[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. امان از اين محور شرارت (همون tinypic خودمون :| ). دوستان اگه حوصله‌ي آپلود عكس تو سايت رو ندارن، بهتره از پرشين‌گيگ استفاده كنن. اينطوري يه فضا در اختيار خودشونه و مي‌تونن راحت توش عكساشون رو آرشيو كنن، بدون دردسر! اگه هم اكانتش رو ندارين، بهم Pm‌ بدين. خودم براتون مي‌فرستم :| .
  2. اتفاقاً خودم هم در نظر دارم كه همچين كاري رو انجام بدم (پروژه كليد خورده :| ). ان شاء الله به زودي، درمورد عمليات‌هاي انجام گرفته در طول 8 سال دفاع مقدس، مطالبي رو ارائه خواهم كرد.
  3. اون بحث، يه بحث كلي بود. نبرد آردن، تأثير چنداني توي جنگ نداشت. به قول رامتين عزيز، تنها چند ماه سقوط آلمان رو عقب مي‌انداخت. آلمان، در اصل وقتي نابود شد كه به شوروي حمله كرد و شكست خورد! با نگاهي سطحي به وضعيت آلمان در سال 1941 و 44-1943، خيلي ساده مي‌شه فهميد كه چقدر تصميمات غلط، خودسرانه و غيركارشناسي هيتلر، كشنده بود!! اما درمورد جنگ، نمي‌شه اصطلاح قمارباز رو اطلاق كرد؛ بخصوص جنگي كه آلمان مي‌كرد. آلماني كه براي هر عملياتش، دانشمنداي رياضي و آمارش، توابع آماري‌اش رو رسم مي‌كردن و اون‌ها بودن كه تعداد نفرات و تانك‌هاي حمله كننده رو مشخص مي‌كردن. در اصل، درسي به نام پژوهش عملياتي (كه يكي از وحشتناك‌ترين درس‌هاي ما هم هست icon_cheesygrin :| !!!!) در همين جنگ، عملي شد!!! پس با اين حساب، اين تصميم‌گيري، با توجه به درصد شكست بسيار بالاش، بيشتر يه حماقت و خودكشي بود تا يه قمار. قمار هم هرچقدر كه شانس شما درش كمتر باشه، ميزان حماقتتون بيشتر روشن مي‌شه (توهين نبودا! شماي قمارباز فرضي رو گفتم نه حسين عزيز رو :| ).
  4. نه. در خيلي از موارد٬ حرف و سخني شنيده نمي‌شه. پارسال٬ دو سال پيش٬ قضيه‌ي كردستان رو بايد از BBC متوجه مي‌شديم!!! ولي درمورد خوزستان، بيشتر به دليل اخلاقيات و تعصبات قومي - نژادي اون منطقه‌ي خاص هست. بخصوص مشكلات بين عرب‌ها و غيرعرب‌هاي اون منطقه! يه مقدار مسائلش، به امنيت ملي برمي‌گرده. شمام بهتره زياد به اين قضيه توجه نداشته باشين icon_cheesygrin :| .
  5. بسيار جالب بود. ممنون. نبرد حقيقتاً وحشتناكي بود. البته اين بار، بار اولي نبود كه هيتلر، با تصميماتي خودسرانه و مالامال از لجبازي و جاه‌طلبي، سرنوشت جنگ رو عوض كرد. اگه در شوروي، به دستور هيتلر، حركت به سمت مسكو متوقف نمي‌شد و به جاي اون، حمله به لنين‌گراد در دستور كار قرار نمي‌گرفت؛ شايد شوروي، در همون ابتداي جنگش تسخير مي‌شد و بعد از اون، تكليف انگليس و ساير قواي متفقين، كاملاً‌ مشخص بود! ولي لبجازي هيتلر و گوش نكردن به نصيحت‌هاي فرماندهان ارشد آلمان، باعث شد كه يه فاجعه براي ورماخت تو شوروي بوجود بياد! شايد بشه گفت هيتلر، هم باعث پيروزي‌هاي چشمگير آلمان بود و هم دليل شكست‌هاي سنگينش! يه جا، نبوغ نظامي‌اش، باعث مي‌شد كه غيرممكن‌ترين كارها، خيلي ساده انجام بگيره و گاهي تصميمات غلطش، احمقانه‌ترين اشتباهات تاريخي لقب گرفتن! ----------------------------------------- راستي. اين نبرد آردن، يكم شبيه به نبرد استالينگراد نشد آخر سر؟ جنگ خانه به خانه! نبرد سرنيزه و تن به تن! اين وسط امريكا هم هميشه نون برتري عددي‌اش رو خورده! انصافاً آمار و ارقامي كه ارائه دادين، خيلي وحشتناك بود؛ حتي فراتر از تصور!! فكر اينكه بيش از 100.000 تانك، جلوي آدم سبز شه!!!
  6. هميشه از دفاع‌هاي شرافتمندانه خوشم اومده. زيباترين حالتش، حالتي هست كه گروهي، خودشون رو قرباني مي‌كنن كه بقيه يا آماده بشن؛ يا نجات پيدا كنن. حالا چه طرف آريو برزن باشه؛ چه شاه لئونيداس! البته اين دفاع، وقتي شرافتمندانه‌ مي‌شه كه براي دفاع از كشور و وطن باشه؛ نه صرفاً براي دفاع از يك حكومت! مطلب خوبي بود. ممنون.
  7. ممنون كه بنده رو لايق بحث كردن دونستين. از همصحبتي با شما، لذت بردم. فكر كنم به اندازه‌ي كافي، درمورد اين قضيه، حداقل بنده، بحث كردم. فقط در پايان، چند تا مطلب كوچيك هست كه عرض مي‌كنم. 1- فروش تسليحات از شوروي، البته با واسطه، از يه منبع موثق هست. اين حرف، عيناً از يكي از مسئولين خريد تسليحات سپاه ايران، نقل قول شد. البته اين قضايا، برمي‌گشت به زماني كه هنوز بني‌صدر بود و به سپاه، تجهيزات و اسلحه نمي‌داد. شايد وسطاي جنگ، شوروي از اين كارش پشيمون شد! 2- از اون 52 كشور، فقط 17 كشور ديگه، به ايران سرباز (ارتش) ارسال مي‌كردن. ديگه تجهيزات جاي خودش رو داره. ضمناً اگه برگردين به صحبت‌هايي كه مقامات بلندپايه‌ي امنيتي امريكا (مثل بوش) و فرانسه‌ (كنت دومارانش) و انگلستان (اسمش رو خاطرم نيست) با هم داشتن و بحث خشكاندن ريشه‌ي جمهوري اسلامي و بحث حمايت از عراق، تا نابودي كامل ايران و البته بعد هم دكترين هنري كسينجر، پس از دكترين «عدم پيروزي دو طرف»، شايد بتونين قضيه رو بيشتر از فروش يه تعداد سلاح، در نظر بگيرين! اميدوارم كه جنگي صورت نگيره. گويي كه نشانه‌هاي بسياري براي شكست اين اميدواري‌ام وجود داره. ولي باز هم اميدوارم كه اگه حداقل جنگي صورت بگيره، اينبار، ايران بتونه بهتر و منطقي‌تر بجنگه و رفتار كنه.
  8. ممنون از راهنمايي‌تون. اينبار ظاهراً همه‌چيز روبراهه. البته قبلش نگفته بودين كه هرچي خاكستري تيره‌تر باشه، ارتفاع كمتر مي‌شه (سرپاييني‌تره) :| icon_cheesygrin . اينم از خوبي‌هاي سوال پرسيدنه :| ! بي‌صبرانه منتظر ادامه‌ي مطلب هستم.
  9. اما خدمت دوست عزيزم، آقا سينا بايد عرض كنم كه : شايد بهتره يكبار ديگه، اون متن مصاحبه‌ي سايت شريف نيوز با محسن رضايي رو مطالعه بفرمايين. شايد اون رو درست نخوندين، يا جعلي دونستين! تو اون‌جا، پاسخ خيلي از مسائلي كه فرمودين، داده شده. با اينحال، يكبار ديگه، اون قسمت‌ها رو قرار مي‌دم : ببينيد! چه فرماندهان سپاه و چه ارتشي‌ها، معتقد بودن كه دفاع از مرزهاي جنوبي، تقريباً‌ امكان‌پذير نيست! اين حرف، كاملاً‌ با حرف آخر شما، در تضاد هست. درمورد پذيرش آتش‌بس، شايد الان نشه نظر صحيحي داد. خود دكتر رضايي، در اين زمينه گفتن : اما نامه‌اي كه فرمودين رو بنده، در گذشته مطالعه كرده‌ام. اون نامه حاوي واقعيات مادي و اقتصادي و شرايط روحي رزمنده‌ها بود و اين، يك امر كاملاً بديهي بود. مسلماً‌ جنگي كه فكر كنم بهتره باشه بگيم طولاني‌ترين جنگ قرن بيستم، بود (البته اگه جنگ ويتنام رو جنگ درستي محسوب نكنيم!)؛ اولين عايداتش اين بود كه روحيه‌اي براي ادامه ي جنگ وجود نداشته باشه. با تحريم‌هاي اقتصادي و نظامي ايران و همچنين وضعيت شريان‌هاي نابودشده‌ي اقتصادي ما در همون ابتداي جنگ، تعجبي نداشت كه اعلام بشه خزانه خاليه، تجهيزات نداريم، مردم تمايلشون رو به ادامه‌ي جنگ از دست دادن و چنين و چنان. ولي اين، دليل بر اين نمي‌شه كه ايران، مفتضحانه جنگ رو خاتمه داد (البته مي‌دونم كه شما همچين حرفي رو نزدين. اين رو كلي عرض كردم). خود دكتر رضايي در اين مورد گفتن : اما درمورد اسرائيل، صحيح مي‌فرمايين. اصلاً خيلي ساده عرض كنم. يكي از مهمترين دلايل وقوع جنگ خليج، نه كشور بي‌اهميت كويت (كه تنها چيز باارزشش، نفت بود)، بلكه ماهيت اسرائيل بود. صدام، از همون ابتدا، منجي جهان عرب لقب گرفته بود و سعي داشت خود رو يك جمال عبدالناصر ديگه معرفي كنه. بيشتر از دولت ايران، دولت صدام بود كه تجهيزات و تسليحات و همچنين پول در اختيار سران فلسطيني قرار مي‌داد و از حمايت اون‌ها دريغ نمي‌كرد. حتي بارها گفته بود كه قصد رهايي فلسطين از چنگ اسرائيل رو داره. بنابراين صدام پس از اتمام كار كويت (و احتمالاً‌ عربستان)، سر خر رو به سمت جنوب غربي آسيا كج مي‌كرد. حتي موشك‌هاي Scud-B عراق هم كاملاً به سمت تل‌آويو نشونه رفته بودن و در جنگ خليج هم تعدادي به سمت اسرائيل شليك شد. به خاطر همين موشك‌ها هم بود كه كشور اسرائيل، دستور ساخت موشك Arrow رو داد. اين موشك، دقيقاً موشك مقابله‌كننده با اسكاد-بي هاي عراق بود! پس شايد بتونيم نقش اسرائيل رو هم در اين قضيه، در نظر داشته باشيم. ولي مسلماً خود اسرائيل، نمي‌تونست در اين قضيه، دخالت چنداني داشته باشن. روابط بغداد – تل‌آويو، از اول چندان خوب نبود. پس از حمله‌ي اسرائيل به ساختار هسته‌اي عراق (كه منجر به نابودي اون شد)، عراق و اسرائيل تقريباً كاري به كار هم نداشتن! ولي خوب. هرجا كه سخن از اسرائيل هست، نام ايالات متحده مي‌درخشد! اما اينكه پايان جنگ، چقدر به نفع اسرائيل شد و چقدر به ضررش، امري نيست كه به راحتي و با همين چند خط بخوايم بهش برسيم. شايد بهتر باشه بعداً در تاپيكي جداگانه، به بررسي اين قضيه بپردازيم (البته اگه موافق بودين!). در آخر. ايران قصد فتح بغداد رو نداشت. هيچ‌كس، فكرش رو هم نمي‌كرد كه جنگ، بعد از سال 61، بيشتر از دو سه ماه طول بكشه! حتي خود نظامي‌ها (چه برسه به سياسيون)، خودشون رو براي خاتمه‌ي جنگ، آماده كرده بودن. ايران، تنها چيزي كه مي‌خواست، اين بود كه طرف متخاصم، شناسايي بشه و غرامت جنگ، به ايران پرداخت بشه. اگه 4 شرط ايران براي آتش‌بس رو ببينين، دقيقاً اين مسئله درش مشخص شده. والا همه مي‌دونستن كه فتح بغداد، به اين سادگي‌ها نيست و مسلماً‌ از توان نظامي اون زمان ايران، اگه نگيم خارج بوده، ولي خيلي فراتر بوده و براي دستيابي بهش، بايد هزينه‌هاي سنگين نظامي و انساني رو متحمل مي‌شديم!
  10. خدمت دوست بزرگوار، آقا رضا بايد عرض كنم كه : 1- من متوجه نشدم! اينكه عراق، بعد از شكست در جبهه‌ي غرب و جنوب و عقب‌نشيني و بعد از شكست عمليات فروغ جاويدان، قطعنامه رو امضاء كرد، كجاش به معناي خالي شدن جبهه‌ها بود؟ از سال 66، مردم كمتر تمايل به جنگ داشتن و جبهه‌ها از اون زمان داشت خالي مي‌شد. سال 67 هم جبهه‌ها همين‌طور بيشتر خالي مي‌موند! ولي بعد از حرف امام كه «جبهه‌ها بايد پر شود»‌ (كه پس از تهاجم عراق شروع شد)، مردم دوباره به جبهه‌ها سرازير شدن. جوري كه امام در صحبتي گفته بود : «اگر اين استقبال را قبلاً مي‌ديدم، محال بود كه قطعنامه را بپذيرم!». حالا چطوري شما اين استدلال رو كردين كه عراق، از به خاطر كم شدن نيروهاي داوطلب، قطعنامه رو پذيرفت؟؟؟!! البته شايد منظور شما، نيروهاي داوطلب عراقي بوده! در اينصورت هم بايد عرض كنم كه عراق، نيروهاش رو مجبور مي‌كرد كه به جبهه‌ها برن! خيلي از كسائي كه اسير شدن هم اين رو عنوان كردن (رجوع شود به خاطرات اسيران عراقي). خيليا وقتي كه اسير شدن، اعلام كردن كه حاضرن براي هميشه در اسارتگاه باقي بمونن، ولي به عراق برنگردن! حالا ديگه قضيه چيه؟ نمي‌دونم! 2- حرف شما صحيح هست. ولي اولاً خيلي از هواپيماهاي آبكش ما در زمان جنگ، تعمير مي‌شد و مجدداً در خدمت نيروي هوايي قرار مي‌گرفت (اين مورد رو به وفور در خاطرات تيزپروازهاي ايراني مي‌تونين ملاحظه بفرمايين). ولي چه كار مي‌شد كرد؟ ايران تحريم شده بود. هيچ‌كس به ايران، حداقل مستقيماً تسليحات و تجهيزات و قطعات يدكي نمي‌فروخت! با اين وضعيت، تعجبي نداشت كه ايران، سايه‌اي از نيروي هوايي داشته باشه! 3- حرف شما درمورد اشغال مناطق صحيح بود. ولي اين حرف شما كه مي‌تونست با گاز سيانور همه رو بفرسته نزد ملك‌الموت و تشريف بياره تهران، ديگه از اون حرفا بود. اگه من از گذشته (چه تو وبلاگ نظامي و چه تو اين سايت)، دنبال‌كننده‌ي مطالب مفيد شما، بخصوص درمورد هواپيماها و جنگنده‌ها، نبودم، شايد استدلال مي‌كردم كه اين حرف، از دهان يك غيرمتخصص درمورد مسائل نظامي عنوان شده. به همين خاطرم بيشترين تعجب رو از اين حرف داشتم! دوست عزيز. مگه جنگ الكيه! حالا كاري ندارم كه صدام زرت و زرت شيميايي و گازهاي كشنده تو جبهه‌ها مي‌زد! ولي اونجا جبهه بود! خبرها خيلي سريع به اونجا نمي‌رسيد! ولي وقتي كه سردشت بمباران شيميايي شد، كلي سر و صدا شد. حالا فكر مي‌كنين الكي بود كه عراق، همين‌طور گاز سيانور از خودش متصاعد كنه و تشريف بياره تهران؟ يعني اينقدر كشك بود؟ مام اينقدر هويج بوديم؟ شما اصلاً خاطرات اون سرهنگ عراقي رو كه نقل قول كرده بودم، خوندين؟ اون كه 18 تيپ زرهي و مكانيزه‌ي عراق، يا نابود شدن يا عقب‌نشيني كردن؟؟!! نمي‌دونم شما چرا هر قضيه‌اي رو كه خودتون دوست دارين، به عنوان حقايق جنگ، عنوان مي‌كنين؟! اما جمله‌تون درباره‌ي ارباب عراق، يعني شوروي ديگه از اون حرفاي استثنايي بودا!!! من كه هنوز هم دارم سعي مي‌كنم كه يه طوري هضمش كنم. فكر كنم ديگه همه‌ي كسائي كه اون زمان تو ايران حضور داشتن (و مسلماً سن بنده خيلي كمتر از شما بوده؛ بنابراين شما بايد خيلي بهتر يادتون باشه)، يادشون باشه كه ايران در اواخر جنگ، بيشتر نيازش رو بصورت پنهان و از طريق واسطه، از شوروي تأمين مي‌كرد! اين ماجرا اينقدر مشخص بود كه امريكا هم به فكر افتاد كه با ايران وارد مذاكره شه و بهش تسليحات بفروشه. فكر كنم ماجراي مك فارلين رو خودتون بهتر از من بدونين! ضمن اينكه از سال 1361 كه دونالد رامسفلد شخصاً تشريف آورد عراق و پيام پرزيدنت ريگان رو به سمع و نظر سردار مهربون قادسيه رسوند، عراق تشريف برد تو دامن امريكا! امريكا از نفتي كه كويت به جاي عراق صادر مي‌كرد، حفاظت مي‌كرد (با ناوگان نيرومندش)، ناوهاي ايراني رو هدف قرار مي‌داد، با هلي‌كوپترهاش، ايراني‌ها رو هدف قرار مي‌داد، بيشترين حمايت اطلاعاتي از عراق رو امريكا انجام داد (قبل از هر عملياتي، C.I.A اطلاعات بسياري از جديدترين تحركات منطقه و وضعيت آرايش نيروها و چنين و چنان رو در اختيار عراق قرار مي‌داد)، موج صدور تسليحات از امريكا هم شدت بيشتري پيدا كرده بود. ضمن اينكه تا قبل از اشغال كويت، امريكا، متحد عراق محسوب مي‌شد و حتي در خاطرات برژينسكي عنوان شده بود كه صدام، قبل از حمله به كويت، از امريكا اجازه گرفت!!! حالا چطور شد كه اين عراق، رعيت شوروي از آب دراومد؟؟! من نمي‌دونم شما چرا دارين اينقدر ساده، امريكا رو از اين معادلات حذف مي‌كنين و سعي مي‌كنين كه همه چيز رو بندازين گردن شوروي؟!! اما بحث اسرائيل خيلي فرق داشت! اسرائيل در 1956، مي‌تونست خيلي ساده مصر رو تصرف كنه. ولي مصر، يكي از بزرگترين متحدين شوروي بود و در زمان جنگ سرد، بزرگترين نبرد امريكا و شوروي، جنگ بر سر كشورها بود! پس مغز خر نخورده بود كه كشوري رو كه در چنگ خودش داشت، تقديم كشوري كه بزرگترين هم‌پيمان ايالات متحده محسوب مي‌شه بكنه! در اون‌جا، توازن قدرت منطقه‌اي هم معني نداشت؛ بلكه توازن قدرت جهاني مطرح بود! شوروي از ادامه‌ي جنگ، بيشترين منفعت رو مي‌برد. چرا كه هم به عراق و هم به ايران، تسليحات مي‌فروخت. پس ذينفع‌ترين كشور ممكن در اين ماجرا، همين شوروي بود. حالا چطور يه كشور، اينهمه سود رو بي‌خيال مي‌شه؟! ضمن اينكه اگه فرضاً عراق، ايران رو مي‌گرفت، مسلماً‌ شوروي وارد ايران مي‌شد؛ همونطور كه وارد افغانستان شد تا قبل از امريكا، اونجا رو تصاحب كنه! عراق هم كه نمي‌تونست با شوروي وارد جنگ بشه، ايران رو به شوروي مي‌بخشيد تا يه حكومت بلوك شرقي ديگه تو جهان بوجود بياد، مثل روماني يا مجارستان! خيلي ساده، يه رئيس جمهور طرفدار شوروي در ايران قرار مي‌داد و مابقي رو به خود ايرانيا واگذار مي‌كرد! 4- كسي ادعايي نداره كه كويت و عربستان، به عراق كمك مالي مي‌كردن. خود كويت، به جز صادرات نفت خودش، به جاي عراق هم نفت صادر مي‌كرد و بيشترين كمك‌ها رو به عراق كرد! ولي اين، يه قسمت از جنگ بود! تسليحاتي كه امريكا، فروشش رو به عراق ممنوع كرده بود؛ مجدداً‌ آزاد شد و همين تسليحات بود كه خون ملت رو به زمين مي‌ريخت! شما خيلي جالب، از 52 كشور، فقط چسبيدين به همين دو كشور! شايد هم به نظر شما، 50 تاي بقيه، عدد چندان قابل توجهي نبودن! فقط يك چهارم جهان بودن كه اتفاقاً مهمترين بخش جهان بودن! ببينم. تو جنگ‌هاي جهاني، سرجمع 10 تا كشور از متفقين حمايت كردن؟؟!‌! 5- حرف شما، تقريباً درسته. آسمون ايران، بي دفاع مونده بود. ولي اولاً‌ كه عراق، كم موشك و بمب، روانه‌ي ايران (و بخصوص تهران نكرد! حداقل خود بنده، اين رو كاملاً يادم هست. حتي يكي از موشك‌هاي صدام، دقيقاً به فاصله‌ي 100 متر (شايدم 150 متر!!) از خونه‌ي خود ما، منفجر شد (دقيقاً بخوام عرض كنم، سر خيابان به‌آفرين). عراق، اينقدر جوانمرد نبود كه ببينه چون ايران ديگه از هوا ضعيف شده، پس تختي‌وار بي‌خيال بشه و بچسبه به زمين!! 6- اما ماجراي كويت، درست بعد از جنگ، اتفاق افتاد. بعد از جنگ بود كه سردار قادسيه، عنوان كرد كه «پول‌هاي كويت، خيلي چسبيد! مربا بده بابا!». بعد از اون ماجرا بود كه عراق، براي حفظ حكومتش و براي تخليه‌ي پتانسيل جنگي‌اش (كه طبق تئوري‌هاي استراتژيك، خطرناك‌ترين حالت ممكن براي يك كشور، داشتن پتانسيل شديد جنگي هست)، به كويت حمله كرد و سه سوت تا پايتخت رژه رفت! حالا چطور كه اصلاً از اول، شروع ماجرا بعد از پذيرش قطعنامه و گذشت زماني نسبتاً طولاني (نزديك به دو سال) اتفاق افتاد، مربوط مي‌شه به جنگ ايران و عراق، ديگه از توان درك حقير، كاملاً خارجه! اما كاش درمورد سرمايه‌ي اجتماعي، مطالعات بيشتري مي‌فرمودين! جايي كه خود فوكوياما اعلام كرده كه تسليحات و توان نظامي، در هيچ جنگي، برتري محسوب نمي‌شن. اين سرمايه‌ي اجتماعي (كه يكي از فاكتورهاش، سرمايه انساني محسوب مي‌شه) هست كه نتايج رو مشخص مي‌كنه! بهترين مثالي كه براتون ميارم، نبرد استالينگراد بود! ارتش آلمان، تقريباً همه‌چيز داشت و شوروي، تقريباً هيچ چيز! ولي برنده‌ي نبرد، شوروي بود نه آلمان! ورماخت، خيلي ساده تو شوروي زمين‌گير شد. دليلش هم چيزي، بيشتر از گرسنگي و سرما بود!! پس شايد خوندن واژه‌ي شما كه مي‌فرمايين «چون واقعاً چيزي هم نداشتيم كه قابل ترس باشد»، خيلي سوزش داره! البته مسلماً شما از ديدگاه تخصصي خودتون (نظامي) اين مورد رو عنوان كردين. بله. اگه منظورتون از چيزي داشتن، تسليحات و مهمات و تجهيزات جنگي هست، درسته. ما تقريباً چيزي نداشتيم! ولي سرمايه‌ي اجتماعي و بخصوص سرمايه‌ي انساني ايران، بزرگترين عامل تموم نشدن جنگ، در 6 روز ابتداي جنگ و كشيده شدنش به اينهمه سال بود!!! شايد الان شما دوباره مسخره كنين كه نيروي ايمان و چنين و چنان! ولي اين حرفي بود كه فرانسيس فوكوياما زده! نيازي به معرفي ايشون هست؟! 7- همونطور كه بارها عرض كردم، درمورد تجهيزات اندك ايراني و كمبود امكانات، حق رو به شما مي‌دم. 8- اما درمورد جمله‌ي آخر. منظور شما رو درست درك نكردم. شايد بهتره يه مورد رو اشاره كنم. شايد منظور شما، اين بوده كه انقلاب ايران يه اشتباه محض بوده و اعلي‌ حضرت همايوني، شاه شاهان، بزرگ بزرگان، قدرتمند قدرتمندان، به نادرستي حكومتش نابود شد! ولي اگه تشريف ببرين خاطرات خود برژينسكي رو مطالعه بفرمايين، قرار بود كه به زودي شاه رو كنار بذارن! البته طبق گفته‌ي ارتشبد قره‌باغي، ايران داشت زمينه‌ي به تاج و تخت رسيدن رضا (پسر شاه) رو آماده مي‌كرد. ولي نظر امريكا، يه حكومت دموكراسي به سبك كشورهايي چون ژاپن و هلند بود. كشورهايي كه شاه داشتن، ولي در اون، شاه، بيشتر در نقش يك هويج زيبا هست؛ نه مقام اول مملكتي. در اين كشور، نخست‌وزير، همه‌كاره‌اس! يه چيزي تو مايه‌هاي حكومت بريتانيا (البته با اندكي تفاوت). پس خواه ناخواه، حكومت شاه، به زير كشيده مي‌شد. ولي انقلاب ايران، باعث شد كه نوع اين حكومت، تا حد و حدودي متفاوت‌تر بشه و چيزي نشه كه امريكا برنامه‌ريزي كرده بود! هركس درمورد انقلاب، نظري داره. ولي اين دليل نمي‌شه كه شما، اينقدر از شكست‌هاي ايران، خوشحال و از داشته‌هاش، عصباني بشين! كافيه كه ايران، يه منچ درست كنه كه شما دماي بدنتون همين‌طور افزايش پيدا كنه و به دنبال هزار و يك مدرك بگردين كه ثابت كنين اون منچ، ساخت بلغارستان بوده نه ايران! ولي اين حرف شما، به هيچ‌وجه با مدعيات شما كه مي‌گين ايران رو به خاطر ايران دوست دارم، نمي‌خونه! شايد آرزوي قلبي شما، تضعيف حكومت فعلي ايران باشه؛ چه از لحاظ سياسي و چه از لحاظ نظامي‌ (شايدم نباشه! اهانتي نكردم و فقط دارم احتمالات رو بررسي مي‌كنم). ولي بهتره بدونين كه هرچقدر كه ايران، ضعيف‌تر باشه، بيشتر جون من و شما در خطره! مطمئن باشين كه درصورت وقوع جنگ، تر و خشك با هم مي‌سوزن! مگه اينكه در اون زمان، شما هم ترجيح بدين كه در كشوري ديگه، جز ايران، حضور داشته باشين. ببخشيد كه مثل هميشه، حرفم طولاني شد.
  11. ممنون از آموزش جالب و مفيدتون. فقط يه مشكلي براي من پيش اومد كه احتمالاً به دليل كم‌هوشي مزمن بنده‌اس!! فرمودين : ولي من هرچي نگاه مي‌كنم، بيشتر برعكس اين قضيه رو مي‌بينم. مگه اينكه در فهم آموزشي كه تو تاپيك نوشتين، دچار مشكل شده باشم. مي‌شه يكم اين قسمت رو بيشتر توضيح بدين. ضمناً تندي يا كندي شيب رو براساس همون محساباتي كه بالاتر نوشته بودين تخمين زدين؟
  12. جالبه. من نمي‌دونم شما چرا اينقدر عاشق ايرانين كه هميشه ما رو تو ضعيف‌ترين حالت و پست‌‌ترين رفتار و دشمن‌مون رو تو قوي‌ترين حالت ممكن و انساني‌ترين رفتار، در نظر مي‌گيرين!! كي؟ صدام؟‌ :| صدام نمي‌خواست جنگ رو ادامه بده؟ :| حرف جالبي بود. بيايد يه بار ديگه، روزهاي پاياني جنگ رو با هم بررسي كنيم. --------------------------------------------------------------------------- در روز 27 تير 1367، ايران اعلام مي‌كنه كه قطعنامه‌ي 598 رو (كه تقريباً يك سال پيش، در تاريخ 29 تير 1366 در سازمان ملل به تصويب رسيد!) مي‌پذيره. همون موقع، ارتش صلح‌دوست و ضدجنگ عراق، احتمالاً به منظور ايجاد دموكراسي در ايران، از دو جبهه‌ي غرب و جنوب، حمله‌ي سنگيني رو آغاز مي‌كنن كه حتي از ابتداي جنگ، اين حجم حمله ديده نشده بود! عراق فكر مي‌كرد كه كار نيروي نظامي ايران رو ساخته! البته چندان اشتباه هم نمي‌كرد. مشكلات فراووني ايران داشت. اما ...! اجازه بدين اينجا رو به نقل از كتاب «آغاز تا پايان» (از صفحه‌ي 208 تا 210) خدمتتون عرض كنم كه يه وقت فكر نكنين دارم از خودم حرف مي‌زنم! اما پس از مقاومت ايراني‌ها و دفع حملات عراق بود كه منافقين حمله‌ي جديدي رو شروع كردند. از همان كتاب، ماجرا رو ادامه مي‌دم : حالا من درست نفهميدم كه اين ارتش انسان‌دوست و صلح‌طلب عراقي، چطوري به ايران حمله كردند كه همه فهميدند جز حضرت عالي! البته شايد ديگه به جنگ عادت كرده بودين و اين حملات رو يه امر روزمره مي‌دونستين. به همين خاطرم احساس كردين كه صدام، ديگه نيازي به جنگيدن نداشت! --------------------------------------------------------------------------- اما درمورد آمار عجيب و غريب شما كه فكر كنم الهام شده از طرف خدا بوده، بايد اين آمار رو ارائه كنم. نشريه‌ي «اسپرسو» چاپ ايتاليا، در آوريل 1988 (ارديبهشت 1367) موازنه‌ي توان نظامي ايران و عراق رو اينطور عنوان مي‌كنه (آمار سمت راست، متعلق به ايران و آمار سمت چپ، متعلق به عراق هست) : منظور از ارتش، تمام توان نظامي موجود هست، چه گاردهاي رياست جمهوري و چه ساير موارد، مثل خود سپاه ايران) : ارتش : 655.000 نفر / 800.000 نفر تانك : 1.050 دستگاه / 7.000 دستگاه توپخانه : 600 قبضه / 5.600 قبضه هواپيما : 200 فروند / 500 فروند البته شايد هم اين نشريه‌ي درپيت و زرد، از ايران پول گرفته بود كه همچين آماري رو (بدون هماهنگي با شخص شما) اعلام كنه. --------------------------------------------------------------------------- اينجا رو بخونين. بد نيست. از مجله «سياست دفاعي» (شماره چهارم، صفحات 203 و 206) هست : مواردي از اين دست، تا دلتون بخواد، فراوون موجود هست. جالب اينكه اكثراً هم آمار كشورها و مجلات اروپايي و امريكايي هست (كه شايد همگي، بطور همزمان از جمهوري اسلامي پول گرفتن!). جالبه كه در صحبت‌هاتون، به هيچ وجه اشاره نكردين كه بزرگترين كشوري كه در سال‌هاي پاياني جنگ، به عراق حال داد، امريكا بود!! امريكا با ناوهاش تشريف آورده بود خليج فارس و علناً با نبرد با ناوها و ناوچه‌هاي ايراني، سرعت صادرات دموكراسي رو در حد جهاني بالا برده بود!! غرق‌ شدن ناوچه پيكان، تنها يكي از خدمات امريكا به عراق بود. ژنرال مائر عبدالرشيد، در جايي عنوان كرده بود : «حجم فرستادن موشك‌هاي فرانسوي، به حدي بود كه حتي جايي براي نگهداري اين موشك‌ها، نداشتيم و گاهاً ما‌ه‌ها، موشك‌ها، در بندرگاه رها مي‌شدند تا در انبارهاي ما، جايي براي نگهداري آن‌ها باز شود»!! به لطف غرب و شوروي (يا به عبارت بهتر و صحيح‌تر؛ به لطف 52 كشور جهان (بله! 52 كشور! نه فقط عربستان سعودي و كويت!!!)؛ از ابرقدرت‌ها گرفته تا كشورهاي كوچك، اما غني عربي)، عراق هر روز، پربارتر و مجهزتر مي‌شد. حالا نمي‌دونم اين كجاش افتخار داره كه شما به عنوان يه ايراني كه ادعاي وطن‌دوستي‌تون مي‌شه، اين موارد رو ناديده گرفتين و با خوشحالي اعلام مي‌كنين كه عراق اين رو داشت و ما نداشتيم! نمي‌دونم شما، خاك ايران رو با شاه به قول خودتون فقيدش دوست دارين يا عيب از ذهن مشكل‌دار بنده هست كه نمي‌تونم وطن‌پرستي شما رو از صحبت‌هاي شما، درك كنم!!! البته فكر كنم وطن‌دوستي‌تون و انتخاب نوع جالبش٬ به خود شما مربوط باشه. پس در اين زمينه دخالتي نمي‌كنم! --------------------------------------------------------------------------- و اما درمورد دليلي كه شما كاملاً واهي دونستين، بايد عرض كنم كه علي‌الظاهر، شما و كنت دومارانش و صدام حسين، چندان با هم تفاهم نداشتين!! چون علي‌الظاهر، نظر اون دو نفر، چيز ديگه‌اي بود و به طور كاملاً اتفاقي، اين رو در كتابي هم نوشتند! البته شايد اين دو نفر هم از ايران پول گرفته بودن كه با ذكر دلايل واهي، جاي دفاع رو براي امثال من باقي بذارن!! خدا رو چه ديدين؟ تو اين جهان، هر اتفاقي مي‌افته! --------------------------------------------------------------------------- در آخر، بد نيست براي اينكه نشون بدم جهانيان، چقدر موافق حرف‌هاي ميهن‌پرستانه و واقع‌بينانه‌ي شما بودن، اين موارد رو نشون بدم : زياده عرضي نيست.
  13. خوب دوست عزيز. جنگ بود. تو جنگ كه حلوا خيرات نمي‌كردن! ايران كه علاقه‌اي به جنگ نداشت. اين جنگ، به ايران تحميل شد و تا آخرين روز هم همين وضعيت بود. شما مي‌فرمايين كه براي ادامه جنگ تا بازپس گيري تمام خاك ايران، موافقيد ولي بعد از اون نه! يعني فكر مي‌كنين اگه ايران بقيه‌ي جاها رو مي‌گرفت، عراق هم سريع بي‌خيال مي‌شد؟ يا اينكه عراق از اشغال و تهاجم باز مي‌ايستاد تا ايران بقيه‌ي جاها رو از چنگش خارج كنه؟ ورود به خاك عراق، به دلايلي بود كه عرض شد و در اون زمان، خاك ايران، هنوز دست عراق بود. ضمن اينكه ورود به عراق، براي ايجاد اهرم فشار، براي پذيرش صلح بود! ولي عملاً مذاكرات به نتيجه‌اي نرسيد. اين ديگه تقصير ايران نبود! مي‌خواستين ايران با عراق، يكجانبه آتش‌بس اعلام كنه؟!! جنگ، جنگ، تا رفع كل فتنه، در برابر شعار «جنگ، جنگ، تا يك پيروزي»، شعار سپاه بود و به اين دليل كه اون‌ها مي‌ديدن كه عراق، تازه داره مجهز مي‌شه. تازه داره موج جديدي از تسليحات و نفرات، به جبهه‌ي عراق سرازير مي‌شه. مشخص بود كه عراق، علاقه‌اي به صلح نداره و اين ادعاي آتش‌بس موقت، فقط براي تقويت ارتش بعث هست! يه سر به كتاب «جنگ جهاني چهارم، ديپلماسي و جاسوسي در عصر خشونت» بزنين. ببينين كه در اون‌جا، طرح صلح عراق، به چه ترتيب بود! ببينين كه همين آقاي كنت دومارانش، رئيس سازمان اطلاعاتي و جاسوسي فرانسه بزنين و از طرح صلح ايشون و همچنين وضعيتي كه بعد از اون، درصورت پذيرش براي ايران بوجود مي‌اومد، آگاه بشين! ايران، مغز خر نخورده بود كه بخواد همين‌طور الكي جنگ رو اداره كنه. ضمن اينكه اگه تسليحات، مثل بارون براي عراق نازل مي‌شد، ايران براي خريد يه سري كلاش ساده، بايد با كلي واسطه و از بازار سياه اسلحه، چندين برابر گرون‌تر خريداري كنه! پس هيچ‌كس اينقدر احمق نبود كه بخواد 8 سال بجنگه! يادمون نره! اين جنگ، به ايران تحميل شد! ايران، چاره‌اي جز ادامه‌ي جنگ نداشت.
  14. ادامه ندادن جنگ حماقت بود. چرا كه : 1- هنوز بخشي از خاك ايران، در دست عراق بود. اگه اون زمان، ايران آتش‌بس رو مي‌پذيرفت، حالا بايد براي بدست آوردن سرزميني كه به خود ما تعلق داشت، سال‌ها با بعثي‌ها مذاكره كرده و جلسه مي‌ذاشتيم كه شايد خداي نكرده، اونا دلشون به رحم بياد و اون رو به ما برگردونن! 2- مجامع صالح و عزيز بين‌الملل كه تازه سه سال پس از جنگ، يادشون افتاد كه بين ايران و عراق جنگ شده، مشخص بود كه پس از آتش‌بس، طرف كي رو مي‌گيرن! ضمن اينكه آتش‌بس، ايران رو آماده براي نبرد نگه مي‌داشت و ناامني‌ها، ادامه پيدا مي‌كرد! 3- طرف متخاصم در جنگ، مشخص نشده بود. حتي بحثي از غرامت هم نبود! درحالي كه قاعدتاً بايد عراق به عنوان طرف متخاصم، اعلام و وادار به پرداخت غرامت مي‌شد. 4- هيچ تضميني وجود نداشت كه عراق، مجدداً وارد جنگ نشود. حتي خود صدام، در ديدار با كنت دومارانش فرانسوي، اعلام كرده بود كه درصورت پذيرش طرف ايراني، قصد ترميم و تجهيز مجدد ارتش و اينبار، ويراني ايران را دارم! 5- ايران، اهرم فشاري براي مذاكره با طرف عراقي نداشت! مسلماً در اين شرايط، هيچ چيز به ايراني‌ها نمي‌رسيد! 6- شعار «راه قدس، از كربلا مي‌گذرد»، براي بعد از اين جريان و سر ماجراي جنگ ايران با اسرائيل (توسط لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) ) بود! محض اطلاع، عرض كردم كه حداقل اين دليل رو از صحبت‌هاتون حذف كنين كه حرفاتون ايراد ديگه‌اي نداشته باشه. 7- ارتش عراق، آنقدر وضع بدي داشت كه ادامه‌ي جنگ، بدون كمك مستقيم ايالات متحده و فرانسه، علناً غيرممكن بود! (در عمليات رمضان كه چندي بعد برگزار شد، همين آقاي كنت دومارانش، وزير اطلاعات وقت فرانسه، در جبهه حضور داشت!). عراق، براي جلوگيري از حمله‌ي ايران به سمت بغداد، گارد رياست جمهوري رو مسئول امنيت بغداد كرد و دور بغداد، خندق كنده شد! پس دليلي نداشت كه از موضع ضعف با عراق برخورد كنيم! همچين ارتشي، هنوز چند نقطه از ايران رو در اختيار داشت! پس علي‌الظاهر قدرت دست اون‌ها بود نه ما. ضمن اينكه مذاكرات صلح، از نظر سياسي به جايي نرسيد و ايران، مجبور به ادامه‌ي جنگ شد!
  15. با اجازه‌ي شما، نظرات فرمانده‌ي وقت سپاه پاسداران، دكتر محسن رضايي (كه تو مصاحبه با سايت شريف نيوز عنوان شده) رو قرار مي‌دم. ----------------------------------------------------------------- * نظراتی مطرح می‌شود مبنی بر اینكه امام عقیده داشتند كه بعد از فتح خرمشهر وارد خاك عراق نشویم و پشت مرزها به دفاع بپردازیم. برای این نظر هم سه دلیل مطرح می‌شد. یكی اینكه اگر وارد خاك عراق شویم مردم عراق به دلیل تعصب فراوان خود بیشتر می‌جنگند. دوم اینكه شیوخ منطقه بیشتر از عراق حمایت خواهند كرد و سوم اینكه دنیا رسمی‌تر ما را تحت فشار قرار خواهد داد. اما پس از طرح نظرات كارشناسان نظامی امام می‌پذیرند كه وارد خاك عراق شویم. چه شد كه ایران تصمیم گرفت هم جنگ را ادامه دهد و هم وارد خاك عراق شود؟ رضایی: امام با ادامه جنگ مخالف نبود. امام هیچ‌گاه نگفت كه سر مرزها بمانید و وارد خاك عراق نشوید. این مساله به عنوان یك پرسش برای ایشان مطرح بود. امام می‌گفتند با توجه با اینكه دلایلی وجود دارد چرا شما سر مرز نمی‌مانید؟ این بحث پیش آمد كه آیا بر سر مرزها بمانیم و بجنگیم یا وارد خاك عراق شویم و به نبرد ادامه دهیم؟ در جلسه مشتركی كه ما نظامی‌ها و سیاسیون با حضرت امام داشتیم نظراتمان را برای امام (ره) بیان كردیم. * سیاسیون چه كسانی بودند؟ رضایی: مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای میرحسین موسوی، آقای موسوی اردبیلی و دكتر ولایتی و حاج احمد آقا معمولا در جلسات حضور داشتند. نظر تمام سیاسیون این بود كه جنگ نباید به مرز متوقف شود. ابتدا آقای هاشمی به نمایندگی سیاسیون سخن گفت و عنوان كرد كه نباید بر سر مرزها بمانیم. استدلال این بود كه اگر بخواهیم جنگ را تمام كنیم باید یك اهرم فشار داشته باشیم كه به وسیله آن بتوانیم در میز مذاكره آبرومندانه جنگ را تمام كنیم و به حقوقمان برسیم. ضمن آنكه هنوز مناطقی چون مهران، نفت‌شهر، میمك و ارتفاعات مسلط به قصر شیرین در تصرف نیروهای بعثی بود كه الزام پیش‌روی به خاك عراق را دو چندان می‌كرد. بعد از آن امام رو به نظامی‌ها كرد و فرمود نظر شما چیست؟ مرحوم ظهیرنژاد (رییس ستاد مشترك ارتش) پاسخ داد: ما اگر بر سر مرزها باقی بمانیم و آتش‌بس شود آن‌گاه باید نیروهای وسیعی را بر سر مرزها نگهداریم ولی اگر به خاك عراق پیش‌روی كنیم و خود را به پشت اروند برسانیم آنجا با یك نیروی كم ولی مطمئن می‌توانیم از حمله مجدد ارتش عراق جلوگیری و آنها را زمین‌گیر كنیم و به آسانی از مرزها دفاع كنیم. بعد از سخنان مرحوم ظهیرنژاد امام رو به من كرد و گفت: نظر شما چیست؟ من هم گفتم با نظرات مطرح شده موافقم. مرز جنوبی ایران قابل دفاع نیست. امام در پایان جلسه فرمودند راجع به این پیشنهاد فكر می‌كنم و پاسخ می‌دهم. امام پیش‌روی به خاك عراق را تایید كردند و فرمودند چند نكته را توجه داشته باشید یكی اینكه صریحا اعلام كنید كه ما چشم طمع به خاك عراق نداریم ثانیا با مردم عراق كاری نداشته باشید به طوری كه مردم بفهمند شما با ارتش عراق درگیر هستید نه با مردم عراق، ثالثا كاری كنید كه افكار عمومی ما را متجاوز قلمداد نكنند!
  16. قبل از هر چيز، پيشاپيش از همه‌ي دوستاني كه ممكنه با خوندن اين حقايق، كلي به رگ غيرتون آسيب وارد شه و بهشون بر بخوره، عذرخواهي مي‌كنم! -------------------------- من اصلاً متوجه نمي‌شم. ما همين‌جور داريم مي‌زنيم تو سر همديگه. اونوقت دشمن كشورمون، در تمامي 360 درجه‌ي ممكن جغرافياي مملكت ما حضور داره و هر لحظه به شكلي، ايران عزيز رو تهديد مي‌كنه. اونوقت ما داريم اينجا وقتمون رو با اين بحث كه كي برتره و كي پست‌تر، تلف مي‌كنيم! يكي مياد از ضعف ايران مي‌گه؛ ولي راهي رو پيش پا نمي‌ذاره. يكي ديگه مياد و از اعدام مخالفان نظرياتش دم مي‌زنه! يكي ديگه مياد و فرهنگ نداشتن امروز مردم ما رو به اختلاط با نژادهاي مثلاً پست‌تر مربوط مي‌كنه! واقعاً خودتون مي‌فهمين كه چي دارين مي‌گين؟ آقايان! برادران من! به خدا خيلي زشته كه در اينجور شرايط، ماشاءالله اينقدر يكدل و يكرنگين! نمي‌فهمم! نكنه خيال مي‌كنين اگه خداي نكرده، امريكا يا اسرائيل به ما حمله كنن، مناطقي كه شما درش حضور دارين رو بمبارون نمي‌كنن؟ يا اينكه خونه‌ها رو نشون كردن كه كي طرفدار نظام هست و كي نيست و فقط طرفداراشو مي‌كشن؟ يا خيال كردين كه وقتي آمريكا بياد، اولين كاري كه مي‌كنه، واكس زدن كفش شماس؟!! نمي‌فهمم كه چرا اينقدر دارين ابلهانه، از نظرياتي دفاع مي‌كنين كه تاريخ مصرفش براي هزاران سال پيشه! بابا اينهمه خدا، تو هر كتاب ديني گفته كه انسان‌ها برابرن. 124 هزار تا پيامبر اومدن گفتن كه انسان‌ها برابرن! باز هم ما بايد احمقانه بگيم : «نژاد پاك آريايي با نژادهاي پست‌ ترك و عرب و افغان و چنين و چنان قاطي شده و ما اين شديم!!!». آخه برادر من! كي گفته اونا پستن و شما والا؟ مگه ما حيوونيم كه بحث پستي و برتري مي‌كنيم؟‌ مگه ما وحشي هستيم كه هركدوم كه قبلاً بهتر همديگه رو پاره پاره مي‌كرديم، پس نژادمون قوي‌تر و برتر بوده! اين مزخرفات بود كه جنگ‌ جهاني دوم رو به راه انداخت؛ چون يه ديوانه، درست همين نظريات رو داشت و مي‌گفت كه نژاد ژرمن برترن و بايد بقيه رو نابود كنن و به همه حكومت كنن و پاك و خالص بشين و از اينجور مزخرفات! نمي‌فهمم! آيا شما چشم و گوشتون رو بستين و فقط مثل يه نوار دارين يه سري حرف رو تكرار مي‌كنين؛ يا اينكه اينقدر بينشتون وسيع شده كه حتي نمي‌تونين به غير از خودتون، كس ديگه‌اي رو ببينين! ما بشر، هرچقدر كه پيشرفت مي‌كنيم، فقط به حماقتمون اضافه مي‌شه. از طرفي حس‌گرايان و علم‌گرايان دنياي غرب، هزار و يه فرضيه‌ي مزخرف‌تر از مزخرف سر هم مي‌كنن كه اثبات كنن خدايي وجود نداره! فرضيه‌اي مي‌سازن كه احتمال وقوعش، يك در 4 ضربدر 10 به توان 40 هست!!!! يعني عددي كه حتي روشون نمي‌شه بگن وجود داره!! اين از غرب به ظاهر پيشرفته! اين از ما كه جو مي‌گيردمون و به خاطر عمل غلط برخي دينداران، ميايم همه چيز اديان الهي رو زير سوال مي‌بريم و اگه رومون هم بشه، خدا رو هم انكار مي‌كنيم! نمي‌فهمم! با اينهمه فريب خويش، كجاي دنيا رو قراره بگيريم؟ برادر من! اگه خدا رو قبول دارين، پس حرفش رو هم بايد!!! قبول داشته باشين. خدا كه براي عمه‌ي من و شما نگفته كه انسان‌ها برابرن! اگه اينقدر در درك واقعيتي به اين سادگي، مشكل دارين، پس بايد براتون اظهار تأسف كنم!! خدا، خيلي ساده گفت «همه‌ي انسان‌ها با هم برابرند و هيچ‌كس بر ديگري برتري ندارد؛ الا در تقوا»! به خدا يه بچه دبستاني كه دو سه كلاس بيشتر نخونده هم مي‌تونه معني اين جمله‌ي ساده رو بفهمه! توش نه استعاره به كار رفته، نه تشبيه، نه كنايه و نه حتي ايهام!!‌ يعني اينقدر سخته! باز هم بياين بگين : ما نژادمون برتر بوده؛ وليكن به خاطر اينكه با اعراب و ترك‌ها پيوند خورديم، اينطور شديم! نمي‌فهمم! اينكه تو خيابون آشغال مي‌ريزيم، تو صف اتوبوس هم به همديگه رحم نمي‌كنيم، دزدي مي‌كنيم، به همديگه خيانت مي‌كنيم، دروغ مي‌گيم، اينهمه كارهاي پست انجام مي‌ديم، همه‌اش ربط داره به نوع آميزش اجداد ما با ديگرون؟! واقعاً عقل شما اينقدر كار مي‌كنه؟! اما درمورد جنگ! روي صحبتم با همه‌ي دوستاني هست كه ادعاي وطن‌پرستي‌شون مي‌شه و مخالف مثلاً حكومت و اسلام و اعراب و عرب‌دوستي هستن! ببينم! كدوم يكي از رزمنده‌هامون تو جبهه، گفت «يا كورش، يا داريوش» و رفت جلو؟ كدومشون شعارشون اين بود «ما همه سرباز توييم خشايار...!»، كدومشون مي‌گفتن كه «مي‌روم تا انتقام تخت جمشيد را بگيرم»!!!!! اونايي كه ادعاشون مي‌شه كه ما مي‌ميريم واسه ايران (مثل همين عوضي‌هايي كه در خارج از كشور، هر روز مزخرفات به خورد جووناي مملكت مي‌دن و بسياري هم احمقانه حرفشون رو مي‌پذيرن!!). همينايي كه حتي وجود ندارن مستقيم بيان و رو در روي ملت، حرفاشون رو بزنن! نشستن از توي امريكا و دارن مزخرف پشت مزخرف مي‌گن! همينا كدومشون حتي صداي توپ و تانك عراق رو شنيدن؟ كدومشون فقط يكبار، صداي انفجار كروزهاي امريكايي رو شنيدن؟ كدومشون حاضر بودن بيان و با دست خالي، جلوي ارتشي كه فقط 18 مليت (بله 18 مليت!) درش حضور داشتن و تمامي دنياي غرب اون رو مجهز مي‌كرد، وايستن و جونشون رو واسه كشورشون بدن؟!!! عده‌اي حسن‌القضاء را ديده‌اند ....................................... عده‌اي را بنزها بلعيده‌اند بزدلاني كز هراس ابتر شدند ........................................... از بسيجي‌ها بسيجي‌تر شدند تو اين مملكت، يه عده رفتن و جونشون رو به خاطر كشورشون، و مهمتر از اون، دينشون به خطر انداختن و خيليا كشته شدن. اون وقت از روي خون اين عزيزان، بقيه موج‌سواري كردن! هر انسان عوضي‌اي، اون رو به خودش نسبت داد! خيليا كه پستانه و رذيلانه، اونا رو كوبيدن و كلي حرف براشون درآوردن! عده‌اي احمقانه‌تر، اينهمه كشته و زخمي رو به هيچ انگاشته و مزخرفاتي رو تحويل ما مي‌دن كه حتي يه بچه‌ي دبستاني هم مي‌تونه خيلي ساده ردشون كنه! ميان و حرفايي رو مي‌زنن كه صبح تا شب، نوري‌زاده و هخا و همايون و صور اسرافيل و سايرين، دارن تو گوش اين ملت خواب، مي‌خونن! حالا اين وسط، امريكا و اسرائيل، هر روز وقيحانه دارن طرح‌هاي حمله به ايران رو بررسي مي‌كنن! خيلي ساده ميان مي‌گن ما اينقدر موشك مي‌زنيم، ما اينقدر نفر مي‌كشيم، ما اينجور ايران رو نابود مي‌كنيم! اون وقت ما بايد مثل احمق‌ها، بشينيم اينجا و هي تو سر همديگه بزنيم و از نژاد به اصطلاح پاك و خالص‌مون صحبت كنيم كه بقيه اومدن و ناخالصش كردن! نژاد نبايد خالص باشه! اين عقله كه بايد خالص باشه و ماشاءالله همه‌ي ما، فقط تو كله‌مون، يه جسمه به نام مغز! بقيه‌اش همه‌اش داريم مزخرفات اين و اون رو به اسم فكر، به خورد ملت مي‌ديم! من مرده و شما زنده! ببينم آيا اين بچه‌هاي پاك آريايي و ياران حقيقي كورش و داريوش، مي‌تونن جلوي مارين‌هاي امريكا‌يي بايستن و نذارن كه خاك ايران دست متجاوز بمونه؟ كاري كه همين بسيجي‌هايي كه اينقدر دارين مي‌كوبين، همين كسائي كه اينقدر دارين ازشون بد مي‌گين، همين كسائي كه مثل شما، عقايد مزخرف نژاد پرستانه رو نداشتن و خيليا به نام دين‌ (اكثراً‌ اسلام، و مسيحيان و يهوديان ايراني) و كشور، به جنگ رفتن! همين آدما، با دست خالي، ايستادن و نذاشتن حتي يه وجب خاك ما، دست عراق باشه! اينبار هم جنگ مي‌شه و اينبار هم خيليا به خاطر دينشون مي‌رن و جونشون رو مي‌دن! اونوقت دوست دارم ببينم شمايي كه خودتون رو فدايي ايران زمين و شاگرد خلف كورش و آريوبرزن مي‌دونين، تو خط مقدم جبهه حضور دارين يا ساحل هاوايي! -------------------------------- دير يا زود٬ جنگ درخواهد گرفت! اگه ايراني هستيد٬ غيرت ايراني هم داشته باشيد! غيرتتون تو عمل نشون بدين نه تو حرف! زياده عرضي نيست! -------------------------------- راستي! دقت كنين از كجا به كجا رسيديم؟! مانور ارتش، چه ارتباطي داشت به اين مسائل؟!
  17. خوب دوستان. لطفاً از موضوع مطروحه، فاصله نگيرين و تاپيك‌هاي سايت رو به مكاني براي عقده‌گشايي‌هاي سياسي و تاريخي خود، تبديل نكنين! اگه در اين راستا، مطلب قابل استناد، منطقي و مستدلي دارين، بفرمايين. در غير اينصورت، بهتره اين حرف‌هاي دوست‌داشتني و شيرين خودتون رو به وبلاگ‌هايي كه ما شاء الله هر روز، مثل قارچ رشد مي‌كنه و پره از اين صحبت‌ها، منتقل بفرمايين تا بقيه‌ي جهانيان هم از صحبت‌هاي شما، استفاده‌ي لازم رو ببرن. قوانين اوليه‌ي سايت رو نگاه بفرمايين : اين يك سايت مرتبط به مسائل نظامي‌ است. لطفاً از هرگونه بحث سياسي در آن، پرهيز بفرماييد! درصورت ادامه‌، ناچار به حذف پست‌هاي اضافي خواهم بود. اميدوارم الان نفرمايين : «ديدين گفتم! الان مياد پستامو پاك مي‌كنه :| !»
  18. دليل بسيار منطقي و كارشناسي‌شده‌اي بود دوست عزيز. صدا و سيما٬ در به در به دنبال يه كارشناس خبره مي‌گرده. نمي‌خواين از اين فرصت٬ استفاده كنين؟ :| :|
  19. آقا پرويز عزيز. احتمالاْ يا شما پست بنده رو با دقت مطالعه نفرمودين٬ يا حقير درست بيان نكردم. دو خط اول پستم (البته به غير از خط اول كه بيشتر٬ يه حرف روتين٬ تكراري و كليشه‌اي بود) رو يكبار ديگه مي‌نويسم : بنده در همون ابتدا، عرض كردم كه مجازات اعدام، بايد شايسته‌ي طرف مقابل باشه. شما مواردي رو مثال زدين كه به ناحق اين مجازات در نظر گرفته شده (گويي كه همون‌طور كه در جاهاي ديگه عرض كردم، تندروي‌ها در ابتداي هر انقلابي، كاملاً‌ طبيعي هست و بايد خدا رو شكر كرد كه ايران به سرنوشت انقلاب فرانسه و روسيه دچار نشد!). يكبار ديگه خواهشاً به مثال‌هايي كه بنده عرض كردم، توجه بفرمايين دوست عزيزم. مثال‌هايي كه بنده زدم، كاملاً مشخص بود كه طرف، چه جنايتي رو مرتكب شده. در مثال بنده، حرفي از كشتن به ناحق نبود! حرفي از موافقت با مخالف‌كشي نبود‌! حرفي از كشتن براي انتقام‌جويي نبود! ولي فكر كنم تقصير از حقير بود كه نتونستم اونطور كه بايد و شايد، منظورم رو درست بيان كنم.
  20. بي‌صبرانه در انتظار خواندن ادامه‌ي مطلب هستم. خدا رفتگان همه رو بيامرزه.
  21. البته هركس نظري داره و نظرش هم محترمه. نظر شخصي بنده اين هست كه اعدام، چيز بدي نيست؛ به شرطي كه اولاً در ملاء عام نباشه (وحشتناك‌تر از اعدام يك شخص، صحنه‌اي وجود نداره... چرا. فيلم‌هاي اسلشر بدتر هستن :| ). ثانياً مجازات اعدام، شايسته‌ي طرف باشه. من به شدت، با مخالف‌كشي مخالفم و فكر كنم در پست قبلي‌ام هم خيلي صريح اين روز عرض كردم. ولي براي كسائي كه يه نفر ديگه رو به قتل مي‌رسونن، يا مانند يك حيوون از غرايزشون استفاده مي‌كنن، يا با اسلحه به دست گرفتن، فرزندان اين خاك و بوم رو به خاك و خون مي‌كشن و وحشت تو دل هزاران فرد عادي و خونواده‌ي بي‌گناه مي‌اندازن و يا با قاچاق مواد مخدر و داروهاي خطرناك، هم جون ملت رو به خطر مي‌اندازن و هم باعث ايجاد جامعه‌اي فاسد، ناكارآمد و معتاد مي‌شن، كمتر از اعدام، مجازاتي نمي‌تونه وجود داشته باشه. كسايي كه زنده بودنشون، مساوي هست با عدم آسايش عمومي و خون و خونريزي بيشتر. مثلاً براي قاتل‌هاي زنجيره‌اي، متجاوزين به نواميس مردم، منافقان، يا حتي كسائي كه مسبب واقعه‌ي پاكدشت بودن (كه امثالهم متأسفانه كم هم نيستن)، چه مجازاتي مي‌شه در نظر گرفت؟‌ حبس؟ آيا حقيقتاً زندان‌هاي ما، جا دارن كه اينهمه جاني رو حبس كنيم و روزانه از بيت‌المال، هزينه‌ي زنده موندن اين اشخاص رو تأمين كنيم‌؟ آيا اگه يكي مثلاً بياد (بلانسبت)، به ناموس شما همچين جسارتي كنه يا خانواده‌ي شما رو به قتل برسونه، دلتون راضي مي‌شه كه تو زندان مفت بخوره و بخوابه و به ريش كسائي كه سلاخي كرده، بخنده! من كه بعيد مي‌دونم شما با اين اشخاص، احساس همذات‌پنداري كنين. چرا كه اين اشخاص، انسان نيستن كه بشه باهاشون همذات‌پنداري كرد! يادمون باشه، مرز بين انسانيت و حيوانيت، عقل و منطقه؛ نه غريزه! اين انسان هست كه با رفتاراش و تصميماتش، مي‌تونه نشون بده كه انسانه يا حيوان! ولي باز هم عرض مي‌كنم كه كشتن مخالفان، به هر دليل و بهانه‌اي (حتي امنيت ملي)، مادامي كه حقيقتاً مسلحانه جلوي حكومت نايستادن، همون‌طور كه در قانون اساسي ما هم اومده، به هيچ‌وجه حركتي انساني نيست! قدرت تحمل مخالفان هست كه مرز بين حكومت‌هاي مردمي و غيرمردمي رو مشخص مي‌كنه! البته اين، دليلي نمي‌شه كه مخالفان، از سكوت و يا پذيرش حرف، توسط دولت سوء استفاده كرده و هر تهمت و توهين بي‌مدرك و دليلي رو به دولت يا حكومت نسبت بدن! اگه قضاياي حقوقي در ايران، به درستي رعايت مي‌شد، خيلي ساده مي‌شد با ياوه‌گويان برخورد كرد. همونطور كه تو خود كشوري مثل امريكا، هر حرفي، مسئوليت حقوقي داره و اگه برعليه شما به دليل حرفي كه زدين، اقامه دعوي شه، بايد تو دادگاه اون رو اثبات كنين. در غير اينصورت، مجازات‌‌هايي (از جريمه‌هاي سنگين گرفته تا حتي حبس) براي طرف در نظر گرفته مي‌شه! اين مورد، حتي براي حرف‌هاي ساده‌اي مثل زيبايي يا خوش‌تيپي!! هم كاربرد داره و چندين مورد جريمه، تنها به خاطر عدم اثبات ادعاي طرف بوده!!! -------------------------------------------- ما همه انسانيم و بنابر انسانيتمون، مي‌تونيم خيلي خوب و منطقي، درست مثل حالتي كه آقا پرويز و آقا پيام عزيز دارن، با همديگه بحث و تبادل نظر كنيم؛ حتي اگه نظراتمون 180 درجه با هم تفاوت داشته باشه و حتي از نظر سن و سال هم قابل مقايسه نباشن. به شرط اينكه در صحبت‌هامون ادب رو هم رعايت كنيم. ولي نبايد يادمون بره كه تو حرفامون، نبايد از طريق عدالت خارج بشيم. مهمترين خطري هم كه عدالت رو تهديد مي‌كنه، كلي‌گويي و كلي‌نگري هست. متأسفانه اين اشكال به كورش عزيز وارده كه جامعه‌ي روحانيت رو بطور كلي، محكوم به دزدي و غارت بيت‌المال مي‌كنن! حال اينكه حتي اگه عده‌اي هم اينكار رو انجام بدن، به هيچ‌وجه نمي‌تونن معياري براي كل جامعه‌ي معمم باشن! اون‌ها انسانن و بنا به غرايز انساني‌شون دزدي كردن نه تعاليم دينشون! اين خيلي بده كه بخواين يه جامعه رو به خاطر يه عده‌ي خاص، متهم كنين! شايد اگه يه روحاني دزدي مي‌كنه، 100 تا غير روحاني هم دزدي مي‌كنن! ولي متأسفانه جامعه‌ي ما، اون يه نفر رو مي‌بينه و اون 100 نفر رو نه! ولي كاش دزدي بود. بعضي‌ها، تا يه روحاني رو مي‌بينن كه مثلاً پرشيا سوار مي‌شه، سريع مي‌گن طرف دزده‌ (وحشتناك‌ترين اتفاق ممكن؛ قضاوت از روي ديده‌ها و بدون حتي ذره‌اي شناخت!!). ولي اگه هزار نفر سوار بالاترين مدل‌هاي ماشين بشن، هيچ‌كس حتي حرفي هم نمي‌زنه كه طرف مشكلي داره يا نه! بياييد يكم طرز نگاه و طرز قضاوتمون رو عوض كنيم! به قول امام علي (ع)، فاصله‌ي ميان حق و باطل، چهار انگشت هست ...!
  22. دوست عزيز. اولاً سپاه قدس، مال خود ايرانه. ثانياً در مواضع دوستانه، كسي منكر كمك به چريك‌هاي عراقي نيست! از نظر شما اشكالي داره كه براي ضربه‌زدن به نيروهاي نظامي امريكايي و اشغالگران عراق، ايران به عراقي‌ها سلاح مي‌ده؟ امريكا هم دقيقاً همين كار رو مي‌كنه! منتها سلاح‌هايي كه در اختيار تروريست‌هاي عراق قرار داده مي‌شه، در راه سلاخي كردن ملت عراق و غيرنظامي‌هاي خارجي در اين كشور مصرف مي‌شه! پس عقلاني‌ترين كار ممكن اين هست كه چه براي مقابله با زياده‌خواهي امريكا و چه براي حفظ توازن قدرت شبه نظامي‌هاي عراق، ايران به اون‌ها كمك كنه كه فرداي روز، طالبان جديد از عراق ظهور نكنه! ضمناً هلي‌كوپترهاي امريكايي، اكثراً با موشك‌هاي دوش‌پرتاب، مثل استينگر، ايگلا و امثالهم ساقط مي‌شن نه با SA-7! و اما چيزي كه در عراق، معني صحيحي نداره، جنگ چريكي هست؛ مگه اينكه تك‌هاي چريكي رو جزو جنگ چريكي محسوب كنين. چند باري هم كه درگيري صورت گرفته، تنها چيزي كه چريك‌هاي عراق نداشتن، نظم و سازمان‌يافتگي چريكي بود! صحنه‌هاي نبرد، بيشتر به بازي بچه‌ها (كه هركس يه تفنگ دستش مي‌گرفت و مي‌رفت اينور اونور تا بميره!) شباهت داشت تا يه نبرد چريكي! اما هر روز، اين در و درگيري‌ها وجود داشته و ارتباطي هم به مسائل هسته‌اي ايران نداره. اين حملات، مستقيماً به حملات متقابل تروريست‌هاي امريكايي بستگي داره؛ يه چيزي تو مايه‌هاي «زدي ضربتي، ضربتي نوش كن!». اما از نظر سياسي، ايران و امريكا، هر دو دخالت در امور داخلي عراق رو كتمان مي‌كنن و بايد هم اين كار رو انجام بدن. مثلاً شما انتظار دارين بوش يا احمدي نژاد بيان پاي تريبون و اعلام كنن : ما امروز، 50 قبضه كلاشينكف، به تروريست‌ها و چريك‌هاي عراقي كمك كرديم؛ براي حفظ ناامني در عراق!! يه نكته‌ي بي‌مزه : 10.000 اسلحه‌ي امريكايي كه قرار بود تحويل ارتش عراق داده بشه، غيبش زده! شما نديدينشون؟!!
  23. من وقتي اين فيلم رو خوندم٬ دقيقاْ ياد اين فيلم‌هاي درپيت هاليوودي افتادم! چه جالب! موشك 107 ميليمتري ايران! لابد روشم نوشته بود : «نصر من الله و فتح قريب» - Made in Iran !!! ضمناً من نفهميدم. يكي از بزرگترين مشكلاتي كه ايرانيا دارن، مشكلشون با سپاه تندروي مقتدي صدر هست! حالا چطور شده اين دو تا به هم پيوند زده شدن، خدا مي‌دونه! ضمناً نقش اون «مهدي» واضح!! روي موشك‌ها چي بود؟ اين بنده‌هاي خدا نمي‌دونن كه اسم سپاه مقتدي صدر، سپاه مهدي هست؟ «جيش المهدي»؟!! فقط دو تا عكس امام و رهبر و همچنين مداحي سعيد حداديان رو كم داشت اين فيلم! ان شاء الله در نسخه‌هاي بعدي، اين باگ‌ها برطرف شده باشن. درمجموع، اينا چي رو ثابت مي‌كنه؟؟؟؟!!
  24. ممنون از مطلب حقيقتاً خواندني شما. فقيد پاكدامن عاقل و فهيم و فرشته‌ي مصر، انور سادات!!!! (كه روحش نمي‌دونم چرا٬ شاد باد!!) از همان ابتدا، آزرو داشت كه عبدالناصر جديد مصر لقب بگيره. ولي وقتي ديد كه در جنگ رمضان، نتونست به هدفي كه در نظر داشت٬ برسه٬ بزدلانه راه مصالحه با اسراييل رو در پيش گرفت. كاري كه ناصر٬ وقتي در بدترين شرايط بود نيز ازش باز زده شد. حرف شما، بنده رو ياد يه لطيفه‌ي نسبتاً بي‌مزه‌ي سياسي انداخت. مي‌گن فلاني رفت مكه. وقتي به رمي جمرات رسيد، گفت : حالا نمي‌شه به جاي سنگ انداختن به شيطون، باهاش مذاكره كرد؟! (بدون شرح) ضربه‌اي كه مصر، با پذيرش صلح با اسرائيل، به جهان عرب وارد كرد، تنها موجب افسارگسيختگي بيشتر ارتش اسرائيل براي چنگ‌اندازي به خاورميانه گرديد. همان‌طور كه حتي طرح جنگ برزگ اسرائيل در سال 1982براي فتح لبنان و سوريه، تنها به بهانه‌ي مبارزه با چريك‌هاي جنبش فتح، اگر با دخالت نظامي ايران در سوريه همراه نمي‌شد، فتح سوريه را كاملاً ميسر ساخته بود! پس كشتار و خونريزي، پاياني نيافت؛ مگر براي بزدلان مصري!! راستي. دوستان، كسي طرح حمله‌ي ايران به اسرائيل رو نداره؟ طرحي كه فقط براي شب اول نبرد، از طرف شهيد همت، درخواست 3.000 قبضه آر.پي.جي شد :? !!!! طرحي كه نيروهاي اطلاعات عمليات سپاه به رهبري سردار سعيد قاسمي، تمامي منطقه رو شناسايي كرده و حتي عكس امام خميني رو به تانك‌هاي اسرائيلي چسبوندن!!!
  25. mostafa_by

    آرم سپاه چگونه طراحي شد؟

    خوب. وقتي خود سپاه٬ حزب‌الله رو تأسيس مي‌كنه (به پيشنهاد بشار اسد)، خودش آموزشش مي‌ده، خودش تو جنگ‌هاش، رهبري‌اش مي‌كنه، خودش كار لجستيكش رو به عهده داره و بالكل، همه‌چيزش رو از سپاه داره، تعجبي هم نداره كه آرمشون هم تو يه مايه‌‌ها باشه :D :? !!