saman_777

Members
  • تعداد محتوا

    1,769
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های saman_777

  1. vali dar barabar havapeyma haye B2 kari az dastemoon barnemyad!!agar ham az afghanestan va aragh va torkye yek zaman hamle konan chi?k :lol:
  2. bebinid oon moghe chi boodim o hala chi shodim!tokotob darsi be jaye in ke dar bareh ye emaman va payambaran sohbat konan byan da in bare soh bat konan mage ma dars dini nadarim?datarikh class 4 ya 5 ebtedaii tarikh eslam ast va dobare da ketab tarikh 2 rahnami hamin mozoo!!!chera in kar ro mikonan :lol: :lol:
  3. حسن صباح حسن صباح از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کرد و از مخالفان سرسخت تسلط اعراب بر ایران بود. مذهب وی و پیروانش اسماعیلیه بود که شاخه‌ای از تشیع است با این تفاوت که آنان به هفت امام اعتقاد دارند و امامت را بعد از امام جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و او را امام زمان و امام آخر میدانند. مرکز قدرت اینان در مصر بود که خلفای فاطمی مصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند. حسن صباح نیز که اسماعیلی بود به مصر رفت و آنجا با حکیم ناصرخسروقبادیانی و خواجه موید الدین شیرازی ملاقات کرده سپس به ایران آمد و از آنجایی که کلامی آتشین و پر نفوذ داشت روز بروز بر طرفدارانش افزوده شد. سرانجام توانست برخی از قلاع [1] موجود در ایران بود را تصرف نموده علنا بر ضد ملکشاه سلجوقی و وزیرش خواجه نظام الملک طوسی که با اسماعیلیان شدیدا مخالف بود به مبارزه برخیزد و از این کار دو هدف داشت: هدف اول و اصلی آزاد کردن ایران از زیر سلطه اعراب بود و هدف دوم ترویج مذهب اسماعیلی در ایران. شیوه حسن صباح در از بین بردن مخالفان کشتن مستقیم افراد به همراه جانفشانی قاتل (یعنی همان چیزی که امروزه ترور مینامیم) بود. ماموران حسن صباح بسیاری از سران سلجوقی را کشتند و این کار در زمان جانشینان وی از جمله کیابزرگ امید ادامه پیدا کرد. نهضت آنان نزدیک به صد و پنجاه سال ادامه داشت تا اینکه هلاکوخان شعله این جنبش را که از درون به فساد کشیده شده بود خاموش کرد و آخرین رهبر آنان را که رکن الدین خورشاه نام داشت به قتل رسانید. مکتب صباح که به الموتیان نیز شناخته می‌‌شد، به نام حشیشیون معروف بود. که ریشهٔ کلمهٔ Assasination در زبان انگلیسی نیز از همین مکتب است. این فرقه اولین سازمان تروریستی شناخته شده در تاریخ بشر است آنها اولین افرادی بودند که هدف را برتر از وسیله می‌‌دانستند و به خود اجازه می‌‌دادند با تظاهر و تزویر به سازمان دشمن نفوذ کنند و به همین خاطر بود که سالها هیچ ارتشی نزدیک الموت هم نشد زیرا که همواره عوامل الموتیان در ارتش نفوذ کرده و فرماندهان آن را به قتل می‌‌رساندند. این فرقه در ده سطح طراحی شده بود و یه افراد در پایین تر سطح گفته می‌‌شد که قرآن علاوه بر معنای ظاهری معانی عمیق تر و نهفته‌ای نیز دارد. همچنین معروف است که به آنان مواد مخدر داده می‌‌شده و آنها را در باغی زیبا در الموت رها می‌‌کرده‌اند و پس از آن که هوش خود را باز میافته‌اند به آنها گفته می‌‌شده که آنها بهشت را دیده‌اند و بدین گونه با وعدهٔ بهشت اینان را مرید می‌‌کردند. در آخرین سطح (امامت) فرد همه چیز را حتی تجربه‌های شخصی خویش را تنها در صورتی می‌‌پذیرد که عقل بر آن حکم دهد. عقاید بدین حد سخت گیرانه تنها در عده‌ای از اندیشه‌های بودایی دیده می‌شود. حسن صبباح عقیده داشت همهٔ افراد توانایی رسیدن به بالاترین سطح را ندارند و لذابیشتر افراد را در رده‌های پایین و برای اطاعت از اوامر خویش نگاه می‌‌داشت. در دوره سینان جانشین صباح، وی دو تن از زیردستانش را دستور داد که خود را بکشند و آنها خود را از دیوار به پایین پرتاب کردند که این واقعه در تاریخ ثبت شده است. بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مانند Illuminati و Free Masons شیفتهٔ حسن صباح و سازماندهی او بوده اند. در افسانه‌ها از حسن صباح، خیام و نظام به عنوان سه یار یاد شده است. من كه از اين آقا خيلي خوشم اومده :lol: :lol:
  4. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    رضا مافي تـنـهـا رضا مافي در پنجمين روز از ماه نهم سال 1322 خورشيدي در مشهـد متولد شد. پدرش زرگر و حکاک بود و با اين هنر ظريف آشنايي داشت. برادر بزرگتر او نقاشي مي کرد و به هنرهاي تجسمي علاقمند بود. رضا از کودکي قلم به دست گرفت و سرگرمي و دلخوشي او خطاطي و بازي با حروف و کلمات بود. پدر که شيفتگي او را ديد، پس از جستجو، استاد " اعتضادي " را به استادي او برگزيد. اعتضادي از خوشنويسان بنام مشهد و در موزه آستان قدس رضوي کتابهـا و قطعات خطي قديمي را تعمير و مرمت مي کرد. رضا در شاگردي اعتضادي کوشش، شيفتگي و پشتکاري بسيار از خود نشان داد و استاد نيز بي دريغ تمام تجربيات ساليان دراز عمرش را در کوتاهـترين مدت، کريمانه در اختيار رضا قرار داد. رضا پانزده ساله بود که در پي عشق خود و تکميل آن راهي تهران شد، تا از اساتيد بزرگ توشه برگيرد. در کنار درس به تمرين خوشنويسي ادامه داد و براي يافتن استاد به هر گوشه سير کرد؛ تا در سال 1343 راه اصولي خود را يافت. رضا مافي در کلاس درس استاد حسين ميرخاني، شاگردی نمود. میرخانی دريافته بود که مافی اين استعداد را دارد که در آينده نامور اين هنر گردد . نقاشي خط با چـنين اندوخته ای به نقاشي خط روي آورد. آثارش در گالري سيحون مورد توجه اهل هـنر و هنرشناسان قرار گرفت. در واقع او اولین هنرمند خوشنویسی است که بر بوم نقاشی خط نوشت . نمايشگاه هاي متعددي نيز از نقاشي خط هاي او در ايران و کشورهاي ديگر از جمله فرانسه، آمريکا، انگلستان، سويس و پاکستان ترتيب يافت. شيوه مافـي رضا مافي شيوه اي ويژه داشت و تابلوهاي او را در بين صدها تابلوي ديگر بخوبي مي توان تشخيص داد. رنگ تابلو هاي او بيشتر قهوه اي کهنه است با متن و نوشته هايي به همين رنگ که متمايل به سياه است. اين رنگ که وقار ويژه اي دارد به تابلو حالتي کهـنه و قديمي مي د هـد. او از به کار بردن رنگ هاي شاد بکلي گريزان بود و بسيار به ندرت در ترکيب متن ها از آنها استفاده مي کرد. رضا مافي در چهـارم مهر ماه 1361 از دنيا رفت.
  5. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    ابراهيم پورداود استاد پورداود - چهره های ماندگار ابراهيم پورداود فرزند حاج داود در سال 1264 شمسي در رشت متولد گرديد. در مدرسه طلاب رشت تحصيل کرد. وقتي به تهران آمد به تحصيل در رشته پزشکي پرداخت، سپس عازم بيروت و پاريس شد و رشته حقوق را انتخاب کرد. پورداود از جواني اهل مطالعه و تحقيق بود. در جنگ بين الملل اول که متفقين بيطرفي ايران را نقض کردند، روزنامه ( رستاخيز ) را داير کرد و بر ضد اشغالگران مقالاتي نوشت. و سپس از بغداد عازم استانبول و هند شد و به مطالعه کتب قديمي پرداخت و دربارهً ( اوستا ) و مزديستا بررسي عميقي کرد و کتابي به نام ( خرمشاه ) نوشت و اطلاعاتي در دسترس پژوهندگان قرار داد. استاد پورداود درباره تمدن ايران باستان در اروپا مطالعه کرد و به دعوت ( تاگور ) فيلسوف معروف هندي به استادي دانشگاه در هندوستان اشتغال يافت. سرانجام بر حسب دعوت دانشگاه تهران به ايران آمد و در دانشگاه به تدريس پرداخت. استاد پورداود که مدت 30 سال در خارج از کشور اقامت داشت نتيجه بررسي ها و مطالعات خود را در چند جلد کتاب تنظيم نموده و سمت هايي از قبيل رئيس انجمن باستان شناسي - رئيس هيئت نمايندگي ايران در کنگره خاور شناسان در مسکو و عضويت آکادمي جهاني و هنر و ... را بر عهده داشت. استاد پورداود در 26 آبان 1347 در سن 83 سالگي در تهران درگذشت و طبق وصيت او جسدش را به آرامگاه خانوادگي اش در رشت منتقل نموده و مدفون ساختند . پورداود با تمام علم و دانشي که داشت مي گفت : يکي از فرزندان کوچک ايرانم و بسيار برايم دشوار است که از خود چيزي بنويسم. سامان جان لینکها را صحیح بنویسید. لینک با یک http:// شروع میشود نه دو تا http://http:// !
  6. man ham az vaz ketab ha gele daram 2 gharn sokoot ra ke darbareh ye havades kamelan vaghei doran hamleye arab ha bood ro dige nemiaran chap beshe!ina az chi mitarsan? fekr mikonan ba in kar khodeshoon ro roo mikonan
  7. saman_777

    سيستم هاي عامل جنگنده ها

    طهران ??? tehran :lol:
  8. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    کاظم معتمد نژاد دکتر کاظم معتمد نژاد مشخصات و سوابق : متولد 21 اردیبهشت سال 1313 هجری شمسی بیرجند دیپلم ششم متوسطه خرداد 1322 دبیرستان مروی تهران لیسانس رشته قضایی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی تهران 1336 دکتری رشته قضایی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه پاریس تهران 1339 دیپلم عالی تدریس روزنامه نگاری از مرکز تعلیمات عالی روزنامه نگاری دانشگاه استراسبورگ 1963 (1342 هجری شمسی) دکتری دولتی علوم سیاسی از دانشکده حقوق و علوم اقتصادی دانشگاه پاریس 1964 (1343 هجری شمسی) دکتری تخصصی روزنامه نگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم خبری دانشگاه پاریس 1964 (1343 هجری شمسی) سوابق علمی: استادیار و دانشیار دانشکده حقوق علوم سیاسی دانشگاه تهران از سال 1344 تا 1349 دانشیار واستاد دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی از سال 1356 تا 1359 رئیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی از سال 1356 تا 1359 استاد مهمان دانشگاههای پاریس 1 (پانتئون – سوربن) و پاریس 2 (پانتئون – آساس) و دانشگاه رن اورن 2 فرانسه با حکم رسمی از وزارت آموزش آن کشور در سالهای 1982 تا 1986 (1361 تا 1367 هجری شمسی) مدیر پژوهش و استاد راهنمای پایان نامه های دوره دکتری علوم ارتباطات در دانشگاه پاریس 7 (دانشگاه رئیس دیدرو – ژولیو) از سال 1983 تا کنون عضو هیات علمی گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی از سال 1359 تاکنون. خدمات مطبوعاتی : عضو هیات تحریریه و مدیر بخش اخبار و مقالات خارجی روزنامه کیهان، 1336 تا 1340 . خدمات حقوقی : وکیل پایه یک دادگستری، از سال 46 تاکنون مشاور حقوقی " اتحادیه بین المللی ارتباطات دور" از سال 79 تاکنون. همکاری در تاسیس موسسات و دوره های آموزشی و پژوهشی: عضو موسس دوره عالی روزنامه نگاری ، موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی و دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی (43 – تا 50) عضو هیات موسس بخش ارتباطات بین المللی " انجمن بین المللی تحقیق در ارتباط جمعی" ، 1976 (1355 هجری شمسی). عضو هیات موسس " مرکز پژوهش های ارتباطات" وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی و وزارت پست و تلگراف و تلفن ، 1375. پیشنهاد دهنده تاسیس " مرکز مطالعات و تحقیقات ارتباطات در آسیای مرکزی" با همکاری " یونسکو" در تهران، از طریق کمیسیون ملی یونسکو در ایران در سال 1374 که پس از اعزام یک هیات بررسی و امکان سنجی از سوی سازمان مذکور به ایران و کشورهای منطقه، همچنان در حال مطالعه و مذاکره است. همکاری در ایجاد انجمن ها: عضو هیات موسس " انجمن دفاع از آزادی مطبوعات" تابستان 1357. عضویت در انجمن های علمی بین المللی: عضو " انجمن بین المللی تحقیق در ارتباطات جمعی " – از سال 1962 عضو " انجمن بین المللی حقوق فضا " – از سال 1967 عضو " ایستیتوی بین المللی ارتباطات" – از سال 1975 عضو " انجمن فرانسوی علوم ارتباطات و اطلاعات " – از سال 1983 کتابهای چاپ شده : روزنامه نگاری با همکاری دکتر ابوالقاسم منصفی. تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، 1350 چاپ چهارم، 1374. وسائل ارتباطات جمعی، تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، 1355، چاپ سوم، 1379. کتاب های زیر چاپ : فرهنگ علوم ارتباطات. با همکاری دکتر نعیم بدیعی. شامل ده هزار واژه تخصصی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و فارسی ، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. بازنگری در روزنامه نگاری معاصر. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. جامعه اطلاعاتی: مبانی نظری و چشم اندازهای جهانی. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. وسائل ارتلاط جمعی (جلد دوم). تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. تکنولوژی های نوین ارتباطی: از تلگراف و تلفن تا ماهواره و اینترنت. تهران : انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. کتابشناسی ارتباطات در کشورهای در حال توسعه به زبان های انگلیسی و فرانسه (2 جلد) نیویورک: نشر بین المللی. کتاب های آماده چاپ و یا در حال آماده شدن برای چاپ : مبانی حقوق ارتباطات حقوق حرفه ای روزنامه نگاران حقوق تبلیغات بازرگانی مسائل جقوقی بین المللی ماهواره های تلویزیونی حقوق بین المللی ارتباطات الکترونی ارتباطات بین المللی ارتباطات و توسعه : ارتباطات توسعه و توسعه ارتباطات مطالعات انتقادی در ارتباطات روزنامه نگاری و تجدد خواهی در ایران تحول مطبوعات در کشورهای آسیای مرکزی نظریه های ارتباطات ریشه های تاریخی سلطه ارتباطی جهانی (به زبان انگلیسی) تحول ارتباطات در ایران (به زبان فرانسه) کتابشناسی ارتباطات در ایران (به زبانهای انگلیسی و فرانسه) ارتباطات و سلطه فرهنگی (ترجمه از انگلیسی) کلیات حقوق اساسی قوه مجریه در کشورهای غربی (ترجمه از فرانسه)
  9. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    لطفي زاده پروفسور "لطفي زاده" که در جهان علم به پروفسور زاده مشهور است در سال 1921 در شهر باکو در جمهوري آذربايجان به دنيا آمد. مادرش يک پزشک روس و پدرش يک ژورناليست ايراني بود که در آن زمان به دلايل شغلي در باکو بسر ميبرد. او در سن 10 سالگي همزمان با حکومت ديکتاتوري استالين در اتحاد جماهير شوروي سابق و در اثر شيوع قحطي و گرسنگي سراسري در سال 1931، به همراه خانواده مجبور به مراجعت به خانه پدري‌اش ايران شد و در شهر تهران زندگي جديدي را شروع کرد. لطفي زاده در کالج البرز تهران (دبيرستان فعلي البرز) تحصيلات متوسطه را به پايان رساند و در امتحانات کنکور سراسري، مقام دوم را کسب کرد. او در سال 1942 رشته برق و الکترونيک دانشگاه تهران را با موفقيت به پايان رساند و در طي جنگ دوم جهاني براي ادامه تحصيلات به آمريکا رفت و دوره فوق ليسانس مهندسي برق را در انستيتو تکنولوژي ماساچوست MIT واقع در شهر بوستون طي نمود. پس از آن دانشگاه کلمبيا در نيويورک را انتخاب کرد و سرانجام در سال 1949 موفق به دريافت درجه دکتراي خود از اين دانشگاه شد. به گزارش آذربایجان، پرفسور لطفي زاده تحقيقات خود را در رشته تئوري سيستم از دانشگاه کلمبيا آغاز نمود. در سال 1956، از وي به عنوان دانشمند دعوت شد تا در انستيتوي مطالعات پيشرفته در دانشگاه پرينستون واقع در نيوجرسي به تدريس و تحقيق بپردازد. علاوه بر آن پرفسور لطفي زاده مشاغل علمي افتخاري متعددي را قبول کرده است که از ميان آنها ميتوان به موارد زير اشاره نمود: استاد افتخاري رشته مهندسي برق دانشگاه پلي تکنيک ماساچوست MIT در سال 1968 دانشمند و محقق ممتاز آزمايشگاه تحقيقاتي شرکت اي بي ام IBM در کاليفرنيا در سالهاي 1977، 1973و 1968 دانشمند مدعو در مرکز مطالعات زبان و اطلاعات دانشگاه استنفورد کاليفرنيا در فاصله سالهاي 1978-1988. در سال 1959، پرفسور لطفي زاده کار تمام وقت خود را با سمت استادي در دانشکده مهندسي برق دانشگاه کاليفرنيا در برکلي شروع کرد. در فاصله سالهاي 1968ـ1963، وي رياست دانشکده مهندسي برق دانشگاه کاليفرنيا در برکلي را عهده دار بود. اگر چه پرفسور لطفي زاده در سال 1991 بازنشسته شد، ولي همچنان فعاليتهاي علمي ايشان در دانشگاه کاليفرنيا ادامه دارد و به صورت مستمر در کنفرانسها، سمينارها در شهرهاي مختلف جهان شرکت کرده و سخنراني ميکنند (پروفسور زاده در 2 اکتبر 2002 در جمع کانون مهندسين تورنتو هم شرکت و سخنراني کردند). در حال حاضر پرفسور لطفي زاده به عنوان استاد ممتاز مهندسي برق، مديريت مرکز نرم افزار کامپيوتري دانشگاه برکلي را عهده دار است. اين مرکز بيش از 2000 نفر عضو دارد و 100 موسسه علمي به آن وابسته هستند. تا سال 1965، تحقيقات پرفسور لطفي زاده عموماً در زمينه تئوري سيستم ها و تجزيه و تحليل تئوري تصميمات بود. در آن سال، وي تئوري و منطق فازي Fuzzy Logic را پايه گذاري کرد و سپس در زمينه کاربردهاي اين تئوري در هوش مصنوعي، زبان شناسي، منطق، تئوري تصميمات، تئوري کنترل، سيستمهاي خبره و شبکه هاي اعصاب به تحقيقات گسترده‌اي پرداخت. در حال حاضر حاصل تحقيقات پرفسور لطفي زاده در زمينه منطق فازي در بخشهاي گوناگون طراحي نرم‌افزار و سخت افزار و محاسبات کامپيوتري بر مبناي کلمات، تئوري شعور کامپيوتر در درک زبان طبيعي و صنايع سبک و سنگين مورد استفاده است. پرفسور لطفي زاده به عنوان کاشف و مبتکر منطق فازي شهرت جهاني دارد. وي طي يک مقاله علمي کلاسيک که در سال 1965 به چاپ رسيد مفهوم مجموعه فازي که اساس تئوري تجزيه و تحليل سيستمهاي پيچيده است را بر اساس زبان طبيعي معرفي کرد. پس از معرفي تئوري فازي، بيش از 15000 مقاله علمي توسط دانشمندان جهان درباره منطق فازي و کاربردهاي گسترده آن در نشريات علمي منتشر شد و در حدود 3000 درخواست ثبت اختراع در اين زمينه در کشورهاي مختلف جهان به عمل آمد. در سال مالي 1992ـ1991، کمپاني ماتسوشيتا، بخش وسايل الکترونيکي و تجهيزات هوانوردي پاناسونيک ژاپن به تنهايي توانست وسائل، تجهيزات و سيستمهاي الکتريکي و الکترونيکي به ارزش يک ميليارد دلار به فروش برساند که در آنها از منطق فازي استفاده شده بود. در حال حاضر 12 ژورنال علمي دنيا که در عناوين آنها کلمه "فازي" ديده ميشود به چاپ ميرسد. تنها در کشور ژاپن بيش از 2000 مهندس و دانشمند در رشته منطق فازي به تحقيقات علمي و صنعتي مشغول هستند. پرفسور لطفي زاده عضو ارشد انستيتوي مهندسي برق و الکترونيک آمريکا، عضو ارشد بنياد گوگن هايم Gugenheim، عضو ارشد آکادمي ملي مهندسي آمريکا، عضو ارشد کنگره جهاني Cybernetics ، عضو آکادمي علوم روسيه، عضو افتخاري انجمن مطالعات Cybernetics اتريش، عضو ارشد اتحاديه بين المللي سيستم هاي فازي و عضو ارشد چندين انجمن و موسسه علمي ديگر است. پرفسور لطفي زاده موفق به دريافت 9 مدال علمي گرديده است که از اين تعداد پنج مدال به مناسبتهاي گوناگون توسط انستيتوي مهندسي برق و الکترونيک آمريکا و چهار مدال ديگر توسط انستيتوي مهندسي مکانيک آمريکا، انجمن علوم مهندسي آمريکا، آکادمي علوم جمهوري چک و انجمن بين المللي سيستمهاي هوشمند به وي اهدا شده است. به علاوه پرفسور لطفي زاده 14 جايزه علمي دريافت نموده که از آن جمله ميتوان به جايزه اهدايي بنياد معروف هونداي ژاپن اشاره نمود. دانشگاههاي متعدد جهان با اهداي دکتراي افتخاري به پرفسور لطفي زاده از خدمات علمي وي بويژه ابداع منطق فازي که علوم و مهندسي کامپيوتر و تئوري سيستمها را دگرگون کرده است، قدرداني نموده اند. اين دانشگاه ها عبارتند از: دانشگاه تولوز فرانسه، دانشگاه تورنتو کانادا، دانشگاه ايالتي نيويورک، دانشگاه دورتموند Dortmund آلمان، دانشگاه اوويدو اسپانيا، دانشگاه ليک هد Leakhead کانادا، دانشگاه گرانادا اسپانيا، دانشگاه لويزويل Lousiville آمريکا، دانشگاه باکو جمهوري آذربايجان، دانشگاه گليويس Gliwice لهستان، دانشگاه اوستراوا Ostrava جمهوري چک، دانشگاه فلوريداي مرکزي آمريکا، دانشگاه هامبورگ آلمان و دانشگاه پاريس فرانسه. پرفسور لطفي زاده عضو هيئت مشورتي مرکز فازي آلمان، عضو هيئت مشورتي مرکز تحقيقات فازي دانشگاه تگزاس، عضو کميته مشورتي مرکز آموزش و تحقيقات سيستمهاي فازي و هوش مصنوعي روماني، عضو هيئت مشورتي موسسه بين المللي مطالعات سيستمها، عضو هيئت مديره انجمن بين المللي شبکههاي اعصاب، رئيس افتخاري اتحاديه سيستمهاي فازي بيومديکال ژاپن، رئيس افتخاري اتحاديه منطق و تکنولوژي فازي اسپانيا، عضو هيئت مشورتي انستيتوي ملي انفورماتيک توکيو و عضو هيئت مديره انستيتوي سيستمهاي هوشمند ايلي نوي آمريکا است. پروفسور لطفي زاده به طور رسمي از سال 1991 بازنشسته شده و مقيم سانفرانسيسکو است. او به هنگام فراغت به سرگرمي محبوبش عکاسي ميپردازد. سرگرمي ديگر لطفي زاده موسيقي است. او در اتاق نشيمن خود بيست و هشت بلندگوي حساس نصب کرده تا به موسيقي کلاسيک با کيفيت بهتري گوش کند. پروفسور لطفي زاده داراي بيست و سه درجه دکتراي افتخاري از دانشگاههاي معتبر جهان است، بيش از 200 مقاله علمي را به تنهايي به نگارش در آورده و در حال حاضر عضو هيئت تحريريه بيش از 50 مجله علمي دنيا ميباشد. منطق فازي پروفسور لطفي زاده در سال 1962 براي اولين بار در ژورنال مهندسي واژه Fuzzy Logic را مورد استفاده قرار داد. بر اساس نظريه او کلمات درست و نادرست (مشابه بله و خير) واژه‌هاي چندان مناسبي براي ماشين و کامپيوتر که از صفر و يک استفاده ميکنند نيستند و به جاي آنها بايد از عبارت درجه درستي استفاده كرد. به عبارت ديگر منطق كلاسيك ارسطويي كه بر مبناي صحيح و غلط بودن قضايا شكل ميگيرد بايد با نظريه احتمالات تكميل شود و منطق كاملتري موسوم به منطق فازي را که ماشين قادر به تشخيص آن باشد شكل دهد. مراکز علمي و صنعتي ژاپن با تشكيل اتحاديه بين‌المللي سيستمهاي فازي و برگزاري كنفرانسهاي متعدد درباره منطق فازي و استفاده از نتايج آن در صنعت توانستند محصولات فازي نظير پنكه، دوربين عکاسي و ويدئو، ماشين لباسشوئي، يخچال، سيستمهاي تهويه مطبوع و گرم و خنک کننده، جاروي برقي و ساير محصولات الكترونيكي و الکتريکي را بر اساس منطق فازي به مرحله توليد برسانند. به طور مثال در محصولات جديد ماشينهاي لباسشوئي که سيستم كنترل اتوماتيك فازي نصب شده، ماشين ميتواند ضمن برآورد مقدار و تشخيص جنس لباسها ميزان تميزي و چرکي آنها را حدس زده و بر اساس يافته‌هاي خود حرارت آب، مقدار آن و نيز سرعت چرخش ماشين را تعيين كند. ابداع روش پروفسور لطفي منطق دوگانه بين قضاياي ارسطويي را از شايد به حتماً و بالعکس دگرگون کرد. سايت دانشکده کامپيوتر دانشگاه باپتيست هنگ کنگ در مقاله‌اي پس از اهداي دکتراي افتخاري به پروفسور لطفي در تشريح تئوري فازي مينويسد: او توانست بين بله و خير منطق شايد را که تا سال 1970 ماشين و کامپيوتر از تشخيص آن عاجز بود ارائه کند. در آن سايت براي روشن شدن تئوريهاي منطقي به قضيه فلسفي رسيدن از کل به جزء که "همه انسانها فاني هستند؛ سقراط انسان است، پس سقراط هم فاني است" اشاره ميشود. در توضيح بيشتر منطق فازي بايد اضافه شود که مفاهيم غير دقيق (شايدها) بسياري در پيرامون ما وجود دارند که آنها را به صورت روزمره در قالب عبارتهاي مختلف بيان ميکنيم . در جمله هوا خوب است هيچ کميتي براي خوب بودن هوا مطرح نميشود تا اندازه خوبي آن مشخص شود و برداشت انسان از هواي خوب در يک حس کيفي باقي ميماند. در واقع مغز انسان با در نظر گرفتن عوامل مختلف و بر اساس تفکر استنتاجي و نه استدلالي جملات را تعريف و ارزش گذاري ميکند که مدل سازي آنها به زبان و فرمولهاي رياضي اگر غير ممکن نباشد کاري بسيار پيچيده خواهد بود. منطق فازي تکنولوژي جديدي است که براي پردازش وقايع غير قطعي ارائه شده و دقيقاً آن چه را که در طبيعت و زندگي روزمره با آن در ارتباط هستيم به طريق منطقي و رياضي انجام ميدهد. منطق فازي در مقابل منطق بايناري يا منطق Boolean قرار دارد و براي طراحي سيستمهاي خبرهExpert System به کار ميرود. سيستمهاي خبره توانايي شبيه سازي قوانين جهان را دارند و در حال حاضر در کنترل خودکار ترافيک، سيستم ترمز ABS اتومبيلها، ماشينهاي صنعتي هوشمند، سيستمهاي تشخيص هويت از روي اثر انگشت يا تصوير مردمک چشم و حتي غلط ياب تايپي در نرم افزارهاي نگارشي مانند MS-Word استفاده شده و به اين ترتيب نارسايي منطق صفر و يک براي شبيه سازي جهان واقعي با منطق فازي کاملاً حل ميشود. اگر چه به کاربرد منطق فازي روز به روز افزوده شده و انسانها از آن در رسيدن به آسايش و راحتي خود استفاده ميکنند، اما پرفسور لطفي زاده اعتقاد دارد منطق فازي اکسير و نوشدارو نيست زيرا توانايي انسان بيش از سيستمهاي منطقي و کامپيوتري است و آنها با هم قابل مقايسه نيستند.
  10. are hala negaran nabash tarikh barmigarde :lol:
  11. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    زمان زندگی جابر جابربن حیان در حدود سال 750 میلادی ولادت یافت. اما در مورد تاریخ دقیق تولد وی و حتی مرگ و محل تولد اختلاف نظر وجود دارد. پاره‌ای از قراین این گمان را برمی‌انگیزند که او ، ایرانی و زادگاهش طوس از شهرهای خراسان بوده است. گفتنی است که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمده است، نشانگر زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه اقامت داشته است. ‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍‌!اعتقادات جابر جابر هم شیعه ، هم فیلسوف و هم کیمیاگر (شیمیدان) بوده است. او در سیاست ، شیعه ، در بحث و استدلال فیلسوف و در علم و دانش ، شیمیدان بود. بالاتر از همه اینها او یک صوفی بود. آنچنان که پسوند صوفی را همچون جزئی از نام خود پیوسته به همراه داشت و به نام جابر بن حیان صوفی خوانده می‌شد. نام امام جعفر صادق علیه‌السلام فراوان در کتابهای جابر آمده است.، زیرا وی از شاگردان امام جعفر صادق علیه‌السلام بوده است. ارتباط جابر با امام جعفر صادق علیه‌السلام باید کوتاه مدت بوده باشد، زیرا شهادت امام جعفرصادق علیه‌السلام در سال 765 میلادی یعنی حدود بیست سال پس از ولادت جابر ، اتفاق افتاده است. منزلت جابر در علم شیمی جابر نخستین شیمیدان عرب است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. ظاهرا همین بلندی مقام ، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شده است که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینه‌توزی خود قراردهند. اکسیر و عقیده جابر درباره آن عقیده براین بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل بوسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به طلا در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، بوسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحا آنرا اکسیر می‌نامند. اکسیر در علم کیمیا ، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات ، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود ، در این زمینه می‌گوید : هفت نوع اکسیر وجود دارد : * اکسیر فلزی : اکسیر بدست آمده از فلزات. * اکسیر حیوانی : اکسیر بدست آمده از حیوانات. * اکسیر گیاهی : اکسیر بدست آمده از گیاه. * اکسیر حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده ازامتزاج مواد حیوانی و گیاهی. * اکسیر فلزی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی. * اکسیر فلزی - حیوانی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی. * اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی. عقیده جابر درباره فلزات فلزات اصلی هفت تاست : طلا ، نقره ، مس ، آهن ، سرب ، جیوه و قلع. این فلزات به تعبیر جابر قانون صنعت را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال ، خود این کانیها از ترکیب دو کانی اساسی ، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف ، در دل زمین ، باهم ترکیب می‌شوند. بنابراین ، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفادت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن می‌باشد. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر ، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند. تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها قلع دارای چهار طبع است. ظاهر آن ، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود. آهن از چهار طبع پدید آمده است که از میان آنها ، دو طبع ، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن ، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش می‌باشد. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه است. طلا ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک می‌باشد. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است. زهره(=مس) گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس ، همچون طلا ، گرم و تر بوده است اما در آمدن خشکی بر آن ، آنرا فاسد کرده است. لذا با از میان بردن خشکی ، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد. جیوه طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن ، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی. نقره اصل نخست آن ، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست ، طلا به درون منتقل شده است و در نتیجه ظاهر فلز ، نقره و باطن آن طلا گردیده است. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی ، برودت آن را به درون انتقال ده ، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن ، در نتیجه ، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود.
  12. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    نصرالله خادم مهندس نصرالله خادم در سال 1289 تهران متولد شد ، و پس از دريافت ديپلم از دبيرستان علميه تهران ، در سال 1312 همراه آخرين گروه اعزامي به خارج ، رهسپار فرانسه گرديد . در اواخر سال 1317 پس از گذراندن دوره مهندسي معدن از دانشكده معدن پاريس كه شهرت و اعتبار فراواني در زمينه معدن دارد ، به ايران برگشت .او در تمامي مراحل تحصيلي از شاگردان ممتاز و نمونه بود . پس از انجام خدمات سربازي در خدمات دو لتي به ترتيب در سمت هاي مهندسي معدن زغال سنگ شمشك ، نظارت معادن خصوصي حوضه البرز ، رياست معدن ذغال سنگ شمشك ، بازرس شركت سهامي معادن زغال سنگ ، مدير عامل معادن هرمزگان و قشم ، عضو هئيت مديره و سپس مدير عامل شركت سهامي كل معادن و ذوب فلزات به كار پرداخت . به موازات اين مشاغل فني و اداري ، آموزش درس زمين شناسي را نيز در دانشكده علوم دانشگاه تهران به عهده گرفت . اكثر كساني كه با فعاليت هاي ايشان كم و بيش آشنا هستند بر اين باورند كه خادم در بنيان گذاري صنعت نوين معدن كاري ايران نقش بسيار ارزشمندي داشته است . كوشش هاي درخشان او در بخش دو لتي ، و راهنمايي هاي مفيد او در تجسس خصوصي معادن در اكتشاف معدن طلاي موته و كشف معدن سرچشمه ( با همكاري زنده ياد مهندس علي انتظام ) و مواردي ديگر از اينگونه ، موجب مي گردد كه در تاريخ معدن كاري جديد ميهن عزيزمان ، نامش جاودان بماند . وي در اواخر سال 1339 پس از تصويب قانون تاسيس سازمان زمين شناسي كشور ، عهده دار تشكيل اين سازمان زمین شناسی گرديد و توانست در زماني كوتاه با گزينش و جلب جوانان مستعد دانش آموخته در رشته علوم زمين و همكاري شماري از كارشناسان سازمان ملل متحد ، اين مؤسسه جوان و نو پا را به سطحي شايسته و در خور تحسين ناظران بين المللي برساند و متخصصان كار آمدي در رشته هاي مختلف علوم زمين تربيت نمايد . در كوتاه زماني براي بخش بزرگي از پهنه گستره ايران زمين ، نقشه هاي زمين شناسي با مقياس 00000 1/1 و 0000 25/1 همراه گزارش هاي آنها با كيفيتي بسنده در سطح جهاني ، تهيه و انتشار يافت . در زمينه شناسايي و كشف كانسار هاي معدني اعم از فلزي و غير فلزي ، بررسي هاي دقيق با همكاري واحد هاي ژئو فيزيك زمين و هوايي و ژئو شيمي به عمل آمد و شماري از ذخاير معدني كشور شناسايي و گزارش هاي آنها تهيه و تاثير زير بنايي اين سازمان در اقتصاد كشور نمايان تر گرديد . در واحد كار تو گرافي ، تهيه نقشه هاي زمين شناسي با كيفيت بين المللي چاپ و انتشار يافت . كتابخانه سازمان كه در كشور ، بهترين مرجع در زمينه علوم زمين شناسي و معادن ايران است به وجود آمد . موزه اي زيبا ازكاني ها و سنگها ، فسيل ها و نيز نمايشگا هي كوچك و ديدني از ابزار هاي معدن كاري ايران باستان فراهم گرديد . سر انجام در دوراني كوتاه دانسيته هاي پايه اي زمين شناسي سازمان جهان گسترش يافت و مورد توجه محافل جهاني قرار گرفت كه در اوايل سال 1353 در كميسون بين المللي تهيه نقشه هاي زمين شناسي جهان Cgmw كه در پاريس تشكيل شد ، با وجود پيشينه چندين ده ساله سازمان هاي زمين شناسي در كشور هاي ديگر منطقه ، تهيه و تلفيق نقشه هاي زمين شناسي خاور ميانه ، به سازمان زمين شناسي ايران واگذار شد. زنده ياد مهندس نصرالله خادم تا 15 ارديبهشت ماه 1378 كه چشم از جهان فرو بست ، دلبستگي هاي خود را به بررسي هاي علمي و فني و توجه به پيشرفت هاي سازمان زمين شناسي و اكتشاف معدني كشور حفظ نمود .
  13. saman_777

    قطعنامه ي 1975

    khahesh mikonam baaye karbaran har kari mishitoonam mikonam agar porseshi dashti bepors :lol: :lol:
  14. saman_777

    قطعنامه ي 1975

    شوراي امنيت پس از مشورت هاي فراوان و با توافقات اصولي به عمل آمده در 29 تيرماه 1366 (20 ژوئيه 1987) در جلسه شماره 2750 خود طرح قطعنامه اي را كه قبلاً روي كلمه به كلمه آن توافق شده بود، به اتفاق آرا به تصويب رساند. طرح قطعنامه توسط اعضاي دائم شورا تهيه و نظريات اعضاي غير دائم نيز تا حدودي ملحوظ شده بود. متن قطعنامه 598 شوراي امنيت، با تأييد مجدد قطعنامه 582 (صادره 1986) خود، با ابراز نگراني عميق از اين كه علي رغم درخواست هايش براي آتش بس، منازعه بين ايران و عراق به شدت سابق با تلفات شديد انساني و تخريب مادي ادامه دارد، با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه، همچنين با ابراز تأسف از بمباران مراكز صرفاً مسكوني غير نظامي، حملات به كشتيراني بي طرف يا هواپيماهاي كشوري، نقض قوانين بين المللي انسان دوستانه و ديگر قوانين ناظر بر درگيري مسلحانه، به ويژه كاربرد سلاح هاي شيميايي برخلاف الزامات پروتكل 1925 ژنو، با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه، مصمم گرديد به تمامي اقدامات نظامي بين ايران و عراق خاتمه بخشد، معتقد گرديد كه مي بايد يك راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار بين ايران و عراق به دست آيد. با يادآوري مفاد منشور ملل متحد، به ويژه تعهد همه دُوَل عضو به حل اختلافات بين المللي خود از راه هاي مسالمت آميز، به نحوي كه صلح و امنيت بين المللي و عدالت به مخاطره نيافتد، با حكم به اين كه در منازعه ما بين ايران و عراق زمينه صلح حاصل شده است، با اقدام بر اساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد: 1- خواستار آن است كه به عنوان يك قدم اوليه جهت حل و فصل (مناقشه) از راه مذاكره، ايران و عراق يك آتش بس فوري را رعايت كرده، به تمامي عمليات هاي نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه داده و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين المللي بازگردانند. 2- از دبيركل درخواست مي كند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تأييد و نظارت بر آتش بس و عقب نشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مي نمايد با مشورت طرفين درگير، تدابير لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شوراي امنيت ارایه نمايد. 3- مصرانه مي‌خواهد اسراي جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني، بر اساس كنوانسيون سوم ژنو 12 اوت 1949، بدون تأخير به كشور خود بازگردانده شوند. 4- از ايران و عراق مي خواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاش هاي ميانجي‌گرانه براي حصول يك راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همكاري نمايند. 5- از تمامي كشورهاي ديگر مي خواهد كه حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هر گونه اقدامي كه مي تواند منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد، احتراز كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند. 6- از دبيركل درخواست مي نمايد كه بامشورت با ايران و عراق، مسأله تفويض اختيار به يك هيأت بي طرف براي تحقيق راجع به مسووليت منازعه را بررسي نموده و در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد. 7- ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاش هاي بازسازي با كمك هاي مناسب بين المللي، پس از خاتمه درگيري تصديق مي گردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست مي كند كه يك هيأت كارشناسان را براي مطالعه موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايند. 8- همچنين از دبير كل درخواست مي كند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راه هاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد. 9- از دبيركل درخواست مي كند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد. 10- مصمم است براي بررسي اقدامات بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه در صورت ضرورت جلسات ديگري مجدداً تشكيل دهد. در تحليل قطعنامه از نظر صوري و شكلي اهم نكات قابل توجه عبارتند از: 1- عنوان قطعنامه 598، نظير قطعنامه هاي پيشين «وضعيت مابين ايران و عراق» نيست، بلكه براي اولين بار قطعنامه تحت عنوان «منازعه بين ايران و عراق» صادر شده است. 2- اين قطعنامه چه از نظر شكلي و چه از نظر ماهوي توصيه نيست، بلكه تصميم برخاسته از اعتقاد شوراي امنيت است و اين موضوع علاوه بر محتواي قطعنامه، در آغاز پاراگراف هاي 1، 7، 8 و 10، قسمت مقدماتي و پاراگراف 10 اجرايي، صراحت دارد. اگر چه در اين مورد تناقضي وجود دارد و آن اين كه در بعضي موارد (اشاره به تعهد دولت ها به حل مسالمت آميز اختلافات خود و بندهاي 3، 4، 5 و 6، قسمت اجرايي قطعنامه) حالت قطعنامه توصيه است، اما به هر حال حالت آمريت قطعنامه غالب است. 3- از نظر حجم و تعداد كلمات به كار برده شده، اين قطعنامه مفصل ترين قطعنامه صادره است. 4- اين قعطنامه به اتفاق آرا صادر گرديد. 5- از نظر فاصله زماني، قطعنامه 598 با قطعنامه قبلي (588) آن، نه ماه و نيم فاصله دارد. اين بدان معنا نيست كه همچون فواصل ساير قطعنامه ها، شوراي امنيت جنگ عراق با ايران را به حال خود رها كرده باشد، بلكه در تمام اين مدت شورا به مشورت هاي فشرده خود براي تنظيم قطعنامه جامعي كه فصل مشترك نظريات شورا، عراق و ايران باشد، مشغول بود. 6- وضعيت جبهه هاي جنگ چنان كه ذكر شد، به صورتي بود كه نگراني شورا را باعث گرديده بود. به عبارت ديگر، اگر چه قطعنامه 598 حاصل مدت ها مذاكره و مشورت بود، ولي مقطع زماني صدور آن جالب است. هم احتمال تشديد و هم احتمال گسترش جنگ موجب نگراني شورا شده بود. مقصود از تشديد جنگ، نزديك شدن قواي ايران به بصره و عمليات پي در پي در داخل خاك عراق بود و مراد از گسترش جنگ، نزديك شدن قواي ايران به مرزهاي عراق و كويت، همچنين درگيري در خليج فارس گسترش يافته بود. ايران قطعنامه 598 را نه رد كرد و نه قبول. از جمله استدلال هاي جمهوري اسلامي ايران توسط سخنگوي وقت شوراي عالي دفاع، جناب آقاي رفسنجاني بيان شده است: « پيش از اين به علت جهت گيري هاي ناعادلانه قطعنامه هاي شوراي امنيت، ما اين قطعنامه ها را نمي پذيرفتيم. اما در اين قطعنامه نكات مثبتي ديديم كه حاضر شديم، پيرامون آن مذاكره كنيم. جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 را به طور كلي رد نكرده است، چون در آن جاي بحث مي بيند. توقع ديگران اين است كه ما قطعنامه را كلاً رد كنيم يا بپذيريم، نكته منفي آن اين است كه مي گويد به محض شروع مذاكره و پيش از شناسايي متجاوز و محاكمه آن، آتش بس اعلام شود و ما اين بند را قبول نداريم، بند مربوط به معرفي متجاوز مي تواند به عنوان تنها كليد حل مسايل به شمار آيد و اين نكته ي مثبتي است، اما بايد پيش از اعلام آتش بس انجام شود، ما به امريكا سوءظن داريم و مي دانيم به محض اعلام آتش بس، آنان در عمل صادق نخواهند بود. بنابراين ما نمي توانيم چنين مخاطره اي را بپذيريم. ما مي گوييم اول متجاوز معرفي شود و بعد راه براي حل مسايل جدي هموار خواهد شد. معلوم است كه محاكمه و تنبيه متجاوز و بازپرداخت غرامت از همين اقدام آغاز خواهد شد. اگر اين جابه جايي در بندها انجام شود، راه هموار خواهد شد.» اين موضعگيري نزديك به يك سال ادامه داشت. بهترين منطق و دليلي كه براي اتخاذ اين موضع (نه ردّ و نه قبول) مي توان اقامه كرد، اين است كه جمهوري اسلامي ايران به دليل عدم تحقق كامل نظرياتش قطعنامه را نپذيرفت. اما به خاطر توجهي كه به اصول مورد نظر ايران در قطعنامه شده بود و به دليل اين كه با توجه به شرايط سياسي و بين المللي بيش از اين امكان امتياز گرفتن از شورا وجود نداشت و اصولاً به خاطر «روز مبادا» قطعنامه را رد هم ننمود. موضع عراق در قبال قطعنامه ي 598 در 22 ژوئيه 1987، اجلاس مشترك شوراي فرماندهي انقلاب و رهبري حزب بعث به رياست صدام، براي بررسي قطعنامه 598 تشكيل و در دهمين جلسه قطعنامه مورد پذيرش و استقبال قرار گرفت و آمادگي عراق براي همكاري با دبيركل و شوراي امنيت در جهت اجراي آن و نيل به حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه منازعه اعلام گرديد. نهايت آن كه آمادگي ايران براي قبول جدي و با حسن نيت قطعنامه و اجراي آن و اطاعت بدون قيد و شرط از آن، شرط اساسي التزام عراق به قطعنامه عنوان گرديد. در اين جلسه قرار شد، مواضع مذكور توسط وزير امور خارجه عراق به دبيركل و شوراي امنيت اعلام گردد. سخنگوي دولت عراق نيز در اين خصوص اظهار داشت: «عراق آماده است قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را كه در آن دستور آتش بس فوري داده شده است، بپذيرد، مشروط بر آن كه ايران نيز اقدام مشابهي انجام دهد، تعهد عراق نسبت به اين قطعنامه به پذيرش صريح و بدون قيد و شرط ايران بستگي دارد.» طارق عزيز وزير امور خارجه عراق نيز در ملاقات خود در تاريخ 23 ژوئيه با دبيركل، مواضع عراق را تكرار كرد. همچنين سفير عراق در امريكا طي مصاحبه اي در همان روز، خبر از واكنش عراق نسبت به قطعنامه داد. اما پاسخ رسمي عراق به قطعنامه 598 در تاريخ 14 اوت به دبيركل اعلام شد: «... عراق از قطعنامه 598 استقبال مي نمايد و آماده است براي اجراي آن با دبيركل و شوراي امنيت همكاري كند.» پذيرش كامل قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران در مورد پذيرش كامل قطعنامه 598، امام خميني «س» پيام مهمي به ملت ايران فرستادند. در قسمتي از اين پيام آمده بود: « و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسأله ي بسيار تلخ و ناگواري براي همه و به ويژه براي من بود، اين است كه من تا چند روز قبل، معتقد به همان شيوه ي دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن مي ديدم، ولي به واسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلاً خودداري مي كنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور – كه من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم – با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام مي دانم و خدا مي داند كه اگر نبود انگيزه اي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نمي بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست؟ همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم... ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش مي آيد... قبول قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران به معناي حل مسأله جنگ نيست. با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است... ملت ما هم نبايد فعلاً مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مي كنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه ي جنگ نيست... در اين روزها ممكن است، بسياري از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايد و نبايدها كنند – كه هر چند اين مسأله به خودي خود، يك ارزش بسيار زيباست – اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست … من باز مي گويم، قبول اين مسأله براي من از زهر كشنده تر است، ولي راضي به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم و نكته اي كه تذكر آن لازم است در قبول اين قطعنامه فقط مسوولان كشور ايران با اتكاي خود تصميم گرفتند. تصميم امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود … بدانيد كه پيروزي از آن شماست.» سرانجام در تاريخ 17 ژوئيه 1988 (26/4/1367) سفير و جانشين نماينده دائمي ايران در سازمان ملل متحد، عين مرقومه ي حضرت آيت الله خامنه اي رييس جمهور وقت ايران را خطاب به دبيركل سازمان ملل، براي وي ارسال و درخواست كرد كه به عنوان سند شوراي امنيت منتشر گردد. فرازهايي از نامه رياست جمهوري وقت درباره پذيرش قطعنامه 598 به اين شرح است: «درودهاي گرم همراه با بهترين آرزوهاي مرا براي موفقيت آن عالي جناب در تلاش براي برقراري صلح و عدالت بپذيريد. همان طور كه به خوبي استحضار داريد، آتش جنگي كه به وسيله رژيم عراق در 22 سپتامبر 1980، باتجاوز عليه تماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران آغاز گرديد، اينك ابعاد غير قابل تصوري به خود گرفته است كه كشورهاي ديگر و حتي غير نظاميان بي گناه را نيز در شعله هاي خود گرفته است. در چنين موقعيتي، تلاش هاي جنابعالي براي اجراي قطعنامه ي 598 (1987) حائز اهميت ويژه اي است. جمهوري اسلامي ايران پيوسته كمك و پشتيباني خود را نسبت به شما در حصول به اين هدف مبذول داشته است. در اين زمينه ما مصمم گرديديم كه رسماً اعلام داريم جمهوري اسلامي ايران، به خاطر اهميت حفظ جان انسان ها و برقراري عدالت و صلح و امنيت منطقه اي و بين الملللي قطعنامه ي 598 (987) شوراي امنيت را مي پذيرد. ما اميدواريم كه اعلام رسمي اين موضع جمهوري اسلامي ايران به شما در ادامه تلاش هايتان كه هميشه مورد پشتيباني و استقبال ما بوده است، كمك نمايد.» در همين مورد آقاي هاشمي رفسنجاني رييس وقت مجلس شوراي اسلامي و سخنگوي شوراي عالي دفاع اظهار داشتند: «مصلحت انقلاب و ملت هاي ايران و عراق و منطقه اين است كه قطعنامه مذكور پذيرفته شود… ايران تا به حال خواستار آن بود كه ابتدا كميته تعيين متجاوز تشكيل شود، ولي با توجه به شرايط جديدي كه پيش آمده از آن شرط خود صرف نظر مي كنيم... متأسفانه تبليغات جهاني، ما را جنگ افروز و جنگ طلب معرفي كرده، صدام و حزب بعث متجاوز كه تمام قوانين را نقض كرده، ولي چون يك شعار مشخص دارد، يعني قطعنامه را پذيرفته و حاضر به قضاوت بين المللي است، به صورت عوام فريبانه، صلح طلب معرفي شده است، با اين كار، يعني قبول قطعنامه ي 598، ما نشان داده ايم كه در اين زمينه انعطاف پذير هستيم… ما قطعنامه را هرگز ردّ نكرده بوديم، بلكه شروطي روي آن گذاشتيم و اين اواخر روشن شد كه ممكن است حوادث تلخي در منطقه اتفاق افتد كه نقطه عطف آن سقوط هواپيماي ايراني توسط امريكا بود.» برقراري آتش بس پس از پذيرش رسمي قطعنامه ي 598، از طرف ايران و انجام مذاكرات با دبيركل سازمان ملل متحد، آتش بس ميان طرفين از تاريخ 29 مرداد 1367، (20 اوت 1988) برقرار شد. شوراي امنيت سازمان ملل متحد در تاريخ 18 مرداد 1367 قطعنامه 619 را تصويب كرد كه به موجب آن، گروه ناظران نظامي ايران و عراق و سازمان ملل متحد (يونيماك) تشكيل و عازم مرزهاي ايران و عراق شد. نيروهاي يونيماك حدود 400 نفر بودند كه از 25 مليت مختلف تشكيل شده بود و در دو كشور مستقر شدند. وظايف نيروهاي يونيماك عبارت بود از: 1- تأييد، تحكيم و نظارت بر آتش بس 2- نظارت بر عقب نشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده ي بين المللي 3- كمك به طرفين براي حل مسايل محلي كه احتمالاً در مورد تعيين دقيق خطوط مرزي و عقب نشيني به مرزهاي بين ا لمللي و يا تيراندازي اتفاقي پديد آيد. 4- كمك به طرفين براي ايجاد يك منطقه حايل در طول مرزهاي دو كشور آغاز مذاكرات صلح نخستين دور مذاكرات صلح بين ايران و عراق با نظارت سازمان ملل متحد، در سوم شهريور 1367، به طور رسمي در ژنو آغاز شد. در اين مذاكرات دولت عراق دو پيش شرط را مطرح كرد: 1- لايروبي اروند رود 2- آزادي كشتيراني در خليج فارس ايران اعلام نمود كه نه پيش شرطي دارد و نه پيش شرطي را از طرف مقابل مي پذيرد. عراق با در اختيار داشتن بخشي از خاك ايران، تصور مي كرد كه مي تواند براي گرفتن امتياز، ايران را تحت فشار قرار دهد. از طرف ديگر، طرح آزادي كشتيراني در خليج فارس، مطابق با درخواست دولت هاي غربي بود و به همين جهت از عراق حمايت مي كردند. به علت پافشاري عراق در مورد درخواست هايش و عدم پذيرش آن از طرف ايران، پيشرفتي در مذاكرات صورت نگرفت. از اين رو براي شكست بن بست مذاكرات، دبيركل سازمان ملل متحد در 9 مهر 1367، طرحي مشتمل بر 4 ماده به شرح زير به دولتين ايران و عراق پيشنهاد كرد: 1- آزادي كشتيراني در خليج فارس 2- دادن اولويت به حل و فصل مسأله شط العرب (اروند رود) 3- توافق در مورد مراحل مبادله ي اسراي جنگي 4- عقب نشيني نيروهاي دو كشور به مرزهاي بين المللي دبيركل سازمان ملل، در اين طرح خواست هاي عراق را مورد توجه قرار داده بود، اما اين طرح نيز با شكست مواجه شد. به دنبال آن، دبيركل، «يان الياسون» نماينده ي ويژه ي خود را مأمور پيگيري اجراي قطعنامه ي 598، نمود. وي در سال هاي 1367 و 1368، دوبار به تهران و بغداد سفر كرد، اما نتوانست موافقت دولتين ايران و عراق را براي آغاز مذاكرات صلح و اجراي قطعنامه ي 598، به دست آورد. ايران در سال 1368، براي شكستن بن بست مذاكرات، پيشنهاد عقب نشيني همزمان نيروها و مبادله ي اسرا را مطرح كرد، اما عراق بار ديگر پيشنهاد عقب نشيني نيروها را به مرزهاي بين المللي موكول به حل مسأله ي اروند رود كرد، و اعلام داشت: تا زماني كه ايران حق حاكميت عراق بر اروند را نپذيرد، عقب نشيني انجام نخواهد شد. دولت عراق در اتخاذ اين موضع از حمايت كشورهاي عربي نيز برخوردار بود. در قطعنامه ي كنفرانس سران عرب در مراكش در خرداد 1368، آمده است: كنفرانس، همبستگي كامل خود را با عراق جهت حفظ وحدت و يكپارچگي خاك خود و حاكميت عراق بر شط العرب (اروندرود) را مورد تاكيد قرار مي دهد. اين مسأله در اجلاس كميته دائمي همكاري هاي عربي – افريقايي در كويت نيز تكرار شد. حمايت هاي يك طرفه ي رهبران عربي از عراق موجب پافشاري اين كشور در مواضع خود و در نتيجه ادامه ي بن بست مذاكرات صلح شد. علاوه بر آن برخي از دولت هاي غربي نيز منافع خود را در ادامه ي بن بست مذاكرات صلح مي ديدند. دولت هاي مذكور به ويژه امريكا، خواستار ادامه ي حالت «نه جنگ نه صلح» تا زماني كه تغييري در سياست خارجي ايران نسبت به غرب مشاهده نشود، بودند. در اين ميان دولت شوروي سابق، از اجراي قطعنامه 598، حمايت مي كرد و خواستار خروج نيروهاي عراقي از اراضي اشغالي بود. گنادي گراسيموف سخنگوي وزارت خارجه ي شوروي در خرداد ماه سال 1368، اظهار داشت: شوروي از قطعنامه 598، سازمان ملل حمايت مي كند و تأكيد دارد كه نيروهاي عراق بايد ضمن خروج از سرزمين هاي ايران در نوار مرزي قرار داد 1975، الجزاير استقرار يابند. پذيرش مجدد عهدنامه 1975 الجزاير12 روز بعد از اشغال كويت، يعني در 24 مرداد 1369 (14 اوت 1990) راديو بغداد نامه ي رييس جمهوري عراق مبتني بر پذيرفتن عهدنامه 1975 را قرائت كرد. در اين نامه خطاب به رييس جمهور ايران آمده است: « با اين تصميم ما، ديگر همه چيز روشن شده و به اين ترتيب همه آنچه را كه مي خواستيد و بر آن تكيه مي كرديد، تحقق مي يابد و ديگر اقدامي جز مبادله اسرا باقي نمي ماند.» به دنبال اقدام ياد شده، عقب نشيني نيروهاي عراقي از خاك ايران در مدت 5 روز به مرزهاي بين المللي انجام شد. در اين زمان عراق 2363 كيلومتر مربع از اراضي ايران را در اشغال خود داشت. شهرهاي مهران، قصر شيرين، خسروي، نفت شهر، سومار، مناطق باويسي، موسيان، كوشك، شلمچه، ارتفاعات كله قندي، كنجان چم، ارتفاعات قلاويزان، طلائيه، فكه و شرهاني از جمله شهرها و مناطق تحت اشغال نيروهاي عراقي بود. با اين حال عراقي ها برخي از مناطق را هم چنان در اشغال خود نگاه داشتند. وسعت اين مناطق حدود 600 كيلومتر مربع بود و عراق مدعي بود كه: به موجب معاهده ي 1975، ايران بايد مناطق ميمك، زين القدس و سيف سعد را به عراق واگذار كند و شاه از واگذاري اين مناطق به عراق خودداري كرده بود. يكي از بهانه هاي عراق براي لغو عهدنامه 1975 و تجاوز به ايران در سپتامبر 1980، همين مسأله بود. اين مناطق در ابتداي جنگ به اشغال نيروهاي عراقي درآمد. وسعت اين مناطق به گفته ي عراق حدود 300 كيلومتر مربع است. در حالي كه دو برابر اين رقم مي باشد. به دنبال اعلام عقب نشيني عراق، هيأتي تحت عنوان «هيأت نظارت بر عقب نشيني، پاكسازي ميادين مين، تعيين محل و نصب ميله هاي مرزي جديد» براساس عهدنامه ي 1975، بود. به موجب عهدنامه ي مذكور 750 ميله مرزي در طول 1250 كيلومتر مرزهاي دو كشور نصب شده بود. در طول جنگ حدود 450 ميله مرزي جا به جا و يا تخريب شد و فقط 250 ميله ي مرزي سالم برجا ماند. مختصات اين ميله ها در ضميمه ي پروتكل مربوط به علامت گذاري مجدد مرز زميني بين ايران و عراق 1975، آورده شده است. به همين جهت بر اساس اسناد مذكور و نقشه هاي موجود، محل نصب اين ميله ها مشخص مي باشد. inam etelaat kalel :lol:
  15. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    ملاصدرا يا صدرالمتألهين يکي از بزرگترين افتخارات عصر صفويه وجود صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي ملقب به ملاصدرا يا صدرالمتألهين است که در حکمت و فلسفه صاحب مکتب و مقام و مرتبتي بس بلند است. صدرا به سال 979 يا 980 هجري در شيراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان آمد. علوم نقلي را نزد شيخ بهايي و علوم عقلي را نزد ميرداماد تحصيل و تلمذ کرد. سپس خود اعجوبه زمان و افتخار حکماي دوران گشت. با آنکه از علماي صوري روي خوش نديد، به بهترين وجه و عباراتي همچون آب روان بزرگترين و مهمترين مسائل حکمت را به لسان عرب بيان کرده است. کتب و رسايل او حاکي از سعي و کوشش در امتزاج فلسفه و عرفان و شرع است. ملاصدرا در ميان فلاسفه و دانشمندان عالم صاحب مکتب شناخته شد و اساس مکتبش مبتني بر اين است که طريق استدلال و کشف و وحي بالاخره به يک حقيقت و يک هدف منتهي مي گردد و عقل سليم مؤيد همان حقايقي است که در دين نازل گرديده و در اشراق و شهود بر عارف مکشوف مي گردد. مهمترين تأليفات او به زبان عربي عبارت است از: اسفار اربعه، شواهد الربوبيه، شرح اصول کافي، الهداية، حاشيه شرح حکمت الاشراق، الواردات القلبيه و کسرالاصنام الجاهليه. علاقه وافر ملاصدرا به عرفان و اصرار وي در بيان حقايق عرفان آن هم به زبان سليس و ساده موجب شد که جمعي به دشمني برخاستند و اين حکيم فريد و عاليقدر براي آنکه از قيل و قال زمانه بدور باشد، بالغ بر هفت سال و يا بقولي پانزده سال از عمر را در قريه کهک نزديک شهر قم به سر برده به تفکرات عميق پرداخته است و بر اثر رياضت و تهذيب و تکامل نفس به قول خود به علم حضوري نايل آمد، همان طوريکه قبلاً علم حصولي را به سر حد کمال فرا گرفته بود. بيت الحرام را به کرات زيارت کرد و در سفر هفتم هنگام مراجعت در سال 1050 هجري در شهر بصره بدرود حيات گفت و همانجا به خاک سپرده شد. مي گويند روزي ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه درس مي داد. غفلتاً فکري به خاطرش رسيد و رو به شاگردان کرد و گفت: " آيا کسي مي تواند ثابت کند آنچه در اين حوض است آب نيست؟" چند تن از طلاب زبردست مدرسه با استفاده از فن جدل که در منطق ارسطو شکل خاصي از قياس است و هدف عاجز کردن طرف مناظره يا مخاطب است نه قانع کردن او، ثابت کردند که در آن حوض مطلقاً آب وجود ندارد و از مايعات خالي است. ملاصدرا با تبسمي رندانه مجدداً روي به طلاب کرد و گفت: " اکنون آيا کسي هست که بتواند ثابت کند در اين حوض آب هست؟ " يعني مقصود اين است که ثابت کند حوض خالي نيست و آنچه در آن ديده مي شود آب است. شاگردان از سؤال مجدد استاد خود ملاصدرا در شگفت شده جواب دادند که با آن صغري و کبري به اين نتيجه رسيديم که در حوض آب نيست، حال نمي توان خلاف قضيه را ثابت کرد و گفت که در اين حوض آب هست... فيلسوف شرق چون همه را ساکت ديد سرش را بلند کرد و گفت: « ولي من با يک وسيله و عاملي قويتر از دلايل شما ثابت مي کنم که در اين حوض آب وجود دارد ». آنگاه در مقابل چشمان حيرت زده طلاب کف دو دست را به زير آب حوض فرو برد و چند مشت آب برداشته به سر و صورت آنها پاشيد. همگي براي آنکه خيس نشوند از کنار حوض دور شدند. فيلسوف عاليقدر ايران تبسمي بر لب آورد و گفت: «همين احساس شما در خيس شدن بالاتر از دليل است ....». خيلي مهمه چون بزرگ ترين فيلسوف ايران بوده :lol: :lol:
  16. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    احمد رسول‌زاده احمد رسول‌زاده سال 1309 در تبريز متولد شد. او از سال1332 به طور حرفه‌اي به كار دوبله مشغول شد. او همان گوينده‌اي است كه نقش حمزه- عموي پيامبر اسلام(ص)- را در فيلم محمد رسول الله (ص) گفته است. او علاوه بر اين اثر، در فيلم سينمايي عمرمختار به جاي آنتوني کويين صحبت كرده است. اين پيشكسوت دوبله به جاي هنرپيشگاني مانند اورسن ولز در فيلم هاي« تابستان گرم و طولاني» و «مردي براي تمام فصول»،«لايونل باريمور»(جدال درآفتاب)، رالف ريچاردسن (دکترژيواگو) صحبت كرده است. از جمله فيلم‌هاي ايراني كه وي در آن گويندگي كرده است به «آخرين تک سوار»، «تصوير آخر»، «ماديان» و «رسول پسر ابوالقاسم» مي‌توان اشاره كرد. اين پيشكسوت دوبله، مديريت دوبلاژ فيلم‌هاي مطرحي چون «پدرخوانده»،«بن هور»، «تابستان گرم و طولاني» ،«جدال در آفتاب» ،«وداع با اسلحه» و«فراربزرگ » را برعهده داشته است. وي همچنين در تئاتر و سينما نيز نقش‌آفريني كرده است. رسول‌زاده اكنون بيشتر در عرصه‌ دوبله‌ آثار مستند مشغول و نام‌آشناست. رسول‌زاده چندي پيش در سخناني با بيان اين كه در اوج حرفه دوبله قرار داريم خاطرنشان كرد: اما نياز به نيروي كمكي و جوان داريم و اين واقعيتي است كه دوران ما مي‌گذرد و جوان‌تر‌ها بايد وارد حرفه دوبله شوند اما بايد احترام و جايگاه پيشكسوتان حفظ شود. به گفته‌ وي در سال‌هاي 1322 تا 23 كار دوبلاژ با تعدادي از دانشجويان ايراني مقيم استانبول به اتفاق آقاي وكيلي و دكتر كوشان آغاز شد. نخستين فيلم نيز «اولين قرار ملاقات يا همان دختر فراري» نام داشت. بعد از آن در استوديو ايران فيلم به سرپرستي رضاييان و مديريت دوبله لطيف‌پور شروع شد. به موازات آن افراد ديگري از صنف‌هاي مختلف هنري از جمله تئاتر به دوبله آمدند.
  17. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    شیخ بهاء الدین شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید. مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال 1030 و یا 1031 هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند. شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است. شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود همواره کتب مورد نیاز طالبان علم و ادب بوده است. مقبره عالم بزرگ شيعى عصر صفوى، بهاء الدين محمد عامِلى معروف به شيخ بهايى، تشكيل رواقى مستقل را در مجموعه حرم حضرت رضا عليه السلام داده است. شيخ بهايى در سال 953 هجرى در بَعلبك لبنان ولادت يافته و در سن هفت سالگى به همراه پدر خويش به ايران هجرت كرده است. او عمده عمر فعّالش را در زمان سلطنت شاه عباس اول صفوى ( 996 ـ 1035 ق ) در ايران، خصوصاً شهر اصفهان، سپرى كرده است. شيخ در سال 1010 قمرى كه شاه عباس فاصله اصفهان تا مشهد را پياده پيموده او را همراهى كرد. چون وى زمانى در مشهد به تدريس اشتغال داشته پس از آن كه در آخر سال 1030 هجرى در اصفهان در گذشته جسدش به مشهد منتقل و در جوار مَدرَسِ پيشينش مدفون شده است. مَدرَس شيخ و مقبره وى در گوشه جنوب غربى صحن نو ( آزادى ) و شرق حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام واقع است. بناى فعلى مقبره در سالهاى 4 ـ 1323 خورشيدى احداث شده و شرح حال نسبتاً مفصل شيخ بر روى سنگ قبر نفيس وى و هم ديوارهاى مقبره او تحرير و حك شده است. ابعاد مقبره شيخ بهايى 10 در 30/10 متر و ديوارهاى آن آيينه كارى است. درِ مقبره هم از چوب گردوى منبّت كارى شده ارزشمندى است كه همزمان با احداث بناى جديد ساخته شده است.
  18. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    بيهقي بيهقي به سال 385 ه. ق در ده حارث آباد بيهق(سبزوار قديم) كودكي به جهان آمد كه نامش را ابوالفضل محمد نهادند. پدر كه حسين ناميده مي‏شد، كودك را به سالهاي نخستين در قصبه بيهق و سپس، در شهر نيشابور به دانش‏اندوزي گماشت. ابوالفضل كه از دريافت و هوشمندي ويژه‏اي برخوردار بود و به كار نويسندگي عشق مي‏ورزيد، در جواني از نشابور به غزنين رفته (حدود 412 هـ.ق)، جذب كار ديواني گرديد و با شايستگي و استعدادي كه داشت به زودي به دستياري خواجه ابونصر مشكان گزيده شد كه صاحب ديوان رسالت محمود غزنوي بود و خود از دبيران نام‏آور روزگار. اين استاد تا هنگام مرگ لحظه‏اي بيهقي را از خود جدا نساخت و چندان گرامي و نزديكش مي‏داشت كه حتي نهفته‏ترين اسرار دستگاه غزنويان را نيز با وي در ميان مي‏نهاد، و اين خود بعدها كارمايه گرانبهايي براي تاريخ بيهقي گرديد، چنانكه رويدادهايي را كه خود شاهد و ناظر نبوده از قول استاد فرزانه خويش نقل كرده كه پيوسته «در ميان كار» بوده است و در درستي و خرد بي‏همتا. پس از محمود، بيهقي در پادشاهي كوتاه مدت امير محمد (پسر كهتر محمود) دبير ديوان رسالت بود و شاهد دولت مستعجل وي؛ و آنگاه كه ستاره اقبال مسعود درخشيدن گرفت، نظاره‏گر لحظه به لحظه اوج و فرود زندگاني او بود، و هم از اين تماشاي عبرت انگيز است كه تاريخ خويش را چونان روزشمار زندگي اين پادشاه و آيينه تمام نماي دوران وي فراهم آورده است. پس از در گذشت بونصر مشكان (431 هـ.ق) سلطان مسعود، بيهقي را براي جانشين استاد از هر جهت شايسته ولي«سخت جوان» دانسته ــ هر چند كه وي در اين هنگام چهل و شش ساله بوده است ـــ از اين رو بو سهل زوزني سالخورده را جايگزين آن آزادمرد كرد و بيهقي را بر شغل پيشين نگاه داشت. ناخشنودي بيهقي از همكاري با اين رئيس بدنهاد، در كتاب وي منعكس است، تا آنجا كه تصميم به استعفا گرفته است، ولي سلطان مسعود او را به پشتيباني خود دلگرم كرده و به ادامه كار واداشته است. پس از كشته شدن مسعود (432 هـ.ق) بيهقي همچون ميراثي گرانبها، پيرايه دستگاه پادشاهي فرزند وي (مودود) گرديد، و پس از آنكه نوبت فرمانروايي به عبدالرشيد ـ پسر ديگري از محمود غزنوي ـ رسيد، بيهقي چندان در كوره روزگار گداخته شده بود كه در خور شغل خطير صاحبديواني رسالت گردد. اما ديري نپاييد كه در اثر مخالفت و سخن چيني‏هاي غلام فرومايه ولي كشيده‏اي از آن سلطان، از كار بر كنار گرديد، و سلطان دست اين غلام را در بازداشت بيهقي و غارت خانه وي باز گذارد. بيهقي سر گذشت دردناك اين دوره از زندگي خود را در تاريخ مفصل خود آورده بوده است كه اين بخش از نوشته‏هاي وي جزو قسمتهاي از دست رفته كتاب است، ولي خوشبختانه عوفي در فصل نوزدهم از باب سوم «جوامع الحكايات» اين داستان را نقل {به معنا} كرده است: هنگامي كه سلطان عبدالرشيد غزنوي، به دست غلامي از غلامان شورشي (طغرل كافر نعمت) كشته شد (444 هـ.ق) با دگرگون شدن اوضاع، بيهقي از زندان رهايي يافت، ولي با آنكه زمان چيرگي غلام به حكومت رسيده، پنجاه روزي بيش نپاييده و به قول صاحب «تاريخ بيهق» بار ديگر «ملكبا محموديان افتاد»، بيهقي ديگر به پذيرفتن شغل و مقام درباري گردن ننهاد و كنج عافيت گزيد و گوشه‏گيري اختيار كرد. زمان تأليف كتاب بيهقي كه ديگر به روزگار پيري و فرسودگي رسيده و در زندگي خود و پيرامونيان خويش فراز و نشيبهاي بسيار ديده بود، زمان را براي گردآوري و تنظيم يادداشتهاي خود مناسب يافته و از سال 448 هـ .ق به تأليف تاريخ پردازش خود پرداخت و به سال 451 اين كار را به انجام رسانيد، يعني اندكي پس از درگذشت فرخزاد بن مسعود و آغاز پادشاهي سلطان ابراهيم بن مسعود(جلـ 451، ف 492). مرگ بيهقي بيهقي هشتاد و پنج سال زيسته و به تصريح ابوالحسن بيهقي در«تاريخ بيهق» به سال 470 هـ.ق در گذشته است و به اين ترتيب نوزده سال پس از اتمام تاريخ خويش زنده بوده و هرگاه به اطلاعات تازه‏اي در زمينه كار خود دسترسي مي‏يافته، آن را به متن كتاب مي‏افزوده است. نام كتاب كتابي كه امروز به نام «تاريخ بيهقي» مي‏شناسيم، در آغاز «تاريخ ناصري» خوانده مي‏شده است به دو احتمال: نخست به اعتبار لقب سبكتگين(پدر محمود غزنوي) كه ناصرالدين است و اين كتاب تاريخ خاندان و فرزندان و فرزندزادگان وي بوده، و ديگر لقب سلطان مسعود كه «ناصرالدين الله» بوده است. به هر حال كتاب به نامهاي ديگري نيز ناميده مي‏شده، از اين قرار: تاريخ آل ناصر، تاريخ آل سبكتگين، جامع التواريخ، جامع في تاريخ سبكتگين و سرانجام تاريخ بيهقي، كه گويا بر اثر بي‏توجهي به نام اصلي آن (تاريخ ناصري) به اين نامها شهرت پيدا كرده بوده است. بخش موجود تاريخ بيهقي را «تاريخ مسعودي» نيز مي‏خوانند از جهت آنكه تنها رويدادهاي دوره پادشاهي مسعود را در بر دارد.
  19. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    احمد بن عمر بن علي النظامي العروضي السمرقندي نام كاملش آنطور كه خود مي گويد "احمد بن عمر بن علي النظامي العروضي السمرقندي" است . از نويسندگان و شاعران قرن 6 ه.ق. است. در اواخر قرن 5 در سمرقند متولد شد. پس از تحصيلات مقدماتي در سالهاي 506-504 به ملاقات "اميرمعزي" و "عمر خيام" در خراسان رفت. نظامي به دربار شاهان غزنوي آل شنسب وابسته بود و سالها مداحي آنان مي كرد و كتاب معروف خود "مجمع النوادر" يا "چهارمقاله" را به نام "ابوالحسن حسام الدين علي بن فخرالدين مسعود" برادرزاده "ملك شمس الدين محمد بن فخرالدين مسعود"- پادشاه معروف غوري- نوشته است. "چهارمقاله" نظامي عروضي در بيان شرايط چهار طبقه از نديمان پادشاهان- يعني دبيران، شاعران، طبيبان و منجمان- است. نويسنده در هر مقاله با انشايي مزين و مصنوع شرايط هر يك از اين فنون و مقدماتي را كه براي صاحب فن لازم است بيان مي دارد و براي اثبات هر يك از نظرهاي خود حكايت يا حكايتهايي از شاعران بنام ايران مي آورد. بنابراين چهارمقاله نه تنها به خاطر جنبه انتقادي آن درباره هر يك از چهارفن مورد بحث، كه به خاطر اطلاعات تاريخي و همچنين نثر آن قابل توجه است.
  20. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    ابوالمعالي نصرالله بن محمد بن عبدالحميد منشي "ابوالمعالي نصرالله بن محمد بن عبدالحميد منشي"، از نويسندگان معروف قرن 6 و از منشيان دربار غزنوي بود. عده اي اصل او را از غزنين و عده اي از شيراز مي دانند. وي از آغاز جواني در زمان سلطنت "بهرام شاه غزنوي" وارد امور ديواني شد و پس از به سلطنت رسيدن "خسرو شاه غزنوي"، سمت دبيري يافت و در زمان سلطنت "خسرو ملك" به وزارت رسيد. سرانجام- با بدخواهي ديگران- مورد خشم شاه قرار گرفت و تا آخر عمر زنداني بود. اثر معروف او ترجمه استادانه اش از "كليله و دمنه" است. او اين ترجمه را به نام "ابوالمظفر بهرام شاه غزنوي" كرده و به همين دليل اين ترجمه به "كليله و دمنه بهرامشاهي" نيز مشهور است. نصرالله منشي يكي از چيره دست ترين نويسندگان زبان پارسي است كه در نثر مصنوع كتابش نمونه والاي زيبايي و بلاغت به شمار مي رود، كه اين بيانگر قدرت و تسلط او بر زبان و ادب پارسي و عربي نيز مي باشد.
  21. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    امير خواند محمد بن امير برهان الدين خاوند شاه 837- 903 ه.ق امير خواند محمد بن امير برهان الدين خاوند شاه، نام كامل اوست. وي در بلخ متولد شد. تاريخ تولد او را 837 ه.ق نوشته اند. از جواني به هرات رفت و در آنجا به اتمام تحصيلات خود در علوم مختلف معقول و منقول، همت گماشت. با وجود نزديكي به "امير عليشير نوايي" و "سلطان حسين بايقرا"، به مشاغل ديواني روي نياورد و در اواخر عمر نيز كارش به انزوا كشيد تا در رمضان 902 به علت بيماري به هرات منتقل شد و در سال 903 ه.ق درگذشت. اثر معروف مير خواند "روضة الصفا في سيرة الانبياء و الملوك و الخلفا" است كه آن را به نام امير عليشير نوايي پرداخته است. ميرخواند در جمع آوري اين تاريخ مفصل از آثار مختلف عربي و فارسي كه پيش از او در ذكر احوال انبياء، پادشاهان و علما تأليف شده بود استفاده كرد. رضا قلي هدايت، ذيلي بر اين كتاب در سه جلد- تا حوادث زمان خود- نگاشته و آن را به اسم "ناصرالدين شاه قاجار"، "روضة الصفاي ناصري" ناميده است.
  22. ????????????????????????????????? vaghan be nazar shoma in tor boode? age intor bood alan naftam mal ma nbood va agar ishoon alan raies jomhoor bood ta alan kheili ma bozorg boodim CIA 4sal pish be khater sarnegooni mosadegh az MELAT iran ozrkhahi kard :lol: :lol: :( :( tafakoresh ham in bood ke bere irani behtar bevojood byad khodabyamorzatesh icon_cheesygrin :(
  23. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    ايرج ميرزا ايرج ميرزا نامدار به جلال الملک، از نوادگان فتحعلی شاه، فرزند غلامحسين ميرزا، شاعر دربار مظفرالدين ميرزا در دوران وليعهدی بود. در تبريز زاده شد. در دوران کودکی و نوجواني، زير نظر پدر و آموزگار سرخانه، زبان و ادبيات فارسی و مقدمات زبان عربی و فرانسه را آموخت . از سال های نوجوانی شعر می سرود . نخستين شعرهايش را در ستايش امير نظام گروسي، پيشکار وليعهد که خود اهل ادب بود ، سرود. ايرج به تشويق امير نظام، زبان فرانسه را در مدرسه دارالفنون تبريز آموخت. در 19 سالگی پدرش را از دست داد و اداره خانواده را به دوش گرفت. مدتی نيابت مدرسه دارالفنون تبريز را به عهده داشت. بنا به رسم زمان، پيشه پدر را در پيش گرفت و مدتی به عنوان فخرالشعرا، جانشين پدر بود. پس از انقلاب مشروطيت، دربار مظفرالدين شاه را ترک کرد و به خدمت دولت درآمد. به سبب پيشه خود در شهرهای گوناگون به کارهای اداری پرداخت. در اين سال ها با شاعران همزمان خود از جمله اديب نيشابوري، دهخدا، بهار، عارف قزوينی و مرزاده عشقی آشنا شد. موضوع اشعار ايرج در اين دوره، افشای خودکامگی زمامداران، به مسخره گرفتن خرافه و پندارهای واهی و هجو رياکاری است. پس از برپايی حکومت مشروطه وزارت معارف از شاعران خواست تا شعرهايی سازگار با وضعيت نو برای کتاب های درسی بسرايند. ايرج ميرزا، شعرهايی با درونمايه اخلاقي، بزرگداشت مقام پدر و مادر و گسترش ادب و ميهن دوستي، برای کتاب های درسی سرود. اين شعرها که زبانی ساده و روان داشتند، سالها برای آموزش کودکان در کتاب های درسی به چاپ رسيدند. قطعاتی مانند ما که اطفال اين دبستانيم، گويند مرا چو زاد مادر، پسر رو قدر مادر بدان از جمله اين شعرها هستند. او همچنين شماری از حکايت ها و نوشته های شاعران فرانسوی از جمله قطعه روباه و کلاغ را به فارسی برگرداند و به شعر درآورد. از ايرج ميرزا ترجمه ای نيز به جای مانده است که تاريخ شواليه دنکيشت نام دارد. ايرج از شاعران دوره تجدد ادبی ايران است. مجموعه کامل اشعارش پس از مرگ او در تهران به چاپ رسيد . ايرج به سبب سکته قلبی درگذشت و در گورستان ظهيرالدوله در شمال تهران به خاک سپرده شد. ايرج ميرزا را بايد يکی از معماران ادبيات نو کودکان ايران دانست. زيرا آگاهانه برای کودکان شعر سروده است. او مانند ديگر آغازگران اين راه، در کنار آفرينش آثار ديگر به ادبيات کودکان می پرداخت. ايرج ميرزا در روند رخدادهای انقلاب مشروطيت با جريان های نوانديش در گستره آموزش و پرورش آشنايی يافت و بر آن شد که برای کودکان شعر بگويد و از اين راه به آموزش و پرورش آن ها بپردازد . خدا بيامرزدش :lol: :lol: :(