آغاز گردید و منجر به ظهور بالگردی جدید به نام " Ansat " ( به معنی آسان ) شد .
در سال 1998 این پرنده که اولین نمونه آزمایشی بود ؛ آماده انجام تست های زمینی گردید و دومین نمونه هم در 17 اوت 1999 توانست پرواز کند ولی اولین پرواز رسمی Ansat در 6 اکتبر همان سال با قلب های تپنده ( PW206 ) که توسط شرکت p&w ( پرت اند ویتنی کانادا ) طراحی شده بود ؛ ثبت گردید . همچنین نمونه ایی از این پرنده با بدنه کشیده و باریک تر با داشتن دو موتور PW207K ؛ در 27 دسامبر 2001 به آسمان پر گشود . همچنین این بالگرد دارای آپشن هایی نیز می باشد که میتوان به جایگزین کردن موتور های اکراینی SICH MS-500V اشاره کرد . همچنین نسخه UT این بالگرد برای فرود از ارابه های چرخ دار به جای طرح چوب اسکی استفاده میکند که این نسخه قیمتی درحدود 2 الی 2.5 میلیون دلاری دارد !
و اما بالگرد " Ansat 2RC " که جدید و مبتنی بر بالگرد سبک و کاربردی Ansat LUH است که Ansat 2RC بر اساس آن ساخته شده است. همانطور که گفتم، شرکت بالگرد سازی Kazan یکی از بزرگترین و معروف ترین کمپانی های بالگرد سازی در دنیاست، بالگرد های مشهوری همچون میل 8، میل 17 و میل 24 توسط این کمپانی به تولید رسیده اند. همچنین طرح بالگرد هایی همچون میل 1 و 4 را نیز این شرکت داده و در مجموع تعداد 12 هزار دستگاه بالگرد به تولید رسانده است. این بالگرد ها هم اکنون در اختیار ارتش روسیه هستند و به صد ها کشور در سر تا سر دنیا صادر می شوند. بر همین اساس شرکت Kazan از با تجربه ترین شرکت های بالگرد سازی در دنیا، در کنار آگوستا وستلند ایتالیا و بل آمریکا قرار می گیرد.
در سال 2005، کارها و پیش نیازهای اولیه بالگرد برای تولید نمونه ی اولیه انجام شد و سرانجام در سال 2007 به نمایش همگان درآمد. با وجود اینها آینده ی این بالگرد نامعلوم است و وزارت دفاع روسیه هیچ طرحی در حال حاضر برای به خدمت گرفتن این بالگرد ندارد. همچنین هیچ خبری برای سفارش این محصول توسط مشتریان خارجی دریافت نشده است. حال به سراغ معرفی برخ از خصایص و کارایی های این بالگرد می رویم که بررسی آنها خالی از لطف نیست. بالگرد Ansat 2RC می تواند برای اموری همچون، شناسایی، پشتیبانی، ماموریت های شبانه، پشتیبانی از خودروهای توپخانه، تانکها و سرباز ها، تعقیب و گریز در مناطق کوهستانی و آب و هوای بد جوی و نابود کردن اهداف از پیش تعیین شده، برخی از ویژگی های این بالگرد به حساب می آید. همچنین این بالگرد دارای پویایی خاصی است که می تواند از پیاده نظام با ارتفاعی کم، به پشتیبانی آتش بپردازد و تجهیزات دشمن را با جنگ افزار هایش تا حدودی نابود کند. وقتی به ظاهر این بالگرد (منظور هلی کوپتر Ansat-U هست ) نگاه می کنیم، متوجه شباهتش با بالگرد OH-58D یا Kiowa Warrior می شویم که این بالگرد نیز در دسته ی بالگرد های هجومی- شناسایی قرار می گرد. تا پیش از معرفی این بالگرد ، در روسیه، هیچ نسخه ای تا این اندازه تخصصی وجود نداشت که ماموریت ها را به صورت ویژه انجام دهد و برای هیچ بالگردی چنین وظایفی تعیین نشده بود.این بالگرد دارای یک طراحی آتشبار معمولی است. خلبان در صندلی عقب و افسر تسلیحات در جلو می نشیند. همچنین در جلوی (نوک دماغه) این بالگرد مجموعه ای از حسگر های نوری و الکترونیکی و مادون قرمز قرار می گیرد. این حسگر ها قادرند تا در شب و روز به فعالیت بپردازند و محدودیتی در این خصوص برای آنها وجود ندارد. اما برخی از حسگر ها در بعضی از شرایط آب و هوایی دارای یک سری محدودیت ها می باشند.این بالگرد شناسایی با یک مسلسل قدرتمند 12.7 میلیمتری برای شلیک به مواضع دشمن و پیاده نظام مجهز می شود. البته این اسلحه می تواند با مدل دیگری تعویض گردد که این به نیاز واحد به کار گیرنده بر می گردد، همچنین می توان موشک های ضد تانک، موشک های غیر هدایت پذیر، بمب ها، موشک های هوا به هوا و مدل های مختلف اسلحه بر روی این بالگرد نصب کرد. همینطور میزان بارگیری و میزان مهمات به واحد به کار گیرنده و ماموریتش بستگی دارد و مقدارش متغییر است. بالگرد Ansat 2RC از دو موتور کانادایی PW207K پرات & ویتنی استفاده می کند که از مدل توربوشفت است و دارای قدرتی معادل 630 اسب بخار است. همچنین این بالگرد دارای یک روتر 4 تیغه است. دو پنجره برای مشاهده ی اجسام و محیط برای خلبان و توپچی تعبیه شده که از طریق آن می توانند وارد و خاج شوند. همچنین برای دستگاه های ارتباطی و هوانوردی نیز محیطی تعبیه شده و در مواقع ضروری و در هنگام رزم قادر است تا دو نفر را درون خود جای دهد. روسیه برای بالگرد میل 28 نیز چنین قابلیتی قرار داده بود .
مشخصات :خدمه : 2 نفر
طول : 13.76 متر
ارتفاع : 3.40 متر
وزن خالی : 1900 کیلوگرم
ماکزیمم وزن تیک آف : 3300 کیلوگرمماکزیمم سرعت : 275 کیلومتر بر ساعت
پیشرانه : دو موتور توربوشفت pw207k ؛ با قدرت 470 کیلو وات یا 630 اسب بخار==============================================
مترجم : F14AA
هرگونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر نام مترجم و Military.ir به عنوان منبع می باشد .
- 68
-
به نام خدا
سلام...
............................................................................................
1-میخوام ازتون خواهش کنم که زین پس این حقیر را عدد خطاب نکنید.
2-فردی که قصد تمسخر ندارد، از چنین تعبیری «حرف آبکی زدن» استفاده نمی کند! خوشحال میشوم که دلایل خودتون رو مبنی بر آبکی بودن نوشته ها (حرفهای) اینجانب در این تاپیک ارائه کنید.
3-بی زحمت چند موردش را ارائه بنمایید، متاسفانه، چنین چیزی را این حقیر مشاهده نکرده ام.
4-مگر ما گفتیم که جزئیات قضیه است؟ آیا کلیات قضیه اهمیت ندارد؟ ... (شاید بگید تا جزئیاتش یعنی نمونه نباشد، خیر! ولی این حقیر چنین تفکر نمی کنم! چرا که معتقدم که مسئله ی رسیدن به نمونه و احداث زیرساخت ها باید توامان پیگیر شود .. پیگیری ترتیبی مسائل در چنین تحرکاتی، یکی از ضعف های عمده اش هدر دادن زمان است و مثل اینکه عزیزان هنوز در جریان نیستند که زمان هم یکی از مولفه های حیاتی امور است و به قول سردار دهقان خیلی زود دیر می شود.)
5-خوشحال میشم بدونم از کجای سخنان این حقیر چنین نتیجه ای گرفته اید؟
6-آیا دلیل خوبی هست برای نساختنش و بی بهره ماندن از این تکنولوژی؟
7-باز هم خوشحال می شوم که دلایل خودتون رو مفصل ارائه کنید تا سرش به بحث بپردازیم...این حقیر زین پس به جای ارائه ی دلیل مبنی بر شدن کار، ترجیه می دهم نظرات و دلایل عزیزان را مبنی بر نشدن کار مشاهده کنم و سپس سرشون به بحث و تبادل نظر بپردازم...عمر از سر راه نیاوردم که اینجا فرت و فرت مستندات و تحلیل های مختلف ارائه کنم و بعد دیگران حتی در حد یک نگاه هم کاری به کارش نداشته باشند! و همون تعابیری که قبلی ها در همین تاپیک ارائه کرده اند به خوردم بدهند!)
8-به نظر شما این دغدغه ی اول ماست؟ ضررها و سودهای ناشی از یک ظرفیت و توانمندی را سیستم فکری شما چگونه تعریف میکند؟
9-والا این حقیر، چندین بار در این سایت عنوان کرده ام که فردی کلی نگر هستم! در این تاپیک دو هدف عمده داشته ام ... 1-این که ما با ظرفیت های علمی-فناوری موجود کشور میتونیم به نمونه محصول مناسب برسیم. 2-توان تولید انبوه هم موجوده. ... برای این دو مسئله هم در پست اول و بیست و پنجم این تاپیک مختصر استدلالها و دلایلی ارائه داده ام، اشکالی وارد میدونید، بسم الله...
............................................................................................
در پناه حق... :rose:
1. من به خواست خودم شمارو به این نام خطاب نکردم بلکه خودتون این نام رو انتخاب کرده بودین !
2- اینکه خودتون رو جز حضرات می پندارین در نوع خودش جالبه ! چرا که اساسا فکر نکنم دخالتی در امور ساخت هواپیما داشته باشین ! :neutral:
3- کمی به خودتون زحمت بدید پیدا میکنید !
4- باید بگم چون چنین بحث هایی تکراری ست و قبلا هم بحث شده ( البته نه بصورت تاپیک این چنینی ) اساسا این تاپیک بی فایده ست و صرفا جهت اینکه بحثی شده باشه هنوز تاپیک بازه !
و همچنین وقتی تاپیکی ایجاد میشه در این حوزه نباید مباحث بر پایه توهمات باشه و بنظر خودتون بحث های شما چقدر پایه و اساس داره ؟!
5- منظور من شخص شما به تنهایی نبودید ؛ منظورم کلیت جمع بود و همچنین کلیت جمع دوستانی که بحث هایی رو مطرح میکردن من باب این موضوع ! این گفته من صرفا شما رو مورد خطاب قرار نداد !
6- اگه تا حدودی از علم ساخت هواپیما با خبر بودید و توان کشور رو با این صنعت مقایسه میکردید ؛ خودتون به جواب میرسیدین !
7- خودتون که جواب خودتون رو دادید ! ( عمر از سر راه نیاوردم که اینجا فرت و فرت مستندات و تحلیل های مختلف ارائه کنم )
اول ابنکه این بحث با یه تاپیک و 9-10 کامنت پاسخ قابل گفتگو نیست !
دوم اینکه از حوصله بنده خارج هست !
سوم اینکه اگر قرار باشه بحثی انجام بشه ترجیه میدم فضای خارج از میلیتاری باشه ! ( حالا میخواید هر کسی رو به عنوان شاهد یا ناظر بحث به همراه داشته )
8- اتفاقا باید باشه ! چون وقتی میخوای یه پروژه به این مهمی رو شروع کنی باید فکر همه چیز باشی نه اینکه تنها هدفت این باشه که یه جنگنده نسل 5 بسازی ! گیرم که ساخته شد ؛ اگه کارایی نداشت ؛ اونوقت چی ؟!
نمیدونم درس مدیریتی تا حالا خوندین یا نه ؛ ولی برای انجام هر کاری پروسه های مختلف در نظر گرفته و ارزیابی میشه و اینکه از همون اول بشینن و برآورد کنن که این طرح چه ضرر ها و سود هایی داره ؛ جز همین پروسه هاست
9- اینکه کلی نگر هستید به خودتون مربوطه !
اونوقت شما بر چه مبنایی ظرفیت های کشور رو سنجیدین و ملاک قرار دادین که با دونسته های شما ما میتونیم جنگنده نسل 5 بسازیم ؟!
در ضمن ساخت یه چیزه ، تولید انبوه یه چیز ! از ساخت تا تولید انبوه کلی راه هست ! حالا واسم جالبه که شما چطوری می دونید که توان تولید انبوه وجود داره ؟! تو همون نیمه راه که ساخت باشه هیچ مدرک معتبری برای ساخت نسل 5 ندیدیم ؛ تولید انبوه که جای خود دارد !
به نظرم صنایع هوایی از صاعقه نسل سومی قصد پرش به نسل پنجم را نداشه اند و جتهای آموزشی کوثر88 و صاعقه جدید در گروه جنگنده های نسل بالاتر از صاعقه هستند به دو دلیل:
در رزمایش فداییان حریم ولایت3 در یک مصاحبه زنده تلویزیونی با منطقه رزمایش، سرهنگ منفردزاده (خلبان آزمایشی صاعقه) رسما اعلام کرد که در حال ارتقای نسل صاعقه به جنگنده های نسل چهارم در استانداردهای جهانی هستیم
دلیل دوم هم مربوط میشه به خبری که توسط امیر سرتیپ عزتی درباره کوثر88 اعلام شده است: icon_arrowd
همانطور که مشاهده میکنید در این صاحبه به نسل سومی بودن اف-5 اشاره شده که میشه اینطور نتیجه گرفت که کوثر88 در نسلی بالاتر از اف-5 یعنی به احتمال زیاد نسل چهارم قرار دارد.
من هیچی نمیگم ولی خدا وکیلی با این دلایل خودت باورت میشه که ما نسل 4 ساخته باشیم ؟!
اصلا خدا وکیلی تفاوت نسل 3 با 4 و 4 با 5 رو میدونید ؟ نه در این حد که اون رادارگریزه و ... !
- 6
- 5
-
درسته که برای ساخت جنگنده مدرن به زمان طولانی احتیاج داریم ولی هم اکنون ما در نقطه صفر این زمان نیستم. مثلا در سال87 کار طراحی یک جنگنده رادارگریز به اتمام رسیده یعنی 6 سال قبل! و حتما یکی دو سال قبل از اتمام طراحی کار طراحی آغاز شده بود یعنی تقریبا هشت سال از یک پروژه میگذرد که با اضافه کردن چند سال دیگر تا اتمام کامل پروژه میبینیم زمان نسبتا طولانی و معقولانه ای صرف این پروژه شده است.
icon_arrowd
دوست عزیز حرف زیاده !
هر وقت نتیجه ی کار رو دیدی قبول کن !
از این مدل خبر ها اگه بخوای قد 20 صفحه تو اینترنت داریم !
مطمئن باش اگه چنین چیزی بود مثل قاهر رونمایی میشد ؛ چون بعد از رونمایی قاهر مشخص شد دوستان دلشون کوچیکه و تا به دستاوردی رسیدن سریع میرن تو کار رونمایی ؛ اون هم از نوع ناقص !
از قدیم گفتن حرف باید محکمه پسند باشه !
اگه به حرف باشه ما الان تو مریخ پژوهشگر و کاوشگر داشتیم !
پس خواهشا دلایل که قابل استناد و منطق باشه ذکر کنید !
- 12
- 3
-
عدد جان قصد تمسخر ندارم ولی اینی که نوشتی رو تمام مدیران و علاقه مندان بخش هوایی که سابقا در میلیتاری بودن و تا همین امروز هم هستن یا به صورت تاپیک نوشتن و یا به صورت پست ارسال کردن ؛ این چیزی هم که شما و دوستان نوشتین صورت کلی قضییه هست وگرنه بر طبق گفته شما و دوستان ؛ ما باید تا الان حداقل یه اسکادران جنگنده ( نمیگم نسل 5 ) حداقل 4+ داشتیم ! دلایلی هم که باعث نقض نوشتار و گفته ی عزیزان میشه بسیار مفصل و طولانی است که از حوصله بنده و دوستان خارج هست !
ساخت جنگنده اون هم پنهان کار به این سادگی نیست و مسلما با چنین مدیریتی تا سال 1400 به چنین اهدافی دست پیدا نخواهیم کرد و اینکه دوستان و حضرات می فرمایند ما از صاعقه یهو بپریم رو نسل 5 نشان دهنده حرف آبکی زدن هست !
در ضمن ساخت یک جنگنده همت زیادی میطلبه و ما فرض رو بر این میگذاریم که بتونیم جنگنده نسل 5 بسازیم ؛ ولی آیا می تونیم اطمینان داشته باشم که هم تراز جنگنده های روز دنیا خواهد بود و حتی حریف نسل 4 میشه یا نه ؟
از این نظر گفتم بحث شما کلی ست که شما فقط به کمیت توجه کردید و تا اونجایی که من پست هارو خوندم کیفیت ساخت و کارایی مورد توجه قرار نگرفت ! مسئله کیفیت چنان مهم هست که هنوز تی 50 و اف 35 و جنگنده های سری جی ارتش چین نتونستن اسکادران تشکیل بدن !
- 7
- 6
-
من رژه رو ندیدم !
ولی همون رژه اول ( فکر کنم سپاه ) رو که یه نظر نگاه کردم فهمیدم امسال رژه داغون تر از همیشه هست !
آخه این دیگه چه مدل رژه ایی بود !؟؟؟؟؟؟
هماهنگی و نظم که در حد صفر ! صف های رژه از بس بی نظم بود که ادم حس میکرد این برادران قصد دارن پرانتز بسازن !
حالا جالبه که ما همینجوری رژه هامون نظم کافی نداره اونوقت همراه با شعر هم رژه میرن !
و قیافه ی دوستان میلیتاریست هم مانند پارسال و سالهای گذشته اینطوری بود ! :waitung: :waitung: :waitung: :waitung:
- 5
-
آقایون سلام !
میگم سیستم من کابل های یو اس بی رو که بهش وصل میکنم یکی در میان میشناسه !
به نظرتون از مادربرده یا از جای دیگه ؟
-
الان کاوه جان کدوم اینا قناصه هست ! میدونم که ما اشتباها همه رو یکی میکنیم ولی خب سیمینوف که مشخص شد ! کدوم یکی از این 3 تا قناصه ست ؟! :|
-
تیر با هدف اخطار شلیک شده اما بنظر نمیاد هوایی بوده باشه
خود مقامات آمریکایی هم اعلام کرده اند مطمئن نیستند تیری که شلیک شده به لنج اصابت کرده یا نه ، لذا احتمالا به نزدیک لنج شلیک شده
خب وقتی احساس خطر میکنن تیر رو به نزدیکی هدف شلیک میکنن دیگه عزیز جان ! :|
- 1
-
منظورتون از این چیه ؟ یعنی مثل RQ-170 بنشوننش؟
اگه بشه چرا که نه ؟ :mrgreen:
نمیشه ؟! icon_rolleyes
-
خو آخه برادر این موضوع اگر واقعا درست بود حداقل می دونستن از کدوم کشور وارد آسمان ایران شده و دنبال سرنخ نبودن اگر به جای این پهپاد ملخی کم سرعت یه پهپاد جتی مثل بوئینگ X-47B بود چی حتی شاید رینگ آخر پدافندی سپاه هم نمی تونست اون رو به خاطر سرعت بالا فرصت کنه بزنه! مگه میشه نقاط حساس مرزی که محل ورود هست رو رها کرد جالبه پارسال فرمانده پدافند هوایی خاتم ارتش امیر اسماعیلی میاد میگه به غیر از پوشش کامل آسمان کل کشور حتی فضای اطراف ایران داخل کشورهای همسایه رو هم پوشش میدیم و پرواز پرنده های رادارگریز در اطراف آسمان ایران رو هم داریم شناسایی می کنیم...و چند بار به پرنده های رادارگریز اونها که قصد ورود به کشور رو داشتن اخطار دادیم!
نصیر جان از شما بعیده ! اگه حرف امیر درست بود که امروز اینطوری نبود .
اینجور که امیر اسماعیلی گفته بودن ؛ این پهپاد اگه دو دقیقه وارد حریم هوایی میشد باید زده میشد ! یا حداقل الان دنبال این نمی گشتن که این جغله از کجا اومده ! یه روز میگن ناو آمریکایی و یه روز میگن کشور های همسایه و ... !
- 2
-
شبکه ی راداری سراسری با شبکه ی پدافندی سراسری متفاوت هست ؛ این گفته که ادعا میشه تمام آسمان ایران و منطقه رو زیر پوشش راداری داریم ، به این معنا نیست که هر پرنده ای در هر جای این آسمان باشه میتونیم با پدافند ساقطش کنیم ، معنی مشخص هست : می تونیم رهگیری کنیم ، برای ساقط کردن ، متخاصم حتما باید وارد رینگ های پدافندی بشه که در مناطق مهم استفرار دارند ، کشور هایی به وسعت ایران ، نمیتونن راهکاری جز این روش رو انتخاب کنن.
البته عزیز جان کشور های دیگه ( و ایران هم تا حدودی ) چنین خلایی رو با گشت های هوایی پر میکنن ! بر اساس گفته های مسئولین ؛ می تونیم بگیم که هواپیمای مورد نظر در ابتدا در شبکه ی رادار سراسری رهگیری شده و دو گزینه پیش روی افراد مربوطه بوده که یکی اعلام اسکرامبل برای پایگاه شکاری نزدیک به اون محدوده و دیگری اینکه بذارن تا پهپاد به مسیرش ادامه بده و با جنگ الکترونیک کنترلش رو بدست بگیرن ! گزینه ی اول شاید به دلیل اینکه نمی خواستن اجازه بدن اپراتور های هدایت کننده پهپاد باعث خودکشی هواپیما بشن ؛ رد شده ! و گزینه ی دوم هم اگه قصدش رو داشتن تا مثل آرکیو دخلش رو بیارن به دلایلی با شکست مواجه میشه و هدف مورد نظر به رینگ پدافندی منطقه نفوذ میکنه و پدافند هم اونو میزنه !
هر چی که بوده اینطور که بنظر میاد این جغله باعث غافلگیری رادار های مادر و شبکه پدافندی شده ! چرا که اگه زمان کافی وجود داشت نمیذاشتن پهپاد از دست بره ! شاید این غافلگیری از اونجا ناشی شده باشه که این پهپاد از جهتی وارد حریم هوایی کشور شده که انتظار نفوذ از اون سمت چشمگیر نبوده !
- 9
-
بالأخره مرد پهپادی سایت آمد و تیرخلاص رو به ماجرا زد! به نظر من الآن از نظر فنی، این بحث بسته شده، فقط می مونه مباحث استراتژیک و اهداف این عملیات. و البته این که از کدوم سامانه برای زدنش استفاده کردن؛ توی اون ویدئوکلیپ سه بعدی که توی اخبار نشون داد، هرچند منبع بسیار نامعتبریه ولی تنها سرنخیه که داریم. سامانه بوک بود یا سام6؟
مگه سپاه تور ام-1 نداره !؟
واسه زدن یه فنچ که دیگه سام 6 و بوک نیاز نیست ! تور رو واسه اینجور وقتا خریدن دیگه ! :thinking:
پرشین جان اینجوری که شما داری پیش میری اخوی ؛ چند روز دیگه میان میگن با اس 200 زدنش ! :mrgreen: :mrgreen:
-
اینا به کنار ؛ قضیه ناو آمریکایی و دریای سرخ رو دیگه از کجا در آوردن !؟!
عجبا ! کلا هر اتفاقی بیوفته به خودی خود آمریکا در اون مقصره ! :mrgreen: hee_hee
حالا چطور ثابت شده که اسرائیلی هست ؟! از آرم و نشان اسرائیل یا اینکه چون هواپیما ساخت اسرائیل هست میگن مال اوناست ؟!
- 4
-
"هادی محمدی" کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه درباره حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک پهپاد جاسوسی رژیم صهیونیستی بر فراز تأسیسات هستهای نطنز گفت: پهپاد پیشرفته جاسوسی رژیم صهیونیستی از روی عرشه یک ناو آمریکایی در دریای سرخ برخاسته و از طریق فضای یک کشور عربی وارد ایران شده است.
به گزارش مشرق، وی در گفتوگو با شبکه تلویزیونی "المیادین"، با اشاره به اینکه آمریکاییها در عملیات ارسال این پهپاد اسرائیلی به فضای ایران نقش داشتهاند، افزود: فناوری آمریکایی در این عملیات به یاری صهیونیستها آمد و آمریکا از طریق ماهوارههای خود به این عملیات پهپادی کمک کرد.
محمدی با بیان اینکه بقایای این پهپاد، جزئیات اطلاعاتی بیشتری از مأموریت آن را فاش خواهد ساخت، تصریح کرد: ایران در قبال هر یک از طرفهایی که در عملیات ارسال این پهپاد اسرائیلی نقش داشتهاند موضع خاص خود را خواهد داشت.همه ی بحث ها به کنار ، الان ایشون مخاطب شنونده رو چی فرض کرده ؟!ایشون فقط اینو میدونه که ناوآمریکایی فقط تو دریای سرخ حضور داره !؟ احیانا به مغز اسرائیلی ها یا حتی آمریکایی ها نرسیده که از خلیج فارس هواپیما رو بفرستن !؟ hee_heeنکته ی بعدی اینه که با سامانه تور هدف گرفته شده و حتی با در نظر گرفتن اینکه فیوز موشک عمل کرده و ترکش های موشک به اون خورده باشه و نه خود موشک ، توی اون کویر چطوری سقوط کرده که سالم مونده !؟- 2
-
[quote name='Farhud' timestamp='1408263890' post='402555']
[center][url="http://up98.ir/uploads/140826400167791.jpg"]http://up98.ir/uploa...26400167791.jpg[/url][/center]
[center]تصویر تزئینی است.[/center]
شامگاه 17 ژانویه 1991 در عملیات توفان صحرا (جنگ شاخاب پارس بر علیه عراق) یک فروند هواپیمای جنگ الکترونیک آمریکایی EF-111A Raven (ریون) به خلبانی سروان James Denton (جیمز دنتون)درحال ایجاد اخلال در رادار های عراقی جهت فراهم کردن مسیری امن برای جنگنده های تهاجمی F-15E Strike Eagle (استرایک ایگل) که توسط جنگنده های F-15C Eagle پشتیبانی و اسکورت میشدند و در حال بمباران هدف ها بودند بود که عراقی ها یک فروند رهگیر Mirage F1 جهت شکار EF-111A که رادار ها و سیستم های پدافندی عراقی را کاملا فلج کرده بود اعزام میکنند.
همانگونه که گفته شد EF-111A تنها یک هواپیمای جنگ الکترونیک بوده و هیچ جنگ افزار و مهماتی با خود حمل نمیکند،بسیار بزرگ بوده و توان مانور پایینی دارد و برای نبرد هوایی نزدیک (داگ فایت) ساخته نشده و در برابر رهگیر عراقی کاملا بی دفاع است.تعقیب و گریز میان این 2 هواپیما به صورت نبرد هوایی نزدیک آغاز میشود و هواپیمای آمریکایی سعی داشت با انجام مانور های گریز خروجی های موتور هواپیما را از دید جستجوگر های گرمایی موشک های رهگیر عراقی پنهان نگه دارد و مانع از قفل گرمایی شود که در این کار موفق بود.رهگیر عراقی بسیار سریع تر،مانورپذیر تر و مجهز به موشک های کوتاه برد گرمایی،میان برد راداری و همچنین توپ و به دنبال EF-111A است.EF-111A از F-15C ها درخواست کمک کرده و یکی از آنها برای کمک به سمت EF-111A پرواز میکند.چند لحظه بعد رهگیر عراقی یک موشک به سمت هواپیمای آمریکایی شلیک میکند اما خلبان آمریکایی با مهارت و انجام مانور با فشار گرانشی 5G و رها کردن به موقع چف (خاشه) و ایجاد اخلال در رادار موشک موفق به فرار از دست آن میشود.
رهگیر عراقی همچنان در تعقیب هواپیمای آمریکایی بود که کمی بعد F-15C به خلبانی Robert Graber (رابرت گریبر)،کسی که پیش تر در همان شب یک Mirage F1 شکار کرده بود،به صحنه درگیری میرسد و بر فراز 2 هواپیمای دیگر پرواز میکرد و آماده بود تا وارد نبرد شود،اما Mirage F1 عراقی بسیار مصمم بود تا EF-111A را شکار کند و از این رو آگاهی محیطی خود را از دست داده که این اشتباه منجر به مرگ وی شد.زیرا EF-111A آمریکایی با مهارت بالایی در نزدیکی سطح زمین پرواز میکرد و همانطور که رهگیر عراقی به دنبال آن بود بسیار سریع کمی دیگر به سمت پایین شیرجه زد و در یک چرخش سریع تپه ای کوچک را رد کرد و شروع به اوج گرفتن نمود،اما خلبان عراقی که آگاهی محیطی خود را از دست داده بود و تمام توجهش را معطوف هواپیمای آمریکایی کرده بود نتوانست به موقع واکنش نشان دهد و کسری از ثانیه هواپیمای وی با تپه برخورد کرده و منفجر شد.این تنها پیروزی هوایی بدست آمده برای هواپیما های غیر مسلح EF-111A Raven در یک نبرد هوایی نزدیک بوده است که پیروزی با مهارت و هوشیاری خلبان و انجام به موقع مانور ها بدست آمد.
بن پایه:فصل دوم مستند Dogfights ساخت کانال بسیار معتبر هیستوری،قسمت 13 به نام Dogfights of Desert Storm
بازگردانی از انگلیسی به فارسی از ادمین رپتور ویژه اســــلحـــه های بـــرتــــر-فیسبوک
[/quote]
اشتباه خلبان عراقی اونجا بود که زمان تعیقب گریز در ارتفاع پایین تری نسبت به اف 111 قرار گرفت و همچنین مانور های چرخشی با فشار خیلی کمتری از نظر جی نسبت به خلبان آمریکایی انجام داد ! اگر حاضر میشد کمی بیشتر به خودش فشار بیاره می تونست کلک اف 111 رو بکنه ولی دیر به این نتیجه رسید !- 3
-
[quote name='lordashrafi' timestamp='1407913424' post='401601']
در دهه هشتاد ميلادى به ازاى هر تامکت ميشد چهار ايگل خريد شما هرجورى که حساب کنيد هيچ ابلهى هشتاد تامکت رو به سيصدو بيست فانتوم ترجيه نميده چه برسه به سيصدو بيست ايگل!
از نظر من يکى از دلايلى که موجب شد شاه ملعون اين حماقت رو انجام بده تلاش مافياى جهانى اسلحه براى نجات شرکت لاکهيد مارتين از ورشکستگى مالى بود شايد هم....!
[/quote]
کلا با شاه مشکل داری چرا میزنی تو سر تامکت ؟!مافیای اسلحه کجا بود اخوی ؟ اون موقع همه چیز رو می سنجیدن و طبق نیاز جنس میخریدن از باند بازی خبری نبود !
آقای عزیز صرفا جهت اطلاع اینکه تامکت A چندین مرحله بالاتر از ایگل A قرار داشت ! در مورد این برتری همین بس که وقتی عربستان درخواست خرید این جنگنده رو داد ؛ رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنی اعلام کرد : هنوز برای اعراب زود است که با این جنگنده پرواز کنند !
دوستانی که تامکت های مارو دارن با نمونه های غربی و گاها مدل عجوبه ایی اون یعنی F15 i مقایسه میکنن ؛ توجه کنن که ایگل هرچند وقت یکبار یک سیر صعودی ارتقا رو پیمود در حالی که تامکت به صورت آهسته تر ( بخوانید به صورت جان کندن ) این روند رو با مدل نه چندان جالب B و کمی قابل قبول D طی کرد ! مطمئنا اگر بسته های بهتری برای این گربه ملوس درنظر گرفته میشد همین حالا هم ایگل حرفی برای گفتن نداشت !
درسته که ایگل پرنده ایی خوش ساخت و تیز پروازی است اما باید در نظر گرفت که اگر سیستم قابل قبولی جایگزین AWG9 و AIM 54 میشد باز هم در نبرد های فامد تامکت به ایگل ضرب شست نشان میداد !
از مزایای ایگل بر تامکت همون موتور هست که بیشتر جلب توجه میکنه وگرنه تامکت در بحث مانور چیزی کم نداره ! ( برخلاف اون چیزی که همه فکر میکنن بخاطر جثه ش مثل هواپیمای مسافربری هست ! در این مورد هم شما رو ارجاع میدم به صحبت های یکی از خلبانان تامکت که بازدید کننده مانور هوایی فلانکر بود و پس از ادعاها و تعریف و تمجید های خلبان اون از هواپیمای خود ؛ در پاسخ گفت : اگر این همه ادعا دارید هواپیمای خود رو مجهز به رادار و تسلیحات کنید تا ببینم چقدر از تامکت سر تر هست ! هرچند که قطعا فلانکر در مانور از تامکت برتر است ولی قصد خلبان تامکت این بود که به او بفهماند که تامکت چنان دست و پا بسته نیست و این حرف او از روی بی خردی نبود ! )
در مورد خرید هم بنظر شما پس از انقلاب اگر اف 15 داشتیم بهتر بود یا اف 14 ؟ آن هم اف 15 ایی که در بحث رادار و تسلیحات آن زمان حرفی برای گفتن در مقابل گربه ملوس نداشت !
در مورد پرواز هم بهتره که نظر خلبانان انگلیسی از پرواز با تامکت رو بخونید و جالبه بدونید که پس از پرواز تمامی خلبانان از پرواز با این هواپیما شگفت زده شدند !
همچنین اگر بخواین کارنامه ی این دو هواپیما رو بر مبنای جنگ خلیج فارس بسنجید ؛ باید بگم این مبنا اشتباه ست !- 8
-
[quote name='angz' timestamp='1403867282' post='388700']
حالا کشورای همسایه سر ودست میشکونن واسه الکترونیک با حقوق چند میلیونی چرا؟؟؟ چون علم اول دنیاست از طرفی هر ساله از 100نفر اول کنکور ریاضی 95 نفرشون میرن الک شریف
باز جالب اینجاست که بالای نصف این تعداد مستقیم میرن امریکا
و از اونجایی که همشون نخبن اعتبار این رشته ایران تو جهان خیلی بالاست وواقعا هم همینطوره
روی این حساب خارجیا کاری ندارن طرف کجای ایران درس خونده فقط بفهمن الک حتی علی اباد کتول خونده باشه باز میگیرن حالا اینجا خیلیا مثل موردی که خودت مثال زدی وضعیتش این مدلیه...
باز چند ساله سپاه سعی میکنه این افراد جذب کنه تا نرن اونور مثل سخت افزار میکانیک و از این رشته های هایتک
[/quote]
اون طرف که برق الکترونیک خوب جواب میده ! یکی از بستگان برق قدرت یکی از دانشگاه های تهران درس خوند و برای ارشد رفت مالزی الکترونیک بخونه ! بعد از تموم شدن درسش به یک ماه نرسید که آلمان جذبش کرد . -
[quote name='angz' timestamp='1403866119' post='388678']
چرا راه دوری میرین!!!
من بعد 2سال که دانشگاهم تموم شد مدیر گروهم دیدم ازم سوال کرد که چکار میکنی!
وقتی بهش گفتم با همکلاسیام شرکت فنی راه انداختیم یه آمار وحشتناک داد میگفت از 60 نفر مهندس الکترونیک فارغ التحصیل اون سال 24 نفر هنوز بیکارن 28 نفرم اومدن پیش خودم پارتی بازی بکنن واسه استادی و درس دادن!!!
اینه اوج فلاکت یه مهندس الکترونیک بعد اون همه سختی....
رشته های دیگه باز بدتر
[/quote]
مهندسی الکترونیک که فاجعه ست !
من علاوه بر نرم افزار ؛ الکترونیک قبول شدم ! رفتم در مورد ش تحقیق کردم گفتن فاجعه ست ! طرف تو دانشگاه خواجه نصیر درس خونده و ارشد گرفته ولی داشت ول ول واسه خودش میگشت !
تاپیک جامع عملیات مروارید
در عملیات های نظامی ایران
ارسال شده در · Report reply
به بهانه حماسه 7 آذر ؛ عملیات مروارید
قهرمان جنگ شهید داوود اکرادی ، ستاره عملیات مروارید
داوود اکرادی قهرمان بلامنازعه حماسه ناوچه پیکان در روز ۷ آذر ۱۳۵۹ بود، در حالی که فانتومهای شرکت کننده در نابود سازی نیروی دریایی عراق (عملیات مروارید) در حال بازگشت به پایگاه خود بودند خبر میرسد که ناوچه پیکان توسط یکی از ناوچه های اوزا که از تیررس اف ۴ ها پنهان مانده بود مورد اصابت قرار گرفته و ناوچه عراقی در حال فرار به سوی عراق میباشد، داوود اکرادی علی رغم هشدار اف ۱۴ حاضر در منطقه در مورد نزدیک شدن هواپیماهای عراقی ؛ دستور ترک منطقه را نادیده گرفته و به طرف منطقه بازمیگردد و به تعقیب ناوچه عراقی میپردازد و ضارب ناوچه پیکان را به قعر آبهای خلیج فارس میفرستد.عقاب تیزپرواز آسمان نیلگون ایران یک سال بعد در ۸ آبان ۱۳۶۰ در منطقه کرکوک مورد اصابت قرار میگیرد و پس از خروج از هواپیما به چنگ عراقی ها افتاده و پس از ضرب و شتم زیاد بدن نیمه جانش به جیپ میبندند و میکشند, پیکر پاک وی هیچگاه بدست نیامد.
یادش گرامی