basijee

نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[center][b][font=georgia,serif]هر که به هر جا رسید از کرم زینب (س) است بوی خوش کربلا از حرم زینب (س) است[/font][/b][/center]
[center][b][font=georgia,serif] آب کمی بیش نیست اشک دو چشمان من من چه کنم این هم از مرحمت زینب (س) است[/font][/b][/center]
[center][b][font=georgia,serif] چیز کمی نیست اشک هدیه زینب (س) بود در دل این اشک ها عشق و غم زینب (س) است[/font][/b][/center]
[center][b][font=georgia,serif]مرغ دلم پر زده تا سر کوی دمشق مرغ دلم زنده از باز دم زینب (س) است[/font][/b][/center]
[center]


[img]http://media2.afsaran.ir/siH7aX7_346.jpg[/img]

[font=georgia,serif][b]بابی انت وامی یا زینب سلام الله علیها[/b][/font][/center] ویرایش شده در توسط alen
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b] [url="http://hashiye.net/?p=2932"]خانواده شهید محسن حیدری با رهبر معظم انقلاب دیدار کرد[/url][/b]



[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]به گزارش پرتال خبری حاشیه به نقل از وبسایت قلمکده : جمعی از خانواده های معزز شهدای مدافع حرم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]در این دیدار خصوصی که در بیت مقام معظم رهبری انجام شد خانواده شهید محسن حیدری نیز حضور داشتند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]برادر شهید که یکی از حاضران در این دیدار بود فضای جلسه را اینطور توصیف می کند:[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت آقا اقامه کردیم، ایشان بعد از نماز روی صندلی نشستند و جمعیت حاضر در مقابل قرار گرفتند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]آقا از روی کاغذی که در دست داشت اسامی شهدا را یک به یک میخواند و خانواده آن شهید نزد آقا رفته، با ایشان صحبت می کردند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]معظم له با متانت خاصی یک به یک به صحبت های و درخواست های خانواده های معظم شهدا گوش می دادند و سپس به مادران و همسران شهدا قرآن امضا شده هدیه میکردند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]مادر شهید محسن حیدری وقتی به محضر حضرت آقا رسید گفت: من از دست فرزندم راضی ام، انشاالله خدا و رسول خدا هم راضی باشد، یه برادر داشتم که سی سال پیش به سوریه و لبنان اعزام شد و خیلی دوست داشت که آنجا شهید شود ولی نشد و بعد در عملیات خیبر شهید شد، بیست روز بعد از آن شهادت، آقا محسن به دنیا آمد و حالا محسنم رفت و جای او را در سوریه پر کرد … دو تا پسر دیگه هم دارم که هر وقت بگویید آماده اند که فدای شما شوند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]آقا که در حین صحبت های مادر چهره ای متبسم داشتند بعد از گوش دادن به صحبت های مادر و همسر شهید فرمودند: آفرین، آفرین به شجاعت این مادر، رشادتهای شهیدتون را شنیده ایم … آفرین …[/right][/size][/font][/color]
[color=#333333][font=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][size=3][right]گفتنی است شهید محسن حیدری از مدافعان حرم حضرت زینب (س) بود که در مرداد ماه امسال به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهر او با استقبال پرشور مردم شهید پرور خمینی شهر تشییع شد.[/right][/size][/font][/color]
[img]http://ghalamkade.ir/wp-content/uploads/2013/09/ghoran1.jpg[/img]
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1379955853' post='340592']
سلام

میگم الان یهو میبینی برادر بسیجی و چند نفر دیگه با تانک میان وسط تاپیک میگن غلط کردین این مطلب تقدیر از شهدا به دست رهبری رو گذاشتین کی گفته بحث کنین ! چشمک

در کل به قول سید حسن نصرالله ما از اوناش نیستیم طرف بره کشته بشه بگیم داشت پتو میداد مردم ! ما مردش هستیم و پای کارمونم وایسادیم صداشم درمیاریم ، میخایم ببینیم کی تو دنیا جرات داره جیک بزنه ؟

یا حق
[/quote]
جناب رومل قطعا شما ميدونيد اولين شهيد ما در سوريه مال كي بوده و چند سال از قضيه ميگذره و بعد از رو شدن فيلم شهيد باغباني عملا تكذيب يا سكوت غير ممكنه !! اصولا سيستم نيرو قدس و هر نيرو امنيتي مخفي ديگه اي اينه ك پاي كاري ك كرده واي نسته و بنداز گردن اين واون
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

من غلط بکنم خواسته باشم تکذیب یا سکوت کرده باشم .... !

دوستان دیگر ترس آن دارند که این مسایل منجر به بسته شدن سایت بشه .... الحمدلله این مطلب امام خامنه ای با سند و مدرک هست و انشاالله دیگه مخالفی نیست برای وجود این پست

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هه هه ماخ! :)
دیشب یکی از این سایتای انگلیسی زبان، ویدیوی مربوط به شهید حیدری رو گذاشته بود و میگفت اینا چون تجهیزات ندارن، پس ایرانی نیستن! همچنین لهجه‌ی غیر ایرانی هم دارن!!!!
بعدشم سه چهار نفری سر اینکه اینا ایرانی هستن یا دعواشون شد! :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=4][b]تقدیم به روح مطهر شهدای مدافع حرم بخصوص پهلوان حیدری شهید دلاور ابوهاجر[/b][/size]
[size=4]3-4 سال بیشتر ندارد؛ از جنگ هیچ چیز نمی‌فهمد؛ از آوارگی فقط معنای دوری از خانه و اسباب بازی‌هایش را می‌فهمد، و تنها اشک‌های مادر و غصه پدر را می‌بیند؛ با این حال از کنار پدر و مادر بودن خوشحال است.
چند هفته‌ای است که با پدر، مادر و برادرش، مهمان خانواده‌ای لبنانی شده‌اند؛ همان‌ها که وقتی سال 2006 جنگ شد، به خانه کوچک پدربزرگش آمدند و مدتی ماندند.
یادش می‌آید که سفره کوچک و ساده خودشان، با آمدن خانواده آن سید لبنانی، آنقدر بزرگ و رنگارنگ شده بود که دوست داشت همیشه این لبنانی‌ها مهمانشان باشند؛ کم کم می‌فهمید که مه‌مان نوازی و محبت و احترام به می‌ه‌مان یعنی چه؛ یعنی خودت وضعت خوب نباشد و به غذای ساده قناعت کنی، اما برای میهمانت سنگ تمام بگذاری.
فاطمه 3 ساله، یک دختر شیعه سوریه‌ای است؛ پدر و مادرش می‌دانند تروریست‌های آدمخوار، قسم خورده‌اند شیعیان را بکشند، به ناموسشان تجاوز کنند و خانه‌هایشان را ویران؛ برای همین آمدند پیش‌‌ همان لبنانی‌هایی که قبلاً آن‌ها را پناه داده بودند؛ آخر در آن مدت، خیلی با هم دوست شده بودند و هر وقت خانواده سید برای زیارت به سوریه می‌رفتند به منزلشان سر می‌زدند و باز سفره ناهار یا شام، با غذاهای خوشمزه سوریه‌ای به راه بود.
پسرم عباس با فاطمه بازی می‌کرد؛ برادرش علی از او بزرگ‌تر بود و با بچه‌های بزرگ‌تر همبازی بود؛ فاطمه لباسی ساده به تن داشت و نگاه و لبخند معصومش دل را می‌لرزاند؛ وقتی نگاهم به خلخال پایش افتاد... دلم لرزید، یاد مولا افتادم و خلخالی که دشمنان، از پای دختر یهودی که در پناه حکومت علی علیه السلام بود ربودند؛ مولایمان علی (ع) داشت دق می‌کرد.[/size]
[center][size=4][img]http://abna.co/a/uploads//436/6/436624.jpg[/img][/size][/center]
[size=4]جرج جرداق مسیحی که با کتاب «الامام علی (ع) صوت العدالة الانسانیة»، علی علیه السلام صدای عدالت انسانی ـ شگفتی همگان را برانگیخت ـ می‌گوید: «شما برای متلاطم کردن آب یک حوض، کافی است دستی به آن بزنید؛ اما اگر بخواهید آب یک استخر را متلاطم کنید، باید سنگی در آن بیندازید. و به همین ترتیب، اگر خواستید آب یک دریاچه را متلاطم کنید، باید به نسبت، جسم بزرگ‌تری را در آن بیندازید. پس همه‌ آب‌ها قابلیت متلاطم شدن با یک چیز را دارند.»
سپس می‌گوید: «اما من دریایی را سراغ دارم که هیچ چیز نتوانست آن را متلاطم کند؛ جز آهِ مظلوم.» بعد مثال زده و می‌گوید: «همه‌ شما شنیده‌اید که در دوران حکومت علی (ع)، سپاهیان معاویه، خلخال از پای یک دختر یهودی باز کرده و بردند. این خبر که به امیرالمومنین (ع) رسید، فرمودند: اگر مسلمانی از این غُصه که یک یهودی در حکومت اسلامی، مورد ظلم واقع شده، بمیرد، ملامتی بر او نیست.»

اما امروز شیعیانی هستند که از جان، مال، کار و زندگی خود گذشته‌اند تا دیگر علی (ع) را ناراحت نبینند، شیعیان علی (ع) را در خون و آتش نبینند، آن‌ها به جهاد مقدسی رفته‌اند تا دیگر کسی نتواند خلخال از پای دخترانی مثل فاطمه باز کند.
تا دیگر کسی نتواند زن و مرد شیعه را جلوی چشم فرزندانشان سر ببرد، تا فاطمه و بقیه کودکان سوریه بتوانند در کنار پدر و مادرشان شاد و خوشحال باشند؛ اگر آن روز لشکریان معاویه خلخال می‌دزدیدند، نوادگانشان امروز خلخال را با پا یکجا می‌کنند، گردن بند را با بریدن گردن می‌برند، گوشواره را با بریدن گوش.
در مقابل، شیعیان علی با اراده‌ای راسخ‌تر و قدرتی بیشتر از قبل، در مقابل یاغیان می‌ایستند و به دفاع از ناموس شیعه و حرم عمه سادات افتخار می‌کنند و چه افتخاری بالا‌تر از اینکه در راه بهترین خاندان خلقت، و در راه شیعیانشان جان بازی کنیم.[/size]

[center][b]شادی روح همه شهدای شیعی صلوات[/b][/center] ویرایش شده در توسط alen
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
"[url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/228520/%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D9%85-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%AF"]ابو عجيب[/url]" فرمانده کل تيپ اباالفضل العباس(ع) که در رسانه‌ها به عنوان "نيروي مدافع حرم" شهرت يافته است، شهريورماه گذشته، از ناحيه ران چپ دچار مصدوميت شد اما با توجه به پيشروي نيروهاي اين تيپ در ريف دمشق و موفقيت‌هاي پياپي مدافعان حرم ديگر نقاط سوريه عليه تروريست‌هاي تکفيري و القاعده، اين خبر تا اين لحظه رسانه‌اي نشد.

[center][img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/7/1/410525_116.jpg[/img]
[/center]
[center]يک منبع آگاه با قراردادن اين عکس در اختيار مشرق، اعلام کرد جراحت سطحي ابوعجيب که ناشي از اصابت گلوله به پاي چپ اين فرمانده دلاور بود بهبود يافته و وي ظرف ساعات آينده به ميدان جهاد باز خواهد گشت.

[b]شفاء همه بیماران بخصوص این فرمانده دلاور صلوات[/b][/center]
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b] [size="3"]خانواده شهید سید علی اصغر شنایی با رهبر معظم انقلاب دیدار کرد[/size][/b]

[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]ظهر سه شنبه نوزدهم شهریور جمعی از خانواده های معزز شهدای مدافع حرم حضرت زینب کبری [sup](سلام الله علیها)[/sup] با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right] در این دیدار خصوصی که در بیت مقام معظم رهبری انجام شد خانواده شهید سید علی اصغر شنایی نیز حضور داشتند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]دایی شهید که یکی از حاضران در این دیدار بود فضای جلسه را اینطور توصیف می کند:[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت آقا اقامه کردیم، ایشان بعد از نماز روی صندلی نشستند و جمعیت حاضر در مقابل قرار گرفتند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]حضرت آقا ابتداء خطاب به خانواده های شهدای مدافع حرم فرمودند: " این افتخاری که نصیب عزیزان شما شد آرزوی هزاران نفره که نصیب شان نشد. از جمله این بنده حقیر که سالیان سال آرزو میکنم. می ترسم آخرش هم با مرگ طبیعی از دنیا بروم."[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]سپس حضرت آقا از روی کاغذی که در دست داشت اسامی شهدا را یک به یک میخواند و خانواده آن شهید نزد آقا رفته، با ایشان صحبت می کردند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]معظم اله با خواندن اسم شهید سید علی اصغر شنایی، ابتداء کربلایی سید عباس شنایی پدر شهید را به نزد خود فرا خواندند. سپس سیده نرگس شنایی مادر شهید و آنگاه معصومه سفیدیان همسر صبور شهید را صدا زدند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]سید علی رضا شنایی فرزند شهید که شال سبز حسینی برگردن و سربند لبیک یا خامنه ای بر پیشانی خود داشت به دست بوسی امام خود رفت.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]معظم له با متانت خاصی یک به یک به صحبت های و درخواست های خانواده های معظم شهدا گوش می دادند و سپس به پدران، مادران و همسران شهدا قرآن امضا شده هدیه میکردند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]پدر شهید که عکس پسر عزیزش را در دست داشت از آقا خواستند بر روی عکس شهید یادکاری بنویسند و حضرت آقا با رویی شاد پذیرفتند و در قسمت پایین عکس مرقوم فرمودند: یاد شهید عزیز زنده باد" و امضاء فرمودند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]مادر شهید شنایی وقتی به محضر حضرت آقا رسید عرض سلام داشتند و معظم اله پس از عرض ارادت فرمودند انشاءالله به شما صبر و عزت دهد. مادر شهید از حضرت آقا درخواست چفیه کردند و آن حضرت در حالی که تبسم بر لبان خود داشت فرمودند چفیه، بفرمائید، بفرمائید. [/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]همسر شهید که بیشتر از همه با امام خود همکلام شدند از روحیات همسرش گفتند و حضرت آقا فرمودند احسن آفرین.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]خانم سفیدیان چفیه خود را خدمت حضرت آقا دادند و تبرک نمودند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]همسر شهید از ارائه نامه ای در خصوص مشکلات بازسازی حضرت امام زاده محمد دیباج خدمت معظم اله توضیح دادند و حضرت دوبار فرمودند "امامزاده محمد"[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]همسر شهید که وصیت نامه شوهر شهیدش را به همراه داشت به محضر حضرت آقا ارائه نمود و معظم اله پس از مشاهده دست خط شهید شنایی بر روی آن با امضای مبارک خود تقریظ فرمودند.[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]آقا که در حین صحبت های مادر چهره ای متبسم داشتند بعد از گوش دادن به صحبت های همسر شهید فرمودند: آفرین، آفرین به رشادتهای شهیدتون آفرین …[/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right]گفتنی است شهید سید علی اصغر شنایی از مدافعان حرم حضرت زینب [sup](س)[/sup] بود که در چهاردهم خرداد ماه سال جاری به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهر او با استقبال پرشور مردم و بی نظیر شهید پرور دامغان و دیباج تشییع شد.[/right][/size][/font][/color]

[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/n1176_shanaie1.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/1234227_603897672986404_115175372_n.jpg[/img][/right][/size][/font][/color]

[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/28185485487727132152~0.jpg[/img][/right][/size][/font][/color]
[color=#000000][font=Tahoma][size=3][right][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/79542948337118910064.jpg[/img][/right][/size][/font][/color]
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک سوال مهم که در این تعریفها گم شد، علت جدایی تیپ ذوالفقار از تیپ ابوالفضل العباس چی بود؟
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درگیری عراقی ها با سوری ها....سوری ها به رهبری ابوعجیب....عراقی ها به رهبری ابومهاجر و فرمانده اصلی لواء ذوالفقار...(اسمش ابوشهد هست؟)

این وسط چندین نفر از دو طرف کشته میشن..حتی شنیده شده شهید کرار که از تک تیرانداز های عصائب بود و قبل از اومدن به سوریه عضو نیروهای ویژه ارتش عراق بوده داشته رد میشده که تو درگیری بین این دو گروه اتفاقی به شهادت می رسه...

بعد ایران وساطت می کنه و عراقی ها جدا میشن و تیپ ذوالفقار رو تشکیل میدن...لواء ابوالفضل هم سوری ها...
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Ximosi' timestamp='1380038696' post='340686']
درگیری عراقی ها با سوری ها....سوری ها به رهبری ابوعجیب....عراقی ها به رهبری ابومهاجر و فرمانده اصلی لواء ذوالفقار...(اسمش ابوشهد هست؟)

این وسط چندین نفر از دو طرف کشته میشن..حتی شنیده شده شهید کرار که از تک تیرانداز های عصائب بود و قبل از اومدن به سوریه عضو نیروهای ویژه ارتش عراق بوده داشته رد میشده که تو درگیری بین این دو گروه اتفاقی به شهادت می رسه...

بعد ایران وساطت می کنه و عراقی ها جدا میشن و تیپ ذوالفقار رو تشکیل میدن...لواء ابوالفضل هم سوری ها...
[/quote]
چی؟؟؟؟ icon_eek icon_eek
این یعنی چی؟؟؟
اینها خجالت نمی کشن با هم درگیر شدن تو این اوضاع. پس بچه های سپاه و حزب الله اونجا چکار می کنن؟؟؟
واقعا خجالت آور و دردآوره
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زینبیه رو تروریست ها نمی تونن حمله کنن...خودشونم میدونن..مثل دژ مستحکم هست...با این که از سه طرف محاصره هست تعداد زیادی از سوری ها و عراقی ها و افغانی های مقیم زنیبیه آماده دفاع هستن...تا الان عملیات های نظامی اطراف زینبیه خیلی گسترده نبوده...

حزب الله و سپاه بدر و عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله عراق (لواء کفیل زینب )و سپاه پاسداران ایران تمرکزشون تو فرودگاه بین المللی دمشق و غوطه هست...هنوز جنوب دمشق اونجوری که باید عملیات نظامی گسترده برای پاکسازی کامل شروع نشده....غوطه رو کارش رو تموم کنن انشاء الله اطراف زینبیه هم به موقعش...

البته تروریست ها محاصره شدن ...ولی پاکسازی به نظر نمیاد حالا حالا شروع بشه...

عملیات هایی که خودشون شروع کردن بعضا به بن بست هم کشیده شده...مثل حجیره که افتادن تو محاصره تروریست ها...حزب الله اومد نجاتشون داد ویرایش شده در توسط Ximosi
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='fath' timestamp='1380038933' post='340688']
چی؟؟؟؟ icon_eek icon_eek
این یعنی چی؟؟؟
اینها خجالت نمی کشن با هم درگیر شدن تو این اوضاع. پس بچه های سپاه و حزب الله اونجا چکار می کنن؟؟؟
واقعا خجالت آور و دردآوره
[/quote]
معلوم شد از عصبیت عربی زیاد اطلاع ندارید؛ در طول تاریخ اعراب سر کمتر از ایناش جنگ های 300 ساله شده !!!
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1380040769' post='340698']
معلوم شد از عصبیت عربی زیاد اطلاع ندارید؛ در طول تاریخ اعراب سر کمتر از ایناش جنگ های 300 ساله شده !!!
[/quote]
این ها درست ولی توی این اوضاع و وضعیت و با حاکمیت تفکری و جریانت فکری الان این دیگه واقعا نوبره.
به همین دلیل هست که ابتدا باید روی اینها کار تفکری و سیاسی عقدیتی فراوان کرد و بعد سلاح دستشون داد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.