-
تعداد محتوا
9,504 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
6
تمامی ارسال های SAEID
-
شرایط و دشمنان که به کل فرق کردن به نسبت 30 سال قبل حتی 10 سال قبل! اما یک زنبور میتواند با فرو کردن نیش خود در قلب یک فیل آنرا از پای در بیاورد.
-
نه متاسفانه پدافندی بجز تعداد محدودی اس200 نداریم! بیشتر نیروی هوایی عربستان میتونه خطرناک ظاهر شود چون مجهز به جتهای اف15 و تورنادو و به زودی تایفون هست. تجربه ثابت کرده حریف هر چقدر هم ضعیف باشد با تجهیزات پیشرفته نسبتا قوی میشود. به عراق دقت کنید. اواخر جنگ خلبانان بی کفایت عراقی با وجود میراژ توانستند بر خلبانان فانتوم ما که بسیار حرفه ای و کار کشته بودند چیره شوند!
-
در بین اعراب فقط سه کشور عربستان ، مصر و سوریه میتوانند برای ایران خطرناک محسوب شوند و بقیه کشورهای عربی یا مثل عراق قدرتشون را از دست دادند یا هم مانند بحرین ، امارات اندازه این حرفها نیستن. از بین سه کشور مذکور تنها عربستان در زمان حال برای ایران خطر نظامی دارد و مصر بدلیل دوری و سوریه بخاطر متحد بودن خطری برای ایران ندارد.خطر اصلی این کشور از بعد هوایی و موشکی است که مجهز به 50 موشک بالستیک میانبرد چینی میباشد!
-
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
SAEID پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
منم این تصویر رو در گوگل ارث دیدم سوخو27 نیست همون اف5 خودمونه! -
از تینی پیک عکس نزار یه ماه دیگه جاش عکس ... میاد! رو یه سایت دیگه آپلود کن و پست رو ویرایش کن.
-
[align=center]مديريت بحران در حوادث ناشي از بمباران و موشكباران مناطق غير نظامي [/align] چكيده: كلمه بحران معاني و تعاريف مختلفي دارد. در يك نگاه كلي ميتوان گفت: «بحران يك حادثه، واقعه و يا جرياني است كه اتفاق ميافتد و سيستم را از كاركرد منظم خودش باز مي دارد. يعني حركت منظم سازمان، مجموعه شهر يا ساير مجموعهها را طوري از كار مي اندازد يا فلج ميكند و يا باعث تاخير در روند اجراي فعاليتها، ماموريتها و اهداف سيستم ميشود.» براساس چگونگي تعريف بحران، تعاريف و تعابير متفاوتي از مديريت بحران نيز ارائه شده است. در اين مقاله ابتدا به بيان اين تعاريف و تدابير و تشريح اثرات بحران در جوامع سپس به تعريف مديريت بحران پرداخته ميشود. بحرانها انواع مختلفي داشته و دامنه بسيار گستردهاي دارند، در يك نگاه كلي ميتوان بحرانهايي كه يك جامعه را تهديد ميكنند را به سه قسمت تقسيم نمود: 1- بحرانهاي ناشي از جنگ و درگيري بين كشورها. 2- بحرانهاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه . 3- بحرانهاي ناشي از بلايايي طبيعي. كه هر يك از انواع ياد شده خود به زير گروههايي تقسيم ميشوند. صرف نظر از نوع و شكل بحران، امكان ارائه مدلي جامع براي مواجهه با بحرانهاي مختلف وجود دارد. تاكنون مدلهاي مختلفي در اين زمينه ارائه شده است. در اين مقاله پس از ارائه تعاريف ياد شده به ذكر رئوس اصلي يكي از اين روشهاي مواجهه با بحران پرداخته خواهد شد. سپس اين روش براي مواجهه با بحرانهاي ناشي از حملات هوايي و موشكباران مناطق غير نظامي مورد بررسي قرار ميگيرد. كلمات كليدي: بحران، مديريت بحران، بمباران، موشك باران 1- مقدمه چرا بحران تا اين اندازه فكر بشر را مشغول كرده است؟ بحران در طول تاريخ بشري همواره با انسان بوده است. حملات غارتگرانه كشور گشايان به سرزمين هاي ديگر، سيل، زلزله، هرج و مرجهاي اجتماعي و صدها نوع وقايع ديگر، بحرانهايي هستند كه نسلهاي بشر همواره مجبور به تحمل خسارتها و صدمات ناشي از آنها بودهاند. مروري بر آنچه در سدههاي اخير در ايران رخ داده، ما را به اين نتيجه ميرساند كه ايران يكي از بحران خيزترين كشورهاي جهان ميباشد. وقايع سياسي و به تبع آن، نظامي اتفاق افتاده در ايران و همين طور بلاخيز بودن فلات ايران، بر اين سخن مهر تائيد مينهد. به دلايل زير ايران كشوري بحران خيز است: - كشور ايران از نظر بلاياي طبيعي يكي از 10 كشور بلاخيز دنيا است. - 90درصد جمعيت كشور در معرض خطرات ناشي از حوادث طبيعي است. - كشور ايران از نظر آمار وقوع حوادث در دنيا مقام ششم را دارد. - كشور ايران، ام القراي كشورهاي اسلامي است و در نتيجه مخاطرات نظامي و سياسي بسيار بالايي دارد. - ايران از نظر استراتژيكي و اقتصادي در نقطهاي از جهان قرار گرفته كه ميتوان گفت: از بيشتر بحرانهاي جهاني اثر ميپذيرد. به طور مثال جنگهاي جهاني اول و دوم را ميتوان نام برد. همچنين جنگ آمريكا و عراق و ... بنابراين لزوم داشتن يك مديريت بحران قوي در ايران امري اجتناب ناپذير مينمايد. چيزي كه متاسفانه تنها در سالهاي اخير به آن پرداخته شده است. در اين مقاله تلاش ما اين است كه ضمن معرفي و تشريح بحران و ارائه يك تعريف دقيق از مديريت بحران، به معرفي يكي از انواع بحرانهاي نظامي يعني بحرانهاي ايجاد شده در بمبارانها و موشكبارانهاي مناطق غير نظامي بپردازيم. 2- تعريف بحران 2-1) بحران چيست؟ تصور كنيد مدير يك شركت چند مليتي و بزرگ هستيد و در اولين روز كاري هفته خود را آماده ميكنيد كه يك هفته كاري خوب و موفق را پشت سر بگذاريد، صبح زود وارد اتاق كار خود ميشويد و متوجه ميشويد كارمندان شركت شما به خاطر مسائل حقوقي دست به اعتصاب زدهاند. هنوز موضوع براي خود شما روشن نشده است كه با انبوهي از خبرنگاران رو بهرو ميشويد. شركت شما دچار بحران شده است. يا تصور كنيد در نيويورك زندگي ميكنيد و شاهد انفجار برجهاي سازمان تجارت جهاني هستيد و امنيت شما و خانوادهتان دچار چالش شده است. ترديدي نيست كه شما در شهري بحران زده زندگي ميكنيد. و يا خاطرات اولين روزهاي 8 سال دفاع مقدس را به ياد بياوريد. ايران و به خصوص سرزمينهاي جنوبي و غرب آن دچار، بحران بودند. به اين اتفاقات ميتوان وقوع زلزله و سيل و بسياري موارد ديگر را نيز افزود. در هر فعاليت گروهي، از فعاليتهاي معمول در خانواده كه نوعي حركت گروهي محسوب ميشوند تا شركتهاي تجاري، احزاب سياسي، دولتها و جريانهاي بزرگ بين المللي مشكلات و موانعي به وجود ميآيد كه پويايي آن فعاليت، به نحوه عبور از مشكلات و موانع وابسته است. به طور كلي حركت مطلوب يك مجموعه، گذر از يك وضعيت و رسيدن به وضعيت جديد و بهتر است. به همين علت رخ نمايي مشكلات جزء جدايي ناپذير يك فعاليت محسوب ميشود. از اين ديدگاه ميتوان گفت مجموعه تلاشهاي صورت گرفته در توسعه علوم مديريت، در راستاي استخراج روشهايي براي عبور موفقيت آميز از اين مشكلات و موانع هستند. بحران، بروز ناگهاني نيروي يا مجموعهاي از نيروهاي مخالف و غير قابل پيش بيني است كه بنياد و محوريت يك حركت هدفمند را تحت تاثير مخرب خود قرار ميدهد و در صورت عبور نكردن، از آن، صدمات جبران ناپذيري به اساس حركت وارد ميآورد. تعريف فوق حاوي اين نكات است: - بروز بحران به صورت ناگهاني و ضربتي است و نه تدريجي. - در بحران، نيروي مخالف اساس و محوريت حركت را تحت تاثير قرار ميدهد و نه شاخ و برگهاي حركت را. - غير قابل پيش بيني بودن بحران در طرح مديريت بحران، نقشي اساسي دارد. شايد بتوان گفت كه بحران، قسمت اعظم انرژي ويرانگر خود را به واسطه غير قابل پيش بيني بودن خود كسب ميكند. - در بحران قطع و انفصال روند طبيعي زندگي رخ ميدهد. (چنين انفصالي معمولا بسيار سخت و ناگهاني بوده و به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست.) - بحران اثرات مخرب بر تشكيلات اجتماعي مانند از بين رفتن و يا خسارت ديدن سيستمهاي دولتي، ساختمانها، مخابرات و سرويسهاي ضروري را به خود به همراه دارد. - در بحران شاهد گسترش فزاينده نيازهاي مردمي مانند سرپناه، غذا، پوشاك، كمكهاي اوليه و درماني و رواني هستيم. 2-2 تقسيم بندي كلي بحرانها تقسيم بنديهاي زيادي براي انواع بحرانها ميتوان در نظر گرفت. يكي از مرسومترين تقسيم بنديهاي به شكل زير است: 1- بحرانهاي ناشي از جنگ و درگيري بين كشورها. 2- بحرانهاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه. 3- بحران ناشي از بالاياي طبيعي. 1) بحران هاي ناشي از جنگ: هدايت و كنترل كامل بحرانهاي ناشي از جنگ در اختيار نيروهاي مسلح است و سازمانهاي ديگر در زمينههاي مختلف با اين نيروها همكاري ميكنند. 2) بحران هاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه: هدايت و كنترل اين بحرانها بر عهده دولت است و نيروهاي مسلح همكاريهاي لازم را در بخش امنيتي انجام ميدهند. 3) بحرانهاي ناشي از بلاياي طبيعي: اين بحرانها شامل زلزله، سيل، سونامي و ... ميباشند و هدايت آنها توسط تيمي از مديران مختلف كشوري و لشكري صورت ميگيرد. به طور كلي اثرات و خصوصيات بحران را ميتوان در سه بخش زير طبقه بندي نمود: الف- سطح جهاني؛ ب- سطح ملي؛ ج- سطح منطقهاي 2-3) تاثيرات بحران در سطح افكار عمومي؛ وقوع بحران به ويژه بحرانهايي كه به هر دليلي مورد توجه عمومي قرار ميگيرند به وجود آوردنده شرايطي خاص در جامعه است. در فعاليتهايي كه به هر دليل با طيفي از مردم در ارتباط هستند بروز چنين شرايطي در طيف عامه مردم هم تاثير ميگذارد؛ چرا كه آنها هم جزئي از جامعه هستند. از اين رو برخورد صحيح با بحران مستلزم شناخت تاثيرات عمومي و به ويژه بحران بر افكاري عمومي ميباشد. از جمله تاثيرات عمومي بحران مي توان به موارد زير اشاره كرد: (-3-2-1) تضعيف امنيت رواني در سطح افكار عمومي اين حالت به ويژه در بحرانهايي كه امنيت ملي را تهديد ميكنند بارزتر است. (2-3-2) بروز خلاءهاي شديد خبري. ويژگيهاي غير قابل پيش بيني بودن و سرعت بالاي وقوع بحران و از سوي ديگر اين ويژگي بحران كه عموما حالت امنيتي و جنبه محرمانه دارد، نوعي خلاء خبري را ايجاد ميكند. (2-3-3) وجود پتانسيل شكسته شدن قالبهاي اجتماعي، فرهنگي يا سياسي، از ويژگيهاي عمومي بحران توانايي آن در شكستن قالبها و چارچوبهاي پذيرفته شده است. به همين دليل فرايند حركتي بحران از اين زاويه نيز بايد مورد مداقه قرار گيرد. (2-3-4) اثرات بحران در حوزههاي اقتصاد عمومي برخي از بحرانها (به عنوان مثال بحران ناشي از وقوع جنگ احتمالي) مجموعه اي از فرايندهاي مخرب در اقتصاد عمومي را پايهريزي ميكنند. از جمله چنين فرايندهايي ميتوان به احساس كمبود و يا قحطي كاذب اشاره كرد. (2-5-3) بحرانهاي تعمدي. گاهي براي انحراف افكار عمومي و برگرداندن توجه عمومي از مطالبي خاص و پنهان كردن موضوعي كه نبايد فاش شود و گاهي به منظور اغفال رسانهها از واقعهاي خاص، از چنين روشهايي استفاده ميشود. بنابراين مكانيزم كنترل بحران بايد در تحليلهاي خود اين احتمال را هم در نظر داشته باشد. (2-3-6) تضعيف مكانيزمهاي امنيتي دولتي. در بحرانهاي شديد و كوتاه مدت به دليل توجه مكانيزمهاي امنيتي دولتي به بحران و غفلت از روالهاي جاري، پتانسيل وقوع بزهكاريهاي اجتماعي (مثل دزدي) افزايش مييابد. در اين شرايط افزايش توان امنيتي مجموعه مديريت بحران، ضروري است. (مانند آنچه در زلزله بم ديده شد.) (2-3-7) تاثير عملكرد رقبا بر افكار عمومي. بروز بحران، عرصهاي بزرگ براي رقابت رقبا ميگشايد. بخشي از مكانيزم مقابله با بحران بايد متوجه اين عرصه رقابتي باشد. 2-4) فرصتهايي كه بحران ميتواند براي يك سيستم به همراه داشته باشد علي رغم تمامي پيامدهاي خطرناك و جدي كه به واسطه وقوع بحران حاصل ميشود، به صورت بالقوه شرايطي را براي مديران قابل فراهم ميكند كه جهش قابل توجهي در تيم تحت مديريت خود صورت دهد و اين به نحوه برخورد آنها بستگي دارد. از جمله اين شرايط ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد: 2-4-1) قالب شكني ساختار قبلي: يكي از مسائلي كه مديران با آن سرو كار دارند، قالبهاي شكل گرفته است كه راندهمان دلخواه را ندارند. قالبهايي مثل ارتباطات درون يا بيرون مجموعهاي و ميزان فرمان پذيري كاركنان. بحران يكي از بهترين قالب شكنها ميباشد و يك مدير ورزيده با استفاده از شرايط آمادگي خود و تجارب و قابليتهاي موجود به بهترين نحو از آن استفاده ميكند. 2-4-2) ايجاد همدلي و همراهي بيشتر: عبور از بحران به عنوان يك هدف مقطعي كلي، مجموعه را تحت تاثير يك همدلي و وحدت قرار ميدهد كه منجر به ايجاد تجربهاي موفق در ذهن افراد شده و ميتواند وحدتي ادامه دار را موجب شود. 2-4-3) محك نظام مديريت: بحران، محكي عالي براي ارزيابي سيستم تحت مديريت و مجموعههاي مرتبط بيرون از سيستم ميباشد. ارزيابي تواناييهاي مخالف سيستم از جمله قدرت حفظ تمركز، توان تصميم گيري، ميزان هماهنگي، عملكردهاي مديران، ميزان آمادگي و هوشياري، آشكاري خلاءهاي و نقاط ضعيف، ميزان وفاداري و خير خواهي و تعلق خاطر سازماني پرسنل و ... از اين دسته هستند. 3) مديريت بحران در حالي كه در گذشته، نقش مدير در بحران، محدود به شتافتن به محل (يا مورد) واقعه و كوشش در مهار كردن آن و جلوگيري از خسارت بيشتر بود، امروزه مجموعه نظرياتي وجود دارد كه زمينه اصلي آن پيشنهاد اين فكر است كه مدير بايد بحران را پيش بيني و براي آن برنامه ريزي كند. مديريت بحران، علمي كاربردي است كه به وسيله مشاهده سيستماتيك بحرانها و تجزيه و تحليل آنها در جستجوي يافتن ابزاري است كه به وسيله آن بتوان از بروز بحرانها پيشگيري نموده و يا در صورت بروز آن در خصوص كاهش آثار آن، آمادگي لازم، امداد رساني سريع و بهبودي آن اقدام نمود. - نجات و درمان مصدومين. - كاهش خسارات مالي و اقتصادي. - به حداقل رسانيدن مدت زمان مهار بحران. - كنترل آثار روحي و رواني ساكنين. - توجيه و هدايت افكار عمومي به منظور كمكهاي ممكن. - كنترل و كاهش اتلاف منابع. - كنترل امنيتي منطقه بحران. - افزايش ضريب امنيت در سطح كشور، منطقه و جهان. - جلب و افزايش اطمينان و اعتماد افكار عمومي. - افزايش كارايي و كار آمدي اركان درگير حضور در بحرانهاي ساير كشورها (در صورت نياز). 3-1- خلاصه يك مدل براي مواجهه با بحرانها در نگاه اول به نظر ميرسد مواجهه با بحرانهاي مختلف به دليل ناشناخته و غير مترقبه بودن آنها امري مشكل و محال باشد، حال آنكه مطالعات روي بحرانهاي ثابت كرده است براي مواجهه با همه بحرانهاي يك مكانيزم مشترك كه شامل چهار بند اساسي ميباشد، لازم است. لازم به ذكر است موضوع اين بحث بسيار گسترده تر از مجال اين مقاله است در اينجا تنها به بيان اين چهار بند اساسي بسنده ميكنيم. 3-1-1 پذيرش و شناخت بحران چگونه ميتوانيد ميزان آسيب پذيري در مواجهه با بحران را كاهش دهيد. ابتدا بايد سيستمي براي مواجه با بحران داشته باشيد، براي داشتن يك سيستم براي مديريت بحران سطحي از اطلاعات و آگاهيها لازم است و در واقع بايد يك بررسي همه جانبه قبل از وقوع بحران صورت گيرد. اين بررسي شامل موارد زير ميشود: - اطلاعات اجرايي و اداري عمومي. - اطلاعات مديريتي و برنامه كنترلي. - آشنايي با احتمال وقوع و ميزان و شكل آسيب رساني يك بحران (انواع بحرانها). - توصيف وظايف و گروهها. اين اطلاعات و شناخت از بحران در قالب يك مديريت همشمند بحران به دست ميايد كه با توجه به نوع بحران انتخاب ميشود. 3-1-2- آمادگي آمادگي بعد از مرحله پذيرش بحران ميباشد و به مجموعه تداركاتي و آمادگيهاي لازم در مواجهه با بحران گويند. الف- آمادگي و پيشگيري: كه شامل فعاليتهايي ميشود كه براي پيشگيري از وقوع بحران بايد انجام شود. طبيعي است اين فعاليتها با توجه به شناختي صورت ميگيرد كه از چگونگي بحران در اختيار مديران قرار دارد و در قسمت 3-1-1 به آنها پرداخته شد. ب- شناخت و دسته بندي وقايع و اقدامات متقابل: اين فعاليتها معمولا در 3 مرحله پيش از بحران، حين بحران و پس از بحران صورت ميگيرد و مستلزم انجام امور زير ميشود. - به كار انداختن سيستم مديريت بحران. - به كار انداختن ابزارهاي لازم براي اجرايي كردن طرح مديريت بحران. - به كارانداختن سيستم مديريت بحران و استفاده از همه نهادهاي مربوطه. ج - واكنشهاي براي تقليل اثرات بحران بر بازماندگان. مجموعه فعاليتهايي كه براي حفاظت از بازماندگان بحران (شامل آسيب ديدگان و ...) و كاهش آسيبها و جلوگيري از اثرات بعدي بحران انجام ميشود. د- بازگشت به حالت عادي، مجموعه فعاليتهايي كه براي بازگرداندن شرايط به حالت عادي قبل از بحران صورت ميگيرد گفته ميشود. 3-1-3- آموزش و باز آموزي آموزش نيروها و افراد عادي كه به هر طريقي با بحران ارتباط دارند، سومين قسمت از فعاليتهايي است كه بايد در مواجهه با بحران انجام داد. آموزش و بازآموزي يكي از فعاليتهاي حساس و مهم در مديريت بحران در جوامع ميباشد. كه شامل قدمهاي زير ميشود: الف- آناليز وظايف: وقتي كه يك برنامه مجتمع آموزشي طراحي ميشود، ابتدا بايد مهارتها، داشتهها و روشهاي كاربردي ايفاي نقش رضايتبخش در شرايط بحراني دسته بندي گردند. ب- گسترش دروس: سرفصلهاي آموزشي بايد از روي آناليز وظايف مهارتها بدست آيد. ج- دستور العملها، كتابچههاي آموزشي و ساير موارد آموزشي تدوين گردد. د- نظام ارزشيابي كه بعد از تدوين مجموعه دروس ميزان آمادگي علمي نفرات براي مواجهه با بحران را نشان ميدهد. 3-1-4- مديريت اطلاعات يكي از مهمترين موارد در مواجهه با هر بحران، مساله مديريت اطلاعات است كه معمولا ناديده گرفته ميشود. در واقع با پايان يافتن مراحل اصلي مواجهه با بحران نميتوان گفت كار به طور كامل به پايان رسيده است. پس از بحران تمامي اطلاعات، مستندات و آموختههاي مربوط به بحران بايد جمعآوري و مستندسازي شود تا در الگو سازيها بعدي مورد توجه قرار گيرند. 4) استفاده از مدل پيشنهادي مواجهه با بحرانهاي ناشي از بمباران و موشك باران مناطق غير نظامي امروزه وقوع جنگ در جهان تقريبا به امري عادي تبديل شده است. زياده جوئي قدرتها بزرگ نظامي و اقتصادي جهان و سوء استفاده فروشندگان بزرگ اسلحه، جهان را به ميدان جنگ بين كشورهاي كوچك و بزرگ تبديل كرده است. از سوئي ديگر، كشورهايي چون جمهوري اسلامي ايران كه در مورد آرمانهاي خود هيچ گونه تسامحي را پذيرا نيستند، در مقابل هجوم كشورهاي بيگانه تسامحي را پذيرا نيستند، در مقابل هجوم كشورهاي بيگانه سر تسليم فرو نميآورند. صرفنظر از اينكه جنگ با چه انگيزههايي آغاز شده است و چه قدرت هايي در آن دخيل هستند، براي جامعه انساني به عنوان يك بحران بزرگ محسوب ميشود كه زيانهاي جاني، اقتصادي، رواني و ويرانيهاي بسياري را با خود به همراه دارد. استفاده از روشهاي غير انساني متاسفانه به روشي متداول بين كشورهاي درگير تبديل شده است. كه واقعيتي تلختر از خود جنگ ميباشد. كم هستند كشورهايي كه درگير جنگ باشند و مناطق غير نظامي آنها با حمله هواپيماها و موشكباران نيروهاي دشمن مورد تعرض قرار نگيرد. در اين مواقع مردم غير نظامي مستقيما وارد صحنه جنگ ميشوند و دامنه بحران اين بار به صورت مستقيم به محيط غير نظامي كشيده ميشود. در اين قسمت از مقاله سعي ميكنيم به كمك روش ارائه شده در قسمت 3-1 براي مواجهه با بحران، الگويي براي مواجهه با بحرانهاي مربوط به حملات هوايي و موشكباران مناطق غير نظامي ارائه دهيم و به عنوان يك مطالعه موردي اين بحران و روش هاي مواجهه با آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم. اكنون مراحل، چهارگانه ياد شده در قسمت 3-1 را براي حالت بحراني مورد نظر، بررسي قرار ميدهيم. 5- پذيرش و شناخت بحران 5-1 علل و چگونگي رخ دادن بحران ملاحظه شد كه عمده موارد مرتبط با پذيرش و شناخت بحران را ميتوان در شناخت اثرات و شكل بحران و تقسيم بندي فعاليتها و وظايف سازمانها و ارگانهاي مختلف در خصوص مواجهه با بحران و احتمال وقوع بحران تقسيم كرد. در خصوص بمباران و موشكباران مناطق غير نظامي ميتوان اين موارد را به شكل زير بيان نمود. حمله هوايي به مناطق غير نظامي از هنگام جنگ جهاني اول آغاز شده و اكنون نيز بلااستثنا در تمامي جنگها متاسفانه به عنوان روشي غير انساني ولي مرسوم شناخته ميشود. اوج اين حملات را ميتوان در حمله تاريخي هواپيماهاي امريكايي به هيروشيما و ناكازاكي دانست. بمب اورانيومي فرو افتاده بر هيروشيما تا پايان سال 1945 ميلادي در حدود 140 هزار نفر و در فاصله سالهاي 1946 تا 1951 شصت هزار نفر را قرباني كرد. بمب پلوتونيومي به كار گرفته شده در ناكازاكي نيز با اين كه قدرتي بيش از بمب هيروشيما داشت. به خاطر شرايط جغرافيايي ناكازاكي (كه در دو دره جدا از هم واقع شده) تلفاتي كمتر از هيروشيما يعني نزديك به يكصد هزار كشته بر جاي گذاشت. علت بمباران و موشك باران غير نظامي را ميتوان به شرح زير عنوان نمود: الف- نزديك بودن محل استقرار اهداف اقتصادي و نظامي به محل زندگي مردم معمولي كه باعث اشتباه در هدفگيري و در نتيجه آسيب رسيدن به مردم و تاسيسات غير نظامي ميشود. ب- تخريب روحيه، به ستوه آوردن مردم غير نظامي و استفاده رواني از شرايط به وجود آمده در مناطق غير نظامي و استفاده رواني از شرايط به وجود آمده در مناطق غير نظامي جهت ضعيف كردن جامعه در دفاع و تحميل اراده به نيروهاي مقابل. ج- منحرف كردن ذهن استراتژيستهاي نظامي از ميدان واقعي نبرد. د- متحمل كردن ضربات اقتصادي سنگين به طرف مقابل و ناتوان كردن او در ادامه جنگ. 2- آسيبهاي وارده به افراد و مراكز غير نظامي بر اثر بمباران و موشك باران حملات هوايي آسيب هاي شديد و بعضا جبران ناپذيري را به مردم و تاسيسات غير نظامي وارد ميكنند، هر چند كه دامنه اين آسيبها و خسارات بسيار گسترده ميباشد، در زير تلاش كردهايم به يك دسته بندي نسبتا دقيق از آثار اين حملات اراده دهيم: الف- آسيبهاي جاني: در قسمتهاي قبلي به چند مثال در اين خصوص اشاره شد. درصد توانايي يك انسان بدون سرپناه براي حفظ جان خود در مقابل حملات هوايي صفر ميباشد. حتي افرادي كه در پناهگاههاي معمولي قرار دارند، از درصد ايمني بسيار پاييني در مقابل حملات سلاحهاي پيشرفته و ويژه برخوردار هستند. نگاهي به آمار و ارقام منتشر شده اين واقعيت را به وضوح نشان ميدهد، كه جان انسانها بزرگترين هزينهاي است كه اين حملات به يك جامعه تحميل ميكنند. ب- آسيب ديدن تاسيسات و مراكز اقتصادي: امروزه توانايي و قدرت سلاحهاي مهاجمين آنقدر زياد است كه حتي بتنهاي مسلح با ضخامت چند متر هم گاهي قادر به جلوگيري از نفوذ اين سلاحها نيستند. ضربات مهلك اين سلاحها منجر به از كار افتادن مراكز حياتي مانند: نيروگاهها، سيستمهاي توزيع آب و سوخت شده و علاوه بر ضررهاي جبران ناپذيري كه براي آينده به جاي ميگذارند، مناطق غير نظامي را با اختلال اساسي روبرو ميكند. ج- اختلال در سيستمهاي حياتي: آب،غذا، برق، سوخت و ... نيازهايي هستند كه در صورت نبودن آنها يك جامعه كاملا به صورت بحراني در ميآيد. آسيبهاي وارده بر اثر موارد فوق بدون ترديد بر روي اين عوامل حياتي تاثير ويژه خواهند گذاشت. به اين ليست موارد درماني و بهداشتي را بايد افزود. شيوع عفونت، افزايش تعداد آسيب ديدگان حملات نظامي و مسائل پيش آمده بر اثر كمبود دارو و مواد غذايي (در صورت ادامه روند حملات) ميتوانند دردسرهاي بزرگ را براي جامعه و مديران آن به وجود بياورد. د- مسائل امنيتي: ناامني در سطح اجتماعي يكي ديگر از چالشهايي است كه حمله هوايي به مناطق نظامي با خود در پي خواهد داشت. سو استفاده مخالفان رژيم از يك سو و فعاليت هاي بزهكاران اجتماعي (نظير سرقتهايي كه بعد از بمباران از مناطق آسيب ديده صورت ميگيرد و يا احتكار مواد حياتي و مهم) از سوي ديگر بر بحران به وجود آمده دامن ميزنند. ه- جنبههاي رواني: شايد مهمترين هدف بمبارانها و موشكباران مناطق غير نظامي وارد آوردن ضربههاي مهلك رواني به جامعه باشد. به اين دليل در اين قسمت به تفصيل بيشتري به اين مطلب ميپردازيم. [يكي از هدفهاي اصلي حكومتهاي درگير جنگ در بمباران هوايي مراكز صنعتي و غير نظامي و يا حتي نظامي، تضعيف روحيه شهروندان و نيروهاي رزمي آن كشورها و تهييج آنان براي ترك صحنه نبرد و قيام عليه حكومتهاي خويش است. برخي از تحليلگران نظامي بر اين باورند كه بمبارانهاي هوايي موجب تقويت روحيه مردم و افزايش حمايت آنان از رژيم حاكم بر كشورشان ميشود. مهمترين حامي اين رويكرد، موسسه «بررسي بمباران استراتژيك ايالات متحده آمريكا» است،با اين باور كه بمباران شهرها و مردم غير نظامي، سرمايه گذاري هنگفت در زمينهاي كاملا غير اثربخش است؛ در عين حال، بسياري از مطالعات ديگر، نتايجي مغاير با يافته ادعاهاي اين موسسه ارائه دادهاند. افزون بر آن، عقل سليم حكم ميكند بپذيريم كه مردم غير نظامي نه تنها نسبت به تخريب خانهها و شهر و روستاي خود و كشته شدن عزيزانشان بر اثر بمباران بيتفاوت نيستند بلكه اين پيامدها موجب تضعيف روحيه آنان و پديد آمدن زمزمههاي پايان جنگ در ميان آنان ميگردد. به طور كلي بسياري از مطالعات حاكي است كه بمبارانهاي جنگ جهاني اول و دوم اثر ويران كنندهاي بر شهروندان كشورهاي مورد يورش هوايي بر جاي نهاده است؛ مثلا بمباران لندن توسط آلمان، علاوه بر اينكه خشم و نفرت مردم آن شهر را نسبت به آلمانها افزايش داد، آنها را از حكومت بريتانيا نيز متنفر ساخت؛ در عين حال، محققاني كه به بررسي و مقايسه تاثيرات رواني ناشي از بمبارانهاي جنگ جهاني اول و دوم پرداختهاند، اذعان دارند كه در جنگ جهاني دوم، رفتار مردم در برابر حملات هوايي نسبت به جنگ اول شجاعانه تر بوده است؛ دولتهاي مورد يورش حملات هوايي، اغلب براي كاهش ميزان تاثيرات رواني بمبارانها بر مردم در برآورد و اعلام ويرانيهاي ناشي از بمبارانها به دو گونه متفاوت عمل ميكند. آنها يا تمايل به اغراق گويي دارند و ميزان ويرانيها را بسيار بيشتر از رقم خسارات واقعي اعلام ميكنند و يا تمايل به بياهميت جلوه دادن خسارات دارند و رقم واقعي را بيان نميكنند. نوع اول، يعني «اغراق گويي» به منظور محكوم ساختن دشمن نزد افكار عمومي و جنايتكار جنگي معرفي كردن او، رايجتر است. شيوه دوم دست كم گيري هنگامي صورت ميگيرد كه كشور مورد يورش قصد داشته باشد به دشمن خود بقبولاند كه جنگ را نخواهد باخت و تحمل مردمش بيش از آن است كه او ميپندارد؛ به عبارت ديگر كشور مورد يورش به بياعتنايي وانمود ميكند. بيم از شورش مردم نيز يكي از علتهاي متوسل شدن دولتها به شيوه دست كم گيري است؛ يعني آنان بيم آن دارند كه مردم با اطلاع يافتن از عمق ويرانيها و تلفات، دولت خويش را مجبور به متاركه جنگ كنند. نكته ديگري كه در بمباران هاي هوايي بايد بدان توجه كرد، واكنش متفاوت مردم و وابستگان به حكومت كشور مورد يورش در برابر بمبارانها است. فرماندهان رده بالاي نظامي و دولتمردان نه تنها ممكن است متاثر از بمبارانهاي هوايي از رسيدن به هدفهاي خود در ادامه جنگ صرفنظر نكنند، بلكه چه بسا ممكن است آنان بمبارانها را دستاويز ادامه جنگ قرار دهند؛ حال اينكه واكنش مردم در برابر حملات هوايي به گونهاي ديگر است. مخالفان جنگ و يا مخالفان دولت پس از مورد يورش هوايي قرار گرفتن كشورشان جسورتر ميشوند و مخالفتهاي خود را آشكار ميسازند و حتي ممكن است مردم را به شورشهاي همگاني تشويق كنند و در واقع اين عده از بمباران هوايي كشورشان بيشترين بهره برداري لازم را به نفع خود بكنند. روحيه بيطرفها نيز ممكن است تحت تاثير بمباران ضعيفتر شود و برخي از آنان آماده پيوستن به صف مخالفان كردند، اما طرفداران پر و پا قرص حكومت و جنگ يك كشور عليه كشور ديگر نه تنها تحت تاثير بمبارانها روحيه خود را نميبازند و عليه كشور و حكومتشان شورش به راه نمياندازند، بلكه خشم و نفرت آنان نسبت به دشمنشان افزايش مييابد و سران كشورشان را براي انتقام جويي از دشمن تحت فشار قرار مي دهند.] 3- تقسيم بندي نيروهاي فعال در بحران: - نيروهاي نظامي و انتظامي حاضر در مناطق غير نظامي. - سازمانهاي امداد و پزشكي. - نيروهاي هلال احمر و صليب سرخ. - سازمان آتش نشاني. - شهرداريها. يك نمونه: جنگ شهرها در طول جنگ تحميلي ايران و عراق به عنوان نمونه اي از بمباران ها و موشك بارانهاي هوايي ،حملات پي در پي هوايي و موشكي به نقاط مسكوني شهرهاي ايران طي نزديك به 8 سال دفاع مقدس، به چهار دوره تقسيم شده است كه آخرين دوره جنگ موسوم به (جنگ شهرها) از تاريخ 23/11/66 آغاز ميشود و اين در حالي است كه از تاريخ 22/1/65 تا تاريخ مذكور طي حملات رژيم بعثي عراق 4900 تن از كودكان، زنان و مردان بيگناه در شهرهاي ايران شهيد و 23 هزار تن مجروح شده بودند. برابر گزارش سازمان ملل در طي جنگ تحميل در اثر بمباران كور دشمن بعثي 130 هزار خانه به كلي تخريب و به 190 هزار خانه خسارات عمدهاي وارد شده است. اولين حمله موشكي عراق عليه شهرهاي ايران 16 مهر ماه سال 1359 با شليك سه فروند موشك به شهر مقاوم دزفول آغاز شد كه بر اثر اصابت اين 3 موشك به نقاط مسكوني شهر 50 تن به شهادت رسيده و تعدادي نيز مجروح شدند. رژيم عراق در نخستين دوره حملات خود به شهرها و روستاهاي ايران كه از تاريخ 13/11/62 آغاز شد، 39 شهر و روستا را مورد حمله هوائي خود قرار داد و 1227 نفر از مردم غير نظامي و بيدفاع ساكن شهرها را به شهادت رساند و 4682 نفر را مجروح كرد. در دومين مرحله جنگ شهرها كه از تاريخ 5/3/63 آغاز شد رژيم بغداد 115 بار مردم ساكن 27 شهر جمهوري اسلامي ايران را مورد حمله موشكي، هوائي و توپخانه خود قرار داد كه در نتيجه طي 20 روز 570 تن از مردم بيدفاع ساكن شهرهاي ايران به شهادت رسيده و 1332 نفر مجروح شدند. در سومين مرحله جنگ شهرها عليه مردم مظلوم ايران در زمستان سال 65 كه با بمباران و موشك باران همراه بود 65 شهر مورد اصابت 27 موشك و 236 بار حمله هوائي و گلولههاي توپ قرار گرفتند و در نتيجه 3035 نفر شهيد و 11150 نفر مجروح شدند. در دوره دوم از مرحله چهارم حمله به شهرهاي ايران توسط عراق كه از 23/11/66 تا پايان فروردين ماه 67 ادامه يافت 189 فروند موشك به ايران شليك شد كه 132 فروند آن به مناطق مسكوني بيمارستانها، مدارس، فروشگاهها و نقاط پر رفت و آمد تهران اصابت كرد. در اين مدت 25 موشك به قم، 22 فروند موشك به اصفهان، 4 فروند موشك به تبريز، 3 فروند موشك به اصفهان، 4 فروند موشك به تبريز، 3 فروند موشك به شيراز ادامه يافت. 189 فروند موشك به ايران شليك شد كه 132 فروند آن به مناطق مسكوني، بيمارستانها، مدارس، فروشگاهها و نقاط پر رفت و آمد تهران اصابت كرد و در اين مدت 25 موشك به تبريز، 3 فروند موشك به شيراز و 2 فروند موش از 60 هزار شهيد و مجروح ثبت شده است كه اكثر قريب به اتفاق شهدا و مجروحان را كودكان، زنان بيمارستان بستري شده در بيمارستانها و دانش آموزان مدارس و سالخوردگان تشكيل ميدهد كه در صورت وجود پناهگاههاي مطمئن گروهي، خانوادگي و انفرادي در شهرها باعث كاهش تاثيرات اصابت، موج، تركش بر ابنيه شهري باعث كاهش تاثيرات اصابت، موج، تركش بر ابنيه شهري ميگرديد. بررسي اثرات تخريبي حملات موشكي عراق به شهر تهران و اجراي تهديدات لازم باعث كاهش شديد تلفات نيروي انساني شده و يكي از عوامل بازدارنده بروز جنگهاي شهري بود. لازم به ذكر است تمامي گروهها فوق و همچنين تمامي فعاليتهاي مربوط به پذيرش و شناخت بحران همچنين فعاليتهاي مربوط به آمادگي مواجهه با بحران زير نظر يك مديريت واحد صورت ميگيرد. كه در اين مقاله به دليل گستردگي موضوع طراحي مديريت بحران از بسط دادن اين موضوع صرفنظر ميشود. 2- آمادگي در مواجهه با بحران. 1- آمادگي براي پيشگيري از وقوع بحران. مجموعه فعاليتهايي كه ميتوان براي پيشگيري از هجوم نظامي نيروهاي مهاجم در جنگ بر عليه مناطق غير نظامي انجام داد را ميتوان به شكل زير تقسيم بندي كرد: الف- فعاليتهاي ديپلماتيك: اين فعاليتها شامل تمامي تلاشها و رايزنيهاي سياسي و بينالمللي ميشود كه براي جلوگيري از وقوع چنين مواردي صورت ميگيرد. ديپلماتها و اعضاي وزارت امور خارجه هر كشور نقش بسزايي در جلوگيري از انجام حملات هوايي به مناطق غير نظامي از طريق برقراري ارتباط با سازمانهاي جهاني از جمله سازمان ملل متحد ايفا ميكنند. داشتن يك رسانه جمعي قوي نيز در جهت روشن كردن اذهان مردم جهان در خصوص اينگونه فعاليتهاي ضد بشري بسيار مثمر ثمر ميباشد. ب- پوششهاي دفاعي: كه شامل داشتن سيستم دفاع موشكي (دفاع عامل) و دفاع غير عامل و آمايش سرزميني قوي ميباشد. بازتاب چنين سيستمهايي در نيروهاي دشمن رعب ايجاد كرده و از تاخ و تاز بيمحاباي آنها در مناطق غير نظامي تا حدود زيادي جلوگيري ميكند. (در بخش هاي بعدي توضيحات مهمتري در اين خصوص خواهيم داد.) 2- شناخت و دسته بندي وقايع و اقدامات متقابل اين فعاليتها را ميتوان به دو قسمت اساسي تقسيم كرد: الف: فعاليتهايي كه قبل از بحران بايد صورت گيرد (تدابير دفاعي). به مجموعه فعاليتهايي گفته ميشود كه قبل از وقوع بحران صورت ميگيرد تا در صورت مواجهه با بحران ميزان آسيب پذيري، به كمترين حد ممكن برسد. در اين قسمت براي آشنايي بيشتر به بخشي از اقدامات صورت گرفته توسط چند كشور در اين خصوص اشاره ميكنيم: 1- سوئيس كشور سوئيس داراي يكي از بهترين برنامهريزيها در زمينه (دفاع غير عامل و دفاع غير نظامي) ميباشد. قدرت بازدارندگي اين كشور ناشي از اين فرض است كه ارتش سوئيس بايد به قدر كافي نيرومند باشد تا دشمن احتمالي درك نمايد كه عدم تناسب زيادي ما بين آنچه كه اميدوار است كه از تهاجم به سوئيس بدست آرود و بهائي كه براي اين كار ميپردازد وجود دارد. برنامه ريزان دفاع غيرنظامي و دفاع غيرعامل سوئيس اعتقاد دارند كه جنگ براي حيات يك ملت تنها محدود به جبهه نظامي نميباشد. در سال 1943 تشكيلات دفاع هوايي غير عامل PAD براي تامين حفاظت در برابر حملات هوايي ايجاد شد. در سالهاي 45-1935 با سيستم پناهنگاههاي موقت زير زميني خانههاي موجود شكل گرفت. در سال 1950 دولت فدرال دستوري مبني بر ايجاد پناهگاههاي مقاوم در برابر حملات هوائي در كليه ساختمانهاي جديد در اجتماعاتي با بيش از 1000 نفر سكنه صادر نمود، در سال 1959 مردم سوئيس به اضافه شدن بند دفاع غير نظامي به قانون اساسي فدرال راي مثبت دادند نكات اساسي اين بندها عبارتند از: 1- تصويب قوانين دفاع غير نظامي در حوزه صلاحيت كنفدراسيون است. 2- كانتونها، مسئوليت تقويت اقدامات دفاع غير نظامي و دفاع غير عامل هستند. 3- كنفدراسيون براي وضع قانون خدمات اجباري دفاع غير نظامي براي مردان مجاز است، زنان فقط ميتوانند داوطلب شوند. در سال 1962 اولين قانون فدرال راجع به دفاع غير نظامي به تصويب رسيد. روشهاي متخذه در خصوص ايجاد پناهنگاهها بايد شامل موارد ذيل باشد. 1- هر يك از سكنه محلي پناهگاهي در جوار مسكن خود داشته باشد. 2- وقتي كه تنشهايي سياسي و يا نظامي به مرحله بحران رسيد، پناهگاه بايد به عنوان يك اقدام احتياطي توسط مردم به تدريج اشغال شوند. 3- خود كفائي پناهگاهها براي مدت چند روز يا چند هفته ميبايست تضمين شود. 4- پناهنگاههاي زير زميني از بتن مسلح كه قادر به تحمل فوق فشار Over Pressure معادل 1 تا 2 اتمسفر (1 تا 3 كيلوگرم بر سانتي متر مربع) باشند، ساخته شود. 5- استفاده چند منظوره از پناهگاهها مد نظر قرار گيرد. 6- تمام اقدامات ميبايست با توجه به ويژگيهاي رفتاري رواني، جسماني افراد تحت فشارهايهاي غير عادي اتخاذ شوند. 7- بايد شانس مساوي براي زنده ماندن همه افراد وجود داشته باشد. 2- دانمارك وجه مشخصه برنامه پناهگاه سازي دانمارك بر اين پايه استوار است كه هر نفر ميبايد يك جان پناه در خانه خود، در محل كارش، نقاط مختلف و به هنگام حركت به سوي محل كار و بازگشت از آنجا داشته باشد. پناهگاه به منظور ايجاد حفاظت در برابر فشار زياد، آوار، تركشها و گلولههاي انفجاري ساخته ميشود و بايد در مقابل خطرات آتش سوزي و بارش مواد پرتوزا حفاظت مطلوبي را از خود نشان دهد. براي تحقق اين اهداف دولت بر اين عقيده است كه تعداد پناهگاهها در شهرهاي كپنهاگ و فردريكسبرگ بايد حداقل 150 درصد و در ساير شهرهاي كشور حداقل 125 درصد تعداد ساكنين آنها باشد. تفاوت تعداد درصد مردمي كه هنگام شب در منازل خود بر سر ميبرند و به هنگام روز در مناطق صنعتي و اداري مشغول كار هستند، استفاده از پناهگاهها در روز و شب را محدود ميسازد. اين مسئله توجيهي است بر طرح 150 درصد پناهگاه در شهرهاي فوق در مقايسه با 125 درصد جان پناه در ساير شهرهاي كه داراي جمعيت كمتري هستند و از فواصل نواحي مسكوني كاري نسبتا متفاوتي برخوردارند. 3- كره شمالي (استراتژي تمركز زدائي) كره شمالي جهت تقليل آسيب پذيري تاسيسات و منابع اقتصادي خود در برابر حملات هوائي از سياست و استراتژي (تمركز زدائي) در بخشهاي اقتصادي استفاده نموده است. اتخاذ اين سياست در بخشهاي اقتصادي كره شمالي باعث ايجاد ده هزار كارخانه كوچك در شهرها و روستاها و صدها بندر كوچك با ظرفيت پذيرش يك تا دو كشتي در سواحل اين كشور كه هر كدام نيز به سيستمهاي دفاعي معمولي ضد هوائي مجهز ميباشند، شد و به دليل (پراكندگي) اهداف اقتصادي در سطح كشور، هر دشمن فرضي جهت توفيق در بمباران كره شمالي، ناچار است از امكانات بسيار وسيع و در مدت طولاني براي حملات هوائي استفاده نمايد. سياست ياد شده، داراي محاسن و نتايج مشروحه ذيل بوده كه نهايتا ميتواند منجر به پيروزي كره شمالي در مقابله با دشمنان فرضياش گردد. اين كشور در راستاي اين سياست دفاعي اقدامات قابل توجهي به شرح ذيل جهت آمادگي مقابل با تهاجمات احتمالي دشمن انجام داده است. 1- همه ماهه حداقل يك بار صداي آژير حمله هوائي و خاموشي شبانه در پيونگ يانگ و ساير شهرهاي بزرگ خود را اجرا مينمايد. 2- قسمت اعظم تاسيسات حياتي و نظامي و توليد نيرو را به اعماق زمين و دل صخرهها انتقال داده است. يك شبكه تونل عميق به عمق 90 الي 100 متر و به طول 40 كيلومتر را در پيونگ يانگ احداث نموده كه در زمان صلح به عنوان مترو مورد استفاده قرار ميگيرد و در مواقع بحران و تهديد نيز براي اسكان جمعيت يك ميليون نفري پايتخت در نظر گرفته شده است. اين شبكه زير زميني ضمن حفاظت نيروهاي خودي از خطر تهاجمات سنگين هوايي، نقل و انتقالات نظامي را نيز تسهيل ميكند. ب- فعاليتهايي كه در حين وقوع بحران بايد صورت گيرد: (تدابير تداركاتي): - برقراري يك فرماندهي متمركز (كه زير نظر مديريت ارشد بحران كار ميكند.) - برقراري سيستم مخابراتي براي برقراري ارتباط با ساير قسمتهايي كه در معرض بحران قرار دارند. - عمليات مهندسي - عمليات مهندسي شامل موارد زير ميباشد: - آواربرداري (كه بخصوص در ساعات اول بحران بسيار مهم است.) - زنده يابي (كه بخصوص در ساعات اول بحران بسيار مهم است.) - جمع آوري و تدوين اجساد (كه هم به لحاظ شرعي،بهداشتي و رواني مهم است.) - احداث و مرمت شريانهاي حياتي. - احداث باندهاي تعجيلي. - ايجاد اردوگاههاي موقت. - ايجاد تاسيسات آبرساني و برق رساني. - برقراري امنيت: (در سه سطح بين المللي، ملي و منطقهاي) - فعاليتهاي امدادي (نجات و مداواي مصدومين، عمليات انتقال مصدومين و ...) - عمليات حمل و نقل و ترابري هوايي: (حمل و نقل ماشين آلات مورد نياز، تخليه و بارگيري امكانات مورد نياز مناطق بحران زده، انتقال نيروهاي امدادي به منطقه، تخليه آوارگان از منطقه بحران زده، ايجاد آمبولانسهاي هوايي) - عمليات پشتيباني: (آبرساني، توزيع هداياي مردمي، پشتيباني پزشكي، سوخت رساني، تامين ماشين آلات و اقلام مورد نياز مناطق بحران زده) - ج- واكنش براي تقليل اثرات بحران. اگر فعاليتهايي كه بعد از فروش نشاندن بحران به موقع و درست صورت پذيرد بسياري از اثرات بحران از جمله اثرات رواني كاهش مييابد. اين فعاليتها شامل موارد زير ميشوند: - درمان كامل آسيب ديدگان. - تهيه مسكن موقت. - برآورده كردن نيازها اوليه. - روان درماني و مددكاري اجتماعي (پر اهميت) 3- آموزش و بازآموزي مقوله آموزش و باز آموزي مقولهاي بسيار گسترده است، تنها در اينجا به صورت تيتروار به موارد پر اهميت در اين زمينه اشاره ميكنيم. اين آموزشها دقيقا به دو بخش عمومي كه مربوط به مردم عادي است و آموزشهاي مربوط به نيروها و مقامات مسئول تقسيم ميشود. - آموزش كمكهاي اوليه. - مانورهاي آموزشي در مورد لحظات مواجهه با بمباران و موشك باران. - آموزش موارد مربوط به بهداشت رواني. - آموزشهاي مربوط به زندگي در پناهگاهها. - آموزشهاي مربوط به نيروها و مقامات مسئول. - آواربرداري و عمليات نجات. - عمليات امداد. 4- مديريت اطلاعات اين كار نياز به سازماندهيها و آموزشهاي خاصي دارد. در اين زمينه ما تجربه ارزشمند 8 سال دفاع مقدس را در اختيار داريم كه ميتوان با استفاده از آن و مستند سازي اطلاعات آن در مديريت بحران بهره جست. 5- نتيجه گيري و پيشنهادها 1- جنگ ميان اسلام با جبهه كفر، شرك و نفاق تا شكست كامل دشمنان در شكلهاي مختلف وجود دارد. امكان مواجهه با كفار و زياده طلبان هر لحظه وجود دارد. دشمنان اسلام چنان كه تاكنون نشان دادهاند از هيچ روش غير انساني براي خاموش كردن چراغ دين و انسانيت فروگذار نميكنند. بنابراين ما بايد خود را براي هر نوع رويارويي آماده كنيم. 2- آنچه در اين مقاله ارائه شد تنها خلاصهاي از رئوس مطالب در خصوص بحران مربوط حملات موشكي و هوايي به مناطق غير نظامي بود، بدون ترديد هر كدام از مطالب مطرح شده خود سرفصلي است براي انجام مطالعاتي دقيقتر و مبسوط تر، بنابراين پيشنهاد ميشود در اين خصوص با تعريف پروسههاي دقيق تحقيقاتي و با ايجاد ضمانت اجرايي براي موارد فوق آمادگي كامل براي مواجهه احتمالي با چنين بحرانهايي كسب شود. سرفصلهاي اصلي مطالعاتي در اين خصوص ميتواند به قرار زير باشد. الف- بررسي دقيق احتمال وقوع چنين حوادثي در سالهاي آتي (مثلا بازههاي مختلف زماني 5، 10 و 20 ساله) ب- شناخت توانايي دشمن در ايجاد آسيب و تخمين آسيبهاي احتمالي وارده با توجه به شناخت دشمن. ج- طراحي تيمها و گروههاي دخيل در مهار بحران و تعيين نقش اجرايي هر يك از نهادها در هنگام مواجهه با بحران و تنظيم و تصويب يك مدل دقيق براي مديريت بحران ياد شده. د- طراحي سيستمهاي پناهگاهي،برنامههاي رواندرماني، فعاليتهاي امدادي و ... با توجه به شناخت دشمن و ميزان آمادگي داخلي با استفاده از تجارب كشورهاي ديگر. ه- مستند سازي حوادث مربوط به بمبارانهاي 8 سال دفاع مقدس. پينوشتها: 1- دانشگاه امام حسين (ع) مجموعه مقالات جنگ رواني 1377، تاثيرات رواني بمبارانهاي هوايي، محمد حسين الياسي. 2- دانشكده فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، امكان استفاده از امكانات شهري تهران به عنوان پناهگاه در مقابله با سلاحهاي متعارف پايان نامه كارشناسي ارشد، جعفر حصاري نژاد. منابع: 1) نشريه سنگر شماره 14، مديريت بحران، محسن نمكيان. 2) دانشگاه عالي دفاع ملي، دانشكده دفاع ملي، رساله دكتري، استراتژي دفاع غير نظامي، مهدي انصاري امين. 3) نشريه سنگر شماره 14، مديريت بحران و نقش نيروهاي مسلح در شرايط بروز بلايا و حوادث طبيعي، علي اكبر پوري رحيم. 4) دانشگاه امام حسين (ع) مجموعه مقالات جنگ رواني 1377، تاثير رواني بمباران هاي هوايي، محمد حسين الياسي. 5) دانشكده فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، امكان استفاده از امكانات شهري تهران به عنوان پناهگاه در مقابله با سلاحهاي متعارف پايان نامه كارشناسي ارشد، جعفر حصاري نژاد. 6) Disaster management - ahandbook for disaster man - agers - carter. w. nick 7) Logical Management Systems, Cyetems, Corp - (ALL Hazares) Crisis Management Planning - Geary w.Sikich. ......................................................................... منبع:ويژهنامه پدافند غيرعامل خبرگزاری فارس http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8607100471
-
در صورت بازسازی کلی فانتوم حداقل تا 2020 و سپس بصورت رزرو تا 2030 میتواند در نقش بمب افکن خدمت کند. سوخو24 نیز مثل فانتوم ولی فرقش اینه که میتوان این جنگنده را تبدیل به جنگنده جنگ الکترونیک کرد که در اینصورت تا هر موقع لازم باشد میتواند خدمت کند!
-
آشنایی با سیستم تعیین موقعیت جهانی ( GPS ) قسمت اول تعیین موقعیت بر مبنای فضا زمانی طولانی از عصر پیشتازانی همچون داپلر که اندازه گیری زمین به زمین را به اندازیه گیری زمین به فضا تغییر داده بودند میگذرد. آمریکو وسپوس دریانوردی در قرن پانزدهم بود که نحوه اندازه گیری او در سحال برزیل و بر مبنای گزارش کریستف کلمب انجام شد. وسپوس همراه خود یک تقویم نجومی داشت که در آن زمانها و موقعیت ستارگان مختلف و وقایع سماوی بر مبنای زمان اندازه گیری شده در شهر فراره ایتالیا ترتیب یافته بود. بر این اساس در نیمه شب 23 اوت 1499 کره ماه باید در برابر زمین و کره مریخ قرار میگرفت. وسپوس تقاطع مذکور را در برزیل مشاهده کرد و متوجه شد که این تقارن شش و نیم ساعت بعد از آنچه که باید در فراره دیده میشد به وقع پیوسته است. لذا با استفاده از اختلاف زمان و اندازه پیرامون زمین که بطلمیوس بدست آورده بود توانست فاصله و طول جغرافیایی فراره را محاسبه کند. نتایج حاصل این بود که او در هندوستان نیست بلکه کریستف کلمب قاره جدیدی را کشف کرده بود که از آن پس به نام وسپوس (آمریکا) نام گذاری شد. وسپوس اولین کسی بود که به حقیقت کشف کریستف کلمب پی بد فقط به این دلیل که توانست موقعیت دقیق خود را با استفاده از اجرام سماری تعیین کند. تعیین موقعیت با این روش خطایی در حدود یک مایل را ارائه میکند. ایده اساسی تعیین موقعیت بر مبنای فضا با استفاده از ماهوراه های ساخت بشر نخستین بار از اوایل سال 1960 توسط ایالات متحده و در ناسا شروع گردید. ترانزیت (TRANSIT) از اولین سیستمهای ماهواره ای و دارای کارایی موثر بود. این گروه ماهواره از زمان رهایی اش در سال 1967 کاربردهای تجاری و نقشه برداری و ژئودزی فراوانی یافت. از ویژگیهای ترانزیت این بود که برای پوشش کامل زمین به حداقل 6 ماهواره نیاز داشت و زمان انتظار برای کسب اطلاعات تا 1.5 ساعت بالغ میگشت. این ماهواره ها در مدارهای 1100 کیلومتری بالای زمین میچرخیدند. از دیگر ویژگیهای آن علاوه بر وقت گیری زیاد ، دقت کم ان بود که با ورود GPS مورد کم توجهی قرار گرفت. در سال 1974 به دنبال درخواست وزارت دفاع آمریکا برای ایجاد یک سیستم ناوبری فضایی ، تحقیقات در زمینه طراحی سیستم مطلوب آغاز گشت و در سال 1983 سیستم NAVSTAR GPS معرفی گردید و تا سال 1992 تکمیل شد. ناوبری و تعیین موضع اگر چه امروزه به عنوان یک ابزار مکمل ناوبری استفاده میشود ، اما انتظار میرود به زودی به وسیله اصلی ناوبری بدل گردد. در برابر توسعه و تکمیل GPS ، سیستم ناوبری ماهواره ای روسیه به نام GLONASS ایجاد و در پایان سال 1995 تکمیل گشت. ایده اساسی در تعیین موقعیت فرض کنید روی صفحه ای قرار داریم. اگر فاصله خود را با یک نقطه مشخص A اندازیه گیری کنیم و مختصات نقطه A را نیز بدانیم ، میتوانیم دایره ای به مرکز نقطه A و به شعاع فاصله اندازه گیری شده ترسیم کنیم. در این صورت مختصات موقعیت ما بر روی دایره ترسیم شده قرار دارد (شکل 1). [align=center] [/align] اگر بر روی این صفحه دو نقطه مشخص A و B موجود باشد و فاصله خود را با هر یک از دو نقطه محاسبه کنیم مختصات موقعیت ما باید هم بر روی دایره ای به مرکز نقطه A و شعاع a واقع باشد و هم بر روی دایره ای به مرکز B و شعاع b . در نتیجه ما بر روی یکی از دو نقطه تلاقی دو دایره واقع هستیم (شکل 2). در صورتی که تعداد نقاط واقع بر صفحه به 3 افزایش یابد ، براحتی میتوان نشان داد که موقعیت دقیق ، بر روی صفحه بدست می آید و این از طریق سه دایره به مرکز آن نقاط معلوم و شعاعهای فواصل اندازه گیری شده تا آن نقاط می باشد (شکل3). اکنون مثال خود را به فضای سه بعدی منتقل میکنیم. دوایر ترسیم شده قبلی جای خود را به کره های ترسیم شده خواهند داد لذا از ترسیم فقط یک کره ، سطح کره و از ترسیم و تلاقی دو کره ، فصل مشترک دو کره بصورت یک دایره بدست می آید. اگر سه کره ترسیم کنیم و تلاقی دهیم نقاط مشترک بین سه کره دو نقطه خواهد بود و اگر فاصله خود را با چهار نقطه معلوم در فضای سه بدی اندازه گیری کنیم و سپس چهار کره ترسیم کرده و تلاقی دهیم فقط یک نقطه واحد به دست خواهد آمد. ایده اساسی در تعیین موقعیت این است که موقعیت دقیق حداقل 4 ماهواره در فضا را یافته و فاصله خود از آن ماهواره ها را بدست می آوریم تا بتوانیم موقعیت دقیق خود را محاسبه کنیم و دقت مکان یابی در این روش بستگی به به دقت مکانی ماهواره ها و دقت در فواصل اندازه گیری شده با ماهواره دارد. اندازه گیری مسافت و مختصات مکانی ماهواره مختصات مکانی هر ماهواره توسط خود آن ماهواره ارسال و توسط گیرنده دریافت میشود. این مختصات بصورت اطلاعات مداری به نام افمریس (Ephemeris) نامیده میشود. [align=center][/align] هر ماهواره GPS کد مخصوصی را ارسال میکند. گیرنده GPS در روی زمین نیز همان کد مخصوص را تولید خواهد کرد. برای همزمانی در تولید کدهای مذکور باید زمان طبق یک ساعت دقیق تنظیم گردد. کد دریافت شده توسط گیرنده با کد تولید شده گیرنده متناسب با فاصله ، تاخیر خواهد داشت. اندازه گیری تاخیر زمانی بین کد تولید شده و کد دریافت شده به اندازه گیری فاصله منجر میشود (شکل 4). سرعت امواج الکترومغناطیسی در خلا 300,000000 است ، با فرض اینکه دقیقا کدهای تولید شده در ماهواره و گیرنده همزمان باشد و کد ارسالی از ماهوراه فقط از خلا عبور کند ، فاصله گیرنده تا ماهواره با حاصل ضرب زمان تاخیر تاخیر بین کد دریافت شده با کد تولید شده در گیرنده ، در سرعت امواج الکترومغناطیس در خلا برابر خواهد بود. ادامه دارد ... منبع : کتاب سیستمهای رادیویی در ناوبری هوایی
-
قسمت دوم سیستم GPS سیستم GPS از سه بخش تشکیل شده که عبارتند از: الف) ماهواره ها بخش ماهواره ای سیستم از 21 ماهواره اصلی و 3 ماهواره یدکی واقع در مدار زمین تشکیل میشود. این ماهواره ها در 6 مدار جداگانه که با صفحه استوا زاویه 55 درجه میسازند قرار گرفته اند. مدار ماهواره ها بیضی شکل بوده و با سرعتی نزدیک 4.5 کیلومتر بر ثانیه در حرکت هستند (شکل 5). این ماهواره ها به سبب ارتفاع زیادشان در بخش بزرگی از زمین دیده میشوند. الکتریسیته مورد نیاز از دو صفحه متشکل از باطریهایی با سلولهای خورشیدی به سطح 7.2 متر مربع تامین میگردد (شکل6). مشخصات عمومی ماهواره ها عبارتند از: نام ، NAVSTAR سازنده ، Rackwell International ارتفاع پرواز ، 20183 کیلومتر وزن ، 860 کیلوگرم اندازه ، 7.2 متر مربع با صفحات خورشیدی زمان پیمودن دور کره زمین ، 12 ساعت نجومی (11 ساعت و 58 دقیقه) صفحه مداری ، با صفحه استوا زاویه 55 درجه میسازد عمر تخمینی ، 7 سال [align=center] [/align] ب) کنترل کننده سیستم بخش کنترل کننده از 5 ایستگاه تشکیل شده است. وظایف عمده ایستگاهها عبارتند از: کنترل وضعیت سلامت ماهواره ها تعیین موقعیت ماهواره ها کنترل رفتار ساعت اتمی هر ماهواره تزریق پیامهای ناوبری به کلیه ماهواره ها ایستگاههای کنترل ، موقعیت لحظه ای ماهواره را تعقیب کرده و با استفاده از آن اطلاعات موقعیتهای آینده ماهواره را پیش بینی میکنند. در این ایستگاهها همچنین اطلاعاتی نیز در مورد شرایط جوی جمع آوری میشود. از این اطلاعات جهت تعیین دقیق تاخیر حاصل از عبور امواج رادیویی از جو استفاده میشود (شکل 7). [align=center] [/align] ایستگاههای پنجگانه در مکانهای هاوائی واقع در اقیانوس آرام ، کلرادو اسپرینگز در آمریکا ، اسنسیون در اقیانوس اطلس ، دیگه گارسیا در اقیانوس هند و کواجالین در اقیانوسیه قرار دارد. سه ایستگاه اسنسیون ، دیگو گارسیا و کواجالین میتوانند به ماهواره ها پیام مخابره کنند. این پیامها شامل موقعیتهای جدید ماهواره ها ، تصحیح ساعت و اطلاعات دیگر است. همچنین کلیه دستوراتی که به ماهواره ها داده میشود از طریق این سه ایستگاه صورت میگیرد. ایستگاه کلرادو اسپرینگز ایستگاه اصلی اس. اطلاعات حاصل از تعقیب ماهواره ها از کلیه ایستگاههای دیگر جمع آوری و به این ایستگاه مخابره میشوند. محاسبات مربوط به موقعیت هر ماهواره و تصحیح ساعت آن در این محل صورت میگیرد. تغییر و یا تنظیم موقعیت ماهواره ها از جمله فرامین این ایستگاه است. جایگزین کردن ماهواره های جدید بجای یک ماهواره از کار افتاده نیز از طریق دستورات این ایستگاه انجام میشود. ج) گیرنده های GPS یک گیرنده GPS قادر به انجام چهار کار اساسی است. - موقعیت دقیق محل استقرار را محاسبه کند. - موقعیت یک نقطه را از روی نقشه به حافظه آن وارد کرده و بعد توسط محاسبه موقعیت محل استقرار به آن نقطه هدایت کند. - میتواند اطلاعات مربوط به هر نقطه را که گیرنده در آن حضور دارد به حافظه سپرده تا در صورتی که مراجعت از مکانی به آن نقاط مورد نظر باشد قادر به یافتن مسیر بازگشت باشد. - با محاسبه مستمر موقعیت یک متحرک جهت حرکت متحرک را نسبت به شمال یافته و سرعت متوسط حرکت را محاسبه کرده و زمان رسیدن به مقصد مشخص شده را با توجه به سرعت بدست آمده تخمین میزند. تواناییهای فوق سبب شده GPS در کاربردهای زیر نقش اساسی ایفا کند. کاربردهای زمینی: نقشه برداری و ژئودزی ، کاداستار ، تعیین جابجایی و Deformation و هدایت زمینی کاربردهای دریایی: تعیین موقعیت سکوهای نفتی ، نقشه برداری جزیره های زیر آبی ، جستجو و نجات ، تعیین جذر و مد ، تعیین بنادر و لنگرگاهها و هدایت کشتی به بنادر کاربردهای هوایی: فتوگرامتری ، تعیین موقعیت ماهواره ای Remote Sensing ، هدایت هواپیماهای بدون سرنشین و هدایت هواپیماها و موشکها گیرنده های GPS سیستمهایی غیرفعال هستند. یعنی سیستمهایی هستند که فقط اطلاعات را دریافت میکنند و اطلاعاتی ارسال نمیکنند. لذا از نقطه نظر نظامی مطلوب بوده چون دشمن از موقعیت گیرنده آگاه نمیشود. همچنین میتواند در هدایت نیروهای پیاده و واحدهای زرهپوش در بیابانهای بی عارضه و تعیین موقعیت دقیق موضع پرتاب موشکهای زمین به زمین کمک فوق العاده ای نماید. گیرنده های GPS در ابعاد متفاوت با وزنی کمتر از نیم کیلوگرم میتوانند با محاسبه پیوسته موقعیت جسم در حال حرکت سرعت جسم حامل گیرنده را تخمین زده ، حرکت او را بدست آورده و انحراف آن از شمال مغناطیسی را نمایش داده و در نهایت زمان رسیدن به مقصد مورد نظر را با بدست آوردن موقعیت و سرعت تخمینی ارائه نمایند. غیرفعال بودن GPS سبب صرفه جویی زیاد در باطری شده و بسیاری از گیرنده های فوق را در برابر ضربه ، شوک ، آب و ... مقاوم میکند. برای اینکه گیرنده های GPS و ماهواره بتوانند همزمان کدهای مربوطه را تولید کنند در گیرنده و ماهواره ساعتهای دقیقی بکار رفته است. این سبب میگردد همواره GPS بتواند وقت دقیق محلی را نیز ارائه کرده و حتی ساعت طلوع و غروب خورشید را با استفاده از زمان و موقعیت گیرنده محاسبه و اعلام کند. گیرنده های GPS از سه قسمت آنتن ، RF و دیجیتال تشکیل شده است. آنتن آنتن گیرنده های GPS انواع مختلفی دارد اما آنتنهای GPS همگی دارای پلاریزاسیون دایروی هستند. در اینجا به چند آتن اشاره میشود: - آنتن تک قطبی یا دو قطبی: این آنتنها برای اینکه عملکرد خوبی داشته باشند احتیاج به یک صفحه زمین دارند و تک فرکانس هستند. - آنتن هلیکس چهار قطبی: این آنتن تک فرکانس است و نسبت به آنتنهای تک قطبی پیچیده تر بوده اما دارای گین بالاتر بوده و نیاز به صفحه زمین ندارد. - آنتن میکرواستریپ: ساختمان ساده و کم حجمیدارد و برای کارهای هوایی مناسب است و میتواند در دو فرکانس کار کند ولی دارای گین کمی است. - آنتن هلیکس مخروطی: میتواند در دو فرکانس کار کند و دارای گین بالایی است اما ابعاد آن بزرگ بوده و برای کارهای هوایی مناسب نیست زیرا اگر برای دریافت یسگنال ماهواره ای در افق به سمت آنها قرار گیرد قادر به پیدا کردن ماهواره های بالای سر نیست. - آنتنهای میکرواستریپ به سبب کوچکی میتوانند مستقیما به موازات آسمان نگه داشته شود و میتواند هر ماهوراه ای را که در بالای سر قرار داشته باشد پیدا کند. ماهواره ها باید حداقل 10 درجه در بالای سطح افق قرار داشته باشند تا با این آنتن ردیابی شوند. برای دریافت سیگنالهای ماهواره باید ماهواره ها درد دید باشند. هوای بارانی و برفی و طوفانی از رسیدن امواج جلوگیری نمیکنند اما موانعی همچون درختان ، صخره ها ، ساختمان بلند و نیز بودن گیرنده در داخل ساختمان ، اتومبیل و هواپیما و ... از رسیدن امواج جلوگیری میکند. لذا در صورت استفاده در یک متحرک مانند هواپیما به آنتن خارجی نیازمند هستیم. در اینصورت آنتن باید فعال باشد تا سیگنالها را قبل از انتقال از طریق کابل به گیرنده تقویت کند. [align=center][/align] ادامه دارد ... منبع : کتاب سیستمهای رادیویی در ناوبری هوایی
-
بله کارهایی صورت گرفته و چند روز صبر کنید بقیه قسمتها پست کنم متوجه نقاط ضعف تمام سیستمهای موقعیت یاب ماهواره ای خواهید شد. از کار انداختن GPS آنقدرها هم سخت نیست که نشه کاری نکرد هر چند زیاد هم ساده نیست!
-
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
SAEID پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
تمام جنگنده های نیروی هوایی در طول جنگ جدای مشکلات فنی و قطعات یدکی عملکرد بسیار موفقی داشتند و نمیتوان یکی از سه تایپ جنگنده را موفقترین انتخاب کرد. فانتوم ضربات زیادی بر پیکره سیاسی و نظامی عراق وارد ساخت و این پیروزیها با پوشش هوایی تامکتها بدست آمد. تایگرهای نیروی هوایی نقش غیرقابل انکاری در ضربات ضربتی و مهلک بویژه بر نیروهای زمینی عراق داشتند که چندین عملیات بزرگ هم با عملکرد مناسب خلبانان تایگر تبدیل به پیروزی شد. در کل تمام جنگنده ها خوب بودند اما دقیقتر بنگریم به نظر من علیرغم کمبود قطعات تامکتها فشار بیشتری در جنگ متحمل شدند. زمانی که خلبانان تامکت 12 ساعت بر فراز خلیج فارس پرواز میکردند بدون توجه به خستگی و فقط بخاطر دفاع از منافع ملی یعنی کشتی های نفت کش. به نظر من تامکت نقش برتری نسبت به فانتوم و تایگر داشت. -
خدا بیامرزد ناراحت شدیم! :|
-
سلام هستیم همین دور ر ورا در خدمتیم. یعنی چه؟! :|
-
تشکر قابلی نداشت. بله امکانش هست و راههای مختلفی جهت اختلال یا از کار انداختن GPS وجود دارد که به عنوان مثال اگر به مطلب دقت کنید برای تعیین موقعیت حداقل به سه ماهواره نیاز است که ایجاد اختلال در مسیر یکی باعث از کار افتادن کل سیستم میشود! اگر دوستان مایل باشن این بحث رو ادامه میدهیم چون خیلی جالب هست.
-
:| :| icon_cool :x :x
-
تازه اولشه! :| مثالهای کتاب هست من حل نکردم البته چیزی نداره یه لگاریتم طبیعی گرفتن کاری نداره درس دوم نظری هست. :|
-
باشه حتما بحث میکنیم ولی اطلاعات زیادی از فعالیتهای ایران در این زمینه ندارم یعنی چیزی منتشر نشده! :|
-
برای اینکه فرمت عکسها غیر استاندارد هست و باز نمیشود.
-
خدایا آخر عاقبت این سایت را ختم بخیر کن! اینطور که پیش میریم طی چند ماه آینده در سایت از طرف ارشادی اطلاعاتی جایی پلمپ میشه خلاص! :|
-
تشکر ، راستی اندازه اواتار رو کوچک کن بیش از اندازه بزرگ هست! http://tinypic.com/iyegp4.jpg از تینی پیک هم استفاده کنی یه روز میای میبینی بجای اواتار کنونی عکس یه ... هست!
-
در قسمت سوم دو عکس رو نذاشتم اسکن کردم اضافه میکنم. :|
-
گویا خیلی وقته قسمت سوم رو پست نکردم! :| ---------- قسمت سوم 2-2) معادله پیوند (لینک) برای تمام عملکردهای EW عملکرد تمامی انواع رادار ، مخابرات نظامی ، جاسوسی سیگنالها و سیستمهای اخلالگر را میتوان بر اساس پیوندهای جداگانه مخابراتی تحلیل کرد. هر پیوند مخابراتی شامل یک فرستنده و یک گیرنده و هر وسیله ای است که مابین فرستنده و گیرنده بر سر راه انرژِی الکترومغناطیسی هنگام عبور آن از فرستنده به سمت گیرنده قرار میگیرد. فرستنده ها و گیرنده ها میتوانند اشکال متفاوتی داشته باشند. برای مثال هنگامی که یک پالس راداری از بدنه هواپیمایی منعکس میشود، مکانیسم انعکاس را میتوان مشابه یک فرستنده تصور کرد. هنگامی که پالس منعکس شده از بدنه هواپیما جدا شد ، از همان قوانین انتشاری پیروی میکند که هر دستگاه گیرنده – فرستنده با کلید مکالمه تلفنی هنگام ارسال مکالمات از آن بهره میگیرد. 2-2-1) پیوندهای یک طرفه پیوند پایه مخابراتی و یا به عبارتی دیگر پیوند یک طرفه مخابراتی از یک فرستنده (XMTR) ، یک گیرنده (RCVR) ، آنتنهای گیرنده و فرستنده ، و مسیر انتشار مابین دو آنتن تشکیل شده است. شکل 2-1 اتفاقاتی را که برای قدرت سیگنال رادیویی در مسیر بین فرستنده و گیرنده میافتد ، نشان میدهد. این شکل قدرت سیگنال را بر حسب dBm و افزایش و کاهش قدرت سیگنال را بر حسب Db نشان میدهد. شکل 2-1 پیوند مخابراتی واقع در خط دید و در هوای مطلوب را نشان میدهد ( آنتنهای فرستنده و گیرنده میتوانند همدیگر را «ببینند» و بعلاوه مسیر انتشار بین آن دو خیلی به زمین و یا آب نزدیک نیست ). سیگنال با قدرتی معلوم بر حسب dBm فرستنده را ترک میکند ، سپس قدرت آن به میزان بهره آنتن فرستنده «افزایش» میابد ( اگر آنتن از یک ، یعنی صفر dB ، کمتر باشد ، قدرت سیگنال خروجی از آنتن کمتر از قدرت سیگنال خروجی از فرستنده است ) قدرت سیگنال خروجی آنتن فرستنده را قدرت موثر تشعشعی (ERP) مینامند و عمدتا بر حسب dBm بیان میشود. سیگنال تشعشع شده هنگام انتشار مابین آنتنهای فرستنده و گیرنده تحت تاثیر عوامل زیادی تضعیف میشود. [align=center][/align] برای محاسبه سطح سیگنال دریافتی باید قدرت فرستنده (بر حسب dBm) را بر حسب dBm با بهره آنتن فرستنده جمع (بر حسب dB) ، اتلاف پیوند (بر حسب dB) را کم ، و بهره آنتن گیرنده را (بر حسب dB) اضافه کرد. برای یک پیوند در خط دید و در هوای مطلوب ، عوامل تضعیف کننده صرفا اتلاف پخشی و فضای آزاد و اتلاف اتمسفر است. قدرت سیگنال به کمک بهره آنتن گیرنده افزایش میابد ( که بسته به نوع آنتن میتواند عددی مثبت یا منفی باشد ). سیگنال در نهایت با «توان گیرنده» به گیرنده میرسد. فرایندی که در شکل نشان داده شده است ، «معادله پیوند» و یا «معادله پیوند به شکل dB» نام دارد. اگر چه «معادله پیوند» در واقع به مجموعه ای از چند معادله اطلاق میشود که به کمک آن میتوان قدرت سیگنال را در هر نقطه در فرایند انتقال بر اساس سایر اجزا محاسبه کرد. مثال: توان فرستنده ( 1 W) = +30 dBm بهره آنتن فرستنده = +10 dB اتلاف پخشی = 100 dB اتلاف اتمسفر = 2 dB بهره آنتن گیرنده = +3 dB [align=center]توان گیرنده = +30 dBm + 10 dB – 100 dB – 2dB + 3dB = -59 dBm[/align] 2-2-2) اتلافهای انتشار دو جز مهم در معادله پیشگفته اتلاف پخشی (اتلاف فضایی) و اتلاف اتمسفر است. هر دوی این عاملهای اتلاف انتشار با فاصله انتشار و بسامد ارسال تغییر خواهد کرد. ابتدا اتلاف پخشی را از نوموگراف شکل 2-2 استخراج میکنیم. برای استفاده از این شکل ، خطی را از بسامد در سمت چپ به فاصله در سمت راست رسم میکنیم. محل تقاطع این خط با مقیاس میانی اتلاف پخشی را برحسب dB نشان میدهد. برای مثال بسامد 1 گیگاهرتز و فاصله 20 کیلومتر ، اتلاف 119 dB را نشان میدهد. همچنین فرمول ساده ای برحسب dB برای محاسبه اتلاف پخشی وجود دارد: Ls(Db) = 32.4 + 20 log ( فاصله به کیلومتر ) + 20 log ( بسامد به مگاهرتز ) در نظر داشته باشید این محاسبات برای انتشار در خط دید و هوای مطلوب است. عامل 32.4 با توجه به انواع تبدیل واحدها جور میشود تا جواب نهایی درست باشد و فقط در حالتی که فاصله برحسب کیلومتر و بسامد برحسب مگاهرتز باشد معتبر است. وقتی معادله پیوند با تقریب 1 dB مدنظر باشد ، عامل 32.4 نوعا 32 نوشته میشود. نکته دیگر در ارتباط با اتلاف پخشی این است که اتلافی که توسط نوموگراف و فرمول پیشگفته به دست می آید مربوط به اتلاف پخشی بین دو آنتن همسانگرد ( با بهره واحد یا صفر دسیبل) است. این مساله کار را راحت تر میکند زیرا بهره آنتنهای گیرنده و فرستنده جداگانه به حاصل اضافه میشود. این فرمول با توجه به این حقیقت به آمده است که آنتن همسانگرد فرستنده انرژی خود را بطور یکنواخت روی یک کره پخش میکند بطوری که انرژی ERP روی سطح کره بزرگ شونده بطور یکنواخت پخش میشود. یک آنتن گیرنده همسانگرد دارای سطح موثری است که تابعی از بسامد است. سطح موثر آنتن گیرنده مقدار سطح کره ای (با شعاع برابر با فاصله بین فرستنده و گیرنده) را مشخص میکند که یک آنتن با با بهره واحد میتواند جمع آوزی کند. فرمول اتلاف پخشی نسبت به سطح کل کره مورد نظر به سطح آنتن همسانگرد در بسامد کار است. (این فرمول را خودتان پیدا کنید!) اتلاف اتمسفر عنصری غیرخطی است ، لذا بهترین کار این است که مقدار آن را به کمک شکل 3-2 به دست آوریم. در این مثال ، بسامد ارسالی 50 گیگاهرتز است. خطی را در بسامد 50 گیگاهرتز به سمت نمودار رسم کرده و سپس از نقطه تماس به سمت چپ حرکت کنید تا مقدار اتلاف اتمسفر بر حسب dB بر km بدست آید. در این مثال مقدار بدست آمده 0.4 dB است لذا عبور سیگنال 50 گیگاهرتز در فاصله 20 کیلومتر معادل 8 Db اتلاف اتمسفر دارد. توجه داشته باشید که در بسامدهایی که عمدتا در پیوندهای نقطه به نقطه در مخابرات تاکتیکی استفاده میشود ، اتلاف اتمسفر در بسامدهای ریز و موجی و موجهای میلی متری و در انتقال رفت و برگشتی بین زمین و ماهواره بسیار مهم میشود. 2-2-3) حساسیت گیرنده اگر چه حساسیت گیرنده را بطور کامل در مطالب بعدی بررسی خواهیم کرد ، لازم به ذکر است که حساسیت گیرنده به عنوان کوچکترین سیگنالی (از نظر قدرت) تعیین میشود که گیرنده هنوز قادر است خروجی صحیحی را تولید کنید. اگر توان دریافتی دست کم برابر با حساسیت گیرنده باشد ، ارتباط مخابراتی بر روی پیوند امکان پذیر میشود. مثلا اگر توان دریافتی 59- dBm و حساسیت گیرنده 65- dBm باشد ارتباط مخابراتی امکان پذیر میشود. به علت اینکه سیگنال دریافتی از نظر توان 6 dB بالاتر از مشخصات حساسیت گیرنده است ، میگوئیم حاشیه امنیت پیوند 6 dB است. 2-2-4) برد موثر در حداکثر مسافت ممکن برای پیوند ، توان دریافتی با حساسیت گیرنده برابر خواهد بود. بنابراین میتوان توان گیرنده را برابر با حساسیت قرار داد و معادلات را برای تعیین طول حداکثر پیوند حل کرد. برای سادگی مثال میزنیم. یک پیوند را در بسامد 100 مگاهرتز در نظر بگیرید که در آن اتلاف اتمسفر در برابر طولهای معمول پیوندهای زمینی ناچیز فرض شده است. توان فرستنده 10 وات (+40 dBm) ، بسامد کار 100 MHz ، بهره آنتن فرستنده 10 dB ، بهره آنتن گیرنده +3 dB و حساسیت گیرنده -65 dBm است. یک خط دید مابین دو آنتن وجود دارد. طول حداکثر پیوند مخابراتی چه مقدار است؟ [align=center]Pr = Pt + Gt – 32.4 – 20 log (f) – 20 log (d) + Gr[/align] که در آن Pr توان دریافتی ، Pt توان خروجی فرستنده ، Gt بهره آنتن فرستنده ، f بسامد ارسالی ، d مسافت ارسال و Gr بهره آنتن گیرنده است. بنابه فرض حساسیت گیرنده Pr = Sens و معادله را برای 20 log (d) حل میکنیم: [align=center]Sens = Pt + Gt – 32.4 – 20 log (f) – 20 log (d) + Gr 20 log (d) = Pt + Gt – 32.4 – 20 log (f) + Gr – Sens 20 log (d) = + 40 + 10 – 32.4 – 20 log (100) + 3 – (– 65) = + 40 + 10 – 32.4 – 40 + 3 + 65 = 45.6[/align] حال مساله را برای d حل میکنیم ، مسافت موثر است برابر است با: [align=center]d = - log (20 log (d) / 20) = - log (45.6 / 20) = 191 km[/align] ادامه دارد ... تهیه کننده: وب سایت میلیتاری http://www.Military.ir
-
مطلب جالبی بود دستت درد نکند. بعد از مدتها بررسی مسائل جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسیدم که آلمان میتوانست پیروز جنگ باشد حتی اگر آمریکا هم وارد جنگ میشد باز تاثیری در پیروزیهای آلمان نباید میداشت فقط به شرطی که چند اشتباه فرماندهی و استراتژیک صورت نمیگرفت. به طور مثال به این بخش از متن دوستمون توجه کنید، در استراتژیهای نظامی ارتش آلمان از تانک به عنوان سلاحی جهت حملات ضربتی به دشمن عنوان شده بود که تانکها وظیفه پشتیبانی از نیروهای پیاده و یا حمله همزمان تانک با پیاده های زرهی را بر عهده داشتند. هرگز استفاده انبوه و مستقل از تانکها در خط مقدم برای شکستن خطوط دشمن پیش بینی نشده بود و همین نکته باعث شکست آلمان شد! استراتژی آلمان نیازی به تعداد انبوه تانک نداشت و اندکی تانک با همراهی جنگنده های اشتوکا و نیروهای پیاده قادر به شکست چند برابر تعداد خود تانک دشمن بودند اما این چند برابر حدی داشت که در روسها و آمریکائیها از آن تجاوز کردند و دیگر روشهای آلمانی در برابر گله ای از تانکهای روسی و آمریکایی کارایی نداشت! روسها تا پایان جنگ بیش از 58000 تانک تی34 و حدود 8000 تانک سنگین تولید کردند اما آلمانها کمتر از نصف این تعداد تانک تولید کردند یا در اختیار داشتند که تنها تانکهای پانزر4 و تایگر و پانتر از توانایی مقابله با تانکهای تی34 برخوردار بودند. در مقابل آمریکا در سال 1945 بیش از 84000 تانک تولید کرد! بسیاری از این تجهیزات هرگز استفاده نشد و حتی نیروی انسانی برای استفاده وجود نداشت اما در صورت لزوم امکان عملیاتی کردن تمام تانکها بود. ضعف استراتژیک آلمان در بلند مدت باعث شکست زمینی آنها شد. در بعد هوایی نیز آلمان علیرغم تولید حدود 100 هزار هواپیمای جنگی تا پایان جنگ عملا از سال 1944 برتری هوایی خود را از دست داده بود! علت این امر هم ضعف در استراتژی لوفت وافه بود. این نیرو هرگز برای استفاده انبوه از هواپیماها آمادگی نداشت و به همین دلیل با توجه به کم بودن جنگنده های آلمانی در خط مقدم ، جنگنده های جدید جایگزین جنگنده های منهدم شده میشد و هرگز امکان استفاده گسترده از آنها وجود نداشت. اگر در سال 1941 آلمان تنها 20% این تعداد یعنی 20000 هزار هواپیمای جنگی در اختیار میداشت کار شوروی تمام بود.
-
بسیار تشکر از بابت زحماتی که برای افزایش اطلاعات دوستان متقبل میشوید. این تانک یا بهتر زرهپوش سبک رزمی در زمان خود جزو کارامدترین سلاحها بود. وسیله ای که میتوانست بصورت مستقل پیشروی کرده و از موانعی مانند آب و باتلاق و ... براحتی بگذرد. هزینه تولید اندک در کنار کارایی زیاد از این تانک وسیله مناسبی برای استفاده در جنگهای ضربتی ساخته بود. میتوان نمونه جدید نفربرهای روسی مانند BTR-80 ، BTR-T ... را ادامه راه طراحی چنین خودروهای رزمی موفقی قلمداد کرد.
-
باشه شما درست میگید! چه ربطی به سن دارد؟ تا حالا احترام سنتون را داشتم حرفی نزدم لطفا کاری نکنید صبرم تمام شود و امیدوارم اولین اخراجی سایت نباشید.