MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,636
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,370

تمامی ارسال های MR9

  1. بنده قبلا"هم این مساله را خدمت دوستان عرض کردم ، اساس" بحث تعداد و نوع سانترفیوژ و حق غنی سازی و .... نیست و همه اینها بهانه است . بحث سر این است که " [color=#ff0000]وجود فناوری خاص در یک کشور موجب اقتدار آن کشور در عرصه جهانی است[/color] "و این فناوری که در ایران وجود دارد در کنار موقعیت ژئواستراتژیکی ایران به شکل بدی برای این حضرات دردسر درست کرده . به خاطر همین است که الان بحث هسته ای ، بعد موشکی ، بعد اینکه چرا ما در ایران پراید تولید می کنیم ، چرا دارو تولید می کنیم ، چون ممکن با استفاده از آنها ممکن سلاح شیمیایی استفاده کنیم و .... و در انتها ما مجبور می کنند که هواپیمای مسافری هم نداشته باشیم چون ممکن از انها برای حملات انتحاری !!!!!!!!!!!!!!!! استفاده کنیم و .....
  2. با سلام - این فابیوس همونی نبود که عضو هیات مدیره یک شرکت توسعه دهنده فناوری مربوط به پالایشگاه فراورده های خونی بود و شرکتش تجهیزات آلوده به ویروس هپاتیت و HIV را به ایران فروخت . عجب ( با عذرخواهی ) حرام زاده ای هستند اینها .
  3. عزیزجان - ضمن تشکر از شما - اگر اجازه بدید اینطوری نمی شه - بنده همون طور که مشاهده کردید سعی کردم تا بطور خلاصه جریان رو بگم تا حداقل ادای وظیفه ای باشد نسبت به شهدایی که بعد از گذشت 25 سال از جنگ هنوز نسبت به انها و فداکارهایی که کردند شک و تردید وجود دارد . البته اشکالی هم ندارد - این ناکارآمدی و غفلت کسانی را می رسون که مسئول این کارها هستند . اگر اجازه بدید سر فرصت عکس ها را با کیفیت اسکن کنم ، و با حوصله یک تاپیک جالب از ان در بیارم وتمام ثواب این تاپیک هم باشد تا در آن دنیا شاید این شهدا دست ما را بگیرند یاعلی
  4. با سلام - ضمن کسب اجازه از جناب Salem - فقط برای این مرتبه اجازه دهید تصاویر بصورت طبیعی قرار بگیرند - این تصاویر بخشی از نقشه ها و تصاویر مربوط به عملیات کربلای 3 هستند که برای دوست عزیزمون که در ارتباط با این عملیات و دلایل بنده تردید داشتند - با اجازه : تقدیم به شهدای عزیز عملیات کربلای 3 و بخصوص راوی این عملیات شهید محمد اسحاقی ( این تصاویر با دوربین تلفن همراه گرفته شده و از روی کتاب - در آینده نزدیک یک تاپیک کامل با تصاویر با کیفیت تر خدمت دوستان ارائه می شود ) بدون شرح http://www.uploadax....20517235360.jpg ساختمان اسکله معروف به هتل پس از تصرف بدست رزمندگان اسلام http://www.uploadax....75193357474.jpg موقعیت قرار گیری دو اسکله http://www.uploadax....61398152146.jpg از راست به چپ : رمضانعلی صادقی - غلامرضا علیزاده شهید غلامرضا تنها - شهید حسن جزینی - شهید حسن منصوری http://www.uploadax....39867899241.jpg اسکله الامیه http://www.uploadax....37209894788.jpg روی جلد کتاب http://www.uploadax....76318580506.jpg پشت جلد کتاب سری کتاب : گزارش عملیات - سری 10 نام کتاب : نبرد الامیه مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه isbn: 964-6315-35-6 سال چاپ : 1379 برای شادی روح خودمون ، یک صلوات بلند برای شهدا
  5. بسیار ممنون ازلطف شما - ولی منظور بنده نحوه استفاده از این تجهیزات مثلا" آبرامز TUSK 2 در جنگ شهری است. با تشکر
  6. با سلام نکته یکم : در ابتدا از مطلب فوق العاده تون تشکر می کنم . دوم : بنده در حال کار بر روی یک کتاب در حوزه رزم زرهی هستم و با اجازه تون از مطلب شما می خواستم در کارم استفاده کنم . سوم : احیانا" در ارتباط با تاکتیک های یگان های زرهی در شهر ها و اینکه این تجهیزات در مناطق شهری و بلحاظ ساختاری پیچیده چگونه عمل می کنند ، مطلبی در اختیار دارید یا اینکه می تونید در همین تاپیک درباره ان توضیح بدید؟؟ با تشکر
  7. عرض کردم - ناراحت نشدم عزیز جان - فقط از دوستان انتظار دارم اگر دلیلی را می پذیرند یا رد می کنند حتما" با رعایت قوانین و اصول علمی باشد
  8. بخش چهارم : بلیطی برای تل آویو : با این وصف ، آنچه که استاری را متقاعد ساخته بود ، برخوردی وحشیانه و کوتاه بود که سه سال قبل از آن اتفاق افتاده بود . در 3200 کیلومتری شرق آلمان ، در مرز میان اسراییل و سوریه ، در میان تپه های ناهمواری که ارتفاعات جولان نام دارد ، یکی از بزرگترین نبردهای زرهی تاریخ بشر پس از نبرد کورسک ، اتفاق افتاد . افسران زرهی همه کشورها این نبرد را مطالعه کرده و خواهند کرد . این برخورد در روز 6 اکتبر یعنی یوم کیپور 1973 ، زمانی اتفاق افتاد که ارتشهای عربی ( سوریه و مصر ) با استفاده موفقیت آمیز از اصل غافلگیری ، به اسراییل حمله بردند . ارتش اسراییل در جنگ 6 روزه 1967، در فرصتی کوتاه ، طومار ارتشهای عربی را در هم پیچیده بود و نیروهای هوایی شش کشور عربی قبل از آنکه بتوانند حتی یک سورتی پرواز انجام دهند ، بر روی زمین نابود نمود. اما در سال 1973 ، نیروهای اعراب مجهز تر بوده و بهتر آموزش دیده بودند و اطمینان داشتند که یکبار و برای همیشه می توانند اسراییل را شکست دهند و چرا که نه !؟ نیروهای سوری در جبهه شمالی با رعایت غافلگیری دست به حمله زدند ، پنج لشکر با بیش از 45 هزار سرباز با پشتیبانی بیش از 1400 دستگاه تانک و هزار قبضه انواع توپخانه و خمپاره انداز ، سرتاسر مرزهای شمالی فلسطین اشغالی را درنوردیده و به یگانهای اسراییلی حمله کردند . بخش عمده ای از واحدهای زرهی سوری در آن زمان از تانکهای تی -62 بهره می برد که پیشرفته ترین تانکی بود که اتحاد شوروی برای متحدین خود فراهم نموده بود . در برابر آنها ، دو تیپ نسبتا" ضعیف اسراییلی قرار داشتند . در جبهه شمالی ، تیپ هفتم زرهی و در جبهه جنوبی تیپ 188 که استعداد رزمی این دو تیپ روی هم رفته ، 6 هزار سرباز و 177 دستگاه تانک و 60 قبضه توپ بود .اما به رغم این تفاوت خیره کننده ، این اسراییل بود که پیروز شد . دوماه و نیم بعد ، یعنی در اوایل سال 1974، ارتش بریتانیا از ژنرال استاری و تیمی از افسران زرهی دعوت نمود تا از ساختار زرهی این کشور بازدید نمایند ، اما در جریان این بازدید ناگهان از جانب ژنرال کرایتون آبرامز (creighton Abrams) فرمانده ستاد مشترک ارتش به استاری تلفن شد با این مضمون که :" شما به اسراییل می روید " استاری که بهترین بخش زندگی اش را صرف مطالعه تاکتیک های رزم زرهی کرده بود ، مصم شد که بداند دقیقا" در جولان چه اتفاقی افتاده است . چیزی نگذشت که استاری خود را در برابر " خطوط بی پایان " تانکهای نابود شده و نفربرهای سوخته سوری یافت . او وجب به وجب میدان نبرد جولان را زیر پا گذاشت و چندین بار با فرماندهان مهم ارتش اسراییل از جمله " موسی پلد" ( Moshe peled) ، آویگدور کاهالانی ، بنی پلد و افسرانی تا سطح فرمانده گردان دیدار نمود و آنان نیز هر ثانیه از نبرد را برای وی بازسازی نمودند . ادامه دارد .....
  9. در ارتباط با بحث فروش فالکون به ایران باید گفت که اساسا" نیروی هوایی ایران قبل از انقلاب یک استراتژی مشخص برای خود داشت یا حداقل یک استراتژی مشخص را آمریکایی ها برای آن در نظر گرفته بودند ( حالا این حرف رو می زنم پس فردا به من برچسب شاه دوستی و ... نزنند خیلی شانس آوردم ) بدلیل اینکه ایران بلحاظ هم مرز بودن با اتحاد شوروی سابق در موقعیت حساسی قرار داشت ، آمریکایی ها تحت یک برنامه مشخص که قرار بود تا سال 1373 شمسی طول بکشد ، نیروی هوایی ایران را به حداکثر توانایی خود برسانند و در حقیقت با خرج دولت ایران ، یک نمونه از نیروی هوایی ایالات متحده را با همان ساختار و همان تسلیحات و همان آموزشها در کشور هم مرز با شوروی ایجاد نمایند . بنابراین با سفارش هواپیماها از سوی ایران این روند از اواسط دهه 1340 شمسی آغاز گردید . در ابتدا جنگنده - بمب افکن های سبک اف- 5 وارد سازمان رزم نیروی هوایی شد و پس از آن فانتوم های مدل D و E و نمونه شناسایی آن ودر نهایت ابر رهگیر تامکت ، با این حال هنوز این نیرو دچار نقصان بود . بنابراین پس از مدتی تصمیم گرفته شد تا جنگنده هایی نظیر ایگل و فالگون نیز به سازمان رزم این نیرو پیوسته و این نقص را جبران کند . علاوه بر این برای ایجاد یک پوشش راداری گسترده و 24 ساعته ، 8 فروند پرنده پیش اخطار آواکس نیز سفارش داده شد . اما نقش فالکون ها دراین میان چه بود ؟ درحقیقت خرید جنگنده اف- 5 راه حلی موقت برای نیروی هوایی ایران بشمار می رفت و قرار بود در حدود 300 فروند اف-16 و همین تعداد نمونه زمین پایه هورنت (F-18 L ) در اختیار نیروی هوایی ایران قرار بگیرد . براساس پیش بینی های فرماندهان وقت نیروی هوایی ، تعداد مشخصی اف- 14 برای ایجاد برتری هوایی ، تعداد 300 فروند اف-16 برای اجرای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک زمینی (CAS) و ضد رادار (SEAD) در ارتفاع متوسط به همراه 8 فروند آواکس می بایست تا سال 1373 شمسی سازمان رزم نیروی هوایی ایران را تشکیل دهد تا این نیرو از این سال (1373) بتواند جلوی ضربه اولیه تهاجم احتمالی روسها را بگیرد . دوستان اگر نقاط استقرار پایگاه های هایی ایران را هم در ذهن بیاورند کاملا" این مساله مشخص میشود . با ورود احتمالی فالکونها ، به احتمال زیاد تایگرهای نیروی هوایی یا به کشورهای همپیمان هدیه ! می شد ویا به انبارهای ذخیره می رفت تا در زمان مورد نیاز مجددا" مورد استفاده قرار بگیرند . فانتوم ها نیز قرار بود ارتقاء یافته و پس از مدتی بعنوان پرنده های ذخیره قرار گیرند و احتمالا" خرید ایگل ها ، موجب می شد که این پرنده ها نیز بتدریج از سازمان رزم نیروی هوایی خارج شوند . با این حال وقوع انقلاب اسلامی همه چیز را تغییر داد و فانتوم ها و تایگرها همچنان محافظان آسمان ایران بشمار می آیند .
  10. جناب [color=#ff0000]commandant [/color]عزیز، رفرنس این مطلب که برادر ما فرمودند ( جناب Mohammad) یکی از کتب منتشره دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه است با عنوان " گزارش عملیات ، عملیات کربلای 3" و این مطلب ( یعنی اجرای آتش بر روی اسکله البکر ) عملیاتی بود با عنوان [color=#0000ff]نارالرحمه [/color]که توسط واحد توپخانه سپاه و با استفاده از دو قبضه توپ 130 م.م و یک قبضه توپ 155 م.م اجرا شد . راوی این مطلب هم شهید عزیز و افتخار گیلانی ها ([color=#ff0000] اما به مانند همه شهدا در این زمانه ، گمنام [/color]) [color=#008000]شهید محمد اسحاقی[/color] ، راوی قرارگاه نوح نبی (ع) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است .
  11. عزیز جان بنده هم به هیچ وجه نا راحت نشدم - بنده اعتقاد دارم که در این انجمن باید صرفا" با دلایل متقن و علمی صحبت کرد و نه از روی احساسات و صد البته با مطالعه - در حوزه دفاع مقدس هم بنده هیچ تفاوتی میان عزیزان ارتش و سپاه نمی ذارم و معتقدم سهم هرکدام از این دو نیرو در جریان دفاع مقدس مساوی است .
  12. [quote name='arash666' timestamp='1402349159' post='384074'] شک دارم چون اگه همچین کاری میشد موشک ها و هلیکوپتر ها و جنگنده های عراقی همه رو نابود میکردند بعد شناور ساختن که به همین راحتی نیست که . بد باشه با یه موج نابود میشه تازه وزن این ها رو هم در نظر بگیر آمریکا خواست تو نورماندی تانک بیاره با همین شیوه ای که شما گفتی هیچ کدوم نرسید با این که فاصله چند کیلوتر بیشتر نبود تی 55 که سبک نیست که همینطوری ... خلاصه حرف شما مصداق بارز یه چی بگو که بگونجه هست [/quote] [color=#ff0000]البته عزیزجان بنده جمله آخری شما را به هیچ وجه مصداق و درخور این انجمن علمی نمی دونم ( دوستان باید نظر بدهند )،[/color] اما بنده سعی می کنم عکس این ابتکار فوق العاده رو برای شما اسکن کنم و بذارم . منبع بنده هم سری کتاب های فوق العاده " [color=#ff0000]گزارش عملیات[/color] " دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه ، جزوات و کتب دوره عالی دافوس سپاه و مصاحبه و گفتگوی بنده با یکی از عزیزان مسئول شرکت کننده در این عملیات غرور آفرین بود . در ضمن مشکلاتی که شما فرمودید ،را بچه های نیروی دریایی تازه تاسیس سپاه در آن موقع با آن مواجه شدند و صد البته آنها را حل کردند . حتی برای زخمی ها و شهدای احتمالی غواص که جزو نیروهای خط شکن بودند ، یک بهداری شناور هم تدارک دیده بودند و اتفاقا" به کار هم آمد . با توجه با اینکه آن موقع از صنایع نظامی و کشتی سازی نظامی الان ، خبری نبود و سپاه با توان نیروهای خودش ، راکت اندازهای 107 م.م مینی کاتیوشا ، توپ های 106 م.م و..... را به دریا برد و امتحان کرد و البته در آن موقع نیاز نیروهای عمل کننده و خط شکن را بر طرف کرد . نمونه بازر آن را می تونید الان در نوآوری های نیروی دریایی سپاه مشاهده کنید . البته بخشی از صحبتهای شما درست است ، امواج دریا و فورس آب نمی ذاره شلیک دقیقی صورت بگیرد اما صرف وجود این تجهیزات برای نیروهای عمل کننده یک قوت قلب بود ، آن هم با توجه به نزدیکی این دو تا اسکله به ساحل عراق و پشتیبانی نیروی هوایی و نیروی دریایی نصف و نیمه عراق که با شناورهای کلاس اوزا صورت می گرفت .
  13. با تشکر ، اتفاقا" در مجموعه ای که من در حال حاضر در حال کار بر روی آن هستم ( دکترین های رزم زرهی ) ، یک بخش بطور کامل دکترین رزم زرهی روسها را در حد فاصل 1919 تا 1940 مورد بررسی قرار داده است و در انها بصراحت اعلام کرده است که استراتژی ژنرال ژوکف برای مقابله با ژاپنی ها در منچوری کپی نظرات توخاچفسکی بشمار می آمد .
  14. نه عزیز جان - بنده اصلا" قصدم نادیده گرفتن زحمات ارتش و یا سپاه نیست و اصلا" من معتقدم که بخشی از ناکارامدی هر دو نیرو ( ارتش و سپاه ) از سال 1361 و بعداز فتح خرمشهر این بود که این دوستان بدلایل مختلف که در اینجا بحث ان نیست ، تصمیم گرفتند تا بطور جداگانه و بر اساس نگاه های خودشون به جنگ ، عملیات ها را طراحی و اجراکنند . ارتش معنقد بود که باید براساس اصول کلاسیک جنگ ، عملیاتها را طراحی کرد و سپاه هم معتقد بود که ارتش بدلایل مختلف از جمله عدم برخورداری کافی از تجهیزات و پرسنل اموزش دیده قادر نیست تا عملیات کلاسیک نظامی را بر اساس متون نظامی اجرا کند . در باره این عملیات هم فرمایش شما صحیح است اما عراق بعد از عملیات 7 آذر ، از این دو سکو جهت دیده بانی ورود و خروج کشتی های تجاری و نفتی و حتی نظامی به بندر امام خمینی و بالعکس استفاده می کرد و سپاه هم برای نابود کردن این دو سکو دو عملیات جداگانه را طراحی کرد . اول عملیات نارالرحمه که در ان با پمپاژ نفت باقی مانده در لوله های باقی مانده که منتهی به اسکله البکر می شد و اجرای همزمان اتش توپخانه 130م.م بر روی این اسکله ، تمام نیروهای موجود دران کشته یا زخمی شدند و دوم حمله مستفیم به اسکله الامیه ، تصرف و نگه داشتن ان که بدلیل فشار بیش از حد هوایی و دریایی عراق صرفا" این سکو تصرف و اسرا و تجهیزات ار ان تخلیه شد . جالب اینکه برای اولین بار یک مجموعه کامل رادار رازیت از این سکو تخلیه شد و در اختیار کارشناسان ایرانی قرار گرفت .
  15. در ارتباط با عدم آمادگی یگان های ارتش سرخ هم عمدتا" چند دلیل وجود دارد : 1- در جریان تصفیه های وحشتناک استالینی در دهه 1930 که در سال 1937 به اوج خود رسید ، بخش بزرگی از افسران باتجربه ارتش سرخ که در راس آنها مارشال توخاچفسکی قرار داشت ، تصفیه شدند و یا با خوش شانسی تنزل درجه گرفته و یا به تبعید در سیبری فرستاده شدند .( البته بخشی از این تصفیه ها بدلیل اجرای یک برنامه دقیق اطلاعاتی از سوی آبوهر - سازمان اطلاعاتی ورماخت - رخ داد ، چرا که آلمانی با اطلاع از این تصفیه ها و دست کاری در اسناد همکاری ارتش شوروی با ارتش آلمان در دهه 1920 و اوایل دهه 1930 و ارسال آنها با واسطه به استالین موجب شد تا استالین به شکل غیر قابل توصیفی به فرماندهای ارتش سرخ بدگمان شود ) ( [color=#ff0000]ژنرال ستاد دیمیتری ولگوگونوف این مساله را به طور شفاف در کتاب خود شرح داده است [/color]) 2- عدم توجه استالین به اطلاعات جمع آوری شده توسط شبکه جمع آوری اطلاعات سازمانهای اطلاعات خارجی شوروی ( چکا و جی آر یو ) که در اروپا با شناسه ارکستر سرخ ( روته کاپل ) شناخته می شدند و در رده های بالای ورماخت هم نفوذ کرده بودند ، موجب ایجاد یک خلا" اطلاعاتی در مورد سازمان رزم و توانایی های ورماخت گردید . 3- پیش بینی نادرست استالین در مورد شکست بریتانیا در برابر تهاجم آلمان و عدم ورود آمریکا به جنگ 4- ترس از حمله ژاپنی ها به روسیه از طریق منچوری و درگیر بودن یگانهای زبده ارتش شوروی در این منطقه این دلایل به اضافه اجرای دقیق طرح های فریب از سوی ارتش آلمان موجب شد تا بمدت دو سال و نیم ارتش شوروی متحمل ضربات سختی گردد .
  16. با سلام - سری ششم از تصاویر فیلد مارشال اروین رومل http://www.uploadax.com/images/80357168259942383849.jpg http://www.uploadax.com/images/61868656020692750838.jpg http://www.uploadax.com/images/74704152343874184135.jpg http://www.uploadax.com/images/20020208814029427873.jpg http://www.uploadax.com/images/42829422844287844227.jpg
  17. "پس از شکست سنگین ورماخت در مسکو، ارتش آلمان توانایی پیشبرد استراتژی سراسری تهاجمی را در جبهه شوروی در تابستان سال 1942 از دست داده بود. برای هیتلر یگانه انتخاب مسیر جنوب بود: نفت قفقاز این امکان را فراهم میساخت تا ماشین جنگی هیتلر همچنان در برابر ائتلاف غرب و شوروی ایستادگی نماید. همانگونه که پروفسور واگنر به درستی بسیار اشاره کرده است، "پیشوا" در بهار 1942 دو گزینه قطعی را پیش رو داشت: یا به طریقی پشت میز مذاکره به مسأله جنگ فیصله دهد یا اینکه به سرعت به لوازم و منابع یک جنگ طولانی دست یابد. تصرف منابع قفقاز در این راستا حتی می توانست به عنوان برگ برنده ای برای مذاکرات احتمالی صلح نه تنها با اتحاد شوروی، بلکه با امریکا و بریتانیا در نظر گرفته شود." به نکته بسیار جالبی اشاره شده است که همواره در بررسی های راهبردی مرتبط با آغاز یک جنگ نادیده گرفته می شود . اینکه در اکثر منابع تاریخی گفته می شود که هیتلر صرفا" بدلیل نفرت از نژاد اسلاو و یا دشمنی شخصی با استالین به روسیه حمله نمود ، یک اشتباه فاحش بشمار می رود . بعنوان مثال ، ویلیام شایرر در کتاب خود با عنوان ظهور و سقوط رایش سوم ( چاپ 1347 شمسی - انتشارات فرانکلین ) این جمله را از قول هیتلر نقل می کند و این جمله بخوبی نشاندهنده نوع نگاه راهبردی هیتلر در ارتباط با حمله به روسیه است . بعنوان مثال در یک کنفرانس نظامی که در ستاد فرماندهی هیتلر در پروس شرقی به سال 1942) تشکیل گردید( قبل از اجرای حمله نهایی برای تصرف مسکو و در جواب به فرماندهان آلمان که اصرار داشتند کل نیروی زرهی ورماخت می بایست در جبهه مرکزی مستقر شوند ) ، هیتلر خطاب به فرماندهان خود گفت که :آنها ( یعنی ژنرال های آلمانی ) جنبه های اقتصادی جنگ را درک نمی کنند ( اشاره به هدف خود یعنی تصرف چاه های نفت مایکوپ در قفقاز و انبار غله اروپا - اوکراین ) . این مساله در حوزه ژئواستراتژیک بویژه در جنگهای قرن 21 بسیار با اهمیت بوده و جای تامل بیشتری دارد .
  18. اتفاقا" در جریان عملیات کربلای -3 در منطقه عمومی خلیج پارس که علیه دو سکوی نفتی و اطلاعاتی عراق در این منطقه ( الامیه و البکر ) صورت گرفت ، بچه های سپاه با اجرای یک اقدام ابتکاری و ساخت یکسری پاسگاه های شناور ، انواع و اقسام آتشبارهای توپخانه ( شامل راکت اندازهای 107 م.م مینی کاتیوشا و خمپاره اندازهای 120م.م سوار شده بروی نفربرهای ام-113) و همچنین تانک های تی -55 را به نزدیکی این دو سکو (حوالی بویه 8 ) برده و برای تضعیف روحیه مدافعان عراقی اقدام به اجرای آتش منحنی و مستقیم بسمت سکوی الامیه نمودند . نویسنده این مطلب هم دلیل این کار را امتناع نیروی دریایی ارتش از در اختیار قرار دادن تجهیزات لازم ذکر کرده ( البته راست و غیر راست این مطلب دومی بعهده نویسنده کتاب است )
  19. [quote name='arminheidari' timestamp='1402319506' post='383985'] در جنگ جهانى دوم سه دالان زمينى از ميان پرده ى آهنين عبور كرده كشورهاى عضو پيمان ورشو را كه به منزله ى خط مقدم پدافندى (afcent) به شمار مى رفتند به آلمان غربى وصل مى كرد. از اين ميان خطرناكترين گذرگاه كه مناسب حملات زرهى بود از ميان دشت شمال آلمان و راه هاى درجه ى يك و مزارع نسبتا هموارى مى گذشت كه باعث تسهيل روند حركت نيروها در عبور از اين كشور مى شد، در حالى كه مناطق جنگلى و ناهموار جنوبى معمولا تردد وسايل نقليه ى موتورى را در تنگ فولدا، واقع در مسير ورودى فرانكفورت و در دالان هوف كه به مونيخ منتهى مى شد با محدوديت روبرو مى كرد . منبع [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] چند عکس از منطقه [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/pic/12.jpg"]http://www.ghadeer.o...rafy/pic/12.jpg[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/Fulda_Gap_Terrain_Features.png/730px-Fulda_Gap_Terrain_Features.png"]http://upload.wikime...in_Features.png[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/cd/Germany_topo_Fulda_Gap.jpg"]http://upload.wikime...o_Fulda_Gap.jpg[/url] [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap"]http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap[/url] [/quote] فوق العاده - ممنون از معرفی این لینکها
  20. :rose: :rose: ضمن تشکر از همه عزیزانی که بنده را مورد لطف خودشون قرار دادند :rose: :rose: بخش سوم نگهداری غول در بطری : بدلیل اینکه ارتش های پیمان ورشو در و بویژه اتحاد شوروی آنقدر عظیم بود و شمار یگانهای زرهی اش به مراتب بیشتر از غرب بشمار می رفت ، برنامه ریزان تاکتیکی ناتو هیچ راهی نمی دیدند که نیروهای به مراتب کوچکترشان بتوانند بدون توسل به جنگ افزارهای هسته ای ، حملات ارتش سرخ را به اروپای غربی پاسخ دهند . در حقیقت ، در تمام آینده نگاری های ناتو برای دفاع از آلمان و بویژه شکاف حساس فولدا ( FULDA GAP) ، استفاده از سلاح های هسته ای ( بویژه جنگ افزارهای تاکتیکی به مانند موشکهای سطح به سطح MGM-25 لنس ،مسلح به کلاهکهای نوترونی ) در حد سه تا 10 روز پس از نخستین حمله احتمالی شوروی ، پیش بینی شده بود ، اما اگر از این چنین تسلیحاتی ( جنگ افزارهای هسته ای ) استفاده می شد ، قسمت اعظم آلمان غربی ( در جریان جنگ سرد ) که ناتو ملزم به دفاع از آن بود ، از میان می رفت . افزون بر آن ، خطر همیشگی ، یعنی استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی کوتاه برد منجر به اشاعه استفاده از این سلاح ها و تبدیل شدن جنگ به یک درگیری اتمی با استفاده از موشکهای قاره پیما ، همواره ستادهای فرماندهی پنتاگون و ناتو را در بروکسل ( البته بماند که سیستم اطلاعاتی روسها با ایجاد یک مرکز نمایشگاهی اتومبیل لادا در نزدیکی این مقر به مدت بیش از 20 سال مشغول جمع آوری اطلاعات سیگنالی SIGNET از این مقر بود ) و پنتاگون و مسکو را به حالت آماده باش نگاه می داشت . این مساله بشدت غامض و عمیق بود که وقتی دن استاری در سال 1976 ، در پست فرماندهی سپاه پنجم ارتش ایالات متحده ، به آلمان ، یعنی آسیب پذیرترین نقطه اروپا اعزام شد ، آن را در برابر خود دید . اینجا ، یعنی در شکاف فولدا (FULDA GAP) در نزدیک شهر کاسل در آلمان غربی ، جایی بود که اگر جنگی در می گرفت ، اتحاد شوروی ، اول از همه ، از آنجا حمله می کرد ، یعنی اگر جنگ هسته ای در می گرفت ، می توانست از این محل آغاز گردد . به سخنی کوتاه ، استاری ، مردی از وست پوینت ، ناگهان خود را به تنهایی در برابر قدرت ارتش سرخ احساس می نمود . برای استاری مساله روشن بود ، هیچ کس نمی بایست غول مهار ناپذیر هسته ای را از شیشه خود خارج سازد . بدین معنی که مجموعه ارتشهای غربی در چهار چوب پیمان ناتو می بایست برای دفاع از خود در برابر برتری عظیم اتحاد شوری سابق ، ( بدون استفاده از تسلیحات هسته ای ) راهی بیابد . بنابراین ، استاری زمانی که برای تحویل گرفتن پست فرماندهی وارد محل خدمت خود شد ، متقاعد شده بود که پیروزی غیر هسته ای امکان پذیر است ، اما نه با اتکاء بر دکترین های نظامی سنتی . ادامه دارد ....
  21. با سلام - در ارتباط با مفهوم ضربه جنگل ، باید خدمت شما عرض کنم که این عبارت صرفا" بیان کننده شدت ضربه واردآمده به ساختار رزمی رتش ایالات متحده از سوی واحدهای نامتقارن و ناهمتراظ ارتش ویتنام شمالی که عمدتا" در جنگل های انبوهی که در حوزه جغرافیایی ویتنام موجود بود و هست ، مستقر بودند می باشد . در ادامه این تاپیک هم بتدریج این مساله برای جنابعالی روشن تر خواهد شد . در مورد دوم هم حتما" . بطور مسلم اگر جنابعالی تاپیک را دنبال بفرمایید سعی می کنم در کنار متن اصلی به این پرسش شما هم پاسخ دهم ممنون از توجه شما
  22. مجددا" از نظر جنابعالی ممنون هستم - امیدوارم نظرات و انتقادات شما و دوستان را نسبت به این حوزه از علوم نظامی جویا شوم .
  23. بسیار ممنون از توجه شما و از نظر دلگرم کننده تان - ولی احساس می کنم عزیزان انجمن از این دست مطالب زیاد استقبال نمی کنند .( شاید هم اشتباه می کنم
  24. قسمت دوم : سال 1948 بود که استاری از آکادمی نظامی ارتش با با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل گردید . جنگ جهانی دوم تمام شده بود و وی افسری جوان در ارتشی بود که بتدریج از حالت بسیج خارج می گردید . استاری بتدریج نردبان ترقی را پیمود و درجه گرفت و از فرمانده دسته و گروهان به افسر ستاد گردان ارتقاء یافت . وی کارشناس رسته زرهی بود و در دهه 1950 بعنوان افسر اطلاعات در ستاد ارتش هشتم در کره خدمت نمود . زمانی که در دهه 1960، ایالات متحده وارد درگیری های ویتنام گردید ، استاری بخدمت تیمی در آمد که وظیفه شان تجزیه و تحلیل تاکتیکهای واحدهای مکانیزه و زرهی و نیز تعیین وظایف ای یگان ها بود . بعهدها و در جریان حمله آمریکا به کامبوج در دهه 1970، با درجه سرهنگی که فرماندهی هنگ معروف یازدهم سواره نظام زرهی را برعهده داشت . درآنجا ، در جریان یک درگیری در نزدیکی باند فرودگاه سئول در اثر انفجار یک نارنجک زخمی گردید . بیلان فاجعه بار ارتش ایالات متحده در ویتنام و و بویژه ریشخند عمومی مردم خشمگین و دوپاره شده که نثار نیروهای آمریکایی بازگشته از ویتنام می گردید ، برای افسران و سربازان کار آزموده تلخ و ناگوار بود . ارتش به اتهام استفاده از مواد مخدر ، فساد و بیرحمی مورد حمله قرار گرفت . مردانی که جنگیده بودند ، می دیدند که به قتل نوزادان متهم شده اند . با این وصف ، چگونه شد ، ارتشی که بلحاظ فناوری در جهان پیشرفته ترین بود ، یعنی ارتشی که واقعا" در بسیاری از درگیری ها کلاسیک ، واحدهای منظم ارتش ویتنام شمالی را شکست داده بود ، از جنگجویانی ژنده پوش و بدون تجهیزات کافی ، آن هم از یک کشور کمونیست جهان سومی اینگونه مفتضحانه شکست خورد؟ ضربه جنگل : ارتش ایالات متحده به مانند شرکتهایی نظیر جنرال موتورز و IBM ( البته در دهه 1960و 70) بطور کامل برای درگیر شدن بر اساس جنگ موج دومی سازماندهی شده بود و به مانند این شرکتها برای اجرای عملیات انبوه و متمرکز و خطی ( که شاخصه آن وجود صرفا" ارتباط از بالا به پایین بود ) سازماندهی و تجهیز می گردید . ( در حقیقت ، جنگ ویتنام بطور مستقیم از کاخ سفید و بواسطه استفاده از تجهیزات ارتباطی بیسیم اداره می گردید و ریس جمهور گاهی شخصا" هدفهای بمباران را انتخاب می نمود .) این ارتش دارای نظام بوروکراسی سنگینی بود و درگیری هایی که بر سر اقتدار و تسلط یک نیرو در میدان نبرد میان نیروهای زمینی ، هوایی ، دریایی و سپاه تفنگداران در می گرفت و وجود رقابت شدید میان فرماندهان آنها ، تقریبا" ساختار رزمی آن را از هم گسیخته بود . زمانی که ارتش ویتنام شمالی عملیات جنگی را درمقیاس وسیع موج دومی ( استفاده از نیروهای زرهی انبوه و استفاده از مهمات غیر هوشمند ) آغاز نمود ، ارتش ایالات متحده بخوبی واحدهای ویتنام شمالی را درهم کوبید ، اما برای جنگهای چریکی ( نامتقارن - ناهمتراز) در مقیاس کوچک ، ( که دراصل یک نبرد موج اولی ) بشمار می آمد ، بسیار بد سازماندهی شده بود با اینهمه ، آنچه که استاری آن را " تجربه نکبت بار ارتش در ویتنام " می نامید ، یک تاثیر بسیار مثبت داشت و آن ، چیزی نبود جز افزایش روحیه خودکاوی (SELF-ANALYSIS) که به مراتب عمیق تر از ضربه شکست ویتنام بود و البته به اعتقاد استاری ، " آنقدر عمیق در ذهن همه جای گرفته بود که ایجاد و اجرای یک حرکت جدید ، تازه و متفاوت ، در ساختار محافظه کار ارتش راحت پذیرفته می شد " با نگاهی به تعادل نظامی در اروپا ، معلوم بود که بحران حتی از مساله ویتنام هم ، بدتر می باشد .( در دوران جنگ سرد ) . زمانی که آمریکایی ها در ویتنام درگیر بودند ، روسها از فرصت استفاده کرده و این زمان را صرف ارتقاء کیفی و کمی نیروهای خود و پیمان ورشو ( در حوزه زرهی ، موشکی و دکترین های نظامی خود ) نمودند ، بنابراین سئوال این بود که اگر ایالات متحده نمی تواند ویتنام شمالی را شکست دهد ، در برابر قدرت ارتش سرخ آنزمان از چه شانسی برخوردار می بود ؟ جنگ سرد ، در آنزمان هنوز واقعیت مسلط حوزه روابط بین الملل بود .در همان زمان که ایالات متحده از شکست تحقیر آمیز خود در ویتنام رنج می برد ، اتحاد شوروی هیچ نشانه ای از فروپاشی از خود نشان نمی داد و حزب کمونیست هنوز قدرت را در مسکو در اختیار داشت . ارتش سرخ اتحاد شوری هم به مانند یک گوریل 300 کیلویی بود که از قفس فرار کرده باشد .   ادامه دارد ........
  25. [quote name='warjo' timestamp='1402077863' post='383395'] سروران گرامی جناب Antiwar و MR9 [b] [url="http://www.tasnimnews.com/Home/Single/378976"][size=4]هشدار به مسئولان ایرانی نسبت به خطر جابجایی مرکز ثقل انرژی جهان از خاورمیانه[/size][/url][/b] [/quote] عزیز جان بسیار ممنون از قرار دادن لینک فوق - بسیار استفاده کردیم