mohamad

Members
  • تعداد محتوا

    102
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط mohamad


  1. نوع هلکوپتر تهاجمی
    ورود به خدمت 1967
    کاربران عمده آمریکا_ایران_اردن.راپن.پاکستان
    سال های خدمت 1967-تا به حال
    تعداد ساخته شده 1116عدد
    گسترش داده شده ی UH_1
    در حال جای گزینی با AH_64 apachi
    سازنده بل هلکپتر تکسترون
    درماه جون سال 1967 کار خانه ی بل اولین هلکوتر تحاجمی را با نامattack helicopter 1 version G(AH_1 G) به هوا نیروز امریکا تحویل داد.
    کمپانیه بل 1116 عدد از این پرنده را تولید کرد که در جنگ ویتنام بیش از یک میلیون ساعت پرواز داشت .
    در جریان عملیات طوفان صحرا سی کبرا های تفنگ داران دریایی ایالات متحده 1273سورتی برای پشتیبانی نیرو ها انجام داد.
    http://en.wikipedia.org/wiki/Image:Ah1gm35.jpg
    http://en.wikipedia.org/wiki/Image:Masada_cobra.jpg


    اين قسمت اول بود icon_frown راستي خودم ترجمش كردم :) icon_frown :)





    عنوان تاپيك از "AH_1 كابوس تانك هاي عرقي" به "AH-1 كابوس تانك هاي عراقي" تغيير يافت .

    Babakim1

  2. هواپيماي A-5 Vigilante icon_frown پارتيزان هوايي ساخت انسان هاي زميني پارتيزان در ۱۳ دسامبر سال ۱۹۶۰ توانست توسط خلبان لروي هيث (Leroy Heath) به سرعت ۱/۲ ماخ دست پيدا كند و در ارتفاع ۹۱۰۰۰ پايي پرواز كند انقلاب پرشتابي كه در صنعت طراحي سازه هاي هوايي در دهه ۱۹۵۰ ميلادي رخ داد باعث به وجود آمدن چنين مخلوق شگفت آور هوايي شد و در اين ميان چندين هواپيماي جنگنده، بمب افكن، رهگير شكاري و... ساخته شد كه تا كنون در يگان هوايي كشورهايي چون آمريكا و روسيه خوش مي درخشند. يكي از پروژه هاي جالب ولي ناموفق آمريكا ساخت هواپيماي A-5 بود. يك پارتيزان هوايي ساخت پارتيزان هاي زميني هواپيماي A-5ملقب به پارتيزان (Vigilante) ساخت شركت مجرب نورث امريكن (North American). در ابتدا تمامي تفكرات بر ساخت هواپيمايي با قابليت حمل تسليحات اتمي بود اما A-5 در طول انجام ماموريت هايش چندين بار نقش عوض كرده است. بعد از جنگ جهاني اول، نيروي دريايي آمريكا با توجه به پيشرفت كشورهاي ديگر مانند اتحاد جماهير شوروي كه روز به روز در زمينه تسليحات اتمي جلوتر مي رفتند به فكر ساخت نوعي هواپيماي قادر به حمل بمب هاي اتمي افتاد. در ابتداي امر چندين هواپيما نامزد انجام اين ماموريت شدند.از قبيل بمب افكن A-3 (Skywarrior و (savage)Aj كه يكي ساخت شركت نورث امريكن و ديگري ساخت دوگلاس بود. اما هر دوي آنها مشكل بزرگي داشتند و آن هم سرعتشان بود. سرعت هر دوي آنها زيرصوت (Subsonic) بود و با وجود هواپيماهاي مافوق صوت خطر مورد حمله قرار گرفتن آنها بسيار بالا بود. در همان زمان شركت نورث امريكن پروژه جديدي را آغاز كرد كه به دنبال هواپيماي مافوق صوت، قدرتمند و ضربتي با قابليت حمل تسليحات اتمي بود و اين طرح در نوامبر سال ۱۹۵۳ ميلادي آغاز شد. اين پروژه جديد در ابتدا با نام NA-233 شناخته شد. بعد از بحث هاي فراوان بين شركت نورث امريكن و نيروي دريايي قرار شد NA-233 يك هواپيماي دو موتوره، با سرعت دو ماخ «دو برابر سرعت صوت» باشد. چندين طرح پيشنهاد شد و حتي در يكي از آنها موتور با قدرت راكت (Rocket Power) با سوخت اكسيژن و هيدروژن وجود داشت ولي نيروي دريايي با آن طرح موافقت نكرد. در ميانه سال ۱۹۵۶ نيروي دريايي آمريكا درخواست ساخت ۲ مدل نمونه را از شركت نورث امريكن كرد. اولين نمونه با مشخصه (YA3J-1) كه در ۶ مي سال ۱۹۵۸ ساخته شد،شناخته مي شود و اولين پروازش را در ۳۱ آگوست ۱۹۵۸ به خلباني ديك ونزل (Dick Wenzel) انجام داد. در همان پرواز اول لقب پارتيزان را به خود اختصاص داد. پارتيزان بدنه اي كشيده و صيقلي، بال هاي رو به عقب و سه چرخ داشت. توسط دو موتور با مدل Yj79-GE-2 شركت جنرال الكتريك تجهيز شده بود و بدنه موتور كاملاً از تيتانيوم ساخته شده بود و براي انعكاس حرارت توسط عايقي از طلا پوشيده شده بود. موتورها از يك پس سوز (afterburner) بهره مي برد. اين پارتيزان توانايي حمل سوخت بالايي داشت و مي توانست با اين مقدار سوخت پيمايش زيادي داشته باشد. پارتيزان در آن زمان مجموعه اي از فناوري هاي جديد بود و به عنوان مثال لايه اصلي بال ها را آلياژ خاصي از آلومينيم و تيتانيوم تشكيل مي داد كه بسيار سبك و مستحكم بود. صندلي پرتاب (ejection seat) ساخت خود شركت نورث امريكن با مدل HS-1 بود. دو سرنشينه بود، خلبان در جلو و افسر تسليحات در عقب. خلبان گستره ديد بسيار خوبي داشت. در طرح اوليه هيچ پنجره اي براي افسر تسليحات لحاظ نشده بود براي ديد بهتر نمايشگرها. ولي بعد از تست هاي فراوان قرار شد دو پنجره بسيار كوچك در طرفين كابين تعبيه شود. يك دوربين بسيار قوي و دقيق در جلوي دماغه A-5 قرار دارد كه مستقيماً به نشانگرهاي داخل كابين مرتبط است. يك رادار (PPDI1) نيز درA-5 وجود دارد. سرانجام طرح نهايي پارتيزان در سال ۱۹۶۰ پرواز كرد. موتورهايش قدرتمند تر شده بود و اين بار شركت جنرال الكتريك موتور J-79 را براي او در نظر گرفته بود كه مي توانست ۱۰۹۰۰ پوند نيز بدون استفاده از پس سوز و ۱۷۰۰۰ پوند با پس سوز نيرو مهيا كند. اين موتورها در هواپيماهاي جنگنده فانتوم (ايران نيز چندين فروند دارا است) شركت مك دانل داگلاس يا همانF-4 است. پارتيزان در ۱۳ دسامبر سال ۱۹۶۰ توانست توسط خلبان لروي هيث (Leroy Heath) به سرعت ۱/۲ ماخ دست پيدا كند و در ارتفاع ۹۱۰۰۰ پايي پرواز كند. اين امر باعث خوشحالي مهندسان طراحش شد،زيرا در آن سرعت و ارتفاع نسبتاً ايمن پرواز كردند. البته بايد از خلبان لروي قدرداني شود زيرا پارتيزان يك بار تعادلش را از دست داد و موتورهايش به خاطر سرعت بسيار بالا آتش گرفت ولي خلبان لروي با خونسردي تمام پارتيزان را كنترل كرد و به آرامي به زمين نشست. بعد از آزمايشات و تست هاي مختلف اولين هواپيماي عملياتي در سال ۱۹۶۱ به خدمت نيروي دريايي در آمد و آخرين فروند آن نيز تنها در دو سال بعد يعني در سپتامبر ۱۹۶۳ ساخته شد و در آن زمان ديگر بنا به تصميم وزارت دفاع نام A-5Aبراي او انتخاب شد. به دليل وزن نسبي بالا، فرود آمدن با A-5A كمي سخت مي نمود و خلبانان به هنگام فرود چندين جهش را احساس مي كردند زيرا قسمت اعظم فشار در زمان فرود بر چرخ جلويي بود و اين قضيه سبب جهش مي شد كه باعث خشنودي خلبانان A-5A نبود. يكي از مسائل جالب اين بود كه با وجود نظر اصلي بر حمل تسليحات اتمي، از A-5 ديگر براي عمليات اتمي استفاده نمي شد. شايد به اين علت بود كه در زمان ساخت A-5 ، پروژه بسيار چشمگير ديگري در نيروي دريايي وجود داشت. بله!! پروژه ساخت زيردريايي ستاره قطبي (Polaris) باعث كمرنگ شدن A-5 بود. كل هزينه پروژه ساختA-5ها، ۲۰۰ ميليون دلار برآورد شد،البته به ارزش دلار همان زمان يعني هر فروند حدوداً ۱۰ ميليون دلار. به نظر اكثر مهندسان،A-5 ،طرحي قابل بود ولي توانايي عمليات اتمي را نداشت. در واقع طرحش بر روي كاغذها زيبا بود ولي در عمل آنگونه نمي نمود. بعد از چنين نظرات و عدم رضايت مسئولان و مهندسان قرار شد كه گونه شناسايي(reconnaissance) از او بسازند. دوگونه هواپيماي شناسايي از روي آن ساختند كه به نام هاي RA-5C و A-5B شناخته مي شوند. اين تلاش ها از همان سال هاي اول ساخت شروع شد و در آوريل ۱۹۶۲ ميلادي گونه شناسايي A-5B اولين پروازش را انجام داد. اين نمونه هاي جديد چندين تفاوت خاص با مدل A-5A داشتند.A-5B توانايي حمل سوخت بيشتري داشت و بال هاي كشيده و پهن تر. نيروي هوايي درخواست ۱۸ فروند A-5B را از شركت نورث امريكن كرد. از اين ۱۸ فروند ۶ فروند در همان زمان در اختيار نيروي دريايي قرار گرفت، ولي باز هم به عنوان يك هواپيماي بمب افكن ۱۲ فروند ديگر به نام RA-5C به عنوان هواپيماي شناسايي تحويل شدند. RA-5C اولين پروازش را در ۳۰ ژوئن سال ۱۹۶۲ انجام داد و بسيار شبيهA-5B بود. انواع سيستم ها و سامانه هاي جاسوسي به آنها اضافه شده بود،مانند دوربين هايKA-62A و KA-51A .گيرنده جاسوسي AN/ALQ61 كه مي توانست تمام وضعيت را براي ۱۱۲ دقيقه در خود ضبط و نگهداري كند. يك حسگر حرارتي بسيار قوي با مدل AN/AAS-21 كه مي توانست اهداف را توسط اشعه مادون قرمز رديابي كند و سامانه هاي ديگر. بعد از ساخت RA-5C در سال ۱۹۶۴ اين پارتيزان با نقش جديد خود به سرعت مشغول انجام عمليات در نواحي جنوبي آسيا شد (ويتنام) و اولين پرواز شناسايي را در آگوست ۱۹۶۴ انجام داد. در آن زمان هواپيماهاي فانتوم نيز در نيروي هوايي خدمت مي كردند. با وجود اينكه هر دوي آنها از يك مدل موتور استفاده مي كردند ولي به علت بدنه سبك تر،F-4، تيزپروازتر بودند. در كل ۱۸ فروند از RA-5C هاي ساخته شده تاكنون در جنگ هاي مختلف آمريكا از دست رفته اند و اين آمار بسيار بدي است. ۱۳ فروند آنها توسط ضدهوايي، دو فروند توسط موشك زمين به هوا، يكي با هواپيماي Mig-21 و دو فروند ديگر نيز دليل انهدامشان مشخص نيست و متاسفانه تنها ۹ نفر از ۳۶ خلبان آنها زنده مانده و مابقي كشته شده اند. در كل كارنامه درخشاني از اين پارتيزان ديده نمي شود. ۱- PPDI=Pilot's Projected Display Indicator جدول مشخصات RA-5C نوع...........................هواپيماي شناسايي طول...........................۳۲/۲۳ متر فاصله دو سر بال..........۱۵/۱۶ متر ارتفاع.........................۷۹/۵ متر سرعت......................۲۲۳۰ كيلومتر در ساعت سقف پرواز.................۱۴۷۵۲ متر برد............................۲۴۱۵ كيلومتر پيشينه وزن برخاستي...۳۶۰۹۴ كيلوگرم وزن........................... ۱۷۰۰۹ كيلوگرم برگرفته شده از : http://www.daneshju.ir icon_frown

  3. ميگ 21، پير اردك زشت! نويسنده: آرمان میگ 21، پر تولید ترین هواپیمای جنگنده جت جهان است که تا به حال طراحی و ساخته شده است. سریع، کوچک و چالاک است و تا حال، سینه آسمان اروپا، آسیا، آفریقا و حتی آمریکا را شکافته و با مدرن ترین و کشنده ترین جنگنده ها هم روبرو شده است. رکوردهایی که این جنگنده تا به حال کسب کرده است، گاه تا رکوردهایی که جنگنده ای مثل فانتوم به دست آورده پیش می رود. میگ 21 فیش بد، به خاطر رادار قدرتمند یا سیستم های الکترونیکی گران قیمت مشهور نشده است. بلکه این پرنده، هواپیمای یک خلبان زبده است و مانند موم، در دست یک خلبان با تجربه نرم است. موتورهای اعتماد پذیر، نگهداری آسان و قابلیت های زیاد در برابر این ویژگی ها، همه و همه دست به دست هم داده اند تا یکی از مشهور ترین جنگنده های جهان را به عرصه نبرد بیاورند. در این مقاله، مطالبی را در مورد این هواپیما، خصوصیات و مدل های مختلف آن از نظر می گذرانیم: در حدود سال های 1956، غربیها تصویر های ناواضحی به وسیله هواپیماهای جاسوسی خود از هواپیمای جدیدی به دست آوردند که برای آن به منزله تهدیدی اساسی به شمار می رفت. پس از چندی، غربیها پی بردند که هواپیمای جدیدی در شوروی در دست طراحی است که فعلاً دو مدل از آن ساخته شده است. آن دو مدل، در حقیقت مدل های آزمایشی یک جنگنده رهگیر جدید بودند که قرار بود به زودی به تولید انبوه برسد. مدل نخست، Ye-2 نام داشت و برای اولین بار در فوریه ی 1955 نخستین پروازش را انجام داد. این نمونه، دارای بال هایی شدیداً پس گرا بود. نمونه ی دوم، Ye-5 نام گذاری شده و به موتورهای AM-9Ye مجهز شده بود. اما چون این موتورها برای به پرواز درآوردن این نمونه قدرت کافی نداشتند، از یک موتور راکتی هم در کنار این موتور برای نخستین پرواز در سال 1956 استفاده نمود. ناگفته نماند که این مدل، از بال های مثلثی شکل، که بعدها تمام مدل های میگ 21 بدین شکل در آمدند، استفاده می کرد. مدت ها غربیها بر این عقیده بودند طرح دوم با نام فیش بد لغو و طرح نخست با نام فیس پلیت آغاز شده است. اما مدتی بعد، کاملاً خلاف این عقیده ثابت شد و معلوم گردید که تولید فیش بد آغاز شده است. سرانجام، یکی از میگ 21 ها در سال 1959 به سرعت 2.05 ماخ دست پیدا کرد و بدین گونه نخستین جنگنده روسی شد که توانست از سرعت دو ماخ عبور نماید. MiG-21 های نسل اول یا First Generation مدل های نمونه میگ 21 دارای موتورهای بسیار اعتماد ناپذیر و ناسازگار با سرعت های بالا بودند. در اولین نمونه های تولید انبوه که با نام نسل اول شناخته می شد، این موتورها با موتورهای نمونه قویتر RD-11 تعویض گشته و بدین گونه میگ 21 نخستین اصلاح خود را پشت سر گذاشت. نسل نخست فیش بد دارای سکان عمودی بزرگتر، کاناپی جدیدتر، یک توپ قویتر، قطب نمای رادیویی، خلبان خودکار، سیستم IFF یا تشخیص دوست از دشمن و رادیوی چند کاناله بود. همچنین این مدل از میگ های 21 که با حرف F شناسایی می شوند، می توانستند دو موشک AA-2 آتول را زیر بال های خود حمل نمایند. به زودی، این مدل از فیش بد به کشورهای عضو پیمان وروشو صادر شد. به دلیل نبود مدل آموزشی این هواپیما، نیروی هوایی برخی از کشورها مانند المان شرقی، مجبور به آموزش خلبانان خود با همان مدل تک سرنشینه بودند. همین دلیل، موجب تولید میگ 21 مدل U شد که یک مدل آموزشی دو سرنشینه بود. این مدل، از سوی ناتو به «مونگول» معروف شد. تعدادی از فیش بد ها به کشورهایی چون چین و چکسلواکی نیز صادر شدند که هر دوی این کشورها، با دریافت اجازه تولید این هواپیما، خود به مونتاژ فیش بد مشغول شده و تعداد فراوانی از این هواپیما را تولید و وارد خدمت نیروی هوایی خود نمودند. کشورهای ایران، عراق، سریلانکا، زیمبابوه، تانزانیا و آلبانی از دریافت کنندگان بعدی این مدل فیش بد بودند. MiG-21 های نسل دوم یا Second Generation نسل دوم میگ 21، اصلاحاتی دیگر را برای بهبود برد این هواپیما و همچنین امکان انجام نبرد در هر شرایط آب و هوایی شامل می شد. مخروطی که در ابتدای دماغه میگ 21 قرار گرفته بود، تا اندازه زیادی برای جای دادن نخستین نسل رادارهای هواپیمای فیش بد، بزرگتر شد. چرخ های فرود، به منطور تحمل وزن بیشتر، بزگتر و همچنین از نظر مقاومت نیز به مقدار زیادی تقویت شدند. جالب این جاست که میگ 21 های مدل P، PF، PFM و SPS فاقد توپ دماغه هواپیما بودند. در ابتدا، شرکت مکدانل داگلاس هم در مورد فانتوم دچار همین اشتباه شد و توپی را برای هواپیمای فانتوم به صورت فابریک تعبیه نکرد. این تفکر بر این اساس بود که با توسعه موشک های نزدیک برد هوا به هوا، دیگر نیازی به توپ های دماغه هواپیما نیست. این ایده، در سال های بعد کاملاً رد شد، چنانکه اجباراً روی تمام هواپیماهای نسل بعد، وجود توپ یک امر اجتناب ناپذیر بود. مدل PF هواپیمای میگ 21، از موتورهای نسبتاً قویتری استفاده می کرد و همچنین، با کمک رادار ابتدایی خود، قادر به شلیک موشک گرمایاب AA-2 آتول بود. میگ 21 مدل PFV یک مدل ویژه از هواپیمای فیشبد بود که مخصوصاً برای ویتنام شمالی و مطابق با شرایط آب هوایی همیشه بارانی و مرطوب طراحی شده بود. میگ 21 هایی که تحویل نیروی هوایی هند شدند، قابلیت آن نصب یک توپ را به صورت جدا و در زیر بدنه داشتند. MiG-21 های نسل سوم یا Third Generation شاید نفرت انگیزترین هواپیمای فیشبد به نظر خلبانان، این نسل از میگ ها 21 باشد. این مدل از میگ 21، برد بیشتری دارد و این ویژگی مثبت را مدیون توانایی حمل بیش از 2620 لیتر سوخت است. این مدل، که با بیشتر با کد M و MF شناخته می شود، می تواند در حالتی که مخازن سوخت کاملاً پر باشند، دو موشک AA-2 اتول را حمل نماید. این تعداد در حالت حمل 850 لیتر سوخت، به چهار عدد موشک آتول افزایش می یابد. با این اوصاف، این هواپیما سنگین تر و کم تحرک تر است و در مانورهای هوایی، به خوبی ضعف عملکرد آن مشخص می شود. همین ضعف باعث شد تا یک مدل تکمیلی از این هواپیما با نام MiG-21 MF تولید شود که به موتورهای نیرومندتری مجهز بود و تا حدودی ضعف ناشی از وزن زیاد را می پوشاند. همچنین، مدل MF رادار جدیدتری نسبت به مدل های قبلی دارد. یکی دیگر از گزینه های اضافه شده در این مدل، سیستم خلبان اتوماتیک برای حفظ ارتفاع است که حدود زیادی خلبان را در ماموریت های طولانی یاری می کند. در طی جنگ افغانستان و جنگ ایران و عراق این مدل، نقش بسیار موثری را ایفا نمود. جالب این که این هواپیما، توانست در جنگ تحمیلی یک فروند اف-14 تامکت ایرانی را ساقط نماید. همین هواپیما با اویونیک غربی، می تواند موشک های ماترا را نیز حمل کند. MiG-21 های نسل چهارم یا Fourth Generation آخرین نسل هواپیماهای فیشبد، نسل چهارم این هواپیماهاست که با کد bis شناخته می شوند. این مدل، حاصل نتایج عملکرد تمام هواپیماهای نسل های پیشین است که با تجهیزات نسبتاً امروزی و سیستم های جدیدتر عرضه شده است. این مدل از موتوری کاملاً نیرومند به قدرت 16.000 پوند تراست بهره می جوید که کاملاً ضعف های ناشی از کمبود نیرو را رفع می نماید. همچنین، بیشتر تجیهزات اویونیکی یا الکترونیک پروازی آن از هواپیمای به مراتب پیشرفته تر میگ 23 به عاریت گرفته شده اند. آلمان شرقی از جمله دارندگان عمده این مدل به شمار می آید. MiG-21 2000، نسل نامشخص میگ 21 شرکت لاهاو که یک شرکت اسرائیلی فعال در زمینه تعمیر و نگهداری هواپیماست، با بهبود و تعویض بسیاری از تجهیزات میگ 21 فیشبد، این رهگیر کوچک را به یک جنگنده عالی برای حملات زمینی و همچنین یک رهگیر به مراتب قدرتمندتر از نمونه اصلی فیشبد تبدیل کرده است. این شرکت با نصب ایونیک غربی بر روی این هواپیما، ویژگی های این هواپیما را به میزان زیادی بهینه سازی نموده است. کاناپی یک پارچه، سیستم دست روی استیک یا HOTAS که بدون جدا شدن دست خلبان از استیک هدایت، می تواند سیستم های اساسی را کنترل کند، HUD یا سیستم نمایشگر اطلاعات پرواز در جلوی دید خلبان از موارد جدیدی هستند که بر روی میگ 21 نسل جدید نصب شده است. جالب است بدانید که این هواپیما به سیستم DASH نیز مجهز شده است. سیستم DASH یا Display And Sight Helmet شامل یک کلاه و تعدادی سنسورهای جانبی است که خلبان با بر سر نهادن این کلاه، می تواند تنها با نگاه کردن به هدف، روی هدف قفل نماید و دیگر نیازی به چرخاندن دماغه به سمت هدف برای قفل موشک نیست. در این سیستم زاویه چرخش سر خلبان نسبت به محور هواپیما محاسبه شده و با توجه به آن زاویه حرکت هدف نیز معین شده و رادار هواپیما موقعیت هدف را تشخیص می دهد. میگ 21 هواپیمایی بسیار تاثیر گذار در عرصه هواپیماهای نظامی بوده و علی رغم کاستی های متعدد آن، اثرات آن غیر قابل اغماض است. از این هواپیما تا کنون بیش از 7.500 فروند ساخته شده که به خدمت بیش از 33 کشور دنیا در آمده اند. میگ 21، نتیجه درسهایی بود که روس ها از جنگ کره موسوم به «جنگ جت ها» آموخته بودند. عملکرد رادار میگ 21 به دلیل وجود ورودی هوا در دماغه آن، شدیداً محدود است، اما ویژگی هایی چون سبک بودن قدرت مانور زیاد مانع از خودنمایی زیاد این نقایص بودند. با وجود قدمت زیاد این هواپیما، فیشبد هنوز در نیروی هوایی بسیاری از کشور ها فعال است. انگار میگ 21 نمی خواهد هیچگاه به پرواز خود پایان بدهد. icon_frown :) icon_frown :)

  4. همانطور كه مي دانيم ٬ دو جبهه شرق و غرب ٬ و در اينجا روسيه و فرانسه ٬ هميشه به دنبال ساخت محصولاتي بوده اند كه به نوعي از همتايان خود برتر بوده و قابل رقابت با آنها باشد. در اين مقاله ٬ هواپيماهاي سوخوي Su-30 MK روسي و ميراژ 2000 فرانسوي مورد مقايسه گرفته و توانايي تاكتيكي و عملياتي آنان سنجيده خواهد شد. هواپيماي Su-30MK ٬ آشكارا سعي در حفظ شكل ظاهري و همچنين تواناييهاي خود نزديك به نياكان او يعني هواپيماهاي معروف سوخوي 27 فلانكر ٬ با تمركز بر روي افزايش تواناييهاي چند ماموريتي خود ٬ دارد. اين هواپيما ٬ به كلاس هواپيماهاي اصطلاحآ «سنگين وزن» تعلق دارد. بزرگترين ويژگي اين هواپيما ٬ استقلال و مستقل بودن آن از پايگاه هاي زميني ــ البته نه به طور كامل ــ براي حمله به اهداف زميني يا هوايي خويش يا عمليات رهگيري است ٬ به طوري كه ظاهرآ نيازي به اطلاعات هدف گيري از پايگاه هاي زميني ندارد. اما هواپيماي ميراژ 2000 ٬ هواپيمايي سبك وزن است كه اصولآ براي عمليات دفاع هوايي در صورت حمله دشمن با اتكاء كامل بر پشتيباني اطلاعاتي زميني توليد شده است.اما ٬ آخرين گونه اين هواپيما يعني ميراژ M-2000-5 ٬ به طور قابل توجهي در حال فروش جهاني است و بيشتر كشورها در صدد خريد آن هستند. اين هواپيماي فرانسوي ٬ در عمليت دور از خانه به دليل ضعف سيستمهاي شناسايي خود ٬ به راحتي مغلوب حريف خود يعني Su-30MK كه داراي استقلال عملياتي از پايگاه خانه است ٬ مي شود.البته مقايسه اين دو هواپيما ٬ از لحاظ پايه اي چندان صحيح نيست ٬ به دليل اينكه هر يك از اين دو هواپيما به كلاسي مخصوص بستگي داشته و داراي امتيازات منحصر به فرد در زمينه هاي تخصصي خود هستند. اما باز مواردي وجود دارد كه بتوان بين اين دو هواپيما به مقايسه گزاشته شده و در توانايي هر يك سنجيده شود. عملكرد بهينه هواپيماي Su-30MK را مي توان به پيكربندي درست ساختاري و آيروديناميكي آن نسبت داد. از لحاظ قدرت آيروديناميكي ٬ واقعآ Su-30MK مانند تمام هواپيماهاي خانواده فلانكر رقيبي ندارد.در مقابل ٬ ويژگيهاي آيروديناميكي هواپيماي ميراژ ٬ چندان معلوم نبوده ٬ اگرچه شكل بالهاي دلتا و مثلثي و بدون دم بودن آن در سرعت هاي مافوق صوت بسيار موثر و مفيد است.مانور پذيري بي همتاي سوخوي در تمام دنيا شناخته شده و تصديق شده است. موتورهاي با قابليت منحرف كردن قدرت موتور به جهت دلخواه ٬ اين جنگنده را قادر ميسازند كه براي مثال به خوبي از عهده مانور كبرا برآمده و حتي گاه مانورهايي در زاويه حمله 130 درجه انجام دهد. اين مانورهاي بي نظير را نمي توان عادي ناميد ٬ بلكه بايد از آنها به عنوان «فوق العاده» ياد كرد كه يكي از مهمترين عوامل موفقيت در جنگ هاي هوايي نزديك يا تن به تن است. اين قابليت بيشتر به علت دارا بودن سيستم الكترونيكي كنترل موتور هواپيما ممكن شده كه در طي آن ٬ سيستمي هوشمند به طور اتوماتيك زاويه مورد نياز براي سطوح كنترلي مانند شهپرها و همچنين زاويه انحراف خروجي موتورها را محاسبه كرده و بر اساس آن هواپيما تغيير جهت مي دهد. امنيت پرواز نيز با يك سيستم محدود كننده شتاب گرانشي زمين كه توسط آن يا شتاب گرانشي زياد ميشود كه به علت آن وزن تا 9 برابر سنگين تر شده و خون به مغز خلبان نميرسد يا حالت منفي به خود گرفته و وزن سبكتر مي شود و خون زيادي به مغز ميرسدو در هر دو حالت باعث مختل ساختن فعاليت مي شود كه شتاب G را در وضعيتهاي مختلف كنترل كرده و محدود ميكند. بدين گونه خلبان در اين هواپيما با راحتي تمام ميتواند به عمليات بپردازد. هواپيماي ميرلژ 2000 به طرزي كاملآ معمولي پرواز كرده و به انجام ماموريت مي پردازد. اين هواپيما ٬ داراي سيستم انحراف قدرت موتور نبوده و حداكثر زاويه حمله آن از 25 تا 28 درجه تجاوز نمي كند. البته اين هواپيما از نظر تحمل شتاب گرانشي زمين ٬ برتري به مقدار ناچيز 5/0 G دارد كه حتي در نظر نمي آيد.البته ميراژ با وجود ضعف هايي كه داراست ٬ قابليت چرخيدن به جهات مختلف را با سرعت بالا داراست و پيكربندي بال دلتا شكل آن و فلپهاي داخلي براي تنظيم وضعيت دماغه ي هواپيما ٬ جنگنده فرانسوي را قادر ميسازد كه بدون معطلي از حالت پرواز عادي و افقي ٬ به حالت اوج گيري كاملآ عمودي در آيد. همچنين برخورداري از تنها يك موتور و همچنين وزن سبك تر نسبت به سوخوي ٬ موجب برتري اين هواپيما از نظر چالاكي در جست و خيزهاي هوايي و مصرف سوخت كمتر و هزينه هاي نگهداري كاهش يافته ميشود. ناگفته نماند كه جنگنده ميراژ از توانايي پرواز دز ارتفاع پايين با سرعت بالا نيز برخوردار بوده و نسل جديد اين هواپيما يعني ميراژ M-2000-9 ٬ از رادارهاي جديدي براي بهبود عمليات هوا به زمين خود سود مي برد. دو هواپيماي سوخوي و ميراژ ٬ از نظر سقف پرواز ٬ سرعت و قابليت شتابگيري تقريبآ در سطح يكساني قرار دارند و سنگيني هواپيماي سوخوي در مقابل ميراژ ٬ با داشتن يك موتور بيشتر نسبت به ميراژ 2000 جبران شده است كه با اين اوصاف ٬ اين دو هواپيما در زمان يكساني به منطقه درگيري ميرسند.اما با اين حال ٬ توانايي رهگيري سوخوي با شعاع عملياتي 3000 كيلومتري ٬ 45٪ نسبت به ميراژ بيشتر بوده و ميتوان يك كشور نسبتآ متوسط از نظر مساحت را به خوبي پوشش دهد. هواپيماي سوخوي ٬ همچنين امتياز دو خلبان بودن را داراست كه به آن امكانات وسيع و دقت عمل بيشتر از نظر بمباران هاي هوايي و غيره را ميدهد و از اين لحاظ ٬ اين مسءله براي ميراژ تك نفره يك ضعف تلقي مي شود. از لحاظ قابليت حمل سلاح ٬ سوخوي قادر است تا 40٪ سلاح بيشتري نسبت به ميراژ حمل نمايد و اين ويژگي اين توانايي را به سوخوي ميدهد كه در يك حمله هوابه زمين ٬ تعداد بيشتري از اهداف زميني را نابود سازد. از سوي ديگر ٬ پيشرانه ها يا موتورهاي هواپيماي سوخوي نقش غير قابل انكاري در افزايش كارايي و عملكرد اين هواپيما دارند. موتور AL-31FP سوخوي در مقابل موتور M53-P2 ساخت سنكما موتوري بهينه تر از نظر مصرف ويژه سوخت است. اين موتورها ٬ حتي در شرايط بحراني مانند مانورهاي بسيار سخت كه در آنها هواي مورد نياز موتور به دليل وضعيت ويژه ورودي ها به خوبي تامين نميشود ٬ عملكرد ثابت و نسبتآ يكساني را حفظ مي كنند. در اين مقايسه ٬ نقش اويونيك يا سيستم هاي الكترونيكي هواپيما به راستي غير قابل چشم پوشي است. اجازه بدهيد نگاهي نيز به سيستم هاي اويونيكي هواپيماهاي مورد مقايسه بيندازيم. برتري رادار Su-30MK از نظر برد تشخيص رادار ٬ تجسس ٬ ضد اغتشاش بودن و توانايي براي شليك موشكهاي فعال و نيمه فعال كارايي و تاثير فوق العاده اي را در نبردهاي دوز از خانه يه ارنغان مي آورد. در عليه اهداف زميني ٬ توانايي هاي راداري دوجنگنده تقريبآ يكسان مي باشد.تمام هواپيماهاي مدرن روسي ٬ شامل Su-30MK ٬ به مقر مكان يابي نوري مجهز ند كه اين سيستم ٬ قادر است به طور خودكار اهداف هوايي را شناسايي كرده و بر روي آنان قفل نمايد ٬ و سپس با دقت بالايي فاصله و مختصات و ساير مشخصات آنان را نمايان سازد.اين سيستم ٬ دقت هدف يابي را افزايش و زمان جستجو را به طور موثري كاهش ميدهد. مصونيت رادار اين هواپيما در مقابل سيستم هاي ECM مغشوش كننده رادار ٬ آن را قادر ميسازد كه بدون هيچ گونه مشكلي آسمان را تجسس نمايند. براي ماموريتهاي زميني ٬ چه ميراژ چه سوخوي مجهز به سيستم جستجو كننده هدف نوري مي باشند كه تقريبآ داراي خصوصيات مشتركي هستند. هواپيماهاي جنگنده مدرن روسي ٬ كلآ داراي خصوصيت بقاپذيري فراواني هستند. براي مثال ٬ در هواپيماي Su-30MK از سيستم هاي جاوگيري كننده نشت سوخت و همچنين دستگاه هاي اطفاء حريق بسيار عالي بهره برده مي شود كه بقا پذيري اين هواپيما را به مقدار 20٪ نسبت به هواپيماهاي كلاس ميراژ 2000 افزايش مي دهند.از لحاظ برد موشك هاي مورد استفاده ٬ تسليحات هوا به هواي Su-30MK داراي حدود 30٪ برد بيشتر نسبت به موشكهاي به كار گرفته در ميراژ ــ مانند سوپرا ــ هستند و امكاناتي چون قابليت شليك از فواصل دورتر را نسبت به حريف خود فراهم مي آورند.لازم به ذكر است كه هواپيماهاي سوخوي Su-30MK از 12 مقر تسليحاتي و ميراژ 2000 از 9 مقر براي حمل سلاح ها سود مي جويند. قابليت حمل دوبرابر بهب در سوخوي در مقابل ميراژ ٬ باعث كاهش تعداد سورتي پروازهايي مي شود كه براي نابودي مجموعه اي از اهداف زميني مورد نياز است ٬ و در نتيجه اين عمل ٬ تعداد تلفات ممكن هوايي كاهش مي يابد. در كل ٬ مي توان به اين نتيجه رسيد كه به كارگيري جنگنده اي دوربرد با قابليت استقلال از پايگاه هاي زميني براي فراهم آوردن اطلاعات مورد نياز به واسطه سيستم هاي پيشرفته به كار رفته ٬ بسيار مقرون به صرفه تر از انجام نبرد با تعداد زيادي جنگنده كوتاه برد ٬ غير موثر و در عين حال با تواناييهاي كمتر و وابسته است . نهايتآ ٬ با اين اوصاف و شرايط موجود در اين مقايسه كلي ٬ هواپيماي Su-30MK در سطح برتري بالاتري نسبت به هواپيماهاي ميراژ قرار مي گيرد. منبع : ماهنامه نوآور شماره 23 منتظر نظرات شما هستم!!!! :wink:

  5. در اولین ماه های آغاز جنگ تحمیلی، یکی از هواپیماهای اف-14 ایرانی، به منظور گشت زنی در منطقه از فرودگاه خاتمی اصفهان برخاسته بود، پس از چندی، در فاصله 60 تا 70 مایلی غرب بوشهر و بر فراز خلیج فارس و تقریباً در ارتفاع 3 تا 4 هزار پایی در حال پرواز بود. در چنین موقعیتی بود که از مرکز کنترل و فرماندهی و از طرف رادار زمینی، به خلبان اف-14 ایرانی خبر داده شد که دو هواپیمای ناشناس دشمن، به سرعت در حال نزدیک شدن به وی هستند و همچنین به او اعلام گردید که به علت دوری مسافت در چنین زمان کوتاه، امکانی برای فرستادن نیروهای پشتیبانی وجود ندارد و او خود باید آسمان را از وجود این دو جنگنده متخاصم پاک کند، و سپس مرکز فرماندهی برای او آرزوی موفقیت کرد. خلبان اف-14، با یک دور چند درجه، جهت پرواز یا (Heading) خود را به سوی آن دو جنگنده به صورت مستقیم تغییر داد. پس از مدتی، اف-14 ایرانی با جنگنده های دشمن که معلوم شد از نوع MiG-21 هستند، در فاصله 20 مایلی به حالت هد تو هد (همان شاخ به شاخ خودمان) در آمده و خلبان اف-14 در فاصله 10 مایلی، رادار موشک فینیکس (AIM-54 Phoenix) را بر روی هواپیمای لیدر که کد آن Fox 1 بود، قفل نموده و به سمت آن پرواز کردن را آغاز نمود، هر چند که برای موشک فینیکس این فاصله بسیار کم و موشک فینیکس یک موشک دور برد بود. پس به دست آوردن موقعیت شلیک مناسب، خلبان اف-14 ایرانی با فشار دادن دکمه مربوط به شلیک این موشک، موجب شد تا یک فروند موشک فینیکس از بدنه اف-14 جدا شده و در فاصله تقریباً 15 متری زیر هواپیما، موتورهای خود را روشن کند و به سوی هدف بتازد. با شلیک موشک، که دود سفید رنگی از خود به جای می گذاشت و تعقیب این دود، ناگهان انفجار بزرگی در آسمان و درست روبروی اف-14 ایرانی روی داد. بله! موشک به دلیل فاصله بسیار نزدیک، درست به وسط هواپیمای میگ 21 برخورد نموده و حتی خلبان آن، فرصت پریدن و اجکت کردن را هم پیدا نکردند و در عرض کمتر از یک ثانیه، هواپیما را تکه تکه نمود. اف 14 ایرانی برای اجتناب از برخورد قطعات آن به هواپیما، صعود نموده دو باره لول کرد. در این شرایط بود که خلبان میگ 21 دوم حساب کار دستش آمده و فهمید که: "کار هر آهن پاره ای نیست هواپیما شکار کردن، اف-14 پیر می خواهد و خلبان کهن". در نتیجه عطای دنبال کردن اف-14 ایرانی را به لقایش بخشیده و به حالت پشت به دشمن به سوی میهن در آمده و به سوی کشورش فرار را بر قرار ترجیح داد و بار دیگر، برتری اف14 تامکت بر همگان آشکار گردید و بعد از چند واقعه مشابه بود که دیگر به هواپیماهای عراقی دستور داده شد در صورت مشاهده هر گونه هواپیمای اف-14 تامکت، به سرعت عقب نشینی کرده و به خاک خود باز گردند. بنازم به این جذبه و صلابت و قدرت بی نظیر! -------------------------------------------------------------------------------- امیدوارم از این ماجرای واقعی هم خوشتون اومده باشه. از این سری مقالات بعداً خیلی می ذارم و امیدوارم که مورد توجهتون واقع بشه. نظراتتون رو برای من تو کامنت بذارید. ممنون.

  6. موشك زمين به هواي شهاب ثاقب (HQ-7 / FM-80) تعداد لانچرها : +10 تعداد موشك : ؟؟؟ اين سيستم دفاعي اصولا براي انهدام هواپيما در ارتفاع پايين طراحي شده و وسيله دفاعي خوبي ميباشد. در كل يك موشك مناسب و قدرتمند مخصوصا براي نيروي دريايي ميباشد. طراحي و ساخت اين موشك مربوط به دهه 1980 و 1990 ميلادي است و نوع پيشرفته تر آن FM-90 ميباشد كه در سال 1998 با موفقيت آزمايش شد. اين موشك ميتواند در هر موقعيت و در هر شرايط آب و هوايي اهداف خود را منهدم كند و رقيب سرسختي براي سيستمهاي Chaparrel آمريكا - Rapier انگليس - Roland آلمان و فرانسه ميباشد. ايران از روي نسخه FM-80 موشك پيشرفته شهاب ثاقب را طراحي و توليد كرد كه از آن قويتر و بهتر ميباشد و دقت آن 96 ٪ ميباشد. مشخصات موشك FM-80 عبارتند از : كشور سازنده : جمهوري خلق چين نوع ماموريت : انهدام هواپيما در ارتفاع پايين طول : 3 متر قطر : 15 سانتيمتر وزن : 85 كيلوگرم حداقل و حداكثر برد مفيد : 8-12 كيلومتر حداكثر ارتفاع اثر : 5.5 كيلومتر سرعت : 2.3 ماخ وزن كلاهك : 14 كيلوگرم نوع سيستم هدايتي : Radar, IR & optical در آخر گفتي است كه تمام مطالب نوشته شده توسط آقا سعيد است ومن از ايشان تشكر ميكنم icon_frown icon_frown

  7. موشك زمين به هواي RAPIER تعداد لانچرها : 30 تعداد موشك : ؟؟؟ موشك RAPIER براي دفاع هوايي در ارتفاع پايين بكار ميرود و ساخت انگليس ميباشد. با وجود اينكه اين موشك تقريبا قديمي شده و در مقابل هواپيماهاي مدرن امروزي كارايي زيادي ندارد ولي باز هم با استفاده اصولي ميتواند حداقل تا سال 2010 در خدمت باشد. هر يك واحد موشكي RAPIER ميتواند محدوده اي با 100 كيلومتر مربع وسعت را پوشش دهد و وسيله خوبي براي مقابله با بمب افكنها و هواپيماهاي شناسايي و كند پرواز ميباشد. مشخصات RAPIER عبارتند از : كشور سازنده : انگليس نوع ماموريت : انهدام هواپيما در ارتفاع پايين طول : 2.35 متر قطر : 13.3 سانتيمتر وزن : 42 كيلوگرم حداكثر ارتفاع اثر : 3 كيلومتر حداكثر برد : 8 كيلومتر سرعت : +2 ماخ نوع سيستم هدايتي : Semi Automatic to line Sight موشك زمين به هواي Tigercat تعداد لانچرها : 25 تعداد موشك : ؟؟؟ براي دفاع سبك هوايي در ارتفاع پايين بكار ميرود. در ضمن اين موشك قديمي شده و در جنگهاي مدرن امروزي بدرد نميخورد. مشخصات Tigercat : كشور سازنده : انگليس نوع ماموريت : انهدام هواپيما در ارتفاع پايين طول : 1.48 متر قطر : 19 سانتيمتر وزن : 65 كيلوگرم حداكثر برد : 6.5 كيلومتر سرعت : 0.8 ماخ

  8. موشك پيشرفته اس-200 تعداد لانچرها : 15 تعداد موشك : ؟؟ طراحی و ساخت این موشک به دهه 1960 مربوط میشود (سام- 5 نوع پیشرفته تر سام- 2 میباشد) که بعد از گذشت 4 دهه هنوز هم جزو خطرناکترین سلاحهای جهان میباشد. در ابتدا سام- 5 یک پدافند ضد بالستیک بود که بعدا برای رهگیری هواپیماهای پرسرعت نیز از آن استفاده شد. برد این موشک در مدلهای پیشرفته 300 کیلومتر میباشد ولی نوع فروخته شده به ایران دارای بردی 200 کیلومتری است که باز هم فوق العاده هست! ایران از این سیستم میتواند برای انهدام بمب افکنها و موشکهای بالستیک استفاده کند. مشخصات این موشک عبارتند از : کشور سازنده : شوروی سابق نوع ماموریت : انهدام تمام هواپیماها در تمام ارتفاعات + انهدام موشکهای بالستیک طول : 10.72 متر قطر : 85 سانتیمتر حداکثر برد : 300 کیلومتر حداقل برد : 17 الی 60 کیلومتر حداکثر ارتفاع اثر : 41 کیلومتر سرعت : 4 ماخ نوع كلاهك : متعارف در مدلهاي دفاع هوايي و هسته اي در نوع ضد بالستيك وزن کلاهک : 215 کیلوگرم زمان لازم براي شارژ مجدد لانچر : 50 دقيقه نوع سیستم هدایتی : Each missile battalion has one 320 km range P-35M BARLOCK-B E/F-band target search and acquisition radar with an integral D-band IFF system, one 270 km range SQUARE PAIR H-band missile guidance radar, and six trainable semi-fixed single rail launchers. رادارهای مورد استفاده هم عبارتند از : http://www.fas.org/nuke/guide/russia/airdef/s-200.htm موشك زمين به هواي سام-2 موسوم به گايدلاين تعداد لانچرها : 50 تعداد موشك : ؟؟؟ اين موشك كابوس خلبانان آمريكايي در جنگ ويتنام بود كه هواپيماهاي زيادي را سرنگون ساخت. طراحي و ساخت اين موشك به دهه 1950 باز ميگردد (نوع ارتقا يافته سام-2) و هدف از آن ايجاد يك پدافند چندگانه دفاع هوايي و هم ضد بالستيك بود كه در آن زمان حريفي نداشت. اولين آزمايش موفقيت آميز اين موشك در سال 1959 صورت گرفت كه بعدا تغييراتي در آن ايجاد شد. در سال 1964 كه آمريكا به ويتنام حمله كرد روسها كه مايل به جنگ رو در رو با آمريكا نبودند تصميم جالبي گرفتند و آن آموزش و تجهيز نيروهاي ويتنامي عليه آمريكا بود يا به عبارتي ديگر ميدان جنگ مبدل به يك مكان براي آزمايش سلاحهاي روسي و آمريكايي شده بود و در اين ميان ويتناميها از همه بيشتر آسيب مي ديدند. روسها با اين تصميم بجا و درست توانستند به مدت 10 سال اصليترين رقيب خود را آنچنان زمينگير كنند كه در صورت ادامه جنگ احتمال فروپاشي اقتصادي آمريكا قابل پيش بيني بود (هزينه جنگ ويتنام براي آمريكا بيش از 530 ميليارد دلار بود كه با توجه به اقتصاد آن زمان غير قابل تحمل ميباشد). اين موشك هم مانند ديگر موشكهاي قديمي روسي هنوز هم با گذشت 4 دهه جزو خطرناكترين موشكها برای بمب افکنها محسوب ميشود و در صورت استفاده صحيح مي تواند خیلی موثر باشد. مشخصات سام-2 عبارتند از : كشور سازنده : شوروي سابق نوع ماموريت : رهگيري هواپيما در تمام ارتفاعات + رهگيري موشكهاي بالستيك طول : 10.6 متر قطر‌ : 70 سانتيمتر وزن‌: 2300 كيلوگرم حداكثر برد : 50 كيلومتر حداقل برد‌ : 7 كيلومتر حداكثر ارتفاع اثر : 40 كيلومتر سرعت : 4.5 ماخ شعاع تخريب پس از انفجار : 65 متر در نوع متعارف نوع كلاهك : متعارف در نوع دفاع هوايي و هسته اي در نوع ضد بالستيك وزن كلاهك : حداكثر 300 كيلوگرم زمان لازم براي شارژ مجدد لانچر : 10 دقيقه نوع سيستمهاي هدايتي : Command FAN SONG radar KNIFE REST radar SIDE NET radar SPOON REST radar براي آشنايي با رادارهاي ذكر شده در بالا به آدرس http://www.globalsecurity.org/military/world/russia/v-75.htm مراجعه كنيد.

  9. نيکاراگوئه‌ تمايل‌ خود را براي‌ خريد هواپيما و بالگرد از جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ اعلام‌ کرد‌‌.
    ارتش‌ نيکاراگوئه‌ که‌ براي‌ تامين‌ نيازهاي‌ خود به‌ هواپيما و بالگرد به‌ چند کشور پيشنهاد داده‌ است‌ امروز اعلام‌ کرد در صورتي‌ که‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ بتواند اين‌ نيازهارا برطرف‌ کند ‌ به‌ خريد هواپيما و بالگرد از اين‌ کشور خواهد اقدام‌ کرد.‌
    عمر هالس‌ له‌ ونز فرمانده‌ ارتش‌ نيکاراگوئه‌ با بيان‌ اين‌ که‌ دولت‌ اين‌ کشور درخواست‌ هاي‌ خود را براي‌ خريد دو فروند هواپيماي‌ شناسايي‌ و چهار فروند بالگرد به‌ چند کشور اروپايي‌ امريکا و ايران‌ اعلام‌ کرده‌ است‌ افزود در صورتي‌ که‌ اين‌ نيازهاي‌ ما را هر کشوري‌ از جمله‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ براورده‌ کند ‌ از ان‌ ها خريداري‌ خواهيم‌ کرد‌.
    در اين‌ حال‌ ‌ سفير امريکا در نيکاراگوئه‌ با واکنش‌ به‌ اين‌ اظهارات‌ فرمانده‌ ارتش‌ نيکاراگوئه‌ ‌ از اين‌ کشور خواسته‌ است‌ نيازهاي‌ خود را در اين‌ باره‌ از جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ تامين‌ نکند‌.
    پائول‌ تريولي‌ همچنين‌ مدعي‌ شد قول‌ ها و وعده‌ هاي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ براي‌ اجراي‌ طرح‌ هاي‌ اقتصادي‌ از جمله‌ سد بندر و نيروگاه‌ هاي‌ برق‌ در حد حدس‌ و گمان‌ است‌ و عملي‌ نخواهد شد‌.

    براي ارسال اخبار لطفا تاپيك http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=2045#10138 را مطالعه فرماييد

  10. يک روزنامه روسی روز جمعه ۱۷ ماه اوت گزارش داد که در پی فروش تسليحات مدرن دفاعی روسيه به سوريه، اين ظن وجود دارد که تسليحات فروخته شده، به شکلی محرمانه به دست ايران رسيده است. اين گزارش به طور قاطع از سوی مقامات رسمی روسيه از جمله سرگی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه رد شده است. به گفته روزنامه نزاويسيمايا، به نقل از يکی ازکارمندان داخلی آژانس اطلاعاتی روسيه «اولين دوره ارسال محموله ای از اين سلاح ها به سوريه انجام شده است.» به گزارش خبرگزاری رويترز، سخنگوی آژانس صادرات ارتش روسيه، در گفت وگو با اين خبرگزاری گفته های روزنامه روسی را تکذيب کرده است. با اين حال به گزارش روزنامه نزاويسيمايا، محموله سلاح های ارسالی به سوريه که در ميان آنها سيستم های دفاع ضد موشکی نيز وجود دارد، می تواند ادعای سال گذشته اسراييل مبنی بر اينکه، سلاح هايی که روسيه به سوريه می فروشد، در نهايت در دست نيروهای حزب الله قرار می گيرد را نيز تاييد کند. پس از جنگ چند روزه اسراييل و لبنان در ماه جولای سال ۲۰۰۶، اسراييل، روسيه را متهم کرد که به صورت غير مستقيم اسلحه و از جمله سلاح های ضد تانک به اسراييل ارسال می کند؛ ادعايی که از سوی روسيه تکذيب شد. روزنامه نزاويسيمايا به نقل از مقامات رسمی صادرات ارتش می گويد اين نگرانی که موشکهای ساخت روسيه به ايران صادر شود يک «شايعه احمقانه» است. به گفته ويتالی شليکوف، يکی از اعضای کميته سياست دفاع خارجی روسيه، «چنين اتفاقی غير ممکن است.» آقای شليکوف افزود: «يکی از شرايط هر معامله ای اين است که ارسال سلاح ها به کشور سوم ممنوع است.» اگرچه در گزارش روزنامه روسی تعداد موشک های زمين به هوای پانتزر ارسالی به سوريه حدود ۳۶ عدد اعلام شده، اما به طور رسمی اين قرار داد شامل فروش ۵۰ موشک با برد کوتاه پانتزر به ارزش ۹۰۰ ميليون دلار يا ۶۷۰ ميليون يورو است. يکی ازمتخصصان نظامی که کارشناس مجله ای تخصصی در لندن است به خبرگزاری رويترز می گويد که به نظر وی، سوريه حداقل ۱۰ موشک پانتزر را در اختيار ايران قرار خواهد داد.

  11. موشك زمين به هواي سام-6 موسوم به گينفول تعداد لانچرها : 50؟ تعداد موشك : ؟؟؟ موشك سام-6 را مي توان رقيب روسي هاوك دانست كه يك سر و گردن از آن قويتر است. پروژه ساخت اين موشك در دهه 1950 آغاز شد. اولين تست آن در سال 1961 انجام گرفت كه مشكلاتي از جمله نقص موتور آن آزمايش را ناموفق كرد. ولي سرانجام پس از رفع نواقص در سال 1966 با موفقيت آزمايش شده و سپس به توليد انبوه رسيد. در سال 1977 هم نوع ارتقا يافته اين موشك با موفقيت آزمايش شد كه تواناييهاي بيشتري نسبت به نوع قبلي دارا بود. در ضمن نوع مخصوص نيروي دريايي اين موشك با كد سام-ان-3 شناخته مي شود. به هر حال اين موشك هم اكنون نيز جزو خطرناكترين سيستمهاي پدافند ضد هوايي محسوب مي شود كه در صورت استفاده صحيح دقت آن تقريبا 80 - 95 ٪ است. لازم به ذكر است كه در جنگ 1973 بين اعراب و اسراييل ، مصر با استفاده تقريبا حرفه اي از اين موشك 64 فروند جنگنده اسراييل را تنها با شليك 95 موشك سرنگون ساخت! مشخصات اين سام-6 عبارتند از : كشور سازنده : شوروي سابق نوع ماموريت : انهدام انواع هواپيما در ارتفاع متوسط + انهدام موشكهاي كروز طول : 5.8 متر قطر : 33.5 سانتيمتر وزن : 599 كيلو گرم حداكثر برد : 24 الي 28 كيلومتر حداكثر ارتفاع اثر : 12 الي 14 كيلومتر سرعت : 2.8 ماخ وزن كلاهك : 59 كيلوگرم بازه زماني شليك : 20 ثانيه نوع سيستم هدايتي : semi-active radar homing (on recently upgraded complexes TV/optical seeker introduced) For protection aganst anti-radar missiles seeker of SAM can lock on target mid-air, after launch
    • Upvote 2

  12. موشک زمین به هوای MIM-23 موسوم به HAWK تعداد لانچرها : 150 تعداد موشكها : بيش از هزار فروند ستون فقرات پدافند موشکی ضدهوائی ایران را سیستمهای پیشرفته HAWK تشکیل می دهند که تقریبا قادر به رهگیری و انهدام هر نوع هواپیمائی می باشد. طراحی و ساخت این موشک در دهه ۱۹۵۰ میلادی آغاز شد و در سال ۱۹۶۲ آزمایش شد و بعدا به تولید انبوه رسید و چندین بار در آن تغییراتی ایجاد شد تا آنجا که در سالهای کنونی تبدیل به یک سیستم ضد موشکی شده است. این سیستم در جنگ ۱۹۶۷ میان اعراب و اسرائیل و در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به خوبی عمل کرد و تعداد زیادی هواپیمای عراقی توسط این موشک سرنگون شد. ایران دارای تعداد زیادی موشک هاوک است که با چنین پدافندی در کنار توپهای قدرتمند ضدهوائی تقریبا هر نوع هواپیمای مهاجم محکوم به نابودی هست. لازم به ذکر است که این موشکها در ردیف موشکهای برد متوسط ضدهوائی قرار داشته و در صورت ارتقا و نصب سیستمهای پیشرفته قابلیت رهگیری و انهدام موشکهای كروز و بالستیک را نیز دارد. مشخصات این موشک عبارتند از : كشور سازنده : ايالات متحده آمريكا نوع ماموریت : انهدام انواع هواپیما در ارتفاع متوسط + انهدام موشكهاي كروز طول : ۳.۸۱m قطر : ۳۸.۴cm وزن : 635kg حداكثر برد : ۲۴ الی ۴۰ کیلومتر حداكثر ارتفاع اثر : ۹.۱۴km سرعت : ۲۶۵۰ کیلومتر در ساعت نوع سیستم هدایتی : Radar directed semi-active homing نوع سیستم هدایتی درون موشک : Semi-active homing وزن کلاهک : ۱۳۶.۲ کیلوگرم بازه زمانی شلیک : ۳ ثانیه حسگرها : High power continuous wave radar (HIPIR) Continuous wave acquisition radar (CWAR) Pulse Acquisition Radar (PAR) and passive optical scan قیمت هر موشک : ۲۵۰۰۰۰ دلار هزینه ایجاد یک سایت موشکی هاوک با توجه به منابع اطلاعاتي آمريكا( هزینه موشکها در نظر گرفته نشده است) : ۴۵۰۰۰۰۰۰ دلار
    • Upvote 2

  13. در اواخر دهه ۱۹۵۰ ميلادي، رئيس جمهور وقت آمريكا- آيزنهاور- سياست هاي ابتدايي فضايي آمريكا را تدوين كرد. در آن زمان، آمريكا همواره بيم حملات ناگهاني شوروي را داشت؛ به ويژه زماني كه شوروي ها با موفقيت، اسپوتنيك ۱ آزمايش كرده بودند. آمريكا نيز در قبال پيشرفت هاي روزانه شوروي در عرصه تكنولوژي فضايي، تصميم گرفت با پيگيري چندين برنامه، خود را به يك ابرقدرت فضايي تبديل كند. همزمان با پيشرفت تكنولوژي، تسليحات نظامي نيز قوت گرفته اند و رقابت ميان كشورهاي ابرقدرت نظامي در عرصه تسليحات نظامي تا حدي است كه مجبور به جاسوسي از وضعيت رقباي خود و در عين حال، تجهيز نيروهاي نظامي خود هستند تا در مقابل تهديد نظامي كشورهاي ديگر آسوده باشند. نكته جالب توجه در چند دهه اخير(از دهه ۱۹۵۰ تاكنون) وجود سامانه هاي نظامي فضايي است كه در هر روز، چندين بار از فراز حريم فضايي ما عبور مي كنند. با وجود تأكيدات و پيمان هاي گوناگون بين المللي مبني بر استفاده صلح آميز از فضا، متأسفانه هنوز انواع ماهواره هاي جاسوسي و نظامي در مدارهاي زمين مي گردند و در هر لحظه مي توانند در كوتاه ترين زمان، هر نقطه در كره زمين را مورد هجوم قرار دهند. هم اكنون نگراني هاي بسياري در مورد تسليحات فضايي وجود دارد و سازمان ملل اميدوار است با تشكيل كميته هاي گوناگون براي استفاده صلح آميز از فضا، راه حلي براي خلع تسليحات فضايي كشورهاي ابرقدرت نظامي پيدا كند؛ در صورتي كه هر روز بر ميزان تنش ها و رقابت ميان كشورها افزوده مي شود. بي شك نخستين برنامه هاي فضايي آمريكا در جهت جاسوسي بوده است زيرا تمام پروژه هاي نظامي و حتي غيرنظامي شوروي به صورت سري انجام مي شد. آمريكايي ها آغاز برنامه هاي فضايي شان را(مانند ديگر پروژه هاي نظامي) با شعار فضاي آزاد، صلح در فضا و فضا براي بشر ادامه دادند، ولي بر خلاف شعارها اكثر پروژه ها براي مقاصد جاسوسي و نظامي بود. بودجه هاي هنگفتي از طرف هر دو كشور رقيب(آمريكا و شوروي) براي ساخت قوي ترين تسليحات فضايي خرج شد. در اواخر سال ۱۹۶۸ اوريس جانسون- فرمانده نهمين تيم تحقيقاتي دفاع هوا فضايي (Aerospace Defense)- مقاله اي را با تيتر «فضا؛ امروزه اولين خط دفاعي» در مجله «قدرت هوايي» به چاپ رساند كه اين مقاله، چندين چشم انداز مسلح كردن فضا را نشان مي داد. وي خاطرنشان ساخت كه بلوغ قدرت هوايي هر كشور، در قدرت فضايي آن كشور نمايانگر خواهد شد. يكي از نكات جالب رقابت آمريكا و شوروي، تظاهر هر دو كشور براي صلح آميز نشان دادن فعاليت هاي فضايي بود و هر دو با تأكيدات فراوان در كنفرانس هاي گوناگون، فضا را جايي براي پايه هاي امنيت بشري مي دانستند. در دهه ۱۹۷۰ كه بحث فضا براي جامعه بشري يكي از اولويت ها بود و برنامه هاي فضايي صلح در فضا انجام مي شد، اتحاد جماهير شوروي يك سيستم بمباران مداري و ضدموشك هاي قاره پيما را در نقاط گوناگون مدارهاي فضايي مستقر كرد. اين سامانه در عين حال كه مي توانست به عنوان سپر موشكي عمل كند، توانايي تخريب ماهواره هاي ديگري كه در مدار در حال چرخش بودند را داشت. باز هم ژنرال جانسون از پنتاگون بودجه اي براي ساخت و تحقيقات تسليحات فضايي براي مقابله با خطر احتمالي شوروي خواستار شد. وي در يك مقاله تحليلي، چهار پايه دفاع فضايي را به صورت كامل شرح داد و خاطرنشان ساخت كه بايد در چهار مورد رديابي، شناسايي هويت، رهگيري و تخريب، تحقيقات جامعي به عمل آيد تا آمريكا در مقابل موشك هاي بالستيك قاره پيماي شوروي ايمن باشد. جانسون معتقد بود كه به دليل ميزان تخريب بالاي بمب هاي بالستيك، ديگر نبايد اين ريسك را كرد كه موشك را در ميانه راه با رادارها شناسايي كرد بلكه بايد از لحظه روشن شدن موتور آنها مسيرشان مشخص و موشك منهدم شود. با وجود زبده ترين نيروهاي زميني اعم از نيروي هوايي، دريايي و زميني، باز هم مقابله با موشك هاي بالستيك اتمي بسيار سخت بود و كوچك ترين اشتباه، ديگر جبران نداشت. به همين دليل فاكتور سرعت عملكرد در رأس امور نيروهاي نظامي دو كشور آمريكا و شوروي قرار گرفت كه بهترين گزينه سرعت، وجود ماهواره هاي هشداردهنده يا سيستم هاي سپر موشكي بود. در دهه ۱۹۷۰ و زمان رياست جمهوري كارتر و با وجود مشكلات فراواني كه جنگ ويتنام براي آمريكا ايجاد كرد، مبحث تسليحات فضايي قوت گرفت. با پيشرفت شگفت انگيز تسليحات نظامي و به ويژه تسليحات اتمي در زمان جنگ سرد، دو ابرقدرت نظامي(آمريكا و شوروي) به دليل ترس از يكديگر شروع به امضاي قراردادها و پيمان هاي متعددي كردند تا به يكديگر ضمانت دهند كه هيچ حمله اي صورت نگيرد زيرا هر دو مي دانستند كه اگر جنگي بين آنها رخ دهد، تنها آمريكا و شوروي نابود نمي شوند، بلكه دامنه جنگ آن دو كشور، كره زمين را در بر خواهد گرفت. بسياري از مجلات معتبر تحليلي نظامي بر اين عقيده بودند كه آمريكا و شوروي، داراي زرادخانه هاي بسيار نيرومندي هستند كه اگر جنگي بين آنها شروع شود، تنها در چند روز اول جنگ، بين ۷۰ تا ۱۶۰ميليون نفر مي ميرند و اين آمار وحشتناك هم به دليل وجود موشك هاي بالستيك قاره پيما بود. با وجود اين شرايط، آن دو كشور جنگ را كنار گذاشتند و به رقابت تسليحاتي در پشت پرده رفاقت پرداختند و به همين دليل، آن دوران را دوران جنگ سرد مي نامند. در زمان رياست جمهوري ريگان، تأكيدات ويژه اي بر استقرار سيستم هاي دفاع موشكي شد تا در مقابل قدرت موشك هاي بالستيك شوروي، يك سوپاپ اطمينان داشته باشد، ولي طرح سپر موشكي با انتقادات فراواني روبه رو شد. بسياري از كارشناسان نظامي معتقد بودند كه به جاي تقويت سيستم هاي دفاعي كه بسيار پرهزينه و طولاني مدت است، آمريكا بايد بر سيستم هاي هجومي تكيه كند تا علاوه بر بالارفتن توان نظامي اش باعث ايجاد هزينه هاي امنيتي براي كشورهاي ديگر باشد. در همان زماني كه آمريكا در حال تصميم گيري روي چگونگي فعاليت نظامي در فضا(تقويت دفاع موشكي يا سامانه هاي هجومي) بود، شوروي چندين ماهواره كُش را در مدارهاي گوناگون مستقر كرد. اين حركت باعث كشمكش هاي فراواني شد زيرا اگر تعداد ماهواره كُش هاي شوروي بيشتر مي شد، در هر زمان مي توانست تمامي ماهواره هاي استراتژيك طرف مقابل را از بين ببرد و ديگر ارتباطات و رادارهاي فضايي حريف از كار مي افتاد و شوروي به راحتي و بدون هيچ مشكلي مي توانست موشك هاي قاره پيماي خود را روانه آمريكا كند و تمامي سايت هاي نظامي آمريكا را نابود سازد. به همين خاطر، آمريكا هم به سرعت شروع به ساخت مدل هاي متفاوت ماهواره كُش كرد و آنها را در مدارهاي مرتفع مستقر كرد. ماهواره كُش ها عملكردهاي متفاوتي دارند و هر كدام با شيوه خاصي مي توانند يك يا چندين ماهواره ديگر را از بين ببرند. همان گونه كه تحولات نشان مي دهد، ديگر جنگ كشورهاي ابرقدرت نظامي تنها در زمين نبود بلكه گستره وسيعي از آن در فضا و مدارهاي فضايي رخ مي داد. با وجود اينكه ماهواره هايي كه در حال چرخش هستند، در هر لحظه و زمان روي يكي از كشورها يا در واقع در حريم فضاي يكي از كشورها قرار دارند، اگر(به فرض) نبردي ميان ماهواره ها رخ مي داد، مسلماً مسائل حقوقي فراواني به وجود مي آمد زيرا مسلماً در حريم هوايي و فضايي كشورهاي گوناگون، اين اتفاق روي مي داد. از طرف ديگر، پس از ماهواره كُش ها، ماهواره هاي هجومي نيز كه با استفاده از سلاح هاي گوناگون ليزري ساخته شدند(البته هنوز در مورد تعداد و مأموريت هاي عملياتي آنها اطلاعات كاملي در دست نيست) بر آتش رقابت تسليحات فضايي افزوده و باعث نگراني هاي بين المللي شد. تهديدات فضايي به حدي رسيده بود كه ماهواره هاي جاسوسي حتي اقدام به استراق سمع تلفن ها و ديگر وسايل ارتباطي مي كردند. به همين دليل سازمان ملل، محلي را براي بحث و تبادل نظر درباره اكتشاف و استفاده صلح جويانه از فضاي ماوراء جو ميان كشورها، سازمان هاي بين المللي و سازمان هاي غيردولتي ايجاد كرده است. تا امروز سازمان ملل سه كنفرانس درباره اكتشاف و استفاده صلح آميز از فضاي خارج جو تشكيل داده است. از سال ۱۹۵۹ كميته استفاده صلح آميز از فضاي خارج از جو سازمان ملل، هر ساله حيطه همكاري هاي بين المللي در استفاده صلح آميز از فضاي ماوراء جو را بررسي كرده، برنامه هايي را در اين زمينه طرح مي كند تا تحت نظر سازمان ملل اجرا شوند، تحقيق و جمع آوري اطلاعات در كليه مسائل فضاي ماوراء جو را تشويق نموده و مسائل حقوقي مطروحه در نتيجه اكتشاف در فضا را مطالعه مي كند. اين كميته، زيركميته علمي و فني و زيرمجموعه كميته حقوقي آن، مواردي از جمله زباله هاي فضايي، استفاده از انرژي هسته اي در فضا، اشياي نزديك زمين و بسياري از موارد مشابه را مورد بررسي قرار مي دهد. از سال ۱۹۷۵ تاكنون سازمان ملل جلسات بين سازماني را براي فعاليت هاي فضاي ماوراء جو بر پا كرده ولي آن گونه كه شواهد نشان مي دهد، كشورهاي پيشرفته در صنعت هوافضا با سرعت بسيار زيادي در حال گسترش و ساخت انواع ماهواره هاي جاسوسي و نظامي هستند. منبع: سايت همشهري

  14. انواع طراحي ها و سيستم هاي كنترل موشك ها تصويري از انواع پيكربندي ايروديناميكي چهر گروه از موشك ها: 1)كنترل با بال(Wing Control) اين نوع پيكربندي,مركب از سطحي نسبتا بزرگ است كه در فاصله كمي از مركز ثقل موشك قرار مي گيرد.در اين نوع پيكربندي نياز به يك مجموعه متعادل كننده در قسمت هاي انتهاي بدنه موشك داريم. اين نوع سيستم كنترل مهمولا در موشك هاي(AAM) بكار گرفته مي شود زيرا خصوصيات پاسخ سريع از لحاظ كنترل را دارد.بطوري كه در شكل زير نشان داده شده است نيروي برآ(Lift) در اثر تغيير در اثر زاويه كنترل فورا تغيير مي نمايد و باعث مانور موشك مي شود.براي اضافي در اثر تغيير زاويه حم بوجود مي ايد.كنترل موثر بالها(گشتاور Pitching و يا Turning در اثر تغيير مكان سطوح كنترل) عموما خيلي كم است.بنابر اين حركت مكاني نيروي برآ در محدوده بسته اي از مركز ثقل انجام مي گيرد,به همين علت يك نيروي رو به پايين در قسمت دم در اثر دانواش بال بوجود مي آيد كه از لحاظ گشتاور(Turning) براي ايجاد برآي اضافي مطلوبست.سودمندي اين دانواش بر روي سطوح كنترل در شكل زير نشان داده شده است. محل نصب بال در طراحي موشك نوع بال كنترل,بسيار بحراني است,بويژه در حالتي كه محدوده تغيير مكان مركز ثقل در حالت پرتاب و در اخرين لحظات روشن بودن موتور Burn-out زياد باشد اين حالت رخ مي دهد از اين رو سطوح بال عموما در محدوده بسيار نزديكي از مركز ثقل حالت پرتاب قرار مي دهند و اين به علت ايجاد تعادل استاتيكي مطلوب با داشتن ابعاد كوچك مجموعه دم است.تاثير حركت مركز ثقل به طرف جلو,كاهش تاثير سطوح كنترلي و در نتيجه مانور پذيري بر حسب كج شدن بال است بطوريه در شكل زير ملاحظه مي كنيد. به دليل افزايش برآ در اثر تغيير وضعيت بال نياز به زاويه جمله كمتر تعادل و همچنين ضريب باري (Load Factor) كمتر نسبت به طراحي نوع دم كنترل دارد.اين مقدار كم زاويه حمله تعادل(Trim Angle of Attack),مريت ويژه اي از نظز طراحي ورودي هواي موتورهاي تنفسي و سيستم هاي هدايت جستجوگر دارد,همچنين به دليل بزرگي بال,گشتاورد لولاي(Hinge Moment) زيادي توليد مي شود. از اين رو براي انتخاب و نصب خط لولا,اناليز بهينه دقيقي بايد انجام داد تا در كل محدوده اعداد ماخ پروزاي,توان كمكي حداقل نياز داشته باشيم.براي ايجاد كنترل عرضي بوسيله تركيبي از حركات جزيي بال در جهت(Pitch) و (Yaw) امكان پذير مي گردد به همين علت نياز به سيستم كنترل وجود دارد كه قبل از بكار بردن اين نوع سيستم ها بايد بطور دقيق مورد ملاحظه قرار گيرند و از جمله آنها ميتوان به موارد زير اشاره كرد: 1-افت شدبد بهره كنترل دم در اثر قرار گرفتن در دانواش براي شركت درتعادل استاتيكي 2-نتايج غير خطي آيروديناميكي دانواش در اثر تغيير وضعيت بال و زاويه حمله) 3-در اثر تركيب شدن اثرات زاويه حمله و تغيير وضعيت بلا گشتاوردهاي(Rolling) مخالفي در سطوح دم ايجاد مي گردد. 2-سيستم كنترل كاناردي(Canard Control) پيكربندي كانارد شامل سطوح كوچكي هستند كه درست در قسمت جلوي بدنه موشك قرار مي گيرند و سطوح ديگر نظير بال يا دم به ترتيب در قسمت مياني و انتهاي بدنه نصب مي شوند. بدليل كوچكي اندازه سطوح كانارد در مقايسه با پيكربندي معمولي(بال),دانواش قابل توجهي ايجاد نمي كند بنابر اين در مشخصات تعادل طولي اثرات مخالفي ايجاد نمينمايد. بدين ترتيب حاشيه پايداري استاتيكي بزرگي با تغيير مكان بال به راحتي حاصل مي آيد.كل نيروي برآ‌در اين نوع پيكربندي در اثر زاويه حمله بوجود مي آيد زيرا برآيي كه كانارد توليد مي نمايد باعث ايجاد يك نيروي بطرف پايين در بال مي گردد.اين موضوع در شكل بالا مشخص شده است. موضوع بسيار جالبي كه در پيكربندي كانارد مطرح است سادگي ذاتي آنست,بعلاوه تغيير در ماكن مركز ثقل در اثر تغيير طراحي ممكن است كه بسادگي قابل تطبيق با مكان جديد بال باشد همچنين به دليل كوچكي ابعاد سطوح توليد برآ,پساي كلي و وزن موشك نيز كم است.بعضي از معايب اصلي پيكربندي كانارد عبارتند از: 1-ايجاد تعادل در زوان مشكل است چون كانارد ابعادشان كوچك است و اثر دانواش كمي بر بال دارند در نتيجه روش پيچيده اي براي كنترل رول مورد نياز است(نظير استفاده از كنترلها در قسمت نوك بال). 2-بطور نسبي احتياج به ميزان سرعت سطوح كنترلي بالايي دارد تا نرخ پاسخ مطلوبي را بدهد چونكه برآي مورد نياز در اثر زاويه حمله ايجاد مي گردد,همان طور كه در شكل شماره 2 مي بيند.نرخ بالاي سرعت مورد نياز سطوح كنترلي,افزايش در قدرت سروها را طلب مي كند اگر چه اين قدرت مورد بحث در مقايسه با سروهايي كه در سيستم بال كنترل بكار ميروند قدرت كمتري دارد از اين رو براي موشك هاي نسبتا كوچك كه نياز به تثبيت در رول وجود ندارد,پيكربندي كانارد شايد بهترين پيكربندي باشد. ادامه دارد... -------------------------------------------------------------------------------- ● نویسنده: امیرحسام ملایی یگانه ● منبع :كتاب طراحی پیکر بندی موشک ها Copyrights©Moshaki-nezami.blogfa.com

  15. آقا سعيد قدرت مانوردرست همه چيز نيست ولي :? كم هم مهمنيست ومي شود با آن به جنگ افـ14رفت :D فانتوم هم براي حمله به احداف زميني از ميراژ برتر است :D هر كدام در زمينه هايي مهم نسبت به هم برتري دارند :mrgreen: