Recommended Posts

تحلیل خوبی بود ولی همه ی اهرمهای ایران مثل حمله به اسراییل و زدن سکوهای نفتی منطقه رو بیان نکرده بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]هم اکنون انواع موشک های ضدکشتی ایران می توانند نه تنها از سواحل که حتی از استان آذربایجان غربی و خراسان شمالی هم به سمت کشتی ها در تنگه هرمز شلیک کنند.[/quote]
جاااان !!!!!!
موشک ضد کشتی از آذر بایجان غربی ؟!
بگوید سجیل که فقط یکبار به سمت آب شلیک شده که آن هم معلوم نیست به کشتی خورده یا نه و خلاص !؟
اگر اینجور هست چرا خلیج فارس ساختیم ؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اگر تا پیش از این بستن تنگه هرمز صرفاً با نیروهای دریایی و تجهیزات ساحل به دریا مسیر بود و دشمن نیز می توانست با غلبه بر نیروی دریایی و ساحلی قضیه را منتفی کند ، هم اکنون انواع موشک های ضدکشتی ایران می توانند نه تنها از سواحل که حتی از [size=18]استان آذربایجان غربی[/size] و [size=18]خراسان شمالی[/size] هم به سمت کشتی ها در تنگه هرمز شلیک کنند. [/quote]
[quote]-از بین بردن عوامل تهدید تنگه هرمز ؛ بدین معنا که ارتش ایالات متحده ، جنگ را فراتر از درگیری در دریا و حوزه پیرامونی کشتی ها و نفتکش ها به عمق خاک ایران ببرد و بکوشد تمام [size=18]موشک اندازهای متحرک[/size] ایران را شناسایی و منهدم کند. [/quote]

واي بازم اين خبر گذاري ها توهم زدند. موشك ضد كشتي چه طور مي تواند از عمق خاك ايران آن هم از آذربايجان غربي!!! روي يك كشتي متحرك قفل كنه!!! حالا زدنش بماند.

يكي مي تونه درباره اين موشك انداز هاي متحرك توضيحي بده!!!
:mrgreen: :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من چند مطلب خیلی مهم رو دوره وار و بصورت پیشبینی عرض میکنم (همه موارد براساس مطالعه و احتمالی است با امکان رخداد بالا)


1-وضعیت تحریمها و مذاکرات تا چند سال بهمین منوال ادامه پیدا میکنه -غرب به یک تعادل نسبی با ایران میرسه

2- ایران آنقدر قوی میشه که جرئت حمله به ایران رو غرب از سرش خارج میکنه
لشکری بسیار مجهز و تکنولوژی چشمگیر که به لطف حضرت حق و به واسطه هوش ایرانی درایران تجلی پیدا کرده
راه حل چیه؟ غرب میره سراغ سوریه

3-در سوریه کودتا میشه و یک فرد عرب مایل به غرب (سفیانی) سرکار میاد که میتونه اعراب رو علیه ایران متحد کنه

43- این حرکت پان عربیسم مشابه بهار عربی موجب تلاطم منطقه میشه - اما این حرکت توسط وهابی ها علیه ایران و عراق خواهد بود -سپاه اعراب وهابی- رو بسوی عراق میاره و جنگ درعراق اوج میگیره اما هنور نوبت ایران نرسیده و ایران خارج از مرزهاش نمیشه

5-حدود سه ماه این وضع ادامه داره که ناگهان یکسری حوادث مشکوک داخلی مثل زلزله مهیب و ... موجب بهم ریختگی اوضاع داخلی ایران میشه


6-دراین مرحله بهترین فرصت برای غرب رخ میده که درنتیجه اسرائیل و آمریکا و ناتو هم این حرکت رو همراهی میکنند و علاوه برسپاه سفیانی -از مرزهای غربی و جنوبی - از هوا و دریا به ایران حمله میکنند- حالا ایران از چند طرف مورد حمله واقع شده


7- با شروع جنگ و بهم خوردن تعادل درمنطقه - ایران تنگه هرمز رو میبنده
این جنگ با توجه به اینکه نیاز به آماده سازی بزرگی برای زمینه سازی حداقل ساختن عوارض اون برای غرب داشته - چند سال زمینه سازی میخواسته که حالا اهمیت استراتژیک تنگه هرمز کم شده

3- حالا ایران معادلات رو بهم میزنه -ایران منابع نفتی و پالایشگاههای عربستان و ... رو میزنه


4-آمریکا هم با مظلوم نمائی و تبلیغات شدید - بخاطر نجات دنیا بصورت گسترده با ایران درگیر میشه - تو این سال تبعات جنگ افغانستان و عراق از ذهنها رفته و آمریکا هم با وجود کسر مالی شدید میخواد از شروع جنگ و کنترل قیمت نفت - مجددا بازی رو بهم بزنه و افکار دنیا رو از ورشکستگی خودش خارج کنه- اینجا یک جنگ بزرگ میتونه تا مدتی خوراک ذهنی قشرهای توده مردم برای انحراف از ورشکستگی بشه- هزینه اون هم از طریق اعراب تامین میشه

5- با گسترش جنگ - اسرائیل مراکز هسته ای رو میزنه و یک زمینه سازی چندین ساله رو به سرانجام میرسونه (که البته موفقیتی بدست نمی آوره و مراکز دیگه ای بصورت مخفی مشغول کارهستند)

6-ایران ضمن خروج از npt - اسرائیل رو موشک باران میکنه

7-دراین مرحله که چهار ماه از جنگ گذشته و دنیا کاملا پذیرای حل معادله است و هنوز ایران تونسته علیرغم صدمات وارده - به آمریکا و اسرائیل و اعراب صدمات جدی وارد کنه- آمریکا به بمبهای کوچک هسته ای متوسل میشه و مراکز مهم و شهرها رو مورد هدف قرار میده

8-جنگ جهانی سوم شروع میشه -جنگ پس از توسل آمریکا به بمبهای هسته ای کوچک علیه ایران و کره رخ میدهد -و به سرعت چین و روسیه و هند و پاکستان و آمریکا - درگستره دریاها تا اروپا و پایگاههای موشکی- درگیر میشوند -نیمی از مردم دنیا میمیرند و دولتهای مرکزی فرو میپاشند

9-دراینجا ایران هم بهمراه باقی دنیا درحال آسیب جدیست و شهرهای ایران یکی پس از دیگری مورد آسیب واقع میشوند- حالا هشت ماه از شروع نبردها گذشته و شیعه درحال محو شدن از صحنه گیتیست که ناگهان منجی کل - صاحب الامر قیام میکنه و مرکز ثقل اعراب (عربستان ) رو میشکنه

10-حضرت پس از ظهور - به ایران می آیند و با توان عظیم علمی و اعجاز و مدد الهی کفه جنگ به نفع ایران میچرخه

11- ایران به رهبری امام زمان یه ترکیه (ناتو) و مصر - نیرو میفرسته و ناوگان متحدین درحلیج فارس منهدم میشه - لشکر سفیانی منهزم و خود سفیانی درتل عفیق کشته میشه

12-- حالا این ایران نیست که لشکر حضرت صاحب الامر است که اکثر آنها ایرانی هستند

13-اروپا به حضرت اعلام جنگ میکنه و لشکر حضرت که شامل یک میلیون ایرانی پرهیزگاراست به سمت اروپا از طریق ترکیه میروند و با نزول عیسی علیه السلام مردم اروپا ایمان می آورند و دولتهای آنها هم پس از نبردهای سختی شکست میخورند

14- نبرد اصلی بین دوسوی آتلانتیک است و دجال حقیقی که آمریکاست هنوز سرپاست و نبرد سرنوشت ساز آرماگدون رخ میدهد که پس از تلفات زیاد - این لشگر حضرت است که پیروز میشود
حالا ایران دنیا را گرفته است چون ایران و ایرانی همان لشگر حضرت هستند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت دوستان تا اونجا که من اخبار مربوط به این رزمایش رو دنبال مکردم قرار بود این رزمایش از اول بهمن ماه به مدت یک ماه در ابهای خلیج فارس برگزار بشه که حالا به چه دلیل به تعویق افتاده اطلاعی ندارم ولی احتمالا به حرکت ناو انگلسی باید مربوط بشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منظور از موعد مقرر چه زمانیه ؟
مگه قرا نبود بهمن ماه باشه ؟ یعنی به تعویق افتاد ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
TAHA-SHتو منحرف هستی.

از کجا معلوم امام زمان ظهور میکنه؟چیزایی که تو میگی بلغورهای جریان انحرافیه.امام محمد باقر گفته هر کی بگه از ظهور میدونم منحرفه.

ننگ بر تو!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]TAHA-SHتو منحرف هستی.

از کجا معلوم امام زمان ظهور میکنه؟چیزایی که تو میگی بلغورهای جریان انحرافیه.امام محمد باقر گفته هر کی بگه از ظهور میدونم منحرفه.

ننگ بر تو![/quote]
آقا این چه طرز حرف زدنه؟ طرف تحلیل خودشو گفته کی ادعا کرده که امام میخواد بیاد؟ بنا نیست تا هر کی حرفی زد بگیم ضدولایت فقیه و منافق و انحرافیه !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب طاها پیش بینیهاتون قاطعانه تکذیب می شه.
پیشنهاد می کنم با کمی جست و جو در همین سایت علائم اصلی ظهور را بشناسید.
در مورد بسته شدن تنگه ی هرمز هم باید بگم که امریکایی ها سعی می کنند تا حد ممکن خودشونو قاطی این مسئله نکنند با توجه به نامه ی اوباما به حضرت اقا و برخی مسائل دیگر،اما قطعآ اگر ایران بخواهد تنگه ی هرمز رو به مدت طولانی مسدود کنه احتمال حمله ی امریکا و شاید ناتو بسیار بالا خواهد بود و اگر امریکا و ناتو تیری به سمت ایرانی ها شلیک کنند مطمئن باشید ایران تمامی پایگاه های امریکا و ناتو در منطقه و همچنین تمامی سکوهای نفتی کشورهای عربی منطقه را نیز موشک باران خواهد کرد و بعد از ان روسیه،چین و کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس هم وارد معرکه می شوند و جنگی مهیب رخ خواهد داد،راستی کسی می دونه چه بلایی سر اسرائیل میاد؟؟؟ :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]نامه آمریکا به ایران موجب رقابت کشورها برای نشستن بر سر میز مذاکره با ایران می‌شود[/b]


خبرگزاری فارس: نامه آمریکا به ایران موجب رقابت کشورها برای نشستن بر سر میز مذاکره با ایران می‌شود

به گزارش فارس، اندیشکده «استراتفور» در مقاله‌ای به بررسی نامه آمریکا به ایران پرداخت. اوباما با ارسال نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب، شخصاً خواستار مذاکره مستقیم با ایران شده است. این مقاله با اشاره به تحولات خاورمیانه و تأثیر آن بر روابط ایران و آمریکا، به بیان فرصت‌ها و محدودیت‌های دو طرف در شرایط کنونی پرداخته است.

[b]* نامه اوباما خطاب به رهبر معظم انقلاب و درخواست رئیس‌جمهور آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران
[/b]
«علی مطهری» از قانون‌گذاران و عضو کمیته امنیت ملی و سیاست‌های خارجی مجلس گفت که «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا، در نامه‌ای به آیت‌الله «علی خامنه‌ای» رهبر ایران درخواست مذاکره مستقیم با این کشور را مطرح کرده است. «مطهری» در مصاحبه روز چهارشنبه با خبرگزاری نیمه‌رسمی «فارس» اظهار کرد که نیمه اول این نامه به تهدیدهای آمریکا، در صورت عبور تهران از «خط قرمز» بستن تنگه حیاتی، اختصاص داشت؛ نیمه دوم نامه شامل درخواست اوباما برای گفتگوی مستقیم با ایران بود. «رامین مهمان‌پرست» سخنگوی رسمی وزارت خارجه ایران، دریافت این نامه را تأیید و اعلام کرد ایران در حال بررسی برای پاسخ به آن است.

«مهمان‌پرست» همچنین راهی را که نامه از طریق آن به دست ایران رسیده معرفی کرد: «سوزان رایس» نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد، این نامه را به «محمد خزایی»، همتای ایرانی خود داد. به گفته «مهمان‌پرست»، «لیویا لئو آگوستی» سفیر سوئیس در تهران، و «جلال طالبانی» رئیس‌جمهور عراق نیز نامه‌هایی مشابه را به مقامات ایران داده‌اند.

[b]* تلاش آمریکا برای مذاکره با ایران[/b]

عجیب است که مقامات ایران تا چهارشنبه، پس از انتشار اخبار نامه آمریکا، صبر کردند و زودتر اعلام نکردند که اوباما در این نامه درخواست مذاکره مستقیم با ایران را مطرح کرده است. در همین حال، واشنگتن در برابر این ادعای واضح با نوعی ابهام محتاطانه برخورد کرده است. یکی از مقامات گمنام در دولت اوباما در گفتگو با «آسوشیتدپرس» اگر چه ارسال نامه از طرف اوباما به رهبر ایران را انکار کرد؛ اما تصریح کرد که آمریکا با استفاده از راه‌های دیپلماتیک دیگر درصدد است تا با ایران ارتباط برقرار کند. «تامی ویتور» سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا، در اظهاراتی مشابه تکرار کرد که آمریکا راه‌هایی را برای اظهار دیدگاه‌های خود به دولت ایران در اختیار دارد و دولت این کشور همچنان مصمم است با ایران گفتگو کند. به بیان دیگر، آمریکا تأیید می‌کند که از طریق چندین کانال دیپلماتیک نامه‌ای را به مقامات ایرانی تسلیم کرده؛ اما تکذیب می‌کند که شخص رئیس‌جمهور آمریکا خواستار مذاکرات مستقیم با ایران شده باشد. می‌توان تصور کرد که چرا اوباما باید از چنین درخواستی اجتناب کند: مذاکرات پشت پرده میان ایران و آمریکا سابقه بدی دارد و چنین مذاکراتی معمولاً در سطح ریاست‌جمهوری آغاز نمی‌شوند، و درخواستی مبنی بر مذاکره مستقیم [با ایران] انتقاد رقبای سیاسی اوباما را در داخل آمریکا به دنبال خواهد داشت؛ آن هم در بحبوحه کمپین ریاست‌جمهوری دوره بعد.

[b]* ایران می‌کوشد به دشمنانش بگوید همراهی با این کشور به سود خودشان است
[/b]
با توجه به شرایط ژئوپولیتیک خلیج فارس، پیچیدگی‌های این رابطه دیپلماتیک نیز اهمیت بسیار بالایی دارد. اکنون که آمریکا از عراق خارج شده، ایران تلاش می‌کند تا از کاهش حضور نظامی واشنگتن در منطقه استفاده کند. تهران می‌کوشد تا به دشمنانش این پیام را بدهد که همراهی با ایران به نفع خودشان است. بهترین راه برای ارسال این پیام تأکید بر این تهدید است که ایران می‌تواند تنگه «هرمز» را ببندد. زمان‌بندی مانور نظامی 10 روزه ایران با مرکزیت تنگه «هرمز» و شروع آن در روز کریسمس نیز به همین دلیل بود.

[b]* درخواست آمریکا برای گفتگو با ایران نتیجه برنامه‌های اخیر ایران است
[/b]
به نظر می‌رسد که برنامه ایران دارد نتیجه می‌دهد. آمریکا رفته‌رفته می‌پذیرد تا با هدف جلوگیری از وقوع یک تقابل نظامی در تنگه «هرمز» با ایران وارد گفتگو شود. اکنون سؤال این است که مقامات ایران تا کجا در مذاکره با آمریکا پیش می‌روند.

[b]* فرصت‌ها و محدودیت‌ها
[/b]
واضح است که ایران در عراق [نسبت به آمریکا] در موضع قدرت است و سپر ارزشمندی نیز [در مقابل آمریکا] دارد: توانایی به خطر انداختن تنگه «هرمز». با این حال، تهران همچنین محدودیت‌های چشم‌گیری نیز دارد. تحریم‌ها علیه ایران به رهبری آمریکا، تجارت روزانه این کشور را به مراتب دشوار و تهران را مجبور کرده است تا مکانیسم‌های پیچیده‌تر و خلاقانه‌تری را برای حفظ روابط تجاری با مشتریان خارجی خود طراحی کند. ایران احتمالاً دارد تلاش می‌کند تا از قیام‌های شیعی در بحرین و استان نفت‌خیز شیعه نشین در عربستان بهره‌برداری کند؛ اما عربستان سعودی و متحدانش در «شورای همکاری خلیج» نیز هر چه می‌توانند می‌کنند تا جلوی ایران را بگیرند. هر چند این کشورها نتوانسته‌اند از ادامه اعتراضات مردمی جلوگیری کنند؛ اما به نظر می‌رسد بتوانند دخالت ایران را کاهش دهند. به علاوه، در سوریه نیز ایران خیالش راحت است که حکومت «بشار اسد» می‌تواند از اعتراضات جان سالم به در ببرد. با این حال، تهران همچنین دوست ندارد کشورهای خواهان کاهش نفوذ ایران (آمریکا، ترکیه، عربستان و برخی دیگر) مجبور شوند تا منابعی را به ساقط کردن حکومت «اسد» اختصاص دهند؛ اقدامی که احتمالاً جایگاه ایران را در منطقه شام [شرق مدیترانه] از این کشور می‌گیرد.

[b]* محدودیت‌های آمریکا در مقابل ایران و تلاش برای برقراری رابطه با «طالبان»
[/b]
البته آمریکا نیز در تلاش برای مهار ایران با چندین محدودیت مواجه است. واشنگتن در اصل پیروزی در عراق را به تهران تقدیم کرده است؛ ایران در مدیریت امور بحرانی عراق گوی سبقت را از آمریکا ربوده است. بدترین شرایط برای آمریکا این است که در تنگه «هرمز» مجبور به مقابله نظامی با نیروهای «سپاه پاسداران» شود؛ مقابله‌ای که قیمت نفت را به شدت افزایش خواهد داد و بی‌ثباتی اقتصاد جهانی را از این که هست بدتر خواهد کرد. آمریکا مایل است ایران متحد خود را در سوریه از دست بدهد؛ اما نمی‌خواهد منابع نظامی خود را به سرنگون کردن حکومت سوریه اختصاص دهد و همچنین نمی‌خواهد خطر ایجاد کشمکش‌های فرقه‌ای بیشتر در منطقه را به جان بخرد. اگر بیشتر به سمت شرق برویم می‌بینیم که آمریکا دارد تلاش می‌کند تا معامله‌ای پیچیده را با «طالبان» تشکیل دهد و واشنگتن می‌داند که مقامات ایرانی با گروه‌های ذی‌نفعی در افغانستان ارتباط دارد که ممکن است تلاش کنند این معامله از مسیر خود خارج شود.

[b]* تلاش برای مذاکره نتیجه محدودیت‌های دو طرف در مقابل یکدیگر است
[/b]
محدودیت‌های دو طرف باعث شده تا فضا برای مذاکرات دیپلماتیک دو کشور محیا شود؛ دو رقیبی که برای توصیف یکدیگر از اصطلاح‌هایی نظیر «شیطان بزرگ» و «محور شرارت» استفاده کرده‌اند. این اولین باری نیست که تلاش برای رسیدن به چنین گفتگویی صورت می‌گیرد و هیچ تضمینی نیست که این تلاش‌ها به چیزی بیش از یک آتش‌بس ختم شود. چنین آتش‌بسی دو طرف را مجبور خواهد کرد تا به این توافق برسند که از خطوط قرمز یکدیگر عبور نکنند. خط قرمز ایران حمله نظامی توسط آمریکا و خط قرمز آمریکا اقدام ایران به بستن تنگه «هرمز» است.

*[b] نامه اوباما به رهبر معظم انقلاب موجب می‌شود تا کشورها برای نشستن سر میز مذاکره با ایران با هم رقابت کنند[/b]

همین که عموم از این نامه با خبر شوند، سود زیادی برای ایران دارد؛ صرف نظر از این که آیا این مذاکرات آغاز می‌شوند یا خیر، و یا این که مذاکرات چه جهتی می‌گیرند. بهترین راه برای فشار آوردن ایران بر عربستان این است که به همه بگوید مقامات آمریکایی از تهران درخواست کرده‌اند تا با آن‌ها به توافق برسد. شاید به همین دلیل باشد که ایران دیرتر از رسانه‌ها ادعا کرد که اوباما در نامه‌اش خواستار مذاکره مستقیم شده است. عربستان پیش از این نیز، با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، به اعتبار واشنگتن به عنوان ضامن امنیتی در منطقه مشکوک شده بود. اگر مقامات عربستانی فکر کنند که آمریکا در تلاش است تا به تنهایی با ایران مذاکره کند، آن گاه ممکن است ریاض به این نتیجه برسد که باید خود با ایران مذاکره کند؛ تا از آمریکا عقب نیفتد. عجله برای رسیدن به میز مذاکره با ایران دقیقاً همان چیزی است که تهران می‌خواهد. البته این که آیا ایران می‌تواند با استفاده از روند دیپلماتیک به وجود آمده به هدف خود یعنی رسیدن به معامله استراتژیک با آمریکا برسد یا خیر، سؤالی کاملاً متفاوت است.


[color=red]لینک منبع رو باید درج کنید.
rezat1980[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name="TAHA-SH"][quote]TAHA-SHتو [size=24][color=red]منحرف هستی[/color][/size].

از کجا معلوم امام زمان ظهور میکنه؟چیزایی که تو میگی بلغورهای جریان انحرافیه.امام محمد باقر گفته هر کی بگه از ظهور میدونم منحرفه.

[color=red][size=24]ننگ بر تو[/size]![/quote][/color]

اون روایت رو که شما میگوئید کجاست؟ فکر کنم منظورتون تعیین دقیق زمان ظهوره - کی قطعا میتونه این رو مشخص کنه؟ من بالاتر نوشتم پیشبینی و احتمال - چشماتون رو باز کنید ببینید
جالبه - جریان انحرافی؟؟؟؟؟؟ پس این همه روایات که نشانه های ظهور رو گفتند لابد از جریان انحرافی روایت شده - تازه من که اصلا روایت نیاوردم و یک سناریوی احتمالی رو مطرح کردم
من عرض کردم چند سال به همین منوال میمونه - حتی تو این حالت احتمالی هم نمیشه گفت این قضیه سی سال میشه یا سه سال - یا اصلا ایران رو میان شخم میزنند و امام زمان هم تشریف نمی آورند-
اما نشانه های قبل از ظهور که اشاره به تشکیل حکومتی اسلامی درایران است به طرز خیلی خاصی اشاره داره که این حکومت مقدمه ساز ظهور است و به نظر میرسه هراقدامی برای ریشه کنی این حکومت با شکست مواجه شده و بهم ریختن وضعیت اعراب و سلسله اتفاقات بعد از آن که مثل دانه های تسبیح پشت سر هم می آیند هم نشان از برخی موارد تا قبل از خروج سفیانی است

جواب توهینتون رو میذارم دراختیار مدیریت
قرآن میگه
واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما


[quote]جناب طاها پیش بینیهاتون قاطعانه تکذیب می شه.
پیشنهاد می کنم با کمی جست و جو در همین سایت علائم اصلی ظهور را بشناسید.
در مورد بسته شدن تنگه ی هرمز هم باید بگم که امریکایی ها سعی می کنند تا حد ممکن خودشونو قاطی این مسئله نکنند با توجه به نامه ی اوباما به حضرت اقا و برخی مسائل دیگر،اما قطعآ اگر ایران بخواهد تنگه ی هرمز رو به مدت طولانی مسدود کنه احتمال حمله ی امریکا و شاید ناتو بسیار بالا خواهد بود و اگر امریکا و ناتو تیری به سمت ایرانی ها شلیک کنند مطمئن باشید ایران تمامی پایگاه های امریکا و ناتو در منطقه و همچنین تمامی سکوهای نفتی کشورهای عربی منطقه را نیز موشک باران خواهد کرد و بعد از ان روسیه،چین و کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس هم وارد معرکه می شوند و جنگی مهیب رخ خواهد داد،راستی کسی می دونه چه بلایی سر اسرائیل میاد؟؟؟ [/quote]

جناب sorena_ir_army بجز ندای آسمانی و سفیانی - تمام نشانه ها غیر اصلیست و احتمال بداء دارد - اما بااین وجود همان نشانه های غیر اصلی بیان شده و اشکالی دارد که بصورت حدس و گمان برخی از آنها را بصورت احتمالی با وضعیت خودمان انطباق بدهم؟؟؟
درباره اینکه با بستن تنگه هرمز جنگ گسترده میشه شکی نیست - اما شما هم نظر بدهید که این قضیه چطور اتفاق می افته؟ من نظرم این بود که ایران ابتداءا این کار رو نمیکنه و وقتی به ایران حمله شد این عکس العمل رخ میده و از طرفی زمانی هم این حمله به ایران رخ میده که غرب از کاهش آسیب پذیری خودش مطمئن شده باشه
درباره قاطعانه رد شدن احتمالات فوق یکم با استدلال صحبت کنید
من روی نظرم اصرار شدید ندارم اما به نظرم یک سناریوی محتمل هست که با مقداری تغییرات میتونه رخ بده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله آخه جنابعالی با امام زمان در ارتباطید و میدونید قراره1میلیون مومن ایرانی!!هنگام حمله اروپا به ایران بیان کمکتون!

لازم نیستن مستند ظهور رو اینجا نقل بفرمایید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بله آخه جنابعالی با امام زمان در ارتباطید و میدونید قراره1میلیون مومن ایرانی!!هنگام حمله اروپا به ایران بیان کمکتون!

لازم نیستن مستند ظهور رو اینجا نقل بفرمایید.[/quote]

خوب حالا که اینهمه به این مستند مورد اشاره تون که من ندیدمش اشاره دارید میشه بفرمائید این قسمت رو اونها از خودشون درآوردند یا از مستنداتی استفاده کردند تا تهش نیت شومشون رو برای انطباق شخصیتها بیان کنند؟ میشه اگر کسی اومد مثلا از قرآن استفاده سوء کرد ما نعوذ بالله بیائیم قرآن رو رد کنیم؟ این موضوع رو گفتم که فکر نکنید استدلالتون تام و تمامه- جریان انحرافی و حجتیه دوروی یک سکه هستند و هردو با تفسیر غلط از روایات سعی دارند درشرایط فعلی سوء استفاده کنند
یادمه با یک بنده خدائی که از مومنین بود اما انقلاب رو قبول نداشت بحث داشتم- برام کتابی آورد که چاپ 1347 بود و درآن روایاتی اومده بود توی اون یک روایت بود نزدیک به این مضمون از حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام: فردی از فرزندان من از قم قیام می کند و یارانی دارد که دلهاشان مانند پاره های آهن است و عاقبت برای متقین است
من استدلالم این بود که این امام رحمه الله علیه است و یارانشان هم همین بسیجیانند اما ایشان به شدت مقاومت میکرد و تازه تهش هم میگفت - تازه روایت نگفته اینها خوبند و خلاصه بحثمون نتیجه نداشت
خوب مگه میشه امام مععصوم بیاد صراحتا اسم امام خمینی رو بیاره و 1400 سال هم سالم دست ما برسه- ائمه علیهم السلام قطعا با اعجاز کلامی - مطلب رو جوری بیان کردند که ما درزمان خودش هدایت بشویم
درباره جمهوری اسلامی هم یک روایت دیگه دارم
امام باقر علیه السلام می فرمایند: قومی از مشرق قیام میکنند و سه یار حقشان را میطلبند - بار آخر سلاحهایشان را بردوش گذاشته و حقشان را میگیرند - آگاه باش که کشته هایشان شهیدند- اما من اگر آن زمان را درک کنم جانم را برای امام زمان نگه میدارم
دراین روایت و روایتهای مشابه منظور از شرق سمت ایران است و این یک انطباق است- منظور از سه بار قیام هم احتمالا حرکتهای مشروطه- سال 42 و 57 است که درنهایت پیروز شدیم
تایید شهادت در این انقلاب نشان از مجاز بودن شرعی این قیام در قبل از ظهور است که درروایات دیگر نهی شده است - و مهمترین نکته درآخر روایت است که بیان میکند یک انسان متوسط که میتواند دراین انقلاب شرکت کند میتواند قیام حضرت را درک کرده و جانش را فدای حضرت کند
حالا اگر با این احتمالات به روایت بالا توجه کنیم اگر بداء رخ ندهد - این انقلاب تا ظهور حضرت چند سال فاصله خواهد داشت؟ میتوان حدودا گفت 40سال یا 50 سال ؟ حالا این تعیین دقیق سال ظهور میشه؟ اونهم توسط امام باقرعلیه السلام؟این حضرت همانی است که عدم تعیین دقیق زمان ظهور رو فرموده اند - اگر مقداری درروایات مطالعه داشته باشید متوجه لحن کلام اهل البیت می شوید
این روایتها سالهاست که درکتب روائی مثل بحارالانوار موجوده - حالا اگرکسی از آنها استفاده کند مثلا یک مومن سنتی که انقلاب را قبول ندارد بیاید اسم این فرد را منحرف بگذارد - مهم نیست - چون انطباق روایت بصورت احتمالی با نشانه های انقلاب بسیار بالاست
بقیه موارد هم همین است- جریان انحرافی لعنه الله علیهم - سعی دارد که برای درقدرت ماندن یک دستاویزی درمقابل ولایت فقیه ایجاد کند و از این روایتها استفاده سوء میکند - شما حق ندارید هرکسی که از شرایط نزدیک ظهور حرف زد منتسب به جریان انحرافی کنید- از این بابت شما به بنده مدیون هستید و من درقیامت نزد خداوند متعال از شما شکایت خواهم کرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب طاها،برادر گرامی این تاپیک در مورد حوادث اخرالزمانی نیست که شما بحث ظهور را پیش کشیدید.
به قول یه بنده ی خدایی (که ادم بزرگیه) می گفت از بچگی دارند به ما می گن امام زمان ظهور می کنه اما تا الان اتفاقی نیفتاده،پس هیچ کس نمی تواند و حق ندارد برای ظهور اقا امام زمان،وقت تعیین کند ان هم با توجه به مستندات،فکر کن جنگ بشه و ایران در ان جنگ ویران بشه و امام زمان هم ظهور نکند ایا مردمی که به پیش گویی های افرادی مثل شما دل بسته بودند از دین خدا روی برگردان نمی شوند و ایمانشون رو نسبت به امام زمان (عج) از دست نمی دهند؟؟؟؟
طبق فرمایش امام صادق (ع) علائم حتمی ظهور عبارتند از:
1.ندای اسمانی (ندایی اسمانی توسط حضرت جبرئیل که نام حضرت مهدی (عج) را می برد و همه ی اهل زمین ان را می شنود)
2.خروج سفیانی و یمانی (سفیانی مردی از نسل ابوسفیان که نامش عثمان ابن عنبسه است و از دمشق خروج می کند و هشت الی نه ماه فرمانوروایی می کند و یمانی نیز از سمت یمن خروج می کند و مردم را به سمت مهدی (عج) هدایت می کند)
3.فرو رفتن لشگر سفیانی در صحرا (امام علی ع:لشگر سفیانی به سمت مدینه می ایند و وقتی به صحرا رسیدند خدا ان ها را در دل زمین فرو می برد)
4.کشته شدن نفس زکیه (فردی سید که نامش محمد و لقبش نفس زکیه است و او را بین رکن و مقام در مسجدالحرام به قتل می رسانند)
پس می بینید که نامی از ایران و سید خراسانی در علائم حتمی ظهور برده نشده است گرچه شکی در این نیست که بسیاری از یاران حضرت حق ایرانی خواهند بود و مقام معظم رهبری هم در خط مقدم دفاع از ایشان خواهد بود.(رجوع کنید به احادیث متععدی که در مورد یاران ایرانی حضرت مهدی (عج) بیان شده است)
در کل ایران یا پارتیا نقشی اساسی در حوادث اخرالزمانی خواهد داشت چیزی که صهیونیست ها به خوبی در موردش می دانند و به خاطر همین هم است که دست از سر ایران بر نمی دارند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.