nozheh

Members
  • تعداد محتوا

    688
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های nozheh

  1. اين فرانسه هم افتاده رو دور بدشانسي تو دريا. همين چندوقت قبل بود كه ايرباسش تو اقيانوس به طرز مشكوكي سقوط كرد...
  2. تشكر ويژه رضاي عزيز اينا پولش رو از كجا آوردن؟ يعني تايوان اينقدر ثروتمنده كه 60 تا 60 تا جنگنده سفارش ميده؟؟
  3. رضا جان تشكر مطلب جالبي بود. هواپيماي كوچك و خوشفرمي هست از نظر من.
  4. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/sorena.jpg[/img] سورنا یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ است که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان از سوی اشک سیزدهم ( ارد orod * ) پادشاه دلاور اشکانی فرماندهی کرد و رومیها را که تا آن زمان قسمتی از ارمنستان و آذربادگان را تصرف نموده بودند، را با شکستی سخت و تاریخی روبرو ساخت. «ژول سزار» Julius Caesar و «پومپه» Pompee و «کراسوس» Crassus سه تن از سرداران بزرگ روم بودند که کشورهای پهناوری را که به تصرف این دولت درآمده بود، اداره می‌کردند. «کراسوس» فرمانروای شام (سوریه) بود و برای گسترش دولت روم در آسیا، سودای چیرگی بر ایران و سپس هند را در سر می‌پروراند و سرانجام با حمله به ایران این نقشه خویش را عملی ساخت. «کراسوس» با سپاهی مرکب از 42 هزار نفر از لژیونهای ورزیده روم که خود فرماندهی آنان را بر دوش داشت به سوی ایران روانه شد ارد پادشاه ایران که خود در شرق ایران در حال جنگ با مهاجمین بود ، یکی از فرماندهان بسیار باهوش و شجاع خود به نام سورنا را به جنگ رومیها فرستاد. نبرد میان دو کشور در سال 53 پیش از آذربادگان آغاز و تا قلب میان رودان ادامه یافت . در جنگی که در جلگه‌های میان رودان ( بین‌النهرین ) و در نزدیکی شهر کاره Carrhae «حران» روی داد. در جنگ «حران»، سورنا با یک نقشه نظامی ماهرانه و به یاری سواران ***** که تیراندازان چیره دستی بودند، توانست یک سوم سپاه روم را نابود و دستگیر کند. «کراسوس» و پسرش «فابیوس» Fabius در این جنگ کشته شدند و تنها شمار اندکی از رومیها موفق به فرار گردیدند. جنگ حران که نخستین جنگ میان ایران و روم به شمار می‌رود، دارای اهمیت بسیار در تاریخ است زیرا رومیها پس از پیروزیهای پی‌درپی برای نخستین بار در جنگ شکست بزرگی خوردند و این شکست به قدرت آنان در دنیای آن روز سایه افکند و نام ایران و دولت پارت را بار دیگر در جهان پرآوازه کرد.،دولت روم در پیشرفت مرزهای خود در شرق، با سد نیرومند ایرانی روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسیا، پایان پذیرفت. پس از پیروزی «سورنا» بر «کراسوس» و شکست روم از ایران، نزدیک به یک سده، رود فرات مرز شناخته شده میان دو کشور گردید و رومیها برای جلوگیری از شکستهای آینده و به پیروی از ایرانیان ناچار شدند به وجود سواره نظام در سپاه خود توجه بیشتری بنمایند. مرگ سورنا ، باعث شد اروپائیان مرگ او را برگردن اشک سیزدهم بیافکنند تا بدین گونه انتقام از پادشاه مقتدر امپراتوری ایران بگیرند . و متاسفانه این دسیسه کارگر افتاد بگونه ای که زخم این نیرنگ سپاه ایران را ضعیف و ضعیف تر نمود . و تا پایان دوره سلسله اشکانی دیگر سپاهی به اقتدار و بزرگی دوران اشک سیزدهم پدید نیامد . اروپائیان هر گاه در صحنه قدرت نتوانسته اند پیش روند ، دست به حیله گری و دروغ گویی زده اند و فاحش ترین نمونه آن دسایس آنها در طی سلسله اشکانی است… (*) ارد سیزدهمین پادشاه سلسله اشکانی بود او مقتدرترین حکمران آن سلسله است . فرماندهان بسیار شجاعی همچون سورنا را در اختیار داشت . در ضمن ارد نام اندیشمند و مصلح کشورمان ارد بزرگ هم هست او دارای درسهای زیادی در حوزه اخلاق و حکمت است و صاحب نظریاتی همچون قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه و … دوستان مدير خواهش ميكنم تاپيك را به انجمن مربوطه انتقال دهيد.
  5. nozheh

    سورنا سردار بزرگ ونامی ایرانی

    [quote]خوب میشه تعداد سپاه ایران وهم بگید؟[/quote] نميدونم شفق جان. مطلب كپي بود... [quote]واقعا جاي خالي اين حقايق در كتابهاي درسي حس ميشه. اي كاش به جاي سرمايه گزاري روي پخش مستقيم مسابقات فوتبال روي ساخت فيلم هاي تاريخي از اين دست بطوري شكيل و درست وحسابي (نه مثل مجموعه چهل سرباز!) صسرمايه گزاري بشود. [/quote] گل گفتي به خدا. حرف حساب جواب نداره...
  6. خوب موقعي ميخواستن حمله كنن ها... ناقلا ها ميخواستن از آب گل آلود شاه ماهي تور كنن
  7. راپتور جان تشكر يه سوال: غير از آمريكا و يونان كشور ديگه اي مثل عراق همچين هواپيمايي رو در اختيار داشته؟ و يه سوال ديگه: شما ميدونيد جريان اين موشكي كه درحال برخورد به مخفيگاه هست چيه؟ تشكر فراوان
  8. nozheh

    ارتش الكترونيك

    [quote]اینکه چیز مهمی نیست ما خودمون تیپ هکری سپاه رو داریم[/quote] دوست عزيزم شما ميخواي تيپ هكري سپاه رو با ارتش الكترونيك چين مقايسه بكنيد؟ شوخيش هم خوب نيست. اگر در فروم هاي خارجي فعاليت ميكنيد اين جمله رو همينجا از ذهنتون پاك كنيد كه فردا بهمون نخندن با اين مقايسه.
  9. منم تو كتاب ترين هاي 2000 عكسي ازش ديده بودم. جالبه. خصوصا اون عكسي كه ميخوان در قسمت بالاييش يه هواپيما بذارن. فرض كنيد اين غول در يك منطقه شهري سقوط كنه. قد شهاب ما خسارت ميزنه.
  10. جالب بود منتها اگر سربازان سال 2009 رو باهم مقايسه ميكردي خيلي جالب ميشد.
  11. براي من كه قابل حضم نيست. چرا كه اسرائيل اشتباه سال 2006 رو نميكنه. يعني اگر حمله بكنه بايد به يه چيزي پي برد و اون هم مغز فندوقي سران اين رژيم هست.
  12. زنده باد ابي جان. سايت رو به حركت در آوردي. وجود انسانهاي محركي چون شما در هر اجتماعي لازمه. با آرزوي توفيق روز افزون براي شما دوست عزيز
  13. nozheh

    ژنرال بهرام مهران

    مولف «تاريخ نوابغ نظامي» كه كتابي به زبان انگليسي است، روز درگذشت سپهبد بهرام مهران (بهرام چوبين) ژنرال معروف و نابغه نظامي قرن ششم ميلادي ايران را پنجم ماه مه سال 592 ميلادي ذكر كرده است. وي كه در «ري» به دنيا آمده بود در خراسان خاوري درگذشت. به نوشته برخي از تاريخ نگاران، سامانيان که باعث احياء زبان فارسي و فرهنگ ايراني شدند از نسل بهرام چوبين بوده اند. مخالفت بهرام چوبين با پادشاه شدن خسرو پرويز كه مآلا به پايان عمر امپراتوري ايران در عهد باستان انجاميد از فصول آموزنده تاريخ عمومي است. خسرو پرويز هنوز پايه هاي سلطنتش را استوار نكرده بود كه با ضديت ژنرال بهرام چوبين رو به رو شد زيرا كه بهرام شنيده بود خسرو پرويز بر ضد پدرش كودتا كرده بود. خسرو پرويز چون ياراي ايستادگي در برابر ژنرال بهرام را نداشت 23 نوامبر سال 589 ميلادي به قسطنطنيه فرار كرد تا از موريس امپراتور روم شرقي كمك بخواهد. موريس كه در انتظار چنين فرصتي بود يك سپاه كامل در اختيار خسرو دوم قرار داد و خسرو با كمك اين سپاه و هواداران داخلي اش در نبرد سال 591 ميلادي پيروز شد و بر تخت نشست، بهرام به خراسات رفت و بعدا در همانجا درگذشت. مورخان تاريخ جنگها، جنگ بلخ در سال 588 را كه فاتح آن بهرام چوبين بود، نبردي بي سابقه توصيف كرده اند زيرا در آن، نوعي موشك بكار رفت و به علاوه، يك سپاه كوچك از لحاظ شمار افراد، يك ارتش بسيار بزرگ را شكست داده بود. به نوشته اين مورخان، 28 نوامبر سال 588 ميلادي در بلخ، ارتش ايران به فرماندهي ژنرال بهرام مهران در جنگ با خاقان «شابه» امپراتور سرزمين هاي شمال غربي چين كه به خراسان بزرگتر دست اندازي كرده بود از سلاح تازه اي که در آن نفت خام بکار رفته بود استفاده کرد. خاقان شابه (خاقان = خان خانها ـ امپراتور، اين واژه با تلفظ خاگان هنوز در مغولستان بكار مي رود) زماني از لشکر کشي ايران آگاه شد که بهرام تنها چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنيد كه بهرام با كمتر از 13 هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامي مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان يکصد تا سيصد هزار تن گزارش کرده اند به مقابله با بهرام شتافت. در روز نبرد، بهرام به واحدهاي آتشبار (نفت اندازان) توصيه کرد که حمله را با پرتاب پيکانهاي شعله ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرايش سپاهيان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظيم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت اندازان، با تير چشم فيلها را هدف قرار دهند، و در اين جريان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقيم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظيم او متلاشي گرديد و پسر وي نيز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط يک روز طول کشيد که از شگفتي هاي تاريخ نظامي جهان است. مورخان نظامي درباره نفت اندازهاي ژنرال بهرام چنين نوشته اند: بهرام در زماني که از سوي شاه ايران حاکم چارك شمال غربي بود (يك چهارم قلمرو ايران، از ري تا مرز شمالي گرجستان و داغستان کنوني شامل ارمنستان، آذربايگان و کردستان. در آن زمان، ايران به چهار ابر استان تقسيم شده بود كه هركدام را چارك نوشته اند) هنگام بازديد از محل فوران نفت خام در ناحيه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبي غربي درياي مازندران و آگاهي از قدرت اشتعال اين ماده، تصميم گرفت که از آن نوعي سلاح براي واحدهاي رزمي ساخته شود و اين کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتي کوتاهتر از يک سال، پيکاني ساخته شد که بي شباهت به راکت هاي امروز نبود و اين پيکان حامل گوي دوکي شکل آغشته به نفت خام بود که از روي تخته اي که بر پشت قاطر قرارداشت با كشيدن زه پرتاب مي شد. طرز پرتاب آن بي شباهت به کمان نبود. دستگاه، از يک زه (روده خشك شده) و چوب گز (نوعي درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته اي سوار مي كردند و داراي يک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکيل مي دادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانه گيري مي کرد و فرمانده اين آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پيکان) بود و مهمات رساني مي کرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نيزه دار مراقبت مي کردند كه ضمن عمليات مورد حمله قرار نگيرد. اين مورخان در اين باره كه چرا بهرام با 12 تا13 هزار مرد به جنگ يك ارتش يكصد تا سيصد هزارنفري شتافت چنين نوشته اند: «هرمز» شاه وقت از دودمان ساسانيان، وقتي شنيد كه خاقان «شابه» وارد اراضي ايران در شمالشرقي خراسان (تاجيکستان فعلي و شمال افغانستان امروز) شده، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغيس است ژنرالهاي ايران را به تشکيل جلسه اي در شهر تيسفون (مدائن، نزديک بغداد) پايتخت آن زمان ايران فراخواند و تصميم خود را به اخراج فوري خاقان از قلمرو ايران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتيب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرين اطلاعي که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ايران) رسيده، «خاقان شابه» داراي 300 هزار مرد مسلح و چند واحد فيل جنگي است. ژنرالها پس از تبادل نظر، بهرام چوبين را براي انجام اين کار خطير برگزيدند و او ماموريت را پذيرفت. بهرام از ميان ارتش پانصد هزار نفري «آماده» ايران، حدود 12 هزار مرد جنگديده 30 تا 40 ساله (ميانسال) را برگزيد که اضافه وزن نداشتند و ميهندوستي آنان قبلا به ثبوت رسيده بود و بيش از سايرين قادر به تحمل سختي بودند و در جنگ سواره و پياده تجربه داشتند. وي به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافي عزم بيرون راندن زردها را از خاک وطن کرد. بهرام به جاي انتخاب راه معمولي، از تيسفون به اهواز رفت و سپس از طريق يزد و کوير خود را به خراسان رساند به گونه اي که خاقان متوجه نشده بود. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحيه سرباز بيش از هر ابزار ديگر داشت، ضمن راه هر دو روز يک بار سربازان را جمع مي کرد و براي آنان از اهميت وطندوستي و رسالتي که هر فرد در اين زمينه دارد سخن مي گفت و آنان را اميد ايرانيان مي خواند ـ مردماني که مي خواهند آسوده و در آرامش و با فرهنگ خود زيست کنند. بهرام بالاخره با همين سپاه ارتش خاقان را شكست داد. و اما درباره درگيري ژنرال بهرام مهران با خسرو پرويز: هنگامي که بهرام سرگرم پس راندن خاقانيان به آن سوي کوههاي پامير، و ايجاد استحکامات در مرز سين کيانگ و كاشغرستان امروز بود، شنيد که در پايتخت، پسر شاه (خسرو پرويز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را به تيسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرويز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد و بهرام تا تعيين شاه بعدي زمام امور را به دست گرفت که پرويز فراري با دريافت کمک از امپراتور وقت روم به جنگ او آمد. در آستانه نبرد، قسمتي از ارتش ايران به پرويز پيوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سياست را بر ادامه برادرکشي و قتل ايراني به دست ايراني که امري ناپذيرفتني بود ترجيح داد و به خراسان بازگشت و تا پايان عمر در همانجا باقي ماند. نویسنده: دکتر نوشیروان کیهانی زاده از دوستان مدير خواهشمند هستم به انجمن مربوطه انتقال دهند.
  14. [quote]راستی سپهر جان شما چه چیز جدیدی تو کاکپیتش دیدی؟؟! [/quote] دقت كن. تفاوت هاي زيادي ميبيني. اولين تفاوتش فرق هوك؟ دوك ؟ توك؟ ( همون فرمان هواپيما ) هست با ساير هواپيماها. دوم يه دوربين مانندي روبه روي خلبان وجود داره كه من نميفهمم چه كاربردي داره؟
  15. اونها هم از شما بدشون مياد يعني ميشه گفت ازتون نفرت دارن اما دليل نفرتتون چيه؟ اينكه مردمشون در آرامش و آسايش كامل هستن شما رو ناراحت ميكنه؟ اينكه ابر قدرت هستند شما رو ناراحت كرده؟ اينكه ما ميريم هواپيماي دست 20 ميخريم شما رو ناراحت كرده؟ بهتره به جاي اينكه از اين كشورها منتفر باشيم از عقب ماندگي و جهان سوم بودن كشورمان منتفر باشيم و خجالت بكشيم و راهي براي پيشرفتش جلوي مسئولين قرار دهيم. تشكر
  16. [quote]همچنين توسعه تکنولوژي فضايي در کشور و اتکا به ماهواره‌هاي ملي نظير زهره، مصباح و سينا مي‌تواند درجه بالايي از امنيت و ايمني اطلاعات را در کشور فراهم نمايد.[/quote] ممنونم ازت پايلوت عزيز چرا اسمي از اميد به ميان نياوردن؟ ما كه آخرش نفهميديم اميد چيكار كرد. تشكر
  17. راپتور عزيز تشكر فراوان خيلي جالب بود. جالب تر از همه كاكپيت اين هواپيما هست كه با اون چيزيايي كه من تاحالا ديدم فرق داشت. تشكر
  18. [quote]بچه ها يه كم فكر كنين ببينيم چه جوري بايد سلاح اصلي صهيونيستها(نيروي هوايي) رو از كار بندازن به نظر من راهش همونيه كه گفتم يعني موشك باران مداوم فرودگاهها. اگه دوستان نظر بهتري دارن بگن.[/quote] من فكر ميكنم با استفاده از عوامل نفوذي حزب الله يا ايران برج مراقبت فرودگاهاي تلاويو رو بمب گذاري كنيم خيلي بهتر و كار آمد تره. موشك باران فايده چنداني نداره. پدافند اسرائيل رو بايد مد نظر قرار بديم.
  19. nozheh

    ژنرال بهرام مهران

    ايران زمين پر از متخصصين و نوابغ نظامي بوده و هست. در جنگ تحميلي هم با تعدادي از اين نوابغ آشنا شديم. شهيد همت - شهيد چمران - شهيد صياد شيرازي و....
  20. دوستان به نظر شما نيروي دريايي اسرائيل كارامدتره يا نيروهاي دريايي ايران؟( سپاه يا ارتش) چرا؟ تشكر
  21. nozheh

    ژنرال بهرام مهران

    [quote]راستی بهرام چوبین جز پادشاهان پیش دادی بوده؟[/quote] نه عزيز ژنرال بود. يك نابغه نظامي.
  22. والله قابل شما رو نداره. شما مجاني بردار ببر. برادر عزيزم من قيمت ماشين سواري رو ندارم چه برسه به جنگنده . نويسنده هم قيمتي نزده بود كه خدمتتون عرض كنم. شرمنده
  23. خب منم با اجازتون برادران: raptor nasirirani
  24. خواهش ميكنم نصير جان دوستان مدير خواهشمندم اين تاپيك رو به انجمن مربوطه انتقال دهيد.