nozheh

Members
  • تعداد محتوا

    688
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های nozheh

  1. Reichsmarschall شما كه سلاح مورد علاقه ي خودتونو معرفي نكرديد؟
  2. با تشكر از محمد جواد و سامان عزيز. بقيه هم نطر بديد. icon_wink
  3. icon_question icon_cheesygrin :lol: icon_wink سامان اگه عكس هم داري بذار. حالا اون سلاح ايتاليايي چي هست؟
  4. مممنون. چشم من تا جايي كه توانايي داشته باشم و با استفاده از تاپيك اينجانب در مورد سازمان مجاهدين خلق به تكميل اين مطالب كمك ميكنم. در خدمتگذاري حاظر هستم.
  5. هادي جان با كدوم پول؟ :mrgreen: :!: بعدشم چرا پدر شما در اومد؟ چه مشكي پيش اومده؟اسرئيل به شهر شما حمله كرده.
  6. هيچي نميتونم بگم جز اينكه : خداوندا ما شعيان تا كي بايد تحت آذار و اذيت اين از خدا بي خبر ها باشيم؟ :!: :mrgreen:
  7. به به تاپيك من باز شد. مشكلش تكراري بودنش هست. طبق گفته ي كركس.
  8. مناخيم ولفوويچ بگين روز 16 اوت در سال 1913 در «برست ليتوفسک» در روسيه تزاري متولد شد. در جواني به عضويت جنبش «هاشوميرهاتسير» يا جنبش سرباز جوان درآمد. اين سازمان در سال 1905 براي به اصطلاح دفاع از يهوديان صهيونيست در سرزمين فلسطين تأسيس شد. پدر اوولف دووبگين و نام مادرش آسيه کورسوفسکي و از خانواده يک خاخام سرشناس بود. وي سومين فرزند خانواده بود و معني کلمه «مناخيم» به معناي «تسلي‌بخش» است. يک سال پس از تولد مناخيم جنگ جهاني اول آغاز شد. وي از سن هفت‌سالگي تحصيلات به زبان عبري را آغاز و در سن ده سالگي نخستين سخنراني سياسي خود را در حضور جمع ايراد کرد و سال بعد در 1925 رسماً به يک گروه صهيونيستي موسوم به «هاشومرهاتسير» پيوست. بگين براي اولين بار در سال 1929 موقعي که شانزده ساله بود با شنيدن مطالبي از ژابوتينسکي، مشتاق پيوستن به مسلک ابداعي او (صهيونيسم تجديدنظرطلب) شد. کار اتحاد- هاگانا، ارگون و اشترن که بعد از آن به تنوآت هامري يا جنبش مقاومت معروف شد در نوامبر 1945 با کوشش او به نتيجه رسيد. در ماه دسامبر 1947 مناخيم بگين به فلسطيني‌ها اخطار کرد «ما دست هر کس که خون يهوديان را بريزد با بيرحمي قطع مي‌کنيم» چندي بعد اعضاي ارگون عمليات خود عليه اعراب را آغاز کردند. سازمان هاگانا و ارگون بار ديگر در ماه مارس 1948 براي ادامه فعاليتهاي تروريستي در يکديگر ادغام شدند و طرحهايي را تهيه و اجرا کردند يکي از اين طرحها حمله به روستاي ديرياسين در حومه غربي بيت‌المقدس) بود که در شب 9 آوريل 1948 توسط اعضاي ارگون و اشترن به اجرا گذاشته شد. مناخيم بگين در اين زمان فرماندهي ارگون را عهده‌دار بود. پس از اين، طرح بعدي حمله به شهر يافا بود. حمله به يافا بزرگترين عمليات مستقل ارگون تا آن زمان محسوب مي‌شد.
  9. اميدوارم به حق همين ماه عزيز عزيز رژيم صهيونيستي هرچه زودتر از هم بپاشد. :mrgreen:
  10. مناخيم بگين اين صهيونيست متعصب لحظه ورود خود به فلسطين در اوايل ماه 1942 را چنين تشريح کرده است: موقعي که به سرزمين ماوراي اردن رسيدم و کاروان اتومبيلهاي نظامي توقف کرد از اتومبيل پياده شدم. چند قدمي روي علفها راه رفتم و نفسهاي عميق کشيدم تا از بوي مزارع وطنم سيراب شوم (کتاب شورش نوشته مناخيم بگين ص 124). بگين پس از ورود به فلسطين ابتدا در شهر حيفا و بعد در بيت‌المقدس به عنوان مترجم زبان انگليسي براي فرماندهان ارتش تبعيدي لهستان، مشغول کار شده تا اينکه در ماه سپتامبر 1942 مسئوليت امور مربوط به سازمان بتار در فلسطين را نيز عهده گرفت. انجام وظيفه در شغل مترجمي، پيشرفت اهداف سياسي بگين را کند مي‌کرد و نمي‌گذاشت آنطوري که مي‌خواهد در اقدامات مربوط به سازمان بتار فعاليت داشته باشد. اما باز ترجيح مي‌داد براي ارتش ضد يهودي لهستان فعاليت کند. در نوامبر 1942 موقعي که سران متفقين و مقامات سازمان جهاني صهيونيسم سرانجام اعتراف کردند که نازيهاي آلماني با روش حساب‌شده‌اي قصد ريشه‌کني (يا به تعبير صحيح‌تر کوچاندن) نسل يهوديان اروپا را در سر دارند، گروهي از اعضاي فعال ارگون در آمريکا شروع به اقدامات گسترده‌اي براي بسيج افکار عمومي آمريکا کردند تا از اين طريق بتوانند نيروي متحدي براي يهوديان به وجود بياورند. پس از مدتي مناخيم بگين تصميم گرفت تا با نيروهاي تروريستي ديگر متحد شود. در همان زمان بن‌گوريون و رهبران هاگانا نيز به اين واقعيت پي بردند که براي استقرار حکومت يهود چاره‌اي جز بيرون راندن انگليسي‌ها از فلسطين ندارند. پيشنهاد اتحاد در حالي مورد قبول طرفين واقع شد که بن‌گوريون و هاگانا تا چندي قبل همواره اعضاي ارگون و اشترن را مشتي ديوانه تروريست و فاشيست لقب مي‌دادند. او پس از 10 سال توانست از ادغام حزب حيروت و حزب آزادگان، حزب گاهال را بوجود بياورد. بگين در زمان جنگ شش روزه به عنوان وزير مشاور در دولت حزب ملي لوي اشکول منصوب شد و در سال 1950 از دولت گلداماير استعفا کرد. در سال 1970 حزب ليکود را با ائتلاف برخي احزاب و جنبش‌ها تأسيس کرد. رهبري اين حزب را تا کودتاي سياسي 1977 و تشکيل دولتي به رياست خود، رهبري کرد. وي در اولين دوره نخست‌وزيري خود با انتخاب موشه دايان به عنوان وزير امور خارجه آرزوهاي برخي از اعضاي حزبش را نقش بر آب کرد. پس از ديدار با انورسادات رئيس‌جمهور مصر در بيت‌المقدس، قرارداد صلحي را مبني بر خروج کامل نيروهاي اسرائيلي از صحراي سينا و نيز تشکيل حکومت خودگردان براي فلسطين‌ها در فلسطين اشغالي منعقد ساخت. در 10 دسامبر 1978 به همراه انورسادات جايزه صلح نوبل را دريافت کرد. پس از کناره‌گيري وزير جنگ از سمت خود، وي اين سمت را به عهده گرفت. در زمان انتخابات کنست در ژوئن 1981 موافقت هيأت دولت را براي انجام عمليات نظامي عليه اردوگاههاي آوارگان در خارج از فلسطين اشغالي کسب کرد. در دوره دوم دولت، وي دستور حمله به سلامه الجليل را صادر کرد. اما آريل شارون وزير جنگ آن موقع گزارش دقيقي از اين عمليات به او ارائه نکرد. بگين در 19 سپتامبر 1987 استعفا داد و تا پايان عمرش (1992) در انزوا بسر برد.
  11. جالب بود. خدارحمتش كند :mrgreen: و خاك خبرش نكند. اما خيلي خر بوده. جوگيري بيشتر از اين؟ مثل بعضي از اين فيلماي خودمون كه يه تنه 200 تا عراقي رو ميكشن :lol: :mrgreen: در كل بايد يه خورده واقع بينانه تر به جنگ نگاه كنيم. تشكر اقا رضا :!:
  12. نظر خواصي ندارم فقط خواستم يه چيزي گفته باشم :mrgreen: :!:
  13. nozheh

    برده های جنسی ژاپن

    اگه 2 تا عكس از اين برده ها در حين انجام وظيفه ميذاشتي از كل ايران طرفدار پيدا ميشد. :!: :lol: :mrgreen:
  14. نستور تموم شد؟ :mrgreen: اگه داري بازم بذار تا تاپيكت از اسكرول خارج نشده.
  15. سامان احسنت.خسته نباشي. راستي مگه خودت مترجم نيستي؟ پس اين جمله چيه؟ :mrgreen: اي ناقلا بعدش من نفهميدم سرعت گلوله چند متر بر ثانيه هست. توضيح بده لطفا.
  16. سالار جان موضوع تاپيك عالي هست اما يه اشكال خيلي خيلي بزرگ داره و اونم طولاني بودن مطالب هست. به نظرم مطالب رو به قسمت هاي كوچكتري تقسيم كن. اينطوري اعضاي سايت بيشتر راغب به خواندن مطالب ميشن. موفق باشي :mrgreen:
  17. nozheh

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    براي من كه چيزي نيومد. حيف شد. كلي ميخنديدمو كلي فحش بارشون ميكردم :mrgreen:
  18. ما هم اميدواريم و دعا ميكنيم.[/url]
  19. خداييش خيلي خيلي محشر بود. واقعا خسته نباشي نستور جان. فقط تورو خدا زياد لفتش نده. تند تند قرار بده.
  20. 100٪ آذرخش موافقم. نكنه زيرلفظي ميخواي؟؟؟؟؟؟؟ icon_cool icon_frown icon_frown :oops: :oops: اقا سعيد يه درجه بهش بده تا بگه بله. :oops: :oops: شوخي كردم. ناراحت نشي يه موقع.
  21. nozheh

    جرایم جنگی

    با تشكر از ام ام 1386 - اسكاي ويو - سعيد و بهراد عزيز. ممنون از راهنماييتون icon_cool
  22. nozheh

    زندگی‌نامه فرماندهان جدید ارتش

    به به شفق جان. icon_cool حالت چطوره؟ به خدا ديشب ذكر خيرت بود به بچه ها ميگفتم چه خبر از شفق؟ icon_frown راستي منتظر يه تاپيك در مورد جنگ ايران و آمريكا هستيم icon_frown
  23. nozheh

    جرایم جنگی

    خسته نباشي. من گفتم شرعي نه وجداني icon_cool icon_frown
  24. nozheh

    جرایم جنگی

    يه سوال: آيا غارت خانه هاي فتح شده در زمان جنگ و برداشتن طلا و جواهر و ساعت ها بدون اجازه صاحبخانه از لحاط شرعي مشكل داره؟
  25. nozheh

    موشه دایان

    موشه دایان (در عبری: משה דיין‎) یکی از مشهورترین فرماندهان نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل و بعدها سیاست‌مدار اسرائیلی بود. ژنرال موشه دایان در بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۸ میلادی، فرماندهی ستاد کل فرماندهی و عملیات نیروهای دفاعی اسرائیل را برعهده داشت و چهارمین ژنرال اسرائیلی در این مقام بود. http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Moshe_dayan.jpg عضویت در هگانا و جنگ جهانی دوم موشه دایان در سن ۱۴ سالگی به سازمان هگانا پیوست. ده سال پس از پیوستنش به هگانا توسط نیروهای انگلیسی دستگیر شد و دو سال را در زندان انگلیسی‌ها گذراند. نهایتا در فوریه سال ۱۹۴۱ میلادی آزاد شد و به همراه سازمان هگانا به جنگ علیه آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم پرداخت. در طول جنگ بود که در اثر برخورد گلوله به شیشه دوربینی که در حال نگاه کردن ازآن به مواضع دشمن بود، چشم چپش را از دست داد. جنگ استقلال پس از پایان قیومیت بریتانیا بر فلسطین و اعلام استقلال کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و آغاز جنگ استقلال اسرائیل میان کشورهای عربی و کشور تازه تأسیس اسرائیل، مسئولیت نگهداری از منطقه استراتژیک دره اردن[نیازمند منبع] به وی و نیروهای تحت امرش واگذار شد. با نشان دادن قابلیت‌های فرماندهی در طول جنگ، توانست نظر فرماندهان ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل را به خود جلب کند، بطوری که مسئولیت‌های مهم دیگر و فرماندهی یگان‌های بیشتری در طول جنگ استقلال به وی واگذار شد. فرماندهی ستاد کل ارتش اسرائیل نگاه بسیار مثبت داوید بن گوریون اولین نخست وزیر اسرائیل به موشه دایان و شیمون پرس (که بعدها نخست وزیر و رئیس جمهور اسرائیل شد)، باعث شد تا پله‌های ترقی در حیطه درجات نظامی را به سرعت طی کنند، تا نهایتا موشه دایان در سال ۱۹۵۳ میلادی، به بالاترین درجه نظامی (راو آلوف) در ارتش اسرائیل دست یافت و تا سال ۱۹۵۸ میلادی، فرماندهی ستاد کل نیروهای دفاعی اسرائیل را عهده دار شد. در دوران جنگ کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، فرماندهی جنگ را در مقام فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل خود شخصا برعهده گرفت که نهایتا منجر به پیروزی اسرائیل شد. جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ و جنگ شش روزه وی مقام وزارت دفاع اسرائیل را عهده دار بود و دستورات و پیش‌بینی‌های وی در طول جنگ شش روزه عامل مهمی در پیروزی ارتش اسرائیل بر ارتش‌های کشورهای عربی بود. اسرائیل در پایان جنگ شش روزه، نوار غزه، صحرای سینا، کناره باختری رود اردن (شامل اورشلیم شرقی) و بلندی‌های جولان را تصرف کرد. در کل با پیروزی‌های بدست آمده و سرزمین‌های به غنیمت گرفته شده، مساحت اسرائیل ۳ برابر افزایش یافت. جنگ یوم کیپور پس از مرگ لوی اشکول و انتخاب شدن گلدا مایر به مقام نخست وزیری اسرائیل، در سال ۱۹۷۳، موشه دایان همچنان در سمت وزیر دفاع اسرائیل باقی ماند. اما با غافلگیر شدن اسرائیل در حمله ناگهانی اعراب و اصرار موشه دایان مبنی بر تدافعی نگاه داشتن آرایش نیروهای ارتش اسرائیل در مقابله با اعراب، باعث شد تا در دو روز اول جنگ، نتیجه جنگ به نفع و پیشروی اعراب منجر شود. اما با تغییر استراتژی و دکترین نظامی اسرائیل مبنی بر «کشاندن جنگ به خاک دشمن»، اسرائیل خطوط مقدم ارتش مصر در صحرای سینا را درهم شکست و سپس با پیش روی گذاشتن کانال سوئز و نابودی کامل ارتش ۳وم مصر، به جبهه سوریه پاتکی نظامی زد و با موفقیت نیروهای ارتش اردن، سوریه و عراق را درهم کوبید و تا حومه دمشق را تا پایان جنگ گلوله باران می‌کرد. وزارت خارجه با وجود پیروزی در انتخابات کنست (پارلمان اسرائیل)، پیشنهاد مناخیم بگین، نخست وزیر وقت اسرائیل از حزب لیکود را مبنی بر قبول مقام وزارت خارجه اسرائیل را در سال ۱۹۷۷ میلادی پذیرفت. نقش وی در مقام وزیر خارجه اسرائیل در تدوین پیمان صلح کمپ دیوید در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ و عقد اولین پیمان صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح میان مصر و اسرائیل انجامید، بسیار حایز اهمیت است. مرگ نهایتا موشه دایان بر اثر سکته قلبی در سال ۱۹۸۱ میلادی در تل‌آویو درگذشت. پیکر وی در ناهالال که دهکدهٔ یهودی‌نشینی بود که موشه دایان در آنجا بزرگ شده بود و آنجا را بسیار دوست میداشت، به خاک سپرده شد.