mahdi345n

Members
  • تعداد محتوا

    684
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط mahdi345n


  1. شهید بهنام نیکنام

    تاریخ تولد:10/4/1346
    نام پدر: الله شکر
    تاریخ شهادت: 22/6/1373
    محل تولد: تهران /تهران
    محل شهادت: هرانيتسا
    مزار شهید: بهشت زهرا (س)
    طول مدت حیات: 27




    دهم تيرماه سال 1346 تهران پذيراي وجود گرم و مهربان اولین فرزند خانوادة نیکنام شد. در آغازين روزهاي حياتش با عشق حسين بن علي (ع) خو گرفت و کم‌کم به هيأت «حسين (ع)» جان راه يافت و در جرگة خادمين فرزندان زهراي اطهر (س) قرار گرفت و پروانه ‌وار گرد محفل اهل‌بيت (ع) گشت و روحش را در زلال عشق حسين (ع) صيقل داد. در زمان انقلاب به دلیل سن کمی که داشت به همراه خانواده به راهپیمایی می رفت. در عملیات مرصاد در سال 1368 شرکت کرد. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد. به مدت 2 سال و 6 ماه در وزارت امور خارجه مشغول به کار بود تا در سرزمین مظلومان بوسنی و هرزگوین به شهادت رسید. شهید نيکنام در آغاز جنگ کشور بوسني و هرزگوین، به منظور دفاع از حق و ناموس مسلمين پا به عرصه‌ي نبرد نهاد و به عنوان کارمند سفارت ايران(کارگزار جمهوري اسلامي) در بوسني و هرزگوين به اين کشور رفت.کار شبانه‌روزي به منظور تحقق آرمانهاي مسلمين از جمله دغدغه‌هاي او در آن زمان بود. بيست و دو روز از شهريورماه سال 1373 گذشت؛ بهنام به همراه تني چند از برادران ايراني‌اش جهت تحويل گرفتن پيکر شهيد نواب به موستار رفت اما در هنگام بازگشت در محلي به نام «هرانيتسا» در تيررس صربها بود، به علت برخورد کاميون با خودرو حامل وي به شهادت رسيد. پيکر رعنا جوان 27 ساله‌ي ايران اسلامي را به ايران انتقال داده و در بهشت زهرا (س) به خاک سپردند. خاطره ایی از مادر شهیدزمانیکه همه تصور مي‌کردند درهاي شهادت با اتمام جنگ بسته شده است، بهنام اين خادم اهل‌بيت (ع) به سوی خدا هجرت کرد و در غربت چون پیشوایش مظلومانه خاطره رشادتهای خون نگار جبهه های بوسنی و هرزگوین را زنده نگاه داشت. در آن ايام که در بوسني بود روزي در حين صحبت اندوه عميقي در صدايش احساس کردم. نگران شدم. علتش را پرسيدم گفت: «مادرجان اين اولين محرمي است که در هيأت «حسين جان (ع)» شرکت ندارم و امسال توفيق از من سلب شده است». سعي کردم او را آرام کنم، هدف بزرگش را به او تذکر دادم و گفتم:«مادرجان با همان تعدادی که در سفارت هستيد عزاداري کنيد انشاء‌الله خدا قبول کند». سالها گذشت، بعد از شهادت بهنام فيلمي به دستمان رسيد. بر روي سجاده نشسته و با مداحي حاج منصور ارضي زيارت عاشورا مي‌خواند و اشک مي‌ريخت. خاطره ای از :خانواده ی شهیدروزیکه پيکر پاک بهنام را به ايران آوردند، براي استقبال به فرودگاه رفتيم اما پدر نتوانست به همراه ما بيايد. ساعتي بعد که بازگشتيم پدر گفت: «همان موقع که پيکر بهنام را به فرودگاه مهرآباد آوردند، من در عالم خواب ديدم که به خانه آمده است.» از او پرسيدم:«بهنام جان کي رسيدي؟» خنديد و گفت:«همين الان آمدم حالي از شما بپرسم و بعد خانه‌ي علي اماني و همسرش را ببينم. دلم مي‌خواست بگويم :« بهنام جان رسيدن به خير، اما چرا اينگونه چرا با پيکري خونين آمدي، هنوز تو را در لباس دامادي نديدم.» دلم مي‌خواست بگويم:« بهنام حسرت ديدار دوباره ات بر دلم ماند.» خاطره ای از: حبيب الله پور مطهر سفارت ايراني در بوسني تازه تأسيس شده بود و نياز به نيرو داشت، و من يک ماه بعد از عزيمت آقاي طاهريان و بهنام به سارايوو رفتم. آن روزها همه به دنبال کار بوديم. بهنام علاوه بر امور دفتري و تايپ هر کار ديگري را که به او محول مي‌شد با عشق انجام مي‌داد. تا اينکه برادر سيد حسين نواب مفقود شد و بنا به دستور سفير، من و بهنام مسؤول پيگري اين حادثه شديم. قبل از حرکت به شوخي به او گفتم وصيت‌نامه‌ات را بنويس. ساعت 11 شب به سمت پارازيچ، شهري در آن سوي کوههاي ايگمان، به راه مدام به مسؤول تحويل شهداء مي‌گفت:«پيکر شهيد را آنچنانکه در شأن يک ايراني است بسته‌بندي کنيد افتاديم. هوا تاريک بود که به آنجا رسيديم و در آنجا مطلع شديم که ايشان به شهادت رسيد‌ه‌اند. پيکر شهيد نواب را به بخش مسلمان‌نشين آورديم. بهنام با دوربين فيلمبرداري تمام آن لحظات را ثبت کرد. و اگر روزي پيکر مرا هم نزد شما آوردند، خوب بسته‌بندي‌اش کنيد. از حرفش ناراحت شدم و به فکر فرو رفتم. اواخر شب کنار درياي آدرياتيک رفتيم و عکس يادگاري انداختيم. همانجا احساس کردم او ديگر به دنياي مادي تعلق ندارد.خاطره ای از: آقای غیاثیروزهاي زندگي با بهنام در سارايوو پر از خاطره است، محرم سال 73 مراسم عزاداري سالار شهيدان را در آنجا برپا کرد. شب تاسوعا پس از اتمام مراسم عزاداري در محل سفارت، در نيمه‌هاي شب به محل کارش برگشت. همه خواب بودند اما او هنوز مصائب کربلا را زمزمه مي‌کرد. صبح براي نماز به سراغش رفتم. اشک از چشمانش جاري بود، و زير لب نام خدا را مي‌خواند. پرسيدم:«مگر ديشب نخوابيدي؟» نگاه غريبي داشت آرام پاسخ داد:«در طول عمرم شبهاي تاسوعا و عاشورا را نخوابيده‌ام. شهادتروز بيست و دوم شهريورماه بود، مقارن ساعت 30/4 صبح شهید نیکنام به همراه 3 نفر از برادران ایرانی خود و یک راننده ي بوسنیایی از پازاریچ عازم سارایوو بودند که در ارتفاعات اگمان و پس عبور از آن در محل به نام «هرانيتسا» که در دید و تیرس نیروهای صرب و به دلیل خطرات بسیار زیادی از قبیل تیر اندازی دقیق صربها به سوی خودروهای در حال حرکت و قرار داشتن جاده بر روی مرز حایل بین منطقه صربها و ارتش مسلمانان بوسنی با کامیون که از سمت سارایوو عازم پازاریچ بود و به شدت تصادف می نماید و در همان محل که زیر آتش صربها نیز قرار داشت به شهادت می رسد. ساعت 13:30 بعدازظهر روز بعد به کمک پليس پيکر شهید از طريق تونل به سارايوو منتقل شد. در سارایوو پس از انجام مراحل قانونی با هواپيمای un از سارايوو به زاگرب انتقال يافت و پس از يک روز توقف در زاگرب مقارن ساعت 9 در تاریخ 27/6/1373 صبح به همراه پيکر شهيد عباس اهوازي به فرانکفورت و سپس به تهران انتقال داده شد. و پس از تشیع در تهران برای خاک سپاری به بهشت زهرا انتقال یافت. خاطره ای از: عباس افشار يکبار بهنام براي غذا آتش درست مي‌کرد و ذغال را در آتش گردان مي‌چرخاند و اشک مي‌ريخت. وقتي از او پرسيدم:«چرا گريه مي‌کني؟» گفت: «به اين آتش نگاه کن، آدم را به ياد خيمه‌هاي سوخته‌ي دشت کربلا مي‌اندازد و به ياد دل سوخته‌ي حضرت زينب (س) و رقيه‌ي سه ساله سعي داشت. به هر طريق براي امام حسين (ع) مخفيانه کار کند.» يادم هست يک شب پنج‌شنبه که مثل هميشه، با بچه‌هاي آشنا و همدل در منزل حاج آقا چمني، جمع بوديم. بهنام که در تدارک سفر به بوسني بود، از تک‌تک بچه‌ها و استادش حاج منصور ارضي حلاليت طلبيد و خداحافظي کرد. سپس به من نزديک شد و گفت:«عباس آقا، امسال اولين سالي است که محرم و صفر در هيأت حضور ندارم اگر ممکن است موقع برپا شدن هيأت و نصب پرچم‌ها يک پرچم هم به نيابت از من نصب کنيد». گفتم: «چشم.» از آن سال تاکنون نه تنها من، بلکه تمام بچه‌ها به ياد بهنام چادرها و پرچم‌ها را علم مي‌کنند و به نيابت از او عزاداري مي‌کنند. هيچ شبي نيست که جاي خاليش در هيأت احساس نشود. وصیت نامهاينجانب بهنام نيکنام فرزند شکرالله داراي شناسنامه بشمارة 664 صادره از تهران مورخ 15/6/73 سارايوو را به قصد موستار ترک خواهم کرد که اميدي است براي راهگشايي يکي از برادران که در اسارت نيروهاي کروات مي‌باشد. از دوستان و عزيزان التماس طلب مغفرت براي اينجانب از درگاه خداوند- اگر لياقت داشتيم- را دارم.مجموعه‌ي نقدينه‌ها و اجناسي که متعلق به اينجانب است را پدرم وکيل است. فقط مقدار 3000000 ريال معادل 300000 هزار تومان را به آقاي منصور ارضي فر بدهيد و حاج آقا عندالصلاحديد براي هيأت ( ترجيحاً براي ازدواج فردي مورد تأييد) استفاده نمايند. از افرادي که طلبکار هستم راضي نيستم وجهي مطالبه شود. پدر، مادر و خواهران و برادرم من را حلال کنند که مي‌دانم برايشان پسر و برادر خوبي نبودم. از حاج آقا ارضي استاد عزيزم معذرت مي‌خواهم اگر به نصايح با ارزش و گرانقدر ايشان گوش نکردم. اميد اين حقير را مورد عفو قرار داده منت بگذارند دستي فقط بر کفني که شب‌هاي عاشورا بر تن مي‌کردم بکشند. اين کفن در کمدم است که اگر مقدور بود آن را بر تنم کنند. چون وقتي ندارم به همين بسنده مي‌کنم و از دوستان و عزيزان طلب حلاليت دارم. التماس دعا 15 /6/73

    http://irbih.org/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=3:1388-02-31-14-55-11&catid=2:1388-02-31-14-49-18&Itemid=6

  2. نام : سید محمد حسین نواب
    تاریخ تولد: /6/1345
    نام پدر: حجت السلام والمسلمین حاج سید محمد نواب
    تاریخ شهادت: 8/6/1373محل تولد: شهررضا/ اصفهان
    طول مدت حیات: 28
    محل شهادت:
    مزار:

    http://irbih.org/images/shahid_navvab.jpg

    روحانی فاضل و متقی، بسیجی عاشق و آگاه سید محمد حسین نواب در شهریور ماه 1345 در شهرضا متولد شد. پدرش از شاگردان وارسته حضرت امام بشمار میرفت و به آن بزرگوار عشق می ورزید.شهید نواب همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در مقطع راهنمایی و دبیرستان به تحصیل اشتغال داشت و به عنوان یکی از نیروهای فعال انجمن های اسلامی دانش آمزان مدارس به شمار میرفت. او در سال 1361 تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت و از آنجا که تشنه فراگیری علوم و معارف دینی بود جهت تحصیل راهی حوزة علمیه قم گردید. او ابتدا در مدسه شهیدین (حقانی سابق) مشغول به تحصیل شد و پس از گذشت یک سال به عنوان رزمنده عادی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. اما در سالهای بعد با رشد تحصیلات حوزوی در قالب نیروی رزمی و تبلیغی تا پذیرش قطعنامه در جبهه ها حضوری فعال داشت. به دلیل حضور مدام در جبه های نبرد امکان ادامه تحصیل در مدرسه شهیدین از او سلب شد، از این رو به مدرسه حضرت آیت الله جوادی آملی منتقل شد و تا پایان عمر شریف خویش جزء طلاب مدرسه سعادت محسوب می شد. او تحصیلات خود را در زمینه های فلسفه، قرآن، علوم و معارف اسلامی زیر نظر حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه داد. شهید بزگوار به زبانهای عربی و انگلیسی تسلط کامل داشت و نیز به زبان بوسنیایی در حد گفتگو و تفاهم کامل مسلط بود. از آغاز درگیری های بوسنی و هرزگوین برای انجام خدمات فرهنگی و امدادرسانی به یاری مسلمانان مظلوم بوسنیائی شتافت و مدت زمان طولانی در آن دیار خونین حضور داشت. شهید نواب که عضو سازمان تبلیغات اسلامی بود از مدتها قبل وارد خانواده کیهان شده به عنوان خبرنگار روزنامه کیهان در بوسنی و هرزگوین به خدمت مشغول بود و سرانجام در غروبی خونین و غریبانه در شهر موستار بوسنی ربوده شد و پس از تحمل شکنجه های فراوان ندای حق را لبیک گفته و مظلومانه در تاریخ 8/6/1373 به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

    فرازهایی از دست نوشته های شهید نواب در باره ی بوسنی وهرزگوین

    سلام بر بوسنی، سلام بر بوسنی، سلام بر مظلومیت، سلام بر مساجدت، سلام بر مسلمانانت ای قامت بر افراشته در دیار کفر، ای دیار اسلام، سلام بر سبزه هایت که بوی بهشت را زنده می کند.اینجا در دل اروپا بر مناره های نیمه ویران، ندای دلنشین اذان چه دلپذیر است، چه روح افزاست، آیا باورمان می شد که در قلب اروپا، ندای دلنشین اذان و قرآن را بشنویم همراه با گریه هزاران هزار مادر داغ دار و کودک یتیم. درهای محبت به سویتان گشوده شد، خدایا چه می بینم و چه می شنوم، چگونه بیان کنم، از روح بلند مادری بگویم که با اشکش پذیرایمان بود، او جز اشک چیزی نداشت، به پایمان ریخت. خدایا اینجا چه می بینم خمینی پرستان این دیار، داغ خمینی را با دیدنمان تازه می کردند و در غمش خون می گریستند. سلام بر تو، ای بوسنی برای همیشه تو بوسنی خواهی ماند و افتخار پرچم رسول الله صلی الله علیه و اله همیشه نصیب توست، تو زنده ای تا اسلام زنده است. پس برای همیشه زنده باش.

    این مسائل را که انسان ببیند وظیفه خودش را سنگین تر می بیند و این بار را بیشتر بر دوش خود احساس میکند که باید تلاش کرد و باید اسلام واقعی را به این مردم فهماندکه راهی جز این نیست و باید تلاش کرد چون جهان تشنه اسلام است پس نباسد درنگ کرد و هر چه سریعتر باید اقدام کرد که لحظه ای توقف مشکل است و پاسخ گویی در محضر ربوبی را دشوار می کند چرا که زمینه فراهم است و خلل و سستی نامقبول.
    http://irbih.org/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=4:1388-02-31-15-00-07&catid=2:1388-02-31-14-49-18&Itemid=6

  3. متاسفانه خبر قبلي در اين باره قفل شده بود و امكان ارسال نبود.مديران عزيز منتقل كنن .
    ربات انسان نماي «سورنا» در رديف پنج ربات صاحب نام دنيا قرار گرفت.

    به گزارش ايلنا، دبير انجمن تخصصي مراكز تحقيق و توسعه صنايع و معادن با اعلام اين خبر گفت: بزرگترين انجمن حرفه‌اي دنيا به نام IEEE با تحليل ربات‌هاي پيشرفته دنيا، نام سورنا را در رديف پنج ربات صاحب نام دنيا قرار داد.

    «حميد طاهباز توكلي» افزود: اين انجمن طي گزارشي رباتهاي Asimo (ژاپن)،Reem-B (اسپانیا) ، Justin (آلمان) ، Charli (آمریکا) ، Surena (ایران) را مورد تحلیل، بررسی و مقایسه قرار داده است.

    وي اضافه كرد: انجمن IEEE از سورنا به عنوان «يك توسعه غافلگيركننده» ياد كرده است.

    به گفته «توكلي» در گزارش اين مركز بين‌المللي آمده است: بعد ازانتشاراولين گزارشها، بعضي ازاشخاص شك كردند كه اين روبات چيزي بيشتراز يك بدنه يا پوشش پلاستيكي شبيه Asimo نيست، اما فيلم ويدوئي ثابت كرد كه اين ربات انسان‌نما، واقعا يك ربات انسان نما است كه با سيستم كنترل بازخوردي، مي‌تواند مثل انسان راه برود، به آهستگي گام بردارد، خم شود، بر روي يك پا بايستد و حركات منحصربه خودش را داشته باشد.

    وي اين موفقيت را حاصل تلاش نخبگان جوان ايراني دانست و خاطرنشان كرد: "ستاد توسعه سورنا" با هدف توسعه و پیشرفت توانمندی های سورنا در سطح بین المللی با گروهی از نخبگان جوان كشور تشکیل شد و در مقايسه با سايرگروه‌هاي تحقيقي و پژوهشي دنيا، طي مدت زماني كوتاه توانست به موفقيت‌هاي بزرگي دست پيدا كند.

    IEEE بزرگترین انجمن حرفه ای دنیا است كه در زمينه فعاليت‌هاي نوآورانه و تكنولوژيك با گرايش الكترونيك فعاليت مي‌كند.اين نهاد علمي در آمریکا مستقر است و دارای 400هزار عضو در بیش از 160 کشور و 90هزار دانشجو در در 80 کشور جهان است.


    http://www.tabnak.ir/fa/news/129273/ربات-ايراني-جهاني-شد

  4. نماد غیرت خرمشهر، به تنهایی یک لشکر بود

    http://www.rajanews.com/Files_Upload/15638.jpg
    ظهور یک غیور

    ریزه بود و استخوانی، اما فرز، چابك، بازیگوش و سر و زبان‌دار. ده ساله بود. كشتی می‌گرفت. به بزرگ‌تر از خودش هم گیر می‌داد. شر راه می‌انداخت و هواركشان می‌گریخت و سالن كشتی را به هم می‌ریخت. اسمش بهنام بود، بهنام محمدی راد، بچه مسجد سلیمان، متولد 1345.

    غیرت از همان زمان از وجودش می بارید. یک بار وقتی مرد بیست و هفت هشت ساله ای مزاحم دختر همسایه شده بود، تمام قامت در دفاع از ناموسش ایستاده بود و شجاعانه مزاحم را فراری داده بود. کسی باور نمی کرد زیرا بهنام در آن ایام به ظاهر نوجوانی بیش نبود. او در آن ماجرا به دوستانش رسم غیرتمندی را به خوبی آموخته بود. بهنام در آن آزمون سرافراز شده بود.

    زنده ماندن بدون خرمشهر، یعنی مرگ!

    آزمون بعدی برای بهنام به سرعت فرا رسید. زمانی که او و میلیون‌ها دانش آموز دیگر برای آغاز سال تحصیلی جدید لحظه شماری می کردند، تانک‌های بعثی به قصد تکرار توهم قادسیه یکی یکی وارد خاک خرمشهر شدند.

    مردم دسته دسته خرمشهر را ترک می کردند. شهر تقریبا خالی از سکنه شده بود. هر کس که حفظ حیات را اولی می دانست، فرار کرده بود. بهنام که به اجبار خانواده از شهر خارج شده بود به هر شکلی که شده خودش را به خرمشهر رساند. از آن همه جمعیت تنها یک گروه در خرمشهر باقی مانده بودند. همان‌هایی که ادامه حیات را بدون بقای خرمشهر بی ارزش می دانستند.

    مسجد جامع، از بهنام تا جهان آرا

    در روزهای درگیری، سنگر بعثی ها تانک‌های زرهی و خانه های به اشغال در آمده ای بود که وحشیانه غارت شده بود. اما برای مدافعین خرمشهر تنها مامن باقی مانده مسجد جامع خرمشهر بود. مقر شهادت طلبان خرمشهر با گنبدی خونین اما گلدسته هایی امیدوار به فردا پذیرای جوانانی بود که فرماندهی آنان را محمد جهان آرای بیست و شش ساله و سربازان آن را امثال بهنام محمدی سیزده ساله به عهده داشتند.

    اولش شده بود مسئول تقسیم فانوس میان مردم. شهر به خاطر بمباران در خاموشی بود و مردم به فانوس نیاز داشتند. بمباران هم كه می‌شد، بهنام سیزده ساله بود كه می‌دوید و به مجروحین می‌رسید. از دست بنی‌صدر آه می‌كشید كه چرا وعده سر خرمن می‌دهد. بچه‌های خرمشهر با كوكتل مولوتف و چند قبضه «كلاش» و «ژ3» مقابل عراقی‌ها ایستاده بودند،‌ بعد بنی‌صدر گفته بود كه سلاح و مهمات به خرمشهر ندهید. بهنام عصبانی بود. مردم در شلیك گلوله هم باید قناعت می‌كردند

    رئیس جمهور ایران، بزرگ‌ترین حامی دشمن!

    در این جنگ، جهان غرب و ائتلاف عرب دست در دست هم در حمایت از صدام ذره ای فروگذار نکردند. اما در جبهه ایران اسلامی، بالاترین مقام اجرایی کشور یعنی بنی صدر هم به اردوگاه دشمن پیوسته بود. وی تقاضای عاجزانه مردم برای ارسال کمک‌های نظامی را به تمسخر گرفته بود و خرمشهر را به جزیره ای تبدیل کرده بود که سراسر آن را دریای یاس و نومیدی فراگرفته بود.

    سلاحی به عظمت بهنام

    بدون اینکه از کمک خبری باشد، خمپاره های دشمن یکی یکی بر خاک خرمشهر فرود می آمدند و یاران جهان آرا دسته دسته به خاک و خون کشیده می شدند. تنها صدایی که از پایتخت به گوش می رسید، پیام رادیو بود که مدام تکرار می کرد: مدافعین خرمشهر مقاومت کنید!

    برای مقاومت مردمی خرمشهر، همه چیز به بن بست رسیده بود. دشمن سرمست و مغرور، دیوانه وار ارابه پیروزی خود را از روی اجساد شهدا به پیش می راند، تا اینکه بهنام چاره ای اندیشید.

    دانش آموز سیزده ساله خرمشهری تصمیم گرفت یکه و تنها به دل دشمن بزند تا بتواند از وضعیت نیروهای عراقی اطلاعاتی به دست آورد. حتی فکرش هم برای دیگران خطرناک و نشدنی جلوه می کرد. در حالی که همه درمانده و عاجز از هر گونه گشایشی قطع امید کرده بودند، بهنام با موهایی پریشان و خاک آلود و چشمانی اشکبار با تظاهر به اینکه به دنبال پدر و مادرش می گردد، خود را به عمق اردوگاه دشمن رساند و تا توانست به شناسایی موقعیت و امکانات دشمن پرداخت.

    شناسایی های بی نظیر بهنام، تلفات سنگین متجاوزین

    اطلاعات دقیق و منحصر به فرد بهنام از مواضع دشمن و معدود خمپاره های ایران، اولین ضربات را بر پیکر ارتش تا بن دندان مسلح عراق وارد آورد. دشمن انگار گیج شده بود و تمرکز قوای خود را از دست داده بود. نمی دانست از کجا می خورد. مدافعین خرمشهر که حتی در فشنگ هم محدودیت داشتند، شاهکار کرده بودند. اراده مقاومت مردمی و جسارت غیور خرمشهر حتی برای چند روز هم که شده، بر توپ و تانک فولادی عراق غلبه کرده بود.

    مدافعین تاریخ ساز خرمشهر

    شاید روزی که صدام در مقابل چشم میلیون‌ها بیننده تلوزیونی قرارداد 1975 الجزایر را پاره پاره می کرد و مزدورانش را به قصد فتح سه روزه ایران به جبهه های جنگ گسیل می داشت، هرگز به ذهنش خطور نمی کرد که فرزندان بی نام و نشان خمینی(ره) با دست‎های خالی اما اراده هایی پولادین و گام‎هایی برگشت ناپذیر، سدی به بلندای غیرت ایرانی و سرخی شهادت طلبی اسلامی در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح عراق علم می کنند و حماسه عظیم مقاومت مردمی خرمشهر را برای همیشه جاودان خواهند کرد.

    بهنام غرق در خون، اما امیدوار به پیروزی

    نزدیک به یک ماه مقاومت مردمی در مقابل ارتش مجهز عراق، دنیا را شگفت زده کرده بود. اما خیانت‌ها و کارشکنی‌های پی در پی بنی صدر در ارسال کمک سبب شد تا لحظه به لحظه به شمار شهدای مدافعین خرمشهر افزوده شود و دشمن در پیشروی گستاخ تر.

    27 مهر 59 بود، شش روز قبل از سقوط خرمشهر. شیر بچه سيزده ساله تركشي به قلبش اصابت مي كند. دكترها هم نتوانستند مانع از پریدنش شوند. بهنام در خرمشهر ماند و به آرزویش رسید...

    در حالی که تا آخرین لحظات به رسیدن نیروهای کمکی امیدوار بود. پیکر نحیف و غرق در خون بهنام نشانه‌ی عظمت ملتی بود که تنها جرمش تسلیم نشدن در مقابل هیولای امپریالیسم بود.

    خواب بهنام، که بهنام ها تعبیرش کردند

    خواب دیده بود لشکر شکست ناپذیر دشمن بالاخره درهم خواهد شکست و خورشید آزادی دوباره بر پیکر مجروح خرمشهر خواهد تابید. رویای صادقه او را سرانجام بهنام هایی دیگر در سوم شهریور ماه سال 1361 عینیت بخشیدند و دشمن متجاوز را به همراه پشتیبانانش با فضاحتی تاریخی از خاک مقدس ایران بیرون راندند.

    نماد غیرت خرمشهر انگار هنوز در بین ماست. گویی خون سرخ او در رگ‌های میلیونها جوان ایرانی جاری است و آرزوی اشغال میهن را امروز برای همه جهانخواران به رویایی تعبیر نشدنی تبدیل کرده است.

    آخرين خاطره و مستندی كه به ‌صورت مكتوب ‌می‌توان از شهيد «بهنام محمدی» ذكر كرد، در كتاب «دا» است. پُرفروش‌ترين كتاب تاريخ دفاع مقدس از شهيد "محمدی" به عنوان شير‌بچه‌ای نام می‌برد كه آب، يخ و تجهيزات برای رزمندگان می‌برد و با توجه به اين كه بچه بوده است، دشمن به او شك نمی‌كرد، همچنين موقعيت تانك‌ها و سنگرهای دشمن را رصد می‌كرد و اطلاعات را به رزمندگان انتقال می‌داد.

    ***

    اكنون آبان ماه 89 است ، مزار اولين شهيد 13 ساله هشت سال دفاع مقدس و همرزم جهان آرا با توجه به نامناسب بودن مكان آن، به همت مردم شهيد پرور مسجدسليمان و همت مسئولان استاني و كشوري طي مراسمي با شكوه در روز سيزده آبان از قبرستان قديمي شهر بر فراز تپه شهدای گمنام مسجدسليمان منتقل خواهد شد.

    براي انجام اين مراسم ستادي تشكيل و پس از استفتاء از دفتر مقام معظم رهبري با استفاده از شيوه هاي نوين اقدام به انتقال قبر نوراني اين سردار كوچك خواهند كرد، او كه مي گفت: این جسمم را به خاک می‌سپارم، روحم را به خدا و راهم را به آیندگان می‌سپارم.

    ابر اسطوره های گمنام

    در این روزگار که نمادهای پوشالین و هرزه پراکن غربی در فضای رسانه ای و اجتماعی کشور جولان می دهند و در حالی که نهال‌های نوشکفته انقلاب در بحران بی هویتی غوطه ور هستند، بهنام ها و فهمیده ها واقعیت‌هایی هستند انکار ناپذیر که نسل جوان به شدت نیازمند شناختن آنها هستند. اسطوره های نوجوانی که در آزمون غیرت، شجاعت و پایمردی جبهه ها به درجه استادی رسیدند و به ابراسطوره های سرزمین تا ابد ماندگار ایران اسلامی تبدیل شدند.

    هرگز فراموش نکنیم ایران اسلامی اگر امروز بر فراز قله آزادی و اقتدار به سر می برد همگی مرهون مجاهدتهای همین شهیدان است. شهیدانی که سرچشمه همه برکات و توفیقات امروز و فردای ما هستند و بزرگ و کوچکشان نزد خداوند زنده و صاحب رفیع ترین درجات. به ویژه شهیدی که نماد غیرتمندی خرمشهر لقب گرفته است.

    بهنام سیزده ساله ای که به تنهایی یک لشکر بود...

    المان مقبره شهید بهنام محمدی - در آینده


    http://www.rajanews.com/Files_Upload/15634.jpg

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=68278

  5. دانش آموز شهيد «مهرداد عزيزاللهي» در مهرماه سال 1346 در شهر اصفهان در خانواده‌اي مذهبي به دنيا آمد. دوران کودکي خود را در کنار برادر خويش مسعود که او نيز به فيض شهادت نايل شده، سپري کرد.

    تحصيلات راهنمايي را به پايان نرسانده بود که با جثه‌اي کوچک ولي روحي بلند و شجاعتي وصف ناپذير به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونيک ادامه داد.

    شهيد «مهرداد عزيز اللهي» در سال 1364، درعمليات کربلاي 4 در جزيره «ام الرصاص» در حال غواصي به شهادت رسيد و جاودانه شد.

    http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/8/12/73149_287.jpg



    به گزارش خبرنگار «تابناك»، خانواده «عزيز اللهي» 6 پسر داشته که 4 نفر از آنها در جبهه‌ها حاضر بوده‌اند و مهرداد و مسعود به شهادت رسیده‌اند و محمد هم اکنون جانباز شیمیایی می‌باشد. پسر دیگر نیز جزو آزادگان سرافراز بوده است.

    سركار خانم «عذرا منتظري» مادر نوجوان شهيد «مهرداد عزيز اللهي» مي‌گويد:
    1
    در راهپیمایی‌هاي دوران انقلاب به طور مرتب شرکت می‌کرد. وقتی مجسمه شاه را از میدان انقلاب اصفهان پایین کشیدند. تا چهارراه تختی سر شاه را غلطانده بود.
    2
    مهرداد در اوایل انقلاب 10-12 سال سن داشت. يكروز كه براي اولين انتخاب رييس جمهوري مي‌خواستيم به پاي صندوق راي برويم، به ما گفت: «به چه کسی رای می‌دهید؟»
    گفتیم: «بنی صدر!»
    گفت: «اشتباه می‌کنید! روزی خواهد آمد که بنی صدر آرایش کرده و با چادر از مرز بیرون می‌رود.»
    خدا شاهد است انگار همین دیروز بود این جمله را گفت. همیشه با بنی صدر مخالف بود و با آن سن کم بصیرت زیادی داشت.

    3
    يكروز آمدند و گفتند: «مهرداد می‌خواهد به جبهه برود»
    من گفتم: «سنش کم است کاری از او بر نمی‌آید.» بعد فهمیدم او آموزش رزم شبانه هم دیده است! گفتم: «حالا كه آموزش ديده مسئله‌ای نیست.»... و به جبهه رفت.

    4
    مهرداد روحیه شادی داشت و بچه نترس و شجاعی بود. او همچنین کاراته باز خوبی هم بود. یک بار یک مین گوجه‌ای خنثی شده را از جبهه به خانه آورده بود!
    5
    برخلاف آنچه برخی می‌پندارند، مهرداد 6 سال در جبهه‌ها حضور داشته است و غیر از مین روبی، در كار غواصی هم ماهر بوده است.

    6
    آن فیلم مصاحبه معروف مهرداد، مال اوایل جنگ است که مهرداد تازه به جبهه رفته بود. امام خمینی هم آن فیلم را دیده بود و خواسته بودند تا مهرداد را ببرند پیش ایشان. امام مهرداد را می‌بینند و بازوی او را بوسه می‌زنند و او هم دست امام را می‌بوسد.
    مهرداد به امام می‌گوید چیزی را برای تبرک بدهید. امام هم یک قندان قند را دعا می‌خوانند و به او می‌دهند.
    خیلی‌ها آمدند و از آن قندها برای مریض شان بردند تا شفا پیدا کند...»
    عکس‌های این دیدار را عده‌ای که برای مصاحبه آمده بودند، بردند و نیاوردند!!

    7
    نبوغ و استعداد فوف العاده‌اي داشته است به گونه‌ای که از دفتر امام نامه‌هایی فرستاده و توصیه می‌شود که به خاطر «مغز» خوبی که دارد به جبهه نرود!
    مهرداد در بهترین هنرستان اصفهان در رشته برق تحصیل می‌کرد و در کنار حضور در جبهه از درس و بحث خود غافل نبوده است.
    8
    در سال 1364 در عملیات کربلای 4 در جزیره ام الرصاص در حال غواصی شهید می‌شود و تا 3 سال از پیکر او خبری به دست نمی‌آید. بعد از این مدت پیکری را که لباس غواصی به تن داشته و یک دست و پایش قطع بوده بدون هیچ پلاک و مشخصاتی برای خانواده آوردند. اما او مهرداد نبود من قبول نکردم و می‌گفتم: مهرداد مفقودالاثر است. در جریان خوابی مهرداد به من گفت: «من در این قبر نیستم.»



    http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/8/12/73151_977.jpg

    محمود عزیزاللهی، پدر مهرداد مي‌گويد:

    1
    مهرداد زیاد سوال می‌کرد و همه چیز را پیگیری می‌كرد. هر سوالی هم که می‌کرد در حد توان فهم خودمان جواب می‌دادیم و حقیقت را به او می‌گفتیم.
    مثلا می‌پرسید: خدا چیست؟ کجاست؟ و... ما هم جواب می‌دادیم خدا جسم نیست و نور خدا در تمام ذرات وجود دارد و مهرداد این مسئله را به خوبی درک می‌کرد.

    2
    براي اولين بار كه مي‌خواست جبهه برود، به او می‌گفتیم آنجا باید مراقب باشی و هر خدمتی می‌توانی انجام دهی.
    بارها موقع اعزام به جبهه خودم او را می‌رساندم! بار آخري كه مي‌رفت؛ به او گفتم: «دیگر نمی‌خواهد بروی. مسعود شهید شده است، محمد هم در جبهه است تو بمان.»
    او به من گفت: «پدر اگر می‌دانستی عراقی‌ها چه بلایی به سر هم وطن‌های ما می‌آورند، این را نمی‌گفتی. من باید حتما بروم...»

    3
    بعد از شهادتش يكبار خوابش را دیدم از او پرسیدم: «تو می‌آیی پیش ما و یا اینکه ما می‌آییم پیش تو؟»
    جواب داد: «من دیگر نمی‌آیم، شما می‌آیید پیش من.»
    به خاطر همین من می‌گویم مهرداد شهید شده است.

    مصاحبه با كوچكترين ژنرال دنيا

    شبي از شبهاي دفاع مقدس، چهره معصومانه مهرداد بر روي صفحه تلويزيون ظاهر مي‌شود. صحبتهايش اما به نوجوان نمي‌ماند. چون مردان الهي سخن مي‌گويد. مردان خدا را «مردان خدايي» مي‌شناسند. امام خميني (ره) هم آن شب مصاحبه او را از سيما، تماشا مي‌کند و دستور مي‌دهد تا اين نوجوان را به محضر او ببرند.

    اين مصاحبه کوتاه نه تنها در زمان دفاع مقدس، بلکه در همه زمانها درسي براي همگان و نشان دهنده راهي به سوي خداست.





    متن کامل مصاحبه با نوجوان شهید مهرداد عزیزاللهی :

    بسم الله الرحمن الرحیم
    رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
    با سلام بر امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) و نائب بر حقش قلب تپنده مستضعفان جهان امام خمینی (ره) و شهدای راه حق و حقیقت و مجروحین و معلولین.

    مهرداد عزیزاللهی هستم. اعزامی از اصفهان که 14 سالمه. انگیزه‌ای که باعث شد به جبهه بیام... واقعا اون برادرایی که قبلا جبهه بودند و می‌آمدند برای ما تعریف می‌کردند جبهه چه خاصیت‌های خوبی داره... که مثلا هر کسی بره ساخته میشه از هر لحاظ و دیگه اون ناخالصی‌ها و اون گناهاش در اونجا... در جبهه معصیت نمی‌شد... من به جبهه اومدم شاید کمکی در راه خدا بکنم و گناهانم پاک بشه.

    چند وقت است در جبهه هستی؟
    الآن حدود 8-9 ماهه که در جبهه هستم. 3 ماه آن را در کردستان بودم.

    در کردستان چه کار می‌کردید؟
    در کردستان جنبه تبلیغاتی بوده که ما کار می‌کردیم.

    در این مدت که در گردان تخریب هستید چه کارهایی انجام داده اید؟
    تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که می‌شد خدا می‌کرد. ما فقط وسیله بودیم.
    همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می‌آمدیم. یک خمپاره تقریبا 5 متری ما خورد. قشنگ 5 متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری می‌کند.

    در محورهای مختلف عراق که مین می‌گذارند مین خنثی کردید آیا برای محورهای خودمان مین کاشتید؟
    خنثی بله کردیم.
    یک مقدار در عملیات بیت المقدس بود که برای برادرامون در فتح خرمشهر وهله اول و دوم و سوم که معبر باز کردیم. عملیات رمضان بود که معبر باز کردیم در تیپ نجف اشرف که واقعا معجزات زیادی بر ما شد همین عملیات که معبر باز نکردم در گردان بودم.

    وقتی می‌آمدی جبهه پدر و مادرت راضی بودند، از آنها اجازه گرفتی؟
    پدر و مادر من اتفاقا زمینه آمدن به جبهه را خودشان درست کردند.
    واقعا از آنها تشکر می‌کنم که اجازه دادند بیام جبهه. به بقیه پدر و مادرها هم می‌گم این قدر احساساتی نباشند. وابسته نباشند که فرزندشون بیاد جبهه... بگذارند فرزندشون بیاید، خودشان بیایند ساخته بشن در این جبهه ها. به نظر من هر کس حداقل باید یک هفته بیاد و جبهه‌ها را حتی به صورت تماشا نگاه کند.

    تا حالا رفتی برای مین گذاری؟
    بله رفتیم ولی از نظر امنیتی درست نیست بگم کجا...

    منابع:
    هفته نامه صبح صادق 6 /8/ 87
    روزنامه قدس چهارم آبان 1389

    به نقل از سايت خبري تابناك

  6. مستند زندگی شهید رسول حیدری، اولین شهید ایرانی در بوسنی قرار است شنبه و یکشنبه ساعت 20:20 از شبکه اول سیما پخش شود.

    به گزارش بولتن، این فیلم مستند که در دو قسمت و در روزهای شنبه و یکشنبه ساعت 20 و 20 دقیقه از شبکه اول سیما در قالب مجموعه روایت فتح، پخش خواهد شد، زندگی و شهادت فردی را روایت می کند که در بوسنی منشأ خدمات ارزشمند برای مردم بی پناه، به ویژه قشر جوان و مشتاق این کشور می شود.


    he1.jpg


    شهید رسول حیدری فردی بود که رهبر انقلاب خطاب به خانواده شهید رسول حیدری فرموده اند:

    «...ما دلمان برای از دست دادن این عزیز و سایرعزیزان می سوزد لکن سعادتی از این بالاتر نیست. من بارها گفته ام میدان بوسنی، جنگ اسلام وکفر تنها نیست بلکه از این بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است،آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ایران است. کسی که برود آنجا و محیط امن خانواده را رها کند، مقامش خیلی بالاتر است. خداوند به او اجر دهد، خداوند به شما هم اجر بدهد. البته دل‌های شما ملتهب است. خداوند این داغ را کم کند و اجر به شما عطا کند...»

    زندگینامه

    روز اول فروردین 1339 چشمان منتظر خانواده ای به نور او روشن شد. چه کسی آن روز می دانست آن نوزاد که رسول نام گرفت سردار عشق است، چه کسی در خاطرش می گنجید قلب کوچکی که تندتر از تیک تاک ساعت می تپید روزی ماوای بي‌پناهان بوسني خواهد شد.

    رسول دوره ابتدایی را در مدرسه پانزده بهمن در شهرستان ملایر تحصیل کرد. روحیه بلند رسول ازهمان کودکی، از او شخصیتی مردانه پدید می آورد و هوش و ذکاوت و رفتار مردانه اش او را ازهمکلاسی هایش متمایز مي‌كرد.

    خانواده رسول مدتی به اهواز مهاجرت می کنند و رسول سال دوم و سوم دبیرستان را در آن جا می گذراند. در اهواز، بیشتر اوقاتش را به سیر و سلوک معنوی سپری می کند، پس از بازگشت از اهواز، در ملایر به هنرستان فنی می رود و به ادامه تحصیل می پردازد.

    فعالیت های شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

    رسول در هنرستان فنی ملایر، با مطالعات متنوع با الفبای سیاست آشنا می شود و از همان زمان وارد مسائل اجتماعی و سیاسی می‌شود. سال های آخر هنرستان در حدود 18 سالگی رسول مصادف با آغاز جرقه های انقلاب است و امام، پاکان را به سوی خود جذب می‌کند. رسول از جمله جوانانی است که در بر پایی تظاهرات و پخش اعلامیه های امام نقش فعال دارد. بیشتر اوقات خود را در محافل مذهبی و مجالس سخنرانی سپری می کند. در هنرستان انشاهای سیاسی می نویسد و برای هم کلاسی هایش می‌خواند، معلم ادبیات وی در این مورد می گوید یک بار رسول انشایی نوشته بود که وقتی سر کلاس خواند به او گفتم پسر جان، با این حرف ها مواظب باشد سرت را به باد ندهی. بعدها فهمیدم که رسول واقعاً فردی شجاع و پر شهامت است.

    پایبندی رسول به دستورهای دینی و دلسوزی اش نسبت به پابرهنگان، او را جلودار حرکت های مردمی در شهر ملایر می کند. با اوج گیری انقلاب اسلامی، رسول به مبارزات و فعالیت هایش علیه رژیم وسعت می بخشد و بیشتراوقات خود را صرف پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام می کند.

    رسول برای از بین بردن عوامل فساد و تباهی فشر جوان سخت تلاش می کند. او در تشکل های مردمی و ترغیب قشر جوان به راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم به فعالیت می پردازد و فعالیت های مذهبی و سیاسی انجام می دهد. در راهپیمایی ها به عنوان جلودار حرکت می کند. یک بار نیز نیروهای شهربانی او را دستگیر مي‌كنند و مورد ضرب و شتم قرار مي‌دهند اما وي با جديت بيشتري به تلاش های انقلابی خود در ملایر ادامه می دهد. روزهای پیروزی انقلاب، پرتلاش وخستگی ناپذیر به فعالیت شبانه روزی می پردازد.

    فعالیت های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی

    پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی همچنان پرچمدار جوانان انقلابی ملایر به شمار می رود. او پیش از گرفتن دیپلم در سال 1358، برای خدمت به مردم مسلمان وانقلابی به همدان می رود و در آن شهر به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در می آید، چرا که در ملایر هنوز سپاه تشکیل نشده بود.


    he2.jpg


    رسول در سال 1359 به همت چند تن از دوستان انقلابی اش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملایر را تشکیل می دهد و نیروهای انقلابی و متعهد ملایر را جذب سپاه می‌كند. او در سپاه ملایر قاطعانه به مبارزه علیه عوامل ساواک می پردازد و تعدادی از آنان را دستگیر و به مجازات می رساند، قاطعیت انقلابی رسول، در دل عوامل ضد انقلاب و عناصر فاسد رعب و وحشت زیادی ايجاد مي‌كند. به دنبال غائله کردستان و تحرکات گروهک های ضد انقلاب، رسول با چند تن از دوستان خود داوطلبانه به سوی کردستان می شتابد و در شهر پاوه به مبارزه علیه ضد انقلاب مشغول می شود. او و همرزمانش در سال 1358 در سریش آباد کردستان پایمردی کرده و از تخریب آن توسط ضد انقلاب جلوگیری می کند. وی درآزادسازی بایگان حماسه می آفریند. رسول در ملایر و همدان به دلیل فعالیت های انقلابی و تهدیدعناصر فاسد و ضد انقلاب همواره مورد تهدید جانی قرار می گیرد. ولی بدون اعتنا به این تهدیدها به فعالیت ها پیش ادامه می دهد.

    فعالیت های شهید در دوران دفاع مقدس

    رسول، پس از شروع جنگ تحمیلی، برای دفاع ازآرمان های انقلاب راهی جبهه های جنگ علیه دشمن بعثی می شود. بارها در عملیات‌های مختلف شرکت كرده و مجروح می شود. در یکی از مرخصی هایی که در سال 1360 به شهر می آید، ازدواج می کند و پس ازازدواج دوباره به همدان می رود.

    رسول، مدتی در جبهه گیلان غرب و سرپل ذهاب با نیروهای متجاوز عراقی می جنگد، در این محور چند طرح عملیاتی را برای ضربه زدن به دشمن ترسیم می کند و خود نیز در این عملیات‌های تهاجمی فعالانه شرکت می‌كند.

    رسول در سال 1363 با درایت، هوشمندی و ابتکار عمل در منطقه شمال غرب، یک رشته اقدام‌های بازدارنده را در مقابل دشمن ترتیب می دهد و بدین ترتیب، دشمن را از دست یافتن به اهداف خود باز می دارد. او سال‌ها در منطقه کردستان عراق، به شناسایی و مبارزه علیه نیروهای عراقی می پردازد و با وجود کمبود امکانات، تجهیزات و وسایل خم به ابرو نمی آورد و با مشکلات دست و پنجه نرم می کند.

    رسول یک بار درکردستان عراق از ناحیه کمر سخت مجروح می شود، از آن جا که وسایل بيهوشي در دسترس نبود، او با صبر و تحمل بالا تن به عمل جراحی بدون بی هوشی می دهد.

    او در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود 65 ماه درجبهه های جنوب، به‌ویژه غرب به خدمت خالصانه می پردازد که عمدتاً در کردستان عراق به فعالیت شناسایی اقدام می کند او درشمال عراق تا عمق خاک عراق نفوذ می‌کند و گاهی در شناسایی‌ها تا مرز سوریه به پیش می رود.

    فعالیت های شهید پس از دفاع مقدس

    جنگ تحمیلی که تمام می شود، رسول برای تکمیل تحصیلاتش وارد دانشگاه امام حسین (ع) شده و در رشته علوم سیاسی به تحصیل می پردازد. سال آخر تحصیل، تجاوز صرب های نژاد پرست به مسلمانان تازه انقلاب یافته بوسنی وهرزگوین آغاز می شود. در این بين، رسول به عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی به بوسنی مأموریت می یابد و در شهر وسیوکو از بوسینای مرکزی، مشغول خدمت می‌شود.

    رسول با انبوهی از تجربیات انقلابی و رزمی خود، در بوسنی منشأ خدمات ارزشمند برای مردم بی پناه، به ویژه قشر جوان و مشتاق این کشور می شود. او با منش، کردار و اخلاق خود، فرهنگ دینی را میان مردم بوسنی منتشر می سازد. "سروویچ" روحانی شهر وسیوکو می گوید: رسول را عالمی بسیار ساده و مؤمن یافتم اوهمواره به خدا توکل داشت".

    مردم بوسنی او را یاوری صدیق برای خود می شناسند. رسول نیز به مردم وسیوکو عشق می ورزید و با آنان باعلاقه و مهربانی رفتارمی کرد. آقای "چنگیج"، عضو شورای " SAD" و مؤسس یگان "پاتریکالیگا" می گوید، "بیش از هشت ماه بود که او را می شناختم، او نماینده واقعی مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران بود. از هیچ کمکي به ما روگردان نبود و از بهترین دوستان و حامیان مردم بوسنی به شمار می رفت."

    رسول، با علاقه و استعدادی که داشت، زبان مردم بوسنی را برای ارتباط صمیمی‌تر فرا می‌گیرد و در روزهای آخر بی واسطه با آنان رابطه برقرار می کند. "ابراهیم آوودیچ" مهندس مکانیک در مورد رسول می گوید: "رسول خیلی ساده و پرتحرک، درعین حال شوخ طبع بود. من شهید رسول را یکی از سربازان واقعی امام خمینی (ره) یافتم که برای ادای تکلیف دینی خود، حرکت می کرد."

    چگونگی شهادت

    شهید رسول پس ازسال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عید غدیر سال 1372 درکشور بوسنی- هرزگوین و در بوسنای مرکزی واقع در شهر ویسوکو متوجه شد که نیروهای کروات (HVO) منطقه ای از جاده وسیوکو را آلوده كرده‌اند كه این مسیر، مسیر عبور ایرانیان بود. وي دستور داد که تا اطلاع ثانوی کسی از این مسیر عبور نکند و خود به همراه یکی از رزمندگان بوسنی به آن منطقه رفت تا منطقه را مورد بررسی قرار دهد. رسول قبل ازحرکت با مادرش که سیده بود، تماس تلفنی گرفت و ضمن تبریک عید با حالتی روحانی با همه خداحافظی کرد، و به کمین نیروهای کروات که در آن زمان با نیروهای مسلمان در حال جنگ بودند، رفت و پس از مقاوت شجاعانه به فیض عظیم شهادت نایل آمد و به بزرگ ترین آرزوی خود رسید.

    او که قلب مهربانش همواره برای اسلام عزیز و مظلوم می تپید نهایتاً در این راه شربت شهادت را نوشید و از قلب اروپای کفرکیش، پلی به بلندی ابدیت به بهشت زد و از آن طریق به جرگه عشاق ملحق شد.

    گفتنی است، شهید رسول در وصیتنامه خود نیز از آرزوی شهادت خود و حسرت سیراب شدن از شهد شهادت گفته است.



    he3.jpg


    وی در وصیت نامه خود چنین نگاشته است:

    " بسم الله الرحمن الرحیم "

    " ان الساعة اتیه کار اخفیها تبخری کل نفس بما تسعی" قرآن مجید طه-14

    با سلام و درودهای فراوان به پیشگاه صاحب الامر ولی‌عصر آقا امام زمان سلام الله علیه و با درود بسیار بر روح پاک و طیب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آقا امام خمینی و با نثار خالصانه ترین احترامات و سالم فراوان به پیشگاه ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای حفظ الله و با نثار زیباترین سپس ها به پیشگاه ارواح طیبه شهدای ازآغاز تا کنون.

    باسلام اینجانب رسول حیدری فرزند ابراهیم متولد 1339 درکمال سلامتی جسم با استعانت از درگاه حضرت حق باری‌تعالی وصیت نامه خویش را به تحریر در می آورم. انشاء الله مورد قبول درگاهش باشد.

    فلاسفه و حکما بر این قائلند که فصل بین انسان و حیوان ناطقیت انسان است. ( الانسان حیوان ناطق) ولی فصل و تمایز بین انسان‌ها با حیوانات و حتی انسان‌ها با یکدیگر در دو جهت است، داشتن درد و غم غربت و فراق، فرق بین انسان و حیوان درداشتن و صاحب دور بودن است، به گفته شهید مطهری(ره) درد انسان فقط درد خداست، درد دوری از حق است و میل بازگشت به قرب حق و جوار رب العالمین است... و اما درد ما درد اسلام است، درد مظلومیت حسین(ع) در کربلاست، درد نامردی های روا داشته درحق مولایمان علی(ع) است، درد ما درد اسارت جانگاه میلیون ها مسلمان است، درد ما درد دوری ازحق است...

    درطی مدت 12 سال گذشته درحال و هوای سال‌های سیراب شدن‌مان از سرچشمه عشق و محبت همیشه از خداوند خواسته بودم شهادت را نصيبم کند، هر چند که یارای پرواز با پرستوها را داشتم اما پای بسته در آشیان خاکی در ماندم و حالا خدایا شکوه ندارم تو بزرگ‌تر از آنی که من حقیر از رحمت تو نومید باشم، تو غفور و بخشنده تر از آنی که من در زیر بارمعاصی ناامید شوم، ولی پروردگارا هر چه هست قسم می دهم به تنهایی علی(ع) و به مظلومیت حسن(ع) و به خون حسین (ع) مرا در جوار رحمت خود بپذیر. (عكس: يادبود شهيد حيدري در بوسني)

    خدایا تو خود میدانی که درد استغاثه مسلمانان، درد نوامیس برباد رفته‌مان و زنان به بردگی برده شده‌مان مرا به قیام فرا می خواند، تو خود یاری‌ام ده و یاد و ذکر خود را بر من مستولی بخش، و قلبم را از ایمانت اطمینان بخش.

    اللهم رزقنا توفیق شهادة فی سبیلک

    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاة 25/5/71 رسول حیدري

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=68325


  7. http://www.motalebe.ir/image.php?image_id=1699&view=standard
    روز اول
    در پی عمل زشت حزب‌الله در گروگان‌گیری دو نظامي‌بی‌گناه اسرائیلی، ارتش این کشور به لبنان حمله‌ور شد. گفتنی است آگاهان سیاسی دفاع از خود را حق هر ملتی علی‌الخصوص بعضی ملت‌ها مي‌دانند.

    روز بعد

    در دومین روز جنگ نظامیان اسرائیل تلاش کردند تا از انتقال دو اسیر صهیونیست به مناطق امن در داخل لبنان جلوگیری کنند. به همین خاطر مناطق داخل لبنان را بمباران کردند که دیگر در داخل لبنان منطقه امنی وجود نداشته باشد.
    امیل لحود رئیس‌جمهور لبنان ضمن هشدار به اسرائیلی‌ها درمورد ادامه تجاوزات، از مقاومت حزب الله تشکر کرد. در تایید این تشکر دولت لبنان اعلام کرد که مسئولیت عملیات حزب الله را نمي‌پذیرد.
    سوریه، حماس و جهاد اسلامي‌از عملیات شجاعانه حزب الله حمایت کردند. در همین راستا اسرائیلی‌ها گفتند: خوب خودتان را لو دادید. خدمت شما هم مي‌رسیم.

    روز بعد

    هواپیما‌های اسرائیلی مخازن سوخت نیروگاه الجیه و فرودگاه بیروت را بمباران کردند. فرمانده این عملیات اظهار داشت به ما گفته بودند حسن نصرالله در یکی از مخازن مخفی شده است. ساعتی بعد پل‌های جاده مواصلاتی بیروت-دمشق نیز هدف بمب‌های هواپیما‌های اسرائیلی قرار گرفت. فرمانده این یکی عملیات هم ابراز داشت نصرالله پس از بیرون آمدن از مخازن سوخت زیر این پل‌ها قایم شد بود.
    عربستان سعودی اعلام داشت عملیات حزب الله بدون هماهنگی با کشور‌های عربی صورت گرفته است. در این راستا آگاهان سیاسی پیشنهاد کردند از این پس حزب الله اسرار نظامي‌از جمله محل استقرار سید حسن نصر الله، نحوه آرایش نیرو‌ها و نیز آمار مهمات شان را جهت هماهنگی هرچه بیشتر با اسرائیل در اختیار برخی کشورهای عربی قرار دهد.
    سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا حمله حزب الله به نیروهای اسرائیلی را محکوم نموده و سوریه و ایران را مسئول حوادث پیش آمده دانست. سوریه و ایران نیز طبق اقدامي‌ناهماهنگ گفتند: باشه؛ مسوولیتش با ما.

    روز بعد

    اسرائیل تهدید کرد در صورت آزاد نشدن اسرای اسرائیلی دمشق را بمباران خواهد کرد. در پی اعلام این تهدید قیمت کشک در دمشق و مناطق اطراف رشد سرسام‌آوری یافت.
    یک فروند ناوچه ساعر 5 توسط دو فروند موشک حزب الله هدف قرار گرفتند. ساعتی بعد یکی از فرماندهان نظامي‌اسرائیل در مصاحبه ای مطبوعاتی اعلام کرد: این نامردا دو تا موشک زدن به یه ناو ما. این نامردیه. در پی این اظهارات جامعه بین‌الملل این نامردی حزب الله را محکوم کرد.
    اسرائیل به مسوولان ایران و سوریه هشدار داد. در همین راستا قیمت زرشک در تهران چهار برابر افزایش یافت.
    ساکنان مناطق شمالی اسرائیل 50 کیلومتر از مرز عقب نشینی کردند. یکی از عقب نشینان ابراز داشت: تاکجا باید بریم عقب؟ عقب نشین دیگر پاسخ داد: تا برسیم به ارض موعود. عقب نشین نخست اظهار داشت: آخرش نفهمیدیم این ارض موعود کجاست.

    روز بعد

    بالگرد‌های اسرائیلی در حمله به مردم لبنان از گلوله‌های آزار دهنده تنفسی استفاده کردند. کارشناسان اسرائیلی در توجیه این عمل گفتند این گلوله‌ها تربیت شده هستند و تنها نیرو‌های حزب الله را آزار مي‌دهند.
    ایهود اولمرت پیشنهاد داد که عملیات حزب الله متوقف شود و مرز اسرائیل تا رود لیتانی پیش رود. در پی این پیشنهاد لبنان در بحران افزایش قیمت زرشک فرو رفت.
    تلویزیون اسرائیل رقم کشته شدگان اسرائیلی را در جنگ 9 تن اعلام کرد. تحلیل گران سیاسی گفتند به این ترتیب لااقل 90 اسرائیلی کشته شده اند.
    ولید جنبلاط اعلام کرد آنچه پیش آمده پاسخ ایران در پروژه هسته ای بوده است. تحلیل گران تا امروز مشغول یافتن راه‌هایی برای جمع این سخنان با سخنان دیروز جنبلاط هستند. از نتیجه این مشغولیت هنوز اطلاعی در دست نیست.
    سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان اقدامات حزب الله را نامناسب، غیرمسوولانه و دور از انتظار خواند.
    در همین راستا نمایندگان کشور‌های مصر، اردن، کویت، عراق، تشکیلات خودگردان، امارات و بحرین از موضع فیصل حمایت کرده گفتند: فیصل موضع قشنگی دارد.
    باز در همین راستا فواد سنیوره نخست وزیر لبنان اقدام حزب الله را در گروگان گیری دو سرباز اسرائیلی یک اشتباه تاکتیکی توصیف کرد. وی بعد از خاموش شدن دوربین‌ها و میکروفن‌ها ابراز داشت اما خداییش تکنیکشون حرف نداشت.
    جان بولتن حمله به سوریه و لبنان را به عنوان حامیان تروریسم خواستار شد. کارشناسان اقتصادی ایران و سوریه اعلام کردند با این وضع دیگر کسی قادر به مهار قیمت کشک، زرشک و اقلامي‌از این دست نخواهد بود و مجبور خواهیم شد این دو قلم جنس را جیره بندی کنیم.
    صنعت جهانگردی اسرائیل به حالت نیمه تعطیل در آمد و ارزش سهام بورس تل آویو به شدت کاهش یافت. ناظران شبانه اظهار داشتند اولمرت چند شب است در منزلش مجلس ختم باب اشعیا گرفته و برای پیروزی در جنگ خیرات و مبرات مي‌کند.

    روز بعد

    هیئتی از سازمان ملل برای مذاکره با مسوولین حکومت لبنان و با هدف پی گیری افزایش حاکمیت حکومت لبنان وارد بیروت شدند. کارشناسان متوجه نشدند منظور از افزایش حاکمیت لبنان همان کاهش حاکمیت حزب الله است یا نه. بررسی این امر هنوز ادامه دارد.

    روز بعد

    نظامیان صهیونیست با ده‌ها دستگاه تانک و زره پوش به اردوگاه المغازی در جنوب شهر غزه حمل کردند. فرمانده این عملیات در حالی که تیراندازی مي‌کرد اعلام داشت: حال اونا رو نمي‌تونیم بگیریم، حال اینا رو که مي‌تونیم بگیریم.
    بمب افکن‌های اسرائیل مقر نیروهای سازمان ملل در ناقوره را بمباران کردند. خبرگزاری‌ها اعلام کردند کوفی عنان مشغول استخاره برای محکوم کردن یا نکردن این اقدام است.
    یک مسجد در حال احداث در جنوب لبنان با بیست وسه تن بمب توسط هواپیماهای رژیم صهیونیستی هدف قرار گرفت. یک کارشناس ارشد نظامی-تاریخی اسرائیل در توجیه این حمله گفت: همه بدبختی ما از اونجا شروع شد که توی مدینه گذاشتیم مسجدشونو بسازن.
    واشنگتن پست نوشت دشمن بزرگ اسرائیل تاریخ این دولت است نه حزب الله لبنان و حماس. این روزنامه در پاسخ سوال یهودیان واشنگتن که پرسیده بودند منظورتان هولوکاست که نیست گفت نه بابا.
    جرج بوش رئیس جمهور آمریکا به اسرائیل اجازه داد تا یک هفته دیگر به حملات خود علیه حزب الله ادامه دهد و این جنبش را نابود کند. بوش طی یک تماس تلفنی با اولمرت ضمن صدور این اجازه افزود در صورت نیاز مي‌توانند از آرنولد هم استفاده کنند.
    خاویر سولانا گفت اتحادیه اروپا تمایل شدیدی به توقف خشونت‌ها و درد و رنج در منطقه دارد.
    معاون دبیر کل سازمان ملل خواستار تقویت نیروهای این سازمان در لبنان شد. معاون دیگر این سازمان گفت ولی خطرناکه‌ها. معاون اولی ابراز داشت پس هیچی.

    روز بعد

    حسنی مبارک از تلاشهای کشورش مبنی بر برقراری آتش بس در لبنان و پایان حملات علیه شهروندان بی گناه لبنان و حمایت از مردم این کشور خبر داد. در پی این امر احزاب معارض در مصر در بیانیه ای مشترک قطع کامل روابط با اسرائیل به دلیل اقدامات خصمانه این رژیم علیه مردم فلسطین و لبنان را خواستار شدند. حسنی مبارک گفت دیگه پررو نشید.

    روز بعد

    کلرت شورت (ببخشید دیگه، اسمش همینه) وزیر سابق توسعه بین المللی انگلیس گفت من متاسفم که دولت ما دنباله رو سیاستهای غلط جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا شده است و در لبنان آتش افروزی مي‌کند.
    کوفی عنان گفت عملیات اسرائیل به نهادهای سازمان ملل اجازه نمي‌دهد تا به هیچیک از مناطق جنوب لبنان بروند و نیازهای مردم را برآورده کنند. به گزارش خبرگزاری‌ها هنوز پاسخ استخاره کوفی عنان نیامده است.
    سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان گفت نباید به اسرائیل اجازه دهیم به تحرکات خود ادامه دهد و با زندگی شهروندان غیر نظامی،زنان،سالمندان و کودکان بازی کند. وی در پاسخ به این سوال که سوخت هواپیماهای اسرائیلی از کجا تامین مي‌شود گفت اون یه بحث دیگه‌س.
    سازمان کنفرانس اسلامي‌به پیشنهاد ایران تشکیل جلسه داد وحملات اسرائیل را محکوم نمود. کارشناسان اقتصادی اسریئیل گزارش دادند طی این محکومیت بحران قیمت کشک به اسرائیل هم سرایت کرد. این نخستین بار نیست که قیمت کشک در سرزمین‌های اشغالی سیر صعودی پیدا مي‌کند.

    روز بعد

    کمیته خاخام‌های شهرک‌های یهودی نشین نواره غزه و کرانه باختری بار دیگر با صدور حکمی،کشتار زنان و کودکان لبنان و فلسطین را مباح دانستند. انجمن طرفداران حقوق بشر با شنیدن این خبر ناراحت شدند.

    روز بعد

    49 کشور اسراییل را در حمله به لبنان محکوم کردند. شورای امنیت گفت: اگه 50 تا مي‌شدید باز یه چیزی. اما 49 تا فایده نداره.
    نیویورک تایمز در یکی از شماره‌های خود نوشت: مقامات امریکا و اسرائیل پشت درهای بسته توافق کردند که اسرائیل به بمباران‌های لبنان دست کم برای یک هفته دیگر ادامه دهند تا حزب الله توان دفاعی خود را به طور کامل از دست بدهد.
    در این رابطه شیمون اشتاین سفیر تل آویو در برلین اظهار داشت: من فکرمي‌کنم زمان آن رسیده که جامعه جهانی در درگیری با تروریسم جهانی مقاومت از خود نشان دهد و در صورت نیاز از ابزار نظامي‌نیز استفاده کند.

    روز بعد

    دبیر کل حزب الله لبنان در مصاحبه ای گفت اگر مواضع برخی سران عربی نبود جنگ در چند ساعت متوقف مي‌شد. پس از این اظهارات تمام سران عربی اعلام کردند: بگو کدوماشون بودن؟ ما مي‌دونیم و اونا.
    شیخ عبدالله بن جبرین بزرگ ترین مفتی وهابی دربار سعودی در نخستین موضعگیری مذهبی در عربستان فتوای عدم جواز یاری رساندن به حزب الله لبنان که وی آن را حزب رافضی نامید را صادر کرد،وی افزود نباید تحت رهبری و فرمان حزب الله قرار گرفت و حتی برای پیروزی حزب الله نیز نباید دعا کرد،نصیحت ما به اهل سنت این است که از حزب الله اعلام برائت کنند و کسانی را که به این حزب مي‌پیوندند،محکوم نمایند. در پی این فتوا محبوبیت حزب الله در میان مسلمانان اهل سنت به طرز بی سابقه ای افزایش یافت.

    روز بعد

    2 هلی کوپتر آپاچی متعلق به رژیم صهیونیستی توسط نیروهای حزب الله ساقط شد. شایع شده است آرنولد نیز به همراه رمبو در این هلی‌کوپتر بود که با سقوط هلی‌کوپتر به هلاکت رسید.
    فرهنگستان زبان ایران از رسانه‌ها درخواست اکید کرد که به جای واژه هلی‌کوپتر از واژه بالگرد استفاده کنند.
    ارتش صهیونیستی اعلامیه ای با متن زیر در جنوب لبنان پخش کرد: مردم لبنان و ارتش این کشور نباید به حزب الله کمک کنند و اسرائیل با هر کس که حزب الله را کمک کند سر جنگ دارد. در پی انتشار این اعلامیه مردم لبنان از حزب الله دست شستند و نصر الله را تحویل نیرو‌های اسرائیلی دادند.
    وزیر خارجه یمن گفت به منظور جلوگیری از بروز اختلافات میان کشورهای عربی از پیشنهاد خود مبنی بر برگزاری کنفرانس اضطراری کشورهای عربی جهت بررسی اوضاع فلسطین و لبنان صرف‌نظر مي‌کنیم. کشور‌های عربی از اهمیتی که این وزیر یمنی برای وحدت قائل شده است تقدیر کردند.

    روز بعد

    حمله بالگردهای نظامي‌اسرائیل به یک دستگاه آمبولانس در نزدیکی روستای قانا یک امدادگر را به شهادت رساند و چهار زخمي‌ نیز بر جای گذاشت. گفته مي‌شود این امدادگر قصد داشت به سید حسن نصر الله امداد برساند.
    شیمون پرز معاون نخست وزیر رژیم صهیونیستی ضمن درخواست از مردم لبنان مبنی بر خلع سلاح نمودن حزب الله عنوان کرد: شما ثابت کردید مي‌توانید سوری‌ها را از کشورتان بیرون کنید، پس مي‌توانید کشورتان را از شر سلاح‌های حزب الله راحت کنید. در پی انتشار این درخواست مردم لبنان که متنبه شده بودند حزب الله را خلع سلاح کردند.
    فاکس نیوز اعلام کرد: برخی از نظامیان رژیم صهیونیستی که از جنگ با نیروهای حزب الله بازگشته اند این نبرد را بسیار سخت و مانند آنچه در فیلم‌های سینمایی دیده بودند توصیف کردند، یکی ازنظامیان ارتش صهیونیستی مي‌گوید وقتی وارد لبنان شدیم نیروهای مقابل از هر طرف به ما هجوم آوردند و این صحنه خیلی وحشتناک بود. ما همه اش منتظر بودیم که آرنولد بیاید و ما را نجات بدهد، اما او نیامد.

    روز بعد

    پخش مستقیم صحنه نبرد در منطقه مارون الراس از تلویزیون رژیم صهیونیستی به دلیل غالب شدن حزب الله در نبرد... ببخشید، به علت نقص فنی قطع شد.
    تحلیلگران اقتصادی عنوان کردند اسرائیل روزانه بطور غیر مستقیم تقریباً نیم میلیارد دلار ضرر مي‌بیند.البته همین تحلیلگران ابراز امیدواری کردند با استفاده از بحران زرشک و بحران کشک که در منطقه به وجود آمده بتوانند این ضرر را جبران کنند.

    روز بعد

    بیش از 30 کماندوی اسرائیلی در منطقه مارون الراس در زیر حملات کوبنده نیروهای مقاومت حزب الله هلاک شدند. به گفته شاهدان جنازه آرنولد و رمبو در میان این کشته شدگان نبوده است.
    وزیر دادگستری اسرائیل نتیجه گفتگوی رم را چراغ سبزی برای ادامه تهاجم به جنوب لبنان تا زمان پایان یافتن حضور حزب الله در این منطقه تلقی کرد. آدام ارلی سخنگوی رایس با انتقاد از اظهارات وزیر دادگستری اسرائیل گفت: چنین اظهاراتی جنجال برانگیز است و آمریکا از هیچ فرصتی برای ایجاد صلح پایدار در منطقه فرو گذار نخواهد کرد. وی سپس در گوشی به وزیر دادگستری گفت: خیلی خری به خدا.
    بنیامین نتانیاهو با ادعای تشبیه حزب الله به نهادی بیگانه در داخل لبنان میزبان گفت: این تخم سمي‌توسط ایران کاشته شده است که در مسیرش به سوریه گذر کرده است. آکادمي‌سلطنتی سوئد ابراز امیدواری کرد اگر نتانیاهو دو سه قطعه شعر دیگر با همین قوت بسراید جایزه ادبیات نوبل در سال آتی به وی تعلق گیرد.
    ساکنان عرب زبان شهر حیفا از پناه بردن به پناهگاههای حیفا محروم شدند. مسوول پناهگاه‌های حیفا در توضیح علت این امر گفت: آنها در پناهگاه عربی حرف مي‌زدند و ما فکر مي‌کردیم نصر الله آمده داخل پناهگاه.
    رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در بیمارستان بستری شد. پزشکان بیماری وی را "سندرم خود پیروز بینی حاد" عنوان کردند.

    روز بعد

    امیر پرتز وزیر جنگ اسرائیل اعلام کرده اگر چه در بنت الجبیل خسارتهای سنگینی به ارتش وارد شده،اما این ارتش ساکت نخواهد نشست. وی از سربازان اسرائیلی خواست سر و صدا کنند.
    53 درصد کارخانه‌های اسرائیلی در شمال سرزمین‌های اشغالی کارشان را متوقف کردند. آمار نشان مي‌دهد 1800 کارخانه که بیش از صد هزار کارگر همیشه در آن کار مي‌کردند دست از کار کشیده اند. مالکان این کارخانه‌ها به سرمایه گذاری در تجارت کشک روی آورده اند.
    در حمله بمب افکن‌های اسرائیلی به روستای قانا 60 نفر از جمله 22 کودک قتل عام شدند. گفته مي‌شود این کودکان قصد داشتند وقتی بزرگ شدند مثل نصر الله شوند.

    روز بعد

    نظامیان رژیم صهیونیستی با به جای گذاشتن 48 کشته و 71 زخمي‌از منطقه بنت جبیل فرار کردند. آنان طی اطلاعیه ای با تعیین جایزه ای هنگفت از کسانی که از آرنولد اطلاعی در دست دارند تقاضا کردند آنها را هم مطلع کرده از نگرانی درآورند.
    در پی کشتار گسترده زنان و کودکان لبنانی توسط نیروهای صهیونیست در شهر قانای لبنان،این کشور از وزیر امور خارجه آمریکا خواست سفر خود را به بیروت لغو کند.
    گفته مي‌شود وزیر خارجه قشنگ آمریکا پس از لغو سفر خود به لبنان، با وزرای دفاع و خارجه رژیم صهیونیستی دیدار کرد.

    روز بعد

    یک ناوچه ساعر دیگر توسط نیرو‌های حزب الله غرق شد. نهنگ‌ها و کوسه‌های مدیترانه طی نامه ای سرگشاده اعتراض خود را به این امر ابراز داشتند.
    دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامي‌خبر داد 30 کشور اسلامي‌فردا جلسه ای اضطراری تشکیل خواهند داد تا درباره اتخاذ اقدامات لازم برای پایان دادن به حملات رژیم صهیونیستی علیه لبنان بحث و تبادل نظر کنند. با انتشار این خبر جهان اسلام از شادی منفجر شد.
    شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار خاتمه خشونت‌ها در لبنان شد و درباره حمله وحشیانه صهیونیستی به روستای قانا ابراز ناراحتی عمیق کرد.

    روز بعد

    اقدام ارتش اسرائیل به پیاده کردن چتر باز در منطقه بقاع و عیتا الشعب که با دخالت پدافند هوایی ارتش لبنان و مقاومت نیروهای حزب الله لبنان این تلاش با شکست مواجه شد.
    تونی بلر نخست وزیر انگلیس طوماری با 35 هزار امضا برای برقراری آتش بس در لبنان دریافت کرد. وی بعد از دیدن امضاها گفت: اوووووه، چقدر امضا.
    دوست بلازی وزیر امور خارجه فرانسه گفت در منطقه خاورمیانه، کشور بزرگی همچون ایران وجود دارد که مورد احترام است و نقش مهمي‌در ثبات منطقه ایفا مي‌کند. ما بیش از هرزمان دیگری فکر مي‌کنیم که ایران بازیگر مهم و قابل احترامي‌است. وی پس از این اظهارات عشقولانه سفیر ایران در فرانسه را سه بار ماچ کرد.

    روز بعد

    یک پایگاه نظامي‌رژیم صهیونیستی در عمق خاک اسرائيل مورد هدف موشکهای حزب الله قرار گرفت.
    حزب الله لبنان به شبکه ارتباطی ارتش رژیم اشغالگر و ساماندهی تلفنی آن نفوذ کرد. بر اساس اعتراف ارتش صهیونیستی، مرکز استراق سمع حزب الله که در یکی از روستاهای جنوب لبنان واقع است طی چند سال، مکالمات تلفنی، موبایل وبی سیم را شنود کرده است. سخنگوی رژیم اسرائیل به این عمل ناجوانمردانه حزب الله اعتراض کرد. وی افزود شاید ما بخواهیم با خواهر و مادرمان صحبت کنیم. شما باید گوش کنید؟ این سخنگو خواستار عذرخواهی حزب الله از این عمل غیر اخلاقی و ضد ناموس شد.
    شلیک 300 موشک حزب الله به 15 شهرک صهیونیستی از جمله شهرکهای تسوریل،صفد،گورین ایلون،معالوت و کفر سرادیم در منطقه شمال فلسطین اشغالی 137 نفر کشته و زخمي‌بر جای گذاشت. همچنین به نقل از شاهدان عینی دو مرکز نظامي‌صهیونیستی برانیت و عین حاسور در این حملات موشکی مورد هدف قرار گرفته اند. همین شاهدان عینی گزارش دادند سربازان اسرائیلی در حال فرار از این دو پایگاه حرف‌هایی در مورد اقوام نزدیک اولمرت بر زبان مي‌آوردند.
    پاپ بندیکت شانزدهم گفت هیچ چیز نمي‌تواند جنایات قانا را توجیه کند. وی در پاسخ خبرنگاری که از او پرسیده بود حتی؟ گفت: حتی.
    نخست وزیر انگلیس در سخنرانی خود طی سفری که به امریکا داشت، ضمن متهم ساختن ایران و سوریه به حمایت از حزب الله لبنان و حماس مدعی شد تهران و دمشق به حمایت از نیروهایی مي‌پردازند که اسلام مرتجع را با عقاید ترقی خواهانه مسلمانان و میانه روها رویارو کرده اند. وی تهدید کرد ایران و سوریه چنانچه به حمایت از تروریسم و ایجاد بی ثباتی در عراق و سایر نقاط جهان بپردازند، با خطر رویارویی مواجه خواهند شد. در پی این تهدید زرشک کاران ایران به پایکوبی پرداختند.

    روز بعد

    روزنامه یدیعوت آحارونوت با اشاره به پیامهای محرمانه ای که از سوی سران برخی کشورهای عربی به سران رژیم صهیونیستی رسیده نوشت: دولت و ملت اسرائیل نه تنها از پشتیبانی و حمایت قاطع و همه جانبه آمریکا و اروپا برخوردار مي‌باشد،بلکه چهار کشور عربی مصر،اردن،عربستان و کویت هم یک اتاق عملیات مشترک ایجاد کرده اند تا برای همیشه به مقاومت حماس در فلسطین و حزب الله در جنوب لبنان پایان داده شود.
    کاندولیزا رایس وزیر جالب امور خارجه آمریکا بحران لبنان را به درد زایمان خاورمیانه جدید تشبیه کرد.
    وی در ادامه این تشبیه آمریکا را پدر بچه، چهارکشور عربی را مادر بچه، ایران و سوریه را آل، و اسرائیل را صاب بچه خواند.

    روز بعد

    رایس وزیر خارجه مناسب آمریکا گفت انتقاد دبیر کل سازمان ملل از اسرائیل نامناسب بوده و به شکل بدی طرح شده است. در پی این اظهارات کوفی عنان قول داد از این به بعد هیچ انتقادی را به شکل بد طرح نکند.

    روز بعد

    بر اثر اصابت موشک‌های حزب الله به پایگاه نظامي‌لشکر شمالی،واقع درمنطقه کفر گلعادی 12 نظامي‌کشته و 18 نفر نیززخمي‌شدند که به گفته شاهدان عینی فرمانده لشکر فوق موسوم به آرنولد شوارتزنگر نیز در بین زخمي‌ها مشاهده شده است.
    دفتر نخست وزیر رژیم صهیونیستی در پی پیدا شدن یک کیف مشکوک تخلیه شد. بعد از باز شدن کیف توسط ماموران زبده امنیتی در داخل آن دوازده رژ لب، شش مداد ابرو، سه کرم و مقادیر دیگری اشیای ممنوعه کشف شد. ساعاتی پس از این کشف منشی مخصوص نخست وزیر از شوهرش جدا شد. تحلیلگران ناموسی سرگرم بررسی ربط این وقایع به یکدیگر هستند.

    روز بعد

    با ارسال پاکت حاوی مواد شیمیایی به دفتر هنیه توسط رژیم صهیونستی یکی از معاونان وی به همراه 6 نفر از کارکنان دفتر نخست وزیری فلسطین راهی بیمارستان شدند که حال یکی از آنان وخیم اعلام شده است. گفتنی است این پاکت‌ها علاوه بر مواد شیمیایی حاوی اقلام ضد سلامت روان و ازبین برنده روحیه هم هستند که ا زمهم ترین آنها تصویر بزرگ کاندولیزا رایس وزیر خارجه روح انگیز آمریکاست.
    روزنامه‌هاآرتص نوشت اسرائیل شخصیتهای سرشناس در دولت لبنان را مورد هدف قرار خواهد داد. اینروزنامه اضافه کرد کودکان قانا از همین دسته بودند. چرا که طبق پیشگویی خاخام اعظم آنها قرار بود شخصیت‌های سرشناسی بشوند.
    سید حامد البار وزیر خارجه مالزی که کشورش رئیس دوره ای سازمان کنفرانس اسلامي‌است از 57 کشور عضو این سازمان خواست ارسال اسلحه برای رزمندگان حزب الله را مد نظر قرار دهند. 57 کشور عضو این سازمان در پی این اظهارات مد نظر قرار دادن اين امر را مد نظر قراردادند.

    روز بعد

    جورج بوش پس از توطئه بمب گذاری در هواپیماهای انگلیسی گفت: این نشان مي‌دهد آمریکا در حال جنگ با اسلام گرایان تندرو است. وی در پاسخ این سوال که چه ربطی دارد، گفت حتماً یک ربطی دارد.
    کوفی عنان گفت شورای امنیت باید تا آخر این هفته قطعنامه ای را برای حل مشکل لبنان تصویب کند وی در ادامه افزود کشتار شهروندان لبنانی در قانا شاید نقض قوانین بین المللی باشد. وی در پاسخ به این سوال که چرا مي‌گویید شاید گفت: آخه هنوز جواب استخاره م نیومده.

    روز بعد

    نخست وزیر رژیم صهیونیستی از رئیس جمهوری آمریکا بخاطر خدمات و اقداماتش در راه ارایه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تشکر کرد. بوش در پاسخ گفت: من که کاری نکردم. همه ش کار کاندولیزا بود.
    رایس طی اظهاراتی از ایران و سوریه خواست تا به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل درباره لبنان احترام بگذارند. وی افزود این قطعنامه از علامت مخصوص میتی کومان که کمتر نیست. احترام بگذارید.
    در جلسه اخیر ستاد ارتش صهیونیستی موضوع علل انهدام تانک‌های میرکاوا مورد بررسی قرار گرفت. در این جلسه مطرح شد: در این تانک‌ها که افتخار صنایع نظامي‌اسرائیل به شمارمي‌رود اشکالی بزرگ نهفته است. یکی از ژنرالهای اسرائیلی که در این جلسه شرکت داشت گفت: ژنرالهای صهیونیستی در نشست خود نسبت به موضوع با لحنی تندتر گفتگو کردند. به دلیل بدآموزی از بیان صحبت‌های مطرح شده در این جلسه معذوریم.


    قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب گردید. مفاد این قطعنامه به شرح زیر است:

    1- آزادی‌بدون‌قیدو شرط سربازان‌ربوده شده‌اسرائیل‌و تلاش جهت‌حل و فصل فوری موضوع زندانیان لبنانی در اسرائیل.
    معنی و مفهوم: ای حزب الله نامرد! یالا اسرائیلی‌ها را پس بده. حرف هم نباشه. شاید ما هم یکی دو تا از اسیرای شما رو ازشون پس گرفتیم.

    2- تعهد دولت لبنان بر تعمیم حاکمیت خود بر تمامیت ارضی این کشور از طریق نیروهای مسلح مشروع خود که دیگر هیچگونه سلاحی بدون موافقت دولت لبنان وجود نداشته باشد.
    معنی و مفهوم: ای حزب الله نامشروع! یالا اسلحه‌هاتو تحویل بده. دیگه من بعد نبینم تفنگ بازی کنی‌ها.

    3- استقرار15هزار ارتش‌لبنان به همراه نیروهای«یونیفیل»در پشت خط آبی همزمان با خروج نیروهای ارتش اسرئیل.
    معنی و مفهوم: ندارد.

    4- توقف کامل خشونت و بخصوص توقف فوری همه حملات از سوی حزب الله و توقف فوری همه عملیات نظامي‌توسط اسرائیل.
    معنی و مفهوم: ای حزب الله خشن تروریست! حق نداری موشک ول بدی طرف اسرائیل
    و ای اسرائیل ستمدیده! سعی کن حمله‌هات نظامي‌نباشه.

    5- اجرای‌ترتیبات امنیتی برای جلوگیری‌از سرگیری خصومت‌ها از حمله تشکیل منطقه عاری از نیروی نظامی،دارایی‌ و تسلیحات‌غیر از ان چه که در اختیار دولت‌لبنان است‌میان خط آبی و رودخانه لیطانی و استقرار نیروهای «یونیفیل».
    معنی و مفهوم: مشخص نیست.

    6- اجرای کامل مفاد توافق طائف و قطعنامه 1559و 1680 که در آن خلع سلاح همه گروه‌های مسلح را در لبنان ملزم کرده است.
    معنی و مفهوم: معلومه دیگه.

    8- هیچ خرید و فروش تسلیحاتی و مواد مرتبط،به جزء مواردی که با مجوز دولت لبنان باشد در کار نباشد.
    معنی و مفهوم:
    ای حزب الله طرفدار ایران! حق نداری از ایران اسلحه بگیری.

    روز بعد

    کابینه رژیم صهیونیستی در نشست روز یکشنبه خود در شهر بیت المقدس، قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر توقف اقدامهای نظامي‌را پذیرفت.
    سازمان ملل متحد اعلام کرد،سران لبنان و اسرائیل موافقت کردند آتش بس از ساعت 5 به وقت گرینویچ برابر 8 بامداد به وقت محلی به اجرا درآید.
    یک مشاورنزدیک به اسرائیل گفت هدف بلند مدت آمریکا ایجاد یک ائتلاف سنی متشکل از عربستان سعودی، اردن و مصر است که با آمریکا واروپا در اعمال فشار بر ایران همراه شوند. اما قبل از آن اسرائیل باید بتواند حزب‌ا... را شکست دهد. این مشاور بعد از آنکه اسرائیل نتوانست حزب الله را شکست دهد متواری شد.

    روز آخر

    رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه که تازه از خواب بیدار شده بود در تماس تلفنی با سنیوره گفت ترکیه همچنان به تلاشهای خود برای برقراری صلح و ثبات در منطقه ادامه خواهد داد.
    آمار تلفات و خسارتهای ارتش رژیم صهیونیستی بدین شرح اعلام شد:
    تلفات نیروی زمینی: - 120 کشته و 400 زخمي‌که آرنولد و رمبو نیز در میان آنان هستند. حال بیشتر زخمي‌ها وخیم گزارش شده است.

    - خسارتهای انسانی در مناطق صهیونیست نشین: 50 کشته و 2500 زخمي‌

    - خسارتهای اسرائیل در زمینه تجهیزات زرهی: انهدام 120 دستگاه تانک فوق پیشرفته و مدرن مرکاوا از نسل چهارم و 30 دستگاه دیگر تجهیزات زرهی
    خسارتهای نیروی دریایی: - انهدام یک ناوچه ساعر5 و یک فروند ناوچه ساعر5/4 و یک فروند قایق توپدار جنگی
    خسارتهای نیروی هوایی:

    - سرنگونی سه فروند هلی کوپتر از نوع آپاچی و یک فروند از نوع یسعور که 5 سرنشین آن کشته شدند. سرنگونی یک هلی کوپتر درجریان درگیریهای شدید رزمندگان حزب ا... با متجاوزان صهیونیست در جبهه مارون الراس، متلاشی شدن یک فروند جنگنده اف – 16 در جنوب لبنان و یک فروند هواپیمای جاسوسی برفراز کوههای لبنان.
    درپی برقراری آتش بس در جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان،روند برکناری و مجازات نظامیانی که موجب شکست اسرائیل دراین جنگ شدند،آغاز شد. منابع خبری از سرزمینهای اشغالی خبر مي‌دهند تاکنون 6 فرمانده عالیرتبه و 18 افسر ارشد نظامي‌برکنار و در اختیار دادگاههای نظامي‌قرار گرفته اند که به جرایم آنان در این مدت رسیدگی شود.گفته مي‌شود تعدادی از این نظامیان از آغاز جنگ علیه لبنان،این جنگ را بی حاصل مي‌دانستند. تعداد دیگری از فرماندهان نظامي‌اسرائیل که در اختیار دادگاههای نظامي‌قرار گرفته اند متهم هستند که در انجام مسئولیتهای خود کوتاهی کرده و بخشی از ناکامي‌ارتش اسرائیل را رقم زده اند. این تعداد در تمام طول جنگ منتظر بودند تا آرنولد بیاید و آنها را نجات بدهد.
    وزیر امور خارجه قطر و معاون نخست وزیر گفت در آینده نه چندان دور زمانی فرا خواهد رسید که دیگر رهبران کشورهای اسلامي‌نیز همچون محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران خواستار محو اسرائیل از صفحه روزگار شوند.
    بدین ترتیب جنگ به خوبی و خوشی به پایان رسید.
    تا جنگ بعدی شما را به خدای بزرگ مي‌سپاریم.
    http://www.motalebe.ir/index.php?action=show_news&news_id=2341

  8. انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) علاوه بر ابعاد سیاسی مختلف در کوتاه مدت تبدیل به یک دانشگاه انسان سازی شد. در طول سال های مبازات پیش از انقلاب و در طول جنگ تحمیلی افرادی بودند که با دم مسیحایی روح خدا به یکباره دچار تحولات عظیم روحی شده و در راه اسلام حتی تا پای فدا کردن خود نیز پیش رفتند.


    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h1.jpg[/img]

    به گزارش پایگاه 598، یکی از این شهدا شهید"شاهرخ ضرغام"بود. وی سال 1328 در تهران متولد شد. در جوانی، به سراغ ورزش کشتی رفت و به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی دعوت شد. اما زندگی او به خاطر همنشینی با دوستان نااهل، در غفلت و گمراهی ادامه داشت تا این که در بهمن سال 1357 و با پیروزی انقلاب، تغییری بزرگ در زندگی‌اش رخ داد.


    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h2.jpg[/img]
    سخنان امام خمینی (ره)، برایش فصل‌الخطاب و روی سینه‌اش "فدایت شوم خمینی" خالکوبی کرده بود. ولایت فقیه را به زبان عامیانه خود برای رفقایش توضیح می‌داد و از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد.



    وی وقتی از گذشته‌اش حرف می‌زد، داستان حُر را بازگو می‌کرد و می‌گفت: "حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید. من نیز باید جزء اولین‌ها باشم".


    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h3%7E0.jpg[/img]
    در همان روزهای اول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه رفت و همگام با سردار شهید سید مجتبی هاشمی که فرمانده گروه چریکی فدائیان اسلام بود،به مبازه علیه تجاوزگران بعثی پرداخت ودر کوتاه مدتی آنقدر دلاورانه جنگید که دشمن برای سرش جایزه تعیین کرده بود. وی از خدا می خواست که تمام گذشته‌اش را پاک کند و هیچ چیز از او باقی نماند؛ نه اسم، نه شهرت، نه مزار و سرانجام در تاریخ 17 آذر سال 1359 در دشت‌های شمالی آبادان به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید."


    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h4%7E1.jpg[/img]
    محمد تهرانی، آخرین همرزم شاهرخ ضرغام نحوه شهادت وی را اینگونه نقل می کند: "ساعت 9 صبح بود. تانک‌های دشمن مرتب شلیک می‌کردند و جلو می‌آمدند. شاهرخ از جا بلند شد و روی خاکریز رفت. من هم دویدم و 2 گلوله آرپی‌جی پیدا کردم. هنوز گلوله آخر را شلیک نکرده بودم که صدایی شنیدم. به سمت شاهرخ دویدم. روی سینه‌اش حفره‌ای از اصابت گلوله تیربار تانک ایجاد شده بود. عراقی‌ها نزدیک شدند. من با یک اسیر عراقی پناه گرفتم. از دور دیدم چند عراقی کنار پیکر شاهرخ ایستاده‌اند و از خوشحالی هلهله می‌کردند."

    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h5.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h6.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h7.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/h8.jpg[/img]

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=68134

  9. جدا اين ديگه چيه!!!!!!!
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom1.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom2.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom3.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom4.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom5.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom6.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom7.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom8.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom9.jpg[/img]
    [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/k-7_nom10.jpg[/img]
    • Upvote 5

  10. و خوب البته من هم اينترنت پر سرعت با سرعت باورنكردني 512 دارم.و با سرعتي حدود 70 دانلود ميكنم و از شدت هيجان هردفعه كه يك كليپ چند مگابايتي رو تو كمتر از يكدقيقه دانلود ميكنم يه سكته كوچولو ميزنم.تازه خواستيم 2مگابيت كنيم سرعتمون رو كه گفتن خطمون نويز داره هر كاري كرديم درست نشد.من چقدر خوشحالم icon_rolleyes