Recommended Posts

Igor klimov كه همچون Andrew Barabenkov در سال 2003 مدير شركت Almaz-Antey بوده به همين صورت (شليك به سر) توسط يك گروه به قتل رسيد.
قاتل آندره توسط 6 نفر ديده شده ولي كسي آن رو به ياد نمي ياره(4 تاشون بعد از شنيدن صداي شليك فرار كردن).يكي از آنها در زمان شليك بوده. دو اثر انگشت هم پيدا شده. قاتل و يك نفر ديگر قبل از شليك با آندره حرف هم زدند.

منبع:
[url=http://lenta.ru/articles/2009/07/31/barabenkov]http://lenta.ru/articles/2009/07/31/barabenkov[/url]

دليل ويرايش: حذف برخي نكات ذكر شده در پست هاي قبلي.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند[/quote]
دوست عزیز این تاپیک قدیمی است.

خدایا ..............................................

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]خبرگزاري فارس: نيروي هوائي رژيم صهيونيستي بمب‌هاي هوشمند مجهز به اشعه ليزر و تكنولوژي پيشرفته هدايت به سمت اهداف متحرك خريداري كرده است.
به گزارش فارس، روزنامه عبري زبان "جروز الم پست " به نقل از يك مسئول وزارت جنگ رژيم صهيونيستي نوشت كه نيروي هوائي اسرائيل معامله خريد بمب‌هاي پيشرفته (JDAM) مجهز به سيستم هدايت با اشعه ليزر براي تعقيب اهداف متحرك، را به پايان رسانده است.
بر اساس اين گزارش، اين تكنولوژي جديد هزينه كمتري دارد و از آنجايي كه از دقت بالائي برخوردار است به نيروي هوائي اسرائيل اين امكان را مي‌دهد كه در زمان هدفگيري اهداف متحرك مانند "تروريست‌ها " [نيروهاي مقاومت كه براي دفاع از سرزمين خود مي‌جنگند] در خودروهاي با سرعت بالا، با دقت عمل كند.
اين مسئول وزارت جنگ رژيم صهيونيستي همچنين گفت كه خلبانان آموزش براي كار با سيستم جديد را بزودي آغاز خواهند كرد تا در آينده مقادير زيادي از اين بمب‌ها را خريداري كند.
وي همچنين گفت كه نيروي هوائي اسرائيل ناوگان هواپيمائي "اف 15 " را ارتقا داده است تا اين هواپيماها قادر به حمل بمب‌هاي جديد باشند.

لينك خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8805141236[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين امريكاييها عقل توكلشون نيست و فقط ميخوان گردن كلفتي كنن٠ از اون پدر( انگليس) مارمولك همچين پسري بعيده :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
افشای اسرار تازه ای مبنی بر نوشاندن اجباری محلول های حاوی اورانیوم به کارمندان تاسیسات هسته ای رژیم اسرائیل، پرونده جنایات هسته ای این رژیم را سنگین تر کرد.



جولیوس مالیک از کارمندان سابق رآکتور هسته ای دیمونا در شکایتی قانونی مدعی شده است که مسئولان این تاسیسات هسته ای کارمندان خود را مجبور می کردند تا " داوطلبانه " محلول های حاوی اورانیوم بنوشند.



این در حالی است که به گفته مالیک، مسئولان دیمونا در جریان این آزمایش که در سال 1998 صورت گرفته است به هیچ یک از کارکنان خود در مورد خطرات ناشی از انجام این آزمایش ها توضیح یا هشداری نداده اند.



گفته می شود، هدف از انجام این آزمایش ها بررسی میزان دفع اورانیوم از طریق ادرار انسان بوده است.



براساس بیانیه هلسینکی درباره انجام آزمایش های علمی بر روی انسان ها، کارفرمایان صنایع قانونا موظف اند تا پیش از انجام آزمایش های علمی، کارمندان خود را از عوارض جانبی و خطرات جانی این گونه آزمایش ها آگاه و از آنان اجازه نامه رسمی دریافت کنند.



جولیوس مالیک می گوید، اسحاق گوئرویچ مدیر سابق و گری امل مدیر واحد منابع انسانی تاسیسات هسته ای دیمونا وی را تهدید و به بازنشستگی زودهنگام در سال 2008، مجبور کرده اند.



در همین حال، کمیسیون انرژی هسته ای اسرائیل با انتشار بیانیه ای با رد ادعاهای مالیک " ایمنی و سلامت کارمندان " را اولویت اصلی تاسیسات هسته ای دیمونا اعلام کرده است.



در این بیانیه همچنین آمده است: " میزان اورانیوم مصرف شده در آزمایش ها ( 100 میکرو گرم ) کمتر از میزان مصرف روزانه اورانیوم توسط اهالی منطقه بیرشبا از طریق لوله های آب شهری است "



در همین حال، گزارش های اخیر از افزایش قابل توجه میزان ابتلا به سرطان، نازایی و اختلالات روانی در مردم فلسطین ساکن نواحی نزدیک به اراضی اشغالی و شهرک های صهیونیست نشین خبر می دهد.



گفتنی است، رژیم اسرائیل نیروگاه هسته ای دیمونا را در سال 1963 میلادی با همکاری فرانسه احداث کرده و از آن زمان تا کنون به بازرسان سازمان بین المللی انرژی اتمی اجازه بازدید از این محل را نداده و از امضای معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای خودداری کرده است.
http://www.presstv.ir/Persian.aspx?id=4851

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]سرويس بين‌الملل «تابناك» ـ رژيم صهيونيستي كه همواره ايران را بهانه‌اي براي جنايات و اقدامات تروريستي خود قرار مي‌دهد، اين بار در اقدامي ديگر موجب شده تا روسيه مدعي شود، سازمان جاسوسي اسرائيل (موساد) براي جلوگيري از فروش قاچاقي اسلحه به ايران! كشتي متعلق به اين كشور را ربوده است.

روزنامه روسي «نووايا گازيتا» چاپ مسکو نوشت: فيش‌هاي اطلاعاتي به دست آمده از حادثه ربودن کشتي روسي «ارکتيک سي» نشان مي‌دهد که ربايندگان آن عوامل اسرائيل و از اعضاي موساد بوده‌اند و اين عمليات را بر پايه اطلاعاتي که از اروپا به دست آورده بودند، انجام داده‌اند تا از قاچاق سلاح به ايران جلوگيري کنند.

اين روزنامه مي‌افزايد: ديدار ناگهاني شيمون پرز در 18 ماه جاري از مسکو که دقيقا يک روز پيش از آزادي «ارکتيک سي» صورت گرفت، در اين راستا بود و رئيس‌جمهور اسرائيل پيام نارضايتي خود از فروش سيستم‌هاي موشکي روسي را به همتاي خود ابلاغ کرده است!

«ديمتري راجوزين»، نماينده روسيه در پيمان آتلانتيک شمالي ادعاي اسرائيل را «سخيف و احمقانه» توصيف کرده و افزود: اين اظهارات توهمي بيش نيست.

راجوزين افزود: حضور ناوگان نظامي روسيه در درياي سياه به منظور پشتيباني لجستيک کشتي‌هاست و هيچ ارتباطي با دزدي‌هاي دريايي ندارد.

لينك خبر : http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=60769[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

[color=blue]كشتی باری روسیه در اقیانوس اطلس مفقود شد[/color]
[color=darkblue]یك فروند كشتی باری روسیه با حدود ‪ ۲۰‬خدمه در مسیر حركت از فنلاند به سوی یك بندر در الجزایر در آبهای اقیانوس اطلس مفقود شد.
به گزارش منابع خبری روسیه، ارتباط رادیویی با این كشتی باری از 15 روز پیش تاكنون قطع شده و جستجو برای یافتن آن از توسط سازمان فدرال امنیت و ستاد كل نیروهای مسلح روسیه ادامه دارد.
كشتی باری روسیه با نام آرك تیك سی در ‪ ۲۴‬ژوئیه سال جاری میلادی فنلاند را به مقصد بندری در الجزایر ترك كرده بود.
بنابراین گزارش، این كشتی مدتی پس از حركت از فنلاند مورد حمله افراد ناشناس در دریای بالتیك قرار گرفت، ولی مهاجمان پس از دو ساعت حضور در كشتی و بازرسی آن، كشتی را ترك كردند.
این منابع به نوع و میزان محموله و مشخصات كشتی باری اشاره‌ای نكرده‌اند.[/color]
[url]http://marinenews.ir/?show=news&maj=news&type2=showz&catid=2882[/url]

[color=blue]نگرانی از آغاز دزدی دریایی در آب‌های اروپا [/color]
[color=darkblue]به گفته کارشناسان، کشتی باری روسی ارکتیک سی که آخرین تماس آن با مرزبانان دریایی به اوایل مردادماه در سواحل مانش باز می‌گردد، ممکن است قربانی نوع جدیدی از راهزنی دریایی در آب‌های اروپایی شده باشد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از لندن، سخنگوی بخش مرزبانی انگلیس دراین‌باره اعلام کرد: ارکتیک سی که با پرچم مالت حرکت می‌کند و پر از محموله چوب فنلاندی به ارزش یک میلیون پوند(‌یک میلیون وصد و شصت هزار یورو)‌ است، از 28 ژانویه (شش مردادماه) ناپدید شده است.
وی افزود: این کشتی 28 ژوئیه با مرزبانان دریایی دوو تماس گرفت و این آخرین بار بود که کسی با این کشتی تماس می‌گرفت.
وی تاکید کرد: اگر این راهزنی دریایی مشخص شود، اقدام بی‌سابقه‌ای در آب‌های اروپایی به شمار می‌رود.
گریمی گیبون بروکس، کارشناس دریایی، نیز دراین‌باره گفت: این اقدامی مجرمانه است و به نظر می‌رسد شیوه عملیاتی خاص خود را دارد.
نیک دیویس که ریاست یک شرکت امنیت دریایی را برعهده دارد، نيز گفت: فکر نمی‌کند راهزنان این کشتی را با تیراندازی با سلاح‌های خود محاصره و خدمه را به کشتن تهدید کرده باشند. هرچند که این یک نوع راهزنی دریایی است، اما این مسئله با آنچه ما در سومالی شاهد آن هستیم، تفاوت دارد.
جزئیات ماجرا
در این حال، درپی نگرانی درباره احتمال تصرف كشتی باری گمشده توسط دزدان دریایی در كانال مانش، یك جستجوی بین المللی برای یافتن این كشتی آغاز شده است.
به گزارش شبكه تلویزیونی اسكای نیوز، این كشتی ‪ ۴‬هزار تنی كه حامل ‪ ۱۵‬خدمه روسی و مقادیری الوار است، در جزیره مالت به ثبت رسیده و قصد داشته محموله یك میلیون پوندی خود را از فنلاند به الجزایر منتقل كند.
بر اساس این گزارش، دزدان دریایی احتمالا در دریای بالتیك سوار این كشتی شده بودند و با وجود اینكه ابتدا به نظر می‌رسید آنان ساعتی بعد با تخریب سیستم ارتباطی كشتی آن را ترك كرده باشند، اما نگرانی‌هایی وجود دارد مبنی بر اینكه این كشتی همچنان در كنترل دزدان دریایی قرار دارد.
مارك كلارك، از اعضای آژانس دریایی انگلیس، در این‌باره گفت: زمانی كه این كشتی درحال عبور از دوور بود، با مسوولان دریایی انگلیس تماس داشت و ما نیز به وجود مشكل در این كشتی مظنون نشدیم و به عقیده ما، انجام چنین دزدی دریایی در آبهای یك كشور جهان اولی كاملا بی‌سابقه بوده است.
وی افزود: ما تنها پس از عبور كامل این كشتی از كانال مانش به وجود مشكل در آن مظنون شده و مسلما نگران سلامتی سرنشینان آن هستیم.
گفته می‌شود با وجود اینكه قرار بوده این كشتی در ‪ ۴‬اوت(‪ ۱۳‬مرداد) در الجزایر پهلو بگیرد، اما موقعیت آن هم‌اكنون مشخص نبوده و كشتی و خدمه اش گم شده اند.
برخی گزارش‌های منتشر شده نشان می‌دهد این كشتی آخرین بار در سواحل شمال فرانسه رؤیت شده و پلیس ساحلی پرتغال نیز اعلام كرده مدتی پیش این كشتی را در آب‌های نزدیك به آن كشور مشاهده كرده است.[/color]
[url]http://marinenews.ir/?show=news&maj=news&type2=showz&catid=2924[/url]

[color=blue] کشتی روسی پیدا شد [/color]
[color=darkblue]کشتی Arctic Sea كه ماه گذشته در آب‌های آتلانتیك مفقود شده بود روز جمعه 23 مردادماه پیدا شد.
به گزارش آسوشیتدپرس، این کشتی تحت پرچم مالت در نزدیکی جزیره Cape Verde در شمال غرب آفریقا پیدا شد.
گارد ساحلی این جزیره این کشتی متعلق به روسیه را در 520 مایلی این جزیره پیدا كرده است. این کشتی با 15 خدمه روسی حامل الوار بوده است.
هنوز علت مفقود شدن کشتی و قطع ارتباط این کشتی مشخص نشده است.[/color]
[url]http://marinenews.ir/?show=news&maj=news&type2=showz&catid=2972[/url]

[color=blue] كشتی‌ربایان اروپایی باج‌خواهی كردند [/color]
[color=darkblue]ربایندگان یک فروند کشتی باری متعلق به فنلاند از صاحب آن درخواست پول کرده‌اند.
به گزارش شبکه تلویزیونی راشاتودی، سرنوشت خدمه روسی کشتی موسوم به دریای قطب شمال (ارکتیک سی) که اکنون بیش از دو هفته از ناپدید شدن آن می‌گذرد، اکنون در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است.
پلیس فنلاند اعلام کرد: ربایندگان از صاحب این کشتی، پول درخواست کرده‌اند.
طبق ادعای برخی منابع خبری، میزانِ فدیه درخواست شده احتمالا رقمی معادل یک و نیم میلیون دلار است. به رقم وجود اخبار تایید‌نشده‌ای درباره دیده شدن ارکتیک سی در دریا، محل دقیق نگهداری از این کشتی هنوز مشخص نیست.
پلیس فنلاند این موضوع را تایید کرده که رئیس شرکتی که کشتی آرکتیک سی متعلق به آن است، با درخواست فدیه از جانب ربایندگان مواجه شده است.
این بدین معناست که ناپدید شدن این کشتی و خدمه روسی آن دقیقا به دزدان دریایی ارتباط دارد. در واقع، دزدان دریایی این کشتی را به همراه خدمه و محموله آن ربوده‌اند و اکنون برای آزادی خدمه کشتی، درخواست پول کرده‌اند.[/color]
[url]http://marinenews.ir/?show=news&maj=news&type2=showz&catid=2945[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش فارس، روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت در شماره امروز خود يك گزارش سازمان اطلاعات ارتش رژيم صهيونيستي را منتشر كرد كه در آن تاكيد شده است كه "ران آراد " خلبان مفقود شده اسرائيلي از سال 1986، بر اثر بيماري مرده است.
بنا بر اين گزارش، آراد 9 سال بعد از اسير شدن به دست نيروهاي لبناني، زندگي كرده و در سال 1995 بر اثر يك بيماري مرده است.
اين گزارش اعتراف مي‌كند كه رژيم صهيونيستي چندين فرصت براي بازگردان آراد به سرزمين‌ اشغالي را از دست داده است.
پيش از اين "نبيه‌بري " رئيس پارلمان لبنان موضوع تبادل آراد با دهها اسير فلسطيني را مطرح كرده كه "اسحاق رابين " وزير جنگ وقت رژيم صهيونيستي اين موضوع را رد كرده بود.
يديعوت با انتشار گزارش محرمانه‌اي كه كميته اطلاعات اسرائيل چهار سال پيش و در زمان رياست "آهارون فركش " تهيه كرده است، مي‌نويسد كه آراد تا سال 1995 زنده بوده است.
اين گزارش مدعي مي‌شود كه آراد در دوره‌اي از لبنان به ايران منتقل و بعد از مدتي زنداني شدن در مكاني در اطراف تهران به لبنان بازگردانده مي‌شود.
به ادعاي اين گزارش صهيونيستي، حزب‌الله لبنان و ايران بعد از سال‌ها كه از دفن آراد گذشته است، سعي كرده‌اند كه مكان دفن وي را شناسايي كنند، اما تغييرات ايجاد شده در محل دفن وي امكان اين كار را از بين برده است.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806150702

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رون آراد گرو اون چند تا ايراني دست اسراييل !!!!
هر وقت اسرييل از اونها خبري داد اون وقت رون آراد هم معلوم ميشه کجاست !!!
icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بيخود نيست ده ميليون دلار براي اطلاعاتي از اين خلبان جايزه گذاشتند. ولي اين جايزه هنوزم برقراره. يعني با اين كه مي دونند مرده مي خوان يادش همش تو ذهن اسرائيليها باشه تا واسه هر جنگ يا عملياتي حداقل بهانه رو داشته باشند. البته فعلآ كه همه ي حواس ها جمع شهرك سازي شده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بيخود نيست ده ميليون دلار براي اطلاعاتي از اين خلبان جايزه گذاشتند. ولي اين جايزه هنوزم برقراره. يعني با اين كه مي دونند مرده مي خوان يادش همش تو ذهن اسرائيليها باشه تا واسه هر جنگ يا عملياتي حداقل بهانه رو داشته باشند. البته فعلآ كه همه ي حواس ها جمع شهرك سازي شده.[/quote]

جايزه اي كه مدام در شبكه هاي ماهواره اي اعلام ميشه براي شناسائي افرادي هست كه ضمن دسترسي به اطلاعات طبقه بندي شده پاي سستي در امور مالي دارند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]جايزه اي كه مدام در شبكه هاي ماهواره اي اعلام ميشه براي شناسائي افرادي هست كه ضمن دسترسي به اطلاعات طبقه بندي شده پاي سستي در امور مالي دارند.[/quote]

ولي تعداد افرادي كه با اين موضوع هم اكنون ارتباط دارند نبايد زياد باشه. اگر براي اطلاعات ديگري كه بيشتر به دردشون بخوره و افراد بيشتري از آن مطلع باشند اين جوري تبليغ مي كردند نفع بيشتري براشون داشت.

اگر كسي به عنوان نفوذي بره داخل اين گروه هاي جاسوسي بعد بياد همشونو لو بده ، از طرف دادگاه اعدام ميشه يا از سمت اون گروه ترور؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.