[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های worior

  1. توی تصاویر تسلیحات جالبی وجود دارند که افراد استفاده کننده حتما باید آموزش کافی دیده باشند مثل اینها ... ؛ موشک میلان http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/4/25/185292_292.jpg موشک کونکورس ام http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/4/25/185296_198.jpg یا همین سام 7 مشهور ... http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/4/25/185293_374.jpg نباید انتظار داشت که روستاییان اطراف حمص بتونند از این تسلیحات مثل کلاشینکف استفاده کنند ...
  2. [quote]ما هميشه ميگيم اگر اونا حمله كردن ما بعد پدرشونو در مياريم، جمال عبدالناصر هم همينو گفت ولى ضربه اى كه اسرائيل زد فرصت پاسخ براى مصر نگذاشت .. اگر آمريكا بخواد حمله كنه فكر پاسخ ايران هم كرده پس ضربه اى ميزنه كه فرصت پاسخ براى ما نگذاره .. بايد ما پيشدستى كنيم در وقت مناسب[/quote] ناصر اگر سکوت میکرد ، ضربه هم نمیخورد ! دشمن رو نباید ترسوند و تحریک کرد ، واگرنه طبیعیه که واکنش نشون میده ، و این ترساندنی که (طرفین هم ایران و هم آمریکا) دارند انجام میدن ، بخاطر همین تحریک اولیه است ، مسلما هر دو برای تقابل تدارک ها دیدن ... هرچند که قسمت اعظمی از این صحبتها در رسانه ها "تبلیغات سیاسی" هست و لاغیر که بنیادی بر اساس "امنیت روانی" و مقوله " اقتصاد سیاسی" دارد ... ------------ تمامی سلاح هایی که ما میسازیم و یا اعراب میخرند برای این هست که جنگی صورت نگیره ، و هر چقدر قدرت تخریب و سطح تکنولوژی و هزینه ها برای طرفین بالاتر میره تمایل واقعی به جنگیدن پایین تر میاد ولی صدای قمپز در کردن ها بیشتر میشه ، در این مورد مثالها زیادن ... اما زمانی جنگ واقعی صورت میگیره که توانایی ها و مبناهای "بکارگیری قدرت" یک طرف از بین بروند ، این توانایی ها سوای "ابزار و آمار" به مهارت ، گستردگی ، مدیریت و فرماندهی و مبناهای بکارگیری قدرت مثل مشروعیت (دلیل برای جنگیدن) ، حمایت مردمی ، بنیه اقتصادی و .و..و ......
  3. worior

    مانتیس و تلموس؛ پدر و پسر نیمه جان

    توی متن نوشته "جت" ، اون پهباد هم که ملخی هست ... کار با امواج تراهرتزی (مثلا مدولاسیون و دیمدولاسیون همچنین قطعاتی که بتونند با سرعتهای بالا پردازش کنند ) بسیار سخت هست ، تا اونجا که به خاطر دارم روی 370 گیگاهرتز به بالا کار میکردن ، این اواخر یه شرکت اگر اشتباه نکنم ژاپنی با 540 گیگاهرتز موفقیتهای بدست آورده بود ،اگر درست خاطرم مونده باشه ، میگفتند که ریتون هم سابقه تولید ترانزیستور های 1 تراهرتزی رو داره .. بازه امواج تراهرتز 300 گیگا تا 3 تراهرتز هست .. البته اخلال در این بازه بسیار مشکل هست ، بنابراین چاره همون رهگیری پدافند ، هک و نفوذ هست ... مراد از مثالی که در اون تاپیک زدم "نوعی خود آگاهی مستقل الکترونیکی هست" مثل بازی شطرنج کامپیوتر که براحتی میتونه حرکات شما رو پیشبینی کنه و شکستتون بده ، هرچند که هنوز مقداری زود هست و ایرادات و محدودیت های فراوانی در تسلط فرمان (سایبرنتیکی) روی اجزای مکانیکی وجود داره .....
  4. به نظر میاد خارج از این محوطه پایگاه هست ، ... اینطور نیست ؟ [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/razmayesh_payaambar_azam_7_02.jpg[/img]
  5. ساده است ، غرب با چند تا مذاکره قیمت نفت رو 30 دلار آورده پایین و همچنان به تهدیداتش ادامه میده ، ایران هم میخواد با چند تا تهدید قیمت رو نفت رو بالا نگه داره . قرار نیست که این تهدیدات عملی بشن !؟! اگر قرار باشه که همه مرد عمل باشند اسراییل تا الان 700 بار به ایران حمله کرده بود ، اوباما بمب اتم زده بود ، احمدی نژاد هم هر دو شون رو از صفحه روزگار محو کرده بود !! خوشحال باشین که کسی مرد عمل نیست ...
  6. worior

    مقاله چالشی به نام قومیت

    سلام ... هنوز مقاله ات رو کامل نخوندم ، ولی چند نکته رو بگم مثل همیشه !! مسئله قومیت با نگاه سیاسی و نظامی و حتی اعتقادی قابل فهم نیست ، نگاهی به برخی قواعد مطالعات فرهنگی مثل " روش شناسی مردم نگارانه یا مردم نگاری" ، " انسانشناسی فرهنگی " و گذشته از این دو مورد "جامعه شناسی اقوام " و "اقتصاد قومی " خیلی از مسایل رو حل میکنه و توصیفات دقیقتر و صحیحتری بهت میده ، بخصوص اینکه نمیشه با چند جمله اقوام رو توصیف کرد و از ایشان ذهنیت ساخت ... باید وقتی در مورد قومیت صحبت میکنی بگی که مثلا یک نفر قوم گرای "لر" یا "کرد " فرقی نداره هر قومی ؛ - چطور مسایل اطرافش رو "درک" میکنه ، - چگونه در مورد مسایل دست جمعی یا قومی "فکر" میکنه ، - چه نگاهی به مسئله "دولت" داره ، - چقدر تبعیت پذیر هست و حاظر به پذیرش چه منبع قدرت برتری با چه خصوصیاتی هست .. - نگاهش به مقوله قدرت چیه ، (مثلا چقدر قدرت طلب هست و مشروعیت قدرت رو از آن کی و یا چه وضعیتی و موقعیتی میدونه) - منابع درامدش چی هستن ! این خیلی مهمه چون اساس فرهنگ اقوام (جنبه های مادی فرهنگش) روابط تولید و توضیع و مصرف هست ، - مفهوم امنیت ، فردیت ، جمع گرایی ، (ارتباطات ، اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ )در برابر اقوام دیگر چطور تعریف شده ، - تعریفش از ملیت چی هست ، ریشه های این تعریف از کجا اومده و چقدر این تعاریف براش "جدی" محسوب میشه ، - و بسیاری سوالات دیگر ....................... جواب سوالات فوق بعلاوه انبوهی دیگر فقط در یک تحقیق میدانی قابل توضیح هست ، هر چند که داریم از مرحله قومیت گذر میکنیم ! ارنستوی عزیز ...اگر روزی حوصله کردی کتاب "حماسه کویر" دکتر باستانی پاریزی رو مطالعه کن ...
  7. [quote name='LAST-WAR' timestamp='1340260122' post='257171'] دوستان توجه داشته باشند که این عکس ها حداقل مال 2 سال پیش هست: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10196/10330434397420310523.jpg[/img] لباس سریازان وظیفه سپاه رو ببینید،هنوز لباس استتارشون عوض نشده بوده و لباس قدیمیشون رو پوشیدن،این لباس 2 سالی هست که عوض شده. [/quote] سلام ... لباس ها رو بی خیال ، یاماها با استتار سفید رو بچسب ، که به احتمال زیاد شخصی هست ...
  8. [align=center]به نام حق[/align] گفتم مطالبی رو بگم که به یاد ریشه های تاریخی خودمون بیفتیم ، از این حیث که برخی فکر نکنند روش انتخابی (پادشاه یا حاکم) در تاریخ ایران صرفا با ضابطه "قدرت محض" و دیکتاتوری بوده ... اولا نخستین اشکال بدوی دمکراسی رو میشه در شیوه انتخاب "دیااکو " نخستین پادشاه ماد دید که بعد ها در اثر مسئله "جنگ ، امنیت و قدرت" به انحراف میره ، اما در دوره اشکانی بازنمودی به شکل فلسفی پیدا میکنه و بصورت تشکیل پارلمان یا مجلس هم در میاد ، متاسفانه از تاریخ مکاتب فکری در ایران چیزی در دست نیست و معلوم نیست که از بین رفته اند و یااینکه غارت شده اند ...؛ فیلسوف ایرانی ؛ آرشیت (حدود دوم ژانویه 476 پیش از میلاد زاده شد و در 28 فوریه 330 پیش از میلاد مسیح درگذشت ) نخستین اندیشمندیست که نامش در تاریخ ایران باستان آورده شده است او 146 سال عمر کرد و در این مدت چهار مناظره بزرگ بین او و سه اندیشمند یونانی یعنی سقراط ، افلاطون و ارسطو رخ داد که در هر چهار بار اندیشمندان یونانی در مقابل دانش و اندیشه برتر او کرنش نمودند . با سقراط در اسوس و با افلاطون دو بار ، یک بار در آتن و بار دیگر در ساردس و با ارسطو در زادگاهش استاگیرا . کتاب معروف او (( اساس جهان )) بوده که گفته می شود هم اکنون در موزه بریتانیا (British Museum) نگهداری می شود هرچند مدیران فعلی آن از وجودش در آن موزه ابراز بی اطلاعی می کنند . وقتی خبر مرگ آرشیت در زادگاهش ترشیز (کاشمر کنونی ) را به ارسطو دادند او گریست و گفت کاش همانند او در تاریخ یونان نیز می داشتیم . مشهورترین شاگرد او بانو (( ورتا )) است . بانو ورتا نخستین زن اندیشمند جهان بوده که از عهد باستان نامش برجای مانده است . ورتا نخستین اندیشمند وفیلسوف زن در جهان بانو ورتا ( 314 تا 240 پیش از میلاد ) نخبه و خردمند بزرگ تاریخ ایران از شاگردان آرشیت بود در 15 سالگی همه دانش های زمان خویش را آموخت . آرشیت او را بهترین جانشین خویش می دانست . ورتا فیلسوفی بزرگ بود مورخان شرق او را مرجع دانش جهان در زمان زندگی اش می دانستند از همه جای دنیا برای آموختن به سویش می آمدند دانش نامه او (( مادر )) نام دارد . او را پس از آرشیت خردمند از اولین نظریه پردازان دموکراسی می نامند . که در نهایت آن اندیشه ها توسط مهرداد یکم پادشاه اشکانی به شکل ایجاد مجلس مهستان بروز یافت . او در سپیده دم 4 اکتبر 240 پیش از میلاد در زادگاهش سرخس ، در سن 74 سالگی توسط یکی از جاسوسان یونانی کشته شد . http://news.farsfoundation.net/fa/-science-a-technology2/science2/1313-iranian-scholar-and-philosopher-arshit.html [align=center]مهستان، مجلس دوهزار ساله ایران [/align] اولین مصوبه مهستان انتخاب شاه توسط اعضای مجلس بود. ایران اشکانی به شهادت اکثر منابع تاریخی اولین مجلسی که تاریخ ایران تشکیل شده است به دوران حاکمیت اشکانیان بر ایران باز می گردد. اشکانیان، از قوم پارت و ایالت پارتیا که تقریبا بر خراسان امروزی منطبق است، برخاستند. این ایالت در کتیبه های داریوش هخامنشی به نام پرثوه آمده و معادل پهلوه در زبان فارسی امروزی می باشد. در دوران 80 ساله حکومت سلوکیان بر ایران، پی گیری سیاست هلنیسم در ایران توسط پادشاهان این سلسله موجب رواج وسیع فرهنگ یونانی در ایران شده بود. اشکانیان در واقع سرزمینی را تحویل گرفتند که در ابعاد مختلف از فرهنگ اصیل خود دور شده بود. اندیشه های یونانی بر سیاست و حکومت ایران هم تاثیر نهاده بود و نظام سیاسی ایران را به سوی نظام تقریبا دموکرات حاکم بر غرب سوق داده بود. اشکانیان به عنوان قومی ایرانی در برابر هجوم سیاسی، نظامی و فرهنگی مقدونیان به ایران برخاستند و در طی تقریبا 5 قرن حکومت خود در ایران به مبارزه با فرهنگ بیگانه و حاکمیت مجدد فرهنگ بومی ایران پرداخته و البته موفق شدند؛ چه اینکه دولت کاملا ایرانی ساسانی بر بنیان های فرهنگی که اشکانیان احیا کردند، حکومت خویش را بنا کردند. به شهادت اکثر منابع تاریخی اولین مجلسی که تاریخ ایران تشکیل شده است به دوران حاکمیت اشکانیان بر ایران باز می گردد نظام حکومتی اشکانیان، ملوک الطوایفی بود؛ یعنی کشور را به ایالت های مختلف تقیسم گرده و هر ایالت به صورت خود مختار اداره می شد و از طریق نمایندگانی با دولت مرکزی در ارتباط بود. در مرکز نیز اشکانیان با تاثیر از سنن سیاسی مقدونی ها، دو مجلس مشورتی تشکیل داده و با استفاده از این مجالس به اداره امور کلان کشور مشغول بودند. مجلس مهستان و مجلس مغستان. مهرداد اشکانی موسس مهستان مهستان : مه(meh) به معنای بزرگ و ستان به معنای جمع و انجمن است و مهستان به معنای جمع بزرگان است. این مجلس از شاهزادگان اشكانی و از روسای خانواده های درجه اول تشكیل می شد كه امور مهم در آنجا حل وفصل می شد و این مجلس نخستین مجلس تصمیم گیری ایرانیان بود.. مورخان رومی از این مجلس با نام سنا یاد كرده اند. مجلس مهستان، نخستین جلسه خود را در نوروز سال ۱۷۳ پیش از میلاد (2182 سال پیش) با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار کرد و اولین مصوبه آن انتخابی کردن شاه بود. بدین ترتیب که شاه می باید با رای و نظر نمایندگان مجلس مهستان انتخاب شود. انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، تغییر اشل مالیاتها و صدور دستور ضرب سکه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار (از دودمان هخامنشیان) سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و انتصاب فرمانده کل ارتش برای یک دوره معین و یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود. مهستان در موارد متعدد شاهان اشکانی را جابجا کرد و در عین حال حامی سنت های بومی مناطق مختلف ایران بود عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته برای عزل پادشاه شرایطی به قرار زیر تعیین شد: خیانت به کشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از کار افتادگی. یکی از ماجرای های جالب درباره اقدامات مجلس مهستان این است که در سال ۵۲ میلادی، پس مرگ شاه وقت در ایام عید نورز، مهستان که از نحوست ۱۳ فروردین می‌ترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچک‌تر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب می‌کرد. البته برخی دیگر از پژوهشگران نیز معتقدند که اشکانیان دارای سه مجلس تصمیم گیری بوده اند: شورای سلطنتی که مرکب از سران 7 خاندان بزرگ قوم پارت بود، شورای روحانیون که متشکل از روحانیون و ریش سفیدان بود و مجلس مهستان که مجموعه 2 مجلس مذکور بوده و در امور مهم کشوری تشکیل می شده است مغستان: مغستان نیز به معنای انجمن مغان(روحانیون ) است و مجلسی مرکب از اعضای مجلس مهستان و روحانیون و مغ های بزرگ که البته در برابر مهستان اختیارات چندانی نداشته است. البته برخی دیگر از پژوهشگران نیز معتقدند که اشکانیان دارای سه مجلس تصمیم گیری بوده اند: شورای سلطنتی که مرکب از سران 7 خاندان بزرگ قوم پارت بود، شورای روحانیون که متشکل از روحانیون و ریش سفیدان بود و مجلس مهستان که مجموعه 2 مجلس مذکور بوده و در امور مهم کشوری تشکیل می شده است. از جزئیات مجالس مزبور اطلاع چندانی در دست نیست اما قدر مسلم این است چنین مجالسی با اختلافاتی در شکل و جزئیات در دوره اشکانیان وجود داشته است و بی تردید این تجربه که تحت تاثیر حضور مقدونیان در ایران شکل گرفته بود، اولین تجربه حکومت شورایی در ایران محسوب می شود. زهرا محمدی گروه جامعه و سیاست تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور http://www.tebyan.net/Politics_Social/Politics/Domestic_Policy/International/2009/12/1/108493.html ---------- مجلس مهستان ؛ مهستان (مه/ Meh: بزرگ)(Megisthanes)، پارلمان ایران در عهد اشکانیان نخستین جلسه خود را در نوروز سال ۱۷۳ پیش از میلاد با حضور مهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار کرد و اولین مصوبه آن انتخابی کردن شاه بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به کشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از کار افتادگی. ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان که جلسه مشترک آنها را «مِهستان» می‌خواندند. در سال ۵۲ میلادی، مِهستان که از نحوست ۱۳ فروردین می‌ترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچک‌تر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب می‌کرد. شاه قبلی در ایام نوروز مرده بود. نحوست رقم ۱۳ از یونانیان است که با اسکندر وارد ایران شده‌است. برخی نویسندگان خارجی این مجلس را مُغستان می‌نامند ولی حسن پیرنیا نویسندهٔ کتاب ایران باستان آورده که[۱]: « به نظر مؤلف مُغستان تصحیفی است، که نویسندگان خارجه کرده اند، مُغستان مِهستان بوده و این کلمه از مِه آمده، که به معنی بزرگ است، پس مُغستان به معنی مجلس مُغ‌ها نیست، چنان که بعضی تصور کرده اند، بل به معنی مجلس بزرگان است. بهترین دلیل آن که این مجلس فقط از مُغ‌ها تشکیل نمی‌یافت، بعکس اعضای غیرروحانی بیشتر بود. » 1. ↑ حسن پیرنیا، ایران باستان، جلد ۳، صفحهٔ ۲۲۳۴، انتشارات دنیای کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ مهستان: مجلسی بود که پادشاهان اشکانی برای اداره امور مملکت با اعضای آن مشورت می‌کردند. این مجلس از مجموعه اعضای دو مجلس دیگر تشکیل می‌گردید، نخست مجلس خانوادگی از اعضای ذکور خانواده سلطنت، دوم مجلسی متشکل از مردان پیر و مجرب و روحانیون بلند مرتبه قوم پارت . و گاهی این دو مجلس با هم منعقد می‌گردید که آن را مغستان یا مجلس بزرگان می‌نامیدند و این لفظ باید مصحف مهستان باشد تا موافق معنای مجلس مزبور که مجلس بزرگان بود باشد و قاعدتاً اشاره به مغها نمی‌تواند باشد چه این مجلس تنها از مغها تشکیل نمی‌شود. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2649). http://fa.wikipedia.org/wiki/مهستان
  9. پاتریوت عزیز ، متن دیگری افزون بر مطالب ابتدای تاپیک در ادامه می آورم که شاید پاسخهای شما در آن هویداتر باشد ...؛ -------- به نظر میرسد که در سایه روشن های آغاز تاریخ ایران ، میتوان آثاری از نخبگان نگران آینده جامعه یافت . آنچنانکه در آثار افلاطون و بر اساس نوشته ای از هرودوت ، " اوتانس " ایرانی یکی از آنهاست. هرودوت در کتاب سوم خود مینویسد " <وقتی (پس از قتل بردیای دروغین) شورش خوابید و پنج روز گذشت ، کسانی که بر مغان شوریده بودند ، درباره اوضاع به رایزنی پرداختند و سخنانی گفته شد که برخی از یونانیان باور ندارند ، اما آن سخنان به واقع گفته شده است . (یکی از آن کسان که بر مغان شوریده بود ، به نام ) اوتانس ، بر آن بود تا اداره امور (کشور) در اختیار همه پارسیان قرار گیرد (نه یک فرد مستبد) او میگفت ؛ من بر آنم که یک تن ، دیگر نمیتواند بر شما به عنوان پادشاه فرمان راند ، زیر این کار نه نیک است و نه زیبا ، شما به واقع دیدید که غرور گستاخانه کمبوجیه به چه حدی رسید و غرور گستاخانه آن مغ را نیز تجربه کردید .نظام پادشاهی ، چگونه میتواند نظامی مرتب باشد ، در حالی که بدون هیچ پروایی از حساب پس دادن ، میتواند آنچه که بخواهد انجام دهد . حتی اگر بهترین مرد جهان نیز چنین قدرتی داشته باشد ، میتواند از مجرای عادی زندگیش خارج شود . رفاهی که این مرد از آن بهره میبرد ، در او گستاخی مغرورانه ای بوجود خواهد آورد و حسادت در نزد انسان همه زمان ها امری فطری است ، پادشاهی که این دو عیب را داشته باشد ، هر گونه بدجنسی را نیز در خود خواهد داشت ... اگر در حد اعتدال او را ستایش کنید ، او از شما خواهد خواست که بیشتر تملق گویی کنید و اگر تملق بگویید او شما را به عنوان چاپلوسی پست مورد سرزنش قرار خواهد داد (طباطبایی،1373،صص24-24) میدانیم واقعه سرکوب قائله بردیا مربوط به حدود 520 قبل از میلاد (پازادگاد،1350،ص25) و سالهای حیات افلاطون مربوط به 427 تا 347 قبل از میلا است (مصاحب ، 1381،ص181) ، بنابراین بر اساس نوشته هرودوت ، هنگامیکه بحث نفی استبداد در ایران مطرح بوده ، 93 سال تا تولد افلاطون باقی مانده بود ... «آتنی: در دوران پادشاهی کوروش که ایران راهی میان استبداد و آزادی پیش گرفته بود، ایرانیان هم خود آزاد بودند و هم توانسته بودند که اقوام بسیاری را تحت فرمان خود در آورند. حکمرانان، زیر دستان را تا اندازه ای آزاد گذاشته بودند و اصل برابری را رعایت می کردند. سربازان فرماندهان خود را دوست داشتند و با رغبت و اشتیاق به میدان جنگ می رفتند. اگر در میان آنان مردی روشن بین بود که می توانست پیشنهادی عاقلانه بدهد، پادشاه بر او حسد نمی برد و ابرو در هم نمی کشید، بلکه او را در سخن گفتن آزاد می گذاشت و همه کسانی را که به او پندهای خردمندانه می دادند محترم می داشت. این آزادی و دوستی و تبادل نظر، سبب شده بود که کشور رشد کند و روز به روز آبادان تر شود. کلیناس: آری، من نیز شنیده ام که چنین بوده است. آتنی: اکنون باید دید چرا این رشد و شکفتگی در زمان پادشاهی کمبوجیه از میان رفت و در عصر داریوش دوباره پیدا شد؟ ...» گفته های افلاطون در وجود راه میانه استبداد و آزادی در دوران کوروش (بیش از یکصد سال قبل از افلاطون) نیز فرضیه وجود مباحث آزادی خواهانه در اندیشه سیاسی عصر هخامنشیان را تقویت میکند . حتی با احتیاز میتوان گفت که خواستگاه چنین اندیشه هایی ، الزاما بونان باستان نبوده و چه بسا زودتر از آنان ، از چالشهای ذهنی نخبگان ایرانی بوده است . ویل دورانت ، در کتاب تاریخ فلسفه ، به نقل از کتاب سیاست ارسطو مینویسد : (یونانیان پس از جنگ با ایرانیان ، از فتوحات خود سرمست شدند و به (کمک کشتی های تجهیز شده ای که پیروزی نبرد دریایی را پشت سر گذاشته بود) خیلی دورتر رفتند . انواع علوم را کسب کردند و فقط در جستجوی دانش و تحقیق بودند . مردم دلیرانه به تفسیر خردگرایانه حوادثی پرداختند که پیش از ان ، علت وقوع را منتسب به قوای ماوراالطبیعه میکردند . به این ترتیب جادوگری و اعمال مذهبی ، جای خود را به تدریج به علم و تحقیق داد و فلسفه بوجود آمد (دورانت 1370 ، ص 6) مطالب فوق به نقل از کتاب ؛ ریشه های فرهنگی ارتباط در ایران ، دکتر مهدی محسنیان راد ، ص 104 105 106) ------ فکر کنم جواب شما کاملا در مطالب فوق مشهود است ....
  10. سلام بر پاتریوت گرانقدر .. [quote]بدیهی است که آنچه مرقوم فرمودید سلوکی/گرایشی تاریخی است که جماعت نخبگان فلسفی/فرهنگی/اجتماعی در سطح جهان وی را برخوردار از مطلوبیت و قابلیت آفرینش discipline انسان محور تعریف می کنند؛ به زبان روان، یعنی که از تبرزین فاشس ظل تنفذ نخبگی (به مثابه cassette متمایز تر ...) در حقیقت حمایت می کنند ... افلاطون فقید! و هابرماس به اصطلاح منتقد مدرنیته در وجوه اجتماعی در این فقره چه قسم کنتراستی دارند؟ معلم عزیزم، مشتاقانه در انتظار پاسخ شما می مونم. [/quote] نمیتوانم ارتباطی میان این گذاره ها با مفاهیم موجود در متن بر قرار کنم که شاید ناشی از تفاوت پیش فرض های ورودمان به بحث باشد ، اگر بزرگواری نموده به توصیف بیشتری از مضامین نهفته در آن بپردازید و پس از آن هم نظر خودتان را پیرامونش نقل کنید شاید آگاهی کسب شده از ان راهگشای گشوده شدن فهم این حقیر باشد .. [quote]بودن یا نبودن امپراتور هادریانوس مساله ساز نبود (حباب های ناپایدار کف های روی امواج که بر صخره های ساحلی می کوبند و نابود می شوند) ... مشکلات قاموسی/تاریخی را اپیکتتوس ها خلق می کردند ... تصور می کنم مقصودم کاملا آشکار باشد[/quote] روی صحبت من اساسا با شرق جغرافیایی و مبانی فلسفی "زمینه های اساسی آن در این قسمت از گیتی ست" بین مولود شدن اپیکتت و اپیکتتوس ها (اگر رواقی گری را از آنها جدا بپنداریم) تا تشکیل مهستان و روایت موجود در متن 228 سال فاصله وجود دارد ، ../ - حدس میزنم بین نگاه بنده و شیوه ورود به مسئله تا متن ایده های ذکر شده توسط حضرتعالی یک فاصله عظیم باشد ، که قطعا ناشی از عدم آگاهی بنده است ...
  11. سلام . ممنون . [quote]البته فکر نمیکنم به این شیوه بشه گفت دمکراسی. صرف وجود یک مجلس که از میان بزرگان قوم و روحانیان ایجاد شده با مردم سالاری تفاوت داره. نهایتا این شکلی از تئوکراسی یا الیگارشی است [/quote] حامد جان تفسیر ما از دمکراسی "تئوکراسی و اریستوکراسی الیگارشی و...." تفسیری بعد از 2000 سال زمان و در عصر ارتباطات هست ، استفاده از الگو ها و القاب جامعه شناختی امروزی برای فهم اون دوران یک حس غیر واقع بینانه ایجاد میکنه ، حتی نگاه افلاطون به دمکراسی با انچیزی که امروز هست بسیار تفاوت داره ، و اون رو به نحوی حکومت پس از شورش فقرا میدونه ، که تا عهد ساسانی و خروج مزدک چنین چیزی در ایران سابقه نداشته ، شاید از این جهت این نگاه افلاطونی درست باشه که بگیم این شکل از مجلس اریستوکرات هست و در دوره ساسانی و طبقاتی شدن جامعه به سمت الیگارشی منحرف شده ./ امروز به مدد "رسانه ها مثل چاپ" رای گیری و فهم آرای شخصی افراد ممکن شده ، امروز بخاطر مسئله سرعت در نقل و انتقال و کم شدن فواصل زمانی و مکانی اطمینان از صحت رای گیری و امکان گرفتن حداکثر آرای کل از مردم ممکن شده ، ضمن اینکه در اون زمان اساسا فهم و درک کلان و ملی برای مردم عادی عمدتا بی سواد امکان پذیر نبوده و یا اینکه خیلی محدود بوده چه بسا که یک انتخابات میتونسته چندین ماه به طول بی انجامه و نتیجه مشخصی هم حاصل نشه ، حتی امروز هم ایده تقلب در انتخابات و مشارکت محدود مردم فقط در زمان رای گیری انتخابات رو زیر سوال میبره ، شکل دیگری هم برای بهره گیری از دمکراسی غیر از مدل رای گیری جمهوری - دمکراتیک و چند حزبی وجود نداره که در نهایت به شکل بازتر همون الیگارشی ختم میشه ، ... امروز شکل رای گیری در آمریکا و انتخاب الکترال (نخبگان تایین کننده قدرت) دقیقا تغییر یافته همین سازو کار الیگارشی هست که مکان مشروعیت با جابجایی از بالا به پایین به از پایین به بالا تغییر کرده و اصطلاحا بهش میگن دمکراسی اما در واقع به اصطلاح "بورژوا - دمکراتیک" هست نه دمکراسی ... من در تیتر آوردم که"دمکراتیزه شدن قدرت" در واقع دمکراتیزه شدن به معنای تقسیم قدرت هست ، همون گروه اشراف سالار نخبگان جوامع آنروزگار بودند که امکان تشکیل مجلس رو میافتند به دلایل روستانشینی و یا ایلیاتی بودن اکثریت "پارتی" در اون رسما کسی جز اشراف به واقع صلاحیت کسب قدرت رو نداشتند ، اما مسئله قبضه کردن قدرت توسط شاه و به حاشیه راندن سایرین یک معضل جدی بوده که به واسطه تحمیع دو مجلس "نخبگان 7 قوم و روحانیون"مهستان تشکیل میشده و اجازه انحصار یافتن قدرت به فرد پادشاه و خانواده وی برای نسل های بعد داده نمیشد ، چه بسا در متن هم از یک جابجایی عجیب در 13 فروردین هم سخن گفته شده ... بر خلاف جامعه ایران دوره اشکانی یونانی ها شهر های بزرگ و جمعیت های متمرکز و دردسترستر در مرزهای کوچک (سرزمین های اصلی خودشون) داشتند مثل آتن ، چه بسا وسعت ایران اساسا امکان رسیدن به درک دمکراسی رو نمیداد و شکل فدرالی حکومت اشکانیان که گستره وسیعی رو زیر چتر حفاظت خودش داشت امکان رسیدن به دمکراسی رو هم سلب میکرد ... ------------------ تقریبا هیچ جای دنیا دمکراسی به معنای "حقیقی" آن وجود ندارد ، همیشه یک سازو کار و ساختار بوده که در نهایت با نگاه عمیق و سطحی از بالا میشه فهمید که این اساسا به الیگارشی شباهت داره تا دمکراسی ، اگر فرصت کردی کتاب "نخبگان قدرت اثر سی رایت میلز" رو یه نگاهی بنداز ...
  12. تشکر فراوان ، مقاله جالبی هست ... توی رادار ها IRBIS-E رو فراموش کردی ؛کشف 0.01m در فاصله 90km که به نظر میرسه یه سر و گردن بالاتر از همه قرار میگیره و این امکان رو بدست میاره که هم بی 2 و هم اف 117 رو از بالای 100 کیلومتر رهگیری کنه ... http://ru.wikipedia.org/wiki/Н035_Ирбис - مقادیری که از قابلیت کشف سطح مقطع جنگنده ها در ابتدا و انتهای مقاله قرار دادین همخوانی ندارند ، یا اینکه من درست متوجه نشدم متن چی میخواد بگه ...
  13. این جریان پلاسما برای ضد رادار کردن چیه ؟! من تااونجایی که یادمه هدف کنترل جریان لایه مرزی روی سطوح حمله بال هست ، ضمن اینکه چه کسی گفته گازهای پلاسمایی بازتاب رادیویی ندارند یا اینکه قدرت جذب امواج دارند ؟! مگر یونکره پلاسما نیست ؟! روشن بفرمایید ..
  14. برادران سارق خودرو هم از همین روش ها استفاده میکنند ، یه لقد به درب ماشین و فرار ، بعدش اون برادر صاحب ماشین اقدام به خفه کردن صدای خودرو میکنه در نتیجه بواسطه یک آنتن و دستگاه کوچکی اطلاعات سیگنال ارسالی شما کپی میشه ! و .... به نظرتون این کدینک و دیکدینگ کردن تصاویری که باید آنلاین باشند از فواصل دور برای پهباد هایی مثل پریدیتور تاخیر زمانی بوجود نمیاره ؟! بخصوص برای انواعی که مسلح هستند و احتمالا باید اهداف در حال حرکت رو بزنند ...
  15. [quote][quote][quote]راستی برادر واریور - بحثت زیبا بود فقط من موندم تو این معرکه بالاخره تکلیف مظلومینی که دارن تو چرخ این سلفیها و عربستان و آمریکا له میشوند چی میشه و صرف اینکه نتیجه این جنگ نامیمون به ضرر همه هست بالاخره تکلیف چیه؟ واستیم نگاه کنیم یا اگه ریختن سرمون تا خانوادمون رو قتل عام کنند با وجود اتلاف این سرمایه ها دفاع نکنیم؟ حق باشماست که سیاست جهانی داره به جهت نابودی منابع جهان سوم میره- اما یکی مثل عربستان حاضر شده بشه عامل اجرائی انگلیس و اسرائیل و تو منطقه با فرستادن نیرو و پول اینهمه جنایت راه بندازه بالاخره حق چیه و چکار باید کرد؟ یک درصد هم احتمال اصلاح طرف رو نیمدیم و هدفش هم همین جنگ مذهبیه ؟ [/quote] این یک مسئله کلی تر هست فقط مربوط به خاور میانه نیست ، یک تضاد دیالکتیک در همه امور ، دهها پدیده که برخورد خونینی خواهند داشت و نتیجه ای که حاصل خواهد شد ، در نهایت مشروعیت و حقانیت همه از بین میره ،اینجاست که باید یک فکر اساسی کرد یک بازنگری اساسی، و پس از اون یک نوزایی حاصل میشه ، این نو شدن ایده میخواد ، رهبر میخواد ، نظریه میخواد ، و مقبولیت و مشروعیت ، ... ذخیره خدا برای این روز هست ...[/quote] فکر میکنم حالا منظورتون رو گرفتم - اما موضوع اینه تا پدیدار شدن اون آمادگی بنا به آنچه به ما رسیده این تضاد دیالکتیک و برخوردهای خونین رخ خواهد داد اما به نظر میرسه -درصورت همون فرض شما و پدیدار شدن ذخیره الهی - جلو ضررهای هنگفت در به باد رفتن سرمایه های انسانی (لااقل) به نحو مطلوبی جلوگیری میشه - اما اگر همونطور که وعده داده شده رو بخواهیم فرض کنیم- قبل از این ظهور دست الهی- شدت برخوردها و کشتار و تصرفات سرزمینی به حد اعلا میرسه و باز اگر فرض رو درهمون اطلاعات بگذاریم- این موضوع همزمان با رویدادهای عظیم بین المللی و از بین رفتن بساری از مردم جهان میشه ( انشائالله که نشه) و این شدت عظیم تلفات و از بین رفتن نفوس به این گستردگی در بلوک خارج از این منطقه هم رخ خواهد داد و همون از بین رفتن مشروعیت درسطح جهانی بهمراه همین فجایع عظیم خواهد بود اما چون اینها پیشبینی است و نمیشه روی همه مشخصات اونها بطور قطع نظر داد اما میشه لااقل زمینه های بروز اون رو با احتمال بالا دید و به نظر میاد خود غرب با تشخیص و پیشبینی همین شرایط ولو بصورت تصنعی هم داره از همون جائی حرکت رو شروع میکنه که گمان داره همین پیشبینیها رخ بده و بتونه جریان رو به نفع خودش مدیریت کنه - چیزی که برای دهها سال داره مقدمه سازی نزول عیسی را با اتحاد اوانجلیستی با صهیونها و رخداد عظیم حار مجدون (آرماگدون) پی گیری میکنه تشخیص داده با تشدید جنگ در سوریه و انجام عملی جنگ دراین منطقه میتونه شرایط دلخواه خودش رو ایجاد کنه ریشه این تفکر به اونجائی برمیگرده که در تفکرات صهیون انسانها میتوانند در مراحلی بر خدا و خواست اون غلبه کنند و ریشه این جور مسائل رو درکتاب نحریف شده خودشون هم دارند ( زیادی زدم تو فاز آخرالزمانی ببخشید)[/quote] سلام ... طاهای عزیز ، مسئله ای که در پاسخ به شما مطرح کردم با رویکرد آخرالزمانی و مهدویت نبود ! .... کلا از فاز اسامی مذهبی و نگرش های گروهی (فرقه ای) بیا بیرون و اینطور نگاه کن ، ... ؛ به حدود 200 سال قبل بریم ، چندین گروه فکری هستند در محدوده خودشون " معقولند" هر کدام برداشتی از دین دارند و هرکدام نگرشی ، گاهی با هم رقابت میکنند ، گاهی یکی قدرت پیدا میکنه و از ایدولوژی های "دین" استفاده میکنه و به نام خدا "حق رو با فکر و ایده خودش میدونه " و بردیگری تسلط فیزیکی پیدا میکنه ، اما این درگیری ها محدود هست یا اینکه در بلند مدت صورت میگیره ، در نتیجه این درگیری ها هم هیچ یک بطور کل نابود نمیشه ، ولی به هژمونی یکی ختم میشه ... صدها فرقه و شکل تفکر و اختلاف آرا در ادیان داریم ، که به طور طبیعی ناشی از نبود وحی یا "حافظ معتبری" برای دین هست ، به همین خاطر هر کسی برای فهم دین دست به استدلال کردن و خلق ایده ها و افکاری میزنه که بزودی منجر به ایجاد تفسیر خاصی از دین میشه ، مثلا در پدیده ای در دین مثل " جهاد " دو فرقه هیچ تفاوتی در اصول ندارند اما در "شدت" اجرای اون و اولویت های اجرایی بسیار اختلاف ها دارند ! ... به طور طبیعی این ناشی از برداشت های مختلف متاثر از انسانهای مختلف با تجربیات و درک های مختلف از دین هست و هیچ کاریش هم نمیشه کرد ، بالاخره اینها هم دین دار هستند و هم نمیتونند نسبت به دین بی غیرت و بی تعصب باشند ، اینجاست که " سیاست " در دین مسئله ساز میشه ، چیزی که بر خلاف روال عادی دین به منابع "قدرت زمینی" وابسته است ! .... از منظر یک "مسلمان " جهان اسلام یک دشمن اساسی داره نام اسراییل ، ولی عده ای با توجه به برداشتی که از دین دارند ترجیح میدن به قتال "شیعیان" یا "اهل سنت " بپردازند و استدلالشون این هست که اینها خطرناکترند یا اینکه در دسترس ترند !! کاری به درستی و غلطی و این قضیه ندارم چون اساسا توسط "سیاست های فردی و گروهی و به نام دین " تایین میشه ، اما بالاخره یا حق با اینها هست و یا اینکه نیست ، مشخصا روال به این صورت هست که هر کدوم تا اونجا که میتونه نگاه خودش رو منطقی تر افراطی تر و دایره فرهنگی خودش رو محدود تر و منزوی تر میکنه ، اینطوری تفکیک ایجاد میشه و خودی و غیر خودی و اسم گذاری اهمیت پیدا میکنه و همگی سعی میکنند تا اونجا که ممکنه در موقعیتی قرار نگیرند که اعتقاداتشون توسط دیگری مورد تعارض قرار بگیره ، این روند تا کی میخواد ادامه داشته باشه ؟! ... حالا بیا به این روزگار ؛ عصر ارتباطات پست مدرن ! همه این "فرق" در اثر عنصری به نام تکنولوژی ارتباطی و رسانه های نوین جهانی !! دیگه دارای مرز و محدوده فکری نیستند ، همه عقاید شناخته میشه و چه بسا اینکه هر گروه سعی میکنه در عقاید گروه دیگر تفتیش کنه و تاریک ترین و دور افتاده ترین موارد رو بیرون بکشه و بزنه تو سر اون یکی تا بدین وسیله حقانیت خودش "زیر سوال نره" ، این مشابه همون پدیده خدشه دار کردن اعتبار منبع بجای معنای پیام هست ، که باعث زیر سوال رفتن پیام میشه ، ... همه موارد فوق در کنار عدم کارایی ، حذف ، خنثی و بی فایده شدن و یا عدم امکان اجرای بسیاری از مفاهیم دینی عام و یا خاص این فرق و وارد شدن بسیاری تعاریف جدید در سایه نبود مرجع پذیرفته شده حل مشکلات ، منجر به ایجاد تفاوت ها در بازه فکر و عمل دینی میشه و زمینه رو برای تحرک اساسی بر مبنای تضاد و تزلزل در درون و ارتباط بیرونی این فرق فراهم کرده ، اما معضل اساسی جایی بروز میکنه که دست این فرق در اون باز هست و کاملا پویا میتونند به اهدافشون برسند "سیاست " .... ، همونطور که بالاتر گفتم این سیاست هست که تصمیم و اجرای اون به امر فردی هست که حکم از دین میخونه و میتونه حکم مورد نظر خودش رو هر صورت به نحوی از دین استخراج کنه ، درست یا غلط ، این کارش طرفداران و حامیانی خواهد داشت که به توجیح و استفاده از اون بپردازند و چه بسا که این مسئله از صدر اسلام وجود داشته و به نظر میرسه حالاحالا خواهد داشت ... این تعارضات و شکاف که در نتیجه برخورد ها و تضارب بعضا خصمانه نگاه ها حاصل میشه به شکل کاملا محرزی نشون میده که به انحراف همگی ! و نمایش عدم حقانیت هیچ یک در صحنه عمل و سیاست و حتی نظر منجر خواهد شد و کاملا بدیهی نشون میده ، سابق بر این چنین تعارضاتی در اروپا و حین شکل گیری انقلاب فرانسه به جایگزینی تعاریفی مثل "قرارداد اجتماعی" " جدایی دین از سیاست" "سکولاریسم (مکتب گرایی)" منجر شد ،و همزمان شدن اینها با پدیده ای به نام لیبرالیسم و دمکراسی نبردی دو صد ساله در از انواع کشمکش های خونین حتی ، در اروپا براه انداخت که به تسلط افکار نو منجر شد ... (این از تجربه تاریخی) مسلما امروز در جهان اسلام هم این چنین هست ، البته اگر از منظر فرا ملی و فرا فرقه ای به قضیه نگاه کنی ، ... مشخصا در فضایی هستیم که مدلهای "مدرن" که به اسامی غربی شناخته میشن به دوران انقضای خودشون رسیدن و در این دوران گذار پسامدرن هنوز هیچ تعریف مرجعی نتونسته به این جدالهای فکری پایان بده ، هرکس بر نحله ای از افکار ارضا میشه و اجبارا در تعارض با بقیه قرار میگیره که یا در اون افکارش افراط شدید میکنه و یا همچون باد هر از چند گاهی بین وجود و موجود پرسه میزنه و از هیچ کدوم هم هیچ خروجی حقه مشخصی حاصل نمیکنه ،.... مطالعه در پیش از اسلام (حضور 300 خدا در کعبه) و اینکه چطور این خدایان از هر قبلیه مهاجر در یک نسبتا کلان شهر!! به تاریخ اون موقع ! جمع شدند و ظهور پیامبر با ندای "خدای واحد" ، و یا نگاهی به زمان ظهور مسیح (عدم کارایی یهود ، هرج و مرج فکری و سیاسی ، پاگانیسم و ....) و یا حتی به نحوی رنسانس ! نشان از دوره هایی داره که این تعارضات فوق به اشکال مختلفی ظهور یافتند و به ظهور افکار جدید و جایگزین کنسرو های فکری تاریخ مصرف گذشته شدند .... امروز هم به حق اینطوریه ، و شکاف این تعارضات و تضاد ها اینقدر زیاد خواهند شد که به نتایج خصمانه ای مبدل میشه ، تصمیم گیری ها در این دوران نشان دهنده حقانیت طرفین هست و از نظر من همه زیر سوال خواهند رفت و اثبات این برای عامه خون میخواد ! چاره ای جدی تر و اثر گذار تر و بدتر از این هم نیست (کربلا هنوز فهم نشده) ... و اگر خداوند برای امروز ذخیره ای داشته باشه ظهور و بروز خواهد یافت ، چون حقیقتا این زمان موقعشه ، موقعی که مردم باز هم احتمالا نه از روی فهم حق ! بلکه مجددا به ناچار گرد اون خواهند امد ... ----------------------------------- رسول ؛ [quote] بر خلاف نظر برادر واریور من اعتقاد دارم که درگیریها و اقدامات خرابکارانه و تروریستی نمیتونه تا بی نهایت ادامه پیدا کنه و یا منجر به ایجاد جنگ منطقه ای بر ضد سوریه بشه ما خودمون هم در ابتدای انقلاب که مواجه با حملات تروریستی منافقین و سایر گروهکها شدیم که شدتش کمتر از حال فعلی سوریه بود ، ولی تقریبا دوسال طول کشید تا تونستیم این غائله های تروریستی رو سرکوب کنیم . بنا بر این گذشت یکسال و انتظار سرکوب اقدامات تروریستی سوریه بنظر مدت مناسب و کافی نیست . [/quote] هر چند که یک قیاس مع الفارق هست ولی ...؛ اون موقع انقلاب در ابتدای راه ، دولت حاکم هم مشروعیت کافی برای این اقدامات داشت ، کما اینکه اقداماتش کافی نبودند و جواب هم هنوز نداده !! و چه بسا جنگ منطقه ای هشت ساله ای هم پس از موفقیت نسبی در اون بازه علیه با ایران صورت گرفت ! که یکی از عناصر اصلی و پایه های اطلاعاتی اون همین تروریستها (منافقین) بودند .... پس اگر ایران تونست از اون جنگ سر افراز بیرون بیاد و خودش رو نجات بده ، الزاما در مورد سوریه اینطور نیست و به اما و اگر های بسیاری منوط هست ..
  16. [quote]دقیقا مثل آشوبگران در فتنه 88 که ما می خواستیم با اونها بحث منطقی داشته باشیم ولی هرگز موفق نمی شدیم چون اونها اصالتا در پی حقیقت نبودند بلکه منظورشون فقط و فقط سرنگونی نظام و رهبری بود و انتخابات رو بهانه کرده بودند و بهیچ صراطی هم مستقیم نبودند . در آخر هم این ملت بود که طومار ننگینشون رو درهم پیچید و به غائله شون خاتمه داد . اصلا چه لزومی داره که اونها همراه بشن وقتی که طالب حقیقت نیستند بلکه بدنبال اغراض و مقاصد دیگه ای هستند و در این راه از وارونه کردن همه حقایق حتی تاریخ هم ایایی ندارند؟ ... [/quote] مفهومی هست ، به نام " کنش جایگزین " ؛ اگر ما تونستیم معنیش رو صحنه تحرک جریان های اجتماعی بفهمیم ، مشکل حل میشه ... این جایگزینی همه جا یافت میشه به اشکال گوناگون ، ولی شما جنبه روانشناسی اجتماعیش رو در نظر بگیر ...
  17. سلام .. در اینکه این پدیده مربوط به یک موشک یا مانور فضایی هست شکی نیست ، اما در مورد اینکه همون موشک توپول روسی باشه یک سوال مطرحه ... ؛ گفته شده این موشک از آستاراخان (بندری واقع در غرب دریایی خزر) به سمت قزاقستان ، یعنی شرق در فاصله حدود 2000 کیلومتری شلیک شده ، پس چطور میشه که افرادی در لبنان و یا حتی تا بهبهان ! اجزای رها شده از موشک رو دیده باشند ؟! لازمه برادرانی که خودشون شخصا دیدن ، موقعیت جغرافیایی این نور رو مشخص کنند که در چه جهتی روئیت شده ، طبیعتا باید به نسبت ما ایرانی ها شمال باشه ... ------- قدیما که وقتم آزاد بود ! یادش بخیر ، اویشن ویک میخوندم .... ؛ [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/2%7E258.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_2%7E258.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1%7E299.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1%7E299.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3%7E216.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3%7E216.jpg[/img][/url]
  18. [quote]راستی برادر واریور - بحثت زیبا بود فقط من موندم تو این معرکه بالاخره تکلیف مظلومینی که دارن تو چرخ این سلفیها و عربستان و آمریکا له میشوند چی میشه و صرف اینکه نتیجه این جنگ نامیمون به ضرر همه هست بالاخره تکلیف چیه؟ واستیم نگاه کنیم یا اگه ریختن سرمون تا خانوادمون رو قتل عام کنند با وجود اتلاف این سرمایه ها دفاع نکنیم؟ حق باشماست که سیاست جهانی داره به جهت نابودی منابع جهان سوم میره- اما یکی مثل عربستان حاضر شده بشه عامل اجرائی انگلیس و اسرائیل و تو منطقه با فرستادن نیرو و پول اینهمه جنایت راه بندازه بالاخره حق چیه و چکار باید کرد؟ یک درصد هم احتمال اصلاح طرف رو نیمدیم و هدفش هم همین جنگ مذهبیه ؟ [/quote] این یک مسئله کلی تر هست فقط مربوط به خاور میانه نیست ، یک تضاد دیالکتیک در همه امور ، دهها پدیده که برخورد خونینی خواهند داشت و نتیجه ای که حاصل خواهد شد ، در نهایت مشروعیت و حقانیت همه از بین میره ،اینجاست که باید یک فکر اساسی کرد یک بازنگری اساسی، و پس از اون یک نوزایی حاصل میشه ، این نو شدن ایده میخواد ، رهبر میخواد ، نظریه میخواد ، و مقبولیت و مشروعیت ، ... ذخیره خدا برای این روز هست ...
  19. [quote]بشار اسد: اوایل اعتراضات اشتباه کردیم این بنده خودش اذعان داره اشتباه کردن ولی بعضی دوستان قبول ندارن این لینک خبر البته قدیمی هست خبر منبع : http://www.pana.ir/NSite/FullStory/News/?Id=161492[/quote] بشار به لیبی نگاه کرد ، از توطئه ای که میرفت سوریه رو منهدم کنه جلوگیری کرد ! به سرعت ارتش رو مستقر کرد و مقابل هر گونه اقدام خصمانه ایستاد تا این جریان تقویت و سازماندهی به سان لیبی نشه ... این واکنش سریع بشار به نظر من کار بسیار درستی بود ! یکی از دلایل شکست قذافی در سرکوب شورشیان نا توانی در توضیع ارتش در مناطق مورد خصومت بود .. جنگ لیبی بواسطه شورش چند طایفه شروع شد و باقی طوایف پشت قذافی رو خالی کردند تا سالها مجبور نباشند به جنگ داخلی قبیله ای بپردازند ! شاه دست تنها موند و جز نزدیکان و اقوام خودش کسی رو پشت سرش نداشت ، نیروی هوایی حاظر به عمل نمیشد و بسیاری از فرماندهان از تقابل با مردم گریختند ، و اگرنه باید مقابل یک جنگ داخلی قبلیه ای عظیم به دفاع از یک فرد و یک قبیله می ایستادند ، اون چیزی که قذافی رو شکست داد غرب و شورشیانی نبودند که در بنغازی تیر در میکردند و رسانه ها میگفتن پشت درب های طرابلش لشکرکشی کرده اند ! قذافی در این نبرد تنها بود ، .. بشار دست غرب رو خوند و شورش رو به سرعت سرکوب کرد و از بزرگ شدن و سازمان یافتن اون جلوگیری کرد ، انتخابات ولو فرمایشی برگذار کرد و نشون داد که از یک پشتوانه ولو دروغین برخورداره ! (به هر حال این در نظر مردم (توده دو دل) نسبت به حمایت از مخالفان شک وارد میکنه) از طرفی طولانی تر شدن این ماجرا و معلوم شدن عواقب وخیم اون تحمل مردم در حمایت از مخالفان رو تموم کرده ! به هر حال مردم زن دارند ، بچه دارند ، باید نان بخورند ، آینده میخواهند ، امنیت میخواهند ، و ..... به همین ترتیب حمایتشان از شورشیان بی نظم و بی برنامه و بی هدف (برای بعد از بشار) به سمت یک ثبات ولو با وجود یک ظالم گرایش پیدا خواهند کرد و عقلانیت آرام آرام جای احساسات غیر منطقی انقلابی و توده ای رو خواهد گرفت ، لذا این شورشیان هستند که برای نگه داشتن مردم پشت خودشون باید چاره اندیشی کنند ، باید بتونند تنور خصم رو داغ نگه دارند ، کارکرد دولت رو منفی کنند و اینکه دولت مقتدر عامل ثبات و حل بحران باشه باید معکوس بشه ، ... لیکن اگر از اول شورش ها در سوریه با حماقت و طمع غرب و همچنین واکنش سریع دولت سوریه روبرو نمیشد ! الان همچنان مردم تظاهرات آرام در خیابان ها داشتند و دولت مشروعیت امنیتیش رو از دست میداد ! اما نشد ، و به همین خاطر اگر عوامل جهانی دست از این قضیه برندارند این کشتار ها آنقدر ادامه خواهد یافت که اعمال قدرت خارجی مشروعیت بیابد ! . اگر چنین شود ، غرب یا هر کشور متخاصمی با مهلکه آسان روبرو نخواهد شد ، همه آسیب خواهند دید ، و پس از آن مسبب اصلی این آسیب ها کشورهایی هستند که قدرت نظامی به سوریه داده اند ! و جای انتقام از آنها در صورت پیروزی مخالفین در صحنه سوریه وجود دارد ، عمرا دستشان به منافع چین و روسیه برسد ، اما پنجه در صورت ایران کشیده خواهد شد ، و این از مبنای ایدولوژیک و روانی بیشتر از سایر قدرتهای دخیل در اوضاع سوریه با روحیه اعراب سرخورده از شیعه توجیح پذیرتر است ............
  20. سلام ... با توجه به رویکردی که غرب و شرق و همچنین اسد و مخالفان در این مسئله دارند ... ؛ - مشخصا این ماجرا برنده ای نخواهد داشت . - قرار است "خشونت " - " پیگیری اهداف سیاسی با تعصبات مذهبی " - " بی نظمی اساسی هم در ساختار و هم در کنش های مردمی" در کل خاور میانه بوجود بیاید ! . - قرار است این جنگ از پتانسیل گرایش به هدفی خاص " تغییر بشار " به تعارضات عمیق منطقه ای بدل شود ، . - تا مدتها فضای خاورمیانه از دید دولتها امنیتی و از دید مردم نا امن خواهد شد ، و این خود به تضاد میان دولت و مردم و دور شدن آنها از یکدیگر می انجامد . - مردم به نام " دین " و بخاطر مقاصد پنهان سیاسی قربانی جنگ مذهبی خواهند شد ، ریشه اختلافات به سبک تفرقه انگلیسی تا ده ها و یا شاید صدها سال باقی خواهد ماند ، از این جهت که افول اقتصادی سیاسی و وحدت جمعی غرب تا رسیدن به پوشش و همگرایی مجدد زمان بر خواهد بود ! لذا در مناطق حساس "زمین های کشاورزی اقتصاد غرب" همواره باید عدم پیشرفت و ثبات سیاسی وجود داشته باشد ، .. - ذخایر قدرت در عربستان ، ترکیه ، ایران ، پاکستان ، مصر و ... که میتوانست با همکاری و تعامل "سیاسی و مذهبی " به مدیریت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جهان برای قرنها بپردازد ، برای همیشه به منبع خصومت و تقابلات اعتقادی و سیاسی بدل خواهد شد و مترادف با آن عقب ماندگی تکنولوژیک و تولید ، وابستگی دایم سرمایه داری این کشورها را به همراه خواهد داشت . - عاقبت نظام های پدر شاهی " پاتریمونیال " عرب خارج کردن و هدایت سیل خروشان ملتهای خود از پشت سد های سیاسی و فکری دست ساخته خویش به جهتی خارجی از مرزهای جغرافیایی در راستای تحلیل انرژی آنها خواهد بود ... و این بشدت ظرفیت افزایش خشونت های منطقه ای را بالا خواهد برد و چه بسا سیل " اسلام خواهی سیاسی " بخاطر ناتوانی در مدد جویی از افکار دمکراتیک ، ناقص مانده به سمت رهبری خواهی هدف گرا پیش خواهد رفت و همین حکام عرب با مدیریت خصمانه بحران بدنبال هدایت جریان " انقلابی تحول خواهی عرب " به سمت نزاع مذهبی در بازه بین المللی هستند تا نسل بعدی رهبران میراث خصم را تیول داری کنند ، ... - پس از ماجرای سوریه و یا سایر کشورهای عربی جریانهای سیاسی هستند که به دنبال تصفیه حساب خواهند بود نه چند پادشاه های عرب و مردمشان ، لیکن قدرت اساسی این جریانات " احزاب مذهبی " هستند که در روال کنونی گرایش به خشونت در آنها در حال نهادینه شدن هست ، .. - خشونت در سوریه کورکورانه تمام منطقه را در خواهد نوردید ، و (شیعه سنی - عراق واره ) نماد وضعیت آینده سوریه ... - این فتنه یک بار در عراق تجربه شده ، باید بدونیم که اسلام برای عرب "ایدولوژی نیست" بلکه "فرهنگ عربی " محسوب میشه ، یعنی هر کس عرب هست آداب اسلامی و رعایت میکنه و اون هم تضاد ریشه دارد عدنانی قحطانی و. .... امروز در شکل شیعه سنی یا علوی و حنبلی وهابی و ....
  21. [quote]ماجراهای سوریه که در حال حاضر تبدیل شده به انواع و اقسام ربایش افراد بیگناه ( جنایت جنایت هست) و هدف قرار دادن های انتحاری و بمب گذاری های گاه و بیگاه و محل تصفیه حساب دستگا ههای اطلاعاتی کشورهای متخاصم به هیچ عنوان دیگه عنوان انقلاب را نمیتونه یدک بکشه. حداکثر! یک انقلاب به انحراف کشیده شده هست.. [/quote] و اضافه کنم ، این جریان عقده هایی رو بوجود میاره که تا ده ها سال سوریه محل انتقام و تروریسم خواهد شد ، بخصوص در شروع دمکراسی ای که با انتخابات مجلس کلید خورده ، سوریه از هم میپاشد طوری که به نفع هیچ کس نباشد ، الا یک نیروی نظامی مهاجم به قصد اشغالگری ، وضعیت سوریه به عراق بعد از جنگ داره شباهت پیدا میکنه ، شکل دادن دمکراسی در چنین فضای خشونت باری واقعا دشواره ، اینجا یک مشروعیت برای جریان حاکم وجود داره که به حفظ امنیت با خشونت صد در صدی رو بیاره ! و همین مسئله نیاز به تصمیم گیری جهانی در مورد اقدام علیه دولت سوریه و نیروهای حافظ صلح و سازمان ملل بازی رو توجیح میکنه ، ...
  22. worior

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    [quote]صلا چرا خفت؟ بدون خفت هم میشه به رفاه رسید، همونطور که ژاپن و کره و چین و هند و تایوان وسنگاپور بهش رسیدند. متاسفانه تفکری در میان بعضی از دوستان پیش اومده که فکر میکنند برای داشتن استقلال سیاسی، الزاما اقتصاد مملکت باید ویران بشه و دیگه هیچ راه گریزی نیست. به عبارت دیگه فکر میکنند که پیشرفت اقتصادی و استقلال سیاسی دو مقوله متضاد و نافی همدیگر هستند که خود این طرز تفکر ریشه در تقدس و خطاناپذیری ای است که برای سیاست های حاکمیت قائل هستند. فکر میکنند به جز روش کنونی، روش دیگری برای باج ندادن به بیگانگان و حفظ استقلال سیاسی مملکت نیست. در حالی که حکومت های با کفایت هم استقلال سیاسی رو تامیین میکنند و رفاه مادی رو.[/quote] [quote]برادر واریور ما خفت نمیخوایم من اعراب خلیج نشین رو دیدم پس بحث خفت و نوکری را نکنید Neutral نه با خفت نمیشه به رفاه رسید ولی با معامله و تعامل میشه به رفاه رسید.[/quote] فقط میتونم یک جمله بگم " مطالعه رو زیاد کنین " ، با این طرز تفکر ، در همه مسایل به بن بست اساسی میخوریم ! ... خواهش میکنیم اینقدر عامیانه فکر نکنین ... قسمتی از حرفهاتون درست هست ، اما اگر شما رو در مقام عمل قرار بدن مسلما کار دیگری میکنین ! ...
  23. worior

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    دوستان مثل اینکه از اقتصاد و سیاست فقط به دهان و ظاهر بینی کفایت میکنند ، مثلا اینکه کی کجاست ما باید انجا باشیم ! و در آن حد ، ... [quote]مقام معظم رهبری: تا يك كشور اقتصاد خود را قوى نكند پايدار نكند متكى به خود نكند مستقل نكند، نميتواند از لحاظ سياسى و فرهنگى و غيره تأثيرگذار باشد. [/quote] مسئله اینه که الان اقتصاد امروز ، یک مقوله جهانی هست و نه محلی ، ... حتی امریکا هم اقتصادش متکی به خود ، دیگه نیست . شاید اگر دوستان در مورد مسایل اقتصادی کشورهای جهان سوم یا حاشیه اقتصاد جهانی مطالعه کنند بد نباشه ، بخصوص فهم تعاریفی چون " اقتصاد یا سرمایه داری ملی " ، " سرمایه داری کمپرادور " ، " تعاملات جهانی اقتصاد " و در مقوله " مدیریت اقتصادی ، مدیریت منابع انسانی " بخصوص فهم تفاوت نوع " ایدولوژی زده و نزده " اونها و در نهایت " اقتصاد سیاسی " ./. الان تنها چیزی که ما دوست داریم خواسته های نفسانی هست و حسادت به جایگاه باقی کشورها، این شاید باعث رقابت و پیشرفت بشه اما هر پیشرفتی لازمه اش داشتن جایگاه و پیش فرض هایی هست که باید رعایت بشه و تا اونها رعایت نشه تمامی منابع مالی و معدنی و سرمایه های انسانی شما به هیچ کاری نمیاد جز دست و پا زدن بی خود ! ... ------ [quote]خفتی که باعث بشه مردمت در رفاه باشن صد برابر بهتر از افتخاریکه باعث خالی موندن شکم مردمت بشه[/quote] این هم بحث جالبیه ، اما باید پرسید آیا با خفت میشه به اون رفاه رسید یا نه ...
  24. این بحث کلا هیچ منبع مستندی نداره و شایعه محسوب میشه ، ... حتی اگر حقیقت داشته باشه نمیشه روش استنادی صورت داد.. اما چند نکته ؛ نخست اینکه چطور به این نتیجه رسیدن که اف 22 هستن ؟! اگر مقصودشون اون دو تا 22 ای هست که در متن انگلیسی آورده شده باید بگم اصلا ارتباطی نداره ! چرا که احتمالا میتونه شاخصی مرتبط با اسکادران اون جنگنده ها باشه مثل VFA-22 که یکی از مشهورترین و فعالترین اسکادرانها در تهاجم های هوایی آمریکا بوده ../. سطح مقطع یک و نیم متر برای F-18 E/F قابل تصور هست که رهگیری این جنگنده به عنوان ستون فقرات تهاجم هوایی نیروی دریایی آمریکا اهمیت بسیاری داره .. ، اما تا زمانیکه رسما چنین خبری اعلام نشه ، باور چنین امری سخت هست ، هرچند که خیلی جذاب نشون میده ، ...
  25. سلام من کامنت بعضی از کاربران انگلیسی زبان ( به گفته ی خودشون و از نوع مطلبشون گمان می کنم آمریکای بودن ) رو خوندم ، خودشون می گن که اصولا اف 22 رو برای این کنار زدن و به جاش اف 35 رو ساختند به دلیل همین مشکلاتش .... یکی از مشکلات این اف 22 اینه که به ازای هر ساعت پرواز ، حداقل معادل 40 هزار دلار خرج روی دست ارتش آمریکا می زاره ، یکی دیگه ش هم عدم توانایی حمل سلاح های مناسب هوا به زمین هست .... در ضمن ، اف 35 قیمتی تقریبا مشابه اف 22 داره و با توجه به این مشکلات اخیر ، قیمتش حتی از اف 22 بالاتر رفته ... تازه این در صورتی هست که از اف 35 حداقل 2000 فروند برای ارتش آمریکا بسازند ( تنها ) و تعداد زیادی رو به سایر کشور ها صادر کنند که این یعنی تولید فوق انبوه که قاعدتا باید قیمت هر فروند رو کاهش بده .... ولی اف 22 سر هم زیر 250 تا ازش ساخته شده که یعنی تولید نسبتا کم ... اگه نسبت میزان تولید به قیمت رو بگیریم ، می بینیم که اف 22 ارزان تر از اف 35 در میاد ( برای مثاب توجه کنید اف 22 ، دو موتوره هست ولی اف 35 ، تک موتوره ... پس باید اف 22 قیمت بیشتری داشته باشه ... چون دو موتور تقریبا در یک رنج عملکردی هستند ) ..... پس سوالی که مطرح می شه اینه که چرا تولید اف 22 رو که خط تولیدش هم کامل برقرار بود رو متوقف کردن و به جاش دست روی اف 35 گزاشتن که سطح مقطع راداریش هم بیشتره !؟ مسئله پوله ، اف 35 پروژه مشارکتی هست و بازار فروش داره که خط تولیدش مثل اف 16 دهها سال فعال می مونه و سودآور است ، اف 22 به سرنوشت اف 14 داره دچار میشه ، اف 14 هم اگر به ایران صادر نشده بود خیلی زودتر از گردونه خارج میشد ، ضمن اینکه هیچ استفاده خاصی هم ازش نشد !...