Antiwar

War
  • تعداد محتوا

    1,504
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های Antiwar

  1. سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا توسط نیروهای مسلح ایران در شرق کشور خبرگزاری فارس: یک مقام آگاه نظامی گفت: یک فروند هواپیمای بدون سرنشین پیشرفته جاسوسی آمریکایی از نوع "RQ170" توسط نیروهای مسلح ایران ساقط و با اندک خسارتی در اختیار ایران قرار گرفت. خبرگزاری فارس: سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا توسط نیروهای مسلح ایران در شرق کشور یک مقام آگاه نظامی در گفتگو با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، با اعلام این خبر گفت:‌ با کنترل مناسب فضای کشور و تسلط اطلاعاتی نیروهای مسلح، واحدهای جنگ الکترونیکی و پدافند هوایی موفق شدند با اقدامات عملیاتی خود یک فروند هواپیمای بدون سرنشین پیشرفته جاسوسی آمریکایی از نوع "RQ170" را که به طور محدود به مناطق مرزی شرق کشور تجاوز کرده بود، کشف و از کنترل متجاوزین خارج ساخته و آن را با اندک خسارتی سرنگون کرده و در اختیار بگیرند. این مقام نظامی تاکید کرد: نظر به وقوع تجاوز آشکار مرزی، اقدامات عملیاتی و الکترونیکی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بر علیه پرنده‌های متجاوز، به مرزهای کشور محدود نخواهد ماند. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900913001157
  2. [quote]براي جوامع بزرگ لفظي بكار برده ميشه به نام جامعه توده وار يا فرهنك توده وار كه آمريكا توده وار اي ترين جامعه موجود در كره زمين هست .[/quote] تحلیل جالبی بود الان مشخص تر شد چرا شما داری آمریکا را با نازی ها مقایسه می کنی. پس شما معتقدی جامعه ی آمریکا دیگه پابلیک نیست بلکه تبدیل به مَس شده؟ و احتمالا دلیلش رسانه ها هستند درسته؟ نگاه جالبیه فقط چندتا سوال : (جناب فتح ببخشید من باز فرغون رو ورداشتم آوردم وسط بحث، آقای واریور اگر احساس می کنید باعث انحراف میشه جواب ندید) 1. جنبش وال استریت چطور با خصایص یک جامعه ی مَس قابل جمع هست؟ همین که یک گروه دارن نظرشون رو بیان می کنند شکل پابلیک نمی ده به این جامعه؟ یا چون اثر گذاریشون ناچیز هست شما معتقدید خدشه ای به توده وار بودن جامعه ی آمریکا وارد نمی کنه. 2. جوامع پر جمعیتی مثل اوانجلیک ها و مورمون ها زیاد به رسانه ها متکی نیستند. معتقدید کارکرد اونا تو جامعه ی آمریکا چیه؟ اون ها هم بخشی از توده شدن یا کلا ایزوله هستند؟ 3. یک سوال بی ربط. نظرتون در مورد منبرهای علما چیه؟ اونم باعث توده وار شدن جامعه میشه یا نه؟
  3. بله اقا مصطفی اگر آمارها رو بدید خیلی خوب خواهد بود و می تونیم دقیق تر به مسئله نگاه کنیم. البته بنده هم منکر جامعه ی مذهبی آمریکا نبودم. بیشتر دنبال چراییش بودم. و این که چطور این تضادها بین شعارها و تصویر سازی از کشورشون با این جامعه ی مذهبی توجیه میشه. و اصلا چطور این جامعه مذهبی شده با اون گسست شدید قومیتی و فرهنگی و دینی بینشون. مهاجرین بخشیشون از انگلستان بودن، جمعیت کثیری هلندی فرانسوی ایرلندی اسکاتلندی و غیره هم هستند. به علاوه ی بسیاری سیاه پوست. حتی مسیحیت انگلیسی هم آن چنان متعصب نیست بلکه بسیار مسیحیت بی رنگ و بویی است. اما در مورد اوانجلیک ها حق با شماست. بسیار جامعه ی فعالی هستن. حتی خیلی ها عامل پیروزی بوش پسر رو همین کلیسا می دونن که وزن جمعیتیش رو به نفع جمهوری خواه ها در صندوق ریخت. در واقع تمام جمعیت های مذهبی در آمریکا فعالند. مرمون ها اوانجلیک ها، حتی کوآیکرها و... اما من هنوز برام مشخص نیست که آیا این جمعیت کلیسایی معتقد- توجه شما را به کلمه ی معتقد جلب می کنم چون ممکن است برخی مسیحی شناسنامه ای باشند- یک اقلیت فعال هستند، مثلا 30 تا 40 درصد جامعه ی آمریکایی که همیشه در صحنه اند یا این که یک جمعیت حداکثری هستن مثلا 55 تا 60 درصد. احساس می کنم گزینه ی اول صحیح تر باشه. یعنی ما با یک اقلیت موثر و فعال طرفیم در مقابل یک اکثریت بی دین یا صاحب دین های نوظهور و خنثی که فعالیت اجتماعی سیاسی این اکثریت بسیار محدود است. شاهد احساس بنده این که وقتی اوباما موفق میشه بعد از سال ها در آمریکا یک حضور گسترده رو در انتخابات رقم بزنه به راحتی مذهبی ها رو کنار زد و ریاست جمهوری را با نظریات مخالف خودش به دست آورد. البته در مقایسه با جوامع اروپایی همین اقلیت فعال هم بسیار به چشم می آد. چون در اروپا کمتر چنین چیزی دیده می شود. لذا باز هم میشه به آمریکا یک جامعه ی دینی گفت.
  4. سلام با تشکر از دو بزرگواری که این تاپیک را ایجاد کردند و همه ی عزیزانی که در بحث شرکت جستند و اون رو غنی تر ساختند. سوالی که ابتدا در ذهنم ایجاد شد، بحث دین باوری آمریکایی ها بود، کم و بیش همه ی ما این موضوع را به كرات شنیدیم. اما چرایی اون بر بنده پوشیده مونده. اگر به گذشته برگردیم و تاریخ آمریکا، مهاجرت های گسترده ای داریم از اقشار خاص، که حتی بخش عمد ای از اون ها تبعیدی و مجرمین بودن. هر چند که بعدا از کشورهای دیگه جمعیت های کثیری اومدن ولی بازم می بینیم که نباید این کشور چندان ذائقه ی دینی واحدی داشته باشه و حتی نگرش دینیشون باید بسیار متکثر بشه. چی شده که این جامعه این قدر به ناگاه گرایش دینی پیدا کرد؟ حتی دین داری با شعارهاشون و تصاویری که از خودشون نشون می دادن هم جور در نمیاد. غرب وحشی سرزمین آزادی های بی حد و حصر و... نکته ی دیگه این که گزاره ی دین باور بودن آمریکایی ها اقلا در یک مورد نباید صحیح باشه اون هم دمکرات هاست. دمکرات ها چندان گرایش دینی ندارن و بیشتر قشر روشن فکر و ایتیس رو تشکیل می دن. بنا بر این شاید این جمع بستن به صورت کلی درست نباشه. هر چند که در مورد نیمه ی دیگر جامعه ی آمریکا یعنی جمهوری خواهان صد در صد صحیحه. و بخش عمده ای از طرفداران جمهوری خواهان رو مسیحیان تشکیل می دن که اتفاقا فرقه های بسیار عجیب و غریبی هم درشون دیده میشه که بسیار متضاد فکر می کنن. ====================================== بحث خیلی منشعب شد دوستان، کاش یک مقداری منسجم تر بحث می کردید. مثلا مورد به مورد پیش برید. مسایل سیاسی مسایل اقتصادی مسایل فرهنگی نگرش های فلسفی و... پیاله ی این تاپیک خیلی گسترده هست. البته جدا کردن این مباحث از هم خیلی ساده نیست ولی بهتر بود نظام مندتر پیش برید. خوبه جناب واریور که خودشون این بحث رو بانیش شدن، زحمت بشکن و به بحث یک مقدار نظم و نسق بدن و اون رو هدایت کنن. ====================================== آقا مصطفی من اگر جای برادر رسول بودم احتمالا از سبک نگارش شما ناراحت میشدم . مطمئن هستم اگر آقا رسول هم به سبک شما جوابتون رو بده شما احتمالا دلگیر بشید. لذا ازشون خواهش می کنم این کار رو نکنن که در تاپیک دلخوری پیش نیاد. کاش در میان استدلال های علمی ای که انجام دادید، به شخصیت ایشون حجوم نمی بردید و فقط نظراتشون رو با استدلال هاتون رد می کردید درست به همون روشی که جواب استاد واریور را دادید تا بین شما دو عزیز بزرگوار یک تبادل نظر علمی و جامع در بگیره. قطعا در این صورت احتمال تاثیر گذاری هر دو بزرگوار بر روی همدیگر بیشتر می شد. البته همه ی ما انسانیم و خطا در ما ممکنه و احتمال دارد شما انتقادهایی به شخص ایشون داشته باشید، کاش اون تذکرات رو خدمت این دوستمون در پی ام می دادید. مثل خود من که الان این کار رو کردم البته می خواستم همین کار رو بکنم ولی دیدم شاید بد نباشه این تذکر رو عمومی بدم که هممون در بحث هامون لحاظش کنیم. چون ایراد به خیلی هامون وارد هست. ضمن این که از برخورد و تنش احتمالی تو تاپیک با این چند خط شاید پیشگیری کرده باشم.
  5. یعنی لیزر از لانچر به سمت هدف می تابد و دارت ها از طریق اون به سوی هواگرد هدایت میشن؟ خوب در این صورت چرا سه دارت به هم برخورد نمی کنن؟ یک سوال دیگه هم من همیشه تو ذهنم بود. چطور لیزر از مبدا روی هواگرد خودش را ثابت می کنه؟ چطور مانورها رو دنبال می کنه؟ با توجه به فاصله و ابعاد هواگردها یک لرزش کوچک به شدت از هدف تابش رو دور خواهد کرد.
  6. اگر اون پست مربوط به بوستر صحت داشته باشه. که به نظر میاد همین طور هست. پی لود موشک های ما به شدت افزایش خواهد یافت. یعنی این که کلاهک هایی با قدرت انفجاری چند برابر و حتی خوشه ای موثرتر که می تونه از سپرهای دفاعی به راحتی عبور کنه ... کار برای غربی ها خیلی سخت خواهد شد. حتی راه برای یک مورد دیگه هموار میشه!
  7. حیف نیست این بحث به این خوبی در صندلی داغ مدفون بشه؟ اگر بزرگواران موافقن به یک تاپیک جداگانه تبدیل بشه و همونجا ادامش بدن که با محدودیت های صندلی داغ هم مواجه نباشند. با تشکر از هر دو عزیز، بابت طرح این بحث جالب. واقعا صندلی داغ جالبی شده. من شخصا خودم خیلی چیز ازش یاد گرفتم. دیگر بزرگواران رو نمی دونم.
  8. چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۳۳ نسیم: نزدیک به یک ماه پس از کشته شدن معمر قذافى و پیروزى انقلابیون در نبرد با دیکتاتور لیبى، سفر محرمانه شوراى انقلابیون لیبى به ایران در روزهاى نخست مبارزه با قذافى فاش شد.حسن قشقاوی معاون وزارت امور خارجه در این باره گفت : سفیر لیبى در تهران نیز طى همان هفته‌هاى نخست از قذافى اعلام برائت کرد که مورد استقبال مسؤولان وزارت امور خارجه قرار گرفت و همچنین اعضای شوراى ملى انتقالى لیبى در همان روزهاى نخست به تهران آمدند و مذاکرات مطلوبى نیز برگزار شد؛ این اقدامات در آن برهه از زمان رسانه‌اى نشد و به نوعى بخش دیپلماسى پنهان جمهورى اسلامى بود، چرا که چند تن از دیپلمات‌هاى ایرانى در طرابلس بودند و افشاى این موارد خطر جانى براى آنان داشت. http://www.jahannews.com/vdcirwazzt1a3p2.cbct.html
  9. با تشکر از دوست خوبمون به خاطر این تاپیک ارزشمند. با اجازه ی ایشون من یک کلیپ قرار میدم که ابتداش دو تکه از سخنرانی های چگووارا رو داره و سپس با تصنیف معروفی راجع به ایشون و عکس های تاریخی ای از چه و فیدل کاسترو ادامه پیدا می کنه. [url=http://antiwar123.persiangig.com/video/Hasta%20Siempre%20-%20Comandante%20Che%20Guevara%20.flv]کلیپ- دانلود[/url] اطلاعاتی راجع به موسیقی متن (بدرود فرمانده) از ویکی پدیا: آستا سیمپره (به اسپانیایی: Hasta siempre Comandante، به معنای بدرود فرمانده) ترانه‌ای است که در سال ۱۹۶۵ توسط آهنگساز کوبایی کارلوس پوئبلا ساخته شده‌است. این ترانه به عنوان پاسخی برای نامه خداحافظی چه گوارا در هنگام ترک کوبا سروده شده‌است. متن ترانه به زبان‌های بسیاری ترجمه شده و توسط خوانندگان زیادی بازخوانی شده‌است. بسیاری از گروه‌های آواز کوبا و کشورهای آمریکای لاتین آن را خوانده‌اند. ناتالی کاردون خواننده فرانسوی و گروه راک اسپانیایی بویکوت نیز اجراهای مشهوری از آن دارند. همچنین محسن نامجو نیز با استفاده از همان تم، ترانه‌ای در تمجید از چه گوارا خوانده‌است. [b]بدرود فرمانده[/b] به دوست داشتنت خو گرفته‌ایم بعد از آن فراز تاریخی آنجا که خورشید شهامتت مرگ را به زانو درآورد. اینجا از وجود عزیز تو روشنایی و عطوفتی زلال بجای مانده است فرمانده چه گوارا. دستهای قوی و پرافتخارت به تاریخ شلیک می‌کند آنگاه که تمامی سانتاکلارا برای دیدنت از خواب برخاسته است. اینجا از وجود عزیز تو روشنایی و عطوفتی زلال بجای مانده است فرمانده چه گوارا. می‌آیی و با خورشیدهای بهاری نسیم را به آتش می‌کشی تا با شعلهٔ لبخندت پرچمی برافرازی اینجا از وجود عزیز تو روشنایی و عطوفتی زلال بجای مانده است فرمانده چه گوارا. عشق انقلابی‌ات تو را به نبردی تازه رهنمون می‌شود آنجا که استواری بازوان آزادگرت را انتظار می‌کشند. اینجا از وجود عزیز تو روشنایی و عطوفتی زلال بجای مانده است فرمانده چه گوارا. از پی تو می‌آییم چنانکه دوشادوش تو می‌آمدیم و همراه با "فیدل" تو را می‌گوییم: "بدرود، فرمانده!" اینجا از وجود عزیز تو روشنایی و عطوفتی زلال بجای مانده است فرمانده چه گوارا. [url=http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%AF_%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87]منبع[/url] چون شعر در کلیپ کامل نیست دو اجرای دیگه از همین ترانه رو قرار می دم: [url=http://antiwar123.persiangig.com/video/che.mp3]دانلود صوتی اجرای ناتالی کاردون[/url] [url=http://antiwar123.persiangig.com/video/hasta%20siempre%20commandante%20video.flv]یک کلیپ تصویری دیگر[/url]
  10. ممنون داش علی، کار بسیار قشنگی بود. تاریخچه ی بسیار جالبی هم داشت.
  11. مشکل اینه که رعایت مسایل پدافند غیر عامل در مراکز صنعتی می تونه باعث بشه که هزینه های توسعه و تولید انقدر بالا بره که دیگه اقتصادی نباشه. یا حسابی از سود کم کنه. شاید واقعا زیاد مفیدهم نباشن چون نهایتا وقتی بخوان مراکز ما رو بزنن می زنن. بد بختانه دشمن ما تنوع تسلیحاتش زیاده. مگر این که ببریش زیر زمین. لذا این جور کارا فقط هزینه ی عملیات اونا رو زیاد می کنه که با توجه به بودجه های کلان نظامیشون شاید اون قدر براشون مهم نباشه. ولی برای ما هزینه های جزیی هم مهمه.
  12. آها! انقلابيون از اون لحاظ!! آخه فكر كردم منظور شما، انقلابيون ليبي زمان جناب سرهنگ منظورتون بود. شرمنده. اشتباه از گيرنده‌هاي بنده‌اس. به فرستنده‌هاي خود دست نزنيد . معمولاً هر انقلابي، در پي خود همه چيز زدايي از حكومت قبلي رو به دنبال داره! لابد از اين به بعد هر پيشرفتي در ليبي بشه، مي‌گن در حكومت قديم ال بود و الان بله ! حدث زدم اشکال از کجاست. اینم از معضلات علم زیاده، سپهبد مصطفی. وقتی زیاد بدونی بیشتر احتمال داره که موضوعات رو باهم قاطی کنی. حالا گذشته از این آخرش ما نفهمیدیم این قذافی انقلاب کرد یا کودتای بدون خون ریزی ============================== یک نکته ای که تو این سرود مشخصه وجهه ی اسلامی اون هست. یعنی نشون میده چه تاکیدی بر گرایش های اسلامی وجود داشته. سرود جدید رو من کاملش رو پیدا نکردم ولی به نظر میاد بیشتر ناسیونالیسم عربی رو داره بهش می پردازه.
  13. با تشکر، درسته آقا مصطفی، اگر من اشتباه از متنی که گذاشتی برداشت نکرده باشم، همون طور که گفتم این سرود ملی لیبی بوده. البته اخیرا ظاهرا انقلابیون عوضش کردن تا حسابی قذافی زدایی بکنن. اینم خبرش: انقلابیون لیبی سرود ملی این کشور را تغییر دادند. به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از العربیه ، انقلابیون لیبی پس از تغییر پرچم این کشور ، سرود ملی را نیز تغییر دادند. سرود ملی قدیمی لیبی بسیار معروف است که با این جمله آغاز می شود:الله اکبر الله اکبر فوق کل معتدی یعنی خداوند برتر از هر تجاوزگری است. این سرود که عبدالله شمس الدین، شاعر مصری آنرا سال 1965 سروده بود، نزدیک به نیم قرن سابقه داشت در حالی که دیگر مورد علاقه مردم لیبی نیست. این شعر در زمان جنگ سوئز معروف به «تجاوز سه جانبه» مشهور شد و سال 1969 به عنوان سرود ملی لیبی برگزیده شد. سرود کنونی لیبی با این جمله آغاز می شود:یا بلادی یا بلادی بجهادی و جلادی ادفعی کید الاعادی و العوادی و اسلمی یعنی کشورم کشورم با تکیه بر تلاش و کوشش من، مکر دشمنان و بدخواهان را دور کن و سالم بمان. این سرود برگرفته از سرود ملی لیبی در دوره حکومت سونسیین و حکمرانی ادریس السنوسی است. انقلابیون کلمه ادریس السنوسی را که نماد پادشاهی است در این سرود حذف کرده و کلمه شیخ شهدا عمر مختار را به جای آن گذاشته اند. این سرود که البشیر العریبی شاعر تونسی آنرا سروده است بین سالهای 1955 تا 1969 به عنوان سرود ملی لیبی محسوب می شد. لینک منبع
  14. فکر کنم یک جا خوندم این سرود ملی لیبی بوده. انقلابیون عوضش کردند.
  15. [quote]ممنون آنتی وار عزیز زحمت کشیدی اخوی ولی خوب کلا سایت نخبه کش شده دیگه.[/quote] خواهش میکنم جناب فتح عزیز. درس پس دادیم. نوشته های عزیزان توی سایت همیشه به معلومات بنده اضافه کرده. ایشالا که سایت هر روز بهتر از دیروزش بشه.
  16. فکر کنم اون چیزی که مد نظر آقا سعید هست اینه که در دکترین جدید دستور استفاده از سلاح هسته ای از ریاست جمهوری آمریکا به فرماندهان منطقه ای تنزل پیدا کرده! نتیجه اگر یک فرمانده ی منطقه ای مثلا خلیج فارس احساس کنه که یگان های تحت امرش در حال نابودی هستن! بومممممبببب! مسوولیت سیاسی چنین کاری هم بر عهده ی حاکمیت سیاسی آمریکا قرار نمی گیره چون رییس جمهور دستورشو نداده، بلکه نهایت بر عهده ی اون فرمانده است.
  17. داش علی و استاد واریور
  18. خیلی جالب بود. خصوصا فوتبال بازی کردنشون جالب این که قبلش کلی عملیات تمرینی انجام دادن
  19. [quote]برادر حامد بزرگوار. درخصوص ساير فرمايشاتت نظري نمي‌دم. ولي اين قسمت فرمايشاتت رو غلط مي‌دونم. اسرائيل، وارد خاك اسرائيل شد و اين دو سرباز رو ربود. اينطور نبود كه اسرائيلي‌ها وارد مرز لبنان شده و يا از اون گذشته باشن. حزب‌الله به داخل خاك لبنان رفت و سه سرباز رو كشت و دو نفر ديگه رو هم ربود و به خاك لبنان بازگشت. اتفاقاً بالعكس فرمايش شما، اين حزب‌الله لبنان بوده كه تا به اون روز، چندين بار اين كار رو انجام داده بوده و سربازان اسرائيلي رو از خاك اسرائيل ربوده. ولي دفعات قبلي، به قول خود سيد حسن نصرالله، زور بازوشون قوي بوده و سربازا مرده مي‌رسيدن دستشون!! مستندي به نام وعده‌ي صادق هست كه اتفاقاً خود ايران ساخته و به خوبي درخصوص اين موارد، مستنداً توضيح داده. [/quote] بله فرمایش شما صحیحه. در واقع حزب الله وارد قسمت های اشغالی شد. چون می خواستم خلاصه بنویسم دیگه وارد جزییات مطلب در پست قبلی نشدم، شما به بزرگواریت ببخش بر ما. اگر خاطرتون باشه اون زمان که این کار رو حزب الله کرد تبلیغات گسترده ای انجام داد که نیروهای اسراییلی وارد خاک لبنان شده بودند و ما گشتی ای که وارد شده رو هدف قرار دادیم. در واقع حزب الله ادعایی رو مطرح کرد که نمی شد به سرعت رد یا تاییدش کرد و دست برتر رو در مانور تبلیغی اقلا در داخل کشور بهش می داد. اون زمان که من نظرات مخاطبین رو دنبال می کردم خوب جواب داده بود. نکته ای که من راه میانه می دونم، همین روش هست، یعنی استفاده از یک موضوعی که حتی المقدور ذاتا مشروع باشه و یا این که قابلیت مشروع جلوه دادن رو داره ولی مناقشه پذیر و حساسیت برانگیز هست. قضیه ی ورود حزب الله به سرزمین های اشغالی در قضیه ی وعد الصادق، مدت ها بعد از جنگ 33 روزه، از سوی این حزب به عنوان یک دست آورد چریکی مطرح شد که اون زمان قضیه از تب و تابش افتاده بود و حساسیت های اولیه درش نبود. حزب هم بهره برداری لازم رو از موضوع کرده بود. (مطمین نیستم ولی احتمالا جایی که حزب الله وارد شده بود جزو مناطق اشغالی لبنان هست. در مورد موارد دیگه ای که حزب الله چنین کاری رو انجام داده اطلاع دقیقی ندارم، اما حتی اگر زنده هم نمونده بودن جنازه هاشون برای تبادل جواب میداد. آیا این موارد بعد از آرامش نسبی بعد از تبادل اسرا بود یا قبلش؟) در مورد سایر فرمایشتاتون، چون تاپیک منحرف میشه نظر مفصل نمی دم. البته با غالبش موافقم. فکر می کنم منشاء اختلاف این هست که پیروزی رو چی تعریف کنیم و با چه نتیایجی بخوایم مقایسش کنیم. حزب الله امتیازاتی از دست داد ولی دست آوردهاش از نظر من بیشتر بود لذا من اون رو پیروز می دونم. اگر این پیش دستی رو هم در نظر بگیریم که برنامه ی اسراییل را به هم زد می تونیم بگیم حزب الله حتما پیروز بود. البته وقتی اسراییل به اهداف اصلیش یعنی حذف حزب الله و گرفتن قدرت موشکی و سیاسیش با جنگ هوایی و محدود نرسید ، حمله ی به صورت گسترده و زمینی را هم امتحان کرد. اگر باز خاطرتون باشه دو سه روز آخر به صورت تصاعدی آمار تلفات تانک ها و نیروهای اسراییلی بالا رفت، ولی خوب دیگه دیر شده بود و تحت فشار شدیدی بود لذا جنگ رو خاتمه داد. نهایتا این که فکر می کنم این از تدبیر اسراییل بود که نمی خواست به قول شمابه صورت گستره و زمینی وارد لبنان بشه ، چون نتیجه ای جز وقایع قبل از سال 2000 هزار و خروجش رو نداشت. تبعا اگر در اثر فشارهای بعدیِ مقاومت، می خواست چند سال بعد خارج بشه، هزینه ی بیشتری باید می پرداخت. این رو هم می شه گذاشت به حساب نتایج پیروزی حزب الله از مقاومت پیش از سال 2000 هزار و خروج اسراییل. در واقع در عین این که اسراییل این توان رو داشت که از ابتدا یک جنگ زمینی گسترده رو ایجاد کنه و پیروزی کوتاه مدت به دست بیاره ولی معتقد بود عاقبت خوشی نمی تونه براش ایجاد کنه.
  20. به نظر می رسه که هم استاد مصطفی و هم استاد طاهای عزیز دارن یک مطلب رو بیان می کنن ولی با تعابیر مختلف. معتقدم اختلافشون در تعریف فروپاشی است. یعنی هر کدومشون به یک چیز می گن فروپاشی. علی ای حال بنده هم نظرم با جناب مصطفی یکی است و معتقد نیستم که نظام سرمایه داری در حال فروپاشی است به معنی نابودی و بی اعتبار شدن. اصولا نظام سرمایه داریِ بازار آزاد هر از چندی به صورت نوبه ای وارد رکود میشه و بعد با رویکردهای جدید از رکود خارج میشه. الان هم دنبال یک محرک جدید هستن. این یکی از خاصیت هاشه و تقریبا اجتناب ناپذیره. اما جناب طاها هم از یک بعد دیگه حرفشون صحیحه. این که نظام سرمایه داری از اخلاق خودش داره دور میشه و اصول فلسفی و لیبرالیستیشو رو زیر پا میذاره، حرف صحیحی است اما نکته این هست که چه وقت این کار رو نکرده؟ اگر بر گردیم به نظام اقتصادی سرمایه داری نگاه تاریخی کنیم، می بینیم که ما یک اقتصاد آکادمیک داریم که به نام سرمایه داری و بازار آزاد در دانشگاه ها تدریس میشه و به هیچ دردی نمی خوره غیر از بد بخت کردن کشورهای در حال توسعه و خر کردن نخبه هاش! یک نظام اقتصادی داریم که واقعیت کاپیتالیسم هست و بر اصول هر که زورش بیش پولش بیشتر و... بنا شده. اون نظام اخلاقی نیست، فقط سود محوره و اتفاقا اصول علمی ای هم داره که به بنده و شما اصلا درس نمی دن! شما بعضی دانشگاه ها و بعضی رشته ها رو نمی ذارن بخونی مگر این که از یک گروه خاص باشی یا از طرف اونا معرفی بشی. اون نظام خاص الان هیچ معارض جدی ای نداره که بخواد جاشو بگیره. هیچ نظریه ی نظیری نداره که قرار باشه مثل اقتصاد ایدئولوژیک شوروی فروبپاشه. قدمتش هم به اندازه تاریخه. منتها هر روز داره پیچیده تر میشه و به روز. یک نکته ای که در مورد نظام سرمایه داری صادقه این هست که وقتی کار می کنه، که یک عده همون اقتصاد آکادمیک رو بخونن و اجرا کنن و یک عده اون اقتصاد آکادمیک مخفی رو و یک عده هم اصلا سرشون با دمشون بازی کنه حواسشون به ماجرا نباشه. اگر همه اون اقتصاد مخفی رو بخوان اعمال کنن دوباره جنگ جهانی راه می افته! نهایتا، هر وقت ما واقعا یک نظام اقتصاد اسلامی طراحی کردیم و کار آمدیشو در عمل اثبات نمودیم، اون وقت می تونیم امیدوار باشیم که یک روز در یکی از بحران های موسمی سرمایه داری بتونیم، باعث فروپاشیش بشیم یا جاشو بگیریم. اون زمان خوشحالی از خودمون در کنیم اشکالی نداره و گرنه الان خوشحالی کردن چه جایی داره؟ انگار ما الان از چه اقتصادی الگو می گیریم و داریم چیکار می کنیم! خصوصی سازی و برداشتن یارانه ها و ایجاد بازارهای مالی و سودهای بانکی و غیر بانکی و... اگر اقتصاد سرمایه داری نیست پس چیه؟ حکایتمون مثل اونیه که بر سر شاخه بن می برید. البته ما بن هم نمی بریم ما احساس می کنیم بن داره میشکنه هورا می کشیم. پ. ن. بابا امیرخانی نویسنده ی توانا! نویسنده ی خوبیه ولی همون طور که تو پی ام با هم صحبت کردیم حضرت مصطفی و مطابق نظر شما، پاش که به حوزه هایی مثل اقتصاد میرسه جفتک می ندازه! چون توش تخصص نداره. البته شهامتش و صاحب فکر بودن و مطالعه داشتنش قابل تحسین هست. اتفاقا ایشون هم مدافع سر سخت سرمایه داریه! خودشم سرمایه داریه! پ. پ. ن. اتفاقا یکی از نکاتی که کاش در اون تاپیک ناکام و مفقود فروپاشی شوروی بهش پرداخته بودیم همین ادبیات چپ بود. به نظر می رسه یکی از دلایل فروپاشی شوروی ضعف علوم انسانیش بود. دقیق تر این که از یک زمانی به بعد ادبیات علوم انسانی چپ به جای این که ایجابی باشه سلبی میشه. به جای این که به تولید فکر برای حل مشکلات خودش بپردازه متمرکز میشه بر انتقاد و ایراد گیری از نظام سرمایه داری و لیبرالیستی. این میشه که به یک جایی می رسن که می بینن برای حل مشکلاتشون هیچ راه حلی خودشون ندارن، نخبه هاشون تولیدی نکردن. لذا راهی نمی مونه الا پناه بردن به راه حل های همون نظام جیز و بد کاپیتالیستی! این حجم زیاد ادبیات نقدی شرق منجر فروپاشی غرب که نشد باعث قوتش هم شد، شرق به صورت مجانی شده بود پیدا کننده ی ضعف های غربی ها و نظام استاندارد اونا. این قضیه به غربی ها فرصت می داد خودشون رو اصلاح کنن و نظام فکریشون رو تقویت کنن و به پایداریش بپردازن. بسیاری از اصلاحات اساسی کاپیتالیسم از دل اعتراضات و نقد های سوسیالیسم و مارکسیسم در اومد. دولت رفاه ها از همونجا تولید شد، بیمه های اجتماعی نتیجه ی همین نقدها بود و... متاسفانه ما هم الان دقیقا داریم همین شیوه رو در پیش می گیریم. بنای کارمون رو بر همون اندیشه های نقدی چپ گذاشتیم. اگر از مون بپرسن خوب حالا چیکار کنیم، میشیم مثل فبهت الذی کفر!
  21. [quote]براي همين حزب الله با اسارت دو اسراييلي يك جنگ رو آغاز كرد؟ آيا اين به نوعي يك حمله ي پيشدستانه نبود..... [/quote] اتفاقا این همون راه حل میانه است. در واقع حزب الله وقتی دو اسراییلی رو اسیر کرد که وارد مرزهای لبنان شده بودن بنا بر این کارش از نظر حقوقی شروع جنگ نبود. با این وجود، یک کار غیر متعارف به حساب می اومد. یعنی دفعات دیگه ای هم بوده که اسراییل وارد مرزهای لبنان می شده ولی پاسخی دریافت نمی کرده ولی این دفعه واکنش به همراه داشته. از مزایای این روش: 1. ابتدائا وارد یک جنگ تمام عیار نمی شیم و در صورتی که با یک بلف سیاسی روبرو باشیم یا اطلاعاتمون غلط باشه راه بازگشتی هست. 2. اقدام ما مشروعیت داره و قابل دفاع در افکار عمومی هست. 3. در صورت شروع جنگ ما در حالت آماده باش هستیم 4. احتمال داره وقتی دشمن جسارت ما رو ببینه احساس ترس کنه و بگه شاید چیزی دارن که من خبر ندارم و پشیمون بشه. (برخی می گن در قضیه ی ملوان ها که نزدیک عید بود و غربی ها تقریبا تاریخ حمله رو هم اعلام کرده بودن همین قضیه در عدم شروع جنگ موثر بود ، البته در این رابطه تفاسیر متعددی وجود داره که اطلاعات بنده برای این که بگم کدوم صحیحه ناقصه) 5. پیش دستی ما باعث میشه اگر دشمن میل به جنگ داره خارج از چهارچوب برنامه ریزی شدش عمل کنه و همین مقداری از آمادگی هاشو می گیره. این قضیه در جنگ 33 روزه اتفاق افتاد کما این که خیلی تحلیل گرا معتقد بودن اگر جنگ چند ماه بعد با پیش دستی اسراییل انجام میشد ممکن بود اوضاع طور دیگه ای رقم بخوره.
  22. نخست: رفقا منظورتون از فروپاشی چیه؟ اول در این مورد به تفاهم برسید بعد بحث رو ادامه بدید، فروپاشی یعنی این که مثل شوروی کشور تجزیه بشه؟ فروپاشی یعنی این که آمریکا رتبه ی اولشو در قدرت جهانی از دست بده؟ فروپاشی یعنی این که نظام سرمایه داری اصولش رو تغییر بده و با یک شکل دیگه فعالیت کنه؟ فروپاشی یعنی این که .... هر کی تعریفش از فروپاشی رو بگه. دوم: این طور نیست که لیبرالیسم دغدعه ی عدالت نداشته باشه و این شعار رو نده. اصلا یکی از شعارهای هر نظامی عدالت هست، فقط تعاریفشون از عدالت فرق می کنه، که توضیحات جناب طاها و مصطفی کاملا گویا بود. مثلا یکی از برداشت های لیبرالیسم، در میان اصولی که برای تحقق عدالت طرح می کنه می گه ، عدالت وقتی اتفاق می افتد که همه از فرصت های برابر جهت رشد برخوردار باشند و اون چیزی که تفاوت ایجاد می کنه استعداد و تلاششون باشه نه برتری نژادی، ثروت و امکانات تبعیض آمیز و ... همون طور که آقا طاهای عزیز گفتن همین اصل رو که نگاه کنیم می بینیم که لیبرالیسم از اصول خودش هم به خاطر سود بیشتر مقطعی کوتاه اومده. فکر می کنم اون چیزی که الان دچار بحران شده، کپیتالیسم هست نه لیبرالیسم. دقیق تر این که کپیتالیسم وابسته به بازارهای مالیه که الان به چالش کشیده شده.
  23. 1. فکر کنم اصطلاح صحیح تری که باید این دوستمون به کار می برد دفاع پیش دستانه بود نه حمله ی پیش دستانه. 2. ما از نظر عقیدتی هیچ وقت آغاز کننده ی یک جنگ نخواهیم بود. 3. حتی در مطمین ترین حالت امکان دارد که یک واقعه مثلا یک زلزله جنگ رو پیش از آغاز شدن منتفی کنه. اگر در نظر بگیریم که ما در این جنگ اگر نابود نشیم اقلا سال ها عقب می افتیم، همون احتمال ناچیز کافیه که خودمون با دست خودمون نریم توی چاه. کما این که در زمان بوش پسر جند بار از نظر نظام جنگ به حالت قطعی رسید، حالا تصور کنید اگر ما می خواستیم چنین استراتژی ای رو پیاده کنیم چه اتفاقی می افتاد. 4. درسته که ما نه حمله ی پیش دستانه می کنیم نه دفاع پیش دستانه ولی یک روش میانه داریم که به وسیله ی اون سعی می کنیم وقایع بعدی رو مدیریت کنیم و غافل گیر نشیم. تا حالا هم اقلا دو بار ازش استفاده کردیم. اگر کسی وقایع سال های اخیر رو پی گیری کنه این چند مورد رو می بینه.
  24. [quote][quote]نمی دونم چرا کسی فکر نمی کنه که این واقعه می تونه تعمدا این قدر پر اشکال و هالیوودی نوشته شده باشه! به نظرتون اگر می خواستن نمی تونستن یک داستان خیلی باور پذیر درست کنن؟ قبلا از این کارا نکردن؟[/quote] با این حرکت هم دست آمریکا بسته شد هم عربستان و هم ایران ! ... البته برنده اصلی تا اینجا ایران هست بخصوص اگر بتونه از این فرصت برای مظلوم نمایی نهایت بهره رو ببره .[/quote] البته این قضیه کارکرد خارجی هم داره که دارن روش کار می کنن اما مهمترین انگیزش می تونه داخلی باشه. وقتی شما یک سناریوی دروغ ببینید یاد چی می افتید؟ 11 سپتامبر. اوباما با چی رای آورد؟ با شعار دروغ گو! و اجتناب از جنگ. الان نزدیک انتخاباتیم. والستریت و نهادهای مالی نماد کیه/؟ دمکرات ها. صنعت و جنگ نماد کیه؟ جمهوری خواه ها. عربستان با کدوم گروه بیشتر هم دسته؟ جمهوری خواه ها... جدیدا دم در نیاورده؟ چرا اف بی ای فعاله ولی سیا صداش در نمیاد؟ چرا اسراییل لالمونی گرفته؟ این قضیه شروعش انگیزه ی داخلی داره ولی طوری طراحی شده که چند جور می تونه تموم بشه. پایانش بستگی داره که ما پیام آمریکا رو بگیریم یا نه! ماجرای اخیر خیلی پر ایراد تر از اونی نگارش شده که بگیم در این بلاهت تعمدی نبوده. اینقدر که مردم کودن آمریکا هم به سختی باورش می کنن. این خودش نمی تونه یک پیام باشه؟ چرا سریع می گن ما با یک هیات ایرانی دیدار داشتیم و ما سریع تکذیب می کنیم؟ الان همه نمی گن کاش یک تلفن قرمز داشتیم؟ کی به کی گفت که به تلفن قرمز احتیاج نداره و طرف مقابله که نیازش داره؟