hans

Members
  • تعداد محتوا

    1,230
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hans

  1. [quote] جناب هانس بنده خودم رو عرض می کنم نه وکیل مدافع استالینم نه شوروی. شاید کسی بیش از من تو این سایت از جنایتهای استالین و از نقائص سیستم شوروی باخبر نباشه. اما بحث اینه که انسان نباید از دایره منطق و انصاف خارج بشه. اون مسائلی که شوروی در ایران درست کرد، در برابر بلاهایی که امریکا سر کشور آورد هیچه. خوبه یادی کنیم از کودتای 28 مرداد، و بازگشت به قدرت یکی از حقیرترین دیکتاتورهای مملکت ما توسط امریکای عزیز. یادی کنیم از 30 سال خونه خرابی، تحریم و حق خوریی که این کشور دموکراتیک و مدافع بشریت سر ملت ما آورد. خوبه داریم این بدبختیها رو هرروز لمس میکنیم! شما می فرمایید شوروی کشوری بود که صنعت نداشت اما اسلحه تولید می کرد. مگر اینکه فکر کنیم شوروی شمشیرهای چوبی تولید میکرده که تونسته بدون صنعت اسلحه تولید کنه. شما وقتی اسلحه می سازین که علم متالورژی داشته باشین. آلیاژهای لازم رو تولید کنید. فولاد تولید کنید.نمونه عرض می کنم شوروی در اون سالها 50 ملیون تن فولاد تولید میکرد و بزرگترین تولید کننده فولاد جهان بود.یا مثال دیگه، در طول جنگ بسیاری از کارخونه های تولید تانک در اصل کارخونه های تراکتورسازی قبل از جنگ بودن، یا کارخونه هایی برای تولید کامیونهای غیر نظامی و غیره. لابد کشوری که در عرصه فضا تا دم مرگش همیشه یک قدم جلوتر یا حداقل همگام امریکا بوده از نظر دوستان کشور فلاحتی بوده؟ یک مثال دیگه، تا همین یکی دو سال پیش تنها کشوری که تونسته بود سفینه به عطارد بفرسته و از سطحش عکس بگیره شوروی بود. هیچ کشوری موفق نشد چنین سفینه ای بسازه به علت فشار شدید جو در اونجا. حالا این صنعت نظامیه؟ شاید شوروی میخواسته اونجا پادگان درس کنه؟ مشکل شوروی ضعف صنایع سبک بود. امری که در بین مردم بیشتر به چشم میاد چون مردم با فولاد سروکار ندارن هر روز اما با تلویزیون و کفش و سیگار چرا. اما این دلیل بر فلاحتی بودن کشور نمیشه! شوروی قبل از جنگ با سرعت خیره کننده ای در حال پیشرفت بود و این رو منابع خود حضرات امریکایی هم تأیید می کنن. این همه پیشرفت از صفر به وجود اومد چون پس از جنگ داخلی تمام صنایع نابود شده بود و کشور حتی دچار قحطی گسترده شده بود. شوروی تونست ظرف چند دهه راهی رو طی کنه که امریکا طی دو سه قرن طی کرد. و همین برای اثبات خیلی مسائل کفایت میکنه. [/quote] دوست عزیز کسی منکر کارهایی که آمریکا در ایران کرد نمی شود. ولی به قول خود بزرگوارتان بحث اینه که انسان نباید از دایره منطق و انصاف خارج بشود. بدترین کار آمریکا با ایران کودتای 28 مرداد بود. شوروی چه طور؟ من دوران تزارها و بلایی که روسها بر سر ما آوردند را به کناری می گذارم و تنها به دوران اتحاد جماهیر شوروی می پردازم. ابتدا شما به پاراگراف نخست پیام قبلی من در مورد دخالت شوروی توجه بفرمایید. در کنفرانس پاریس سال ۱۹۱۹ دولت ایران به نخست وزیری صمصام السلطنه از دولت شوروی درخواست باز پس دادن آذربایجان با شهر بادکوبه و ترکمنستان با شهرهای عشق‌آباد، مرو و قسمتی از ارمنستان با شهر ایروان و... به ایران داد. چرا دولت شوروی کماکان خاک ایران را در اشغال نگاه داشت؟ چرا دولت اتحاد جماهیر شوروی حاضر به خروج از خاک ایران پس از جنگ جهانی دوم نشد؟ چرا کماکان ایران را در اشغال داشت؟ چرا به دنبال جدا سازی شمال غربی ایران بود؟ چرا دست به ایجاد فرقه دموکرات و حزب توده در ایران زده و سعی در تجزیه کردن ایران داشت؟ چرا اقدام به حمایت از گروههای مسلح برای نا امنی مناطق شمال غربی ایران زده تا زمینه جدا کردن را فراهم کند و از آن طرف ارتش سرخ راه نیروها و حتی ژاندارمری منطقه را بسته و اجازه تحرک برای مقابله با این افراد را نداد؟ چرا شوروی چشم طمع به نفت شمال و سهم ایران داشت؟ چرا باعث مرگ اینهمه ایرانی و فشار به ایرانیان شد؟ بر اثر فشارها و تحریکات وارده به ایران توسط شوروی در ایجاد شرارتهایی که در بالا ذکر شد و قلدری و بی محلی نسبت به مفاد کنفرانس تهران، کنفرانس پتسدام، کنفرانس لندن ؛ دولت ایران به نخست وزیری حکیمی استعفا کرد که بعد احمد قوام دولت جدید را تشکیل داد و هزاران بدبختی دیگر بر سر بیرون راندن آنها و نجات تمامیت ارضی ایران. در دهه های بعد شوروی در پی کمونیستی کردن ایران و تجزیه ایران بود. یکی از دلایلی که شاه سابق ایران اقدام به خرید های سنگین تسلیحاتی می کرد برای مقابله با تجاوز احتمالی شوروی و پس از آن عراق بود. اینهمه ناوگان بالگردی تهاجمی سنگین، نیروهای هوایی به آن عظمت و مهمتر از آنها خلبانان بسیار ورزیده و آموزش دیده ایران برای مقابله با لشگرهای مجهز شوروی بود. که عملکردشان را در تجاوز عراق با آن وضع نا به سامان پس از انقلاب دیدیم. گروههای چپ تروریستی که اقدام به ترور می کردند را فراموش کرده اید؟ مگر همین فدائیان خلق نبودند؟ مجاهدین خلق چه طور؟ چه تعداد از مردم و جوانان آن دوره جانشان را به خاطر این گروهها از دست دادند؟ کومله را فراموش کرده اید که در کردستان چه کرد؟ کومله و پژاک که هنوز مرام چپ خود را حفظ کرده اند. مگر پیمان سنتو برای مقابله با اشغالگری و تجاوز احتمالی شوروی بین 3 کشور ایران و پاکستان و ترکیه نبود؟ مگرایران با شوروی در افغانستان نجنگید ؟ اینها مگر اثرات وجود شرارت بار شوروی بر ایران نیست؟ در جنگ تحمیلی بزرگترین حمایت کننده عراق چه کشوری بود؟ بزرگترین تامین کننده تسلیحات و آموزش دهنده عراقیها شوروی بود. پس از عملیات کربلای 5 شوروی اهتمام ویژه برای بازسازی و آموزش نیروهای عراقی انجام داد که با حمایت دیگران کم کم ورق جنگ برگشت. حداقل آمریکاییها سودای تجزیه ایران را در سر نداشتند. چندین بار سعی بر برقراری تماس دوباره با ایران پس از انقلاب داشتند. زمانی که شوروی تجزیه شد کشورهای تازه استقلال یافته همچون تاجیکستان و ازبکستان و ... در فقر مطلق به سر می بردند(هنوز هم فقیرند). روسها اکثر صنایع اصلی و نظامیشان در خاک اصلی خودشان بود تنها گوشه ای از آن در اکراین و کمی هم در قزاقستان و بلاروس قرار داشت. روسها تنها از منابع غنی معدنی و نفتی و نیروی انسانی این کشورها برده وار استفاده کردند و زمانی که شوروی پاشید این کشورها نه صنعتی داشتند و نه چیزی. امروزه چه طور؟ روسها چه رفتاری با ما دارند؟ 4 تا اقلام نظامی در اوایل دهه ی 90 خریدیم که با اینکه آنچنان آش دهان سوزی نیستند مورد پشتیبانی قرار نمی گیرند. ما همان بدبختی را با میگ 29 هایمان داریم که با جنگنده های آمریکایی داریم. با این تفاوت که از نظر متخصصان ما اورهال و پشتیبانی قطعات جنگنده های آمریکایی به مراتب راحت تر از میگهای روسی است. چرا ما باید قطعات میگ 29 را بسازیم؟ مگر حاکمیت فعلی ایران با روسها هم دشمنی دارد؟ زیردریایی های کیلو چه طور؟ همین اندک زمانی پیش بود که اورهال اساسی و ساخت هجده هزار قطعه آن به دلیل پشتیبانی نکردن روسها جشن گرفته شد. اس 300 ها چه طور؟ در مورد نیروگاه بوشهر فکر نکنم هیچ کشوری به اندازه روسها وقیح باشد. 70 درصد این نیروگاه در طی 3 سال توسط کشورهای غربی ساخته شد. 30 و خورده ای سال گذشته است اما هنوز توسط روسها کامل نشده است. باید بحث حقوقی دریای کاسپین را هم به یاد بیاوریم و حق خوری که از ما می شود و .... بماند که مثنوی بزرگی می شود. ایا یک کودتای ننگین آمریکا به ایران ضربه بیشتر زد یا اینهمه تلاش برای تجزیه ایران، تصاحب نفت شمال و خوردن حق ایران در بسیاری زمینه ها، از بین بردن دولت حکیمی و دهها مورد دیگر که در بالا ذکر شد... ؟ برگردیم به بحث صنعت که شما بزرگوار مطرح فرمودید.من با حرفتان در مورد سرعت پیشرفت در صنایع پس از جنگ داخلی موافقم ولی من سوالی از شما دارم . ایران موشک های بالستیک تولید می کند و ناوچه می سازد و .. وماهواره به فضا پرتاب کرده است و تکنولوژی و دانش آن را دارد. کره جنوبی هنوز نتوانسته است ماهواره به فضا پرتاب کند و شکست خورده است. آیا ایران یک کشور صنعتی( به عبارت کامل تر، توسعه یافته) است؟ کره جنوبی چه طور؟ ------------------------------ آمریکا با 2 بمب کل ارتش ژاپن را نابود نکرد. بلکه نمونه ای بود که اگر تسلیم نشوید این داستان ادامه دارد و آن زمان کل ژاپن نابود می شود. در زمان تسلیم ژاپن میلیونها سرباز ژاپنی آماده جنگیدن بودند ولی 2 بمب اتمی باعث تسلیم آنها شد. در مورد شوروی هم قضیه به همین صورت می توانست باشد. دوستان نگاهی به تخمین ایالات متحده در مورد تعداد تلفات و سربازانی که نیاز هست برای تسلیم ژاپن و اشغال توکیو بیاندازند تا متوجه قدرت زمینی ژاپن بشوند. البته دیگر هزینه های مادی جنگ به کنار. [quote] تشکر میکنم از همه دوستان، به خصوص جناب hans ولی همونطور که میبینید، من گفتم که نقل قول رشد سوسیالیسم توی غرب همونقدر امکان داشته که رشد آزادی بیان توی کره شمالی! برای همین شوروی سیاستش از ابتدا شکست خورده بود و هر چه ... سوسیالیسم که یک تفکر اقتصادی هست، هیچوقت نتونست طرفدارهای زیادی پیدا کنه. توی فرانسه یه مقدار پیشرفت کرد، ولی توی بقیه جاها، شاید برخی متفکرین بهش علاقه مند شدن، نه مردم. در مورد مارکسیسم هم، اینطور نیست که خیلی پیرمردها علاقه داشته باشن هنوز. ببینید وقتی میگیم خیلی، یه وقت منظورمون تعداد زیاده، یه وقت درصد زیاد. مثلا اگه من بگم خیلی از ایرانیها با انقلاب مخالفن و منظورم این باشه که چند میلیون مخالف هستن توی 75 میلیون، حرفم درست هست، ولی اگه منظورم این باشه که 70درصد مخالف هستن، اون موقع حرفم اشتباه میشه. اتفاقا بیشتر مردم با نفرت از اون تفکر بزرگ شدن و پیر شدن و مردن (حالا به دلیل تبلیغات یا هرچیزی). در مورد مخاطب اصلی این شعار که کارگرها بودن هم خودتون توضیح دادید. پس اصلا شرایط طوری نبوده که سیستم شرقی، بتونه توی غرب اجرا بشه. مهمترین دلیلش به نظر من، این بود که یه مصداق واقعی از اون کمونیسم نبود، حتی بین دانشجوهای اون زمانها. یعنی یه ایده خام و یک naive expectation داشتن که مارکسیسم قراره اینطوری کنه و اینها! در حالیکه خیلیهاشون با شوروی هم که نماد این حرکت بود مخالف بودن. خب به نظر شما شانس پیروزی و پیشرفت همچین طرحی که توی ذهن ها هست و نمادهاش توی عمل شکست خورده، چقدر هست؟ مخالفید اگه من بگم نقل قول رشد سوسیالیسم توی غرب همونقدر امکان داشته که رشد آزادی بیان توی کره شمالی! برای همین شوروی سیاستش از ابتدا شکست خورده بود و هر چه ... ؟ [/quote] با تشکر از سرکار خانم هلیا. اتفاقا بنده به نتیجه ای که شما گرفته اید و سخن پایانیتان اعتقاد دارم و بنده هم همان را عرض کردم ولی دلایلم برای رسیدن به آن با دلایل شما متفاوت است. شما علت آنرا نفرت نژادی و اتفاقات تاریخی از روسها می دانید . در صورتی که ایدئولوژی مارکسیسم و به عبارت دیگر جریان چپ باعث کنار زده شدن این احساسات ملی و تاریخی می شد. گرایش به مارکسیسم در دهه ی 60 در بین دانشجوهای و نسل جوان آن دوران زیاد شده بود. من بیشتر می توانم روی وضعیت آلمان مانور دهم و کمی هم انگلیس.بگذارید یک مثال واضح تر بزنم. این ارتباط بیشتر به مانند رابطه ی ایرانیان و اعراب می باشد. ولی همان طور که می بینیم شیعیان عرب به ایران احساس نزدیکی می کنند و آن خصومتی که بقیه اعراب نسبت به ما دارند را ندارند به عنوان مثال حزب الله. این دقیقا اتفاقی بود که در آن دوران می افتاد ، به این معنا که ایدئولوژی جریان چپ باعث کنار زده شدن این خصومت نژادی و اتفاقات تاریخی و ملی میشد. کسی قبول تفکرات چپی را نشان حمایت ملی از روسها نمی دانست . بلکه آن را اندیشه ای انترناسیونالیستی می دانستند که از آنجاییکه دولت شوروی بزرگترین حامی آن بود پس نا خودآگاه جذب روسها می شدند. ولو اینکه مارکسیسم یک تفکر توسط اندیشمندان روسی نبود بلکه آن هم غربی بود. این که چرا نتوانستند باعث تغییر اوضاع سیاسی در اروپای غربی شود همان طور که قبلا ذکر کردم یکی نحوه مواجهه دولت با آنها و دیگری وضع اقتصادی و آزادی بود، به همین دلایل حرف شما درست است و امکان رشد در این جوامع را نداشت.
  2. با تشکر از دوست عزیز جناب علی محمدی که مطلب بسیار مفیدی را ارائه کردند و زحمات زیادی برای ارتقا سطح معلومات خوانندگانی همچون ما می کشند. البته ایشان در زمینه زرهی نسبت به بقیه موضوعات تخصص بیشتری دارند و این تسلط خوب و قدرت شان در آن زمینه را نشان می دهد. با اجازه از این بزرگوار خواستم نکته ای را عرض کنم. بر خلاف دید بسیار کسان که آلمان را اولین برخورد جدی بلوک غرب و شرق می دانند. ایران نخستین برخورد این 2 بلوک بود. موضوع تشکیل دولت نوین در ایران که باعث فشارهای زیادی شد. زمانی که جنگ به پایان رسید دولت شوروی قصد تخلیه ایران را نداشت. بارها نامه ی نماینده دولت ایران مبنی بر خروج نیروهای خارجی از ایران با بی تفاوتی شوروی روبه رو شد. ابتدا پس از پایان جنگ در اروپا ، شوروی با بهانه اینکه هنوز ژاپن در جنگ است نیروهای خود را در ایران نگه داشتند. پس از تسلیم ژاپن باز هم از خروج از ایران خودداری کرده و شروع به شرارت در ایران کردند. ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت برد ولی به جایی نرسید. کار به جایی رسید که دولت ایران راه را در مذاکره 2 جانبه دید. احمد قوام شروع به مکاتبه با دولت شوروی کرد. روسها به مانند اسلاف ناخلف خود همچون تزارها چندین خواسته را در ایران دنبال می کردند. یکی امتیاز نفت شمال را می خواستند. دوم خواهان جدا کردن قسمتهای شمال غربی ایران بودند تا به سرنوشت قفقاز دچار شود و هم ایران ضعیفتر شود و هم راه برای پیشروی کمونیسم در این منطقه هموار شود و هم هدف نهایی ژئوپلتیکی که دسترسی به آبهای گرم خلیج فارس در اینده بود. یک عده قلیل مزدور همچون پیشه وری با پشتیانی ارتش سرخ اقدام به اعلام تشکیل دولت کرد. ارتش سرخ مانع اقدام نیروهای ایرانی و ژاندارمری منطقه برای جمع کردن این اراذل وابسته به شوروی بود. راه را بر آنها بسته بود. از این طرف غربیها به علت جلوگیری از به دام ارتجاع سرخ افتادن ایران و به تبع آن کشورهای دیگر منطقه پشتیبان ایران شدند . آمریکا شروع به فشار به شوروی در این زمینه می کرد به عنوان مثال نامه جرج کنان کاردار آمریکا به مولوتف روسی. برای من جالبه چطور تعدادی از کاربران از جنایات ومداخلات روسها پشتیبانی کرده و سعی در افتخار به قدرت آن دارند. ایران به خواست خدا و مردم نواحی شمال غربی ایران و بقیه و فشار دولتهای غربی بود که توانست تمامیت ارضی ایران را حفظ کند. هنوز کمی از میراث کثیف آن دوران در آن مناطق باقی است. گروههای تروریستی مثل کومله و پژاک و ... همه دارای عقاید چپی و کمونیستی مارکسیستی هستند. [quote]یه نکته ای که شاید گفته نشد، نفرت اروپایی ها از روس ها هستش!! این تقریبا توی تمام قسمتهای اروپای غربی، شمالی و مرکزی وجود داره و شما کمتر کشوری رو پیدا میکنید که feud تاریخی نداشته باشه با روسها. در حالیکه نگاه ها به انگلیس و آمریکا بسیار مثبت تر بوده و هنوز هم هست. این رو صرفا با منابع نمیگم، تجربه شخصی هستش. رشد سوسیالیسم توی غرب همونقدر امکان داشته که رشد آزادی بیان توی کره شمالی! برای همین شوروی سیاستش از ابتدا شکست خورده بود و هر چه هم بعدها انجام داد توی اروپا برای افزایش نفوذش، شرایط رو بدتر و بدتر کرد براش. (انقلابهای خونین شرق اروپا رو حتما میدونید، اشاره نمیکنم) در حالیکه سیاستهای امریکا (و در حد پایین تر، انگلیس) اونها رو محبوب خیلی از دشمنهای قدیمیشون هم کرد، چه برسه به خیلی کشورهایی که متحدهای سنتیشون هستن توی منطقه. انصافا همین قضیه رو ببینید! کدوم احمقی برای افزایش نفوذش توی جایی مثل آلمان با اون مردم proud ، میاد محاصره شون میکنه و توقع داره بیان زیر پرچم کمونیسم؟! شوروی یه مشکل دو مشکل نداشت. وجودش مشکل بود!![/quote] سرکار خانم هلیا ( با توجه به پروفایلتان) ، امروز را نگاه نکنید. احزاب چپ در دهه های 60 70 دارای محبوبیت در جوامع اروپای غربی بودند.(البته این به معنای عاشق چشم و ابروی روسها بودن نیست ولی چون خب آن موقع روسها قطب و حمایت کننده احزاب چپ بودند اینها هم به علت همان علایق ایدئولوژیکی به روسها نزدیک می شدند) هنوز هم خیلی از پیرمردهای امروزه اروپای غربی اعتقاد به مارکسیسم دارند. البته با این تفاوت که شوروی را نقد می کنند و اعتقاد دارند آنچه که کارل مارکس اعلام کرد یا به عبارتی دیگر مارکسیسم ناب مارکس اجرا نشد. جنبشهای دانشجویی دهه ی 60 خطرات بالقوه ای برای جوامع اروپای غربی بود. اما چیزی که باعث سقوط نکردن این کشورها به دام کمونیسم شد نحوه ی مدیریت و مواجهه با آن بود. دولتهای غربی به صورت کنترل شده آنها را وارد قدرت کردند. مورد دیگر وضع کارگران بود. سطح زندگی کارگران و حقوق ماهیانه شان خوب و عالی بود. یعنی فشار اقتصادی و وضع معیشتی کارگران باعث جذب به این احزاب نبود. بلکه ارمانگرایی از روی شکم سیری بود. که مسلما هیچگاه توان بسیج نیرو و تغییر اوضاع به مانند جهان سوم را به دست نیاورد. وجود آزادی در غرب علت دیگر بود. بنده درباره ی استثنا ها صحبت نمی کنم که فردی برود بگردد پیدا بکند. بلکه به صورت کلی آزادی که در غرب وجود داشت و دارد در قیاس با دیگر حکومتها و ایدئولوژیها بسیار بسیار بیشتر بود. سطح فهم و شعور این جوامع به اندازه ی بود که بدانند شاید این آزادی گاهی اوقات باعث آبروریزی و یا از دست دادن منافع کوتاه مدت شود ولی نگه دارنده منافع اساسی و بلند مدت است. حال خفقان و فضای بسته شوروی همچون انداختن پارازیت روی شبکه های رادیویی غربی و ... که کار روتینشان بود را با این جوامع قیاس کنید. در مورد آلمان هم ابتدا آلمانی های دست نشانده قدرت را در المان شرقی به دست گرفتند. آلمانی های با عقاید چپی که در کنار روسها علیه آلمان جنگیده بودند، قدرت به دست آنها سپرده شد. در این کشورها این طور نبود که اعلام شود که شما تحت تسلط روسها هستید. بلکه بیشتر روی ایدئولوژی مانور داده می شد. که ما چندین کشور با عقاید کمونیستی علیه نظام سرمایه داری مبارزه می کنیم. نه اینکه بر مبنای نژاد باشد یا اینکه گقته شود روسها کشور شما را می گردانند، بلکه به این صورت که ما و روسها در کنار یکدیگر برای اشاعه کمونیسم و نابودی سرمایه داری دوشادوش مبارزه می کنیم. [quote] در مورد جنگ جهانی متاسفانه یک اظهاراتی وجود داره در مورد اینکه شوروی در ابتدای جنگ آلمان اونقدر ضربه خورد که اگر کمک های غرب نبود نمیتونست برگ برنده رو دست بگیره که این حرفها بزرگ شده برای تصاحب نتیجه ی جنگ جهانی توسط غربی ها ، واقعیت اینه که شوروی در ابتدای جنگ وضعیتی مثل آلمان داشت و انتظار نبرد از دو جبهه (از طرف غرب با آلمان و شرق با ژاپن) رو داشت و به همین دلیل ارتش این کشور (که در ابتدای جنگ به استناد آمار چندین برابر ارتش آلمان قدرت داشت) مجبور شد در غرب و شرق پخش بشه . [/quote] شوروی باز هم نمی توانست کاری صورت دهد. تاکتیک و استراتژی آلمانیها، سطح کیفیت تسلیحات و مهمتر از همه [b]سطح آموزش و کاربلدی نیروهای آلمانی[/b] بسیار برتر از شوروی بود. شما اگر نگاهی به تکخالهای آلمانی بیاندازید می بینید که 200100 300 تا پیروزی در جهه شرقی به دست آورده است. اما همین خلبانان در جبهه غربی که به مصاف خلبانان عمدتا آمریکایی می رفتند بیش از 10 15 تا نمی شد. المان هم نیروهای بسیاری را جبهه غربی و شمال افریقا و جنوب اروپا و کشورهای اسکاندیناوی داشت. از آن طرف درگیر نبرد های دریایی هم بود و باید مایحتاج آنها را تامین کرده وآنها را ساپورت می کرد. دسترسی به ذخایر نفتی همچون روسها را هم نداشت و مجبور به تولید مصنوعی نفت بود. همین طور دیگر منابع معدنی که سرزمین روسها غنی است و آلمانیها تنها ذغال سنگ داشتند و در بهترین شرایط یک معدن سنگ آهن در سوئد. از این طرف بمبارانهای فرشی و فرسایشی غربیها که علت فلج شدن آلمان بود. اکثر طرحهای هوایی و موشکی المان برای مقابله با هواپیماهای غربی بود. انواع مختلف جتهای جنگنده و موشکهای هدایت شونده و شکارچی های دید در شب و ... همه به علت مقابله با غربیها بود. [quote] با وجود اینکه KGB مطمئن شده بود ژاپن به شوروی حمله نخواهد کرد اما استالین این حرف رو قبول نکرد لذا لشگرهای ورزیده ی سیبری شوروی هنوز در خاور دور مستقر موندند و ارتش سرخ در هنگام حمله ی آلمان در جبهه ی غرب با بخشی از توانش داشت دفاع میکرد ، در حالیکه از سال بعد و با انتقال لشگرهای سیبری به جبهه ی غرب (بخصوص با محاصره ی استالینگراد و مسکو و لنینگراد) و ورود ارتش سرخ با حداکثر قوا به جبهه ی غرب عملا آلمان ناک اوت شد و شوروی یک دنده تا خود برلین رفت ! [/quote] یک دنده که چه عرض کنم، چهار، پنج دنده همراه با چندتا دنده کمکی و سه چهار نفرم بیان هل بدن... تونست با سلام و صلوات راه بیافته و بره جلو. بقیه دلایل و جاهای دنیا را کنار می گذارم ، فقط در مورد کشور خودمان ،کشور ما تنها برای کمک برای شوروی اشغال شد. ماهی 100 هزار تن توسط آمریکاییها و غربیها از طریق خاک ایران به شوروی کمک می شد. کارخانه های جنگنده و بمب افکن سازی در آبادان که یکسره در حال ساخت و ارسال به روسها بود. تمام مایحتاج مردم شمال ایران برای مصرف روسها غارت می شد. مردم تنها یک تکه نان سیاه رنگ برای مصرف داشتند.در کنار اینها جنایات دیگر روسها مخصوصا شخص استالین در فرستادن 40 هزار سرباز لهستانی و 70 هزار شهروند لهستانی به ایران را نیز در نظر بگیرید که مثل همیشه از جیب ملت ایران پرداخت شد. اینهمه کمک اگر نبود که روسها به راحتی به طور کامل نابود شده بودند. [quote]در مورد بمب هسته ای باید بدونید شرایط شوروی با ژاپن بسیار فرق داشت ! ژاپن موقعی که بمب خورد در ضعیفترین موقعیت نظامیش بود و پشت سر هم داشت از متفقین شکست میخورد ، حتی شوروی هم برای اینکه در تصرفات عقب نمونه لشگرهاش رو به ژاپن فرستاد ، ژاپن از اول تسلیم شده بود بمب اتمی فقط تسریعش کرد . در مقابل شوروی در موضع بسیار قدرتمندی بعد جنگ بود ، نه تنها توانایی نظامی بلکه توانایی اطلاعاتیش هم به اون حد بود که بدونه بمب اتمی آمریکا براش بلوفه .[/quote] ژاپن تنها در دریا شکست خورده بود. و هنوز بسیار از نظر نیروی زمینی قدرتمند بود. زمانی که آمریکا 2 بمب را در ژاپن انداخت. هنوز فرماندهان ژاپنی اعتقاد به ادامه ی جنگ داشتند که به دستور امپراطورشان تسلیم شدند. تنها یک بمب اتمی کاملا روسها را تسلیم می کرد. زیرا تنها یک بمب وجود ندارد. اگر وضعیت اضطراری شود که آمریکا به راحتی می توانست دهها بمب در مدت کوتاهی بسازد. کما اینکه در همان زمان چندین بمب در اختیار داشت که برای تبدیل ارتش سرخ به ارتش خاکستر کافی بود. محاسبات آمریکا برای تولید بمب به این صورت بود که رشد و حفظ برتری دیگر شاخه های ارتش آمریکا حفظ بشود و نیاز نباشد از بودجه ی آنها زده و به این پروژه اختصاص دهند. در مورد کمک به کشورهای اروپای شرقی همین بس که اگر دست به جنایت در آن کشورها نمی زد و تصمیم برای آینده کشورشان را به مردم خودشان واگذار می کرد ، در آن صورت وضع آن کشورها به قدری بود که در مقایسه با زیر سلطه بودن روسها نیاز به کیسه ی خلیفه ی کرملین نباشد. یک مثال جالب در این مورد وضع آلمان شرقی و آلمان غربی است. هر 2 کشور از پیشروترین کشورهای بلوک خود بودند ولی تفاوت این 2 گل سرسبد با یکدیگر نمایانگر مقدار پیشرفت صنعتی و آسایش و ازادی و .. است. [quote]شوروی بنابه همه شواهد ابدا تمایلی به جنگ با آلمان نداشت. دلیلی هم نداشت. کشور به سرعت در حال شکوفایی اقتصادی بود اونهم در زمانی که کشتی تمام اقتصاد دنیا، البته به جز همین آلمان، به گل نشسته بود. کشور تازه داشت از ضربات 7سال جنگ جهانی و داخلی کمر راست می کرد.[/quote] کلا از خلق و خوی رفیق استالین چیزی جز صلح و دوستی عشق و انسانیت دیده نمی شد. ما ایرانیها که بسیار دوران خوشی پس از پایان جنگ دوم جهانی با ایشان داشتیم. دوست عزیز کشورهای دارای حاکمیت ایدئولوژیک این چیزها را متوجه نیستند که شکوفایی اقتصادی و آسایش چیست. هدف این حاکمیتها رسیدن هرچه زودتر به اهداف ایدئولوژی است. از روز اولی که قدرت را به دست می گیرند بر طبل جنگ و آمادگی برای رسیدن به اهداف تلاش می کنند. اتفاقا به همین علت است که شوروی هیچگاه یک کشور توسعه یافته و صنعتی نبود ولی دارای صنایع نظامی بود. به همین دلیل هم سقوط کرد و به همین دلیل هم می باشد که امروزه روسیه تمام تلاشش پیشرفت اقتصادی است تا در سایه آن قدرت نظامی خود را افزایش دهد. کلا با یک اقتصاد مریض و ضعیف خواستار قدرت نظامی بودن می شود در بهترین شرایط شوروی سابق و امروزه ایران. روسیه امروزه درس خوبی از دوران شوروی گرفت و دیدیم که تمام تلاشش از کل کل بی خردانه و از روز اول دشمنی با غرب در جنگ سرد به این سو چرخید که باید ابتدا اقتصاد قوی داشت و چند صباح پیش هم توانست وارد تجارت جهانی شود. چینیها هم این موضوع را به درستی در دهه ی 80 فهمیدند و سریعا سیستم اقتصادی را تغییر دادند زیرا این را فهمیدند و دیگر نگذاشتند به سرنوشت شوروی دچار شوند. بدا به حال آنانکه هنوز نمی فهمند و باید در آخر سرشان به همان سنگی بخورد که شوروی سابق خورد. باز هم از علی گرامی بابت مطلب خوبشان متشکرم.
  3. با تشکر از دوستان بابت تصاویرشان مخصوصا جناب M-ATF گرامی. دوستان آیا کسی اطلاع دارد این افراد متعلق به چه سازمان و دسته ای هستند؟ ستادی هستند؟ http://www.jamejamonline.ir/jamejamonlineimage.aspx?address=694252
  4. [color=blue]کاربران گرامی خواهشا بحث را منحرف نکنند، این که در فلان فروم چه مطالب و دسته جاتی وجود دارد به این تاپیک مربوط نمی شود.[/color]
  5. نمی دانم دقیقا چند ماه پیش بود که مصاحبه فرمانده این نیروها را همراه با تمریناتشان مشاهده کردم که در آن اعلام شده بود که ناتو به آنها آموزش داده است و نیروی قابل اتکایی هستند.
  6. [color=blue]کاربران گرامی توجه داشته باشند که همان طور که از عنوان تاپیک مشخص است، تاپیکی در مورد تصویری از میراژهای نیروی هوایی ایران می باشد. به جز موارد نیاز لطفا از قرار دادن تصاویر و هواپیماهای دیگر خودداری نمایید.[/color]
  7. سلام رسول گرامی. صحبتی که من کردم اصلا بحث ارتش سپاه نیست که چه کسی جنگیده و چه کسی نجنگیده و یا کدام بیشتر و کدام کمتر، اگر مایل به این بحث بودم دفعات قبلی و جاهای دیگر که دوستان همچین صحبتهایی می کردند وارد می شدم. ولی از انجا که آن را بیهوده و بحثی غیر اصولی می دانم هیچگاه وارد نشدم. تمام افراد از هر ارگانی ، همه با جان و دل و خلوص نیت جنگیدند. اما صحبتی که من داشتم در مورد طراحی عملیات بود.چه کسانی فرماندهی کردند. ایا لیاقت گرفتن همچنین مسئولیتی را داشتند؟ قرار نیست هرکسی که با جان و دل کار کرد و نیت خیر داشت به هر مسئولیتی گماشته شود. تخصص و مهارت باید باشد. مثالی که در پست قبل زدم همین بود. شما فرض کن می خواهی برج 40 طبقه بسازی. یک نفری به اسم هانس هست که اگر پروژه را به او بدهی با جون و دل برایت کار می کند و تمام سعیش رو هم می کند که برج رو بسازد، نیتشم پاکه پاکه. ولی سواد و تخصص ساختمان سازی را ندارد.شما پروژه رو به من می سپارید یا می روید دنبال یک مهندس این کاره؟ در مورد نبودن افراد هم اتفاقا افراد خوبی بودند. منتها بها داده نشد. سوال آخرتان خیلی کلی می باشد. چرا هیچ؟ عملیاتهای بسیار خوبی رو انجام داده است. منتها باید چندین فاکتور را در نظر گرفت. فاکتورهایی همچون توجه سیاسی و پشتیبانی سیاستمداران. بودجه. نیروی انسانی، تجهیزات و ... تمام اینها باید بررسی شود سپس به عملیاتهای مربوطه پرداخته شود. زمانی که یک فردی که سررشته ای از کاری ندارد را مسئولیت می دهید، می شود داستان آزمون و خطا ی بالا. ولو اینکه آن افراد همه با خلوص نیت کار را انجام می دادند.
  8. [quote]با تعدادي از بچه هاي تخريب خودمان را رسانديم به ميدان مين و معبر باز كرديم. چند نفري از بچه هاي تخريب به شهادت رسيدند ولي نيروها از معبر كنار دژ نتوانستند عبور كنند. آتش عراقيها چنان سنگين بود كه بيشتر بچه ها به شهادت رسيدند و راه بسته شد. [/quote] [quote]فقط ما سه نفر مانده ايم، اگر مي گوييد سه نفري حمله كنيم! آن شب عمليات متوقف ماند و همه چيز كشيد به روز ديگر. شب بعد يك گردان عمليات را آغاز كرد و رفت جلو و تعداد زيادي شهيد و مجروح داد. آن شب هم عمليات موفق نبود و نتوانستيم خط دشمن را بشكنيم. عراق چنان اين دژ را زير آتش مي گرفت كه پرنده نمي توانست پر بزند. از قرارگاه تأكيد داشتند كه هر طور شده خط شكسته شود. بيشتر نيروها به شهادت رسيده بودند و ديگر اميدي نبود كه آن شب كاري انجام شود. [/quote] [quote]از روي شهدا رد شديم و رفتيم ديديم كه به غير از تعدادي نيرو بيشتر بچه هايي كه جلو رفته اند همه به شهادت رسيده اند.[/quote] و در نهایت ... [quote]شبهاي بعد حمله از كنار دژ منتفي شد و بنا شد براي عبور از كانال محورهاي ديگر را انتخاب كنيم.[/quote] و محورهای دیگر هم به همین صورت. مسائلی از همین نوع باعث شده بود که بعد از آزادسازی خرمشهر ارتشیان دیگر با سپاه تا جاییکه می توانند طراحی عملیات مشترک انجام ندهند. این همه نیروی مخلص و جان بر کف مردمی را به چه راحتی از دست داده اند. با آزمون و خطا. در همین خاطره ی بالا چند گردان نیرو را سر هیچ از دست دادند؟ از آن همه نیروی مخلص با استفاده از فرماندهی مناسب و طراحی عملیات اصولی و علمی چه مقدار می شد استفاده کرد؟ چه تعداد از آن عزیزان اکنون در کنار خانواده هایشان بودند؟ وقتی یک فردی در ارتش درجه می گیرد و فرمانده می شود. لیاقت آن را دارد. زیرا درس این کار را خوانده است ، تجارب جنگهای گذشته را به او انتقال داده اند، روشهای نوین را به او آموزش داده اند. در زمان صلح میلیونها دلار هزینه ی تربیت آنها شده است که در اینچنین مواقع بتواند تصمیم بگیرد و عملیات طراحی کند. هیچگاه نمی توان ساخت یک برج 40 طبقه را به یک بنا سپرد. بلکه باید به مهندس عمران و معماری آن را سپرد. قضیه جنگ نیز همین است. یاد تمام آن عزیزان گرامی باد
  9. hans

    نبرد المنصوره

    واقعا یکی از نبردهای سنگین هوایی و افتخار آمیز برای مصری ها می باشد. حدود 180 فروند جنگنده در آسمان یک منطقه با یکدیگر درگیر شده اند. به نظرم این نبرد باید بزرگترین نبرد هوایی در تاریخ جتهای جنگنده با یکدیگر در آسمان باشد.
  10. hans

    نبرد المنصوره

    [color=darkblue]منتقل شد.[/color]
  11. [color=darkblue]بار آخری می باشد که به دوستان عزیز و کاربران گرامی اخطار می دهم. مخصوصا به 3 پست قبلی. اگر بعد از این در پستی مسائلی همچون ظهور و پستهایی به مانند پستهای صفحه ی نخستین تاپیک ارسال شود. بر خلاف میل باطنی، کاربر متخلف اخراج خواهد شد. 3 پست آخر را به علت اینکه دارای محتوی مربوط به تاپیک نیز بودند و در راستای احترام به نویسندگانشان پاک نکردم. باید توجه بیشتری برای حفظ نظم داشته باشیم. با تشکر مدیریت بخش جنگ[/color]
  12. [color=darkblue]از دوستانی که در ابتدای بحث صبر پیشه کرده و بدون حرکت بی ادبانه با یکدیگر مخالفت کردند ممنونم. اما بحثشان کم کم در حال منحرف کردن تاپیک بود که خودشان بعد از چند پست از ان جلوگیری کردند و بحث روال عادی خود را در پیش گرفت. از مدیرانی که نظر دادند نیز ممنونم، تاپیک نیازی به بسته شدن ندارد. باز می شود.[/color]
  13. [quote][quote][quote][quote][color=darkblue]زمانی که مطلبی را ارسال می کنید منبع را به طور صحیح ذکر کنید. مطلب نیز ناقص ارسال شده است. [/color] قسمت پایانی و منبع صحیح : در روز 20 فوریه 1941 زیردریایی یو-47 پایگاه خود را در فرانسه ترک کرد. 4 روز بعد گانتر به یک کاروان دریایی متفقین حمله کرد و توانست 4 کشتی دشمن را شکار کند. 13 روز بعد آخرین پیام بیسیم یو-47 شنیده شد. یو-47 در غرب ایرلند به همراهی تمامی خدمه و ناخدای بی همتایش غرق شد. علت غرق شدن این زیردریایی تا به امروز در هاله ای از ابهام باقی مانده است. مترجم : رضاکیانی موحد با همراهی محمدحسین پاز انتشار یافته در اطلاعات هفتگی wars-and-history.com/post/179[/quote] دوست عزیز حواست است من منبع و سرانجامش گفتم برو تو صفحه قبل یک نگاهی کن . از خود صاحب وبلاگ هم اجازه گرفتم. خودش هم عضوه سایته . از همه جای تاسف داشت این قدر ببیننده داشت[/quote] دوست گرامی شما اگر مطلبی را ناقص ارسال کردید، راهش اینست که پست اصلی را ویرایش کنید و تصحیح کنید. مگر اینکه مشکلات خاصی همچون فضای کافی نبودن و یا دسترسی نداشتن باشد. البته اگر مطلب از خودتان بود می توانستید بعد از سوال دوستان دیگر جواب ان را بدهید و از انجاییکه شما متن را از جای دیگر برداشته اید. باید امانت داری را رعایت کنیم. شاید کسی فرصتی و یا علاقه ای به خواندن دیگر پستها نداشته باشد و تنها مطلب را بخواند. در ان صورت ان شخص ان چه که نویسنده گفته بوده است را کامل نمی داند. با این حال از زحمت شما متشکرم. در مورد منبع نیز ناقص است و در پستهای بعدی نیز کامل و یا تصحیح شده ی ان را مشاهده نکردم. در منبع نامی از اقای کریمی مشاهده نکردم. خود شما هستید؟[/quote] دوست عزیز صاحب وبلاگ اقای رضا کریمی گفته فقط خود نام ویلاک و تهیه کننده . حالا اون اعتراض نداره تو به جای اون......... اما خود ابتدا از جای دیگه گرفتم موقع کپی متوجه ناقص بودنش تا پرسیدن سئوال دوستمون نشدم و از طرفی دیگه خود اون اون منبع ابتدایی از خود همین وبلاگ گرفته بود و منم مطلب قبلا تو وبلاگ دوستمون خونده بودم تصمیم گرفتم خود منبع اصلی بذارم. قصدم اسپم دادن بی خود نبود.[/quote] بابت توضیحتان در مورد ناقص بودن متشکرم. دوست عزیزم، اگر یکبار دیگر به سایت مورد نظر نگاهی بیاندازی، در زیر همین مقاله این عبارت ذکر شده است: [color=darkred]مترجم : رضاکیانی موحد با همراهی محمدحسین پاز انتشار یافته در اطلاعات هفتگی wars-and-history.com/post/179[/color] سایت مورد نظر توسط 2 نفر اداره می گردد و نام ان 2 نفر ذکر شده است. بنده نامی از اقای رضا کریمی ندیدم. صاحب سایت مورد نظر ان 2 نفر هستند ، هنوز متوجه نشدم رضا کریمی را از کجا اوردید.
  14. [quote][quote][color=darkblue]زمانی که مطلبی را ارسال می کنید منبع را به طور صحیح ذکر کنید. مطلب نیز ناقص ارسال شده است. [/color] قسمت پایانی و منبع صحیح : در روز 20 فوریه 1941 زیردریایی یو-47 پایگاه خود را در فرانسه ترک کرد. 4 روز بعد گانتر به یک کاروان دریایی متفقین حمله کرد و توانست 4 کشتی دشمن را شکار کند. 13 روز بعد آخرین پیام بیسیم یو-47 شنیده شد. یو-47 در غرب ایرلند به همراهی تمامی خدمه و ناخدای بی همتایش غرق شد. علت غرق شدن این زیردریایی تا به امروز در هاله ای از ابهام باقی مانده است. مترجم : رضاکیانی موحد با همراهی محمدحسین پاز انتشار یافته در اطلاعات هفتگی wars-and-history.com/post/179[/quote] دوست عزیز حواست است من منبع و سرانجامش گفتم برو تو صفحه قبل یک نگاهی کن . از خود صاحب وبلاگ هم اجازه گرفتم. خودش هم عضوه سایته . از همه جای تاسف داشت این قدر ببیننده داشت[/quote] دوست گرامی شما اگر مطلبی را ناقص ارسال کردید، راهش اینست که پست اصلی را ویرایش کنید و تصحیح کنید. مگر اینکه مشکلات خاصی همچون فضای کافی نبودن و یا دسترسی نداشتن باشد. البته اگر مطلب از خودتان بود می توانستید بعد از سوال دوستان دیگر جواب ان را بدهید و از انجاییکه شما متن را از جای دیگر برداشته اید. باید امانت داری را رعایت کنیم. شاید کسی فرصتی و یا علاقه ای به خواندن دیگر پستها نداشته باشد و تنها مطلب را بخواند. در ان صورت ان شخص ان چه که نویسنده گفته بوده است را کامل نمی داند. با این حال از زحمت شما متشکرم. در مورد منبع نیز ناقص است و در پستهای بعدی نیز کامل و یا تصحیح شده ی ان را مشاهده نکردم. در منبع نامی از اقای کریمی مشاهده نکردم. خود شما هستید؟
  15. [color=darkblue]زمانی که مطلبی را ارسال می کنید منبع را به طور صحیح ذکر کنید. مطلب نیز ناقص ارسال شده است. [/color] قسمت پایانی و منبع صحیح : در روز 20 فوریه 1941 زیردریایی یو-47 پایگاه خود را در فرانسه ترک کرد. 4 روز بعد گانتر به یک کاروان دریایی متفقین حمله کرد و توانست 4 کشتی دشمن را شکار کند. 13 روز بعد آخرین پیام بیسیم یو-47 شنیده شد. یو-47 در غرب ایرلند به همراهی تمامی خدمه و ناخدای بی همتایش غرق شد. علت غرق شدن این زیردریایی تا به امروز در هاله ای از ابهام باقی مانده است. مترجم : رضاکیانی موحد با همراهی محمدحسین پاز انتشار یافته در اطلاعات هفتگی wars-and-history.com/post/179
  16. hans

    مرز جنون ، عشق

    مطلب جالبی بود.
  17. http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=14957
  18. [quote]لطفا یه لینک دیگه بزارید که شیلخر نباشه[/quote] http://www.mediafire.com/?62hkd6heacw7mkf
  19. بعضی انسانها تنها نام انسان را یدک می کشند در حالی که از حیوان نیز پست ترند. کدام حیوان همچین عملی را بر حیوان دیگری پیاده می کند؟ این گونه افراد متاسفانه در همه جا دیده می شوند. چه آمریکا چه ایران و چه هر جای دیگر. تنها در تعدادشان در نواحی مختلف تفاوت دارند. دوستانی که این کلیپ را تجسمی از اکثریت امریکاییان و اروپاییان و مسیحیان می دانند. بهتر است سری به دور و بر خود نیز بیاندازند تا متوجه شوند در کدام نواحی جهان این چنین وحشی هایی بیشتر حضور دارند. حداقل در امریکا این چنین افرادی محاکمه می شوند و توسط رسانه ها رسوا می شوند و این گونه رفتارها جزو قوانینشان و یا ادعای اجرای حکم خدا نیست. اگر ویدئو زیر را مقایسه کنیم بهتر می توان متوجه شد کدام مردمان بیشتر این چنین وحشی هایی دارند. [color=red]حاوی صحنه های دلخراش می باشد. +18[/color] [quote] [code]http://www.youtube.com/watch?v=wJR3keih6CQ&list=UU_dCesiQJ4g48D90iuQz2Vw&index=4&feature=plcp[/code][/quote]
  20. باتلاق فالکلند؟؟ البته انتظار دیگری از این منابع نیز نمی توان داشت. زمانی که با دید سیاسی و ایدئولوژیکی تاریخ یک جنگ را مورد بررسی قرار دهیم و هدف تنها جهت دادن دید سیاسی و کاشتن ان چه که دوست داریم در اذهان مردمی که اطلاعی از ان ندارند باشد، یک واقعه به مانند فالکلند تنها دستاویزی خواهد بود برای پیشبرد و ایجاد ان دید.
  21. کلیپی که زشت ترین و بدترین چهره بشریت را به خوبی نشان می دهد. از جبهه ی غربی و شرقی در اروپا تا شرق اسیا نشان داده شد. یکی از جالبترین صحنه ها فیلم بمبارانهای هوایی است که به خوبی قدرت دهشتناک انها را نشان می دهد و دوستان می توانند معنای واقعی بمباران را متوجه شوند و ان را درک کنند که چطور منطقه مورد نظر را کاملا ویران می کند. یک قسمت جالب دیگر از فیلم مربوط به یک کامیکازه است که در نهایت از دیوار اتش پر حجم مقابل خود گریخته و به ناو اصابت می کند. ممنون بابت ارسال ان.
  22. ترجمه ای که شده است مشکل زیادی دارد و قابل فهم نیست هر فردی که علاقه دارد می تواند ترجمه ی صحیح را قرار دهد.
  23. تصور می کنم نام کتابی که شما قسمتهایی از ان را زحمت کشیده و گذاشته اید "دخترم فرح (خاطرات فریده دیبا ،مادر فرح دیبا پهلوی) " باشدو یا شاید هم کتاب «دختر يتيم» نویسنده فرح دیبا پهلوی . هر 2 ی این کتابها در ایران چاپ شده است که خود ایشان هر 2 را ساختگی و جعلی دانسته است. تنها کتابی که خود ایشان درباره ی خاطرات خود نوشته اند و خود ایشان تایید می کنند همان کتاب بالا می باشد که هنوز در ایران چاپ نشده است.(ممکن است در بازار سیاه موجود باشد)شاید هم دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران به حرف خود جامه ی عمل پوشانده و ان را همراه با نقد تفصیلی منتشر کرده باشد.
  24. [quote][quote][color=darkblue]نمی دانم چرا بعضی کاربران با وجود چندین ماه حضور و حتی چند صد پست و ایجاد چندین تاپیک در سایت میلیتاری و دیدن رفتار مدیران و قوانین باز باید به انها تذکر داده شود که زمانی که مطلبی را ارسال می کنید اگر از خودتان است نام خود( واقعی یا نام کاربری ) را و اگر قسمتی از یک کتاب است نام کتاب ،نام نویسنده و مترجم(در صورت وجود)، نام انتشاراتی و اگر از سایت و یا تارنمای دیگری برداشت شده است گذاشتن نام و لینک منبع الزامی می باشد. پس از این نادیده گرفتن این گونه مسائل برای چنین کاربرانی قابل توجیه نبوده و بدون تذکری برخورد خواهد شد.[/color][/quote] داداش من که نوشتم ادامه دارد منبع رو آخر مطلب می نویسن ولی چون شما گفتید:کتاب زندگی نامه فرح پهلوی انتشاراتش رو والا رو جلد نوشته بوده ولی جلدش کنده شده [/quote] نوشتن منیع در پایان زمانی است که شما تمام مطلب را قرار دهید. عموما زمانی که از کتابی مطلبی را برداشت می کنند همان ابتدا نویسنده در یک پاراگراف کوتاه این موضوع را اعلام می کند. مخصوصا مطالبی که قرار است ادامه دار باشد. زیرا قریب به اکثر این چنین تاپیکهایی بعد از 3 یا 4 ارسال دیگر ادامه داده نمی شود و منبعی هم ذکر نشده است. یک تاپیک زمانی روی اسکرول خواهد رفت که منبع ان مشخص باشد.حال چه ادامه دار باشد چه تنها در یک پست باشد. شما می توانید با یک جستجوی ساده در یک موتور جستجو ( به عنوان مثال گوگل) نام کتاب و انتشارات ان را به دست اورید.این بار بنده منبع را ذکر می کنم تا منتقل شود. ولی امید است دوستان به این گونه مسائل توجه بیشتری نشان داده تا تاپیکشان در قسمت" ایجاد تاپیک در بخش جنگ" خاک نخورد. نام کتاب: «كهن ديارا» خاطرات فرح دیبا پهلوي سال نشر: 2004 ناشر: فرزاد این کتاب به زبان فرانسه نوشته شد و سپس فارسی ترجمه شده است.(بدون ذکر نام مترجم) اين كتاب تاكنون در ايران انتشار نيافته، اما دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران قرار را بر آن داشته تا ان را همراه با نقد تفصيلي به چاپ رساند.( اطلاعی از اینکه در حال حاضر چاپ شده است یا خیر ندارم)
  25. hans

    کوروش بابل را فتح می کند

    دوست عزیز جدا از نام کتاب نام نوسنده و نام انتشاراتی ان را در صورت امکان قرار دهید. ممنون از ایجاد این تاپیک.