-
تعداد محتوا
79 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های amirhosin
-
تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح از اردیبهشت 1386
amirhosin افزود یک موضوع در اخبار نظامی
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2006ضربت ذوالفقار بینظیرترین تمرین نظامی ارتش بود/ با منظم ترین برنامه ها به جنگ نامنظم با دشمن رفتیم/ در تجهیزات نظامی خودکفا شدهایم طراحی جنگ نا منظم یکی از مهمترین ابعاد رزمایش ضربت ذوالفقار به شمار می آید و ارتش جمهوری اسلامی ایران در این رزمایش توانست با نیروهای نظامی خود در هوا، زمین و دریا با منظم ترین برنامه ها به جنگی نامنظم با دشمن فرضی بپردازد. به گزارش خبرنگار سیاسی "مهر"، رئیس ستاد مشترک و فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلامی پیش از ظهر امروز در یک نشست خبری دستاوردهای رزمایش بزرگ ضربت ذوالفقار را تشریح کردند. رئیس ستاد مشترک ارتش در ابتدای این نشست خبری، رزمایش ضربت ذوالفقاررا از نظر زمان طولانی ترین و از نظر وسعت وسیع ترین رزمایش جغرافیایی خواند که درنوع خود بی نظیر ترین مانورارتش جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به حساب می آید. امیر سرتیپ موسوی گفت: ما در این رزمایش سعی کردیم با یک چهره دگرگون شده از ارتش، پا به میدان بگذاریم که با تلاش و همت طراحان نظامی توانستیم در رزمایش ضربت ذوالفقار، تصویری را طراحی کنیم که همانند یک جنگ واقعی باشد، تا نیروهای ارتشی ما بتوانند دکترین مقابله با تهاجم دشمن در یک جنگ نامنظم را اجرا کنند. وی افزود: ما دراین مانور به دنبال تحلیل شرایط بودیم تا بتوانیم به طوردقیق و مشخص تحلیل و انعکاس اخبار رسانه های داخلی و خارجی وهمچنین تحلیلگران نظامی، غرب را شناسایی کنیم و به نتیجه مطلوبی نیز دست پیدا کردیم . رئیس ستاد مشترک ارتش برجسته ترین ابعاد این رزمایش را سرعت، دقت قابل انعطاف، خود کفایی و کنترل غیر متمرکز فرماندهی خواند و گفت: ما توانستیم دراین مانور با سرعت بالا نیروهای نظامی خود را کمتر از 24 ساعت جابجا کنیم که این امر برای ما از نظر نظامی بسیار با ارزش بود. به گفته موسوی، اجرای غیر متمرکز کنترل و فرماندهی و همچنین کنترل راداری و لیزری از دیگر ابعاد مثبت این مانور به حساب می آید. سرتیپ موسوی همچنین خودکفایی ارتش جمهوری اسلامی را یکی دیگر از بزرگترین دستاوردهای ارتش عنوان کرد و افزود: توانستیم با تلاش متخصصان جوان ارتش به دستاوردهای بزرگی درخصوص ساخت سلاح های نظامی دست پیدا کنیم که این امر ما را از محتاج بودن به کشورهای غربی در خصوص خریداری سلاحهای نظامی بی نیاز می کند. وی همچنین همکاری نزدیک نیروهای مسلح با دانشگاهها را از دیگر ابعاد مهم رزمایش ضربت ذوالفقار برشمرد. رئیس ستاد مشترک ارتش در بخش دیگری از سخنانش، تحقیق درخصوص رزمایش ضربت ذوالفقار را ازدیگر ابعاد این رزمایش خواند و گفت: ما دراین مانور تلاش کردیم تا متخصصان مان به طور کار ویژه ابعاد مختلف رزمایش را مورد بررسی قرار دهند. موسوی همچنین طراحی جنگ نا منظم را از دیگر ابعاد رزمایش ضربت ذوالفقار برشمرد و گفت: ما دراین رزمایش تلاش کردیم تا نیروهای نظامی مان بتوانند به طور منظم به جنگ نامنظم بپردازند. زیرا وقتی جنگ نامنظمی شروع می شود نقش متخصصان نظامی بسیار با اهمیت است، چون جنگ نا منظم باید با منظم ترین برنامه ها به اجرا در آید. به گزارش مهر، رئیس ستاد مشترک ارتش در خصوص دستاوردهای بین المللی این رزمایش نیز گفت: ما توانستیم با آزمایش سلاح های نظامی ساخت کشور به این قدرت دست پیداکنیم که دیگر وابسته به هیچ کشورغربی نباشیم که این امر ما را از نظر نظامی در منطقه از قدرت بالایی برخوردار می کند. وی اظهار داشت: اگر ما می خواستیم در مسائل نظامی، اقتصادی فکر کنیم و تجهیزات جنگی را از دیگر کشورها وارد کنیم، در روز واقعه قطعا دچار مشکل می شدیم، ولی امروزه با همت و تلاش متخصصان جوان در ارتش و نیروهای دانشگاهی توانسته ایم به یک کشور بی نیاز در بخش نظامی تبدیل شویم. موسوی همچنین درخصوص تحلیل و انعکاس اخبار در رسانه های داخلی و خارجی گفت: تحلیل دشمنان ما به دو شکل صورت گرفت، اول ایجاد جنگ روانی که شاید بتوانند بدین طریق شادابی را ازنیروهای نظامی ما بگیرند و در بخش دیگر گول خوردن کارشناسان نظامی غرب بود که در تحلیل هایشان ما دیدیم که در خصوص رزمایش ضربت ذوالفقار بسیار اشتباه کردند. رئیس ستاد مشترک ارتش گفت: ما دراین رزمایش دو چهره داشتیم اول آن چهره ای که می توان در رسانه ها منعکس کرد و دوم مواردی که نمی توانیم اعلام کنیم. موسوی در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر در خصوص تاثیر برگزاری رزمایش ضربت ذوالفقار در روابط ایران با دیگر کشورهای منطقه، گفت: دراین رزمایش قصد نداشتیم برای کشورهای همسایه پیام تهدیدی بفرستیم، ما به دنبال آن بودیم که به کشورهایی که فکر تجاوز در سرشان می پرورانند، بگوییم که مراقب باشند تا در محاسباتشان اشتباه نکنند. زیرا اگر بخواهند کوچکترین لغزشی را در قبال جمهوری اسلامی ایران انجام دهند، با قدرت وتوان جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهند شد. وی گفت: کشورهای غربی فکر نکنند که جمهوری اسلامی ایران همچون افغانستان و عراق است که می توانند هر کاری که دلشان می خواهند در آن انجام دهند، زیرا در غیر اینصورت ضرری به خود و کشورشان وارد خواهند آورد که جبرانش برای آنان بسیار دشوار خواهد بود. امیر سرتیپ موسوی درادامه اجرای مرحله دوم رزمایش ضربت ذوالفقار را که توسط نیروی دریایی ارتش انجام شد، را اقتدار ارتش جمهوری اسلامی ایران خواند و گفت: نیروی دریایی ارتش یک بار دیگر "آقایی" خود را بر دریایی عمان نشان داد. وی ادامه داد: کشورهای خارجی شک نکنند که جمهوری اسلامی ایران از قدرت بالایی برخوردار است و با تمام قدرت از تمامیت ارضی خود دفاع خواهند کرد والبته باخبرند. به گفته امیر موسوی، دررزمایش ضربت ذوالفقار دهها تن مواد منفجره و هزاران تیر و موشک واقعی مورد استفاده قرار گرفته که خوشبختانه هیچ گونه تلفات جانی به غیر از مصدوم شدن چندین سرباز نداشته است. موسوی در پاسخ به سئوال دیگر خبرنگار "مهر" مبنی بر اینکه آیا با برگزاری موفق رزمایش ضربت ذوالفقار و خودکفایی در ساخت تجهیزات نظامی می توان گفت که ایران قدرت اول نظامی در منطقه شده است، گفت: مجموعه آن چیزی که یک کشور را به قدرت اول تبدیل می کند ، فقط مسائل نظامی نیست، بلکه مجموعه عواملی از جمله عمق استراتژیک، روحیه مردمی، ریشه های تاریخی، اعتقاد مذهبی، غرور ملی و باورهای جوانان است که همراه با قدرت نظامی یک کشور را به قدرت اول منطقه تبدیل می کند که ما بسیاری از عوامل را به طور کامل دراختیار داریم. رئیس ستاد مشترک ارتش در پاسخ به این سئوال که مقامات آمریکایی موشک شلیک شده از زیر دریایی ایران را نمونه ای جعلی و ساخت چین عنوان کرده اند، گفت: این از همان مواردی است که کارشناسان نظامی غرب در خصوص رزمایش ضربت ذوالفقار اشتباه کرده اند و ما خوشحالیم که آنان چنین برداشتی را از این موشک داشته اند. به گزارش مهر، درادامه این نشست خبری، امیر سرتیپ قاسم محمد امینی جانشین فرمانده نیروی هوای ارتش نیز به سئوالات خبرنگاران پاسخ گفت. وی اظهار داشت: نیروی هوایی ارتش امروزه توانسته است به یک خود کفایی کامل دست پیدا کند و از سوی دیگر توانسته مدیران خوبی را آموزش دهد که بحث ساخت هواپیما و انجام آزمایشات مختلف از نمونه این توانایی ها درنیروی هوایی ارتش به شمار می آید. محمد امینی ساخت هواپیمای پرستو، ساخت جنگنده های سبک آموزشی و ساخت جنگنده شکاری صاعقه را از نمونه های بارز تولیدات نیروی هوایی ارتش و متخصصان وزارت دفاع عنوان کرد که در این رزمایش با موفقیت آزمایش شد. وی جنگنده شکاری صاعقه را یکی از مدرن ترین هواپیماهای ساخت نیروی هوایی ارتش و وزارت دفاع خواند و گفت: این هواپیما در 30 ماه پرواز سورتی و انجام عملیاتهای مختلف از جمله جنگ هوایی، بمباران و پرتاب موشک قابلیت های خود را نشان داد که در رزمایش ضربت ذوالفقار ما قابلیت های این جنگنده شکاری را به وضوح دیدیم. جانشین نیروی هوای ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در پاسخ به سئوال خبرنگار "مهر" با رد ادعای مقامات آمریکا مبنی بر شکست پذیری ناوگان هوایی ایران، گفت: ما اکنون کلیه امکانات ناوگان هوایی را در اختیار داریم بطوریکه ناوگان هوایی ارتش از جمله یگانهای پدافندی و آفندی و همچنین تمامی توپ های ضد هوایی مستقر در مرزها، به طور 24 ساعته آماده دفاع همه جانبه هستند. وی ادامه داد: هواپیماهای شکاری ارتش نیز 24 ساعته با تجهیزات کامل از جمله هواپیماهای جنگنده حامل موشک "هاگ" آماده مقابله با تهاجمات دشمن است. محمد امینی همچنین جمع آوری اطلاعات درنیروی هوایی ارتش وکنترل تمامی پروازهای کشورها را از دیگر اقدامات مهم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران برشمرد. به گزارش مهر، درادامه این نشست امیر دریادار کوچکی فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز به تشریح دستاوردها و موفقیت های این نیرو در این رزمایش پرداخت و تدبیر در برنامه ریزی، فرماندهی و انسجام در عمل را از مهمترین عوامل موفقیت این رزمایش برشمرد. دریادار کوچکی، رفتن زیر سطح به سطح زیر دریایی های ارتش و شلیک موشک را از موفقیت های یگان دریایی ارتش در رزمایش ضربت ذوالفقار عنوان کرد. وی افزود: ناوچه موشک انداز پیکان از دیگر نمونه های بارز توان متخصصان ایرانی در ساخت این ناوچه بود. ما در غرب می بینیم قطعات این ناوچه از جمله موشک، موتور و ساخت بدنه را کشورهای مختلف با کمک یکدیگر انجام می دهند ولی ما با تلاش متخصصان جوانمان توانستیم به این قدرت دست پیداکنیم به طوریکه ناوچه موشک انداز پیکان که یک دستاورد بومی است به طور کامل درکشور تولید کنیم. در ادامه این نشست، همچنین امیر حسین دادرس، فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز به تشریح دستاوردهای این نیرو در مانور ضربت ذوالفقار پرداخت. به گفته دادرس، برپایی مانور ضربت ذوالفقار به طور کامل کارآمدی و توان نظام جمهوری اسلامی ایران را نشان داد. فرمانده نیروی زمینی ارتش افزود: اگر کشورهای غربی نتوانستند به جمهوری اسلامی ایران حمله کنند، به علت قدرت بالای ایران است، زیرا ما می بینیم که آمریکا خیلی راحت و در مدت زمان کوتاه کشورهای همسایه ایران را تصرف می کند، ولی قدرت وتوان حمله به جمهوری اسلامی ایران را ندارد. دادرس در پایان، نگاه دفع تهدید و طراحی متناسب با تهدیدات دشمن به خاک جمهوری اسلامی ایران را از مهمترین ویژگی های رزمایش ضربت ذوالفقار برشمرد.- 6,917 پاسخ ها
-
- 1
-
-
- نیروی انتظامی
- نیروی هوایی
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع صَدّام حُسین عبد المجید تِکریتی تاپیک جامع صَدّام حُسین عبد المجید تِکریتی
amirhosin افزود یک موضوع در جنگ آوران
[align=center][/align] صدام حسین درپایان هشت سال جنگ باایران به مؤفقیتی که جنگ رابه منظور تحقق آن آغاز کرده بود نایل نگردید. اما این جنگ اورا صاحب ارتش یک ملیونی ودارای سلاح وتجهیزات پیشرفته کرد. هرچند او درپایان جنگ ازمدرک مصارف نظامی وتسلیح وتجهیز ارتش عراق ملیار ها دالر مقروض شد. توانایی نظامی را که صدام حسین درجریان جنگ با ایران کمایی کرد وحتی خود به تولید سلاح های کشتار جمعی وشیمایی مبادرت ورزید ناشی ازکمک های هنگفت مالی کشورهای عربی ثروتمند حوزۀ خلیج فارس وتحویل دهی انواع اسلحه وتجهیزات پیشرفتۀ نظامی ازسوی شوروی، چین، فرانسه وهمچنان فراهم آوری مواد وتجهیزات نظامی ازسوی شرکت های مختلف کشورهای غربی بود. مطابق گزارش های که درمطبوعات غربی بعد ازاشغال کویت منتشر گردید، 207 شرکت ازکشورهای غربی متهم هستند که به عراق مواد وتجهیزات لازم برای تولید تسایحات شیمایی فروخته اند. هفته نامۀ اشپیگل چاپ آلمان گزارش میدهد که کارگران آلمان شرقی به عراق کمک کردند تا فابریکات تولید سلاح های شیمایی را که شرکت های المان غربی طراحی کرده بودند احداث نمایند. همچنین نشریۀ تایمزمالی چاپ انگلستان بعدازاشغال کویت گزارش میدهد که یک شرکت انگلیسی تعداد زیادی گلوله های حاوی گازهای زهرناک وبمبهای آتشزا مشابه بمبهایی را که ایالات متحدۀ امریکا درجنگ ویتنام بکاربرد به عراق صادرکرده است. افزون برآن انگلستان درفابریکۀ اسلحه سازی شهر الحله واقع درجنوب بغداد که موشک وسلاح شیمایی تولید میکرد نقش عمده داشت. شرکت های بلجیمی، انگلیسی، آلمانی ویوگسلاویایی درطول جنگ باایران فرودگاه ها وپناهگاه های متعدد زیرزمینی را درعراق ساختند که هواپیماهای جنگی با پیلوت وپرسونل آن می توانند درآنجا ازبمباران ها مصئون مانده وهواپیماها باخروج ازمدخل پناهگاه مستقیماً پرواز نمایند. نقش فرانسه نسبت به هرکشور اروپایی وغربی درتسلیح وتجهیزعراق بیشتربود. زیرا فرانسویها بصورت رسمی سلاح های پیشرفته ای چون "سوپرایتاندار"، "میراژ" وموشک های" اگزوست" را به عراق فروختند. مجموع ارزش پولی سلاح فرانسوی فروخته شده به عراق درطول جنگ آن کشور با ایران شانزده ملیارد وششصد ملیون دالر بالغ می شود. هرچند امریکایی ها درجریان جنگ هشت سالۀ ایران وعراق بصورت رسمی ومستقیم سلاح وتجهیزات نظامی دراختیار عراق قرار ندادند اما بصورت غیرمستقیم ومخفی با قراردادن اطلاعات محرمانه ازحرکات نیروی نظامی ایران درجبهات که ازعکسبرداری های اقمار مصنوعی امریکا بدست می آمد وهمچنین با فروش سامان وآلات جنگی وکمپیوتری، دولت صدام حسین را بصورت مخفیانه یاری نمودند. روزنامۀ واشنگتن پوست دریکی ازشماره های ماه مارچ سال جاری میلادی(1991) افشاء ساخت که کمپنی های تولید سلاح درامریکا ازسال 1985 تا سال 1990 بیش ازیک ونیم ملیارد دالرسامان ولوازمات جنگی برای ایجاد کارخانه های تولید سلاح به صدام فروختند. امریکایی ها علاوه براینکه درجریان جنگ ایران وعراق روابط دیپلوماتیک خودرا باعراق که قبلاً قطع شده بود ازسرگرفتند ونام عراق راازلیست کشورهای حامی تروریزم درسال 1984 حذف کردند دوملیارد دالر قرضه بصورت رسمی دراختیار دولت صدام حسین گذاشتند. رونالد ریگن رئیس جمهور امریکا دردوران جنگ ایران وعراق بعد ازاشغال کویت توسط عراق طی سخنرانی خود دردانشگاه امریکایی "برکیمان" گفت:" حمایت ازعراق درسالهای دهۀ هشتاد درمقابل ایران انتخاب بین بد وبدتر بود. سیاست خصمانۀ ایران دردوران حیات آیت الله خمینی وگروگان گیری پرسونل سفارتخانۀ امریکا برای 444 روزدرتهران ونگرانی ازشعار های صدور انقلاب توسط رهبران جمهوری اسلامی مارا به سمت برقراری روابط باعراق وحمایت ازرژیم صدام حسین سوق داد." نقش شوروی درتجهیز وتسلیح عراق کاملاً واضح وآشکاراست. پس ازقرارداد 1972 میان عراق وشوروی سلاح روسی به ارتش عراق سرازیر شد وصدها مشاور نظامی شوروی درقطعات مختلف ارتش عراق قرارگرفتند. قسمت اعظم سلاح های سبک وسنگین عراق چون انواع تانک ها، هواپیماهای جنگی وموشک های مختلف النوع ساخت شوروی میباشد. دولت عراق درجریان جنگ باایران به همکاری مشاورین ومتخصصین نظامی شوری مؤفق شد تا تغیراتی را درمورد موشک های اسکاد روسی وارد نموده ازیکطرف برد آنهارا بیشتر ساخت وازطرف دیگر آن موشک هارا قادر به حمل سلاح شیمایی نماید. ارزش سلاح وتجهیزات نظامی را که شوروی ها درطول جنگ هشت سالۀ عراق وایران به صدام حسین فروختند به ده ها ملیارد دالر بالغ میگردد. نقش کشورهای ثروتمند عربی حوزۀ خلیج فارس درتأمین مصارف مالی ماشین نظامی عراق بسیار مهم وعمده محسوب می شود. به حدیکه صدام حسین بدون سخاوتمندی های هنگفت مالی برادران عرب خود قادر به ایجاد چنین ماشین جنگی نمی گردید. برخی ازمقامات کویت بعد ازتهاجم عراق به کویت اظهارکردند که حکومت کویت درطول جنگ عراق وایران درحدود بیست ملیارد دالربصورت قرضه وکمک بلاعوض دراختیار صدام حسین گذاشت. هرچند حکومت عربستان سعودی تاکنون درمورد میزان کمک مالی خود به صدام حسین اظهاری نداشته اما حدس زده می شود که به هیچصورت میزان کمک های عربستان به صدام درطول جنگش باایران کمترازسخاوتمندی های حکومت کویت نمی باشد. سایرکشورهای ثروتمند عربی عضو شورای همکاری خلیج نیزهزاران ملیون دالردراختیار صدام حسین گذاشتند. کشورمصر با آنکه ازکشورهای فقیر عربی به حساب میرود درطول جنگ عراق وایران صدها ملیون دالر کمک نظامی دراختیار صدام حسین گذاشت. ازجانب دیگر نقش عمده ای را درجلب حمایت کمک کشورهای غربی به دولت عراق ایفا نمود. تعداد ارتش ومقدار سلاح دولت صدام حسین درپایان جنگ با ایران بدین شرح بود: مجموع نیروهای مسلح وآماده به خدمت یک ملیون نفر افراد ذخیره با احتیاطی 850 هزار نفر تعداد سرباز وافسردرنیروی زمینی 955 هزار نفر تانک 5500 عراده توپ 3000عراده موشک انداز زمین به هوا 330 دستگاه نیروی بحری پنج هزار نفر شامل پنج فروند کشتی جنگی، 38 فروند کشتی جنگی گزمه(گشتی) وساحلی نیروی هوایی چهل هزار نفر شامل 513 فروند طیاره که شامل میک 23، میک 25، میک 29 روسی وهواپیماهای میراژ فرانسوی حامل موشک های هوا به زمین اگزوست و 160 فروند چرخبال ( هلیکوپتر) می شد. مطالعه وبررسی زندگی وشخصیت صدام حسین: صدام حسین دراپریل 1937 میلادی ازیک خانوادۀ روستایی متعلق به یک قبیلۀ بدوی درشهرک تکریت واقع صد کیلو متری شمال بغداد بدنیا آمد. اوهنوز پا به مکتب یا مدرسۀ ابتدایی نگذاشته بود که پدرش درگذشت. وبه نوشتۀ مجلۀ عربی الخلیج: ازپدرش به خاطراینکه مادرصدام را ازخانه بیرون کرد جدا شد وتحت سرپرستی کاکایش قرارگرفت. میان پدر ومادر صدام توافق روحی وجود نداشت. این عدم توافق روحی محیط فامیل را که محیطی مملواز جنگ وکشمکش ساخته بود تأثیرات ناگواری بروحیۀ صدام گذاشت. صدام ازهمان آوان کودکی آدم تند خوی، کینه توز، بی رحم وخشن بار آمد. او در9 سالگی شامل مکتب ابتدایی تکریت گردید ودرسالهای اخیردورۀ ابتدایی مکتب با بدمعاشی دست به قتل یکی ازمعلمین خود زد وبه زندان رفت. وی در1955 اززندان رها شد وبلا فاصله شامل دوران ثانوی درمکتب الکرخ بغداد شد. صدام درهمین وقت بود که به صفت فعالین حزب بعث درآمد که یک حزب سوسیالیستی خوانده می شد. معاشرت ودوستی صدام حسین چه درمیان همصنفان دورۀ مکتب وچه درمیان اعضای حزب بعث به جرئت، تند خویی، گردنکشی وخشونت مشهوربود. ازاین رو حزب بعث درمواقع اجرا وتطبیق نقشه های خطرناکی چون قتل وترور اورا به وظیفه می گماشت واز خصوصیت بی رحمی او استفاده میکرد. چنانچه اورا با 9 تن ازهمقطارانش درسال 1958 به ترور جنرال عبدالکریم قاسم صدراعظم عراق مامورساخت. صدام حسین دراین حادثه جراحت برداشت و برخلاف رفقای خود که همه دستگیر وزندانی شدند مؤفق به فرارگردید. او نخست به سوریه وازآنجا راهی قاهره پایتخت مصر شد. صدام حسین با آنکه دربغداد به جرم شرکت درترور نافرجام جنرال قاسم غیاباً محاکمه وبه اعدام محکوم گردید درقاهره مورد نوازش وحمایت جمال عبد الناصر قرارگرفت. اودرتحت این حمایت نخست شامل مکتب الاقصرالانی وبعداً در1961 شامل فاکولتۀ حقوق دردانشگاه قاهره گردید. صدام درقاهره بارها با جمال ناصرملاقات نمود واین ملاقات ها اورا شدیداً تحت تأثیرافکار ناسیونالیستی ناصرقرارداد. صدام حسین دردانشگاه حقوق قاهره به عضویت اتحادیۀ محصلین بعثی درآمد وبعداً درسال 1963 که حکومت جنرال قاسم باکودتای مشترک جنرال عبدالسلام عارف وحزب بعث سرنگون گردید دوباره به بغداد برگشت. اودراین زمان با سهمگیری درچهارمین جلسۀ منطقوی وششمین جلسۀ ملی حزب بعث درسال مذکور نقش بیشتروفعالتری رادرحزب بعث به عهده گرفت. وی همچنین درپهلوی مسئولیت حزبی تحصیلاتش رادر رشتۀ حقوق دردانشگاه بغداد دنبال کرد ودرهمین سال بادخترکاکایش ساجده توالف ازدواج نمود که اکنون صاحب دوپسرودو دخترمیباشد. صدام حسین دراواخرسال 1963 که روابط جنرال عارف باحزب بعث برهم خورد وبعثی ها از مناصب دولتی کنارزده شدند، زندانی گردید. اوبعداً در1966 اززندان فرار نمود ودرهمین سال به معاونیت رهبری حزب بعث رسید. وی بلا فاصله به تجدید سازمان حزب مذکور پرداخت وغرض سرنگونی حکومت جنرال عبدالرحمن عارف ارتش ملیشایی را تشکیل داد. صدام حسین درکودتای افسران حزب بعث در1968 که سبب سرنگونی حکومت جنرال مذکورگردید نقش فعالی را ایفا نمود. درنتیجۀ این کودتا حزب بعث به قدرت رسید وجنرال حسن البکر به حیث رئیس جمهور، صدراعظم ورئیس حزب بعث عراق اموررا بدست گرفت. وصدام حسین در1971 معاونیت اورا در کلیه این مقام ها عهده دارشد. صدام حسین بعدازاحراز قدرت توسط بعثی ها در1968 به تحصیلات ناتمامش دررشتۀ حقوق ادامه داد ودرسال 1969 مؤفق به اخذ دیپلوم در رشتۀ متذکره گردید. اوبه خاطر کسب اعتبار نزد نظامیان بدون آنکه دانشگاه نظامی راخوانده باشد درسال 1973 رتبۀ برید جنرالی گرفت ودیپلوم" ام –اس" رادرعلوم حربی بدست آورد. هرچند تا سال 1979 دررأس رژیم عراق وحزب بعث جنرال حسن البکر قرارداشت اما صدام حسین بصورت روزافزون نفوذ وتسلط خودرا بردستگاه های دولت مستحکم میساخت. اوخویشاوندان، طرفداران وهمفکران خودرا درپست های مختلف حزبی ودولتی جابجا میکرد. کودتای نامؤفق "ناظم گزار" رئیس سازمان جاسوسی عراق در1973 علیه حسن البکربهترین زمینۀ تصفیۀ مخالفین رابدست صدام داد. علاوه برآنکه ناظم گزار اعدام شد، صدام حسین صدها تن ازافرادی را که مخالف تشخیص میداد به زندانها وکشتارگاه ها می کشاند. معاهدۀ صدام با روسیه در1972 سبب ائتلاف حزب حاکم بعث با حزب کمونیست عراق گردید وبعثی ها مطابق تمایل مسکو حزب کمونیست عراق را درقدرت سیاسی شریک ساختند. اما این ائتلاف در1978 بعد ازکشف کودتای نافرجام افسرانی که اعضای حزب کمونیست بودند درهم شکست وصدام 21 تن اعضای حزب کمونیست رادرماه می سال مذکور اعدام کرد. هرچند اعدام کمونیست ها آزردگی ونارضایتی مسکو رابارآورد اما حاکمان شوروی که کودتا را نافرجام وموقعیت حزب بعث را مستحکم دیدند روابط دوستانه ونزدیک خودرا با حزب بعث وصدام حسین گرم نگهداشتند. به اساس مقالۀ تحلیلی مجلۀ شپیگل چاپ آلمان درمورد صدام حسین ورژیم اوکه بعد ازاشغال کویت منتشرگردیده است حسن البکر نمیخواست قرارداد 1972 با شوروی امضاء شود اما صدام دردفتر کارریاست جمهوری با آتش مرمی تفنگچۀ خود که شانۀ چپ رئیس جمهور را درامور اصابت قرارداد، حسن البکررا به امضای معاهده با شوروی راضی ساخت. صدام سرانجام درشانزدهم جولای 1979 رسماً به حاکمیت سمبولیک وشکلی حسن البکر پایان داد واورا بنام معاذر صحی وکبرسن وادار به استعفا ساخت. صدام حسین سمت های ریاست جمهوری، صدارت عظمی، ریاست شورای انقلابی، سرقوماندانی قوای مسلح وریاست حزب بعث را تحت نام منشی عمومی حزب بدوش گرفت. اوبعدازآن بیشتر ازبیش با بی رحمی وقساوت افراد مخالف خودرا ازکلیه مناصب دولتی وحزبی کنارزد وکلیه صلاحیت های زمام داری رادردست خودقرار داد. اوحکومت استبدادی ودیکتاتوری را که قبلاً پایه گذاری شده وشکل گرفته بود به صورت وحشتناکی مستحکم وگسترده ساخت. صدام حسین درآکست 1979 بیست ویک تن ازافراد بلند پایۀ دولتی به شمول پنج تن ازاعضای بلند پایۀ حزب بعث وعده ای ازوزرای کابینه را به اتهام جاسوسی با سوریه تیرباران کرد. اودرجون 1980 اعلان برگزاری انتخابات رانمود وبیش ازدوصد تن خبرنگاران خارجی را جهت مشاهدۀ جریان انتخابات به عراق دعوت نمود.لایحۀ انتخابات رابرای خود محفوظ داشت وانتخابات بدون شرکت مخالفین برگزارشد. نتیجۀ این انتخابات که ازقبل مشخص بود به زمامداری صدام ظاهراً شکل قانونی بخشید. وکشورعراق درانحصار حاکمیت حزب بعث آنهم دردست صدام حسین، دوپسر وبرادر اندر وبرادرخانمش جنرال ادنان خیرالله تولف وزیر دفاع عراق که درسالهای اخیر جنگ با ایران دراثر سقوط هلیکوپتر حاملش به هلاکت رسید قرارگرفت. صدام حسین مانند سفاکترین وبی رحم ترین زمام داران تاریخ، مخالفین داخلی خودرا با برحمی سرکوب نمود. سیاست او درتحکیم پایه های حکومتش فقط برپایۀ قلع وقمع نارضیان ومخالفین استوار بود. او درسرکوبی و قتل مخالفان خود هیچ محدودیت اخلاقی وانسانی را نپذیرفت وازانجام هیچ فاجعه وجنایتی دریغ نورزید. اوسلاح کیماوی را نه تنها درجنگ باایران علیه عساکر ایرانی بکاربرد بلکه هزاران تن ازهموطنان عراقی خودرا درحلبچۀ کردستان با این سلاح کشنده در1988 قتل عام کرد ودرپاسخ به خبرنگار دوتلویزیون فرانسه که بمباران شیمیایی حلبچه راغیراخلاقی خوانده بودندگفت:" درسیاست ورهبری هیچ جایی برای اخلاق وجودندارد." صدام حسین خصوصیات واوصافی چون کینه توزی، زورگویی، خشونت، خودخواهی، شهرت طلبی ودرعین حال جرئت مندی راازهمان آوان کودکی با خود داشت. وبا همین شیوه خودرا به مدارج بالای حزب بعث وحکومت عراق رسانید. اوبعد ازکنارزدن حسن البکر وغصب قدرت ودرجریان جنگ با ایران برای خود فهرستی ازاوصاف والقابی را که برخی آنها عجیب وبرخی هم مضحک وخنده آور بود، انتخاب نمود. کلیه دستگاه های دولتی ووسایل جمعی عراق چون مطبوعات، رادیو وتلویزیون را مکلف ساخت تااورا با لقب هایش یاد نمایند: "سوار کار فقیر"، " سردار قادسیه"، "چابک سوارعرب"، "آفتاب ملت"، "رهبر حکیم توده های انقلابی"، "پدرملت" و . . . لقب هایی هستند که باید درپهلوی نام صدام حسین تذکر یابند. صدام برای تثبیت لقب رهبر حکیم توده های انقلابی تا کنون 312 جلد کتاب منتشر کرد که بیشتر مطالب آنها شامل دستورات ونصایح حکیمانه برای اطفال ونوجوانان دوره های ابتدایی ومتوسطۀ مکاتب بود. صدام دربرخی مواقع خاصتاً درسالهای اول حاکمیت خود ظاهراً بطور غیر مترقبه درمحله های مختلف فقیر نشین بغداد نمایان می شد وبا افراد عادی ومعمولی صحبت میکرد. اودرداشتن ارتباط با مردم عامه چنان با تظاهر وریاکاری عمل میکرد که تا قبل ازجنگ نفت تیلفون خاصی را بین خود ومردم نصب نموده بود وهرکس می توانست ازاین طریق با صدام مکالمه وصحبت آزاد داشته باشد. صدام گاهی خودرا صلاح الدین ایوبی میخواند. گاهی متمایل بود که اورا استالین عرب بنامند. گاهی درصدد مقایسۀ خود با هارون الرشید خلیفۀ مشهور عباسی که تمدن اسلامی دردوران او به نقطۀ اوجی رسیده بود می برآمد. وبدین مناسبت عکس های اودرلباس ها وشکل های گوناگون تا قبل ازجنگ نفت درسراسر عراق به چشم می خورد. سازمان جاسوسی عراق همیشه درصدد یافتن منازلی بودند که عکس صدام را نمیداشتند. عکس ها، اورا درحالات مختلف نشان میداد: درملاقات با مردم عادی، درصحبت با اطفال مکتب، درحین اندرز ونصیحت، دروقت ایراد بیانیه، درحالت تفکر، درحین مطالعه ونوشتن، درحالت سوار براسپ، درلباس بدوی، درلباس رزمی وگاهی درلباس اروپایی. برعلاۀ این تاکنون صدهاهزار ساعت دستی درعراق توزیع گردیده که بروی صفحۀ آنها عکس صدام منقوش شده است. صدام حسین بیانیه های رادیویی وتلویزیونی خودرا بعد ازشروع جنگ باایران توأم بامارش نظامی قرائت مینمود. اوتدریجاً بردیدار های ناگهانی وغیرمترقبه اش ازمناطق مختلف بغداد وملاقات با افراد عادی وعامۀ مردم خاتمه داد. وخاصتاً درسالهای اخیر جنگ با ایران ازقصرزیر زمینی وآهنینش خارج نمی شد. قصر زیر زمینی صدام درنزدیکی فرودگاه بین المللی بغدا قراردارد که اعمارآن بعد اززمامداری اش توسط دوشرکت ساختمانی آلمان آغازشد ودرسالهای اول جنگ باایران تکمیل گردید. این قصرشامل دوقسمت است: قسمت های ظاهری که درسطح زمین قراردارد ودرجریان بمباران هوایی امریکا ومتحدینش تخریب گردید وقسمت دیگری درزیرزمین درعمق چند متری درساحۀ دوکیلومترمربع که غرض دیوار اتاق های آن به دوصد متر میرسداعمار شده است. اتاق های زیرزمینی با هرنوع وسایل پیشرفته وعصری مجهز بوده وبا سنگ های مرمرایتالیایی پوشانیده شده اند. کلیه وسایل سپورتی وسرگرمی برای تفریح صدام دراین قصروجوددارد. دفترریاست جمهوری که کلیه تصمیمات اساسی دربارۀ سیاست های داخلی وخارجی ازآن نشئت می کنددراین قصرقراردارد. گروهی ازوزیران قدرتمند وبا اعتماد صدام، اقارب ووطنداران تکریتی او همراه با اعضای خانواده اش نظارت واجرائت دفترمتذکره را به عهده دارند وهرنوع اجراآت وفرمان تحت مراقبت صدام ومطابق میل اوانجام میابد. درسالهای اخیرجنگ هشت ساله باایران گاهی اگرصدام حسین به منظور بازدید ازجبهۀ جنگ یابرای سفردرداخل کشورازقصر سنگر مانند خود بیرون می شد باکاروانی ازموترهای همرنگ وضد مرمی درمیان جمعی ازمحافظین حرکت می نمود. ده عراده موتر مرسدس بینز سیاه رنگ ضد مرمی درحین حرکت صدام آماده می شد ودرپشت هم قرارمی گرفتند. صدام فقط درلحظۀ حرکت تصمیم میگرفت که به کدام آنها بنشیند. درعقب این کاروان امبولانسها ویک شفاخانۀ متحرک با مقدار عظیمی ازخریطه های خون قرارداده می شد. درحالیکه صدام حسین حزب بعث را حامی ناسیونالیزم عربی می خواند، خودرا هواخواه جدی ایجاد جامعۀ واحد عربی معرفی می کند وحتی هزینۀ عظیم جنگ هشت سالۀ خودباایران را درازای دفاع ازدروازۀ عربیت ازکشورهای ثروتمند عرب بدست آورد اما با اشغال کویت همسایۀ عربش نشان داد که به وحدت جامعۀ عرب وایجاد ملت واحد عربی باورندارد وادعا های اودراین مورد لفاظی های ریاکارانه ودروغینی بیش نیست. صدام حسین دارای افکار واعتقادات خاص خودش است. افکار وباورهای اوترکیبیست ازکینه توزی، بیرحمی، زورگویی، سفاکی، خودبزرگ بینی، شهرت طلبی، سازش کاری وذلت پذیری. صدام درطول حاکمیت خود نشان داده است که برای شهرت یافتن وبزرگ جلوه دادن خود دست به هرکاری ازجمله به پدیدۀ ویرانگر جنگ غیرمعقول ونامشروع میزند ومردم خودرا گرفتار فاجعه ومصیبت مینماید. تازمانیکه منافع حاکمیتش به مخاطره نیافتد علاقه ای به ختم جنگ وپایان یافتن مصیبت مردم نشان نمی دهد. چنانچه اوکلیه پیشنهادات مسالمت آمیز دنیا وتقاضای کشورهای غربی واسلامی رادرخروج ازکویت بدیوار کوبید وکشورخودرا آماج بزرگترین حملات هوایی برهبری ایالات متحدۀ امریکا قرارداد. به حدیکه زیربنای اقتصادی وثروت ملی عراق درجریان چهل روز بمباران هوایی امریکا ومتحدینش منهدم گردید. اما زمانیکه تهاجم زمینی امریکا ومتحدینش را خطری درسقوط حاکمیت خودیافت برخلاف لاف وگزاف هایش مبنی برمقاومت وپایداری دستورعقب نشینی سریع وبدون قید وشرط قوای خودرا ازکویت صادرکرد. او تمام شرایط امریکا را پذیرفت ونشان داد که مساوی بازورگویی وبلند پروازی هایش . -
جت تجاری داسو فالکن-20 ( dassault falcon 20) جت تجاری داسو فالکن-20 ( Dassault Falcon 20)
amirhosin افزود یک موضوع در پشتیبانی و ترابری
http://http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/20آشنایی با هواپیمای نظامی " فالکون 20 " هواپیمای "جت فالکون 20 " نظامی سقوط کرده در ارومیه از نوع هواپیماهایی است که در ناوگان نظامی دریایی فرانسه نیز مورد استفاده قرار می گیرد. به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری"مهر"، هواپیمای"جت فالکون 20" حامل شماری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در ارومیه سقوط کرده، در سال 1983 طراحی اولیه آن صورت گرفته و در سال 1988 به طور رسمی به ناوگان هوایی در دنیا پیوسته است. این نوع هواپیما دو موتوره، با ظرفیت 10 نفر در داخل و دو نفر در کابین طراحی شده ولی در مواقع ضروری افزایش صندلی آن تا 14 مورد نیز وجود دارد. حداکثر سرعت هواپیمای"جت فالکون 20"، 863 کیلومتر بر ساعت است و با حداکثر سوخت، توانایی پرواز تا 3 هزار و 300 کیلومتر را داراست. وزن خالی این هواپیما 7 هزار و 530 کیلوگرم است ولی در هنگام "تیک آف" وزن آن 13 هزار و 800 کیلو گرم می شود. طول هواپیمای"جت فالکون 20"، 17 متر و 15 سانتی متر است و دو سر بال هواپیما 16 متر و 32 سانتی متر با یکدیگر فاصله دارند. هواپیمای"جت فالکون 20" می تواند بیش از دو تن سوخت حمل کند. هواپیمای جت فالکون 20 نظامی سقوط کرده در ارومیه از نوع هواپیماهایی است که در ناوگان نظامی دریایی فرانسه نیز مورد استفاده قرار می گیرد. از این نوع هواپیما در شرکت هواپیمایی آسمان به همراه چند شرکت دیگر داخلی استفاده می شود. 06/01/171304_orig.jpg[/img] -
بالگرد شناسایی مسلح بل او.اچ-58 دی کیووا بالگرد شناسایی مسلح بل او.اچ-58 دی کیووا ( Bell OH-58 Kiowa)
amirhosin افزود یک موضوع در بالگردهای شناسایی
بالگرد شناسايي / تهاجمي OH-58D Kiowa Warrior بالگردي با دو سرنشين و يك موتور است كه به طور عمده در خدمت نيروي زميني ارتش ايالات متحده بوده وتوسط كمپاني « بل هلي كوپتر تكسترون » طراحي و ساخته شده است . حدود 375 فروند از اين بالگرد تك موتوره با روتور چهار پره كه براي ماموريت هاي شناسايي و تهاجمي اختصاص يافته ، در حال كار هستند . اين هليكوپتر گونه مسلح شده اولين نمونه هاي (اُ-اِچ-58-دي) است كه آن نيز بر گرفته از گونه هاي سي و اِي اين بالگرد بود . پيدايش قايق هاي توپ دار تند رو نياز به يك بالگرد سبك ديده باني را به طور روشن آشكار ساخت. توسعه اين بالگرد استاندارد كنوني در كمتر از 100 روز انجام گرفت . ناگفته نماند اولين نوع از اين هلي كوپتر در سال 1991 به واحدهاي خود تحويل داده شد و از آن زمان تا كنون در بيشتر تهاجمات نظامي ايالات متحده اين بالگرد حضور داشته است . ماموريت اصلي هليكوپتر مذكور ديده باني تهاجمي است . اين بالگرد به صورت انتخابي قابليت تجهيز شدن به كيت هاي حمل بار خارجي به وزن 2000 پاوند و همچنين برانكار حمل مجروح را دارد ، در ماموريت هاي ضربتي ،كيووا، شش سرباز نيروهاي ويژه را به شعاع حدود 200 كيلو متر حمل ميكند . حمل دو فروند از اين بالگردها توسط هواپيماي ترابري سي –يكصد و سي امكان پذير است . بدين صورت كه دم عمودي چرخيده ، پره هاي روتور اصلي و دم افقي ثابت تاشده و سايت نصب شده روي محور روتور ،آنتن آي اِف اِف و كاتر پايني برش سيم بردالشته مي شوند ، سپس ارتفاع ارابه هاي فرود كاهش مي يابد تا بالگرد توانايي جايگيري در بخش بار هواپيماي ترابري را داشته باشد . كاكپيت كيووا به عنوان اولين بالگرد نيروي زميني ايالات متحده شناخته مي شود كه داراي كاكپيت تمام شيشه اي است . اين كاكپيت توسط شركت « سپري فلايت سيستمز » تامين شده و مجهز به نشان دهنده چند گانه جستجوي هدف / هدف متحرك ،سيستم علايم نمايش ديد شب نمايشگر نصب شده روي كلاه خلبان است . نمايشگر هاي چند منظوره اصلي اطلاعات موقعيت ،كنترل مخابرات وتصاوير ويدئويي از سايت نصب شده روي محور روتور را در دسترس خدمه قرار مي دهند. -
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
amirhosin افزود یک موضوع در دکترین و استراتژی
نشانه هایی از عدم توافق ایران و روسیه ۸۴/۱۲/۹ - ۵:۵۸ - آسیا ایران و روسیه اعلام کردند که مذاکرات به منظور کاستن از نگرانیهای موجود درباره دستیابی ایران به سلاح هستهای ادامه دارد اما به نظر میرسد دو طرف در این گفتوگوها و نیز درباره ساخت نخستین راکتور ایران به توافق نرسیدهاند. یکی از مقامات سازمان انرژی اتمی ایران که نخواست نامش فاش شود، گلایه کرد که روسها تجیزات و فناوری مورد نیاز را برای آغاز کار راکتور در اختیار آنها قرار نمیدهند. وی گفت: این تاخیر به دلایل سیاسی است و اگر به خاطر دلایل فنی بود در طول چند ماه برطرف میشد. امیدوارم راکتور تا پایان سال 2006 شروع به کار کند و بیشتر به طول نینجامد. آقازاده رییس سازمان انرژی اتمی ایران گفت: کمیتهای برای پیگیری انتخاب خواهد شد که کار را در سال 2006 سرعت بخشیده و تا پایان سال به اتمام برساند. بنا بر این گزارش، دیپلماسی آخرین فرصت ایران برای پیشگیری از اقدام شورای امنیت است. در همین راستا، یک مقام ارشد ایران اعلام کرد که در گفتوگوها درباره طرح روسی برای غنیسازی اورانیوم در خاک این کشور پیشرفت حاصل شده است. غلامرضا آقازاده، معاون رییس جمهوری ایران در کنفرانس مطبوعاتی با «سرگئی کرینکو» رییس آژانس اتمی روسیه گفت: ما در اصول کلی برای ایجاد یک شرکت مشترک به توافق رسیدهایم. بر اساس طرح پیشنهادی مسکو، کار حساس غنیسازی که در خارج ایران انجام خواهد شد در عین حالی که این کار به این کشور تضمین میدهد که سوخت مورد نیاز راکتورها برای تولید الکتریسیته را به دست بیاورد. وی با اشاره به نشست بعدی 35 کشور عضو شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، افزود: ما به پیشرفتهایی رسیدهایم و فکر میکنیم میتوانیم برای نشست 6 مارس به نتایج مطلوبی برسیم. بر اساس این گزارش، کرینکو که به نظر خیلی خوشبین به نظر نمیرسید گفت طرح بسیار پیچیده بود و به کار بیشتری نیاز است. کرینکو که برای گفتوگو درباره ساخت نخستین نیروگاه هستهای برق در بوشهر که با کمک روسیه در حال ساخت است، به سر میبرد، گفت: مذاکرات در روزهای آینده در مسکو ادامه خواهد یافت. بحران کنونی پس از آغاز تحقیقات غنیسازی در ژانویه توسط ایران شدت گرفت و وزیر امور خارجه ایران روز گذشته بار دیگر اعلام کرد که این کار متوقف نخواهد شد. خبرگزاری اینترفکس روسیه به نقل از یک منبع از اعضای هیئت همراه کرینکو نوشت که اینکه ایران نمیپذیرد تمام فعالیتها را به حال تعلیق دربیاورد، میتواند در این طرح اشکال ایجاد کند. این منبع گفت: طرح روسیه به عنوان «مجموعهای از تدابیر» امکانپذیر خواهد بود، به خصوص آنکه بازگشت ایران به تعلیق را مدنظر دارد. شکست طرح روسیه راه برای اقدامات تنبیهی شورای امنیت پس از نشست آژانس هموار میکند. دیدهبان هستهای سازمان ملل گزارش ایران را به سازمان ملل گزارش داده و از این کشور خواسته که کار چرخه سوخت را پایان دهد. در همین حال، مقامات ایرانی شکایت دارند که روسیه پایش را از طرح بوشهر کنار کشیده و طرح ساخت نیروگاه بوشهر با یک تاخیر دیگر صدمه خواهد دید. روسیه برای بستن این قرارداد 800 میلیون دلاری با مخالفت شدید آمریکا و اسراییل روبهروست اگرچه کرینکو اعلام کرده که این تاخیر به دلیل سیاسی نیست بلکه به دلایل فنی است. طرح نیروگاه بوشهر در زمان محمدرضاشاه پهلوی در سال 1970 آغاز شد. شرکت آلمانی «کرافتورک یونیون» که شریک «زیمنس» و «آ.ا.گ تلفونکن» بود، کار ساخت این تاسیسات را بر عهده گرفته بود که در سال 1979 و در جریان انقلاب اسلامی ایران خود را کنار کشید. در اوایل سال 1990، ایران در صدد برآمد برای احیای طرح کمک بگیرد و در سال 1995 روسیه را یافت که خود این کشور برای صنعت برق هستهایاش نیاز به نقدینگی داشت.مرجع : خبرگزاری فرانس پرس مترجم : مریم حیدری - آفتاب نیوز بيشتر بخوانيد بيشتر بخوانيد -
نوشته:جلیل پرشور همه بیاد داریم که در امریکا وغرب استدلال میشد که ناتو مجبور است در رقابت با پیمان وارسا،نیروی عظیم، قوتمندی وتوان روز افزون نظامی اتحاد شوروی واقمار آن، سطح آماده گی جنگی خودرا پیوسته ارتقا دهد،وبلا وقفه درعصری سازی وبالا بردن کیفیت اسلحهء تها جمی وتدافعی خود بکوشد، تا مبادا اعضای پیمان ناتو، موردضربه وحملهء نا گهانی شوروی ومتحدینش قرار گیرند. درزیر این چتر وسیع تبلیغاتی ،غرب چه مسابقهء وحشتناک تسلیحاتی را که براه نینداخت وچه جنگ بزرگ تبلیغاتی تهاجمی را درسراسردنیا سازمان نداد ، و بآ ن وسا یل توانست سالهای سال، تعداد بیشماری ازمردمان جهان ودولتها رادایماء در تشویش خطر کمونیزم وحملهء قریب ا لوقوع پیمان وارسا ومتحدین آن طوری در مدار های دور ونزدیک خود نگه دارد ودر زیر بال حمایت(!) وپوشش نظامی و وامنییتی خودقرار دهد که بیرون شدن از زیر آن چنبرجادویی ،کاری بود خیلی مشکل وشاید غیر ممکن، وهنوزآن شرایط برای بسیاری از دولتها ولوجسارت وتلاش هم بخرچ دهند مساعد نشده که بتوانند از آن دامهای پهن شده وتعبیه شده بوسیلهء شکارچیان ماهر عصر کامپیوتر ، دست وپای خودرا که درغل وزنجیر وابستگی های نظامی ، آلات وادوات تخنیکی جنگی ، قروض کمر شکن اعتبارات خریدتسلیحاتی وقرارداد های اسارت بار و حتا ننگین دوجانبه وچند جانبه، بشکل قانونی وپروتوکولی بسته شده است بیرون بکشند ونجات دهند. دیروز کشور های زیادی نا گزیر شدند،درتحت فشار های گوناگون،مجبوریتهای نظامی، قراردادها ،قروض واسناد امضا شدهء بدو ن دقت وسنجش بوسیلهء خود شان شاید در روزهای بد ودشوار سیاسی واقتصادی و موجودیت قطعات نظامی خارجی، عضویت پیمان های نظامی سنتو، سیاتو،ناتو وده ها پیمان نظامی ، امنییتی ، سیاسی واقتصادی دو جانبه ودسته جمعی منطقوی وسرحدی را امضاکردند وسالهای سال با وجود آنکه مردمان کشور های شان در فقر وفلاکت مصیبت بار بسر میبردند ولی یک بخش اساسی عواید ملی وکمکهای خارجی صرف نظامیگری میشد ودر نهایت مردم عادی وزحمتکش بودند وهستند که باید بار تمام جفاهای دیروز وامروز حکومتهارا میکشیدند وباید بکشند. ما تجارب فراوانی در زمینه اندوخته ایم، در تمامی قاره ها ودر ده ها کشور دنیاباثر همین بیتفاوتی های حکومتی، ملتها وفرهنگهای متعدد وبالندهء نیست ونابود شدند وارتباط نسلهای جدید این کشور ها با فرهنگها وداشته های ادبی، علمی وتاریخی خودشان که مبین هویت ملی و تاریخی آنها بود بصورت ظالمانه قطع شد ودرنتیجه نسلهای جدید در پی دریافت هویت ملی، زبانی وتاریخی خود ومردمان شان سرگردان وخسته وحتا مایوس شده اند. در طول زمانه ها، هزاران حکومت وقدرت باشکال مختلف ودر لباسهای رنگه وگوناگون بقدرت رسیده وبعد مدتی زوال یافته است ، ولی مردم وتوده های خلق که صاحبان اصلی سرزمین ها ی شان هستند باقی میمانند(( زمامدار درخت است و مردم زمین نما ند درخت وبما ندزمین))،بناء نباید مصلحتهای حکومتی وسیاسی، منافع دراز مدت ملتها را ضربه زند وآسیب رساند. اگر این ادعا حقیقت دارد وصرف تبلیغات نیست که گفته میشود ( مردم آزادهء افغانستان بقا ، سیطره و موجود یت هیچ نیروی خارجی را درسرزمین شان تحمل نکرده و نمیتوانندوتاریخ در این مورد گواه است) همهء ما راهوشیار باش میدهد که در مورد دعوت ودوام موجودیت نیروهای نظامی خارجی بایداز دقت ، توجه واحساس مسوولیت دور اندیشانهء ملی ، فرا قومی، فراگروهی وفرا تنظیمی ودور از منافع تنگ نظرانهء سیاسی کار بگیریم ودر زمینه به ابراز نظر وحتا موافقت یکتعداد افراد محدود ولو بنماینده گی اقوام وگروه های مختلفه دعوت شده باشند ویا خودرا جا بزنند اکتفا نکنیم زیرا در سالهای قبلی خاصتاء در دوران حاکمیت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان وجمهوری افغانستان،در موارد مختلفه از جمله قانونی بودن حاکمیت آن روز،موجودیت قطعات شوروی،فیصله ها وفرامین دولتی،قانون اساسی، انتخابات شورای ملی،تشکیل جبههء ملی پدر وطن،وسایر امور مختلفه ومتعدد سیاسی، اجتماعی ، بارها گروه های متعدد مذهبی واجتماعی حتا بشکل انتخابی ، در وجود جلسات ،شورا ها، جرگه ها ولویه جرگه هادر کابل وولایات جمع شدند وبا تلاوت آیات قرآنی ودعا در حمایت از دولت و حکومتهای آن وقت ابراز نظر کردندوتصامیم ملی، اسلامی وافغانی اتخاذ نمودند ولی سر انجام همه شاهد بودیم که چه گفتند وچه گفتید. در مورد فیصله ها ، تصامیم ، گردهمآییها وحمایتهای مردمی ، سیاسی ودینی از سیاست وحاکمیت آنوقت ، قضاوت تمامی تنظیمهای جهادی،گروه های سیاسی چپ وراست قوم گرا، مذهبی وسیاسی در داخل وخارج وطن که بنابر عوامل مختلفه با حاکمیت آنزمان مخا لف بودند،این بود که( این نما یشها ساختگی است،پایهءمردمی ندارند،بزور سر نیزه ورشوت ، و دادن امتیاز بیکعده افراد جدا از مردم براه انداخته شده اند،اقدامات دولت در کلیه عرصه ها فاقد اعتبار ملیست وحمایت مردم مسلمان ومجاهد افغانستان را باخود همراه ندارد، چون این ملت مسلمان هرگز با آنانیکه قوای کفر وخارجی را بداخل وطن افغانها راه داده اند یکی نمیشودوبهیچ صورت آنانرا حمایت نمیکند، زیرا حاکمیت ملی واسلامی در موجودیت نیروی خارجی اصلاء وجودداشته نمیتواند و.......) . با اینکه همه شاهد بودیم که بعد تسلیمی قدرت سیاسی بمجاهدین بجای یک کشور خارجی از ده ها کشور خارجی وحتا دشمن ومخالف مردم وسرزمین افغانها، بجای یک فرقه صد ها فرقه وگرو ه ودارای مواضع مختلفه ومتضاد سیاسی که قبلاء در ترکیب نیروهای مخالف دولت، دوشادوش هم جهاد میکردندبداخل شهر ها وادارا ت دولتی سرازیر شدند ودر زمان حاکمیت مطلقاء اسلامی طالبان(!)کاربجای کشیده شد که تمام اختیارات وقدرت تصمیم گیری بدست سر گروپهای مهمانان جنگی ناخوانده شده از طرف مردم ما سپرده شد وطا لبان وهمراهان شان حاکم بر سرنوشت مردم ما شدند. همهء مردم ما شاهد هستند که گروهای بیرون رانده شدهء مجاهدین از کابل در نتیجهء یکبازی استخباراتی، برای بازگشت بقدرت از کیها که استمداد نجستند، تجربه دعوت از شوروی وروسیه که بار اول بوسیلهء امیر نامدار افغان، عبد الرحمان خان در جنگ قدرت علیه خانوادهء خودش وبخاطر کسب قدرت آغاز وانجام پذیرفته وامیر الموءمنین جناب عبد ا لرحمان خان مهماند ار روسها بود،در زمان امان اله خان نیز این اقدام مورد بر رسی قرار گرفته ولی بپایهء اکمال نرسید، اما دولت شاهی تمام امکانات نظامی خود را از طریق روسها تهیه میکرد وروابط خیلی نزدیک نظامی را با دولت شوروی بر قرار کرده بود ، آنسیاست در دوره مرحوم داوود خان ادامه یافت تا اینکه دولت ج .د.خ .ا نیز برای دفع وطرد مداخلهء خا رجی وبصورت قانونی قطعات شوروی را به افغانستان دعوتکرده بود، بار دیگر در شرایط کاملاءجدید تکرار شد. ولی اینبار حاکمیت جهادی ایکه کابل را بدون کوچکترین مقاومت تحت بهانهء جلوگیری از خون ریزی شهریان کابل، ترک کرده بود، برای بدست گرفتن لقمهء چرب حاکمیت از دست داده بوسیله خودش، وآنهم در یک قمار بی سنجش ونا عاقبت اندیشانه وبدون گرفتن تضمینهای قابل اعتماد از جیزگر بزرگ دوران ، نه بیک آدرس بلکه بده ها آدرس وکشور مراجعه کرد، تسلیحات نظامی بدست آورد و حمایت روسیه را که زمانی ببادار ما شهرت داده بودند طوری کمایی کردکه تمام احتیاجات شان از آن طریق بشمول چاپ ونشر پول تا آمدن دولت موءقت وحتا تا تغیر بانکنوت بر آورده میشد وهنوز آن کمکها شاید در مقیاسی محدود ادامه داشته باشد، خوب کردند که نگذاشتند تا غلامی(!) ما دوام کند لذا خود این وظیفهء پر مشقت را بدوش گرفتندولی دین وعقیدهء روسها تغیر نکرده وهمان است که بود، ولی برای محتاجان جدید قا بل قبول وبسیار پذیرفتنی شده بودندوبعد قرارداد های جدید، از بکار بردن کلمات کفر وکمونیست در مورد روسها اکیداء جلوگیری شد. حال این سوالها پیش میآیندکه اگر دولت فعلی افغانستان با دریافت حمایت تعدادی از اشخاص سر شناس قومی، مذهبی وسیاسی امکان بقای طولانی ویا دوامدار نیروهای مسلح امریکایی را که مطابق فیصلهء حکومت آنکشور برای اجرای وظایفی خاص وخطر ناک، که بعداءحمایت ضمنی وقسمی جهانی را کسب کرد، وارد افغانستان شده اند قانونیت بخشد وقرارداد های را درزمینه با جانب امریکایی منعقد وامضا نماید، میتوانداز پشتوانهء ملی ومذهبی قابل ملاحظه وقوتمند برخوردار سازد؟ میتواند زمان خروج این نیرو ها را در صورتیکه امنیت درافغانستان تاءمین شود ولی وظایف منطقوی وستراتژیک آنها در منطقه تحقق نیافته باشند محدود ساخته وتعین کند؟ . با وجودتجارب جهانیان در مورد بقای دوامدار امریکاییها در جاپان، کوریای جنوبی ،آلمان وسایر کشور های اروپایی، امریکای مرکزی وجنوبی، شرق میانه و افریقا ،بامدتی بیشتر از 50 سال ، با وجودی که آن کشور ها به هیچ وجه بآن ضرورت ندارند ولی قطعات عسکری ودولت مربوطهء شان بآن مناطق ستراتژیک ومهم ضرورت دارند، آیا تضمینی وجود داردکه هر وقتی مردم ما خودرا بی نیاز از موجودیت این نیروها احساس کنند وتقاضای خروج آنها را نمایند ، مقاومتی صورت نخواهد گرفت ومخالفتهای مسالمت آمیز مردم بخاک وخون کشانیده نخواهدشد. از آنجاییکه همه میدانیم که همسایگان مادر بقای نیروهای امریکایی در وطن ما مخالفت های شان را به اشکال مختلف بار ها ابراز داشته اند ودر گذشته انتقام موجودیت نیروهای خارجی را از مردم شریف ما وحکومات افغانستان گرفته اند، آیا این سناریوی سابقه وخونین یکبار دیگر بروی صحنه نخواهد آمد؟. در شرایط فعلی که امریکاییان تمام توجه واهتمام شان را معطوف داشتن پایگاه ها ومراکز دایمی دایماء فعال نظامی واستخباراتی در منطقه ساخته اند، آیا ما برای خود مشکلات فراوان بعدی خلق نمیکنیم؟. این درست است که دولت فعلی با مشکلات جدی نظامی مواجه است، جنگ هنوز ادامه دارد، امنیت تاءمین نشده ودستهای مداخله وتجاوزخارجی که سالها فعال بودند هنوز فعال اند که شاید بنابر ملحوظاتی (!) از آنها نام نیز گرفته نمیشود ، مردم در آگاهی دقیق وضع قرار نمیگیرد، ازینرو دوست ودشمن داخلی وخارجی خود را بدرستی تشخیص داده نمیتواند، چون علیه کسانی جنگ صورت میگیرد ودشمن خوانده میشوند که در عین حال مذاکره با ایشان در سطوح مختلفه ادامه دارد واین مشکل اساسی تکمیل شناخت مردم است . پس در چنین اوضاع وشرایط دادن امکان بقا ویا در اختیار قرار دادن پایگا های دایمی برای یک کشور خارجی کار آسان وسادهء نیست، ما شاهد هستیم که حتا کشور های اسلامی کویت ولبنان تحمل لشکریان عراقی وسوری را با وجود عرب بودن ومسلمان بودن نکردند، بنگالیها در دهء 70 با دادن 3 ملیون قربانی اردوی پاکستان را از سرزمین شان اخراج کردند، عربستان سعودی، ایران ، پاکستان وده ها کشور اسلامی دیگر مهاجرین بی پناه وطن ما را باوجود ادعای (اسلام مرزو سرحد ندارد) از قلمروهای شان بزور اخراج کردند واخراج میکنند، باید دقت شود که این تصمیم سادهء نیست که روی دست گرفته شده است، متاسفانه سیاستهای روزانه وفاقد خط ملی روشن بدون دورنما این مشکلاترا باخود همراه دارد. همه در جریان هستیم که بعد حوادث 11هم سپتمبر قوتهای امریکایی در تمام کشور های عربی واسلامی خلیج، آسیای میانه، قفقاز، مناطقی در جنوب وجنوب غرب آسیا، برای حل مشکلات موجود در افغانستان وعراق وتحقق اهداف بعدی شاید در ایران ،بقیهء جمهوریهای اتحادشوروی سابق، مسایل پاکستان وکشمیر، اندونیزیا، فلیپین( گروه ابو سیاف ومشکلات جزیرهء مورو)، تند روان اسلامی تایلند و غیره متمر کز وفعال گردیده است تا در ضمن اجرای وظایف موجود ، حلقهء محاصرهء ایران اسلامی ، سوریه وخاصتاء روسیه را تنگتر کند ودستآوردهای گرجستان،آذر بایجان، اوکراین، قرغزستانرا طوری تحکیم نماید که از یکطرف آنها را در خود منطقه انکشاف دهد واز طرفی بتواند روسیه وچین را همیشه تحت فشار قرار دهد ومطابق میل ومنافع خودش درآن کشورهای عظیم وپهناور تغیراتی را بوجود آورد. اکنون این مساله مطرح است که افغانها نسبت بهرتوافق وقرارداد عسکری، به صلح وامنیت داخلی ، به آشتی وتفاهم بین خود شان، همسایگان وجهانیان ضرورت جدی دارند، تشویش پیدا میشود که آیا ما با این نوع دوستی های نظامی برای خود مشکلات خلق نمیکنیم؟، با موجودیت نیروهای نظامی تا دندان مسلح ابر قدرت جهان آیا ما خود قدرت تصمیمگیری در مسایل سر نوشت ساز داخلی ومحیط ما حول مان را خواهیم داشت ؟، ما صاحب حاکمیت ملی واستقلال اراده خواهیم بود ؟ . اگر جواب سوال بلی باشد، باید پرسیده شود که چطور نیروهای دعوت شدهء شوروی، ناقض حاکمیت ملی ما بودند ولی نیروهای امریکایی باعث تحکیم این حاکمیت میشوند ، در حالیکه هردو اسلامی نبودند ونیستند وعلاوتاء نیروهای امریکایی متاءسفانه با کشورها وگروه های متعدد اسلامی مواجه بوده ودر حالت جنگی قرار دارد وآقای جورج بوش قبل از اقدام نظامی علیه عراق آن جنگ را جنگ مقدس(!) خوانده بود. بی نیاز از تذکر است که هر انسان آزادی دوست ، مترقی ودموکرات ، جنگ وستیزه جویی افرطیون بظاهر مذهبی را علیه حاکمیت فعلی نباید تایید کند، برعکس از هر اقدام وتلاشی در راه دموکراسی، تاءمین آزادیهای سیاسی وفردی مفید بحال مردم، از باز سازی ونو سازی، از مبارزه علیه ظلم وفساد، از پیروزی حاکمیت نظم وقانون وختم زورگویی ، خودسری، مردم آزاری،باجگیری وجریمه کردنهای شخصی و خلع سلاح همه گروها وباند های تبهکار باید حمایت وپشتیبانی صورت گیرد. همچنان میخواهم متذکر گردم که در تصمیم گیریهای بزرگ ، خطیر وسرنوشت ساز هیچ عجله ای در کار نیست، باید این نوع مسایل بوسیله آنانی که خودرا معتعهد به دموکراسی ومردم سالاری میدانند درمعرض شور وبحث همگانی قرار داده شودو به مهر ونشان انگشتان عده ای معدود ولواگر صاحب توان ونفوذمحلی محدود نیز باشند ولی با مردمان محل یعنی صاحبان اصلی هر قرار وتصمیم در زمینه هیچ مشوره ای نکرده با شند اکتفا نکنند، زیرا در هر سیستم ودولتی افراد وچهره های آماده وحتا با ظواهر پر زرق وبرق بقدر کافی پیدا میشوند که در پای هر سند ،اعلامیه وقانونی امضا میکنند وشصت رنگهء خودرابعلامت تایید وحمایت بی چون وچرادر آن میگذارند ولی عواقب کار را نسنجیده وارزیابی نمیکنندو یا اصلاء احساس مسوولیت نمیکنند ویا شاید بسیار باخوش قلبی وساده گی وبدون تعمق تصمیم میگیرند ویا جیفه ء دنیا وامتیازات زود گذر بالای شان تاثیر خود را وارد میکند، این نوع اقدامات عواقب بد دارند. اخیراء یاد آوری میکنم که در حالی که نه پیمان وارسا ، نه ، اتحادشوروی ونه سیستم سوسیا لیستی دشمن ومخالف ناتو وغرب ،هیچکدام باقی نمانده اند، توسعهء ناتو وگسترده شدن بی حد وحصراین همه پایگا هها با این همه مصارف هزاران ملیون دالری برای چیست؟ این مصارف با ا رقام خیالی وخارج از تصور، در حالی صورت میگیرد که صد ها ملیون انسان از فقر، بیکاری وگرسنگی ،از بیسوادی ومرض از نداشتن سرپناه وآب نوشیدنی در رنجهای عظیم وجا نکاه بسر میبرند ، ده ها ملیون انسان در افریقا وآسیا از مرض ایدز رنج میبرند، مرضیکه عمداءبافریقا بوسیلهء غارتگران جهانی انتقالداده شده است. این مصارف بزرگ نظامی بوسیلهء آنهایی صورت میگیرد که خودرا ناجیان بشریت میدانند، خود ، حکومات وسیستمهای شان راسمبولهای آزادی ، دموکراسی وحقوق بشر معرفی میکنند وبا ذرایع مختلفه بقیهء کشورها وملتها را بسوی خود دعوت میکنند. ما مکلفیت جدی اخلاقی وملی داریم که باییست خوبی های فرهنگی ، ملی واخلاقی خودرا حفظ کنیم و لی بدون تعصب از تمامی دستآوردهای بشری درکلیه امور زنده گی طوری استفاده کنیم که عزت ووقار ملی وافغانی ما آسیب نبینند، آزاده گی واستقلال مردم ووطن ما زیر سوال نرود وفساد اخلاقی مردم ووطن ما را خراب نکند. دوستی بی تعصب با کلیه کشور ها ، پیروان ادیان ومذاهب مختلفهء دنیا، سیستمها ودولتها با منافع ملی ما مطابقت کامل دارد، از تعصب ونفرت بیجا هیچ چیزی ساخته نمیشود، ما به تنهایی هیچ کاری را انجام داده نمیتوانیم، صادق وخاین، شریف وناشریف دوست ودشمن ویا دشمنان ودوستان وطن چه داخلی وچه خارجی بر اساس منافع افراد، گروه ها و حکومتها تعین شده نمیتوانند،در این مسا له ای بسیار مهم باید ، بادقت قابل توجه ، توام با احساس مسوولیت وحفظ بیطرفی وقضاوت سالم برخورد شود. در حالیکه باساس ضرورتهای جدی زیست باهمی،احساس همسویی با نوع بشر( اشرف مخلوقات) با همهء انسانها که خدا برای همهء شان کرامت قایل شده است، ما اخلاقاء وحتا از روی ناگزیری ومجبوریتهای متعددی که در ساحات مختلفهء زنده گی خود داریم ، باید با همه دوست باشیم ولی با حقوق کاملاء مساوی ، با احترام واعتماد کاملاء یکسان ومتقابل، واز تجارب همه استفاده کنیم ولی استقلال وآزاده گی ومنافع واقعاء ملی خود را در درجهء اول اهمیت وارزش قراردهیم نه منافع دیگران را ، در مسایل داخلی نیز باثبات رسید که هیچ شخص، حزب وگروه به تنهایی هرگز نمیتواندتمام امور یک کشور را اداره، سوق ورهبری سالم کند لذا برای جلوگیری از خطا های بزرگ ملی،باید حتماء مردم را بصورت واقعی در اداره وکنترول کشور مشارکت داد نه منفعت پرستان پول پرست سیری نا پذیر تشنهء قدرت را که هیچ چیز دیگری جز پول و قدرت برایشان ارزش و اهمیت ندارد . دوست همان به که بلا کش بود عود همان به که در آتش بود جام جفا باشد دشوار ها چون زکف دوست بود خوش بود زهر بنوش از قدحی که آن قدح که از کرم و لطف منقش بود
-
حمله به ايران يك حماقت بزرك ويليام ريورز پيت- ترجمه: کامران سپهری پيش از شروع سال جديد ميلادی با گزارشهايی از تدارك دولت بوش برای حمله به ايران پچ پچ ها شروع شد. بنا به گزارشهايی در رسانه های المان كه تاييدی است بر گزارشهای رسانه های تركيه دولت بوش متحدان خود در پيمان اتلانتيك شمالی ﴿ناتو﴾ را برای يك حمله نظامی به مراكز مشكوك به فعاليتهای اتمی ايران در سال جديد ميلادی اماده ميكند. اين هفته روزنامه تاگس شپيگل كه در برلين منتشر ميشود از قول منابع اطلاعاتی ناتو ادعا كرده است كه به اطلاع اعضا ناتو رسيده است كه در حال حاضر امريكا برای براه اوردن رژيم ملاها تمام احتمالات از جمله حمله نظامی را در دست بررسی دارد. در ۱۸ ماه گذشته سياست «تمام گزينه ها مطرح هستند» را جرج بوش اشكارا اعلام كرده است . بررسی عواقب گزينه حمله نظامی بسيار اهميت دارد. ۱- بازتاب در عراق در انتخابات اخير عراق مقلمه ای ار گروه ها و سازمانهای مذهبی و اصولگرای شيعه عمدتا حزب الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق اكثريت را بدست اوردند. حزب الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق ارتباط حياتی با رهبران بنيادگرای شيعه در ايران دارند كه به ده ها سال پيش برميگردد. در واقع قسمت قابل ملاحظه ای از دولت عراق در اختيار ايران است. درصورت حمله نظامی امريكا عليه ايران انشعاب و چند دستگی در عراق به سرعت و با حدت اتفاق خواهد افتاد. در هشت روز اول ژانويه ۱۸ سرباز امريكايی در عراق كشته شدند. همچنين ۱۲ نظامی نيز دز سقوط هليكوپتر در ششم ژانويه به هلاكت رسيدند. ميليشيای گروه های سنی كه ناخشنود هستند و باور دارند كه انتخابات اخير ساختگی بوده و سهم انها در دولت ناچيز است اكثر حملاتی را كه نيروهای امريكا را هدف دارند بعهده دارند. اگر امريكا به ايران حمله كند احتمال دارد نيروهای امريكا كه در حال حاضر از حملات گروههای سنی صدمه ميبينند با حملات تلافی جويانه شيعيان وفادار به ايران نيز روبرو شوند كه در نتيجه تلفات نظاميان امريكا و غيرنظاميان را بشدت افزايش خواهد داد. نيروهای امريكا مجبور خواهند شد كه هرچه بيشتر به داخل پايگاههای نظامی خود عقب نشينی كنند و همچنين خود را در موقغيتی خواهند يافت كه مجبور هستند با دولتی كه به تازه گی با كمك انها به قدرت رسيده است مقابله كنند. عراق كه در حال حاضر يك ديگ پر جوش است به سوی هرج و مرج بيشتر پيش برود. ۲- نيروی نظامی ايران برخلاف عراق در زمان حمله امريكا به ان كشور ايران در پانزده سال اخير شاهد از بين رفتن نيروی نظامی خود در اثر تحريم فرساينده و حملات مداوم هوايی و دو جنگ به رهبری امريكا نبوده است. در عين حال ارتش ايران ان ارتش در پايان جنگ ايران و عراق نيست . براساس گزارش مركز مطالعات استراتژيك كه در دسامبر ۲۰۰۴ منتشر شده است ايران حدود ۵۴۰۰۰۰ نيروی نظامی و بيش از ۳۵۰۰۰۰ نيروی ذخيره دارد. اين ارقام شامل ۱۲۰۰۰۰ اعضا سپاه پاسداران كه برای جنگهای زمينی و دريايی اموزش ديده اند نيز ميشود. همچنين ارتش ايران ۱۶۱۳ تانك، ۲۱۶۰۰۰ خودرو زرهی، ۳۲۰۰ عراده توپ، ۳۰۶ هواپيمای جنگی، ۶۰ هليكوپتر نظامی، ۳ زير دريايی و ۵۹ قايق جنگی دارد. در ادامه اين گزارش امده است كه در حال حاضر ايران تنها نيروی نظامی در منطقه است كه ميتواند تهديد موثری برای ثبات خليج فارس باشد. ايران توان قابل توجهی در جنگهای نامتقارن دارد. شواهد قابل توجهی وجود دارد كه ايران در حال توليد موشكهای دور برد و سلاحهای با قدرت تخريب زياد می باشد. ايران هيچگاه ميزان سلاحهای شيميايی خود را كامل رو نكرده است و معلوم نيست كه برنامه توليد سلاحهای بيولوژيكی ان در چه مرحله ای است. در يك گزارش MILNET كه در فوريه ۲۰۰۵ منتشر شده است آمده كه بعلت موقعيت جغرافيايی ايران در خليج فارس، اين كشور همواره يك تهديد برای خليج است. برای مثال در پايان دهه ۱۹۸۰ در موردی كه جنگ تانكرها مينامند ايران در موقعيتی قرار گرفت كه بتواند تمام كشورهايی كه قصد حمل نفت از منطقه را داشته باشند در خطر قرار دهد. حتی نيروی دريايی كوچكی كه ايران در خليج فارس دارد ميتواند كشتيرانی را مختل كند. چندين مورد عمليات قايقهای كوچك بر عليه چاههای نفت در ان زمان روشن ساخت كه تاكتيك عمليات نامرتب نيروی دريايی ايران ميتواند بسيار موثر باشد. اين گزارش ادامه ميدهد كه ايران اولويت را به توسعه و مدرن كردن نيروی دريايی داده است. گزارش مركز تحقيقات استراتژيك به موارد متعددی از توسعه و بروز كردن نيروی دريايی ايران از جمله مورد بسيار جدی مانند موشكهای ضدكشتی اشاره ميكند. ايران موشكهای جديد ضدكشتی و تكنولوژی موشكی را از چين، زيردريايی های كوچك را از كره شمالی و مين های دريايی جديد از روسيه خريده است . بيشترين مايه نگرانی نيروهای دريايی امريكا در خليج فارس نيروی موشكی ايران ميباشد. سواحل ايران در خليج فارس شامل ديواره های بلندی از كوهها است كه ناظر به هرگونه ارايش نيروهای نظامی در خليج ميباشد. تنگه هرمز تنها خروجی خليج فارس است كه بيشترين قسمت انرا سواحل كوهستانی ايران تشكيل ميدهد. در واقع ايران در خليج ارتفاعات را در اختيار دارد و نيروهای موشكی مستقر در ان مناطق كوهستانی ميتواند به هر نيروی شناور در پايين تلفات سنگينی وارد كند. از ميان تمام موشكهای ارتش ايران خطرناك ترين انها موشكهای روسی SS-N-22 است. اين موشكها سريع ترين اسلحه ضد كشتی در دنيا است. سرعت اين موشكها ۳ ماخ در ارتفاع بالا و ۲/۲ ماخ در ارتفاع پايين است كه سه برابر سرعت موشك امريكايی HARPOON است. سازنده موشك SS-N-22 ميگويد كه يك يا دو موشك ميتواند يك ناو شكن را فلج كند و پنج موشك ميتواند يك كشتی بيست هزار تنی را غرق كند. ناو هواپيمابر روزولت و ناوهای تاراوا و استين و پرل هاربر در حال حاضر در خليج فارس هستند. چنانچه ايران پس از حمله نظامی امريكا بخواهد عمليات تلافی جويانه در خليج انجام دهد نيری موشكی ايران ميتواند خسارت عظيمی به اين كشتی ها وارد كند. گذشته از خطر دريايی احتمال دارد كه ايران نيروهای خود رادر درگيری های فعلی عراق وارد كند. در حال حاضر امريكا در معرض حمله های نامنظم از طرف گروههای مسلح به اسلحه سبك مانند RPG و بمبهای دست ساز است. نيروی نظامی امريكا در طول بيش از هزار روز از اشغال ۲۲۱۰ كشته و ده ها هزار معلول داده است اگر ايران تصميم بگيرد كه كه قسمتی از ۲۳۰۰ ماشينهای نظامی خود را به همراه تعدادی از نزديك به يك ميليون نيروی نظامی خود را به منازعه عراق وارد كند شرايط در خاورميانه ميتواند بصورت غيرقابل تصور خطرناك شود. ۳- ارتباط با سوريه در فوريه ۲۰۰۵ ايران و سوريه در واکنش به اشغال عراق و سرزنش سوريه توسط امريکا پس از ترور رفيق حريری نخست وزير لبنان که به بصورت دستوری از دمشق ديده ميشود يک پيمان حفاظت متقابل برای مقابله با منازعه و تهديد در منطقه به امضا رساندند. حمله به ايران ميتواند اين توافقنامه دوجانبه را فعال کند و سوريه را مستقيم رودر روی نيروهای امريکا قرار دهد. همانند ايران ارتش سوريه چيزی نيست که بتوان ان را مسخره کرد. هر گونه تحليل مستند نشان ميدهد که پس از اسراييل؛ ارتش سوريه قويترين نيروی نظامی در خاورميانه است. دمشق سالهاست که تلاش ميکند تا نيروی نظامی خود را تقويت کند تا بتواند بعنوان نيروی تعادلی در مقابل ارتش اسراييل عمل کند. از سال ۲۰۰۲ سوريه حدود ۲۱۵۰۰۰ نفر سرباز؛ ۴۷۰۰ تانک؛ و توپخانه قابل ملاحظه ای در اختيار دارد. نيروی هوايی سوريه از ۱۰ اسکادران تهاجمی و شانزده اسکادران جنگی با نزديک به ۶۵۰ هواپيما تشکيل شده است. همچنين سوريه دارای بزرگترين ذخيره موشکهای بالستيک عمدتا با سيستم SCUD است که تکنولوژی ان را ايران؛ کره شمالی و چين تامين کرده اند. علاوه بر ان يک ظن قوی وجود دارد که احتمالا سوريه پيشرفته ترين سلاحهای شيميايی را در منطقه خليج فارس در اختيار دارد. ۴- چين و اقتصاد امريکا عواقب گسترش بحران عراق؛ درگيری موشکی در خليج فارس و دخالت سوريه پس از حمله احتمالی امريکا به ايران درمقايسه با هرگونه مداخله احتمالی چين در درگيری ايران و امريکا بسيار ناچيز است. اقتصاد چين در حال گسترش شديد است فقط نياز شديد به نفت و گاز طبيعی که سوخت صنايع چين است اين روند را مختل ميکند. چند ماه پيش چين قراردادی به مبلغ ۷۰ ميليارد دلار با ايران امضا کرده است که در طول سی سال اينده ۲۵۰ ميليون تن گاز طبيعی مايع از ايران خريداری و مخزن عظيم نفتی ياداوران را توسعه ميدهد و روزانه ۱۵۰۰۰۰ بشکه نفت از اين مخزن دريافت خواهد کرد. چين بدنبال احداث يک خط لوله از ايران به دريای خزر است که از انجا از طريق يک خط لوله که از قزاقستان می ايد به چين برود. هرگونه حمله امريکا به ايران ميتواند از سوی چين يک خطر مستقيم برای سلامت اقتصادش تلقی گردد. علاوه بر ان هرگونه درگيری در خليج فارس که حرکت تانکرهای حمل نفت و گاز مايع را در تنگه هرمز به خطر بياندازد نيز ميتواند چين را برای دفاع از قرارداد نفت و گاز طبيعی خود با ايران به عمل تلافی جويانه وادار کند که تهديد بزرگی برای امريکا خواهد بود. اين تهديد نه تنها در سطح نظامی با ايجاد درگيری در اقيانوس پاسيفيک از طريق مسئله تايوان وجود دارد بلکه از همه مهمتر چين بخش عظيمی از اقتصاد امريکا را دردست دارد. پل رابرتز که برای نشريه امريکای محافظه کار مينويسد در جولای ۲۰۰۵ گفت که در نتيجه سالهای طولانی تداوم مازاد تجاری دولت ژاپن نزديک به يک تريليون دلار ذخيره ارزی دارد و ذخيره دلار در چين نزديک به ششصد ميليارد و در کره جنوبی دويست ميليارد است. اين مجموعه به اين کشورها در برابر امريکا برتری عظيمی ميدهد. با سرازير کردن بخشی از ذخيره ارزی خود در بازار؛ اين کشورها ميتوانند دلار را تحت فشار شديد قرار دهند و نرخ بهره را در امريکا به اسمان برسانند. دولت آمريکا بايد ژاپن و کره جنوبی را بسيار عصبانی کند تا دست به چنين کاری بزنند ولی برای مثال در يک زورازمايی با امريکا در مورد تايوان: دولت چين برگ برنده را دراختيار دارد. چين و ژاپن و کل دنيا در مقياس وسيع تر بيش از نياز خود دلار ذخيره دارند و برای انها مشکل نيست تا در صورت لزوم به ابرقدرت يک درسی بدهند. پل رابرتز نتيجه گيری ميکند؛ زمانی آمريکا سخت ترين آسيب را ميبيند که چين واحد پول خود را ارزشگذاری مجدد کند. زمانی که ارزان بودن پول چين متوقف شود قيمت کالا در فروشگاه های وال-مارت که هفتاد درصد ان ساخت چين است با قيمت گران ترين فروشگاه برابر ميشود. افزايش قيمتها موجب کاهش شديد درامد واقعی مردم آمريکا ميشود. اگر اين امر مصادف با افزايش نرخ بهره و رکود بازار مسکن باشد مصرف کنندگان آمريکا با سخت ترين شرايط پس از دوره رکود عظيم روبرو ميشوند. بطور خلاصه چين گلوی اقتصاد آمريکا را در دست دارد اگر تصميم بگيرد که فشار بياورد ما همه آنرا حس خواهيم کرد. قدرت چين حتی در موارد سياسی نيز گسترش دارد. چين عضو دائمی شورای امنيت سازمان ملل است و ميتواند هرگونه اقدام بر عليه ايران را وتو کند. ۵- آمادگی آمريکاييان شهروندان آمريکا ده ها سال است؛ براين باورند که نيروی نظامی آمريکا ميتواند در هر کارزاری بر دشمن غلبه کند. پيروزی سريع در دوران اولين جنگ خليج اين تصور را به يقين تبديل کرده بود. سه سال اشغال عراق شيره اين اعتماد را کشيد. بدتر اينکه اشغال نظامی خسارت عظيمی به نيروی نظامی آمريکا وارد کرد و اعتماد بنفس ارتشيان را کاهش داد. از صدقه پياده کردن مکرر نيرو در عراق و افغانستان؛ ميزان جذب نيرو به ارتش آمريکا به کمترين ميزان در تاريخ رسيده است. نيروهای کارآزموده و آموزش ديده از بازگشت به خدمت در ارتش خود داری ميکنند. در کل ارتش آمريکا تا حد گسيختگی کش آمده است . دو اقتصاد دان برجسته؛ يکی برنده جايزه نوبل و ديگری متخصص سرشناس بودجه با تجزيه و تحليل اطلاعات موجود هزينه اشغال عراق را محاسبه کرده اند. بنا بر اين محاسبات هزينه نهايی اشغال بالغ بر يک تا دو تريليون دلار خواهد شد که بسيار بيش از هزينه پيش بينی شده توسط دولت جرج بوش است. اگر درگيری با ايران نيروهای آمريکا در عراق را تحت فشار قرار دهد و موجب مداخله سوريه نيز گردد بنظر ميرسد که در اثر درگيری همزمان با چند کشور؛ تهديد اقتصادی از طرف چين و هرج و مرج در توزيع جهانی نفت خاورميانه؛ اقتصاد آمريکا از هم بپاشد. اگر ايران و سوريه با ذخيره قابل توجه سلاح: تکنولوژی موشکی و توان سلاح شيميايی مورد ظن خود تصميم بگيرند که با نيروی نسبتأ کوچک آمريکا در عراق در گير شوند. نيروی نظامی آمريکا مانند يک ماهی در يک بشکه آب خواهد بود. موقعييت سوق الجيشی ايران در خليج ميتواند عمليات پشتيبانی و تدارکاتی نيروها در عراق توسط کشتی يا هواپيما از ناوهای واقع در اقيانوس را در خطر عظيم قرار دهد. در بدترين حالت اگر تفکر جديد آمريکا که طبق آن برای نجات نيروهای محاصره شده آمريکا استفاده از سلاح هسته ای نيز ميتواند مطرح شود تمام کره زمين را به يک تيمارستان نظامی و سياسی پرتاب ميکند. نتيجه گيری: آيا هيچ يک از اين موارد امکان پذير است؟ سوال بايد تا حد امکان سر راست مطرح شود. چه ديوانه ای راهی را که مملو از خطر است و قابليت آن را دارد که به يک فاجعه اقتصادی ختم شود انتخاب ميکند؟ هرگونه حرکتی که ميتواند آمريکا را همزمان در يک درگيری اقتصادی و نظامی با ايران؛ سوريه و چين قرار دهد توجيه پذير نيست . تعداد زيادی از ملتها مشکوک هستند که ايران در جهت ساخت سلاح اتمی کار ميکند ولی اين توجيه نيز ديگر کاربرد ندارد. اخيرا ولاديمير پوتين رييس جمهور روسيه گفته است که ايران فقط برای استفاده صلح آميز توليد انرژی قابليت هسته ای خود را گسترش ميدهد و خواستار آن شده است که در اين زمينه همکاری روسيه با ايران را ادامه دهد. بنابر اين هرگونه حمله به مراکز اتمی ايران موجب خواهد شد که روسيه به اين آشفته بارار وارد شود. همچنين ايران متهم شده است که به تروريستها در دنيا کمک ميکند. هر گونه حمله به ايران با اين خطر همراه است که هر آنچه که دستاورد جنگ با ترور ناميده ميشود را خنثی کند. متاسفانه تمام خطرها در دنيا با خطر اعتماد به خوديک انسان متعصب داخل يک حباب برابر نيست. چه ديوانه هايی چنين راه پر خطری را انتخاب می کنند؟ راه دوری لازم نيست .کاخ سفيد در واشنگتن. جرج بوش و دولت او برای بدست اوردن قدرت سياسی در داخل همواره و مداوم راه های بطور باورنکردنی خطرناک را انتخاب کرده اند. هر زمان که اخبار مخرب سياسی داخلی در رسانه ها مطرح بوده دولت بوش برای انحراف افکار عمومی از ياداوری خطرچندين عمليات تروريستی همزمان و مهمتر از ان جنگ عراق استفاده کرده است. اقای کارل روو مهمترين مشاور جرج بوش در دوران انتخابات مياندوره ای سال ۲۰۰۲ به جمهوريخواهان گفت که در مسير جنگ حرکت کنيد. اشغال عراق؛ برای جمهوريخواهان؛ نه تنها در انتخابات مياندوره ای بلکه در دوران انتخابات رياست جمهوری در سال ۲۰۰۴ نيز پوشش سياسی حيرت اوری ايجاد کرد. چه پوشش سياسی از حمله به ايران بدست می ايد و توجه را به سمت حمله جلب ميکند؟ جواب در يک نام آشنا نهفته است: جک آبرامف. عواقب رسوايی جک آبرامف می تواند تمام دست اوردهايی که جمهوريخواهان در نبرد سخت در کنگره بدست اورده اند را زير سوال ببرد و همچنين به انتخابات مياندوره ای ۲۰۰۶ کمتر از يکسال باقی است . ايا هيچکدام از اين موارد محتمل است؟ منطق ميگويد نه. ولی در سياست مدرن امريکا به ندرت منطق نقش بازی کرده است. تمام استدلال ها ميگويد دولت بوش بايد ديوانه باشد که به منظور سرپوش سياسی گذاشتن به يک حقيقت اجتناب ناپذير در داخل آمريکا؛ به ايران حمله کند و دنيا را به اتش بکشد . پيش از اين انها يکبار در عراق اين کار را کردند. ويليام پيت در روزنامه نيويورک تايمز مينويسد و مولف دو کتاب پرفروش در دنيا است : جنگ عراق: تيم بوش چه چير را نميخواهند بداني. سکوت بزرگترين اغتشاش است.
-
هواگرد شناسایی استراتژیک sr-72/sr-72 هواگرد شناسایی استراتژیک SR-71/SR-72 پرنده سیاه ( Blackbird)
amirhosin پاسخ داد به kingraptor تاپیک در شناسایی و جاسوسی
سلام مطالب جالبه -
من را در بخش تحسيلات دريايي مدير كنيد
-
حالا خدتون من را در يك بخش خبري كه به نظرتون ميرسه مدير كنيد به جاي اين كه يك نفر مدير دو بخش باشد بايد هر نفر مديريك بخش باشدخودتون بعضي ها را هم مدير اخبار نظامي وهم خارجي كردي
-
من تعداد ارسال هايم زياد است حلا يعني اين همه لرسال هاي من هدر رفت icon_biggrin
-
من تعداد ارسال هام زاده حال خدتون يكاديش كنيد بعد چرا اعلام نكرديد تكميل شده icon_biggrin
-
آفتاب: معاون رئیسجمهور عراق در اظهاراتی غیر متعارف با انتقاد شدید از تصمیم ایالات متحده برای گفتگو با جمهوری اسلامی ایران بر سر اوضاع امنیتی کشورش ابراز عقیده کرد که «این مذاکرات نافی استقلال و حاکمیت ملی عراق بوده و زمینه را برای دخالت تهران در امور داخلی آن کشور فراهم میآورد». به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، دکتر طارقالهاشمی که یک مسلمان سنی است روز یکشنبه با بیان این نظرات در حاشیه اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در اردن گفت: «اینکه دو کشور خارجی بخواهند با شرکت در مذاکراتی که درباره عراق انجام میشود از طرف مردم عراق صحبت کرده و برای مسائل داخلی و بینالمللی آنان تصمیمگیری کنند به هیچوجه نمیتواند یک ایده خوب و موثر تلقی شود». معاون رئیسجمهور عراق در ادامه با اشاره به این که عراق به میدان رقابت دیگر کشورها تبدیل شده گفت: «برای ما بسیار ارجح خواهد بود اگر خود مردم عراق در شرایطی درست و عادلانه درباره بازگرداندن ثبات و امنیت به کشورشان صحبت کنند». معاون جلال طالبانی با ابراز این عقیده که مذاکرات ایران و آمریکا نافی استقلال و حاکمیت ملی عراق است گفت: «مطمئنا مردم عراق باید از محتوا و برنامه مذاکرات آگاه شده و هر تصمیم و توافقی که در نتیجه مذاکرات گرفته میشود باید به اطلاع بغداد برسد». اظهار نظر غیرمتعارف معاون رئیسجمهور عراق درباره مذاکرات ایران و آمریکا در حالی مطرح میشود که پیشتر دیگر مقامات عراقی از جمله رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس مجلس، وزیر امورخارجه، مشاور امنیت ملی و ... حمایت خود را از این گفتگوها بهطور قاطعانه ابراز داشتهاند.
-
من تمايل دارم در بخش اخبار نظامي يا اخبار خارجي مدير شوم البته در اخبار نظامي بيشتر
-
آفتاب: «تونی بلر» نخست وزیر در حال کنارهگیری انگلیس با لحنی بی سابقه تهران را هدف اتهامات خود قرار داده و مدعی شد که «نیروهای ائتلاف در عراق با القاعده و نیروهای تحت فرمان ایران در جنگ هستند». بلر که در عراق به سر میبرد، پس از دیدار با مقامهای عراقی در بغداد افزود: نیروهایی که ما در عراق با آنها می جنگیم، از یک سو القاعدهایها هستند و از یک سو نیروهایی که جمهوری اسلامی ایران از آنها حمایت می کند. ما در مناطق دیگر هم با این نیروها در جنگ هستیم. بلر که برای آخرین بار به عراق سفر کرده بود با تاکید بر پشتیبانی دولت آینده انگلیس از عراقیها تاکید کرد: عراق از دیکتاتوری وحشتناک صدام حسین رها شده است اما متاسفانه برخی قصد دارند با ارتکاب به تروریسم و خشونت آرامش را از مردم این کشور بگیرند. نخست وزیر بریتانیا همچنین از رهبران عراق خواست آشتی ملی بین گروهها و احزاب مختلف عراقی را با برگزاری انتخابات استانی و افزایش تلاش برای گرد آوردن رهبران مختلف عراقی برای پیشرفتهای سیاسی و حل اختلافات شتاب بخشند. وی اظهار امیدواری کرد انتخابات استانی عراق در سال جاری برگزار شود و گروههای سنی عراقی که انتخابات مشابه گذشته را تحریم کرده بودند، در آن شرکت کنند. تونی بلر قرار است روز ۲۷ ژوئن ، شش هفته دیگر، پس از ۱۰ سال از مقام نخست وزیری استعفا دهد. به گفته سخنگوی دفتر نخست وزیری، تونی بلر علاقه مند بود که تحرکات اخیر دولت شیعی عراق برای بهبود روابط با اعراب سنی در این کشور را ببیند.
-
آفتاب: منوچهر متكی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی خبر برخی خبرگزاریها را به نقل از وی در همایش اقتصاد جهانی تكذیب و تصریح کرد که وی از ملت فلسطین به عنوان ملتی که از نقشه جغرافیا حذف شدنی نیست، نام برده است. متکی در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی میگوید آنچه وی در این نشست مطرح كرده، این بوده است كه هر دانش آموز دبستانی میداند كه ملتی مثل ملت فلسطین از نقشه جغرافیا حذف شدنی نیست و آنچه درباره آن بحث میشود رژیمی است كه اساس و بنیادش غیرقانونی است. پیش از این برخی خبرگزاریها به نقل از وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در نشست همایش اقتصاد جهانی نوشته بودند هر دانش آموز دبستانی میفهمد كه نمیشود كشوری را از روی نقشه محو كرد. این سخنان کنایهای به اظهارات رییس جمهوری ایران در مورد محو اسراییل از نقشه جهان تلقی شده بود و بازتابهای بینالمللی گستردهای داشت. در همین زمینه بخوانید: توضیح متکی درباره محو اسرائیل
-
آفتاب: یک روزنامه عراقی با چاپ گزارشی مدعی شده است که تعیین وضعیت بقایای سازمان منافقین در عراق از جمله اصلیترین مباحثی خواهد بود که قرار است نمایندگان ایالات متحده و ایران روز هفتم خردادماه در بغداد درباره آن گفتگو نمایند. بنا به گزارشی که روز شنبه در «الصباح» به چاپ رسیده مطابق برنامه توافقشده گفتگوهای ایران و آمریکا که قرار است طی روزهای هفتم و هشتم خردادماه در بغداد انجام شود شامل چهار موضوع اصلی است. به نوشته این روزنامه چهار سرفصل مورد اشاره شامل «ارسال تسلیحات ایرانی برای شورشیان عراقی»، وضعیت سازمان منافقین، افزایش حضور نظامی امریکا در آبهای خلیج فارس و زمان خروج سربازان آمریکایی از عراق خواهد بود. به نوشته صباح جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها خواستارآن شده که دولت عراق اعضای گروهک منافقین که هماینک در آن کشور حضور دارند را به کشورمان مسترد داشته و یا به کشور دیگری تبعید نماید. از زمان سقوط حکومت صدام در آوریل سال 2003 تاکنون این افراد در یک پادگان نظامی در نزدیکی بغداد موسوم به اشرف تحت محاصره و کنترل شدید قرار دارند و به هیچروی حق خروج از این پادگان به آنها داده نمیشود. اعضای سازمان منافقین طی سالهای دهه 1980 همکاری نزدیکی با حکومت صدام حسین داشته و در سرکوب شورشهای ضد بعثی کردها و شیعیان در سال 1991 نیز نقشی کلیدی ایفا کردند. همین امر باعث شده تا ادامه حضور آنان در عراق، ولو بصورت کاملا قرنطینه شده همراه با خشم و انزجار مردم عراق باشد. گفتنی است الصباح از جمله روزنامههای طرفدار نخستوزیر نوریالمالکی است که از سوی شیعیان تامین مالی می شود.
-
جنگنده برتری هوایی اف-14 تامکت جنگنده برتری هوایی اف-14 تامکت (F-14/ Tomcat)
amirhosin پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
سال زندان برای دلال قطعات F-14 به ایران آفتاب: یک شعبه دادگاه فدرال ایالات متحده یک آمریکایی ایرانیتبار را به جرم تلاش برای انتقال غیرقانونی قطعات هواپیماهای جنگی به ایران به دوسال زندان محکوم کرد. متهم یک خلبان سابق نیروی هوایی ایران است. به نوشته روزنامه «اورنجکانتی رجیستر»، این فرد که «رضا طبیب» نام دارد ژانویه سال 2006 کوشیده بود تا از طریق یک پرواز تجاری به مقصد آلمان، امارات متحده عربی و سپس تهران اقدام به قاچاق یک محموله از قطعات هواپیماهای جنگی TomCat F-14 به ایران نماید، اما مقامات پلیس ایالت موفق به خنثیسازی نقشه وی شده بودند. روز سهشنبه یک شعبه دادگاه فدرال آمریکا در «سانتا آنا» واقع در جنوب کالیفرنیا وی را که پیشتر جرم خود را پذیرفته بود به دوسال زندان و شش ماه حبس خانگی محکوم ساخت. طبیب که 52 سال سن دارد یک خلبان سابق نیروی هوایی ایران است که از سالها پیش در ایالات متحده زندگی میکرده و به عنوان مربی پرواز در فرودگاه بینالمللی جانوین کالیفرنیا مشغول بهکار بوده است. وی اعتراف کرده که قصد داشته تعداد 1300 قطعه و کیت مورد استفاده هواپیماهای تامکت را به ارزش 540 هزار دلار به ایران بفرستد. همسر طبیب نیز که یک آمریکایی ایرانیتبار است به عنوان همدست وی در این پرونده دستگیر شده بود. وی نیز به دلیل ارائه اطلاعات نادرست به پلیس به دو سال حبس تعلیقی متهم شده است. دادستان پرونده در جلسه روز سهشنبه دادگاه گفت که طبیب قصد داشته تا با کمک همسرش این محموله را از طریق چهار عدد چمدان به ایران حمل کند. آنگونه که خبرنگاران اورنجکانتی رجیستر گزارش دادهاند تمام همکاران طبیب از وی به عنوان یک انسان مسئولیتشناس و مهربان یاد میکنند. نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در سال 2006 پس از 34 سال هواپیماهای F-14 را از رده عملیاتی خارج کرد. این هواپیما که از آن به عنوان یکی از مهمترین محصولات صنایع هوایی آمریکا در دوران جنگ سرد یاد میشود به دلیل داشتن برتریهای قابل ملاحظه نسبت به هواپیماهای روسی مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان بود، ولی ایالات متحده به جز ایران و اسرائیل تا سالهای پایانی دهه هشتاد این هواپیما را به هیچ کشور دیگری در جهان صادر نکرد. مطابق برخی گزارشها ایران هماینک تنها کشور جهان است که از این نوع جنگنده در ماموریتهای رزمی استفاده میکند- 1,405 پاسخ ها
-
- اف-14
- اف14 تامکت
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
مسکو به ایران موشک بالستیک نمیدهد آفتاب: رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه گفته است که مسکو هیچگاه اقدام به انتقال تکنولوژی ساخت موشکهای بالستسک قارهپیما به ایران نکرده و نخواهد کرد. وی همچنین ابراز عقیده کرده که تهران تا سالهای دور نخواهد توانست به فنآوری تولید چنین موشکهایی دست پیدا کند. به گزارش خبرگزاری روسی اینترفاکس ژنرال یوری بالویفسکی روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگاران در مسکو گفت: «از نظر ما هیچ چشمانداز میانمدت و حتی بلندمدتی برای دستیابی ایران به موشکهای بالستیک قارهپیما وجود ندارد». بالویفسکی ایالاتمتحده را متهم ساخت که برای پیشبرد برنامههای نظامی خود اقدام به بزرگنمایی تهدید موشکی ایران میکند و افزود: «ادعاهایی نظیر اینکه ایران تا سال 2010 یا 2015 به موشکهای دوربرد استراتژیک دست پیدا میکند حرفهایی است که صرفا برای ترساندن کشورهای جهان استفاده شده و هیچ سند و مدرکی برای اثباتشان ارائه نمیشود». وی خاطرنشان کرد: «برخیها دائما در حال ساختن و نمایش این فیلم ترسناک هستند که بارانی ازموشکهای بالستیک (از سوی ایران) به سوی شهرهای اروپا و آمریکا شلیک شدهاند». رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه در ادامه گفت: «ایران دارای فنآوری تولید موشکهای بالستیک قارهپیما نیست و این تصور که روسیه حاضر است چنین تکنولوژی حساسی را به ایران انتقال دهد اشتباه است». گفتنی است ژنرال بالویفسکی از مخالفین سرسخت استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا است. وی همواره با واهی خواندن این ادعای مقامات آمریکایی که استقرار این سیستم به منظور مقابلهه با تهدید موشکی ایران و کرهشمالی است میگوید که ایالات متحده در تلاش برای تغییر موازنه استراتژیک تسلیحاتی در قاره اروپا به نفع خود است.
-
انگلیس بدون بلر؛ آشتی یا تقابل با ایران؟ آفتاب: یک کارشناس مسایل بینالمللی با رد احتمال تغییر سیاست لندن در برابر تهران در پی کنارهگیری تونی بلر از مقام نخست وزیری تأکید کرد «مشکل بلر مسأله عراق بود و در موارد دیگر بریتانیا تغییری در سیاستهای خود نخواهد داد». دکتر داوود هرمیداس باوند به خبرنگار سیاسی آفتاب گفت: «آنچه آقای براون نام اشتباه بر آن نهاده درباره مسایل عراق است. ممکن است موضع بریتانیا درباره مسأله عراق تعدیل شده و صحبتهایی درباره خروج احتمالی نیروهای انگلیسی از جنوب عراق مطرح شود اما در دیگر موارد احتمال تغییر خط مشی بریتانیا بعید است». وی افزود: «براون درباره مسایل هستهای ایران همان رویه «تصمیمگیری به وسیله اتحادیه اروپا و شورای امنیت» را پیگیری میکنند و بعید میدانم سیاستهای این کشور در این زمینه تغییر یابد.». باوند بریتانیا را دارای سابقه دیرین در روابط با گروههای سیاسی عراق دانست و با اشاره به احتمال تعدیل نسبی در موضع لندن درباره عراق اظهار داشت: «اظهارنظر براون در راستای پیروزی حزب متبوعش در انتخابات آتی پارلمان آن کشور است. مهمترین پیام براون، در واقع پیام انتخاباتی است. از سویی مشکل بزرگ بلر عراق بوده و این تغییرات به آن معنی نیست که در رویه کلی سیاستهای انگلستان در خاورمیانه تحولی خاص بروز خواهد یافت». این کارشناس مسایل بینالمللی درباره اظهارات اخیر وزیر خارجه ایران نیز اظهار داشت: «آقای متکی بر این باور است که چون براون به اشتباهات بلر اشاره کرده و سیاست خود را جبران خطاها میداند، این امر مجموعه مسایل و مشکلات منطقهای را فراگرفته و موجب تغییر کلی موضع بریتانیا میشود. اما من گمان نمیکنم این اتفاق بیافتد». دکتر باوند در پایان بار دیگر به موضع انگلستان در خصوص مسأله هستهای ایران و تغییرات احتمالی در این زمینه اشاره کرد و افزود: «تصمیمگیری در این زمینه به صورت دستهجمعی است. حتی اگر قرار باشد انگلستان تعدیلی را پیشنهاد کند آن را در میان گروههای 1+5 مطرح میکند و چنانچه این مجموعه آن را بپذیرد از طریق سولانا اقدام میشود. بنابراین بریتانیا به صورت منفرد در مقام چارهجویی درباره این امر نیست.»
-
[align=center][/align] آفتاب-سرگه بارسقیان: واشنگتن محورهای استراتژی سه گانه خود درقبال تهران را اعلام کرد :انزوا، تضمین فشار بین المللی به ایران و گردهم آوردن ائتلاف جهانی علیه فعالیت های هسته ای ایران . کاخ سفید ایران را به بررسی این گزینه ها دعوت می کند و تهران را به اقدام اخیر کره شمالی مبنی بر آنجه "دست کشیدن این کشور از ساخت تسلیحات اتمی " می خواند ارجاع می دهد .علیرغم آنکه تقویت هریک از سه ضلع مثلث استراتژی فوق با تقویت اضلاع دیگر امکان پذیر است و همپوشانی دیپلماتیک در پیگیری هر یک از این سیاست ها با راهبردهای دیگر دیده می شود اما در اهتمام واشنگتن بر جامه عمل پوشاندن به این استراتژی ها دو هدف عمده نهفته است : اولین هدف امریکا از انزوای ایران و ترغیب کشورهای اروپایی ،توسعه یافته و در حال توسعه به همراهی با قطعنامه شورای حکام و متعاقب آن قرار گرفتن در جبهه مقابل ایران ،مقابله با دغدغه "آپارتاید هسته ای " بود که ایران بارها جهان غرب را به پیگیری آن متهم کرده و احمدی نژاد نیز در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل به کشورهای در حال توسعه هشدار داده بودکه اعمال تبعیض یا آپارتاید هسته ای مختص ایران نیست و این دغدغه تمامی کشورهای محروم از فناوری اتمی باید باشد که قدرتهای بزرگ برسر دست یابی کشورهای دیگر به این تکنولوژی مانع تراشی خواهند کرد . امریکا در شورای حکام تلاش کرد تا آرایش آرا را به گونه ای سامان دهد که طرح آپارتاید هسته ای از جانب کشورهای مخاطب ایران به شکست انجامد .نیکلاس برنز ،معاون وزیر امور خارجه آمریکا و از مسوولان امور کنترل تسلیحاتی این کشور در بیانیه ای که پس از رای گیری قطعنامه شورای حکام منتشر شد اعلام کرد :برای امریکا خیلی مهم است که هند همراه با اکثریت رای داده است ،این قطعنامه ضربه ای به اقدام ایران بود که می کوشید این موضوع را به بحث کشورهای توسعه یافته در برابر جهان در حال توسعه تبدیل کند . دومین هدف آمریکا ترغیب ایران به بازگشت به میز مذاکره با اروپا است تا این بار تهران با درک شکل گیری ائتلافی بین المللی علیه خود،آلترناتیوی جز ادامه گفتگوها با اروپا وپذیرش خواسته های آن نیابد . اینکه دورنمای استراتژی ایالات متحده تا بدینجا امتداد یافته و سیاست " گام دوم " را اعلام نمی کند گویای این است که مقامات کاخ سفید اطمینان دارند ایران در همین شرایط نیز راهی جز تمکین نخواهد داشت و مع الوصف همان راهی را می پیماید که کره شمالی پیمود با این تفاوت که اگر کره شمالی پس از سال ها تحریم و تهدید به این نقطه رسید ایران حتی نمی گذارد طعم تحریم را بچشد و اگر هم جام تحریم را سر کشید دیری نخواهد پایید که مذاکرات راهگشا را از سرمی گیرد . کاندولیزا رایس در گفتگو با نیوزویک بر این گمانه زنی صحه می گذارد :"قطعاً براي ايرانيان مهم است که پرونده آنها به شوراي امنيت نرود. چرا در نظر آنها عدم ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت مهم است؟ به اين خاطر که در نظر مردم ايران بحث مشروعيت نظام مطرح است. آنها نمي خواهند که يک کشور مطرود داشته باشند. مردم ايران، مردم کره شمالي نيستند. ايران توانايي تحمل انزواي بيش از حد جامعه بين المللي را ندارد... مي دانيم که اقتصاد ايران بر پايه نفت استوار است اما در عين حال اين اقتصاد عمل نمي کند و نمي تواند به جمعيت عظيم قشر فقير و نيمه بيکار جامعه که احمدي نژاد را به قدرت رساندند، منافعي برساند. بنابراين اينطور فکر نکنيم که ايرانيان در جريان مسئله هسته اي مسئوليت و تعهدي نخواهند داشت و آسيب پذير نخواهند بود. اگر ايران کاملاً از جامعه بين المللي منزوي شود، آنوقت بسيار آسيب پذير خواهد شد. به اين خاطر است که آنها سخت مبارزه مي کنند تا به انزوا کشيده نشوند. اما اين قضيه چه نفعي به ما مي رساند؟ در واقع قدرت همکاري با ديگران را به ما مي دهد و اينکه تلاش کنيم ايرانيان را مجاب کنيم به تعهدات خود پاي بندي باشند و از فناوري که به سلاح اتمي منتهي مي شود، صرف نظر کنند." با این حساب امریکا در تلاش است تا با در آوردن " چماق ها " از پستو، تهران را تشویق به پذیرش " هویج "کند و از این رو استراتژی انزوا، فشار و ائتلاف چماقی است که ایران برای اجتناب از آنها هویج "مذاکره و امتیاز " را به ناچار برخواهد گزید .
-
آفتاب: دیپلماتهای بلندپایه پنجعضو دائم شورای امنیت و آلمان روز پنجشنبه در برلین گردهم خواهند آمد تا راههای «مقابله با خودداری ایران از پذیرش خواسته های شورای امنیت سازمان ملل در زمینه تعلیق غنیسازی اورانیوم» را به بحث بگذارند. به گزارش روزنامه آمریکایی «وال استریت جورنال» نیکولاس برنز معاون وزیر امور خارجه سرپرستی هیات نمایندگی آمریکا را در این نشست بر عهده خواهد داشت و قرار است سایر اعضای گروه 1+5 نیز در همین سطح در اجلاس شرکت نمایند. قرار است بررسی راههای آغاز دوباره گفتگوها با ایران و یا تشدید فشارها علیهه این کشور بصورت توامان در اجلاس برلین مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بنا به گزارش این روزنامه آمریکایی بررسی راهحل پیشنهادی محمدالبرادعی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی موسوم به «تایماوت دوجانبه» یکی از محورهای اصلی گفتگوهای برلین خواهد بود. بر اساس این طرح ایران خواهد پذیرفت که از توسعه فعالیتهای غنیسازیاش در طول زمان مذاکرات خودداری کرده و در مقابل کشورهای غربی نیز فرآیند تشدید تحریمها و فشارهای سیاسی بر تهران را در شورای امنیت متوقف خواهند ساخت. ایران اکنون چند سانتریفیوژ دارد؟ [کلیک کنید] آمادگی مشروط غرب برای مصالحه با ایران [کلیک کنید] یک دیپلمات غربی نزدیک به IAEA دیروز به خبرگزاری آسوشینتدپرس گفته بود که ایران موفق به افزایش تعداد دستگاههای سانتریفیوژ فعال خود به 1600 عدد شده است، خبری که به ادعای وی در صورت تائید توسط بازرسان آژانس میتواند باعث تقویت موضع ایالات متحده و تروئیکای اروپایی در شورای امنیت شود. برگزاری نشست برلین تنها یک هفته پس از آن صورت می گیرد که نمایندگان این شش کشور با حضور در لندن به بررسی نتایج گفتگوهای خاویر سولانا رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا و علی لاریجانی مذاکره کننده ارشد اتمی کشورمان پرداخته بودند. دو روز قبل، رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا فرآیند گفتگوهای پیشرو با طرف ایرانی بر سر برنامه اتمی کشورمان را «بسیار سخت» توصیف کرد. خاویر سولانا روز دوشنبه خطاب به نمایندگان پارلمان اروپا در بروکسل گفت: «همانطور که شما نیز میدانید موضوع (بحران اتمی ایران) بسیار دشوار شده است زیرا آنچه ما از تهران میخواهیم توقف فعالیتهای غنیسازی (اورانیوم) در طول مدت برگزاری مذاکرات است، امری که حصول توافق بر سر آن هماینک بسیار دشوار مینماید»
-
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
amirhosin پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
آفتاب: مذاکره کننده ارشد هستهای ایران عصر پنجشنبه پس از پایان گفتگوهای دو روزه خود با خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آنکارا از قرار گرفتن «راهکارها و راه حلهای جدید» بر روی میز مذاکرات در جریان این رایزنیهای فشرده خبر داد. علی لاریجانی با بیان اینکه در دیدار با سولانا بر «تداوم مذاکرات ایران با اروپا» تاکید شد افزود: درباره برنامههای صلح آمیز هستهای ایران راهکارهای جدیدی مطرح شد که جزئیات این راهکارها بعدا اعلام خواهد شد. آن گونه که مطالب رسانههای بینالمللی نشان میدهد سولانا در اين مذاكرات پيشنهادی را مبتنی بر طرح البرادعی [تعلیق در برابر تعلیق] مطرح کرده است. این طرح که در رسانهها به عنوان طرح سوئیس نیز معرفی شده است يك دوره 30روزه تعليق را پيشنهاد میكند كه در طول آن ايران برنامه اتمی خود را توسعه نمیدهد و از ورود گاز به سانتریفیوژها نیز خودداری میکند و در مقابل نیز، قدرتهای جهانی به دنبال تحريم بيشتر ایران در سازمان ملل نمیروند. به معنای دیگر، در طول اين مدت دو طرف بر روی يك وقفه كوتاه (تايم اوت) دوسويه كار میكنند كه در طول اين «تايم اوت» ايران غنیسازی اورانيوم و 1+5 تحريمهای شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران را تعليق میكنند. طرح سوئيس البته توضيح نمیدهد كه آيا ايران بايد همه چرخه سوخت خود را تعليق كند و اين كه آيا ادامه فعالیتهای تحقیق و توسعه [R&D] كه آمريكا با آن رسما مخالف است ممکن است یا خیر؟ تحليلگران همچنین میگويند كه كليد حل بحران يافتن تعريفی براي تعليق غنیسازی است كه هر دو طرف بتوانند با آن موافقت کنند. اين میتواند به عنوان مثال به معنای تعليق توليد سوخت اورانيوم نباشد، اما ساخت و آزمايش سانتريفوژها را مستثنی كند. به گفته رسانههای غربی تهران در این دور مذاکرات کوشیده است «راه ميانهای را به غير از پيش شرطهايی كه غرب مطرح كرده پيدا كند که دارای همان ماهیت غنیسازی اما با شکل ظاهری متفاوتی باشد». خبرگزاری فرانسه به نقل از دیپلماتهای غربی ادعا کرد که ايرانیها در مذاکرات آنکارا به دنبال تعريف «نرم و ملایمی» از تعلیق غنیسازی بودهاند که در ایران قابل اجرا باشد هر چند که غرب انعطاف چندانی نشان نداده است. علی لاريجانی كه با شبكه خبری «سي.ان.ان» تركيه گفتوگو میكرد، در اظهارات خود تاکید کرد که « توقف كامل غنیسازی اورانيوم در دستور كار ما نيست». این اظهارات از سوی رسانههای غربی این گونه تعبیر شد که تهران حداقل برای تعلیق بخشی از فعالیتهای کاملاً آماده است و در انتظار موافقت اروپاست. لاریجانی در پاسخ به سئوالی در مورد زمان و تاریخ بعدی مذاکرات گفت: فکر میکنم که دو هفته بعد این مذاکرات تداوم یابد. وی در عین حال تاکید کرد موضوع پایان فعالیتهای صلح آمیز هستهای از سوی ایران یا «تعلیق کامل» غیر ممکن است. لاریجانی از اشاره به مکان احتمالی انجام این مذاکرات نیز خودداری کرد. بنابر گزارشهای رسیده سولانا بلافاصله پس از پایان مذاكرات آنكارا را ترك و از اظهار نظر در خصوص نتایج این مذاکرات خودداری کرد. خاویر سولانا روز چهارشنبه پس از اولین دور از مذاكراتش با لاریجانی گفته بود: نشست سازندهای داشتیم، اما در موقعیتی نیسیتیم كه بخواهیم پیشرفت شگرفی را در این دیدار انتظار داشته باشیم. وی افزود: با این حال امیدواریم بتوانیم به این گونه مذاكرات ادامه دهیم. گفتنی است در آغاز گفتگوهای آنکارا، اخبار ضد و نقیضی از سوی رسانههای غربی در مورد مصالحه هستهای ایران و اروپا منتشر شده بود [اینجا] اما مقامات کاخ سفید با تکرار مواضع پیشین خود بر لزوم تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی تهران پای فشردند. در همین رابطه کاندولیزا رایس که روز پنجشنبه پس از دیدار با همتای نروژی خود با خبرنگاران سخن میگفت به مواضع قبلی گروه 1+5 و ارائه بسته مشوقهای سیاسی و اقتصادی به ایران اشاره کرد و تاکید کرد «تنها چیزی که میتواند شرایط را برای آغاز دوباره گفتگوها و خاتمه تحریمها از سوی شورای امنیت سازمان ملل فراهم سازد آن است که ایران فعالیتهای غنیسازی و بازفرآوری خود را به حالت تعلیق درآورد». [اینجا -
ايران اکونوميست:با گذشت بيش از150 سال از اولين ارتباطات وتعاملات ملتين و دولتين ايران وامريكا امروز سطح و نوع اين روابط دروضعيت ويژه اي است كه ويژگي اين وضعيت معلول عوامل گوناگوني است كه دراين نوشتار به اختصار به برخي ازانها ومهمترين چالشهاي موجود وچشم انداز قابل تصور اشاره خواهم كرد . ديدگاه 1385/8/15 اشاره : زماني كه ميرزا ابوالحسن شيرازي اولين فرستاده سياسي يا سفير ايران در عهد ناصري با حكم ناصر الدين شاه مامور به تاسيس سفارت درينگه دنيا يعني ممالك امريكا يا ايالات متحده امريكا شد تصور نمي كرد كه روزي مسائل فيمابين تهران – واشنگتن انقدر پيچيده وبغرنج شود كه گره گشايي تئوريك ازان ؛ موضوع صدها سمينار و پژوهش قرار گيرد تا بلكه كور سويي براي گره گشايي عملي بتوان تصور كرد. اين ابهام و حيرت منحصر به حاجي واشنگتن نبود كه مردي ساده وسنتي وبيگانه ازدنياي مدرن بود و مي نمود؛ ساموئل بنجامين اولين سفير امريكا درايران نيز چنين چشم اندازي را در روابط فيمابين تصور نمي كرد. بهرحال با گذشت بيش از150 سال از اولين ارتباطات وتعاملات ملتين و دولتين ايران وامريكا امروز سطح و نوع اين روابط دروضعيت ويژه اي است كه ويژگي اين وضعيت معلول عوامل گوناگوني است كه دراين نوشتار به اختصار به برخي ازانها ومهمترين چالشهاي موجود وچشم انداز قابل تصور اشاره خواهم كرد . 1- پيشينه تاريخي روابط ايران وامريكا : دريك سطح كلان روابط ايران وامريكا به 3دوره قابل تقسيم وتفكيك است ومولفه اصلي سازنده هردوره ؛ ويژگيهاي مشترك حاكم براين روابط مي باشد . اين دوره ها عبارتند از: الف : دوره روابط ابتدايي ؛ محدود وخنثي : اين دوره نزديك به 100سال ازعهد ناصري تا اشغال ايران توسط متفقين درسال 1320برابر با 1941ميلادي ادامه داشت . دران زمان اصل بي طرفي وانزوا مبتني بردكترين مونروئه برسياست خارجي امريكا حاكم بود ازاين رو واشنگتن اساسا درصحنه بين المللي سودايي درسر نداشت وتمام هم وغم دولتهاي ملي وايالتي توسعه همه جانبه اين كشور درچارچوب مرزهاي كشوري بود و دورافتادگي جغرافيايي اين سرزمين نوعي فرصت تاريخي براي امريكاييان ايجاد نمود تا فرايند ملت سازي دراين كشور دور از بحرانهاي شايع قرن نوزدهم سامان يابد . ايران نيز دراين سالها محل تنازع وكشاكش منافع دولتين روس وبريتانيا بود و دول ديگر ي كه سياستهاي توسعه طلبانه واستعماري داشتند مثل فرانسه وپرتغال و... نيز براساس قرارداد نانوشته با متحدين قدرتمند خود درمسكو ولندن؛ چشم طمع از ايران بريده بودند و المان نيز زماني كه جاي پايي درايران يافت وچراغ سبزي ازجانب رضا شاه ديد وارد چالشهاي جدي با دول روسيه وبريتانيا شد كه شرح ان درقالب دوجنگ جهاني قرن بيستم قابل جستجو ست .بهرحال چنين شرايطي موجب شد روابط دوكشور دراين دوره طولاني به تبادل سفير ؛ برخي سفرهاي اتباع دوكشور وبرخي فعاليتهاي علمي وفرهنگي واقتصادي محدودامريكاييان در ايران منحصر شود. براي نمونه مي توان به سفر جاستين پاركينز (Justin parkins) و آساهيل گرانت (asahil grant) دونفر ازميسيونرهاي معروف امريكايي به ايران درسال 1834ميلادي برابر با 1213هجري شمسي اشاره كرد. مورد ديگر ارتباط مستقيم امير كبير با امريكاييان براي احداث پايگاه دريايي دربوشهر بود .احداث راه اهن ازخليج فارس به تهران نيز ازديگر محورهاي مذاكره براي همكاري دولتين ايران وامريكا دراواخر قرن نوزدهم بود كه به علت فشار بريتانيا به سرانجام نرسيد وماجراي استخدام مورگان شوستر وآرتور ميليسپوي امريكايي نيزبراي اصلاح امور مالي وگمركي ايران دردوره مشروطه نيز به اولتيماتوم روسها وانگليسي ها انجاميد .اما دراين دوره علي رغم سطح محدود مناسبات فيمابين ؛ تصور مثبتي ازدوكشور نزد افكار عمومي وصاحب منصبان سياسي ايران وامريكا وجود داشت كه يكي از دلايل عمده ان اشتراك دوكشور دربدبيني وخصومت با انگلستان وسابقه استعماري بريتاينا دردوكشور بود ضمن انكه امريكاي تاسيس شده دراواخر قرن هجدهم واستقال يافته در1776سابقه بدي در روابط بين المللي نداشت وكشور ازديخواهي واستقلال طلبي محسوب مي شدو ايران به امريكا بعنوان نيروي سوم نگاه مي كرد. ب : دوره روابط گسترده و راهبردي : اين دوره مربوط به سالهاي بعد ازجنگ جهاني دوم است .سالهايي كه سياست خارجي امريكا كاملا ازپيله انزوا خارج شده بود . امريكاي نو با ورود به جنگ جهاني دوم حضور قدرتمندي درصحنه بين المللي را نشانه رفته بود . تئوريسين هاي امريكايي معتقدند قدرت وتوان ملي امريكا انقدر زياد بود كه نمي توانست منحصر به مرزهاي جغرافيايي اين كشور بماند واهداف برون مرزي براي سرمايه گذاري ونفوذ جستجو مي كرد.اعطاي وام هاي كلان براي بازسازي اروپاي ويران شده در جنگ جهاني دوم درقالب طرح مارشال يك نمونه ازاين حضور جديد امريكا درصحنه بين المللي است .ايران نيز شرايط نويني را تجربه مي كرد .10 سال نخست حكومت محمد رضا پهلوي يعني سالهاي 1320 تا1330كه با ضعف و درحاشيه بودن شاه جوان وميانداري احزاب وگروههاي سياسي همراه بود با ملي شدن صنعت نفت واوج گيري نهضت ملي واتحاد بي نظير طيفهاي ميهن گرا و مذهبي به جايي رسيد كه هم نظام استبدادي داخلي با نماد حكومت شاهي وهم مناسبات استعماري خارجي با نماد سلطه بريتانيا دراستانه فروپاشي قرار گرفته بود ودراين مقطع حساس روي ديگر چهره ايالات متحده براي ايرانيان به منصه ظهور رسيد .روي مداخله جو واستعماري نوين كه درقالب طرح انگليسي كودتاي 28 مرداد (عمليات آژاكس )عليه دولت ملي دكتر مصدق تجلي يافت و حركت بزرگ ملتي كه استقلال وازادي وتوسعه ملي را وجهه همت خود قرارداده بودند به نام امريكا وبه كام انگلستان وامريكا و حكومت پهلوي وبه زيان ملت ايران متوقف شد . اين مقطع حساس توام بود با ايجاد شكاف ساختاري در نظام اجتماعي وسياسي ايران . يعني شكاف دولت – ملت . درسطح مناسبات خارجي بويژه درارتباط با امريكا رژيم پهلوي استمرارحاكميت خود را مديون واشنگتن مي دانست و در25سال پس از كودتا تمام تلاش خود را براي تعريف رابطه راهبردي با امريكا بكار گرفت هرچند دراين مسير با تناقض هاي ساختاري فراواني روبرو شد كه بعلت بيگانگي كارگزاران پهلوي دوم از علوم سياسي و نظريه هاي نوين سياست گذاري ازيكسو و عدم رابطه ساختاري رژِيم پهلوي با نخبگان مستقل ازسوي ديگر رابطه تهران – واشنگتن در اين دوره 25ساله نيز با فراز ونشيبهاي جدي مواجه شد كه مهمترين انها به دوران كندي دراوايل دهه 40 شمسي وكارتر درسالهاي پاياني حاكميت پهلوي باز مي گردد.يعني تحميل انقلاب سفيد درزمان كندي .فشارهاي حقوق بشري درزمان كارتر. شاه وكارگزاران او ايران را تابعي ازقدرت جهاني امريكا تعريف كرده بودند وامريكا نيز درچارچوب جنگ سرد واستراتژي كلان مهار كمونيسم ؛ايران را به جهت موقعيت ژئو پلتيك ؛ ساختار حكومتي وسابقه تاريخي بهترين ابزار منطقه اي براي تضمين تامين وانتقال انرژي ومهار كمونيسم مي دانست. ازهمين روي وبراساس دكترين دوستوني نيكسون ژاندارمي خاورميانه ازجانب امريكا به ايران واگذار شد كه پيامد ان افزايش قدرت نظامي واقتصادي رژيم پهلوي ( نه ملت ) دراويل دهه 70 ميلادي بود . اين اتحاد راهبردي بين دولتين ايران وامريكا ازيك پشتوانه عنكبوتي وسست تهديد مي شد. يكي ساختار استبدادي حكومت پهلوي كه با فرهنگ واررشهاي دموكراتيك وليبرال امريكايي سازگار نبود وديگري سياست خارجي سلطه جويانه ومداخله گر دولت امريكا كه باخوي استقلال طلبي وازادي خواهي ملت ايران تطابق نداشت .بويژه كه بعد ازكودتا وبرخي رويدادهاي ديگر مثل كشته شدن دانشجويان دانشگاه تهران كه به سفر نيكسون معاون وقت رئيس جمهور امريكا معترض بودند و.. نوعي كينه وعداوت نيز درفلب وروح ايرانيان بويژه دانشگاهيان ؛ روشنفكران وروحانيان نسبت به دولت امريكا شكل گرفته بود .ازسوي ديگر اقدامات سركوب گرانه رژيم پهلوي بويژه ازسال 1339به بعد كه ساواك شكل گرفت نيز به پاي حماتهاي دولت امريكا گذاشته مي شد. دراين ميان تبليغات گسترده توده ايها وچپها كه درقالب ادبيات ماركسيستي وارد گفتمان اغلب محافل سياسي وروشنفكري شده بود وجبهه سرمايه داري وامپرياليسيتي را هدف قرار داده بود درتشديد اين بدبيني موثر واقع افتاد. بدين صورت همانگونه كه بسترهاي تاريخي موجبات گذارازمرحله اول مناسبات ايران وامريكا را با رويكرد مثبت فراهم كرد مجددا بسترهاي تاريخي موجبات گذار ازمرحله دوم به سوم مناسبات تهران وواشنگتن را البته اين بار با رويكرد منفي فراهم ساخت و فصل سوم مناسبات دوكشور رقم خورد. ج : سالهاي پس ازپيروزي انقلاب اسلامي درايران : دوران هماوردي و تقابل اين دوره 27 ساله هرچند با فراز ونشيبهاي فراواني روبرو بوده است اما ويژگي قالب بران تقابل ورجز خواني متقابل وانكار حقوق ومنافع يكديگر بوده (به جهت قدرت مادي برتر امريكا بيشتر ازجانب واشنگتن ) به گونه اي كه درمقاطعي روابط دوكشور كه رسما ازجانب امريكا قطع شده بود دراستانه رويارويي نظامي قرار گرفته است . برخلاف دوره اول روابط ايران وامريكا كه دولتين وملتين نسبت به يكديگر مثبت انديشي داشتند ودوره دوم كه اين مثبت انديشي به سطح دولتين تقليل يافت دردوره سوم اين مثبت انديشي به نقطه صفر نزديك شد. وجاي ان را تقابل ورويارويي درهمه عرصه ها گرفت به گونه اي كه ايرانيان امريكا را شيطان بزرگ (great satan) ناميدند كه همه فتنه هاي عالم زيرسر ان است و امريكا نيز ايرانيان را تروريست و حكومت جمهوري اسلامي را موجب نا امني وبرهم زننده صلح جهاني وحتي محور شرارت (exis of evil)خواند. مهمترين رويدادهاي موثر برمناسبات ايران وامريكا دراين دوره كه مجال شرح انها نيست جهت ياداوري وكمك به تحليل اين نوشتارعبارتند از: 1- حمايت امريكا از دولت بختيار درماههاي پاياني حكومت پهلوي وعدم همكاري يا حمايت ازانقلابيون ومردم 2- سازماندهي فعاليتهاي ضد انقلابي عليه نظام تازه استقرار يافته درسفارت امريكا كه منجر به تسخير وتصرف ان ازجانب دانشجويان راديكال وانقلابي شد. 3- بلوكه كردن بيش از 12ميليارد دلار ازاموال وداراييهاي ايران 4- حمله نظامي به ايران براي ازادي گروگانهاي امريكايي وماجراي طبس 5- طراحي وكمك به چند كودتا عليه جمهوري اسلامي كه مهمترين انها كودتاي نوژه بود 6- تبليغات گسترده رسانه اي عليه انقلاب اسلامي براي ارتجاعي نشان دادن انقلاب وارزشهاي انقلابي موردنظر مردم ( البته برخي تندرويها وكج سليقگي ها همواره بهانه خوبي به رسانه هاي غربي داده است ) 7- تحريك عراق براي بهانه قراردادن اختلافات ديرين با ايران وسوء استفاده ازبي ثباتي داخلي كشور براي تجاوز نظامي به ايران وحمايت اشكار ازعراق ازسال سوم جنگ به بعد براي جلوگيري از پيروزي هريك ازطرفين و تحقق استراتژي تضعيف دوجانبه برژينسكي . 8- افشاي ماجراي ايران كنترا درسال 1986كه براساس ان قرار بود امريكا با واسطه ؛ تسليحات نظامي دراختيار ايران قرار دهد ودرازاي ان ايران براي ازادي گروگانهاي امريكايي درلبنان ميانجيگري كند . سود حاصل ازفروش تسليحات به ايران نيز دراختيار مخالفان شبه نظامي دولت نيكاراگوئه موسوم به كنترا قرار گيرد. 9- ورود مستقيم به جنگ به نفع عراق درخليج فارس با هدف قراردادن ناوچه ها ونفتكش هاي ايراني و هواپيماي مسافري 10- اعمال تحريمهاي اقتصادي همه جانبه 11- پيگيري استراتژي مهاردوگانه و قانون داماتو ( تحريم كشورها وشركتهايي كه درصنايع نفت وگاز ايران سرمايه گذاري كنند ) 12- متهم كردم دائم جمهوري اسلامي به حمايت ازتروريسم ونقض حقوق بشر وتلاش براي دستيابي با بمب اتم درواقع اين دوره ازمناسبات ايران وامريكا خود به دومرجله اصلي تقسيم مي شود. دوره اول كه تا پا يان جنگ ادامه داشت و10سال بطول انجاميد كه امريكا براي براندازي جمهوري اسلامي تلاش مي كرد ودردوره دوم كه نه به انتخاب بلكه به جبر درراس سياست امريكا قرارگرفت تلاش براي تغيير رفتار ايران صورت مي گيرد. 2- چالشها ي موجود درمناسبات ايران وامريكا : همانگونه كه درفراز پاياني بخش اول ازاين نوشتار اشاره شد استراتژي امريكا درقبال ايران ازتلاش براي اندازي به تلاش براي تغيير رفتار ايران تبديل شده است . دراين مورد ذكر چند نكته ضروري است .نخست اينكه اين تغيير استراتژي ازسر خيرخواهي وايران دوستي ايرانيان رخ نداده بلكه با تثيت موقعيت نظام بويژه تحكيم مباني مردم سالار كشورتنها گزينه معقول براي ادامه سياستها ي خصمانه امريكا عليه جمهوري اسامي ايران است . دوم اينكه هنوز هم درامريكا كساني سعي مي كنند استراتژي قبلي را احيا كنند كه به ويژه در7سال اخير كه ولكانها بر مصادر اجرايي دولت ايالات متحده تكيه زده اند نمونه هاي بيشتري ازاين دست قابل مشاهد ه است . تامين مالي شبكه هاي تلويزيوني برانداز بويژه درتابستان 1382 وتحريك مردم به شورش ونافرماني مدني از جمله مويدات بيروني اين نكته است . اما محورهايي كه امريكا درتغيير رفتار جمهوري اسلامي ايران تعقيب مي كند عبارتند از: مساله دموكراسي ؛ حقوق بشر ؛ انرژي هسته اي و تروريسم . درواقع امريكا درنگاه كلان براي تثبيت هژموني خود درمنطقه خاورميانه باهدف تضمين تامين وعبور انرژي ارزان و تغييرات فرهتگي متناسب با سياستهاي منطقه اي امريكا بزرگترين مانع موجود را نظام جمهوري اسلامي ايران مي داند كه نه تنها تن به قواعد نظم تعريفي امريكاييها درمنطقه نمي دهد بلكه رفتارهاي اين نظام ؛منشا ء والهام بخش برخي تحركات برون مرزي درخاورميانه است كه مغايربا اهداف ومنافع امريكاست مي باشد . ازجمله درفلسطين ؛ لبنان ؛ افغانستان ؛ پاكستان وحتي مصر وسوريه وعربستان . استراتژيستهاي امريكايي معتقدند جمهوري اسلامي ايران اگر درنظر نمي تواند يا نمي خواهد بر سر اين 4موضوع با واشنگتن توافق تئوريك داشته باشد بايد درعمل همراه وهمگام امريكا شود واين خواسته امريكا نيز اگر با جاذبه و تطميع (قدرت نرم ) تحقق نيابد با زوروفشار ( قدرت سخت ) يايد تحقق يابد. ازمنظر امريكاييان ساختار نظام جمهوري اسلامي دمكراتيك نيست و نهاد رهبري و زير مجموعه هاي وابسته به ان منشا روندهاي تصميم گيري درمسيري غير دموكراتيك هستند.ازاين رو شاهد هستيم كه بييشترين تبليغات سياسي امريكا متوجه اين نهادهاست . اين رويكرد موجب ايجاد تصلب درگفتمان مشترك ايران وامريكاست كه برخي ازان بعنوان ديوار بي اعتمادي ياد مي كنند . درواقع امريكا دريك موضع گيري متناقض وجود وماهيت يك نظام سياسي را انكار كرده وسپس خوستار تغييررفتار ان مي شود. ازاين رو هيچ يك از مسئولان جمهوري اسلامي اعتماد وتضمين كافي براي مذاكره با امريكا را ندارند. تعبير رابطه گرگ وميش براي رابطه ايران وامريكا ازاين عقبه منطقي برخورداراست . درحوزه مساله هسته اي نيز چنين تناقضي مشاهد ه مي شود. راهي كه واشنگتن درپرونده هسته اي ايران درپيش گرفته بي انتهاست . انها درادامه استراتژي ايجاد شكاف بين دولت وملت درايران مي گويند ملت ايران ((حقانيت )) برخورداري ازانرژي هسته اي را دارند هرچند اقتصادي وازملزومات توسعه ايران نيست ! اما دولت جمهوري اسلامي ((صلاحيت )) نمايندگي اين حق را ندارد؟! ازاين رو اين حق ملي بايد معطل بماند . به عبارت ديگر به رسميت شناختن اين حق به تغيير رفتار نظام وابسته شده است تغييري كه به نوعي تغيير ماهوي نظام محسوب مي شود. دربحث حقوق بشر وتروريسم نيز همين قاعده حاكم است .امريكا صرفا تفسير ليبرالي ازحقوق بشر را برمي تابد وبه مساله تروريسم ازمنظر منافع وامنيت ايالات متحده مي نگردوبا چنين رويكردي نمي توان انتظار ايجاد گفتمان مشترك براي حل وفصل اختلافات را داشت .ازاين سوي پذيرش گفتمان امريكايي اين مقولات نيز ازسوي جمهوري اسلامي نوعي استحاله بنيادين ارزشهايي است كه ريشه هاي عميق ملي ومذهبي درتاريخ يكصد ساله ايران دارند ضمن اينكه درصورت پذيرش سياسي ؛ ازمشروعيت نظري ومقبوليت عملي نزد نخبگان وتوده هاي مردم برخوردارنيستند. با اين اوصاف چشم انداز مناسبات ايران وامريكا چگونه است و چه متغيرهايي درشكل وساختار اين مناسبات موثرند؟ 3- چشم انداز مناسبات ايران وامريكا يكي از متغيرهاي اساسي درمناسبات ايران وامريكا كه هيچ يكي ازدوره هاي اشاره شده دراين نوشتار مورد توجه تصميم گيرندگان وناظران طرفين قرارنگرفته وموجب شكنندگي اين رابطه شده است پيچيدگي منحصر به فرد ملتين ايران وامريكا وبالتبع ساختار هاي اجتماعي وسياسي وفرهنگ وارزشهاي متقابل است . تقليل دادن ملت ايران وابعاد گوناگون جامعه ايراني به برخي شعارهاي سطحي نخ نما مثل طرفداري ازتروريسم وبنياد گرايي و.. همان قدر ناپخته و ناشيانه وبرامده ازاذهان سطحي است كه جامعه بزرگ وپيچيده امريكايي (ازنظر مناسبات نه فردي وشخصيتي ) به برخي سياستهاي دولتي برخي گرايشهاي سياسي مثل نو محافظه كاران جمهوريخواه تقليل يابد. به تعبير ديگر پس ازگذشت ساليان مديد شكنندگي وناپايداري روابط دوكشور ضروري است تجزيه وتحليل وضع موجود براي شناخت رهيافت وضع مطلوب متناسب با منافع ملي دو طرف ؛ از شعارزدگي وسطحي نگري ماجراجويان راديكال و مصالحه جويان مرعوب كه درايران وامريكا مصداق هاي قابل اشاره دارند خارج شودودر دستور كار نخبگان شجاع ؛ ازاد انديش و معتقد به ارزشهاي عميق ديني وملي دوكشور قرار گيرد .( فراموش نكنيم .جامعه امريكا نيز ديني وپايبند با اموزه هاي ديني يعني مسيحيت است .) زيرا طرفين بويژه امريكاييها كه ازشاخص قدرت مادي برتري برخوردارند به شدت نيازمند رها نمودن ذهنيت هاي كليشه اي از يكديگر هستند تا بتوانند درفضايي معقول وواقع گرايانه تصميم سازي وتصميم گيري كنند. يكي از ذهنيت هاي كليشه اي مورد اشاره تعريف بازي برد - باخت يا بازي با حاصل جمع جبري صفر درمناسبات ايران وامريكاست .(نظريه بازيها ) به عبارت ديگر براساس اين رويكرد بازي دوكشور نمي تواند دو برنده داشته باشد ودرهر تعامل ومناسباتي قطعا يكي بازنده وخائن به ملت خود خواهد بود زيرا منافع ملي را زايل كرده است . درحالي كه اين رويكرد متعلق به دوران پيشا سنتي در روابط بين المللي است كه همه چيز درصحنه نبرد تن به تن سربازان تعيين مي شد واستيلاي مطلق ؛ مطلوب طرفين نزاع واختلاف ها بود.درحالي كه امروز هنر سياستمداران نگاه سياه وسفيد به مناسبات بين المللي نيست زيرا اين نگاه بسيار عوامانه وسطحي است ونيازمند روش شناسي ؛ بينش تاريخي ؛ ارزش گرايي ؛ وميهن دوستي نمي باشد .اين نگاه تكليف پيچيده ترين مسائل را با پاك كردن صورت مساله يا وارونه سازي مساله يكسره مي كند بدون انكه براي ان راه حلي بيابد.زيرا اغلب خود مساله براي اين ذهن هاي سطحي روشن نشده است وتلاش مي شود با تغيير درمساله ؛ مساله قابل فهم شود. رويكرد براندازانه برخي لايه هاي تندروي امريكايي عليه جمهوري اسلامي شاهدي براين مدعاست . يعني راحت حل كردن مساله مهمي به نام انقلاب اسلامي و تغييرات فرهنگي درايران وتاثيرات ان بر ديگر كشورهاي اسلامي .ازهمين روي است كه جوزف ناي ازتئوريسين هاي برجسته امريكا تعجب مي كند كه چرا تنها 26صدم درصد ازبودجه نظامي امريكا به قدرت نرم يعني نفوذ فرهنگي ومشروع امريكا اختصاص يافته است ؟ يعني حدود 1ميليارد دلار از بودجه 400ميليارد دلاري نظامي امريكا.بديهي است اين تصميم يعني تخصيص بودجه برامده ازذهنيتي پيشيني است كه متناسب با واقعيتهاي ايران وخاورميانه نيست . نكته مهم ديگر كه درروابط ومناسبات ايران وامريكا نقش متغير مخرب را بازي كرده است بي اعتنايي وحتي بي احترامي طرفين به ارزشهاي وفرهنگ يكديگر است .صحنه رواباط بين الملل صحنه موعظه هاي اخلاقي و تربيت واصلاح واحد هاي تشكيل دهنده نظام بين الملل يعني كشورها توسط يكديگرنيست .بلكه صحنه بازي وتعامل براي حداكثر سازي منافع ملي درچارچوب صلح وامنيت است . امريكاييها بايد ازخواب جهاني سازي ( بخوانيد غربي سازي وامريكايي سازي )بيدار شوند . جهاني شدن را به جهاني سازي تحويل (reduction)نكنند يا فرونكاهند. لازمه جهاني شدن به رسميت شناختن فرهنگها وارزشهاي متكثر وپراكنده است تاحدي كه صلح وامنيت وحقوق بشر خدشه دار نشود. امروز اكثريت صاحب نظران مدل هاي تعريف شده ووارداتي مفاهيمي مثل دموكراسي و حفوق بشر ودينداري را فاقد جاذبه وكارامدي مي دانند وتجربه عراق وافغانستان با هزينه اي بالغ بريك ميليارد دلاردرسالهاي اخير ازمايشگاه تاييد اين نظر است . ونكته اخر اينكه نمي توان تحث شعارهاي جذابي مثل گسترش دموكراسي ؛ استقلال طلبي ؛ دفاع ازحقوق بشر ؛ عزت خواهي و... برخي خواسته اي محدود سياسي ؛ حزبي و حتي قدرت طلبانه را به منافع ملي تعميم داد ودرواقع منافع ملي را پشت پروپاگانداي سياسي قرباني كرد . زيرا درجهان كنوني ونقش فزاينده ارتباطات و سهم روز افزون ديپلماسي عمومي درروابط بين المللي ( شاخه اي ازديپلماسي كه ملتها وبخش هاي غير دولتي را مخاطب قرار مي دهد) نمي توان خارج ازمنافع ملتها كه درواقع نقش ذاتي دركشورها دارند ( حكومتها نقش عرضي دارند)عمل كرد واستمرار وپايداري داشت . دولتها همواره مي ايند مي روند واين ملتها هستند كه مي مانند وضمن بهره گيري ازتجارب گذشته درباره دولتها قضاوت مي كنند . دراين نوشتار تلاش شد درحد امكان روباط ومناسبات ايران وامريكا درسه دوره تصوير شده مذكور ازمنظري صريح وواقع بينانه والبته دوسويه بازنگري ومورد تجزيه وتحليل قرار گيرد .بديهي است نكات وموضوعات ورويكردهاي فراوان ديگري به اين موضوع مي توان داشت كه راهگشاي شناخت بهتر ودقيق تر ازمساله است وايران امروز به جد نيازمند رويكردهاي متفاوت والبته واقع بينانه به موضوعات مبتلابه كشور بويزه درحوزه سياست است .
-
تحلیل و پیگیری تحولات عراق (2) - ( از july 2015 ) تحلیل و پیگیری تحولات عراق (2) - ( از July 2015 )
amirhosin پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار تحلیلی
در اثر انفجار یك بمب دررستورانی در داخل ساختمان پارلمان عراق درمنطقهی الخضرا تاكنون دو تن از قانونگذاران عراقی كشته و 15 تن زخمی شدهاند. به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، محمد ابوبكر، رییس بخش رسانهای پارلمان عراق گفت: این انفجار هنگام صرف ناهار قانونگذاران در این رستوران بوقوع پیوست. وی گفت: در میان زخمیها تعدادی از قانونگذاران و كارمندان پارلمان دیده میشوند. گزارشهای اولیه از رسانهها حاكی از زخمی شدن چهار تن بود اما شبكه خبری العربیه اعلام كرد كه دو تن از قانونگذاران عراق، یك سنی و یك شیعه، در اثر این انفجار كشته شدهاند و جلسه پارلمان در حال حاضر در حال انجام است. به گزارش رسانهها پس از وقوع این انفجار تدابیر شدید امنیتی در منطقه به اجرا گذاشته شده است. حفاظت از منطقه بر عهدهی نیروهای آمریكایی است. یك سخنگوی سفارت آمریكا در بغداد گفت كه در این انفجارهیچ آمریكایی زخمی نشده است. لویی فینتور، سخنگوی سفارت آمریكا گفت: از وقوع انفجار در منطقهی الخضرا مطلع شدیم. ما سرگرم بررسی مساله و نوع مواد منفجره هستیم. هیچیك از كارمندان سفارت در این انفجار زخمی نشدهاند. این در حالی است كه دراثرانفجارانتحاری صبح امروز (پنجشنبه) بر روی پل اصلی بغداد، این پل فلزی به طور كلی منهدم شد و تمام خودروهایی كه بر روی آن در حال تردد بودند، درون رودخانهی دجله سقوط كردند. خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از پلیس بغداد اعلام كرد: این انفجار تاكنون 10 كشته و 26 زخمی بر جای گذاشته كه احتمال افزایش تلفات بسیار است. پلیس عراق در تلاش است تا 20 تن از افرادی را كه همراه خودروهایشان درون رودخانه دجله سقوط كردهاند از درون آب نجات دهد. پل الصرافیه، بخشهای شمالی بغداد یعنی عظیمیه را كه از مناطق سنی نیشین است به منطقه باب المعظم كه منطقه شیعه و سنی نشین است متصل میكند و به گفته عراقیها از آثار تاریخی این كشور محسوب میشده است. پلیس عراق اعلام كرده است كه این حمله توسط یك عامل انتحاری كه كامیونی راحمل میكرد، رخ داده است، اما تلویزیون آسوشیتدپرس تصاویری از شكسته شدن این پل در دو قسمت را نشان داد كه حاكی از وقوع دو انفجارمیباشد