GOLDEN-CROWN

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش دوم ( از July 2015 )

Recommended Posts

کشته های مصر 900 نفر بود ؟ :mrgreen:

عجبا ! این یکی رو من دقیق خبر نداشتم شرافتا !!!!!!!

دوستان عزیز ، وقتی قراره بین بد و بدتر یکی انتخاب کنید لطفا با انصاف تر باشید

شما مصر رو می بینی و حسنی مبارک رو ولی یمن و بحرین و لیبی رو نمی بینی ؟

اگر جدا 900 نفر کشته شده لابد تو این سه کشور بالای 900 میلیون ادم مردن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دوستان کمی ذهناتونو بازتر بکنید و فقط با عینک اله وبله جیم بله نبینید

نه من گفتم حسنی مبارک خوبه نه من گفتم مصر کشته نداده ، ولی به نسبت بقیه حکام عربی بهتر عمل کرده این از این

یکی مثل من بخواد از حسنی مبارک یا امثالهم ایراد بگیره مطمئنا به خاطر یه سری حرفای خاله زنکی ازش ایراد نمیگیره بلکه اونجا ازش ایراد میگیرم که :

سعدالدین شاذلی بعد سال 1973 شد خائن به مصر در حالیکه کسی بود که مصر رو به سمت پیروزی رهنمون شد ولی به دلیل حماقت های انورسادات که صدالبته اونم برداشت های جنگی و سیاسی خودشو داشته (کیف کنید ! من تا این حد به هرکسی احترام میزارم حتی اگه بدونم با حماقتش یه برد رو به باخت تعویض کرد،چرا که نه ما نه هیچ کس دیگری نمیتونه راجبه اعمال شخصی نظر بده بدون اینکه بدونه خود شخص چرا اون کارو کرده)

همین حسنی مبارک وقتی باید به سعدالدین شاذلی کمک کنه کنار کشید تا بشه کاره ای در دولت بعد که شد بعد انورسادات رئیس جمهور .....



بله دوستان من با حسنی مبارک سر این چیزا حال نمیکنم نه یه سری واقعه حقیقی تاریخی که در تمامی کشورها در تمام طول تاریخ تکرار شده و میشه و صدالبته من از تو ایران و با صدا و سیما ایران ازش خبر دارم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


یا حق

**** راجبه شاه هم نقل شفاهی شنیدم ، کتبی شم پیدا کنم میزارم ، صدالبته میدونیم به قول 20:30 که راجبه صعود دو پله ای ایران در سرعت اینترنت گزارش داد و گفت تحت هر شرایطی یه جوابی میدن بهش !!!!!!1 و بهانه میارن شماها هم بهانه ای میارین icon_rolleyes :x :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این چند تحلیل هر چند مال گذشته بوده اما می تونه به بحث ما کمک کنه

بشار اسد و نوشداروی اصلاحات
در واکاوی تحلیل ها پیرامون ناآرامی های سوریه توسط بسیاری از ناظران سیاسی و مقامات کشورهای مختلف از جمله برخی مسئولین جمهوری اسلامی، با اظهاراتی مواجه می شویم که بیش از آنکه به تحلیل های واقع انگارانه از مطالبات معترضان و ریشه یابی و دسته بندی آنها نزدیک باشد، قالب مصادره به مطلوب را به خود گرفته است.

در این میان جالب است که علیرغم تساهل حکومت بشار اسد در پیشگیری و بی توجهی آنها به برخی از معضلات آشکار در بدنه ی اجتماعی سوریه، اولین سخنرانی وی پس از شعله ورشدن اعتراضات (۳۰ مارس،۱۰ فروردین) را می توان از واقع بینانه ترین موضع گیری ها در قبال تنش های سوریه دانست.

بشار اسد در این سخنرانی که در مجلس سوریه برگزار شد، ۳ مؤلفه ی در هم تنیده را به عنوان عوامل اصلی اعتراضات در سوریه دانست:

۱. اصلاحات سیاسی
۲. نیازهای معیشتی
۳.فتنه

برخی نکات حائز اهمیت در سخنرانی وی را می توان چنین برشمرد:

اول اینکه بشار اسد، فتنه را به عنوان تنها عامل به وجود آوردنده ی این وقایع معرفی نکرد.

دوم: مسئله ی توطئه ی خارجی، فتنه و اغتشاش را به عنوان آخرین نکته مطرح نمود، در حالی که حتی بسیاری از رسانه های موافق حاکمیت سوریه از جمله در ایران، دائما بر مساله ی "هدایت خارجی توسط دشمنان"در مورد اعتراضات سوریه تاکید کرده و از آن به عنوان محوری ترین مساله یاد می کردند.

سوم: اسد تلاش کرد تا حداقل در سخنرانی خود به مطالبات همان معترض هایی که چه بسا در رسانه های سوری با عنوان "اغتشاشگر" از آنها نام می بردند توجه کند.

چهارم: درسخنرانی دوم خود، همه ی کشته شدگان اعم از معترضین و نیروهای پلیس را "شهید" نامید و بنا شد تا دولت به هرکدام از خانواده ی شهدا،۲۰هزار دلار پرداخت کند؛ رویکردی که در مواجهه ی اکثر دولت ها با اعتراض های مدنی که منجر به درگیری و خونریزی می شود، امری بسیار نادر و قابل تقدیر و تحسین است.

در اینجا به برخی از تلاش ها و اقدامات اسد که بعضا به نوشداروهایی پس از مرگ سهراب شبیه بودند اشاره ای گذرا می کنیم:

۱. انتخاب عادل سفر، سیاستمدار اصلاح طلب کابینه ی ناجی عطری به عنوان نخست وزیر جدید
۲. مامور نمودن سه کمیته جهت تحقیق در مورد کشته شدگان تظاهرات در درعا، حومه دمشق و لاذقیه
۳. لغو وضعیت فوق العاده امنیتی پس از ۵۰ سال
۴. وضع کمیته ای جهت رسیدگی به اکراد سوریه که پس از سال ۱۹۶۲ از حقوق شهروندی شان محروم شده بودند
۵. اعلام آمادگی بشار اسد جهت گفتگو با مخالفان برای اصلاح ساختار چند حزبی
۶. اعطای تابعیت سوری به ۳۰۰ هزار کرد استان الحسکه

البته برخی از اصلاحات اسد، از جمله لغو وضعیت فوق العاده امنیتی در کنار کشته های اعتراضات و خشونت های نیروهای امنیتی و ورود تانک ها به درعا را به اصلاحاتی کاغذی یا بسیار دیرهنگام می توان تعبیر نمود.

بایسته های خروج از بحران
فروریزی باروی بلند محور مقاومت، پل ارتباطی ایران با حزب الله و حماس و متحد استراتژیک ایران در منطقه ی خاورمیانه، مطمئنا نه به نفع ایرانیان و نه به نفع مردم مقاوم سوریه است که علیرغم دست و پنجه نرم کردن با مسائل اقتصادی، دست از مقاومت علیه اسرائیل و عزت استقلال طلبی که وجه مشترک ما و آنها است برنداشته اند؛ بنابراین توجه جدی و عملی به مطالبات معترضان، کلید حل مسائل پیش روی حاکمیت سوریه است و از این رو به نظر می رسد:

الف) در کوتاه مدت
۱. بایستی به معنای حقیقی کلمه و پس از گذشت بیش از دو هفته از لغو قانونی "وضعیت فوق العاده امنیتی" از خشونت و درگیری فیزیکی با تظاهر کنندگان پرهیز شده و تا آنجا که امکان دارد فضای گفتگوی کاربردی و عملگرا جایگزین مذاکرات صوری، بی نتیجه یا کم حاصل شود.

۲. وعده ی "صدور مجوز به راهپیمایی های مسالمت آمیز" که در آوریل سال جاری اعلام شده بود، عملی گردد. اگرچه ممکن است در ابتدا - به طور طبیعی به جهت بغض مخالفان از رفتارهای دو ماه گذشته ی دولت - به درگیری های مقطعی و اندک مقدار کشانده شود، اما حاکمیت باید با سعه ی صدر، غرامت تساهل رویکرد سابق خود را بپردازد و در وضعیت فعلی داخلی و منطقه ای سوریه انتظار راهپیمایی، بدون کمترین شعار ضد دولتی یا مطلقا خالی از وجود رفتارهای نابهنجار از سوی معترضان، توقعی غیر واقع بینانه است.

۳. فضای حکومت تک حزبی و اتمسفر سیاسی تک صدایی تعدیل گردد.

۴. حکومت تحمل خود را در مقابل مخالفان بالا برده، از فراوانی زندانیان سیاسی بکاهد و آزادی نسبی به رسانه ها اعطا شود.

۵. نیروهای امنیتی و مسئولانی که با خشونت با مردم برخورد کردند، به طور علنی و به سرعت مورد محاکمه قرار گیرند. اگرچه که این مساله دامن گیر برادر بشار اسد، به عنوان مباشر ورود ارتش با تانک ها و نفربرهای زرهی به درعا هم بشود.

ب) در بلندمدت
۱. مساله ی موروثی بودن و مادام العمری حکومت که امری غیر عقلانی به نظر می رسد، مورد بررسی قرار گرفته و حاکمیت سوریه، گام به گام به سوی مردم سالاری حرکت کند.

۲. سوریه و دیگر کشورهای منطقه باید به گردباد تحولات جاری واکنش مناسب نشان داده و در کانون محوری ترین مسائل، به عنصر بنیانی، ساختاری و بسیار مهم توسعه ی رفاه مادی و رشد و پیشرفت اقتصادی توجه جدی کرده و در این مسیر از هیچ تلاشی دریغ نورزند.
http://hemmatnews.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1564:1390-02-17-15-31-42&catid=42:maghalat

[color=red]تحولات سوریه به کدام سو می رود[/color]

ایران و سوریه سالهاست که به عنوان دو کشور مهم و اثر گذار منطقه، نقش مهمی در تحولات جبهه مقاومت ایفا کرده اند. نظام سیاسی ایران که بعد از انقلاب اسلامی در سال 57 نابودی اسرائیل و کمک به مظلومان سراسر جهان را ازاهداف اساسی خود قرار داد، طی 3 دهه گذشته همواره به عنوان ام القرای جهان اسلام در معادلات منطقه ای نقش خود را به خوبی ایفا کرده است و سوریه نیز از زمان به قدرت رسیدن حافظ اسد همواره در بدترین شرایط از حامیان جمهوری اسلامی ایران بوده است لذا طبیعی است که این دو کشور همواره هدف مهمی برای دست اندازی استکبار بوده اند.

پس از آغاز موج بیداری اسلامی در منطقه که با تحولات تونس و سپس مصر ادامه یافت، غرب همه توان خود را به کار برد تا بتواند موج ناآرامی ها را به ایران نیز تعمیم دهد، اما نتیجه نهایی آن، حرکت کاریکاتورگونه 25 بهمن در تهران بود که در نهایت کمتر از 10000 نفر در چند خیابان تهران با ایجاد اغتشاش و آتش زدن سطل های زباله، تمام برگ های برنده آمریکا در این زمینه را سوزاندند که حتی پس از این اتفاق نیز اگرچه امپراتوری رسانه ای غرب با تبلیغات ویژه سعی داشت هر سه شنبه هر هفته، موج ناامنی ها را ادامه دهد اما شکست در این پروژه بیش از پیش نشان داد جنس انقلاب های منطقه با آنچه که مورد پسند غرب است، فرسنگ ها فاصله دارد.

به همین جهت کانون سرمایه گذاری های غرب به سوی دیگر دشمن اصلی خود در منطقه یعنی سوریه متمرکز شد. همانطور که ذکر شد طی سالهای گذشته سوریه در بدترین شرایط حامی جمهوری اسلامی ایران به حساب می آمد. حافظ اسد در زمان هشت سال دفاع مقدس، در اجلاس طائف هنگامی که بعضی از سران کشورهای عربی اصرار داشتند جنگ ایران و عراق را جنگ ایران و اعراب جلوه دهند ، مقابل این توطئه ایستاد و این گزاره غلط را رد کرد و حتی زمانی که ملک حسین، پادشاه اردن لشکری برای یاری صدام علیه جمهوری اسلامی به حرکت در آورد، حافظ اسد در اقدامی متقابل لشکری به مرز سوریه و اردن فرستاد و ملک عبدالله را با تهدید وادار به عقب نشینی کرد. لذا طی سالهای اخیر این کشور همواره یکی از حامیان اصلی مقاومت در منطقه محسوب میشود که در جدال میان جریان های 8 مارس و 14 مارس نیز در سالیان متمادی حامی سرسخت جریان 8 مارس و حزب الله بوده که در پیروزی اخیر این جریان در لبنان و برکناری سعد حریری نیز این موضوع نمود عینی بافت.

از طرف دیگر بافت جمعیتی این کشور شامل 74 درصد اهل سنت، 15 درصد علوی ، 10 درصد مسیحی و 1 درصد شیعه است که با وجود اکثریت اهل سنت، بشار اسد خود ازعلویان است و همین موضوع طی ماه های اخیر یک بهانه خوب برای ایجاد ناآرامی در این کشور است و این در حالی است که برخی کارشناسان معتقدند ناآرامی های سوریه توسط بندر بن سلطان سعودی طراحی شده است. فتنه ای که طی آن ابتدا در یکی از شهرهای سنی نشین این کشور، چند شهروند سنی توسط چند علوی کشته می شوند و در اقدامی متقابل در یکی از شهرهای علوی نشین، چند سنی عامل قتل چند علوی می شوند.

اما رصد کانون اصلی ناامنی های سوریه نیز خود حاکی پیام های دیگری برای مردم منطقه است زیرا در میان تمامی شهرهای این کشور، دو شهر درعا و لاذقیه به عنوان اولین شهرهای نا آرام شناخته شدند و درگیری ها از دو شهر آغاز گردید. هرچند لاذقیه به این علت که زادگاه بشاراسد است و همواره یکی از بهترین شیوه های متزلزل ساختن یک نظام، ایجاد آشوب در زادگاه رئیس حکومت است، به شدت مورد تمرکز برای ایجاد ناآرامی ها قرار گرفت اما در عمل موج ناامنی ها در این منطقه فروکش کرد اما درعا دیگر شهر ناآرام این کشور منطقه ای است که درکنار مرزهای اسرائیل و سوریه است و اینکه چرا اولین درگیری های "مسلحانه" در شهری در مرز اسرائیل به وقوع می پیوندد قابل تأمل است زیرا دقیقا چند روز بعد از آغاز درگیری های مسلحانه در این شهر، نیروهای دریایی سوریه افرادی را دستگیر میکنند که قصد داشتند با قایق های موتوری مقدار زیادی اسلحه و مهمات را وارد خاک سوریه کنند که در همان برهه نیروهای امنیتی سوریه از احتمال وابستگی دستگیرشدگان به جریان 14 مارس (حریری) خبر دادند و علاوه برتمامی موارد مورد اشاره، یکی دیگر از نکاتی که جنس ناآرامی های این کشور را با دیگر کشورهای منطقه متمایز می کند، جنگ های مسلحانه خیابانی و افراد مسلح قابل توجه در خیابان های این کشور است که علیه نظام حاکم دست به اسلحه برده اند.

اما نکته قابل تامل دیگر در این بین این است که ناآرامی های این کشور هیچ گاه برخلاف ناآرامی های تونس، مصر، بحرین و ... یکطرفه نبوده و پس از چند روز از آغاز ناامنی های خیابانی، مردم دمشق و حلب در حمایت از بشار اسد در یک راهپیمایی چند صد هزار نفری شرکت کرده و علیه معترضین بشار اسد راهپیمایی کردند.

هر چند مخالفان فعلی حکومت اسد در مقایسه با جمعیت کل مردم سوریه در اقلیت هستند لکن درابتدای اعتراضات، معترضان فقط خواستار لغو حالت فوق العاده - که از 22دسامبر 1962 به اجرا در آمده بود – بودند. بشار اسد نیز با حضور در پارلمان سوریه از لغو این قانون سخن گفت و پس از گذشت چند هفته وعده خود را عملی ساخت و این قانون لغو شد. اما اعتراضات ادامه یافت و همان هایی که از ابقای نظام و فقط لغو حالت فوق العاده سخن میگفتند، اکنون شعار اسقاط نظام اسد را سر می دهند و حقیقت آن است که در طول زمان بافت اصلی معترضان تغییر کرد و این بار معترضان حتی برای دشمنان خارجی بشار اسد نیز غیرقابل کنترل شدند. در واقع دیگر کنترل معترضان خیابانی در دستان آمریکا واسرائیل و عربستان و جریان 14مارس لبنان نبود و در حال حاضر نیز دشمنان اصلی حکومت سوریه در خارج از مرزهای این کشور نمیدانند در صورت برکناری بشار اسد، آلترناتیو او چه کسی خواهد بود؟ آیا جایگزین اسد نیز به سیاست های ضد امریکایی حکومت فعلی سوریه ادامه می دهد یا سیاستی دیگر در پیش خواهد گرفت؟ لذا با توجه به موج بیداری اسلامی مردم منطقه، غرب این ریسک را نپذیرفت که بخواهد مقدار بیشتری سلاح وارد سوریه کند و علیه حکومت اسد به کار بگیرد، زیرا ممکن است این بار به جای حکومت فعلی سوریه، حکومت رادیکال تری در مقابل غرب در سوریه تشکیل شود و امنیتی که همواره طی سالهای گذشته در مرزهای مشترک سوریه، اردن و اسراییل وجود داشته است، با برکناری اسد از بین برود لذا موضع فعلی مخالفان خارجی حکومت اسد، نه براندازی بلکه تضعیف آن است تا در قبال آن وزن سوریه در معادلات منطقه ای کمتر شود و در نهایت ثمره این اقدام در تضعیف جبهه مقاومت دیده شود چرا که در سایه این اتفاق، زمینه های امتیاز گیری غرب از سوریه نیز بیشتر خواهد شد.

http://www.mohannad.ir/post-127.aspx




براساس گزارش مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه‌ی آمریکا، تحولات سوریه از جنس تحولات تونس و مصر شامل جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیست. رویدادهای سوریه توسط گروه‌های بسیار کوچکی آغاز شد و به دلیل آن‌که مناطق وسیعی را در بر نمی‌گرفت و نیز به دلیل انزوای این گروه‌ها بلافاصله متوقف شد. سپس تظاهرات در مناطقی هم‌چون درعا (اعراب اهل تسنن) و حسکه (کردها) و برخی مناطق کوچک‌تر ادامه یافت و در این مناطق نیز متوقف گردید. در مدت زمان برگزاری اعتراض‌ها در سوریه، تظاهرات‌ها افزون بر این که به شکل منقطع برگزار می‌شد، از این مناطق نیز تجاوز نکرد.


این مرکز می‌نویسد: «رویدادهای جاری و گاه و بی‌گاه در سوریه کاملاً با رویدادهایی که در مصر و تونس و هم‌چنین یمن در حال وقوع است، متفاوت می‌باشد؛ زیرا تحولات در مصر و تونس در منطقه‌ی جغرافیایی گسترده و دارای مشارکت فراگیر به وقوع پیوست، اما رویدادهای سوریه افزون بر آن‌که در «مناطقی محدود» و «مشارکتی محدود» اتفاق افتاد، بیانگر انگیزه‌های سیاسی گروه‌های خرده پای طایفه‌ای و دینی بود البته گزارش این مرکز آمریکایی بر این نکته هم تأکید کرده است که بسیاری از طوایف سوری از جمله بخش عظیمی از شهروندان اهل تسنن، مسیحی‌ها و دروزی‌ها از مشارکت در این رویدادها امتناع کردند. در مجموع باید گفت تعمیم جنبش‌های عربی به سوریه با توجه به ویژگی‌های خاص این کشور چندان منطقی و عملی نیست؛ زیرا:


1- جنس اعتراض‌ها در سوریه با آن‌چه در دیگر کشورهای عربی مثل مصر و تونس رخ داد کاملاً متفاوت است، چراکه در این کشورها تجمع‌ها به صورت آرام آغاز شد اما در سوریه در همان لحظات اول اعتراض‌ها با حمله‌ی مسلحانه‌ی اجیر شدگان خارجی به پلیس و نیروهای امنیتی و مراکز دولتی و عمومی این کشور نظیر آن‌چه در فتنه‌ی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در ایران رخ داد، همراه بود. در واقع یکی از نکاتی که جنس ناآرامی‌های این کشور را با دیگر کشورهای منطقه متمایز می‌سازد، جنگ‌های مسلحانه‌ی خیابانی و افراد مسلح قابل توجه در خیابان‌های این کشور است که برضد نظام حاکم دست به اسلحه برده‌اند.


2- سوریه ضمن آن‌که هم‌چون دیگر کشورهای عربی از مشکلات زیرساختی مربوط به انسداد سیاسی و معضلات اقتصادی به دور نیست و گاه و بی‌گاه شاهد موجی کوتاه از اعتراض‌ها است، اما از سال‌ها پیش گام‌های مهمی برای رهایی از این مشکلات برداشته و توفیقات زیادی کسب کرده است. این دست‌آوردها موجب ثبات سیاسی و اقتصادی سوریه و نیز محبوبیت نسبی بشار اسد نزد افکار عمومی داخلی و خارجی شده است. نکته‌ی قابل تأمل در این بین این است که ناآرامی‌های این کشور هیچ‌گاه برخلاف ناآرامی‌های تونس، مصر، بحرین و ... یک‌طرفه نبوده و پس از چند روز از آغاز ناامنی‌های خیابانی، مردم دمشق و حلب در حمایت از بشار اسد در یک راهپیمایی چند صد هزار نفری شرکت کرده و برضد معترضین بشار اسد راهپیمایی کردند.


3- با توجه به مشروعیّت سیاسی و حمایت اکثریت جامعه‌ی سوریه از بشار اسد، سرنوشتی نظیر «بن علی» در تونس، «مبارک» در مصر، «صالح» در یمن و ... برای وی بعید به نظر می‌رسد. بنابراین زمینه‌ی حل و فصل بحران سوریه در داخل این کشور تا حد زیادی وجود دارد همان‌طور که بشار اسد نیز وعده‌ی آن را داده است. اگرچه باید اذعان کرد که اصلاحات کار یک روز نیست و بسترسازی مناسب می‌خواهد.
http://www.tarhbso.ir/showarticle.php?nid=1158&type=article&title=%D8%A2%DB%8C%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AC%D9%86%D8%B3_

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
ريشه وقايع سوريه مثل بقيه كشورهاي عربي در استبداد وخودكامگي حاكمان هست icon_rolleyes

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این قضیه مبارک به این سادگی ها هم نیست که مبارک پسر خوبی بوده و گفته: نه من ملتم رو نمیکشم و اینا....

موقعیت استراتژیک مصر رو هم در نظر بگیرید. مبارک رو بهش گفتن حالا تو برو ما یه حالی بهت میدیم. دیدید که بعدش هم یک سری از ژنرال هاش قدرت رو در دست گرفتن که تفاوت اساسی ندارن با خودش. با این کار دهن یه سری از ملت رو بستن تا آبا از آسیاب بیفته...

چرا آمریکا اول از مبارک پشتیبانی کرد و بعد که دید اوضاع خیطه گفت ما طرفدار خواست ملتیم؟ چون دید که اگه مبارک بخواد بمونه این اعتراضات خیلی گسترده تر میشه و اگه اینطوری میشد دیگه ملت به حکومت شورای نظامی متشکل از ژنرال های مبارک تن نمیدادند و احتمالا یه جکومتی روی کار می اومد که خیلی به ضرر اسرائیل کار میکرد پس گفتن فعلا مبارک بره بهتره، ولی دقت کنید که اسم مبارک رفته نه....

و در مورد شاه، این جناب اگه میخواستن به این چیزا فکر کنن همون قضایای میدون ژاله اینا رو راه نمی انداختن، فکر میکنید 3000 نفر (یا چیزی در این مرتبه) در یک روز چیز کمی است!! آب که از سر گذشت چه یک کله چه صد کله، ولی فکر کردن اگه شاه رو ببرن و یک حکومت دستنشانده دیگه بیارن کار خل میشه که نشد! انشاالله در مورد مصر هم اینجوری نشه...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان کم مانده برای هم چاقو بکشید چون دیگری نظر مخالف دارد نباید او را . . .

اما امن ترین مرزهای اسرائیل در مجاورت با سوریه است
و اسرائیل اولین کشوری است که از رفتن حکومت بشار اسد می ترسد چون امکان آمدن حکومتی است
که برای بازپس گیری جولان کاری نظامی بکند پس اسرائیل اسد را به خاطر عدم فعالیت سیاسی ترجیح می دهد
در کل دشمن ترسو بهتر است از حکومت ناشناخته

یکی از دوستان گفت که هرچه مخالف آمریکا و انگلیس باشد موافق ماست
این نظر شاید خیلی جاها درست باشد اما ما مسلمان و شیعه هستیم
حق نداریم بگوییم هدف وسیله را توجیح می کند اگر قرار است به خاطر منافعمان در مقابل ظلم سکوت کنیم
پس چه فرقی با آمریکا و انگلیس داریم
حضرت علی که خیلی ها ادعای پیروی او را دارند در مورد پیرزن یهودی چه گفت ؟
کمی در کاربرد کلامات دقت کنیم

پیامبر خدا و کتاب خدا همیشه تاکید کرده اند که هر خبری را تا از صحت آن مطمئن نشدید نپذیرید
الان که ماه رمضان است و قرآن می خوانید
حال حوادث سوریه را فقط از یک منبع خبری نخونید هرکسی با توجه به منافعش حرف می زند بوِیژه صدا و سیمای خودمان
اگر حرف های طرف ها را بشنوید واقعیت بهتر جلوه می کند
و در آخر یک طرفه قضاوت نکنید

در مورد لیبی تا جایی که من دیدم و خواندم اگر نیرو های فرانسوی و ناتو حمله نمی کردند در بنقازی شاهد یکی از بزرگترین قتل عام ها توسط قذافی می بودیم

حسنی مبارک هم لنگه بقیه حاکمان عرب بود ولی ارتش مصر برخلاف دیگر کشور های عربی ملی بود و این که فشار افکار عمومی بویژه تصاویر میدان تحریر
او را مجبور به ترک پستش کرد من حداقل سخرانی او را ساعت 2 شب دیدم که گفت" من نمی روم و تنها عده ای فریب خورده و فتنه گر سبب این قضیه هستند و مردم با من هستند"
و انفجار افکار عمومی باعث شد فرداش مجبور به استعفا شود

بحرین هم به عنوان حیاط خلوت عربستان درجا سرکوب شد چون عربستان به هیچ عنوان حکومت مردم سالار را در بین عرب ها بویژه در کنار خودش تحمل نمی کند
چون بد آموزی برای مردمش دارد

یمن بدلیل قبیله ای بودن و باز حیاط خلوت عربستان بودن این جوری قفل شده است ولی باز دید چه شد ...

سوریه بدلیل تحریم ها هیچ اهرم فشاری از طرف دنیا برش نیست و دوستمان خوب گفت که جنگ داخلی ارتش را کنار می زند
چون این ارتش کاملا علوی است و غیر ملی ودقیقا همان بلایی که سر شیعیان در بحرین می آید در این جا بر سر سنی ها می آید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بنده هم به همين دليل عرض مي كنم كه سوريه پتانسيل سوق يافتن به سمت سكولاريسم را دارد و همين هم در معترضان سوري كاملا مشهود است. اگر غير از اين بود غرب كلي سرمايه گذاري نمي كرد تا از معترضين حمايت كند و مطمئن باشيد اگر به سمت سكولاريسم سوق پيدا نمي كرد ايران مي توانست از معترضين حمايت كند و همچنان بعد از انقلاب متحد استراتژيك سوريه باقي بماند. اينطوري نه سيخ مي سوخت و نه كباب.[/quote]
دوست عزيز برخلاف تصور شما حركتي كه هم اكنون در حال جريان است از طرف طيف مسلمانان سني مذهب سوريه هدايت ميشود!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]بنده هم به همين دليل عرض مي كنم كه سوريه پتانسيل سوق يافتن به سمت سكولاريسم را دارد و همين هم در معترضان سوري كاملا مشهود است. اگر غير از اين بود غرب كلي سرمايه گذاري نمي كرد تا از معترضين حمايت كند و مطمئن باشيد اگر به سمت سكولاريسم سوق پيدا نمي كرد ايران مي توانست از معترضين حمايت كند و همچنان بعد از انقلاب متحد استراتژيك سوريه باقي بماند. اينطوري نه سيخ مي سوخت و نه كباب.[/quote]
دوست عزيز برخلاف تصور شما حركتي كه هم اكنون در حال جريان است از طرف طيف مسلمانان سني مذهب سوريه هدايت ميشود![/quote]


کشتار وحشيانه سه خانواده سوري از طايفه علويان در شهر حمص " 165 کيلومتري شمال دمشق" نشان مي دهد که اعتراضات مردم سوريه عليه دولت بشار اسد از مسير قانوني ومشروع خود خارج شده است.


اين سه خانواده علوي که هيچگونه وابستگي سياسي به حاکميت سوريه نداشتند، اخيرأ بطرز دردناکي توسط سلفي‌هاي شهر حمص به‌قتل رسيدند.

در پي آن برخي ازعلويان که از قتل اين 3 خانواده بي گناه دچار خشم شده بودند به مساجد اهل سنت شهر حمص حمله کردند و در گيري‌هايي ميان علويان و سلفي‌ها بوجود آمد.

قتل اين سه خانواده فقير علوي موجي از خشم ونفرت ميان شيعيان وعلويان عليه اقدامات غير انساني سلفي‌هاي سوريه بر انگيخته است و بيم آن مي رود که جنگ مذهبي سراسرسوريه را فرا گيرد.

علويان سوريه 15 درصد از کل جمعيت 25 ميليون نفري سوريه را تشکيل مي دهند و تا قبل از کودتاي حافظ اسد که در سال 1970 بدون هر گونه خون‌ريزي صورت گرفت، مشارکتي در ساختار قدرت سوريه نداشتند.

اين طايفه که زير مجموعه مذهب شيعه قرار دارد همواره در طول قرنهاي اخير مورد آزار و اذيت سلفي‌هاي سوريه قرار مي گرفت.

تعداد زيادي از آنان در دوران حکومت عثماني‌ها در منطقه سوريه از بيم حملات شبانه سلفي‌ها ناچار شدند به ارتفاعات جبل حوران در جنوب سوريه مهاجرت کنند.
با کودتاي حافظ اسد، رئيس جمهوري سابق سوريه ،علويان وارد ساختار قدرت شدند اما هر گز در صدد انتقامجوئي از سلفي‌ها بر نيامدند.

سلفي‌ها با همدستي اخوان المسلمين در سال 1982 با هدف سرنگوني دولت علوي سوريه دست به شورش‌هاي مسلحانه‌اي عليه حاکميت اين کشور زدند.

حافظ اسد در يک اقدام خشونت آميز هزاران تن از سلفي‌ها و اخوان المسلمين سوريه را در شهرهاي حماء ، حمص و ادلب به قتل رساند.

هر چند شورش مسلحانه سلفي‌ها واخوان المسلمين در آن سال سرکوب شد اما آنان همواره در صدد يافتن فرصتي براي انتقامجوئي از دولت علوي سوريه بودند.

رخدادهاي اخير جهان عرب و سر نگوني سهل و آسان ديکتاتورهاي مصر و تونس سلفي‌ها ي سوريه را تشويق کرد تا به بهانه دموکراسي واصلاحات ،مردم را عليه دولت بشار اسد بسيج کنند.

هر چند مطالبات مردم سوريه براي ايجاد تغيير واصلاحات کاملا مشروع بود اما سلفي‌ها که هيچ اعتقادي به دموکراسي و مردمسالاري ندارند، وارد تظاهرات مردمي شدند.

سلفي‌ها در طول تظاهرات اخير مردمي با تشکيل جوخه‌هاي مرگ، اقدام به ترور سربازان و مأموران پليس سوريه کردند تا تظاهرات مردم را به خشونت بکشانند.
گفته مي شود تا کنون بيش از 1200 نفر از مأموران پليس و سربازان ارتش سوريه توسط جوخه‌هاي خشونت طلب سلفي‌ها به قتل رسيدند.

سلفي‌ها همچنين به حسينيه‌ها و مساجد شيعيان وعلوي‌ها در شهرهاي حمص، ادلب ،لاذقيه و حماء حمله کردند و اين مساجد را به آتش کشيدند.

علويان شاغل در نيروهاي مسلح و دستگاه‌هاي امنيتي در برابر خشونت‌هاي غير قابل توجيه سلفي‌ها عليه هم کيشان خود واکنش نشان دادند و تعدادي از خشونت طلبان سلفي را به قتل رساندد.

متأسفانه گروه‌هاي خشونت طلب سلفي که به نوعي به القاعده وابستگي دارند از برخي کشورهاي عرب منطقه و گروه‌هاي سياسي لبنان کمک‌هاي مالي و تسليحاتي دريافت مي‌کنند.

عربستان سعودي و مجموعه 14 مارس به رهبري سعد الحريري، نخست وزير سابق لبنان براي سرنگوني دولت علوي بشار اسد، کمک‌هاي مالي و لجستيکي زيادي در اختيار سلفي‌ها قرار مي‌دهند.

هدف از سرنگوني دولت بشار اسد تشکيل يک دولت سلفي شبيه طالبان در افغانستان و رژيم آل سعود در عربستان است تا اين نوع حکومت پس ازشکل‌گيري به کشتار علويان و شيعيان بپردازد.

آمريکا وغر ب بدون توجه به عواقب احتمالي شکل گيري يک دولت خشونت طلب سلفي در سوريه همواره عليه دولت بشار اسد موضع‌گيري مي‌کنند.

بشار اسد، رئيس جمهوري سوريه همزمان با آغاز تظاهرات مردمي در شهرهاي مختلف سوريه شروع به اصلاحات سياسي در کشور خود کرده است.

حذف ماده‌هاي 49 و8 از قانون اساسي سوريه، لغو قوانين فوق‌العاده و آزادي زندانيان سياسي، بخشي از اقدامات بشار اسد براي کاهش موج تظاهرات مردمي و انجام اصلاحات سياسي بود.

در قانون اساسي سوريه ماده 49 صراحت دارد که حزب بعث تنها حزب حاکم سوريه است در حالي که ماده 8 مجازات اعدام براي کساني که به احزاب اسلامي وسلفي وابستگي دارند، پيش بيني کرده است.

دولت سوريه در طول يک ماه گذشته گفتگوهاي گسترده‌اي با رهبران اپوزيسيون سوريه آغاز کرده و به توافقاتي با اين رهبران رسيده است.
با اين حال خشونت طلبان سلفي بويژه رهبران سلفي مذهب هر گونه گفتگو با دولت بشار اسد را حرام اعلام کردند و جنگ مسلحانه را تنها راه رسيدن به هدف خود مي‌دانند.

لذا شروع خشونت‌هاي غير قابل توجيه از سوي رهبران سلفي و ترور کورعلويان و شيعيان موجب مي‌شود سوريه به سمت يک جنگ داخلي شبيه جنگ داخلي لبنان در دهه‌هاي 70 و 80 ميلادي حرکت کند.

طبيعي است اگر جنگ مذهبي در سوريه آغاز شود تنها به اراضي اين کشور محدود نخواهد ماند بلکه به لبنان و ترکيه نيز کشيده خواهد شد.

به دليل وجود طوايف شيعه و علوي در لبنان و ترکيه قطعأ اين طوايف نمي‌توانند نسبت به کشتار هم کيشان خود در سوريه بي‌تفاوت باقي بمانند و قطعأ به کمک آنان خواهند شتافت.

http://www.presstv.ir/detail.fa/190759.html

هانی زاده، حسن - اگر دولت علوی بشار اسد سرنگون شود بی شک روزی خواهد آمد که سلفی های جنایتکارسوریه دست به فجیع ترین کشتارها علیه علویان خواهند زد.

صرف نظر از ماهیت رژیم بعثی سوریه نباید این واقعیت را فراموش کرد آنچه که در این کشورجریان دارد تنها یک جنگ طایفه ای است و ارتباطی به دموکراسی واصلاحات سیاسی ندارد.داستان تقابل اصحاب مولای متقیان علی علیه السلام و یاران معاویه بن ابی سفیان در شام سابقه 1400 ساله دارد.

رنج های یاران حضرت امیر "ع" در طول حکومت معاویه رنج تاریخ بشریت است ،رنج سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین "ع" ویاران با وفایش ،ورنجنامه شهادت حجر بن عدی به دست یاران معاویه در شام است.آنچه که اکنون در سوریه تحت عنوان تظاهرات مردمی علیه حکومت علوی سوریه جریان دارد تکرار بخشی از تاریخ است.
در گیری های اخیر در سوریه در واقع تقابل دو مذهب علوی وسفیانی است که بیش از 1400 سال سابقه تاریخی دارد.پردازش واقعی به رخدادهای سوریه می بایستی از یک زاویه کاملا واقع بینانه و به دور از احساسات سیاسی صورت گیرد.به دلیل حساسیت موضوع تاکنون هیچکس نتوانسته بطور ریشه ای رخدادهای سوریه را مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد.

در سوریه، علوی ها که زمانی جائی در ساختار سیاسی حاکمیت سوریه نداشتند بیش از 40 سال است که قدرت را در اختیار دارند.این طایفه صدها سال تحت ستم سلفی ها قرار داشت تا جائی که اتباع این طایفه ستم کشیده جرات نمی کردند عقاید مذهبی خود را ابراز کنند.در مقطعی از تاریخ بویژه در دوران حاکمیت عثمانی ها، شیوخ سلفی ها هزاران نفر از علوی ها را قتل عام کردند.

این وضعیت تا سال 1970 که حافظ اسد در یک کودتای بدون خونریزی قدرت را در سوریه به دست گرفت ادامه داشت.از آن زمان علوی ها از حاشیه به متن آمدند و شرایط بهتری در مقایسه با دوران سفیانی وعثمانی پیدا کردند.

در سال 1982 و در دوران حاکمیت مرحوم حافظ اسد سلفی ها با کمک صدام حسین دیکتاتور معدوم عراق، ملک حسین و ملک خالد پادشاهان مقبور اردن وعربستان جبهه قدرتمندی علیه دولت علوی سوریه تشکیل دادند.حمله سلفی ها و اخوان المسلمین سوریه به نظامیان علوی به ویژه کشتار دانشجویان دانشکده نیروی هوائی سوریه در شهر حمص اوج توحش سلفی ها را نشان داد.

درسال 1982 سلفی ها و اخوان المسلمین درجریان حمله به دانشکده نیروی هوائی شهر حمص 80 دانشجوی جوان را که اغلب آنان را علویان تشکیل می دادند قتل عام کردند.دولت حافظ اسد ناچار برای برقراری امنیت دست به اقدامات خشونت آمیزی زد و هزارن نفر از سلفی ها و هواداران اخوان المسلمین را در شهرهای حمص وحماء به قتل رساند.

رخدادهای اخیر کشورهای عربی بهانه مناسبی به دست سلفی ها داد تا در پرتو شعارهای فریبنده آزادی، دموکراسی و اصلاحات سیاسی، درصدد انتقام جوئی از علوی ها بر آیند.لذا سلفی ها و اخوان المسلمین در شهرهای درعا، حمص، ادلب و حماء بار دیگر تحت عنوان دموکراسی مطالباتی را مطرح کردند که این مطالبات در ظاهر مشروع به نظر می رسد اما هدف چیز دیگری است.

هدف سلفی ها و اخوان المسلمین از بسیج مردم استفاده از فضای بین المللی و منطقه ای برای سرنگونی دولت علوی بشار اسد است.در این زمینه عربستان سعودی و ترکیه نقش کاملا تخریبی وموذیانه ای برای سرنگونی دولت بشار اسد ایفا می کنند.

عربستان سعودی از شکل گیری محور تهران- دمشق- بیروت و تقویت مقاومت اسلامی لبنان رنج می برد در حالی که ترکیه درصدد احیاء حاکمیت عثمانی برآمده است.لذا صرف نظر از این که دولت بشار اسد معیارهای حقوق بشر را رعایت می کند یا نه آنچه که مهم است علویان سوریه باید با قدرت به حاکمیت خود ادامه دهند.

رخدادهای اخیر منطقه نیز به خوبی نشان داده که قدرت های غربی مانند آمریکا و اروپا کوچکترین اهمیتی به حقوق بشر ودموکراسی واصلاحات سیاسی نمی دهند.نمونه روشن آن وضعیت شیعیان بحرین است که بیش از 5 ماه است توسط ارتش های وابسته به خاندان آل سعود وآل خلیفه سرکوب می شوند و هیچکس به کمک این شیعیان بی گناه نمی شتابد.

کجاست حقوق بشر آمریکا، سازمان ملل و فرانسه؟ آیا چون اکثریت مردم بحرین، شیعه هستند باید قتل عام شوند؟چرا آمریکا و غرب برای سلفی های جنایتکار سوریه دل می سوزانند اما در مورد قتل عام شیعیان بحرین سکوت اختیار کرده اند؟

آیا مقابله قاطعانه نیروهای دولت بشار اسد با سفیانی های شام قاطعیت و عدل مولای متقیان را در برابر خوارج ویاران معاویه تداعی نمی کند؟چرا باید در تجزیه وتحلیل مسائل استراتژیکی منطقه دچار احساسات می شویم و فریب شعارهای دروغین آمریکا وغرب را می خوریم؟

اگر دولت علوی بشار اسد سرنگون شود بی شک روزی خواهد آمد که سلفی های جنایتکارسوریه دست به فجیع ترین کشتارها علیه علویان خواهند زد.بنابراین آنچه که در سوریه می گذرد جنگ پنهان مذهبی وطایفه ای است که در یک طرف علویها و در طرف دیگر سلفی ها، عربستان، ترکیه وآمریکا قرار دارد.
http://zamannews.ir/View.aspx?ID=900430024

هدف از ایجاد این پستها تنها برای باز شدن بیشتر مطالب است نه اینکه بنده راست می گویم ومابقی دچار اشتباه هستند
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نقل از تایمز: گزارش ها حاکی است ترکیه درحال ایجاد "منطقه امن" (بافر زون) در مرز خود با سوریه است و احتمال دخالت نظامی ترکیه، مانند آنچه که در لیبی در حال انجام است، بسیار زیاد است. مطمئنا دولت بعدی سوریه سنی است و با حمایت های اردوغان از آزادیخواهان سوریه، همپیمان وفاداری برای ترکیه خواهد بود و این در حالی است که جمهوری اسلامی، علوی ها و حزب الله به نهایت انزوا خواهند رسید.

Turkey may be involved in Syrian war
August 3, 2011 - 17:19 AMT

PanARMENIAN.Net - A newly assertive Turkey could be sucked into a regional war in Syria, a conflict compared to which Libyan hostilities look like a walk on the beach, The Times reports.

Turkey’s Islamist Government has been toughening its position on Syrian regime whom, until recently, it considered a friend, according to journalist James Bone.

“Turkey’s army, the second-largest in NATO, according to some data, elaborated an emergency plan of creating ‘buffer zone’ on the territory of its former colony. This step will be equivalent to encroachment,” the article reads.

Possibly, in future Syria will fall under influence of Sunnis and become Turkey’s vassal again thus displeasing Iran, Alawis and Hezbollah.

According to information, Iran directed militia to support Syrian intelligence, according to the article.

Syrians running towards the Turkish border rise Turkish flags and outcry “Only Allah and Erdogan can rescue us.”

“Despite colossal risk, the seduction to mediate for the sake of Sunnis rescue may be irresistible for Turkey,” the article concludes.
icon_rolleyes
تركيه داره كار خودشو ميكنه اينها قابل اعتماد نيستن :x

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه اوضاع سوریه بسیار بحرانی است.از دست دادن سوریه یعنی از بین رفتن یکی از حلقه های مقاومت.خداوند توطئه و شر دشمنان اسلام را به خودشان بر گرداند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]به نقل از تایمز: گزارش ها حاکی است ترکیه درحال ایجاد "منطقه امن" (بافر زون) در مرز خود با سوریه است و احتمال دخالت نظامی ترکیه، مانند آنچه که در لیبی در حال انجام است، بسیار زیاد است. مطمئنا دولت بعدی سوریه سنی است و با حمایت های اردوغان از آزادیخواهان سوریه، همپیمان وفاداری برای ترکیه خواهد بود و این در حالی است که جمهوری اسلامی، علوی ها و حزب الله به نهایت انزوا خواهند رسید.

Turkey may be involved in Syrian war
August 3, 2011 - 17:19 AMT

PanARMENIAN.Net - A newly assertive Turkey could be sucked into a regional war in Syria, a conflict compared to which Libyan hostilities look like a walk on the beach, The Times reports.

Turkey’s Islamist Government has been toughening its position on Syrian regime whom, until recently, it considered a friend, according to journalist James Bone.

“Turkey’s army, the second-largest in NATO, according to some data, elaborated an emergency plan of creating ‘buffer zone’ on the territory of its former colony. This step will be equivalent to encroachment,” the article reads.

Possibly, in future Syria will fall under influence of Sunnis and become Turkey’s vassal again thus displeasing Iran, Alawis and Hezbollah.

According to information, Iran directed militia to support Syrian intelligence, according to the article.

Syrians running towards the Turkish border rise Turkish flags and outcry “Only Allah and Erdogan can rescue us.”

“Despite colossal risk, the seduction to mediate for the sake of Sunnis rescue may be irresistible for Turkey,” the article concludes.
icon_rolleyes
تركيه داره كار خودشو ميكنه اينها قابل اعتماد نيستن :x[/quote]


انشاالله وقتی موشکای سوری به آنتالیا و .... خورد میفهمن چی به چیه :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دوست عزيز برخلاف تصور شما حركتي كه هم اكنون در حال جريان است از طرف طيف مسلمانان سني مذهب سوريه هدايت ميشود!
[/quote]

چرا هيچ كس منظور مرا متوجه نمي شود!؟ دوست عزيز اگر رهبريت معترضان شيعه بود باز هم ايران از معترضان حمايت نمي كرد؟ شما به جوامعي اسلامي مانند بحرين و عربستان كه اهل تسنن در آن ها حكومت مي كنند نگاهي بياندازيد. اين جوامع رابطه تنگاتنگي با جوامع سكولار غرب همانند آمريكا دارند. اگر همين اهل تسنن معترض بر سر قدرت بيايند سوريه تبديل مي شود به كشوري همانند اردن و عربستان كه رابطه تنگاتنگي با غرب خواهند داشت و اين يعني چيزي كه به ضرر ماست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ربطی به شیعه و سنی نداره و ایران چون متحدش هست کمکش میکنه ولی ای کاش کمکش نمیکرد icon_rolleyes

شما مثل این که واسه جون 1600 نفری که کشته شدن احترام و ارزش قایل نیستی به چه قیمتی سوریه رو نگه داریم به قیمت این که بشار حمام خون راه بندازه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]چرا هيچ كس منظور مرا متوجه نمي شود!؟ دوست عزيز اگر رهبريت معترضان شيعه بود باز هم ايران از معترضان حمايت نمي كرد؟ شما به جوامعي اسلامي مانند بحرين و عربستان كه اهل تسنن در آن ها حكومت مي كنند نگاهي بياندازيد. اين جوامع رابطه تنگاتنگي با جوامع سكولار غرب همانند آمريكا دارند. اگر همين اهل تسنن معترض بر سر قدرت بيايند سوريه تبديل مي شود به كشوري همانند اردن و عربستان كه رابطه تنگاتنگي با غرب خواهند داشت و اين يعني چيزي كه به ضرر ماست.[/quote]
توضيحات قبلي شما نامفهوم بد ولي الان فهميدن منظور شما چيه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ربطی به شیعه و سنی نداره و ایران چون متحدش هست کمکش میکنه ولی ای کاش کمکش نمیکرد Mad

شما مثل این که واسه جون 1600 نفری که کشته شدن احترام و ارزش قایل نیستی به چه قیمتی سوریه رو نگه داریم به قیمت این که بشار حمام خون راه بندازه
[/quote]

چرا الكي موضع مي گيري عزيز من. اگر درست به حرف هاي قبلي من دقت كرده بودي متوجه مي شدي كه بنده منظورم حمايت از معترضين بود نه بشار اسد!!!
قبلا هم گفتم كه از نگاه همه ما كشتار غير نظاميان در هر شكلي محكوم است حال چه در بحرين چه در سوريه و چه در هر كشور ديگر.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.