[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1.  با سلام و تشکر - می تونم بپرسم کتابهای مشابه این از کجا قابل دانلود هست - مثلا" بررسی نقش زرهی در جنگ ایران و عراق با تشکر از راهنمایی شما
  2. با سلام - ضمن تشکر از جنابعالی بابت مطالعه دقیق و سئوال بسیار مهمی که مطرح فرمودید : در این ارتباط باید بگویم که فاصله میان ایجاد یک راهبرد تا به رسمیت شناختن آن ، تغییر ساختارهای واحد نظامی مورد نظر ، ایجاد ایده برای ابداع فناوری های مورد نیاز این راهبرد و در نهایت اجرای بدون نقص آنها سال ها فاصله مورد نیاز هست و خواهد بود . ژنرال استاری به عینه این مساله را ذکر می کند که اساسا" ارتش ها ، نهادهای اجتماعی بشمار می روند که بشدت در مقابل ایجاد تغییرات مقاومت می کنند و اصولا" تا زمانی که در یک موقعیت بحرانی وارد نشوند ، حاضر به اعمال تغییرات بنیادی ( انقلاب دراستراتژی نظامی ) بجای ایجاد یک رفرم ( تغییرات سطحی در ساختار رزمی ) نیستند . نمونه بارز این مساله ارتش آمریکا بشمار می رود . تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ، ایالات متحده تا پایان جنگ ویتنام بشدت به همان دکترین رزمی قدیمی خود یعنی استفاده از حجم انبوه آتش ( حمایت هوایی و زمینی توسط واحدهای نیروی هوایی و آتشبارهای توپخانه توسط مهمات غیر هوشمند )‌ برای پشتیبانی پیاده نظام تکیه داشت چرا که این دکترین در برایر ورماخت در جنگ جهانی دوم و ارتش کره شمالی در جنگ کره (1953) جواب داده بود ، چرا که در این دو جنگ واحدهای دشمن ، یگان های منظم و کلاسیک بشمار می آمدند . اما در جنگ ویتنام و بخصوص از اواسط این جنگ ، ارتش ایالات متحده با دو مفهوم جدید مواجه شد : 1- تبدیل شدن دکترین ارتش ویتنام شمالی از نبرد کلاسیک به نبرد نامتقارن ( و نه ناهمتراز) 2- ظهور واحدهای پدافند موشکی برای دفاع از اهداف حیاتی ویتنام شمالی که توسط روسها فراهم آمده بود ( واحدهای سام- 2 ، آتشبارهای توپخانه ای و در انتهای جنگ واحدهای سام-3) در ارتباط با مورد اول ، آمریکایی ها تا زمانی که ویتنام شمالی با روش کلاسیک می جنگید ، برای شکست دادن آنها مشکل زیادی نداشتند ، چون در تعداد نیرو 10 به یک و در قدرت آتش 20 به یک از برتری فاحشی برخوردار بودند ، اما زمانی که دکترین رزمی ویتنام شمالی تغییر نمود ، دوران فاجعه بار برای آمریکایی ها آغاز گردید ( این مساله خودش یک موضوع مفصل برای پژوهش بشمار می آید ) در ارتباط با مورد دوم هم بسیار روشن است . تا قبل از وارد شدن آتشبارهای گاید لاین و میگ -21 و رادارهای پیش اخطار P-15 فلت فیس و توپخانه ضدهوایی اس- 60 به ویتنام شمالی ، نیروی هوایی آمریکا هیچ مشکلی برای اجرای تاکتیک های بمباران فرشی و شخم زدن خاک ویتنام شمالی نداشتند ، اما ورود تدریجی این سلاح ها ، بتدریج عرصه را بر نیروی هوایی آمریکا تنگ نمود ، تا جایی آمریکایی ها مجبور شدند بسرعت تسلیحات و تاکتیک های سرکوب پدافند هوایی دشمن (SEAD) را که شامل بمب افکن های تاکتیکی اف-105 تاندر چیف و موشکهای ضد تشعشع ( ضد رادار) شرایک و استاندارد( که در حقیقت نمونه هواپایه موشک سطح به هوای استاندارد) بود را وارد عرصه نبرد نمایند حتی این جنگ موجب شد تا ایالات متحده تاکتیهای بمباران متعارف خود را تغییر داده و حتی رو به استفاده از مهمات هوشمند بیاورد . بعنوان مثال در طول 4 سال آخر جنگ ، آمریکایی ها بارها سعی کردند تا به سبک جنگ جهانی دوم و با اعزام تعداد انبوه بمب افکن ها ، پل راهبردی " تان هوا" را منهدم کنند ولی علیرغم تلفات بالا ( در حدود 60 تا 90 فروند هواپیما) نتوانستند ، ولی با ورود نخستین سری مهمات هوشمند پیووی ، تنها در یک سورتی پرواز که توسط بمب افکن های تاکتیکی اف-4 فانتوم انجام گرفت ، این پل برای یکسال و نیم بلااستفاده گردید . غرض از بیان این مسایل ، این بود که متاسفانه تا یک سازمان رزمی ( مثل یک ارتش ) دچار یک فاجعه نشود ، هیچ اقدامی برای تغییر ساختارها ، فناوری ها ، تاکتیک ها و تکنیک ها ی خود بعمل نخواهد آورد . در ارتباط با بحث دفاع متحرک که نسخه آزمایشی نبرد هوا- زمینی بشمار می آید ،هم این مساله کاملا" صادق است . براساس نوشته های ژنرال استاری ، ارتش ایالات متحده فقط زمانی به این فکر افتاد که باید ساختار ، تاکتیکها ، استراتژی ها و فناوری و حتی تکنیکهای خود را تغییر دهد که با فاجعه نظامی ویتنام مواجه گردید . عین این مساله برای روسها در افغانستان و چچن تکرار گردید . در ارتباط با عراقی ها هم این مساله صدق می کند . عراق جنگ با ایران را زمانی آغاز کرد که کاملا" براساس دکترین های رزمی اتحاد شوروی سازماندهی شده بود ، یعنی تکیه بر توان زرهی که از پشتیبانی آتش توپخانه بهره می برد و در حالی که تانک ها در این ارتش صرفا" وظیفه یک توپخانه متحرک را ایفا می کردند ، پیاده نظام به همراه IFV ها به خطوط دشمن حمله میبرد . عراقیها هم تا قبل از ورود به خرمشهر از همین روش پیروی می کردند ، ولی چون در خرمشهر با نوع تازه ای از نبرد ( یعنی نبرد شهری که در آن تانک دیگر کارایی خود را تا حد زیادی از دست می داد ) روبرو شدند ،بتدریج پیاده نظام و IFV های خود را وارد عرصه کردند . بعد از اینکه عزیزان ارتش و سپاه ( با سهم مساوی از این پیروزی ) توانستند خرمشهر را آزاد کنند ، عراقی متوجه نقص موجود در دکترین روسها شده و بتدریج با استفاده از مستشاران نظامی فرانسوی ، بلژیکی ، مصری ، اردنی ، پاکستانی و نهایتا" امریکایی ، ساختار رزمی خود را بویژه در یگانهای گارد ریاست جمهوری تغییر داده و با استفاده از استراتژی دفاع متحرک ، ضرباتی را به ما وارد ساختند . البته به کارگیری این استراتژی توسط عراق و اقدامات متقابل ما بصورت محدود درکتاب ارزشمند دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با عنوان " جنگ در سال 65" تشریح شده است . تلفات در حدود 100 نفر بود اگر اشتباه نکنم .
  3. بخش هشتم : این نبرد ، با همراهی افسران علاقه مند به این موضوع آغاز گردید و استاری با نوشتن مقالات و چاپ آنها در نشریات نظامی ( که در کشور ما متاسفانه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد ) ارتش را وادار به عکس العمل نمود . آنچه در این تلاش نقشی اساسی داشت ، مفهوم باز آزمودن (reexamination) وسواس قدیمی موجود در ارتش بود . تردید درباره مفاهیم قدیمی ، به معنای حمله به آنها ونه صرفا" ایجاد یک شبهه درباره آن در یک گستره وسیع بود ، بدین معنی که نه تنها به ایده های قدیمی حمله می شد ، بلکه یک تهاجم همه جانبه به تمامی مشاغل ، حرفه ها ، تاکتیکها ،فناوری ها و... که ایده های قدیمی برپایه آن استوار بود نیز صورت می گرفت . این مساله به معنای بازبینی و شاید تغییر کل ساختار نظامی ارتش ایالات متحده بشمار می رفت که شامل اندازه ، ترکیب و شمار واحدهای رزمی هم می بود . این تغییرات بدین معنا بود که این تحول در زمانی صورت می گرفت که دکترین نظامی اتحاد شوروی هنوز تحت تاثیر دکترین " شتاب حرکت نیروهای انبوه و نبرد مداوم زمینی (mas momentum and continue land combat) قرار داشت . بنابراین جهش بسوی نوع جدیدی از آموزه های نظامی تنها در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 بوقوع پیوست .( نکته جالب هم این است که نخستین آزمایش غیر رسمی این دکترین ها در جنگ ایران و عراق صورت گرفت ولی برای ساختار کند و غیر قابل انعطاف ارتش عراق اساسا" چنین چیزهایی غیر قابل قبول و پذیرش بشمار می رفت ، بااینکه عراقی ها نتایج نسبتا" قابل قبولی از اجرای این دکترین ها بدست آورده بودند ) . در این دوره ، استاری نه تنها در ارتباط با موضوعات نظامی ، بلکه در باره موضوعات اقتصادی و اجتمای در ساختار ارتش ایالات متحده تغییرات زیادی را موجب گردید . وی در سال 1982 در نخستین دیدارش با آلوین تافلر چنین گفت : " تغییر ساختار محافظه کار ارتش بسیار دشوار است . از آن گذشته ارتش ایالات متحده یک نهاد موج دومی است . بدین معنی که ارتش بعنوان یک نهادی که وابسته به صنایع نظامی است مشخص می گردد و این صنایع وظیفه دارند بصورت سریال سلاح تولید کنند . ارتش توانایی افراد را در چهارچوب تجهیزات تولید شده توسط صنایع نظامی محدود می کند وبعد از آن پرسنل و سخت افزارهای نظامی را در یک جا جمع نموده تا ایالات متحده قادر باشد در یک جنگ پیروز گردد . این رهیافت ، یک رهیافت کاملا" موج دومی است و ما باید آن را به یک رهیافت موج سومی تبدیل کنیم ." با چنین قصدی ، ژنرال استاری به حمایت افسران مافوقش نیاز داشت . او حمایت ژنرال ادوارد . سی . مایر (E.C. MEYER) ( نکته جالب اینکه این فرد یک حامی جدی برای تشکیل نیروی دلتا توسط سرهنگ چارلی بکویث ، فرمانده عملیات زمینی در طبس نیز بود ) را که در آن زمان رییس ستاد ارتش بود را بدست آورد . همچنین افسرانی نظیر ژنرال دیپوی ، ژنرال آبرامز ( که تانک اصلی میدان نبرد آبرامز به نام اوست ) و... را جلب نمود . علت موافقت این افراد این بود که اینان هنوز از ضربه ویتنام خاطرات بدی داشتند و می فهمیدند که وجود تفکری تازه ، برای ارتش ایالات متحده بشدت ضروری است . استاری در ستاد خود نیز به وجود افسرانی تحصیل کرده و با تجربه نیاز داشت . افزون برآن افسرانی نظیر ژنرال ویلیام ریچاردسون و جمع کوچکی از افسران ارتش در رده سرهنگی به مانند سرهنگ ریموند هنریکس ، سرهنگ هوبا واس دوچک و سرهنگ هولدر در ستاد ارتش واقع در فوت لیون فورت ایالت کانزاس در تعریف و تدوین این آموزه به وی کمک می نمودند. ادامه دارد ..............
  4. [center][size=6][color=#FF0000]بسم الله الرحمن الرحیم [/color][/size][/center] دیدار آشکار دو مقام ارشد آمریکا از اسرائیل، سوزان رایس، مشاور امنیت ملی و چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا در این ماه، به اسرائیل اطمینان داد که دولت آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، "هر آنچه باید انجام شود را، انجام می‌دهد".[list] [*]دو مقام ارشد آمریکا (سوزان رایس، مشاور امنیت ملی و چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا) در این ماه، به اسرائیل اطمینان دادند که دولت آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، “هر آنچه باید انجام شود را، انجام می‌دهد”. [*]در همین زمان، دولت آمریکا به اطلاع تهران رساند که بحث محدودیت برنامه موشکی، موشک‌های بالستیک شهاب ۳ را در برنمی‌گیرد. این “امتیاز” آمریکا، با رضایت ایران مواجه نشد. [*]هیگل نه تنها در اسرائیل، بلکه توسط عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس به هنگام شرکت در جلسه وزیران دفاع خود، که در روز چهارشنبه ۱۴ می، با ریاست ولی‌عهد عربستان، شاهزاده سلمان برگزار شد، مورد بازخواست قرار گرفت. [*]روحانی فهمیده است که سازش‌های تاکتیکی، رهایی از فشار تحریم‌های اقتصادی که به کشورش چنگ زده است را به همراه نخواهد داشت. آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه این رویکرد را رد کردند. آن ها مایل به امتیازدهی واقعی در برنامه هسته‌ای و موشکی خود نیستند. [/list] دیدار آشکار دو مقام ارشد آمریکا از اسرائیل، سوزان رایس، مشاور امنیت ملی و چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا در این ماه، به اسرائیل اطمینان داد که دولت آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، “هر آنچه باید انجام شود را، انجام می‌دهد”. در همین زمان، دولت آمریکا به اطلاع تهران رساند که بحث محدودیت برنامه موشکی، موشک‌های بالستیک شهاب ۳ ـ که بُرد آن ها با ۲۱۰۰ کیلومتر، تمام نقاط خاورمیانه، و اسرائیل را پوشش می‌دهد ـ در برنمی‌گیرد. این موشک می‌تواند کلاهکی با وزن ۷۶۰ کیلوگرم تا ۱٫۱ تن را، که حتی ممکن است کلاهک هسته‌ای هم باشد را حمل کند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و موشه یعلون، وزیر دفاع اسرائیل بیانات رایس و هیگل در این دیدار را به چالش کشیدند. مکالمه مستقیم خارج چارچوب مذاکرات شش قدرت در وین با ایران از طرف واشنگتن، منع موشک‌های بالستیک دوربرد ایران که با برد ۴هزار کیلومتر، اروپا و آمریکا را در خطر قرار داده بود را، خواستار شد. دولت اوباما موشک‌های بُرد متوسط ایران مقابل اسرائیل، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس را در زمره این محرومیت نمی‌دانست. بلکه خواستار ممنوعیت موشک‌های سجیل، سفیر، سیمرغ (ماهواره‌بر)، عاشورا ۱ و عاشورا ۲ (نمونه‌های دیگری از موشک‌های سجیل) در توافق‌نامه نهایی جامع هسته‌ای شد. اما این “امتیاز” آمریکا، با رضایت ایران مواجه نشد. [color=#ff0000]رهبر عالی ایران آیت‌الله علی خامنه‌ای در ۱۱ می اعلام کرد[/color]: “[color=#0000ff]آن ها از ما انتظار دارند برنامه موشکی‌مان را محدود سازیم، در حالی که پیوسته ایران را با اقدام نظامی تهدید می‌کنند. بنابراین این یک انتظار [/color][color=#008000]عجیب و احمقانه[/color][color=#0000ff] از سمت آن ها است.” در نتیجه به کارخانجات موشکی امر کرد که به تولید انبوه روی آورند[/color]. هیگل نه تنها در اسرائیل، بلکه توسط عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس به هنگام شرکت در جلسه وزیران دفاع خود، که در روز چهارشنبه ۱۴ می، با ریاست ولی‌عهد عربستان، شاهزاده سلمان برگزار شد، مورد بازخواست قرار گرفت. هنگامی که هیگل به حضار آن جلسه اطمینان داد که کشورهایشان نباید چیزی برای ترس از مصالحه میان واشنگتن و تهران داشته باشند، از او خواسته شد که به طور کامل سیاست اوباما درباره برنامه موشکی ایران را توضیح دهد. او پاسخ داد که هدف برنامه، ایجاد یک سپر دفاع موشکی یکپارچه مشترک در منطقه است. در اورشلیم [بیت‌المقدس]، وزیر دفاع آمریکا، نتانیاهو و یعلون را متقاعد ساخت که همکاری نزدیک آمریکا ـ اسرائیل در ابقای یکی از مستحکم‌ترین سپرهای دفاع موشکی در جهان، امنیت کافی در مقابل موشک‌های بالستیک شهاب ۳ ایران را خواهد داشت. رزمایش مشترک “کُبرا جونیپر” آمریکا ـ اسرائیل که هر دو سال برگزار می‌شود، یکشنبه ۱۸ می، با شرکت ۱۰۰۰ سرباز آمریکایی شروع خواهد شد. با این حال، نه اورشلیم [بیت‌المقدس] و نه رهبران خلیج فارس توضیحات واشنگتن را نپذیرفتند. شکست دور آخر مذاکرات هسته‌ای با ۶ قدرت جهانی، در روز پنج‌شنبه ۱۵ می، در کم کردن شکاف میان دو طرف و در نتیجه عدم شروع پیش‌نویس توافق‌نامه نهایی، ناامیدی‌های آنها را تشدید نمود. روحانی فهمیده است که سازش‌های تاکتیکی، رهایی از فشار تحریم‌های اقتصادی که به کشورش چنگ زده است را به همراه نخواهد داشت. او پافشاری کرد که امتیازدهی قابل توجه ایران در سیاست‌های هسته‌ای‌اش، برای متقاعد کردن جهان به اینکه کشورش به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، کافی است. آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه این رویکرد را رد کردند. آن ها مایل به امتیازدهی واقعی در برنامه هسته‌ای و موشکی خود نیستند. این ناسازگاری هیچ نرمی‌ای از خود در مقابل تمایل دولت آمریکا به سازش در اهداف بالقوه ایران نشان می‌دهد. منبع : [url="http://www.rasad.org"]http://www.rasad.org[/url]
  5.  بسیار مطلب جالبی بود - از جنابعالی تشکر می کنم و بابت پست چند روز قبل هم از جنابعالی عذرخواهی می کنم - شاید سوء تفاهمی پیش آمده بود . :rose: :rose: :rose: :rose:
  6. [quote name='gader' timestamp='1402647412' post='385440'] باز هم سیاست انکار و باز هم شووینست. از یک مطالعه به این تیجه می رسیم که ایران ترک ندارد بلکه اذری دارد و به هر دلیلی ربان اینها یک زبان من دراوری شده است. حال چاره کار چیست؟ فاشیست ها از تدریس زبان مادری افراد هم هراس دارند.یقیناً تدریس زبان مادری افراد باعث تجزیه طلبی نمی شود بلکه عدم تدریس ان است که سبب تجزیه طلبی می شود. باور کنید که فرهنگ هیچ فرد برایش خرده فرهنگ نیست . از دشمنی با فرهنگ های اقوام چیزی عایدتان نمیشود . البته نتیجه ای دارد و ان هم وارد شدند انان به پروسه ملت سازی است. اوج نژاد پرستی است که اعراب یک سمت مرز من دراوردی را ترسو و بزدل ،بدوی و سوسمار خور بنامیم و با کمال وقاحت بگوییم منظور ما عرب زبانان این سمت مرز نیست.چه کسی می تواند انتظار داشته باشد اعراب این سمت مرز خود را با این افراد یک ملت یا هموطن بداند؟ کسانی که ارمنستان را برادر خود می دانند و از انان حمایت می کنند نباید انتظار این را داشته باشند که اذربایجانی انان را هموطن یا بردار خود بدانند محرومیت سبب تجزیه طلبی نمی شود بلکه این تبعیض است که سبب تحریک می شود [/quote] عزیز جان - بنده نمی دونم جنابعالی اهل کجای آذربایجان ( و نه آزربایجان) هستی ولی اول اگر ایرانی هستی ، در صورت امکان آواتار خودت رو عوض کن ، این آدم ( آتاتورک ) حقیرتر از آنی هست که بخواد در بین ایرانی جماعت جایی داشته باشد . دوم ، حالا یا ترک و یا آذری ، مگر فرقی هم می کند . ما ایرانی هستیم و مسلمان و یا مسلمان و هستیم و ایرانی . این صحبتهای شما همش انحرافی است . بله ، اعراب هموطن ما بسیار سرتر از اعراب عراقی یا عربستانی و ... هستند فارس های ما ، پارس های ما ، لرهای ما ، گیلک های ما ، کردهای ما ، تهرانی های ما ، بوشهری ها ما ، چابهاری ها ما ، بشاگردی های ما و .... همه ایرانی هستند عزیز جان - این افکار شما درآینده برای شما دردسر می شود عزیز جان . در ایران عزیز ما جایی برای قومیت گراها ، تجزیه طلب ها و... وجود ندارد ( البته منظور من شما نیستید )
  7. بخش هفتم : تغییر در پنتاگون : زمانی که استاری در سال 1977 ( دوسال قبل از انقلاب اسلامی و سه سال قبل از آغاز جنگ تحمیلی ) ارتقاء مقام یافت و به سرپرستی ترادوک منصوب شد ، هنوز نیاز به نظریه ای نو و عمیق تر ، ذهن وی را بخود مشغول نموده بود . استاری همیشه به این مساله دقت می کند که برای ایده دفاع فعال و ژنرال دوپوی احترام قائل شود . وی سالها بعد چنین به یاد می آورد که در آن سال ها وی با دیدگاه ای دوپوی موافق بود اما میان آن دو بر سر مبحث دفاع در برابر تهاجم ، اختلاف نظر جدی وجود داشت . بنابراین استاری به این نتیجه رسیده بود که آنچه که لازم است نه تنها تحولی تدریجی ، بلکه بازاندیشی کامل درباره آموزه ارتش ایالات متحده از پایین به بالا بود . کوشش استاری در راه پیشبرد این بازاندیشی وی را مجبور ساخت تا با پاره ای از پیش فرض های مهم جنگ موج دومی به مبارزه برخیزد . این کار ، او را واداشت تا نقش کسی را ایفا نماید که می خواهد ، انقلابی در آموزه های نظامی ایجاد کند . یعنی به راه انداختن فرایندی نو برا تدوین نظریه جنگ موج سومی و ایجاد جهت های تازه در آن . با این حال ، تغییر دادن هر آموزه نظامی ، بدان می ماند که با پرتاب پفک ، سعی کنیم تا یک خودرو زرهی را از کار بیاندازیم ، ارتش هم به مانند هر نظام اداری عظیمی در برابر نوآوری ایستادگی می کند ، بویژه اگر تغییر بطور ضمنی به معنای پایین آوردن اعتبار واحدهای نظامی سنتی شده و نیاز به یادگیری مهارتهای تازه و تعالی بخشیدن به رقابتهای نابجای پرسنل باشد . تعریف یک آموزه جدید و جلب حمایت نیروهای مسلح و سیاستمداران و سپس اجرای عملی آنها به کمک نیروهای تربیت یافته و فناوری های مناسب ، کاری است بس عظیم و هیچ نیرویی خواه یک ژنرال ارشد باشد یا نباشد ، به تنهایی نمی تواند آن را اجرا کند . این کار به مهماتی که ایده نام دارد ، نیاز داشت .
  8. نکته جالبی را فرمودید چون تا الان و در این ارتباط چنین چیزی را نشنیده بودم - ممنون
  9. جناب senaps عزیز امیدوارم هر جا که تشریف می برید در پناه حق موفق و موید باشید - ولی یک نکته را خدمت شما عرض کنم - نمی دونم شما با اصطلاح " [size=5][color=#FF0000]لحاف چهل تکه[/color][/size] " آشنایی دارید یا نه ؟ این وسیله ، یک پتو است که از انواع و اقسام پارچه های رنگی دوخته می شود . مساله قومیت ها در ایران هم به مانند همین لحاف چهل تکه است . ما ایرانی ها ، بیشتر از 25 قرن ( خیلی بیشتر از کشور خودخوانده اقلیم کردستان که سابقه بد زمامدارنش فقط صفحات تاریخ کشور عراق را تیره کرده ) است که با هم ودرکنار هم تمامیت ارضی کشور عزیز خودمون را حفظ کردیم . مطمئن باشید ( البته این حرف بنده را فقط گذر زمان تایید یا رد خواهد کرد ) که این حضرات زیاد دوامی ندارند و به محض اینکه حکومت مرکزی عراق یک مقدار تثبیت شود ، برای این حضرات مشکلات جدی به مانند زمان صدام ایجاد خواهد شد ، چون عراقی ها ( چه بعثی ، چه اهل سنت و شیعه ها )هرگز تحمل نکرده و نمی کنند که بخش نفت خیز این کشور در شمال از این کشور جدا شود و در حال حاضر فقط با اینها مماشات می کنند . اقلیم خودمختار کردستان عراق ، بلحاظ جغرافیایی و ژئواستراتژیک یک محدوده سیاسی بسته است و در محاصره دشمنانش و در حال حاضر صرفا" بدلیل روابط بد میان امریکا و ایران ، مقداری رونق پیدا کرده است . از طرفی دیگر هموطنان کرد ما بلحاظ سطح سواد ، شجاعت و ... با یک فاصله زیاد از سایرین کردها در سه کشور بعدی قرار دارند . به نظر من ( [size=5][color=#FF0000]البته روی صحبت من جنابعالی و سایر دوستان نیست[/color][/size] ) هرکس در ایران با این تنوع قومیتی بر طبل جدایی بکوبد ، یک چیزیش می شود . تمام دلایل شما مبنی بر نبود کار ، شغل ، فرصتهای پیشرفت درست است و این بلاهایی که شما ذکر کردید شاید ده برابر آن سر من امده ، ولی من باید بگم که ........ . از جنابعالی هم تقاضا دارم عزیز جان ، باعث سوء استفاده دشمن از این مسایل نشید . فقط یک مقدار تاریخ خودمون را مجددا" مطالعه بفرمایید و ببینید که این جور تحلیل ها چه بلایی سر ما آورده . کشوری که در حدود 300 سال پیش وسعت ان در حدود 17 میلیون کیلومتر مربع بوده الان رسیده به 2 میلیون کیلومتر مربع . ایا شما راضی می شید که از این هم کوچکتر شود . بعید می دونم شما به این مساله راضی بشید
  10. جناب کیانی عزیز - البته باید خدمت شما عرض کنم شاید منظور این آدم ، این باشد که ژنرال های آلمانی بیش از اندازه در زمان طراحی تاکتیکی عملیاتهای خود ، بر تصرف سرزمین ها و یا نابودی یگانهای حریف تمرکز و توجه می کنند و باید در طرح ریزی های خود جنبه های دیگری همچون اهمیت سرزمین هدف بلحاظ دارا بودن منابع معدنی و.... در نطر داشته باشند . مثلا" تا انجایی که یادم هست فلزی که برای ساخت زره تانکهای تایگر یک و رویال تایگر مورد استفاده قرار می گرفت ، فلزی بود که از اوکراین برای صنایع نظامی آلمانی ارسال می شد در نتیجه کیقیت زره بسیار بیشتر از زمانی بود که از فلزات کشورهایی نظیر لهستان یا سوئد استفاده می شد و ....
  11. بسم الله الرحمن الرحیم نمودار تصمیم گیری درباره برنامه هسته ای ایران موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن در گزارشی سلسله مراتب تصمیم‌گیری درباره برنامه هسته‌ای در ایران را ترسیم کرده است.موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن در گزارشی سلسله مراتب تصمیم‌گیری درباره برنامه هسته‌ای در ایران را ترسیم کرده است. نمودار زیر، ترجمه نموداری است که موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن از سلسله مراتب تصمیم گیری درباره برنامه هسته ای در ساختار حکومتی ایران ارائه کرده است. . <
  12. [quote name='RezaKiani' timestamp='1402582434' post='385180'] [right]پرت گفتن برادر[/right] [/quote] جناب کیانی عزیز- بنده هم این چارت را تایید نمی کنم -ولی برای اشنایی با نحوه ونوع نگاه اندیشکده های غربی به ساختار تصمیم گیری درایران ، مبحث جالبی است.
  13. با سلام اینفوگرافی درگیری ها در عراق [url="http://www.uploadax.com/images/34375318637880625011.jpg"]http://www.uploadax.com/images/34375318637880625011.jpg[/url]
  14. [quote name='death' timestamp='1402582511' post='385182'] اولين شرطي كه داره اينه كه ما بايد زندگي بهتري به كرد ها در ايران بديم خوب الان طرف اربيل رو ميبينه ايلام رو هم ميبينه خوب معلومه اونور انتخاب ميكنه دومين شرط اينه از كرد ها حمايت كنيم ! كه نميكنيم روزي كه ايران بتونه يه شهر كرد نشين در استاندارد هاي بين المللي داشته باشه هوا نيروز ايران براي همكاري با ي پ گ بلند شه داعش بزنه و با پ ك ك صلح كنه اون روز شايد بشه وطن پرستي كردي با نگاه ايراني رو حداقل در حاشيه مرزي مون ايجاد كنيم اونم شايد ! [/quote] جناب DEATH عزیز، این درخواست شما را کدام یک از قومیتهای ایرانی ( اقلیت یا اکثریت ) ندارند ؟؟؟؟ همه خواستار یک زندگی خوب هستند و بدون دغدغه ، دلایل شما هم منطقی است ، اما قرار نیست زمانی که تمامیت ارضی یک کشور در خطر است ، خدای نکرده یک قومیت بیاد و بگه اگر به من این و آن را بدید و من حرف نمی زنم و .... ( خدای نکرده ، منظور من شما و عزیزان کرد یا عرب و یا سایر قومیت ها نیست ) این یک نوع خودخواهی است . بله قوم کرد در طول تاریخ یک قومیت آریایی و اصیل و قبل از انقلاب جفاهای زیادی به این قوم شده و بعد از انقلاب هم جانفشانیهای زیادی این عزیزان برای حفظ تمامیت ارضی کشور انجام دادند ولی اگر همه مثل جنابعالی فکر کنند ، پس فردا هموطن های عرب خوزستان هم درخواست فلان چیز و... دارند ، آذری ها هم یک چیز می گویند و الی آخر تمام 1400 قومیت ریز و درشتی که در ایران زندگی می کنند ، یک درخواستی دارند و آن وقت سنگ روی سنگ بند نمی شود . درخواست ها به حق است و حق همه مردم و قومیت های ایرانی ولی " [size=5][color=#FF0000]هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد[/color][/size] "
  15. [quote name='mehran55' timestamp='1402579406' post='385148'] چرا ما همیشه سیاستهامون تدافعی هست؟؟ صبر میکنیم که به ما حمله بشه و بعد بدنبال راه دفاع میگردیم؟ مگر نه این هست که کردها یکی از اصیلترین اقوام ایرانی هستن؟ پس چرا نتونستیم کاری کنیم که کردهای تمام جهان ایران رو خانه و سرزمین اصلی خودشون بدونن و اگر هم بدنبال تجزیه طلبی از کشورشون هستن هدف خودشون رو بازگشت به آغوش مادر میهن که ازش دور افتادن بدونن؟؟ دقیقا مثل حالتی که ارامنه در قبال ارمنستان دارن و یهودیها در قبال اسرائیل و ... به نظر من شما و سیناپس و دوستان کرد دیگه بهتر بتونید برای این سوال جواب پیدا کنید. اگر بتونیم این تفکر رو ترویج بدیم عملا نه تنها دیگه نگران تجزیه طلبهای کردستان ایران نخواهیم بود بلکه میتونیم اونها رو بعنوان بخش دیگری از سیاست دستهای بلند خودمون به کمک بگیریم دقیقا مثل وضعیتی که الان شیعیان لبنان و سایر نقاط جهان در قبال ایران دارند. من 100% با نظر شما موافقم این شبیه همون تفکری هست که یک زمانی میگفتن ما نیاز به حکومت جمهوری نداریم و باید حکومت بشه حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی البته در جواب این دوستان هم اون جمله مشهور حضرت امام ذکر شد و حضرات ساکت شدند. امام خمینی(ره) جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش الان هم باید به این دوستان بگیم که کسانی که به جبهه رفتند و شهید شدن هم بخاطر اسلام و هم بخاطر ایران بود. (شهدای ارمنی، زرتشتی و ... (غیر مسلمان) در جنگ کم نداشتیم ) جمله ای هست که فکر میکنم متعلق به سرلشکر خلبان شهید خلعتبری هست: اگر ذره ای از [color=#ff0000][size=5]خاک وطنم[/size][/color] به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد با خون خود آنرا خواهم شست تا حتی ذره ای از [color=#ff0000][size=5]خاک کشورم[/size][/color] به دست دشمن نیوفتد حرف شما کاملا درسته که دشمن ما رو رصد میکنه و باید هوشیار باشیم که بهانه بدست اونها ندیم و مسائل تفرقه برانگیز رو مطرح نکنیم ولی واقعیت دیگر این هست که با توجه به شرایط اجتماعی کشور ما، گروه هائی مثل داعش یا ... حداقل تا 10 سال آینده نمیتونن توی کشور ما تحرک خاصی داشته باشن (بخاطر باورهای قوی مذهبی ما ، سطح فرهنگی جامعه، رصد اطلاعاتی، حضور انبوه بسیجیان و... ) موضوع این بحثها این هست که ما از الان به فکر آینده باشیم و با آسیب شناسی بموقع، قبل از دیر شدن و کار از کار گذشتن؛ بتونیم پیشگیری های مناسب رو انجام بدیم [/quote] عزیز جان حرف شما درست - ولی بعضی از عزیزان دارند مشکلات اقتصادی و سیاسی و اینکه دولت مرکزی چنین است و چنان است و..... می فرمایند و این تحلیل ها "[color=#ff0000][size=6]الان [/size][/color]" بشدت خطرناک چون دشمن که ما را رصد می کند ، بر اساس همین مسائل هست که تاکتیکهای بعدی خودش را تنظیم می کند .
  16. دوستان عزیز - توجه کنید ، در این شرایط و با این خطراتی که ما رو تهدید می کند ، این صحبتها را در فضای مجازی که دشمن هم ما را رصد می کند ، راه نیاندازید . مشکل بوده ، هست و خواهد بود ، کسی هم تکذیب نمی کنه ولی خواهشا" از صحبتهایی که قومیت ها ، اقلیتهای دینی و... را تحریک می کند ، دست بردارید . والله اگر خدای نکرده اتفاقی بیافتد ، خشک و تر باهم می سوزند و آن موقع نه شرق و نه غرب و نه شمال و نه جنوب ، روی آرامش رو نمی بینه . شوخی نیست - من فکر می کردم دوستانی که در اینجا روی مسائل مهم تحلیل می کنند ، این مسائل برای شان حل شده است که اختلاف داخلی رو نباید جایی مطرح کرد که دشمن از آن استفاده کند اگر مثلا" یک وهابی ، یک سلفی تکفیری از خدا بی خبر این مسائل را بخواند ، تحریک شود که با این مسائلی که دوستان فرمودند ، بعدا" نمی شه جلو آن را گرفت . پس حداقل ار تمایل دارید بحث کنید که اشکالی هم ندارد ، از طرح مسائل حساس خودداری کنید . با تشکر
  17. بخش ششم : دفاع فعال ( متحرک ) : استاری چنین استدلال می نمود که اگر انبوه لشکریان سوری را که به آموزه ها و تسلیحات روسی مجهز بودند ( البته این مقایسه نسبی است ) ، بتوان با نیروهای فوق العاده کمتر اسراییلی ، محاصره و متوقف نمود ، چرا ناتو نتواند با استفاده از نیروهای کمتر ، جلوی انبوه قوای شوروی و پیمان ورشو را بدون استفاده از تسلیحات اتمی بگیرد ؟؟ در حقیقت این درسها را می توان در بخشهای دیگر جهان به کار بست که بر پایه این آموزه قدیمی که فقط می توان با استفاده از انبوه نیرو به پیروزی دست یافت ، ارتشهای عظیمی را بلحاظ کمیت ایجاد کرده بودند . ارتش ایالات متحده ، که فاجعه ویتنام آن را متقاعد ساخته بود که شدیدا" به تحول نیاز دارد ، در سال 1973، فرماندهی دکترین و آموزش (TRAINING AND DOCTRINE COMMAND) یعنی TRADOC را تحت سرپرستی ژنرال ویلیام دوپوی ایجاد نمود . این مرکز در دوره جنگ سرد ، بزرگترین نظام آموزشی جهان غیر کمونیست را تحت سرپرستی خود داشت و به مسائلی همچون نظریات یادگیری و فناوری های آموزشی توجه می نمود . در سال 1976، یعنی همان موقعی که استاری به آلمان اعزام شده بود ، این مرکز یک آموزه جدید نظامی را با نام دفاع فعال یا دفاع متحرک را ارائه داد . این آموزه که تا حد زیادی از تجربه اسراییل در جنگ 1967و 1973 و ایده های استاری متاثر بود ، طرفدار عمق بخشیدن به میدان نبرد بود .یعنی به جای آنکه صرفا" به نخستین ستون نیروهای مهاجم حمله شود ، از تسلیحات دوربرد (فامد) برای از میان بردن ستون های بعدی ، عقبه دشمن و سیستم لجستیک استفاده گردد . از دید استاری ، این دکترین ، گامی در جهت درست بود . با این حال ، مساله تنها ستون دومین نیروهای دشمن نبود ، ستون های دوم و سوم و چهارم را باید چه کار کرد ؟ چرا که نیروهای روسی بلحاظ اندازه بیشتر از نیروهای سوری بودند . بنابراین ، ایده دفاع متحرک در این مرحله در باره فرایند جنگیدن به اندازه کافی دورنگری نداشت .
  18. با سلام - البته یک مقدار تامل بفرمایید تا بخش های بعدی تاپیک هم تایپ شود تا منظور بنده را بهتر متوجه بشید عزیز جان- مطلبی را که فرمودید کاملا" صحیح بود ولی همه ان نبود . بله عراق با استفاده از تانک های تی -72 و تانکبرهای مدل " فاون " آلمانی در چهار سال آخر جنگ این قابلیت را داشت تا بسرعت یگانهای رزمی خودش را بخصوص واحدهای زرهی را از شمال به جنوب و برعکس انتقال دهد و علاوه بران با ساخت سریع یک شبکه بزرگراهی به کمک آلمانی ها و بلژیکی ها ، این قابلیت بیشترشد . تا جایی که در اواخر جنگ با وجود اینکه بخش عمده ای از واحدهای زرهی ارتش عراق در غرب مستقر بود ، عراقی ها با استفاده از روشهای فریب ، بسرعت این واحدها را از غرب به جنوب منتقل و شهر فاو را که ما 75 روز ان در مقابل شدید ترین پاتکهای عراق حفظ کرده بودیم ظرف 36 ساعت از ما پس گرفت . ایده دفاع متحرک را که مبدع آن ژنرال استاری بود را در ادامه تاپیک خدمتتون ارائه می کنم .
  19. با سلام این مساله را که شما فرمودید "البته در اواخر جنگ تحمیلی عراق در خطوط مقدم خود از نیروهای ضعیف خود استفاده می کرد و با کمک معابر و میادین مین دست بالا را برای این نیرو فراهم می کرد ولی چون احتمال حمله ایران وشکستن خطوط زیاد بود نیروی اصلی و بهترین نیروی خود را در منطقه عقب نگه می داشت تا در صورت شکستن خطوط ، این نیرو با تک سریع به مقابله با نیروهای ایرانی بپردازد چرا که در این موقع نیروهای ایران اصل غافلگیری را نداشته و از نبرد شب قبل کمی فرسوده بودند و مهمتر از همه معابر و خاکریز ها شناخته شده و به نفع نیروی تک کننده بود. این روش بسیار کارا بود و از تجربه های شکست از اول جنگ برای عراق بود چرا که نیروی اصلی وقتی در خط اول باشد در حمله دچار اصل غافلگیری شده و با نیروهای تازه نفس روبرو می شد که کار را خیلی سخت و پرتلفات می کند." را ارتش عراق پس از عملیات الی بیت المقدس (فتح خرمشهر) به مورد اجرا گذاشت ، یعنی زمانی که قدرت خط شکنی واحدهای ایرانی را دید ، نیروهای جیش الشعبی را در خطوط مقدم البته با افسران دوره دیده مستقر نمود تا زهر اصلی حملات ایران گرفته شود و در خطوط دوم وسوم واحدهای تازه نفس مثل گارد ریاست جمهوری که به پیشرفته ترین سلاح ها مجهز بودند قرار می گرفت تا با اجرای پاتک ، مناطق متصرفه باز پس گرفته شود . البته اینکار همیشه جواب نمی داد . مثلا" در جریان عملیات والفجر8 و بخصوص در 3 روز اول ، این کار بویژه در جاده فاو -البحار انجام شد ولی عراقی ها از ان نتیجه ای نگرفتند و همین مساله موجب شد تا علیرغم فشار 75 روزه عراقی ها ، فاو حفظ شود . البته بعدها عراقی ها با استفاده از افسران آمریکایی ایده دفاع متحرک را که توسط استاری ابداع شد را به کار بستند و در یک برهه کوتاه موفق هم بودند .
  20. بله - تحلیل شما تا 60 درصد با این مساله مطابقت دارد اما ، اشتباه هیتلر مبنی برصدور این فرمان که حرکت یگانهای زرهی صرفا" با دستور وی امکان پذیر است و لاغیر ، این امکان را از ورماخت سلب کرد تا واکنش به موقع را نسبت به تهاجم به نرماندی از خود نشان دهد . چرا که استعداد رزمی واحدهای ورماخت بویژه واحدهای زرهی اس اس لایب استاندارد ، توتنکامپف و.... آنقدر بود که واحدهای متفقین را مجبور کنند تا عقب نشینی کنند
  21. [quote name='worior' timestamp='1402489672' post='384648'] بعد از 10 سال درگیری و دو سال جنگ علنی ، اصل غافلگیری معنی نمیده ، بخصوص اینکه به سامرا حمله شد قبلش و شکست خوردن ، تفاوت سامرا و موصل در این هست که در سامرا هم ارتش تمامی پست ها و تجهیزات رو واگذار کرد ، ولی داعش با نیروهای مردمی درگیر و به سرعت کشید عقب ، ... [/quote] عزیزجان شما درست می فرمایید ، من نباید واژه " غافلگیری را می آوردم ، منظورم چرایی موفقیت تحرکات داعش علیرغم وجود یک ارتش منظم در عراق و سوریه بود .
  22. دوستان می پرسند که چرا این حضرات داعش موجب غافلگیری ارتش عراق یا سوریه شدند - جواب این است : [size=5][color=#FF0000]هرکس "ابتکار عمل"را در جریان یک جنگ از طرف مقابل بگیرد[/color] ( [color=#0000FF]خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم[/color] ) [color=#FF0000]به هرحال پیروز خواهد شد ( [/color]البته خدای نکرده[color=#FF0000] )[/color]. بدین معنی که به مانند آنچه که ارتش اسراییل درجنگ 1973 نشان داد ، حتی یک[color=#0000FF] ارتش کوچک[/color] که[color=#FF0000] بلحاظ راهبردی در وضعیت تدافعی[/color] قرار دارد [color=#00FF00]می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد[/color] .[/size]
  23. بخش پنجم : " این متن به هیچ وجه تایید اشغالگری رژیم کودک کش صهیونیستی نیست و صرفا" یک بررسی نظامی بشمار می رود " غافلگیری قنیطره : جنگ در ساعت 13:58 دقیقه بعد از ظهر روز 16 اکتبر 1973 آغاز شده بود . در ظرف 24 ساعت ، نیروی های تیپ 188 که در جبهه جنوبی از سوی دو لشکر سوری با 600 دستگاه تانک مورد حمله قرار گرفته بودند ، تار و مار شده و 90 درصد از افسران آنها کشته یا زخمی شدند و واحدهای مهاجم سوری فقط 10 دقیقه از رودخانه اردن و دریاچه جلیله فاصله داشتند . بنابراین به نظر می رسید که توان دفاعی واحدهای ارتش اسراییل درهم شکسته شده است و سوری ها موفق شده شده بودند تا مقرهای فرماندهی ستاد ارتش اسراییل را در این منطقه تصرف کنند . در همان حال ، یک یگان زرهی به استعداد رزمی 500 دستگاه تانک در نیمه شمالی بلندی های جولان با همان شدت ، تیپ هفتم ارتش اسراییل را که با 100 دستگاه تانک مشغول دفاع بود را مورد حمله قرار داد . در این ناحیه ، جنگ بمدت 4 روز به طول انجامید که طی آن تیپ هفتم توانست عملا" صدها دستگاه تانک و نفربر سوری را پیش از آنکه استعداد رزمی این یگان به 7 دستگاه تانک کاهش یابد ، از میان ببرد . در لحظه ای که این یگان با کمبود مهمات روبرو بود و در آستانه عقب نشینی ، 13 دستگاه تانک پس از اعمال تعمیرات صحرایی فوری به این واحد اضافه شد . تیپ هفتم در میان تعجب سوری ها ، دست به یک ضد حمله اعجاب آور زد که موجب شد تا سوری های از نفس افتاده و شروع به عقب نشینی نمایند . با این حال ، نبرد واقعا" سرنوشت ساز در بخش جنوبی اتفاق افتاد . و این درگیری بود که شیوه تفکر استاری را درباره جنگ دگرگون ساخت . مقاومت تعجب برانگیز تیپ هفتم در شمال ، زمان کافی را به ارتش اسراییل داد تا نیروهای کمکی از صحرای سینا وارد این منطقه شوند. یک لشکر به فرماندهی ژنرال دان لینر (DAN LANER) از جنوب غربی وارد منطقه درگیری شد . لشکر دوم نیز تحت فرماندهی ژنرال موشه پلد به موازات واحدهای لینر و به فاصله 10 مایلی از جنوب آن ، وارد صحنه درگیری گردید . این نیروها که اکنون از حمایت فوق العاده شدید نیروی هوایی اسراییل برخوردار بودند ، بسمت یکدیگر نزدیک شده تا محل تمرکز یگانهای سوری را در چند مایلی جنوب قنیطره در حلقله گازانبری محاصره کنند . استاری از فرماندهان اسراییلی درباره جزییات این نبرد سئوال نمود . در یک جا وی متوجه شد که در مورد اینکه با نیروهای کمکی ژنرال پلد چه باید بکنند میان فرماندهان ارتش اختلاف افتاد. 1- قرار بود ضعیف ترین نقاط را تقویت کرده و به دفاع ادامه دهند ولی پلد با این موضوع مخالف بود و ادعا می نمود که این کار صرفا" موجب فرسایش واحدها شده و به شکست می انجامد . 2- راه حل دوم که مورد حمایت ژنرال حییم بارلو ( رییس سابق ستاد مشترک ارتش اسراییل و مبدع خط دفاعی بارلو در صحرا سینا) که در آنزمان مشاور نظامی نخست وزیر اسراییل بود ، نیز قرار داشت ، این بود که از این نیروها برای اجرای یک ضد حمله زرهی استفاده گردد . در میانه یک شکست قطعی ( دقیقا" همان کاری که اروین رومل در توبروک و کاسیرین پاس انجام داد ) دستور ضد حمله تاکتیکی داده شد و این حمله بجای آنکه متوجه نقطه اصلی قوت سوری ها گردد از جهتی غیر منتظره وارد گردید . هر چند پلد تلفات بسیاری را متحمل شد ولی حمله اش به جناح چپ واحدهای سوری ، غافلگیر کننده بود و موجب برهم خوردن تعادل سوری ها شد . در نتیجه ، یگانهای سوری نه تنها غافلگیر شدند ، بلکه سازمان رزم آنها برهم خورد و این بطور مسلسل وار موجب تضعیف واحدهای" دنبال پشتیبان" نیز گردید . حییم هرزوگ در کتاب خود با عنوان جنگهای اعراب و اسراییل می نویسد : " در نیمروز چهارشنبه 10 اکتبر 1973، یعنی تقریبا" چهار روز پس از آنکه 1400 دستگاه تانک سوری هجوم خود را آغاز نموده بودند ، حتی یک تانک سوری در وضعیت فعال در غرب مرزهای دوطرف باقی نمانده بود ." واحدهای ارتش اسراییل خیلی زود روحیه خود را بازیافتند و تقریبا" تا نزدیکی دمشق نفوذ کردند . هرزوگ می نویسد : " افتخار ارتش سوریه !، در سرتاسر محورهایی که قبلا" پیشروی کرده بودند در حال سوختن بود ..... پیشرفته ترین تسلیحات و تجهیزاتی که اتحاد شوروی برای یک ارتش خارجی تامین کرده بود ، در بلندی های پر شیب جولان بصورت نقطه نقطه دیده می شد و شاهدی بود بر یکی از بزرگترین پیروزهای زرهی تاریخ در برابر چیزی عجیب و باورنکردنی . " با پذیرش آتش بس توسط سوری ها ، جنگ پایان یافت و سوری ها 1300 دستگاه تانک از دست دادند ( 867 دستگاه به غنیمت اسراییل در آمد ) . درحدود 3500 سوری کشته شدند و 370 نفر نیز به اسارت در آمدند . تقریبا" تمامی تانکهای موجود در واحدهای زرهی ارتش اسراییل دچار آسیب شدند ولی بسیاری از آنها فورا" تعمیر شده و به خطوط مقدم بازگشتند . تنها در حدود 100 دستگاه کاملا" از میان رفت ، 272 نفر کشته شدند و 65 نفر نیز به اسارت در آمدند . با این وصف ، درس مهمی که این جنگ برای استاری داشت این بود که : 1- " نسبتهای آغازین " نتیجه نهایی را تعیین نمی کند . 2- مهم نیست که چه کسی ، تعداد بیشتری در اختیار دارد یا خیر - بدین معنی که با وجود اینکه سوری ها ، ستون پشت ستون واحدهای مکانیزه در اختیار داشتند ( به مانند عراق در جنگ 8 ساله ) هیچ کمکی به آنها نکرد . 3- درس مهم دیگر این مساله بود که هرکس ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرد ( خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم ) به هرحال پیروز خواهد شد . بدین معنی که به مانند آنچه که ارتش اسراییل نشان داد ، حتی یک ارتش کوچک که بلحاظ راهبردی در وضعیت تدافعی قرار دارد می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد . با این حال ، چنین ایده هایی تازگی نداشت ، اما بطور مستقیم تفکر مرسوم آن زمان را بشدت زیر سئوال برد . پیش فرض قدیمی (که در بازیهای جنگی و مانورهای آموزشی جای داشت ) این بود که اگر اتحاد شوروی حمله کند ، ناتو باید عقب نشینی نموده ، دست به عملیات تاخیری بزند و سپس ناگهان یک ضدحمله قدرتمند را علیه روسها اجراکند و اگر در این کار موفق نشد از تسلیحات تاکتیکی هسته ای استفاده کند . استاری نتیجه گرفت که این کار بشدت اشتباه است . وی معتقد بود : " ما دریافتیم که باید در عمق منطقه جنگی دشمن ، عملیات تاخیری را اجرا کرده ، تعادل قوای دشمن را برهم زده ، پیشروی ستون های مکانیزه منظم دشمن ( تاکتیک اصلی روس ها در استفاده از یگان های زرهی ) را متوقف کنیم . بنابراین ما مجبور نیستیم که آنها رانابود کنیم . فقط باید مانع از رسیدن آنها به میدان جنگ شویم تا نتوانند واحدهای مدافع ما را درهم بشکنند . ( ژنرال هاینز گودریان در اینباره نوشته است " رسیدن به جبهه نیمی از پیروزی است" ) ادامه دارد .............
  24. [center][color=#ff0000][size=5]بسم الله الرحمن الرحیم [/size][/color][/center] [size=5][color=#3366FF]بنده بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع اعضاء محترم این انجمن نظامی از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی و بحث در این ارتباط مطرح می کنم و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ها هرگز مورد تأیید بنده نمی‌باشد.[/color][/size] [center][url="http://www.uploadax.com/images/15908057330678011504.jpg"]http://www.uploadax....30678011504.jpg[/url][/center] یک اندیشکده صهیونیستی با اعتراض به مطرح نبودن برنامه موشکی ایران در مذاکرات می‌نویسد: آیا امریکا نگران است که نتیجه مطرح شدن تهدید موشکی بالستیک به ضرر طرح‌های دفاع موشکی‌اش تمام شود و یا نگرانی اصلی عدم اعتماد به توافق به دست آمده با ایران است؟ اندیشه آمریکا در این مورد کاملاً تعریف نشده است، اما با توجه به سؤال‌های زیاد و رابطه اجتناب‌ناپذیر بین سلاح هسته‌ای و سامانه‌های موشکی اکنون زمان شفاف‌سازی فرارسیده است. اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» در یادداشتی به قلم «آزریل برمانت» و «امیلی لاندو» نوشت: برنامه موشکی بالستیک تهران در طی هشت ماه گذشته مذاکرات ایران و گروه ۱+۵، کاملاً در حاشیه قرار گرفته است. اگرچه چند ماه قبل شواهدی مبنی بر احتمال مطرح بودن این موضوع در توافق نهایی از سوی آمریکا وجود داشت، ایران تأکید کرد که درباره برنامه موشکی خود در مذاکرات ۱+۵ گفت‌وگو نخواهد کرد.[color=#ff0000] آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران نیز اخیراً از این موضوع حمایت کرده و انتظار توقف برنامه موشکی بالستیک از سوی ایران را “ابلهانه و نابخردانه” خوانده است،[/color] [color=#0000ff]وی همچنین دستور به افزایش تولید این رویه را داده است[/color]. در همین راستا در یکی از مصاحبه‌های اخیر، چاک هگل، وزیر دفاع آمریکا اساساً مسئله موشکی را از مذاکرات هسته‌ای کنونی تفکیک کرده و اذعان داشته که اگرچه برنامه موشکی ایران در دستور کار بلندمدت آمریکا قرار دارد، اما اکنون ۱+۵ کاملاً بر مسئله هسته‌ای متمرکز شده است. برنامه موشکی بالستیک ایران تهدیدی اصلی برای خاورمیانه و ورای آن محسوب می‌شود. ایران اکنون دارای موشک‌هایی عملیاتی با بردی بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر دارد که قابلیت رسیدن به اهدافی واقع در خاورمیانه، ترکیه و جنوب شرقی اروپا را دارند. بعلاوه اکنون ایران در حال توسعه افزایش برد نسخه‌ای از شهاب ۳ است که موشکی با برد متوسط ۲۰۰۰ کیلومتر بوده و به زودی نیز قادر به تولید موشک سجیل ۲ خواهد بود که بردی ۳۰۰۰ کیلومتری دارد. ایران همچنین برنامه پرتاب شاتل فضایی را نیز در دستور کار خود دارد. بر اساس گزارش وزارت دفاع آمریکا در سال ۲۰۱۲، ایران در حال ادامه توسعه موشک‌های بالستیک دوربرد خود است که این موشک‌ها توانایی رسیدن به بخش‌هایی دورتر از ناحیه دشمنان منطقه‌ای ایران را داشته و به لحاظ فنی تا سال ۲۰۱۵ قادر به انجام آزمایش پرتاب موشک بالستیک قاره‌پیما (ICBM- ای.سی.بی.ام) خواهند بود. [color=#ee82ee]جیمز کلاپر، رئیس امنیت ملی آمریکا، در ماه فوریه ۲۰۱۴ به کمیسیون نیروهای مسلح سنا گفته است که انتظار می‌رود ایران به انجام “آزمایش سیستم موشکی‌ای با برد بالقوه کلاس ای.سی.بی.ام بپردازد”. تهران نیز توانایی تخریب و کارایی سامانه‌های موشکی خود را با افزایش دقت و ظرفیت حمل بیشتر بهبود بخشیده است.[/color] [color=#ff6600][b]■[/b][b] مطرح شدن برنامه موشکی ایران در مذاکرات منجر به بروز مشکلات جدیدی خواهد شد[/b][b]■[/b][/color] بر اساس ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا، احتمال حمل سلاح هسته‌ای به وسیله موشک بالستیک از سوی ایران زیاد است. در این صورت دلیل منطقی مطرح نشدن این موضوع در چهارچوب توافق جامع پیرامون مسئله هسته‌ای چیست؟ ایران اتمی بودن برنامه موشکی بالستیک خود را تکذیب کرده و ادعا دارد که توسعه آن در جهت اهداف دفاعی معمول و غیر اتمی است که حاصل تجربه‌ای دردناک از زمان جنگ عراق در سال ۱۹۸۰ است. برخی از متخصصان می‌گویند مطرح شدن برنامه موشکی بالستیک ایران در مذاکرات ۱+۵ منجر به بروز مشکلات جدیدی خواهد شد؛[color=#ff0000] برای مثال ایران می‌تواند تأکید داشته باشد که برنامه‌های موشکی بالستیک عربستان سعودی و ترکیه نیز بایستی مدنظر قرار گیرند.[/color] از این گذشته،[color=#008000] توقف برنامه موشکی بالستیک که همانند برنامه فضایی ایران است بسیار دشوار خواهد بود[/color]. [color=#b22222]در آخر اینکه اگر بر سر موشک‌های بالستیک توافقی حاصل شود، انتظار می‌رود که ایران نیز در مقابل به صورت گسترده به توسعه و بهبود پیشرفت موشک‌های کروز خود بپردازد.[/color] [color=#ff6600][b]■[/b][b] نظر امریکا چه خواهد بود؟[/b][b]■[/b][/color] همچنین ایجاد توافق جامع با ایران که دربردارنده مسئله موشکی نباشد تنها عدم اطمینان کشورهایی را به همراه دارد که در برد موشک‌های بالستیک ایران قرار گرفته‌اند، در حالی که توافق بر سر هر دو موضوع توقف برنامه هسته‌ای و محدودیت برنامه موشکی به این کشورها اطمینان می‌دهد که در صورت نقض توافق از سوی ایران خطر کمتری متوجه آن‌ها خواهد بود. از آنجایی که روسیه یکی از تأمین‌کنندگان اجزای برنامه موشکی بالستیک ایران است، عدم حمایت این کشور از مطرح شدن برنامه موشکی در دستور کار مذاکرات کنونی تعجب‌بر‌انگیز نیست. اما نظر امریکا چه خواهد بود؟ پیش از آنکه کمیسیون روابط خارجی سنا بیان کند که تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل درباره ایران که دربردارنده توانایی‌های موشکی بالستیک است نیز بایستی در نظر گرفته شوند، در فوریه ۲۰۱۴، وندی شرمن، مسئول مذاکره‌کننده آمریکا، به شدت در مقابل مسئله موشکی ایران موضع گرفت. اما سخنان اخیر هگل منعکس‌کننده احتمال عقب‌نشینی از این موضع را نشان می‌دهد. نگرانی درباره برنامه موشکی بالستیک ایران در بطن تلاش‌های آمریکا برای گسترش و استحکام سیستم دفاع ضد موشکی خود در خاورمیانه و اروپا قرار دارد. آمریکا در توسعه مراحل مختلف سیستم دفاع ضد موشکی پیکان (آرو) به صورت نزدیک با اسرائیل همکاری می‌کند، و حتی سعی در ترغیب اعضا شورای همکاری‌های خلیج‌فارس داشته تا قابلیت سیستم دفاعی آن‌ها را در جهت ایجاد سپر منطقه‌ای و بر اساس مدل ناتو یکپارچه سازد. آمریکا سعی دارد سیستم دفاع ضد موشکی خود را به خلیج‌فارس صادر کند که پیش از این چهار کشور آن را خریداری کرده‌اند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] تلاش‌های آمریکا باعث تشدید تنش‌های بین روسیه و غرب شده است[/b][b]■[/b][/color] البته تلاش‌های آمریکا در جهت گسترش سیستم دفاع موشکی در غرب در واکنش به تهدیدات ایران، باعث تشدید تنش‌های بین روسیه و غرب شده است. در طی ماه‌های شروع به کار اوباما دفتر وی سیستم دفاع ضد موشکی معروف به روش تطبیق مرحله‌ای را برای اروپا (EPAA) پیشنهاد کرده است تا جایگزینی سپر دفاعی دوران بوش شود. آمریکا و ناتو ادعا دارند که این سیستم برای مقابله با تهدیدات دوگانه موشک‌های بالستیک و تسلیحات کشتارجمعی (WMD) از سوی خاورمیانه طراحی شده است. درحالی که ناتو به وضوح بیان نکرده که این سیستم برای حفاظت از اروپا در مقابل با تهدیدات ایران است، مقامات آمریکا اذعان می‌کنند که تهران تهدیدی آشکار برای متحدانش است و این سیستم متضمن اقدامات پیشگیرانه است. روسیه این ادعا را رد کرده و تأکید می‌کند که این سیستم در جهت راهبرد توان هسته‌ای خودش است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] برای کشورهای اروپای مرکزی و شرقی نه ایران بلکه روسیه عامل اصلی تهدید است[/b][b]■[/b][/color] در حالی که ممکن است سیستم دفاع ضد موشکی بالستیک در جهت تهدیدات خاورمیانه و نه روسیه هدایت شده باشد، حمایت کشورهای اروپای مرکزی و شرقی از این سیستم همانند هر امر دیگری به تعهدات امنیتی آمریکا وابسته است. لهستان، رومانی و کشورهای حوزه دریای بالتیک شاهد گسترش حضور هواپیماهای رهگیر در منطقه می‌باشند که در قالب مقابله با تهدیدات بالقوه روسیه است و از سوی دیگر الحاق کریمه به روسیه تنها ارزش سیستم دفاع ضد موشکی را برای این کشورها تقویت کرده است. برای آن‌ها نه ایران بلکه روسیه عامل اصلی تهدید است. بعلاوه، در واکنش به افزایش تهدیدات روسیه، دفتر اوباما پیشنهاد تسریع گسترش سیستم دفاع ضد موشکی بالستیک ناتو در اروپا را داده است. البته این مسائل را باید از منظر تقویت اعتبار آمریکا از طریق حفاظت متحدان خود در مقابل دول سنت‌گرای واقع در آن‌سوی ناحیه اروپا-آتلانتیک و به ویژه ایران بررسی کرد. سپر ضد موشکی واقع در اروپا برای مقابله با موشک‌های روسیه بسیار محدود است و بیشتر برای مواجه با تهدیدات ایران تجهیز شده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات چه اهرم نفوذی برای آمریکا باقی می‌ماند؟[/b][b]■[/b][/color] در هر رویدادی که دربردارنده توجهات معطوف به تهدید برنامه موشکی بالستیک ایران در قالب طرح دفاع موشکی آمریکا باشد، درک دلیل عدم مطرح شدن این تهدید در مذاکرات هسته‌ای از سوی آمریکا دشوار است. دلیل آمریکا برای صرف نظر از این موضوع و صرفاً تأکید بر برنامه هسته‌ای در این زمان چیست؟ در صورت به نتیجه نرسیدن توافقات هسته‌ای چه اهرم نفوذی برای آمریکا در این مسئله باقی می‌ماند؟ آیا رابطه‌ای با این استدلال روسیه وجود دارد که اگر نگرانی اصلی دفاع موشکی آمریکا ایران باشد، در نتیجه مذاکرات ۱+۵ و ایران، از آنجایی که تهدید‌ها برطرف خواهند شد، بهانه‌های آمریکا برای سپر موشکی را تضعیف خواهد کرد؟ واکنش آمریکا و ناتو به این ادعا این است که سپر دفاع ضد موشکی اروپا را در مقابل سامانه‌های موشکی بالستیک با کلاهک غیر اتمی محافظت می‌کند. آیا امریکا نگران است که نتیجه مطرح شدن تهدید موشکی بالستیک به ضرر طرح‌های دفاع موشکی‌اش تمام شود و یا نگرانی اصلی عدم اعتماد به توافق به دست آمده با ایران است؟ اندیشه آمریکا در این مورد کاملاً تعریف نشده است، اما با توجه به سؤال‌های زیاد و رابطه اجتناب‌ناپذیر بین سلاح هسته‌ای و سامانه‌های موشکی اکنون زمان شفاف‌سازی فرارسیده است. [color=#ff6600][b]پایان[/b][/color] [color=#ff6600][b]بن پایه : [url="http://www.eshraf.ir/1807"]http://www.eshraf.ir/1807[/url][/b][/color]
  25. عزیزجان - ضمن تشکر از شما - اگر اجازه بدید اینطوری نمی شه - بنده همون طور که مشاهده کردید سعی کردم تا بطور خلاصه جریان رو بگم تا حداقل ادای وظیفه ای باشد نسبت به شهدایی که بعد از گذشت 25 سال از جنگ هنوز نسبت به انها و فداکارهایی که کردند شک و تردید وجود دارد . البته اشکالی هم ندارد - این ناکارآمدی و غفلت کسانی را می رسون که مسئول این کارها هستند . اگر اجازه بدید سر فرصت عکس ها را با کیفیت اسکن کنم ، و با حوصله یک تاپیک جالب از ان در بیارم وتمام ثواب این تاپیک هم باشد تا در آن دنیا شاید این شهدا دست ما را بگیرند یاعلی