[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های aminf14

  1. جای خوشحالی داره که اینقدر دولتمدارن ترکیه دنبال اینن مفاخر تاریخی رو از خودشون بدونن و به دنبال تصاحب اونها هستند و جای ناراحتی داره که اینقدر حکومت ما از اول انقلاب با مفاخر تاریخی مثل کوروش و داریوش بزرگ، مهرداد ششم، خسرو انوشه روان، بهرام گور، اردوان پنجم، یزدگرد اول، اردشیر درازدست و... سر دشمنی داره و یا اونها رو می کوبه و یا 4-5 دهه به دنبال فراموشی و محو اونها از تاریخ ایران زمین اونها بوده. اینکه ترکیه و آذربایجان مثل غذا و ورزش هایی که ریشه ایرانی داره و اونهارو به اسم خودش ثبت کرد این بار به دنبال مفاخر ایرانی و بلعیدن اونها مثل مولانا هست به خاطر کم کاری حکومت ایران یا حتی کوبیدن این مفاخر توسط حکومته. همین مولانا و شمس تبریزی ورای مسلکشون که جای تحلیل و نقد داره اینقدر از نظر شخصیتی توسط قرائت های رسمی حکومتی کوبیده میشن که واقعا جای تاسف داره. چقدر جلوی ساخت فیلم کوروش کبیر سنگ اندازی شد طوری که آخرش عطای کارو کارگردان به لقای اون بخشید. خب در این شرایطه که مفاخر ما یکی یکی توسط کشورهای همسایه تصاحب میشن یا فیلمهایی مثل 300، 300 : خیزش یک امپراطوری و تومیریس ساخته میشن که تاریخ رو تحریف کرده و به گذشته ما توهین می کنه. کشوری که تاریخش سرکوب و تعمدا به فراموشی سپرده بشه یا اون سخنرانهای رسمی اش همه مفاخرشو افغانی بدونه بی هویت و مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان که فقط آمریکا و بریتانیا نیست، بی دفاع میشه. متاسفانه بجز تهاجم فرهنگی، ما با تهاجم فرهنگی داخلی هم مواجهیم. یه جمله طنز دردناکی رو کیکاوس یاکیده دهه ها پیش گفت و اون اینکه چرا هر سریال ایرانی ساخته میشه تمام شخصیت های منفی اش اسم اصیل ایرانی دارند؟ مشکل ما در زمینه فرهنی اول این بیگانگانی هستند که 40-50 ساله تبر برداشتن و تیشه به ریشه فرهنگ و تمدن ایرانی میزنن. وقتی شرایط اینطوره چه انتظاری از عردوغانی میره که دنبال احیای امپراطوری عثمانی و طبیعتا بلعیدن خاورمیانه و ایران و تصاحب کل ایران از سرزمین و فرهنگ و منابع غنی اونه. سالها فرهنگمون رو نابود کردیم و در مقابل هجمه های اعراب و اتراک سکوت کردیم آخرش شد این! مسئولان ارشد نظام به خودتون بیایید. کاری که ترکیه سالها با تروریست پروری در کشورهای عربی نژاد و استحاله فرهنگی مناطق کرد و ارمنی نشین خودش و شمال غربی ایران کرد، تازه شروع ماجرا است و مطمئن باشید اگه مقابل اون سکوت در پیش گرفته باشه با بلعیدن مفاخر فرهنگی ایران زمین تموم نمیشه بلکه با این روحیه عردوغان سرنوشت ایزدی های عراق و کردها و ارمنی های ترکیه ممکنه در انتظار ما باشه!
  2. از زمان اشکانیان و ساسانیان و حتی قبل تر در دوران هخامنشیان و مادها حکومت های ایران سدی بودن در مقابل اقوام مهاجر که سرزمین های تازه و پیش روشون رو می بلعیدن و با سرکوب و کشتار اقوام بومی اون سرزمین هارو چپاول و تصرف می کردند. با ظهور اسلام، این سد کمابیش محکم مقابل این اقوام برداشته شد. در حال حاضر هم شرایط متفاوت نیست. ما در قلب اروپا زندگی نمی کنیم و ایران سوییس نیست که از تحولات خودمون رو کنار بکشیم.وقتی ترکیه و آذربایجان بر طبل جداشدن استانهای شمال غربی ایران می کوبن و هردوشون همکاری زیادی با اسرائیل علیه ما دارن عاقلانه این بود ایران در کنار ارمنستان باشه که حکومتش نشون داده خویی آرام و سازگارتر از ترکیه و آذربایجان داره و هچنین ما می تونیم از کردهای ترکیه حمایت کنیم که درصد قابل توجهی از جمعیت کشور ترکیه رو به خودشون اختصاص دادن و عملا از حقوق اساسی خودشون محرومن. البته این همکاری با ارمنستان یا کردها به معنی این نیست که به اون لشکر کشی کنیم و یگان هامونو مستقر کنیم ولی در این جنگ آرتساخ میشد دست ارمنستان در مقابله با آذربایجان خالی نمونه و از جنبه پهپادی و پدافند و حتی موشک باهاش وارد معامله شد یا با تجهیز کردها علیه ترکیه اجازه ندیم این کشور سالها با فراغ بال مشغول تروریست پروری و آموزش اونها باشه. در اینکه سیاست ایران در کشورهایی که در اونها سیاست ورزی میکنه دست کمی از فردین بازی نداره و ما هم هزینه رو در این کشورهای عرب زبان می دیم و هم ناسپاسی میکنن مردمان اون کشورها شکی نیست ولی این دلیل نمیشه چشم در رقابت در خاورمیانه و چشم طمع سه قطب نوعثمانی ها، اخوانی ها و گروه ها و مکتب های افراطی ( که گاهی هم هر سه با هم متحداند) به ایران رو نادیده بگیریم. استراتژی و تاکتیک ما باید بالکل عوض شه ولی سکوت در سرپل های مهمی مثل ارمنستان و حتی سیاست 40 ساله در تنها گذاشتن کردها در مقابل حکومت ترکیه به ضرر ما تموم میشه. تنها جایی که سکوت ما فعلا لازمه سوریه است . سوریه مثل افغانستان میمونه که شوروری و آمریکا نتونستن در اون ماندگار باشن و ما شانس آوردیم که بیشتر از این در اونجا هزینه نمیدیم. بهتره فعلا کناری بایستیم و شاهد تبدیل شدن سوریه به لیبی دوم و کشمکش نوعثمانی - اخوانی ها ،صهیونیست ها و گروه های خودکامه دیگه باشیم.
  3. دیر رسیدم یا دیر رسیدند؟ شما این رو باید خطاب به سیاستگذاران ارشد بگید. چیزی که من بیان کردم: سیاستگذاران و افراد ذینفع باید از این توهم پیروزی و وارد شدن ضربه به دشمن و مهم نبودن ضربه دشمن در بیان و استراتژی و تاکتیکشون و رویکرد مداخلاتشون در خاورمیانه رو تغییر بدن که حداقل از این به بعد خودشون یا نیروهای متحدشون به مسلخ نرن و سرنوشت لبنان و فلسطین در انتظار یمن نباشه . باید قبول کنن که نتیجه ای که استراتژی و تاکتیک های اونها در نبرد 7 اکتبر و پیامدهای بعدش و کلا رویکرد نظام جمهوری اسلامی در خاورمیانه داشته شکست بوده یا بقول خودشون عدم الفتح. باید ریشه های این شکست رو پیدا کنن و با برنامه ریزی مختلف اون مشکلات رو حل کنن که به تفصیل در تاپیک های مختلف در موردش نظراتمو گفتم. اتخاذ رویکرد، استراتژی و تاکتیک مناسب یا اصلاح اونها همین علاج واقعه قبل از وقوعه که حداقل در نبرد بعدی شکست در انتظارمون نباشه. جدای از این . افراد ذی نفوذ و سیاستگذار اعتقاد دارن پیروز میدانن چطور میخواهید بهش بگید که اگر فکر علاج واقعه می بودی این پیامد در انتظارت نبود؟ اگر این سیاستگذاران ارشد اول فکر می کردند و بعد عمل که شرایط این نبود. مخاطب شما افرادی اند که از روز اول از سر احساس و شور زیادی ریختن تو یه سفارت خانه خارجی و شانس آوردن نیروهای ضربتی دشمن گرفتار توفان شن شدند و کلی پیامد اقتصادی و انزوای بعدشو در قالب مشتی شعار و تاریخ سازی بی منفعت پنهان کردند. این افراد قائل به انجام وظیفه اند و اصلا به شکست اقداماتشون و پیامد و مسئولیتی که گردنشون نیست یا فشار خرد کننده ای که به ملت میاد فکر نمیکنن. حالا شما میخواهید به این سیاستگذاران ارشد بفرمایید علاج واقعه قبل از وقوع؟ خب این گوی و این میدان.
  4. یه جا یادمه یه سری فرمانده بودن به آقای خامنه ای مژده دادن که دقت موشک های ما به n متر رسیده و انتظار داشتن رهبر خیلی به به و چه چه کنه. رهبر بعد از یه خدا قوت و تشکر میگه این خوبه ولی هدف بعدی تون باید نقطه زنی باشه.اون فرمانده راوی تعجب میکنه از این مطالبه گری رهبر. به نظرم در مورد موشک های ایرانی و یمنی مطالبه باید همین باشه. خوبه که: موشک های ما و متحدین به سرزمین اشغالی می رسن از پدافند رژیم عبری عبور می کنن آسمان سرزمین های اشغالی رو نورافشانی میکنن مردم و نظامی های اسراییلی رو راهی پناهگاه میکنن و مستقیم ( اصابت موشک) یا غیر مستقیم (پدافند و...) خسارت وارد میکنن اما این کافی نیست. ما دهه ها تبلیغ موشک هامونو کردیم و با اونها فخر فروختیم به خاطر همین زمانی این تهاجم موشکی موثره که این موشک ها اهداف نظامی رو به دقت و با تخریب و موفقیت بالا مورد تهاجم قرار بدن و مورد بعدی که کمی ایده آل گرایانه است چه با نفوذ پهبادی و ... از خسارت وارده به رژیم عبری آگاهی پیدا کنن. رسانه دست دشمنه و تنها راه نقش بر آب کردن بازی رسانه ای دشمن نشان دادن تلفات تسلیحاتی و جانی اونهاست.
  5. فکر کنم اون دو قطبی و دسته بندی همیشگی که در جامعه وجود داره در مورد همین مسئله یمن و غزه و لبنان هم مصداق داره : 1) دسته اول به نیت و جهان بینی کار دارن که ما میدونیم ظالم اسرائیله غرب و مظلوم فلسطین و یمن و دخالت کنیم و مهم انجام وظیفه است و نه نتیجه ( یا اتخاذ استراتژی و تاکتیک درست) 2) دسته دوم بجز نبود اون جهان بینی مایل اند ایران همون سیاست سوییس رو در خاورمیانه میانه داشته و در مسائل خاورمیانه دخالت نکنه هرکدوم از این دو دسته بندی که همیشه علیه هم هستند ضعف هایی دارند. به نظر من این بدیهیه که اسرائیل در ماجرای فلسطین و لبنان اشغالگر و ظالم هستش و در کل غرب استثمار و استمارگر هست. مورد دوم شکل دخالت ما در تحولات خاورمیانه است یعنی ما بعد از رویکرد و انتخاب جهان بینی درست یعنی مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم ، استراتژی و تاکتیکی متناسب با اون داشته باشیم ولی آیا ما در بحث فلسطین و لبنان استراتژی، تاکتیک و ابزارهای مداخله مون متناسب و یا مفید بوده؟ به نظرم خیر. ما هم از نظر ابزارهای مداخله ناکارآمد بودیم مثلا بجز ضعف اقتصادی و اجتماعی و دیپلماتیک از نظر ابزارهای نظامی سلاح های دقیق و با قدرت تخریب بالایی نداشتیم که مثل دشمن هم فرماندهان خصم رو ترور کنیم و هم ساختارهای نظامی و حتی زیرساخت های اقتصادی شو نابود کنیم. این خمپاره و پهپادهای ما در مقابل موشک ها و مهمات مهیب ایالات متحده و رژیم صهیونیستی کارآمدی نداره. من هرچی نگاه میکنم در این ده سال خسارت خاصی به رژیم صهیونیستی زده نشده نه فرماندهی ازش به هلاکت نرسیده. بالاترین سلاحی هم از رژیم که نابود شده یه اف 16 بود که در دام پدافند ما افتاد. با این رویه که ساختار نظامی دشمن داره و بهش آسیبی نمیرسه نمیشه در این نبرد به پیروزی رسید و شکل جنگ مغلوبه شده. به خاطر همین به مانند سیاست درستی که ما در این ماجرای سقوط 10-11 روزه بشار اسد داشتیم وقتی اون اراده مقاومت همپا با دشمن وجود نداره باید اون استراتژی و تاکتیک های متناسبش ، بررسی و به روز بشن تا بتونیم در مقابل دشمن ایستادگی کنیم.سیاست و استراتژی های ما در خاورمیانه که باعث شده رژیم عبری، آذربایجان، ترکیه، عربستان، اردن، امارات، قطر، افغانستان و... همه علیه ما باشن اشتباه بوده و باید تغییر کنه. اما این تغییر استراتژی و تاکتیک به معنای تسلیم، سکوت یا سیاست بی طرف ما نیست .همچنانکه ما سالها در مقابل ترکیه و آذربایجان بی طرف و حتی حامی بودیم و نظام ما به اشتباه این دشمن آشکار رو دوست فرض کرد و نتیجه شم دید. از طرف دیگه در مورد رژیم صهیونیستی این رژیم تغییر ماهیت نداده که ما جهان بینی و رسالتمونو در مواجهه با اون کلا تغییر بدیم بلکه باید در سیاست هامون یه تجدیدنظر و تغییر تاکتیک ایجاد کنیم تا بتونیم در نبردی دیگر هماورد تمام عیاری باشیم و پشت دشمن رو به خاک بمالیم. ما در دفاع مقدس هم روزی یه انتخاب درست داشتیم و با آتش بس تونستیم آروم آروم ساختارهای خودمونو درست کنیم و اگر جنگ رو با اون کمبودهای نظامی، اقتصادی و حتی در میان مدت سیاسی ادامه می دادیم نتیجه ای به مراتب تلخ تر از قطعنامه 598 نصیب ما میشد. الان هم نیاز به این عقلانیت وجود داره که در شرایطی که دشمن ابزارهای کارامدی در دستشه و ضربات مهمی هم به ما وارد کرده و رقبای سنتی منطقه مثل ترکیه و کشورهای عرب زبان کاملا علیه ما هستند، مقداری ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی بین الملل خودمونو بهتر کنیم و با پیشرفت ملموس و یکدست سازی توانایی های نظامی مون دوباره به بازی رقابت در خاورمیانه برگردیم.
  6. دلیلش اینه: برتراند راسل میگه: ﭼگونه ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭﻟﻬﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ به جای حماسه سرایی و ادعای پیروزی هرچقدر زودتر استراتژی و تاکتیک های تقابل با رژیم عبری مورد بازبینی قرار بگیره، جلوی ضرر زودتر گرفته میشه.
  7. نقطه ضعف رو که در کوتاه مدت نمیشه کاری کرد حداقل ضربه دردناک باشه.1000 تا شلیک کنیم اگه شدم بیشتر با نبود پلن بی و سی چاره ای جز این نیست، بهرحال این موشک هارو نگه داشتیم برای این روز اگر قراره از اسرائیل شکست بخوریم چه فایده ای داره نگه داریشون؟. آیت الله خامنه ای وقتی خودش بعد از عملیات وعده صادق 2 نماز جمعه اومد و امامت رو برعهده گرفت نشون داد تا نقطه آخر پای کار هست و ترسی نداره. بهرحال وعده صادق 3 و 4 هم انجام نشه دشمن جری تر میشه و ضربه های بدتری میزنه پس چه بهتر که ما ضربه قوی بهش وارد کنیم مخصوصا نابودی آشیانه و مراکز بازآماد هواپیماهاشون و بجز تمهیدات و احتیاطات قبل و بعدش بقیه کار رو بسپاریم به خدا ...
  8. اگر چرت و پرت های بعضی رسانه های بیگانه رو بی خیال شیم باید گفت در عملیات وعده صادق 2 ، بین 50 الی 90 درصد موشک های ما از سد پدافند صهیونیست ها رد شد و بجز مقداری نیاز به دقت بالاتر موشک ها، دلیل عدم کامیابی حمله موشکی مون توان تخریبی پایین اونها بود و باید بتونیم به مقدار زیادی اون توان تخریب رو بالا ببریم (حالا راه حل های ثانی و ثالث که فعلا در دستور کار سیاستگذاران نظام و نظامی ما نیست به کنار). در وعده صادق 3 که باید انجام شه نیاز به وارد کردن یه ضربه دردناک به رژیم کودک کش داریم.
  9. این فرجام لزوما از پیش تعیین شده نیست. اعراب و حتی اسرائیل اجازه یکدست شدن و افتادن سوریه به دست تفکرات اخوانی - سلفی رو نمیدن و به نظر میرسه شرایط سوریه به سمت لیبی شدن از نوع خفیفش بره. همچنین کردها حضور دارن که روابطشون با ایالات متحده و اسرائیل خوبه و با ترکیه و نیروهای نیابتی اش شکرآب. همچنین رابطه تحریرشام با اسرائیل و اینکه به سمت تعامل یا تقابل برن مهمه. اگه به سمت تقابل برن شرایط برای ایران خوبه ولی متاسفانه تحریر شام و اسرائیل الان بیش از حد ممکن با همدیگه پسرخاله و متحدن. در حال حاضر اون عقبه نیروهای نظامی سوریه حداقل 90 درصدش نابود شده و اگه در سوریه باشیم از سمت اسرائیل ملعون فقط میخوریم و زدنی در کار نیست و این رژیم اجازه حضور و تثبیت رو به ما نمیده.
  10. گرگ و کفتار تا از برچیده شدن کامل حکومت اسد اطمینان حاصل کنن میفتن به جوون هم. طمع اسرائیلم بیشتر از اینه از سوریه دل بکنه و توجهات منفی رو به خودش جمع می کنه. جدای از واردی که عرض کردم فعلا طرفی در سوریه وجود نداره که ما باهاش همکاری کنیم، نه تحریرشام، نه نیروهای کرد و....چند ماه تا یه سال دیگه شرایط تغییر میکنه و یکی از بازیگران داخلی سوریه به طرف ما خواهد آمد
  11. عجله کار شیطونه اوردوز عزیز . فعلا شرایط سوریه معلومیتی نداره. شتاب ما در انتخاب یکی از طرفین درگیر یا بازیگر در سیاست سوریه یا تماس نزدیک با تحریر شام و... میتونه شرایط مارو بدتر کنه. یه مدت سکوت کنیم به نظرم شرایط بیشتر پیچیده و بغرنج بشه و مساعد برای سیاست ورزی ما. الان درست یا غلط مردمان سوریه مثل خیلی از مردمان ناسپاس کشورهای عرب زبان مارو مقصر و حامی دیکتاتوری میدونن و به غلط یه سری احساس منفی در مورد ما وجود داره. چندماه دیگه که دم خروس این تحریر شام بیرون زد و وضعیت سوریه از اینی هم که هست بدتر شد قدر مارو خواهند دونست. هنر اینه این موج متلاطم شرایط رو دووم بیاریم تا مثل عراق دوباره زمان دخالت ما برسه(البته به شرطی که همونم لازم باشه)
  12. بهترین انتخاب برای ایران در حال و هوای کنونی سوریه اینه که انتخاب و فعالیتی نکنه و اجازه بده مدتی وقایع داخلی سوریه بدون حضور ایران اتفاق بیفتند. برخلاف این دسته بندی ها به نظرم تنها دو دسته بندی وجود داره: 1) نیروهای تحت حمایت ترکیه 2) نیروهای تحت حمایت ایالات متحده ممکنه این نیروها متحد بشن و یا وارد نزاع با همدیگه بشن. ممکنه یکی از این دو نیرو یا اتحاد نیروهای تحت حمایت ترکیه و ایالات متحده بتونه این شرایط وخیم داخلی سوریه رو بهبود ببخشه و یا اینکه شرایط بدتر شه و حالات ثانویه ای پیش بیاد.
  13. این تماشای جزغاله شدن میگ 29 و پدافند سوریه دل آدمو به دل میاره. پس کی قراره بلند آسمان ایران زمین جایگاه گردان هات باشه سوخو 35؟ کی میرسی ؟ همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنائی بنوازد آشنا را https://cdn.rokna.net/servev2/w75guqSOMycg/Db2f077dXpA,/سوخو+35.jpg
  14. بدبختی اینه ترکیه و آذربایجان و این کشورهای نژادپرست که مخصوصا تضاد زیادی با نژاد آریایی دارن همه جوره دشمنی شونو نشون دادن ولی از طرف بعضی نهادها و گعده ها و بعضی شهروندان خام کشورمون چشم بسته از ترکیه و آذربایجان و اردوغان حمایت میشه. کی باید این حمایت تموم شه؟ زمانی که لشکریان اسمیگل و الهام بیان تبریز و ارومیه رو محاصره کنن؟ کی میخواهیم به سمت استفاده از ظرفیت ارمنستان و کردها یا راههای دیگه برای کنترل ترکیه و آذربایجان بریم؟
  15. بله موافقم. با همه قلع و قمع ها ارتش وظیفه شو در دفاع مقدس قابل قبول انجام داد به خصوص نیروی هوایی ارتش که عملکردش در 2 سال اول جنگ درخشان بود و اگر گرفتار نبود قطعات و جایگزین نشدن جنگنده ها نمیشد اون رویکرد تهاجمی نیروهای کشورمون ادامه پیدا میکرد و گرفتار عملیات های با موج انسانی و تلفات زیاد نمیشدیم. به نظرم متوازن ترین و منطقی ترین کارنامه رو در بین ساختار نظامی ما در جنگ نیروی هوایی ارتش داشت (و یکی از دلایل در حد زیادی هم به حفط سازمان نظامی اش بر میگشت برخلاف نیروی زمینی ارتش که کلا قلع و قمع شد و نمیشد با اون شرایط انتظار تاپی ازش داشت و در حد خودش خوب عمل کرد). حالا خارج از حوصله بحث هست. دوست عزیز ما در خاورمیانه 4 گرایش سیاسی داریم: گرایش شیعی، اخوان المسلمین، گرایش سلفی و اندیشه های سکولار و ملی. وقتی دو کشور گرایش کاملا متضاد دارن اون تقابل یا رقابتشون طبیعیه. اما چرا باید در مقابل اسرائیل و کلا غرب ایستاد؟ بمباران بی امان ساختارهای پدافندی و آفندی نیروی هوایی سوریه رو ببین تا ببینی غرب به کشورهای خاورمیانه چه دیدی داره و اونهارو چطور میبینه یعنی یه سری رعیت مطیع و ضعیف که عین موم توی دستشون باشن و هرروز به هر روشی استعمار و استثمار بشن. سوریه، حماس یا حزب الله با مشت آهنین سرکوب شدن و میشن ولی این شرایط ترکیه و عربستان هم چندان قابل افتخار نیست. شمارو ارجاع میدم به دیپورت شدن ترکیه از پروژه اف 35 و کلی شرط و شروط گذاشتن برای فروش کیت های اف 16 به ترکیه یا شپشو خواندن بن سلمان توسط ترامپ. من نقاط قوت حکمرانی های ترکیه یا عربستانم می بینم ولی سرجمع خاورمیانه از دید غرب همونیه که ترامپ گفته یعنی یه بر شپشوی شترسوار که روی چاههای نفت اونها به اشتباه قراردارن... اتفاقا ترکیه در مقابل اسرائیل ادعای ایستادگی داره ولی اینکه در شعار ضدیت با اسرائیل رو میگه در عمل کشورهایی مثل ترکیه و امارات خودشون عمله اسرائیل میشن حقارت و زبونی اونهارو میرسونه نه منطق و واقعی گرایی شون. ما از دید اسرائیل دشمن قابل احترامی هستیم ولی این دلیل نمیشه من ایرادهای کلی سیاست خارجی یا مشکلات حوزه نظامی خودمون رو نبینم و این جریان پروکسی سازی یا مداخله اشتباه در کشورهای دیگه مخصوصا کشورهای عرب زبان اونهم به این صورت الکن که هم جریمه بشیم هم پول رو بدیم و پیاز رو بخوریم رو نبینم. سکوت رو در مقابل رژیم آپارتاید، اشغالگر و ظالم اسرائیل رو جایز نمیدونم و اطمینان دارم روزی تقاص این ظلم های بی پایانشونو میدن به شرطی یک رویکرد ، استراتژی و تاکتیک درست در مقابل اونها و کلا غرب در پیش گرفته بشه یا رویکرد جامع و بهتر و انسانی تر از روش حکومتداری غرب در نظر گرفته بشه. در حال حاضر ما اون رویکرد رو نداریم و با این مسیر فعلی به این رویکرد نخواهیم رسید مگر اینکه یه بازبینی کلی در سیاست های کلی 46 ساله خودمون داشته باشیم که اونم ار یکی دو روز و یک سال و دوسال نیست. به قول بیژن عبدالکریمی در مقابل تئوریسین های غرب ما باید گفتمان و تئوریسین های برابری داشته باشیم ولی این چنین افرادی قرنهاست که در بین ما وجود نداشتند و اصولا ما اندیشه پویا و عملی (منظورم ایدئولوزی نیست شیوه حکمرانی) که بتونیم باهاش در مقابل غرب و سگ عنان گسیخته اش اسرائیل دووم بیاریم نداریم. ما دشمن قابل احترامیم ولی آیا ابزار پیروزی و غلبه بر دشمن رو هم داریم؟ ای جنگ 1 ساله به خوبی کاستی های مارو نشون داد.
  16. تا زمانی که اردوغان در راس قدرت ترکیه باشه باز منتظر جولان دادن اندیشه های اخوانی و (به طور ضمنی سلفی) در خاورمیانه باشیم. نمیگم این ملی گراهای افراطی ترکیه خوبن (چون اونام در عمل ضدیتشونو با ایران ثابت کردن) ولی حداقل میشد از فرصت کودتا در ترکیه استفاده کرد و تمام قد پشت اردوغان نبود و از کارت گروه های پرتعداد کردها و همچنین مخالفین سیاسی اردوغان در بین گروه های دیگه ترکی استفاده کرد.
  17. فقط همین یه کارمون مونده که از کره جنوبی یه دشمن و خصم تمام عیار بسازیم و وارد یه کشمکش و مخمصمه بیهوده با این کشور بشیم. کره جنوبی هم مثل خیلی کشورها به دنبال پیشرفت فناوری و صنایع خودش هست و اگه کشوری پیشنهاد خوبی بهش بده همکاری میکنه همچنانکه در مورد همکاری سامسونگ و ال جی و دوو و... با ما نه نگفت. اینکه ما با کره جنوبی به خاطر صادراتش بجنگیم مثل جنگیدن دون کیشوت با آسیاب بادی میمونه. ما خیلی هنر داشته باشیم در صنایع نظامی و استراتژیک خودمون پیشرفت کنیم و اگر کره شمالی میل داشت اون فناوری یا صنعت پیشرفته خودمونو برای آزمون و خطا و کسب تجربه با هزینه ای معقول در اختیار کره شمالی ( یا هر کشور خواهان اون تکنولوژی) قرار بدیم. ساختن فرصت از تهدید به معنای دشمن تراشی و برداشتن تمرکز از روی دشمن اصلی نیست. فعلا دشمن اصلی ما اسرائیله و باید تمام تمرکز رو روی این رژیم و حرکات شیطانیش بزاریم.
  18. برای حزب الله لبنانی که میخواست در صورت بالاگرفتن کار رژیم صهیونیستی در غزه الجلیل رو تحت تصرف گردان های رضوان در بیاره، این آتش بس یه شکست نیمه نصفه است ولی قبلا از اینکه این آتش بس رو شکست یا پیروزی بدونیم چند نکته رو به یاد داشته باشیم: 1) حزب الله قسمت اعظم کادر خودش رو از دست داده و با فرسایشی جنگ و نبود روحیه قوی برای مبارزه تمام قد با رژیم اشغالگر ممکنه اون بلای حماس سرش بیاد و دچار فروپاشی کامل ساختار نظامی و هدایت نبردش بشه. این آتش بس 60 روزه اگه با فرصت طلبی حزب الله و ایران همراه باشه زمان خوبیه برای تجدید قوا و پوشش ضعف ها و نقص های ساختار نظامی حزب الله. 2) این ستیز چندین حزب و کشور با رژیم اشغالگر قدس ثابت کرد تکیه صرف بر توان موشکی یا پرتابه های ضد تانک یا ساختن تونل یا شبکه های پیچیده زیرزمینی به تنهایی کارساز نیست و در کنارش باید علم روز به کار گرفته بشه (مثل اون حیله که صهیونیست ها در مورد اشراف اطلاعاتی و متعاقبا استفاده ناجوانمردانه از پیجرها به کار بردند). همچنین اصولا ساختار حزب الله، انصارالله و حماس طوریه که بعیده بتونن به سمت داشتن نیروی هوایی یا ساختار پدافندی قدرتمند در حدی که حملات نیروهای صهیونیستی رو دفع کنن بره ولی ایران و سوریه و حتی عراق شامل این مورد نمیشن و به نظرم به قید فوریت باید نیروی هوایی خودشونو تجهیز کنن چون در این نزاع ها کشوری که دست برتر رو در برتری هوایی داشته باشه، در زمینه وارد کردن آسیب به طرف مقابل در موضع برتر خواهد بود. مقایسه کنید توان سهمگین بمب های سنگر شده صهیونیست ها ( با دوپینگ ایالات متحده) در مقابل موشک های ایران و حزب الله که تغییر محسوسی در معادلات نبرد نداد. 3) درسته مردمان فلسطین چیز چندانی برای از دست دادن ندارن ولی ساختار متوازن اقتصادی کشورهای ایران، لبنان و سوریه میتونست در پیشبرد بهتر نبرد نقش مهمی داشته باشه اصولا نمیشه در جبهه بیرونی با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در داخل هم مردم از مشکلات اقتصادی ناراضی باشن. اگر این جنگ با آتش حزب الله و بعد حماس موقتا فروکش کنه به نظرم ممکنه در یه دوره 5 الی 10 ساله یه گشایش اقتصادی در سه کشور ایران ، لبنان و سوریه رو شاهد باشیم. 4) چه ایران و چه حزب الله به نظرم در زمان هایی از نبرد چوب اخلاق گرایی بیش از حد اونهم در مقابل دشمن بی رحم و گرگ صفتی رو خوردند که به زنان و کودکان بی پناه هم رحم نمیکرد. احتیاط زیاد در وارد نکردن تلفات غیرنظامی گاها دست جبهه مقاومت در وارد کردن شوک های روانی به صهیونیست هارو بست. 5) امیدوارم با درس گرفتن از تجارب تلخ و شیرین این نبرد، در آینده بتونیم ضربات کاری و مرگبارتری به این صهیونیست های اشغالگر و ظالم بزنیم (در باور بنده این ظلم اسرائیل رو به پایانه ولی زمانش رو نمیتونم حدس بزنم و بسته به استفاده ما از فرصت های آتی داره و دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نخواهد داشت).
  19. اگه روسیه و شرکت میگ دودوزه بازی نمی کرد و مشابه همکاری که گرومن در پروژه اف 14 با ایران داشت رو انجام میداد هم صاحب یه جنگنده چندمنظوره نسل چهار و نیم یا پنج قدرتمند میشد (حتی بعد از فلون /پکفا) و هم نیاز ایران به یک جنگنده مولتی رول تمام عیار در تعداد بالا رفع میشد. در پروژه های مشابه روسی تنها ترکیب ویژگی دو مدل اثباتگر فناوری برکوت ( شاهین طلایی- سوخو 47) و سوخو 37 میتونست قابل رقابت با این مدل آزمایشی قدرتمند باشه.
  20. اتفاقا بر مبنای نگاه به منطقه میگم روسیه به ما سوخو ۳۵ یا ۳۰ داده؟ تا کی باید صبر کرد ؟ تا زمانی که جنگنده نسل ۶ در بیاد تا روسیه راضی بشه جنگنده نسل چهار و نیم رو به ما بده؟ همین جی ۱۰ رو هم نمیدن.اگه دادن باید شتر جلوش قربانی کنیم چون با اومدنش میشه مدرن ترین جنگنده ما و شاید تنها جنگنده چندمنظوره ما تجربه دفاع مقدس رو از یاد نبریم. عراق با میراژ اف ۱ که مجهز به موشک هوای به هوای سوپرماترا بود بد مزاحم اف ۱۴ ما شد و با موشک اگزوسه موی دماغ ناوگان نفت کش های ما شد. ما با جی ۱۰ و توان داخلی میتونیم مشابهشو انجام بدیم با یه موشک در قواره آر ۷۷ و آر ۳۷ من دوست دارم سوخو ۳۵ یا ۳۰ با رادار با برد ۴۰۰ کیلومتر و موشک قدر آر ۷۷ داشته باشیم ولی خاطره و خیال سوخو۳۵ که به آسمونمون مصونیت نمیده!
  21. نیاز به اشباع آسمان در مقابل حملات گسترده هوایی دشمن و قرار گرفتن در لایه دوم یا سوم دفاع ، جی 10 طراحی و مانورپذیری خوبی داره در زمینه رادار یا تسلیحات خود ایران میتونه این جنگنده مثل اسرائیل ( در مورد اف 16،اف 15) مجهز کنه هم لود مهماتش از اف 5 بیشتره هم بردش هم توان داگ فایت و بقاپذیری اش. جی 10 یه چیزیه بین میگ 29 تا اف 16. کمی بهتر از جی اف 17 هستش و اون بدنه اش پتانسیل ارتقای بالاتری داره تا جی اف 17 یا اف 5. اف 5 که یک جنگنده اموزشیه و هیچ تاثیری در نبردهای مدرن الان نداره مگر همون الگوی توسعه ایالات متحده رو براش در نظر داشته باشیم. نحوه استفاده هم مهمه همین آذربایجان بی خاصیت با پهپادهاش دمار از روزگار ارمنستانی درآورد که سوخو 30 داشت!
  22. بله.به نظرم چیزی که بنده از نمایشگاه چین دیدم یه جور گول زنک بود و آینده متعلق به هواپیماهای بدون سرنشینه ( یه جوری به موازات این نمایشگا ها اون تلاششون هم پنهان و اشکار دارن پیش می برن) ولی در حال حاضر بله این الگوی جنگنده پنهانکار با پوشش حفاظتی از جنگنده های نسل 4.5 و البته همکاری و هدایت پهپادها در قالب جنگ شبکه محور و حمله زنبوری پهپادی در حال حاضر راهگشا است. به نظرم کشور ما ایران هم این مورد رو به خوبی درک کرده و از نظر پهپادی گامهایی رو به سمت این الگو برداشته ولی از نظر دو مورد دیگه لنگ می زنیم. حالا ایالات متحده یا روسیه طراحی شون طوری بوده اون جنگنده پنهانکار بتونه ویژگی بقاپذیری جنگنده نسل 4.5 رو در نبرد نزدیک داشته باشه مثل اف 22 یا سوخو 57 (اگر اونو به عنوان نسل 5 بپذیریم). در مورد چین به نظرم هنوز به اون پتانسیل برای دارا بودن یه جنگنده تمام عیار نسل 5 نرسیدن. اما برگردم به اولین پستم در این تاپیک تا فعالیت های مفید دوستان رو به بیراهه نبرم: محصولاتی مثل جی 10 و حتی جی 35 یا حتی پروژه مشترکی مثل جی اف 17 (واقعا گفتنشم برای من ناراحت کننده است!) میتونن خریدهای خوبی برای ما باشن به شرطی الگوی استفاده ما مثل نیروی هوایی عزرائیل باشه و خودمون اون محصول خریداری شده رو ارتقا بدیم چون در عرصه واقعیت و رزم هوایی امتحان پس ندادن و کارنامه ای ندارن. چین اگرچه ممکنه نسبت به روسیه کیفیت جنگنده هاش پایین تر باشه ولی خرید جنگنده هاش راحت تره و به طور پیش فرض همکاری بهتری با ما خواهد داشت.
  23. مخالفتی با فرمایش شما ندارم.چیزی که بنده گفتم همواره پیشرفته تر بودن جنگنده های غربی به ویژه جنگنده های نوین ایالات متحده نسبت به همتاهای روسی و چینی خودشونه و یه سری برتری های محسوس دارند مثل: توانایی جنگ الکترونیک و استفاده از پادافزارهای مختلف و بهتر استفاده از تسلیحات و موشک های هواپایه و شلیک اون از فاصله طولانی بودن و در نتیجه گرفتار نشدن در پدافند یا جنگنده های رهگیر دشمن توانایی جنگ شبکه محور ریشه این مسئله هم به چند علت برمی گرده مثل جلوتر بودن تکنولوژی در ایالات متحده، حمایت مالی و ریسک پذیری در پروژه های مربوط به جنگنده و مورد دیگه دقت و پرداخت و حوصله بهتر در به ثمر رسوندن یک پروژه. جنگنده های ایالات متحده همیشه نسبت به جنگنده های روسی یک نیم نسل جلوتر بودند. وقتی روسیه میگ 21 ، 23 و 25 رو داشت ایالات متحده اف 14 رو راهی بازار کرد که در زمینه رهگیری معادلی در دنیا نداشت. سالها طول کشید تا روسیه میگ 29، سوخو 27 و میگ 31 رو آماده بازار کند و وقتی اونها به میدان اومدند شاید دیگه دوره جنگنده رهگیر و جنگنده دفاع نقطه ای گذشته بود و نوبت به جنگنده های مولتی رول رسیده بود که اف 15 ( استرایک ایگل)، اف 14 دی و ا 16 مثال های خوبی برای اون بودند. در حال حاضر البته نیاز کشور ما به جنگنده های مولتی رول رفع نشده و خرید جنگنده هایی مثل جی 10، سوخو 30 و 35 و حتی میگ 35( با شارژ مالی شرکت سازنده و راه اندازی خط تولیدش مثلا در کشور ما ایران و تقریبا شبیه معامله ای که در زمان محمدرضا شاه با شرکت در حال ورشکستگی گرومن کردیم) میتونه راهگشا باشه ولی در کنارش باید بعد از اون به دنبال جنگنده ای باشیم که بدون نیاز به وارد شدن در چتر پدافندی کشور مقصد ضربه خودشو بزنه و برگرده. اگر عملیات های هوایی چند ساله اخیر مخصوصا عملیات های نیروی هوایی عزرائیل رو مرور بفرمایید این مورد به کرات رخ داده. در حال حاضر اون زمانه ای که توانایی جنگنده ها در میزان مانورپذیری و داگ فایت باشه تا حد زیادی گذشته و بجاش به قول شما اون دو مورد یاد شده کمی تعدیل شده و روی دو عنصر پنهانکاری و ترکیب یک رادار و موشک قدرتمند شلیک کن-فراموش کن تمرکز بیشتری صورت می گیره. بخاطر همین ما در کنار جنگنده های خوبی مثل سوخو 35 و جی 10 به چنین چنگنده ای که مثل اف 14 زمان دفاع مقدس جریان ساز و تاثیرگذار باشه نیاز داریم. آیا سوخو 57 یا محصولات چینی این نمایشگاه مثل جی 35 یا جی 20 این توانایی رو دارند.به نظرم خیر. چون اون شرایط خلق یه جنگنده نسل 5 تمام عیار رو ندارند و فعلا توانایی هاشون در حد یه جنگنده نسل 4.5 هستش. مورد بعدی که فرمودید اغراق در مورد جنگنده های نسل 5 هستش . این امر طبیعیه. اصولا عرصه تبلیغات و بازاریابی همیشه با بزرگنمایی و اغراق مواجه هست و باید گامی فراتر از بزاریم و بگیم در مورد جنگنده های ایالات متحده با بمباران تبلیغاتی و حتی محدود کردن فروش رقبا روبرو هستیم. از قدیم ایالات متحدهع با بلد کردن کارنامه عملیاتی اف 15 و اف 16 و حتی حذف شکار شدن و تلفات دادن احتمالی این دو جنگنده برای اونها رزومه ای بی نقص ساخت که شاید وجود خارجی نداشت (هردو خوب بودن ولی نه در این حد). الان هم در مورد اف 35 یا اف 22 همین مورد وجود داره. به نظرم اف 35 و اف 22 یا جنگنده های در اوننسل مزایایی رو داره که در بالاتر گفتم ولی کشور دارنده رو از جنگنده های نسل 4.5 بی نیاز نمی کنه.چون اگر جنگنده های نسل 5 با رادار شناسایی یا در برد رزمی جنگنده های نسل 4.5 قرار بگیرند حفظ اونها به شدت به خطر میفته و نیاز به ترکیب یا بهره گیری از چتر حمایتی جنگنده های نسل 4.5 مثل اف 15 یا سوخو 35 دارند که در مانورپذیری و داگ فایت عالی اند.
  24. حالا در مورد مافیا در تولیدات نظامی خودت میدونی نمیشه عمومی بحث کرد ... من در مورد اتوموبیل و... اطلاعات و دانش تخصصی ندارم ولی در زمینه جنگنده از قدیم یه مطالعاتی داشتم . ساخت جنگنده لزوما بر اساس هزینه - فایده مادی نیست یه سری مزایای دیگه داره مثل بومی بودن و ناشناخته بودن و امکان کمتر اخلال گری و خرابکاری در اون. این ماجرای پیجرها به خوبی خباثت دشمن رو نشون داد
  25. ازش به عنوان یه کارت استفاده میکنن و امتیازشو از غرب می گیرن و بعد که آب از آسیاب افتاد به ما می فروشن مثل فروش میگ 29 که عملا بدرد ما نمیخورد و میشد بجاش سوخو 27 یا میگ 31 خرید. همین جی 10 رو بفروشن باید جلوش شتر قربانی کرد چون ساختار منطف و خوبی داره برای ارتقا. حالا باید و نباید 100 درصد نداریم توالایت جان ممکنه بشه فقط چه خرید از چین و چه روسیه نمیتونه اساس حرکت ما باشه ما دو پلت فرم جنگنده سبک و جنگنده چندمنظوره میخواهیم و باید به سمت ساخت و جنگنده نسل 4 بریم حتی خرید توامان سوخو 35، جی 10 و جی اف 17 بیشتر مسکنه تا علاج درد.