joker

Members
  • تعداد محتوا

    512
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های joker

  1. به جورائي فكر ميكنم واقعا در حد يك داستان باشه... مثلا "لانچر حدود ده سانتى‏متر بزرگ‏تر از در غار بود." اگه 10 سانت بوده . خب كافي بود باد چرخها را خالي ميكردن معمولا ارتباع لاستيك هاي باد شده كاميونها و تريلي ها هم در همين حد هست يا "در همين وقت خلبان رستمى وارد تونل شد و مرا صدا كرد. گفت: بى‏سيم تو را مى‏خواهد. بايد به ماموريت ديگرى مى‏رفتم." اين بنده خدائي را كه هول هولكي براي اين ماموريت وسط كوچه و خيابون سوارش كردن بردنش براي اين ماموريت حالا چطوري وسط كار رفته يه ماموريت ديگه ! بخيال ، بلاخره پيش مياد :lol: ولي دعوا بر سر تانژانت و كتانژانت را نميشه ازش گذشت icon_wink يا اون قسمت كشف در فلزي ... حالا يكطرفش را گوسفند چروني ميكردن و استتار شده بود سمت داخلش چي ؟ مگه ميشه در به اون بزرگي را كسي نديده باشه!!!
  2. لينكش توي سايت فارس نيوز بك گراندش خوشرنگتره :lol: http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8707140603
  3. يه سوال ، اگه قرار باشه براي تسليحات هم از رنگ زد رادار استفاه كنن مشكلات چقدر حل ميشه ؟
  4. بيخود نبوده نژادپرست بودن و خودشون را نژاد برتر ميدونستند :lol: بچه هاي باهوشي به زمان خودشون داشتن...
  5. نويز و استفاده رادارهاي ديگران با استفاده از سيستم رمزمخصوص و هندشيكينگ و شبكه تا حد زيادي قابل رفعه ، احتمالا طرح اوليه نتونه دقت زيادي توي محل هواپيما داشته باشه ولي ورودش به داخل مرز را ميتونه اعلام كنه
  6. نرم افزار Advanced Aircraft Analysis به قول خودشون AAA نرم افزاريه كه محاسبات كاملي براي طراحي بدنه هواپيما ها داره و كلي دنگ و فنگ ( من از فرمولهاش چيزي سر در نياوردم چون كار من نبود ) معرفيش ميكنم شايد .......... به قول خودشون توي صنايع هوائي 45 تا كشور داره كار ميكنه ( البته تهران هم يكيشون هست ) is installed in over 45 countries and is used by major aeronautical engineering universities, aircraft manufacturers, and military organizations worldwide. يه چندتائي عكس از محيط نرم افزار و.... ما بقي اطلاعات تكميلي از روي خود سايتش لينك بخش مربوط به AAA البته چندتائي نرم افزار تخصصي ديگه هم داره كه براي اهالي هوافضا خالي از لطف نيست ليست نرم افزارهاي موجود در اين سايت
  7. هرمدل محاسبه كه براي طراحي بدنه هواپيما بكار ميره ... فشار باد ،شتاب و.... من رشته ام نيست متاسفانه از فرمولهاي اين نرم افزار چيزي سردرنميارم چند سال پيش يك نسخه ازش را از تهران اورده بودن "هسا"ي اصفهان .. دادن قفلشو بشكنم ، از اون موقع يادم بود كه يه همچين نرم افزاري هم هست... تاپيك شفق را داشتم ميخوندم يادش افتادم گفتم بزنم تو سايت بروبچ اينكاره باش حال كنن... در مورد منبع اينترنتي ! لينكهاش كه هست چي بزارم ديگه icon_cheesygrin لينك دانلود اگه منظورتون هست روي سايتشو نگشتم... اگه از اونجا نتونستيد دانلود كنيد بگيد قاطي ارشيوم بگردم اگه تاحالا سي ديش فاسد نشده باشه ! icon_wink
  8. به نقل از : http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8707050890 اولين محموله سلاح را از ياسرعرفات خريديم خبرگزاري فارس: درآن زمان كه كسي ما را نمي‌شناخت و جنس به ما نمي‌فروختند. من رفتم پيش مرحوم ياسرعرفات رفتم و گفتم تفنگ مي‌‌خواهم. حدود پنج هزار قبضه تفنگ كلاشينكف و 500 قبضه آرپي‌جي هفت از او خريدم. حاج محسن رفيق دوست متولد 1329 در محله قديمي و اصيل ميدان خراسان است و از جمله افرادي كه نقشي برجسته در مبارزه بچه مذهبي ها به رهبري امام خميني (ره) با رژيم پهلوي داشته و بلافاصله با پيروزي انقلاب اسلامي ايران وارد صحنه شده و هر جايي كه توانسته به خدمت گذاري به مردم ونظام پرداخته است.او در زمان دفاع مقدس ابتدا مسوول تداركات سپاه و بعد وزير سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در دولت ميرحسين موسوي بوده است و بعد از دفاع مقدس هم مدتي در بنياد مستضعفان و جانبازان خدمت نموده است و هنوز عضو هيات امناي بنياد مستضعفان مي باشد. هرچند او در نگاه بيشتر مردم همان راننده ماشيني است كه مسير تاريخي فرودگاه تا بهشت زهرا را پيمود، اما به هر حال او يكي از بنيانگزاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است و بسياري او را پدر موشكي ايران مي نامند. رفيق دوست اكنون در بنياد خيريه نور كه خود آن را تأسيس نموده به فعاليت در زمينه توليدات دارويي مشغول است. با هر كس در مورد پشتيباني جنگ صحبت مي شود، وقتي صحبت از امكانات و وسايل مي آيد همه متفق القول هستند كه بايد حاج محسن را يافت و از او پرسيد كه چگونه توانسته در اوج تحريم ها و وضعيت ويژه اقتصادي ايران تداركات جبهه ها را به بهترين نحو ممكن انجام دهد.در اين نوشتار برآنيم تا از زبان خود او بخش مهمي از تجارب مديران عالي دفاع مقدس در خصوص چگونگي پشتيباني و تأمين تسليحاتي جنگ را بازگو نماييم. *تأمين تجهيزات نيروي دريايي از ليبي وقتي هم انقلاب اسلامي پيروز شد ليبي جزو اولين كشورهايي بود كه نظير سوريه و روسيه انقلاب ايران را به رسميت شناخت. روزهاي ابتدايي انقلاب، بلافاصله نخست وزير ليبي به ايران آمد. دولت موقت اجازه نداد اين هيات از هواپيما پياده شود. خبر را به من دادند. با مرحوم محمد منتظري در مدرسه رفاه جلسه داشتيم. آنها به خاطر آقاي موسي صدر با ورود هيات ليبي مخالف بودند. گفتم اين دعواها باشد براي بعد. 40ـ30 نفر از اعضاي كميته استقبال را برداشتم و رفتم فرودگاه. دولت موقتي‌ها را از فرودگاه بيرون كرديم. رفتيم در هواپيما را باز كرديم. جلود و همراهانش را به هتل شرايتون برديم و در دو طبقه اسكان داديم. بعد هم آورديم با امام (ره) ملاقات كردند. اين مساله براي ليبيايي‌ها خيلي شيرين بود. نيروي دريايي ايران در زمان شاه، با نيرو دريايي ليبي هر دو توسط آمريكايي‌ها درست شده و كاملاً شبيه هم بود. ما دو ناو بزرگ داشتيم كه درست مثل ناوهاي ليبي بود.. وقتي قذافي در ليبي به مسند قدرت نشست، تجهيزات روسي را جايگزين ناوهاي آمريكايي كرد. ناوها، توپ‌ها و همه ادوات مثل هم بود. ليبي آنها را از رده خارج كرده بود. من رفتم ليبي هر چه كه داشتند گرفتم بنابراين تجهيزات ناوهايمان را از ليبي گرفتيم. با دو كشتي تجهيزات ناوها را آورديم. در حقيقت رفاقتمان از اينجا شروع شد. *خريد اولين محموله سلاح در جنگ از ابتداي تشكيل سپاه تا پايان جنگ مسؤول پشتيباني سپاه بودم.درآن زمان كه كسي ما را نمي‌شناخت و جنس به ما نمي‌فروختند.پيش از انقلاب من با سازمان فتح ارتباط و با شخص مرحوم عرفات هم آشنايي داشتم. من رفتم پيش مرحوم ياسرعرفات رفتم و گفتم تفنگ مي‌‌خواهم.به لبنان رفتم و زير كوهي كارخانه شان را ديدم. حدود پنج هزار قبضه تفنگ كلاشينكف و 500 قبضه آرپي‌جي هفت از او خريدم. به مرور در اين اواخر در حجم‌هاي بزرگ تسليحات مي‌خريديم. *ايجاد صنايع جنگي در سپاه در دوران جنگ ما در محاصره كامل نظامي بوديم. اولين كشوري كه از آنجا مهمات تهيه كردم فلسطين و پس ازآن كره شمالي بود. كشوري عقب افتاده، اما از نظر نظامي پيشرفته. من در آنجا به ملاقات كي مين سونگ مي رفتم. او به انقلاب اسلامي خيلي علاقه مند بود و با سعه صدر با ما برخورد مي كرد. البته پول هم در ازاي تجهيزات مي گرفت. يك روز به من گفت چرا از ما اسلحه و مهمات مي خري؟! برو خودت بساز. اصولاً ملتي كه ديگران بخواهند فشنگ تفنگش را بدهند موفق نمي شود! از همان موقع كه حدود سال 59، قبل از جنگ بود، تصميم گرفتم در سپاه صنايع ايجاد كنيم. *مانع تراشي هاي بني صدر براي تأمين تسليحات از داخل در ابتداي جنگ و در دوره بني‌صدر حتي براي تأمين تسليحات از داخل هم مشكل داشتيم. يك روز شهيد كلاهدوز، قبل از شكست حصر آبادان، به من گفت اگر هزار قبضه اسلحه ژ3 بيشتر بدهي مي‌توانيم 4 هزار نفر را وارد عمل كنيم. رفتم دزفول. ديدم بني‌صدر هم همراه استاندار آنجاست. گفتم دستور بدهيد هزار قبضه اسلحه به ما بدهند. گفت برو از اربابانت بگير. گفتم ارباب‌هايم چه كساني هستند. اسامي بزرگان انقلاب، آقايان خامنه‌اي، بهشتي و هاشمي رفسنجاني را گفت. گفتم اسلحه دست ارباب‌هاي من نيست دست توست. بني‌صدر گفت نمي‌دهم. يادم هست لباس نظامي هم پوشيده بود. به محض اينكه بني‌صدر سوار جيپ شد من هم رفتم زير لاستيك‌هاي جيپ خوابيدم. گفت چكار كنم. گفتم يك حواله هزارتايي ژ3 بنويس. نوشت و من هم آمدم تهران. اول كه آمدم گفتند نمي‌دهيم. ما هم يك عده از بچه‌ها را برداشتيم و رفتيم قفل‌ها را شكستيم. سه هزار ژ3 و تيربار برداشتيم. همه را شماره‌برداري كرديم گذاشتيم آنجا و آمديم بيرون. *تهيه موشك اسكاد از ليبي قبل از اينكه در سال 62 وزير سپاه بشوم، به سه تا كشور زياد سفر مي‌كردم. سوريه، ليبي و كره‌شمالي. آنها با ما همكاري مي‌كردند و سوريه و ليبي بيشتر از كره با ما همكاري مي‌كرد. يك‌سال اول به سوريه و به ليبي نرفتم. آنها رسما من را دعوت كردند. من تحت عنوان يك سفر رسمي همراه با برخي فرماندهان سپاه نظير سردار صفوي و سردار وحيد، اول به سوريه و بعد به ليبي رفتم. خاطرم هست اولين سفري بود كه با لباس سپاهي مي‌رفتيم. مقامات ليبي هم در سطح بالا استقبال كردند..قبل از اينكه به ليبي بروم اول پيش آقاي هاشمي و بعد نزد مقام معظم رهبري كه آن زمان رئيس جمهور بودند، رفتم. آقاي هاشمي گفت حاج محسن مي‌تواني از اين دو تا كشور موشك بگيري. عراق بدجوري به تهران موشك مي‌زند و هواپيماهاي ميگ 25 بالا‌سر تهران مانور مي‌دادند. گفتم به اميد خدا. خدمت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رفتم. ايشان فرمودند تهيه موشك از آنها فكر خوبي است، اما فكر مي‌كني آنها موشك در اختيار ما قرار مي‌دهند. گفتم آقا سنگ مفت، گنجشك مفت. رفتم سوريه. با مرحوم اسد ملاقات كردم. ايشان به ايران محبت داشت. جريان را گفتم. گفت ما هنوز با اسرائيل در حال جنگ هستيم و آتش‌بس فرماليته است. ضمن آن كه آن بخش از مهماتي كه شما مي‌خواهيد در اختيار ما نيست. در اختيار روس‌هاست. من نمي‌توانم به شما موشك بدهم اما اگر خواستيد ما به نيروها و بچه‌هاي شما آموزش مي‌دهيم. همانجا قرارها را گذاشتم و هماهنگ كردم تا يك گروه 40 تا 50 نفره به سوريه بروند. آنها رفتند و آموزش‌هاي لازم راجع به موشك را شروع كردند. وقتي به ليبي رفتيم ابتدا با آقاي جلود، نخست‌وزير ليبي و معاون آقاي قذافي ديدار كرديم. در مذاكراتمان، آقاي جلود مي‌گفت كه ليبي از انقلاب اسلامي حمايت مي‌كند. در عين حال مشكل عربي بودنشان را هم مطرح كرد. ايشان نزديك به نيم ساعت سخنراني كرد. ديدم اينطور نمي‌شود. يكدفعه با دستم محكم زدم روي ميز مذاكره بطوريكه جلود تكان خورد. گفتم دروغ مي‌گوييد. جلود گفت چرا؟ گفتم شما مي‌گوييد ايران ام‌القراي جهان اسلام است و تهران هم مركزش. در حاليكه صدام هر روز تهران را هدف قرار مي‌دهد و ما تجهيزات كافي براي دفاع نداريم. گفت چه مي‌خواهيد. گفتم موشك. جلود با اين پيشنهاد كمي تامل كرد و گفت اين كار من نيست. كار شخص قذافي است. گفتم برويد آقاي قذافي را آماده كنيد. وقتي پيش قذافي رفتم چون لباس نظامي داشتم سلام نظامي دادم. بعد از آن ديدار، جلود گفت كار خودت را كردي. بياييد موشك‌هايتان را ببريد. همانجا به رئيس دفترش گفت 10 تا موشك اسكات B آماده كنند. بعد از سرهنگي پرسيد كه كداميك از نيروها مي‌توانند به ايران بروند و با بچه‌‌هاي سپاه كار كنند. او گفت كه سرگرد سليمان خوب است. قذاقي گفت به سرگرد سليمان ماموريت بدهيد تا با تيم خودش به ايران برود. بعد اضافه كرد از امروز فرمانده آنها حاج محسن رفيق دوست است. هر چي حاج‌ محسن گفت بايد اطاعت كنند. ما برگشتيم به ايران. تقريبا حمل موشك‌ها مصادف شده بود با سفري كه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي مقام معظم رهبري به ليبي كرده بودند. من هم همراه ايشان به اين سفر رفتم. ما كه رسيديم هواپيماي ديگري موشك‌ها را بار زده بود و آماده پرواز به ايران بود. به هر حال ما موشك اسكاد B كه 350 كيلومتر برد داشت را به ايران وارد كرديم و اولين آن را به بانك رافدين بغداد زديم. اينها با اختلاف كم به هدف مي‌خوردند. نهايتا 500 متر اينطرف و آنطرف ممكن است اصابت كند كه در اين برد اصلا مهم نيست و جايز است. با اين حال بسياري از موشك‌هايي كه ما زديم، به لطف خدا به هدف اصابت كرد. يكي را من خودم شليك كردم. قبل از آن دعاي توسل خوانديم. بعد باشگاه افسران عراق را هدف گرفتيم. شليك كه كرديم بلافاصله راديو بغداد و چند تا راديو عربي را گرفتيم. چون چند دقيقه بعد معلوم مي‌شد كه سرنوشت شليك چه بوده. به لطف خدا راديوهاي آنها اعلام كردند كه موشكي به باشگاه افسران اصابت كرده است. برد اسكات B براي ما مناسب بود. چند بار كه شليك كرديم، عراقي‌ها گفتند كه ما ديگر موشك شليك نمي‌كنيم. البته يكي از آن 10 تا موشك را كه آوردم، به باغ شيان بردم و دادم به مركز تحقيقات سپاه. آنجا به دوستان گفتم كه اين را اوراق كنيد و از روي آن موشك بسازيد. بعد عكسي از همان موشك گرفتند. بالاي آن نوشتند تقديم به پدر موشكي ايران.الان با همان كپي سازي ها رسيده ايم به موشك شهاب و بالاتر از شهاب.بعدها از كره‌شمالي همين موشك اسكاد B.را خريديم. *پشتيباني عمليات خيبر معمولا هر عملياتي كه مي خواست انجام بگيرد بعد از اينكه فرماندهي تصميم مي گرفت و به تصويب فرمانده جنگ مي رساند، اين عمليات را به ما معرفي مي كردند و ما مي رفتيم از نظر موقعيت محلي و امكاناتي كه براي انجام عمليات لازم بود را بررسي مي كرديم و تجهيزاتي كه مي خواست را تهيه مي كرديم. و با توجه به اينكه در اين عمليات عبور از راه هور و رسيدن به جزاير مجنون مورد نظربود، و از ما تعداد زيادي قايق و شناور هاي خشايار تعويض موتور شده خواسته بودند. اين خشايارها كه نفربرهاي از رده خارج شده ارتشي سال 1340 بود، در تهران به عنوان ديوار پادگان اردشير بابكان دو تا دو تا روي هم گذاشته شده بود. ما آنها را گرفته بوديم و در حال تعويض موتورش بوديم چون موتورهايش به درد كار نمي خورد. امكانات خاصي كه براي عمليات خيبر مي خواستند در درجه اول قايق بود و همين خشايارها البته مسئله پل هم مطرح است كه بحث مفصلي دارد. مثلا مي گفتند يك قايق مي خواهيم اين تعداد نيرو حمل كند يا يك قايق مي خواهيم رويش يك كاتيوشا نصب كنيم، البته ميني كاتيوشا، يك قايق مي خواهيم كه رويش دوشكا نصب شود. يا نمونه مي دادند، يا خودمان طراحي مي كرديم. اين بود كه قالب اين را بسته به تعدادي كه مي خواستيم يا زماني كه داشتيم - اگر زمان طولاني بود تعداد قالب كمتر اگر زمان كوتاه بود تعداد قالب بيشتر- و يك جاي وسيع هم تدارك ديده بوديم كه به اسم شهيد كلاهدوز نامگذاري كرديم روي آن قالب ها قايق را مي ساختيم و مي فرستاديم جبهه همين طور در مورد خشايار. موتور قايق ها را هم از خارج وارد مي كرديم يكي از ويژگي هاي ما در طول جنگ اين بود كه درخواست هايي كه داشتيم خيلي غير متعارف بود و اگر دقت نمي كرديم لو مي رفت كه براي جنگ مي خواهيم استفاده كنيم و از نظر حفاظت اطلاعات بايد دقت بسياري مي كرديم مثل خريدن موتور، مثل خريدن حتي تويوتا، مثل خريدن لباس غواصي. مثلا در ارتش هاي دنيا خيلي غواص داشته باشند صد يا دويست تا لباس براي كارهاي خاص مي خريدند ولي فرماندهان از ما دو هزار تا لباس مي خواستند آن هم در زماني كوتاه. براي تهيه اين لوازم چند نفر را بسيج مي كرديم از چند كشور مختلف و به نام چند كشور مختلف پول مي داديم تا بروند آنجا خريد كنند و بياورند اينجا تحويل دهند. براي عمليات خيبر لباس غواصي تعداد زيادي نخواستند. در عمليات فاو ما حداقل نياز لباس غواصي مان به 6000عدد رسيد كه تهيه آن خودش داستاني داشت. در عمليات خيبر مثلا مي خواستيم قايق موتور بخريم، از جاهاي مختلف اقدام مي كرديم. مي رفتنيم از كانادا موتور ياماها تهيه مي كرديم و به همين علت متوجه نمي شدند براي چه كاري مي خواهيم در مجموع كار لجستيك كاري پنهان ولي فوق العاده پراهميت است، به بچه هاي روابط عمومي و سايرين مي گفتم اگر شما كار نكنيد خيلي معلوم نيست ولي اگر تشكيلات ما 6 ساعت فعاليت نكند براي فردا صبحانه نداريم. نيروهاي ما شبانه روز تلاش مي كردند و منطقه را انتخاب مي كردند و اگر دقت نمي كرديم نمي توانستيم كار انجام بدهيم. اوج كاري كه در خيبر صورت گرفت و مي توان گفت پديده بود، پل خيبر بود. يك طرحي بود كه نماينده جهاد در دولت مطرح كرد و طرح اوليه مربوط به جهاد بود اما آن پلي كه ساخته شد آن طرح نبود و كار ساخت آن را به ما سپردند به ما آن طرح را برديم اصلاح كرديم و در مجموع ظرفيت عبور 5 تن بار را داشت، به شكلي كه نفربر، تانك و كاميون به راحتي بتواند از روي آن عبور كند. براي نصب آن يك روز با مشكل بر خورديم. نيزارها آنقدر فشرده بود كه با هيچ داسي قطع نمي شد.حتي هر چيزي در مملكت مي ديديم مي شود با آن قطع كرد را امتحان كرديم. بالاخره رفتيم آنجا كه بچه ها فتح كرده بودند يك ني كوب عراقي پيدا كرديم كه آنها از اين ني كوب براي خشك كردن هور و تبديل ني زار به درياچه استفاده مي كردند. بلافاصله اين دستگاه را برديم اراك و كپي سازي كرده و از روي آن چند دستگاه ساختيم. زمان هم محدود بود، در حدود 2 يا 3 روز اين كار را بايد انجام مي داديم و نهايتاً 14 كيلومتر پل ساختيم. يكي از كارهاي بزرگ در جنگ همين پل خيبر بود كه در عمليات بدر قطعات آنرا بزرگتر و مدرن تر كرديم. يك شب ساعت دوازده بود كه گفتند امشب به ما بايد تعدادي جرثقيل دستي و جك هاي مخصوص بدهيد، كه حالا هر جايي پيدا نمي شد و براي عمليات لازم بود.آنقدر كار مهم بود كه به يكي از بچه ها گفتم فوراً برو اهواز و ببين صاحب اينگونه فروشگاه ها چه كسي است،او را پيدا كن و لوازم را بخر. بچه ها گفتند اگر نشد.گفتم اگر نشد برويد خودتان مغازه را پيدا كنيد قفلش را ببريد، برويد داخل مغازه خودتان وسايل را بياوريد ولي يك نامه بنويسيد كه صبح بيا فرمانداري و پول اجناست را بگير. يك قفل جديد هم بزنيد به در و برويد كليد را بدهيد به استانداري. اينها همين آخري را انتخاب كردند رفتند از يك مغازه بزرگي هر چه مي خواستند برداشتند نامه نوشتند و قفل را زدند. طرف صبح آمد ديد قفلش باز نمي شود يك نامه روي قفل نصب است كه نوشته ما ديشب آمديم مغازه و چيزهايي برداشتيم، برويد استانداري و صورتش در مغازه و آنجا است و پولش هر چه باشد مي دهيم. يعني اين جور زمان براي براي ما تنگ بود و بايد كار تداركات را انجام مي داديم. موادي هم كه براي زير اين پل مي خواستيم يك تاجري وارد كرده بود. رفته بودند از او بخرند و او نمي فروخت. به من گفتند، گفتم عيبي ندارد. شب ساعت 12 برويد در خانه اش و در هر وضعي بود او را بياوريد اينجا. آدمي كه مواردي را دارد و مي داند ما براي جنگ مي خواهيم و پولش را هم مي دهيم، ومي خواهد احتكار كند و فقط به خودش فكر مي كند لذا بايد آن را به زور گرفت. دفتر وزارت آن زمان در خيابان فردوسي بود. تقريبا پنجاه و خورده اي سالش بود، خيلي ناراحت بود گفتم مرد حسابي مگر اين جنس را نمي خواهي بفروشي؟ مگر تو نمي داني احتكار در زمان جنگ حرام و هم جرم است؟ مرضت چيه؟ خوب اين جنست را بده و هر چه مي خرند ده درصد هم گران تر بگير. گفت: اگر نخواهم بفروشم. گفتم : همين جا مي دهم ميدان تير. نهايتاً پولش را هم كامل داديم و حواله انبار را ازش گرفتم و شبانه رفتيم جنس را آورديم و ريختيم براي كار. البته در كنار نصب پل خيبر،جهاد داشت جاده اي مي ساخت به نام سيد الشهدا كه بالاي دو تا سه ماه طول كشيد.كار ارزشمندي هم بود اما پل از روز ساخت تا نصب فكر مي كنم بيست و اندي روز دوران نصب آن بود،كه يكي از كارهاي عجيب جنگ بود. ادامه دارد ويژه نامه فارس در هفته دفاع مقدس
  9. فكر كنم اسرائيليها را جو بگيرتشون ، رئيس جمهور بعديشون مستر احمدي نژاد را انتخاب كنن icon_wink
  10. هواپيماها براي ديد پشت سر خودشون از چي استفاده ميكنن ؟
  11. بيچاره عربها icon_wink از سايتهاي علما شروع شد اومد روي سايهاي هكرهاي ايراني كه جواب مثلا هكرهاي عرب را داده بودن ! و حالا گير كردن همين سمت ايرانيش.... به نظرتون وهابيا اگه پشت اين قضايا بودن الان چقدر كيف ميكردند. امروز : http://www.ashiyane.org/forums پيوست : لائيك بودن يك كشور بعضي وقتا به نفعشه ...
  12. حيف f14‌ خدائيش بدريخت تر نميتونست نقاشي كنه icon_wink براي دريافت عكس هاي زيبا ( كار حرفه اي عكاسي از هواپيماهاي شكاري و بمب افكن ) http://viperwest.hill.af.mil/photos.html
  13. تيتر اخبار امروز را نخوندين در رابطه راپيش نويس قطعنامه چهارم ، روسيه ايران را به گرجستان فروخت :mrgreen: 100تا قطعنامه هم بدن نميدونم چرا حداقل يه راهپيمائي نميشه كه توش 4تا دري وري هم به روسها بگيم.......
  14. جوکر جان شرمنده که توی آفسایدی :lol: مطلب را خوب بخوان ( هکر ها عربی بوده اند ولی یک ایرانی دو روز پس از هک کردن سایتهای شیعه رفته وب سایت group-xp.net را درست کرده و بعد از چهار روز وب سایت خودش را برای معروف شدن هک کرده :mrgreen: گروه xp عربی - وب سایت رسمی ندارد!!!!!!!! ----------------- موفق باشید امپراتور من تو افسايد نيستم شما هولي مثلا سوتي بگيري ؟!؟! :mrgreen: دقت كن منظورم را بهتر ميفهمي :lol: هنوزم مطمئنيد هكر ها عرب بودن ؟ هنوزم مطمئنيد اين جنگ مثلا بين ايرانيا و عربها را اصلا عرب ها شروع كردن ؟ اصلا عربي را توي دنياي اينترنت ميشناسيد كه بيشتر از ياهو مسنجر چيزي حاليش باشه ؟ بزار راحتتر بهت بگم از روزي كه كف اينترنت بودم تا الان فقط دوتا نرم افزار معروف از اعراب ديدم ( ديگه اند نرم افزار بودن كه اسمشون را يه جوري بلاخره شنيديم) يكيش ocr سخر بود ( كه به سفارش اعراب هم نوشته شده بود مطمئنن نه خودشون ولي خب عربي بود ) دوميش آنپكر themida كه يكي از قويترين پروتكتورهاي دنياست ( احتمال ميدم سورس از چيني ها خريده باشن براي معروف شدن چون نسخه هاي تميدا كه دستكاري شده بودن را قاط ميزد ) اين مثال را زدم كه مطمئن باشي با اين وضع علمي در دنياي كامپيوتر از اعراب انتظار نداشته باشي هكر هم داشته باشن :!: احتمال 0.01 %
  15. يادتونه گفتم مطمئنيد هكرها عرب هستند يا نه ؟ :mrgreen:
  16. اقاي رفيق دوست اين اواخر پشت سرش حرف و نقلهاي زيادي از فساد اقتصادي بود كسي منبع معتبري غير از شايعات داره ؟
  17. نظر اول : چيزي كه عوض داره گله نداره نظر دومم : توي دنياي اينترنت حتما كسي با هويت واقعيش نيست ، ممكنه هكر ها از هر دين و كشور ديگه اي هم باشن ( تقرفه بينداز و حكومت كن )
  18. موشك يا سلاحي هست كه دقت اينو داشته باشه كه از دهانه لوله توپ سوار بر تانك وارد بشه ؟ پاشنه آشيل.
  19. خوبه با الياس كارت نفرستاده بودن :mrgreen: گاهي وقتها يادمون ميره منافقها هم يك زماني بودن و مردم را ميكشتن ، خوبه ياد آوري ميكنن...
  20. آخريشو فقط دانلود كردم (61 مگ ) پهناي باند 1 مگ هم حالي ميده ها icon_cool در مورد صواريخ icon_frown كوثر و رعد هست و توپ دريائي و .... كاش يك توضيحي در مورد هر لينك ميدادين .... اضافه كنم كه : تازه فهميدم چرا مركاوا هاي اسرائيلي بيچاره شده بودن :oops: دقايق آخر فيلم ديدن داره :oops: در هر حال شديدا تشكر icon_frown
  21. تبليغات ديرهنگام براي فروش ابزار جنگال كه خيلي وقته خودمون خوبترش را داريم. منحرف كننده هاي ليزري هم كه داريم اينا را نميخوان بفروشن ؟ icon_cool چطور ميخوان تاسيساتي كه بيشتر از 300 متر زير زمين هست را با بمب نابود كننده ؟ تاسيساتي كه براي 9 درجه ريشتر زلزله طراحي شدن پيوست : راستي وقتي ما ميگيم هر كشوري با آمريكا برعليه ما كمك به جنگ بكنه دشمنمونه و ميفرستيمش هوا ! زدن ماهوارده هاي Gps بالاسرمون كه زياد هم سخت نيست(راستي مدار قرار گيري اين gps ها كدوم مداره و توي چه ارتفاعي؟ http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/9/9c/ConstellationGPS.gif
  22. joker

    رز سفید استالینگراد

    خدابيامرز اينقدر هم كه روسها ميگفتن خوشكل نبوده icon_frown