[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های sasasasa

  1. نظام حاکم بر کشور ما یک نظام قوم گرا نیست ولی یک نظام شیعه گرا است. مشکل کردها بلوچ ها و ترکمن ها این است. زنگنه وزیر نفت کرد کرمانشاه است و شیعه است. اگر همین ادم کرد سنی بود امکان نداشت بذارن وزیر بشه اون هم به این مدت طولانی. سیستان و بلوچستان هم همین داستان است. سیستانی ها که شیعه هستند بیشتر قدرت در استان در دست انها است درصورتیکه نسبت به بلوج ها در اقلیت هستند. در ترکمن صحرا معمولا اجازه داده نمیشه یک ترکمن نماینده مجلس بشه. این روند غلط و ظالمانه است. کردها بلوچ ها و ترکمن ها هم وطنان ما هستند. نباید چون سنی هستند مورد تبعیض باشند. قرار بود روحانی یک وزیر سنی هم داشته باشد که به قولش عمل نکرد. باید به مناطق سنی نشین مانند جاهای دیگر رسید و انها را در قدرت سهیم کرد. چرا ما وزیر سنی نداریم. یا پست های بالا کمتر به سنیان میرسد. اهانت به خلفای راشیدین عمر عثمان و ابوبکر برخلاف سیره امیرالمومنین است و باعث دلشکستگی هموطنان سنی میشود. امام علی سه پسر به نام های ابوبکر عمر و عثمان داشت. قطعا اسم انها را به احترام این سه خلیفه گذاشته. این سه تن جزو شهدای کربلا هستند و دوشادوش ابوالفضل(ع) جنگیده اند. باید علما به مراکز مذهبی وتکیه ها و مداح ها بسپارند هیچگونه اهانتی و یا بی احترامی به مقدسات اهل تسنن نشود. کردها و بلوچ ها هر دو ایرانیان بسیار اصیل هستند. زبان کردی و بلوچی هر دو شبیه به زبان اوستاتی هستند و نشان میدهد که درواقع زبان قدیمی ایرانیان است. شباهت زبان کردی به زبان پارسی باستان بیش از شباهت فارسی امروز به پارسی باستان است!!! در یک بررسی که خود من انجام دادم قسمتی از کتیبه داریوش را برای یک کرد خواندیم و حدود 30% انرا متوجه شد. یعنی کردها از ما فارس ترن!!!! اینها رو کی رفته روش کار کنه. دانشگاه های زبان شناسی ما چی کار می کنن. تاریخ باستان در کنار مذهب میتونه عامل اتحاد ملی باشه. همین واقعه زلزله کرمانشاه کلی باعث نزدیکی کردها به بقیه ایرانیان شد. کردها مردمان شریفی هستند. اگر مشکلی باشه. اشکال در ما بوده.
  2. روس ها و چینی ها به اعتقاد من مصمم به تقویت توان دفاعی ایران هستند. همین الان من حدس میزنم که پروژه های نداجا با کمک چین داره جلو میره. اگه تحریم برداشته بشه به ایران هواپیما خواهند داد. اگه این اتفاق نیافته به صورت غیر علنی برای ساخت و ارتقا یک پلتفرم مثلا اف 14 به ایران کمک موثر خواهند کرد. اگر این اتفاق بیافته یعنی یک کمک موثر خارجی وجود داشته باشه ممکنه طی 4-5 سال بشه یک جنگنده نسبتا به روز با ارتقا اف 14 داشت.
  3. میگ 29 تو رده بندی ها یک جت سبک یا نیمه سنگین محسوب میشه. میگ 29 رزومه خوبی نداره. این جنگنده که یکی از پرتعداد ترین جنگنده های دنیا است تا حالا یک پیروزی هوایی ثابت شده نداره. برای همین میگ 35 هم که ارتقا میگ 29 است خیلی مورد استقبال نبود. موتور rd33 توربو فن نیست. ظاهرا مدل های جدیدترش توربو فن هستند ولی نمونه ایران توربو فن نیست. هدف پروژه ساخت یک توربوفن سنگین است که بارها اعلام شده. به هر حال شنیده ها حاکی از این است که سراغ اف 14 و tf30 رفته اند. خالا نمی دونم چقدر شنیده ها مستند است
  4. ما یک پروژه جنگند سنگین داریم. یک پروژه موتور توربو فن سنگین هم داریم. طبیعتا این پروژه اف 14 و موتور tf30 است. ولی اگر روس ها سوخو 30 و موتور al31 را به ما بدهند جایگزین اف 14 خواهد شد. یعنی فعلا ظاهرا پروژه اف 14 دو هدف دارد. 1- اگر روس ها دانش سوخو 30 و al31 را به ما دادند این یک پروژه دست گرمی برای ایجاد زیرساختار علمی برای جذب دانش ان است و اگر ان اتفاق بیافتد این پروژه کنسل میشود. 2- اگر روس ها سوخو را ندادند این پروژه جدی تر شده و ادامه می یابد. البته احتمالا در این حالت از چین و روسیه هم کمک های گرفته خواهد
  5. چند نکته در مورد این مقاله باید اشاره شود 1- بسیاری از مطالب گفته شده بر مبنای حدسیات نویسنده است. نویسنده از کجا مطلع شده که قابلیت جنگ الکترونیک این سامانه از اس 300 پایین تر است. اتفاقا قرار بوده در نهایت این سامانه از رادارهایی با باندهای مختلف بهره ببرد که باعث مقاومت بالا در برابر جنگ الکترونیک میشود. البته مشخص است که سامانه هنوز تکمیل نشده است. 2- سامانه پرتاب گرم بر خلاف نوشته مقاله مشکلی به درگیر شدن در تمام جهات را ندارد. البته ظاهرا به دنبال ساخت نمونه با پرتاب گرم نیز هستند.
  6. از رونمایی باور مشخص بود که کامل نشده. قرار بود کلد لانچ باشه نبود. قرار بود سه موشک داشته باشه اون هم نبود. ولی به هر حال احتمالا تا یکی دوسال دیگه کامل میشه
  7. سامانه 3 خرداد سامانه خوبی است ولی یک سامانه مکمل است. این سامانه به تنهایی قادر به مقابله با نیروی هوایی اسراییل و جنگنده اف 35 نیست. علت اینکه صحبت باور مطرح شده این است که در انجا ایران با اف 35 مواجه است. البته من بالا نوشتم به نظر من گزینه مناسب تر از باور ترکیب پانزده خرداد و سوم خرداد با رادارهایی مثل معراج است. اسراییل در عمل به راحتی اجازه شکل گیری یک شبکه گسترده پدافندی را نخواهد داد بلکه از بدو شروع شکل گیری حملاتی را ترتیب خواهد داد. به جز پاسخ موشکی، بهترین راه این است که اول شبکه پدافند عراق را شکل داد. البته اگر امریکا بگذارد. بعد به تدریج از شرق سوریه و غرب عراق شبکه یک پارچه ای را گسترش داد تا دارای عمق پدافندی باشد. طبیعتا اگر به یکباره یک شبکه در سوریه شکل داده شود با توجه به اتوبان بودن فضای عراق از تمام جهات مورد تهاجم قرار میگیرد.
  8. جند نکته: باور چه توانایی هایی دارد 1-برد ان نسبت به سامانه های دیگر ایرانی مانند 15 خرداد بیشتر است 2- گفته میشود که از چند نوع موشک استفاده می کند(البته در رونمایی چیزی دیده نشد) 3-قرار است رادار این سامانه با رادارهای دیگری مانند معراج و رادارهای دیگر که در باندهای مختلف کار میکنند شبکه شده که این کار کمک زیادی به شناسایی هواپیماهای رادار گریز مانند اف 35 می کند. به نظر من مهمترین نکته مورد سوم است. ولی اگر این امکان وجود داشته باشد که همین ترکیب رادارها را با سامانه ای مانند 15 خرداد ایجاد کرد،(که این امکان وجود دارد) بهتر است از 15 خرداد استفاده شود. برد ان هم حدود 120 کیلومتر است که کافی است. ضمنا میتوان با ترکیب ان با سامانه هایی مانند 3 خرداد و عقاب(تور ) سطوح دیگر را پوشش داد. یک نکته که باید توجه شود این است که هیچ سامانه و شبکه پدافندی نهایتا قادر به متوقف کردن یک نیروی هوایی مدرن مانند نیروی هوایی اسراییل نیست و نهایتا مغلوب میشود مگر از پوشش هواپیماهای رهگیر برخوردار باشد چه باور چه اس 400. ولی نکته ای که وجود دارد حضور این سامانه ها و حضور ارتش جمهوری اسلامی ایران به مفهوم حضور رسمی ایران است. تاکنون هر چه اسراییل به مواضع ما در سوریه حمله کرده و ما پاسخ ندادیم به این علت بوده که ما کلا حضور خود را در سوریه به صورت رسمی قبول نداریم و حضور خود را حضور مستشاری میدانیم. احتمالا هدف این است که با حضور رسمی، اگر اسراییل به مواضع ما حمله کرد پاسخ دهیم(مثلا پاسخ موشکی). که ممکن است منجر به جنگ و یا پیشگیری از حملات اسراییل شود. به عبارتی داریم شمشیر را از رو می بندیم. نکته بعدی اینکه این یک شمشیر دولبه است یعنی پدافندهای ما در معرض تهدید هستند ولی اسرار اف 35 و سطح رادار گریزی ان نسبت به باندهای محتلف راداری نیز تا حدی به وسیله ما مشخص میشود. که میتواند برای بهبود سیستم پدافندی ما به کار آید. نکته اخر اینکه این مسئله بی ارتباط با قرار داد با چین و جاده ابریشم نیست. چین اگر بخواهد این جاده را از ایران بگذراند باید در ادامه از ترکیه عبور دهد. چین رابطه خوبی با نرکیه ندارد پس ترجیح میدهد که از مسیر عراق و سوریه بگذراند. پس احتمالا به درخواست چین تلاش ایران برای ایجاد ثبات در این کشورها بیشتر شده است. در این میان روسیه ترجیح میدهد بر سوریه کنترل داشته و ما را از بازی بیرون کند. این مسئله در موقع لزوم قدرت بیشتری به روسیه برای فشار به چین میدهد. به عبارتی در قطب بندی بعدی جهانی روسیه میخواهد در قطب شرق دست بالاتر را از چین داشته باشد. مضافا روسیه ترجیح میدهد این جاده از شمال دریای کاسپین و روسیه بگذرد. چین الان هم به نفت روسیه وابسته است و نمی خواهد این وابستگی عمیق تر شود. نگرانی بعدی روسیه این است که با تسلط ما به سوریه ما تلاش کنیم یک خط گاز از طریق عراق و سوریه به اروپا بکشیم و مونوپولی صادرات گاز روسیه به اروپا را تضغیف کنیم. در سوریه از نظر زمینی ما دست بالاتری از روسیه داریم. اگر در هوا هم مسلط شویم عملا نقش روسیه تضعیف میشود. پیش بینی میشود این اقدام با مخالفت روسیه همراه شود. بهترین گزینه برای امریکا مانند سابق نا امن بودن عراق و سوریه است و طبیعتا تا انجایی که صد در صد علنی نشود و حداقل ادم های ساده لوح وجه حقوق بشری امریکا را کماکان باور کنند به این نا امن سازی ادامه میدهد. به هر حال بحث های ژئوپولتیک زیادی مطرح است که ایران این تصمیم یعنی حضور رسمی در سوریه را گرفته ایم.
  9. در کشور ما نیاز به واردات 15 میلیارد دلار کالای اساسی و دارو است که میتواند با پول نفت و به قیمت ارزان وارد شود. سلاح نیز با پول نفت وارد شده و نیروهای نظامی بخصوص هوایی بازسازی شوند. مقداری هم صرف تاسیسات مثل راه اهن پالایشگاه و تاسیسات زیر بنایی شود. بقیه هم در یک حساب ریخته شود و به صنایع وام های بی بهره و حتی در مواردی بلاعوض برای ورود ماشین الات تولیدی داده شود. بقیه هم ذخیره شود. اینها بهترین راه است. ولی اگر این پول صرف واردات کالای ارزان چینی ان هم از طریق قطارهای جاده ابریشم شود صنعتی در این کشور باقی نمی ماند.
  10. اصلا ربطی به این قراداد نداره. در اقتصاد ازاد قیمت ارز به صورت طبیعی با بالانس صادرات(منظورم غیرنفتی) و واردات تعیین میشود. وقتی با صادرات نفت دلار دست دولت بیاید و به بازار تزریق کند و این بالانس را به هم بزند این موازنه به سمت ورود کالا از بین میرود. از 84 تا 2 سال پیش با افزایش قیمت نفت که زمانی حدود 20 دلار بود شاهد این پدیده و از بین رفتن صنایع بوده ایم. تکرار میکنم ربطی به قرارداد با چین ندارد. تا نفت هست و اقایان پول انرا به بازار تزریق و صرف سفر ترکیه و خرید موبایل ایفون میشود همین اش و همین کاسه. باید فقط صرف ورود ماشین الات تولیدی و سرمایه گذاری روی زیر ساخت و حداکثر خرید کالای اساسی و یا سلاح شود. زیرا همه دنیا برای کالای اساسی و دارو سوبسید قائل هستند.
  11. در قراردادی از این نوع که طرف مقابل چند صد میلیارد دلار هزینه میکنه عملا فسخ عیرممکن است چون ضرر رو کی تقبل کنه؟ در مورد تعرفه کالا یا دامپینگ فکر نکنم زیاد به این قرارداد مرتبط باشه یعنی احتمالا اختیار قرار دادن تعرفه دست ایران میمونه. اینها بیشتر از قرارداد به سیاست های مال و پولی خود ما بستگی داره. اصلا نیاز به تعرفه نیست. زمانیکه ما نفت میفروشیم و ارز حاصل رو در بازار ارز تزریق میکنیم عملا ارزش پول ملی رو بالا میبریم و این در اصل مثل سوبسید دادن به ورود کالای خارجی است. کاری که از سال 84 با افزایش قیمت نفت شروع شد و تا قبل از خروج امریکا از برجام ادامه داشت. با این کار بسیاری از صنایع از بین رفتند. راه ان این است که این ارز در بازار ارز تزریق نشود و ارزش پول ملی پایین بماند. تا کالای داخای توانایی رقابت داشته باشد. ورود کالای مصرفی با ارز حاصل از صادرات غیرنفتی تامین شود (تقریبا مثل الان). ارزش پول ملی با ازدیاد صادرات نفتی زیاد شود. مانند تمام کشورهای غیر نفتی. و هزینه ریالی دولت بجای فروش ارز با مالیات تامین شود. ارز حاصل از این قرارداد در حساب دیگری واریز شده و فقط صرف ورود کالای سرمایه ای و تکنولوژی شود. ولی بعیده اینها از این عرضه ها داشته باشند.
  12. یک نکته باید اشاره بشه. اون هم این است که به نظر من چین الان را با چین ده سال پیش و یا حتی 5 سال پیش نمی توان مقایسه کرد. قبل از 5 سال پیش و یا حتی بسیار اخیر تر هدف چین توسعه اقتصادی از طریق تعامل با غرب بوده است. با این روش چین توانست بسیاری از کارخانه ها و تکنولوژی های غربی را به چین بکشاند. زرنگی که ما نکردیم. به عنوان مثال به صورت سنتی چین ندرتا قطعنامه های شورای امنیت را وتو میکرد(در حالیکه چند روز اخیر شاهد وتو قطعنامه پیشنهادی امریکا در مورد سوریه بودیم). به نظر من چین هم به این علت که مرحله توسعه اقتصادی را با موفقیت پشت سر گذاشته و هم به علت تهاجمی تر شدن سیاست امریکا در حال ورود به یک مرحله جدید است. در این مرحله به دنبال تشکیل یک بلوک اقتصادی و نظامی است. انها میدانند در غیر اینصورت بیشتر اجازه به انها داده نمی شود که جلو روند. به عبارتی به طرقی توسعه بیشتر انها توسط امریکا متوقف میشود. امریکا بعد جنگ جهانی دوم کمک به توسعه اروپا کرد. همچنین کمک به توسعه ژاپن و کره هم نمود. به این طریق برای خود متحدانی قوی ایجاد نمود که الان یکی از عوامل قدرت امریکا هستند. چین هم میداند که یک دست صدا ندارد. و احتمالا در صدد تشکیل یک جبهه است. ولی اخر کار تمام اینها به سیاست های خود ما بستگی دارد. اینکه چقدر عرضه داشته باشیم از این قرارداد استفاده کنیم و یا اینکه این قرارداد منجر به این شود که ما نفت بدیم کالای ارزان چینی بگیریم و صنعت بومی نابود شود. به اعتقاد من این نکته مهمترین مشکل این قرارداد است. اگر کالای مصرفی نگیریم چی بگیریم؟ ایا چین توانایی انرا دارد که بتوان در حجم وسیع از ان دانش و کالای سرمایه ای گرفت؟ ایا میتوان مقداری از این یوان را به دلار تبدیل کرد؟ اینها سوال است.
  13. چین اگه این کار رو نکنه دچار خطر میشه. امریکا با سیاستی که داشته در 20 سال اخیر کاری کرده بر تمام کشورهای نفتی جهان بجز روسیه مسلط بشه. توصیه میکنم کتاب پرکینز رو بخونید. بقیه کشورهای نفتی رو هم مثل ایران ونزوئلا سوریه لیبی از بازار بیرون کرده. چرا؟ برای اینکه در بزنگاه بتونه از این فاکتور برای فشار بر کشورهایی مثل چین و یا اروپا استفاده کنه. چین درصدد تضمین امنیت انرژی خود است و همین الان هم با امریکا سرشاخه. درگیری این دو علنی شده. همانطوریکه برای چین سخته شریک تجاری مثل امریکا رو از دست بده امریکا نیز به راحتی نمی تونه چین رو از دست بده. اقتصاد چین خیلی بزرگه. به راحتی نمیشه تحریمش کرد. این قرارداد هم بر مبنای یوان است نه دلار بنابراین تحریم روش زیاد اثر نداره. و چون به امنیت انرژی چین ربط داره اگه بسنه بشه فارغ از تحریم انجام میشه
  14. از چه نظر هزینه برای ما میمونه منفعت برای چین؟ مگه شما قرارداد رو دیدید. بذارید من یک حساب سر انگشتی برای شما بکنم. یکی از مقامات گفته بود که ایران برای اینکه در بازار نفت بمونه باید بیش از 7 ملیون بشکه در روز در بازار جهان سهم داشته باشه. الان ما حدود 2.5 ملیون در شرایط عدم تحریم میتوانیم نفت صادر کنیم یعنی احتمالا چین بین 4 تا 5 ملیون بشکه در ایران ظرفیت تولید ایجاد میکنه که خودش میبره. این عدد با قیمت 50 دلار میشه سالی صد میلیارد. که با سی درصد تخفیف به چین و با موعد پرداخت 2 ساله فروخته میشه. یعنی چین 30 میلیارد و ایران 70 میلیارد دلار سهم دارن. پس چین طی 25 سال حدود 800 میلیارد دلار سود داره. در ازای این 800 میلیارد دلار 400 میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری میکنه که اگر حدس من درست باشه معامله بدی نیست. حالا چرا حاضر میشه به ازای 800 میلیارد 400 میلیارد دلار سرمایه گذاری کنه؟ چون این پرداخت رو با پول ملی که داره یعنی یوان انجام میده. یعنی کمک میکنه یوان به تدریج ارز بین المللی بشه. یعنی ایران با یوان چین ممکنه سعی کنه از کشورهای دیگر خرید کنه. این یعنی اینکه یوان بتدریح یک ارز بین المللی میشه. البته چین اقدامات دیگر هم خواهد کرد. اینکار یک مقدار از سهم دلار را در بازار را میگیره. یعنی چون حوزه دلار محدود میشه و حوزه یوان گسترده تر میشه چین میتونه یوان بیشتری چاپ کنه. آمریکا هر سال با رشد اقتصادی جهان مقداری دلار چاپ میکنه و به بازار تزریق میکنه. و من فکر میکنم حداقل هزار میلیارد دلار در سال دلار چاپ میکنه که یک مقدار از قدرتش مال اینه. حالا چین با گسترش یوان یک مقدار از این سهم رو مال خودش میکنه. به عبارتی با رشد اقتصاد جهان حجم پول مورد نیاز باید بیشتر بشه. بیشتر این پول سهم امریکا با دلار و کمی هم یورو است. چین به تدریج میخواهد در این بازار سهم بگیره با یوان. این رو بذارید کنار جاده ابریشم که از طریق ایران به اروپا میره و احتمالا چین سعی خواهد کرد سهمی از معاملات با اروپا رو هم با یوان انجام بده. یعنی تو این دعوا به نظر من ضرر اصلی رو امریکا میده. ما و چین به نظر من سود میکنیم. حالا میشه فهمید دعواهای خاورمیانه سر چی است. قطعا سر لحاف ملا نیست!!!! حتی سر اسراییل هم نیست.
  15. بله کارکردن با چین خطرناکه. این قرارداد فی النفسه قرارداد بدی نیست ولی باید خیلی باید روش دقت بشه. چین تا الان متحدی نداشته ولی شاید سیاستش عوض شده باشد. اگر بخواهد با امریکا تقابل کند که متحدینی مثل اروپا ژاپن و کره دارد چین هم باید برای خودش متخدینی دست و پا کند
  16. من نمی دونم منظور شما از سپر بلا چیست. مگه دو کشور متحد بشن یکی میشه سپر بلای دیگری. چین داره تلاش میکنه یک ایرقدرت باشه. البته الان هم هست. ولی هنوز مونده تا به امریکا برسه. امریکه چه فاکتورهایی داره که چین نداره 1- پول امریکا پول بین المللی دنیا است. 2- امریکا متحدین قوی مثل اروپا ژاپن و کره داره که همشون با کمک امریکا اقتصادشون رشد کرده 3-امریکا بر بیشتر نفت تولیدی جهان مسلط است و از این طریق در اینده میتونه امنیت انرژی چین رو تهدید کنه 4-امریکا تکنولوژی بسیار بالاتری از چین داره قرار داد چین با ایران و و تا حدی پاکستان در راستای 3 مولفه اول است. یعنی میخواد با ایران طبق این قرارداد با یوان معامله کنه تا با این اقدام و اقدامات اتی که حتما در نظر گرفته کمک کنه یوان پول بین المللی بشه. برای خودش متحدین نظامی و اقتصادی دست و پا کنه. امنیت انرژی خودش رو تضمین کنه و کنار مرکز اصلی نفت جهان پایگاه داشته باشه. حالا این زرنگی ما است که از این سیاست استفاده کنیم ولی تبدیل به اروپا و ژاپن هم نشیم که صددرصد تسلیم امریکا هستند. امنیت خودمون دست خودمون باشه. با هند و بقیه دنیا هم کار کنیم و..... چین جاده ابریشم خودش را هم از ایران میگذرونه که این هم درامد است برای ایران هم چین را میشه از این طریق در موقع لزوم تحت فشار قرارداد. به نظر من اگر عاقلانه عمل بشه بیشتر از انکه چین به ما مسلط بشه به ما محتاج میشه
  17. در مورد کوثر بارها گفته شده. به نظر من بعید است غیر از کاربرد اموزشی هدف جدی دیگری از ساخت این جنگنده باشد. مگر اینکه تحریم ها برداشته نشود و نگاه نهاجا روی این پروژه جدی تر شود. در این صورت میتوان با کمک یک کشور خارجی مثل چین انرا ارتقا داد. زیرا در شرایط تحریم قطعا میتوان یک همکاری غیر علنی با یک کشور داشت. ارتقا ان باید شامل مراحل زیر باشد 1- تبدیل موتور j85 از یک توربوجت به یک توربو فن. در این حالت تراست موتور افزایش میابد و ابعاد ان هم کمی افزایش میابد 2- بعد ارتقا موتور باید این موتور بزرگتر را به هواپیما خوراند که باعث تغییراتی در بدنه میشود. همچنین سرعت هواپیما بیشتر شده و سازه باید باز طراحی شود تا توانایی سرعت بالاتر را داشته و در این طراحی باید به نحوی ظرفیت حمل مهمات را افزایش و دماغه را برای نصب یک رادار بزرگتر تغییر داد. این تغییرات به نظر من نیاز به کمک مشاوران خارجی دارد 3- سطح مقطع راداری هواپیما را کاهش داد با این تغییرات میتوان به یک هواپیمای نسبتا به روز نزدیک شد ولی به نظر من باز هم در حد تهدیدات پیش روی ما نیست
  18. انچه به نظر می اید ایران پاکستان و چین در حال شکل گیری یک ائتلاف دریایی در اقیانوس هند علیه آمریکا هستند. البته اینطور به نظر می اید. چین در حال فروش ناوهای تایپ 54 به پاکستان است. تریمان های که نداجا برنامه ساخت انها را دارد به نظر من با کمک چین در حال ساخت هستند. به عبارتی چین در حال دادن بهترین تکنولوژی های دریایی خود به پاکستان و ایران است. چین متوجه شده که هدف امریکا در حضور در خاورمیانه کنترل منابع نفتی خاورمیانه و تهدید امنیت انرژی چین است. به نظر من چین برای مقابله با این هدف اولا در حال امضای قرارداد 25 ساله نفتی با ایران است دوما احتمالا(نظر من است) با اوردن ناوهواپیمابر به منطقه با کمک ایران و پاکستان میخواهد یک ائتلاف دریایی تشکیل دهد. در سمت مقابل هند در حال نزدیک شدن بیشتر به امریکا و غرب است. احتمالا غرب سعی می کند کارخانه های خود را از چین به هند منتقل کنند. چین مشابه هند که در چابهار سرمایه گذاری کرده در حال سرمایه گذاری در بنادر پاکستان است تا با اتصال راه اهن پاکستان به ایران یک مسیر دیگر به راه ابریشم خود اضافه کند. در مجموع به نظر من در اینده پاکستان متحد اصلی ایران خواهد شد. و منافع این دو به شدت به هم گره خورده است
  19. به نظر هیچ گزینه حتی ناوهای امریکایی نیز بدون پشتیبانی هوایی امکان حضور امن در اقیانوس را ندارند. برای اینکه نهایتا تبدیل به سیبل برای هواپیماهای متخاصم میشوند. قایق های موشک انداز سپاه که جای خود را دارند. حتی یک شبکه پدافند یکپارچه زمین پایه مانند انچه ما در ایران داریم در صورت یک حمله هوایی سراسری اسیب پذیر است. سیاست سپاه معمولا حضور در نوک پیکان مخاصمات ما با امریکا است وگرنه اصلا این گونه قایق ها که حالا با یک سامانه سوم خرداد تجهیز شده اند اصلا به درد اقیانوس نمی خورند. حتی ناو جماران هم مناسب این کار نیست. نیاز به ناوشکن های حداقل 3000 تنی امروزی است که اینها به نظر در حوضه نداجا است و سپاه باید در حوضه خود فعالیت کند و این کار را به ارتش بسپارد. علاوه بر این نیاز به ناوهای تدارکاتی و هلیکوپتر بر و غیره است. به نظر من اگر این کار بدون حضور ناوهای هواپیمابر باشد که چین میتواند به منطقه بیاورد این کار خودکشی است. از دیدگاه من حضور هیچ نیرویی بیگانه ای در منطقه مطلوب نیست. ولی امریکا دارد ایران را وادار به کشیدن پای چین به منطقه میکند. اگر امریکا از این سیاست عقب نشست به نظر من نبود چین بهتر از بودن ان است. بحث دزدان دریایی قابل مقایسه با این بحث نیست.
  20. تمام گزینه هایی که شما مطرح کردید امکان پذیر است ولی تمام این روش ها در صورت وقوع درگیری با امریکا و یا حتی کشورهای منطقه به راحتی نابود میشوند. با گذاشتن یک سامانه سوم خرداد بر روی یک شناور که نمی توان با نیروی هوایی امریکا مقابله کرد. حتی خود کشتی های امریکا نیز به پشتوانه ناوهای هواپیما بر در اقیانوس جولان میدهند. من فکر میکنم بحث کشیدن پای چین و ناوهای هواپیما بر چین و ایجاد یک اتحاد نظامی با ایران مطرح است. چین متوجه شده که هدف امریکا در خلیج فارس تسلط بر منابع نفتی منطقه و اعمال فشار بر چین در بزنگاه است. ایران متوجه شده هدف امریکا بیرون کردن تمام کشورهای نفتی غیر وابسته به امریکا از بازار نفت است و بحث های اتمی و غیره بهانه است. چین ده ملیون بشکه در روز مصرف نفت دارد. شاید چین میخواهد برای اطمینان از امنیت انرژی خود به این منطقه مثلا شمال اقیانوس هند البته با همکاری ایران ناوهواپیما بر اعزام کند. به اعتقاد من تریمانی که اخیرا ماکت ان توسط نداجا رونمایی شد و زیردریایی 3000 تنی که گفته شد قرار است ساخته شود با کمک چین ساخته میشوند. و چین دارد اخرین تکنولوژی دریایی خود را به ایران میدهد. خود چین نیز دارد ناوهای هواپیمابر جدید میسازد. ایران و چین در حال ایجاد یک ائتلاف دریایی هستند. هدف ایران شاید در نهایت کشاندن چین به منطقه نباشد بلکه میخواهد با این کارت با امریکا بازی کند که اگر تحریم را ورنداری با گزینه های بدتری مواجه میشوی. هدف ایران نیز شاید استفاده از کارت کشاندن چین به منطقه ابزاری برای فشار بر امریکا است. یعنی اگر تحریم را بر نداری با گزینه بدتری مواجه میشوی.
  21. به هر حال هر سیاستی که در مورد تشکیل سپاه و ارتش است جای خود، برای من مشخص نیست چرا عملیات های سپاه رسانه ای میشه ولی عملیات های ارتش مسکوت میمونه. اصلا انگار ارتشی در کار نیست. من از منابع مختلف شنیدم که زمانیکه داعش به مرزهای ما نزدیک شد و حتی همین الان این ارتش بود که در بسیاری از قسمت های مرزهای غربی با داعش درگیر شد که این درگیری ها هنوز ادامه دارد. ولی ندرتا جاهایی این مطلب گفته شد. نه فیلم مستندی نه گزارشی. !!!! حتی نیروی هوایی مدت ها مشغول بمباران داعش بود به هر حال ارتش و سپاه فعلا دوبازوی دفاعی مملکت هستند نباید کاری کرد که باعث دلخوری و دلسردی پرسنل ارتش شود
  22. در یک دوره ای نیروی هوایی به صورت منظم داعش را زمانیکه به مرزهای ما نزدیک شده بود بمباران میکرد. همین الان هم ارتش در مرز با داعش!!! درگیر است. هنوز گروه هایی از داعش در شرق عراق و نزدیک مرز ما فعال هستند. این رو من از دوستان که در غرب سرباز هستند شنیده ام. حتی مواردی حملاتی انتحاری توسط نیروهای داعش انجام شده. انچه که دیده میشه این است که اخبار مربوط به عملیات های ارتش زیاد منتشر نمیشه گاهی هم به نام سپاه منتشر میشه!!!! علت رو نمی دونم. شاید سیاستی است. ولی به هر حال این سیاست باعث نارضایتی در صفوف ارتش شده که اعتقاد دارند که ارتش کوچک نمایی شده. اخرین انعکاس ان هم در صحبت های تیمسار سیاری دیده شد. در مورد عملیات اخیر، کوهستان هایی که نیروهای پژاک و احزاب دیگر مسلح کرد مستقر هستند، این کوهستان ها بسیار صعب العبور هستند و نیروهای کرد مرتب جا به جا میشن و بسیار هم پراکنده هستند. بمب های بزرگی از نوع قاصد در این جاها موثر نیستند و نوعی اتلاف و حدر دادن انها محسوب میشه. نیاز به گلوله ها و موشک های کوچک و نقطه زن بوده. احتمالا حملات توپخانه ای دقیق و پهبادی موثر بودند. اخبار هم حاکی از این است که در حملات ایران و ترکیه زیاد اسیب ندیده اند
  23. دو بحث مطرح است. اول توانایی کشور در زمینه طراحی هواپیما دوم توانایی ساخت در زمینه طراحی همین یاسین فکر میکنم اولین تجربه جدی بوده است. قاهر که یک تجربه شکست خورده بود. پروژه شفق نیز بیشتر با کمک روس ها انجام میشد که نیمه تمام رها شد. بنابراین تنها تجربه جدی همین یاسین است که البته ان هم کمی شبیه جت اموزشی کشور تایوان است. که البته بعید است ما به ان دسترسی داشته باشیم بنابراین شاید شباهت اتفاقی باشد. بنابراین یاسین اولین پروژه طراحی نیمه!!!!موفق است که حداقل پرواز کرده است. از اولین تجربه یک کشور هم نمی توان انتظار زیادی داشت. ساخت موضوع دیگری است. برای ساخت تمیز و بی نقص بجز دانش فنی نیاز به ماشین الاتی است که بعید میدانم در صنایع مرتبط کشور موجود باشد. علت هم ان است که نیاز به سرمایه گذاری های سنگین دارد که چون هنوز در کشور به صورت جدی یک هواپیما به تولید نرسیده واردات انها توجیه ندارد. احتمالا برای ساخت کوثر یا یاسین با کمک ماشین الات و دانش موجود به نحوی کار را به قول معروف راه انداخته اند. کشور نیاز دارد برای افزایش دانش طراحی یک یا دو پروژه مشترک طراحی با یک کشور صاحب دانش انجام شود. برای افزایش کیفیت ساخت نیز یک هواپیما تحت لیسانس تولید شود تا در غالب ان ماشین الات روش های نوین ساخت و الیاژهای به روز وارد کشور شود. ان وقت حتی کوثر را نیز میتوان بهبود داد. در حال حاضر کوثر که همان اف 5 است به نظر من تنها محصول قابل توجه کشور است که میتواند کارکرد اموزشی داشته باشد بقیه پروژه ها نوعی تمرین و دست گرمی است که زمانیکه (اگر عمر ما اجازه داد) از کشوری دانشی وارد کردیم یک زیرساخت اولیه دانشی برای جذب ان دانش در کشور موجود باشد
  24. من شاید زیاد وارد نباشم. ولی کسی این کار رو نمیکنه. اگه میشد نمیرفتن سراغ خرید یاک 130. به هر دو نوع جت نیاز دارند. به هر حال قاعدتا مشخصات ان باید از اف 5 دو کابینه پایین تر باشه. تو مراحل مقدماتی تری برای اموزش از جت های مادون صوت استفاده میکنند. مرحله بعدی اموزش استقاده از جتی مثل اف 5 است
  25. این پروژه ها بعضا به زباله دان تاریخ می پیوندن بعضی ها هم واقعا تولید میشن. البته سرنوشت اکثر اونها هم تولید نشدن است. علت هم این است که دانش و تجربه کافی در کشور نیست. بخصوص در مورد صنایع هوایی. اکثر اینها وقتی به نتیجه میرسن برای اینکه به تولید برسن باید به وسیله نیروی مربوطه تست بشن. هزینه ساخت یک هواپیما بالا است و امکان ندارد نهاجا هواپیمایی را سفارش دهد که کارائی لازم را ندارد. در اکثر موارد هم محصول مورد نظر در تست های فوق رد میشود. حالا وقتی رد شد یا پروژه کنسل میشود یا تلاش میشود که اشکالات فوق رفع شود و محصول بهبود یابد. اتفاقا من شنیدم(نمی دونم چقدر شایعه درست است) کوثر عملکرد لازم را نداشته. حالا یا دارن مشکل را حل میکنند یا کنسل شده.