امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[right]اتفاقا ایشون و دوستانشون هم به امریکا و هم به تموم دنیا اعلان جنگ کردن و نتیجه ش رو هم تو عملیات آخوندک دیدن . شوما خودشو عصبانی نکن.این بندگان خدا یه ژن آبادانی دارن[/right]
  • Upvote 5
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه اقای هاشمی پیش امام گریه نمی کرد که ال نداریم و بال نداریم و سپاه میتونست با تمام توان درگیر تو خلیج فارس میشد گلهای فراوانی به سر امریکا میزدیم....
اینا حریف همون تیم نادر مهدوی نشدند چه برسه به ملت ایران....
  • Upvote 5
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Haj_Rezvan' timestamp='1398923261' post='374968']
اگه اقای هاشمی پیش امام گریه نمی کرد که ال نداریم و بال نداریم و سپاه میتونست با تمام توان درگیر تو خلیج فارس میشد گلهای فراوانی به سر امریکا میزدیم....
اینا حریف همون تیم نادر مهدوی نشدند چه برسه به ملت ایران....
[/quote]

حاج رضوان عزیز. خودتان هستید؟؟ خیلی خیلی نظراتتان عوض شده است!!
یعنی واقعاً این شعارها را باور فرموده اید؟!!

نادر مهدوی دقیقاً چه کاری کرد؟ جز سرنگون کردن یک سوپر کبرا، آنهم با همان استینگرهای اهدایی امریکایی ها به افغان ها که به لطف ایشان بدست ایران رسید؟
در مقابل ایران چه از دست داد؟

سپاه با تمام توان وارد عمل می شد؟ سپاه از سال 65 به این طرف، در حال درجا زدن در جبهه های نبرد بود و حتی عملیاتی مثل کربلای پنج هم عملاً نقش چرخ گوشت را برای رزمندگان ایرانی پیدا کرده بود و در نهایت دیدیم تمامی سرزمین هایی که با تقدیم هزاران شهید و با هزار بدبختی بدست اورده بودیم، چطور یک شبه یا طی دو سه روز، از دست می دادیم!!

جنگ چه تاریخی تمام شد؟ فاو چه تاریخی باز پس گرفته شد؟ عملیات های بازپس گیری مناطق توسط عراق چه تاریخی بودند؟ آمدن عراقی ها تا نزدیک خرمشهر، از چه تاریخی آغاز شد؟

یعنی مسبب همه ی این مسائل، گریه ی آقای هاشمی رفسنجانی بود؟!!
بعد احتمالاً نقش نامه ی آقای محسن رضایی، فرمانده ی همان سپاهی که با تمام توان و قوا جلوی امریکایی ها قرار بود بایستد چیست؟

عملیات آخوندک چه تاریخی بود؟ آنهم بعد از پذیرش قطعنامه بود و مربوط به گریه ی آقای هاشمی؟

---------------------------------------------------------------------------

متأسفانه سیاست زدگی بیش از اندازه ی دوستان، باعث شده است بحث های نظامی در سایت، بشدت از محتوا خالی شده و به شعار نزدیک تر شود!
گویی نابودی سهند و سبلان امکان پذیر نمی شد، اگر سپاه با تمام توان وارد عمل می شد (نه اینکه نشد؟!!).

درگیری چند قایق تندروی ایرانی که عملاً هیچ (عملاً هیچ!!!) تأثیر نظامی در خلیج فارس نگذاشتند، تبدیل می شود به بتی که امریکایی ها توان مقابله با آن را نداشتند!!
یعنی عملاً خود، در حال فریفتن خویشتن هستیم و انگار نه انگار که در این سایت جمع شده ایم که هم بر دانش خود بیافزاییم و هم از دانش خود، دیگران را تغذیه نماییم.

سوال من از دوستان باسواد سایت (که جدیداً تغییر رویه داده و به شعار دادن دل خوش کرده اند) این است که :

«دوستان و اعضاء میلیتاری، از دانش شما و تاپیک های ارزنده و پست های مفید و غنی شما، بیشتر استفاده می برده و می برند؛ یا از این شعارهای بی محتوای امروزی تان (که بعید است حتی خود بدان معتقد باشید.)؟!»

نیازی نیست پاسخی به این سوال بدهید. چرا که احتمالاً پاسخی از سر باز کن و البته باز شعاری ارائه خواهید نمود.
ولی انصاف بدارید و این سوال را در خلوت خود، از خود بپرسید. شاید به جوابی بهتر رسیدید.

پیشنهاد می کنم پست های گذشته ی خود را مرور کنید و به عنوان یک بی طرف، ببینید از پست های قدیمتان بیشتر استفاده می برید یا پست - شعارهای امروزینتان؟
  • Upvote 18
  • Downvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعضی ها و فی قلوبهم مرضا... هستن و نمیشه کاریشون کرد.
یا مهدی به حق هدیتنا...
  • Upvote 6
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mostafa_by' timestamp='1398926882' post='374971']
حاج رضوان عزیز. خودتان هستید؟؟ خیلی خیلی نظراتتان عوض شده است!!
یعنی واقعاً این شعارها را باور فرموده اید؟!!
سپاه با تمام توان وارد عمل می شد؟ سپاه از سال 65 به این طرف، در حال درجا زدن در جبهه های نبرد بود و حتی عملیاتی مثل کربلای پنج هم عملاً نقش چرخ گوشت را برای رزمندگان ایرانی پیدا کرده بود و در نهایت دیدیم تمامی سرزمین هایی که با تقدیم هزاران شهید و با هزار بدبختی بدست اورده بودیم، چطور یک شبه یا طی دو سه روز، از دست می دادیم!!
[/quote]

من قبلا این نکته رو گفتم ولی لازم میبینم دوباره ذکر کنم
Richard Carmon Francona سرگرد نیرو هوایی آمریکا-کارمند سابق nsa و مسشتار نظامی در عراق دهه 80 میلادی در مصاحبه با با نادر طالب زاده عملا گفت عامل اصلی شکست اایران توی کربلای پنج تصاویر دقیق ماهواره ای و پوشش رادرای آواکس های اهدایی امریکا به عربستان بود!!


[url="http://film.tebyan.net/film/137117"]http://film.tebyan.net/film/137117[/url] ویرایش شده در توسط Maldini
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
[right]حاج رضوان عزیز. خودتان هستید؟؟ خیلی خیلی نظراتتان عوض شده است!![/right]

[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]یعنی واقعاً این شعارها را باور فرموده اید؟!![/font][/color][/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]نادر مهدوی دقیقاً چه کاری کرد؟ جز سرنگون کردن یک سوپر کبرا، آنهم با همان استینگرهای اهدایی امریکایی ها به افغان ها که به لطف ایشان بدست ایران رسید؟[/font][/color][/right]

[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]در مقابل ایران چه از دست داد؟[/font][/color][/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]سپاه با تمام توان وارد عمل می شد؟ سپاه از سال 65 به این طرف، در حال درجا زدن در جبهه های نبرد بود و حتی عملیاتی مثل کربلای پنج هم عملاً نقش چرخ گوشت را برای رزمندگان ایرانی پیدا کرده بود و در نهایت دیدیم تمامی سرزمین هایی که با تقدیم هزاران شهید و با هزار بدبختی بدست اورده بودیم، چطور یک شبه یا طی دو سه روز، از دست می دادیم!![/font][/color][/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]جنگ چه تاریخی تمام شد؟ فاو چه تاریخی باز پس گرفته شد؟ عملیات های بازپس گیری مناطق توسط عراق چه تاریخی بودند؟ آمدن عراقی ها تا نزدیک خرمشهر، از چه تاریخی آغاز شد؟[/font][/color][/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]یعنی مسبب همه ی این مسائل، گریه ی آقای هاشمی رفسنجانی بود؟!![/font][/color][/right]

[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]بعد احتمالاً نقش نامه ی آقای محسن رضایی، فرمانده ی همان سپاهی که با تمام توان و قوا جلوی امریکایی ها قرار بود بایستد چیست؟[/font][/color][/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]عملیات آخوندک چه تاریخی بود؟ آنهم بعد از پذیرش قطعنامه بود و مربوط به گریه ی آقای هاشمی؟[/font][/color][/right]


[/quote]
مصطفی جان
شما بهتر میدونید که مقصود من فقط شخص اقای هاشمی نبود..! اینکه ماجرا مربوط به شخص اقای هاشمی کنیم، اشتباه بزرگی هست..! شاید هم یه تصفیه حساب سیاسی..!
شما بهتر میدونید که در مورد ادامه جنگ از سال 61 بحثها شروع شده بود..! البته ان موقع ، موقع پیروزی ها بود و هنوز ما فرماندهان خوش فکر میدانی مون رو از دست نداده بودیم..!
اما از سال 65 به این ور با کند شدن روند پیروزی ها و متوقف شدنش این بحثها جان تازه ای گرفت..!
ان چیزی که باعث ناراحتی من میشه دقیقا همین کشیده شدن مسائل سیاسی به صحنه ی تصمیم گیری جنگ هست..! که البته خاص کشور ما نیست..! گریه های شاذلی رو در برابر سادات که یادتون هست..!؟ نقشه ی متهورانه ی ارتش مصر به خاطر همین سیاست بازی ها و نقش عقل کل بازی کردن ها تبدیل به مسلخ گاهی بی نظیر برای مصری ها گشت..!
شاید یکی از دلایلی که خیلی از سیاستمداران کشور های دیگه نظامی هستند ،تحمل همین ذلت ها ست..!
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921118000520
شاید برای همینه که پائولو کوئیلیو میگه: حمله و عقب نشینی هر دو جزئی از نبرد هستند آنچه که جزئی از نبرد نیست،فلج شدن از ترس و وحشت است.

در مورد اقای مهدوی
نیازی به ذکر نیست که اگر این درگیری ها تاثیر نداشت و بی فایده بود ایشون رو به اون شکل وحشیانه به شهادت نمی رسوندند..! ما با همین الگو تو جنگ 33 روزه گریه شون رو دراوردیم..!
  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب علی جان.
دارید دوباره بیشتر به شخصیت سابقتان شبیه می شوید و راحت تر می شود با شما بحث نمود.

ماجرای ژنرال شاذلی بسیار متفاوت است از جنگ ایران و عراق.
ژنرال شاذلی، برای بازپس گیری سینا طرح ریخته بود و ارتش مصر نیز تا آنجا برنامه داشت.
به همین خاطر وقتی به مقصود رسیدند، توقف نمودند. اگرچه شاذلی این جسارت را داشت که بیشتر هم پیش برود، ولی تجربه ی تلخ جنگ 6 روزه، باعث شد که اعراب محافظه کارانه تر تصمیم گیری نمایند.
برای برداشتن گام های بیشتر، مهمترین نیاز، آمدن به جلوی ارتش حافظ اسد و حداقل بازپس گیری جولان بود که برعکس مصر، سوریه از همان ابتدا جنگ را وا داد و شمال اسرائیل را محفوظ نگاه داشت.

اسرائیل وقتی خیالش از بابت ارتش ضعیف تر سوریه راحت شد، نیروهای خود را روانه ی جبهه ی جنوبی نمود.

اما در جنگ ایران و عراق، داستان متفاوت بود.
از ابتدا، حداقل پوینتی که برای قضیه گذاشته شده بود، یک پیروزی مهم و اثرگذار، به عنوان ابزاری برای معامله با عراق، با کفه ی سنگین به نفع ایران بود.
البته سپاه برای خودش، خواب و خیال فتح بغداد را در سر می پروراند. ولی سیاسیون واقع بینانه تر، در انتظار همان یک پیروزی اثرگذار بودند که هیچ گاه هم محقق نشد و حداکثر ظفر ایران، خلاصه شد در فتح فاو که عملاً ارزش استراتژِیک مدنظر ایران، به عنوان بابی برای فتح بصره را نیز نداشت.
هرچند که اگر هدف اصلی عملیات والفجر 8 را فتح بصره در نظر بگیریم (که بود)، این عملیات را نیز می توان شکست خورده دانست. ولی حداقل تسخیر فاو و دو سال نگاه داشتن آن، خود ارزشمند بود.
ضمن اینکه تاکتیک های بکار گرفته شده توسط نیروهای ایرانی، بدیع و خلاقانه بود و همین باعث شد حتی این تاکتیک ها، سر از دانشگاه های جنگ کشورهای مختلف درآورد.

اما اول و آخر قضیه این بود که سیاسیون، اگرچه نسبت به تداوم جنگ هر روز ناامیدتر می شدند، ولی توان توقف آن را نیز نداشتند. چرا که بزرگترین حامی آن، شخص حضرت امام (ره) بود.
در خاطرات خود آیت الله هاشمی هم این موضوع بارها مورد اشاره قرار گرفته است که سیاسیون می ترسیدند در برابر حضرت امام (ره)، دم از توقف جنگ بزنند.

پس حقیقت این است که ایران تا سال 67، هرچه در توان داشت برای این عملیات ها گذاشت.
عملاً چیزی باقی نمانده بود برادر بزرگوارم.

سخنان سیاسیون با حضرت امام (ره) مبنی بر ورشکسته بودن دولت و همچنین درخواست نیازهای اساسی آقای رضایی برای ادامه ی جنگ (که خود با زبان بی زبانی گفته بود عملاً سپاه هم امکان ادامه ی جنگ را ندارد)، یک واقع بینی بود که ایران کمی دیر به آن رسید.

اینطور نبود که سپاه، قدرت سابق را داشته و آماده ی مقابله باشد و تنها به خاطر سیاسیون ایستاده باشد.

درخصوص نادر مهدوی هم من متوجه نمی شوم کجای قضیه وحشیانه است؟
مرگ با هدف قرار گرفتن قایق با راکت هلی کوپتر، وحشیانه است؟
توقع داشتید خلبانان از هلی کوپتر پیاده شده و وسط دریا سنگربندی کنند و ایشان را با کلت هدف قرار دهند که از نظر شما، وحشیانه به نظر نرسد؟
بعد چون به جای گلوله، قایق ایشان با راکت مورد اصابت قرار گرفته، دلیل بر اثربخش بودن عملیات ایشان است؟

به نظرم این بند آخری، باز کمی درگیر احساسات شدید بزرگوار.

----------------------------------------------------------------------------

[quote name='Maldini' timestamp='1398932987' post='374984']
من قبلا این نکته رو گفتم ولی لازم میبینم دوباره ذکر کنم
Richard Carmon Francona سرگرد نیرو هوایی آمریکا-کارمند سابق nsa و مسشتار نظامی در عراق دهه 80 میلادی در مصاحبه با با نادر طالب زاده عملا گفت عامل اصلی شکست اایران توی کربلای پنج تصاویر دقیق ماهواره ای و پوشش رادرای آواکس های اهدایی امریکا به عربستان بود!!


[url="http://film.tebyan.net/film/137117"]http://film.tebyan.net/film/137117[/url]
[/quote]

جناب مالدینی عزیز.
استدعا دارم وقتی لینکی را به عنوان منبع فرمایشتتان قرار می دهید، خود یکبار آن را بررسی فرمایید تا حداقل وقت مخاطبتان را نگیرید.
به این موضوع فکر کنید شاید مخاطب شما، از حوصله ی کافی برخوردار بوده و منبع شما را دنبال نماید.

اولاً فیلمی که گذاشتید، صرفاً معرفی ریک فرانکونا بود و ارزش محتوایی نداشت و فرمایشات شما در آن نبود.

ثانیاً من مشکلم با کسانی که آقای عباسی را چشم بسته قبول دارد هم دقیقاً همین مسئله است و آن اینکه ندانسته و تحقیق نکرده، کلام ایشان را بی چون و چرا پذیرفته و بدتر اینکه آن را به عنوان مرجع و منبع، به این و آن معرفی می نمایند!!

در غلط بودن فرمایشات ایشان، همین بس که اگر وابسته ی نظامی را طبق تعریف ایشان در نظر بگیریم، ما با اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان در حال حاضر مناسبات نظامی داریم!
اما اصلاً فرمایش ایشان صحیح!!

دوست گرامی. ریک فرانکونا در سال 1987 یا همان 1366 به عراق رفت! یعنی حداقل چند ماه پس از عملیات کربلای پنج!! چرا حداقل تحقیق ها را هم شما عزیزان انجام نمی دهید؟!!!!

نکته ی بعدی اینکه ایران اصلاً در کربلای پنج شکست نخورد!! هرچند به تمامی اهداف عملیات (منجمله تسخیر بصره) دست نیافت، ولی حداقل شکست هم نخورد.
عملیاتی که ایران شکست خورد و دلیل آن، داشتن اطلاعات کامل عملیات قبل از عملیات توسط عراقی ها؛ اهدایی توسط امریکایی ها بود؛ عملیات کربلای 4 بود!
جالب اینکه خود عراقی ها، این را «جبرانی برای قضیه ی مک فارلین توسط امریکایی ها» می دانستند!!

اما بحث در اینجا، بسیار فراتر از عملیات کربلای چهار و پنج بود. صرفاً اشاره ای بود به حجم وحشتناک تلفات ایران در عملیات کربلای پنج!
این مقایسه شود با حجم تلفات عملیات والفجر 8 که البته آن هم یکی از پرتلفات ترین عملیات های ایران بود.

در عملیات کربلای پنج، هر روز نگاه داشتن آن خاک، به قیمت به خاک و خون کشیده شدن هزاران رزمنده ی ایرانی بود!

عملیاتی که بیش از 6 برابر تلفات نسبت به عملیات شکست خورده ی کربلای 4 بر دست ایرانی ها باقی گذاشت.
  • Upvote 10
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقای مصطفی عزیز من اونقدر حجم اینترنت نداشتم که فیلم رو نگاه کنم//
مدرک اصلی برنامه راز سه شنبه همین هفته است...
بعد فرانکونا حتما نباید از عراق همه چیز رو کنترل میکرده...موضوع اطلاعات ماهواره ای بود که غربی ها به صدام داده بودند و فرانکونا از این موضوع مطلع بوده
اون فردی که با rt هم مصاحبه کرده موید همین حرف هست

[quote]نکته ی بعدی اینکه ایران اصلاً در کربلای پنج شکست نخورد!! هرچند به تمامی اهداف عملیات (منجمله تسخیر بصره) دست نیافت، ولی حداقل شکست هم نخورد.[/quote]
اتفاقا نکته اصلی همینجاست
طبق گفته این بابا اگر ایران بصره رو میگرفت ...بغداد بشدت در خطر میفتاد
پس همین که ایران دستش به بصره نرسید اینا به هدفشون رسیدن
[b]مسئله کمک به صدام نبود ما میخواستیم [color=#ff0000]جلوی پیشروی ایران رو بگیریم.[/color].بین این دو تفاوت ظریفی هست[/b] ویرایش شده در توسط Maldini
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mostafa_by' timestamp='1398937336' post='374996']

درخصوص نادر مهدوی هم من متوجه نمی شوم کجای قضیه وحشیانه است؟

[/quote]

فکر کنم شهید نادر مهدوی ربوده شد سپس توسط آمریکاییها اعدام شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]درخصوص نادر مهدوی هم من متوجه نمی شوم کجای قضیه وحشیانه است؟[/right][/font][/color]
[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]مرگ با هدف قرار گرفتن قایق با راکت هلی کوپتر، وحشیانه است؟[/right][/font][/color]
[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]توقع داشتید خلبانان از هلی کوپتر پیاده شده و وسط دریا سنگربندی کنند و ایشان را با کلت هدف قرار دهند که از نظر شما، وحشیانه به نظر نرسد؟[/right][/font][/color]
[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]بعد چون به جای گلوله، قایق ایشان با راکت مورد اصابت قرار گرفته، دلیل بر اثربخش بودن عملیات ایشان است؟[/right][/font][/color]

[/quote]
مصطفی جان
عزیز دل، شهید مهدوی زنده به اسارت دشمن در اومدند..! و ایشون رو با میخ اهنی بر روی ناو میخ کوب کردند تا به شهادت برسند..! حالا این شکنجه قرون وسطایی اسمش چیه نمیدونم..
[quote][color=#000000][font=Tahoma][size=3]آنچه كه از ظاهر پيكر شهيد مشاهده گرديد، اين است كه امريكايي‌ها سينه آن عزيز را با ميخ هاي فولادي بلند سوراخ كرده و پس از آن يك تير به بازو يك تير به قلب و يك تير به سجده گاهش زده و بدين‌گونه تحت شكنجه هاي قرون وسطايي شهيدش كرده بودند.[/size][/font][/color]

[/quote]
در ضمن در مورد تامین تسلیحات هم باید بگم با خروج شوروی از افغانستان و متعاقبا فروپاشیش کیه که ندونه ما تو تامین تسلیحات دچار مشکل نمیشدیم..!مطمئنا..! شما که بهتر از من میدونید یکی از اصلی ترین دلایلی که شوروی به ما تسلیحات نمیفروخت همین قضیه حمایت ما از مجاهدین بود..!
باید به اون سیاستمداران گفت اگه خودت خسته شدی چرا میگی بقیه خسته شدند..!
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
علی جان.
من منبع موثقی در این زمینه ندیده ام.
اما سال ها پیش که کتابی درخصوص ایشان نوشته شده بود، نحوه ی شهادت ایشان را همانطوری که عرض کردم نوشته است.
صد البته منطقی تر هم به نظر می رسد.
درگیری با ایشان، وسط دریا انجام گرفت و ربطی به تفنگداران دریایی و روایت هالیوودی ماجرا نداشت.

قایق های تندروی به فرماندهی ایشان، با دو سوپر کبرا مواجه شده و طی درگیری، یکی از سوپر کبراها سرنگون شده و البته تمامی این عزیزان هم مورد اصابت قرار می گیرند.
حالا این وسط، تفنگداران دریایی چطور خود را به ایشان رسانده، ربوده، مورد شکنجه قرار داده و بعد هم ایشان را به قتل رسانده اند، از آن مواردی است که بر من پوشیده است.

ولی یک چیز می دانم و آن اینکه اگر این روایت صحیح بود، ایران عزیز بیست و اندی سال بزرگواری نمی فرمود که آن را پنهان نگاه دارد. بلکه صبح تا شب آن را در بوق و کرنا کرده و به عنوان سند جنایت ایالات متحده بیان می نمود.
دیگر از شکنجه های زندان ابوغریب که این عمل ملایم تر نیست!! وقتی برای عراقی ها، آنهمه تبلیغ و اشک و آه و زاری براه انداخته شد، منطقی است از نظر شما که چنین واقعه ای، حتی مانور ساده ی خبری و تبلیغاتی نیز نداشته است؟

پس به نظرم بهتر است خیلی خود را درگیر این دست روایات نکنیم.

----------------------------------------------------------------------------------

اما درخصوص سیاستمداران ...

من نمی دانم چرا هر بار که به سیاست مداران می رسید، باز رگ سیاسی شما بزرگوار باد کرده و سریع موضع گیری سیاسی می فرمایید.
سیاستمداران روی واقعیات تصمیم می گیرند. چرا که کشور را باید روی واقعیات به پیش ببرند.
برای کسی که دستی در قدرت ندارد و یا مجری نیست، بسیار ساده است که هزاران دستور و تز بدهد.
ولی مسئولینی که می بایست دستور را به انجام برسانند، نیاز به ابزار دارند و اگر نباشد، هزاران دستور هم بی نتیجه می ماند.

درست مثل اینکه امروز رهبر معظم انقلاب دستور بدهند تا فردا، یک نفر را بفرستید کره ی ماه.
طبیعی است که این دستور، اجرا نشدنی نیست. چون نه موشک آن را داریم، نه وسایل آن، نه فضانورد آن، نه بودجه ی آن و ...!

این، تفاوت ساده ی بین دنیای واقعی با دنیای آرمانی است.
از قضا هنر حضرت امام (ره) این بود که در مواجهه با واقعیات، آرمان خویش را (علی رغم میل باطنی) کنار گذاشت و براساس واقعیات تصمیم گرفت.
من از شما تعجب می کنم که چطور در هنگامی که بحث به سیاسیون می رسد، این واقعیات بدیهی (که ساده ترین آن، ورشکسته بودن دولت و خالی بودن جیب کشور است) را نادیده گرفته و دم از قدرتی موهوم و نامشخص می زنید که حتی در بهترین شرایط ما، در حالی که هم ذخایر تسلیحاتی فراوانی داشتیم، هم نفرات و نیروهای آماده و فرماندهانی شجاع و جسور، هم از نیروی زمینی، هوایی و دریایی مناسبی برخوردار بودیم و هم پول به میزان کافی داشتیم، دیده نشد! چه برسد به سال 67.

برادر بزرگوارم.
باور بفرمایید جنگ، جنگ بازی نیست. بازی Generals نیست که شما فقط از آن توپ و تانک را ببینید. هزاران فاکتور دارد که شلیک از تفنگ رزمنده، کم اهمیت ترین آن است.
هرچند در همان بازی Generals هم اگر پول نداشته باشید، نه از توپ و تانک و هواپیما خبری است و نه حتی سرباز ساده!!
  • Upvote 6
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]دوست گرامی. ریک فرانکونا در سال 1987 یا همان 1366 به عراق رفت! یعنی حداقل چند ماه پس از عملیات کربلای پنج!! چرا حداقل تحقیق ها را هم شما عزیزان انجام نمی دهید؟!!!![/right][/font][/color][/quote]

در همان برنامه راز عکسی از آقای فرانکونا در عراق به سال 1985 نشان داده شد.

------------------------

مصطفی جان روایت علی آقا از نحوه شهادت شهید مهدوی کاملا صحیح است، ایشان را از توی دریا زنده ولی زخمی گرفتند و بردند . . .

------------------------

[quote][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]اما درخصوص سیاستمداران ...[/right][/font][/color][/quote]

مصطفی جان واقعیات مستند تاریخی را که باید بپذیریم دیگر، فرمایشات امام بعد از عملیات مرصاد خودش گویای ابعاد تلخ واقعیات است، خصوصا آنجا که از مرحوم حاج "سید احمد آقای خمینی" نقل است که امام فرموده بودند: «اگر می دانستم این همه جوان هنوز برای دفاع حاضرند، قطعنامه را نمی پذیرفتم.» ، جایی که دوکوهه جا برای بسیجیان داوطلب نداشت و مجبور شدند برایشان چادر بزنند . . .حالا در مورد نقش آقایان هاشمی، محسن رضایی، کمال خرازی، محمد خاتمی و یه چندتایی دیگه و برنامه ای که برای به پایان کشاندن جنگ با هر نتیجه ای ( ولو شکست ایران) داشتند، مستندات آشکار و پنهان زیاد هست و اینجا جای بحث نیست و بالواقع من هم دیگر حال و حوصله قدیم را در بحث ندارم ( که از علامات پیری هست!) ولی بدانید بین واقعیت اصلی و چیزی که بنام واقعیت به ما می نمایانند معمولا فاصله هست!
  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='MOHAMMAD' timestamp='1398950023' post='375030']در همان برنامه راز عکسی از آقای فرانکونا در عراق به سال 1985 نشان داده شد.[/quote]

محمد جان.
این سایت خود جناب فرانکونا است : http://www.francona.com/index.html

این بیوگرافی هم ایشان : [url="http://www.francona.com/biography.html"]http://www.francona.com/biography.html[/url]

ایشان تا سال 1987، در اردن مشغول به خدمت بودند.
حالا یا ایشان راست می گوید؛ یا عزیزان رازی.

البته اگر عزیزان تهیه کننده ی راز، این را هم جعلی و پنهان شده برای نیات شوم استکبار ندانند.

دوست بزرگوارم. نمی شود یک جا به یک منبع متوسل شد و جایی دیگر که نقیض آن ثابت کردید، منبع را رد نمود!!

[quote name='MOHAMMAD' timestamp='1398950023' post='375030']مصطفی جان روایت علی آقا از نحوه شهادت شهید مهدوی کاملا صحیح است، ایشان را از توی دریا زنده ولی زخمی گرفتند و بردند . . .[/quote]

همانطور که عرض کردم، چون منبع موثقی در این زمینه ندارم، امکان پذیرش این روایت را ندارم. ولی آن را رد هم نمی کنم.
صرفاً عرض کردم اگر این امر واقعیت داشت، امکان نداشت دستگاه پروپاگاندای کشور، لحظه ای از این بیست و هفت، هشت سالی که از شهادت ایشان گذشته را دریغ نموده و این جنایت را به گوش ملت ایران نرسانده باشد.

کما اینکه هر سال، سالگرد شهید مظلوم، تندگویان برگزار شده و بارها و بارها شهادت جانگذاز ایشان را از طریق رسانه ها، توضیح داده اند و آن را به عنوان سندی برای رژیم جنایتکار صدام، ذکر نموده اند.

آن وقت می شود چنین لطف بزرگی را در حق امریکایی ها انجام داد؟

به همین دلیل است که عرض می کنم مستندات عقلی، قادر به اثبات این ادعا نیستند.
ولی همانطور که عرض شد، چون دلیل متقنی برای رد آن ندارم، صرفاً از پذیرش آن معذورم و آن را رد هم نمی کنم.
اگر شما، مستند موثقی برای این امر دارید، خوشحال می شوم آن را ارائه فرمایید.
ولی همانطور که عرض شد، در آن کتاب که از قضا خود سپاه پاسداران هم منتشر کننده ی آن بود، شهادت ایشان را به همان ترتیبی که عرض شد، آورده بود.

[quote name='MOHAMMAD' timestamp='1398950023' post='375030']مصطفی جان واقعیات مستند تاریخی را که باید بپذیریم دیگر، فرمایشات امام بعد از عملیات مرصاد خودش گویای ابعاد تلخ واقعیات است، خصوصا آنجا که از مرحوم حاج "سید احمد آقای خمینی" نقل است که امام فرموده بودند: «اگر می دانستم این همه جوان هنوز برای دفاع حاضرند، قطعنامه را نمی پذیرفتم.» ، جایی که دوکوهه جا برای بسیجیان داوطلب نداشت و مجبور شدند برایشان چادر بزنند . . .حالا در مورد نقش آقایان هاشمی، محسن رضایی، کمال خرازی، محمد خاتمی و یه چندتایی دیگه و برنامه ای که برای به پایان کشاندن جنگ با هر نتیجه ای ( ولو شکست ایران) داشتند، مستندات آشکار و پنهان زیاد هست و اینجا جای بحث نیست و بالواقع من هم دیگر حال و حوصله قدیم را در بحث ندارم ( که از علامات پیری هست!) ولی بدانید بین واقعیت اصلی و چیزی که بنام واقعیت به ما می نمایانند معمولا فاصله هست![/quote]

دوست بزرگوارم.
حضرت امام (ره) درخصوص رزمندگان فرمودند. آیا خزانه ی ملت نیز پر شد؟ تفنگ های سربازان که خود فرماندهان محترم سپاه فرموده اند «تفنگ داشتیم، ولی فشنگ نداشتیم ...»، با حضور مردم در جبهه پر می شد؟
تجهیزات تخریب شده ی ما بازسازی می شد؟ هواپیماهای بدون قطعه و سوراخ سوراخ و بدون موشک ما، دوباره به روز اول بازمی گشت؟ کبراهای غیرقابل پرواز ما دوباره به پرواز در می آمدند؟
تانک های ما دوباره به کار می افتادند؟ فاوها و شلمچه ها مجدداً تسخیر می شدند؟

قرار نیست که همه چیز را با دیواره ی گوشتی مورد قیاس قرار دهیم.
همان طور که عرض شد، در بهترین سال های جنگ که همه چیز داشتیم (تجهیزات و مهمات، تسلیحات سبک و سنگین، نیروی هوایی، دریایی، زمینی، هوانیروز قدرتمند، ثروت، فراوانی نیروها و ...)، گام مهمی در جنگ برنداشتیم و حتی قدمی جلوتر از فاو نتوانستیم بگذاریم و به بصره نزدیک هم شویم.

جنگ در جنوب، به حدی گره خورد که محسن رضایی، پیشنهاد حرکت از غرب را داد که البته بیشتر به نوعی می شود گفت تحریک عراق از غرب بود تا انتقال جبهه به غرب.

این ها بدیهات واقعه است.
آیا زدن 8 هزار نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق که متوهمانه به دل ایران زدند و خود را به کشتن دادند، بدون پشتیبانی هوایی (که ما با اندک هلی کوپترهای سالم خود، به سادگی قلع و قمعشان کردیم)، بدون تسلیحات سنگین و بدون حتی کمترین امکان نجات، قابل قیاس با جنگیدن با ارتشی است که به اذعان و اعتراف خود ما، توان نظامی اش نسبت به سال های ابتدای جنگ، چند برابر شده بود و مجهزترین و بروزترین تانک روز شوروی و هواپیماهای فرانسوی و شوروی و توپخانه ی وحشتناک و تسلیحات شیمیایی و اقتصاد تقویت شده و ... را در اختیار داشت، لحظه ای قابل قیاس است؟

این تازه عراقی بود که امریکایی ها در جنگ اول خلیج، بلایی بر سرش آوردند که تاریخ به خود ندیده بود و از آن ارتش عظیم زرهی، جز تلی از آهن پاره بر جای گذاشتند.

خواهشاً وقتی بحث نظامی می فرمایید، این بدیهیات نظامی (که بنده ی بی سواد نیز آن را بلدم) را هم در نظر بگیرید و نفرمایید که چون در مقابل مشتی منافق، مردم به جبهه ها سرازیر شدند، پس در جبهه های نبرد همیشه نیرو بوده است و این نقشه ی شوم موسوی و خاتمی و هاشمی و خرازی و که و که بوده است که جنگ را اینطور به پایان برسانند.

به عبارت ساده تر، به نظرم سیاست آنقدر بی ارزش باشد که به خاطر آن، نخواهیم دین و ایمان خود را به حراج بگذاریم.
  • Upvote 8
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفی جان ربودن شهید مهدوی!؟
برادر جان ایشون توی اب به اسارت در اومدند..! چرا اینقدر ماجرا رو میپیچونید..!؟ یعنی همراهان و همرزمان ایشون دروغ میگویند..!؟ یعنی خانواده ایشون دروغ میگه!؟
والله بالله این همه بدبینی و شک بد است..!
[url="http://www.rajanews.com/detail.asp?id=104118"]http://www.rajanews....l.asp?id=104118[/url]
در مورد سیاست هم..! برادر جان..! نمیخواستم اشاره کنم..! اما برادر محمد اشاره کرد..! امام صراحتا فرمودند که جو نا امیدی به راس نظام تزریق شده بود..!
کیست که نداند که حداقل برای فتح بغداد نیازی به سلاح لیزری!! نبود..! نیاز به همت بود..!
امثال حرف کمبود مهمات و تجهیزات رو بارها در اوایل جنگ هم شنیده بودیم..!
بگذریم مصطفی جان این بحث ها اب در هاون کوبیدن است...!
ولی این لینک رو هم میزارم تا بدونید که حتی تامین سلاح های درخواستی سپاه ممکن بود اما از اون جایی که انهایی که مسئولیت داشتند علاقه به پایان جنگ داشتند رفتند و جنجال به پا کردند...
[quote][color=#000000][font=tahoma][size=3]من در مصاحبه پارسال هم گفتم که دولتی که من هم عضوش بودم، دو بخش داشت. یک بخش آن، جنگ را نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواست و به جنگ کمک نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]کرد و یک بخش آن هم نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]توانست کمک کند، ولی شعار جنگ را می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]داد. تا این[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]که فرماندهی جنگ، آقای هاشمی ابتکاری به خرج داد. شاید خودش این[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]طوری که من می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]گویم، نگوید. ایشان عنصر مؤثری بودند و شاید یکی از مؤثرترین[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ها هم بودند. آقای هاشمی ستاد جنگ را عوض کرد و رییس ستاد را گذاشت آقای نخست[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]وزیر؛ معاون لجستیکش را گذاشت آقای بهزاد نبوی،‌‌ همان کسی که در همه جلسات دولت می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]گفت جنگ را تمام کنید. آقای خاتمی را گذاشت تبلیغات جنگ و به ما هم گفت برو در وزارتخانه[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ات بنشین و هیچ کاری هم قبول نکن. و توپ را انداخت در زمین دولت. از تشکیل این ستاد تا قطعنامه تقریبا دو ماه طول کشید. آن[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ها می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]گفتند آقای فرمانده سپاه، جنگ چه زمانی تمام می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]شود. خیلی[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ها می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهند در این قضیه آقای محسن رضایی را محکوم کنند؛ من می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهم از ایشان دفاع کنم. به آقای محسن رضایی می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]گفتند جنگ کی تمام می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]شود. پاسخ این بود که وقتی بغداد را بگیریم. آن[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ها می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]گفتند اگر بخواهید بغداد را بگیرید، چه می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهید. او هم می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]گفت: «این[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ها را می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهم. اگر این امکانات را به من بدهید، بغداد را می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]گیرم. اما من نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهم جنگ را تمام کنم، من می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهم بجنگم. این امکانات را به من بدهید که من بجنگم.» آقای محسن رضایی واقعیت را گفت. درست است که مملکت در شرایطی بود که نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]توانست آن امکانات را بدهد، ولی در حقیقت آن روحیه[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ای که زود‌تر جنگ را تمام کنیم، فائق شد. آن[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]ها رفتند خدمت امام و گفتند آقا، این امکانات را می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهند و ما هم نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]توانیم این امکانات را بدهیم.[/size][/font][/color]

[/quote]
[quote][b]آقای محسن رضایی در آن نامه معروفش به آقای هاشمی، بحث امکانات را مطرح کرده بود. آیا ما می‌[/b][b]‎توانستیم آن امکانات را تأمین کنیم؟[/b]

[color=#000000][font=tahoma][size=3]بله، از نظر توان مالی می‌‎شد تهیه کرد. در آن زمان ما می‌‎توانستیم تانک بخریم و هواپیما بخریم ولی پولش را نداشتیم. خیلی پول می‌‎خواست. بودجه‎ای که دولت برای جنگ فرستاده بود خیلی کم بود. مثلا سال ۶۵ کل ارز مملکت ۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار بود که از آن هم نزدیک به یک میلیارد و ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون دلارش را گذاشتند برای جنگ. اوج ساخت داخل ما‌‌ همان سال بود که با ۳۸۰ میلیون دلار که مواد آوردیم ۱۲ میلیون گلوله توپ و خمپاره در داخل ساختیم.[/size][/font][/color]

[/quote]
[quote][color=#000000][font=tahoma][size=3]اما یک ابتکاری به خرج داد. آقای هاشمی رسما من را خواست و گفت: می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]خواهم دولت را درگیر کنم، دولت شعار جنگ می‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]دهد اما جنگ نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]کند.[/size][/font][/color]

[color=#000000][font=tahoma][size=3]
[b]جنگ نمی‌[/b][b]‎کند، یعنی امکانات در اختیار جبهه[/b][b]‎[/b][b]‌ها قرار نمی‌[/b][b]‎دهد؟[/b][/size][/font][/color]

[color=#000000][font=tahoma][size=3]یعنی نمی‌[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]‎[/size][/font][/color][color=#000000][font=tahoma][size=3]آید در جنگ. لذا منجر به کنار رفتن ما شد و ستادی که آقای هاشمی بنیان گذاشت. آن ستاد هم ظرف دو ماه جنگ را تمام کرد.[/size][/font][/color][/quote]

[url="http://tarikhirani.ir/fa/news/%DB%B4/bodyView/1067/0"]http://tarikhirani.i...bodyView/1067/0[/url]
  • Upvote 5
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
علی جان. بنده صرفاً فرمایش دوستمان را تکرار نمودم.

[quote name='MILAD110' timestamp='1398943763' post='375016']فکر کنم شهید نادر مهدوی ربوده شد سپس توسط آمریکاییها اعدام شد.[/quote]

بنده عرض نکردم که ایشان دروغ می گویند. ولی قطعاً شاهد ماجرا که نبوده اند.

عرض بنده ساده است.
اگر این ماجرا حقیقت داشت، به نظر می رسد روایات رسمی، تماماً به این موضوع می پرداختند (همانطور که در روایات رسمی، به نحوه ی شهادت شهید تندگویان پرداخته اند).

طبیعتاً روال ما باید منابع موثق باشد. والا ممکن است هر خانواده ی محترم شهیدی، براساس هر روایتی، داستانی را عنوان بفرماید. آیا این می تواند ملاک اظهار نظر ما باشد؟

اما همانطور که عرض شد، بنده به دلیل جهل به موضوع، نه قادر به پذیرش آن هستم و نه رد آن.
از نظر حقیر، مستند چیزی فراتر از ذکر خاطرات است. چیزی است که بدان بشود استناد نمود.

ولی چیزی که مسلم است اینست که ایران در طول این سی و اندی سال نشان داده است از سر جنایات کمتر از این هم نگذشته و حسابی روی آن مانور تبلیغاتی انجام داده است.
حال چرا در این موضوع مشخص، چنین مانوری راه شاهد نیستیم، دلیلش بر حقیر پوشیده است.

به همین دلیل عرض می کنم مستندات عقلی هم این روایت را مورد تأیید قرار نمی دهد.

ولی اول و آخر قضیه این است که حتی با فرض درست بودن کامل روایت، باز این موضوع، لحظه ای اثبات گر اثرگذاری این تاکتیک در خلیج فارس؛ بویژه برای تقابل با ایالات متحده نبوده است. چه برسد به اینکه بگوییم امریکایی ها از پس این ها هم برنیامدند؛ چه رسد به قوای نظامی ایران.

--------------------------------------------------------------------------------------------

درخصوص خواسته های جناب رضایی هم هرکس اندک انصافی داشته باشد، جز نشان دادن لبخندی ملیح نمی تواند کار دیگری انجام دهد.

اگر امروز به سردار جعفری بگویند «برای تسخیر امریکا اقدام کنید. حال چه چیزی لازم دارید؟» قطعاً خواهند گفت N تعداد ناو هواپیما بر، N هزار هواپیما، n هزار هلی کوپتر و تانک و توپ، n صد هزار و بلکه میلیون سرباز، n دو صد هزار سلاح، n صد میلیون فشنگ، n صد میلیارد پول و ...!!

عاقلان می فهمند که معنی آن این است که نشدنی است!!
ولی اگر قرار بر روایت ظاهر باشد، گفته می شود «منظور سردار این است که اگر این ها را داشته باشم، امریکا را فتح می کنم!!».

حال سوال ساده ای که بنده چند بار پرسیدم و شما خیلی راحت از آن گذشتید، این بود که از سال 60 الی 65 که هم وضع ما خوب بود و هم تجهیزات و نیرو و ادوات و ... کافی داشتیم و هم ثروت مناسب، دقیقاً کدامین شهر مهم عراق را فتح کردیم (بغداد پیش کش) که شما باور دارید اگر این ها را داشتیم (که قبلاً داشتیم!!)، بغداد را هم گرفته بودیم؟!!!

بابا دوستان بزرگوارم!!
من از توان چند برابری عراق از ابتدای جنگ صحبت می کنم. یعنی توانی که اگر ابتدای جنگ با آنهمه تجهیزات و مهمات با آن روبرو می شدیم، بشدت در عدم توازن قرار داشتیم. حالا دوستان گیر داده اند به رویا پردازی؟!!

خیر سرمان این سایت، سایتی نظامی است و منطقاً تحلیل ها باید براساس مباحث نظامی شکل بگیرد؛ نه افسانه سرایی.

یکی از عزیزان قبول زحمت فرموده بفرماید دقیقاً کدامین خاتمی و موسوی و هاشمی در سال های فوق الذکر، با آنهمه تجهیزات و ...، نگذاشت بغداد فتح شود که سال 67 با آن وضع فضاحت بار سپاه و ارتش تار و مار شده و خسته و رنجور و بدون تسلیحات، ما قادر به انجام آن بودیم؟!

این فرمایش دوستان بزرگوار، دقیقاً ناقص تمامی دکترین ها، سیاست ها، واقعیات اقتصادی، سیاسی، نظامی و حتی فرهنگی آن سال های دنیاست!!

یعنی بوسیدن منطق های موجود و صرفاً پرداختن به رویاها؛ برای اثبات نظرات خود.

حال اینکه جنگ را واقعیات به پیش می برد؛ نه داستان های به ظاهر جذاب ما که بسیاری صرفاً برای تسویه حساب های سیاسی است.

متأسفانه من هرچقدر تلاش می کنم ذهن دوستان را به این نکته روشن سازم که به جای بازی های سیاسی، به همان تحلیل های نظامی بپردازید، باز دوستان برمی گردند سروقت چند لولو خرخره مثل هاشمی و خاتمی و موسوی و ... و یادشان می رود اینهمه دانش و استعداد نظامی را کسب نموده اند که در این دست تحلیل ها بکار برند.

والا بی سوادی چون مصطفی هم می تواند بیاید بگوید ما پیروز جنگ بودیم، ولی خاتمی و موسوی نگذاشتند پیروز باشیم و این عناصر خودفروخته و جاسوس امریکا بودند که باعث عدم تفوق ما در جنگ شدند!!
  • Upvote 7
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.