امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

کسی چه می دانست جوان تشک دوز چهار راه سیروس تهران با آن چهره آرام، فرمانده بزرگ ترین گروه مسلحانه مبارز علیه رژیم شاه باشد. همان جوانی که قله های اخلاق، مقاومت،ایثار ،مهربانی را یکی پس از دیگری فتح کرد و بعد از سالها، نامش در تاریخ 8 سال دفاع مقدس برای همیشه ماندگار شد. اول خرداد، سالروز پرواز مردی دیگر از سرداران سپاه اسلام "شهید سرلشکر محمد بروجردی" است، هم او که مردم کردستان لقب "مسیح کردستان" بر او نهادند. به گزارش خبرنگار مهر، شهید محمد بروجردی در سال 1333 در روستای « درّه گرگ» از توابع بروجرد دیده به جهان گشود. وی در سن 6 سالگی پدرش را ازدست داد و به همراه مادربه تهران مهاجرت کرد و درتهران بنا به شرایط مادی خانواده تحصیل را با کار توامان تجربه نمود. شهید بروجردی در سال 1355 به همراه چند نفر به سوریه رفت و در آنجا با شخصیت روحانی برجسته لبنان «امام موسی صدر» از نزدیک آشنا شد و با گذراندن دوره های آموزش نظامی و چریکی نزد« شهید چمران» و «شهید محمد منتظری» پس از دو ماه به ایران بازگشت. وی در سال 1356 با همکاری دوستان خود فعالیت های نظامی فراوانی علیه رژیم پهلوی انجام داد و در قالب «گروه توحیدی صف» چندین قرارگاه پلیس را خلع سلاح کرد. وی هنگام بازگشت امام خمینی(ره) به وطن از سوی شهید بهشتی به عنوان مسئول حفاظت کمیته استقبال انتخاب شد و از فرودگاه تا مدرسه علوی محافظت از جان امام را برعهده گرفت. محمد بروجردی پس از پیروزی انقلاب مدتی سرپرست زندان اوین شد و در شکل گیری سپاه هم نقش فعالی ایفا کرد . با آغاز غائله کردستان به عنوان فرمانده عملیات، تمام تحرکات ضد انقلاب را با تیزبینی زیر نظر گرفت، به گونه ای که نقش وی در رهایی مردم مظلوم کردستان از ستم لیبرال ها و گروهک های ضد انقلاب بر هیچ کس پوشیده نیست. شهید سرلشکر بروجردی که به گواه همرزمانش در مباحث نظامی و سیاسی دارای قوه تحلیل دقیقی بود در طول فعالیت هایش پس از پیروزی انقلاب اسلامی گمنام و بی ادعا در مسئولیت های مختلفی چون فرمانده سپاه منطقه هفت، قائم مقام قرارگاه حمزه و فرمانده تیپ ویژه سیدالشهدا - که خود بنیانگذار آن بود - خدمات شایسته و ارزشمندی ارائه داد و سرانجام در اول خرداد 1362 هنگامی که برای پاکسازی «مهاباد» می رفت، در اثر انفجار مین، به دیار حق شتافت. از شهید بروجردی دو فرزند به یادگار مانده که در زمان شهادت وی حسین 5 سال و خواهرش 3 سال داشت. فعالیت مسلحانه گروه صف به فرماندهی شهید بروجردی و تأیید حضرت امام(ره) حسین بروجردی در گفتگو با خبرنگار گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر، در تشریح ویژگی های اخلاقی و شخصیتی شهید بروجردی، زندگی پدرش را به پیش و پس از انقلاب و کردستان تقسیم کرد و گفت: آن چیزی که شهید بروجردی را مثل بسیاری از شهدای برجسته انقلاب و جنگ به عنوان یکی از چهرهای ماندگار در دفاع مقدس قرار داد، مبارزات ایشان در قبل از انقلاب است. فرزند سرلشکر شهید محمد بروجردی، افزود: ایشان قبل از انقلاب در سن 18 سالگی طی آشنایی با یکی از روحانیون مبارز به نام « مرحوم بوذری » مسیر زندگی اش به صورت جدی تغییر کرد و با روی آوردن به مبارزات سیاسی به سال 53-52 ساختار گروهی را تشکیل داد به نام "گروه توحیدی صف" ؛ با توجه به اینکه شاه از سال 50-49 موفق شده بود که جنبش مسلحانه آزادیخواهان را در ایران سرکوب کند و دوره خفقان جدی در کشور ایجاد شده بود و با توجه به تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق، ظهور گروه صف در تهران به صورت جدی توانست نقش خود را بیابد و گروه صف و مشخصا شهید بروجردی با تأیید حضرت امام(ره) مبنی بر مبارزه مسلحانه تنها علیه سران و حامیان داخلی و خارجی طاغوت فعالیت می کرد. او البته معتقد بود حامی اصلی شاه همان آمریکاست. وی درتشریح دیدگاه حضرت امام(ره) نسبت به مبارزه مسلحانه خاطر نشان کرد: حضرت امام جنبش مسلحانه را اصل درانقلاب نمی دانستند؛ نظر امام(ره) بر خلاف نظر مارکسیست ها بود که آنها معتقد بودند که یک گروه مسلحی تشکیل شود و کل جریان انقلاب در اطراف آن حرکت کنند. اما شواهد دقیقی نشان می دهد که «گروه توحیدی صف» تنها گروهی بود که حضرت امام(ره) فعالیت مسلحانه آنها را تأیید کردند و پایه گذار و فرمانده این گروه «شهید محمد بروجردی» بود. فرزند شهید بروجردی در ادامه به تبیین ویژگی های ساختاری گروه توحیدی صف پرداخت و گفت: یک جوان حدود 19 ساله به نام محمد بروجردی تشکلی را سازماندهی کرده بود که نوع ساختار آن شاخه ای- شناور بود و هر سه نفر زیر مجموعه یک نفر بود و اگر ساواک هربخشی از این مجموعه و یا هر فردی از این گروه را دستگیر می کرد به هیچ عنوان به اساس سازمان خدشه ای وارد نمی شد. ویژگی دیگر گروه توحیدی صف، استقلال این گروه بود و در بین چهره های اصلی گروه صف کسی را نمی بینیم که قبلا سابقه ای عضویت در سازمان مجاهدین خلق را داشته باشد. این گروه کاملا مستقل، صد درصد مذهبی و برخاسته از جنوبی ترین نقطه شهر تهران و عموما از یک طبقه اجتماعی بودند، در حالی که تمام گروه های دیگر چه مذهبی و غیر مذهبی به خصوص گروه های مذهبی سابقه عضویت در سازمان مجاهدین خلق را داشتند- مثل گروه منصورون، امت واحده، گروه فلاح و غیره- که بعد از تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق(منافقین) سرخورده شده و گروه های سیاسی جداگانه تشکیل دادند و برخی از آنها فعالیت های مسلحانه نیز انجام می دادند. روند شکل گیری فتوائیون وچرایی آن حسین بروجردی با تأکید بر تبعیت پذیری محض شهید بروجردی از حضرت امام (ره)، انشعاب شاخه اصفهان صف را ناشی از همین مسئله دانست و گفت: گروه صف در 5 شهر اصلی کشور فعالیت داشت که در سال 55 یا56 شاخه صف اصفهان تصمیم می گیرند که حرکتی را در اصفهان انجام دهند و طی جلسه ای که در پس پرده- برای شناخته نشدن-با شهید بروجردی در مسجد گذاشته بودند، طرح انفجاری در ارتش از سوی گروه صف اصفهان اعلام می شود که شهید بروجردی با این طرح مخالفت می کند. به دلیل اینکه می گوید امام معتقد نیست که ارتش در مقابل ما قرار دارد. برخی از بچه های شاخه اصفهان از جمله سید مهدی هاشمی (معدوم) می گفتند چون امام در ایران و در بطن مبارزه نیست نمی توانند شرایط مبارزه را درک کنند و همین جا شهید بروجردی بچه های گروه صف اصفهان را ترد می کند وآنها برای خود فعالیت جداگانه ای تعریف می کنند و ازآن پس صف اصفهان، گروه صف تهران را «فتوائیون» خطاب کردند و معتقد بودند که این گروه بینش ندارند و منتظر فتوا می شوند! حسین بروجردی در تشریح طرح متوقف شده بمب گذاری جلسه فرماندهان ارتش پیش از انقلاب گفت: یکی از وابستگان مؤتلفه و صف به شهید بروجردی مراجعه می کند و می گوید برای عملیاتی در ارتش بمب می خواهند و شهید بروجردی از او می پرسد که شما مجوز از حضرت امام دارید که ایشان می گوید بله. این بمب در اختیار آنها قرار داده می شود اما شهید بروجردی تردید می کند و از مرحوم شاه آبادی سوال می کند که ایشان این مسئله را رد می کنند و طی تماسی با دفتر حضرت امام متوجه می شوند که این مسئله صحت نداشته و مجبورمی شوند برای برداشتن این بمب فردی را بفرستند که برای گروه منجر به تلفاتی می شود و بعدا معلوم می شود که اگر این بمب آنجا منفجر می شد شهید کلاهدوز یکی از افرادی بود که در آن جلسه حضور داشت. دستور شاه برای انهدام گروه توحیدی صف فرزند شهید بروجردی با اشاره به اینکه بر اساس اسناد ساواک این گروه از لحاظ سازمانی قدرت اجرایی بالایی داشت تا جایی که شاه از نصیری در ساواک خواست به صورت جدی این قضیه را پیگیری کند، افزود : گروه های دیگر اگر چنین قدرت سازمانی را داشتند ممکن بود به یک قلع و قمع عمومی در کشور دست بزنند اما می بینیم که صف اطلاعیه هایی را صادر می کرد و این اطلاعیه ها را بر روی میز مستشاران آمریکایی می گذاشت و آن فرمانده نظامی یا مستشار آمریکایی متوجه می شد سازمانی که قدرت این را داشته که اعلامیه روی کارتابل من بگذارد، نفوذ جدی در ارتش دارد. حتی قدرت ساختاری گروه توحیدی صف آنچنان بود که هیچکدام از بچه های صف که ممکن بود همسایه، فامیل یا دوست باشند نمی دانستند که عضو صف هستند و آنها با گذشت 5 سال از شهادت بروجردی همدیگر را پیدا کردند و متوجه شدند در یک گروه بودند. طرح محافظت از حضرت امام(ره) توسط گروه صف در بهمن 57 بروجردی در تشریح موضوع واگذاری محافظت از حضرت امام(ره) در 12 بهمن 57 به گروه صف به فرماندهی پدرش گفت: وقتی از سوی برخی ها طرح واگذاری حفاظت از حضرت امام به سازمان مجاهدین خلق مطرح شد، شهید مطهری طی نامه ای به امام از این مسئله ابراز نگرانی جدی کردند و پس از آن هم نظر امام، شهید مطهری و شهید بهشتی بر این شد که طرح حفاظت به گروه توحیدی صف داده شود. آن روزها نظر چند نفر از اعضای شورای انقلاب بر این بود که این طرح به گروه مجاهدین خلق داده شود که بالاخره امام طی نامه ای نوشتند که نظرات شهید مطهری تأمین شود. طی جلسه ای مزایده مانند که «مسعود رجوی» و «موسی خیابانی» و چند نفر از چهره های مجاهدین خلق و تعدادی از گروه صف از جمله «شهید بروجردی» و «مصطفی تحیری» حضور داشتند، در مورد حفاظت حضرت امام تصمیم گیری شد و در نهایت با این استدلال که مجاهدین خلق سالها در زندان بودند و آمادگی لازم را ندارند، ضمن اینکه رجوی شرط گذاشته بود که هر جا امام می رود من هم باید کنار امام باشم و در مسیر هم عکس شهدای مجاهدین خلق و پرچم ما باشد، با حضور قوی و مستدل شهید بروجردی طرح حفاظت از حضرت امام به گروه توحیدی صف به فرماندهی شهید بروجردی سپرده شد. چراکه گروه صف اعلام کرد، ما آمادگی داریم حتی آر پی جی و تانک به خیابان بیاوریم و4 هزار نفر مرد مسلح هم داریم و نه تنها شرط نداریم بلکه نمی خواهیم که اعلام شود ما این کار بزرگ را انجام می دهیم. ادغام گروه های مبارز تحت عنوان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی حسین بروجردی به تشکیل هسته اولیه «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» اشاره کرد و گفت: بعد از انقلاب برای تجمیع و کارایی گروه های متعددی که درانقلاب سهم داشتند تصمیم گرفته شد سازمانی با چند هدف تشکیل شود که بتوانند از دستاوردهای انقلاب محافظت کنند. چراکه نگرانی رجعت بود . ضمن اینکه کلمه مجاهد که مجاهدین خلق آن را مصادره کرده بودند ، احیا شود. وی با بیان اینکه با پیروزی انقلاب گروه توحیدی صف منحل شد ، ادامه داد : گروه صف که اصلی ترین جریان مبارزات مسلحانه قبل از انقلاب بود، پس از پیروزی انقلاب ستون فقرات سپاه از یکسو و عده ای از آنها هم هسته اولیه سازمان مجاهدین انقلاب را از سوی دیگر تشکیل دادند. کشف و انهدام گروه فرقان، گرفتن زندان اوین از مجاهدین خلق، غائله پاوه و کردستان، تشکیل سپاه، سازماندهی کمیته و... از جمله کارهایی بود که گروه صف در آن حضوری جدی داشت. بروجردی افزود: 9 گروه در آن زمان برای تلفیق، جلسات اولیه را گذاشتند که دو گروه همان اول نپذیرفتند و معتقد بودند که وقتی حزب جمهوری هست چرا باید سازمانی به این نحو شکل بگیرد که «گروه حزب ا...» ابو شریف و دیگری «فجر اسلام» به مسئولیت «شهید داود کریمی» بود که گروه فجر اسلام را به گونه می توانیم شاخه فرهنگی صف بدانیم که بیشتر کار فرهنگی می کرد . گاهی روزی 7 هزار اعلامیه می زد و هر اعلامیه ای که در سال 57 بیرون می آمد عنوان گروه فجر اسلام بر آن بود. در آن زمان با اتحاد 7 گروه باقی مانده «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» تشکیل شد که «گروه فلق» از بچه های دماوند به مسئولیت آقای الویری، « گروه منصورون» در جنوب به مسئولیت آقای رضایی، «گروه امت واحده» که در زندان تشکیل شده بود و آقای بهزاد نبوی جزء این گروه بود از جمله آن 7 گروه هستند که اکثرا اعضایشان به تعداد انگشتان دست هم نمی رسید و شاید یکی دو تا از این گروه ها تعداد اعضایشان زیاد بود که مهمترین آنها گروه صف با عضویت 150 نفر بود.. شهید بروجردی ؛ یکی از بنیانگذاران سپاه فرزند شهید بروجردی در ادامه گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر در خصوص نقش پدرش در تشکیل سپاه گفت: شهید بروجردی به عنوان یکی از 12 نفر بنیانگذار سپاه در جلسه ای تصمیم گیری برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شرکت کرد و به همین دلیل از شهید بروجردی به عنوان بنیانگذار سپاه نیز یاد می شود و فعالیت ایشان در سپاه از پادگان ولی عصر (عج) شروع شد که اولین گردان 1 و2 سپاه را ایشان تشکیل و آموزش داد و با آغاز بحران پاوه همین دو گردان بود که در بحران های اولیه انقلاب توانستند بازوان امام باشند. شهید بروجردی محبوب مردم کردستان وی درباره نقش شهید محمد بروجردی در حل بحران پاوه با توجه به شرایط نابسامان شهرهای مرزی ایران و محبوبیت وی در میان مردم کردستان، تأکید کرد: فضای انقلاب انسان های آگاه را سخت و پیچیده می کند، شهید بروجردی بعد از این همه سابقه مبارزاتی در اوج بحران کردستان که نمی شد مرز بین مردم و ضد انقلاب را تشخیص داد، از طرف خود مردم کردستان به «مسیح کردستان» مشهور شد. این اتفاقی نادر است که فرمانده نظامی در منطقه ای بحران زده به این شکل در نزد مردم منطقه محبوبیت داشته باشد. وی برخاستن شهید بروجردی ازبطن مردم را از جمله عوامل محبوبیت وی در کردستان دانست و افزود: شهید بروجردی درمحله جنوبی تهران تشک دوز بود و از طریق همین کارهزینه های اطلاعیه ها و اعلامیه ها را تهیه می کرد و مانند مردم عادی زندگی می کرد؛ خیلی از گروه های دیگر شکل شان متفاوت از مردم بود و کسی تصور نمی کرد که در زیر لباس کارگری آنها اعلامیه، اسلحه و یا در تشک هایی که برای شهرهای دیگر می رود اعلامیه باشد. حسین بروجردی درک محرومیت مردم کردستان و نوع جهان بینی پدرشهیدش را از دیگر عوامل مقبولیت این فرمانده دوران دفاع مقدس در میان مردم کردستان عنوان کرد و افزود: انسانی که قبل از انقلاب با آن قدرت سازمانی اسلحه اش را روی هر کسی نمی گیرد و دست به خیلی از کارهایی که گروه های دیگر زدند، نمی زند، این آدم در کردستان حتما معتقد است که صف مردم از صف ضد انقلاب جداست. این بینش که متأثر از تبعیت پذیری ایشان از حضرت امام(ره) بود، باعث شد که شهید بروجردی بزرگ ترین اتفاق را در کردستان خلق کند و زمانی که برخی می گفتند که کردستان سرزمین سوخته است و... شهید بروجردی مقاومت جدی کرد. این گفته او را بر در و دیوار شهرهای کردستان نوشته بودند که "در زیر آسمان کبود هیچ خدمتی بالاتر از رفتن به کردستان نیست." ناجی کردستان ؛ نشانه اعتماد متقابل شهید بروجردی و مردم کردستان وی اعتماد شهید بروجردی به مردم کردستان را در حل بحران این مناطق حائز اهمیت دانست و گفت: زمانی که ایشان تصمیم گرفت مردم کردستان را مسلح کند، بسیار تحت فشار بود اما خود به این نتیجه رسیده بود که اگر قرار است کسی از کردستان دفاع کند این خود مردم کردستان هستند نه کسانی که از تهران و یا شهرهای دیگر می آیند. تا قبل از اینکه شهید بروجردی به کردستان برود مردم کردستان به آنها می گفتند مستشاران تهرانی و... ولی زمانی که شهید بروجردی می رود ورق بر می گردد و اعتمادی اکه یشان به مردم می کند بزرگ ترین اتفاق را در کشور خلق می کند که به آرامش و نجات کردستان منجر شد. وی با تأکید بر اینکه شهید بروجردی مسئله کردستان را مسئله خاک می دانست، تصریح کرد: لقب «ناجی کردستان» به اعتقاد من فقط به معنی اعتماد ایشان به مردم کردستان است و می بینیم که الان درکشورهایی که مناطق کرد نشین دارند با مرکزیت درگیرند مثل ترکیه و عراق اما مسئله کردستان ایران به صورت اساسی حل شد و این محصول نگرش شهید بروجردی بود که «سازمان پیشمرگان مسلمان کرد» را ایجاد کرد و با اینکه سپاه آنجا بود و خود یک سپاهی بود مستقل از سپاه این سازمان را تشکیل داد که نقش اساسی درکردستان داشتند و در این راه شهدای بسیاری را تقدیم کردند. مجموعه خدامحوری، اخلاق مداری، درک محرومیت مردم کردستان و اعتمادی که به آنها داشت همه اینها جمع شد و از شهید بروجردی اسطوره ای ساخت که در جاهایی که حتی چهره های اصلی انقلاب را نمی شناسند عکس ایشان در منازل روستاییان کرد هست. اخلاق؛ محوریت بینش شهید بروجردی فرزند شهید بروجردی با تأکید بر محوریت اخلاق در دیدگاه شهید بروجردی، افزود: هر کسی که با شهید بروجردی همنشین، همرزم و یا از نیروهایش بوده تنها صبر، سعه صدر، حسن نیت، لبخند و... را در توصیف ایشان ذکر می کند. ایشان آموزه های مهمی برای کسانی داشته که در زیر مجموعه اش تربیت شده اند و الان بچه های کردستان که در سطح نیروهای مسلح هستند محوریت دیدگاه آنها اخلاق است و روش و برخوردشان متفاوت است. خیلی از شهدای بزرگی که در جنوب کشور نقش آفرینی کردند درواقع کسانی بودند که درکردستان و درحوزه فکری شهید بروجردی تربیت شده بود مثل شهید همت، حاج احمد متوسلیان و ... عدم درک صحیح نسل کنونی از دفاع مقدس نتیجه استفاده ابزاری از ارزشها وی در خصوص درک واقعی نسل کنونی از شرایط دوران دفاع مقدس، خاطر نشان کرد: مسلما کسی که در آن شرایط نبوده نمی تواند آن شرایط را درک کند به خصوص اینکه افراد و نهادهای منتقل کننده آن مفاهیم نقش خودشان را درست انجام ندهند. ما دوره هایی را پشت سر گذاشتیم که از اسم ارزشی شهید، خانواده شهدا و... بعضا سوء استفاده شد و با اینکه از ابتدا مشخص بود که استفاده ابزاری از آن خساراتی خواهد داشت اما افرادی این روش را ادامه دادند که تأثیر نامطلوب آن را الان شاهد هستیم. فرزند شهید بروجردی، به اعمال برخی محدودیت ها در بیان شخصیت و زندگی واقعی شهدا اشاره کرد و افزود: اگر شخصیت و بینش کسی را می خواهیم مطرح کنیم باید با عقبه آن بیان شود؛ شهدای ما کسانی نبودند که از آسمان به یک باره بر زمین افتاده باشند و افراد پاک و مقدسی باشند باید همه شرایط را با هم دید. باید مطالب به گونه عنوان نشود که یک جوانی فکر کند، بروجردی و همت و... شدن امکان پذیر نیست. نه، آنها همین دوران جوانی را پشت سر گذاشتند، اما در همان بزنگاهی که باید نقش آفرینی می کردند، نقش آفرینی کردند. مسئولین بیش از جوانان نیازمند شناخت جهان بینی شهید بروجردی وی در ادامه تأکید کرد: بیش از نسل جوان ،مسئولین و آن کسانی که با شهید بروجردی بودند به آشنایی دوباره با جهان بینی شهید بروجردی نیاز دارند. شهید بروجردی در واقع برای یک سری از جوانانی مسیح شد که آن جوانان 20 -21 ساله الان 40-50 ساله شده اند و الان فرماندهان نظامی هستند، آن زمان همین مسئولین جذب چه ویژگی شهید بروجردی شدند و دقیقا آنها باید بینش شهید بروجردی را در بحث حاکمیت داشته باشند تا بتوانند به بهترین شکل نسل فعلی را به سمت درست سوق دهند. فرزند شهید سرلشکر محمد بروجردی، با تشریح اثرات منفی تبلیغات ارائه خدمات به ایثارگران، نگاه ابزاری به برخی مفاهیم و شعار زدگی در بحث خانواده شهدا و ایثارگران گفت: خانواده شهدا عموما در سطح متوسط زندگی می کنند و خود ما درهمان خانه سابق شهید بروجردی در قبل ازانقلاب زندگی می کنیم. با وجودی که در نظر مردم ایران مثل تمام دنیا کسی که برای وطنش جنگیده انسان والایی است اما خانواده ایثارگران و شهدا درمواجه با برخی ازمسائل دچار یک تضاد فکری شدند و متأسفانه برخی اوقات می بینند که دستاوردهایی که به خاطر آن خون پدر و فرزند و برادرانشان ریخته شده، حفظ نمی شود. خدمات بر اساس نیاز هر ایثارگر در نظر گرفته نمی شود وی با اظهار بی اطلاعی از سیستم الکترونیکی 1616 بنیاد شهید، خاطر نشان کرد: خانواده شهدا یا جانبازان تا حالا اگر مراجعه می کردند مشکلاتشان به آن شکل حل نمی شد چه برسد با یک تلفن. من واقعا نمی دانم چند درصد از مشکلات خانواده شهدا از طریق بنیاد شهید حل می شود، چون درگیر این مسائل و مراجعه به این نهاد نیستم اما می بینم کسانی را که معترض هستند، در حالی که خیلی از مسائل خانواده شهدا و جانبازان توسط بنیاد قابل حل است اما متأسفانه ما شاهد مشکلات زیادی برای این قشر هستیم که ناشی از عدم توجه کافی به مسائل آنهاست. حسین بروجردی با اظهار تأسف از عدم توجه به نیازهای واقعی قشر ایثارگر، تأکید کرد: خیلی از خانواده شهدا و جانبازان مسئله مالی ندارند اما در مسائل حقوقی نیاز به کمک دارند یا در برخی مسائل کاری خود نیازمند مشاوره و راهنمایی هستند. باید ارائه خدمات بر اساس نیاز هرایثارگر در نظر گرفته شود. الان نیازها تغییر کرده و فرزندان شهدا بزرگ شدند و تا حدی سر و سامان گرفته اند اما نوع نیاز فرزند شهید که 10 سال یا 5 سالش بوده تا الان که شاغل است و 30 ساله است، تغییر کرده است. چون فضا تغییرکرده باید بنیاد خود را به روز کند و براساس نیاز آنها حرکت کند که به نظر من این کار را نکرده و باعث ایجاد فاصله زیادی بین آنها و بنیاد شده است. 13 سال مسکوت ماندن ساخت مجموعه تلویزیونی شهید بروجردی وی در ارزیابی نوع برنامه سازی فرهنگی در مورد فرماندهان شهید گفت: باید با رفع محدودیت هایی که در طرح موضوعات هست، ساخت فیلم ها را پر محتواتر کنند. اگر یک فیلمی انتقادی باشد -مثل آژانس شیشیه ای- یا یک شکل جدیدی را از جنگ مطرح کند -مثل لیلی با من است- اصلا افکار عمومی را نسبت به آن ارزشها خدشه دار نمی کند. خیلی از فیلم ها توانسته حتی افرادی که شاید اعتقادی به مسائل دفاع مقدس ندارند را به خود جذب کند و نگاه آنها را تغییر دهد. فرزند شهید بروجردی در پایان گفتگو با مهر در خصوص ساخت سریالی از زندگی پدرش گفت: اولین بار در سال 68 این مسئله مطرح شد اما در سال 74 به طور جدی پیگیری شد و حتی صدا و سیما بودجه ای برای ساخت سریال 33 قسمتی از قبل از انقلاب تا شهادت محمد بروجردی درنظرگرفت اما به دلایل متعدد درحد حرف باقی ماند؛ داستان زندگی شهید بروجردی خیلی گسترده است وبرخی می گویند طرح برخی از مسائل الان مناسب نیست که با حذف برخی از مطالب اصلا شخصیت ناقص می شود ولی به طور کلی در ساخت فیلم یا سریال از زندگی شهدای برجسته تهران که حدود 10-12 نفر هستند، کم کاری شده است. منبع: مهر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سردار سرلشكر پاسدار شهيد محمد بروجردي فرمانده قرارگاه حمزه سيدالشهداء
تولد و كودكي
به سال 1333 ه.ش در روستاي «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد، در خانه‌اي محقر اما مصفا به عشق و نور الهي و ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) پا به عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادي كه آواي حق (اذان و اقامه) در گوشش طنين افكنده بود، خود را براي مبارزه و جهاد با دشمنان خدا آماده كرد. پدر و مادرش كه انسان هاي مومن و زحمتكش بودند، درتربيت وي سعي و تلاش وافري داشتند. در شش سالگي پدر بزرگوار خود را از دست داد و مادرش با همه مشكلات و سختي‌هايي كه وجود داشت، تمامي هم و غم خود را براي تربيت وي به كار بست. محمد در هفت سالگي وارد مدرسه شد اما به دليل شرايط مادي خانواده، تحصيل در كلاس هاي شبانه توام با كار و تلاش روزانه را انتخاب كرد و خانواده را در تامين زندگي شرافتمندانه، مدد رساند. در سن هفده سالگي به رسم و سنت پيامبر (ص) با خانواده‌اي متدين و معتقد به اسلام وصلت كرد و با اين كار، سنت الهي را تداوم بخشيد.
سوابق مبارزاتي
مدت كوتاهي از ازدواجش نگذشته بود كه به خدمت سربازي فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستم‌شاهي بود، از خدمت سربازي گريخت و براي ديدار حضرت امام (ره) راهي عراق شد، ولي در مرز دستگير شد و به مدت شش ماه، در زندان ها و شكنجه‌گاه هاي رژيم به سر برد. پس از آن بود كه دوباره جهت خدمت سربازي به تهران آورده شد. شهيد با استفاده از فرصتي كه پيش آمده بود در مدت دو سال خدمت، خود را براي مبارزه با دستگاه طاغوتي آماده كرد، به گونه‌اي كه پس از سپري شدن مدت سربازي، خود را وقف مبارزه با دشمنان خدا و اسلام نمود. او كه قلبي مالامال از عشق به حضرت امام (ره) داشت و كينه و نفرت از نظام شاهنشاهي در وجودش موج مي‌زد، با ياران حضرت امام (ره) از جمله، شهيد حاج مهدي عراقي مرتبط شد و همواره سعي مي‌كرد تا در تمامي مراحل مبارزه نقش خود را به عنوان يك مقلد و تابع ولي فقيه به اثبات برساند. شهيد بروجردي ضمن ارتباط با شخصيت هاي اسلامي و انقلابي، علاوه بر خودسازي و كسب فيض، به بعضي از امور مربوط به انقلاب، همچون تكثير و توزيع اعلاميه‌ها و نوارهاي سخنراني حضرت امام (ره) اشتغال داشت. اما به اين حد قانع نبود و جنگ مسلحانه و برخورد محكم با رژيم ستم‌شاهي را سرآغاز مبارزه امت اسلامي ايران مي‌دانست. به همين منظور به همراه چند تن ديگر از مبارزان به سوريه رفت و ضمن ارتباط با امام موسي صدر و شهيد محمدمنتظري به فراگيري و آموزش نظامي و چريكي پرداخت تا خود را براي مرحله‌اي مهم تر آماده نمايد.
در سوريه و لبنان با شهيداني چون شهيد چمران و شهيد محمد منتظري آشنا شد و در كنار فراگيري مسائل نظامي، از خلق و خوي پسنديده و اخلاق وارسته و انقلابي اين شهيدان نيز بهره‌هاي وافري برد و همين اخلاص و عشق به اسلام بود كه او را در چنين محيط‌هايي بدون تاثيرپذيري از جريانات چپي و التقاطي حفظ كرد. شهيد بروجردي براي حركت و مبارزه خود به دنبال اخذ حجيت شرعي بود و هرگونه حركت مسلحانه و بدون نظر ولي امر مسلمين را جايز نمي‌دانست. او در آن روزگار كه عوامل منافقين در زندان، عناصر خط امام را با تعابيري از قبيل فتوائي زير سئوال مي‌بردند، اظهار مي‌داشت: «بدون هيچ ابائي، ما فتوائي و مقلد هستيم. خودمان كه مجتهد نيستيم.»
مهم ترين فعاليت هاي نظامي (قبل از انقلاب)
پس از قيام 19 دي ماه سال 1356 در قم با اخذ مجوز شرعي از برخي علما و روحانيون پيرو حضرت امام خميني (ره)، عمليات نظامي عليه رژيم را شروع كرد و تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي بي‌وقفه به مبارزات خود ادامه داد.
اقدامات مهمي كه شهيد بروجردي به همراه تعدادي از نيروهاي انقلابي در اين مدت انجام داد، عبارتند از:
1 – مبارزه جدي و عملي عليه حضور آمريكا در كشور.
2 – خلع سلاح قرارگاه پليس (تهران).
3 – عمليات نظامي 15 خرداد 1357.
4 – انفجار در نيروگاه برق و كاخ جوانان منطقه شوش.
5 – خلع سلاح كلانتري 14 در ميدان خراسان.
6 – شركت در آزادسازي پادگان جمشيديه و راديو تلويزيون.
شهيد بروجردي در رابطه با اكثر اين حركت هاي انقلابي، مسئوليت شناسايي، جمع‌آوري اطلاعات و طرح‌ريزي عمليات را به عهده داشت و در آخرين عمليات از ناحيه پا مجروح گرديد.
شهيد و پيروزي انقلاب اسلامي
تلاش مستمر شهيد بروجردي در راه به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي به عنوان يك نيروي مبارز و سردار آقا امام زمان(عج) در مراحل مختلف قبل و پس از پيروزي ادامه داشته است. او كه با ظاهر شدن نشانه‌هاي پيروزي مردم، سر از پا نمي‌شناخت در هر جا كه مسئولان تشخيص مي‌دادند حاضر مي‌شد و به عنوان كسي كه آموزش هاي نظامي را در دوران سربازي و مراكز آموزشي فلسطين فراگرفته و تجربيات عملي در مبارزه را نيز دارد، مورد توجه مسئولان بود. هنگامي كه بازگشت حضرت امام خميني (ره) حتمي شد، محمد به عنوان مسئول حفاظت حضرت امام (ره) از طرف شهيد بهشتي و شهيد عراقي انتخاب گرديد و در طول مسير با عشق و علاقه‌اي قلبي به اين كار مبادرت ورزيد و در مدرسه رفاه نيز در آن دوران حساس، به عنوان مسئول حفاظت، ايفاي نقش نمود. دراين ايام او خود را در كنار امام و مراد خود مي‌ديد و نظاره‌گر به ثمر نشستن خون شهيدان و تحقق آرزوهاي مجاهدان في سبيل‌الله بود.
سرانجام دوران ستمشاهي و ظلم و بي‌عدالتي از كشور اسلامي ايران رخت بر بست و انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد. در اين مقطع اقدامات و تلاش وي ابعاد گسترده‌تري يافت. و با شناختي كه از جريانهاي فكري و سياسي موجود داشت براي افشاي چهره پليد منافقين و مبارزه ريشه‌اي با آنها از هيچ حركتي فروگذار نبود و به حق يكي از بازوهاي حزب‌الله در جهت نابودي اين جريان انحرافي بود.
پس ازمدتي سرپرستي زندان اوين را به عهده گرفت و چندي بعد او يكي از دوازده نفري بود كه در خدت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را بنيانگذاري كردند. شهيد بروجردي با تلاش هاي شبانه‌روزي و طاقت‌فرسا، در كنار ساير برادران، از همان ابتدا در سازماندهي و نظم دادن به سپاه پاسداران شركت فعال داشت و با وجود مشكلات و نارساي يها، دلسوزانه انجام وظيفه مي‌كرد.
حركت به سوي كردستان
در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زماني كه عوامل داخلي ابرقدرت ها، فتنه و آشوب را در مناطق كردنشين به راه انداختند، با فرمان تاريخي حضرت امام (ره) مبني بر مقابله و سركوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد. حضور آن شهيد در كردستان (كه تا آخرين لحظات حياتش ادامه داشت) منشا خيرات و بركات زيادي گرديد. پس از تصويب طرح تشكيل سازمان پيشمرگان كرد مسلمان، مسئوليت اين كار از طرف شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي و حجت‌الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني به ايشان سپرده شد. اقدامات موثر اين تشكيلات در كردستان، سازماندهي ضدانقلاب و نقشه‌هاي مزورانه اجنبي‌پرستان را برهم زد و آرزوي ايجاد اسرائيل دوم در كردستان را در دل آمريكا و اياديش دفن كرد.
در كردستان تمام حركات ضدانقلاب را به عنوان فرمانده عمليات زير نظر داشت. در جريانات پاوه، درگيري سنندج و حوادث دردناك شهرهاي كردستان همواره يكه‌تاز مقابله با ضدانقلاب بود و شهرها يكي پس از ديگري با دلاوري هاي شهيد بروجردي و يارانش آزاد شد. با اين كه به او توصيه شده بود كه در خط اول نباشد، اما هميشه در پيشاپيش نيروها حركت مي‌كرد. بارها و بارها در محاصره ضدانقلاب افتاد، اما هر بار با شگفتي تمام، خود و همرزمانش را از محاصره خارج ساخت. او كه در اين مدت با تشكيل يك ستاد عملياتي در شمالغرب، فرماندهي پاسداران و بسيجياني را كه به كردستان مي‌رفتند برعهده گرفته بود، موفق شد تا اكثر مناطق آلوده را پاكسازي كند.
نقش شهيد در امنيت كردستان
شهيد بروجردي كار خود را در كردستان با افراد محدودي آغاز كرد. او زماني به كردستان رفت كه در اثر سياست سازشكارانه دولت موقت و خيانت هيئت به اصطلاح حس نيت، جوانان حزب‌اللهي در اين خطه به دست ضدانقلابيون ملحد، مظلومانه به شهادت مي‌رسيدند. او در اين منطقه با مشكلات فراواني مواجه بود اما هيچگاه ناراحتي درون خود را آشكار نمي‌ساخت و با استواري و صلابت به ديگران روحيه مي‌داد و با مشغله فراوان، ساعت ها مي‌نشست و به صحبت هاي برادران گوش مي‌داد. بعد از تصدي مسئوليت در كردستان، در پاكسازي از مناطقي مانند پاوه، مريوان و جوانرود به مرز رسيديم، پاكسازي مناطق سنندج، بوكان، مهاباد، كامياران به فرماندهي ايشان صورت گرفت. او دوشادوش شهيد كاظمي از پاوه حركت كرد و در پاكسازي بانه و سردشت، كه نقطه اتكاي بسيار بزرگ ضدانقلاب به شمار مي‌رفت، سهم به سزايي داشت.
شهيد بروجردي پس از شهادت شهيد كاظمي و شهيد گنجي‌زاده مستقيماً فرماندهي عمليات بسيار سخت و صعب‌العبور مسير پيرانشهر و سردشت را به عهده گرفت و شجاعانه در كنار رزمندگان اسلام لرزه بر اندام ضدانقلابيون انداخت. به راستي كه او حق بزرگي بر گردن كردستان دارد. او بارها مي‌گفت:
«آن كس كه مردم كردستان را دوست داشته باشد مي‌تواند در كردستان كار كند.» و مي‌گفت «من به اين مردم محروم و ستمديده علاقه دارم.» شهيد بروجردي با اينكه بسيار ملايم و نرم بود اما در مقابل گروهك هاي منحرف و عناصر خود فروخته و وابسته، با شدت عمل و بر مبناي «اَشِدّاءُ عَلَي‌الكُفّار» برخورد مي‌كرد.
او معتقد بود كه لحظه‌اي نبايد پاكسازي كردستان متوقف شود. گرچه به كارهاي تبليغي، فرهنگي، اقتصادي و عمراني اعتقاد بسيار داشت، مي‌گفت: ابتدا بايد منطقه را پاكسازي كرد و بعد به امور ديگر پرداخت. شهيد بروجردي در مناطق جنوب، مخصوصاً در عمليات فتح‌المبين نيز نقش برجسته‌اي داشت. با اينكه مسئوليت منطقه غرب را عهده ‌دار بود، قبل ازشروع عمليات به جنوب آمد و در عمليات شركت كرد.
خصوصيات و سجاياي اخلاقي
نيروي ايمان و تعهد شهيد بروجردي و علاقه قلبي او به انقلاب اسلامي و ارزش هاي متعالي آن باعث شده بود كه در سنگر زهد و تقوي و خدمت خالصانه از تمامي همرزمانش پيشتازتز باشد.
آن قدر با نفسانيات خود مبارزه مي‌كرد كه جايي براي خودستايي در او وجود نداشت.
شهيد بزرگوار حضرت حجت‌الاسلام والمسلمين محلاتي در وصف وي مي‌گويند:
«به قدري متواضع بود كه هيچگاه «من» نمي‌گفت و از خود تعريف نمي‌كرد و هميشه به دنبال كار بود. آنچه براي او مطرح بود، فداكاري، ايثار و مبارزه بود. جهاد و فداكاري او در حد اعلي بود و شايد كمتر برادري به قدر اين شهيد در غرب خدمت كرده باشد ... پاك زندگي كرد و پاك از دنيا رفت.
درمقابله با ضدانقلاب و برخورد با نارسايي هاي بي‌دليل و مسامحه و سستي افراد، از خود واكنش نشان مي‌داد و داراي اراده محكم و عشق به ارزشهاي متعالي اسلام بود.»
سردار سرلشكر پاسدار محسن رضايي فرماندهي كل سپاه اظهار مي‌دارند: پيروزي ما در عمليات «بازي‌دراز» و همچنين «قصرشيرين» مديون اين شهيد بزرگوار است. عشق و علاقه وصف ناشدني آن شهيد به مردم كردستان تا حدي بود كه در سخت‌ترين شرايط، به مشكلات مردم مي‌انديشيد و چون خود فردي زجر كشيده بود، با احساس عميق ديني همواره به محرومان فكر مي‌كرد.او يك دوست و ياور به تمام معنا براي مردم مستضعف و محروم كردستان بود. اين علاقه نه تنها در رفتار ظاهري او نمايان بود، بلكه در عمق وجودش ريشه دوانده بود. هيچگاه در چهره او ترديد و ابهام وجود نداشت. داراي روحيه‌اي قوي و بزرگ بود و در شجاعت بي‌نظيرترين فرد در كردستان بود. تقوي، خلوص و اعتقادش به توحيد، در او ايجاد آرامش مي‌كرد و تحمل و صبر و استقامتي كه در او بود، نشان مي‌داد كه چگونه مجاهدي است.
او هيچ‌گاه وقار و متانت خود را از دست نمي‌داد و علاوه بر ارتباط تشكيلاتي، همواره يك ارتباط معنوي با بچه‌ها داشت. نفوذش بر قلب ها به گونه‌اي بود كه حتي در رابطه با مردم كردستان نيز مصداق داشت. مردم كردستان با علاقه عجيبي او را دوست داشتند. او همواره مي‌گفت: بايد حساب مردم را از ضدانقلاب جدا كنيم. اين برخورد گرم و صميمي با مردم آن منطقه بود كه به او لقب مسيح كردستان داده بودند. همواره تبسم بر لبانش نقش بسته بود. درحالي كه شكيبا بود، خروشان هم بود. او كه يك لحظه از تداوم عمليات غافل نبود، با تلاش همه جانبه و شبانه‌روزي، ديگران را براي خدمت هرچه بيشتر ترغيب مي‌كرد. محمد تمام وجود خود را وقف انقلاب كرده بود. كسي نمي‌توانست زماني را بيابد كه ايشان در حال استراحت باشد و يا وقفه‌اي در كارش ايجاد شد. او با تمسك به روحانيت پيرو خط امام و تقواي سرشار خود، درمراحل مختلف مبارزه چه قبل و چه پس از پيروزي انقلاب از هرگونه چپ‌روي يا راست‌روي مصون ماند. او با همين اخلاق اسلامي و تواضع و فروتني توانسته بود تبليغات انبوه ضدانقلاب را خنثي نموده و به يك منطقه وسيع حيات دوباره بخشد.»
شهيد بروجردي يك نظامي بود، ولي بشدت عاطفي و فرهنگي بود. سعي مي‌كرد كه به وسيله برخوردها و بحث هاي اعتقادي و سياسي، افراد را با عقايد و ديدگاه هاي انقلابي و اسلامي آشنا كند و اين كار در كردستان كارايي خوبي داشت. با مردم‌داري و قلب مهربان خود چنان در دل نيروهاي سپاهي و بسيجي و مردم كردستان نفوذ كرده بود كه هرچند ماموريت ها طولاني مي‌شد، نيروها احساس خستگي نمي‌كردند. در زندگي شهيد بروجردي آثار رفاه ‌طلبي و گرايش به ماديات مشاهده نمي‌شد و در سخت‌ترين شرايط با كمترين امكانات به خدمت مشغول بود و همواره خود را مديون انقلاب و امام مي‌دانست. در مجموع، آگاهي سياسي و ديني او، مهارت هاي نظامي و عشق و ارادتش به انقلاب از او فردي ساخته بود كه خود را همواره در خدمت به نظام مقدس اسلامي مي‌ديد و در اين راه هيچ‌گاه احساس خستگي نكرد. بروجردي را همه مي‌شناسند و خوب مي‌دانند كه او به واقع منجي كردستان بود و حضورش در آن خطه، دل هر دشمني را مي‌لرزاند.
محمد با فعاليت هاي مخلصانه‌اي همه را مجذوب خود كرده بود. خبر شهادتش، تمامي رزمندگان مستقر در منطقه را آنچنان منقلب كرد كه گويي پدر خويش را از دست داده‌اند.
شهيد بروجردي كه در حيات پربركتش منشا بسياري از خيرات بود با تقدير الهي پس از عمري كوتاه ولي سراسر مبارزه و تلاش و محروميت، با قلبي آكنده از عشق به اسلام و محرومان به شهادت رسيد و خصلت هاي بي‌شماري همچون ساده‌زيستي، تحمل مشكلات، آگاهي و بصيرت، عشق به امام و ولايت، صلابت وقاطعيت در مقابل ضدانقلاب و ستمگران را براي رهروانش به يادگار گذاشت.
سردار شهيد حاج محمد ابراهيم همت درمورد نفوذ كلام او چنين گفته است: «بودند برادراني كه در اثر فشار كار خسته شده بودند ولي بعد از چند دقيقه صحبت با شهيد بروجردي، تمام مسائل آنها حل مي‌شد و با دلي‌ گرم و اميدوار دوباره سراغ كارشان مي‌رفتند ...
ما شاگرد او بوديم. ايشان داراي يكسري ويژگي هاي اخلاقي خاصي بودند كه شايد من در طول زندگيم از كمتر انساني ديدم و ولايت‌پذيري در اين انسان بزرگ، استقامت و پايداري، اخلاق حسنه، خصوصاً در برخوردهاي اجتماعي از ويژگي هاي خاص اوليه اين مرد بود. او خيلي ساده از خطاي ديگران درباره خويش مي‌گذشت و به اشتباه خود اعتراف داشت و طلب عفو مي‌كرد.» او نمونه‌اي از شيران صحراي نبرد در روز و زاهدان در دل شب بود.
نحوه شهادت
در تاريخ اول خرداد 1362 در حالي كه با عده‌اي ديگر از همرزمانش در مسير جاده مهاباد، نقده حركت مي‌كردند بر اثر انفجار مين به آرزوي ديرينه‌اش (كه سال ها در نمازها و نيايش هاي نيمه شبش از درگاه خداوند مي‌طلبيد) رسيده و به فوز عظيم شهادت نايل شد.
يكي از افرادي كه در صحنه شهادتش حضور داشت مي‌گويد:
«پس از انفجار وقتي من بالاي سر او رسيدم مانند هميشه تبسم بر لبانش نقش بسته بود و من احساس كردم كه او كلام مولايش را تكرار مي‌كند. «فُزتُ وَ رَبّ الكَعبَه».
قسمتي از وصيتنامه
ما كه جز تكليف كاري ديگر نداريم، اگر ما به اجتهاد خودمان براي خودمان تعيين مسئوليت كنيم اين غلط است. وجود امام، امروز براي ما معيار است. راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنيا و آخرت است و من با تمام وجود اين اعتقاد را دارم كه شناخت و مبارزه با جريانهايي كه بين مسلمين سعي در به انحراف كشيدن انقلاب از خط اصيل و مكتبي آن را دارند به مراتب حساستر و سخت‌تر از مبارزه با رژيم صدام و آمريكاست. وصيتم به برادران اين است كه سعي كنند توده مردم را كه عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادي و سياسي آماده كنند كه بتوانند كادرهاي صادق انقلاب را شناسايي كنند و عناصري كه جريان هاي انحرافي دارند را بشناسند؛ كه شناخت مردم در تداوم انقلاب امري حياتي است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شهید بروچردی اسطوره کردستانه ، و همونطور که شاید همه بدونند بهش میگن مسیح کردستان

دلیل اینکه بهشم میگن مسیح کاملا مشخصه هرچند از خط قرمزها میگذره اگر بگیم ....

روحش قرین رحمت باد

واقعا هربار که یه مطلبی از ایشون میخونم بیشتر یمفهمم چرا تو کردستان اینقدر معروفه .....

ممنون از مطلب

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/364781_orig.jpg[/img]
«شهيد بروجردي، آرام. مظلوم، شريف، كم حرف، بي‌تظاهر و پركار بود. اينها خيلي نكات با ارزشي است. خيلي آدم دوست مي‌دارد اين طور روحيه‌اي را». مقام معظم رهبري
رهبر فرزانه و حكيم انقلاب اسلام و عارف شب‌زنده‌دار، سرلشكر پاسدار، شهيد محمد بروجردي، فرمانده بزرگوار رزمندگان جبهه توحيد در غرب كشور، اين چنين گوهر كلام را سفته‌اند و ويژگي‌هاي برجسته سرداري را بيان فرمودند كه در تاريخ شكوهمند انقلاب اسلامي، نقشي به يادگار و ماندني از خود برجاي گذاشته و در واقع اثر شگرف او زندگاني سراسر تلاش و حماسي وي است كه اسوه‌اي براي همرزمان و پويندگان راه حقيقت و رستگاري است.
محمد از آغاز كودكي در دامن مادري از سلاله حضرت زهراي اطهر (سلام الله عليها) با يتيمي با مشكلات زندگاني دست و پنجه نرم كرد و الفباي مبارزه با طاغوت و اسلامخواهي را از محيط پاك و مردمان اصيل بروجرد و محله‌هاي جنوب تهران فرا گرفت و با اتكال به خدا و اتكا به خود، وارد صحنه‌هاي اجتماع گرديد و پايگاه حيات‌بخش مجاهدات خويش را مساجد و تكايا و هيئت‌هاي حسيني قرار داد ودر تمامي حركات و برنامه‌هاي زندگي، پيرو رحانيت و منادي اسلام ناب محمدي (صلي‌الله عليه و آله) بود.
او با توجه به وضعيت خاصي كه داشت روزها به كارگري و شبها به تحصيل مي پرداخت. از همان دوران نوجواني ظلم‌ستيز بود. در بازار تهران به اين ويژگي اشتهار داشت و با وجود سن كم، حماسه خونين 15 خرداد و پيام روحبخش و حياتبخش آن را با تمام وجودش لمس كرد و عزمي مستحكمتر براي مبارزه عليه طاغوت يافت و همين خيزش عظيم مردمي، كه درجنوب شهر تبلوري خاص پيدا كرده بود، او را به سمت مشي الهي حضرت امام رضوان‌الله تعالي عليه هدايت كرد و سرانجام به افتخار شاگري شهيد بزرگوار، حاج مهدي عراقي رسيد و پس از مدتي در ارتباط با مجامع مبارز مسلمان، اعلاميه‌هاي سازنده و روشنگرانه حضرت امام را چاپ و منتشر ساخت. او در دامان روحانيت معظم، روز به روز بالنده‌تر، و به صورت حساب شده وارد مبارزات مسلحانه شد كه در اين حركت، محور تحرك او اسلام و امتثال اوامر ولايت و اداي تكليف شرعي بود. در اين راستا شوق وصال و زيارت مولا و مقتدايش او را بيتاب كرده بود و حتي محدوديت‌هاي سربازي هم مانع از تلاش براي وصول به اين هدف نشد. او پس از فرار به مرز خوزستان رفت و در همانجا دستگير و بشدت شكنجه و مدتها زنداني شد. با آزادي از زندان، مبارزه خود را ادامه داد. او حتي در درون نيروهاي مسلح به تبليغ راه امام و توزيع رساله معظم له مي پرداخت. پس از چندي مخفيانه عازم سوريه و لبنان شد و با امام موسي صدر و شهيد محمد منتظري ارتباط حاصل كرد و به فراگيري آموزش‌هاي رزم چريكي پرداخت، اما هدف اصلي از سفر،توفيق وصال و زيارت حضرت امام (رحمه الله عليه) بود تا با بهره‌مندي از سرچشمه اسلام ناب محمدي (صلي‌الله عليه و آله) راه امام را تداوم بخشد كه پس از دو ماه تلاش به ايران بازگشت و مصممتر از گذشته در طريق نوراني ولايت به مبارزات خود تداوم بخشيد. او با شجاعت و صلابت، ده ها عمليات عليه رژيم طاغوتي طراحي و اجرا كرد. ويژگي بزرگ اقدامات او انجام عمليات پس از كسب مجوز شرعي بود. پس از واقعه پادگان لويزان با ارتباطي كه داشت بمب قدرتمندي را در آنجا تعبيه كرد و درست دو ساعت مانده به انفجار با توجه به اينكه نتوانسته بود تا آن ساعت مجوز بگيرد با وجود خطراتي كه جان او را بشدت تهديد مي‌كرد، اقدام به خنثي‌سازي بمب و انتقال آن كرد.
با شروع تظاهرات مردمي، نقشي كارساز در اداره و هدايت تظاهرات عظيم مردمي از خود نشان داد.
حضور او در اين صحنه‌ها با توجه به مأموريت‌هاي محول، حضوري مسلحانه بود و در كنار آن با ارتباطات وسيعي كه با مبارزان خارج از مرز داشت، اقدام به سازماندهي مسلحانه مردم كرد. با وجود اينكه در جريان ورود حضرت امام (رحمه‌الله عليه) به ايران اسلامي گروه‌هاي متعددي داوطلب حفاظت معظم‌له بودند به امر شهيدان بزرگوار، آيت‌اله دكتر بهشتي و حاج مهدي عراقي مسئوليت حفاظت از امام (رحمه‌الله عليه) را در تمامي مسير فرودگاه تا بهشت‌زهرا به عهده گرفت. او در اوج مبارزات و در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي نقش برجسته‌اي داشت. پادگان جمشيديه به فرماندهي او سقوط كرد و صدا و سيما را او از لوث عوامل رژيم پاكسازي كرد و در اختيار امت سلامي قرار داد و در درگيري‌هايي كه به سقوط رژيم طاغوت منجر گرديد از ناحيه پا مجروح شد ولي مجدانه به تلاش‌هاي خود ادامه داد. در آن وضعيت خاص پيروزي انقلاب اسلامي يكي از استوانه‌هاي مستحكم نظام اسلامي در مقابل جريانات ضد انقلابي بود.
پس از پيروزي انقلاب شخصاُ اداره زندان اوين را به عهده داشت و به انتظام و كار عميق فرهنگي در آنجا همت گماشت و در كنار آن به كار سازماندهي كميته‌ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پرداخت. آقاي هاشمي رفسنجاني در مورد اين بخش از زندگاني تابناك او مي‌گويد: «شهيد بروجردي از پيشتازان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و از بنيانگذاران اين نهاد بود». او يكي از 12 نفري بود كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را بنيان‌گذاري كرد و با اداره پادگان ولي‌عصر (عج) تهران، پايگاه قدرتمند دفاع از انقلاب اسلامي را در تهران سازماندهي نمود. مبارزات و تلاش‌هاي شبانه‌روزي او در خنثي‌سازي انواع توطئه ها از جمله غائله تركم صحرا، كودتاي نوژه و مبارزه با نفاق و ليبراليسم، كارساز و تعيين كننده بود. او مجاهدي بود كه براي اداي تكليف شرعي سر از پا نمي‌شناخت و بحق،‌اسوه مجاهدان و صابران بود. به همين دليل با تثبيت اوضاع در مركزيت نظام و از آنجا كه تكليف خويش را در هجرت و جهاد در منطقه غرب كشور ديد بي‌درنگ به آنجا مهاجرت كرد و در آنجا بود كه كار سترگ و ماندني خويش را آغاز كرد.
شهيد محمد بروجردي، اين مجاهد خستگي‌ناپذير با رفتار و عمل خويش پيام‌رسان انقلاب اسلامي بود؛ رفتاري كه از انساني وارسته و خودساخته و مسلط بر نفس و رها گشته از تمايلات دنياي و نفساني و عملي كه از مجاهد حاضر در صحنه وعاشق شهادت انتظار مي‌رود. او براستي يك از حجت‌هاي برجسته انقلاب اسلامي بود. او نمونه و الگوي انسان‌هايي بود كه انقلاب اسلامي و معلم كبير اين انقلاب حضرت امام خميني (رحمه‌الله عليه) نويد آن را به بشريت مي‌دهد. انساني كه در راه اعتلاي پرچم خونين كربلاي حسيني، دست از آلايش‌هاي دنيا شسته و دل به قرب محبوب سپرده و در خيل كاروانيان نور، سرود بلند رهايي سر داده و چشم از اقاليم وجود بسته و قفس تنگ جسم را شكسته و به سوي يار پر كشيده و خلعت الهي شهادت را پوشيده‌اند. اينان زندگان شهيدند و شهيدان زنده و رسالت خويش را نجات بشريت و ارزش‌هاي والاي انسانيت از چنگال طواغيت مي‌دانند و زندگيشان سفرنامه حماسي جاودانگي است. انسان‌هايي كه هر كدام، نمونه و مثل اعلايي از بندگان خالص خدا و انسان اسلام ناب محمدي (صلي‌الله عليه و آله) كه امام (رحمه‌الله عليه) منادي آن بود، هستند و ستارگان درخشان انسانيت كه نشان در گمناني يافته‌اند.
او دو كار بزرگ درغرب كشور انجام داد: 1- تفكر صحيح و اسلامي مبارزه با اغيار را كه براي حق جويان روشي نو و سازنده بود و نقشي بديع از آزادي و‌ آزادساري را آشكار مي‌ساخت، تبيين كرد و همگان را بدان رهنمون ساخت. 2- با فرماندهي و مديريت اسلامي در دو جبهه داخلي و خارجي جهاد افضل رزمندگان خطه غرب را هدايت و رهبري كرد. آنچه را او به عنوان نظريه‌پردازي واقعي مبارزات اسلامي در فراروي مبارزان قرار داد، نگرش ارزشي انقلاب اسلامي نسبت به مبارزه و دشمن و خودي بود؛ چرا كه انقلاب اسلامي به فرموده شهيد بزرگوار، آيت‌الله بهشتي انقلاب ارزش‌هاست و مي‌بايد در تمام مسائل مبارزاتي و اجتماعي، مشي و روش خاص ارزشي خود را اعمال كند. اين انقلاب در تاريخ معاصر بشري پديده‌اي است بديع كه برخلاف ساير نهضت‌ها و حركت‌هاي شكل‌گرفته در عصر حاضر كه در چارچوب فرهنگ‌ها و ايدئولوژي‌هاي غيرالهي حركت كرده و داراي انديشه الهي و هويت ممتاز و يگانه و منحصر به فردي است كه بر مبناي نگرش خاص خود به انسان و اجتماع راه‌‍‌‌حل هاي بديع رويارويي با بحران‌ها را ارائه مي‌دهد و در بيشتر موارد در تضادي بنيادين با نظريه‌هاي ارائه شده توسط ديگر مكاتب است. اين ايده‌ الهي در اصول و روش‌ها بويژه با توجه به هويت ضداستكباري و ظلم‌ستيز انقلاب اسلامي در منطقه كردستان توسط شهيد بزرگوار سردار محمد بروجردي اين شاگرد لايق مكتب اسلام و ولايت و جهاد به شيو‌ه‌اي عملي ارائه شد. نگاهي به انديشه‌ها و افكار الهي اين بزرگمرد كه از زلال مكتب اسلام، امام راحل (رحمه‌الله عليه) و روحانيت سيراب گشته، روشنگر اين مهم است كه آنچه او مطرح كرد، منبعث از رهنمودهاي الهي امام امت است.
او قسمت‌هاي نغز و حكيمانه سخنان رهبر انقلاب اسلامي را كه در مقاطع مختلف و به مناسبت‌هاي گوناگون بيان فرموده‌ بودند، آويزه گوش و محور عمل خود و همرزمانش قرار داد و در واقع اصول اساس ومبناي حركت خود را بر آنها استوار ساخت. بخشي از اين مباني كه نص بيان امام شهيدان، حضرت روح‌الله و داراي چنين نگرش ارزشي بلند است عبارتند از:
1- اسلام براي همين آمده است كه راه مستقيم انسانيت را به مردم جهان ارائه بدهد و حتي‌الامكان خودش تعقيب كند براي برگرداندن منحرفين به راه راست اسلامي.
2- ... ؛ اسلام بلكه تمام مكتب‌هاي توحيد در طول تاريخ براي اصلاح بشر آمده است.
3- خطاب به مردم منطقه: اسلام به شما محبت دارد، رحمت اسلام به سوي شما باز است.
4- خطاب به فرماندهان: حتي‌الامكان با ملايمت رفتار كنيم.
5- حساب اين مردم مستضعف از شورش جداست.
6- براي عموم مردم، ترس و نگراني مفهوم ندارد.
7- بسيج عمومي براي استخلاص مردم از اشرار
8- آباد نمودن به بهترين وجه
9- ارائه حقوق همه با عدالت اسلامي
01- درهاي رحمت خداوند بزرگ بر روي شما باز است. به صفوف فشرده ملت بپيونديد و در پناه اسلام آسوده خاطر به زندگاني شرافتمند خود ادامه دهيد.
11- ما بايد جلو مفاسد را بگيريم. همه موظفيم مصالح اسلام را حفظ كنيم.
در واقع به استناد اين تدابير حكيمانه و قرآني، خط مشي كلي انقلاب اسلامي در رويارويي با ضدانقلاب داخلي را اين گونه ارائه داد:
1- تلاش اصلي رهايي و فلاح انسان‌ها و اداي حقوق همه با عدالت اسلامي است.
2- مردم كرد خودي هستند و صيانت از آنان لازم
3- حساب مردم كرد از ضدانقلاب جداست.
4- خطاب به فرماندهان: حتي‌الامكان با ملايمت رفتار كنيم.
5- حساب اين مردم مستضعف از شورش جداست.
6- براي عموم مردم، ترس و نگراني مفهوم ندارد.
7- بسيج عمومي براي استخلاص مردم از اشرار.
8- آباد نمودن به بهترين وجه
9- ارائه حقوق همه با عدالت اسلامي
01- درهاي رحمت خداوند بزرگ بر روي شما باز است. به صفوف فشرده ملت بپيونديد و در پناه اسلام آسوده خاطر به زندگاني شرافتمند خود ادامه دهيم.
11- ما بايد جلو مفاسد را بگيريم. همه موظفيم مصالح اسلام را حفظ كنيم.
در واقع به استناد اين تدابير حكيمانه و قرآني، خط مشي كلي انقلاب اسلامي در رويارويي با ضدانقلاب داخلي را اين گونه ارائه داد:
1- تلاش اصلي رهايي و فلاح انسان‌ها و اداي حقوق همه با عدالت اسلامي است.
2- مردم كرد خودي هستند و صيانت از آنان لازم
3- حساب مدم كرد از ضدانقلاب جداست.
4- با مردم كرد مي‌بايد با رحمت و عطوفت برخورد و با ضدانقلاب با حدت و بر مبناي اصول و ضرورت
5- حكومت براي تعالي انساني است و لاغير
6- فداكردن خود براي صلاح خودي و هدم اغيار.
او اهداف اصلي واساسي را مردمي كردن امنيت و تغيير فرهنگ و نظام ارزشي از طاغوت بهالله و نابودي قدرت نظامي دشمن و ايجاد امنيت نسبي براي برقراري امنيت پايدار مي‌دانست و اين بناي حركت سپاهيان اسلام و رزمندگان ارتش توحيد در منطقه شد كه مشحون از حماسه‌ها براي دفا ع از حق و صيانت از مردم بود؛ صيانتي كه به جهت شهادت افراد بسياري از بهترين فرزندان اين آب و خاك انجام پذيرفت. او پيام‌آور نگرش ارزشي انقلاب اسلامي بود. هنگامي كه از تهران عازم كردستان بود شهيد بزرگوار آيت‌الله بهشتي به فرمود:«من اميدوارم شما به عنوان يك انقلابي، پيام ‌رسان انقلاب اسلامي باشيد».
او مي‌گويد «ما مأموريم اما مسئول و متعهد ...» و چه نيك و متعهدانه عمل كرد و چه نيك در دل مردم جاي داشت. حرف او اين بود كه «ما بايد به ابرقدرتها بفهمانيم كه صف مردم از صف ضدانقلاب جداست. در كردستان، مردم مسلمان، جمهوري اسلامي را مي‌خواهند لذا وقتي دست رحمت جمهوري اسلامي بر سر آنها گسترده شود سلاح به دست مي‌گيرند و با تمام قدرت با ملحدان غاصب به جنگ خواهند پرداخت».
آري حقيقت همين بود كه مهاجران و انصار انقلاب اسلامي، سلاح در دست و تكبيرگويان، همه با هم نيروي كفر ار در هم كوبيدند و حاكميت اسلام را در آن منطقه برقرار كردند. نام اين شهيد سعيد با حركت‌هاي عميق انقلاب اسلامي در غرب كشور قرين است و تفكري كه ايشان مطرح كرد، چراغي فراراه همه سرداران و رزمندگان سپاه اسلام، اعم از سپاهي، ارتشي، بسيجي، نيروهاي بومي و نيروهاي انتظامي بود.
او مي‌گويد: «حاكميت ضدانقلاب بايد از بين برود تا مردم بتوانند آزاد فكر كنند و آزاد با انقلاب قرار بگيرند و ... بايد كار فركي كرد، كار فرهنگي كرد، بيداري ايجاد كرد و زحمت كشيد ... ما در واقع خيلي جاها با خون، توطئه‌ها را خنثي كرديم ... در كردستان زياد ناظر اين بوديم. روح كلي مردم كردستان، چه مناطق آزادشده و چه آنهايي كه در دست ضدانقلاب است در آرزوي امنيت و حاكميت دولت جمهوري اسلامي است و گروه‌ها اصلاً پايگاه مردمي ندارند و ما بايد جران‌هايي ايجاد كنيم تا روح‌ انقلاب بين مردم زنده شود و اين مردم محروم را با زبان خودشان و فرهنگ خودشان رشد دهيم ان‌شاءالله»
در مورد مردم كردستان مي‌گفت:
«مردم و توده ستم‌كشديه و مستضعف كردستان حسابشان از ضدانقلاب جداست. مردم را بايد از آنها جدا كرد و با ضدانقلاب با قاطعيت هرچه تمامتر برخورد نمود و با مردم در كمال مهرباني و خوشرويي برخورد، و آنها را روشن و بيدار كرد.»
او با چنين ديدي، وظيفه سترگ خويش را آغاز كرد و باعث و باني حركت عميق و اساسي درمنطقه كردستان شد به گونه‌اي كه به عنوان «مسيح كردستان» لقب گرفت.
يكي از همرزمان كردستاني وي به او مي‌گويد:
«شما فرشته‌ايد. قدر شما قدر يك آدم معمولي نيست، رحم شما رحم خداست. عشق شما همينطور.»
او در يكي از نبردها خطا به مردم آن خطه مي‌گويد، «من عاشق مردمي مثل شما هستم».
باز مي‌گويد: «ما بدون مردم هيچ ‌كاري را از پيش نمي‌بريم» و در جايي مي‌فرمايد: «باور كنيد كليد حركت انقلاب در كردستان به دست همين مردم زجر كشيده است».
اين اعتقاد را ايشان بارها شخصاً در عمل نشان داد. او خود در برخورد با مردم نمونه بود. در اوج عمليات آزادسازي از مناطق كردستان وقتي به او خبر دادند كه زني را بايد سريعاً به بيمارستان رساند او شخصاً با وجود خطراتي كه او را تهديد مي‌كرد به سراغ خانه آن زن رفت و به اتفاق شوهرش آن زن را به بيمارستان رساند.
شهيد حاج محمدابراهيم همت درباه‌اش مي‌گويد:
«او نقش عظيمي در امنيت منطقه داشت و حق بزرگي بر گردن كردستان دارد. آنقدر برخورد بروجردي با مردم خوب بود. يكي از نمونه‌هاي آشكار اين برخورد، اعتقاد بروجردي به بسيج توده‌هاي مردم و برادران عزيز كردمان بود كه آن را در لواي سازمان معتبر پيشمرگان مسلمان كرد متجلي ساخت و خود از بنيانگذاران آن بود».
شهيد بروجردي عاشق فلاح مسلمين بود و يكي از دعاهاي او به پيشگاه باري تعالي اين بود كه:
«خدايا خود مسلمين را در سطح جهان بيدار كن كه اينها اهميت انقلاب را درك كنند. به انقلاب و اسلام عمل كنند تا ان شاءالله هرچه سريعتر اين آمريكا و قدرت‌هاي بزرگ از بين بروند».
او فرمانده مجاهدان جهاد خاموش كردستان بود كه مقام معظم رهبري در وصف آنان فرمودند:
«جهاد في‌سبيل‌الله هرچه دشوارتر، با فضيلت‌تر و درخشانتر و ماندگارتر، شما در كردستان به چنين جهادي در برابر دشمنان خدا كمر بسته‌ايد. خداوند از شما قبول فرمايد».
جهاد با فضيلت رزمندگان جبهه توحيد، غرب كشور در تحت فرماندهي او بود. او با روشن‌بيني منطقه كردستان را قدم به قدم از لوث وجود ضدانقلاب پاكسازي كرد و به مردم كرد، نعمت امنيت و رهايي بخشيد بارها تا مرز شهادت پيش رفت، در محاصره افتاد و زير رگبار شديد سلاح‌هاي خصم قرار گرفت و مجروح شد. او شهيد زنده بود. آقاي هاشمي رفسنجاني دراين ارتباط مي‌فرمايد: «شهيد بروجردي بعد از انقلاب در مناطق خطرآفرين كردستان زندگي كرد، مبارزه كرد و جنگيد».
بدن مطهر سراسر جراحت او سندي بر اين تلاش و تعالي وقفه بود. سردار شهيد حاج محمدابراهيم همت در اين باره مي‌گويد:
«پاكسازي پاوه تا مرز، جوانرود تا مرز، مريوان تا مرز، هميشه به فرماندهي اين برادر بزرگوار بود».
فرماندهي عمليات سخت و صعب‌العبور پيرانشهر و سردشت را به عهده داشت. تپه به تپه از حين سقوط تا قبل و بعد از سقوط در كنار رزمندگان حركت مي‌كرد. شهيد بروجردي در تمام رفتارهايي كه از خود بروز مي‌داد، دريافته بود كه او از اين جهان نيست و بدان تعلق خاطري نداشت و دلبستگي براي او ايجاد نشده بود. هوس برايش معنا نداشت. او را بحق بايد سردار بزرگ آزاديبخش منطقه غرب كشور از لوث وجود ضدانقلاب دانست. او در همه جا حاضر بود، در استانهاي كرمانشاه، كردستان و آذربايجان غربي نام شهيد بروجردي براي مردم كرد، نامي اميدبخش و اطمينان بخش و براي ضدانقلاب مايه هراس بود.
پاكسازي بسياري از شهرهاي كردستان و محورهاي مواصلاتي اصلي و مناطق صعب‌العبور كردستان و مرز ديگري با رژيم بعثي را او در دوران فرماندهي خود در منطقه غرب كشور به عهده داشت و نقش كارسازي و تعيين‌كننده او در اضمحلال ضدانقلاب و منكوب كردن رژيم بعثي فراموش ناشدني است. او هم فرمانده و هم رزمنده بود. در عمليات بانه ـ سردشت خود در پيشاپيش رزمندگان و همگام با سردار شهيد ناصر كاظمي حركت مي‌كرد و در عمليات پيرانشهر ـ سردشت پس از شهادت سردار كاظمي و سردار گنجي‌زاده، خود اداره صحنه نبرد را به عهده داشت. در آن اوضاع او را ديدم چون گذشته با صلابت، متوكل و داراي چهره‌اي مطمئن و آرام و پيوسته درجوش و خروش براي تداوم عمليات بود و به دوستاني كه فقدان اين سرداران برايشان سخت و سنگين بود و در بهت وحيرت فرو رفته بودند، درس عملي صبر و استقامت و رضايت به خواست معبود مي‌داد. او واقعاً در توكل اسوه بود و كسي بود كه خود را به خدا سپرده بود و راضي به رضاي او بود و در مقابل مصائب چون كوه استوار بود. او با وجود وسعت حوزه عمل در رويارويي با ضدانقلاب، چه در دوران فرماندهي منطقه غرب كشور وچه زمان بنيانگذاري قرارگاه حمزه سيدالشهدا (عليه‌السلام) جلوه درخشان ديگري هم داشت و آن مبارزه عاشورايي با دشمن بعثي بود.
عمليات مطلع الفجر، محمد رسول‌الله (صلي‌الله عليه و آله)، عمليات سرپل ذهاب و جلوگيري از سقوط آن و ... با فرماندهي و هدايت او انجام پذيرفت. در اين سلسله عمليات ضربات سختي بر دشمن بعثي وارد گرديد و از مناطق وسيعي به عقب رانده شد. او ده‌ها عمليات عليه دشمن بعثي طراحي و اجرا كرد و در كنار آن با رزمندگان اسلام در جنوب نيز همكاري عملي داشت. او بازوي مطمئن فرماندهي سپاه اسلام بود و با مديريت عالي خويش، فرماندهان بسياري را تربيت و تقديم سپاه اسلام كرد كه از آن جمله سردار شهيد ناصركاظمي، فرمانده ناحيه كردستان، سردار جاويدالاثر حاج احمد متوسليان، فرمانده لشكر 27 ، سردار شهيد حاج محمدابراهيم همت فرمانده لشكر 27، سردار شهيد عباس كريمي فرمانده لشكر 27، سردار شهيد رضا چراغي فرمانده لشكر 27، سردار شهيد محمود كاوه فرمانده لشكر ويژه شهدا، سردار محمد گنجي‌زاده فرمانده لشكر ويژه‌ شهدا و ده‌ها سردار بومي و غيربومي ديگر بود.
او معلم اخلاق، مردم و رزمندگان بود و اين جلوه زيباي وجودي و شخصيتي‌اش بر تمامي اوصاف زيباي ديگرش برتري آشكاري داشت و علاوه بر سوابق درخشان در مديريت و فرماندهي خلاق، شجاعت و وسعت ديد، داراي معنويتي استثنايي و اخلاقي نيكو و خلقي خوش بود به گونه‌اي كه شهيد آيت‌الله محلاتي درباره‌اش مي‌گويد:
«من وقتي آمدم در سپاه فرماندهي نداشت. در سپاه صحبت از اين بود كه چه كسي لياقت دارد براي فرماندهي كل سپاه، ما در بين اين رفقا مطالعه كرديم حتي من رفتم باختران در آنجا بررسي و مطالعه كردم راجع به شخصيت مرحوم شهيد بروجردي و تصميم گرفتم ايشان را بياورم فرمانده كل سپاه بكنم».
شهيد همت درباره‌اش مي‌گويد:
«وقتي موفق شديم ضدانقلاب را عقب بزنيم اولين ديدار ما با ايشان آغاز شد. در چهره اين مرد روحاني و اين ميرزا تبسم عجيبي ديديم كه براي اولين بار در زندگي احساس كرديم با مردي آشنا شدم كه در همه زمينه‌هاي اخلاقي با ديگران تفاوت دارد. ما شاگردي اين آقا و معلم كبير و اين ميرزا را به عهده داشتيم».
اينكه سرداران سپاه اسلام شاگرد او باشند از افتخاراتشان بود. نمازهاي شب او را شاهد بودم كه با چه خضوعي و در خفا مي‌خواند. او همان وقتي كه محافظت حضرت امام (رحمه‌الله‌ عليه) را به عهده داشت اهل تهجد بود و در منطقه نبرد نيز اين سنت حسنه را در اوضاع سخت حفظ كرد و همواره چهره نوراني و شاديبخش او حكايت از اين معناي پر رمز و راز داشت.
سردار شهيد كاظمي و ساير فرماندهان وقتي احساس ضعف مي‌كردند به ملاقات او مي‌شتافتند و انگيزه و روحيه مي‌گرفتند. ملاقات با او چنان فرماندهان را قوت مي‌بخشيد كه مشكلات طاقت ‌فرساي آن دوران را با قدرت و صلابت تحمل مي‌كردند و جانانه بر پيش رفته، خصم را در هم مي‌كوبيدند. به قول سرتيپ شهيد آبشناسان «او مظهر توكل بود».
در عمليات‌ها دائم با خداي خود در حال زمزمه بود و هر تصميمي را با گفتن بأذن الله مطرح مي‌كرد. آنچه شديداَ به آن حساس بود انجام تكليف و انجام وظيفه بود و مي‌گفت:
«راه امام، راه سعادت است». او بحق اسوه پاسداران انقلاب اسلامي بود. همرزم او برادر محسن رضايي، درباره‌اش مي‌گويد:
«قدر اين سردارها را بدانيد. زندگاني آنها را مطالعه كنيد و با شگفتي‌هايي كه آنها ساخته‌اند آشنا شويد».
شهيد بروجردي و شهيد آبشناسان، فرمانده عملياتهايي در شمال غرب كشور بودند كه امام امت رضوان‌الله تعالي عليه درباره آن فرمودند:
«اسلام و مسلمانان متعهد به اين پيروزي‌هاي چشمگير شما چشم دوخته‌اند و از ياد هيچ يك از ما نخواهند رفت. شما فرزندان ملت هستيد. فتحي كهبه دست شما صورت گرفت براي ملت سرافرازي بود».
راستي چقدر به ياد شهيد بروجردي و راه او هستيم. مقام عظماي ولايت، رهبري مكرم انقلاب اسلامي مي‌فرمايند:
«چهره شهيد بروجردي را بازسازي كنيد ... آن صورت نجيب و سالم. آن آدم كم‌حرف و پركار و مؤمن را درست نشان دهيد، حالاتش را نشان بدهيد».
آخرين كلامي كه او در روز قبل از شهادت خونبار خويش، كه حاكي از حالات متعاليش در آن اوج تعالي و معنويت بود، اين بود:
«اگر شهيد شدم صبر داشته باشيد».
شاهدان شهادت او در خطه خونرنگ سرزمين جهاد و شهادت گفتند كه او در لحظه شهادت نيز، چون گذشته تبسم بر لبانش نقش بسته بود و گويا كلام «فزت و رب الكعبه» را زمزمه مي‌كرد.
آري او مصداق برجسته اين كلام امام شهيدان بود كه فرمودند:
«هنر آن است كه بي‌هياهوهاي سياسي و خودنمايي‌هاي شيطاني براي خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي هدف كند نه هوا و هوس و اين هنر مردان خداست». او اين گونه بود.
آيا كسي هست كه لبيك‌گوي پيام امام و رهبرمان باشد و اين نداي ولايت، عبادت، استقامت، عدالت، شهامت، شهادت و خدمت خالصانه اين سردار شهيد را از مأذنه‌هاي ايمان و شرف زياد كند.
بكوشيم تا از منتظران باشيم كه شهيدان بر عهد خويش، استوار تا شهادت ايستادند و بايد از منتظران بود.

[url=http://www.ciw8.ir/commanders.asp?show=text&ID=19840&Pa=15]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر شهید بروجردی نبود معلوم نبود الان کردستان چه وضعی داشت؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درسته سعيد جان اين شهيد والامقام وزنه موثر و انقلابي و باگذشت بود كه حساب مردم عادي رو از عده اندكي شورشي و ضد انقلاب جدا مي كرد و همين برنامه هاي ايشان نقش موثري در كنترل ضد انقلاب در كردستان داشت در مورد امضاء هم حق با شماس ظرفيت فايل 40 ك ب بود نمي دونستم رزوليشنش اينقدر بالاست. icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام

شهيد محمد بروجردي به سال 1333 هـ .ش در روستاي «دره‌گرگ» از توابع شهرستان بروجرد، در خانه‌اي محقر اما مصفا به عشق و نور الهي و ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) پا به عرصه وجود گذاشت و گويي از زمان نوزادي که آواي حق (اذان و اقامه) در گوشش طنين افکنده بود، خود را براي مبارزه و جهاد با دشمنان خدا آماده کرد.‏
در شش سالگي پدر بزرگوار خود را از دست داد و مادرش با همه مشکلات و سختي‌هايي که وجود داشت، تمامي هم و غم خود را براي تربيت وي به کار بست.‏
محمد در هفت سالگي وارد مدرسه شد، اما به دليل شرايط مادي خانواده، تحصيل در کلاس‌هاي شبانه توام با کار و تلاش روزانه را انتخاب کرد و خانواده را در تامين زندگي شرافتمندانه، مدد رساند.‏
مبارزه با طاغوت
مدت کوتاهي از ازدواجش نگذشته بود که به خدمت سربازي فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستم‌شاهي بود، از خدمت سربازي گريخت و براي ديدار حضرت امام (ره) راهي عراق شد، ولي در مرز دستگير شد و شش ماه، در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌هاي رژيم به سر برد.‏
او که قلبي مالامال از عشق به حضرت امام (ره) داشت و کينه و نفرت از نظام شاهنشاهي در وجودش موج مي‌زد، با ياران حضرت امام (ره) از جمله، شهيد حاج مهدي عراقي مرتبط شد و همواره سعي مي‌کرد در تمامي مراحل مبارزه نقش خود را به عنوان يک مقلد و تابع ولي فقيه به اثبات برساند.‏
شهيد بروجردي ضمن ارتباط با شخصيت‌هاي اسلامي و انقلابي علاوه بر خودسازي و کسب فيض، به بعضي از امور مربوط به انقلاب، همچون تکثير و توزيع اعلاميه‌ها و نوارهاي سخنراني حضرت امام (ره) اشتغال داشت. اما به اين حد قانع نبود و جنگ مسلحانه و برخورد محکم با رژيم ستم‌شاهي را سرآغاز مبارزه امت اسلامي ايران مي‌دانست. به همين منظور به همراه چند تن ديگر از مبارزان به سوريه رفت و ضمن ارتباط با امام موسي صدر و شهيد محمدمنتظري به فراگيري و آموزش نظامي و چريکي پرداخت تا خود را براي مرحله‌اي مهم‌تر آماده کند.‏
در سوريه و لبنان با شهيداني چون شهيد چمران و شهيد محمد منتظري آشنا شد و در کنار فراگيري مسائل نظامي، از خلق و خوي پسنديده و اخلاق وارسته و انقلابي اين شهيدان نيز بهره‌هاي وافري برد و همين اخلاص و عشق به اسلام بود که او را در چنين محيط‌هايي بدون تاثيرپذيري از جريانات چپي و التقاطي حفظ کرد.‏
پس از قيام 19 دي ماه سال 1356 در قم با اخذ مجوز شرعي از برخي علما و روحانيون پيرو حضرت امام خميني (ره)، عمليات نظامي عليه رژيم را شروع کرد و تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي بي‌وقفه به مبارزات خود ادامه داد.‏
تلاش مستمر شهيد بروجردي در راه به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي به عنوان يک نيروي مبارز و سردار آقا امام زمان(عج) در مراحل مختلف قبل و پس از پيروزي ادامه داشته است.‏
پس از پيروزي انقلاب
هنگامي که بازگشت حضرت امام خميني (ره) حتمي شد، محمد به عنوان مسئول حفاظت حضرت امام (ره) از طرف شهيد بهشتي و شهيد عراقي انتخاب شد و در طول مسير با عشق و علاقه‌اي قلبي به اين کار مبادرت ورزيد و در مدرسه رفاه نيز در آن دوران حساس، به عنوان مسئول حفاظت، ايفاي نقش کرد.‏
در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زماني که عوامل داخلي ابرقدرت‌ها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشين به راه انداختند، با فرمان تاريخي حضرت امام (ره) مبني بر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد.‏
پس از تصويب طرح تشکيل سازمان پيشمرگان کرد مسلمان، مسئوليت اين کار از طرف شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي و آيت‌الله‌‌هاشمي رفسنجاني به ايشان سپرده شد. اقدامات موثر اين تشکيلات در کردستان، سازماندهي ضدانقلاب و نقشه‌هاي مزورانه اجنبي‌پرستان را بر هم زد و آرزوي ايجاد اسرائيل دوم در کردستان را در دل آمريکا و اياديش دفن کرد.‏
در کردستان تمامي حرکات ضدانقلاب را به عنوان فرمانده عمليات زير نظر داشت. در جريانات پاوه، درگيري سنندج و حوادث دردناک شهرهاي کردستان همواره يکه‌تاز مقابله با ضدانقلاب بود و شهرها يکي پس از ديگري با دلاوري‌هاي شهيد بروجردي و يارانش آزاد شدند.‏
او دوشادوش شهيد کاظمي از پاوه حرکت کرد و در پاکسازي بانه و سردشت، که نقطه اتکاي بسيار بزرگ ضدانقلاب به شمار مي‌رفت، سهم به سزايي داشت.‏
شهيد بروجردي پس از شهادت شهيد کاظمي و شهيد گنجي‌زاده مستقيماً فرماندهي عمليات بسيار سخت در مناطق صعب‌العبور مسير پيرانشهر و سردشت را به عهده گرفت و شجاعانه در کنار رزمندگان اسلام لرزه بر اندام ضدانقلابيون انداخت.‏
به راستي که او حق بزرگي بر گردن کردستان دارد. او بارها مي‌گفت: «آن کس که مردم کردستان را دوست داشته باشد مي‌تواند در کردستان کار کند.» و مي‌گفت: «من به اين مردم محروم و ستمديده علاقه دارم.»‏
بروجردي در کلام دوستان
شهيد بزرگوار حجت‌الاسلام والمسلمين محلاتي در وصف وي گفته است: «به قدري متواضع بود که هيچگاه «من» نمي‌گفت و از خود تعريف نمي‌کرد و هميشه به دنبال کار بود. آنچه براي او مطرح بود، فداکاري، ايثار و مبارزه بود. جهاد و فداکاري او در حد اعلي بود و شايد کمتر برادري به قدر اين شهيد در غرب خدمت کرده باشد... پاک زندگي کرد و پاک از دنيا رفت».‏
سردار سرلشکر پاسدار محسن رضايي فرمانده سابق سپاه پاسداران نيز در سخناني پيرامون اين شهيد بزرگوار مي‌گويد: پيروزي ما در عمليات «بازي‌دراز» و همچنين «قصرشيرين» مديون اين شهيد بزرگوار است.‏
عشق و علاقه وصف ناشدني آن شهيد به مردم کردستان تا حدي بود که در سخت‌ترين شرايط، به مشکلات مردم مي‌انديشيد و چون خود فردي زجر کشيده بود، با احساس عميق ديني همواره به محرومان فکر مي‌کرد.‏
سردار شهيد حاج محمد ابراهيم همت نيز درمورد نفوذ کلام او چنين گفته است: «بودند برادراني که بر اثر فشار کار خسته شده بودند ولي بعد از چند دقيقه صحبت با شهيد بروجردي، تمامي مسائل آنها حل مي‌شد و با دلي‌ گرم و اميدوار دوباره سراغ کارشان مي‌رفتند.‏
ما شاگرد او بوديم. ايشان داراي يکسري ويژگي‌هاي اخلاقي خاصي بودند که شايد من در طول زندگيم از کمتر انساني ديده‌ام و ولايت‌پذيري در اين انسان بزرگ، استقامت و پايداري، اخلاق حسنه، خصوصاً در برخوردهاي اجتماعي از ويژگي‌هاي خاص اوليه اين مرد بود.‏
او خيلي ساده از خطاي ديگران درباره خويش مي‌گذشت و به اشتباه خود اعتراف داشت و طلب عفو مي‌کرد.»‏
شهادت شهيد بروجردي
در تاريخ اول خرداد 1362 در حالي که با عده‌اي ديگر از همرزمانش در مسير جاده مهاباد، نقده حرکت مي‌کردند بر اثر انفجار مين به آرزوي ديرينه‌اش که سال‌ها در نمازها و نيايش‌هاي نيمه شبش از درگاه خداوند مي‌طلبيد رسيد و به فوز عظيم شهادت نائل شد.‏
يکي از افرادي که در صحنه شهادتش حضور داشت مي‌گويد: پس از انفجار وقتي من بالاي سر او رسيدم مانند هميشه تبسم بر لبانش نقش بسته بود و من احساس کردم که او کلام مولايش را تکرار مي‌کند: «فُزتُ وَ رَبّ الکَعبَه»
روحش شاد و راهش پر رهرو باد... ‏
http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2010\05\05-26\14-29-05.htm&storytitle=شهيد%20بروجردي؛%20مسيح%20كردستان[/color]


[color=#00BFFF][[/color][color=#01BFF9]b[/color][color=#03C0F4]][/color][color=#04C0EE]ت[/color][color=#06C1E8]ا[/color][color=#07C1E3]پ[/color][color=#08C1DD]ي[/color][color=#0AC2D7]ك[/color][color=#0BC2D1] [/color][color=#0DC3CC]ا[/color][color=#0EC3C6]ر[/color][color=#0FC3C0]س[/color][color=#11C4BB]ا[/color][color=#12C4B5]ل[/color][color=#13C4AF]ي[/color][color=#15C5AA] [/color][color=#16C5A4]ب[/color][color=#18C69E]ر[/color][color=#19C699]ا[/color][color=#1AC693]د[/color][color=#1CC78D]ر[/color][color=#1DC787] [/color][color=#1FC882]د[/color][color=#20C87C]ر[/color][color=#21C876]ي[/color][color=#23C971]ا[/color][color=#24C96B] [/color][color=#26CA65]ب[/color][color=#27CA60]ا[/color][color=#28CA5A] [/color][color=#2ACB54]ت[/color][color=#2BCB4E]ا[/color][color=#2CCB49]پ[/color][color=#2ECC43]ي[/color][color=#2FCC3D]ك[/color][color=#31CD38] [/color][color=#32CD32]ش[/color][color=#31CB31]ه[/color][color=#2FC92F]ي[/color][color=#2EC72E]د[/color][color=#2CC42C] [/color][color=#2BC22B]ب[/color][color=#2AC02A]ر[/color][color=#28BE28]و[/color][color=#27BC27]ج[/color][color=#26BA26]ر[/color][color=#24B824]د[/color][color=#23B523]ي[/color][color=#21B321] [/color][color=#20B120]ا[/color][color=#1FAF1F]د[/color][color=#1DAD1D]غ[/color][color=#1CAB1C]ا[/color][color=#1AA91A]م[/color][color=#19A719] [/color][color=#18A418]ش[/color][color=#16A216]د[/color][color=#15A015].[/color][color=#139E13]
[/color][color=#129C12]
[/color][color=#119A11]j[/color][color=#0F980F]a[/color][color=#0E950E]c[/color][color=#0D930D]k[/color][color=#0B910B]t[/color][color=#0A8F0A]u[/color][color=#088D08]r[/color][color=#078B07]b[/color][color=#068906]o[/color][color=#048604][[/color][color=#038403]/[/color][color=#018201]b[/color][color=#008000]][/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دريا جان دستت درد نكنه خداوند ما را از پيروان راه اين شهداي والا مقام قرار دهد انشاء الله.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون دوستان - در مورد سوابق عملیاتی و تکنیکهای این شهیدان بزرگوار و نحوه شهادت اونها هم اگر اطلاعاتی دارید قرار بدهید .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسمه تعالي

با سلام

[size=18][color=green]تصاويري از شهيد[/color] [color=red]بروجردي[/color] [color=green]و پيكر پاكش بعد از[/color] [color=red]شهادت[/color][/size]



[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/250327628203611039143675893581944168.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/21517122019415224759185143242234794128170131.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/11084209815218913713150180236613522145128.jpg[/img]

يادش گرامي و راهش مسيرمان باد.....

يا علي مدد. نجف47

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.